چه افرادی برای مهاجرت کردن، مناسب ترند | قسمت 1 - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)

343 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم غدیری گفته:
    مدت عضویت: 3759 روز

    یوهوووووووووو

    درود به استاد و همه و همه، من دیوونه ی این فایل هاتونم. از بس مثال ها عالی هستن. از بس قانون توش مرور میشه. از بس آنالیز میشه. چرا آخه چرا اینقدر خوبه، دقیقِ، منطقیه؟ باعث میشه فکر کنم. به درونم برم ببینم چند چندم با خودم، با تصمیماتم با هدف هام. یعنی نکاتی که میگین دُر و گوهر هستن، خدا کنه بتونم درک کنم. هیچکی رو مثل شما ندیدم برای سفر کردن و به دل ناشناخته ها رفتن. مدل سفر شما نگرشی بهم داد که تازه معنی سفر را فهمیدم. و اون شد هدفم. یعنی دیدم اینجوری میتونم خودمو ببینم. نه که با برنامه و از خانه برم توی هتل شیک . درسته اونم یه مدل هست ولی دستاوردهاش خیییییییییلی فرق داره. استاد من و صحرا (دختر طبیعت) از سال 1400 سعی کردیم مثل شما سفر کنیم و واقعا هر بار بهتر فهمیدیم چی میگین از ایمان به خداوند. کنجکاوی مان را تقویت میکنیم. از رهنمودهایتان بهره می‌بریم. خدا رو شکر که امروز مرور مجدد این فایل پس از مدتها قسمتم شد و خیلی به موقع بود. در زمان مناسب …خدایا شکرت برای این آگاهی های آسمانی. غلبه بر ترس هام که در فاز جدید شناسایی هستن میتونن باعث رشد شخصیتی ام شوند و با کمک پروژه ی مهاجرت به مدار بالاتر دارم به شناخت بهتری میرسم . اولین قدم همون کارهای به تعویق افتاده، پوشه های باز الکی، و پیدا کردن کارهای غیرضروری هستن که در ذهنم بسیارند و اینکه (از کجا آمده ام ، آمدنم بهر چه بود) هرچه شفیق تر با مریم مواجه میشم بهتر می بینمش و احساساتش رو درک میکنم، خیلی بیشتر از قبل دوسش دارم، چون دارم باهاش به هماهنگی میرسم بالاخره دارم پروانه میشم ولی عجله ندارم. از بودنم واقعا دارم لذت میبرم. نه با توهم با عشقی که در ذره ذره های هستی جاریه. تسلیم خدا بودن در هر لحظه منو به رضایت درونی بیشتری میرسونه. قبلا همه چی باید با برنامه پیش می‌رفت و هر اتفاقی بیرون از اون برنامه چه خوب چه بد برای من ناراحت کننده بود. الان فرق کرده ام، نمی خوام کنترل کنم. میگم فقط سمت خودم رو انجام بدم همین. لحظه ای به خودم اینو یادآوری میکنم که جهان یه فرمانروا داره اون بلده چکار کنه،…خدایا چقدر طول کشید اینو درک کردم تازه در حد الان… باید پارو زد و وا داد… پارو بزن…پارو بزن …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    پریسا کیانی گفته:
    مدت عضویت: 372 روز

    سلام ودرود به استاد عباس منش عزیز وخانم شایسته مهربان ودوست داشتنی

    من اولین باره که در سایت شما نظر ارسال میکنم

    وبعد از کلی تلاش برای عضویت بالاخره موفق شدم وبابت این موضوع بی نهایت سپاسگزار خداوندم…

    اول تشکر میکنم بابت شارژ کیف پول که به محض ورود کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم

    وکتاب رویاهایی که رویا نیستند رو تهیه کردم وواقعا صداقت شما طبق تجربیات واثبات زندگی تان کاملا مشخص هست واین باعث تحسین بیشتر خودم برای ادامه مسیر با شماست .

    نحوه آشنایی من با شما تقریبا 8یا 9 سال پیش بود که یه روز صبح همسرم ماهواره رو روشن کرده بود…و اونموقع اصلا در مسیر اگاهی نبودم وحتی نماز خوندنم از روزی وظیفه بود تقریبا بعد 2سال بود که خدا هدایتم کرد به مسیر اگاهی.

    ومن در این تصویر شما رو دیدم که با براونی هستین ودارین توضیح میدین راجب موتوری که قدیم داشتین ودراین حین به موتورهاتون سوار میشدین وتصویر خونه ‌ماشین هاتون بود.راستش رو بخایین من تا حالا چنین فراوانی رو قبلش هیجااااااا ازنزدیک ندیده بودم…واز اون روز وقتی از کمبود صحبت میشد هنوزم من شما رو مثال میزنم….خلاصه بی نهایت از خدا سپاسگزارم که من رو در مدار شناخت شما قرار داده بود حتی از سال ها پیش.

    حرف هام خیلی زیاد هست چون من از طولانی پیام نوشتن احساس میکنم شاید کسی حوصله خوندن رو نداشته باشه وشما گفتین طولانی بنویسین وبرای همین طولانی نوشتم

    استاد عزیز من با خودم قراری گذاشتم از سال جدید که هرروز شروع کنم فایل سفر به دور امریکا رو ببینم ویه دفتر مخصوص هم دارم که هر ایده به ذهنم رسید توسط فایل ها یادداشت میکنم.

    والان قسمت 154 هستم کم مونده تموم بشه

    علت اینکه انتخاب کردم از این لیست سفر به دور امریکا رو شروع کنم این بود که چند سالی بود مسافرت تو زندگیمون معنیش رو ازدست داده بود واگه میخاستیم بریم بخصوص همسرم اوایل وابسته به خانواده اش بود احساس میکردم حس گناه داره ازاینکه اونا بمونن وما بریم و…….واصلا لذت رو تجربه نکرده بودم وهمش استرس واتفاقات بد واصلا مسافرت تو ذهنم بی معنی شده بود این فایل ها دردرونم کلی اشتیاق ایجاد کرد ‌امسال با همسرم رفتیم شمال و ‌کلمه هدایت رو تو ذهنم داشتم چون خودم دوست داشتم اینبار باهدایت پیش برم وبه هدایت شدنمون ایمان پیدا کردم وبه طرز عجیبی به گیسوم هدایت شدیم وازهمه مهم تر من حوله دلار شما رو دیده بود وخیلی خوشم اومده بود دیدم تو گیسوم دقیقا همون رو میفروشن وبی معطلی سریع خریدم واین همون هدایت بود بنظرم…

    نتایج ها زیاده اما میخام راجب مهاجرت که فایل گذاشتین بگم که احتمال زیاد منم بتونم با مهاجرت هم سو باشم طبق شخصیت خودم تیپ اجتنابی هستم من الان 9ساله که از شهر تبریز از خانوادم دور شدم وبا همسرم تو کرج زندگی میکنیم وخداروشکر همسرمم این ویژگی رو داره وبیتابی رو خداروشکر ندارم اصلا ،برخلاف خیلی از عزیزان فامیلامون وهمیشه در تعجب هستن که تو چطوری تنها میمونی چون دیدم ازنزدیک که این عزیزانم تنهایی هاشون رو با فامیل ‌رفت اومد کردن پر میکنن تا با خودشون تنها نباشن و…….

