می خواهی جزو کدام گروه باشی؟ - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

780 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2168 روز

    به نام خدا

    سلام

    خدایا سپاسگزارم از این هم هآگاهی ناب ، خالص ،و درجه یک

    قانع نباش

    خوب ما حق داریم چون در خونواد ه هایی بودیم که تا یه ماشینی و یا یه خونه ای داشتن می گفتن دیگه چیزی بخوام برای کی ؟؟؟دیگه اون دنیا….. این دنیا دیگه چیزی نداره تا یه مسافرت به مشهد یا قم بود یا کربلا می گفتن ما دیگه همه جا رفتیم همه جا رو دیدیم دیگه جای دیگه ای نیست که بریم ببینیم…………………………؟؟؟ این به نظرم خیلی باوره مخربیه که قانع باشی خوب نتیجه اون افکار یکه قانع بودن چی شد همون خونه همون ماشین همون وهمون وهمون دیگه

    ولی ما باید مثله اونا نباشیم هر روز بهتر و بهتر استاد هم میگه با اون شرایط خوب یکه داشتم بازم هم می گفتم نه بهتر وبهتر

    //آموزش///

    درهر مورد در هر زمینه ای خصوصا در مورد علاقیمون خیلی عالیه که آموزش ببینیم و ادامه بدیم چون هیچ زمینه کار ی نیست که تمون بشه و محدود باشه .. همیشه به دنبال یادگیری همیشه به دنبال چیزی و کار ییاد گرفتن باشیم

    من خودم یه جاری دارم همیشه به دنبال یادگیریه شغل اصلیش آرایشگریه ولی آمپول زنی هم بلد شده داروها را از روی دفترچه می تونه بخونه اطلاعاتش خیلی خوبه از خونه دار یا از بچه داری همه رو بلده فامیل هر کار ی دارن بهش میگن و هر کار ی دستش باشه رو انجام میده

    (((البته عزت نفسش هم عالیه دوستانی داره که حاضرن جون براش بدن و همیشه باهاشون در ارتباطه با خودش خیلی در صلحه همه رو دوست داره از همه خوشش میاد از کوچکترین حرکاتی که یه نفر انجام میده می خنده و شادی می کنه بیشتر اوقات من خودم البته سعی می کنم با تکامل جاری خودم رو برای خودم الگو قرار بدم)))

    همیشه راه های ساده تر و راحت تر برای پیشرفت بیشتر هست با سوالات مناسب و خوب و درجه یک

    چی کار کنم از این بهتر باشم؟

    چی کار کنم پیشرفت کنم؟

    چی کار کنم روابطم عالی بشه؟

    چی کار کنم از اینی که هستم بهتر بشم؟

    چی کار کنم عزت نفسم بالاتر بره؟

    چی کار کنم احساسم عالی بشه؟

    چی کار کنم رشد کنم؟

    چی کار کنم عزت نفسم رشد کنه؟

    هر کدوم از این سوالات اگر مداومت بورزیم و تکرار کنیم راه هایی باز می کنه که نگو نپرس

    ///تغییر////

    تا تغییری نکنی هیچ خواسته ای در وجودت شکل نمی گیره این خیلی مهمه باید تغییر کنی آب هم یه جا باشه می گنده من خودم عاشق تغییر هستم و الان که با استاد جانو آموزه هاش آشنا شدم دیگه بیشتر هر روزم و سعی می کنم مثله دیروزم نباشه هر روز به دنبال تغییر

    یکی از تغییرا ت مهمه من کنار گذاشتن حسودی بود که خیلی درها رو برام باز کرد وقتی فهمیدم ذهنم رو بردم روی تایید کردن

    دیگران و حالم بهتر شد این خیلی مهمه

    یکی از تغییرات خوب من کنار گذاشتن دوستانی بود که با افکار منفی خودشون فکر می کردن که کار درستی می کنن و من وقتی گذاشتمون کنار شب ها را حتتر خوابیدم و خوشحالم از این کار خودم

    من هر روز از نظر روحی بهتر و بهتر میشم خدارا شکر

    برای همه بهترین ها رو از خداوند آرزو می کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    علي عادل گفته:
    مدت عضویت: 2281 روز

    به نام خدای مهربان سلام به شما استاد عزیز و سایر دوستان

    من میخوام به سوالاتی که شما پرسیدین جواب بدم بلکه از خودم یه رد پایی بذارم بدونم که از کجا اومدم و چه کارهایی کردم

    اول از همه استاد از شما بینهایت تشکر میکنم که اینقدر سوالات طلایی میپرسین و مارو به فکر فرو میبرین و این باعث میشه به گذشته خودمون نگاه کنیم و ببینیم چه کارهایی کردیم و چه کارهایی باید بکنیم این خودش خیلی انگیزه میده برای ادامه مسیر خیلی ازتون ممنونم

    چند مورد در حوزه های مختلف برام پیش اومده که میگم خدمتتون

    اولین مورد ترک سیگار بود بدون اینکه من به چالش یا تضادی بخورم با وجود اینکه چندین سال بود سیگار میکشیدم یهو به پیشنهاد دوستی که من نشانه دونستم تصمیم به ترک گرفتم و الان به جایی رسیدم که وقتی میبینم یک جوون سیگار میکشه حالم بهم میخوره و خداروشکر متنفر شدم از سیگار

    مورد بعدی در مورد روابط هست که من دو سه ماه پیش درگیر یک روابط مزخرفی بودم که مدتها بود میخواستم تمومش کنم اما نمیشد هی تصمیم میگیرفتم دو هفته میرفتم و بعد دوباره پیدام میشد و دوباره روز از نو روزی از نو تا اینکه شما گفتین تو یک فایلی قبل اینکه به پسی و لگد بخورید اقدام به تغییر کنید و من به حرف شما گوش کردم و نشستم تعهد دادم و اون رابطه رو بدون اینکه طرف بذاره بره من حسرت بخورم و از اینجور مسخره بازیا کات کردم و خیلی خوشحالم بخاطر این قضیه و باعث شده خیلی اعتماد به نفس بگیرم این مورد رو هم اضافه کنم در سه سال پیش من باز گرفتار رابطه نامناسب بودم که شجاعت ترک رو نداشتم انقدر موندم انقدر جهان به من لگد زدن پسی زد اما کیه که بفهمه و تغییر بده اخر طرف رفت و من نابود کردم خودمو با دستای خودم و خوشبختانه الان قدر این موهبت رو میدونم و میفهمم چقدر خوبه که ادم همیشه با نشانه ها خودش رو تغییر بده

    مورد بعدی استاد من به یک باره تصمیم گرفتم فضای مجازی رو بذارم کنار و سریعا بعد از مدتی که تکاملم رو طی کردم اعتماد به نفس گرفتم دیلیت اکانت کردم هم اینستا و تلگرام و واتس اپ رو و بعد باز من قدرت گرفتم سیمکارتمو هم سوزوندم در واقع من تصمیم گرفتم که اقا بیام زمین بازی و توپ بازی رو به یکباره عوض کنم و این تصمیم خیلی بهم قدرت داد اینا همش قبل اینکه به تضادی بخورم اتفاق افتاد

    مورد بعدی شرکت من در دوره قانون سلامتی بود با اینکه من هیچ موردی نداشتم فقط چاق بودم که البته من تخصص خوبی در کم کردن وزن داشتم از قبل نیازی نمیدیدم که بیام تو دوره اما هدایت شدم و بعد فهمیدم که نه اقا اصن بیماری این نیست فلان جای بدن و یا عضو ایرادی داشته باشه همینکه بی انرژی هست یعنی بیماری یعنی تو نمیتونی از این نعمت پر انرژی بودن نهایت لذت رو ببری و خداوند هم بهم پاداش داد و الان از همه لحاظ عالی م هر چند که باید بهتر هم بشه البته که از نتایجم نوشتم براتون و الان یه بدنی ساختم که مدام تو خونه جلوی ایینه لباسمو درمیارم و بدنمو میبینم واقعا خدارو شکر میکنم

    از خدا میخوام کمکم کنه تا بتونم همیشه جز افراد دسته چهارم باشم قبل اینکه به تضاد بخورم در اوج خوب بودن همه چی اقدام به تغییر کنم و این جمله شما خیلی بهم چسبید

    خیلی از شما ممنونم استاد عزیز عاشقتم یه عالمه

    سپاسگذار خداوندم که بهم فرصت داد تا ردپایی از خودم به جا بذارم

    الهی شکر صدهزار مرتبه شکر من رو هوان استاد این قانون سلامتی منو دیوانه و عاشق کرده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1853 روز

    به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتم که جهان هستی رو پراز فراوانی آفرید

    سلام به استاد عزیزم و شما دوستان عزیز در این سایت توحیدی….

    استادعزیزم تاقبل از آشنایی باشما و آگاهی های شما،فکر میکردم تحمل کردن شرایطِ نادلخواه و سخت جز امتیازات حساب میشه و یک رفتار مثبته،چون مادران و گذشتگان ما برای این نوع تحمل بسیار تشویق میشدن…

    ویا فکر میکردم وقتی شرایط خوبه ناشکریه که بخوام شرایط رو تغییر بدم و یااینکه بهتره قانع باشم و به دنبال بهتر و بهتر شدن نباشم ،فکر میکردم بهبود دائم تله ی نفسمه و چون سیرمونی نداره دائم منو به سمت تقویت خودش میکشونه ،من نباید بفکر تقویت نفسم باشم چون کاری،شیطانی محسوب میشه….

    الان میفهمم همه ی اینا باورهای مخربی بود که بخاطر ورودی های نامناسبم ،تو ذهنم داشتم و مانع پیشرفتم شده بودن

    الان میفهمم که چققققدر مهمه که من ورودی های مناسب به خودم بدم ،آگاهی های این سایت رو هرروز مداوم وبه طور مستمر گوش کنم ،درک کنم ،تو زندگیم پیادش کنم و رابطه ی نتایجمو با ،باورهای مخرب قبلی و باورهای سازنده ی جدید، پیدا کنم

    واینجوری متعهدانه پیش برم تا بهتر زندگی کنم و کاری کنم جهان جای بهتری برای زیستن باشه ….

    استاد عزیزم من تاقبل از آشنایی با شما اصلا نمیدونستم که میشه تو شرایط خوب هم به دنبال بهتر شدن بود و باآگاهی های شما ،متوجه این موضوع شدم و حالا دارم تو زندگیم دنبالش میگردم که کجاها میتونم شرایط رو بهتر کنم اما تو تله ی ،خوب بودن شرایط گیر افتادم و برای بهبودش تلاشی نکردم

    سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که دراین مسیر همواره با تمام عشقتون کنارمایید

    سپاس بابت بودنِ ارزشمندتون

    دوستتون دارم وعششششششق برای همه ی بچه‌های سایت توحیدی عباسمنش 🟢🟢🟢🟢🟢

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    آیسو گفته:
    مدت عضویت: 1666 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان مهربون

    این فایل نشونه‌ی من بود همینکه تصمیم گرفتم بیام کامنت بذارم ، و دفتر ثبت حالت های روزانم دستم بود

    ( برای اینکه یه ردپایی از خودم بذارم)

    به صفحات قبل نگا کردم و دیدم نوشته ی دفترم دقیقا متنیه که باید کامنتش کنم…

    استاد عزیزم

    با وجود کار کردن های فراوان روی خودم وقتی که گمراه شدم ، من به جایی رسیدم که جهان مجبور شد به من سیلی بزنه

    در واقع هرچی ازم درخواست کرده بود که یه تغییری بده من درگیر فرعیات شده بودمو این نشونه هارو ندیدم

    ولی خب …

    Everything is OK!

    من خیلی زود خودمو جمع کردم و سریع این درس خودمو از جهان گرفتم…

    من متعهد تر شدم … باایمان تر شدم…

    در واقع تو این مدت تمرکز من تکه تکه بود برای همین اونجور که باید پیشرفت نمیکردم لازم بود تمرکز لیزری رو فعال کنم و از طرفی نمیتونستم بگذرم از همه ی مواردی که باهم داشتم پیش می‌بردم…

    پس جهان گفت:

    بیا درستو یجور دیگه بگیر!!

    بعدش اینارو فهمیدم:

    1‌.توی زندگیت هدفی برای خودت مشخص کن که در تو اشتیاق سوزان به وجود بیاره و تورو به وجد بیاره..

    ( پس اینجا فهمیدن چه هدفی منو به وجد میاره)

    2.درگیر روزمرگی نشو،لطفاااا توهم نزن که داری روی خودت کار میکنی !!

    3.ورودی های خودتو پانسمان کن ، درمانشان کن ، بیشتر مراقب باش

    مثلا وقتی میخوام برم سمت اینستا و چیزی رو چک کنم که حالم رو به هم میریزه میگم نه نه..

    یاد این حرف شما میفتم

    اگه کنترلش کنی و درخواست ذهن رو انجام ندی بعد یه مدت بیخیال میشه

    ولی اگه تسلیم بشی هی میره مرحله اول

    من میخوام اسب چموش رامتر کنم

    4‌.اگه نتیجه میخوای متعهد باید باشی در هر شرایطی هیچ وقت نباید برگردی عقب .. یجوری رفتار نکن که انگار خوشی به تو نیومده!! ( فایل نتایج پایدار)

    5‌.وقتی روزها سپری میشه درواقع زمانه که داره راحت از دستت میره پس سیوش کن … درست استفاده کن

    6.تمرکزتو بردار از روی همه ی کارا، روی یه کار لیزری تمرکز کن … حواست باشه شیطون گولت نزنه بگه نه تو میتونی رو همش تمرکز کنیاااا

    اون میخواد تورو بکشه عقب…

    اینا چیزایی بود که تو یادداشتم به خودم گفتم ، بارها به خودم تضادمو یادآوری میکنم که درسمو یادم نره ‌…

    همین که خیلی زود تونستم برگردم به مسیر این یعنی چقد من در مقابل با چالش‌ها خوب رفتار میکنم …

    البته که هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّی ‌

    این از لطف پروردگار منه ، که در مقابلش سرم پایینه

    شما بهم یاد دادین قوی باشم ، همیشه میگم پاشو و ایمانتو نشون بده الان باید نشون بدی چقد ایمان داری ..‌

    شمارو میبینم اصلا لذت میبرم‌‌‌‌…

    مخصوصا تو فایلهای زندگی در بهشت ، واقعا که دید منو بهشت کردین

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    مصطفی یادگاری دهکردی گفته:
    مدت عضویت: 2411 روز

    سلام و درود خدمت استاد عزیزم و اعضای سایت الهی عباس منش

    خداوند را سپاسگزارم که من را به شنیدن این فایل هدایت کرد

    من به شخصه جز دسته افرادی هستم که تغییر می کنم اما وقتی که دنیا خیلی فشار میاره و اوضاع سخت میشه و واقعا وقتی که باید با زجر تغییر کنم.

    من قبلاً هم این فایل را گوش داده بودم ولی تو توهم آگاهی بودم و فقط در موردش با بقیه صحبت می کردم و هرگز به خودم فکر نمی کردم که ببینم من جز کدوم دسته هستم و بخوام خودم را ارتقا بدم

    اما از وقتی تصمیم گرفتم آموزه ها را روی خودم اجرا کنم و فقط یک بلندگو نباشم دارم خودم را آنالیز می کنم

    اول حسم بد شد که چرا کن جز دسته دوم هستم ولی بعد خودم را بخاطر گذشته بخشیدم و به قول استاد یک ثانیه بعد و این ساعت بعد من با افکار و فرکانس های همین لحظه در حال خلق شدنه

    تصمیم دارم از فرکانس افکار قبلی خارج بشم و به سمت جلو حرکت کنم و آینده ام را همین لحظه خلق کنم

    بنابراین خودم را بخاطر کسی که بودم و افکاری که داشتم می بخشم و حرکتم روبه جلو را شروع می کنم.

    من تصمیم دارم جز دسته چهارم باشم و می دونم که خیلی راه دارم اول می‌خوام برم تو دسته ی سوم چون همین الان هم نشانه هایی برای تغییر دارم دریافت می کنم که هنوز تغییرشون ندادم و باید تغییر کنم.

    می‌خوام سوال استاد را هم جواب بدم من یه روزی کارگر یک شرکتی بودم یه مدت اوضاع خوب به نظر می رسید و من داشتم کار می کردم و قسط و وام و مخارج زندگی را با حقوقم پرداخت می کردم ولی دیدم که هیچ چیزی برام باقی نمی مونه که یک تفریح ساده با خانواده داشته باشم اونجا تصمیم به تغییر گرفتم و ریسک کردم و تصمیم گرفتم برای ابد کارمندی و کارگری و برای دیگران کار کردن را کنار بزارم همه میگفتن بدون بیمه چجوری میخوای زندگی کنی اگه مریض بشی چی اگه بیکار بشی چی و هر روز من را می ترسوندن ولی من تصمیم به تغییر گرفتم و از کار اومدم بیرون و در عرض یک ماه تونستم حقوق اونجا را رد کنم و هرگز به بازگشت به کارمندی فکر نکردم و به خودم افتخار می کنم بابت این تصمیم.

    اما من باز هم نیاز به تغییر داشتم انگار مثل همون قورباغه شدم که متوجه نبودم آب داره گرم میشه و تغییر نکردم تا اوضاع خیلی بد شد و دنیا من را مجبور به تغییر کرد امروز از اون روزا اوضاع زندگی ام بدتر شده ولی در عوض این رنج ها باعث شد به سمت سایت شما بیام و بخوام واقعا و دلی روی خودم کار کنم و خداوند را سپاسگزارم بابت رنج هایی که کشیدم تا بفهمم باید تغییر کنم و خدارو شکر که تصمیم گرفتم

    من دو سه ماهی میشه که مهاجرت کردم و درحال تغییر خیلی سخت بود این تصمیم ولی گرفتم و خدارو هزاران بار شاکرم که به دلم انداخت مهاجرت کنم

    امروز شرایط سخت هست ولی به عشق بهتر شدن دارم حرکت می کنم و امروز یاد مهاجرت شما به بندرعباس افتادم البته شما در شرایط خوبی تصمیم به تغییر گرفتین و من در شرایط سخت ولی ایراد ندارد همین که تصمیم گرفتم و از دایره امن خودم خارج شدم خداوند را سپاسگزارم.

    باز هم از شما ممنونم که کنار همه ی ما هستین

    به امید دستاوردهای بزرگ برای خودم و همه‌ی اعضای سایت الهی عباس منش

    در پناه خداوند و به امید دیدار ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    Farshad Usefi گفته:
    مدت عضویت: 2049 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به همسفرای عزیزم

    باز هم خدا هدایتم کرد برای یه ردپای دیگه

    خدارو صد هزار مرتبه شکر

    در مورد این 4 دسته افراد

    در مورد خودم هزاران بار شده چکو لقد ها خوردم برای تغییر

    از روابطی که توش قرار گرفتم تا کسبو کارم

    ازونجا که مشیت خداوند تغییر نمیکنه

    من همیشه دوست داشتم قانون رو اونجوری که دوست داشتم باشه ببینم

    الانم چند روزه چکو لقدی شدم

    چون جهان وادارم کرد به تغغییر

    راستش به تموم فایل های روز شمار تحول زندگی هماهنگ شده بود با روزهای من

    و ازونجا که اینجا یاد گرفتیم هیچ تصادفی وجود نداره و هیچ اتفاقی الکی نمیفته

    من وارد رابطه ای شدم بودم که نه تنها فکر میکردم خداوند هدایت کرده

    و ازونجا که فکر میکردم خداوند فقط خوبی میخواد

    توی روابطم کمکم میکرد تا ادامه داشته باشه

    تا جایی که به احساس بدی رسیدم که خشمم به جایی رسید که گریه مادرم و با رفتارم در اوردم

    و به خودم و وسایل خونه آسیب رسوندم

    همچنان که این اتفاقا داشت برام رخ میداد انگار کل چراغ چک های من شروع کرده بود به روشن شدن

    که اقاجان مسیر مسیر اشتباهیه

    چرا فکر میکنی تو داری درست میگی

    و من بعد این سیلی های محکمی که خوردم و حال بدی که داشتم

    روابطمو تموم کردم و همونجا که داشتم پیامو مینوشتم قلبم باز شد و احساس ارامشی که با خودم در صلح شدم رو بدست اوردم

    و این روال در حالی بود که من میخواستم طرف مقابلمو تغییر بدم و این خلاف مشیت الهیست

    ازونجا که الگو تکرار شونده بود

    و من با باورهای محدود کننده ای که داشتم اشخاصی رو به سمت خودم جذب میکردم که به شدت نیاز به توجه داشتن و این موضوع کلی نشتی انرژی بود برام که خودمو قربانی کنم برای حال خوب طرف مقابلم

    الان که دارم این پیام و مینویسم خداوند هدایتم کرده که بفهمم که چقدر ترمز دارم توی انتخاب روابطم اعتماد به نفسم احساس لیاقتم

    و خدارو شکر میکنم خداوند جایی رو برام محیا کرده که با تغییر بتونم این الگوهای تکرار شوندرو شناسایی کنم و قبل خوردن شکو لقد های سنگین تر تغییر بکنم

    واقعاااا با شنیدن این فایل خیلی اولش حالم بد شد

    چون خودم خوب فهمیدم تا تحت شرایط و فشارهای جهان قرار نگیرم تغغیز نمیکنم

    اما میتونم با قدمای کوچک و هدایت رب العالمین تغغیر بکنم

    خدارو شکر میکنم که اینجا هستم

    و میدونم

    در اینده ای نزدیک این تکامل و ردپاهامو مرور میکنم

    و لذت میبرم ازین تغییراتی که توی وجودم برای زندگیم انجام دادم

    دوستون دارم خانواده عزیزم

    آیه صریح قران امروزم:

    آسمان و زمین را و آنچه میان آن‌هاست، برای سرگرمی نیافریده‌ایم که حساب‌وکتاب و معادی در کار نباشد.(انبیا16)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 1947 روز

    سلام استاد و همگروهیهای عزیز

    مدت هاست که میخواستم یه موقعیت بدی رو که توش گیر کرده بودم ترک کنم خیلی سعی کردم ولی نشد. خدا بارها بهم نشونه داد که این روش اشتباهه با نشونه ها بهم گفت که باید راهتو عوض کنی . میدیم نشونه هارو میدونستم باید عوض کنم ولی به راه اشتباهم ادامه دادم. تا اینکه به قول استاد چک و لگدا جهان شروع شد. ولی بازم من کوتاه نمیومدم.

    چک و لگدا روز به به روز بیشتر شدن و من باز به اون موقعیت چسبیده بودم. دو سه روز پیش بود فکر کنم که این فایل رو گوش دادم. امروز هم یه ضربه دیگه از همون ناحیه خوردم ولی اینبار بدون اینکه حالم بد بشه تصمیم گرفتم که یکبار برای همیشه به این وضعیت خاتمه بدم. گفتم هر چی نشونه هارو ندیده گرفتم و چک و لگدا رو تحمل کردم بسه دیگه

    دیگه میخوام تغییر کنم . میدونم یکم دیره و باید زودتر این تغییرو شروع میکردم ولی امروز عوض کنم شرایطمو بهتر از چند ماه یا سال دیگس.

    باز رفتم فایلو گوش دادم و نمیدونم چرا دلم خواست بیام اینجا و پیام بذارم

    امیدوارم هممون قبل از اینکه شرایط خیلی سخت بشه و آسیب ببینیم بتونیم شرایط رو عوض کنیم.

    استاد ازتون متشکرم و از خدایی که این جملات رو بر زبان شما جاری میکنه

    شاید اگر این فایل رو ندیده بودم بازم به همون شرایط ادامه میدادم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      علی بردبار گفته:
      مدت عضویت: 1869 روز

      سلام.

      سال ۸۲ عاشق شدم.اونموقع توی دسته ۱ بودم!

      گردنم خرد شد تا فهمیدم کیس من مناسب نبوده.

      ۳ سال درگیر بودم. بالاخره اونقدر توی حرم سید علاءالدین حسین در شیراز نماز خوندم که بهم ثابت شد باید تغییرش بدم وضعیت رو.

      شب مبعث پیامبر اسلام بود و اونجا بودم …توی حرم. طبق معمول ۵۰ یا ۱۰۰ رکعت( یادم نیست) نماز خوندم.

      بعدش یه مرتبه برام تموم شد.بعد از ۱۱ ماه، هر یکشنبه نماز هدیه خواندن برای آقا…

      گفتم: دیگه بسه مه…خدایا نجاتم بده. فروردین ۸۵ بود.

      اون دختر خانوم همون شب ازدواج کرده بود( اینو بعدها فهمیدم)

      سه ماه بعد با یه فرشته ازدواج کردم که هر روز بخاطرش و بخاطر بچه های معرکه ای که حالا داریم، خدا رو شکر میکنم.

      بهتون حسودیم شد استاد.

      شما احتمالا مدتی بعد به مریخ هم خواهید رفت برای زندگی بهتر.

      سال ۹۰ بخاطر دیسک کمر خونه نشین شدم.

      اینبار هم به مو کشید و پاره نشد…اینبار تیپ دویی شده بودم!

      زودی شروع به ورزش کردم و حالا سلامت هستم.

      آره. منم بدم میاد از پسندیدن خفت…ولی اینجور بزرگ شدم و تغییر دادنش کمی سخته. امیدوارم به زودی همه چیز رو عوض کنم⁦♥️⁩

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    مینا غفوری گفته:
    مدت عضویت: 1824 روز

    سلام وای خدایا سپاسگزارم بابت این فایل که موضوع کار و مسائل مالی رو انتخاب کردم و گزینه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن رو زدم .و این فایل بی نظیر آمد و دیدم واقعا داره چه آگاهی های رو میده واقعا من آدمی بودم که تو شرایط خوب خیلی بی خیال می شدم و میرفتم دنبال حاشیه و اوضاع از اون خوب بودن خیلی زود تغییر میکرد الان تازه متوجه اشتباهم شدم من باید اون موقع تازه دنبال بهتر شدن اون اوضاع خوب میشدم و این روش باعث موفقیت های بیشتر و پایدار تر میشه واقعا خدا رو شکر میکنم با استاد آشنا شدم .

    من تو بیشتر چیزها واقعا تا به مشکل نخوردم خودم تغییر میکردم خیلی نا آگاهانه الان متوجه شدم ولی تو مسائل شغلی و مالی اون مسائل که بالا گفتم تله من بوده .

    ولی تو سلامتی من ۹۵ کیلو بودم خودم تصمیم گرفتم یه روز و هدایت شدم به یک دکتر خیلی خوب و تمام اون رژیم های که میداد رو اجرا کردم و به ۶۹ کیلو رسیدم که چقدر دکتر م منو تشویق میکرد حتی با اون وزن دلخواه بازم من ادامه میدادم .

    و یک تغییر دیگه من این بود من و شوهرم قلیان می کشیدیم و یه دفعه تصمیم گرفتیم و اون کار اشتباه رو برای همیشه کنار گذاشتیم الان ۳ سال بیشتر هست واقعا خدارو شکر میکنم .

    ممنونم استاد جونم بابت آگاهی های که تو این فایل دریافت کردم و واقعا متعهد میشم تا تله شغلی و مالی رو از بین ببرم

    با کمک شما و محصولات شما البته با یاری خداوند

    همگی در پناه الله مهربان باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1431 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به همگی❤

    من اولین بار که شروع به تغییر کردم با یه سوال تو ذهنم بود که چرا بعضی از ادما انقدر اعتماد به نفس دارن ولی بعضیا مثل من نه!!! همیشه این رو مربوط به خانواده و شرایطی که توش بزرگ شده بودم میدیدم چون خواهر و برادر بزرگترم هم همینطور بودن ولی یه چیزی به من میگفت که من دوست دارم متفاوت باشم مثل اون ایده الی که تو ذهنم بود اون دختر جذاب و قوی و خودساخته ولی پر از ارامش و این شخصیت واقعا رویای من بود میدونستم یه جیزی هست ولی نمیدونستم چیه !!

    میدونستم یه چیزی فرای ظاهر هست ولی نمیدونستم چیه اون !!!

    اولین مرحله من با شروع خوندن کتاب هایی تو این زمینه بود که کم و بیش برام مفید بود یعنی به نکاتش عمل میکردم و یه جورایی آگاهانه رفتارم رو تغییر داده بودم اما از درون پوچ بودم و میدونستم خودم که من نیستم برای همین رفتم سراغ دوره ها و چند دوره و حتی مشاوره روانشناسی شرکت کردم و خب خیلی موثر بودن اما بازم اونچه درونم میخواست نبود!!! از این دانش هایی بدست اوردم که حالا میدونم تکامل بوده خودش تو کارم و تو بالا بردن قدرت حرف زدنم تو جمع و … استفاده کردم که کمی موثر بودن تا اینکه من تصمیم گرفتم ازدواج کنم یه جورایی فکر میکرم ازدواج کنم این قضیه درست تر میشه ❌باور نامناسب❌🙈😑 و اونجا بود که تمام تکنیک هایی که یاد گرفته بودم رو پیاده کردم ولی تو این موقعیت هرچی بیشتر تلاش میکردم انگار نتیجه عکس میداد برام و عقب گرد میکردم و من به حالت کلافگی و درماندگی و حتی بهتره بگم داشتم به مرز افسردگی میرسیدم 😑☺ دیگه کلا انداختم گردن خدا که منو دوست نداره و این نجواهای ذهنی ولی در عین حال از خدا هم کمک میخواستم آخه من تو بقیه موارد کمی جواب گرفتم پس چرا این نمیشه😅😅😅 اابته اینم بگم اون موقع انقدر ظرف وجودم کوچیک بود که فکر میکردم کلی نتیجه گرفتم با اینکه بیشتر رفتارهام رو تغییر داده بودم اما الان خدا روشکر میکنم ابنو میدونم حداقل که فقط باید جریان داشته باشی وگرنه سیلی میخوری🚫

    تا اینکه با یه دوره خود شناسی آشنا شدم و دقیقا این بود همه حرفی که میخواستم جواب همه سوالام بود اینکه همه چی باوره اینکه خواسته مهم نیست باور داره کار میکنه و خیییلیییی رشد شخصیتی پیدا کردم و خب نسبت به قبل به اون دختر ایده ال خودم نزدیک شدم خیلییی بیشتر از قبل یعنی اینی که الان هستم آرزوی قبلا بوده برام ولی خب بازم میخوام بهتر و بهتر و بهتر بشه به یاری خدا☺☺☺

    بعد از اونجایی که خواسته های منم بزرگتر شده بود اون دوره حس کردم کافی نیست دیگه برام انگار بازم یه پله بالاتر از اون باید میبود اینو احساسم میگفت و بعد من به این بهشت هدایت شدم و خداروشکر میکنم که دارم در این مسیر حرکت میکنم و از خدا میخوام همیشه که حالا منو به جواب سوالام رسوند که هیچ سوالی ندارم دیگه و دلیل اتفاقات رو میدونم به اندازه درک خودم از قوانین منو ثابت قدم نگه داره تا بتونم رسالت خودمو تو این جهان زیبا انجام بدم الان من انقدر جسارت پیدا کردم که دارم کسب و کار خودم رو انجام میدم چیزی که قبلا اصلا تصورشم نمیکردم،ارتباطم خیلی بهتر از قبل شده ولی خب چون از اول پاشنه اشیلم بوده هنوزم نیاز به کار داره ،قدرت عمل کردنم خیلی بالا رفته،احساس خوبی به خودم پیدا کردم و خودمو بیشتر از قبل قبول دارم که منم میتونم

    خیلی دارم جهت میدم ذهنم رو که دیگران تحسین کنم فقط ،احساس ارامش واقعی دارم چیزی که سالها دنبالش بودم و فکر میکردم باید از بیرون از خودم تامینش کنم و کلی نتایج خوشگل دیگه که خداروشکر داره رشد میکنه روز به روز😍😍😍🤩🤩

    واقعا خدایاشکرت که هر لحظه هستی با ما و به سوالات ما پاسخ میدی حتی وقتی ما منکر وجودت میشیم 😘😘😘😘💙💙

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    محمدرضا باتقوی_1381 گفته:
    مدت عضویت: 1963 روز

    سلام عشق

    سلام زیبا

    سلام پر قدرت

    سلام ذوق و شوق

    سلام خوش خنده

    سلام تغییر

    سلام الگو

    سلام حرکت

    سلام ایمان

    سلام تعهد

    سلام استاد

    چی میشه گفت واقعا؟

    استاد من از خیلی وقت پیش تصمیم گرفتم که تا بلایی سرم نیومده تغییر کنم

    چون لذتای زندگی شمارو دیدم

    چون رنجای زندگی شمارم دیدم

    هر چی گذشت لذتای زندگی بقیه هم بیشتر دیدم

    رنجای زندگی بقیه هم بیشتر دیدم

    تو مسیرم بالا پایین داشتم ولی همواره در حال تغییر بودم

    استاد من “نمیتونم تغییر نکنم” این اصلا یه باور نیست

    این یه تلقین نیست

    من تو ذاتمه تغییر

    نمیدونم از کی این به وجود اومده نمیدونم واقعا تو ذاتم بوده یا نه

    ولی الان اینطوریه که میتونم بگم تو ذاتمه

    اگه تغییر نکنم میمیرم

    از خودم متنفر میشم

    احساس ارزشمند بودنم از دست میره

    اعتماد بنفسم میمیره

    اگه پیشرفت نکنم هیچ دلیلی برای زندگی ندارم

    استاد من تو سناریو نویسی خیلی بیشتر به هدف زندگی پی بردم

    صد ها بار بهترین و رویایی ترین حالت زندگی که میتونم تصور کنم رو نوشتم و احساس خوبی هم گرفتم ازش

    هر چی لذت تو جهان بود که من دوست داشتم تو نوشته هام نوشتم

    ولی استاد میدونی بعد از اینکه همه اونارو نوشتم و انگار تجربش کردم

    گفتم خب حالا چی؟

    همه اینارو رسیدم همه این لذتارو تجربه کردم بعدش چی؟

    تا کی میخوام فقط در یه شرایط عالی لذت ببرم

    استاد مشکل لذت بردنه نیستا

    مشکل اینه تو سناریو نویسی های من فقط خوش گذرونی بود و لذت بردن

    چی توش نبود استاد حدس بزن؟

    “پیشرفت”

    “رشد”

    اینا نبود که من خسته شدم از سناریو نویسی

    همینا باعث شد بیشتر به خودم بیام که از مسیر لذت ببرم

    من به اونجا رسیدم لذتامم بردم خب بعدش چی؟

    استاد یه جا شما میگین اگه من همین آگاهی هارو داشتم و میگفتم برگردم عقب به خودم میگفتم کاش بیشتر لذت میبردم…

    به خودم میگم همش فقط از مسیرت لذت ببر

    استاد من برای مقصد اومده بودم ولی الان مقصد اولویتش برام پایین اومده الان میخوام از مسیر لذت ببرم

    از سختی هاش لذت ببرم

    از رنج هامم لذت ببرم

    از نا امید شدنام لذت ببرم

    از عصبی شدنم لذت ببرم

    از مقاومتام لذت ببرم

    از پستی و بلندی هام لذت ببرم

    اگه لذت نبرم چیکار کنم؟

    خلاصه که استاد نمیدونم خودت چقدر آدم دنبال تغییر هستی یعنی منظورم اینه چقدر تو ذاتته یا اینکه خودت رو مجبور میکنی به تغییر

    ولی من واقعا تو ذاتمه تغییر

    رشد تو ذاتمه

    پیشرفت تو ذاتمه

    تعریفش همینه فقط که:

    اگه من پیشرفت، تغییر، رشد برای یه روز نکنم یک کلام

    مردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: