چه موضوعی را باور کرده ای؟ - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)

960 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهرداد یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 1012 روز

    به نام خدا

    سلام به شما استادان عزیز و همراهان سایت

    خیلی این فایل ادم رو به فکر فرو میبره که چه باورهایی در تمام جنبه های زندگی داریم که نمیذاره پیشرفت و موفقیت داشته باشیم.

    استاد دقیقا همین دیروز بود که یه فردی اومد تو مغاذم و حرفها رفت به سمت شغلها و درامدهای بالا داشتن.

    این فرد چندتا مورد برام تعریف کرد که طرف با کار خیلی ساده و و شاد بودن خودش خیلی راحت کارها روانجام میده بهای خیلی خوبی هم میگیره .

    شاید هر کسی این حرفهارو میشنید میگفت چقدر مردم بی انصاف شدن و چقدر کشور بی صاحب شده اما من سریع این افکار در ذهنم ایجاد شد که ببین اون طرف با کار خیلی ساده و شوخی خنده کارش رو انجام داد و خیلی راحت بهای زیادی هم گرفت که حتی تعریف میکرد وقتی میخاست اون بهای زیاد رو بگیره طرف شکایت کرد که چرا داری میگیری و اون هم گفت تو هم میتونی بگیری و بعد من به همین دوستم گفتم که مردم دارن از هنرشون پول میسازن و این هنر رو براش ارزش قائلن و بهاش رو میگیرن فارغ از اینکه مردم چی میگن یا چی فکر میکنن .

    شب که اومدم خونه اومدم تو سایت دیدم فایل جدید اومده و خیلی خوشحال شدم سریع باز کردم و دیدم دقیقا همین حرفهایی که این دوست عزیز تعریف میکرد داشت به من باورهای قدرتمند کننده میداد که

    پول ساختن خیلی راحته

    اون هنری که داری ارزشمنده و بی نهایت افراد هستن که به اون کار یا محصولی که تولید میکنی احتیاج دارن و براشون مهمه

    برای کار و هنرت ارزش قائل باش

    نعمت و ثروت بی نهایته و میشه از کارهای ساده پول ساخت

    مردم بی نهایت پول و ثروت دارن و هر بهایی که تو برای هنرت بذاری نه نمیگن

    بهای زیادی که از هنرت میگیری کسی نمیگه چرا اینقدر زیاد گرفتی

    این با‌ورها از دیروز تا حالا منو با انگیزه تر کرده که با قدرت و محکمتر روی علاقه هام کار کنم و مثالهای بیشتری رو برای خودم بزنم که میشه

    از کارهای ساده پول ساخت .

    استاد گفتن توی بحث ثروت ببین چه ترسهایی رو داری و من فکر کردم فهمیدم که ترس از تموم شدن حساب بانکی

    ترس از بهای زیاد گفتن به مشتری و مشتری قبول نکنه

    ترس از بهای زیاد گرفتن و نداشتن مشتری زیاد

    ترس از مهم نبودن شغلم ‌و وقتم رو بیهوده حدر دادن

    چقدر باورهای ضعیف کننده دارم که نمیذاره حتی درامد داشته باشم چه برسه زیاد بشه و با حرفهای این دوست باورها قدرتمند کننده در ذهنم ایجاد شد

    خداراشکر که هدایت شدم به شما استاد عزیز و بی نظیر

    خداراشکر که تمام فایلهای دانلودی که روی سایت هست تمامش باورهای قدرتمند کننده داره

    در پناه الله یکتا شادو موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  2. -
    سمیه زمانی گفته:
    مدت عضویت: 2254 روز

    سلام به عالیترین استاد دنیا و شایسته ترین مریم بانوی دنیا

    و سلام به همه ی دوستان و هم خانواده های عزیزم در این سایت الهی.

    خیییلی فایل خوب و لذت بخشی بود هم پردایس زیبا حس فوق العاده ای می داد و هم طبق معمول حرفای استاد. چقدر این محقق یونانی خوب قانون باور رو درک کرده بود آفرین. و اینکه آخرش گفته بود البته که من این نظرم رو به اون دونده نمی گم چون از قدرت فوق العاده ش کم می کنه. خیلی جالب بود استاد. این فایل یاداوری می کنه بهمون که مهم اینه که باور قدرتمند کننده درست کنیم برای خودمون حتی اگر واقعیت نداشته باشه مهم نیست، فقط باید هلمون بده جلو.

    خب بریم سراغ اینکه من چه چیزایی رو باور کردم! باورهای قدرتمند کننده ای که دارم چی هستن؟ من الان باور دارم که هرچیزی رو که بخوام شدنی هست فقط باید باور درستش رو ایجاد کنم

    باور دارم که اراده ی قویی دارم و اگر تصمیم بگیرم به انجام کاری قطعا انجامش می دم

    باور دارم که خدا با منه و به من خیلی نزدیکه (البته گاهی این نکته رو فراموش می کنم)

    باور دارم که من هوشم خوبه و مطالب رو خیلی سریع یاد می گیرم، بخصوص که چندین بار شده که مثلا یکی داشته یه موضوعی رو توضیح می داده و من از بین چند نفر متوجه می شم که اونا قضیه رو نگرفتن ولی برای من خیلی واضح بوده!

    باور دارم که انسان خوبی هستم و همه همین خوبی رو از من میبینن

    از باورهای محدود کننده هم می دونم که تا همین یکی دوهفته پیش در مورد ثروت خیلی باورهام اشتباه بوده اصلا نمی دونستم، باور کمبود متاسفانه خیلی ریشه داره در ماها، هنوزم که هنوزه بعد اینهمه وقت می بینم ته ذهنم هنوز بوی باور کمبود میاد!! البته که هیچ وقت ذره بین نگرفته بودم رو باورهای مالی، اما الان دارم رو ثروت 1 کار می کنم و سه جلسه ی اول رو بارها و بارها گوش دادم. می دونم که دوتا باور محدود کننده مثل لکه های گریس و چربی که با حرارت پخته شدن و براحتی پاک نمی شن ته ذهنم موندن، یکی همون باور کمبود که بیشتر وقتا وقتی حسابم رو چک می کنم سریع تو ذهنم میاد که خب چی قراره کم بشه ازش؟؟ یا حتی وقتی حقوق واریز شده اولین چیز اینه که خب این پول آیا کفاف قسطی و بدهی های این ماه رو می ده یا نه!! همش بصورت نامحسوس و بدون توجهه ها… خودم هاج و واج می مونم که چرا من اول شکر خدا رو نمی گم بابا اون پول؟؟ یا اصلا چرا به بدهی ها فکر می کنم. درسته مدتهاست که قصدم اینه و تلاش می کنم بدهی ها رو پرداخت کنم تا به رهایی برسم اما فکر می کنم بیشتر رو ناخواستهه دارم تمرکز می کنم واسه همینم خیلی کند پیش می ره قضیه! دومین باور مزخرف دیگه هم که اخیرا متوجه شدم در من هست باور اینک پول سخت بدست میاد یا ثروتمند شدن سخت بدست میاد!!

    خدا رو هزاران مرتبه شکر که دارم رو روانشناسی ثروت 1 کار می کنم و به امید خدا بزودی باورهای خوب و درست جایگزین این باورها میشه.

    استادم مریم بانو عااششششقاونم

    به امید دیدار با دستی پر از نتایج

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  3. -
    زهرا و صدیقه گفته:
    مدت عضویت: 1954 روز

    به نام خداوند یکتا

    سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته بی نظیر و تمامی دوستانم

    استاد عزیزم بسیار خدا رو شکر میکنم که مدتیه به نماز شب در این سایت الهی هدایت شدم و تازه دارم نقش مهمتون رو از لابه لای آیات الهی پی میبرم در حد درک الانم.