    اما من تو این تنهایی خدای واقعی رو شناختم ،شاید اگه دور نمیشدم الان یه ادم دیگه ازخودم نمیساختم وخیلی از پیشرفت های دیگه رو نداشتم

    ومن فکر میکنم تو این مدت کنترلم خوب بوده به هر. سختی چون میدونم بزرگترین سختی ترس ازتنها شدنه ومن خداشکر این ترس رو برطرف کردم وهرروز روش کار میکنم من خیلی دوست دارم در آینده به کمک خدا با امریکا بیام وتجربه های خوب نکرده دیگه رو امریکا تجربه کنم وزندگی کاملا متفاوت دیگه ازلحاظ فرهنگ رو تربه بکنم تنها انگیزه ام برای اومدن فقط آیندمه چون هدف اصلیم در راستای رسالتم تاسیس بیمارستان تخصصی زنان وزایمان در ایران ‌وامریکا هست استاد این هدف بهم الهام شده ومن در راستاش قدم برداشتم ودارم درس میخونم چون به رشد روحم اول ازهمه خدمت میکنم بعد لذت بردن از زندگی ….

    سپاسگزارم بی نهایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    فاطمه بیات گفته:
    مدت عضویت: 1037 روز

    سلام استاد عزیزم،چقدر این فایل جواب سوال هایی بود که این روزا تو ذهنم داشتم

    من تو دوره فوق العاده ی 12 قدم باهاتون همراهم و تمامی حرفاتون رو سعی میکنم مو به مو اجرا کنم

    روزا هی دارن میگذرن و من دارم به مهاجرت تحصیلی نزدیک تر میشم

    این فایل باعث شد بخوام تمام حرفام و ترسهام رو توی کاغذ بیارم

    من با اینکه سنم کمه،ولی نسبت به دوتا خواهر بزرگم،خیلی مستقل ترم و وابستگی کمتری نسبت به خانواده و دوستانم دارم،

    و همیشه دنبال فرصتیم که بتونم تنها بشم>

    البته این شخصیت از اول نبود و کم کم با کردن روی خودم شکل گرفت

    خیلی سخت نمیگیرم و به قول شما خیلی راحت میتونم خودمو با شرایط وقف بدم

    فکر کنم بخاطر همین بود که تصمیم گرفتم مهاجرت تحصیلی رو امتحان کنم

    حالا که فکر میکنم واقعا اگه تو موقعیتش قرار بگیرم خیلی چالشای زیادی سر راهم قرار بگیره،ولی از بس انگیزه های من برای مهاجرت زیاده،فکر میکنم هیچ کدوم از این چالشا اذیتم نکنن

    چون من از وقتی یادمه عاشق امتحان کردن زبان های جدید،جاهای جدید،و چیزای جدید بودم

    این فایل باعث شد دوباره بخوام فکر کنم و بخوام هی بیشتر و بیشتر در خودم ویژگی کسایی که برای مهاجرت مناسب هستن رو در خودم ایجاد کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    مصطفی سیار گفته:
    مدت عضویت: 749 روز

    به نام خداوند بخشنده بخشایشگر که‌ تنها قدرت حاکم بر جهان هستی است و من را هدایت می‌کند.

    با درود خدمت همه دوستان و استاد عزیز و خانوم شایسته.

    من بخاطر کار کردن روی روانشناسی ثروت 1 زیاد نمیتونستم به سایت سر بزنم و از مدت ها پیش مهاجرت فکرم رو درگیر کرده بود چند تا ایده برا آینده و زندگی خوب داشتم که یکیش مهاجرت بود و کنار تمام ایده ها ایده مهاجرت برام یه درمیون تکرار میشد و همیشه میگفتم وقتی من توی ایران میتونم موفق باشم و خوب زندگی کنم به نقل از استاد پس هر جای دنیا باشم میتونم خوب زندگی کنم ، اما نمیدونستم چیکار باید انجام بدم تا این که یک سال پیش دیگه با همسرم تصمیم قطعی برای مهاجرت گرفتیم و گفتیم باید تکاملش طی بشه و وقتش که رسید خداوند هدایت میکنه و یه سری از کارها رو هم آرام آرام داریم انجام میدیم از قبیل گرفتن یه سری مدرکها و کسب مهارت بیشتر در کار خودم .

    تا این که دوروز پیش رفتم توی سایت و یهو چشمم افتاد به این فایل که برام بسیار جالب و جذاب بود با شوق چند بار فایل رو دیدم و چندین بار در موردش با همسرم صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدم که ما توی فایل اول تمام شرایط رو داریم .

    در مورد انگیزه … خب اولین انگیزه اینه که من یک بار به دنیا اومدم یک بار هم زندگی میکنم پس میخوام تا جایی که بتونم عالی زندگی کنم و شخصیتی در خودم بسازم که با توجه به احساس لیاقتی که میتونم در خودم رشد بدم در کشوری بسیار خوب که خداوند هدایتم میکنه زندگی کنم و هم خودم رو در شرایط بهتر قرار بدم و هم زندگی نسل‌های آینده م رو بهتر کنم چون خانواده ضعیفی داشتم و تنها فرد خانواده شش نفری م هستم که اینجوری فکر میکنم و عمل میکنم انگیزه بعدی این که کیفیت زندگیم رو هر چقدر که میتونم بهتر کنم انگیزه بعدی از امکانات و وسایل نقلیه بهتر و به روز تر استفاده کنم انگیزه بعدی آزادی رو در جنبه های مختلف تجربه کنم و انگیزه های کوچیک تری که دارم .

