چه کسی مالک توست؟! - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/01/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-11 14:12:232024-06-08 21:00:13چه کسی مالک توست؟!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به الله مهربانم به مربی تمام جهان…اداره کننده و گرداننده کل
سلام به استاد یکتاپرستم آقای عباسمنش و خانم شایسته گل..ان شالله هر کجا هستین در پناه الله یکتا باشین
چقدر این حرف ها آشناست…ته دلم میخرتش
یه زمانی 12 ساله بودم و سعی میکردم خیلی چیزها رو رعایت کنم حالا اون نمازی که میخوندم یا ورودی هامو کنترل میکردم(هر چند که درست درکی نداشتم)ولی یادمه درونم فریاد میزد که همه چی خداست بقیه اسباب بازی هستن…هر چی بخوای بهت میدن چون اصل کاری همه چی رو رقم میزنه تو فقط بندگی کن
گذشت و من بزرگتر شدم و جمع رفقای مدرسه و عمل نکردن به قانون کنترل ورودی ها منو برد به مدار پایین هی رفتم پایین و کلی باور مخرب اومد سراغم و من این جنس کلمات رو دیگه درونم بهم نگفت نجواها قوی شد هر چی شنیدم فقط کمبود بود و حس بی لیاقتی درونم زبانه میکشید
تا اینکه بعد چندین سال تخریب تو راه شیطان خدا بهم لطف کرد و منو نجات داد که بیام از اول بسازم ….دوباره کنترل ورودی هام شروع شد (هر چند که درک درستی نداشتم)و این صدا اومد بالا که همه کاره اوست…تو بندگی کن
و من بندگی کردم و چه نتیجه هایی که دیدم
تو همین مسیر با استاد آشنا شدم و فهمیدم ای داد بیداد تمام سال های تخریبم من مشرک بودم و هر جا سود خوردم من در تلاش برای یکتا پرستی بودم
حرف هاتون رو با تمام وجودم میخرمش این آگاهی هایی هست که من فراموش کرده بودم
ممنون بابت یادآوری های نابتون…ممنون بابت ترویج یکتاپرستی و ممنون بابت وجود پر از نور و پر از برکتتون
سایتون مستدام استاد
با درود به استاد عزیز
استاد به خاطر فایل های فوق العاده ای که در سایت قرار میدید سپاسگذارم. از تون درخواست میکنم که یک فایل برای باور ها بسازید«
باور چیست؟
باور چگونه به وجود می آید؟
باور ها چه تاثیری در زندگی دارند؟
رابطه باور ها با قانون جذب چیست؟
و…………….
سپاسگذارم.
باور خود واقعی ماست. جایگاه باور ناخوداگاه یا بقول قران قلبه . از جنس احساسه. حس توکل اطمینان ارامش شجاعت و امید و غیره. دو نوع باور وجود داره. باور ذهنی و باور قلبی. باور اولیه انسان باور ذهنیه که از دیده ها و شنیده ها حاصل میشه. بعد این اطلاعات وارد قلب و احساسات میشه. وقتی باور کردی خداوند رحیم رحمان رزاق و رب و فرامنروا هست و باور کردی به سایر صفت های الهی و حس قدرت و ارامش و امید بهت دست داد و ترس ها ازت دور شد پایه های باور در انسان شکل گرفته.
این مرحله پایه های باو شکل گرفته. مرحله بعد باید این باور توسعه پیدا کنه و بیشتر بشه . اون هم با اعمال ما و رسیدن به هذف های ما و توسعه ما هست که باور بیشتر. میشه. و همچنین یاد اوری اموزه هایی که باعث ایجاد پایه باور شدن در اصطلاح قرانی بهش مبگن ذکر.
باور خود زندگی ماست. زندگی ما همون چیزی میشه اخر سر که بهش باور داشتیم.
و جواب سوال اخر هر چهباورهای ما قویتر فرکانس ارسالی قویتر
افرین بهمن خادمی عزیز عالی بود خیلی خوب اشاره کردید لذت بردم
سلام به شما دوست عزیز
1-باور چیست؟باور فکری است که هزاران بار به شیوه های مختلف تکرار شده باشد.
2-باور چگونه به وجود می آید؟باورهای ما حاصل دیده های ما ،شنیده های ما وتجارب ماست.هر چیزی را که شما زیاد ببینید ،زیاد بشنوید وزیاد تجربه کنید به باور شما تبدیل می شود.
3-باورها چه تاثیری در زندگی دارند؟هر کدام از ما فرکانس هایی به جهان هستی ارسال می کنیم واین فرکانس ها شرایط ،اتفاقات ،ایده ها ،آدم ها و…شبیه به خودش را به وجود می آورد واینکه این فرکانس ها چطور ارسال شوند مستقیما به باورهای ما ربط دارند.
4-رابطه باورها با قانون جذب چیست؟ قانون جذب می گوید هر فرکانسی فرکانس مشابه خودش را جذب می کند وباورهای ما هم این فرکانس ها را به جهان هستی ارسال می کند.