    از وقتی که وارد این مسیر الهی و سایت شما شدم یادم نمیاد یک روز رو که رو قوانین کار نکرده باشم

    روابطم رو با کلی تز دوستان و حتی نزدیکان قطع کردم.تلویزیون و هر چیزی که لازم بود قطع بشه اما همیشه برام سوال بود چرا یه جاهایی نتایج خیلی خوبی گرفتم اما یه جاهایی برعکس بوده .اویل که دیگه یه جایی به قوانین شک کرده بودم اما هر چی بیشتر سعی کردم ریشه یابی کنم و هر چی بیشتر کامنت خوندم و خصوصا این مدتی که قرآن رو مطالعه میکنم و با دقت بیشتری فایلها رو سعی میکنم گوش کنم انگار تازه باورها دارن میریزن بیرون عین علف های هرزی که ریشه داشتن.هر جایی که باورهای قدرتمند کننده داشتم حمایت جهان رو دیدم خوبم دیدم.بهترینهاش رو تو مسیرم چید تا به اون حواسته برسم .باورهای محدود کننده که انگار اصلا تازه دارم پیداکردنشون رو یاد میگیرم و هر چقدر بگم کمه

    خصوصا اینکه تو محیط هایی مثل روستا این باورها ریشه ای ترن.پدر من درست زمانی که قصد مهاجرت به شهر رو داشته به خواسته پدر بزرگم و دلایل دیگه

    اینجا میمونن و رو زمینهای ورثه کار میکنن اون زمان ها زمین ارزش زیادی نداشته و کم کم ارزششون بالا رفته عموها که سالهی قبل تر مهاجرت کرده بودن سهمشون رو میخوان و سالهاست که بلاتکلیفن از کودکی یک باور غلط از محیط و اطرافیان بود که عموها سهمشون رو میبرن و ما بدبخت میشیم این باور باعث شده بود هر پولی از پدرم رو با ترس و با احساس گناه خرج کنم و یه ترس که ما همه داراییمون این زمینها هست و این باور اشتباه تا سالهای اول اشناییم با این مسیر هم بود و باعث شد مدتی ورودی مالی از پدرم رو قطع کنم انقدر که برای یک مداد هم ازش پول نمیگرفتم با احساس گناه مثل یه پسر کمکش میرفتم کار میکردم و به خودم افتخار میکردم کاری که از برادرم میخواست رو داوطلبانه انجام میدادم و به داداشم نمیگفتم که خدا با آموزشهای ارزشمند شما و با ورود یکی از فرشتگانش به مسیرم کم کم باورهای غلطم رو بهم فهموند اون باور و اون سخت گرفتن اشتباه بود اما باعث شد تمرکزم از دارایی پدرم و هر کسی و اون زمینها گرفته بشه و خدا رو شکر کمتر بهش فکر میکنم که ببرن یا نبرن چی سرمون میاد. قبلنا که عموها اقدام میکردند تا مدتها ترس داشتیم و محیط هم اون ترس رو بیشتر میکرد .الان خدا رو شکر اون ترسه شاید بگم تا حد بسیار زیادی جاش رو به انگیزه داده که من خودم به هر انچه که میخوام از بی نهایت طریق مسیر الهی میرسم.اما خود اون ترس شاید ظاهرش ساده باشه از کلی باور محدود کننده ریشه گرفته که نمیشه گفت حل شدن و کار کردن دائمی و بمب باران میخواد.

    تا حدی که میتونم دارم خودم رو از اون محیطی که اون باورها رو بهم میدادن دور میکنم و به میزان تلاش من جهان هم اون انسانهایی که این وسط به ما ترس وارد میکردن و باورهای اشتباهشون رو میخوروندن از دور و ورمون محو شدن.و جالبه که جهان هم بازخوردش رو داد و این اواخر بخشی از اون مساله به نفع پدرم حل شد .باور های مخرب دیگه اینکه توی روستای ما الان البته کمتر شده به خاطر بالا رفتن سطح رفاه مردم اما از زمان کودکیم مردم روستا خودشون رو به شدت کم میدیدن و هر چی داشتن برای مهمون و خصوصا مهمونهای شهریشون میزاشتن. انقدر که هر چیز خوبی برای مهمون بود هر اتفاق خوبی با مهمون بوددر حدی که یادمه زمانی برای مهمان اومدن مژدگانی میدادن.و همین باور خود کمتر بینی که در عدم احساس لیاقت ناشی میشه رد پاش رو خیلی جاها پیدا کردم خصوصا در روابط کاریم و کلا بحث روابط انقدر که اگر خاستگاری داشتم سریع ذهنم میگفت تو روستایی هستی و کمتر و وقتی طرف این رو بفهمه بد میشه. حتی گاهی هم که موقعیتی پیش میومد انقدر خودم رو کم میدیدم که چیزی شکل نمیگرفت اصلا.انگار قرار بود برگردم همینجا جایی که ریشه در باورهای غلطی داشت که سالیان سال در من شکل گرفته و ترمیم کنم بسازم و باید بکشم بیرون اون ارزشمندی های بسیاری که لابه لای این باورهای غلط گم شدن.

    اینجا چیزی که تو روستای ما به نسبت در رفتار اکثر ادمها میبینم تظاهر به نداشتن و بدبختی از ترس اینکه چشم بخورن به لهجه محلی میگن هر کی پولدار بشه یا مردم بفهمن پولداره می افته رو گال و بیچاره میشه.و منتطقشون هم مردن ادمهای پولدار روستاس میگن فلانی پولدار بود افتاد رو گال و مرد!شاید خنده دهر یا پیش پا افتاده باشه در ظاهر اما همینها نا خود اگاه گاهی اصلا طرف متوجه نمیشه اما همینها میشن ریشه رفتارهای اشتباهی که بعد که به خودت میای میبینی تکرار چنین چیز هایی چه باورهای غلطی در وجودم نا اگاهانه ساختن. این باورهای غلط رو و هر باور غلط دیگه که پیدا میکنم رو تو دفترم مینویسم و در مقابلشون باورهای درست رو هم با منطق نوشتم و هر روز و هر بار که لازم باشه به خودم دارم یاد اوری میکنم.این بخشی از تجربه خودم هست اما با همه اینها خیلی خوشحالم که دارم پیداشون میکنم و دارم با باورسازی درست وجودم رو بمب باران میکنم.استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز بسیار دوستون دارم و سپاسگزار خداوند و شما و تمام تلاشهای عاشقانه تون برای آگاه کردنمون هستم. و همچنین سپاسگزار دوستان عزیزی که کامنتهاتون تبدیل شده به یک عادت شبانه برای من برای اگاه تر شدن و اگاهانه تر عمل کردن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  4. -
    آیدا گفته:
    مدت عضویت: 1784 روز

    به نام خدای بخشنده هدایتگرم

    استاد عزیزمممم مریم جانم دوستای عزیزم سلام

    استاد جان نمیدونین چقدر از دیدنتون خوشحال شدم با اینکه تقریبا هر روز دارم یه فایلی میبینم ولی بازم دلتنگتون بودم ممنونم که یه فایل فوق العاده دیگه برامون آماده کردین

    بله استاد دقیقااااا همینه باوررررر

    باور همه چیز زندگی ادمو جلو میبره

    واقعا ما در طول روز داریم به چی فکر میکنیم واقعا میایم فیلتر کنیم میایم کنترل کنیم !؟میایم آگاهانه آموزش هایی که دریافت کردیم تو عمل انجام بدیم و آگاهانه باورهای قدرتمند کننده برای خودمون بسازیم و بهش عمل کنیم !؟

    این آیدا همین آیدایی که الان داره باهاتون صحبت میکنه حدود سه سال و نیم هست که عضو این سایته

    تغییرات فوق العاده ای تو زندگیش داشته تجربه های بی نظیری وارد زندگیش کرده ادم های فوق العاده خوبی دقیقا تو همین مدت دیده و از معاشرت باهاشون لذت برده ولی خب همین آیدا باورهای مخرب زیادی هم داشته که هنوزم داره و کاری براشون نکرده

    موقعی که وارد این سایت شدم یه پاشنه اشیل بزرگ خیلی بزرگ داشتم و اونم این بود که به بدنم خیلی گیر میدادم و خودم خودمو مریض میکردم هر دفعه یه جا

    گفتم میام اینجا آموزش هارو یاد میگیرم و خودمو از دست این افکار نجات میدم من خیلی تغییرات قشنگی تو زندگیم ایجاد کردم ولی این مورد خوب که نکردم هیچی قبولش کردم باورش کردم که من خانواده ام این مریضیا رو دارن پس منم اینجوریم دیگه همینه دیگه چون ورزش نکردم هیچوقت کمر درد دارم چون بچه بودم بهم گفتن نرمی استخوان دارم پس به خاطر همونه که الان کمردردم خوب نشده من این درد باور کردم که دارم و ژنتیکیه و کاری از دستم برنمیاد و این به همینجا ختم نشد کمردرد که بود گردن درد بهش اضافه شد دردهایی که اومد که هیچوقت تا حالا تجربه نکرده بودم ولی من همچنان باهاش کنار اومدم که ژنتیک من اینجوریه و کاری از دستم برنمیاد

    من این باور قبول کردم که ژن من مشکل داره و من کاری از دستم برنمیاد و میدونی جهان چیکار میکنه داره بهم نشون میده که ارهههههه تو دقیقاااا داری درست فکر میکنی بیا اینم تجربه کن اینم ببین اینم هست

    یه باور مخرب دیگه ای که خیلی وقته داره اذیتم میکنه این موضوع هست که من از آدمی باید میگذشتم باید تموم میکردم با اینکه تجربه های فوق العاده باهاش داشتم ولی از یه جایی به بعد فهمیدم باید تموم کنم و من هنوز اینکارو نکردم و من اینو هم قبول کردم قبول کردم رابطه عاشقانه قشنگ ندارم تو زندگیم قبول کردم ممکنه اون ادم خیانت کنه و من هنوز هستم

    اذیت میشم میترسم هر لحظه میخوام مچشو بگیرم ولی هستم از تنها موندن میترسم از اینکه هیچکس نباشه بهش زنگ بزنم هیچکس نباشه باهاش برنامه ریزی کنم برای بیرون رفتن برای سفر

    من از اینکه کسی دور و برم نباشه میترسم

    و من اینو قبول کردم باشه با تمام احساسای ترس که دارم

    یه باور مخرب دیگه اینه که من استعداد یادگیری زبان انگلیسی ندارم و به خاطر همین با اینکه عاشق مهاجرت هستم ولی قید مهاجرت زدم و هیچ اقدامی نکردم چون میگم زبان میخوام چیکار کنم چه جوری میخوام ارتباط بگیرم

    باورهایی که خیلی ریشه ای هستن و از بچگی من نشات گرفته و خیلی باید باورهای جایگزین قدرتمند کننده تکرار کنم خیلی زیاد

    تو بچگی مریضی اطرافیان دیدم و ترسیدم

    تو دوران نوجوانی و دانشگاه هیچ دوستی نداشتم با هیچ کس در ارتباط نبودم و ترسیدم از اینکه کسی باشه از دستش بدم و دوباره تنها بشم

    همه بهم گفتن زبان بلد نیستی میخوای چه جوری مهاجرت کنی و من از اونجایی که باور کرده بودم استعداد یادگیری زبان ندارم پس بیخیال مهاجرت شدم

    ولی خیلی جاها خیلی خوب عمل کردم خدایی باید اینم بگم باید بگم تو این چند سال شخصیتم چقدر تغییر کرده

    من با آدمی حتی سلام و احوال حرف هم نمیزدم

    ولی الان ارتباط با آدما خیلی برام راحت شده الان کارم طوری هست که روزی بیست سی بار با تلفن با پیمانکارهای زیادی صحبت میکنم

    من خیلی راحت کارمو تغییر میدادم و هر دفعه موفق تر از قبل بودم و در مورد پول کلا باورهای خیلی خوبی دارم و پول خیلی راحت به سمت من میاد

    من عاشق سفر شدم و این مدت سفرهای فوق العاده ای برام پیش اومده من عاشق دیدن زیبایی ها شدم چیزی که قبلا اصلا بهش توجه نمیکردم من واقعا تغییرات خیلی خوبی داشتم

    قبلنا فقط خودمو سرزنش میکردم بابت اینکه تو میدونی تو که خیلی چیزارو میدونی چرا عمل نمیکنی ولی از بعد احساس لیاقت خداروشکر سرزنشام کمتر شده

    میدونم اگه عمل کنم به آگاهیام درهای نعمت فوق العاده ای به روم باز خواهد شد

    میدونم ارتباطمو قطع کنم جلوی اون اتلاف انرژی خودمو بگیرم به اون آرامش برسم زندگی خیلی برام قشنگ تر میشه خدا رو خیلی بیشتر تو زندگیم احساس خواهم کرد و خدا همه چیز و همه کس من خواهد شد

    استاد میدونین پا گذاشتن روی ترسا اینکه یه چیز متفاوت از باورهای قبلی عمل کردن واقعا راحت نیست

    منی که میدونم چی درسته چی اشتباه بازم تو عمل سر پاشنه اشیل های زندگیم ترسام هنوز دارن منو کنترل میکنن به جای اینکه من کنترلشون‌کنم و روی ترسام پا بزارم

    خدایا کمکم کن بتونم زندگیمو تغییر بدم بتونم سلامتیمو به بدنم برگردونم بتونم رابطه زیبا عاشقانه تجربه کنم

    خدایا کمکم کن بتونم آگاهیایی که دارم تو عمل پیادش کنم

    استاد عزیزم بازم ازتون سپاسگزارم

    خداجونم شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  5. -
    اقدس نظری گفته:
    مدت عضویت: 1070 روز

    سلام به خانواده بزرگ عباسمنش، ودرود به تمامی افراد این گروه که هر کدام یه نقشی در انرژی دادن وبالا بردن عزت نفس ما نقش به سزایی دارند خدارا شکر که هر وقت فکری ذهنمون را درگیر می‌کند خداوند هدایت مون می‌کند وما را آگاهتر از قبل در مسیر رسیدن به اهدافمون توانمند تر وپر از عشق بیشتر وارد یک صحنه بهتر زندگی می‌برد خدایا شکرت شکرت شکرت

    من در مورد باورها این هست که من پسرم که بدنیا اومد اسمش را مهران گذاشتم به این نیت که مهران به معنی مردی فرزانه، دانشمند وانسانی توانمند وبزرگ، وهر موقع پسرم ازم می‌پرسید میگفت چرا اسم من را مهران گذاشتی میگفتم مهران به معنی مردی فرزانه ودانشمندوفرزانه از فروزان بودن، درخشیدن میاد وتو روزی مرد بزرگی میشی، واین باور را از بچگی در ذهن پسرم وحتی اقوام قرار دادم البته اون موقع از این قانون باورها یا جذب اطلاعی نداشتم اما میگفتم وخدا را شکر پسر من از بچگی بدون این که آموزش کامپیوتر ببیند در برنامه نویسی وسءو طراحی لوگو هر چیز مربوط به کامپیوتر پیشرفت بالایی داشت وبا اینکه رشته دانشگاهی برق بود اما در کا+پیوتر موفق شد جوری که از بچگی همی به عنوان یک آدم موفق می‌دیدند وروی کارهاش حساب بالایی باز می‌کردند وحتی کارش هم از تهران خودشون براش دعوت نامه فرستادند با این که سابقه کاری یک ساله داشت و، من ایمان دارم که حتما مبه موفقیت‌های بالایی می‌رسد این را هم بگم که پسر من تک فرزند هست اما از بچگی مستقل بود وبه راحتی هم مهاجرت کرد به تهران وهیچ وقت هم روی من وپدرش حساب نمی‌کند که باید کمک مالی بهش داشته باشیم ومن همیشه سپردمش به خدا وگفتم خدا همیشه نگهدار هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  6. -
    حامد میرمحمدی گفته:
    مدت عضویت: 1202 روز

    سلام به استاد عزیزم و همه دوستان گلم.

    استاد من از برج 5 سال گذشته دوره‌ کشف قوانین رو خریدم و به واسطه این دوره تونستم ترمزهام رو پیدا کنم (ترمزهایی که مربوط به ذهن خودم که مانع رسیدن من به خواسته هام بود ) و با تغییر این باور چنان تغییر شگرفی توی این چند ماه گذشته تو زندگیم افتاد که اصلا قابل تصور نیست.

    یکی از ترمزها و باور نادرستی که پیدا کردم و مانع خوشبختی و رسیدن من به خیلی از خواسته هام بود این بود که (باید برم خارج از کشور و دوست دارم برم اونجا خوشبخت بشم و این خواسته سالها تو ذهن من بوده تقریبا از بچگی با من رشد کرده ،دوران بچگی من جایی بودم که اطرافیان من و دوستان و بچه محل ها اونایی که موفق بودن همشون رفته بودن خارج و یادمه هروقت میخواستن از یه آدم موفق و ثروتمند و دوست داشتنی و به اصطلاح با کلاس و جنتلمن صحبت کنن میگفتن فلانی رفته خارج و … این دستاوردها رو داره و منم فکر کردم که باید رفت خارج تا موفق شد و البته که یه بارم رفتم تو سن نوجوانی خارج از کشور اروپا و 4 سال هم موندم ولی موضوعی که خیلی عجیب بود این بود که زمانی که تو اروپا هم بودم بازم میگفتم اینجا خوب نیست و باید برم یه جای دیگه و اتفاقا چند تا کشور هم تو اروپا عوض کردم و آخرشم گفتم این قاره خوب نیست و باید برم آمریکا و نتونستم برم آمریکا و خلاصه به هیچ کجا نرسیدم و برگشتم ایران و تو ایران ازدواج کردم ولی این نکته هنوز با من بود که من الان دگه اگه برم خارج دیگه موفقم و همش پشیمون بودم از ازدواجم که مانع رفتنم به خارج میشه و باز هم داشتم به این شکل نگاه کردنم ادامه میدادم و همین نگاه باعث شد از همسرم هم جدا بشم (البته الان میفهمم که علتش همین نگاه من بوده که نمیزاشته تو کشور خودم پا بگیرم و رشد کنم و حتی نمیزاشته من صاحب مالی ،ملکی چیزی بشم چون من این کشور رو لایق و مناسب موفق شدن نمیدونستم و این کشور هم دقیقا با من جوری رفتار کرد که به جایی نرسم چون خواسته من در ناخوداگاهم این بوده) و این وضع ادامه داشت تا اینکه تو دوره کشف قوانین این ترمز رو پیداش کردم به لطف خدا و حتی آنقدر ترمز نامحسوسی بود که من فکرشو نمی‌کردم این یه ترمز باشه و حتی فکر میکردم این یک نگرش عالیه و باعث داشتن پرستیژ میشه برای من و فکر میکردم هر کی تو فاز خارج و خارج رفتن باشه در کل یه آدم دیگه س و تو جامعه یه جور بهتر میپسندنش و تافته جدا بافته س و…البته میگم اینا همه توی ناخودآگاه من داشته کار می‌کرده به خاطر الگوهای اشتباهی که تو بچگی بهم دادن حتی یادمه شما تو جلسه 6 ثروت 1 آخر فایل گفتید که حتی یه باور کوچیک به اینکه من تو ایران به هیچ جا نمی‌رسم می‌تونه سرنوشت شما رو عوض کنه ولی من اون‌ موقع دوزاریم نیوفتاد و خلاصه با کمک آگاهی های کشف قوانین فهمیدم موضوع چیه و بعدش نشستم کلی روی این باور کار کردم و الگو بهش نشون دادم که تو ایران از هر لحاظ که حساب کنیم افراد خوشبخت داریم،روابط عالی داریم،جمع های دوستانه عالی داریم،ثروت داریم،کارخونه های موفق داریم،طبیعت زیبا داریم،تفریحات عالی داریم،تیپ و مد و استایل و باشگاه و همه چیزهایی که من نیاز دارم و فکر میکنم باید به خاطرش برم خارج تو همین ایران خودمون هست و خلاصه استاد بعد از 1 ماه کار کردن رو همین باور کلی مشتری اومد به سمتم،با یه دختر خانم خوب آشنا شدم که از سقف خواسته های من بالاتره این در صورتی بود که من از بعد جداییم سالها نتونسته بودم یه پارتنر داشته باشم و از بعد از تغییر این باور کلی مهمونی دعوت شدم،کلی جاهای جدید و تورهای جدید رفتم ،کلی طبیعت و شهرهای کشور رو رفتم گشتم اصلا کلا درونم شکل انرژی درونی تغییر کرد،اظطراب هام کم شد.

    استاد انگار برداشتن این ترمز حتی به سلامتی من هم کمک کرد،استرسهام کم شد،به یه آرامش و خیال راحتی رسیدم و خلاصه نتایج همینجوری داره هر بار بهتر و بهتر میشه البته تا زمانی که روی ترمزهام کار میکنم حالم خوبه و نعمتها بیشتر میشه، این تازه یه دونه از باورهایی بوده که من تو خودم شناسایی کردم و دارم تغییرش میدم و کلی باور نا جالب دیگه پیدا کردم که دارم روشون کار میکنم.

    اینم تجربه من از تغییر یه باور بوده و الان 3 ماهی هست که دارم لذت میبرم از زندگی و نعمتی که خدا بهم داده و با ورود یک پارتنر خوب زندگیم شیرین‌تر شده .

    استاد عزیزم سپاسگذارم ازتون برای این فایل زیبا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  7. -
    حفیظ‌الله کبیری گفته:
    مدت عضویت: 1469 روز

    درود و خدا قوت به شما استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان، که همیشه با عشق فایلها رو برای ما فیلمبرداری می‌کنند.

    واقعا سپاسگزارم از شما عزیزان که وقت می‌گذارید و فایلهای با ارزشی که هر کدام حکم یک دوره ی کامل رو داره برای کمک به همنوعان خود آماده میکنید️️

    از دیدن روی ماهتون، استاد عزیزم بعد از مدتها و شنیدن صحبت‌های گرانبهاتون بسیار بسیار خوشحال شدم و لذت بردم از تک تک گفته های نابتون.

    باور های ریز و درشت بسیاری توی وجود خودم، بعد از دیدن این فایل پیدا کردم که از همه مهمتر این بود که من چون شغلم فنی هست همیشه بر این باور بوده و هستم که با یکبار دیدن، سریع یک چیزی را یاد میگیرم و این باور در زندگیم خیلی به من کمک کرده، والبته باورهای مخرب زیادی هم دارم که سعی میکنم به یمن روانشناسی ثروت آنها را با باورهای مناسب جایگزین کنم.

    این کامنت را بیشتر جهت تشکر از استاد نازنینم گذاشتم و امیدوارم به زودی از نتایج و دستاوردهای خوبم براتون بنویسم.

    در پناه حق سلامت و خوشبخت و ثروتمند و سعادتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  8. -
    عاطفه نوری گفته:
    مدت عضویت: 1986 روز

    سلام و درود و عشق و برکت بینهایت به استاد عزیزم و خانوم شایسته جان نازنین.

    الهی صد هزاران بار سپاس برای درک و اگاهی های این فایل و استقامت ورزیدن در مسیر درست و رشد کردن و اگاه شدن…

    من کاملا باور دارم و با اموزشهای شما استاد عزیزم باور کردم بکه باور همه چیز هست مخصوصا اینکه من چه باوری به خودم دارم به زندگی ام دارم و به خدا دارم

    و چقدر این باور اصل و اساس است باور به خود…

    زمانی که در این مسیر و مدار نبودم نه تنها هیچ باوری به خودم نداشتم بلکه سراسر پوچی و حس گناه بودم و وقتی که ارام ارام به شناخت خودم خدا توحید رسیدم و با اموزشهای مقدس و گرانبهای شما رشد کردم و اگاه تر شدم بارها از خودم سوال میپرسیدم چرا من احساس گناه داشتم

    چرا من فکر میکردم گناهکارم

    چرا من حس عذاب وجدان داشتم

    چرا من نه

    چرا من احساس بی ارزشی و بد داشتم

    و هزاران چرایی ها که به واسطه ی اگاه شدنم در ذهنم مرور میشد و هیچ جوابی نداشتم جز انسانها و اطرافیانی ک این احساسات رو به من داده بودن

    مخصوصا احساس بی ارزشی گناه و کافی نبودن و وقتی که ما در مدار نادرست باشیم قطعا باور میکنیم و این باورها گاها عمیق تر هم میشه چون ما باوری نداریم خدایی رو نداریم و تمام پوچی ها و بدبختی هارو تمام کمال باور میکنیم….

    این فایل ارزشمند شما به من این درک و اگاهی رو داد که چه باوری به من کمک میکنه

    با چه انسان های نشست و برخواست کنم

    از چه کسی الگو برداری میکنم

    و وقتی فکر کردم به این نتیجه رسیدم من خیلی در حال رشدم خیلی وروردی هارو کنترل میکنم و تمام تلاشم بودن در مسیر هست…

    استاد عزیزم چقدر زیبا گفتید ک ببین از چه کسی داری تبعیت میکنی و حرفهاش رو باور میکنی چون اون انسان روی تو تاثیر میگذاره و تو باور میکنی

    اگر اون انسان ناتوان بدبخت و ناکام باشه قطعا این باورهارو به تو میده در مورد نشدن ها نرسیدن ها بدبختی ها به تو میگه و تو باور میکنی و این تجربه ی سراسر زندگی گذشته من هست هرانچه انسان ناتوان ناکام و بدبخت بودن تمام باورهای پوسیده و پوچشون رو به من داده بودن و من هم باور کرده بودم و تمام وجودم حس پوچی داشت…

    و من باور کردم که چقدر اطرافیانی ک باهاشون در ارتباط هستیم بینهایت اهمیت داره و قطعا تنهایی و بودن در غار حرا و توکل بر الله بینهایت کافی ترین است و این زندگی هزاران هزار بار شرافت داره و باعزت تر از هرچیزی توی دنیاست…

    چند روز پیش یکی از دوستانم گفت ک فلان شخص بهش گفته وارد فلان رابطه نشو چون خیلی لولش از تو بالاتره و ثروتمندتر هستن و تو نمیتونی توی این جمع ها باشی!!!!!!

    و توی ذهن من یک لامپ روشن شد گفتم ببین این ادم چه باورهای پوچ و ناتوان کننده ای داره که اینطور صحبت میکنه و این شخص رو به حس بد و ناکافی بودن میرسونه میبینید استاد چقدر مهمه که ما چه صحبت هایی میکنیم و اطرافیان ما چه کسانی هستند و ما از چه کسانی الگو برداری میکنیم و عملا زندگی مارو همین موضوعات به ظاهر ساده داره میسازه….

    و من باور کردم ورودی هایم رو کنترل کنم چون زندگی و احساس من رو میسازه

    و من با تمام وجودم باور کردم با چه کسانی در ارتباط باشم و چه گفتگوهایی بکنم

    من باور کردم استادم، خالق زندگی ام هستم و در حال تلاش هستم و الحمدلله خداوند برکت میدهد به تلاشهایم و تقوی و توکل الهی ام

    من باور کردم که بله من ارزشمندم و من لایق هستم اگر نبودم الان در چنین مکان مقدسی نبودم و در حال تلاش برای رشد شخصیتی زیبا و زندگی توحیدی پر برکتی نبودم پس قطعا و یقینا من لیاقتش را دارم فقط باید ادامه بدهم استقامت بورزم و خداوند اسان ترم میکند هدایت میکند برکت میدهد…

    عاشقتونم استاد عزیزم الهی صد هزاران بار سپاس به وجودم ارزشمندتون الگو الهی توحیدی و ابراهیمی من.

    من متعهدم هر لحظه بیشتر و قوی تر عمل کنم برای ساختن یک شخصیت ارزنده ک لاجرم یک زندگی ارزنده رو خواهد داشت…

    و من باور دارم هرچقدر من متعهدتر باشم خداوند هم برای من متعهدتر عمل میکند و هدایت میکند و اسان میکند و برکت میدهد…

    من باور دارم جریان هدایت و اسانی پروردگار رو با تمام وجودم…

    و این هم یکی از باورهای من هست ک در دفترم همیشه و همیشه مینویسم بلکه قوی تر باورش کنم و اطمینان قلبی ام قوی تر بشه من باور دارم سوگلی الله هستم و اوست ک کافی ترین است و مهربان ترین من…

    دوستتون دارم استاد عزیزم خانوم شایسته جان عزیزم الگوهای عزیزم

    من سپاسگزارم قدر دان شما هستم این وظیفه ی منه با تمام وجودم سپاسگزاری کنم و عمل کنم و عملگرایی بینهایت رو داشته باشم…

    الهی امین یا رب العالمین

    شکر برای این صلات الهی

    شکر برای این مکان امن و مقدس و الهی

    شکر برای این جهادها و تقوی الهی

    شکر شکر شکر…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  9. -
    حسن گرامی گفته:
    مدت عضویت: 1371 روز

    به نام خدا

    سلام و سلامتی و عشق و رحمت الله به شما استاد عباسمنش عزیز و استاد شایسته بزرگوارم 

    سلام به همه دوستان عزیز و ارزشمندم در این سایت توحیدی

    استاد عزیز من تغییرات در این دو سال و نیمی که همراه شما هستم زیاد داشتم که یک بخش هاییش رو در جلسه اول قدم سوم نوشتم براتون 

    بیشتر باورهایی که در ذهن من تغییر کرده باعث تغییر شخصیتم شده ، حتی اول سال امسال من هدف سالی خودم را روی بهبود شخصیتم گذاشتم ، چیزی که شما روش تاکید داشتین

    البته این چیزیه که در دوره مقدس 12 قدم دارم درک میکنم

    استاد من قبلاً باوری که داشتم این بودش که هر زمان خاله ها و شوهر خاله هامون خونه مون می آیند باید سرگرمشون کنم! 

    انگار که من مسئول خوش گذرونی اونا بودم ، این باور غلط رو زمانی متوجه شدم که در دوره عزت نفس داشتم به شدّت روی خودم کار می کردم و دقیقاً یک روز که داشتم یکی از جلسات دوره عزت نفس رو گوش میدادم به خودم گفتم دیگه هرگز نه تنها من کاری برای خوش گذرانی فک و فامیل نمی کنم بلکه به دلیل شخصیتی که در من همون موقع داشت ساخته میشد به این نتیجه رسیدم که رفت و آمدم رو با این افراد باید کم و کمتر کنم ، استاد اوایلش همه شون بسیار مقاومت داشتند از اینکه دیگه حسن نیستش که بخواد مایه خوش گذرانی شون بشه ولی من پای حرفم و این مسیری که توش قرار گرفتم ایستادم تا به الان که از اون زمان 2 سال و نیم هستش که میگذره ، من سالی یکی دو بار فقط در حد 4 ساعت می بینمشون اونم اصلاً باهاشون هم کلام نمیشم و استاد نمیدونید همین تغییر کوچکی که در ذهنم ایجاد شد چقدر مایه آرامش و آسایش من در زندگیم شده و من استاد عزیز به شدت از اینکه از آدم های غیر هم مدار دور شدم راضیِ راضی هستم و آدم های هم مدار همین دوستای عزیزم در سایت هستند 

    باور دیگه ای که داشتم و اینو احساس میکنم از بچگی ممکنه داشته بودم اینه که من از توانایی یادگیری خیلی خوبی برخوردارم یعنی بیشتر چیزهایی که از بچگی یاد گرفتم بدون اینکه کلاس برم یا معلم خصوصی داشته باشم خودم رفتم با تحقیق و جستجو یادش گرفتم آخرین چیزی که با تمرکز بسیار بسیار بالا یادش گرفتم کار مورد علاقه ام بود که دوست داشتم یادش بگیرم و فقط تمرکزم رو بذارم روی مسیر کاری مورد علاقه ام که الان خداروشکر همینطور هم شده

    استاد من همیشه شادی کردن و شوخی کردن رو دوست داشتم حالا نمیدونم این باور از کجا میاد :)

    ولی در کل توی ذهنم همیشه این بود که اگر قرار باشه با کسی شوخی کنم قطعاً باید احترام طرف مقابل گذاشته بشه بابت همین این باور توی ذهنم شکل گرفت که من توانایی شادی کردن و شوخی کردن با هر کسی رو دارم بدون اینکه بخوام مثلاً کسی رو مسخره کنم یا باعث ناراحتی بشم بابت همین همیشه آدم ها وقتی همراه من هستند واقعاً شادی میکنیم کنار هم یه خاطره تعریف کنم یکم بخندیم

    ما همین عید امسال خدا هدایتمون کرد رفتیم جزیره زیبای کیش یعنی من و برادرم و مامانم ، آقا ما قرار بود بریم یکم از این تفریحات آبی که توی کیش هست ببینیم چه جوریه رفتیم داخل یک قایق تفریحی نشستیم که فوق العاده قایق شیک و لاکچری و تمیزی بود

    فقط هم من و برادرم بودیم مامانم نیومد 

    به غیر از ما دو تا ، سه تا دیگه زن و شوهر بودند که با ما سوار قایق شده بودند که بریم وسط آب و بعدش قرار بود با چتر بپریم بالا :) 

    خلاصه صاحب قایقی که توش بودیم دوتا پسر خوشتیپ و باحال و مشتی جنوبی بودند که آهنگ شاد پخش کرده بودند

    یکی از اون زوج های جوان پاشدن با همدیگه زدن رقصیدن 

    منو میگی گفتم حللله دااااداااش :) اینا اهل شادی اند منم که عاشق شادی کردن

    اولش من شروع کردم به دست زدن براشون بعد خانم همون بنده خدایی که وسط داشت قِر میداد ، امد به من گفت :

    شما که اینقدر قشنگ دست میزنی بیا وسط با ما برقص دیگه

    هیچی دیگه من پاشدم دیگه نگم براتون 

    روی هوا در حین اینکه قایق در حال حرکت بود می پریدم بالا و پایین مثلاً رقصیدن ، خودِ برادرم کُپ کرده بود منو توی اون وضعیت اَسَف بار دیده بود :)

    حالا میرسیم به یک نکته 

    من چرا جلوی اون خانواده ی با حال پاشدم باهاشون شادی کردم؟

    چون من همیشه توی ذهنم این باور بوده که اگر یک نفرو ببینم که آدم شادی نیست نه اینکه مثلاً بخواد عصبی باشه نه مثلاً عادیه هیچ علائمی از شادی رو توش نمی بینی ، حتی یک ثانیه هم حاضر نیستم اون شادی که درون من هستش و باهاش خیلی ها می تونند شاد بشن رو به اشتراک بذارم البته دارم سعی میکنم که از اونور بوم نیوفتم ، یعنی حتی اگر بین آدم هایی باشم که اهل شادی نباشند من سعی میکنم خودم حس و حالم خوب باشه چون طبق آموزش های استاد عباسمنش اصلاً علاقه ای ندارم که حس و حال خوبم از یک عامل بیرونی باشه چون اون موقع میشه ادا ولی وقتی از درون خودم شادی کنم و حالم رو با افکارم خوب کنم اون موقع خودم هستم و از همه مهمتر فرکانس حال خوبم رو دارم میفرستم

    ( اینارو گفتم تا این باوره رو توضیح بدم چون نمیدونستم این باور من چه اسمی داره:) )

    باور دیگه ای که توی ذهن من شکل گرفت این بود: 

    من توانایی پول ساختن از کار مورد علاقه ام را دارم ، البته روی این مورد به شدت دارم کار میکنم چون باوریه که جدیده ، من تا قبل از این فکر نمی کردم که میتونم از کارم پول بسازم تا اینکه خداوند قادر و توانا دوتا آدم رو به سمتم هدایت کرد تا براشون یک سایت درست کنم و از طریق وبسایتی که برای هر کدوم از اون دو نفر درست کردم تونستم اولین درآمد از کار مورد علاقه ام رو کسب کنم ولی این چیزیه که باید خیلی روش کار کنم چون هنوز اون پول هایی که دوست دارم از کار مورد علاقه ام بسازم نشده و اینم میدونم که باید باورهامو طبق جلسه های یک و دو قدم چهارم به صورت عملی روشون کار کنم

    باورهای دیگه ای در من تغییر کرده که باعث بهبود شخصیتم توی این 2سال ونیم شده رو در قدم سوم نوشتم 

    در حال حاضر هم تمرکزم روی ایجاد و بهتر کردن باورهای توحیدی و احساس خوب داشتن و مالی هستش

    استاد عزیزم ازتون بی نهایت سپاسگزارم بابت این درک و آگاهی دیگه ای که به من دادین و از خدای عزیزم بابت این مسیر توحیدی که من رو هدایت کرد سپاسگزارم 

    =================================

    وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا لُقۡمَٰنَ ٱلۡحِکۡمَهَ أَنِ ٱشۡکُرۡ لِلَّهِۚ وَمَن یَشۡکُرۡ فَإِنَّمَا یَشۡکُرُ لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٞ

    و به راستى ما به لقمان حکمت عطا کردیم که: براى خدا سپاس گزار و هرکه سپاس گزارد تنها به سود خود سپاس مى گزارد، و هرکه ناسپاسى کند خدا بى نیاز و ستوده است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2257 روز

      سلام به شما دوست عزیز و گرامی ام

      حسن آقای عزیز

      چقدررررر خوشحالم که با شخصیت شما آشنا شدم و جدیدا دیدگاه‌های زیبا و آموزنده‌ی شما رو مطالعه می کنم

      حسن جان بهت تبریک میگم که اینقدر آدم شاد و دل خوشی هستی

      باورت نمیشه اونقدر خوب تعریف می کردی که من داشتم صحنه‌ی قایق سواری و رقص رو تجسم می کردم :)))

      من به شما به خاطر رشدی که در تمام ابعاد داشتی و همچنان داری ادامه می دهی ، بهت تبریک و خدا قوت میگم

      عجیبه یه جوری مهر شما به دلم نشسته که دوست دارم شمارتو داشته باشم و بتوانیم با هم بیشتر گپ و گفت داشته باشیم و از هم چیز یاد بگیریم

      نمی‌دونم شاید این اتفاق هم بی افته ، اگر شما هم موافق این خواسته باشی ، حتماً خداوند این کار رو به راحتی انجام میده

      من الان شماره‌ی بعضی از دوست های هم فرکانسی که از اعضای این خانواده‌ی صمیمی هستند رو دارم

      به طرز کاملاً جادویی و هدایتی با هم آشنا شدیم و خیلی خیلی خوشحالم بابت همچین دوست های بی نظیری

      خلاصه به خدای مهربان و توانا می سپارمت و امیدوارم پیامم در بهترین زمان و مکان به دستت برسه و به قلبت بنشینه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        حسن گرامی گفته:
        مدت عضویت: 1371 روز

        سلام بر محمدحسین جان عزیزم

        خوبی داداش گلم

        خداروشکر که کامنتی که نوشتم بهت حس خوب داد

        ازت ممنونم بابت مهر و محبتی که نسبت به من داری ، درسته من واقعاً شادی و شاد بودن رو دوست دارم ، همانطوری که خدا این رو در قرآن سفارش کرده

        قُلۡ بِفَضۡلِ ٱللَّهِ وَبِرَحۡمَتِهِۦ فَبِذَٰلِکَ فَلۡیَفۡرَحُواْ هُوَ خَیۡرٞ مِّمَّا یَجۡمَعُونَ (5٨)

        بگو: به فضل و رحمت خداست، پس باید مؤمنان به آن شاد شوند که آن از همه ثروتى که جمع مى کنند، بهتر است

        البته محمدحسین جان از وقتی که وارد دوره 12 قدم شدم ، روحیه ام خیلی بهتر شده چون تا قبل از این دوره میشه گفت واقعاً چندان شاد نبودم ، همین الانش هم دارم تکاملم رو در این زمینه طی میکنم رفیق گلم

        واقعاً دوست دارم این حس و حال خوب رو همانطور که قانون میگه حال خوب=اتفاقات خوب

        شما خودت بسیار پسر با اخلاق و با فهم و شعوری هستی ، برات روزهای پر از عشق و شادی رو آرزو میکنم داداش گلم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    زهرا چگینی گفته:
    مدت عضویت: 911 روز

    به نام خدایی که هر آنچه دارم از آن اوست.

    سلام و درود بر اساتید گرانقدر و همه دوستان عزیزم

    چند روزی است فکر من درگیر توحیدی بودن استاد عزیز است. اینکه یک فرد تا چه حد می‌تواند تعهد و تمرکز داشته باشد. چقدر حرف و نظر دیگران برایش بی‌اعتبار باشد و فقط و فقط به هدایت الله گوش دهد. بر روی کار و هدفش متمرکز باشد و تا رسیدن به نتیجه به حواشی توجه نکند.

    استاد واقعاً شما به تمام معنا الگو هستید. در برابر این همه تعریف و تحسین که واقعا به حق هم است اگر کسی دیگر بود شاید در روز چندین فایل می‌گذاشت. اما شما نشان دادید که چقدر بی نیاز از هر چیزی هستید و فقط به ندای درونتان گوش میدهید و بالاترین تعهد را برای رسیدن به خواسته ها دارید.

    حتی غیبت‌های طولانی شما هم برای من درس دارد و می‌خواهد قدرت و روش تمرکز، توحیدی بودن و … را به من نشان دهد. حالا درک می‌کنم وقتی قید شغلی را زدید که کار خاصی انجام نمی‌دادید و حقوق می‌گرفتید فقط به خاطر اینکه سر سوزنی از تمرکز شما را به هم نریزد شما در همان ابتدای کار چه شخصیت قوی داشتید. هر لذتی دارید گوارای وجودتان واقعا برازنده شماست.

    و اما برخی باورهای قدرتمند کننده برای من:

    1. با اینکه اگاه شدم که ژنتیک بر زندگی ما بی تاثیر است اما من از بچگی پذیرفتم که ژن خوب دارم دلیل آن وجود افراد سالم با سن بالا در خانواده پدریست ((خدا را شکر پدربزرگ و مادربزرگ من بالای 90 سال هستند و عموی پدرم بالای صد سال))

    من هم اصلا هیچ بیماری و ضعفی را قبول نمیکنم و احساس میکنم بصورت طبیعی عمری طولانی خواهم داشت و همیشه سالم خواهم بود.

    2. خدا را شکر توانایی انجام هر کاری را دارم و تجربه کاری‌ام نشان داده که بسیار سریع آموزش ها را می گیرم و در کارم به بهترین شکل ممکن پیشرفت می‌کنم.

    3. چاق و لاغر شدن برای من بسیار آسان است در 10 روز می‌توانم به وزن دلخواهم برسد. بدن من بسیار سریع واکنش نشان می‌دهد و من دارای بدنی بسیار سالم و قدرتمند هستم. خدا را شکر هیچ وقت هم برای تسکین درد دارو مصرف نکرده ام و با صحبت کردن با اعضا بدنم درمان شده ام.

    4. خدا را شکر در هر کاری که وارد شوم با تمام قوا و نیرو کار میکنم و هیچ وقت از کارم نزدم و صداقت و مسئولیت بالایی دارم و خستگی ناپذیر هستم.

    5. خدا را شکر همیشه حفظ حریم برایم خیلی مهم بوده‌. هیچ وقت اجازه ورود دیگران به زندگی ام را نداده ام و معتقد بودم این ما هستیم که با درد دل کردن اجازه دخالت به دیگران را می‌دهیم پس با هیچ کس حتی مادر و خواهرم هم از مسائل و مشکلاتم نگفته ام.

    6. اعتقاد قلبی دارم همیشه خدا به موقع وارد عمل شده. من و عزیزانم در دستان پرتوان خداوند هستیم و هر اتفاقی بیافتد همیشه به نفع من است و خداوند مالک همه چیز است و همین آرامش عمیقی برایم داشته.

    7. خدا را شکر قدرت حافظه و تجزیه و تحلیل خوبی دارم و در اکثر کارها موفقم.

    8. سرعت عملم بسیار بسیار بالاست. در همه زمینه ها بخصوص در آشپزی در کمترین زمان ممکن همیشه غذا را اماده میکنم.

    9. همیشه باور داشته ام کار برای هر کسی که اهل کار باشد زیاد است و بخاطر این باور خوب هر زمان اراده کار کرده ام در کمتر از چند روز توانسته ام کار پیدا کنم.

    برخی باورهای محدود کننده

    1. از درس نمی‌شود پول درآورد . این باور اشتباهی بود که در سال 79 درجلسه اول کلاس دانشگاه یاسوج استاد عزیر محمد عبداللهی به من تزریق کرد. در زمینه تحصیلی هم در دانشگاه‌های خوب دولتی تا مقطع فوق لیسانس رفتم اما هیچ وقت از آن تحصیلات نتوانستم پولی بسازم درآمد من همیشه از رشته‌ها و مهارت‌های دیگر بوده است.

    2. هیچ کس بهتر از خودم نمی تواند از بچه هایم مراقبت کند و به خاطر این باور اشتباه چندین سال از کار و اجتماع دور شدم. بچه دار شدن را همیشه مانع رشد و پیشرفت خودم می‌دانستم و همین اتفاق هم در زندگی ام افتاد.

    3. همسرم را مسئول رساندن من به آرزوهایم می‌دانستم و خیلی روی ایشان حساب میکردم و خدا را شکر متوجه شدم هیچ کس نمی‌تواند در زندگی من تاثیر داشته باشد و من خالق زندگی خودم هستم و تا حدی دست از سر اون بنده خدا برداشتم. اما نه کاملا

    4.همیشه دنبال تخفیف و کم خرج کردن و نپرداختن بهای خواسته هایم بودم که در عقل کل سایت چقدر عالی خانم شایسته عزیز این مانع را در راه کسب ثروت و رسیدن به خواسته ها توضیح داده اند و الان دارم سعی میکنم این خصلت را در خودم کم رنگتر کنم.

    5.خیلی کمال‌گرا هستم و تا یه حد زیاد از ایمان و اعتماد به خودم و مسیر نباشد حرکت نمیکنم.

    6. خدا را شکر ازبرخی باورهای اشتباه قدیمی مثل باور چشم خوردن و اسفند توانستم عبور کنم و خیلی راحت شدم چون فهمیدم چقدر شرک است قدرت دادن به هر عاملی خارجی. اما متاسفانه هنوز به طور کامل از باورهایی مثل عطسه به معنای صبر در کار و دست نگه داشتن از کاری که قصدش را داری نتوانستم بگذرم.

    7. با وجود اینکه خیلی از اطرافیانم از کار راحت به درامد رسیده اند اما ته وجودم باور سخت کار کردن و زحمت کشیدن برای کسب رزق حلال است. چون در گذشته، مادرم حتی اگر یک روز پدرم بیکار بود ناراحت میشد و میگفت مرد نباید خونه بشینه و باید زحمت و سختی بکشه.

    8. در عمل و اکثر جاها دیگران را بر خودم برتری داده ام. یعنی خواسته های خودم را فدای رضایت و خوشحالی دیگران میکنم. با اینکه میدانم هر کس در جای درست خودش است‌ و نباید دلسوزی کنم اما واقعا کنترل ذهن خیلی سخت است.

    9. در مورد باور فراوانی خیلی خیلی ضعف دارم و با دیدن الگوها سعی می کنم این باور را کم کم بهبود دهم اما در عمل خیلی ضعیفم.

    10. قضاوت دیگران هنوز برایم مهم است و تایید و تحسین دیگران انگیزه ام را بالا می برد و متاسفانه انتقادات مانع مسیرم میشود.

    برای خودم و همه اجزاء جهان هستی از خداوند متعال عاقبت به خیری را آرزو دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      سعيده رضايى گفته:
      مدت عضویت: 2035 روز

      سلام به شما زهرا خانم چگینی فرز و زرنگ و باهوش

      کامنت خیلی باکیفیت و تر و تمیزی نوشتید. از شما سپاسگزارم.

      نکات ریز و دقیقتون رو در خودم هم پیدا کردم.

      مثلا اینکه من هم در گذشته نه چندان دور بسیار اهل قناعت و دودوتا چهارتای مالی بودم و همین باعث میشد به قول معروف گنجشک روزی باشم. ولی با اینکه دوره روانشناسی ثروت استاد رو هنوز تهیه نکردم ولی با دوره 12 قدم متوجه این باگ بزرگ شدم و تا حد مناسبی موفق شدم رفعش کنم و به همون نسبت هم نتایج مالی خوبی گرفتم.

      نکته بعدی که از شما گرفتم این بود که کمالگرایی خیلی جاها مانع پیشرفت و شروعم بوده چون فکر می کردم باید به حد اعلایی از توانایی و مهارت برسم تا لایق انجام دادن کاری باشم. در صورتیکه اولا هیچ کمال مطلقی وجود نداره، دوما تکامل در مسیر به مرور به وجود میاد.

      رشد و پیشرفت پشت دروازه ترس هاست و فقط باید اندکی جسارت و ایمان به خرج داد و با چاشنی احساس لیاقت تقویتش کرد.

      سومین مسئله قضاوت دیگران بود. امان از دل زینب….. که ترس از قضاوت دیگران چه ها که با ما نکرده. جالب اینجاست که در خیلی از موارد اصلا قضاوتی از طرف کسی وجود نداشته یا به اون شکلی که ما تصور می کردیم نبوده، و اینها همه زاییده ذهن ما بوده.

      نکته بعدی باور فراوانی چه در مسائل مادی و چه سایر مسائل بود. که هنوز هم با وجود بهبودهایی که صورت دادم پابرجاست. مثلا باور فراوانی در کسب و کارهای متنوع. یا در ایجاد روابط دوستانه و ارتباطات خانوادگی و اجتماعی. در کسب درآمد از مهارتهای فعلی و تحصیلات. در برکت زمان 24 ساعته روز. در عمر باقیمانده.

      اگر بخوام این مورد آخر رو بازترش کنم، وقتی به عمر استاد فکر می کنم که از سن 20 سالگی تا الان که فکر می کنم حدود 43 سال سن داشته باشند، این 23 سال برای اینهمه افراد ریز و درشت و متنوعی که از برنامه های ایشون استفاده کردند و نتیجه گرفتند واقعا زمان کوتاه ولی بسیار پربرکتیه.

      یعنی فراوانی نور و بینش در مدت زمان کوتاه. یه چیزی شبیه اتساع زمان در فیزیک.

      زمانیکه جسم یا فردی در فضا با سرعت بسیار بالا حرکت میکنه زمان براش کندتر سپری میشه انگار که دیرتر پیر میشه، به این پدیده میگن اتساع (کش آمدن) زمان.

      برای همه مون به خصوص شما دوست عزیزم از خدای تمام نیکیها برکت و فراوانی و دلخوشیهای مدام آرزو می کنم.

      از استاد عزیز و نازنینم هم بی نهایت متشکرم. ارادتمند.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        زهرا چگینی گفته:
        مدت عضویت: 911 روز

        به نام خداوند هدایتگر به بهترین مسیرها

        سلام و درود خدا بر شما سعیده عزیز، دقیق و نکته بین.

        من هم از شما تشکر میکنم بخاطر نظرات زیبا، علمی، توحیدی و کاملی که ارائه دادید. خیلی لذت بردم و آگاهی های نابی برایم به همراه داشت.

        در مورد باگ قناعت ودنبال تخفیف بودن واقعا از خودم خسته شدم و به عجز رسیدم. چون برای داشتن یک نیاز کلی وقت می‌گذاشتم. سایت های مختلف را بگرد، قیمت ها را با هم مقایسه کن. کلی بررسی کن که نکنه سرت کلاه بره و احساس زرنگی داشته باشم که من با کمترین قیمت به خواسته ام رسیدم اما نتیجه در 99 درصد مواقع این میشد که با بالاترین قیمت بدستم می‌رسید. حالا یا پول پستش زیادتر میشد، یا جنس خراب بود و باید برگشت می‌خورد یا….یعنی از اینکه من از مرکز فروش سر خیابون خرید میکردم بیشتر درمی‌آمد. آخرین موردش همین چند روز پیش بود.همیشه برای کوتاهی مو به یک سالن میرفتم که کارش عالی بود ولی تقریبا 2 برابر جاهای دیگه حساب می‌کرد. گفتم دخترم را ببرم جای دیگه که خرجم مثلا کمتر بشه. اون سالن جدید بهم یه کرم صورت معرفی کرد و من که معمولا این جور کرم ها را اصلا قبول نداشتم، در کمال ناباوری خیلی راحت برایش کارت کشیدم. (البته من داشتم فکر میکردم که خانم آرایشگر چی به پوستش میزنه که مثل آینه است و گویا ایشان هم فرکانس مرا دریافت کرده بودن).کرمی که اصلا با پوست من سازگار نیست و کنار گذاشتم.

        یعنی اومدم قناعت کنم ولی در نتیجه 3 برابر بیشتر پول دادم. حالا نه کار اون سالن به دلم هست و نه خریدی که داشتم. یعنی باور کمبود و عدم احساس لیاقت همیشه موجب ضرر مالی هم میشود اما من نمی خواستم یا نمی توانستم این اصل را بپذیرم.

        چند روزی هست که زوم کرده ام روی مقاله ((راهکارهایی برای شناسایی و رفع ترمز ذهنیِ مخرب با نام «احساس عدم لیاقت»‌)) خانم شایسته عزیز در قسمت عقل کل و دارم سعی میکنم عمل کنم. اگاهی های این فایل برای من در حکم گنج است.

        چون این چند روزی که می‌خوانم و سعی در عمل کردن دارم، خدا را شکر معجزات و نعمتی هایی وارد زندگی ام شد که قابل مقایسه با هیچ تخفیفی نیست. عالیه عالی

        در مورد کمال‌گرایی هم بسیار ممنونم از نکته ارزنده ای که عنوان کردید. یادداشت کردم که همیشه به خودم یادآوری کنم:

        اولا هیچ کمال مطلقی وجود نداره، دوما تکامل در مسیر به مرور به وجود میاد.

        سعیده جان چی گفتی. ایستاده برایت کف میزنم.

        چند تا قانون در همین یک خط وجود دارد. کاش بتوانم در عمل اجرا کنیم

        ((رشد و پیشرفت پشت دروازه ترس هاست و فقط باید اندکی جسارت و ایمان به خرج داد و با چاشنی احساس لیاقت تقویتش کرد))

        دقیقابرای من هم ترس ها مانع رشد و پیشرفتم شدن کاش اندکی جسارت و ایمان داشته باشم و خودم را لایق بهترین ها ببینم. کلی از باگ های من در این جمله شماست. ممنونم

        در مورد قضاوت هم گل گفتی ذهن بیمار ما خدا را فراموش میکنه و برای خودش فلسفه چینی میکنه. شاید دیگران حتی لحظه ای هم به ما فکر نکنند . باید برای خودم این باور را بسازم وقتی که من مسیری که به آن ایمان دارم را میروم ، اگر دیگران حتی واکنش بد هم به من نشان دهند نشان دهنده مهم بودن من برای آنهاست و آنها دارن به خودشان ضربه میزنند نه به من. هیچ کس نمی تواند بر زندگی من تاثیر داشته باشد اگر من نپذیرم. بگذار خودشان را اذیت کنند. هر چند طبق قانون جهان هستی دنیای بیرون ما انعکاسی از درون ماست و اگر ما با خودمان در صلح باشیم لاجرم بیرون از ما هم در صلح و دوستی با ماست و از این اجتماع به دور خواهیم بود

        امیدوارم زندگی شما هم مثل استاد عزیز باشد و در زمان کوتاه فراوانی و بینش بر شما جاری باشد و همواره منبع خیر و برکت باشید. به دستان پر توان الله مهربان می سپارمتان.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: