میزان تحمل شما چقدر است؟ - صفحه 25 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-13.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-24 07:07:592023-07-24 07:09:55میزان تحمل شما چقدر است؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم وخانم مریم واقعا شایسته
اول از شما سپاسگزارم برای به اشتراک گذاشتن چنین مناظر فوق العاده زیبا اسمان پر از ابرهای زیبا من قبل از
باران مرتب به ابرهای زیبا نگاه می کردم و مجذوب انها شده بودم و مرتب می گفتم الان باران شدید می اید و
الحمد الله امد خدا را صد هزار بار شکر ومن هم این مناظر زیبا رادیدم سپاسگزارم.
من “خودم استاد پشتکار و صبر هستم و از این صبر و پشتکار نتایج فوق العاده ای گرفتم که بابت ان به خودم میبالم
والبته باید اعتراف کنم که من با این وضوح فرق صبر و تحمل را البته چند سال پیش راجع به ان در کتابی مطالعه
کرده بودم ولی موضوع تحمل من که البته قبلا هم در کامنتی گفتم محیط کارم بود البته کسی که من را مرتب به
تحمل کردن توصیه می کرد مادرم بود که مرتب می گفت صبر کن درست میشه و روزی تصمیم به ترک محل کارم
گرفتم مثل اینکه از زندان ازاد شدم اصلا رشد کردم بزرگ شدم فکرم باز شد و بعضی شبها کابوس ان را می بینم
وحتی همکاران محیطکار قبلی با من تماس می گیرم جواب نمی دهم البته انها خیلی اشتباه فکر می کنند که تحمل
می کنند وتعدادی از انها هم باز نشسته شدند ولی مدتی طول می کشد به تعادل روحی برسند
پارتی بازی و تبعیض بی نهایت بود
ولی خدا را شکر با شهامت تمام دورشان را خط کشیدم
از شما به خاطر این فایل زیبا این مناظر فوق العاده و این تذکر که بین صبر و تحمل تفاوت قائل شویم بی نهایت
سپاسگزارم و شما را به خدا می سپارم خدا نگهدار شما باشد.
سلام استاد جان عزیز
من از بچگی میرفتم شاگردی البته تابستونا
ته ذهنم باورم این بود ک آدما میرن سر کار 4 بعداظهر پول در میارن میان خونه تازه زندگی میکنن
منظورم اینکه کار مساوی پول درآوردن میدونستم
ن لذت بردن من نجاری رفتم خیاطی رفتم قنادی رفتم آلمینیوم سازی رفتم آرماتور بندی رفتم تراشکاری فروش بلدرچین داشتم تو تمام این کارها بخاطر همین باور مسخره ک فقط باید پول در بیارم توو هیچکدوم ازین کارهادوام نیاوردم چون ازششش لذت نمیبردم
تو تمام این کارا داشتم تحمل میکردم چرا احساس میکردم من مردم مرد باید پول دربیاره و همشم فکر میکردم خنگم چون ابتکار عمل نداشتم تمرکزی برای یادگیری نداشتم ی باور دگ بهم اضافه شد اونم اینکه من خنگم!!!
حالا خداروشکر بعد خدمتم یکی از دوستام بهم گفت بیا برو تو کار تعمیرات لوازم خانگی اینا خوب پول درمیارن
منم رفتم دگ انگار زمان متوجه نمیشدم ک کی میگذره
تا صاحب کارم ک میرفت دستگاه خرابو باز میکردم ک عیب یابی کنم اونم تو مدت 1 ماه اول کارم دگ تحملی در کار نبود عشق بود
بسرعت پیشرفت کردم تعمیرات برد یاد گرفتم
در عرض 2سال
بعد اون همه شاگردی فهمیدم ک تحمل کردن آخرش چیزی درست نمیشه پیشرفتی نیس خلاصه حمالیه
خدایش خیلی فرق کسی آگاهی درک کنه یا کسی ک ندونه مثل اون موقع هایی ک شاگردی میکردم زندگی جهنم بود
مرسی استاد جان مخلصم
چقدر خوبه فهمیدم که صبر و تحمل با هم فرق میکنند…
تصور کن زندگی کسی رو که توحیدی باشه در زندگیش و مشرک نباشه،یا الله که چه لذتی میبره…
نه باج میده به خانوادش نه به مردم و نه دولت و نه امپراطوریها و نه به شرایط و نه به محیط
نه میترسه و نه اندوهگین میشه،چیزی که کل وجود ما رو گرفته همین دو تا است و چقدر خوب خداوند بارها برای ما مثالهای مختلفی رو میزنه در قرآن و همواره میگه [ لا تخف و لاتحزن ] اما کو گوش شنوا….!!؟؟؟؟
مثل پدر یا مادری که برای بچه ی مریضش میگه این غذا مناسبت نیست و اگر بخوری بدتر میشی اما بچه لجبازی میکنه و بدتر میشه و بیشتر زجر میکشه،مثل آبی که میگن به فلان بیمار ندین که تصادف کرده و ممکن است باعث مرگش بشه و ما بدیم و اون بمیرد یا ندیم و بگیم مگه میشه با آب کسی بمیره!!!!
هیچی نمیدونم هیچی بلد نیستم؛هر چی هست و گفته میشه خودشه
وقتی تحمل نمیکنی لغت میزنی زیر همه چی و ادامه میدی و مطمئنی خدا باهاته و نگران قدرت کسی نیستی و نگران تهدیدهای کسی نیستی..
و واژه ی صبر که پر از آرامشی است از جنس اقیانوس، شاید ظاهرش خالی و سطحی است و طوفانی اما داخلش پر است از ماهی و مرجان و مروارید و زندگی و البته آرامش عمیق…
کاش خداوند از رحمتش به ما بدهد نه از عدلش چرا که من پر از شرک و گناهم،چرا که من فقیرم و نادان و گمراه ، اما چه کسی به من رحم میکند جز رب العالمین
خدایا ما را از صابران قرار بده و قدرتی بده تا از شکرگذاران باشیم…
به نام خدا
سلام استاد سلام خانم شایسته
سلام دوستان
امروز رو با حس فوق العاده ای که از زیبایی های این فایل دیدم وبا سپاسگزاری بسیار از خداوند شروع کردم
از دیدن این همه زیبایی وطبیعت زیبا وهم زمانی این آگاهی ها
تحمل با صبر
من سالهاس دارم به جای صبر تحمل میکنم واز شرایطی که دراون زندگی میکنم اصلا رضایت نداشتم قافل از اینکه به خودم میگفتم صبر میکنم تا اوضاع همسرم جور بشه صبر میکنم چون حرفای همسرم رو که قبولش داشتم رو پذیرفته بودم
اما اینها صبر نبود ومن تحمل میکردم وحتی توی دلم میگفتم میشه این کارو کرد واین راه خوبه ولی در اصل کم کم چون باورش از کودکی در وجودم بود پذیرفته بودم که نمیشه با این شرایط پولدار شد نمیشه با این شرایط خونه خرید ونمیشه و… هزاران نمیشه
وخودم رو اصلا باور نداشتم که
من خالق زندگیم هستم
من بخوام میشه ومن مسئول کامل زندگیم هستم وحتما خدا هدایتم میکنه و
شرک و بی اعتمادی به خدا
وپذیرفتن کمبود
وپذیرفتن عدم حل مسئله
در حالی که وقتی افرادی مثل شما هستن که هر شرایطی رو نمی پذیرن ومسائل اونها راحت وبی دقدقه حل میشه و اینکه خودم رو باید تغییر بدم تا شرایطم تغییر کنه
وبپذیرم که هر کاری برای خدا راحت هس وفقط اینها رو باید بپذیرم تا هدایت بشم به خدایی که وعده اش حقه کافیه یعنی واقعا استاد خدا کافیه خدا به شدت کافیه کافیه
اینها صبر من نبودن اینها شرک من بود یعنی عدم پذیرش همین خدا 15 سال تحمل رو باید بریزم دور اون عادتها وشرایط رو بریزم دور والان با توکل به خدا با پذیرفتن خدایی که عادل هس وقانون ثابتی ر وحاکم برجهان قرار داده رو بپذیرم وبهتر وبیشتر توحید رو بپذیرم
وشبکه شبکه در وجودم وقدم به قدم مراحل توحیدی وباور سازی رو طی کنم واین کار راحت میشه وقتی از خداوند کمک بگیرم
اینکه ذهنم رو باهاش کار کنم وذهنم رو با منطق هایی که در دورههاتون میگین رو روشن کنم که ببین این تونسته وخداییش پیدا کردن این افراد رو از خدا باز کمک میخوا م
ومیشه خلاصه خیلی راحتم میشه چطور افرادی هستن که دارن ساختمونای آسمون خراش میسازن
وافرادی هم هستن که خونه های شیک ویلایی میخرن
اصلا خیلیا هستن که خیلی راحت خونه میخرن بابا همه چیز دست باوره این ذهن وباید باهاش کارکنم وهیچ کس وهیچ چیزی جلو ثروت رو برای من نمی تونه بگیره هیچ چیز وهیچ کس تو دنیا چون خدا به صورت طبیعی ثروت رو وارد زندگیا میکنه فقط به کسایی میده که باور دارن وتوجه وتمرکز بیشتری روی اون دارن
استاد ممنونم
سلام به همه یاران
یکی از مسائلی که همیشه اطرافیان به من میگفتن من جمله افراد شاغل دور و برم و علی الخصوص پدرم این بود که پول دراوردن سخته و یک ریالش زیر پای فیله و برای بدست اوردن هر چیزی اعم از خونه و ماشین و جایگاه شغلی و …. باید بسیار سختی بکشی و شبانه روز در رنج و زحمت باشی تا برسی به اون چیزی که میخوای وگرنه هیچ راهی نیست و همین باعث شد که من بپذیرم که راه پول دراوردن کارگری و پادویی اینو اون حتی شده به رایگان ، و کار کردن به این صورت که روز و هفته و ماه رو به هم بدوزم و نفهمم کی تموم شده و مسافرت نرم چون پولامو میخوام جمع کنم خونه بخرم ،نرم رستوران ،لباسی که میخوامو نخرم و….
تا بتونم یه سقف داشته باشم و برای پیری و کوریم به گدایی مردم و اولاد نیوفتم و کل چیزی که به من تاکید میشد توسط اطرافیان این بود که: جمع کن که پیری خوبی داشته باشی و فکر زمستون و چرخش روزگار و روز مبادا و طوفان حوادث و از این چرندیات باش و روش ننوشته که آینده چی میشه … هممون تقریبا تو یه همچین محیطی بزرگ شدیم که باید جمع کنی برای آینده و جالبه که همه تا پیر شدن میگن حاضریم همه دارایی مونو بدیم دوبار جوان بشیم !!!واقعا چرا؟ چرا ما باید این خودآزاری رو تحمل کنیم ؟ این که مجبوریم بریم تو شغلی که دوسش نداریم چون همه میگن پول تو این کاراست و دنبال علاقه بری باید گشنگی بخوری ! مخصوصا افرادی که ذوق هنری دارن بدجوری با این موضوع درگیرن طرف یه نقاش فوق العاده است ولی باید بره تو کار ساخت و ساز چون پول تو این کاره !! و از نقاشی پول در نمیاد !! خود استاد فرشچیان میگفتن که هر تابلوش رو در امریکا و اروپا چند میلیارد میخرن!!! اینم الگوی کسی که از کار هنری ثروتمنده .
این زندگی زجر اور چیه خداوکلیلی ؛ پیش خودم فکر میکردم یعنی خدا منو آورده تو این دنیا که کل تایمم رو دنبال خوراک و پوشاک و مسکن بدوم؟ یه دیالوگ نوید محمد زاده میگفت تو من عصابانی نیستم خیلی خوب بود ؛ (به دختره گفت بابا من دهنم داره سرویس میشه ، اینقدر دنبال جور کردن زندگی ام که زندگی کردن یادم رفته )
پس اینکه خدا میگه من روزی ده شما هستم و هر جنبده ای رو روزی میدم چیه پس
به هر کی اینو میگی میگه اون درست؛ ولی باید گرگ باشی و خدا میخواد از کجا بده اگه خودت زرنگ نباشی؟ اصلا اعتقاد عمیق به روزی ده بودن خدا در توده جامعه ما وجود نداره و فقط ادعاست .
شب قدر داشتم معنی دعای جوشن و اباحمزه رو میخوندم دیدم همه جا میگه خدایا فلان چیز رو از تو دارم بهمان چیزی رو تو بهم دادی تو رحم کردی ، از کی جز تو طلب کنم تو یگانه قدرتی و… و جالب اینه که من اینهمه سال این دعا هارو فقط خوندم ولی هیچکدوم رو باور نداشتم
آیا خدایی که تو جوانی من منو روزی داده تو پیری ولم میکنه به حال خودم ؟
تموم مردم بیمه رد میکنن که تو پیری به گدایی نیوفتن چون میگن هیشکی به هیشکی نیست؟ سوال اینجاست که 100 سال پیش که بیمه نبود مردم چیکار میکردن تا پیر میشدن ؟ جواب اینه که اونها گله و خونه و باغ و مغازه داشتن و بقیه کار میکردن براشون و اینا هم بهره شو میبردن و نیازی به چندر غاز حقوق بیمه نداشتن .
یه خوبی که قدیمیا داشتن این بود که اکثر مردم کشاورز یا دامپرور بودن و چشمشون به دست خدا بود و تنها عامل ثروتمند شدنشون رو خدا میدونستن و درخواست باران داشتن از خدا و میگفتن به محصول و حیواناتمون برکت بده … همین الانم روستایی ها و افرادی که در این دو شغل هستن و اصولی کار میکنن وضعشون از ده تا شهری هم بهتره و به قول مردم اگر بز و گوسفنداشون رو بفرشون بهترین خونه و ماشینو تو شهر میتونن بخرن و همه اینا بخاطر باور توحیدی در کسب و کاره .
متاسفانه والدین ما به شدت باورای شرک آلود دارن مخصوصا در کسب و کار و امور مالی و به ما هم منتقل شده و ما باید خیلی رو خودمون کار کنیم ،به نظرم باید مفهوم شکر گزاری رو در مدارس به بچه ها یاد بدن قبلا که بچه بودم سریال پزشک دهکده رو پخش میکرد و سر سفر همه با هم دعا و شکر گزاری میکردن و نعمت هاشون رو مرور میکردن
اما والدین ما فقط گاهی به ما میگفتن خداراشکر کن و ما هم نمیفهمیدیم و زبونی میگفتیم خداراشکر!!!کدوم خدا ؟ به ما از بچه گی گفتن هیشکی به هیشکی نیست و مملکت صاحب نداره باید خودت گلیمتو بکشی بالا و خدا ام پس ادمای زور گو بر نمیاد و این باور رو در ما ایجاد کردن که گرگ نباشی میخورنت و دنبال حلال خوری باشی هیچی نمیشی تا میتونی وام بگیر و ربا بده و با پول بقیه کار کن و دیر تر بهشون بده تا موفق بشی !!! خب اینجوری من واقعا باید کدوم خدا رو شکر کنم؟ من که خودم باید با هزار دوز و کلک پول جور کنم که هیچ لذتی هم ازش نمیبرم …
ولی قرانمیگه روزی ده منم شما درخواست کنید من موقعیتشو فراهم میکنم و شما هم قسمت خودتونو انجام بدین وسلام
استاد گفتن هدف لذت بردن از زندگیه و هر روز بیشتر و بیشتر باید لذت برد
چرا ما نباید تو جوانی لذت دنیا رو ببریم و پیری مون هم لذت بخش باشه ؟ مگه کلی ادم اینجوری زندگی نکردن ؟
اینجا ذهن منطقی میگه اونها خانواده شون پولدار بودن و چیکار داره به تو
بازم این یه شرکه که اگر من الان هر چی پول در میارم بخوام باهاش در لحظه لذت ببرم در اینده بدبخت میشم و این یعنی خدایی در اینده روزی ده من نیست و ثروت کمه و قوه جوانی عامل درامد زاییه
خودم افرادی زیادی دیدم که طرف با 70 سال سن با یه تلفن واسطه یه معامله میشه و حقوق 6 ماه یه کارمند رو در میاره خیلیا ام هستن الان بازنشسته شدن و عمری گفتن بیمه رد میکنیم و نمیخوریم و نمیپوشیم تا بازنشست شدیم بتونیم لذت ببریم و بعد میریم سفر ولی الان اگر با 60 سال سن نرن رو اسنپ کار کنن وسط ماه کم میارن و هر روز جلو تامین اجتماعی تجمع میکنن
به مرحله ای رسیدم الان که واقعا درک میکنم که روزی ده من خداست من فقط باید درخواست کنم از فضلش، تا به من بیشتر بده و اینجوری واقعا خیلی راحت تر دارم پول در میارم و تازه هر روز هم میخوام اسون ترش کنه برام و ازادی زمانی و مکانی و مالیم رو زیاد تر کنه ولی یه باگی تو ذهنم هست که تا راحت پول به دست میاد فکر میکنم اون طرف به من لطف داره و احساس اینکه باید حتما جبران کنم براش بهم دست میده و استاد هم میگفتن منم این مشکل رو داشتم که افراد میومدن بی مزد و منت برام کار میکردن و در خدمت من بودن ولی من از اینکه اونها رو شریک نکنم تو کار احساس گناه میکردم و خیلی سریع اون ادم عوض میشد و از دست میرفت چون من اون رو دستی از جانب خدا نمیدونستم و فکر میکردم اگر لطفش رو جبران نکنم نامردیه و …. ؛ باید رو این مورد خیلی کار کنم و اون ادما رو بزرگشون نکنم تو ذهنم و نگنم اگر فلانی نبود که این درامد بدست نمیومد و…
به قول استاد ما تقسیم وظایف میکنیم با خدا ، کار ها رو اون انجام میده و هندل میکنه و من فقط نتیجه پایانی و لذت بردن رو انجام میدم و من قدرتی ندارم، اون خداست و یگانه قدرته عالمه و درخواست های من مسئله خودشه و اون خودش بلده به من برسونه من دنبال چگونه گیش نباشم
واقعا این جمله طلاست که باید پارو نزد وا داد باید دل رو به دریا داد
باور های شرک آلود و درک نکردن مفهوم رزاق بودن خدا و توکل و ایمانی که عمل بیاورد
پاشنه آشیل منه که از خدا میخوام هر روز درک این موارد رو برام بیشتر و بیشتر بکنه
دوستون دارم
خدارا صد هزار بار شکر بایت همه نعماتش
درودبیکران به استادی که قطره قطره های باران هدیه خداوندمی شودبرایش به لطف قدم زدن درهوای گرم واین فایل زیباودرس آموزبه همراه مریم عزیزم
ودرودبه همه دوستان عالیم
خدایادیدن این پارادایس زیباورویایی،عظمتت راچه زیبانمایان می کندوچه خاطراتی برایم زنده می شوندازلحظه های ابتدایی که مراهدایت کردی به سمت دوانسان توحیدیت واین سایت ارزشمندتادیگرزانوزده به درگاهت وبگویم خدایاتحمل کردن دیگربس است می خواهم برای هرچیزی صبرکنم چراکه شنیده بودم (صبراوج احترام به قدرت توست)چقدراین کلمات راشنیده بودم ولی نمی دانستم درآنها رازهایی قرارداده ایی که کشف آنهاقانون من درآوردی زندگیم رابهم می ریزندوروزی بایک دوره ای عالی مراهدایت می گردانی تاگنج هایی ازاین صحبتهای ناب استخراج کنم وزندگی راباتمام مسائلش به خدایی بسپارم که درنشانه امروزم بایدفقط روی خودش حساب کنم وبارهای سنگین تحمل راپایین گذاشته ودراین مسیرلبریزازآگاهی باآرامش،لذت،صبوری وشکرگزاری هرلحظه ام ،بهشت رابرای خودم خلق کنم.
خدایاچه قدردرموردهرمسئله ای که پیش می آمدبه خودم سختی می دادم وهررفتاری که بامن می شدتحمل می کردم وچقدرترس داشتم انگارآن موقع هاتونبودی چرایک لحظه نمی اندیشیدم ،چراخودم راحقیرکرده بودم وباهرخفت وخواری زندگی می کردم،کارمی کردم و…..چقدرباخودم درگیربودم وزندگی رابرای خودم جهنم کرده بودم.
مریم ناآگاه دیروزبایدتفاوتی کندباامروزش وحتی باثانیه قبلش، بله ازخودم انتظار دارم بایدگذشته هایم راجبران کنم برای خداوندی که مرااشرف مخلوقاتش کردوبه واسطه استادم درمسیری قراردادکه پرازراهکاراست پرازصبوری درهراتفاقی که برایم به وجودمی آیدوخواهدآمد،مسئولیتم دلپذیراست ومحصولش یک زندگی عالی وخدایی، فقط کافیست باشم نفس به نفس استادم که نفسش حق است وجزاین ازاوچیزی نشنیدم وندیدم، گوش هایم راتیزترمی کنم وذهن وقلبم راهرلحظه بازوپاک تاهمه آنچه که به آرامش ورشدوپیشرفتم تابه امروزکمک شایانی کرده آغوشم را بازکنم ومنتظرمعجزات خداوندباشم، آن قدرآرامم که دروصف نمی گنجدوآن قدرخونسردکه می دانم خداهست وخداهست وخداهست …..واین همان مزدصبوری هایی است که درهرشرایطی برایم پیش آمدومی آید،آگاهانه آن رابه سمت خداوندم سوق می دهم که درذهن وقلبم راهکارش راجاری می کندومن فقط می گویم چشم ووجودم لبریزازآرامش می شودچون مراکنارانسانی قرارداد که عمل به تک تک صحبتهایش دراین چندماه یک زندگی جدیدورویایی با قوانین ساده وزیباپیش رویم قرارگرفت ودرهای هرگونه توجیهی درهرزمینه ای رابه رویم بست تاهرروزباباورهاوفرکانس های عالی زندگیم راخلق کنم ولذت ببرم.
میکائیل عزیزم ان شاالله هرجاهستی همیشه شادو سلامت وموفق باشی وامروزنقش پررنگی شدی برای مرورخاطرات استادعزیزم وبهره مندی من ازاین فایل بی نهایت عالی.
درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
بنام خداى فراوانى ها
سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام
امروز تو ستاره قطبی ام نوشته بودم که دوست دارم بارون بیاد و هوا خنک باشه ، بارون اینجا رو دیدم کاملا حس و مال هواى خنک بهم دست داد
دیروز به کامنت یکی از دوستان هدایت شدم که دقیق نوشته بود منظورتون از اینکه بزاریم تکامل رعایت شه و تفاوتش با اینکه ما خالق شرایط هستیم و شرایط مادخلوها رو نپذیریم و تغییر بدیم چیه؟ خیلی فکر کردن دیدم به اسم تکامل قدرت خلق کنندگیمو ضعیف کردم در حالی که دقیقا قبلا برعکس بودم
تا اینکه تو فایل جدید دقیقا این مبحث باز شد
شرایط بد که حس بد به ادم میده رو تحمل کنیم بدتر میشه این با تکامل فرق داره تکامل به ادم حس بد نمیده فقط حس عجله رو کنترل میکنه
چه جاهای شرایط نادلخواه رو پذیرفتم و تحمل کردم ؟
مستقل نشدن و پیش خانواده بودن رو ، فشارهای که از طرف اون ها وارد میشد رو به اسم صبر تحمل کردن در حالی که باید دنبال راه حل میگشتم یه کدى بود تو درونم که جلوش رو میگرفت
باورهایی که اون شرایط نادلخواه رو پذیرفتم
مهمترینش عدم خود باوری ، دوری از رحمت و هدایت و کمک خدا ، عدم ایمان به قوانین جهان عدم تکیه و اعتماد به خدا عدم اتصال به خدا ، تجارب دردناک گذشته ام
چه باورهایی رو تغییر میدادم می تونستم شرایط ووتغییر بدم ؟
اینکه زندگیم دست خودمه من خالق زندگیم هستم می تونم از هر جایی که هستم اون شرایطی که می خوام رو واسه خودم بسازم
وقتی نپذیزفتم به چه راهکارى هدایت شدم
چطور تغییر دادم ؟
به دوره کشف قوانین هدایت شدم خریدم و متوجه ترمز های وحشتناکم شدم که همه از عدم خودباوری و عدم ایمان به قوانین جهان و خداوند سرچشمه میگرفت
سلام استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیزم
استاااااد واقعا به معنای واقعی روانی شدم با دیدن این فایل
چقدر اخه درست زمانی که من ذهنم درگیر یه مساله ای میشه ناخودآگاه هدایت میشم به سمت شما و یه فایل جدید میبینم رو سایت که وقتی گوش میکنم انگار دقیقاااااا دارین جواب سوالاتی که تو ذهن منه رو میدین
استاد نمیدونین چقدر لذت بردم از دیدن این فایل
دفعه اول من فایل رو تصویری دیدم و انقدر محو اون بک گراند زیبای این ویدئو میشدم اصلا نمیتونستم تمرکز کنم چقدر این طبیعت زیبا بود چقدر فوق العاده بود و همینطور تغیرات فیزیکی شما که واقعا حس میکنم کلی جوون تر شدین هم چهرتون هم از لحاظ فیزیکی و با همه این زیبایی هایی که میدیدم اما بازم جسته گریخته چیزایی رو میفهمیدم که هی تو مغزم جرقه میزد هی میگفتم اخ دقیقا درسته اره واقعا همینه ببین سمیرا ببین چطور داری بخاطر تحمل کردن از اون نعمت ها و لذت هایی که از خدا خواستی و بهتم داده استفاده نمیکنی و برعکس داری خودتو عذاب میدی
استاد من همونطور که قبلا گفتم یکی از نقاط ضعفم اینه که تایپ کردن برام سخته و با اینکه چند تا از محصولات شما رو گرفتم و نتیجه های فوق العاده ای هم گرفتم اما ننوشتم تو سایت مگر اینجور وقتایی که انقدر فایل ها تاثیرش روم زیاده که انگار یه چیزی منو هل میده و دستام ناخودآگاه شروع به نوشتن میکنن (البته که خیلی وقتا فایل هاتون منو به وجد میارن ولی مقاومتم برای نوشتن نمیذاشت بیام بنویسم)
استاد من یکی از مسائلی که تحملش برام آزار دهنده شده داستانش از اینجا شروع میشه که من و همسرم بشدت باهم مشکل داشتیم و هیچکدوم هم آدم های غیر نرمالی نبودیم اما سیستم اخلاقی و خواسته هامون انگار خیلی باهم در تضاد بود و این باعث میشد که ما همیشه در کشمکش و جنگ باشیم تا اینکه تصمیم به جدایی گرفتیم و من بیشتر مشتاق بودم برای این جدا شدن چون دائم فایل های شما رو گوش میکردم و به این باور رسیده بودم که زور زدن اشتباهه تحمل کردن اشتباهه هر چیزی که داره سخت پیش میره یعنی مسیرش غلطه و روزی من دست خداست و نباید وقتی این زندگی داره منو فرسوده میکنه از ترس مسائل مالی و از ترس اینکه بچم چی میشه و حرف مردم ادامش بدم ولی چون یه حس بیقراری در من بود که پس کی پس چطوری پس چرا نمیشه بقولی چسبیده بودم بهش باعث میشد انگار این جدایی رو هی به تعویق مینداختیم و واقعا در یک حالت برزخ و بلاتکلیفی بودیم چون همسرم هربار میگفت من قول میدم فلان کنم اینطوری بشه و هی برمیگشتیم سر خونه اول که در نهایت اواخر تابستون پارسال من دوره عشق و مودت در روابط رو خریداری کردم و بعد از بار ها و بارها گوش کردنش به یک آرامشی رسیدم و همه چیز رو رها کردم در یک اتفاق معجزه آسا بدون اینکه من حضور داشته باشم همسرم خودش از من وکالت گرفت و اینطوری زندگی مشترک ما به پایان رسید و من البته اولش یمقدار برام سخت بود این تغیر چون باید عادت هام رو تغیر میدادم باید با خیلی مسائل جدید روبرو میشدم و حلشون میکردم و خلاصه این در اومدن از روش قبلی و سکون حدودا سه چهار ماه زمان برد تا شرایط من استیبل بشه و چیزی که همش آرومم میکرد این بود خواسته من به همین قشنگی و به همین راحتی اجابت شد و من خلق کردم چیزی رو که حتی همسرم هم هنوز باور نمیکنه چطور اتفاق افتاده که خودش رفته همه چیو تموم کرده!
و مساله ای که بهش برخوردم این بود که خانواده های ما در جریان جداشدنمون نبودن و این اتفاق خیلی یهویی تموم شد و من مونده بودم چطور به خانوادم بگم مخصوصا بخاطر بیماری قلبی پدرم بشدت نگرانش بود و این مساله رو نگفتم و هنوزم بعد از 9 ماه بهشون نگفتم و الان مجدد گیر کردم تو یه وضعیتی که نمیدونم چطور باید اینو باهاشون درمیون بزارم و فک میکنم این باور های مخرب من هست که مانعم شده باور به اینکه اگه بفهمن دور از جون سکته میکنن باور به اینکه اگه بدونن شروع میکنن به زیر فشار بردن من باور به اینکه اگه بفهمن منو کنترل میکنن و و و ازین دست باور ها و این تحمل کردن شرایط فعلی که نجواهای ذهنی درمورد اینکه نمیدونم چطوری بهشون بگم این مسئله رو کلی فکرم رو درگیر کرده و واقعا چنان ذهنم رو قفل کرده که نمیدونم چطور باید از این شرایط رها بشم و حتی از لحاظ مالی هم منو استاپ کرده
گاهی میگم دلو بزنم به دریا و همه چیزو بگم ولی قدرت نجوا ها و ترس هام غلبه میکنه و منو میشونه سرجام
ولی این فایل یه حس آرامش عمیقی بهم داد و احساس شجاعتم رو بیشتر کرد و واقعا میخوام تلاش کنم اول باور هام رو درست کنم که همون خدایی که برام درست کرد شرایط رو که این جدایی به این راحتی اتفاق بیفته خودش هم ارامش میده به خانوادم برای پذیرش این مساله
و در آخر هم بینهایت ازتون سپاسگزارم برای این فایل های فوق العاده که به جرات میتونم بگم کلام خداست که از زبان شما جاری میشه
بی نهایت سپاسگزارم ازتون
و اون بارووووون اون بارون و صداش منو آخر فایل واقعا دیوونه کرد و کشوند اینجا که اینارو بنویسم و واقعا دستام خودشون دارن مینویسن
(راستی استاد تو پرانتز اینم بگم لطفا یکم میکروفن رو بالاتر بزارین یا یه حرکتی بزنین که صدای فایل بلند تر باشه ممنونتون میشم عاشقتونم)
تمرین این فایل:
(مینویسم که ردپام بمونه)
الان که دارم این کامنت رو مینویسم توی یه کارخونه ی تولید لوله در حال کار کردنم
و دو ماهه که حقوقم عقب افتاده
و هر روز امروز و فردا میکنن بابت یه حقوق ساده
و من دارم هرروز منتظر میمونم و به قول شما استاد زجر میکشم و میگم همینه که هست
من که سرمایه ای ندارم کسب و کاری راه بندازم
من که نزدیک یه ساله اینجام و بابت خوب کار کردنم جا افتادم و یه ارتقای کوچیکی هم پیدا کردم و جانشین سرشیفت شدم
حالا اگه برم دنبال یه کار دیگه بازم باید از صفر شروع کنم
الان به شرایط این شرکت و آدماش عااااادت کردم و اگه برم جای دیگه معلوم نیست چی بشه و چجوری باشه کارش
علاقه ی اصلیمم هنوز پیدا نکردم که بخوام در جهتش تو وقتای اضافه ام بیام قدم بردارم و حرکت کنم و هنوز تو در و دیوارم
از طرفی همین الانم هنری ندارم که بخوام باهاش بدون سرمایه پول بسازم
اونوقت چی کار میکنم؟؟؟؟
تحمل میکنم و میگم:درست میشه!!
در صورتی که هی همه چی بدتر شده
و فقط برای فرار از این واقعیت هایی که گفتم برای این که یااادم بره
مثل معتادی که مواد میزنه که مشکلاتش یادش بره و توی توهمات خودش سیر کنه
منم میرم توی شبکه های مجازی میچرخم که برای چند ساعت فراموش کنم که دارم چه شرایطی رو تحمل میکنم
یکی منو از نزدیک ببینه فک میکنه هیچ مشکل و مساله ای ندارم
ظاهرم و حررررفام خیلی خوبه
ولی نتیجه هایی که توی دستمه اون حرفای بالا رو تایید میکنن
اون حرفا رو هم به این صراحت و واضحی نمیگما
اتفاقا توی ظاهر اگه بخوام حرررف بزنم خیلی خوب حرف میزنم حتی بعضی وقتا از خود استاد هم بهتر
ولی متاسفانه همش حرفه
تمام اون چیزایی که گفتم همش توی ناخوداگاهمه و وقتی میام مینویسم تازه میفهمم اوه اوه توی مغزم چه خبر هست و من خبر ندارم
خیلی میترسیدم و هنوزم میترسم از آینده ای که نیومده
و غم و غصه ی گذشته دارم
و این دقیقا نشان از آدمیه که ایمان نداره
چرا این حرفا رو نوشتم نمیدونم
ولی اینو میدونم(یعنی تازگیا فهمیدمش) که مثبت اندیشی به ندیدن واقعیت ها و الکی خوش بودن نیست(منظور واقعیت های زندگیه خود آدمه نه واقعیت های جامعه و مملکت و زندگیه دیگران)
مثبت اندیشی و در کل مفهوم این فرهنگ اینه که بتونی واقعیت های زندگیه خودت رو ببینی و اینو بدونی که قدرت الهی و لایتناهی داری که تغیرش بدی( که همین الان توی ناخودآگاه ذهنم بهم گفت چطور میخوای تغیر بدی؟)
انشاالله خدا منو به راه راست
راه همان کسانی که بهشون نعمت داده هدایت کنه
نه راه کسانی که بر آن ها غضب کرده و نه گمراهان
به نام خداوند زیبایی ها
درود بر استاد عزیزم که اینقدر واضح و روان صحبت میکنند و موضوع رو بصورت کامل شرح میدن و درود بر خانم شایسته عزیز که با حوصله و عشق دوربین به دست میشن و برای ما فیلم میگیرن.
اصلا من مات و مبهوت اونهمه زیبایی پارادایس شدم… همه چیز مثل نقاشیه… واقعا اسمی که براش گذاشتید برازندشه…پارادایس=بهشت
شاکر خداوند هستم بابت وجود شما دو عزیز …میدونم اینکه فقط به زبون بیارم که سپاسگزار هستم فایده نداره و زمانی میتونم بگم واقعا قدر این نعمتی که خداوند بهم داده رو میدونم که این آموزش ها رو بارها و بارها گوش کنم و عمل کنمممم… زمانیکه عمل کردمو نتیجه گرفتم اونوقته که میتونم بگم تاحدودی تونستم قدردان حضور شما توی زندگیم باشم
شاید کسی که تازه وارد این سایت شده باخودش بگه هزارتا فایل صوتی و تصویری و رایگان و پولی توی این سایت هست قطعا از یه جایی به بعد صحبت های استاد تکراری هستن اما باید بگم که اشتباه نکنن و بدونن که دونه به دونه این فایلا حرف تازه ای برای گفتن داره و آدم رو ساعت ها به فکر فرو میبره…
استاد چقدر موضوعی که راجبش صحبت کردید موضوع مهم و قابل تاملی بود… تفاوت صبر و تحمل… راستش تاحالا بهش فکرنکرده بودم …
شما گفتید صبر به معنای تحمل شرایط ناجالب نیست که قطعا اگر این بود خداوند اینقدر در قران روی اون تاکید نمیکرد… صبر یعنی درک تکامل انسان در هر چیزی… همین که نخوایم یک شبه پولدار شیم،نخوایم یک شبه به وزن دلخواهمون برسیم،نخوایم یک شبه بیزنسمون رو بزرگ کنیم یعنی درک کردیم که قانون تکاملی وجود داره و باید با صبر و حوصله و تلاش به نتیجه دلخواهمون برسیم و هیچ چیز یک شبه و یهویی اتفاق نمی افته این معنای صبر هست اما من به شخصه فکر میکردم اگر توی رابطه نادرستی هستم و اون شرایط رو تحمل کنم به امید درست شدن یعنی آدم صبوری هستم و خداوند صابرین را دوست دارد!!!! من فکر میکردم اگر توی خونواده داره حرف زوری بهم گفته میشه من بهتره که صبوری کنم چون پاداش واسه صابرینه!!
توی زندگیم افراد مذهبی رو دیدم که زندگی زناشویی بسیار فاجعه ای دارن اما از همسرشون جدا نمیشن چون دیدگاهشون اینه که خداوند صبرکنندگان رو دوست داره و با تحمل اون شرایط خداوند کمکشون میکنه که اوضاع درست بشه و تسلیم میشن به راحتی …
یه اصل خیلی جالب و مهم رو که از شما یادگرفتم اینه که مسائلی که برات آزاردهندست و دوسشون نداری اصلااااا طبیعی نیست و خودم رو مجبور به تحملشون نباید بکنم… سلامت بودن،پولدار بودن،آرامش داشتن،شادبودن اینها طبیعی هستن و هرچه غیراز اینهاست غیرطبیعیه و باید براشون به فکر راه حلی باشیم
من یادمه چندین سال پیش سردردهای پی در پی و شدید داشتم و درهفته سه روزش رو با سردرد شدید خواب میرفتم کلی آزمایشو نوارمغزو سی تی اسکن دادم و دکتر به من گفت میگرن داری و این سردرد همیشه هست و داروی خاصی هم نداره و باید باهاش کنار بیای و من هم دقیقا پذیرفتمش که این با منه و راه درمانی نداره و سال ها تحملش کردم به همین راحتی!! اما به لطف الله مهربان اولین دستاورد من از آموزه های استاد در همون روزهای اولی این بود که سردرد من به شکل معجزه اسایی ناپدید شد و من الان دوسال هست که بخاطر سردرد کدئین نخوردم و این درد حذف شده از زندگیم و فهمیدم دلیلش آرامش نداشته ی من بوده من وقتی وارد این زندگی جدیدم شدم و حال درونیم خوب شد این سردرد جوری نیست شد که انگار هیچوقت با من نبوده اما چون به خودم قبولونده بودم که درمانی نداره به فکر هیچ راه حلی هم براش نبودم.
خلاصه استاد خیلی خیلی ممنونتم که باعث شدید به فکر فرو برم و بفکر اصلاح باشم …
همین الان کنار محل کارم توی یه هیئت دارن سخنرانی میکنن و مراسمی برگزار کردن برای ماه محرم و من درحال گوش دادن به فایل شما بودم و با خودم گفتم گوش دادن به این فایل و فکر کردن و کارکردن روی خودم از هر مناجات و رازونیاز و … بهتره و ارزشش نزد خدا بالاتره…
خدارو سپاسگزارم بابت این حال خوبم بایت اینکه درلحظه ای که فایل رو پلی کردم از نظر جسمانی بسیار خسته بودم و حال گوش دادن هم نداشتم چه برسه به کامنت گذاشتن اما یهو چنان انرژی گرفتم که خدا خودش فقط میدونه
خداوند رو شاکرم که این روزها من درمدار سلامتی،ثروت،آرامش و حال خوب هستم
دوستتون دارم و به خدای بزرگ میسپارمتون