    در مورد این که آیا سابقه و عقبه ی مهاجرت و مسافرت دارم یا نه . در این مورد هم خوشبختانه پنج ساله که از یکی از روستاهای شیراز که 4 ساعت تا شیراز فاصله داره به تالش مهاجرت کردم و کاملا با توکل بر خدا و بدون پشتوانه و حمایت از کسی حتی زمانی که مهاجرت کردم تا دوسال هیچکس بامن ارتباط تلفنی هم نداشت و گلیم خودم رو از آب کشیدم .سه چهار ماه هم سال 83 توی شیراز توی یه قهوه خونه کار کردم اگه مهاجرت حساب بشه. در مورد مسافرت هم تقریبا منهای 3یا 4 تا شهر کل ایران رو رفتم و بعضی از شهرها رو ده ها بار سفر رفتم از 10 ، 15 سال پیش سالی بیشتر از بیست تا سفر رفتم . یک بار هم سفر خارجی رفتم .

    در مورد کنجکاوی بسیار کنجکاو هستم که طبیعت رو ببینم و با آدم‌های مختلف روبرو بشم .

    در مورد وابستگی به هیچ کس هیچ وابستگی ندارم تکاملش رو اساسی طی کردم .به هیچ چیزی از جمله شهر و کشور خاک و شغل در مکانی خاص و هیچی مطلقا وابستگی ندارم و شغلم که مورد علاقه م هست رو اعتقاد دارم هر جای دنیا باشم میتونم انجام بدم .

    در مورد تغییر و انعطاف پذیری و ارتباط با آدم‌های جدید بسیار مشتاقم اگه هم مدار و همفازم باشه و اگه یه شخصیتی با من روبرو بشه که نتونم ارتباط برقرار کنم اصلا ارتباط نمیگیرم . آدمی بدردم میخوره که یه چیزی بمن اضافه کنه.

    در مورد زندگی در شرایط سخت چادر زدن و آتیش روشن کردن و یا غذای معمولی راه انداختن حمام صحرایی و سرویس و مسائل اینچنینی همه رو گذروندم و هیچ مشکلی ندارم .

    تنها موردی که براش هنوز کاری انجام ندادم بحث زبان بود که اونم به امید خدا و با توکل بر خدا اونم اوکی میکنم . ..

    این فایل بشدت برا من درس داشت و بسیار بدردم می‌خورد تا بفهمم کجا واستادم چه شخصیتی دارم پتانسیل چه کاری رو دارم انسان سرسختی هستم توکل و ایمانم بخدا چقدره مهاجرت درست و اصولی چجوریه و نکنه یه حوسه و من جو گیر شدم …

    از استاد عزیز واقعا سپاسگذارم که این فایل عالی رو ضبط کردن و روی سایت گذاشتن .

    از همه دوستان که این کامنت رو خوندن هن سپاسگذارم . انشالا که با هدایت خداوند وراهنمایی های استاد عزیز همگی در مسیر درست به سعادت و خوشبختی برسیم . در پناه خداوند باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    حسن طهماسبی گفته:
    مدت عضویت: 1368 روز

    با عرض سلام ووقت بخیر خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته مهربان وهمه خانواده عباسمنش در سراسر دنیا.استاد جان چقدر زیبا ورسا وکامل وبی عیب وکم نقص این مسئله مهم را موشکافی کردید ومنطقها ودلایل شما برای انجام دادن یا ندادن اینکار بشدت درست وبجا بودند.برای هر بخش از صحبتهاتون ،واقعا توضیحات ومثالها قانع کننده وذهن پسند بودند.وزیباتر اینکه تمام مثالها وتوضیحات جانبی شما همه از تجارب واتفاقاتی بود که شما شخصا اونها راتجربه کردید ودر واقع از نزدیکترین حالت ممکن با اصل موضوع ودرواقعی ترین شکل ممکن با اون چالش یا هیجان حاصل از مهاجرت ،دست وپنجه نرم کردید وتلخ وشیرین این موضوعات رابا زبان خودتون ووجود خودتون چشیدید ونقل قول دیگران یا اما واگر یا قوانین نصفه ونیمه ورو کاغذ را اینجا نگفتید،بلکه مطالبی را عرض کردید که من بعنوان یک ایرانی ساکن در هرجای دنیا اگر صحبتهای شما را در این زمینه بشنوم ودرک درست وبه دور از هیجان وعاری از تعصبات نژادی از این صحبتها بکنم،،میتوانم به درست ترین شکل ممکن از این تجربییات واین اموزه ها وراهکارها استفاده کنم وحتی زمانی که هنوز روی مبلمان خانه ام نشیته ام وتصمیمی در رابطه با مهاجرت میخواهم بگیرم،چنان راه ومسیر روشنی برایم مجسم کردید کهاز همون اول وشروع مسیر میتوانم تصمیم بشدت درست تری برای اینده ومهاجرتم بگیرم که بسیار در اینده کمک کننده وتاثیر گذار است وچه بسا میتواند کمک شایانی به من وخانواده ام درجهت حرکت درست برای اینده زندگیمان بکند ..بدون اینکه ریالی پول رابخواهم ضرر تجربه های غلط کنم ویا قدم درمسیر اشتباهی بگذارم که بعضا غیر قابل برگشت است.انگار که من راشما از داخل خانه درمحل زندگیم برداشتید وبه یک سفر بدور دنیا بردید واز تلخ وشیرین وزشت وزیبای تمامی مسایلی که من در طول این تصمیم بزرگ،یعنی مهاجرت حتما به انها برمیخورم،اگاه کردید ،براحت ترین شکل ممکن.استاد من بعنوان کسی که تلاش مستمری درجهت مهاجرت به خارج از ایران انجام میدهم ویکسری ایدیهایی در ذهنم داشتم .ام الان مثل کسی هستم که دوسه سالی را وقت صرف مطالعه ومسافرت به کشورهای دنیا داشته وبه صلاح اگاهی وتجربه تا حدود زیادی مسلح شده است،میمانم.البته ،نه تنها این فایل اگاهی بخش وبشدت مفید ولازم وبجا بود که تمامی فایلها وبرنامه ها ومحصولات شما،هرکدام درهایی از اگاهی وعلم ودانش اختصاصی در رابطه با اصل اون موضوع رابر روی ذهن ومغز ووجود من گشوده است که گاهی احساس میکنم میتوانم رهبرییت کل جهان رابدست بگیرم وهمه مردم جهان رابه مسیر اگاهی وسعادت رهنمون شوم.من فایلهای رایگان شما رابسیار بسیار وبه تکرار گوش کرده ام ومحصولات شما مثل دوره دوازده قدم ودوره کشف قوانین ودوره احساس لیاقت وارزشمندی ودوره قانون سلامتی. ودورهراهنمای عملی دسیابی به روییاها راخانوادگی خریدیم وهمه با هم گوش میکنیم واین تغییرات بزرگ درکل خانوادمان هویداست.وسایت شما هم مثل باشگاه رفتن یا سرکار رفتن جزی جداناپذیر روزمرگیهای من است ومن تمام موفقییتهام را مدیون اگاهیهایی هستم که شما در محصولات وفایلهاتون اموزش میدید ومن قطره ای از دریای اگاهیها را دریافت کردم.استاد عزیزم سپاسگذار شما همیشه هستم وسپاسگذار خداوند که مرا درمسیر این اگاهیها قرار داد وزندگی راتا این حد ،در این مسیر لذتبخش ،برایم هیجانی ودلچسب کرده.شما وهمه دوستان رابه دستان قدرتمند حضرت حق میسپارم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    سمیرا صنعت کار گفته:
    مدت عضویت: 1543 روز

    به نام خدای بخشنده ی مهربانم

    کامنت شماره 9

    الهی شکرت برای سومین کامنتم در این روز پر برکت

    خدایا شکرت که تو اینقده فوق العاده ای و اینقده فایلای ارزشمند به استادمون میگی تا بیاد و برای ما با زبان ساده و صدای قشنگش بگه

    سلام استاد قشنگم و مریم جانم

    سپاسگزارتم استاد برای این فایل ارزشمند که برامون ضبط کردید

    وقتی چشمم به اسم فایل افتاد ناخودآگاه به یاد عزیزدلم افتادم که الان تو سفر هست و حتما در بهترین زمان میبینه این فایلو آخه هدفش مهاجرت هست و همیشه و همیشه و همیشه در موردش حرف میزنه با من با خودش و من ایمان دارم که به هدفش میرسه خدایا شکرت

    این فایلم مثل تمام فایلای سایتمون پر از آگاهی هست و چشم و گوش و قلب آدم رو باز میکنه و مسیرو روشن میکنه خدایا شکرت

    چه کسانی برای مهاجرت کردن مناسبترن ؟

    در جواب به این سوال استاد اونقدر حرفای جدیدی زدید که من به شخصه اصلا بهشون فکر نکرده بودم

    واقعا ازتون ممنونم

    چه انگیزه ای برای مهاجرت کردن داری ؟

    چرا میخوای مهاجرت کنی ؟

    وقتی این سوالات رو پرسیدید قلب من این جواب رو داد :

    دوست دارم مهاجرت کنم تا یک محیط ایزوله برای خودم داشته باشم که بدون وجود کسی راحت روی خودم کار کنم و البته که دوست دارم فقط دخترم کنارم باشه

    تو ذهن من مهاجرت هنوز به معنای مهاجرت از کشورم به کشور دیگه نیست چون احساس میکنم که هنوز آماده ش نیستم اما سفر کردن رو دوست دارم خیلی هم زیاد دوست دارم و تو سفر یک آدم غرغرو و اهل گله و شکایت نیستم همیشه خودم رو با شرایط اوکی کردم البته اون سمیرای قدیم بیشتر بخاطر اینکه دیگران اذیت نشن اما این سمیرای جدید برای اینکه خودم لذت ببرم

    (همین اردیبهشت ماه با دخترم و مامانم و خواهرم و خانوادش و چندتا از فامیلا رفتیم شمال 5تا ماشین بودیم و خیلی خیلی زیاد بهم خوش گذشت چون سعی کردم آگاهانه لذت ببرم چون من ده روز اومده بودم که فقط کیف کنم و به هیچ چیزی اجازه نمیدادم که خراب کنه مسافرتمو البته که خب این همه آدم با این همه سلیقه و طرز فکر سفر کردن صددرصد بدون تضاد نبود اما در کل لذتاش برای من خیلی بیشتر بود تا بقیه و اینو به وضوح میدیدم و چقدر من تو اون سفر بزرگ شدم و چقدر بعضی از تضادا باعث شد که من خواسته هام رو بفهمم و خداروشکر میکنم همیشه)

    جوابای بی نظیر خودتون به این سوال اندازه یک جهان نگاه منو بزرگ کرد نسبت به این موضوع و دید جدیدی بهم داد الهی شکرت

    منم دوست دارم مهاجرت کنم بخاطر تجربه ی آزادی ، آزادی طرز تفکر ، آزادی دین و مذهب ، آزادی پوشش ، آزادی نوع زندگیم آزادی در تجربه ی اینترنت نامحدود

    دوست دارم مهاجرت رو برای تجربه ی امکانات رفاهی

    دوست دارم مهاجرت رو برای اینکه دخترم تو شرایط بهتر درس بخونه و بدون محدودیت بتونه به سمت علاقه ش بره

    دوست دارم مهاجرت رو برای اینکه بتونم به کشورای مختلف راحت سفر کنم و تجربه کنم

    اینا چیزایی بود که وقتی شما درموردشون صحبت کردید من دیدم خیلی دوسشون دارم

    ویژگی های کسانی که مهاجرات براشون خوبه :

    1. کنجکاوی { چقدر برای دیدن جاهای جدید کنجکاو هستید؟ چقدر دوست دارید که تجربه کنید جهان رو ؟ چقدر دوست دارید که برید تو دل ترساتون با این کنجکاوی؟ }

    من خیلی کنجکاو نیستم اما سفر کردن رو و دیدن جاهای زیبا مخصوصا سواحل رویایی رو خیلی خیلی دوست دارم و یکی از رویاهام سفر کردن به تک تک اون جزایره و تجربه کردنشونه

    2. چقدر میتونی خودت رو با شرایط جدیدی که توش قرار میگیری اَداپت کنی ؟

    { چقدر میتونی انعطاف پذیر باشی در مقابل تغییراتی مثل تغییر فرهنگ تغییر زبان تغییر نوع پوشش تغییر نوع تفکر ؟ }

    من کلا تو وفق دادن خودم با شرایط خیلی خوبم

    ولی چون به غیر از تجربه چندتا سفر به کشورای زیارتی تجربه ی دیگه ای ندارم دقیق نمیدونم چقدر ممکنه سخت یا آسون باشه اما با توجه به روحیه ای که از خودم میشناسم به نظرم میتونم تو مدت کوتاهی خودمو اوکی کنم :)

    3. چقدر روابط عاطفی و وابستگی های عاطفی با خانواده و فامیل و دوستان دارید و حتی با شهر خودتون ؟

    خب من تنها وابستگیم دخترم و مامانم هستن

    عزیزدلم هم هست اما تو رابطه م با عزیزدلم الان خیلی بهتر شده وابستگیم و چون میدونم هدفش مهاجرت هست دارم روی خودم کار میکنم وابسته نباشم

    و البته که از زمانی که پدرم فوت شدن و من با اون شدت از وابستگی بهشون تونستم خیلی خوب رد کنم اون شرایط رو نسبت به بقیه خانوادم به نظرم در مورد مامانمم تا حدودی بتونم

    و در مورد دخترم چون کنجکاو هست و به شدت دوست داره که مهاجرت کنه دلم میخواد که با دخترم باشم و اگه این اتفاق بیفته که با دخترم و عزیزدلم مهاجرت کنم به نظرم خیلی فوق العاده س و البته که به خدا سپردم و فقط خواسته م رو بهش میگم تا خودش منو آماده کنه و هر جوری که برای من بهتره بچینه و من راضی هستم

    من دوست دارم تکاملم رو طی کنم و بعد تجربه کنم

    همیشه به عزیزدلم میگم که من دوست دارم اول سفر کنم به همه جا بعد ببینم که چی دوست دارم و خیلی خوشحال شدم ک استاد هم به این موضوع اشاره کردن :)

    4. چقدر با تغییر مقاومت میکنید ؟

    { تغییر محل زندگی ، محل کار ، شرایط شغلی ، حتی تغییر منوی غذایی و … }

    من بعضی از تغییراتو دوست دارم و زود میپذیرم و بعضیا رو دیرتر میپذیرم مثلا تغییر محل زندگی رو کلا دوست دارم و برام جذابه اما تغییر شغل با اینکه اینکارو تا حالا چندین بار انجام دادم اما اولش پذیرش و انجام دادنش برام سخته ولی بعد یه زمان کوتاه اوکی میشم ، یکی از چیزایی که من خیلی قبلا بهش فکر میکردم مزه غذاها بود که آیا دوست دارم یا نه ، که با قانون سلامتی این موضوع حل شده کلا :) اما در کل دوست دارم که تجربه کنم غذاهارو رستورانارو نوشیدنی هارو …

    جالب بود که وقتی در مورد گوشی گفتید من دیدم ک مقاومت دارم :) من گوشی آیفون دوست دارم اما چون دیدم هرکسی که مخصوصا تو کار قبلیم گوشی آیفون داشت مجبور بود در کنارش گوشی اندروید هم داشته باشه در مورد این نوع گوشی مقاومت دارم و جالبه که همیشه ناخودآگاه من میگه که این گوشی فقط به درد خارج از ایران میخوره :( خیلی برام این طرز فکرم عجیب بود و من هیچ وقت درخواست گوشی آیفون نداشتم از خدا :(((

    خدایا شکرت برای این خودشناسی ها

    مهاجرت تغییر خیلی بزرگیه

    قدم اول بهتره که سفر کنی اول تو کشور خودت ، شهرارو بری ببینی ، جاهای دیدنی رو بری ، کشف کنی و کم کم که آماده شدی سفر کنی به کشورای مختلف و اگر توان مالی داشته باشی خیلی خوبه که حداقل بین 10 روز تا 2ماه باشی تا به یه شناخت نسبی برسی و ببینی میتونی خودت رو وفق بدی

    ببینی دوست داری اون کشورو اون فرهنگ رو یا نه

    و این قانون تکامله

    خداجونم واقعا ازت سپاسگزارم

    چقدر از این فایل چیز یاد گرفتم

    چقدر احساس میکنم آگاه شدم نسبت به موضوع مهاجرت

    سپاسگزارتم استاد که همیشه یه موضوع جدید با یه دیدگاه متفاوت بهمون میدی

    خداجونم هرلحظه هدایت کن منو در زمان مناسب به مکان مناسب و به انسان ها و شرایط و اتفاقات مناسب .

    دوستتون دارم

    در پناه رب یکتا ثروتمند و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    محسن mohsenta57 گفته:
    مدت عضویت: 948 روز

    به نام خدای الهام کننده و رزاق و پشتیبان

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان عزیزتر از جانم

    دیگه همه ما به این جور اتفاقاتی که الان میخوام براتون تعریف کنم عادت کردیم و زیاد شوکه نمیشیم ولی باز هم برامون جالبه که وقتی قوانین را یاد میگیری انگار خدا هم بیشتر حواسشو برای الهام کردن به تو جمع میکنه .. راستش چند وقتیه که به فکر مهاجرت از شغل فعلیم به شغل جدید در یک شرکت جدید هستم و هی مطالعه میکنم و هی باهاشون جلسه میذارم و اون بندگان خدا هم چقدر با حوصله ومتانت و خوشرویی بهم اطلاعات میدن و با شرایط حقوقی من راه میان ولی باز هم همون ایمان ضعیفم به اینکه توکلم باید به خدا باشه باعث شده بترسم و تا اینکه دو روز پیش یکدفعه دیدم استاداین فایل را گذاشت و گوش داد و کمی ترسم ریخته و فهمیدم که خدا بهم داره پیام میده ولی از شما چه پنهون باز هم ترس دارم وامروز نتیجه نهایی این پیشنهاد را به من دادند که از نظر مالی و پوزیشنی که میخوام اونجا داشته باشم دو طرف اوکی شدیم ولی اون عدم ایمان قوی من (اینجارو دارم با اشک مینویسم و دارم به خودم نهیب میزنم که چرا اینقدر تکاملت رادیر داری طی میکنی )داره هنوز با من کلنجار میره که اگه از این شغل که 23 ساله در اون هستی و همه در شرکت میشناسنت بری و اون شرکت یکدفعه بگه نمیخوامت و بعدش چکار میخواهی بکنی؟؟؟؟؟؟؟ که یکدفعه دیدم یک پیام از محمد فتحی عزیز اومد که کامنت برای این فایل مهاجرت گذاشته بود و دوباره فهمیدم که خدا داره باهام حرف میزنه …

    اما دوستان عزیزم ،استاد عباس منش عزیز هنوز میترسم و دارم فکر میکنم و از خدا میخوام الهام واضحی بهم بده که ایا اینکار درسته که انجامش بدم یا نه؟؟؟ خدایا کمکم کن که من از هر خیری که از تو به من برسه فقیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      پدرام فصیح زاده گفته:
      مدت عضویت: 1204 روز

      سلام محسن جان.

      خوبی عزیزم؟

      من از سال 97 وارد صنعت بیمه شدم و از روی بی ایمانی تا سال 1402 داخلش بودم و همش کلنجار میرفتم که چطور ولش کنم؟ چکار کنم؟ به بقیه چی بگم؟ اگه فردا روزی بیمه شده هام بفهمن چی میگن؟ و خیلی سوال های دیگه که منو از حرکت وا می‌داشت…

      ولی روز موعود فرا رسید و یک روز پا روی ترسم گذاشتم و به مدیرانم گفتم دیگه نمیخوام کار کنم و فقط میخوام بیمه شده هام رو مدیریت کنم که قسطهاشون واریز بشه و اگه کاری داشتن انجام بدم.

      چون تا 30 سال پورسانت داره برای ما ( البته از سال پنجم کم میشه)

      خلاصه نشانه ها اومد که کارت درسته و برو جلو…

      بعد از این اقدام خدا یک شغل جدید توی حوزه خدمات برام جور کرد و مدتی اونجا کار کردم و خدمات دندانپزشکی تخفیفی انجام می‌شد و مردم رو ثبت نام میکردم و پورسانت میگرفتم.

      کارم خیلی گرفته بود و درآمدم به نسبت بیمه خیلی بهتر شده بود، ولی من اون شغل رو نمی خواستم و همش از خدا شغل راحت تر رو میخواستم. ناگهان همین شغل خدماتی درآمدش رسید به صفر….

      ولی من گفتم الخیر فی ما وقع و حالم رو خوب نگه داشتم و همزمان دنبال کار جدید گشتم.

      و دقیقا در بهترین زمان در مکان درست بودم و اگر اون روزا من درآمدم توی شغل خدماتی صفر نمیشد، من اون روز دنبال کار جدید نمیگشتم که اون روز آگهی شرکت کاله رو ببینم و بتونم بشم ویزیتور راحت ترین لاین شرکت.

      من همیشه توی ذهنم از ویزیتوری شرکت های بزرگ میترسیدم و نمیتونستم بپذیرم که براشون کار کنم و این تصمیم من خیلی سخت بود که از آزادی مکانی برسم به جایی که بخوام ساعت بزنم توی شرکت برای حضور و غیابم.

      دقیقا با ورودم یه شرکت کاله که با نشانه ها خدا محکم نشونم داد که مسیر درسته و نباید بترسم.

      میدونی نشانه چی بود؟

      مینوسم تا شاید کمکت کنه….

      پسر من از وقتی بدنیا اومد به مادرش نگفت مامان و گفت «ماجان». از روزی که این اتفاق افتاد، ماجان برای ما شد یه برند خانوادگی و خانمم میگه هر کدوم از بچه هامون بدنیا بیاد نمیذارم بهم بگن مامان و همشون باید بگن ماجان……..!

      من همون روزی که مصاحبه ام تموم شد و قرار شد از فردا بیفتم دنبال آماده کردن مدارک، شبش رفتم توی اینترنت و راجع به کاله تحقیق کردن که ببینم چجور شرکتی هست و با ویزیتور چه رفتاری داره.

      وقتی سرچ میکردم دوتا نشونه برام اومد که دلم به شدت محکم شد و گفتم خدایا با تموم سختیش میرم جلو و پا میذارم روی ترسم….

      1. توی اینترنت نوشته بودن کاله شاید به نیروی های اداری‌ زیاد نمیرسه، ولی به ویزیتورهاش بها میده ( البته نیروهای اداری‌ هم خدمات خوبی دارن، ولی یکم از سر ناشکری این حرفا رو زده بودن)

      2. متوجه شدم که کاله یک لاین تولیدی برای کوکان داره به نام تجاری ماجان

      این نشانه برای هیچکس نشانه نبود جز من. چون ماجان در انحصار ما بود و وقتی چشمم به سایت ماجان افتاد اشکام سرازیر شد و گفتم خدایا من دیگه تسلیمم. میرم جلو هر سختی هست تو برام آسونش کن.

      خدایی الان مزایایی دارم که بقیه لاین های کاله که ویزیتور دارن ویزیتورهاش ندارن.

      1. تنها لاینی که کارتخوان بهش نمیدن که بیفته دنبال پول لاین منه و فقط نقدی هست و فقط برای چندتا مشتری خوبشون رسید میذارن اونم به لطف خدا به من نمیرسه و چون اگه مغازه دار به من بدهکار باشه نمیتونه از لاین دیگه سفارش بزنه، معمولا همکارای دیگه زحمت تسویه رو میکشن و من فقط عشق میکنم توی لاین خودم.

      2. هدف هایی که برای لاین ما میذارن زیاد سختگیری ندارن و مثل بقیه لاین ها بایدی در کار نیست که حتما باید بار بدیم مغازه ها

      3. به خاطر نوع محصول من لاین من خیلی ترافیک کاری کنی داره و به لطفا الله از همشون زودتر کارم تمومه

      4. به لطف خدا مدیران من از همه لاین ها به راه ترن و خدا دلشون رو نسبت به من نرم کرده

      5. تنها لاینی که ویزیتور تلفنی توی فروش کمکش میکنه منم و اصلا یه نعمته بزرگه( فکر کن خودت خبر نداری و اون داره برای تو میفروشه و تنها زمانی بهش پورسانت میدن که تو به پورسانت برسی) و این یعنی اوج لذت برای من.

      و خیلی مزایای دیگه که یادم نمیاد بنویسم داداش محسن عزیز….

      اینا رو نوشتم که بگم الان به لطف خدا درآمدم بالای سه و چهار برابر شده و منی که همیشه ی خدا درآمدم تا همین سال 1401 زیر 5 تومان بود و 1402 تا 9 تومان گاهی بیشتر رسیده بود، به لطف خدا بعد از اومدنم توی شرکت کاله رسید با(ی 20 و این برای من که توی عمرم یکجا 3 تومان به حسابم واریز نشده بود عین معجزه بود و خداروشکر این قضیه رو به راحتی و سوت زنان خدا برام فراهم کرد. نترسیدم و خدا هم جواب شجاعت رو داد.

      منی که تا قبل از شرکت کاله هیچ جا برام بیمه تأمین اجتماعی رد نمیشد، الان دارم لذت داشتن بیمه تأمین اجتماعی و تکمیلی درمان رو میشم که چه نعمت بزرگیه.

      منی که توی تمام شغل های قبلیم نمیدونستم عیدی و سنوات و پاداش چیه، به لطف الله توی شرکت کاله بهش رسیدم و برای اولین بار طعم واریز عیدی رو چشیدم و خیلی شاکر خدا بودم بابتش. شاید برای شما و بقیه دوستان بدیهی باشه ولی برای من خیلی خیلی لذت بخش بود اولین عیدی دریافتیم از شرکت کاله.

      به هیچ چیز فکر نکن و فقط بشین با خودت خلوت کن و اهرم رنج و لذت رو بنویس و مزایا و معایب شغل جدید رو بنویس و اگر مزایاش بیشتر بود و قلبت هم تایید کرد، لحظه ای درنگ نکن و به نجواهای ذهنت گوش نکن….

      توی یکی از کامنتهام جزئیات رسیدن به کاله رو نوشتم که توصیه میکنم برگردی و اونم بخونی که چقدر خدا باهام بوده.

      امیدوارم کامنتم کمکت کنه تصمیم گیری بهتری داشته باشی. کاملا اتفاقی کامنتت رو خوندم و قلبم گفت بنویس که الان با وجودیکه خوابم میومد خدا بهم گفت بنویس.

      وما رمیت اذ رمیت

      لکن الله رمی

      من ننوشتم خدا نوشت

      abasmanesh.com

      این قسمت از صحبت های استاد رو هم گوش کنی بد نیست

      چون دست گذاشته روی پاشنه آشیل خیلی بزرگ ما انسان ها و واقعا باید روش کار کرد

      شبت خوش داداش

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        محسن mohsenta57 گفته:
        مدت عضویت: 948 روز

        درود پدرام جانم . برادر عزیزم و دوست وهم فرکانسی گلم

        اولا خدارو شکر میکنم که دوستان خوبی مثل شما پیدا کردم که چقدر در راستای تعالی خودشون و هم نوعانشون دارن تلاش میکنند و دوم اینکه واقعا ازت ممنونم که وقت گذاشتی و شدی دستی از دستان خدابرای اعلام اگاهی خداوندی به قلب من .. ازت ممنونم که داستان شجاعتتو برام نوشتی تا منم ترسم کمتر و توکلم بیشتر از قبل بشه .. ازت سپاسگزارم که با نوشتن کامنتت نمیدونی چه آشوب شیرینی در دلم ایجاد کردی و اشکم را سرازیر کردی و نمیتونم جلوی اشکامو بگیرم .. خیلی خیلی ازت ممنونم برادر …. اگر تونستم این تصمیم کبری رو بگیرم و بعد از 23 سال برم دنبال یک ماجراجویی تازه ،مطمئن باش میام شرکت کاله و ازت حضورا هم تشکر میکنم و نشانه ای که من هم با دیدن کامنت پر از مهر تو برام جالب و شگفت انگیز بود اینه که شرکت من هم یکی از غولهای لبنیات کشوره و تقریبا مطمئنم که خدا بانوشتار و دستان شما به من الهام کرده و تکلیفم را تا حدود 99درصدمتوجه شدم و امیدوارم بتونم بزودی نتیجه اصلی این تغییر را به همه و مخصوصا به تو برادر عزیزم اطلاع بدم و به خودم افتخار کنم … ممنونم و ازت تشکر میکنم و روی ماه فرزندت را از طرف من ببوس و امیدوارم یک روزی شاهد افتتاح برند ماجان خودت باشم

        پاینده باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          پدرام فصیح زاده گفته:
          مدت عضویت: 1204 روز

          سلام عزیزدل….

          ممنونم از محبتت

          خوشحال میشم یه روزی زیارتت کنم و کلی راجع به افتخاراتی که کسب کردیم به واسطه ی توحید باهم حرف بزنیم.

          این پیام رو که داشتم می‌نوشتم همش یه حسی بهم میگفت اسم شرکت کاله رو بیار، میتونستم اسمشو نیارم، ولی اینم خواست خدا بود که نشانه ای برای ‌شما باشه….

          از وقتی اومدم توی این سایت و دارم روی خودم کار میکنم، به لطف الله شاخک های توحیدی تیز تر شده و سعی میکنم به الهامات عمل کنم.

          و اون میگفت و من مینو‌شتم. واقعا خدا نوشت…

          چون من اصلا قرار نبود پیام شما رو بخونم و کلا کامنت های دیگه رو میخوندم. ولی قلبم بهم میگفت کجا برم و چی رو بخونم و رسیدم به کامنت شما و اونجا بود که گفت حالا وقتشه بنویس.

          باور میکنی چشمم از خواب آلودگی پف کرده بود، ولی خیلی قوی الهام خدا رو شنیدم که می‌گفت بن یس برای محسن.

          بنویس تا بتونه تصمیم بهتری بگیره.

          بنویس چون ازم درخواست کرده هدایتش کنم، پس تو یکی بنویس.

          هزاران نفر توی این سایت هستن؟ واقعا چرا من باید این کامنت رو برای تو می‌نوشتم؟

          چون خدا بهترین پاسخ ها رو میده وقتی به خودش می‌سپاریم.

          این حرفام رو هم تو ذهنت باشه داداش.

          زیاد روی استعداد خودت حساب نکن و از شروع کاری که تصمیم میگیری، از همون لحظه بسپار به خودش و بگو تو برام بفروش، تو برام نیرو بیار، تو برام مشتری خوب شو…

          یه نکته رو هم حواست شدید باشه و اونم تکامل هست، اگه رفتی شرکت جدید، اصلا دنبال این نباش یه دفعه پیشرفت کنی و خودتو نشون بدی. اونی که باید ببینه میبینه و وقتی تکامل رو رعایت کنی، خودش در بهترین زمان، همه چیز رو به نفع تو تغییر میده و جایگاه تو رو میبره بالاتر….

          من روز اولی که اومدم بودم، تا چندماه اول تا مشتری میگفت پول ندارم، بارش رو برگشت میدادن و من واقعا جلوی مشتری ضایع میشدم.

          اصلا کاری به من نداشتن، بعد از چندماه که تحمل کردم و سپردم به خدا، خداشاهده رفتار همون آدم ها با من زمین تا آسمون تغییر کرد، خدا دلشون رو نرم کرد، نه من.

          همون ها که بار من رو فرت و فرت برگشت میدادن، باورت میشه دیروز یه بار 6 میلیون تومانی من توسط صاحب بار برگشت داده شد و من گفتم خدایا خیره و حالم بد نکردم، و عصر فهمیدم به جای اینه تو سیستم ثبت کنن برگشتی که بخواد از حقوق من کم بشه، خودشون بار رو حذف کردن که یعنی اصلا برای مشتری نرفته. این خیلی معجزه ی بزرگی برای من بود که فهمیدم قانون خدا چطوریه….

          اینا رو نوشتم که اگر اول کار رفتی و دیدی رفتار آدم ها باهات خوب نیست یا یکم دور از انتظار هست، به مسیرت شک نکنی و فقط صبور باشی تا خدا دلها رو برات نرم کنه…

          چون فقط اونه که این کار رو میکنه، نه تکنیک های دوستیابی، و زبان بدن و….

          ای پیامبر، خدا این آدم ها رو دور تو جمع کرد……………!

          اینا همش رزق بی حساب خداست برای ما….

          مهاجرت فقط تغییر محل زندگی نیست…!

          مهاجرت از یک عادت غلط بهع عادت درست

          مهاجرت از یه شغل به یه شغل جدید

          از هر چیزی ترسیدی، برو تو دلش و باهاش روبرو شو و فقط بشین روی شونه های خدا و بگو خدایا خودت منو ببر جلو، من نمیفهمم تو میفهمی

          من نمیدونم تو میدونی

          بخدا نمیدونی چه ترس بزرگی داشتم که از شغل بیمه بزنم بیرون و دیگه نیرو نگیرم، چه پرستیژ برای خودم داشتم که خدا همشو ازم گرفت و گفت عزت میخوای من بهت میدم، نه کت و شلوار پوشیدن… نه ادا درآوردن به اینکه من درآمدم خوبه و خدا حسابی کوچیکم کرد جلوی بقیه و خودش بزرگم کرد بعد از اون که شرک رو گذاشتم کنار و فقط روی خودش حساب کردم.

          خیلی خیلی قشنگ میچینه وقتی تو بهش اعتماد میکنی!

          وقتی بهش اعتماد میکنی، اون اصلا عادت نداره خلف وعده کنه و نمیذاره تو درمانده بشی.

          کار رو برات درمیاره…

          لطفا برو و فایل های توحید عملی رو از اول تا قسمت 11 ببین و بعدش دیگه بین خودت و خدای خودت تصمیم نهایی رو بگیر و ازش بخواه کارهاتو پیش ببره.

          و عجب ارباب خوبیه این خدایی که استاد عباسمنش به ما شناسونده،

          خداروشکر که خدا به وسیله ی حرفهای من با تو حرف زده و خوشحالم که تونستم با عمل به الهاماتم و پا گذاشتن روی ترسهام مسیری رو برای خودم رقم بزنم که هم به خودم کمک کنه و هم دوستانی مثل شما بتونن از ردپای من استفاده کنن……

          مشتاقانه منتظر پیام های قشنگت از مسیری که داخلش هستی هستم و مطمئن هستم که خیلی زود از موفقیت هات برام میگی و منم همینطور….

          ندا آمد کاین چه فکر باطل است

          کودک تو اینک اندر منزل است

          یاحق

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مرضیه قدیری گفته:
    مدت عضویت: 3074 روز

    سلام ودرود و ممنونم از موضوع فوق العاده که استاد گذاشتید.

    خدا رورشکر من خیلی آدم قوی هستم و حتی تغییر پذیر ولی چقدر برای شناخت خودم نیاز به این صحبت های شما داشتم که حتی باید قوی تر از این بشم باید تغییر پذیر تر از این بشم و جالب که مدل لذت بردن خودم رو بیشتر و بیشتر دارم می فهمم و حتی جمله زیبای که گفتید مهم در آرامش بودن و در صلح بودن با خودمون هست و این یعنی زندگی کردن برای همین به تازه گی دارم شناخت متفاوتی از خودم و خواسته هام و جهان پیدا میکنم با تصمیم های متفاوت و این هم توی سن 44 سالگی و خدا رو هزارها بار شاکرم که توی این مسیر زیبا و حتی پر چالش همراهم هست و چقدر این جمله رو دوست داشتم که در مورد جهان آخرت و بهشت گفتید واین خودش صبر من رو و حرکت کردن بسیار برام راحت تر میکنه تا وقتی که فکر کنم دنیا فقط گل و بلبل هست چقدر مدتی بود در مورد مسائل و حل کردنشون با خودم و جهان می جنگیدم و حالا به لطف خدا و دستانش دارم به‌این آگاهی میرسم که حل مسئله رو برا خودم زیبا تر و زیباتر کنم تا بتونم با عشق تر حرکت کنم .

    به امید خدایم وشناخت بهتر خودم و مهاجرتی که نه می دانم کجاست نه می دانم چطور می خواهد رقم بخورد و حتی کی قراره رقم بخورد فقط امروز رو زندگی میکنم و خودم رو آماده تر میکنم چون ایمان دارم برایم طوری میچینه که خودمم نمی فهمم.

    الهی بر امید تو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    شادی گفته:
    مدت عضویت: 511 روز

    خداااااااااااایا تو را به عزتت قسم میدهم به استاد عباسمنش بی نهایت شادی بی نهایت جوانی بی نهایت سلامتی بی نهایت عشق بی نهایت خودت را عطا کن

    استاد مومن استاد بی ریا استاد پاک استاد فروتن استاد عاشق خدا و اهل بیت استاد شکرگزار استاد عباسمنش دوووووووووووووست دارررررررررررم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    حامد حسامی گفته:
    مدت عضویت: 3111 روز

    سلام خدمت استاد عباسمنش ودوستان عزیز

    از گروه تحقیقاتی عباسمنش سپاسگزارم برای ارائه ای این فایل هدیه ای ارزشمند…

    چقدر خوب و عالی استاد عباسمنش توضیح دادن که زمانی که در ایران بودند دو عدد ماشین صفر کیلومتر ارزشمند و شرکتی قدرتمند و درآمد عالی داشتند وزمانی که در اوضاع خوبی بودند به امریکا مهاجرت کردند.

    این صحبت های استاد عباسمنش بیانگر این است که انسان در هرکجا که باشد میتواند نتیجه بگیرد و هرزمان اوضاع خوب بود برای عالی شدن جریان زندگی خوب است که مهاجرت اتفاق بیفتد…

    انسان در هرکجا که باشد میتواند به نتیجه ای خوبی برسد،استاد زمانی که از قانونی که تدریس میکند مثله الان اطلاعی نداشت بعد از دستاوردهای خوب مهاجرت کرد.

    چقدر استاد عباسمنش عالی توضیح دادن که چقدر خوب است انسان قبل از اینکه به کشورهای دیگر مهاجرت کنند مدتی به آنجا مسافرت کند و بعد از مسافرت کردن تصمیم به مهاجرت بگیرد.

    استاد عباسمنش در ایران 90نفر را به تنگه ای هرمز به مسافرت بردن و در مسیر بازگشت اتوبوس شان خراب میشود و به ترافیک سنگینی میخورند…

    شاید به ظاهر این سفر پرازاتفاقات ناگوار باشد اما در واقعیت کلی اتفاقات خوبی برای همسفران استاد رخ داده است…

    اول از همه پا روی ترس های خود گذاشته و کارهایی که تاکنون انجام نمیدادن را تجربه کرده و دوم از وجود گرانقدر استاد عباسمنش وانرژی مثبت افرادی که همسفران استاد بودن بهره مند شدند.

    با احترام فراوان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: