چه موضوعی را باور کرده ای؟ - صفحه 16 (به ترتیب امتیاز)

960 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 1951 روز

    سلاااام به استاد عزیزم و مریم جانم و همه دوستانم در سایت فوق العاده استاد مکان هدایت و فضای زندگی بخش

    خدا رو هزاران بار شکر میکنم که در مدار گوش دادن به این فایل قرار گرفتم دقیقا زمانی که توی موضوع سلامتی دچار یه عجز و ناتوانی شده بودم و از خدا هدایت خواستم

    و با موضوع چه چیزی را باور کرده ای برام مسیر شفاف تر شد

    استاد جان من 9 ماهه از دور سلامتی استفاده میکنم و به سبک و شیوه دوره زندگی میکنم و خداروشکررررر همه چی در من عالییی شده دیابت و تیروئیدم درمان شد کلی انرژی دارم تمرکزم عالی اندامم زیبا 42 کیلو وزن کم کردم ماهیچه هام قشنگ تراشیده اصلا فرم بدنم هیچ ربطی به گذشته نداره تا اینکه یه ماه پیش رفتم آزمایش و عدد کلسترول رو بالا نشون داد و دکتر آزمایشگاه کلی باور محدود داد که باید قرص استفاده کنی و خیلی خطرناکه و از این حرفا و ما بودیم که اومدیم و کلی از اینترنت تحقیق کردم و باور محدود پشت باور محدود ما رو کلا فلج کرد همش از روی نگرانی پیش رفتیم و هی یه چیزی رو حذف کردیم از غذا که استاد میگفت هماهنگه دیشب حس کردم بدنم مور مور میشه الان که اینو گوش دادم متوجه شدم من توی باورای محدود غوطه ور شدم و این داره منو فلج میکنه

    به قول استاد اطلاعات ، رنگ خدا رو توی زندگیمون کمرنگ میکنه و این اتفاق افتاد و من توکلم از بین رفت و همش نگران بودم که چه اتفاقی داره توی بدنم میفته من باید باور کنم که بدنم بهترین داروخونه جهانه و درست کار میکنه و باید بهش مناسب و به اندازه بدم طبق قانون خودش و هرزگاهی چیزی بهش ندم تا خودشو پاکسازی کنه و تماااام آقا این باور بهم قدرت میده و بدنمو میسازه

    و یه باور قدرتمند در مورد کسب و کارمه که خیلی توی سه ماه رشد بی نظیری داشتن اینکه من بهترین محصول رو دارم ارائه میدم و صادقانه و متعهد کارمو انجام میدم و خدش قولم و به موقع تحویل میدم و اینکه آدما لذت میبرن با خوردن محصولم و دقیقا هر کسی که میگیره بعدش میگه خیلیییی طعم متفاوتی داره و همش دوست داریم بخوریم و یه باور دیگه هم دارم که اون بیرون مشتری ها خودشون به همدیگه محصولمو معرفی میکنن و این باورها فروش منو بعد از دو ماه به سه برابر رسونده

    واقعاااا سپاسگزارم از خدا که اینقدر به موقع به درخواستم پاسخ داد

    و سپاسگزارم از شما استاد عزیزم که اینقدر واضح گفتین کاملا قابل درک و فهم بود برام

    و باید حواسمو جمع کنم باور قدرتمند بچه هامو با محدودیت خراب نکنم

    به خدای بزرگ میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  2. -
    مریم آقامیرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2577 روز

    سلام خدمت استاد وخانم شایسته وهمه دوستان

    استاد من صبح که از خواب پاشدم از خدا خواستم استاد یه فایل بگذارد ، رفتم سر سایت دیدم نگذاشته

    دوساعت بعد اومدم تو سایت ، دیدم فایل جدید آمده

    همان لحظه گفتم خدا خیلی منو دوست داره

    وفایل را دانلود کردم وگوش کردم

    دیدم چه جالب در مورد باورهاست

    استاد ، من یه باوری را عمقی باور دارم که خدا خیلی منو دوست داره

    همون صبح هم گفتم ،وقتی دیدم فایل گذاشتید

    من واقعا این چند مدت که فایل نگذاشته بودید اصلا برام مهم نبود چون محصولات وفایل های آموزشی بود اما امروز واقعا فایل میخواستم از ته دل

    استاد حتی جمعه که کوه بودم آقایی را در کوه دیدم که دفتر دستش بود وباهاشون صحبت کردم

    ایشان هم در مورد متافیزیک کاملا اطلاعات داشت و شما را می‌شناخت

    وهمان لحظه بهم گفت خدا خیلی دوستت داره که با استاد عباس منش آشناتون کرده و استاد عوض نکردی در این مسیر

    استاد من 6 سال است عضو سایت هستم و 4 سال است که فایل های تمام استاد های دیگر را پاک کردم وفقط روی موضوع توحید کار کردم باشما

    یعنی این باور که خدا خیلی منو دوست دارد را چون خودم عمقی باور دارم از زبان دیگران هم می‌شنوم

    استاد من این حرف را از بچگی خیلی تکرار میکردم خدا خیلی منو دوست داره

    استاد چه لذتی داره خودشناسی وقتی که خودم خالق کل زندگی ام هستم

    اوکی پس باورهام را درست میکنم زندگیم را میسازم

    هر جوری دلم بخواد

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  3. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2229 روز

    چه موضوعی را باور کرده ای؟

    بنام خداوندی که به من کمک می کند تا بهترین باشم

    با درود و سلام خدمت بزرگوارانم استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم

    و درود و سلام به دوستان عزیزی که حال دلشان عالیع و هر روز بیشتر و بیشتر در مدار حال خوب و انرژی مثبت هدایت شده اند

    اگه ی باوری به ما کمک کنه برای رشد و پیشرفت به این دلیل که مثلا توی این کشور زندگی می کنم توانایی خیلی بالایی دارم

    و یا مثلاً از نظر علم ستاره شناسی گفتند مرداد ماهی ها علاقه به پول و ثروت دارند و تجملی هستند و هر چیزی که مثل طلا بدرخشه جذبش میشن و یا میگن مرداد ماهی ها خیلی قدرتمند هستند( آخه من مرداد ماهی هستم ) واقعا همینطوری هستم شاید این یک باور درست نباشه ولی اگر چنین هم باشه داره به نفع من عمل می کنه و من هم پذیرفتم چون این باوره به من کمک می کنه تا به هدفم و ثروت برسم ..

    پس من می تونم هر باور قدرتمند کننده و کمک کننده ای که به نفع من هست رو در خودم ایجاد کنم ولو اگر حقیقت نداشته باشه

    من باید باورهای قدرتمند کننده رو آنقدر در خودم تقویت کنم و تکرار و تکرار و تمرین کنم که تبدیل به واقعیت زندگیم بشه چون همه چی باورع..

    پس باید همیشه روی باورهام کار کنم و یقین بیاورم که این است جز این نیست همه ی دنیا به باورها و فرکانس های ما واکنش نشان میدهد و من با قدرت افکارم زندگی مو خلق می کنم..

    یا بعضی ها همیشه به من میگن خوش شانسی!! قبلنا خیلی از این واژه ها خوشم نیمیومد بخاطر همون باور مخرب چشم زخم که فکر میکردم از روی حسادت گفته میشه و می‌خوان چشمم بزنند .. ولی الان هر کسی بهم بگه خوش شانسی کلی هم ذوق می کنم و از زاویه ی مثبت به این موضوع نگاه می کنم و بقول استاد .. پیش خودم میگم ببین چقدر نکات خوبی دارم و یا اتفاقات خوبی برام افتاده که بچشمشون اومدم و این الطاف خداوند رو از روی خوش شانسی من میدونید در صورتی که می‌دونم این الطاف الهی بخاطر نتایج فرکانس خودم بوده و هیچ ربطی به شانس و اقبالم نداره و این یک باور قدرتمند کننده ای برای من هست برای رشد و پیشرفتم

    چون منم همش بخودم میگم رویا تو چقدر خوش شانسی که به چنین استادان عزیزی هدایت شدی و در مدار هدایت ها و مسیرهای درستی قرار گرفتی و دیگه اشتباهات گذشته رو تکرار نمی کنی چون با آموزه های استادم قوانین این جهان رو یاد گرفتم اگر اینها خوش شانسیع واقعا چقدر هم خوش شانسم خدایاااا شکرت و یا خیلی ها بهم میگن خوش برخوردی در روابط اینکه همه دوستم دارند و یا در صحبت کردن خیلی خوب هستی یا خوشکل و زیبا هستی قبلنا بهم خیلی میگفتند ولی الان هم بهم میگن و این یک باور قدرتمند کننده ای است که همیشه بخاطر این چهره ی زیبایی که خداوند به من لطف کرده اعتماد بنفسم در این زمینه خوب باشه و از خداوند ممنون و سپاسگذارم خدایاااا شکرت و یا در مهارت های دیگه که زیاد هستش که لیست شون زیاده خدایا شکرت

    البته من خودم عاشق افراد و دختران خوشگل هستم و همیشه برای زیبایی شون تحسین شون می کنم و لذت می برم و حتی بهشون ابراز می کنم و این بهم کمک می کنه بیشتر به زیبایی ها توجه کنم البته از وقتی با قوانین آشنا شدم این ابراز علاقه و تحسین کردن ها خیلی خیلی در من بیشتر شده خدا رو شکر..