برای تغییر زندگی مان باید باورهایمان را تغییر دهیم.
پیشنهاد می کنم از جلسه اول دوره قانون آفرینش برای درک بهتر این موضوع استفاده کنید.
موفق وموید باشید.
سلام دوست عزیزم
باور فکری است که زیاد تکرار شده است.
از حرف هایی که از بچگی در خانواده مدرسه محیط به تکرار شنیده ایم در ضمیر ناخودگاه ما نقش بسته و به وجود آمده است.
باور سازنده زندگی آینده ماست.باور یعنی چیزهایی که در ضمیر ناخودآگاه ما نقش بسته و مغز ما با کارکرد طبیعی خود سعی دارد آن باورها را در زندگی ما به وجود آورد و به ما ثابت کند که ما درست می گفتیم.پول زیر سنگ است= سخت پول درمی آوریم.پس این فکر ما درست است.ضمیر ناخودگاه به مغز ارسال کرد و مغز به ما ثابت کرد.
رابطه:هرچه باور کنی همان اتفاق می افتد.
به نام خدا
با سلام و احترام
بعد این مدت که از آگاهی های شما استفاده کردم استاد عزیزم آلان خیلی بهتر میفهمم کلامتون رو . وقتی میگید عامل بدبختی بشریت شرکِ . 100در 100 درسته نمونه ش خودم یازده سال تو یه زندگی جهنمی زندگی می کردم بخاطر مشرک بودنم و ترس هام و وقتی با برنامه های شما آشنا شدم خدا هدایتم کرد و از اون زندگی خارجم کرد آلان چقدر واضح تر کارایی که خدا برام انجام داده و من اونموقعه نمیدیدمش رو آلان می فهمم وقتی در دادگاه از طرف همسر سابقم محکوم به خیانت شدم بی اختیار زبونم این آیه شریفه رو گفت:
الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ أُولَئِکَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ ﴿۲۶نور﴾
زنان پلید براى مردان پلیدند و مردان پلید براى زنان پلید و زنان پاک براى مردان پاکند و مردان پاک براى زنان پاک اینان از آنچه در باره ایشان مى گویند بر کنارند براى آنان آمرزش و روزى نیکو خواهد بود (۲۶)
این در حالی بود اون دوتا وکیل کارکشده داشت و وکیل من ، فقط خدا بود.
و آلان که حدود شش ماه هست از این ماجرا می گذره می فهمم چه دستانی از طرف خدا اومدن به کمک من تا نجاتم بدن و شد.
ضمیر باطنمون رو با غفلتمون ندیم دست دیگران که بدون استثناء ضرر می کنیم .
خداوند مالک همه چیزه.
خداوند زمین و آسمون ها رو مسخره ما کرده که چیکار کنیم؟ که فقط خودش رو بپرستیم لذت ببریم از لحظاتمون و استفاده کنیم از نعمت هاش و شکرگزار باشیم.
خیلی چیزا از این فایل نکته برداری کردم ولی حسم گفت اونا رو بزار کنار و این چیزی که من بت میگم رو بنویس
آزاد شو از بند خویش، زنجیر را بــاور نکن
اکنون زمان زندگیست، تاخیر را بــاور نکن
حرف از هیاهو کم بزن از آشتی ها دم بزن
از دشمنی پرهیز کن، شمشیر را بــاور نکن
خود را ضعیف و کم ندان، تنها در این عالم ندان
تو شاهکار خالقی، تحقیر را بــاور نکن
بر روی بوم زندگی هر چیز می خواهی بکش
زیبا و زشتش پای توست تقدیر را بــاور نکن
تصویر اگر زیبا نبود، نقّاش خوبی نیستی
از نو دوباره رسم کن، تصویر را بــاور نکن
خالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفرید
پرواز کن تا آرزو، زنجیر را بــاور نکن.
دوست عزیزم چقدر کامنت ب دلم نشست و چقدر با حس و حال العان من همخوانی داشت خدا از طریق کلام شما با من چه زیبا سخن گفت
سپاسگزارم ب حست درونت گوش کردی و نوشتی
سلام دوست خوبم
هیچگاه از رحمت خداوند ناامید نشین چون خدا همه چیز میشود همه کس را.
به شرط اعتقاد ، بشرط پاکی دل ، بشرط طهارت روح و بشرط پرهیز از معامله با ابلیس
دوست عزیز وپاک و مقدس و الهی من
دستان تو کلام خداوند را می نویسند تو عزیز خدایی که اینگونه دراین مکان و زمان فراخوانده شده ای.اشک چشام اجازه نمی داد شعر و بخونم تمام احساسم دگرگون شد….نفست حق برادرم برایتان از خداوند م بهترین ها که بهترین نزدش محسوب میشود آرزو دارم …
سلام
از لطف و ابراز محبت تون سپاسگزارم. امیدوارم بهترین ها براتون ایجاد بشه
سلام استاد عزیزم
سلام به تک تک دوستان
من سپاس گذار خداوند هستم بابت این همه فراوانی ثروت و نعمت
خداوندی که مرا خالق زندگی خودم آفریده
استاد عزیزم من از وقتی با شما آشنا شدم تونستم خدای خودمو بهتر درک کنم و زندگیمو بسازم ازون اون جایی که ذهنم اوایل خیلی مخالفت میکرد ولی با تمرین کردن قوانین تونستم ذهنم رو کنترل کنم و هر لحظه اون نیروی برتر درونم حس کنم و بهش اعتماد کنم این عمل باعث شده ترس هام کمتر بشه اروم تر بشم شادی بیشتر داشته باشم استاد عزیزم من امروز به کمک خدای خودم و همین قوانین جهان هستی که میگه از خدا بخواه شجاع باش حرکت کن نترس ایمان عمل داشته باش تونستم تو کارم روابطم عالی باشم
اونجایی که شما میگی زندگیم جز زیبایی چیزی نیست واقعا هم زندگی من جز زیبایی چیزی نیس
من فقط سعی کردم گوش کنم بنویسم و چیزایی که بهم گفته میشه یا درک می کنم رو عمل کنم
این عمل باعث شده نتیجه عالی رو تو زندگیم تجربه کنم .
استاد من هر کاری که میخام انجام بدم اینو میگم
پا در ره نه و هیچ مپرس اینو هم از شما یاد گرفتم.
باز هم شکر گذار خداوند هستم بابت هرآنچه میبینم لمس میکنم می خورم .
دوستار شما علی
باسلام به استاد عزیزم ومریم مهربان ودوستان عزیزم
استادچه نام زیبایی برای این فایل گذاشتید
از زمانیکه با سایت شما اشنا شدم متوجه شدم که مالک من باورهای من است اینکه افکارم به چه سمتی هدایت میشود و مدتی است که ذهنم باورهای منفی رو قبول نمیکنه و این رو پذیرفتم که خودم خودم خودم مسئول زندگی خودم هستم نه هیچکس دیگر و اگر کل جهان دست بدست همدیگه بدن نمیتونن هیچ کاری بکنن برای نابودکردن من چون قدرت رو دست خدادادم درصورتیکه قبلا به چشم زخم اعتقاد داشتم و اگر جایی میرفتم و برمیگشتم خونه برای خودم اسپند دود میکردم که مشکلی برام پیش نیاد در صورتیکه الان اگر اسپند دود کنم فقط بخاطر اینه که بوی اسپند احساس خوب بهم میده و این باور غلط رو از خودم دور کردم
استادعزیز من به هر قانونی که از زبان شما شنیدم وبهش عمل کردم احساس خوب به همراه داشته وروزی صدها بار خدارو شکر میکنم که در زندگیم اینقدر زیبا با اموزههای شما هماهنگ هستم و ذهنم همه رو میپذیره ومقاومت نداره خدایا شکرت
و من این مطلب رو که استاد در همه فایلهاشون میگن که این باورهای ماست که زندگیمون رو میسازه اویزه گوشم کردم
و خداوند این قدرت رو به من داده که زندگیمو خلق کنم و باید توکلمون رو بالا ببریم و شرک رو از خودمون دور کنیم که این همون جهاد اکبر است که استاد میفرمایند
و خداوند فرموده من اسمان وزمین رو مسخر شما کردم
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
خدانگهدار
به نام رب جهانیان
سلام به همگی
استاد شما دوست داری در این موارد صحبت کنی ،من عاشق این صحبتهام ..من عاشق فایل های توحیدیم ..بعد از شنیدن این آگاهی بی نظیر به خودم نگاهی انداختم ، از خودم پرسیدم تو چقدر شرک داری،؟ اولش ذهن گفت نه من فقط خدا را میپرستم فقط از اون میخوام بعد قلبم گفت عه ؟ کی بود که هفته های پیش از استاد تو لایو پرسید استاد تورم را چکار کنیم ؟ دلار و…؟؟ تو زندگیت و آینده را در گرو گرونی دلار و.. میبینی ؟ این شرک نیست؟ اگه تو به خودت میگی عوامل بیرونی هیچ تاثیری ندارند و فک میکنی این باورو ساختی!! پس چرا نگرانی؟ چرا استرس میگیری وقتی کسی از گرونی یا کمبود چیزی حرف میزنه؟؟ پس خدا را بیشتر باور کن!! پس بدان که خدا تنها رب جهانیانه و این خدا این رب العامین به تو قدرت خلق داده تا زندگیتو انطور که میخواهی با باورهات و فرکانس هات درست کنی؟!! تو داری تمام اتفاق ها و شرایطت را خلق میکنی!! میزان درآمد ، میزان سلامتی، میزان روابط،نوع روابط، نوع مشتری، میزان مشتری،و هر آنچه که تو داری تجربه میکنی را خودت داری خلق میکنی، این جمله را اگه میلیاردها بار به خودم بگم بازم کمه باید هر روز همیشه تکرارش کنم و عمل کنم به آگاهی ها به کانون توجه ام🌷🌷🌷💛💛💛عاشقتونم😗😗😘🙏🙏
خیلی عالی بود دوست عزیز باور کنین بدنم لرزید و اشک تو چشمام جمع شد شاید اینها حرف قبله منم بود که نمی دونستم ممنون خدایا شکرت که مسیررو به من نشون میدی
سلام
روز 26 ام
5 مارس
کامنت این روزشمارم، مکالمهی خالص ذهن و دل و خدام بود… که ساعت پنج و نیم صبح خدا بهم گفت بنویسمش…
وقتی با خودم میگم هیچ کس قدرتی توی زندگیم نداره اگه باورهای درستی داشته باشم، ذهنم قسمت اول این عبارتو حذف میکنه و روی قسمت دومش نشدید میذاره “اگه باورهای درستی داشته باشی” بعدم افسار میگیره دستش، بتاز که بریم: ” حالا کو تا تو باورهاتو درست کنی، حتی خود استادم میگه این کار راحتی نیست.
پس فعلا بذا شوهرت، رئیست و دیگران تصمیم بگیره برات.. فعلا قدرتو بده به اونا، بذا اونا مالکت باشن…همونایی که با تجربهان و گرم سردو چشیدن، علمشو دارن، زبونشون فرانسه است انگلیسیو بهتر از تو بلدن…. بعد…..بعد که باورهاتو درست کردی، خودت قدرتتو پس میگیری… پس فعلا صبر کن فعلا همینجوری ادامه بده آخه نه که باورهات درست نیست من بخاطر خودت میگما، میری رودرو میشی از عهده اش برنمیای، الکی سروصدا و اوقات تلخی و قهرو ناراحتی درست میشه برات… پس فعلا تا باوراتو درست نکردی همینجوری زندگی کن”
چقد خوشگل و منطقی داری حرف میزنی ذهن عزیزم، مرسی که همه تلاشتو میکنی تا ازم محافظت کنی، دیدی من ساکت نشستم به حرفاات گوش دادم الانم لطفا تو ساکت بشین تا من حرفامو بزنم و تو فقط گوش بده اگه قانع نشدی چشم هرچی تو بگی: وقتی ذات من توحیدیه، وقتی خالق من بهم وعده داده همیشه و تا ابد حواسش بهمه، وقتی یک قدرتی هست که بالاتر از همه قدرتهاست که بدون اجازه ی اون حتی یک برگ درخت جرات زمین افتادن نداره، به نظرت کار درست این نیست که بذارم این قدرت مطلق مالکم باشه، چون اون هم قدرتش از شوهر و رئیس و خواهر و همه کسایی که فرانسه و انگلیسی بلدن بیشتره هم به درجه ای از علم و آگاهی دست داره که مثالش هیچ جا نیست. بیا موقتی، تا وقتی باورهامو درست نکردم، بذاریم خدا قدرت زندگیم باشه ، فعلا اون برام تصمیم بگیره و ما فقط تسلیمش باشیم. نظرت چیه؟ چون اگه تسلیم این قدرت محض بشیم و بندگیشو بکنیم اون حتی میتونه راه باور سازی رو برامون هموار کنه و اینجوری دیگه لازم نیست تو خیلی تو دردسر بیفتی و زحمت بکشی.
خیلی ازت ممنونم که قبول کردی ذهن عزیزم. فقط یه خواهشی ازت دارم، یکم کمتر منو بترسون، چون این قدرت محض، اصلا قبول نمیکنه جایی که ترس هست باشه. اگه تو منو بترسونی، دیگه این قدرت محض منو به بندگی قبول نمیکنه و جفتمون تو دردسر میفتیم،باید تو کلی زحمت بکشی باورهای جدید بسازی و منم برم زیردست کسایی که در برابر این قدرت محض، هیچی نیستن هیچ قدرتی تو زندگی من ندارن و باید خودمونو مدام بهشون یاداوری کنیم که حواسشون با مام باشه…. نه واقعا مطمئنم توام آسایشو میخای،تنها کاری که فقط باید انجام بدیم اینکه ساکت باشیم و شجاع و بذاریم این فرمانروای مطلق، که کارش فرمانرواییه، و هدایت و راهنمایی کردن ما رو هیچ وقت فراموش نمیکنه و نیاز نیست ما مدام سرخم کنیم جلوش و خودمونو براش یادآوری کنیم. اون خیلی خیلی حواسش جمعه، خودش خودبخود میفهمه که ما تصمیم گرفتیم که اون مالک ما باشه، خودش همه کارارو انجام میده برامون و لازم نیست تو صف باشیم یا اعلام حضور کنیم، اون خیلی قدرتمندتر از این حرفاست که نیاز به اعلام حضور ما داشته باشه، اونقد قدرتمنده که الان میدونه بین من و تو چه حرفایی داره ردوبدل میشه، اینقد نفوذ داره. اما هیچ وقت دخالت نمیکنه تو کارمون هیچ وقت ما رو مجبور به چیزی نمیکنه. اون توان و ظرفیت مارو میدونه، و به تناسب ظرفیتمون ازمون انتظار داره. هرچی ظرفیتمون بزرگ بشه، کارمون راحت تر میشه. این قدرت محض که مسلط به همه چیزه، فقط میخواد که ما بریم تو جبهه اون، تا مسیر هموار رو بهمون نشون بده و بگه، سلام به شما که تازه اومدین، خیلی خوش اومدین. نگران هیچی نباشین که حواسم بهتونه، اصلا اینجا احساس غریبی نکنینا، اینجا خونهی خود خودتونه. راحت باشین. لازم نیست دو زانو و دست به سینه بشینین تا من بهتون امر کنم نه… امر و دستور من فقط یه چیزه: تو گروه من که اومدین از نعمتهای بیشمارم استفاده کنین اینارو فقط و فقط برای شما آماده کردم اونقدر زیاد اونقدر زیاد نعمت دارم که نگران تموم شدنش نباشین فقط استفاده کنین و لذت ببرین. هیچ وقت تموم نمیشه چیزایی که من خلق کردم اخه من تنها قدرت و فرمانروای عالمم، به هرچی بگم باش پس میشود. حالا که اومدین به جمع من، بیشتر میبنین که چطوری وقتی یه چیزی رو میخاین براتون ممکن میکنم. اصلا برام کاری نداره زحمتیم نداره بلکه اونقدر خوشحال میشم که خواسته هاتونو میشنوم خواسته های شما، یعنی شما فهمیدین که من همچین چیزی رو هم توی نعمتهام دارم. چقدر خوشحال میشم وقتی باور میکنین میتونم اون نعمتو دو دستی بدون هیچ چشم داشتی بهتون تقدیم کنم. ذات من بخشنده بودنه. فرقی نداره هر نعمتی میخاین هر آسایش و مهارت و علم و دانشی میخاین، من همه رو دارم و راحت ترین راه داشتنشو بهتون میگم، مثل اینکه بگین خدایا دو تا شمش طلا میخام، من بهتون میگم چشم بنده عزیزم، برو از رو طاقچه هرچقد میخای بردار. مثل داستان دکتر حسابی و انشتین که، پروفسور حسابی گفته بود برای انجاماین تحقیق به این مقدار خیلی کم طلا احتیاج دارم و انشتین یک شمش طلا بهش داده بود. همونقدر راحت. یا مثلا ازم یه مهارت رو بخوایین، من قبل از این خواسته شما، بهتون مغز رو دادم هرچقد اطلاعات بخایین میتونین بهش وارد کنین و ازش استفاده کنین. مغزتون خیلی خیلی خیلی قویتر از پیشرفته ترین کامپیوتر و اینترنته. محدودیتها رو باور نکنین… من میگم “کن فیکون” ای ذهن و دلِ عزیزترین بندهی من خوش اومدین به گروه موحدان. بی نیازت میکنم که وعدهی من بی نیازیست.
سلام استاد عزیز
چقدر ما آدما راحت از زیر مسئولیت شونه خالی میکنیم،(مسئولیت زندگی خودمون).
چقدر خودمون رو ضعیف میدونیم که نمیتونیم حتی مسئولیت زندگی خودمون رو برعهده بگیریم و دیگران رو مسئول اتفاقات و شرایط زندگیمون میدونیم…
غافلیم ازاینکه خداوند وهاب مارو قدرتمند خلق کرده نه ضعیف.قدرتمند برای خلق خواسته هامون،قدرتمند برای قدم گذاشتن در مسیر درست…
کنترل زندگی من دردست هییچ کسی دیگه ای نیست مگر اینکه خودم کنترلو بدم دستش…
مگراینکه خودم باور کنم که دیگران قدرت دارن در زندگیم…
مگراینکه خودم رو یک انسان ضعیف بدونم که باور داره با خواسته و دستور هررشخصی زندگی من میتونه خراب یا درست بشه…
من قوی آفریده شدم،من خالق افریده شدم،من مالک آفریده شدم،من معمار آفریده شدم، من توسط خداوند که مالک آسمان ها و زمین هست آفریده شدم…
خداوند انسان رو آفرید و به فرشتگان گفت برای اون سجده کنن. پس من مقامم بالاست، من قدرتمندم، پس من نباید جلوی کسی بجز الله سرخم کنم و خودم رو ضعیف بدونم…
چرا انقدر خودمون رو موجودی الکی و بادی به هرجهت میدونیم که فکر میکنیم با یک چشم خوردن،زندگیمون خراب میشه و با یک نمادی مثل چشم زخم زندگیمون تحت حفاظته و ازش محافظت کردیم؟!…
زمانی که به آخرت برسیم،اونجا کاملا میفهمیم که چقدر مسخرست که دولت، رئیس جمهور،قیمت دلار،چشم خوردن از همسایه و ترس از رئیسمون و… رو عوامل بزرگ و مهمی در تغییر زندگیمون میدونستیم.
باید کاری کنیم که بعدا بتونیم جلوی خدا سرمون رو بلا بگیریم نه اینکه از شدت خجالت سرمون پایین باشه. خجالت ازاینکه خدا از روحش در ما دمید اما ما خودمون رو ضعیف دونستیم…
ازاینکه خداوند به ما گفت تنها قدرت در زندگی تو من هستم و ما به همه قدرت دادم الا الله…
برای اینکه خداوند به ما گفت زمین و آسمان هارو مسخر شما کردیم و ما دنبال خورده نونای دیگران بودیم…
ازاینکه گفت ازمن بخواه تا بهت بدم،اما ما پیش رئیس و…التماس کردیم و یکبارهم اونی که باید صدا میکردیم رو صدا نکردیم…
خدایا همه ی مارو هدایت کن به راه راست،راه آنان که بهشان نعمت دادی نه آنان که بهشان خشم کردی و نه گمراهان…
سپاسگزارم استادان عزیزم…
به نام خالق اسمانها و زمین
به نام خالق خوبی ها و زشتی ها
به نام خدایی که هم خوبه هم بده، اگر تو فکر کنب خدا خوبه برای تو خوب میشه برای تو بهترین میشه برای تو قشنگترین میشه اگه تو زشت بهش فکر کنی برای تو زشت میشه بد میشه.
سلام استاد قشنگم و مریم جونم
سلام بچه ها.
ترس: ترسیدن از اینکه اون اتفاق بده توی ذهنمون بیوفته ترسیدن از اینکه اون چیزی که فکر میکنیم اتفاق بیوفته از اینکه فلان اتفاق بیوفته. نگران بودن از اینکه نکنه نشه، اگر نشد چی اگر نشد چیکار کنم. حالا چی میشه.
خدا به من قدرت اراده و انتخاب داده، به من قدرت داده تا زندگیم رو خلق کنم. و تو این مسیر گفته تو فقط بخواه تا من بدم بهت. همین که بخوای میبینیش خواستت رو. چرا پس نمیشه؟ چرا پس نمیده؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟ چون قلبا باورش نکردی. چون ایمان نیاوردی خدا نگهدار توعه خدا قدرتمندترین رب این جهان این قدرت رو داره که تورو به خواسته هات برسونه. باور نداری قدرت خدارو. اعتماد نداری به کسی این زمین رو این آسمون رو با همهی تشکیلاتش خلق کرد اعتماد نداری.
چطور باور کنیم؟ اعتماد کنیم؟ ایمان بیاریم؟
مگه جایگاه خدا تو قلبمون نیست؟ جایگاه شیطان تو ذهن؟ نجواهای شیطان.
ذهن ما همیشه بدترین اتفاق ها بدترین مسیرها بدترین چیزهارو میاره جلومون، چرا هیچ وقت نمیاد بگه عزیزم تو میتونی چرا هیچوقت نمیاد بگه این اتفاق خوب میوفته نترس نگران نباش. چرا هیچ وقت نمیگه میشه همه چیز خوب پیش میره.
نمیگه چون نمیخواد. اما خدا مارو که از جنسشیم عاشقانه دوست داره. دوست داره مارو خوشحال ببینه مارو درحال لذت ببینه درحال خوشبختی درحال استفاده از نعمت هاش.
خدا توی قلبمون و همیشه احساس خوبی بهمون میده. نگران نباش.
من ایمان دارم به خدایی که من رو آفرید به خدایی که احساس خوبی رو در دل من زنده میکنه به خدایی که زمین و آسمون رو برای من آفرید به خدایی که به من اجازه داده از هر نعمتی روی زمین استفاده کنم.
همیشه سعی میکنم ذهنم رو خفه کنم و به قلبم و احساس خوبم گوش بدم. خدایا شکرت که قلبم داره بزرگتر میشه. خدایا من رو در مدار و در فرکانسی قراره بده که کنترل خیلی بیشتری در ذهنم داشته باشم تا احساس های خیلی رو تجربه کنم. خدایا من رو در مداری قرار بده که ثروت و عشق و رابطه های عالی و سلامتی رو تجربه کنم.
خدایا من رو در مداری قرار بده که فقط زیبایی ها و خوبی ها در ذهنم خطور کنه.
خدایا شکرت برای این تعهد بی نظیرم دوستتون دارم
روز 26ام سفرنامه
به نام خداوند مهربان و هدایتگرم
سلام به دوست همسفرم ، مهلای عملگرا
چقدر دلنوشته های شما به قلبم نشست و دلم و آسمونی کرد ، ممنونم مهلا جون ، ممنونم که از دلت نوشتی و قلبم و خدایی تر کردی
دعا میکنم خداوند قدرتمند به همه ی آرزوهای قشنگت آمین بگه و شما رو آسان کنه برای آسانی ها و همیشه احساس های فوق العاده ای رو تجربه کنی .
در آغوش خدای مهربانم بدرخشی بانو
سلام به دوست عزیز و همفرکانسی قشنگم
خوشحالم این نوشته ها باعث شده کمی خدایی تر باشی کمی حالت بهتر بشه و احساس شور و شعفی در قلبت ایجاد بشه.
من هم قلبا از کامنت قشنگت خدایی تر شدم.
وقتی نوشتی مهلای عملگرا احساس عجیبی به من دست، گفتم من عمل کردم؟
گفتم اره من تاجایی که بشه عمل کردم و امروز هم یک تصمیم داشتم که مونده بدم رو عملیش کنم یا نه اما با این پیام شما به خودم قول میدم حتما امروز عملیش کنم و این یک نشونه برای من بود. یک نشونه برای این بود که بهش عمل کنم. من دو روزه مدارم اومده پایین و دیروز فایل هایی که میدیدم رو ندیدم اما همین الان اومدم تا روز 51ام سفرنامه رو ببینم و تا دوباره قلبا خوشحال باسم و سپاسگذار این خداوند باشم که من رو که دو دل بودم با این هدایت و نشونه خیلی زیبا هدایت کرد.
من نگران نیستم و با عشق مبرم که فدم بردارم تا باورهای قشنگی بسازم.
دوستتون دارم و امیدوارم هروزتون سراسر عشق و زیبایی باشه.
سلام استاد عزیزم، مریم مهربونم و هم فرکانسی های گلم
روزشمار تحول زندگی ام برگ بیست و ششم
وقتی این فایل ارزشمند رو تماشا کردم و نکات مهم اش نت برداری کردم. طبق روال هر روزه ام به الله گفتم : خب بر من جاری بشو و بگو چی توی کامنت بنویسم.
ایشون هم برای من امروز صبح رو یادآوری کرد. من امروز صبح تایم بیشتری رو خوابیده بودم ، موقعی که زنگ درب خانه زده شد، سراسیمه از خواب بیدار شدم.
درب باز کردم و طوری رفتار کردم که من بیدار بودم
وقتی رفتم تو اتاقم و داشتم سپاسگزاری میکردم، خداوند بر من الهام کرد که : عاطفه هیچ میدونی این رفتار تو شِرک بودش ؟
شرک طبق گفته استاد از ترس میاد. از ذهنم سوال کردم و گفتم : چرا دلت نمیخواست بقیه بدونن من تا ساعت 10 خواب بودم ؟
گفت : خب بقیه میگن چه دختر تنبلی، چرا تا الان خوابیده ؟
گفتم : خب منو تو همیشه همراه هم هستیم تو اثری از تنبلی در من میبینی ؟
گفت : نه ولی خب بقیه که نمیدونن. اونا معیارشون خواب زیاده.
گفتم : خب چه دلیلی داره ما بخوایم خودمون اثبات کنیم. مگه ارزشمندی من به تایم خواب ام گره خورده ؟
حتی اگرم تنبل باشم ، بازم نیازی به ترسیدن ندارم.
چنین مواقعی وقتی میترسی از نگاه بقیه، همون لحظه وایب نامناسبی به جهان ارائه میکنی.
ترس از شرک میاد.
وقتی تو خود واقعی ات رو ارائه میکنی ، جهان متوجه میشه که ترسی از نگاه بقیه نداری، در واقع ارزشمندی ات به انجام دادن یا ندادن کاری گره نزدی.
به این فرمول هست که بخش هایی از عزت نفس در تو ساخته میشه.
ظاهرا یه دیر بیدار شدن ساده بود اما کلی درس برام داشت. گفتم عاطفه همین رو بیارش تو زندگی ات.
کجاها میترسی از نگاه بقیه ؟
همون چیزی که میترسی بقیه متوجه بشن و نقطه ضعف ات هست ؟
همون چیزی که میترسی بابتش که بقیه چه نظری دارند، ارزشمندی ات رو به همون چیز گره زدی و این حربه شیطانه
تو هر جا ترس از نگاه بقیه داشته باشی یعنی ارزش وجودی ات همون جا گره زدی. و توحید عملی اش اینه که : با صداقت خودت رو ابراز کنی و نگران حرف بقیه نباشی
چنین مواقعی هست که تو وایب قدرت به جهان میفرستی
اگر تو بترسی از حرف بقیه همون لحظه که داری کتمان میکنی فرکانس ترس و شرک ارسال میکنی به جهان.
مثل امروز صبح من. که هیچی به زبون نیاوردم ها فقط خودمو سرحال نشون دادم که بگم : نه بابا من که خواب نبودم
ولی فرکانسی که ارسال کردم : فلانی من از نظر تو درباره خودم میترسم. فلانی ارزش من به زود بیدار شدن منه، فلانی حالا که خواب موندم من بی ارزشم. و شما نباید بفهمی چون تو هم بی ارزشی منو متوجه میشی.
به همین راحتی !!!!
شرک مخفیه ، همون قدر مخفی که مثالش بارها شنیدیم که پیامبر گفته :
شِرک در دل مومن مثل راه رفتن مورچه سیاه بر روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب هست. یعنی همین قدر مخفی.
من مثال شرک تو وجودم از زندگی ام زیاد دارم. ولی علت اینکه این مثال ساده زدم میخواستم مخفی بودنش رو اثبات کنم.
و من پناه میبرم به خدا از این قدرتی که خیلی ساده دادم به جهان اطرافم.
وقتی متوجه اشتباهم شدم درباره اش برای خودم ویس گرفتم. البته من که نه، همون نیرویی که منو توی این مسیر قرار داد این کار انجام داد.
و جالبه که فایل امروز هم درباره توحید و شرک بودش. و این موضوعی که صبح تجربه اش کردم همزمانی داشت با جلسه امروز.
هر جا منِ عاطفه از نگاه کسی ترسیدم، از موضوعی نگران شدم، از مساله ای غمگین شدم به این معنی هست که :
1. ارزش وجودی ام گره زدم به اون موضوع (حال اینکه ارزش من فقط به درونم گره خورده، به موجودیت فرکانسی ام)
2. به اون مساله، موضوع قدرت دادم و مشرک ام.
من نیازی به نگاه بقیه ندارم.
مهم نیست از دید بقیه چطور بنظر میرسم.
فقط نگاه خودم نسبت به خودم مهمه
ارزشمندی من به درونم گره خورده نه به اعمالم نه به دستاوردهام.
دستاوردهای من، باور خودتوانمندی ام زیادتر میکنه و ارتباطی با گوهر درونم نداره.
استاد عزیزم و مریم مهربونم بابت تهیه، تدوین، کپشن این فایل های توحیدی و ارزشمند از صمیم قلبم ازتون سپاسگزارم.
از خدای مهربونم هم سپاسگزارم که از زبان شما با من صحبت کرد و بر من جاری شدش تا این کامنت زیبا نوشته بشه.
ایشون انتخاب میکنه گاهی با بنده هاش از طریق کامنت ها صحبت کنه. برای همین خودمو موظف میدونم منم دستی از دستان ایشون باشم.
ٱگاهانه و عاشقانه دوستتون دارم.
همگی در پناه الله یکتا باشیم.
سلام عاطفه خانم
چقدر از نوع نگاهتون و از کامنتتون لذت بردم
چقدر شرک توی وجود ما و باور ها و در نتیجه اعمال ما ریشه کرده
واقعا خیلی سعی کردم توی این چند ماه به نظر بقیه اهمیت ندم و قدرتو از مردم بگیرم و به خدا بدم و خیلی کارای توحیدی از نظر خودم بزرگی کردم ولی روزانه چن تا رفتار شرک الود مثل این چیزی که شما گفتین انجام میدم؟ 1000تا
خیلی مثالتون چشمامو باز کرد
از خدا میخوام که کمکمون کنه که توحیدی تر بشیم هر روز بیصتر از دیروز
من امروز که 30 فروردینه تعهد میدم که تا اخر اردیبهشت سعی کنم همه ی رفتارامو با این متر و مقیاس مثال شما بسنجم و بعد یک ماه ببینم چه تغییراتی تو زندگیم رخ داده امیدوارم خدا کمکم کنه
مرسی از کامنت بینظیرتون
سلام علی آقا
منم از شما سپاسگزارم که کامنت بنده مطالعه کردین.
خودمم یکبار دیگه کامنتم مطالعه کردم و برام مساله توحید یادآوری شد.
جواب کامنت شما هم برای بنده یک نشانه بود.
که منم توحید عملی رو بصورت ریزبینانه اجرا کنم.
بقول استاد عباسمنش، شعار انجمن na این هست که :
فقط برای امروز، پاک باش.
با کامنت شما، ترغیب شدم که منم فردا رو از صبح تا شب توحیدی رفتار کنم، ببینم چه تغییراتی میبینم
و هروز به ذهنم بگم :
فقط برای امروز، توحیدی باش.
بهتون افتخار میکنم که شما هم این تصمیم توحیدی شدن رو گرفتین.
شما هم برای بنده دست خداوند شدین.
قبلش توی اینستا بودم.
یک حسی بهم گفت برو توی سایت عباسمنش، یک نفر پاسخ یکی از کامنت هات رو داده.
و من هر وقت به صحبت های قلبم گوش دادم، سود کردم.
خدارو صدهزار مرتبه شکر.
اصلا ایده ای نداشتم تا چند دقیقه قبل که سایت رو نگاه کنم.
مگر معجزه غیر از این هستش که همیشه در زمان و مکان مناسب باشیم ؟
انشالله من، شما و همه دوستانی که در این راه قدم برداشتیم، با هدایت الله، هروز توحیدی تر بشیم.
در پناه الله یکتا باشید.