چه موضوعی را باور کرده ای؟ - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/06/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-06-10 07:50:062024-06-10 07:54:09چه موضوعی را باور کرده ای؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام فرمانروای بزرگ جهان هستی
استاد عزیززززززززززم سلام ،مریم نازنین سلام
وای استاد دنیای من رو عوض کردید شما
استاد جاااااان سپاسگزارم
استاد نمیدونید چقدر سپاسگزار خداوندم برای بودنتون،برای قوانین ثابت جهان هستی
استاد قانون باور ،فرکانس ،مدار رو اولین بار تو جلسه اول قانون افرینش شنیدم
چقدر به دلم نشست حرفاتون
فکر میکردم چه خوب،زندگیمو عوض میکنم ،اون موقع ها هنوز قانون تکامل رو درک نکرده بودم.
مدام ویس های شما رو گوش میدادم
به مرور با تغییر مدارم،رفتم برای انجام تمرین ها ولی کامنتی نمیخوندم
باز هم بالاتر رفتن مدار و شروع به خواندن کامنت های زیبای دوستان عزیز،وای چقدر کمک میشد بهم تا درکم از صحبت های شما بیشتر بشه
طول کشید ولی به مرور تغییرات شروع شد
الان دیگه یاد گرفتم باورهای محدود کننده رو تو وجودم پیدا کنم و حمله کنم سمتش
مثلا من هیچ وقت فکر نمیکردم که باوری مثل حلال و حرام در مسائل مالی داشته باشم ولی یه جایی متوجه شدم چرا هیچ وقت پول درشتی درنمیارم،وقتی ریز شدم تو وجودم ،دیدم یکی از باورهای محدود کننده ی من اینه که :
– باید برای پول دراوردن ،خیلی سخت تلاش کرد
پدرم چاپخانه دار بود،همیشه می گفت فکر میکنید پول دراوردنه اسونه،باید هزار تا ملق بزنی تا بتونی پول دربیاری
انگار این باور توی من شکل گرفته بود که نمیشه راحت پول بدست اورد،
یا اگه پولی راحت بدست بیاد حتما اشکالی هست،حلال نیست
اصلا نمیدونم مساله حلال و حرام از کجا تو وجودم شکل گرفته
چون خانواده خیلی مذهبی یا متعصبی ندارم ،ولی همه اش تو فیلم ها این باور ترویج شده که قاچاقچی ها پولدارن
یا ثروتمندان ادم های درستی نیستند
استاد من هنوز دوره روانشناسی ثروت رو تهیه نکردم ولی بزودی ایمان دارم پولش بدستم میرسه چون با همین فایل هایی که تهیه کردم یا با فایل های رایگان تا حدودی دارم پیدا میکنم باورهای محدود کننده رو تو اعماق وجودم
استاد موقع نوشتن یا تمرین انجام دادن،یه جاهایی مقاومت هام میزنه بالا ،یعنی وقتی می فهمم چه باورهایی تو وجودم دارم….
دلم میخواد فرار کنم ازشون
باورم نمیشه که چنین باورهای عمیق و ریشه ای تو وجودم هست و من تو همه ی این سالها با خودم کشوندمشون و نمیدونستم عدم موفقیت مالی من همین باورها بوده،خصوصا بحث حلال و حرام…
این روزها مدام می رفتم سراغ قران
مدام در حال نوشتن و تمرین کردن بودم
استاد هیچ وقت
هیچ جا
و هیچ شخصی نیومد به ما باورهای درست رو یاد بده
تو مدارس،تو جامعه تو خانواده فقط ترسوندن ما رو
هر چی بهمون گفتن،یا فلان کار گناهه
فلان رفتار ،زشته
فلان حرف،در شأن تو نیست
دختر خوب نباید…
ادم خوب نباید….
درس بخون ،دکتر شی
مدرک بگیر به کارت میاد
مهاجرت کن ،ایران جای خوبی برای موندن نیست
همه نخبه ها از ایران میرن
خشکسالی داره میشه
اب نیست یا کمه
هوا الوده است،همه دارن می میرن
درحالیکه
امسال چنان باران هایی بارید که همه متحیرن
ادم هایی هم تو این مملکت در حال پول دراوردن و پول ساختن هستند،براحتی
استاد اونجاهایی که میگید فقط کافیه باورهاتون بصورت بنیادین عوض شه،جهان بقیه کارها رو انجام میده
واقعا
واقعا
جهان بقیه ی کارها رو انجام میده
پول و ثروت میاد،
روابط پ
درست شکل میگیره
سلامتی برمیگرده
خودم رو متعهد کردم برای کنترل ورودی هام
نه اخبار،نه تلویزیون،نه شبکه های اجتماعی،نه شنیدن اخبار منفی،نه حرف زدن درباره ی ناخواسته ها
نمیگم عالی ام،نه
هنوز هم از دستم درمیره ولی تلاشم رو میکنم که روزبروز بهتر و بهتر بشم و به اندازه ای که تلاش میکنم =در مدار بالاتری قرار میگیرم =و به همون اندازه جهان دست بکار میشه ،ادم ها ،شرایط و موقعیت ها رو برام فراهم میکنه
با وجودی که قوانین رو میدونم باز ،متحیر میشم که
خدایا اگه من میخواستم چنین شرایطی رو ایجاد کنم عمرا نمیتونستم،,
استاد ازتون واقعا سپاسگزارم که هر انچه باید از خانواده و مدرسه و دانشگاه و اجتماع باید بدرستی بهمون یاد میدادن
باور درسنتی در ما ایجاد میکردن که:
ارزشمندیم
لایق بهترین هاییم
توانمندیم
میتونم انجام بدیم
و ده ها و صدها باور دیگه،
شما استاد عزیز چراغ روشنگر راهمون شدید
استاد دوستتتتتون دارم
سپاسگزارم از شما
سلام به استاد عزیز وتوانمندم ومریم جون عزیزم وتمامی دوستان گرامی.
قربون استادم بشم که از هرجایی که امکانش هس ،پیام خدا رو دریافت میکنن وبه ما هم آموزش میدن.
چموضوع جالبی .
در اینکه باورهای قدرتمند کننده داشته باشیم وسعی کنیم باورهای محدود رواز درون ریشه کن کنیم که شکی نیس و سالهاس با کسب آگاهی های مختلف تو زمینه های مختلف داریم اینکارو میکنیم تا با تکامل بتونیم باورهای محدودکننده ی کمتری داشته باشیم .
موضوعی که امروز استاد گفتن،این بود که اگه باوری بهتون قدرت میده وانگیزه ی شما رو برای رشد بالا میبره اشکالی نداره باورش کنید هرچند میدونید یه باور الکی وشاید تحمیلی باشه .
که خب از این نوع باورها زیاد داریم .امروز متوجه شدم پذیرش این باورها چ در خودم چ در دیگران عامل ایجاد حرکت وانرژی بالایی میشه پس بهتره بیشتر بهشون توجه داشته باشیم .
اتفاقا چند روز پیش خونمونو موریانه زده بود.باوجود اینکه تازه ساخته ولی چون ویلایی هستش وما طبقه ی هم کف زندگی میکنیم حالا به دلایلی مختلف موریانه زده بود .که خب برای من درد سر درست کرده بود. به هر کی میگفتم میگفتن خیلی خوبه میگن موریانه اومد داره .برکت وثروت به خونه میاره.که من تو دلم مسخرشون میکردم .اما حالا میبینم این باور بهتر از اینه که از این موضوع شاکی باشم .
من مرداد ماهی هستم ،یادم نمیاد نقاط ضعف ماه تولدم رو بدونم ولی در مورد مطالبی که بهم باورهای قدرتمند کننده بده هرچی بگن ،قبول و تایید میکنم .
به فرزندام باورهای ضعیف نمیدم .خودشونم هر باور مثبتی داشته باشن هرچند من تو دلم چندان قبول نداشته باشم ،چیزی بهشون نمیگم .اجازه میدم با همون باورها پیش برن.
ولی جایی که حس کنم باور محدود کننده دارن ،سعی میکنم نظر ودیدگاهشونو تغییر بدم .
البته اکثر بچه ها باورهای پدر و مادرهای خودشونو یدک میکشن .بنابراین با تغییرات خوب خودمون تاثیرات مثبت روی اونها میزاریم.
ناگفته نمونه خودم از فرزندای خودم ،باورهای مثبت زیادی یاد گرفتم .
چون باورم اینه اونا عاقلتر وعقلانی تر برخورد میکنن .اونا مثل ما احساسی برخورد نمیکنن.
ب نظرم وقتی تو مسیر درست هستیم همه از همدیگه درس و یا هر پیامی رو دریافت میکنیم .
یه وقتایی که در حین کار کردن یا آشپزی ،دستمو با چاقو یا هر چیزی میبریدم، که زمان میبرد ترمیم بشه
نمیدونم رو چ استدلالی همسرم همیشه بهم میگه ناهید تو از اونایی هستی که زخمت دیر خوب میشه .وهر بار من گفتم اصلا اینطور نیست .خیلیم زود خوب میشه .وهیچ بار توجه نکردم که ببینم کی خوب شده که متوجه بشم آیا زود خوب شده یا دیر .
اما این باور تو خودم بوجود نمیارم که زخم بدنم دیر خوب میشه .
حالا از طرفی یه باورمثبتی رو همیشه بهم میگه ،هر باری که یه اتفاق ناجالبی بیفته یا مریض بشم بهم میگه ترکها قوی هستن .تو هیچیت نمیشه .تو قوی هستی .واین همیشه پس ذهنم هست که من قوی هستم وهیچیم نمیشه .
بابت ژن واینکه بگید طایفتن ما اینجوری هستیم واقعن اگه مثبت وخوب باشه میپذیرم وخودم مدام تکرارش میکنم اما اگه موردی باشه که منفی بگن، منو بوکشن هم قبولش نمیکنم .
مثلا بگن شما خانوادگی زرنگید،شما طایفتن خوشگلید، شما پیر نمیشید.شماها تو عروس وداماد گرفتن خیلی خوش شانسید.با اینکه خودم هنوز عروس و دامادی ندارم همیشه میگم من هم عروس خوبی نصیبم میشه هم داماد خوبی .اینو مطمئنم !
نمیدونم چرا این حسو دارم شاید به خاطر اینکه فک میکنم هم خودم خوبم هم همسرم راو اینکه از بچه هام راضیم .
ولی کسی بخاد عیبی از فامیل در بیاره ووصلش بده به من ،به هیچ عنوان نمیپذیرم .
با پسرم این فایل رو گوش کردیم میگفت مامان این حرف بابابزرگ خدا بیامرز همیشه تو گوشمه .با وجود اینکه کس خاصی نبود اما اعتماد ب نفسش عالی بود همیشه میگفت باقری جماعت مثلا فلان . باقری ها اینجورین .یه جوری باقری باقری میکرد که هر کی نمیدونست فک میکرد اینا کی هستن .منظورپسرم این بود کلام چقد تاثیر گذاره حتی تو باورها .گفت منم خیلی جاها باقری بودنم اونم فقط ب خاطر بیان بابابزرگ ،بهم قدرت میده .خدا بیامرز با لحجه ی یزدی میگفت چون خودشونو خیلی قبول داشت.
باورهای محدود کننده که تو عموم جامعمون زیاده .
که روی ما هم ناخود آگاه تاثیر میذاره.مثلا من میخام برم کلاس کامپیوتر ،خودم میگم ینی میتونم یاد بگیرم ؟!!
زبان انگلیسی رو خیلی دوست دارم اما همیشه فک میگم دیگه کشش ندارم ونمیتونم تو ذهنم بسپارم .
بابت بالا رفتن سن خیلی ها خیلی نظرا میدن که عموما میشه باورامون .
من همیشه قبل از شروع کلاس ورزشم ،نیم ساعت ژیمناستیک کار میکنم که هم فراموش نکنم هم ترس نیاد تو جونم که دیگه نتونم حرکاتی مثل بالانس چرخ فلک واین چیزا رو بزنم .
همسرم همیشه بهم میگه دیگه نزن .اعتقادش بر اینه که سن که بالا بره ،اینجور ورزش کردنها به بدن آسیب میزنه .
به من میگه تفریحی فقط ورزش کن . اما نمیدونه من چقدر از زدن این حرکتها انرژی میگیرم .چقدر حالمو خوب میکنه .چقدر انگیزمو بالا میبره .
خودم باوری که ایشون داره رو ندارم .چون دیدم خیلیا تو سنهای خیلی بالاتر از من هم میزنن.
به من میگه تو تو ورزش کردن وشنا کردن خودتو شهید میکنی ..دوس ندارم باورشو قبول کنم که با بالا رفتن سنمون،باید ورزشهای سبکتری انجام بدیم .
متاسفانه در درون خودم نسبت به این موضوع مقاومت دارم . یه ترسهایی پس ذهنم هس .نمیدونم چرا در برابر بالا رفتن سن مقاومت دارم .کلا نمیتونم باش کنار بیام .
خودمو تو جایگاه سن زیر 30سال میبینم .
نمیدونم چرا نمیتونم بپذیرم شاید به خاطر کمبودهایی که تو دوران جوونی داشتم واینکه اون موقعه به دلایل مختلف، از زندگیم لذت نبردم واز فرصتهام درست استفاده نکردم وحالا دلم میخاد اون روزا رو جبران کنم .
البته ورزش کردن از همون اول الویتم بوده .به ذهنم باورهای قدرتمند کننده میدم تا دیرتر این حسها سراغم بیاد.
من هنوز جوونم و هنوز خیلی فرصت برای انجام خیلی کارا دارم .خودمو با فرد خاصی یا قشر خاصی مقایسه نمیکنم .کلا دوس دارم پر انرژی و اکتیو باشم.
هیچ درد جسمی رو طبیعی نمیدونم وباش کنار نمیام .همیشه سعیم بر اینه که خودم خوبش کنم .
همانطور که استاد عزیز گفتن اگه کسی بهم باور محدود کننده بده اتفاقا سعیم بر این میشه که نشون بدم اشتباه فک کرده .
خیلی جاها تو خیلی زمینه ها اگه موفقیتی پیدا کردم ورشدی داشتم به خاطر این بوده که تو ذهنم خاستم به دیگران ثابت کنم .این باور همیشه تو ذهنم بوده که با موفقیت تو ،مردم در موردت خوب قضاوت میکنن واین بقدری انرژی منو بالا برده که تونستم از پس خیلی چیزا بر بیام .
نه اینکه هدفم این باشه چیزیو ب کسی ثابت کنم .نه اینطور نبوده حتی قضاوتشون هم برام اهمیتی نداره اما این جمله تو ذهنم بهم کمک میکنه که کم نیارم و ادامه بدم .نمیدونم متوجه ی منظورم شدید یا نه !!!
واگرنه که تو دنیای بیرون به هیچ وجه به کسی جز خودم اهمیت نمیدم البته تو الویتهام .
دیدید خیلی جاها حوصله حرکت واقدام به انجام کاری نداری ، من اینجور وقتا با این روش انگیزه میگیرم وبدون سختی مسیرمو پیش میرم .
بعضیا میگن باید یه نفر هولمون بده شدن، من تو ذهنم از سمت دیگران هول داده میشم .
یه موضوع داغی که این هفته برام پیش اومده اینه که همسرم بعد از 27سال رابطه ی مشترک ،تغییر شغل دادن البته در صنف شغل خودشه منتهی روش وسیستم کاریش بطور کلی فرق کرده .
تنها کار میکردن اما الان کارمند شرکتی شدن که در راستای شغل خودشه .
اینجا کارمندان خانم و آقا با هم هستن .
از اونجایی که من خیلی شنیدم که میگن جایی که خانم و آقا با هم همکار میشن ،خیلی سخت میشه تو روابط سالم موند .در واقع اکثرن میگن چون ساعات کاری زیادی با هم هستن ،به هم وابسته میشن واین داستانا !!!خلاصه اینکه تو دلتو خالی میکنن وتو رو نسبت به چنین محیطهایی میترسونن.
خب طبیعی بود با توجه به چنین شنیده ها وباورهایی که متاسفانه در عموم جامعمون هس،من نگران بشم و بترسم.حتی میخاستم به همسرم بگم من تمایل ندارم شما برید تو محیطی که جنس مخالف هم هس .
چن روز با خودم فک کردم .تمام جنبه های این شغل رو در نظر گرفتم .دیدم موقعیت بسیار خوبی هستش که آینده ی بسیار خوبی داره.
سیستم کاری همسرمو خیلی منظم میکنه .در حالیکه قبلش هیچ نظمی تو کارش نداشت.
با کسی که میخاد کار کنه ،خیلی خیلی ثروتمنده که مطمئنم انگیزه های همسر منم بالا میبره.
همیشه دوست داشتم همسرم صبح زود ومنظم بره سرکار وحالا بعد از این همه سال همچین فرصتی پیش اومده .
کلا فرهنگ ومحیطش عالیه .
حقوقش هم خوبه .برنامه های خوبی برای آینده در نظر گرفته .خلاصه اینکه شرایط خوبی براش مهیا شده .
اتفاقا قشر خیلی جوونی هستن.ومن تعجب کردم که چطور این آقا اصرار دارن همسرم یه قسمتی، براش کار کنه .بماند که همه ی اینا خواسته های خودم بوده که الان بر آورده شده .چون همسر من بسیار بسیار تنبل بود.
من این اتفاق رو معجزه میدونم .من مثل بقیه فک نمیکنم .
اولا که باور دارم همسرم مرد متعهدی هستش .باور دارم ما مردان و زنان پاکدامن زیادی داریم که حتی در محیطهایی که با هم مشغول به کار هستن ،محترمانه و پاکدامن بر خورد میکنن.
همسرم منتظر جواب من بود که به ایشون جواب مثبت بده یا نده .همسرم گفت هرچی تو بگی که گفتم من تمایل دارم بری.
.سیستم ورویه ی زندگیم که خیلی فرق کرده چون چند روزی هستش که مشغول به کار شدن اما من تمام ترسهامو کنار گذاشتم .اجازه ندادم باورهای پوچ وتو خالی بقیه ،بهم احاطه کنه .
من جور دیگه فک میکنم تا نتایجی شبیه بقیه نگیرم.
کسی که بخاد علاوه بر روابط زناشویی خودش وارد رابطه های دیگه بشه ،هرجا که باشه میشه ربطی به این چیزا نداره.
علاوه بر اون از اونجایی که ما تو شهر مذهبی هستیم .اتفاقا همیشه دلم میخاست اتفاقاتی بیفته که من روشنفکرتر بشم .
احساسم به این تغییر و تحول ، خوبه . به حرفه ای که همسرم وارد شده که بی نهایت حسم خوبه .
به خودم گفتم که اینجا جای رشد وترقی تو و همسرته!
حتی پیش خودم گفتم همسرمو تشویق وتحسین میکنم تا بتونه ادامه بده .آخه برای آدم تنبلی مثل همسرم که اصلا قانونمند نبود یه کم سخته . منم کنارش همراهیش میکنم .
مطمئنم این اتفاق واین تغییر در زندگیم درسها وپیامها وتجربه های شیرینی داره.
تو همین مدت کم خیلی درسها گرفتم .نکات آموزنده ی زیادی برام داشته اونم تو خیلی از زمینه ها.
آدمهای بد بین همیشه تو دل آدمو خالی میکنن اما اونا نمیدونن ما خدای به چ قدرتمندی پیدا کردیم که همه جا وتحت همه ی شرایط مراقب ومواظب ماست.
من ایمان دارم هر آنچه تو زندگیم پیش میادومن با هر تضاد یا هر اتفاقی روبرو میشم حتمن به مصلحت منه .اینو شعار نمیدم بلکه واقعن باورش کردم.
فقط صبر میخاد واینکه احساسمو خوب نگه دارم .تا با توکل بر خدا نتایجهای خوب رو ببینم .
دلم میخاد تو، اعتمادبه خدا واعتماد به قوانین صد خودمو نشون بدم .چون میدونم باخت ندارم .
میدونم که هرچی پیش بیاد بهترینه برای من .
تو پلن خدا دخالت نمیکنم اجازه میدم جریان زندگی هرطور که خودش میخاد پیش بره.
دست از تقلا و زور زدن برداشتم.
چون خدا رو پیدا کردم وبهش ایمان دارم ،کنار میایستم . سعی میکنم بیشتر نظاره گر باشم .
جایی که سهمی مال منه حتمن انجامش میدم بقیشو رها میکنم وبه دستان توانمند خدا میسپارم.
وقتی چیزو به خدا سپردی دیگه نباید نگران چیزی باشی .
شاید لحظه ای حس منفی بیاد اما سریع کنترلش میکنم ووردیهای مناسب و خوبی به ذهنم وارد میکنم .از خدا میخام باورهای قدرتمند کننده تو ذهن هامون کار کنه .
وباورهای محدود کننده که هیچ کمکی به ما نمیکنن ،ریشه کن بشن .
ما به کسی کاری نداریم چون نمیتونیم کسیو تغییر بدیم با خوب بودن خودمون با ساختن باورهای خوب وارزشمند تو وجودمون وکسب موفقیتهامون حتمن دیگران هم از ما خواهند آموخت .
همانطور که ما از عزیزانی چون استاد ومریم جان عزیز میآموزیم .
با کنترل ذهن وکمی فکر کردن متوجه میشیم چ باورهایی داره ما رو سمت وسوی کمبودها وضعفها میبره پس سعی میکنیم با دادن ووردیهای مناسب وایجاد باورهای قدرتمند کننده تغییرشون بدیم .
استاد جونم عاشقتم .
خدا رو سپاس میگم که هستید.
الهی باشی همیشه.
سلام و درود فراوان خدمت شما استاد گرانقدر و عالی و همه دوستان
موضوع فایل چه چیز را باور کرده ای؟
اولا که استاد عزیزم واقعا ازتون تشکر میکنم بابت این فایل عالی و پرمحتوا دوما اینکه بازم تشکر میکنم بابت داشتن الگویی مثل شما که هروقت کم میارم و ذهنم نجوا میکنه بهش میگم اگه استاد عباسمنش از اون جایگاه تونسته تو هم میتونی عزیزم پس نگران نباش و تکامل ت را طی کن و تسلیم خداوند شو
خدایا من تسلیمتم خودت همه مونو هدایت کن
استاد باور خوبی که من همیشه توی ذهنم دارم اینکه من ژنتیک خیلی خوبی توی ورزش بدنسازی دارم و واقعا هم همینطور و عاشق این ورزش هستم جوری که میتونم ساعت ها ورزش کنم وهیچی نمیفهمم از گرسنگی و تشنگی فقط وقتی که ورزشم تموم میشه از میزان خستگیم میتونم درک کنم که چقدر تمرین سنگینی داشتم،
همیشه هم خانواده و دوستان بهم گفتن که تو استعداد عالی داری توی این ورزش یه وقتایی که از این ورزش دور شدم وبدنم افت کرده و دوباره تمریناتم رو شروع کردم زود همه میفهمن بهم میگن که ورزش رو معلومه شروع کردی چون زود بدنم رو فرم میاد، خلاصه از بچگی همه بهم میگفتن و این باور در من خیلی قوی که استعداد ذاتی خوبی توی این ورزش دارم و به خاطر این علاقه ام اقدام برای گرفتن مربیگری درجه 3 بدنسازی هم کرده ام که یک ایده الهامی بود و منتظرم که کلاسها شروع بشه البته سالهای قبل هم این اقدام رو کردم که وسطاش به دلایل مختلفی ولش کردم و به خاطر رد شدن توی دوره تئوری بیخیالش شدم ولی میخوام که دوباره شروع کنم و تعهد دادم به خودم،
من حتی توی تمرین آگهی بازرگانی که انجام میدم اولین ویژگی مثبت خودم رو استعداد در ورزش بدنسازی معرفی میکنم و استعداد در حرکت بارفیکس و اسکوات،
باور مخربی که خیلی وقته دارم باهاش دست و پنجه نرم میکنم و البته الان خیلی بهتر از قبل هستش
اینه که اگه تخصص خاصی در زمینه ای نداری پس درامد خیلی خوبی هم نمیتونی داشته باشی ،این باور زمانی در من شکل گرفت که خیلی از ورودی های ذهنم از بچگی توسط خانواده و دوستان این بود که اگه درس نخونی هیچی نمیشی و آدم موفقی نمیشی در صورتی که خیلی ها هستن که سواد خاصی ندارن و خیلی ثروتمند و موفق هستند که نمونه ش رو میشه استاد عباسمنش معرفی کرد یا بنگاه های املاک که خیلی کار راحتی دارن و سواد خاصی نمیخواد با جوش دادن معامله و خرید فروش در آمد بالایی دارند اینم بگم که با کمرنگ شدن این باور در ذهن من شرایط مالی من کلی تغییر کرده ولی هنوز جای کار داره،
یا اینکه قبلا این باور رو داشتم که اگه درامد بالایی نداشته باشی نمیتونی پس انداز کنی و هزینه ها بالاست و به خاطر این باور همیشه وسط ماه نشده پول من تمام میشد و هزیه های غیر مترقبه هم که نگم براتون از کجاها میومد
با تغییر این باور من تونستم کلی پس انداز داشته باشم و دیگه پولام تموم نمیشد و اینو هم مدیون دوره دوازده قدم استاد هستم که مدیریت پول و دوست شدن با پول رو به من یاد داد البته این آگاهی قبل از دوره انگار توسط خود خدا به من داده شده بود و داشتم ناخودآگاه این کارهارو انجام میدادم و حرف های استاد مهرتایید بود به درست بودنش و ایمان منو بیشتر کرد،
استاد عزیز من لایکتون رو میخوام بابت این کامنت
دوستان عزیزم دوستتون دارم در پناه خدا باشید
سلام استادبزرگواروخانم شایسته گروه فنی سایت ودوستان ورفقای سایت…
استادعاشقتم وعاشقانه دوستتون دارم وکاملا اخلاق شمارومی شناسم شما عاشق نتیجه هستین وبانتیجه کارخیلی موافق هستین من مهدی ملکی متولد59 هستم ازنظرمالی درسال 90منفی 500میلیون شدم درکسب کارم تاریخ عضویتم درسایت کم هستش ولی فایلهای رایگان شماروکه اصلارایگان نیست سالها گوش میکنم وآشنائی من باسایت شما به صورت کاملا هدایتی بوده وطبق فرمایش شما تابدهی تموم نشه هرگزدوره نمیخرم.باموتوردرتهران مسافرکشی میکنم درآمدباکمک فایلهای به ظاهررایگان ماهی 30میلیون رسیده وتعهد دادم یک سال آینده 60میلیون برسه ودرحال پرداخت بدهی هام هستم تاصفربشه استادازخدا می خوام که شما کامنت منوبخونین ویه پیامی برای من بنویسین چون من گوش زیادپیشرفته نیست وزیاد ازگوشی سردرنمیارم دربحث باورها کلی تغییر کردم دربحث کاهش وزن تقریبا 30کیلووزن کم کردم ولی چون با ماهی 30تومان درتهران زن بچه ومستاجر هستم نتونستم گوشت بخرم خدامنو هدایت کرد به شاگردشما رضا عطارروشن عضو سایت ایشون شدم باکمک لاغری باذهن همه چی میخورم متناسب هستم وباورم دراین باره درسته وکلا ذهنمو طوری پرورش دادم عملکردهام تجربه هام عالی شده به لطف خداوند دیگه ازخواب بیدارمیشم گشنم نیست نهارنمی خورم اگه بخورم انگاریه هوسه دیگه چاق نمیشم باورام اینه فرمولهای ذهنمو تغییردادم برای لاغری البته این باورمن هستش من جثارت به دوره لاغری شماندارم اگه من به این نتیجه رسیدم قطعا به کمک شما استادعزیزبزرگواربوده دستان بی نهایت خداوند استاداگه من باشما آشنانشده بودم الان معلوم نبودچه بلای سرمیومدبه امید خداوند نتیجه مالی خوبی میگیرم وبامدرک وفایل تصویری خدمت شما ارسال میکنم دربحث اندام بدن رویه موضوعی کارمیکنم دربحث باورهستش که مطمعن هستم جواب میده بامدرک به شرط حیات خدمت شما ارسال میکنم خدایاکمک کن هر خیری که ازجانبت برسدمن فقیرم من درمقابل توکوچکم وبزرگ هرکه مقابل توست استادبزرگوارمن روی موتورمسافرکشی میکنم لذت می برم ازدرون آرامش دارم ساکتم با کسی کاری ندارم یه گوشیه بازارمیشنم خداخودش می فرسته عاشقتم سپاسگزارم استادغیرازاینه که حرفهای شما ماروبه این نقطه رسونده به قول بچهای سایت شما گلوی خداوند هستید باورباور باورررررررر….چه میکنه استاد بچه که بودم توی تلوزیون فیلم نگاه میکردم توی فیلمهای خارجی به خیابونها،ماشینها،نگاه میکردم اصلا به فیلم نگاه نمیکردم فقط می خواستم ببینم اون کشورچطوریه درعالم بچگیم میگفتم خدایا چی میشه یه فیلمی مستندی درست کنن همه چیزومویرگی نشون داده بشه الان میگم خدایا شکرت سریال سفردرآمریکا الان خدامیگه ببین مردمو،پارک هارو،سنتهارو…. خدایا سپاسگزارم استادمن خدمت شما درس پس میدم به قول بچه ها تصادفی ترین اتفاقهای زندگی ما دقیق ترین برنامه ریزی خداوند برای ماست استاد عاشقتم باباورررررهایمان چه کردی عاشقتم من باورم اینه هروقت مایادخدامیکنی ما یادخدا نمیکنیم درواقعا خداوندیادما کرده او همیشه هست مانبودیم . استاد همه چی باوره ما ازچی آفریده شده ایم ازیک نطفه آب خدایا من درمقابل تو هیچی نیستم کمکم کن یاریم کن من به جزتو هیچ کس ندارم خدایا به استاد عباسمنش بگو پاسخ منوتو متن پائین بنویسه استاد دوستتون دارم روموتور ازهرمسیری تهران ردمیشم میگم استاد اینجا بوده الان کجاست همون بازارمولوی بادوستتون ازقم اومده بودین حیونات می فروشن بعدسرسگ دعواتون میشه دوستتون فرارمیکنه شما میمونین بااون آقاهه… استاداینارونوشتم که ببین مهدی خدای استاد باوراستادکجابرداستادرو وچه کردباهزاران انسان … استادعاشقتم وازشما سپاسگزارم درپناه خداوند یکتا من به معجزات خداوند ایمان دارم…
سلام خدمت آقا مهدی با ایمان و متعهد
چقدر از کامنت دلی شما لذت بردم
چقدر حرفهاتون پر از عشق و صداقته
لذت بردم از ایمان و توحید و تعهد و شخصیت بسیار قوی که دارید
کلی درس گرفتم از نگاه شما به زندگی
تعهد شما برای کسب درآمد و روزی حلال ستودنی و الهام بخشِ
با تمام وجودم تحسین تون می کنم
کلی چیز یاد گرفتم از شما
به زودی اتفاقات بزرگی رو رقم خواهید زد
به زودی درهای نعمت و ثروت و خوشبختی به روی شما باز میشه
حال شما و احساس شما اینها رو میگه
احساس خوب و احساس خوشبختی که به داشته هاتون دارید این رو میگه
امید و انگیزه وباورهای عالی تون این رو میگه
چقدر تحسین برانگیز زندگی می کنم دوست توحیدی و قدرتمندم
آفرین بر شما
خدا رو شکر کامنت سرشار از نور شما رو خوندم
براتون آرزوی بهترین ها رو دارم
منتظر خبر های عالی شما هستم
موفق و ثروتمند و خوشبخت باشید
سلام به آقاجوادازشما سپاسگزارم که وقت گذاشتین کامنت مارباعشق خوندین وباعشق برای ما آرزوی سربلندی ودعای خیرکردین من واقعا ازشما سپاسگزارم به امید خدا درجاهایه فرکانس بالاتر همدیگرروملاقات کنیم این پاسخ شما باعث شدمن دوباره فایل دوباره گوش کنم وکامنت بچه هارو ادامه بدم وآگاهی هایه بیشتری کسب کنم رفیق من ازخداخواستم استادپاسخی درکامنت ما بنویسن شما دستی ازخداشدید ومن پاسخم راگرفتم وبرگشتم پاسخ شما روبخونم کلا نمیدونم چی شد سایت یه لحضه ازدسترس خارج شدودباره اومد وازمن رمز خواست ومن رمزوزدم دیدم هدایت شدم به خوش آمد گوئی سایت این حتما در برنامه سایت برای شما موجود هست میتونین نگاه کنین استاد با اسم خودتون باشما صحبت میکنه وهمین اتفاق برای من افتاد این معجزه نیست خدایا سپاسگزارم استادجواب مارودادودستان بی نهایت خداوند رفیق عزیزمون آقاجواددستی ازخداشدبرای پاسخ شما آقاجوادواقعا سپاسگزارم خدایاشکرت
با سلام ودرود خدمت استاد و استاد تمرکز به نکات مثبت خانم شایسته عزیز،خدارو سپاس گزارم که من در مدار و سایت شما هدایت کرد،خدایا شکرت دیروز عصری که از سر کار میومدم داشتم این فایل گنج استاد و گوش میکردم در مورد باورهامون،با خودم گفتم به قول خانم شایسته عزیز بیام و دوباره یه ردپا بزارم،منی که باورداشتم کامنتای سایت تا چند وقت پیش(6 ماه پیش) خوندن کامنتا برام سخت بود تنبلی میکردم،همسر عزیزم خانم فاطمه کدخدا امروز کامنت یه نفر رو خوندم متحول شدم،من درک نمیکردم و به قول استاد متواضع نبودم،من ناخداگاه مغرور شده بودم و به مشکل خوردم و باور کردم چه اشتباهی کردم و درک نکردم حرف اون رو،ومیگفتم این تو مدارشه،چه فایده کامنتای دیگران رو بخونی،ذهنم میگفت کامنت دیگران خوندن چه فایده ای داره،چون اصلا من درک نمیکردم و ضربشم جهان بهم زد،خلاصه که با یاری الله برگشتم تو مسیر الان 6 ماهه،خودم اصلا نفهمیدم چطور 6 ماه شد،خداروشکر،من وقتی بچه بودم پذیرفته بودم بی عرضه ام خنگم،ساده ام به قول آدمای عاقل مثلا،ولی الان باوری ایجاد کردم در خودم که من توانمندم،من ارزشمندم،من پذیرفته بودم آدم خوب پیدا نمیشه،همه گرگن،ولی الان باور کردم چقدر آدم خوب و مهربون هست و چقدر تو این 6 ماه به ادمای عالی هدایت شدم،من پذیرفته بودم هرکس به خاطر پول دهنش سرویس نشه به جایی نمیرسه،ولی الان باور کردم میشه به راحت ترین شکل ممکن پول ساخت،وتوی زندگیم پول هایی اومد تو این شش ماه که من بهش فکرم نکردم چه برسه بخوام براش هدف بزارم،خداروشکر واقعا،من پذیرفته بودم آدم تا وقتی غصه نخوره بنده ی خدا نیست،به قول پیرزنای قدیمی نخند خنده ی زیاد خوب نیست من اینو پذیرفته بودم،ولی الان باور کردم هرچی بیشتر بخندی دنیا به روت میخنده،منی که پذیرفته بودم نمیشه صبح زود بیدار بشی،صبح زود بیدارشدن مال سحرخیزان و مومناس،ولی من الان باور کردم من الان توسط خداوند انتخاب شدم که صبح ساعت 4 بیدار بشم وبه قول خدا قبل طلوع خورشید یادش کنم که کی بودم و کی شدم،الان باورکردم و جز روتین زندگیمه 6 ماه،آفرررین به خودم،من پذیرفته بودم توسط خانوادم که هیچ کس با تو ازدواج نمیکنه،تو باید خونه داشته باشی،ماشین داشته باشی،تا پول نداشته باشی هیچ کس دخترشو بهت نمیده،توسط مادرم پدرم بیشتر،واقعا الان دوستشون دارم و بابت حضورشون و وجودشون سپاس گزارم،ولی نپذیرفتم این باور و خداوند هدایتم کرد به یه همسر مهربون و هم فرکانسی و بچه ی سالم و باهوش،به دختری از دیار خراسان که اونم باهام هم فرکانسه،مردان پاک برای زنان پاک،خدارو شکرت،ممنونم ازت همسری،الهی شکرت که فرصت پیدا کردم و این چیزایی که نوشتم تو 10 دقیقه نوشتم،اصلا واسش وقت خاصی نزاشتم،الهی شکر بابت وجودتون و حضورتونموفق باشید
بنام خدای بخشنده ی مهربان
سلام ب همگی عزیزانم
خداروشکر ک یکبار دیگه میتونم اینجا درمورد باورها و تاثیر بسیار قوی ک دارن
تو زندگی مون بشنوم فک کنم
و بیاد بیارم ک تمام اتفاقات زندگیم بخاطر باورهایی بوده ک داشتم
از خدا هدایت میخوام ک ب یادم بیاره تا بنویسم
میخوام اول از باورهای محدود کننده ام شروع کنم
من کلاس پنجم ابتدایی چون معلممون معتاد بود و تنبیح فیزیکی میکرد
ب شدت میترسیدم ازش و همین باعث شد تو ریاضی ضعیف باشم
و تجدید بشم، ک باعث شد من باور کنم ک تو ریاضی ضعیفم
ک هرچی بالاتر میرفتم هی بهم ثابت میشد ولی دیگه خودم آگاهانه تلاش کردم تا ی کم نمره هام بهتر شد ولی همیشه زیر15بود
و چون فک میکردم ریاضیم ضعیفه نمیتونم هیچ مسئله ای و حل کنم و حس عجز و ناتوانی میکردم
درمورد سلامتی:
من باور کردم ک بدن ضعیفی دارم واگه سرما بخورم خییلی طول میکشه ک خوب بشم
و حتما باید آمپول پنی سیلین و دگزا بزنم ک خوب بشم واین باور باعث شد ک من سالها مریض بشم و دیر خوب بشم
و باور کرده بودم ک آسم دارم و سینیزیت شدید ک باد بخوره بهم سرم درد میگیره مریض میشم
وچون پدرم آسم خفیف داره منم دارم خواهر بزرگترم هم داره
ک وقتی هدایت شدم ب این مسیر زیبا اصلا نمیدونم چطور خوب شدم
بعدا ک فایل های آرامش در پرتو آگاهی رو گوش دادم
متوجه شدم دلیل اینکه سیستم ایمنی بدنم تو دوره راهنمایی و دبیرستان ب شدت ضعیف شده بخاطر شرایط روحی نامناسبی بود ک داشتم اینکه تحت فشار بودم و باور کرده بودم مشکل از ضعیف بودن بدنم هست و طبیعیه شرایطم و پذیرفته بودمش
درمورد روابط:
من باور کرده بودم ک کافی نیستم و بی ارزشم و من زمانی ارزشمند میشم ک بتونم کاری انجام بدم برای بقیه و اون موقع حس مفید بودن میکردم
و حتی در رابطه با جنس مخالف هم خودمو کافی نمیدیدم
خودمو لایق یک رابطه ی زیبا نمیدیم
ک نتیجه شو هم دیدم ولی خداروشکر درسشو گرفتم
باور های محدود کننده شرک آلود:
درمورد شغل ،درس درآمد
جایگاه اجتماهی باید داشته باشی
امنیت شغلی باید داشته باشی ک بقیه بتونن روت حساب کنن
اگه شغلت دولتی نباشه بی ارزشی
مدرک نداشته باشی هیچکی حسابت نمیکنه
وقتی ک داشتم کامنت قبلی و مینوشتم و دکمه فرستادن دیدگاه و زدم
صدای آجیم ک داشت با داداشم صحبت میکرد و شنیدم
ک جایگاه اجتماعی باید داشته باشی بقیه بگن فلانی کاره اییه
و داداشم ک پرستاره با افتخار گفت ک اررره باید کارت دولتی باشه
خواهرم از سال 93تو دانشگاه داره تدریس میکنه 10سال شده هر ترم اوایل 2ساعت بعد 4والان شده 8ساعت
فک کن 10سال مونده تواین شغل ک وقتی ازش پرسبدن کارت چیه بگه دانشگاه تدریس میکنم
خودش گفت فقط بخاطر اعتبارش رفتم این همه سال
چرااا؟؟
بخاطر جایگاه اجتماعی
ک احترام بهت بزارن
ک تاییدت کنن
اینقد ب من گفت زکیه برو دوباره کنکور بده پرستاری دربیایی ک کارمند بشی قبول نکردم
من ک رفتم سمت خیاطی اینقد این حرفارو گفت بهم ک ناخودآگاه بخاطر حرفهای خانواده اصن سرد شدم
و الان متوجه شدم ب صورت ناخودآگاه حرفشو باور کردم و الانم ک رفتم تو سالن دارم کار میکنم باز داره میگه معلمی شرکت کن چون دانشگاهشو کلا تعطیل کردن
و آزمون معلمی شرکت کرد و خداروشکر مرحله اول قبول شد
این اتفاق ی درس داشت برای من ک
زکیه خانم هیچ کس هیچ قدرتی تو زندگی تو نداره
تو داری نون باورهاتو میخوری
اگه تو باور بقیه رو باور نکنی برای تو اتفاق نمی افته
همه چی باور من اگه باورهامو تغییر بدم
شرایطم هم تغییر میکنه
چند روز پیش ک من داشتم ی باور و تکرار میکردم و تو تمرین ستاره قطبی نوشته بود ک خداوند روزی رسان منه
همه ی ثروتها مال خداست
خداست ک بهم رزق میده
داداش کوچیکه ام 200تومن ریخت رو حسابم
و چن روز بعدش ک باز تکرارش کردم
یکی از مشتری های سالن
خودش برای من 250تومن کارت کشید
بدون اینکه من کاری براش انجام داده باشم هااا
وقتی صاحب سالن بهم گفت زکیه 250تومن از کیفم بردار
گفتم براچی!!!
گفت شیدا گفت بدم بهت
گفتم خدایااا شکرت این از طرف توعه این از فضل توعه و کلی خوشحال شدم ک افکارم دارن کار میکنن
جهان داره ب فرکانسم پاسخ میده
باورهای قدرتمند کننده:
من خیلی سریع کارهای جدید ویادمیگرم
تو سرچسب زدن مو برای اکستنشن تو دوسه روز یاد گرفتم
و الان از همکارم ک قبل من یکسال کارشو شروع کرده بهتره
چون صاحب سالن ک خودش نسب و انجام میده ب من میگه زکیه تو سرچسب بزن
برای خرید کردن خداوند همیشه هدایتم میکنه.
مثلا برای خدید هنسفری
خرید فلش
و خرید باتری برای گوشیم
بدون اینکه از کسی بپرسم کجا جنس خوب داره
گفتم من میرم و خدا هدایتم میکنه
ک خداروشکر همه خوب بودن
ک داداشم تعجب کرد ک تو از کجا میدونی، میری و خوبشو میخری
چیزی لازم داشته باشم خودم تنها میرم خرید
همین داداشم
برای موزر ک خواست بخره خواهرم و همراش برد
حتی برای لباس های ک میخواد بخره با خواهرهام میره خرید
خداروشکر این روزها ب آدم های سالم مغازه های عالی جنس های مرغوب هدایت مبشم
در زمان درست درمکان درست قرار میگیرم بیشتر موقع
از لحاظ سلامتی یادم نمیاد کی مریض زدم
بدنم خیییلی قوی تر شده
و ی چیز دیگه
من چون از بچگی همیشه ی خدا توپول بودم فک میکردم همیشه اینجور میمونم
ولی الان استایلی برای خودم ساختم خداروشکر ک آرزوم بود همیشه و وزنه هم گرفتم تو خونه ورزش میکنم
و هرروز پیاده رویم و دارم
تونستم رو خودم کار کنم و تو روابط خییلی بهتر بشم و باور کردم ک من ارزشمندم و لایق هرچند هنوز خییلی باید روش کار کنم تا قوی تر بشه
تو رابطه با جنس مخالف حسم خیلی بهتر شده و این باور و دارم ک من لایق ی رابطه ی خوب ام
واینکه من از پس هرکاری برمیام
خلاصه خییلی بهترشدم ولی هنوز باید کار کنم
الهی صدهزاررر بارشکرت خدای قشنگم عاشقتمممم
با عرض سلام و عرض ادب و وقت بخیر خدمت استاد عباس منش و سرکار خانم شایسته و همه دوستان عزیز
سپاس فراوان از خدواند متعال که من را هدایت نمود و من را با سایت عباس منش آشنا کرد. این فایل هم مثل خیلی فایل های دیگر استاد باید چندین چند بار گوش داده شود تا بتوان معنای جملات و کلمات را به خوبی درک نمود در مورد سوالات این فایل که درج شده باید بگوییم که :
الف : من زمانی که خدواند متعال طرح کسب و کارم را بهم الهام نمود از فردای همان شب که این ایده را بهم گفته شد شروع کردم تا الان و همیشه در این مسیر خیلی خیلی افراد سمی در زندگیم بودن که خواسته یا ناخواسته این حرف را زدن که تو نمی توانی این کار را انجام دهی ولی هیچ وقت حتی برای یک ثانیه هم نشده من خودم این افکار و حرفها را قبول داشته باشم و خدا را شکر الان کارم روی اینترنت هست و داره کار میکنه ولی خب شده برای چند لحظه گاهی از روند کارم و نتیجه دلسرد شده باشم که چرا هنوز اون نتیجه لازم را نگرفتم ولی بازم گفتم که باید تلاش کنم و کیفیت کارم را بالا ببرم .و هیچ وقت نشده که از کارم دست بکشم.
ب: اما در مورد قسمت دوم این فایل که سوال دوم هست بله من شده که یک موضوعی را قبول کردم و همین باعث شده که اصلا در اون موضوع اقدام نکنم مثلا من در زمانی که مجرد بودم به یکی از دختران فامیل که از لحاظ خانوادگی و مالی کاملا در یک سطح بودیم علاقه فروانی داشتم ولی خب در اون زمان من فردی بودم که خودم را کاملا در یکسری حرفهای مفت و چرندیات مذهبی بی خودم را احاطه کرده بودم و یک جورایی اون زمان هدف مشخصی بجز ادامه تحصیل نداشتم و خیلی ها به من می گفتن که اون دختر که تو بهش علاقه داری خودش را هم سطح یک پزشک میبینه و اصلا با تو ازدواج نمی کنه بدبختانه من این را پذیرفته بودم که بله اون سطحش از من بالاتر هست و به همین دلیل هیچ وقت اقدام نکردم تا اینکه اون دختر ازدواج کرد با فردی که شاید بگوییم تا جایی که من اطلاع دارم کاملا هم سطح من تازه اگر پایین تر نباشه. یا مثل استاد در دقیقه 13 این فیل یک مثالی را میزند که یک کسی میاد میگویید که خانواده ما در یک سنی فلان بیماری را میگیریم من به وضوح این قبیل حرفها را خیلی خیلی زیاد شنیدم از اقوام و دوستان که چنین باورهایی دارند .
و در آخر از استاد سپاسگذارم برای این فایل
به امید دیدار مجدد
سلام استاد عزیزم واقعا روز به روز در حال خفن تر شدن بدنی هستید ایولا بهتون چه خوبه این ویژگیتون.
من دقیقا دیشب این فایل فیلمی دیدم به عنوان گروه ویژه که چند تا همستر بودن و فیلم پندآموزی بود از همین جهت برای من
فردی که اینارو نگه داری میکرد بهشون اموزش جست و جوگر داده بود و میتونستن ماموریت انجام بدن و میتونستن با بلندگو هم صحبت کنن دقیقا مثل ادم فکر میکردن
ولی نکتش چیبود
وقتی که به مرحله ای رسیدن ی همستر به صاحابش گف ما کی هستیم از کجا اومدیم و خانوادمون کیه
و اون اقاهه داستان همرو گفت یکی از خیابون یکی از پرورشگاه و ..
همستر گف تو که بما گفتی ژن تکامل یافته هستیم
اقاهه گف نه واقعیتش اینه
و اونا چون فکر میکردن تکامل یافته همستر ها هستن قدرتمند تر زرنگ تر و بهتر هستن و کل ماموریت هارو با دقت تمام جلو میبردن .
یا داستان دیگه از خانواده خودمه اومدن روز شانس رو به میلادی برای خودشون درست کردن حتی برای من هم پیدا کردن
و برادرم هرموقع که میگه امروز روز منه و روز شانس منه خوشحال میشه و میره قرارداد میبنده و این شده باور براش که من روز شانس به هرکی هر چی بگم برام انجام میده
داستان دیگه از خودمه
ولی من نا آگاهانه انجام میدادم
من بطور خیلی جالب با دیدن یاد میگیرم
کافیه چند بار چیزی ببینم و عالی انجام میدم
و هرجا با همسرم میرفتیم
مکانیکی نمیدونم تعویض روغن و ماشین و موتور یا رستوران و کافه
بعدش من میگفتم خوب مثلا روغن این مدل بخر چون تابستونه این فرموله و بیار تعویض کنیم
اصلا تو خودم میدیدم
یا مثلا تو زمستون موتور روشن نمیشد
گفتم بیا اب داغ بریزیم رو روغن ترمز رو دسته موتور و بعد روشن شد
و مدام همش میگفتم خیلی جالبه ها با دیدن یادمیگیرم و الان کل خانواده میگن هانیه زود یادمیگیره حتی رو اونام تاثیر تکرار حرف و توجه شده باور.
دوره کشف قوانینتون زیباست
این صحبت میکنید که همه چی قانون داره
از جاذبه زمین و مولکول که آب تا یک سانت بالاتر از لیوان با جاذبه مولکولی میتونیم پر کنیم یا ..
و اگه قوانین پول ساختن روابط یا سلامتی متوجه بشیم کدشو مینویسیم و انجام میشه
واقعا این قانون ثابت خدا عالیه که میتونیم بگیم اقا اگه من امروز این روتین باورارو انجام بدم
میتونم با جسارت بگم ایندم روز به روز بهتر میشه و شکی توش نیس
من ی مدتی کل خیابون شده بود برام پول
هرجا میرفتم پول پیدا میکردم چقدرم خوب تو جاهای مختلف خرج میکردم
طبق صحبتتون که گفته بودید راحت بدست میارید راحتم خرج کنید
من کلی لباس و اینا برای خودم خریدم
و همسرم تعجب میکرد وقتی میومد باهام میگف هانیه این پولارو کسی نمیبینه ولی تو دیدت هس و برمیداری از بن تخفیف کت شلوار که 1میلیون و 800 تومنی تا 500 هزارتومان پول نقد
میخواستم راجب کاری که انجام میدم و پول وارد زندگیم میشه بگم هم بقیه استفاده کنن هم یاداوری خودم باشه
هرروز یک باور تو زمینه پول یا هرچی که به رشدم کمک کنه انتخاب میکنم و مدام الگو میارم و منطقی میکنم این بهترین بود برام .
استاد ازت ممنونم بابت وجودت شکرگزارم
بابت خدا و قوانین قشنگ و راحتشم شکرگزارم و بوسه میفرستم براش و کلی دوسش دارم ️:)))
بنظر من خدا تو لحظه های آرامشه هرموقع آرومم هرموقع حرص نمیخورم ترس ندارم خدارو بیشتر حس میکنم آرامش:)
نهبه نام یگانه خالق این جهان فوق هوشمند
سلام و عرض ادب خدمت استاد و خانم شایسته عزیز
استاد عزیزچقدر دلم برای شما و فایل های بی نهایت ارزشمندتان تنگ شده بود.
خدا شما را برای توسعه جهان و هدایت بندگان ارزشمندش حفظ کند.
استاد عزیز چقدرآگاهی های این فایل ارزشمند دید مرا بازتر و تاثیرات شگرفی در من ایجاد کرد.
حقیقتا از زمانی که با شما و فایل های شما آشنا شدم و با خرید دوره های بی نهایت ارزشمندتان روند زندگیم در مسیر تغییرات بسیار عظیمی قرار گرفته است، نتایج از زمین تا آسمان برای من متفاوت شده است.
اگر بخواهم از تجاربم در مورد موضوع این فایل برایتان بنویسم، حقیقتا از کودکی به من این باور داده شده بود که دختری بدون قدرت کلام، مظلوم، بدون قدرت دفاع از خود،وابسته و بسیار معمولی هستم و این ویژگی هایی بود که در وجود من نهادینه شده بود و اینکه دیگر قابل تغییر نیست….
و با هزاران بار مقایسه با خواهرم من هر لحظه ضعیف و ضعیف تر می شدم و تا جایی که این باور را کاملا پذیرفتم و نتایج وحشتناک بد…
تا اینکه با شما و خرید دوره های ارزشمندتان نتایج با تغییرات بسیار عظیمی برایم اتفاق افتاد…
در محل کار، منزل، ارتباط با دیگران و اینکه من(یک فرد واحد) با نتایج خلق شده در گذشته ، با تغییر باورهایم فردی بسیار متفاوت شده ام که در برخی زمینه ها دیگر هیچ ربطی به گذشته ام ندارم.
همه این تغییرات مطلوب را مدیون خدایم می دانم که بسیار عجیب مرا به سمت شما هدایت کرد.
در حوزه های اعتماد به نفس و احساس لیاقت با خرید دوره های بینهایت ارزشمندتان نتایج فوق العاده ای را خلق کردم به لطف الله مهربان…
هم اکنون توانایی های ذاتی خیلی ارزشمندی در وجود خودم پیدا کردم و متعجب که در همان مهارت قدرت کلام و توانایی مشاوره و راهنمایی چقدر توانمند بوده ام و چرا تا کنون من متوجه این مهارت و توانایی ارزشمندم نشده بودم و خودم را فردی ضعیف و وابسته باور کرده بودم…
قطعا بایستی خیلی زیاد تر، عمیق تر، دقیق تر این آگاهی ها رادر وجودم و تک تک یاخته هایم نهادینه سازم.
دوستان عزیز و هم فرکانسی ام، ادامه دهید ادامه دهید ادامه دهید… استمرار استمرار استمرار… شرط اصلی موفقیت و خلق نتایج دلخواه شماست.
انشالله که هر لحظه همه ما بیشتر و بیشتر در مسیر این آگاهی های ناب قرار بگیریم و برسیم به رسالتمان؛ انچه که خدایمان برای آن ما را به این جهان فوق هوشمند دعوت کرد.
در پناه یکتای هستی بخش
شاد باشید و تندرست
بنام خدای مهربان
سلام به همگی
داشتم به این فکر میکردم که چقدر یکسری از تضادها میتونه به نفع من باشه
خدای من الان وقت کنترل ذهنه
چقدر شگفت انگیز که تااینجای مسیر رو اومدم
چقدر قشنگتر میتونم به زندگیم نگاه کنم
نسبت به موضوعات مختلف زندگیم دیدگاهم تغییر کرده
دیشب از سعید عزیز کامنتی میخوندم
سعیده جون خیلیی ممنونم ازت
نوشته بودی
“آگاه باشید که دوستان خدا …..
.
چیییییی؟
دوستان خدا؟
بامن بود ؟
گفته بود ناراحت نشیا گفته بود نترسیا
گفته بود حالت باید خوب باشه قلبت محکم باشه سرت بالا باشه
بتونی چیزی که میخایی رو بنویسی و تجسم کنی
بتونی با احساس اطمینان خاسته هات رو ببینی
حسش کنی لمسش کنی
اره باید بشه
اگه ذهن کننرل بشه همه اینا میگذره
بخدا میشود فرشته
اینهمه ادم تونستن سعیده تونسته
بعله که میشود
قدرت خدا رو دیدی؟
اره میشود نیازه که ادامه بدی
همین مسیر و تخت گاز برووو
خیلی زود میبینمت اون جایی که لیاقتش رو داری