    اغلب ما باورهای محدود کننده داریم که به ضررمون هستند و باورهای درستی نیستند

    یعنی اون باور واقعی نیست ولی بر علیه ما کار می کنه و بقول استاد ما همه مون با باورهای اشتباه بمباران شدیم

    در مورد سلامتی و یا بیماری های ارثی والدین…

    و یا در مورد روابط

    و یا در مورد پول و ثروت که من یک باور نامناسب در مورد پس انداز دارم اینکه من اصلا نمی تونم پول پس انداز کنم چون همیشه ی چیزی پیش میاد که مجبور میشم خرجش کنم ولی باید این باور رو تغییر بدم به این باور که از طریق قانون گردآوری پول و ثروت من نیازی به پس انداز کردن ندارم چون جهان خودش این پس انداز رو برام انجام میده

    و یا اینکه با مدیریت الهی پول و ثروت برای من پس انداز میشود

    و یا من آنقدر ورودی پولی و مالی دارم که خود بخود پس انداز می شود

    وقتی من توی مدار پول و ثروت باشم هر اتفاقی باعث رشد و پیشرفت های مالی من میشود

    خدایااا آن مسیری که من را براحتی و بسادگی و به آسونی و سهولت و به زیبایی عزتمندانع و از کوتاهترین مسیر به پول و ثروت می رساند چیست؟؟؟

    خدایا منو هر لحظه به بهترین و درست ترین مسیر هدایتم کن

    خدایاا شکرت که همه ی کارهامون سر و سامان دادی و توانگرم ساختی و از اینکه پشتیبان و حامی و محافظ و هدایتگرم هستی ممنون و سپاسگذارم خدایا شکرت

    و یا در مورد بخت و اقبال و خوشبختی و بدبختی و ازدواج های ناموفق اقوام و فامیل باورهای محدود کننده ی زیادی هست

    و بقول استاد ما باید ببینیم چی چیزی رو می شنویم که بهمون کمک کنه وگرنه مهم نیست که چه کسی این حرف ها رو زده حتی اگر دانشمند باشه

    ی باور خوبی که تازگی‌ها در وجودم بوجود آمده اینه که من چون دارم روی تغییر باورهام بطور مداوم کار می کنم بنوبت به همه ی اهدافم می رسم چون مدیریت و نظم الهی در همه ی کارهام حاکم هست و در آرامش بیشتری هستم

    خدایااا شکرت که تمام کارها و برنامه ها و امورات زندگی ام رو چیده مان و برنامه ریزی و هماهنگ کردی و امروز با موفقیت تمام کارهامو به اتمام رسوندم

    اینکه با آگاهی قوانین این جهان هستی باور دارم که هیچ رویایی دیگه رویا باقی نمی مونه

    من باید همیشه استادم رو الگو قرار بدم و این سوال رو از خودم بپرسم

    خدایا چگونه میتوانم باورهای قدرتمند و کمک دهنده ای بسازم تا راحتر به هدفم برسم و از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادم با نتایجم صحبت کنم ؟ خدایا خودت هدایتم کن

    استاد جان ممنون و سپاسگذارم که دوباره با این فایل آموزشی قدرت باورها رو بهمون آموزش دادید برای راحتر رسیدن به اهداف و خواسته هامون

    خانم شایسته جان ممنون و سپاسگذارم برای اینکه پا به پای استادمون قدم برمی‌دارد و این فایل ها رو برامون فیلمبرداری تدوین و ضبط می کنید ممنون و سپاسگذارم در ضمن خانم شایسته جان خیلی وقته شما رو ندیدیم و دلمون براتون تنگ شده مرسی مرسی که هستید دوستون دارم ی عالمه ممنونم

    خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم

    و تنها فقط و فقط از تو یاری می خواهم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      محسن حاجیان گفته:
      مدت عضویت: 1474 روز

      سلام به دوست هم فرکانسی

      از کامنت زیباتون لذت بردم باورهای بسیار عالی و قدرتمندی را ذکر کرده بودید چند تا از اونها را کپی کردم که هر روز به خودم یادآوری کنم

      باورهای مثل  این باور که از طریق قانون گردآوری پول و ثروت من نیازی به پس انداز کردن ندارم چون جهان خودش این پس انداز رو برام انجام میده

      و یا اینکه با مدیریت الهی پول و ثروت برای من پس انداز میشود

      و یا من آنقدر ورودی پولی و مالی دارم که خود بخود پس انداز می شود

      وقتی من توی مدار پول و ثروت باشم هر اتفاقی باعث رشد و پیشرفت های مالی من میشود

      خداوند را شاکرم در جمع توحیدی استاد عباسمنش درکنار شما دوستان هستم

      در پناه خدای وهاب شاد و سلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2229 روز

        با درودددد و سلام خدمت شما دوست عزیز ساکن در این فضای الهی آقای محسن حاجیان عزیز .. مرسی مرسی بخدا من خیلی خیلی خوش شانس و خوشبختم که چنین دوستان فوق العاده ای دارم که وقت ارزشمندشون رو برای نوشتن چنین جمله های تحسین آمیزی میزارند .. آقای حاجیان عزیز در واقع من باید از شما تشکر و قدردانی کنم که چراغ خوش خبری آبی رنگ دلپذیرم رو برام روشن کردید و دل و روحم شاد شد و خنده و شادی رو نصیبم کردید و از اینکه سبب خیر و برکت امروزم شدید که دوباره نوشته ها ی خودم رو مرور کنم ممنون و سپاسگذارم وقتی دوباره کامنت خودم رو خواندم فوری جمله های تاکیدی خودم رو توی دفتر سپاسگذاریم نوشتم اینکه چقدر خوشحال شدم نشونه ی امروزم بودید انگار شما قلم دست خداوند بودید که بهم یادآوری کنید این باورهای پولی و مالی و پس انداز کردن رو تکرار و تکرار کنم و تمرین امروزم باشه .. واقعا خیلی ممنون و سپاسگذارم که که وقت ارزشمندتون رو برای این بازخورد تاثیر گذارتون گذاشتید خیلی ذوق کردم و. خوشحال شدم و الان هم با یک احساس فوق العاده عالی این کامنت رو براتون نوشتم از اینکه چراغ خوش خبری امروزم بودید بی گمان این لطف تحسین آمیز و شادی بخشی که نثارم کردید همچون بومرنگ مانند رنگین کمان به تمام جنبه های زندگی تون بر می گرده الهی چراغ قلبتون سرشار به نور و عشق الهی درخشان و درخشنده همواره فروزان باشه

        ممنون و سپاس بهترین ها رو براتون آرزومندم

        موفق و پایداری و سلامتی و ثروتمندی رو برای همه مون آرزومندم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          محسن حاجیان گفته:
          مدت عضویت: 1474 روز

          درود فراوان به دوست عزیز همفرکانسیم خانم رویا مهاجرسلطانی

          ممنونم زحمت کشیدید و به کامنتم پاسخ دادید

          خداوند را شاکرم بخاطر حضورم در کنار چنین دوستان با ایمان و توحیدی

          برای هدف این ماهم نوشته ام و درخواست کرده‌ام که به کمک الله مهربان زمان بیشتری در سایت و در کنار دوستان توحیدیم باشم و مطمعنم تنها راه ایجاد باورهای قدرتمند و توحیدی فعالیت در این سایت و خواندن و تایید کردن مطالب ناب بچه های سایت و زندگی کردن به روش استاد بزرگوارم است

          بسیار لذت میبرم در کنارتون هستم و چقدر راحت با حضورم در سایت ذهن نجواگرم آرام‌تر شده است و هر لحظه مسیرم روشن‌تر و راهم هموارتر می‌شود.

          بازهم خداوند را سپاس می‌گویم که مرا به راه راست راه کسانی که به ایشان نعمت داده، هدایت کرده است.

          در پناه خالق وهابم شاد و سلامت و ثروتمند باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1203 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    چقدر این فایل عالی و فوق العاده بود

    این برای من به این منظور و معنی است که می توان و می شود

    من که بسیاری از افکار و باورهای غلط در ذهن خودم دارم

    من که هزار و یک نشد و نمی شود را با خودم حمل می کنم

    این فایل نشان از این است که بله شدنی است و می شود

    فقط کافی است که در ذهن خودم به این باور برسم که شدنی است و هیچ چیزی تاثیر و نگرانی ندارد

    فقط کافی است که من توکل کنم و قدم در راه بگذارم و به جلو بروم

    یک نکته دیگر را یادگرفته ام که به فردا فکر نکنم و به دل کارها وارد بشوم

    بی شک من موفق خواهم شد

    یک باور غلط که من در ذهن خودم دارم این است که من بیزینس بلد نیستم

    من نمی توانم موفق بشوم

    من بازار را بلد نیستم

    همین باور غلط سبب می شود که من نتوانم در این راه قدم بردارم

    فقط کافی است که جرات کنم و قدم در این کار بگذارم و آنوقت بی شک من موفق خواهم شد و ترس من خواهد ریخت

    اینها را می دانم که همه چیز در ذهن من رقم می خورد و من هستم که با افکار و ترس ها و نگرانی های خودم زندگی خودم را در حال ساختن هستم

    این باور من است که من می توانم به موفقیت برسم

    این نگاه من است که در مورد خودم چگونه فکر می کنم و این همان راهی است که من را به موفقیت می رساند

    چقدر زیبا و عالی

    من این باور را در خودم می بینم و باور کرده ام که می توانم مدیریت کنم

    می توانم مدیر خوبی باشم؟

    می توانم رهبر خوبی باشم ؟

    این باور را نسبت به خودم خیلی قبول دارم و می دانم که در این راه موفق خواهم شد

    چقدر این فایل برای من خیلی خیلی عالی و فوق العاده بود

    این بهترین هدایت و نشانه ای است امروز من از خدای مهربان خودم ساختم و خدای مهربان این فایل را سر راه من قرار داد

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای مهربانی ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  5. -
    زهرا نعیمی گفته:
    مدت عضویت: 2417 روز

    استاد عزیزم امروز کاری کردم که درزندگی تا این اندازه خودافشایی نکرده بودم خودم باورم نمی شود که چنین باورهای داشتم.

    وحال اینجا ثبت اش میکنم که باشد برای روزی که بیایم وبیبنم که من ازچنین شخصی تبدیل شدم به این شخص وسپاسگزارت شوم واین ردپا اینجا باقی بماند ازمن.

    • چی باورهای قدرت مند کننده ای دارم که ان باورها ایمان،انگیزه درراستای تحقق خواسته هایم به من داده است ؟به گونه منجر به قدم برداشتن،اجرا کایده ها ،تحقق خواسته هایم شده است وبه این شکل به نفع من کار کرده است؟

    1. ازکوچکی از بس کارهای خانه را از روی ترس واجبار انجام میدهم از بس هرنوع کاری خانه ار انجام میدادم وحس میکردم تنها راهی راضی نگهداشتن مادرم همین است وتنها راهی که مرا تعریف میکند با تمام وجود تلاش میکردم که کارهای پیش ازتوانم را انجام بدهم تا مادر مرا نزدی دیگران تعریف کند ازهمین خاطر همیشه وقتیکه مهیان می امد مادرم میگفت (زهرا ای کار را میکند او کار میکند ولی مقبول نیست ) همین تعریف هم باری من کافی بود وخودم را هست ونیست میکردم ازنگهداری طفل ها گرفته ،تا ظرف شیشتن،تا اشپزی،تا جارو کردن،تا اب اوردن،تا حیوانات را مراقبیت کردن،تا نظافت وپاکی خانه تا نظری مادرم را بخودم ازین طریق جلب کنم واین تا ازمن تعریف کند یعنی باور داشتم که اگر من این فعالیت ها را نجام بدهم مادرم ازمن نزدی دیگران تعریف میکند.

    2. موضوع دوم درس خواندن من تمام تلاشم این بود که ازطریق انجام دادن چی نوع فعالیت که خانواده ام انرا دوست پیش بروم تا مرا تایید کند تا مرا تحسین کند وازهمین خاطر درس میخواندم وتمام وقت مصروف درس خواندن بودم وقسمی شده بود که کوچکی خود را به بازی سپری نکردم وعلاقه ای با بازی درمن وجود نداشت واز بس که اذیت شده بودم بخاطر بازی های کودکانه ام توسط مادرم ،بعد کارهای خانه همیشه چیزی را می گرفتم ومطالعه میکردم وفکر میکردم کسی که درس بخواند اهل مطالعه باشد ادمی خوبی است ،همه او را تعریف میکند،او متمایز است،او از دیگران متفاوت است ازهمین خاطر تلاش میکردم درس بخوانم ومتفاوت جلوه کنم ،چون سری زبان همه این بود که فلانی این قسم درس میخواند،ان قسم درس میخواند،وفلان نفر درس خواند ایقسم شد ان قسم شد یعنی همه ای ارزش ها را به درس خواندن میدیدم واین باعث شد مکتب را تمام کنم ودانشگاه موفق شوم.

    3. باوری سوم اینکه من ازخانواده ای محترم وبا اصل ونصب هستم وهمیشه باید متفاوت از دیگران باشم ومتفاوت از دیگران عمل کنم،من جز مردم معمولی نیستم پدرکلان من خان مردم اش بود،ومن باید بسیار متوجه ای رفتارم در بیرون ودرجامعه باشم وزیر اگر مثل مردم عادی رفتار کنم ابروی خانواده ام را میبرم این باعث شده بود که همیشه متوجه ای رفتاری خود باشم واز انحرافات که اکثری جوان ها گرفتار ان میشود محفوظ باشم وبگویم من دختری خان هستم وباید این چنین باشم.

    4. باوری سوم که داشتم این بود که هرکسی که اهل نماز باشد ونماز بخواند ونماز شب بخواند خدا او را دوست دارد ودعاهایش را قبول میکند ومردم او را به چشم خوب میبیند وازهمین خاطر من خیلی نماز خوان بودم وشب نماز بودم وازین طریق تحسین مادرم را هم جلب میکردم که همه جا پیشی ازمن تعریف میکرد که دخترم شب نماز است واین نماز خواندن وحال نکردن از نماز وبدبختی کشیدن وروبرو شدن با تضادهای بسیار باعث شد که جستجو کنم مشکل درکجاست وقتیکه بزرگ شدم رو بیاورم به مطالعه که اگر ادمی که نماز میخواند ادمی خوبی است وخدا دعاهایش را قبول میکند چرا من چنین نیستم ودعاهایم قبول نمی شود مشکل من درکجاست؟این باعث اشنای ام با این سایت شد .یعنی همین باور نمازخوانی وبنده ای خوب بودن خدا،قبول شدن خواست هایم،وبعد اینکه هرگز حال نمیکردم ازین نمازها واینکه خواست هایم قبول نمیشد مرا کنجکاو کرد وشای در ان زمانی کوچکی به نفع من بود ومرا ازبسیار خطاهای که باعث میشد بسیار رنج بیشتر بکشم حفظ کرد ولی به ارامش نرساند واین باور مرا به اینجا کشاند.

    5. وباوری اینکه دختر باید کم حرف بزند وزیاد حرف نزند ودختری خوب دختری کم حرف است وصدای دختر نباید بلند شود ومردم دختری را تعریف میکند که کم حرف بزند این باور باعث شد که کم حرف بزنم وبیشتر گوش کنم واین هم یک مسیری بود که ازبسیار حرف های نادرست گفتن درمن جلوگیری شود وقسمی که دوست نداشتم درمجالس زنانه باشم وحرف های انها را بشنوم ،اصلا علاقه ای به شنیدن حرفهای خاله زنکی ندارم وفکر میکنم منشا ازهمین باور بوده است که درکودکی درمن شکل گرفت وباعث شد که از بسیار ازمجالس زنانه که پرازغیبت ودروغ وافترا است دور باشم ،چون وقتیکه حرف زده زیاد را درست نمیدانستم علاقه ای به شنیدن حرف های انها هم نداشتم،وهم علاقه به ارتباطات فامیلی هم نداشتم وازهمین خاطر بیشتر اوقات درخانه بودم ومصروف درس هایم وکارهای خانه.

    6. همین باوری که دختری خوب دختری است که خانه اش تمیز باشد،اشپزماهرباشد،تمام کارهای خانه را بلد باشد ومن هم بخاطر اینکه مادرم چنین میگفت سنگ تمام میگذاشتم تا درخانه همینگونه باشم واین باور حال باعث شده است که متوجه ای نظافت محل بودوباشم باشم وحالا از روی عشق انرا انجام بدهم نه اجبار وانجام دادن کارهای خانه برایم سنگینی نمی کند واگر درمحلی باشم که ریخت باش باشد حالم را بهم میزند وازهمین خاطر همیشه محیط که دران زندگی میکنم پاک و تمیز است وبه من حس خوب میدهد که شروع ان ازهمین تایید گرفتن از مادرم وتعریف کردن اش نزدی دیگران بود که تشوق شوم ازکودکی درکارهای خانه سهم بگیرم وبرای اسان شود.

    7. واینکه من یک دختری بودم دربین برادرانم وهمیشه انها میگفت که تو دختر هستی ونمی توانی ومن بشدت تلاش داشتم که به انها ثابت کنم که ازشما قوی تر هستم،در مسابقه دویش بین برف من نفراول بودم،در بالا رفتن ازدرخت من نفر اول بودم،در دویدن وبرنده شدن من نفراول بودم،در جنگ تن به تن من نفر اول بودم،که برادی بزرگم این مسابقات را میگذاشت وخودش لذت میبرد از دیدن ما که چطور به جان هم می افتیم وچطور بین برف پاهایم ما مسوزد ولی من بخاطر اینکه تایید او را بگیرم هردردی را میکشدم.واینکه ثابت کنم که من ازبچه ها کم نیستم من ضعف نیستم ،من قوی هستم اینکه درعالم کودکی ام تلاش داشتم که به انها بفهمانم که دختر بودن ضعف بودن نیست ودوست نداشتم ضعف جلو کنم.این ثابت کردن وتلاش کردن برای نشان دادن انیکه من قوی هستم من برتر هستم باعث شد درتمام زندگیم گسترش پیدا کند،باعث شد دردانشگاه قبول شوم،باعث شد درمکتب نمره اول شوم،باعث شد دنبال خودشناسی بگردم وبا سایت اشنا شوم،باعث شد که کارهای را انجام بدهم که همسن وسالانم انرا انجام داده نمی توانست باعث شد که از هم ردیفانم 10 قدم جلو تر باشم.

    8. وهمین طور ثابت کردن خودم به خودم که همیشه ازکودکی می شنیدم که دختر مال مردم است وقتیکه کلان شود خانه ای مردم می رود وبرای پدرومادرش هیچ نمی تواند همه چیز پسر است ودختر مظلوم است ،ضعف است وغریب هست.ولی من دردرون قبول نداشتم وهمیشه تلاش داشتم که ثابت کنم که شما درست فکر نمی کنید ازهمین خاطر به اب واتش خودم را زدم که هرکاری که ازدست برمی اید برای خانواده ام انجام بدهم وحال که فکر میکنم ریشه اش همین باور بوده است واین باعث شد خیلی قوی باشم وکارهای را انجام بدهم که دیگران انجام داده نمی تواند،من از زمانیکه صنف 10 مکتب بودم زمستان ها ریاضی وفزیک درس میدادم وپول اش را به خانواده ام میدادم،زمانیکه دانشگاه رفتم نصف روز درمکتب خصوصی درس میدادم وپول اش را به خانواده ام میدادم،زمانیکه ازدانشگاه فارغ شدم وظیفه گرفتم تمام معاشم رابه خانواده ام میدادم وبه احتیاجات همه فکر میکردم قسمی که تصمیم نداشتم ازوداج کنم ومیگفتم من به پدرومادرم خدمت میکنم،وقسمی که وقتیکه ازدواج کردم نصف معاشم را به خانواده ام می فرستادم،به همه ای شان لباس میگرفتم ،تحفه میگرفتم که فکر نکند من ازدواج کردم ودختر وقتیکه ازدواج کند مال مردم است وکاری به خانواده اش انجام داده نمی تواند،وکاری شخصی ایجاد کردم ووالدین را شریک کردم وگفتم من این کار را رشد میدهم تا شما را حمایت کنم دردوران پیری ازفایده ای ای کار بتوانید با عزت زندگی کنید وبه دیگر فرزندان واطرافیان تان نیاز نداشته باشید،حتا طلاهای خود رامی فروختم وپول اش را به انها میدادم زمانیکه معاش ام نیاز بود بخودم،وحتا قرض میگرفتم به خانواده ام می فرستادم .وخوبی این باور فقط همین بود که کارهای مفیدی برای رشدی خودم انجام بدهم دنبال ایجاد کردن کاری شخصی باشم،وبعد انجام دادن این همه کار که ذکرش خسته کننده است با عدم رضایت انها مواجه شوم که این مسیرباعث شد بخود بیایم که من کی هستم ؟ این باعث شد که تصمیم به ازدواج بگیرم،این باعث شد که خودم را متوجه ای خودم نماید این تضادهای ناشی ازین باور درمسیرخودشناسی ام خیلی مرا کمک کرد که چیزی نبود من برای خانواده ام نکرده باشم … حتا فراهم کردن زمینه ای مهاجرت شان به چندین کشور که بلاخره به المان رفتن واینکه اصلا چنان واکنش دیدم که له ام کرد بعد یک عمر سنگ تمام گذاشتن ،تضادهای که ازین باور متوجه ای من شد مرا خیلی بخدا نزدیک کرد خیلی …وهم باعث شد که کارهای را انجام بدهم که باعث رشدم شود درتمام جبنه ای زندگیم،دربخش مالی،دربخش خانه داری،اولاد داری،مردم داری،وبالاخره قرار گرفتن درمسیرخودشناسی که هنوز قدم اول را هم احساس میکنم ورداشتم وبسیار کار دارم درین مسیر که احساس میکنم روزها کمی میکند برای نوشتن وازخود گفتن وخود را کالبد شکافی کردن…

    9.

    • چی باورهای محدود کننده ای را پذیرفته ام که علیه من کار میکند؟باورهای که باعث شد وتردید به تعویق انداختن ومانع تراشیدن،برای حرکت درراستای تحقق خواسته هایم شود؟وبه این شکل به من ضربه زده است؟

    1. دربخش ثروت ،انقدر ذهنم باورهای محدود کننده دارد که حد ندارد من باور به فراوانی نعمات خدا ندارم من فکر میکنم همه چیز کم است ،فرصت کم است،شاگرد کم است،غذا کم است ،اب کم است،لباس خوب کم است،شادی کم است،همه چیز کم است،حال خوب کم است،تجهیزات خوب کم است،دفتر خوب کم است،انسان های خوب کم است،عشق بین زوجین کم است،اولاد خوب کم است،شوهری خوب کم است،والدین خوب کم است،اخلاق خوب کم است،دسترسی به خداوند کم است،ادم خوب شدن کم است یعنی هرچیزی را که میبینم فکر میکنم کم است وخلاص میشود،عمری زمین کم است،اب های شیرین زمین کم است،اکسیجن پاک کم است،افتاب پاک کم است،جلد پاک وشفاف کم است،بدن سالم کم است،چهره ای زیبا کم است،زیبایی من کم است،انرژی ای بدنی من کم است،وقت کم است،عمر کم است،شادابی وتازه گی کم است،جوانی دوران اش کم است،دوست خوب کم است،ادمی که هم فریکانس من باشد کم است،رشد وموفقیت کم است،ثروت کم است،ادم های ثروت مند کم است،شغل های ثروت افرین کم است،رسیدن به مقام های عالی درجهان کم است،افراد موفق کم است،جاهای زیبا درزمین کم است،مکان های تفریحی کم است،خانه های لوکس کم است،برعکس باور دارم 1. فقر زیاد است2. گرسنه زیاد است3.بی ابی زیاد است4.فرصت های کم زیاد است5ناخوشی درزندگی زیاد است6 زوجین ناموفق زیاد است7نفرت زیاد است8افرادی نامناسب زیاد است9 بدبخت شدن زیاداست10 هوای الوده زیاد است11 اکسیجن الوده زیاد است12 اولاد ناصالح زیاد است14 کشورهای فقر زیاد است15 جنس بی کیفیت زیاد است16 ادم های متقلب ودزد وکلاه بردار زیاد است17 فریب دادن زیاد است18 دروغ گفتن زیاد است19 فساد انداختن بین مردم زیاد است20 شریک وکفر زیاد است.

    2. اینکه این باور درمن باعث شده است که فقر بمانم وزندگی را طبق دلخواه خود تجربه نکنم.1من باوردارم که خداوند ازمن دور است،2.من لایق دریافت پیام های الهی نیستم3.،من لایق نزدیکی با خدا نیستم،4.خدا را چیزی بیرون ازخود می بینم 5.،باور ندارم که هرلحظه با من هست درمن هست ودستم را میگیرد،6.من فکر میکنم انسان های خاص است که با خدا ارتباط برقرار کرده می تواند وهمه به این ارتباطات دسترسی ندارد7.من باور دارم که صدایم را خواست هایم را خدا نمی شنود اگر هم بشنود برایش اهمیت نمی دهد8. من باور دارم که من ادمی گناهکار وخطار کار هستم وخدا مرا دوست ندارد10 من باور دارم که خدا ادم های نمازخوان وروزه گیر وبا حجاب را دوست دارد ودعای انها راقبول میکند انها نزدی خدا با ارزش است.11من باوردارم که خدا درمن نیست که هرلحظه بفهیمد که من چی میخواهم .این باور ها باعث شده است که خودم را لایق ارتباط با خدا ندانم وبانکه اگاهی ها الهی که دریافت کردم وباورهای که میخواهم درخودم بسازم وهنوز پایه نشده است وبه اندازه ای که باور کردم درمن تاثیر مثبت گذاشته است ولی قبلا این باورها را داشتم با تمام وجود باور داشتم وحال که می نویسم می گویم نه چنین نیست ولی باید خودم را بشناسم.

    3. من باور دارم که ثروت زشت است.2.انسانهای ثروت مند ظالم وخودخواه است وانسان های فقر را اذیت میکند ومورد ظلم وبی عدالتی قرار میدهد وحق انسان های فقر را انسان های ثروت مند خورده است.3. من باوردارم که انسان های ثروت مند ازخدا دور است ذوزخی هست ،خدا درین جهان به انها نعمت داده است ولی اخرت اش تباه است وانسانهای فقر درین جهان زجر میکشد ولی اخرت اش بهشت است.4. من باوردارم که هرقدر ثروت مند تر شوم ظالم تر ،خودخواه تر وازخدا دور تر میشوم.5من باور دارم که هرقدر ثروت مند شوم بیشتر حق غریب وبیچاره را میخورم.

    4. من باور دارم که انسان های ثروت مند وپولدار ازحق غریب پولدار شده است وحق غریب ر اخورده است،واز راه ظلم ثروت بدست اورده است از راه بد وبی عدالتی ثروت مند شدن،از راه قاچاق وادم ربایی ورشوه ،وحیف ومیل کردن بیت المال ثروت مند شدند وثروت من شدن از راه درست غیرممکن است ،فقط از راه نادرست می شود ثروت مند شد واین کاخ ها ،این تجهیزات،این موتر های تمام اش کثیف است چون از راه نادرست بدست امده است .

    5. من باور دارم که انسان های پول دارد ثروت دارد بیشتر جان شان درخطر است بخاطر پول ودارای شان دشمن دارد وکشته می شود واین پول باعث تباهی او میشود،یا جان اش را از دست میدهد،یا خانواده اش را ازدست میدهد یا هم دوستان اش را ازدست میدهد،یا هم مریض میشود وهمشه دررنج واندوه است .وحتما باید بهای این ثروت مند شدن را بپردازد که اینها می باشد.

    6. من باور دارم که انسان های ثروت مند ازراه سخت ثروت بدست اوردند ،خواب نداشتن،خوراک نداشتن،وقت بودن با خانواده را نداشتن،تمام عمری خود را سخت جان کندن وپیسه جم کردند ،وثروت مند شدن واگر بخواهی ثروت مند شویی باید اینگونه باشی ،ازخواب بزنی از سلامتی ات بزنی،ازتفریح ات بزنی از بودن با خانواده بزنی تا پول جمع کنی.

    7. من باور دارم که فقط درمکان های خاص،افراد خاص با استعداد خاص،پارتی داشتن ،تحصیلات خاص،چانس اینها باعث میشود که بعضی انسان ها ثروت مند شوند فکر میکنم انها انتخاب شده هستند ودولت هایشان روی انها سرمایه گذاری کردند مثل فیسبوک،یا گوگل یا شرکت های ایلان ماسک

    8. من باوردارم که وقتی ثروت مند شویی ،چطور ازان استفاده کنی،پول زیاد را چطور مراقبت کنی ،چی بدرد تو میخورد،وسخت است نگهداری از پول زیاد وچی باید همرایش کرد؟

    9. من باور دارم که زندگی با ثروت وتجملات خسته کننده است ،انسان را از خدا دور میکند باعث میشود خانواده اش را از دست بدهد،باعث میشود گمراه شود،وخوشگذران شود،باعث میشود فقط به عیش ونوش خود مشغول شود،باعث میشود ،باعث میشود انسانهای دیگر را لگدمال کند ومغرور وخودخواه میشود وغافل ازخود ومردم وخدا میگردد.

    10. من باور دارم که من توانایی ثروت مند شدن را ندارم من پوتانسیل ثروت مند شدن را ندارم،چون تحصیلات درست ندارم،چون استعداد بلند ندارم،چون خاص نیستم،چون پارتی ندارم،چون محیط نامناسب بزرگ شدم با خانواده ای نامناسب ،ومن مغز ثروت مند شدن را ندارم،یاهم شوهرم نمی گذارد که کارهای دلخواهم را انجام بدهم،یا هم فکر میکنم حکومت مانع پیشرفت من شده است وشرایط را برمن سخت کرده است.

    11. باور دارم که قرار نیست همه ثروت مند باشند ،تعداد کمی انتخاب شدند که ثروت مند باشند ودیگران باید معمولی باشد ومن هم جز افرادی معمولی هستم واصلا فکر کردن درمورد ثروت نادرست است ومادی پرست می شوم،من نباید به مادیات فکر کنم چون انسان پول دوست خطاب میشوم ومردم چنین انسان را دوست ندارد کسی که همیشه پول پول بگوید ،هرقدر که ازپول درو باشم وبه پول فکر نکنم ادم معنویی تری هستم،پول مادیات است وکثیف است وباعث گمراهی درین جهان میشود ومن هرقدر میتوانم ازمادیات دور باشم.

    12. امامان وپیامبران هم فقر بودند انها هیچ وقت از مادیات حرف نزدند مادیات نزدی انه مهم نبودند ،معنویات مهم است،دنیا بی ارزش است ،اگر دنبال پول بروم دنیا پرست می شوم وانسان دنیا پرست از اخرت خوب محروم است،وانسان های پول دار همیشه دروغ میگوید،همیشه سود میخورد،همیشه مغرور است،همیشه ظلم میکند.

    13. دربخش سلامتی ام: من بدنی ضعف دارم از کودکی شیرمادرم را نخوردم پس از پایه بدنم ضعف است وتوانایی ترمیم خودش را ندارد.

    14. من بدنی من باید با داروخوردن خوب شود،وطبیعی است که هرماه ریزش کنم،وحتا درمنطقه یک نفر سرفه کند من درخانه ام مریض میشوم،چون کم خون هستم،بی بنیه هستم.

    15. هردو فرزندم پشت سری هم بدنیا امدند ومرا نهایت ضعف ساختند ویتامین ها ومنرال ها وخونی بدنم کم است.بدن من بدون دارو قدرت شفا دادن بخودش راندارد.

    16. من مستعد چاقی هستم،اگر هرچیزی را کمی بیشتر بخورم چاق میشوم،والدین ام چاق هستند،واگر چاشق شوم شکر میگیرم ،چربی خون میگیرم ،چون هم فامیل پدرم وهم فامیل مادرم دچاری این امراض هستند وهم ژن چاقی دارند ازین خاطر من خیلی زود وزن میگیرم.

    17. جلد من خشک است چون جلد مادرم وپدرم خشک است واین ارثی هست،موهای من ضعف است چون موهای مادرم ضعف است واین ارثی هست.بدنی من ضعف هست زیر موقع که مادرم مرا باردار بوده است خودش میگوید که ضعف وکم خون بوده است.وطفلی که شیرمادر را کم بخورد یا نخورد تا اخیرعمر بدن اش ضعف ومستعد مریضی هست وهمیشه مریض است.

    18. رفت وامد ورفتن به مجالس باعث میشود من مریض شوم چون با افرادی روبرو میشوم که مریض هستند ومیکروب انها به من انتقال می یابد ومرا مریض میسازد ،بدنی من درمقابل میکروب ها ضعیف است و میکروب ها باعث مریضی من می شود.

    19. من نمی توانم غذای های کارب دار را کنار بگذارم چون ازکوچکی تاحال خورده ام وبدن به ان عادت کرده است غیرممکن است که این هوس بدنم را کنترل کنم.

    20. باورهایم درموضوع ارتباطات: ادم های که مرا درک کند وهم فریکانس من باشد وجود ندارد ،ازهمین خاطر من دوستی ندارم .

    21. کسی با من ارتباط میگیرد که من سنگ صبور او باشم به او کمک کنم وهمیشه گیله ها وشکایت هایش را بشنوم وبله بگویم.

    22. من زمانی لایق ارتباط خوب هستم که کاری بزرگی را برای کسی انجام بدهم وانوقت است که توقع دارم با من ارتباط خوبی داشته باشد.

    23. من باور دارم که انسان های ثروت ،یا انهای مقام دارند،یا تحصیلات بلند دارد من لایق ارتباط با انها را ندارم وتحت تاثیرقرار میگیرم وانها را درذهنم بت میسازم.

    24. من باور دارم که هرکسی که ازمن تعریف میکند یا دروغ می گوید یا هدفی خاصی دارد،من لایق توصیف نیستم حرفای که او میزند دروغ هست ویا هم چاپلوس میکند،من چنین نیستم.

    25. من باوردارم که افرادی که به مقامی خاصی رسیدند یا هم تحصیل خاصی دارد یا هم ثروت دارد یا هم زیبا است من لایق دوستی با او نیستم من خود مرا نسبت به او ضعف فکر میکنم وافتخار بس بزرگ میدانم که با چنین فردی هم صحبت شوم واو به حرف هایم توجه کند .وباعث افتخارم هست که توجه ای چنین شخصی را در زندگیم جذب کنم،چون همیشه فکر میکنم که من کم هستم.

    26. من باور دارم که من زیبا نیستم وافراد مرا زیبا نمیداند ،همسرم زیباس توهمیشه می گوید که چی مردی زیبا است وحیف شده است که این خانم اش هست،یا اینکه این خانم با این چهره خوش شانس هست که چنین همسری زیبایی دارد.

    27. فکر میکنم که مردم راجع به من فکروباور خوب ندارد فکر میکنم که مرا انسان درست وحسابی نمیداند وحتا اگر ازخودم تعریف کنم انها فکر میکند که من دروغ میگویم وتوجه نمی کند که اینها حقیقت است یا خودخواهم که ازخود میگویم.

    28. من نقش قربانی را بازی میکنم حتا درجمعی باشم قسمی نشان میدهم که فرزندانم مرا اذیت میکند،من قربانی هستم،همسرم را تحمل میکنم وهرکاری میکنم که زندگیم را مدیریت کنم،من چنین ادمی مظلومی هستم،من خودم را وقف فرزندان وهمسرم ووالدینم وخواهروبرادران کرده ام ای مردم بدانید! که من چنین ادمی خوب وصبوری هستم ،وهمیشه ازخود میگذرم وبه دیگران میدهم.

    29. من باوردارم که وقتیکه بدی دیگران را می گویم حس خوبی درمن ایجاد میشود اینکار او بد است من خوب ام او مرا اذیت کرده است ومن صبور کردم،او ظالم است من مظلوم هستم بیبین این کار را کرد این کار را کرد ومن هم هیچی نگفتم وبازم ادامه دادم ،بیبن من چقدر انسان خوب هستم.

    30. من تلاش میکنم به اطرافیان به همسرم،به فرزندانم احساس گناه بدهم،اینکه من تمام روز در نظافت کردن هستم شما درکثیف کردن هستید،اینکه هرچیزی بخواهید برایتان پخته میکنم،اینکه من یک لحظه قرار ندارم وخسته می شوم وشما قدرم را نمیدانید،اینکه من خودم را وقف شما کرده ام وشما بی توجه هستید،اینکه من شما را دوست دارم وشما مرا دوست ندارید.

    31. اینکه همیشه بخواهم دیگران را سرزنیش کنم وودرذهنم همیشه وهمیشه بجنگم ودرحال ثابت کردن خودم درذهنم ودر بیرون ازخودم باشم،که شما اینگونه هستید من این هستم،نیت ام این است،من چنین ادمی هستم،من میدانم شما نمیداند،این کارت غلط است تو باید اینگونه باشی ،باید این رفتار را داشته باشی،باید این حرف ها را بزنی،باید اینگونه فکر کنی.

    32. ومن تحمل میکنم کسی که مرا توهین کند خصوصا خانواده ام تا بعدا بگویم که من اینقدرصبور هستم وانها این کارهای را درحقم کرد ومن بازم رابطه ام را ادامه دادم ودوست دارم تحقیرشوم،توهین شوم ولی بازم ادامه بدهم تا روزی برسد که به همه بگویم که این من ام واین دیگران ،شما بیایید قضاوت کنید که خوب است وکی بد است؟

    33. من ازنگاه مردم می ترسم اینکه می ترسم که مرا ادمی خوب نیبید،می ترسم که قضاوت کند که طبق ارزشهای من نیست،می ترسم که مرا ادم خوب نکوید،حتا می ترسم وقتیکه این خودافشای را میکنم درسایت میگذارم اعضای سایت هرکسی که بخواند بگوید این چقدر ادمی زشتی هست…. من ازنگاه مردم ازطرز فکر مردم،ازعکس العمل مردم،ازقضاوت مردم،از سرزنیش مردم می ترسم،چی این مردم همسرم باشد،خواهرم،برادرم ،والدین ام،فرزندانم،خانواده ای همسرم،دوست وقوم ،ویاه اعضای سایت

    34. من براین باورم که من لایق یک رابطه با کیفیت نیست ومن لایق این نیستم که همه با من با احترام برخورد کند،همسرم با دل وجان مرا دوست داشته باشد وهمه مرا بدون توقع بپذیرد وبدون شرط دوست داشته باشد حتما من باید کاری برای انها انجام بدهم تا مرا دوست داشته باشد درغیران من دوست داشتنی نیستم،من کم هستم من برای همسرم کم است من برای احترام ،ودوست داشته شدن بدون قید وشرط کم هستم.من برای تجربه ای زیبا درتما بخش هایش کم هستم،من استعدادخاصی ندارم،درافغانستان درس خواندم،درمحیط این کشور بزرگ شدم،درخانواده ای فقر وبا افکاری فقر وسرشارازخشونت بزرگ شدم،من زیبا نیستم،من ارتباطات درست را نمیدام ،من نمی توانم رابطه با انسان ها راحفظ کنم واین دانش درمن نیست.

    35. من باید پارتی داشته باشم،تا بتوانم درجایگاه خوب برسم وازطرفی دیگر باور ندارم که لایق ارتباط با ادم های ثروت مند باشم.

    36. انسان های که نماز نمی خواند،روزه نمی گیرد حجاب درست وحسابی ندارد ازخدا دور است وانسان های خوبی نیست ،این خارجی ها را خدا درین دنیا داده است وعاقبت اش خراب می باشد.وازین انسان ها باید دوری کرد.

    37. من زن هستم و زن نباید به هرکسی ارتباط داشته باشد خصوصا مردها،ازین خاطر ارتباطات محدود داشته باشم انهم با زنان درغیران همسرم را ازدست خواهم داد ومن نمی توانم با افرادی ثروت مندی که مرد هست ارتباط بگیرم،گناه است یا همسرم حسود میکند،یا اصلا ازنظراخلاقی درست نیست که من ارتباطات گسترده داشته باشم.حتا درفضای مجازی ،ونباید عکس مرا هرکسی بیبیند ….

    38. من وقتیکه کاری نیکی به کسی انجام میدهم او هم باید ازمن تعریف کند ،مرا تحسین کند درهمه جا ازمن بگوید،وقدری زحمات مرا بداند.

    39. دربخش ارتباطات بخدا

    40. من لایق وصل شدن بخدا نیستم،همه ای انسان یکسان بخدا درسترسی ندارد،وافرادی خاصی هست که به خدا نزدیک است.

    41. من گناهکارم وخدا صدایم را نمی شنود وخواست های من نزدی خدایم ارزشمند نیست وخدا چیزی بیرون ازمن هست.

    42. من نمازهایم را سری وقت نمی خوانم وحال خو هیچ نمی خوانم،نماز شب نمی خوانم،قران نمی خوانم،قضاها روزه ام را نمیگیرم،حجاب درست وحسابی ندارم،ازین رو خدا صدایم را نمی شنود.

    43. انسان های خاصی هست که دعاهایشان مستجاب میشود وانها اگر هم برای دیگران دعا کند دعایش شان مستجاب میشود ازهرکسی دعایش قبول نمی شود.

    44. من ارزشمندنیستم ،چون نه علم کافی دارم،نه استعداد کاف دارم،نه اگاهی کافی دارم،نه زیبایی کافی دارم،نه ارتباطات خوب دارم،ونه ارتباط خوب برقرار میتوانم،وحتا کارهای که انجام میدهم فعالیت های که انجام میدهم ارزشمند نیست،وازهمین خاطر خاطر هم به من توجه ندارد ونزدی خدایم هم ارزشمند نیستم.

    45. من باور دارم که خدا هرکسی که هرکاری بدی را انجام یدهد مثلا نماز نمی خواند او راقصاص میدهد با او دشمنی میکند وسری دشمنی را میگیرد،رضایت خدا را بدست اوردن سخت ترین کاری دنیا است وخدا انسان های انگشت شماری را نزدی خودش دعوت میکند هرکس این چانس را ندارد.

    46. سخت ترین کاری جهان راضی نگهداشتن خدا است ،زیرهرلحظه ممکن است انرا از دست بدهی اگر بدست بیاوی با هزار سختی وبدبختی کشیدن،روزه داری وشب نماز خوانی ودروغ نگفتن وغیبت نکردن،وحجاب داشتن،وبه دل همسرت رفتار کردن،به دلی والدین ات رفتار کردن،مادری خوب بودن،تهمت نزدن،با همه خوبی کردن،وبدهای دیگران را ندیده گرفتن وبا انها ادامه دادن رابطه،ازخود نان را گرفتن به دیگران دادن، وبه نامحرم نگاه نکردن،نذر کردن،شب وروز توصل به امامان،منتظر امام زمان بودن،طبق هدایت مشتهد حرکت کردن،قران را برای مردها خواندن،وخیرات کردن،وهمیشه سری دسترخوان ات فردی فقر وگرسنه بود … وقتیکه تمام ام کمال به اینها رفتار کردی خدا صدایت را میشنود ولی اگر یکبار درنمازات راقضا کردی تمام اش به باد هوا می رود.

    خودافشایی سنگینی است برایم که باورم نمی شود من چنین باورهای دارم وچنین شخص هستم،درحالیکه بودن درین فضا مرا دیگرگون کرده است ولی هنوز این باورها بنیادی نشده است وجای این باورها را درست حسابی نگرفته است هنوز دانه ای است دردل خاک وهنوز درخت پربار وپرحاصل نشده است گرچند نتایج اش درزندگیم هویدا است واحساس میکنم ولی این باورهای کهنه وشیطانی بشدت درمن وجود دارد که شاید این کمترین اش باشد که حافظه ام یاری کرد ونوشتم،خدا میداند چی چیزهای دراندیشه وباوری من باشد که خودم نمیدانم،ومیخواهم حتا این باورهایم را درسایت بگذارم تا روزی ثبت باشد وروزی برگردم وبخوانم که من کی بودم وچی شدم ،چون فعلا فقط شب وروز شاکری خدایم هستم که راه را یافتم،فقط فعلا راه را یافتم ویافتم یافتم میکنم وهر روز خدایم مرا به سمت اگاهی های جدید می کشاند که حال احساس میکنم اصلا من خدا نداشتم شیطان خدایم بوده است،اصلا من سرنخی ازخدا را درزندگیم نداشتم،شیطان خود را درقالب خدا خودش را برای من خدا معرفی کرده بوده با داشتن چنین باورهای که درمن بوده است.که حتا اگر کارهای خوبی هم کرده بودم نیت اش شیطانی بوده است مثلا اگر خانواده ام را کمک کردم نیتم جلب توجه انها بوده است،نیتم حمایت انها بوده است،اگر به همسرم کمک کردم نیتم محبت گرفتن ازاو بوده است وهرکاری به ظاهر خوب را که انجام داده ام پس زمینه اش بخاطر شرک ام بوده است ومن حسابی مشرک بودم خودم نمیدانستم حال بخاطر داشتن این باورها ناراحت نیستم شاد که شناختم من مشرک ام ومن سراپا نقصم وشادهم که چشم ام باز شد وحال میدانم که چقدر عیب دارم که گاهی حس میکنم ساعت کمی میکند روزهای کوتاهی میکند وچقدر من کار دارم که روی خود کار کنم وازخود بگویم وباورهای شرک الود را ازخود پاک کنم.خلاصه این باورها مرا دربدر کرد،رنج داد،درد داد،زجر داد،بدبختی داد وحال میدانم تمامش بخاطر این باورهای شیطانی بوده است وحال میگویم لعنت به تو شیطان وحال کمر بسته ام که تو را اززندگیم برانم،نیست ونابود ات میکنم خیلی خیلی کار دارم برای ازبین بردن هریک ازین باورها وجایگزین ان با باورهای جدیدم وشناخت خدای حقیقی ام که 29سال ازان بی خبری بی خبر بودم واو را نمی شناختم وحال تازه شناختم واقعا همرایش حال میکنم ساعت ها با هم حرف میزنم وبه ذهنم میگویم هرچی بود ازگذشته تمام اش ازشیطان بود برتحمل شده بود وتو گناه نداری چون بتو اینگونه گفته شده بود تمام اش را دور بریز اینهای که جدیدا برایت میگویم حقیقت محض است اینها را بپذیر.باور کن.اشکال دارد گذشته گدشت وحال هرچیزی برایت میگویم دیگر مقاومت نکن ،واو هم حال بدون چون وچرا می پذیرد ومی گوید چشم،وباعث شده است خودم را با این همه بدی ها بپذیرم وبگویم همینم ولی بهترش میکنم،بسیار نتایج گرفتم ازین مسیر که بارها درکمنت ها نوشتم ولی هنوز اول راه هستم.ولی بسیار کار دارم.فکر میکنم هیچ ندانستم وهیچ نمیدانم وراه درازی درپیش دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  6. -
    عاطفه زارعی گفته:
    مدت عضویت: 850 روز

    به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانیش همیشگیست

    سلام خدمت استاد گرامی و مریم خانم گل و دوستان همفرکانسیم

    این دومین کامنت من در این فایل زیبا و آموزنده هست که، اصول، قوانین و راهکارهای صحیح جهان هستی رو به بهترین شکل به ما نشون میده.

    باور دارم که، مسیر موفقیت پلکانیه و فقط این مسیر جوابه. نتیجه این باور این هست که، به قانون تکامل توجه دارم و کاملا بهش احترام می گذارم و از لحظه اول کارهام رو با اصول و قواعد درست پیش می برم و صبورم.

    باور دارم که، مسیر درستی و صداقت بهترین، کوتاه ترین و مستقیم ترین راهه. نتیجه این باور این هست که، فقط مسیر زندگیم از راه درستی و صداقته و تمرکزم روی اصل هست و از بقیه راهها دوری می کنم.

    باور دارم شاهنامه آخرش خوشه. نتیجه این باور این هست که، کار درست صد در صد خروجی درست داره.

    باور دارم که، بار کج به منزل نمی رسه. نتیجه این باور این هست که، انتهای مسیر راستی و درستی، نتیجه اش درست هست و فقط اون مسیره که من رو به هدفم می رسونه.

    باور دارم که، دروغگو دشمن خداست. نتیجه این باور این هست که، در همه شرایط فقط راست حرف می زنم.

    باور دارم که، خواستن توانستن هست. نتیجه این باور این هست که، شروع می کنم، نهایت تلاش رو می کنم و از همون اول به خدا توکل می کنم.

    باور داشته و دارم که، با یه دست نمیشه دو تا هندونه برداشت. نتیجه این باور این هست که، همیشه اولین تمرکزم روی کار اصلیمه و بعدش کارهای دیگه ام رو انجام می دم.

    باور داشته و دارم که، باید کار رو به کاردان سپرد. نتیجه این باور این هست که، فقط کارهای مهم و حیاتی زندگیم رو به آدم های حرفه‌ ای می سپورم.

    باور دارم که کار را که کرد آنکه تمام کرد. نتیجه این باور این هست که، هر کاری که رو شروع می کنم تا آخرش می رم.

    باور داشته و دارم که تمیزی نشانه ایمان هست. نتیجه این باور این هست که، نظافت خودم، خونه و محل کارم رمز اتصال به خدا می دونم.

    باور داشته و دارم که، مومن باید سیاستمدار باشه. نتیجه این باور این هست که، کارها رو اول از زوایای مختلف بررسی می کنم و وارد مدار انسانهای درست میشم.

    باور داشته و دارم که، معرفت، فهم و شعور به سن و سال و تحصیلات نیست. نتیجه این باور این هست که، آدمها رو فقط به خاطر معرفت، ارتباط با خدا و کمالاتشون احترام می کنم.

    باور داشته و دارم که، هیچ ماهی پشت هیچ ابری نمی مونه. نتیجه این باور این هست که، همه کارم شفافه و البته موضوعاتی که به من مربوط میشه و دیگران مخفی می کنند خیلی سریع برام آشکار میشه.

    باور داشته و دارم که، زوج (آقا) باید مسئولیت مالی بیشتری داشته باشند. نتیجه این باور این هست که، همسر و پسر به عنوان یک مرد مسئولیت پذیر این نقش رو به خوبی پذیرفته و اجرا می کنند.

    باور داشته و دارم که، جریان زندگی شبیه حرکت دوچرخه هست، اگر رکاب نزنی، دوچرخه از حرکت می ایسته، یا می افته و تو رو هم می ندازه. نتیجه این باور این هست که، برای موفقیت هر لحظه در حرکتم و تلاش بر می کنم.

    باور دارم هیچ کس به قطار ایستاده سنگ نمیزنه. نتیجه این باور این هست که، در صورت حرکت و تلاش هست که دیده می شم و دیگران بهم توجه می کنند.

    باور دارم که، حرف و عمل باید یکی باشه و حرفی که توش عمل نباشه حرف مفته. نتیجه این باور این هست که حرفی که می زنم متعهدانه پاش وایمیستم و بهش عمل می کنم.

    باور دارم که، اگر هر کاری رو تو وقتش انجام بدی، در زمان و انرژی به میزان زیادی صرف جویی می کنی. نتیجه این باور این هست که، همیشه کارهام سر وقت انجام می شه.

    باور دارم که، آدمهای اطرافم هر کدومشون تو یه طبقه از ارتباط طبقه بندی می شن و به طبع زمانی که براشون صرف می شده متفاوته. نتیجه این باور این هست که همیشه در مدار آدمهای بالاترین طبقات هستم.

    باور دارم که، زندگی حیوانات با سبک زندگی ما انسانها خیلی متفاوته. نتیجه این باور این هست که، دیدن حیوانات رو در حیات وحش بیشتر دوست دارم.

    باور دارم که، تعهد 21 روزه در انجام هر کاری خیلی راحت اون رو تبدیل به یک عادت رفتاری می کنه. نتیجه این باور این هست که، هر کاری که می خوام جز عادتهای رفتارم بشه، 21روز انجام میدم بعد خودش اتوماتیک عمل می کنه.

    باور دارم که، زمان خرید وسیله فقط باید وسایل ضروری و مورد استفاده بخرم. نتیجه این باور این هست که، از همه وسایلم استفاده می کنم و بعدش می بخشمش یا میفروشمشون و انرژی خوبی در خونه ام جاری هست.

    باور دارم که، ماشین خیلی مزایا داره و دقیقا مثل دوتا پای اضافه برای ماست. نتیجه این باور این هست که، از ماشینمون برای صرفه جویی در هزینه، زمان و انرژی خیلی بهره می‌بریم.

    باور دارم که، بخشش از بزرگان است. نتیجه این باور این هست که، به راحتی می بخشم و مهربانم.

    باور دارم که، خدا زمین رو مسخره انسان کرده. نتیجه این باور این هست که، برای به دست آوردن هر چیز امیدوارم و خیلی صبورم چون میدونم وقتش که برسه بهم داده میشه.

    باور دارم که، اگه حرف حق می زنی از هیچی نترس، دست خدا بالاترین دستهاست و همیشه حق به حقدار می رسه. نتیجه این باور این هست که، همیشه توکلم به خداست و شجاعت بی‌نظیر در وجودم دارم.

    و خیلی باورهای دیگه در مورد ارتعاش و فرستادن فرکانس دارم که اگه بخوام بنویسم کلی طول می کشه.

    باز هم از استاد و مریم خانم گل و دوستان همفرکانسیم سپاسگزارم.

    همگی در پناه ایزد لایتناهی شاد، سلامت و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  7. -
    امیر قره قاشلو گفته:
    مدت عضویت: 860 روز

    سلام

    ممنونم استاد برای این فایل فوق العاده

    من یکی از باور های قدرتمند کننده ام اینه که اصلا مهم نیست چقدر توی مسیر نادرست حرکت کردی هر وقت اراده کردی و برگشتی خدا کمکت خواهد کرد.

    بارها شده توی زمین فوتبال کل 90 دقیقه خراب کردم و بد بازی کردم خب وقتی بد بازی کنی کنترل ذهن هی سخت تر و سخت تر میشه و بعدش یک حرکت خارق العاده زدم یا گل زیبایی زدم.

    یا مثلاً شب بسیار ناراحت بودم و صبح خیلی سریع بسیار شاد شدم.

    به نظر خودم چون من زندگی رو یک جاده میبینم به سمت موفقیت یا من این جاده رو میرم یا بر میگردم اگه در حال برگشت بودم یک لحظه بیام و دور بزنم دوباره اتفاقات میوفته.

    وقتی شما گفتی برای من منطقی شد در صورتی که ما می‌بینیم توی فوتبال امباپه ها تیری هانری ها آلفونسو دیویس ها هستن که خب سرعت بالایی دارن و اکثر بازیکنان سرعتی سیاه پوست هستن ولی خب کایل واکر ها هالند ها و . . . هم هستن که سفیدن ولی سرعت بالایی دارن.

    یکی دیگه از باور های قدرتمند کننده من اینه که به استعداد اعتقاد ندارم یعنی این توی ذهن من منطقی که استعداد چیزیه که ساخته میشه با تمرین کردن و الگو هاش رو هم دارم و این باور کمکم کرد از یک کسی که توپ وقتی میاد جلوی پایش هوا می‌کنه تا حریف بیاد توپ رو بگیره شدم بازیکنی که اگه تیم 8 تا گل بزنه 5 تاشو زده و 3 تا پاس گل داده (البته فوتبال حرفه ای رو میگم)

    ولی خیلیا میگن مسی استعداد داشت ولی نه رونالدو سختی کشید خب مسی انقدر بازی کرده هی بهتر شده مسی الان مثل تیمار و برزیلی ها تکنیک خاصی نمیزنه مربی ما همیشه مثالش رو می نه میگه ما پله ای میزنه نه پاشو دور توپ میچرخونه هیچی تمرین رد شدن با توپ از بین کنز ها رو آنقدر انجام داده که رفته تو ناخودآگاهش و خیلی راحت می‌تونه دریبل کنه.

    یکی از باور های محدود کننده من اینه که به هر مقداری توی کار کارت سخت باشه پول بیشتری میگیری.

    حتما شنیدید:

    هر چقدر پول بدی همون قدر آش میخوری.

    الگو هاش رو هم دیدم و هر چقدر ساعت کاری و سختی بیشتر باشه پول بیشتری میگیری.

    فعلا منطق عکس این باور رو پیدا نکردم ولی پیدا میکنم.

    یکی دیگه از باور های محدود کننده من در همه زمینه ها اینه که هر کسی هر بلایی سرش اومده ممکنه سر تو هم بیاد یعنی اتفاقات شانسی میوفته دیگه اگه یکی توی اوج ثروت تصادف کنه و شرایط ناجور برایش پیش بیاد ممکنه برای تو هم پیش بیاد و خب این باور باعث ترس میشه و باور شرک آلوده.

    این باور رو هم باید به این شیوه درست کنم که من دارم خیلی میکنم زندگیم دست منه و من دارم با فکرم میسازمش و هر کس دیگه ای هم با فکرش زندگیش رو میسازه.

    یکی دیگه از باور های محدود کننده من اینه که فکر میکنم جهان مثل یک توپ که تو بندازی توی سبد بسکتبال و تموم یا سنگی که از پایین کوه بیاری و کلی زور بزنی و قل بدی و تموم دیگه لازم نیست ادامه بدی و باعث میشه بعضی وقت ها پس از نتایج دیگه ادامه ندم و با زور هم دست نمیشه.

    این باور هم با اینکه موفقیت یک هدف نیست یک مسیره تا تو در مسیر درست حرکت می‌کنی نتایج درسته اگه دیگه حرکت نکنی همون نتایج میاد و مثل هر چیز دیگه مثلاً شما مغازه رو باز می‌کنی مشتری میاد می‌بندی مشتری نمیاد مشتری مشکل ندارع شما در رو بستی.

    یکی دیگه از باور های قدرتمند کننده من اینه که من اصلا با افراد مشکلی ندارم یعنی طرف ضد حکومتی بسیجیه اطلاعاتی اصلا برام اهمیت نداره من لذت میبرم از صحبت کردن با اون افراد.

    و تا به حال به هیچکس از اعضای خانوادم نگفتم که من فایل های شما رو دنبال میکنم و به دوستانم تقریباً به هیچکس نگفتم مگه اینکه موقع گوش دادن فایل خوابم ببره و یکی گوش کنه چی میگه گوشی یا اشتباهی فایل شما پخش بشه و این باور خیلی در من محکم شده که من ذره ای در زندگی دیگران تأثیر ندارم و دیگران هم به همین صورت.یکی از دلایل این که به خانوادم نگفتم این بود که اونها دنبال حرف های قشنگ رفتم در صورتی اونا من رو با شما آشنا کردن و اگه بفهمم دردسر داره و هی می‌خوام راجب مسائل موفقیت با من صحبت کنند و مادر من همیشه توی تلگرام برای تمام خواهر و برادر برادر زاده هاش راجب انرژی و خدا و حال خوب اساتید مختلف فایل می‌فرسته و همیشه باهاشون ساعت ها صحبت می‌کنه و خب با من هم همینطور و وقتی نتایج من رو میبینن میگه تو انرژیت بالاست برای همون . منم میگم حق با تو مادر من چون اگه جواب بدم باید تا فردا صبح نصیحت پند گوش بدم. و خدارو شکر میکنم من جدا از اینکه کسی بدونه دارم فایل های شما رو گوش میدم و مسیر شما رو دنبال میکنم.

    یکی از خواسته های منم اینه که مثل آقا رضای عطار روشن عزیز یک فایل راجب نتایجم برای شما بفرستم.

    دومین خوابم که من رو یاد کودکی انداخت که وقتی از خواب بیدار شدم هیچی یادم نیومد و اصلا نمیدوستم کی هستم الان هنگام گوش دادن به فایل بود که خوابم برد و ادامش رو پس از بیداری دیدم (آنقدر خوشحال شدم از اینکه فایل گذاشتید)

    استاد 5 دقیقه آخر فایل برای من یک جرقه بود

    ممنونم استاد.

    انشالله هرجا هستید در پناه خدا شاد و خرم و تندرست و ثروت و پایدار باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  8. -
    سعیده و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 2429 روز

    سلام

    سلام

    خدایا شکرت

    اینجام و میخوام بنویسم و باورها رو تغییر بدم

    قبل از هر چیز

    چه استاد خوش اندامی

    چه عضله هایی

    چه خونه ای

    چه دریاچه ی زلال و شفافی

    چه طبیعتی

    چه فرکانسی

    چه قدرتی که 45 دقیقه گوشی به دست و بتونی فیلم بگیری

    تحسینتون کردم عزیزای دل من

    اهدافم رو به ترتیب می نویسم و باورهای درست و غلطی که در مورد این اهداف دارم هم می نویسم

    1_ هدفم اینه که ثروتمند بشم و بی نهایت پول داشته باشم

    باورهای من

    (1. من زمانی میتوانم ثروتمند بشم که همسرم ثروتمند بشه چون من یک زنم و محدودم و نمیتونم ثروتمند بشم. من ضعیفم. گرگ زیاده و به زن بیشتر آسیب می رسه. اگه من ثروتمند بشم همسرم سو استفاده می کنه و پر رو میشه و من با ثروتمند شدنم اونو فلج می کنم و نمی ذارم بره دنبال کار و رشد کنه

    . همسرم هم توانایی پول ساختن زیاد رو نداره چون خانواده و پدرش اینجوری و این هم پسر اون پدر( بی عرضه است)

    .همسرم نه سرمایه ای داره . نه تحصیلاتی داره. نه خانواده پولداری داره که ازش حمایت کنند. هیچ کس هم تو خانواده شون پولدار نیست همه فقیرن پس بخاطر اونه که ما هم فقیرم

    . همسرم هوش اقتصادی و مدیریت نداره و به فکر آینده نیست مثل باباش

    .کو شغل. پول به راحتی بدست نمیاد و باید زجر کشید

    . هرکه بامش بیش برفش بیشتر. ثروتمند بشی انقدر سرت شلوغ میشه که نمی تونی به خانواده ات برسی. دیگه آزادی زمانی و مکانی نداری و ممکن هست روابطتت با همسرت خراب بشه و شلوارش دوتا بشه

    .فرد مورد اعتمادی وجود نداره. همه میخوان حقت رو بخورن

    . اگر ثروتمند بشم میشم کمیته امداد برای بقیه و همه از من سو استفاده می کنند مخصوصا خانواده همسرم و همش باید به اونها پول بدم دیگه چیزی واسم نمی مونه یا اینکه دیگه همه از ما خوششان نمیاد

    .مغرور میشم

    .(هدف دوم. تو آموزش بهترین استاد ایران بشم

    باورهای غلط این هدف

    1. من خوب توضیح نمیدم

    2.من حافظه خوبی ندارم

    3. چطوری دیجیتال مارکتینگ کنم؟ من بلد نیستم و خوشم نمیاد

    4. چطوری تولید محتوا کنم من که بلد نیستم

    5. من زشتم

    6. من ارزشمند نیستم که کسی بخواد پای حرف هام بشینه

    باورهای درست من

    من خیلی پشتکار دارم

    من تو ریاضی و فیزیک و شیمی خیلی باهوشم

    من خیلی صادق و روراستم

    من همش به دنبال رشد و پیشرفتم

    (3. رسیدن به سلامتی کامل و داشتن اندامی رویایی و سالم بودن تا اخر عمر

    قانون سلامتی خیلی منو محدود میکنه. من عاشق خوردن صبحونه با عزیزانم هستم

    از اینکه دیگه نمیتونم یک سری چیزها رو بخورم دیوانه میشم و افسرده میشم

    پولش رو ندارم همش گوشت بخورم

    تنوع غذام خیلی کمتر میشه

    مهمونی نمیتونم برم چون اغلب مهمونی ها شام میدن و من نباید بخورم

    خیلی متفاوت از سبک زندگی اطرافیانم هست .. باورهای درست

    این سبک باعث شده کارهام خیلی کمتر بشه

    انرژیم بیشتر بشه. می رم خرید کارم راحت تر بشه

    تو مسافرت راحت باشم

    چون مامانم ارتروز داره پس من هم حتما این بیماری رو می گیرم

    ژنتیکی موهای ضعیفی دارم

    پوست صورتم بده

    رک و تندم

    (4. صاحب خونه شدن. باورهای غلط. با این گرونی کی میشه صاحبخونه شد. تا پول نقد نداشته باشی نمی تونی خونه دار بشی

    صاب خونه شدن کار خیلی سختیه و نمیشه

    من !صاب خونه بشم ؟بالا شهر !!!؟؟؟؟ غیر ممکنه

    کسی که دندوناش فاصله داره خوشبخت میشه

    چون من بچه روستام و تو خانواده پر جمعیت بزرگ شدم بی ارزشم

    همین ها فعلا به ذهنم رسید

    ادامه دارد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  9. -
    مهناز بمانزاده گفته:
    مدت عضویت: 1089 روز

    بنام افریدگار هستی

    درود بر استاد بزرگوارم

    دستان پر مهر مریم جان رو میبوسم برای ضبط تصویر وصدای استاد خوبم

    ما از سن کم دهه 60 مخصوصا با باورهایی یکسان بزرگ شدیم باورهایی که تا به الان هنوز مثل سیمان چسبیدن که برای عوض کردنشون یه جهاد اکبر رو میطلبه

    من 3 سال پیش پا روی ترسام گذاشتم و کسب وکارمو شروع کردم اونموقع اسفند سال 1399 و دقیقا اوج کرونا همون زمان که خیلی کسب وکارا جمع شد ، برحسب اتفاق با استاد بزرگوار اشنا شدم وشروع کردم به تغییر باورهام تا دو سال مدام توی سایت بودم و مرتب کامنت ها رومیخوندم فایلای استاد رو نفر اول میدیدم از بس که دلم میخاست بدونم اصلا برای چی خلق شدم

    هدفم چیه با کلی باور اشتباه در رابطه با فروش و مشتری

    اینکه مثلا مغازم مکانش کوره، هر روز اوضاع بدتر میشه و بقول بابام یوم ال بدتر یوم البدتر و هزاران باوری که دونه دونه پیداشون کردم

    ترس از نداشتن پول که اگر تموم بشه پول حسابم چطور باز جنس بخرم ، چطور خرج خونه رو در بیارم و ترس از پیشرفت نکردن همه اینا باعث شده بود از کسب وکارم و کاری که کردم پشیمون بشم اما تصمیم گرفتم و شروع کردم به خوندن کتاب رویاهایی که رویا نیستند و استفاده از فایل های رایگان و ارزشمند استاد

    مصاحبه با دوستان که خیلیا از استارت کسب وکارشون حرف زده بودن و اینکه باورای کمبودشونو جایگزین ثروت و فراوانی کرده بودن

    الان سه سال گذشته و من هر روز و هر روز تمام جملات ارزشمند استاد رو توی نتای کوشیم دارم پشت زمینه گوشیمه و تکرار میکنم

    باور به سختی به دست اوردن پولو با اسان بدست اوردنش جایگزین کردم

    باور پول نداشتن مردم رو با ثروتمند بودن مشتریای خودم جایگزین کردم

    باور اینکه شرایط هر روز داره بدتر میشه رو با اوضاع مالی مردم هر روز داره بهتر میشه جایگزین کردم

    الان قدم به قدم دارم به فروش های فوق العاده ای میرسم منی که یک هفته شاید مشتری تو مغازم نمیومد امروز بعد سه سال درامدم ماهیانه تا 170 میلیون هست و زندگیم عجیب بابرکت شده ، دخل مغازم عجیب با برکته

    سعی کردم توی کارم صادق باشم و بقول استاد همیشه مسیر درست رو برم

    من هر روز دارم روزایی که ارزوی مشتری رو داشتم رو جلو چشمم تکرار میکنم تا فراموش نکنم پیشرفتم رو و تاثیر معجزه اسای تغییر باورهامو

    سعی میکنم واقعا در عمل انجامش بدم بعضی وقتا ناخواداگاه ذهن منحرف میشه یا شاید ترس به دلم بیاد اما صدای شیطان اونقدرا قوی تر از ندای قلبم نیست

    کاش استاد کاش بدونید شما چه کردین با زندگی خیلی از ماها

    وبدونید خیلی از ماها یکی از بزرگترین ارزوهامون که نوشته شده اینه یه روز با بزرگترین دسته گل دنیا به دیدنتون بیایم و از معجزاتی که خلق کردیم براتون تعریف کنیم میبوسم دستان با محبت استاد عزیزم رو و خداراشکر هزاران مرتبه شکر که وجود شما رو توی زندگیم دارم

    شما یکی از بزرگترین نعمت های زندگی من هستین

    در پناه خداوند عزیزم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  10. -
    ملیکا شیرزادخانی گفته:
    مدت عضویت: 481 روز

    سلام استاد عزیزم ، خیلی خوش‌حالم که بعد از مدتی دوباره دارم شما رو میبینم، انشاالله همیشه سلامت باشید

    اگر بخوام از باور های قدرتمند کننده خودم بگم ، بهترین و بیشترین باوری که دارم اینه که _ما خانوادتن باهوش هستیم ! مخصوصا در مسائل ریاضیات و فیزیک ،

    شاید خیلی باور عجیبی مخصوصا برای خانواده ایرانی باشه ولی همین باور باعث شد که من در تمامی سالهای تحصیلم تا الان ، هیچ و هیچ مشکلی در یادگیری نه تنها در ریاضیات و فیزیک بلکه توی هیچ درسی نداشته باشم ، و این باور اتقدر قوی بود که من اصلا و اصلا استرس و ….. برای ارائه دادن و حل کردن مسائل و امتحانات نداشته باشم! و اینم همیشه برای بقیه تعجب آوره

    یکی دیگه از باور های قدرتمند کننده من در رابطه با روابط هست که البته خودم خیلی روش کار کردم ، باورم اینه که_ من خیلی راحت میتونم روابط شادی آور و خوب ایجاد کنم ، برای اولین بار و هدایتش کنم به سمتی که میخوام.

    و اینکار خیلی هم توی ذهنم آسون بود !

    یعنی خودم توی ذهنم برای خودم آسونش کرده بودم ، مثلا برای ایجاد یک رابطه جدید کافیه سلام کنی!

    و استاد این رو هم از شما یاد گرفتم که میگفتین با تمرکز کردن بر روی نکات مثبت افراد ، تشکر کردن ازشون و….. من روابط واقعا عالی با پدر و مادرم ساختم و بعدش هم بقیه افراد ،

    نکته مهم اینجاست که من تا شاید چند وقت قبلش (3یا 4ماه ) به قدری با همه مشکل داشتم مخصوصا مادر پدرم ، که پدرم میگفت من میرم اسم تورو از توی شناسنامه ام پاک میکنم!

    واقعا جدی میگفتا! ولی الان بهترین رابطه رو داریم که اصلا مامانم کف کرده میگه تو چیکار کردی واقعا؟؟؟؟؟

    البته این باور باعث شد من از تمامی جنبه های دیگه هم تغیر کنم ، مثلا من مقاومتی در رابطه با تغییر شرایط ندارم به دلیل اینکه تنها میشم و …. حتی خیلی خیلی هم اصرار دارم که شرایط خودم رو تغییر بدم و روابطم رو گسترش بدم ،

    یکی دیگه از باور هام که در حیطه روابط کمکم میکنه ، باور به اینه _ آدم های خیلی خوبی بیرون هستند و بر خلاف عقیده خیلی از مردم که میگن همه دزدن و …. ، من باور دارم هیچ آدمی بد مطلق نیست و روی خوبش به اصطلاح برای من میاد بالا ،

    اما امان از باور های محدود کننده که خصوصا در مورد ثروت دارم ، یکی از بزرگ ترینشون که مثلا خیلی مخفیانه داره خودشو قوی تر میکنه ، باور به اینکه _ هر چیزی دست یافتنیه فقط باید خیلی تلاش کنی ،

    تیکه اول مشکلی نداره ولی متوجه شدم که با همون تیکه دوم کل انرژی ها و تلاش های منو میده به باد ،

    و من خیلی باور هایی دارم که گول زننده هستند و من فکر میکنم مشکلی نداره که داشته باشمشون ولی با توجه به نتایجی که میگرفتم فهمیدم که ذهنم تبحر داره در اینطور هل دادن آشغال ها زیر فرش!

    نگم از باور کمبود هرچیزی! باور به کمبود ثروت و نعمت که در خانواده ما مخصوصا تشدید کردن این باور با انجام یک سری کار ها حتی خیلی هم خوبه و تشویق میشیم براش! مثال میزنم :

    بعضی وقت ها وقتی برای خرید میریم بیرون و مثلا خواهر کوچیکتر ام یک چیزی برای خرید انتخاب میکند ، جمله ای که برای همه ما تکرار میشود به او گفته میشود : به چیزی بچسب که خیلی احتیاجش داری ، وگرنه دیگه برای چیز هایی نیاز داری پول نخواهیم داشت .

    انگار که پولی که هست فقط یک مقداره محدوده و اصلا بهش اضافه نمیشه! بسیار باور مخربیه که من هنوزم دارم روی تغیر دادنش کار میکنم ، این باور باعث میشد در کارم نتونم خومو قانع کنم که هزینه نسبتا زیاد برای مواد اولیه و…. بکنم ، همین باعث پاین تر اومدن کیفیت و کمتر شدن مشتری هام شد !

    واقعا در اون زمان پس ذهنم این حرف داشت تکرار میشد که ما فقط همینقدر پول داریم ، باید یک جوری استفاده کنیم که به بقیه چیز ها برسه ، خدایش تا امروز هنوزم نفهمیدم اون چیز هایی که براش پول جمع میکردم چیا بودن !؟

    در صورتی که اخرش همشون خرج چیز های الکی و واقعا بدون استفاده میشد ، همیشه هم حرصش رو میخوردم و تلاش میکردم دیگه خرج الکی نتراشم ولی نمیفهمیدم که باور با تلاش فیزیکی قابل جبران نیست .

    در اخر باور ها که زیاده ولی خواستم مهم ترین هاش رو بگم ، و خیلی خیلی ممنونم که انقدر فرصت های عالی برای ما ایجاد میکنید استاد عزیز و خانم شایسته دوست داشتی ، من بینهایت عاشق شما هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای: