https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-17 05:54:082023-07-07 09:15:54چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 2
939نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
این دو جلسه برای من اینقدر آگاهی داشت انگار یک دوره کامل رو گذروندم. اولی که ویدیو شروع شد فکرکردم در مورد کسب و کار صحبت میکنید و بعدش که در مورد رابطه شد، گفتم بهتر. چون من تو رابطه خیلی خوبم و 4 ساله ازدواج عاشقانه کردم. بعد از دوبار گوش دادن دفترمو آوردم و یک طرف دفتر، ترمزهای رابطه رو نوشتم و طرف مقابلش همونارو ربط دادم به کسب و کارم. گفتم تجربیاتمو بنویسم هم برای خودم دوره بشه و شاید هم به دوستان کمک کنه.
من چند سال پیش برای مهاجرت به آلمان اقدام کردم و تمام ذهنمو یک سال آخر گذاشتم روی کار و رزومه و زبان. تقریبا ذهنم خالی شد از رابطه. رابطه رو میخواستما اما دیگه اولویت اول من نبود! گفتم مهاجرت میکنم میرم سرکار بعد رابطه پیدا میشه. ذهنم خالی شد از این هدف ازدواج! از چسبیدن بهش.
تا رسیدم آلمان، تکرار میکنم تا رسیدم آلمان روز بعدش یک پسر آلمانی به من مسیج داد که تو کلی عکس از ایران داری تو پیجت و کمی هم آلمانی نوشتی، من دوست دارم بیام ایران تورلیدر من میشی؟ منم گفتم آره.
باور نمیکنید که اون مسیج تو یک هفته شد یک رابطه! ایشون 7 ساعت راه اومد، رفت هتل برای اینکه یک روز منو ببینه فقط… رفت هتل! من بهش من پیش دخترخاله م هستم و نمیتونم متاسفانه دعوتت کنم خونه. گفت اوکی، یک هتل نزدیک تو میگیرم که راحت باشی. اینو من چندساله دارم با خودم تکرار میکنم… من یه دختری هستم قد 160، وزن 50، ظاهر خوب. هیچ چیز خارق العاده ای تو صورتم ندارم… در صورتیکه هزاران دحتر اروپایی زیبا مثل عروسک اینجا پره و این آقا هم بسیار زیباست. وضغ مالی معمولی خوب و همیشه مستقل، همیشه عاشق سفر و هیجان و ماجراجویی، برای خواسته هام تلاش کردم.. این منم. نه دکتر نه مهندس نه پولدار.
بار اول که همو دیدیم حتی زبان من اینقدر خوب نبود که بتونم خوب ارتباط برقرار کنم. چی مهمتر از زبان تو یک رابطه؟! نداشتم این معیارو… دخترخاله م شب ازم پرسید چطور بود؟ و من انگار سالهاست این پسرو میشناختم. تو سکوت همو نگاه کردیم و من باورم نمیشد اطمینان قلبی و آرامش رو.
ایشون برگشت شهرش و به من زنگ زد و گفت تمام راه من فکرکردم و تمام لحظات مطمین بودم که میخوام بقیه زندگیمو با تو باشم. اینقدررررررررررررر این تصمیم برای ما بدیهی بود. میگفتم معلومه برای منم. ما تو رابطه موندیم و بعد چندماه ازدواج کردیم. و هنوز هر سالگرد ازدواج باهم تکرار میکنیم ما بدیهی ترین و بهترین تصمیم عمرمون رو گرفتیم.
خدا اونو آورد… من هیچ کاری نکردم. چطوری منو پیدا کرد و بهم مسیج داد؟ چطور پاشد اینهمه راه اومد یه ظهر دیگه تازه اونم هتل که یک روز منو ببینه! و خدایی که دلهارو نرم میکنه و بهت میبخشه چیزی و که باید ببخشه. همه از من میپرسن آلمانیا سردن و من میگم عشق و گرمایی و دارم تجربه میکنم که همیشه آرزوم بود و اینقدر سیرابم که… چشمم هیچ جنس مذکری نمیبینه.
من رابطه میخواستم اما از بعضی تجربیات تو ایران خسته و شایدم دلم کمی سرد شده بود… اما خدا دلهارو نرم و یخ هارو آب میکنه.
سر کسب و کارم همش با خودم تکرار میکنم… زور نزن. بذار خدا ببره جلو. لدت ببر و رها کن. تسلیم باش. زور نزن زور نزن. با آرامش لذت ببر از تمرین کردن و پیشرفتت. فکرنکن باید حرفه ای باشی یا کار خاص کنی. تو همون دختر معمولی و ارزشمند بودی که خدا برات عشق فراهم کرد. پس با کارها و طرح های ساده و زیبا و ارزشمندت هم میتونی موفق بشی.
و من یاد خودم و همسرم انداختی البته من به صورت سنتی ازدواج کردم اما چیزهایی که از خدا در رابطه با ازدواج میخواستم اتفاق افتاد حتی ما شماره شناسنامه امون شبیه به همه اونم چهار رقمی
امیدوارم تو کسب و کارت روز به روز پیشرفت کنی که تو لایقش هستی عزیزم
و جملاتت در مورد کسب و کار به من هم آرامش داد و برای خودم استفاده میکنم
این جمله زور نزن و لذت ببر و کارها رو به خدا بسپار
رو امروز برای بار دومه که از دو کامنت مختلف دارم میشنوم
برای من بزرگترین ترمزم تکیه به خودم بوده و هست در حالیکه ناتوان ترینه انسان. هر تایمی که من خالصانه تسلیم شدم و گفتم خدایا ازم کاری برنمیاد باورنمیکنی تو یک ساعت چندین مشتری برای من اومد.
تسلیم شدن نه برای دریافت نعمت بلکه تسلیم شدن برای داشتن حال خوب. ما به این حال حوب و انرژی الهی که درون ما میپیچه و مارو رشد میده فقیریم . البته که هر کسی عاشق و متصل به این نیرو شد تمامی نعمت ها اورو دربر میگیره چون خدا سخاوتمندترینه، همونطور که من و تو توی ازدواجمون حسش کردیم تجربه ش کردیم.
تسلیم شدن یعنی حس آرامش و لذت از زندگی. یعنی عجله نکردن و هی منتظر نموندن.
اینا ترمزهای منه که نوشتم! و براشون راهکاری دارم… برای اینکه به خودم بقبولونم که همه چیز حال حوبه و به ساعات کاری و میزان فعالیت هام قدرت ندم و بدونم روزی من از همه چیز جداست.
من عاشق طبیعت و سفرم. دریم بورد من یک ون بزرگ سفر هست که پشت اون تابلوهای هنری من هست و حتی ون رو نقاشی کردم. میخوام تایم طولانی حداقل یکساله تو سفر باشیم راحت و بی دغدغه. به خودم گفتم مگه دوست نداری بری شهر به شهر بگردی؟ پس پاشو باهمین امکانات الان اقدام کن. من هفته ای یک روز خودمو به زور از پشت میزم جدا میکنم و میرم شهرهای اطراف رو با دوچرخه یا با قطار میگردم. یک کوله پشتی هم برمیدارم و دو تا تابلو هم میذارم تووش. اوایل میرفتم بساط میکردم میشستم در شلوغ ترین جای شهر و 30-60 دقیقه طراحی میکردم. الان اگر هدایتم کنه میرم اون تابلوهامو گالری ها نشون میدم. 2 ماهه شروع کردم و براش هیچ پلنی نمیریزم. یعنی میگم اوکی امروز فلان شهر، اما اینکه کجا برم و چیکار کنم نمیدونم.
با خودم تمرین میکنم برم آروم یه کافی شاپ بشینم و بدون فکرکردن به کار فقط لذت ببرم. این روز فقط برای من و خداست. فقط فایل گوش میدم پیاده روی میکنم گاهی لب آب میشینم مراقبه و شکرگزاری میکنم و عصر برمیگردم خونه. همش به خودم میگم آروم باش و عجله کار و نکن. فردا برو راحت کار کن. امرزو روز لذته…
باور نمیکنی این تمرین به ظاهر ساده و لذت بخش چقدر برای من دشوار بود… فکرمیکردم از کارهام عقب میفتم پس ایده م چی … اینقدر تمرین کردم تا یادبگیرم ایده از روزی جداست. زندگی یعنی لذت… رهایی.
و همین یک روزهای تو هفته چنان انرژی به من میده… و بعدش اومدم از هر بار بیرون رفتنم در حد 1-2 پاراگراف یک متن با عکس های خوبی که خودم حسی تو لحظه میگیرم، تو سایتم آپلود میکنم و حسمو ازش مینویسم. فارغ از کار فارغ از ایده! فقط حس فقط لذت.
و من همین کارو تو ایران کردم. من عاشق سفر بودم و اوایل برام امکان سفر خارجی نبود. تو ماه با دوستم با هم هرجور شده یه سفر میرفتیم حتی جاهای نزدیک و بعد چندسال من 2/3 ایران و دیده بودم. جاهای بکر و لذت محض.
دستم جاری شد و اینهارو نوشتم… شاید برای یادآوری. چون هنوزم گیر دارم. دارم تمرین میکنم متصل بمونم به خدایی که داناترین تواناترین خلاق ترینه. دارم تمرین میکنم رها کنم. دستاوردهامو ببینم. منی که سه ساله مهاجرت کردم و عالی زبان حرف میزنم و عالی ارتباط برقرار میکنم، حتی با وجود تپق هام که دیگه ازشون ناراحت نمیشم و میخندم. منی که 12 سال کارمند بودم اومدم تو اروپا یهویی کار فریلنسری شروع کردم اونم از سرگرمی که سه ساله شروعش کردم. برای منی که در همه جنبه ها جدید و نو بودم… دارم تمرین میکنم موفقیتمو ببینم و گره نزنمش فقط به خونه و ماشین و پول. لذت ببرم از مشتری هایی که میان و بلاخره من اینو شنیدم که عهه چقدر ارزونه کارهات چقدر عالی… و سفارش میدن. مشتری که خودش اومد.
وقتی میرم خودمو پرزنت میکنم هزارباررررررررررر تکرار میکنم قرار نیست قطعا ازین پرزنت مشتری بیاد. سهم تو همین ارایه کردن و لذته و بقیه ش سهم خداست. تو حال کن. شل… رها… خودتو تحربه کن. اومدی یک کشور جدید و اینهمه راحت میری با خنده با مردم حرف میزنی. یک سبک کاملا جدید هنری آوردی و مثل بچه ت عاشقشی و میری نشونش میدی و میگی بیایید باهم لذت ببریم. در عشق من شریک شین. چون نیروی الهی رو پشت اون طرح هات میبینی. من طرح هامو مثل قاصدک گرفتم کف دستم و اونو فوت میکنم به سمت دنیای بیرون تا انرژی خودشو پیدا کنه.
دارم تمرین میکنم مقایسه نکنم و دوست صمیمی خودم باشم. دیگه کاری و که میخوام شروع کنم از کمال طلبی نمیام بگم اوکی پس اول اون کار بزرکه و بهترین و شروع کن، مثل یک دوست میگم بیا از ساده ترینه شروع کنیم. از راحت ترینه. بعدا هی پله پله ارتقاش میدیم. دارم سعی میکنم از عجله رها شم.
امیدوارم عشق و لذت رهایی تمام لحظه هامونو فرا بگیره و پرواز کنیم…
آلا جان چقدر ممنونتم که برام نوشتی و تو این مدت به حرفهات فکر میکردم
و اینکه برام عجیب بود و جالب اما نه دنیا دنیای آدمهای است که در یک مدارند
الا جانم کاری که من الان انجام میدهم کار نقاشی روی بشقاب سفالی است و چقدر انجام این کار هم هدایتی بود یعنی من از خدا تو سال 98 درخواست کرده بودم واین جمله رو نوشته بودم
خدایا راه درست را به من نشان بده . دوست دارم چیزی بیاموزم و خلاقیتی داشته باشم
و من چند ماه بعد با این کار آشنا شدم در صورتیکه که به هنر و نقاشی علاقه ای نداشتم و یه ترسی از این رشته هنوزم دارم که تو باید خیلی کار کنی و استعدادت تو این رشته نیست
حالا که دارم مینویسم یادم امد بچه که بودم دو تا گروه تحسین میکردم یکی کسیکه خط زیبایی داشت و کسیکه نقاشی قشنگ میکشید.و تو هر دو تا مورد همیشه دوست داشتم من هم می توانستم
الا جانم از وقتی که گفتی لذت بردن چیزهای ساده رو داری تمرین میکنی منم به خودم یادآوری میکنم مونا تو هم شروع کن
الا الا جانم بی نهایت دوستت دارم و مطلبت چندین چند بار خواندم و فکر کردم و یه قسمتهایش رو تو دفترم نوشتم که یاد بگیرم
عزیزم امیدوارم به هر چی آرزوی خوبه برسی و خودت و خدای عزیز و وهاب هر چی بهتر و زیباتر بشناسی
میدونی من همیشه تو برقراری رابطه با پسرها خوب بودم. باوجودیکه خانواده م به شدت مذهبی و سختگیر بودن ولی من این ویژگی و داشتم. راحت رابطه شکل میگرفت برام و الانم همینه. سرکار من راحت با بقیه دوست میشم. از همکارهای پسرم که پارتنر دارن دوست خانوادگی میارم! رابطه با جنس مخالف برام راحته. خیلی پسرها هم هستن که باهاشون چندتا کلمه هم جلو نمیره ها، ولی میگم اوکی خیلی فاز فرق داره درگیرش نمیشم. وقتی پسری و میبینم چشم تو چشم و سلام و لبخند، یک مکالمه کوتاه. (البته اینو اینجا یادگرفتم و بهتر شدم) واسه اینکه ما انسانیم و احتماعی هستیم دیگه درگیر اینکه من دخترم اون پسره نیستم.
خیلی از ما رابطه میخوایم فقط برای اثبات به بقیه، برای اینکه فکرمیکنیم رابطه به مااعتبار میده. وقتی تو جمع متاهلها میزیم معذب میشیم، انگار چیزی کم داریم. کامل نیستیم!
من عاشق تنهاییم بودم و هستم. زندگی به سبک خودم داشتم، کل ایران و رفتم گشتم، زندگی مجزدی عالی داشتم. اگرهم تو جمع متاهل ها نمیرفتم دلیلش حس کمبود نبود، فازش بامن فرق میکرد مثلا.
الان هم همسرم با دوستاش بره بیزون یا سفر، من استقبال میکنم. سریع واسه خودم پلن میریزم، کتاب میخونم واسه خودم پیتزا سفارش میدم، موزیک بلند، میرم دوچرخه سواری طولانی، شاید تو راه به دوستم سر بزنم یه چای بخوریم و بعد میام خونه مدیتیشن میکنم و این پلن و باعشق ادامه میدم.
زندگی در جریانه با عشق… خوش گذروندن واقعی بدون اون هدف.
سلام دوست عزیزم با اسم زیبات. امروز کامنتت رو خوندم چقدر زیبا بود یکی دیگه از بهترین تصمیم های زندگیت این بود که اینجا داستان ازدواجت رو نوشتی واقعا لذت بردم اون کلمه ی بدیهی ترین تصمیم زندگی برام بسیار ترکیب زیبایی بود نمیدونم چه طور توصیف کنم احساسم رو از این ترکیبی که ساختی انگاری همه چیز قبلا در وجود تو شکل گرفته و بعد تو باهاش مواجه شدی و حالا شده واست بدیهی چون از قبل میشناختیش….
واقعا برام زیبا بود کامنتت، داستانت و بیشتر از همه سکوتت در اولین برخورد چقدر برای من زیبا بود و پر مفهوم عزیزم برات بهترین ها رو آرزو دارم
هرگز معبود دیگری را با خدا قرار مده، که نکوهیده و بی یار و یاور خواهی نشست.
استاد چقدر زیبا به ترمزها مخصوصا ترمز روابط پرداختید، که وقتی روی این ترمزها بصورت تمرکزی کار میکنیم نشانه ها میاد، جنس و کیفیت آدمها عوض میشه، دقیقا این جلسه تلفیقی از دوره عزت نفس و دوره عشق و مودت هست، وقتی مهمترین رابطه ما با خدای خودمون باشه و بقیه روابط الویتش تو پایینترین سطح باشه همه روابط ماخودبخودخوب پیش میره، وقتی من بتونم فاصله ذهن و روحم رو کم کنم و دائم با خودم در صلح باشم یعنی با خدای درونم یکی شدم، مورد بعدی احساس ارزشمندی هست، که شما تو دوره عشق و مودت مثال عالی زدید که وقتی یه طلا، طلا باشه چه مکعب باشه چه مستطیل چه تو فاضلاب باشه، چون طلاست همه دنبالش اند، وقتی بتونیم به این درک برسیم عدد ارزشمندی مارو نه شغلمون، نه چهرمون، نه ثروتمون تعیین میکنه، که البته خیلی باید روی این قضیه کار کرد، و فقط و فقط اون روح خدایی درونمون هست که ارزشمنده خیلی راحتتر میتونیم به درک پذیرش سطح ارزشمندیمون پی ببربم و فارغ از ارزشهایکه جامعه برای یه فرد ارزشمند تعریف کرده و فقط وفقط این حس ارزشمندی رو به درون گره بزنیم، کل ترمزها مخصوصا تو روابط برداشته میشه، دیگه معیار سن زیاد سن کم، ثروت، یا اون از من سرتر هست و و و … همه برداشته میشه، ولی وقتی این حس ارزشمندی بر اثر احساس گناه و قربانی شدن و هزاران تلقینهای منفی به زعم خودمون خدشه داره شده، سخته قبول اینکه عزیزترین موجود خلقتیم فارغ از هر بهانه، وقتی به اثر انگشتت نگاه میکنی میبینی تو کل کیهان فقط یه نسخه از تو هست، دقت کردید کارخانه ها تولید کننده یه سری محصولات با تولید محدود و خاص تولید میکنند و ببین چقدر قیمت بالایی میزارن، حالا حساب کنید وقتی خداوند بصورت سفارشی هر کدوممون رو ویژه آفریده، واقعا احساس غرور به آدم دست میده، وقتی بتونیم این الماس ارزشمندی رو در درونمون کشف کنیم وقتی باهاش رفیق شیم دیگه تنهایی آزارمون نمیده، اصلا اینکه بگیم تنهایم خودش یه نوع شرک هست، مگه میشه خدایی به این زیبایی داشته باشیم، کسی بگه تنهام، قدرتمندترین فرمانروای هستی تو وجودمون هست بعد حرف از تنهایی بزنیم، اگه تنهاییم با شیطان یکی شدیم، وگرنه کسی با اون عشق الهی رفیق باشه محاله حرف از تنهایی بزنه، وقتی خودمون بتونیم قائم به ذات باشیم نه قائم بغیر همه عاشقمون میشن. اصلا پشنهادها بصورت طبیعی میاد، طوری میشه دیگه حق انتخاب با تو میشه، بخدا قسم این اتفاق میفته، طوری میشه فقط با اشک شوق سپاسگزار خداوندی میشی که وقتی عمیق درکش کردی برات سنگ تموم میزاره، که بهت بگه بنده من با من باش قلبت فقط مملو از من باشه، جهان رو به تسخیرت در میارم،که وقتی فراموشم کنی اینها همه میرن ،چون ما مهمترین وظیفه مونه به اون توجه کنیم و خدا هم برامون کم نمیزاره، وقتی بتونیم سطح وابستگی رو به صفر برسونیم و فقط وفقط بتونیم به این درک برسیم که مهمترین رابطه من با خدای خودمه و مهمترین وظیفه من خوشحال کردن خودم هست نه کسی دیگه، دیگه انتظاری از کسی نداریم که بیاد حال مارو خوب کنه، وقتی این معادله برعکس بشه میشیم وابسته به غیر، مثل یه معتاد که منتظره کسی بیاد مارو از خماری احساسی در بیاره، وقتی کسی قوی باشه و فقط شادی رو از درون تجربه کنه، جهان عاشقش میشه
عاشق همتونم در پناه خداوند شاد و ثروتمند و سلامت باشید.
توحید توحید توحید ،،یگانگی رب العالمین ،،تنها قدرت دادن وخواستن از خالق جهانیان که با ریزترین جزئیات جهان را خلق کرده و بعد ازهمه میاد میگه فتبارک الله احسن الخالقین
چه تعریفی میکنه از منِ انسان چه ارزشی برام قائله ،،حالا منم باید بیام این احساس ارزشمندی را که فراموش یا بخاطر دیدن انسانهایی که عزت نفس پایینی دارند ازش استفاده نکردم یا اصلا نمیدونستم که چنین چیزی دارم بیام بیارمش توی اولویت استفاده از هرچیزی برای خودم یا به عبارتی برای خیلی چیزها خودخواه بشم و اولویتم خودم باشم نه کسی دیگه این یعنی خودمو دوست دارم ودرصلح هستم با خودم
توحید یعنی قدرت دادن به خداوندو قدرت ندادن به هیچ چیز دیگه
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تویاری میجویم
آیه 31 سوره حج
معتقد به خداوند باشید وبه اوشرک نورزید که هرکس چنین کند گویا چنان است که از آسمان سقوط وپرندگان اورا می ربایند یا باد او را به جایی دور دست می اندازد
سلاممصطفی جان ممنون از پاسخ ارزشمندت، بنظرم هر کسی تمرکزی روی این سایت کار کنه ناخودآگاه میره سمت توحید چون انقدر جنس آموزشهای استاد و کامنت دوستان پرقدرت هست که این سایت رو تبدیل کرده به یه دانشگاه جهانی توحید، بقول استاد همه چیز توحید، البته توحید عملی.وقتی توحید باشه نه شرکی هست نه غمی نه ترسی و طبق قانون وقتی تو حس خوب باشیم یعنی به خودش وصلیم، انوقت ایده ها میاد، اصلا جنس و نوع عملگرایی فرق میکنه،شجاعتی از جنس خدایی میاد، البته باز این هم تکامل که هر چی بتونیم روی خودمون و شخصیت ابراهیم گونه کار کنیم به درجات بالاتر جهش پیدا میکنیم.چقدر قشنگ با آیه های قرآن داری به درک توحید میرسی، هرکجا هستی قلبت سرشار از عشق خدایی بشه.
چقدر کامنتتون عالی بود، یه جنس آرامش و یقین خاصی داشت
اونجایی که اشاره کردید به این موضوع که هر چیزی در جهان تعدادش کم باشه ارزشمند هست، پس از هر انسانی یه دونه در جهان وجود داره بنابراین خیلی ارزشمنده، چقدر از دیدگاه و زاویه فوقالعاده ای به انسان، به ارزشمند بودن و لیاقت داشتن، انسان نگاه کردید
سلام درود،شیدا عزیز ممنون از پاسخ و توجه زیباتون، بله دقیقا همینه، اینکه ذاتا ارزشمندیم شکی درش نیست، برای اینکه این حس رو بتونیم زنده کنیم در ابتدا باید به این ذهن منطقی که سالها از طرق مختلف این حس بی ارزشی و عدم لیاقت بهش تزریق شده رو با منطق درست قانع و در جهت درست هدایتش کرد، باید با مثالها و اقدامات عملگرا این حس بینظیر بودن به خود رو زنده کرد، مثلا شما به کودکان نگاه کنید، اصلا اعتمادبنفس تو لحظه لحظه حرکاتشون موج میزنه، چون منطقشون انقدر قوی نشده، چنان حس ارزشمندی ولیاقت دارند که میتونند کوه رو جابجا کنند، ولی به مرور الگوهای جامع و محیط روشون تاثیر میزاره که اون ذات خداگونه شون کم کم به فراموشی سپرده میشه، الان باید انقدر با منطق ها و زاویه دیدهای مختلف این حس رو زنده کنیم و البته بصورت دائم و مستمر، انوقت در ابتدا نشونه ها میاد، در اصل پاداش جهان هست که میگه با حال خوب و با قدرت ادامه بده، الگوی مناسبش مثلا همین پروفسور هاوکینگ اگه از همون اول وقتی به اون بیماری نادر مبتلا شد و میگفت من فلجم چه ارزشی دارم،و تسلیم میشد مگه میتونست به این درجه ای از رشد برسه. اینجور آدما به درجه ای از یقین رسیدن که فقط وفقط حس ارزشمندیشون رو فقط از درون میدونستند.نه از عوامل بیرونی، بهترینهارو براتون آرزومندم.
سلام به روی ماه استاد عزیزم ومریم جانم وهمه اعضای خانواده عزیزم،برادرم حمیدجان بسیار لذت بردم از کلمه به کلمه کامنت بی نظیرتون وتحسینتون میکنم که اینقدر درک بالا و زیبایی دارید،سپاسگذارم برای این کلام شیواتون وخدایی که به شدت کافیست رو چه زیبا توصیف کردین،براتون از پروردگار مهربونم موفقیت وسلامتی روز افزون دارم
سلام و درود خانم سرلک عزیز، ممنون از حسن توجه و دقتتون، دقیقا بهم ثابت شده وقتی تو حس خوبم و بهش وصلم کلمات جاری میشه و دقیقا به این حرف استاد رسیدم که وقتی تو حس خوبی ایده ها میاد، الهامات میاد، بشدت به این یقین رسیدم که اگه تصمیمی میخوام بگیرم حتما بتونم حس و حالم رو خوب کنم و فاصله ذهن و روح رو به حداقل برسونم، وقتی تو حس خوب(اعم از آرامش، شادی، سپاسگزاری، رضایت) هستیم یعنی بهش وصلیم، جوریکه احساس یه شعف درونی میده، حس باز شدن قلب هست، ان شاالله همیشه تو این حس سرشار از حس خدایی همیشه باشید.
سلام به اقای حیدری خیلی نکات دقیق و دل نشینی رو اشاره کردید
وقتی رابطه ی ما با خدا توحیدی تر بشه و خدا رو در همه زندگیمون حس کنیم و عمل داشته باشیم در قبال اگاهی ها و نشانه های الهی قطعا روابط ما با تمام افراد دورو بر مون عالی میشه و ادما و الگو های عالیتری میبینیم
واینکه. گفتید طلا ،طلاست فرقی نمیکنه که چه شکلی باشه در چه مکانی باشه ولی باز هم با ارزشش و همه میخوانش حتی اگه کثیف شده باشه ولی باز هم ارزشش تمیز کردن داره که ازش استفاده بشه
واینکه هیچ کس تنها نیست خدا با همه ی ماست و تنها خدا بر ما کفایت است که ادم ها را دورمان جمع کند.
وابنکه یک جهادی اکبر میخواد تا وابستگی به غیر خدا را به صفر برسونیم
سلام به شما دوست عزیز، ممنون از پاسخ زیباتون، دقیقا همینطوره وقتی مهمترین الویت ما تو هر لحظه الویت خودمون و خدای درونمون باشه اصلا سرشار از عشق الهی میشیم، بتونیم تو هر موقعیتی از زاویه دید روح بهش نگاه کنیم و نه ذهن، به آرامش میرسیم، وقتی تو خود قرآن میگه تنها با یاد خداست که دلها آرامش میگیره دقیقا همینه، ما یه قلب داریم که اونم جایگاه خداست، و اگه هر شخصی چه دوست چه پدر و مادر چه هر کسی دیگه ای جاش رو بگیره، وابستگی اتفاق میفته که وابستگی یه نوع شرک هست، چون اون جایگاه خداوندرو تو قلبمون به غیر دادیم. به انسانها عشق میورزیم احترام میزاریم، ولی اگه حس خوبمون رو گره بزنیم به عوامل بیرونی وابستگی اتفاق میفته
خانم کرمی سپاسگزارم از حس توجه و دقتتون و پاسخ زیباتون، وقتی حرف از اصل میشه قلب براحتی میپذیره، وقتی بتونیم با خدای درونمون رفیق شیم و زمانهایی رو اختصاص بدیم باهاش، مثلا تنهایی باهاش خلوت کنیم، تنهایی بریم مسافرت حتی شده پارک سر کوچه، تنهایی باهاش عشق بازی کنیم، صحبت کنیم حرف بزنیم، بنویسیم، آروم آروم بیشتر درکش میکنیم، بیشتر بهش اعتماد میکنیم، باز برمیگردیم به حس لیاقت، شاید خودآگاه قبول کنیم که خداوند تو وجودمون هست ولی بصورت ناخوداگاه قبول نداریم، بابا مگه میشه خدایکه کل این جهان رو آفریده بیاد با من رفاقت کنه، ولی خودش تو قرآن گفته ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم.
آنها که به خدا ایمان آورده و دلهاشان به یاد خدا آرام میگیرد، آگاه شوید که تنها یاد خدا آرامبخش دلهاست.
که باز تو این آیه تاکید میکنه که تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد، جنس این آرامش به نوعی هست که واقعا قلب رو باز میکنه یه حس آرامش عمیق، حس اطمینان قلبی میده، وقتی بتونیم تو این حس بیشتر بمونیم از درون یه حس آرامش رو به جهان میفرستیم، اصلا نوع ودید جهان متفاوت میشه، برای مثال دقت کردید یه روزایی حستون بسیار عالی بوده اصلا نوع رفتار جهان و جنس اتفاقات به طرز معجزه آسایی عالی شده، یا برعکسش، ولی بشه تو این حس عالی ثبات و پایداری ایجاد کرد و بشه جزئی از شخصیت ما تازه نتایج عالی از راه میرسن.
همواره تو مدار شادی و عشق و نشاط و مدار خداگونه باشید.
خیلى خوب در مورد اثر انگشت گفتید ، تا حالا از این زاویه بهش نگاه نکردم ، دقیقا از هر کدوم ما فقط یک نسخه هست ، خدایا شکرت ، وقتى بهش فکر میکنى احساس ارزشمندى تمام وجودت رو میگیره .
واقعا همینه کسى که خدا همیشه همراهشه و باهاش هست دیگه تنها نیست .
ممنون از کامنت زیباتون .
دوست عزیز سلامتى و سعادت و ثروت رو براتون آرزو میکنم.
بسیار سپاسگزارم از دقت توجه به دیدگاه بنده و ممنونم بابت پاسختون، دقیقا همینطوره وقتی احساس شادی و شوق و سپاسگزاری و درکل حالمون خوبه و اون قطب نمای درونیمون آلارم احساس خوب رو نمایش میده، یعنی تونستیم به فرکانس خداوند نزدیک بشیم، دائما ما در رفت و آمد بین ذهن و روحیم اگه بتونیم زمانهای بیشتری به روحمون نزدیک شیم و درکل احساسمون خوب باشه همه چیز و همه اتفاقات خوب و خودبخود و براحتی انجام میشه، که اینم نیازمند اینکه بشه با منطقهای قوی ذهن رو کنترل و رام کرد و جهتش بدیم بسمت فرکانسهای متعالی که به یه ثبات برسه یعنی فرکانس خوبمون تبدیل شه به فرکانسهای غالبمون، عادات فکریمون بشه نتیجه اش بشه حس خوب.
سلامبر استاد بزرگوار و دوستان عزیزم من میخوام از تجربه خودم بنویسم شاید برای دوستان که فکر میکنن دیر شده انگیزه بشه من در 49 سالگی ازدواج کردم در پندمیک با انسانی که تمام خصوصیات اخلاقی ش در شروع دوره 12 قدم که البته اولین دوره ای بود که تهیه اش کردم اولین و مهم ترین هدفی بود که نوشتم و دقیقا همون که نوشته بودم شد .قبل از اون اینقدر خودم کوچک میدونستم با وجود شغل خوب خانواده خوب تازه خیلی هم شیطون بودم ولی تمام افرادی که برای ازدواج معرفی میشدن به ازدواج ختم نمیشد که تماما برمیگشت به اینکه من خودم زبیا و خوب نمیدیدم همش ترس از انتخاب نشدن داشتم و سنم همین جور رفت و عادت کردم تنها باشم چون تلاش هام سرانجام نداشت تا اینکه سال 97 یه اتفاق ناگوار تو یه رابطه منو به خودم اورد به قول استاد سرم بد خورد به سنگ و شکست و یک ماه مریض شدم تو اون مدت خیلی فکر کردم و فهمیدم اشکال کار خودمم و شروع کردم به ترک خیلی از عادت باورهای غلط البته که هنوز با استاد اشنا نشده بودم حتی دوستانم که 20 سال باهاشون بودم کنار گزاشتم و با خودم تکرار میکردم انگار یه امیدی ته دلم بود که ادم مناسب هست تو دنیا که یکیشون میاد تو زندگیم سال 98 بود که اتفاقی تو تلگرام با استاد اشنا شدم وارد سایت شدم فقط فایل دانلودی گوش میدادم و بهتر و اصولی تر رفتارهام شروع کرد به تغییر تنها شده بودم همه کارهام تنهایی انجام میدادم پارک پیاده روی کافه مهمونی منتظر کسی نبودم بیاد حالم خوب کنه یاد گرفته بودم برم جلو اینه قربون صدقه خودم برم صبح ها انجامش میدادم آرایش کردنم خیلی کم کردم ساده تر بیرون میرفتم و البته که تمام قسمت های زندگی در بهشت میدیدم و روابط خوب استاد و مریم جان عزیز میدیدم اولش که اصلا قبول نمیکردم چقدر حسادت میکردم ولی کم کم دقت کردم به نوع رفتار مریم خانم چون برام خیلی مهم بود جذب یه رابطه عاشقانه از روابط و نوع رفتارشون خیلی درس ها گرفتم مخصوصا ارامشی که دارن و از اون طرفم که رو عزت نفس و قبول خودم به عنوان یه خانمی که زیباست و چیزی کم نداره و سال 99 هدایت شدم به 12 قدم با اینکه پول هم نداشتم وبه طور معجزه ای بهم رسید و در انتهای قدم 3 بود که با آقایی ازدواج کردم که دقیقا نوشته بودم چی میخوام چند ماه بعد که دنبال یه مدرک تو خونه میگشتم دستم رفت سمت دفتر شروع 12 قدم و اشک من بود که سرازیر شد ای خدا تو زندگی هستم رابطه عاشقانه ای دارم تجربه میکنم که چند ماه پیش نوشتم هنوزم یه وقت هایی که کاری درست انجام نمیشه به خدا میگم تو همونی هستی که این عشق پاک سر راهم قرار دادی خودت درست کن برام
خانم های عزیزی که کامنت منو میخونید واز من خیلی جوانتر هستید باور کنید که قراوانی هست ادم خوب هست با خودت تکرار کن کاری که من کردم روابط خوب تحسین کنید از رابطه غلط بیاید بیرون سریال های تلویزیونی نبینید من تمام این کارها انجام دادم و الان عشقی تجربه میکنم که قبلا تو باورهام نبود از این فال قهوه به اون یکی میرفتم پول خرج میکردم شاید اونا ته فنجونم ببینن من یکباره تمام این کارها اشتباه گزاشتم کنار سخت بودولی انجامش دادم دوستان 20 ساله مو ترک کردم چون نمیتونستم قبول کنم حرفاشون و کم کم درها باز شد به خدایی که میپرستم هیچ کس باورش نمیشد از اطرافیان و فامیل که من ازدواج کنم اونم با این شخصیت همه با تعجب ازم میپرسیدن چطور شد امید داشته باشید خودتون دوست داشته باشید من نمونه کامل یه ادم که تو سن 49 سالگی ازدواج عاشقانه کرده و بعد 4 سال هنوزم عاشقانه است و بهتر هم شده و احساسی که یک رابطه خوب به آدم میده خیلی ارزشمند امیدوارم این تجربه مفید باشه براتون
سلام به دوست عزیزم فریده خانم . سپاسگزارم که تجربه خوبتون رو به اشتراک گزاشتین من یکی از همون خانم هایی هستم که مخاطب کامنت شماست .منم تو کامنتم نوشتم که چه شرایطی داشتم ولی الان مدتیه که دقیقا دارم سعی میکنم روی رابطم با خدای خودم کار کنم و خودم رو ایزوله کردم و آرامش خیلی خوبی رو دارم تجربه میکنم و ان شا الله منم هدایت میشم به ی رابطه ی زیبا و عالی .این کامنت شما هم ی فکت خیلی خوبی بود برای من و خوشحالم که خداوند داره یکی یکی نشونه ها رو توی کامنت های دوستان خوبی مثل شما بهم نشون میده و الگوها رو خیلی راحت میزراه جلوی چشمم باشد که بقول خداوند اهل تفکر و پند گرفتن باشم .بازم سپاسگزارم که امید رو منتشر کردین با کامنتتون
این اراده و عزمی جزم این اشتیاقه خواستن که بنظرم از یک رنج و خسته شدن از وضعیت موجود یا همون تضادها ناشی میشه چقدر به نفع شما برای کمک به شما اومده بود و هل دادن شما رو بسمت خوشی و سعادت بسمت آرزوی قلبی تون.
براتون سلامتی و شادابی و عشق و محبت و آرامش مضاعف و بیشتر رو از الله یکتا و مهربان میخوام بین شما و همسر گرامی تون.
سلام خانم غفار از کامنت شما هم مثل کامنت اقای حیدری لذت بردم خیلی عالی بود. ادم در دل همین کامنت ها هدایت میشه به قانون و به چگونگی اجرای قانون ،
خدا رو شکر به خاطر این عشق در رابطه ی شما براتون بهترین رو اززو دارم .
به قول شما وقتی میای مینویسی. وقتی برا هدفت تلاش میکنی لذت بخش ترین لحظه همون جایی که دوباره بعد چند وقت میایی دفتر ارزو هات رو باز میکنی و میبینی که ووووووو چقدر عالی من به این هدفم رسیدم به اون هدفم رسیدم و چقدر برامون باور پذیر میشه
خدا رو شکر پس انرژی که در نوشتن هست بیشترین جذب رو داره برا تحقق خواسته ها و البته باید همراه نوشتن احساس فرکانسی عالی به جریان بیندازیم تا احساس خوب مساوی شه با اتفاقات خوب
فریده عزیزم خیلی از کامنتت لذت بردم، تحسینت میکنم که رابطه ی عالی و عاشقانه ای جذب کردی، بهت تبریک میگم که روی خودت کار کردی و ممنونم که تجربه ت رو به اشتراک گذاشتی، شما برای من یک الگو شدی که راحت تر باور کنم ازدواج با فرد مورد علاقه یک اتفاق طبیعیه، باور دارم که فقط کافیه به خدا اعتماد کرد و کارها رو به اون سپرد، بازم ممنونم و امیدوارم همیشه شاد و عاشق و سلامت باشی قشنگم
سلام عزیزدلممممم، ممنونم ازت، ممنون که تعریف کردی ازم، کلی انرژی گرفتم، قطعا این نگاه زیبای شما، تحسین برانگیزه، آره خدا رو هزاران بار شکر که صورت من رو زیبا افریده و من بابت این موهبت الهی همیشه شکرگزار بودم و تلاش کردم سیرت زیبایی برای خودم بسازم و بی شک شما هم سیرت زیبایی دارین که عضو این سایت و هم فرکانس با دوستان عزیزی که اینجا حضور دارن هستید، صورتتون هم حتما زیباست، قلب بزرگ قرمز برای تو دوست خوب و مهربون و بی نظیرم، در پناه خدا باشی حنیفه قشنگم
سلام به استاد عزیز و مریم جان و همه ی دوستان بهشتی سایت
سلام فریده ی عزیز،،خیلی خوشحال شدم از خوندن کامنت شما و کلی لذت بردم از این دستاورد با ارزشی که با توکل به خدا و توحید عملی که داشتید به دست آوردید براتون بهترینها رو آرزو میکنم.
دقیقا قانون همینه اعتراض از ناخواسته ها و توجه و تمرکز به خواسته ها
شما خیلی خوب تونستین قانون رو اجرا کنین و در عمل به هر آنچه که از رابطه عاشقانه خواستید رسیدید و با استمرار روز به روز در رابطه با همسرتون موفق تر هم خواهی بود
امیدوارم زندگیت همیشه پر از عشق ناب و پاک باشه، رابطه تون با همسرتون مثل رابطه استاد عزیز و مریم جان یک رابطه ی از جنس نور و آگاهی و شادی و پاکی باشد
از کامنتت خیلی لذت بردم واقعا شما رو تحسین می کنم که چقدر خوب فهمیدین که باید تغییر کنید و با اراده و مصمم روی باورهاتون و تمریناتتون بودین.
اینکه بفمهی در وضعیت خوبی نیستی یک چیزه و با اراده و قوی شروع به حرکت کنی یه چیز دیگه اس که شما خیلی عالی از پسشون براومدین و حالا باید در این راه عالی که بدست آوردین با عشق و شادی و آرامش ماندگار باشید که مطمئنا شما می توانید .
ازدواج سراسر آگاهی و پر از عشق تون تبریک می گم واقعا صحبت هاتون و تجربتون برام ارزشمند هست تمام ارادمو عزم میکنم تا مانند شما جواب عالی بگیرم
سلام فریده جان خیلی بهت تبریک میگم آنقدر کامنتت پر از حس خوب و انرژی عالی بود که حالمو عالی کرد میتونم بگم که کامنتتو خیلی هدایتی خوندم یکم حالم خوب نبود و بخاطر یه سری مشکلات در رابطه عاطفی حالم جالب نبود یه هو نوتیفیکیشن دوستانی که کامنت هاشونو در سایت دنبال میکنم از جی میلم اومد گفتم خودش آزاده زود برو بخونش دیدم اون دوست گلم به کامنت شما پاسخ داده بود گفتم برم ببینم کامنت چیه که دیدم خدای مهربونم داره از طریق قلبم منو هدایت می کنه امیدوارم سالیان سال همینطور عاشقانه زندگی تون پابرجا باشه
سلام فریده عزیز تحسین می کنم شما را به خاطر این رابطه ای که خلق کردید چقدر به من امید داد چون من هم هم سن و سال شما هستم قیافه ام خیلی کوچکتر از سنم هست هم تحصیلکرده و هم شغل خوب دارم و خیلی روی خودم کار کردم و شخصیت خیلی خداگونه و عالی دارم کلا با 12قدم شخصیتم زیرو رو شده بعد از چند سال فهمیدم که باید خودم ارزشمند بدونم چون به خودم سخت می گرفتم با این کامنت شما خیلی امیدوار شدم همیشه عشقتان پایدار باشه دوست عزیز
چقدر زیبا توصیف کردید رسیدن به یک ازدواج و رابطه قشنگ رو واقعا بهتون تبریک میگم از صمیم قلبم که رابطه قشنگی رو شروع کردید تحسینتون میکنم بابت اینکه چقدر خوب رو خودتون کار کردید و باورهاتونو عوض کردید.انشاله که همیشه بدرخشید و به تمام آرزوهاتون براحتی برسید.
سلام فریده خانم عزیز چقدر از کامنت شما درس های بسیار دریافت کردم و همچنین احساس خوب
اولا ماشاالله اصلا بهت نمیخوره که اینقدر سنت باشه اگه نمیگفتی فکر میکردم نهایتا 35 ساله باشی اینو واقعا جدی میگم خیلی جوان و خشکل و خوشتیپ هستی
چقدر از این حال خوبی که از کامنتت دیدم لذت بردم و دقیقا حرف دل منو زدی که منم همیشه میگم برا هیچ کاری نباید آدم بگه دیگه دیر شده بخصوص این عدد سنی من خودم این عدد سنی رو نسبت به کسایی که تو زمینه کاری من نیستند خیلی بیشتر دارم چونکه من کار مورد علاقه من در زمینه ورزش هست و میبینم چقدر همکاران و اکثریت مردم دنیا چقدر در این مورد باورهای بسیار مخرب دارند
واقعا چقدر تحسین میکنم شما رو که اینطور با کنار گذاشتن باورهای محدود خودتو از اکثریت جدا کردی چونکه خیلی هارو میبینم اصلا نمیتونند مانند شما فکر کنند و من خودم اکثریت اقوام و خانواده ام از این باورهای سوپر محدود دارند و هیچ زمان هم راه من باهاشون یکی نشد و شکر خدا در عوض بهترین خانواده رو خداوند عزیز اینجا بهم داده که هیچ کجای دنیا نظیرشون پیدا نمیشه
بهترینهارو برا خودت و همسر عزیزت آرزو میکنم
عکس زیبا و دلنشینت هم خیلی عالیه تحسین فراوان داری.
سلاممممممم فریده قشنگمممم چه کامنت فوق العاده ایی گذاشته بودی واقعا اینکه در 50 سالگی بشه یگ ازدواج فوق العاده داشت برام خیلی خیلی خبر خوش حال کننده ایی بود تحسینت می کنم انشالله هروززززز خوشبخت تر از دیروز باشی حتما جایی لیاقت خودت ثابت کردی که الان داری تجربش می کنی چندین بار کامنتت خوندم و هربار لذت بردم و به ذهنم گفتم تو هنوز 25 سال ایی اصلا دیر نشده و می تونی بهترین رابطه عاشقانه تجربه کنی ممنون که وقت گذاشتی نوشتی.
نکات حائز اهمیت :
فهمیدم اشکال کار خودمم و شروع کردم به ترک خیلی از عادت باورهای غلط
منم متوجه شدم مشکل خودمم و دارم خودم عوض می کنم.
2_شروع کرد به تغییر تنها شده بودم همه کارهام تنهایی انجام میدادم پارک پیاده روی کافه مهمونی منتظر کسی نبودم بیاد حالم خوب کنه یاد گرفته بودم برم جلو اینه قربون صدقه خودم برم صبح ها انجامش میدادم آرایش کردنم خیلی کم کردم ساده تر بیرون میرفتم و البته که تمام قسمت های زندگی در بهشت میدیدم و روابط خوب استاد و مریم جان عزیز میدیدم اولش که اصلا قبول نمیکردم چقدر حسادت میکردم ولی کم کم دقت کردم به نوع رفتار مریم خانم چون برام خیلی مهم بود جذب یه رابطه عاشقانه از روابط و نوع رفتارشون خیلی درس ها گرفتم مخصوصا ارامشی که دارن و از اون طرفم که رو عزت نفس و قبول خودم به عنوان یه خانمی که زیباست و چیزی کم نداره
این خیلی مهمه این خیلی مهمه خودمون خودمون دوست داشته باشیم منم قدیم تنها بودن برام سخت بود الان خودم عاشق خودم و تنهایم هستم
سلام به اقای مقدم ممنون از کامنت شما دیروز داشتم تو سایت میگشتم
گفتم خدا جون امروز هدایتم کن به یه فایل عالی که واقعا بفهمم چرا اینقدر دونستن قانون شده عادت ولی انجامش سخت شده برام نتایجم خیلی ضعیفه و شکر خدا هدایت شدم به فایلfake personality do snotworkکه خیلی عالی بود و فهمیدم که من از لحاظ شخصیتی تغییر چندانی ندارم چون عمل گرا نبودم
چو ن تنبلی کردم و خودم رو گول زدم که من هم دارن روی قانون کار میکنم پس من حالیمه ،اما در بیان نتایج هیچی ندارم
منِ درون رو هنوز کند و کاو نکردم به قول استاد فقط یه مست حرفای قشنگ گفته میشه اما فرکانس قشنگی ادم دریافت نمیکنه از کامنت و صحبت های طرف .
احساس آدم و باور به قانون بدون تغییر الهی نیاز به یه جهد درونی داره که باید براه اندازیم .
سلام ب استاد عزیزدل و بانو شایسته زیبارو و دوستان خوبم
یعنی این فایل بینهااایت ارزشمند ارزش بارها و بارها تماشا کردن و گوش کردن رو داره و هربار ک گوشش میکنی حرف های جدیدتری رو میفهمی ک با دفعه قبل گوش دادن متوجهش نشده بودی
من این بار ک داشتم ب این فایل فوق العاده گوش میکردم و ب حرف های استاد و باورهای خودم فکر میکردم یک باور دیگه رو درون خودم پیدا کردم ک(( همیشه سیب سرخ نصیب شغال میشه))!!!! ما این باور رو تو بحث روابط زیاد شنیدیم و میشنویم و من هم بسیااار بسیااار زیاد این حرف رو شنیدم و با وجود اینکه فقط 21 سالمه اما میبینم و میفهمم ک چقققدررر این باور درون من نهادینه ست ، و وقتی بیشتر فکر کردم بهش فهمیدم ک اصصلاا مهم نیست ک شما چند سالته !! مهم اینه ک ب اون میزان ک یک حرف رو ب دفعات “میشنوی “و بازهم توسط اطرافیان یا خودت تکرار میشه “درون تو باور ایجاد میکنه”.
من در دوران کودکیم زن های خییلییی زیادی رو میدیدم ک از دست همسرهاشون ب هر دلیلی گریه میکردن و دلخور بودن و یک جمله رو تکرار میکردن، میگفتن دیدی((سیب سرخ نصیب شغال میشه)) و خانم ها و دختران زیادی رو هم میدیدم ک خودشون بسسیار زیبا بودن اما همسری داشتن ک بد ریخت و بد تیپ و بد دهن و شکاک و دست بزن داشتن و خب توی ذهن من تناقض ایجاد میشد ک چرا این خانم انقد خوب و خوشگله؟ و چرا این آقا ک همسر یا دوست پسر این خانومه انقد زشته، انقد بی معرفته، انقد بد دهنه ،انقد بی اعصابه ووو…….
و خیلی هم جالبه ک(( ما همیشه خودمون رو سیب سرخ میدونیم)) و بقیه رو (( شغال میدونیم)) ک نصیبش شدیم و تو چنگالش گیر افتادیم ،و دائم هم گله مندیم از اینکه چرا فردی ک باما در رابطه هست انقدر از ما پائین تر و بی لیاقت تر هست و ریشه چنین باوری هم در “احساس قربانی شدن، عدم لیاقت، سرنوشت و فرکانس ها ،شندیده ها و دیده ها و باورها و…………..داره”
و نه فقط خانم ها خیلی از آقایون هم هستن ک چنین باوری رو دارن ،کلا باور، باوره و ارتباطی با جنسیت هم نداره.
بعدشم میخوایم ک روابطمون ب عالی ترین شکل پیش بره و با یه همچین دیدگاه خطرناکی ک خودمون رو سیب سرخ میدونیم و همه دختر ها و پسرها رو شغال میدونیم منتظر یک رابطه پرفکت و درجه یک و عاشقانه هستیم ،اما نمیدونیم ک با چنین باوری ک واااااقعا اکثرا دارن و نهادینه هم هست درونمون، داریم چ افرادی رو وارد زندگی و روابطمون میکنیم نمیدونیم ک داریم با این باور سمی چ تجربیات تلخی رو از آدم های نامناسب وارد زندگیمون میکنیم .
خب پسر خوب ،دختر خوب ، انقدر فکر نکن بقیه آدم ها شغال هستن و فقط تویی ک خوبی و زیبایی و کمالات داری ، لطفا بقیه رو هم سیب سرخ ببین. زیبا ببین، با کمالات ببین، با انصاف ببین، با معرفت ببین، با احساس و عاشق ببین، با درک و شعور بالا ببین، مهربان و خوش رو ببین و…
اونوقت تو هم ک سیب سرخی یک سیب سرخ دیگه رو ک از هر نظر ک تو دوست داری و عالیه جذب رابطه با خودت میکنی و لذتِ عالم رو میبری (( این حرف رو اول دارم ب خودم میگم))
اگر تو خوب هستی این رو بدون مثل تو هم آدم پاک و سالم و خوب و مهربون و با کمالات و عاشق هست در جهان ب خدا ک وجود داره ( بازم این حرف رو ب خودم میزنم) فقط کافیه تو محله خودمون رو ببینیم ،متوجه کلییییی پسر یا دختر عالی میشیم دیگه چ برسد ب شهرمون و کشورمون ک یک عاااااالمه دختر و پسر درجه یک برای رابطه با ما وجود دارن و میتونیم کنار هم بهترین ها رو تجربه کنیم و لذت ببریم.( بازهم دارم این حرف رو اول ب خودم میزنم) انشالله ک درعمل هم بهش متعهد باشم .
انشالله ک ههمون در مسیر درست باشم درمسیر عشق و آرامش باشیم در مسیر سعادت دنیا وآخرت باشیم و بدونیم ک (( قطعا و قطعا خداوند بیشتر از ما میخواهد ک ما خوشبخت باشیم و لذت ببریم و خداوند بیشتر از ما میخواهد ک ما بهترین هارو تجربه کنیم))
سلام و درود به استاد و مریم عزیزم و تمامی دوستان سایت،
استاد سپاس فراوان که همیشه با این فایلهای ارزشمندتون، مارو پر از آگاهی های ناب میکنید که باعث میشه ظرف وجودیمون و دریافتمون از این آگاهیها روز بروز بیشتر و بیشتر بشه .
و چی بگم از این کامنتای دوستان عزیزم در این سایت الهی خدای من محتوای آنها نشان از روح لطیف شده و توحید و عمل به آموزه ها داره
کامنت کدامین دوست عزیز بگم سید علی،حمید،فرزانه ،رضوان ،سعیده تحسین میکنم و آفرین به شما که شدین اهل عمل .
و اما صحبتهای استادم عزیز دل.
بریم سراغ بحث ترمز و گاز
اگر ما باورهای درستی در مورد اهداف و خواسته هامون نداشته باشیم اینکه چقدر تلاش میکنیم و چقدر بدو بدو میکنیم مهم نیست اون core اصلی باورهای ما اون ریشه فکری ما از همه چیز مهمتره.
تا وقتی ما تغییر بنیادین در مغزمون ایجاد نکنیم مثل دویدن رو تردمیل به هیچ جا نمیرسیم یعنی وقتی شما باورهای درستی در باره یه موضوع در دهنتون ایجاد کنید شما هدایت میشین ( این کلمه مهمه) هدایت میشوید به ایده های مناسب، به افراد مناسب و در مکان مناسب و یه کاری رو انجام میدید که ایده مناسبی داره ،زمان مناسبیه ، در مکان مناسبیه و با آدمای مناسبیه و اونوقت اون تلاش نتیجه اش فوقالعاده است .تصور کنید آدمی داره تلاش میکنه با ایده نامناسب با آدم نامناسب در زمان نامناسب مهم نیس که چقدر داره تلاش میکنه نتیجه دلخواهی شکل نمیگیره.
ما از بچگی بمباران شدیم با باورهای نامناسب از طریق خانواده ،صداو سیما و رسانه های جمعی ،از طریق دوستان ،از طریق معلمان و یه سری باورها در مورد یه سری موضوعات و مسائل شکل گرفته که یه شبه به وجود نیومده به همین دلیل یه شبه از بین نمیره که باعث شده تو یه سری مسائل ما نتایج خوبی نگیریم.
بحث پیدا کردن فرد مناسب برای روابط عاشقانه که از این concept برای هر موضوع دیگه ای میتونیم استفاده کنیم.
چی میشه ما یه خواسته ای (روابط عاشقانه )داریم ولی باورهای محدود کننده و مخرب(ترمزها) نمیزارن ما به خواستمون برسیم؟
1) بزرگترین باور مخرب در مورد روابط عاشقانه اینکه من از لحاظ ظاهری آدم جذابی نیستم(آدم خوشگلی نیستم) که این باور از کمبود عزت نفس ،حساس عدم لیاقت نشان میگیره.
من جذاب نیستم پس نمیتونم آدم مناسبی رو جذب کنم.
تا وقتی شما باورت این باشه که آدم جذابی نیستم حتی اگر انواع و اقسام جراحی های زیبایی رو انجام بدی اون آدم مناسب سمت تو نمیاد.( اون باور قوی تر از تغییرات ظاهری اس)
باور درست: زیبایی به ظاهر نیس هرکسی به یه شکلی زیبا هست. بیام روی خود ارزشمندی خودت ،روی عاشق خودت بودن،روی احترام به خودت کار کن به این شکل که هستم و خودت دوست داشته باش اونوقت میبینی اگر این باور تغییر کنه با همون چهره و با همون اندام با همان ظاهر روابط عاشقانه فوق العاده رو تجربه خواهی کرد کی وقتی که تو با خودت در صلح باشی وقتی خودت رو دوست داری همونجوری که هستی وقتی که ارزش های خودت رو به ظاهر ت پیوند نمیزنی ، به رشد درونیت پیوند میزنی به ویژگیهای درونی که قابل بهبود پیوند میزنی نه به ظاهری که از قبل خداوند مارو اینجوری خلق کرده.
2) دومین باور مخرب:
من توانایی خاصی ندارم جذابیت خاصی ندارم ( من چیز خاصی بلد نیستم) و توانایی عجیب و غریب ندارم کی میخواد با من رابطه داشته باشه؟
باور درست:
باور به تواناییهای درونی خودمون رو افزایش بدیم اگر تو ذهنت برای خودت ارزش قائل باشی جهان برای تو ارزش قائله اگر تو ذهنت برای خودت ارزش قائل نباشی فارغ از اینکه چقدر مدرک جمع کردی چقدر اعتبار جمع کردی باز هم اعتماد به نفست پایینه و خودت رو کم میبینی.
3) سومین باور مخرب:
همه ادمهای خوب و درست حسابی رفتن چیزی نمونده همه خوبارو گرفتن ( باور کمبود)
باور درست:
در جهان میلیاردها آدم وجود داره که هر کدوم ویژگیهای unique داره همیشه آدم فوقالعاده هست .
نکته کلیدی:
باورهای شما افکاری است که داره به جهان ارسال میشه جهان افکار مارو convert میکنه به شرایط اتفاقات و وارد زندگیمون میشه به همین دلیل اون چیزی که شما باور میکنید همون چیزی است که تجربه اش میکنید و اون چیزی که تجربه میکنیم باعث میشه بیشتر و بیشتر باور کنیم که باورت درست بود.
4) چهارمین باور مخرب:
من لایق یه رابطه عاشقانه نیستم خیلی از ماها اینجوری فکر میکنیم که من آدم مناسبی نیستم من ایراد دارم(باور عدم لیاقت) من لیاقت عشق ندارم.
باید خودت رو لایق بدونی که جهان افراد و شرایط مناسب رو سمتت هدایت بکنه اگر از درون برای خودت ارزش قائل نباشی جهان هم ثابت میکنه که آدم بی ارزشی هستی.
5) پنجمین باور مخرب:
من همیشه آدمای نامناسب رو جذب میکنم . من فقط آدم فقیر و مشکل دار رو جذب میکنم ( بحث عدم لیاقت،وابستگی و احساس ترحم)
6) ششمین باور مخرب:
تمام روابط آخرش به رنج و ناراحتی و غصه و جدایی ختم میشه.
7) هفتمین باور مخرب:
من برای یه رابطه عاشقانه خیلی جوانم یا خیلی پیرم دیگه سنی از من گذشته
باور درست:
رابطه عاشقانه میتونه در هر سنی شکل بگیره (یافتن الگوهایی که در سنین بالا در رابطه عاشقانه هستن).
8) هشتمین باور مخرب:
من باید perfect باشم من باید بی نقص باشم برای اینکه یه رابطه رو شروع کنم.
هیچ کس در این جهان بی نقص نیست ما چیزی به نام کمال بینهایت در این دنیا نداریم هیچ انسانی هرگز در این کره خاکی به دنیا نیومده و از دنیا نرفته که نقصی نداشته باشه این ویژگی جهان مادیه ما نقص داریم برای اینکه پیشرفت کنیم انسان کامل که نمیتونه پیشرفت کنه.
9) نهمین باور مخرب:
افراد همیشه خیانت میکنن( همهدمردا و زنا خیانت کارن)
و این باور باعث میشه اصلا وارد رابطه نشی. و اگر وارد هم بشی هر لحظه طرف مقابلت بخوای کنترل کنی. و با این کنترل کردنا باعث بشی این جنس آدما رو جذب کنی.
باور درست:
این همه آدم درست و سالم و پاک دارم زندگی میکننن آدم فوقالعاده در جهان زیادن. وقتی باور کنیم پیداش میکنیم .
10) دهمین باور مخرب:
من پولدار نیستم من وضعم خوب نیس. اگه پولدارم میتونم آدم مناسب و خوب رو جذب کنم.( کسی سراغ من نمیاد)
باور درست:
ارزش ما به وجود ما وابسته است نه به مدرک تحصیلی ،نه به شرایط مالی تو هر روز میتونی خودت پیشرفت کنی.
11) یازدهمین باور مخرب:
من بهتره تنها باشم من دوست دارم تنها باشم اینکه تو انتخاب کنی تنها باشی هیچ ایرادی نداره ولی اگر این جمله از این نشات بگیره که از انتخاب نمیاد از ترس داره میاد از اینکه تلاش کردی یا خواستی ولی جواب رد گرفتی بارها و بارها و الان میگی که خودم انتخاب کردم تنها باشم.
ما انسانها fundamental موجودات اجتماعی هستیم.
رابطه عاشقانه به زندگیمون اضافه میکنه و کیفیت زندگی رو میبره بالاتر.
12) دوازدهمین باور مخرب:
تو سرنوشت ا نوشته شده. عشق به ما نمیاد برای ما مقدر شده.
هیچ چیز برای ما مقدر نشده ،ما انسانهایی هستیم که داریم با افکارمون زندگیمون خلق میکنیم.
اگر باور کنیم که برای ما مقدر شده جهان ثابت میکنه که بله برای تو مقدر شده هیچ تقدیری وجود ندارد ،هیچ چیزی از قبل نوشته نشده هیچ خواسته ای از طرف خداوند برای ما وجود ندارد خواسته خداوند اینه که ما به خواسته هامون برسیم ( خدای خوب و مهربونم عاشق عدالتت هستم).
13) سیزدهمین باور مخرب:
من تو روابط خوب نیستم من اصلا بلد نیستم چطور ارتباط برقرار کنم چجوری حرف بزنم و این باعث میشه نخواهیم تو رابطه باشیم.
هر چیزی قابل یادگیری است هیچ کدوم از ما تو همه چی عالی نیستیم .
14) چهاردهمین باور مخرب:
اگر من وارد رابطه بشم آزادیم از دست میدم . چون فکر میکنیم رابطه یعنی اسارت یعنی کنترل شدن.
رابطه واقعی و درست رابطه است که هر فردی آزادی عمل خودش داره علایق و سلایق خودش داره و هر دو نفر به سلایق هم احترام میزارن.
در پناه الله یکتا شاد و پیروز و سعادتمند و ثروتمند باشین
سلام به همه دوستام و علی الخصوص استاد عباسمنش عزیز که با دوره کشف قوانین زندگی چراغ های بسیاری رو برای من روشن کردند! امیدوارم حالتون عالی باشه. من این دوره رو قبل از بروزرسانی خریداری کردم و الان دارم آپدیت هاش رو میبینم. این دوره بسیار بسیار فوق العاده است و الحق و الانصاف استاد سنگ تمام گذاشتن برای این دوره.
قبل از خریداری این دوره استاد توی فایلهاشون در مورد ترمزها صحبت کرده بودند و من رو تا حدی به فکر فرو برد ولی توی این دوره خییییییلی بهتر استاد بهش پرداخته بودند و من وااااقعاً لذت بردم و استفاده کردم. خانم شایسته هم در خصوص آپدیت ها واقعاً و واقعاً برای من مفید عمل کردند. خدا رو شاکرم که تونستم این دوره رو تهیه کنم و از استاد سپاسگزارم.
میدونم استاد این صحبت ها و البته از همون ابتدا کاملا از صمیم قلب و عاشقانه بر زبان میاوردی و میاری نه صرفا برای تبلیغ
و چقدر این خوشم اومد از این قسمت از این فایل که میگی منم قبلا تو ارتباط برقرار کردن با آدمها بخصوص با جنس مخالف بلد نبودم اما یاد گرفتم و چقدر با شجاعت میگی هر کتاب هر آموزش و هر تمرینی که لازم دونستم انجام دادم و از مرحله ارتباط افتضاح رسیدم به بهترین و بیشترین برقرار کردن ارتباط
و من میدونم و خیلی های دیگه هم میدونند خیلی ها ممکنه این شجاعت رو نداشته باشند که بیاند خیلی راحت بگن ما قبلا تو این موضوع اصلا خوب نبودیم اما با مطالعه و جستجو کردن تونستیم خیلی عالی بشیم
و چقدر خاطرات قبل ،تضاد،محروم،و سخت گذشته خودم برام مرور شد که تا سالها پیش منم تو ارتباط برقرار کردن افتضاح بودم بخصوص با جنس مخالف
و سالهای طولانی تو این مورد یه عالمه خلاءهای بزرگ و آرزوهای دست نیافتنی داشتم که چرا منم نمیتونم مثل خیلی از آدمها رابطهب قرار کنم حتی خیلی هایی که از منم پایین تر بودن اما من بازم توانایی و راهکارهاشو نداشتم اما از چندسال قبل اینقدر این آرزو برام اشتیاق سوزان شده بود که ناخودآگاه درموردش مینوشتم،تجسم میکردم،با خودم حرف میزدم و…تا اینکه معجزات خداوند خیلی ساده برام رخ دادن و عرض چندوقت چندتا رابطه خیلی قشنگ و لذتبخش رو تجربه کردم،منی که اصلا نه بلد بودم نه تجربه داشتم نه اعتمادبنفس داشتم
اینو میخوام بیشتر به دوستان عزیزی بگم که الان اصلا هیچ راهکار و مهارتی در ارتباط برقرار کردن ندارند بخصوص با جنس مخالف چه پسر با دختر چه دختر با پسر
چه با جنس موافق بزرگتر،کوچکتر و…
اولین کاری که میکنید
با فردی که دوست دارید یا کسی که مشابه اون باشه تو ذهن خودتون تصویرسازی و تجسم کنید که باهاش دوست شدین و دارید با همدیگه حرف میزنید مثلا شماره رد و بدل کردید یا دارید پیام به همدیگه میدین و خیلی از این مثال ها که باعث بشه اول احساس شما رو نسبت به این خواسته تون خوب کنه و همیشه سعی کنید فقط احساس قشنگ و لذتبخش رو باهاش در خودتون بسازید کنید
منم از وقتی که اینکارو انجام میدادم اما دیگه راهکار خاصی بلد نبودم و بظاهر خیلی بی ٱرزه بودم بلکه تنها چیزی باعث تجربه ارتباط من با جنس مخالف شد همین تجسم های لذتبخش بود،اینو انجام بدین اینکه دیگه نه هزینه داره نه سختی خاص مکانی یا هرچیز دیگه که نداره و تجسم های لذتبخش من باعث شد بعد از چند هفته بهش برسم از راههایی که خودمم فکر نمیکردم اینقدر ساده رخ داد گفتم خدایا کاری که من سالها نمیتونستم بهش برسم اما الان که چندین مرتبه کاملا واقعی بهش رسیدم
اینکارو انجام بدین واقعا نتیجه میگیرید
اگر هم دوره کشف قوانین زندگی رو تهیه کردین دیگه چه بهتر خیلی هم عالی
و چندشب پیش هم با یکی از دوستان جدیدم حرف میزدم گفت من هیچ رابطه ای با جنس مخالف نداشتم و ندارم و خیلی دلش میخواست کسی بهش کمک کنه و من شب کلی باهاش حرف زدم و خیلی شفاف و واضح از قبل خودم بهش گفتم و اونم خیلی خوشحال شد و چقدر تشکر کرد و منم خیلی خوشحال شدم که خیلی راحت و خودمونی بهش گفتم از گذشته نا بلدی و افتضاح خودم و همچنین از بهبود بعدش و الان خودم که این صحبتها خیلی بهش کمک کرد
خب بگم در مورد احساس لیاقت،،من خودم باید خیلی رو این مورد کار کنم چونکه از بدو تولد تو این مورد جایی بزرگ شدم کسی احساس لیاقت نسبت به خودش نداشت
یکی از آشنایان من هست این آدم واقعا خیلی زیباست اما یه بار که باهم مکالمه تلفنی داشتیم میگفت من دلم میخواد برم دماغمو عمل کنم ،وقتی اینو گفت من خیلی متعجب شدم که یعنی چی!! بهش گفتم من که اصلا نمیفهمم تو که هیچ ایراد ظاهری نداری چرا میخوای همچین کاری کنی گفت جدی میگی گفتم بخدا اصلا همچین کاری نکن
و اونجا بازم بیشتر این قوانین برام یادآوری شد که آدمها چقدر تابع باورهاشون هستند نه ظاهرشون،،
نکته بعد اینکه من خودم برا اینکه هر خواسته و هدفی که میخوام بدست بیارم اصلا با افراد نامناسب و منفی حرف نمیزنم چونکه از زمانی اینو خیلی بهتر درک کردم یاد زمان هایی افتادم که در حرکت برای رسیدن به یه خواسته یا هدف مهمی بودم و به هیچ عنوان دلم نمیخواست با اکثریت صحبتی کنیم که نکنه باعث احساس منفیم بشه و این دیالوگ چقدر برا هممون آشناست کافیه همین نوع تجربه ها رو بیاد بیاریم اونوقت دیگه اجازه نمیدیم این بار سنگین و بی ارزش منفی رو افراد منفی بر دوش مون بذارند و یه عالمه فیلتر و قطع ارتباط میکنیم چونکه درک میکنیم که با هرکسی حرف زدن مناسب نیست بلکه فقط با افرادی که توجهشون به خواسته ها و زیبایی هاست
راستی استاد اینو بگم واقعا که چقدر جنس و نوع صحبتهای شما الهامبخش و امیدبخش هستند
چونکه حرفهای قلبی و بینهایت زیبا هستند
و خیلی هم خوشم میاد از اینکه خیلی جدی میگی چونکه تمام این مواردی که میگی منم همیشه خیلی بصورت جدی برا خودم تاکید دارم برا کسایی که نمیخواند که اصلا هیچ تاکید و صحبتی ندارم
وقتی شما در این موارد داری خیلی جدی و محکم حرف میزنی احساس میکنم خودم هستم که دارم حرف میزنم چونکه منم این صحبتهارو اگر کسی بخواد در حضور من به مسخره بازی یا …بگیره اونوقت جوابهای خیلی دندانشکن و له کننده بهش میدم،
چونکه چندباری در زندگیم همچین اتفاقی افتاده خخخ،
و شکر خدا هرچقدر بیشتر میگذره انسانهای مناسب تر و حسابی تری رو تجربه میکنم،،
مثلا چند روز قبل فرکانسهام ضعیف بود برخورد یه نفر باهام خیلی خوب نبود و یه خورده احساسم اومد پایین بعد رفتم درموردش نوشتم و این نوشتن باعث شد روز بعد برخوردش خیلی بهتر شد
چونکه من هروقت فکری آزارم میده میرم درموردش مینویسم با این فکر که چقدر بعدش بهتر شده و بعداز چندساعت یا چندروز واقعا همون اتفاق هم میفته تا الان بارها این اتفاق برام افتاده،
خدای من همین الان یه تجربه رابطه کوتاه قشنگ برام رخ داد و اون رفت منم دارم ادامه کامنت رو تایپ میکنم
خداروشکر
پس این بیشتر نشون داد که من در مسیر درست هستم فقط باید حرفه ای تر ادامه بدم،
یه عالمه نکات مهم و آموزنده ی دیگه در این فایل هست که بعضی هارو یادم رفته
اینم میدونم با درک و عمل به هر نکته باعث به عالمه نتیجه و تغییر میشه چونکه بارها تجربه کردم
بهترینهارو برا شما بهترین ها آرزو میکنم
مثل همیشه استاد عزیز بی نهایت خداگونه و عالی هستی و همچنین بهترین الگوی من مریم شایسته عزیز
خیلی ممنون شما لطف داری ممنون از اینکه وقت گذاشتی برا مطالعه کامنتم
خوب، خوبی را کند جذب خودت خوبی که اینارو خوب بشمار میاری خداروشکر از اینکه من باعث خوشحالی دیگران میشم و امیدوارم شما هم همچنین ادامه بدی و باعث خوشحالی دیگران بشی و همیشه زندگیت پر از نعمت و زیبایی شود.
من به شخصه کم کامنت مطالعه میکنم ولی شما از اون افرادی هستید که کامنتاشونو تقریبا همیشه مطالعه میکنم حالا یا دیرتر میشه یا زود،
واینکه شما خیلی به زبان ساده و خودمونی مینویسید (شاید به خاطر اینکه خودم هم اهل استان کرمان هستم )
و تحسین میکنم شمارو چون هر وقت استاد فایلی روی سایت میزارن شما از خودتون مثال میارید و بیشتر اون موضوع رو میشه فهمید دقیقا مثل استاد
و برام تحسین برانگیزه که شما به این حد از خودشناسی رسیدید که همیشه از خودتون مثال میزنید و نقاط ضعف و قوتتون رو بیان میکنید این نشون از مدار بالای شما و عزت نفس شماست
و اینکه چقدر راحت هربار تو کامنتاتون میبینم میگید این اتفاقات چه راحت برام میوفته با خودم میگم چقدر خوب قانون برای ایشون کار میکنه قطعا از احساس لیاقت و باورهای درست خودتونه و اینکه بیشتر مواقع میبینم چقدر خوب نکات مثبت دیگران رو میبینید و توجهتون روی ویژگی های مثبت افراد هست و به نظرم این در صلح بودن شماست که باعث میشه وجه مثبت افراد رو بکشید بیرون چیزی که قبلا تو کامنتهاتون متوجه میشدم و خیلی دوست داشم من هم در روابطم این چنین خوب عمل کنم ،
در کل بخوام بگم واقعا شما در خیلی از موارد باوراتون خوب هست هر چند با فایلهای استاد بهتر هم میشه ولی به وضوح میشه حس کرد خیلی از باورهاتون نهادینه از قبل تو وجودتون هست ،
هر بار که کامنتاتونو میخونم قشنگ میشه تجسم کرد محیطی که زندگی میکنید و اتفاقاتی که براتون میفته مثه کتاب داستان میمونه برا من هر بار انگار صفحه ای جدید با اتفاقی جدید میخونم ،
خلاصه که من با کامنتای شما خیلی ارتباط میگیرم ، واقعا تحسینتون میکنم برای کار کردن روی خودتون درک قوانین و تلاش برای رسیدن به خواسته هاتون ،
انشالله که به موفقیتهای بیشتری در زندگیتون برسید در تمام جوانب زندگیتون .
خدای من اتفاقا قبلا منم خیلی از کامنتهای شمارو مطالعه کردم چونکه اسم و فامیل شما رو در سایت زیاد دیده ام و باعث افتخارمه از اینکه هم استانی من هستید
من واقعا در مورد هر موضوع همیشه از همون بچگی این ویژگی رو داشتم و دارم که به دیگران خیلی واضح و شفاف بتونم بگم و توضیح بدم نه سخت و پیچیده بگم،،
و به همین دلیل هم به این سایت هدایت شدم و همیشه استاد عزیز رو تحسین میکنم و خیلی باهاش ارتباط میگیرم
من تا الان چندتا از دوستان عزیز این سایت رو از نزدیک ملاقات کردم و فعلا مدتی هست اومدم تهران زندگی کنم خودمم نمیدونم تا کی اینجا هستم و اگه یه زمانی دیدی برات امکانپذیر بود همدیگه رو ملاقات کنیم چونکه هرچقدر دوستان این سایت رو بیشتر ببینم انگیزه ام بیشتر میشه و اسم و فامیل منو همراه با کتاب فراتر از ورزش در گوگل بزنی میتونی شماره موبایلمو از اون انتشاراتی بگیری
خلاصه ممنون از اینکه وقت ارزشمندتو برا مطالعه کامنتم گذاشتی امیدوارم همیشه شاد و سربلند باشی.
حقیقت این است که ما بخاطر باورهای مسمومی که خودمان اجازه ورودشان را به سرزمین پاک وجودمان دادیم چنان در سختی و کمبود و…. قرار گرفته ایم که وقتی در جریانی از نعمت قرار بگیریم با خود میگوییم
من و این همه خوشبختی آخه؟؟
خدایا تو داری چکار میکنی با من؟؟!!
همه غرق در سختی اند و من در آسانی؟؟!!
نمیتوانیم باور کنیم که جریان طبیعی زندگی این است و اگر چیزی غیر این است باید در آن شک کرد
در یک سخن راستین از یکی از بزرگان تاریخ ، یعنی امام صادق ، به یک مطلبی برخوردم که واقعا دیوانه شدم از درک والای این امام بزرگوار از قانون الله و قشنگ آب پاکی بود بر نجواهای شیطان در این عرصه
میدونید ما ایرانیا بخاطر مذهب و برداشت های اشتباه از قرآن خیلی دچار باورهای سمی شدیم و برای اینکه این باورها را بکنیم باید از همین مذهب و قرآن استفاده کنیم…
آن داستان اینگونه در تاریخ ثبت شده و به دست ما رسیده که
فردی نزد امام صادق می آید و به ایشان عرض میکند که
من از خدا طلب مال و فرزند و خانه کردم و خدا همه اینها را به من داد
حالا میترسم که اینها از باب استدراج و امهال باشد که خدا اینجوری در این دنیا میخواد به من بده تا در اون دنیا دمار از روزگارم دربیاره
امام صادق در اینجا قسم میخوره که ، اگر این نعمت هایی که خدا به تو داده با حمد و شکرگزاری خدا باشه هرگز چنین نیست…
امام صادق اینقدر از این باور سمی خبر داره که قسم میخوره…
قسم میخوره تا اون مرد اصلا چنین چیزی را باورنکنه
و بعدش اون مرد جواب سوالش را میگیره و خیالش راحت میشه و میره
و این داستان در تاریخ ثبت شد تا ما بفهمیم که این فرکانس شیطان چگونه می آید و سدی ایجاد میکند در برابر ورود نعمت های خدا…
پس مواظب باشیم
و خیالمان راحت باشد که تا وقتی که حمد و سپاس خدا را میگوییم و جریان نعمت ها در زندگی ما جاریست این جریان پاداشی است از سمت رب العالمین در برابر ایمان و اعتماد و شکرگزاری که نسبت به او داری و روز بروز هم زیادتر و زیادتر میشود
و هر جا که دیدیم در حال سختی و کمبود هستیم بدانیم که سخت در اشتباهیم و یک کاری کرده ایم که به چنین روزی افتاده ایم و ذکر لب هایمان این فراز دعای کمیل از حضرت علی باشد تا…
پس بیاییم خوشبختی و ثروت را مثل یک شاخص در زندگی در نظر بگیریم که نسبت آن این گونه است که
هر چه خوشبخت تر باشم به خدا نزدیک تر هستم
هر چه قدر ثروتمندتر باشم به خدا نزدیکتر هستم
و…
به خدا همین است و غیر این نیست
مگر میشود انسانی به حریم خدا که منبع خیر و برکت و فراوانی و .. است وارد شود اما…؟؟؟
ممنونم استاد عباس منش بابت این همه فایل زیبا
از فایل های اولیه شما که دقت میکنم میبینم
هر چقدر بر نعمت و ثروت شما در زندگی بیشتر شده تیپ لباسی شما از مذهبیونی که در ایران غالب است فاصله گرفته و این برای من خیلی نشانه جالبی بود…
در فایل های اولیه شما انگشتر و … ولی الان خیلی راحت با زنجیر دورگردن و…
آنهایی که در فضای مذهبی بوده اند و گفت و گوهای غالب مذهبیون متعصبی که اهل تفکر نیستند را شنیده اند حرفهای مرا بهتر درک میکنند
حتی خود استاد عباس منش که روزگاری در قم که مهد مذهب بوده زندگی میکرده
مثلا خود من که تحت تاثیر این گروه ها بودم آن روزهای اول نمیتوانستم به شدت الان دنبال کننده شما باشم
مثلا میگفتم آخه یعنی چی ، طرف اومده با شلوارک و زنجیر دور گردن از خدا حرف میزنه ، آخه حرف زدن از خدا آداب داره…
اما این صدای خدا در گوش من بود که
ول کن رضا ، عمری دنباله رو آنها بودی چی شد؟؟؟
بیا و به عباس منش گوش کن
و من واقعا خدا رو شکر میکنم بابت این تغییر
من خیلی تغییر کردم
من یکتاپرست شدم
من اینجا خدا را لمس کردم
و در مسیر این تغییر نشانه ها می آمد مثلا
یک نکته جالب از محمد علی کلی ،بوکسور مسلمان، خواندم که میگفت:
از خدا ثروت خواستم ، خدا به من اسلام را بخشید
این یعنی اسلام تو را ثروتمند میکند و الان ما داریم میبینیم به برکت تعالیم پیغمبر در عربستان چقدر این کشور فقیر و کویری ، پیشرفته و ثروتمند شده و حتی همسایگان او یعنی دبی و قطر…
ولی اگر نماد اسلام را در ایران قم در نظر بگیریم چنین چیزی اصلا نمیبینیم
و همه اینها باید ما را به تفکر فرو برد که این باورهای سمی مذهبی در ایران دارد چه میکند؟
باور مذهبی اگر پولدار بشی از خدا دور میشی
باور مذهبی که آدم باید گوشه گیر باشه تا بتونه پیشرفت کنه
باور مذهبی که آدم باید سختی بکشه تا در روز قیامت خدا را با چهره ای شاد ملاقات کنه
باور مذهبی که اگر یک تار موی زن بیرون باشه همین تار مو حلقه اعدامش در جهنم میشه
باور مذهبی که من نباید خوشحال باشم و از نعمت های خدا استفاده تا وقتی که دوستم خوشحال نیست
و….
همه اینها باید ما را به فکر فرو برد که اصل از فرع چیست؟
درگیر اصل هستیم یا مثل قوم بنی اسرائیل درگیر فرعیاتی مثل اینکه رنگ گاو چی باشه و…
بعد ظهر روز گذشته یک کامنت در همین قسمت از این فایل بینظیر گذاشتم وقتی کامنتم رو سِند کردم و فرستادم بعدش دکمه ویرایش رو زدم که اگر اشکال چاپی داره اصلاح کنم و اون کلمه و جمله ام تصحیح بشه ولی بعد از اصلاح دکمه ی ذخیره رو زدم که اصلاح اون فرستاده بشه امکان پذیر نبود … و همینطور اون چرخش بالای صفحه می چرخید و امکان اصلاح وجود نداشت حالا نمی دونم اشکال از گوشی و یا نت من هست یا اینکه از سایت هستش یعنی اصلاح سِند و ارسال نمیشه و همون ارسال اولیه فرستاده میشه… خلاصه با الان اومدم اون قسمتی که اشتباه چاپی داشت رو اصلاح کردم و دوباره فرستادم .. البته این سوال رو باید از آقا ابراهیم عزیز مدیر فنی سایت بپرسم ولی چون خواستم اصلاح جمله ام رو دوباره در همین قسمت بنویسم این سوال رو اینجا مطرح کردم ..
همش به خودم می گفتم رویا یادته که قبلش چطوری مشتری های خوب و دست بنقدی داشتی و اومدند ازت خرید کردند ؟؟؟؟ بار هم دوباره میان
یادته دو سه تا از مشتری هات به اندازه ی ده نفر ازت خرید کردند؟؟؟
باز هم دوباره از این مشتری ها میان
یادته چقدر سریع و راحت کلی از اجناس رو فروختی؟؟؟
بازم از این سریعتر و راحت تر میان
یادته از شهرهای دور و نزدیک سر دست میشکوند و التماس می کردند برای خرید اجناس سفالی قدیمی و عتیقه هات؟؟؟
بازم از راه های دور و نزدیک میان
خدایا شکرت بابت تمام مشتری های خوب و عالی پولدار دست به نقدی که داشتم و از هر سمت و سویی بسمت من هدایت شدند
البته الان با یادآوری این مشتری های خوب و عالی به اصلاح باورهایم کمک می کنم هر چند هنوز ی باورهای محدود کنننده ای دارم که مانع فروش این اجناس ام شده ولی دیگه گیر نمیدم چندین هدف دیگه ای دارم که توی این چند وقت روی باورهام داشتم کار می کردم ولی برام فروش این اجناس اولویت داشت هر چند هدف های مهم دیگری دارم که مثل همین موضوع برام مهم هستش که بعدا میام براتون می نویسم..
سلام به همه دوستان و استاد عزیز
این دو جلسه برای من اینقدر آگاهی داشت انگار یک دوره کامل رو گذروندم. اولی که ویدیو شروع شد فکرکردم در مورد کسب و کار صحبت میکنید و بعدش که در مورد رابطه شد، گفتم بهتر. چون من تو رابطه خیلی خوبم و 4 ساله ازدواج عاشقانه کردم. بعد از دوبار گوش دادن دفترمو آوردم و یک طرف دفتر، ترمزهای رابطه رو نوشتم و طرف مقابلش همونارو ربط دادم به کسب و کارم. گفتم تجربیاتمو بنویسم هم برای خودم دوره بشه و شاید هم به دوستان کمک کنه.
من چند سال پیش برای مهاجرت به آلمان اقدام کردم و تمام ذهنمو یک سال آخر گذاشتم روی کار و رزومه و زبان. تقریبا ذهنم خالی شد از رابطه. رابطه رو میخواستما اما دیگه اولویت اول من نبود! گفتم مهاجرت میکنم میرم سرکار بعد رابطه پیدا میشه. ذهنم خالی شد از این هدف ازدواج! از چسبیدن بهش.
تا رسیدم آلمان، تکرار میکنم تا رسیدم آلمان روز بعدش یک پسر آلمانی به من مسیج داد که تو کلی عکس از ایران داری تو پیجت و کمی هم آلمانی نوشتی، من دوست دارم بیام ایران تورلیدر من میشی؟ منم گفتم آره.
باور نمیکنید که اون مسیج تو یک هفته شد یک رابطه! ایشون 7 ساعت راه اومد، رفت هتل برای اینکه یک روز منو ببینه فقط… رفت هتل! من بهش من پیش دخترخاله م هستم و نمیتونم متاسفانه دعوتت کنم خونه. گفت اوکی، یک هتل نزدیک تو میگیرم که راحت باشی. اینو من چندساله دارم با خودم تکرار میکنم… من یه دختری هستم قد 160، وزن 50، ظاهر خوب. هیچ چیز خارق العاده ای تو صورتم ندارم… در صورتیکه هزاران دحتر اروپایی زیبا مثل عروسک اینجا پره و این آقا هم بسیار زیباست. وضغ مالی معمولی خوب و همیشه مستقل، همیشه عاشق سفر و هیجان و ماجراجویی، برای خواسته هام تلاش کردم.. این منم. نه دکتر نه مهندس نه پولدار.
بار اول که همو دیدیم حتی زبان من اینقدر خوب نبود که بتونم خوب ارتباط برقرار کنم. چی مهمتر از زبان تو یک رابطه؟! نداشتم این معیارو… دخترخاله م شب ازم پرسید چطور بود؟ و من انگار سالهاست این پسرو میشناختم. تو سکوت همو نگاه کردیم و من باورم نمیشد اطمینان قلبی و آرامش رو.
ایشون برگشت شهرش و به من زنگ زد و گفت تمام راه من فکرکردم و تمام لحظات مطمین بودم که میخوام بقیه زندگیمو با تو باشم. اینقدررررررررررررر این تصمیم برای ما بدیهی بود. میگفتم معلومه برای منم. ما تو رابطه موندیم و بعد چندماه ازدواج کردیم. و هنوز هر سالگرد ازدواج باهم تکرار میکنیم ما بدیهی ترین و بهترین تصمیم عمرمون رو گرفتیم.
خدا اونو آورد… من هیچ کاری نکردم. چطوری منو پیدا کرد و بهم مسیج داد؟ چطور پاشد اینهمه راه اومد یه ظهر دیگه تازه اونم هتل که یک روز منو ببینه! و خدایی که دلهارو نرم میکنه و بهت میبخشه چیزی و که باید ببخشه. همه از من میپرسن آلمانیا سردن و من میگم عشق و گرمایی و دارم تجربه میکنم که همیشه آرزوم بود و اینقدر سیرابم که… چشمم هیچ جنس مذکری نمیبینه.
من رابطه میخواستم اما از بعضی تجربیات تو ایران خسته و شایدم دلم کمی سرد شده بود… اما خدا دلهارو نرم و یخ هارو آب میکنه.
سر کسب و کارم همش با خودم تکرار میکنم… زور نزن. بذار خدا ببره جلو. لدت ببر و رها کن. تسلیم باش. زور نزن زور نزن. با آرامش لذت ببر از تمرین کردن و پیشرفتت. فکرنکن باید حرفه ای باشی یا کار خاص کنی. تو همون دختر معمولی و ارزشمند بودی که خدا برات عشق فراهم کرد. پس با کارها و طرح های ساده و زیبا و ارزشمندت هم میتونی موفق بشی.
آرزوهاتون رو آرزومندم دوستان
به نام خدا
سلام آلا جان ، کامنتت رو خوندم و لذت بردم ؛
واقعا چقدر جالب بود روند ایجاد رابطه ی عاشقانه ات ، چقدر میشه توش هدایت خدا رو دید ، امیدوارم هر روز عشق بیشتری تجربه کنی ؛
و چقدر اون جمله آخرت لذت بخش بود که آقاااااا زور نزن ، بزار خدا کارها رو ببره جلو ، واقعا دمت گرم
موفق و شاد باشی
سلام آلای عزیزم
چقدر لذت بردم از کامنتت خیلی عالی هستی تو دختر
و من یاد خودم و همسرم انداختی البته من به صورت سنتی ازدواج کردم اما چیزهایی که از خدا در رابطه با ازدواج میخواستم اتفاق افتاد حتی ما شماره شناسنامه امون شبیه به همه اونم چهار رقمی
امیدوارم تو کسب و کارت روز به روز پیشرفت کنی که تو لایقش هستی عزیزم
و جملاتت در مورد کسب و کار به من هم آرامش داد و برای خودم استفاده میکنم
این جمله زور نزن و لذت ببر و کارها رو به خدا بسپار
رو امروز برای بار دومه که از دو کامنت مختلف دارم میشنوم
دوستت دارم و چه اسم زیبایی داری
سلام مونا جان و ممنون از پیام پر مهرت عزیزم
برای من بزرگترین ترمزم تکیه به خودم بوده و هست در حالیکه ناتوان ترینه انسان. هر تایمی که من خالصانه تسلیم شدم و گفتم خدایا ازم کاری برنمیاد باورنمیکنی تو یک ساعت چندین مشتری برای من اومد.
تسلیم شدن نه برای دریافت نعمت بلکه تسلیم شدن برای داشتن حال خوب. ما به این حال حوب و انرژی الهی که درون ما میپیچه و مارو رشد میده فقیریم . البته که هر کسی عاشق و متصل به این نیرو شد تمامی نعمت ها اورو دربر میگیره چون خدا سخاوتمندترینه، همونطور که من و تو توی ازدواجمون حسش کردیم تجربه ش کردیم.
تسلیم شدن یعنی حس آرامش و لذت از زندگی. یعنی عجله نکردن و هی منتظر نموندن.
اینا ترمزهای منه که نوشتم! و براشون راهکاری دارم… برای اینکه به خودم بقبولونم که همه چیز حال حوبه و به ساعات کاری و میزان فعالیت هام قدرت ندم و بدونم روزی من از همه چیز جداست.
من عاشق طبیعت و سفرم. دریم بورد من یک ون بزرگ سفر هست که پشت اون تابلوهای هنری من هست و حتی ون رو نقاشی کردم. میخوام تایم طولانی حداقل یکساله تو سفر باشیم راحت و بی دغدغه. به خودم گفتم مگه دوست نداری بری شهر به شهر بگردی؟ پس پاشو باهمین امکانات الان اقدام کن. من هفته ای یک روز خودمو به زور از پشت میزم جدا میکنم و میرم شهرهای اطراف رو با دوچرخه یا با قطار میگردم. یک کوله پشتی هم برمیدارم و دو تا تابلو هم میذارم تووش. اوایل میرفتم بساط میکردم میشستم در شلوغ ترین جای شهر و 30-60 دقیقه طراحی میکردم. الان اگر هدایتم کنه میرم اون تابلوهامو گالری ها نشون میدم. 2 ماهه شروع کردم و براش هیچ پلنی نمیریزم. یعنی میگم اوکی امروز فلان شهر، اما اینکه کجا برم و چیکار کنم نمیدونم.
با خودم تمرین میکنم برم آروم یه کافی شاپ بشینم و بدون فکرکردن به کار فقط لذت ببرم. این روز فقط برای من و خداست. فقط فایل گوش میدم پیاده روی میکنم گاهی لب آب میشینم مراقبه و شکرگزاری میکنم و عصر برمیگردم خونه. همش به خودم میگم آروم باش و عجله کار و نکن. فردا برو راحت کار کن. امرزو روز لذته…
باور نمیکنی این تمرین به ظاهر ساده و لذت بخش چقدر برای من دشوار بود… فکرمیکردم از کارهام عقب میفتم پس ایده م چی … اینقدر تمرین کردم تا یادبگیرم ایده از روزی جداست. زندگی یعنی لذت… رهایی.
و همین یک روزهای تو هفته چنان انرژی به من میده… و بعدش اومدم از هر بار بیرون رفتنم در حد 1-2 پاراگراف یک متن با عکس های خوبی که خودم حسی تو لحظه میگیرم، تو سایتم آپلود میکنم و حسمو ازش مینویسم. فارغ از کار فارغ از ایده! فقط حس فقط لذت.
و من همین کارو تو ایران کردم. من عاشق سفر بودم و اوایل برام امکان سفر خارجی نبود. تو ماه با دوستم با هم هرجور شده یه سفر میرفتیم حتی جاهای نزدیک و بعد چندسال من 2/3 ایران و دیده بودم. جاهای بکر و لذت محض.
دستم جاری شد و اینهارو نوشتم… شاید برای یادآوری. چون هنوزم گیر دارم. دارم تمرین میکنم متصل بمونم به خدایی که داناترین تواناترین خلاق ترینه. دارم تمرین میکنم رها کنم. دستاوردهامو ببینم. منی که سه ساله مهاجرت کردم و عالی زبان حرف میزنم و عالی ارتباط برقرار میکنم، حتی با وجود تپق هام که دیگه ازشون ناراحت نمیشم و میخندم. منی که 12 سال کارمند بودم اومدم تو اروپا یهویی کار فریلنسری شروع کردم اونم از سرگرمی که سه ساله شروعش کردم. برای منی که در همه جنبه ها جدید و نو بودم… دارم تمرین میکنم موفقیتمو ببینم و گره نزنمش فقط به خونه و ماشین و پول. لذت ببرم از مشتری هایی که میان و بلاخره من اینو شنیدم که عهه چقدر ارزونه کارهات چقدر عالی… و سفارش میدن. مشتری که خودش اومد.
وقتی میرم خودمو پرزنت میکنم هزارباررررررررررر تکرار میکنم قرار نیست قطعا ازین پرزنت مشتری بیاد. سهم تو همین ارایه کردن و لذته و بقیه ش سهم خداست. تو حال کن. شل… رها… خودتو تحربه کن. اومدی یک کشور جدید و اینهمه راحت میری با خنده با مردم حرف میزنی. یک سبک کاملا جدید هنری آوردی و مثل بچه ت عاشقشی و میری نشونش میدی و میگی بیایید باهم لذت ببریم. در عشق من شریک شین. چون نیروی الهی رو پشت اون طرح هات میبینی. من طرح هامو مثل قاصدک گرفتم کف دستم و اونو فوت میکنم به سمت دنیای بیرون تا انرژی خودشو پیدا کنه.
دارم تمرین میکنم مقایسه نکنم و دوست صمیمی خودم باشم. دیگه کاری و که میخوام شروع کنم از کمال طلبی نمیام بگم اوکی پس اول اون کار بزرکه و بهترین و شروع کن، مثل یک دوست میگم بیا از ساده ترینه شروع کنیم. از راحت ترینه. بعدا هی پله پله ارتقاش میدیم. دارم سعی میکنم از عجله رها شم.
امیدوارم عشق و لذت رهایی تمام لحظه هامونو فرا بگیره و پرواز کنیم…
سلام به آلای عزیزم
آلا جان چقدر ممنونتم که برام نوشتی و تو این مدت به حرفهات فکر میکردم
و اینکه برام عجیب بود و جالب اما نه دنیا دنیای آدمهای است که در یک مدارند
الا جانم کاری که من الان انجام میدهم کار نقاشی روی بشقاب سفالی است و چقدر انجام این کار هم هدایتی بود یعنی من از خدا تو سال 98 درخواست کرده بودم واین جمله رو نوشته بودم
خدایا راه درست را به من نشان بده . دوست دارم چیزی بیاموزم و خلاقیتی داشته باشم
و من چند ماه بعد با این کار آشنا شدم در صورتیکه که به هنر و نقاشی علاقه ای نداشتم و یه ترسی از این رشته هنوزم دارم که تو باید خیلی کار کنی و استعدادت تو این رشته نیست
حالا که دارم مینویسم یادم امد بچه که بودم دو تا گروه تحسین میکردم یکی کسیکه خط زیبایی داشت و کسیکه نقاشی قشنگ میکشید.و تو هر دو تا مورد همیشه دوست داشتم من هم می توانستم
الا جانم از وقتی که گفتی لذت بردن چیزهای ساده رو داری تمرین میکنی منم به خودم یادآوری میکنم مونا تو هم شروع کن
الا الا جانم بی نهایت دوستت دارم و مطلبت چندین چند بار خواندم و فکر کردم و یه قسمتهایش رو تو دفترم نوشتم که یاد بگیرم
عزیزم امیدوارم به هر چی آرزوی خوبه برسی و خودت و خدای عزیز و وهاب هر چی بهتر و زیباتر بشناسی
سلام به دوست و همراه خوبم موناجان در این مسیر سبز
امروز خداوند منو هدایت کرد برای خوندن این کامنت شما که در جواب یکی از دوستان نوشته بودین..
دو مورد در کامنت تون برام جالب بود که علاوه بر لایک 5 ستاره دلم نیومد بگذرم بدون این که این دو مورد رو برای خودم تکرار نکنم…
و به رسم ادب هم از شما تشکری کرده باشم.
اول این که
خدایا راه درست را به من نشان بده دوست دارم چیزی بیاموزم و خلاقیتی داشته باشم
و دوم
لذت بردن چیزهای ساده رو داری تمرین میکنی
چقدرررررررررررررر عالیه که همه چی رو از خداوند بخوایم…
و از اون بخوایم راه راست و مستقیم رو که بدون شک راحت ترین و نزدیکترین راه هم هست رو بهمون نشون بده
و
اینکه تمرین لذت بردن از چیزهای ساده…
که همین تمرین به ظاهر ساده تو رو آدم شکرگزارتری میکنه..
و خود شکر گزاری تو رو لایق میکنه برای دریافتهای بیشتر و نعمتهای خارقالعاده تر…
خدایا برای روزی فوقالعاده امروزم تورا سپاس..
مونای عزیز
دوست خوبم برای این در پایی که حدود یک ماه پیش از خودت به جا گذاشتی ممنونم دوستم..
واقعاااااااااا کلمات زنده ان
جان دارن
و اگر در مسیر باشی بهت کمک میکنن..
و میشن دستی از دستان خداوند غفور و رحمان..
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
الهی سراسر غرق عشق و نور الهی باشی دوست خوبم
ازت ممنونم آلای دوست داشتنی ،با خواندن کامنتت دلم نرم تر شد که این امکانش برای من هم هست که عشق رو جذب کنم.سپاسگزارم.
میشه بگی چه فکر ها و باورهایی در تو در مورد خودت و رابطه پر رنگ هست ؟میخوام بدونم چه فکری باعث یک رابطه پایدار با عشق شده.
سلام شهرزاد جان عزیز؛
میدونی من همیشه تو برقراری رابطه با پسرها خوب بودم. باوجودیکه خانواده م به شدت مذهبی و سختگیر بودن ولی من این ویژگی و داشتم. راحت رابطه شکل میگرفت برام و الانم همینه. سرکار من راحت با بقیه دوست میشم. از همکارهای پسرم که پارتنر دارن دوست خانوادگی میارم! رابطه با جنس مخالف برام راحته. خیلی پسرها هم هستن که باهاشون چندتا کلمه هم جلو نمیره ها، ولی میگم اوکی خیلی فاز فرق داره درگیرش نمیشم. وقتی پسری و میبینم چشم تو چشم و سلام و لبخند، یک مکالمه کوتاه. (البته اینو اینجا یادگرفتم و بهتر شدم) واسه اینکه ما انسانیم و احتماعی هستیم دیگه درگیر اینکه من دخترم اون پسره نیستم.
خیلی از ما رابطه میخوایم فقط برای اثبات به بقیه، برای اینکه فکرمیکنیم رابطه به مااعتبار میده. وقتی تو جمع متاهلها میزیم معذب میشیم، انگار چیزی کم داریم. کامل نیستیم!
من عاشق تنهاییم بودم و هستم. زندگی به سبک خودم داشتم، کل ایران و رفتم گشتم، زندگی مجزدی عالی داشتم. اگرهم تو جمع متاهل ها نمیرفتم دلیلش حس کمبود نبود، فازش بامن فرق میکرد مثلا.
الان هم همسرم با دوستاش بره بیزون یا سفر، من استقبال میکنم. سریع واسه خودم پلن میریزم، کتاب میخونم واسه خودم پیتزا سفارش میدم، موزیک بلند، میرم دوچرخه سواری طولانی، شاید تو راه به دوستم سر بزنم یه چای بخوریم و بعد میام خونه مدیتیشن میکنم و این پلن و باعشق ادامه میدم.
زندگی در جریانه با عشق… خوش گذروندن واقعی بدون اون هدف.
سرشار از نور الهی و متصل به انرژی نامتناهی باشی.
سلام دوست عزیزم با اسم زیبات. امروز کامنتت رو خوندم چقدر زیبا بود یکی دیگه از بهترین تصمیم های زندگیت این بود که اینجا داستان ازدواجت رو نوشتی واقعا لذت بردم اون کلمه ی بدیهی ترین تصمیم زندگی برام بسیار ترکیب زیبایی بود نمیدونم چه طور توصیف کنم احساسم رو از این ترکیبی که ساختی انگاری همه چیز قبلا در وجود تو شکل گرفته و بعد تو باهاش مواجه شدی و حالا شده واست بدیهی چون از قبل میشناختیش….
واقعا برام زیبا بود کامنتت، داستانت و بیشتر از همه سکوتت در اولین برخورد چقدر برای من زیبا بود و پر مفهوم عزیزم برات بهترین ها رو آرزو دارم
یا رب العالمین
سلام به استاد باعشق و خانم شایسته عزیز
سلام به همه دوستان عزیزم
لَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَخْذُولًا(سوره اسرا آیه22)
هرگز معبود دیگری را با خدا قرار مده، که نکوهیده و بی یار و یاور خواهی نشست.
استاد چقدر زیبا به ترمزها مخصوصا ترمز روابط پرداختید، که وقتی روی این ترمزها بصورت تمرکزی کار میکنیم نشانه ها میاد، جنس و کیفیت آدمها عوض میشه، دقیقا این جلسه تلفیقی از دوره عزت نفس و دوره عشق و مودت هست، وقتی مهمترین رابطه ما با خدای خودمون باشه و بقیه روابط الویتش تو پایینترین سطح باشه همه روابط ماخودبخودخوب پیش میره، وقتی من بتونم فاصله ذهن و روحم رو کم کنم و دائم با خودم در صلح باشم یعنی با خدای درونم یکی شدم، مورد بعدی احساس ارزشمندی هست، که شما تو دوره عشق و مودت مثال عالی زدید که وقتی یه طلا، طلا باشه چه مکعب باشه چه مستطیل چه تو فاضلاب باشه، چون طلاست همه دنبالش اند، وقتی بتونیم به این درک برسیم عدد ارزشمندی مارو نه شغلمون، نه چهرمون، نه ثروتمون تعیین میکنه، که البته خیلی باید روی این قضیه کار کرد، و فقط و فقط اون روح خدایی درونمون هست که ارزشمنده خیلی راحتتر میتونیم به درک پذیرش سطح ارزشمندیمون پی ببربم و فارغ از ارزشهایکه جامعه برای یه فرد ارزشمند تعریف کرده و فقط وفقط این حس ارزشمندی رو به درون گره بزنیم، کل ترمزها مخصوصا تو روابط برداشته میشه، دیگه معیار سن زیاد سن کم، ثروت، یا اون از من سرتر هست و و و … همه برداشته میشه، ولی وقتی این حس ارزشمندی بر اثر احساس گناه و قربانی شدن و هزاران تلقینهای منفی به زعم خودمون خدشه داره شده، سخته قبول اینکه عزیزترین موجود خلقتیم فارغ از هر بهانه، وقتی به اثر انگشتت نگاه میکنی میبینی تو کل کیهان فقط یه نسخه از تو هست، دقت کردید کارخانه ها تولید کننده یه سری محصولات با تولید محدود و خاص تولید میکنند و ببین چقدر قیمت بالایی میزارن، حالا حساب کنید وقتی خداوند بصورت سفارشی هر کدوممون رو ویژه آفریده، واقعا احساس غرور به آدم دست میده، وقتی بتونیم این الماس ارزشمندی رو در درونمون کشف کنیم وقتی باهاش رفیق شیم دیگه تنهایی آزارمون نمیده، اصلا اینکه بگیم تنهایم خودش یه نوع شرک هست، مگه میشه خدایی به این زیبایی داشته باشیم، کسی بگه تنهام، قدرتمندترین فرمانروای هستی تو وجودمون هست بعد حرف از تنهایی بزنیم، اگه تنهاییم با شیطان یکی شدیم، وگرنه کسی با اون عشق الهی رفیق باشه محاله حرف از تنهایی بزنه، وقتی خودمون بتونیم قائم به ذات باشیم نه قائم بغیر همه عاشقمون میشن. اصلا پشنهادها بصورت طبیعی میاد، طوری میشه دیگه حق انتخاب با تو میشه، بخدا قسم این اتفاق میفته، طوری میشه فقط با اشک شوق سپاسگزار خداوندی میشی که وقتی عمیق درکش کردی برات سنگ تموم میزاره، که بهت بگه بنده من با من باش قلبت فقط مملو از من باشه، جهان رو به تسخیرت در میارم،که وقتی فراموشم کنی اینها همه میرن ،چون ما مهمترین وظیفه مونه به اون توجه کنیم و خدا هم برامون کم نمیزاره، وقتی بتونیم سطح وابستگی رو به صفر برسونیم و فقط وفقط بتونیم به این درک برسیم که مهمترین رابطه من با خدای خودمه و مهمترین وظیفه من خوشحال کردن خودم هست نه کسی دیگه، دیگه انتظاری از کسی نداریم که بیاد حال مارو خوب کنه، وقتی این معادله برعکس بشه میشیم وابسته به غیر، مثل یه معتاد که منتظره کسی بیاد مارو از خماری احساسی در بیاره، وقتی کسی قوی باشه و فقط شادی رو از درون تجربه کنه، جهان عاشقش میشه
عاشق همتونم در پناه خداوند شاد و ثروتمند و سلامت باشید.
سلام حمید جان
توحید توحید توحید ،،یگانگی رب العالمین ،،تنها قدرت دادن وخواستن از خالق جهانیان که با ریزترین جزئیات جهان را خلق کرده و بعد ازهمه میاد میگه فتبارک الله احسن الخالقین
چه تعریفی میکنه از منِ انسان چه ارزشی برام قائله ،،حالا منم باید بیام این احساس ارزشمندی را که فراموش یا بخاطر دیدن انسانهایی که عزت نفس پایینی دارند ازش استفاده نکردم یا اصلا نمیدونستم که چنین چیزی دارم بیام بیارمش توی اولویت استفاده از هرچیزی برای خودم یا به عبارتی برای خیلی چیزها خودخواه بشم و اولویتم خودم باشم نه کسی دیگه این یعنی خودمو دوست دارم ودرصلح هستم با خودم
توحید یعنی قدرت دادن به خداوندو قدرت ندادن به هیچ چیز دیگه
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تویاری میجویم
آیه 31 سوره حج
معتقد به خداوند باشید وبه اوشرک نورزید که هرکس چنین کند گویا چنان است که از آسمان سقوط وپرندگان اورا می ربایند یا باد او را به جایی دور دست می اندازد
نتیجه شرک از زاویه خداوند
استاد ممنون بابت توجه ام به توحید
سلاممصطفی جان ممنون از پاسخ ارزشمندت، بنظرم هر کسی تمرکزی روی این سایت کار کنه ناخودآگاه میره سمت توحید چون انقدر جنس آموزشهای استاد و کامنت دوستان پرقدرت هست که این سایت رو تبدیل کرده به یه دانشگاه جهانی توحید، بقول استاد همه چیز توحید، البته توحید عملی.وقتی توحید باشه نه شرکی هست نه غمی نه ترسی و طبق قانون وقتی تو حس خوب باشیم یعنی به خودش وصلیم، انوقت ایده ها میاد، اصلا جنس و نوع عملگرایی فرق میکنه،شجاعتی از جنس خدایی میاد، البته باز این هم تکامل که هر چی بتونیم روی خودمون و شخصیت ابراهیم گونه کار کنیم به درجات بالاتر جهش پیدا میکنیم.چقدر قشنگ با آیه های قرآن داری به درک توحید میرسی، هرکجا هستی قلبت سرشار از عشق خدایی بشه.
سلام به آقای حیدری عزیز
چقدر کامنتتون عالی بود، یه جنس آرامش و یقین خاصی داشت
اونجایی که اشاره کردید به این موضوع که هر چیزی در جهان تعدادش کم باشه ارزشمند هست، پس از هر انسانی یه دونه در جهان وجود داره بنابراین خیلی ارزشمنده، چقدر از دیدگاه و زاویه فوقالعاده ای به انسان، به ارزشمند بودن و لیاقت داشتن، انسان نگاه کردید
سپاسگزارم از کامنتتون
سلام درود،شیدا عزیز ممنون از پاسخ و توجه زیباتون، بله دقیقا همینه، اینکه ذاتا ارزشمندیم شکی درش نیست، برای اینکه این حس رو بتونیم زنده کنیم در ابتدا باید به این ذهن منطقی که سالها از طرق مختلف این حس بی ارزشی و عدم لیاقت بهش تزریق شده رو با منطق درست قانع و در جهت درست هدایتش کرد، باید با مثالها و اقدامات عملگرا این حس بینظیر بودن به خود رو زنده کرد، مثلا شما به کودکان نگاه کنید، اصلا اعتمادبنفس تو لحظه لحظه حرکاتشون موج میزنه، چون منطقشون انقدر قوی نشده، چنان حس ارزشمندی ولیاقت دارند که میتونند کوه رو جابجا کنند، ولی به مرور الگوهای جامع و محیط روشون تاثیر میزاره که اون ذات خداگونه شون کم کم به فراموشی سپرده میشه، الان باید انقدر با منطق ها و زاویه دیدهای مختلف این حس رو زنده کنیم و البته بصورت دائم و مستمر، انوقت در ابتدا نشونه ها میاد، در اصل پاداش جهان هست که میگه با حال خوب و با قدرت ادامه بده، الگوی مناسبش مثلا همین پروفسور هاوکینگ اگه از همون اول وقتی به اون بیماری نادر مبتلا شد و میگفت من فلجم چه ارزشی دارم،و تسلیم میشد مگه میتونست به این درجه ای از رشد برسه. اینجور آدما به درجه ای از یقین رسیدن که فقط وفقط حس ارزشمندیشون رو فقط از درون میدونستند.نه از عوامل بیرونی، بهترینهارو براتون آرزومندم.
سلام به روی ماه استاد عزیزم ومریم جانم وهمه اعضای خانواده عزیزم،برادرم حمیدجان بسیار لذت بردم از کلمه به کلمه کامنت بی نظیرتون وتحسینتون میکنم که اینقدر درک بالا و زیبایی دارید،سپاسگذارم برای این کلام شیواتون وخدایی که به شدت کافیست رو چه زیبا توصیف کردین،براتون از پروردگار مهربونم موفقیت وسلامتی روز افزون دارم
سلام و درود خانم سرلک عزیز، ممنون از حسن توجه و دقتتون، دقیقا بهم ثابت شده وقتی تو حس خوبم و بهش وصلم کلمات جاری میشه و دقیقا به این حرف استاد رسیدم که وقتی تو حس خوبی ایده ها میاد، الهامات میاد، بشدت به این یقین رسیدم که اگه تصمیمی میخوام بگیرم حتما بتونم حس و حالم رو خوب کنم و فاصله ذهن و روح رو به حداقل برسونم، وقتی تو حس خوب(اعم از آرامش، شادی، سپاسگزاری، رضایت) هستیم یعنی بهش وصلیم، جوریکه احساس یه شعف درونی میده، حس باز شدن قلب هست، ان شاالله همیشه تو این حس سرشار از حس خدایی همیشه باشید.
سلام به اقای حیدری خیلی نکات دقیق و دل نشینی رو اشاره کردید
وقتی رابطه ی ما با خدا توحیدی تر بشه و خدا رو در همه زندگیمون حس کنیم و عمل داشته باشیم در قبال اگاهی ها و نشانه های الهی قطعا روابط ما با تمام افراد دورو بر مون عالی میشه و ادما و الگو های عالیتری میبینیم
واینکه. گفتید طلا ،طلاست فرقی نمیکنه که چه شکلی باشه در چه مکانی باشه ولی باز هم با ارزشش و همه میخوانش حتی اگه کثیف شده باشه ولی باز هم ارزشش تمیز کردن داره که ازش استفاده بشه
واینکه هیچ کس تنها نیست خدا با همه ی ماست و تنها خدا بر ما کفایت است که ادم ها را دورمان جمع کند.
وابنکه یک جهادی اکبر میخواد تا وابستگی به غیر خدا را به صفر برسونیم
سلام به شما دوست عزیز، ممنون از پاسخ زیباتون، دقیقا همینطوره وقتی مهمترین الویت ما تو هر لحظه الویت خودمون و خدای درونمون باشه اصلا سرشار از عشق الهی میشیم، بتونیم تو هر موقعیتی از زاویه دید روح بهش نگاه کنیم و نه ذهن، به آرامش میرسیم، وقتی تو خود قرآن میگه تنها با یاد خداست که دلها آرامش میگیره دقیقا همینه، ما یه قلب داریم که اونم جایگاه خداست، و اگه هر شخصی چه دوست چه پدر و مادر چه هر کسی دیگه ای جاش رو بگیره، وابستگی اتفاق میفته که وابستگی یه نوع شرک هست، چون اون جایگاه خداوندرو تو قلبمون به غیر دادیم. به انسانها عشق میورزیم احترام میزاریم، ولی اگه حس خوبمون رو گره بزنیم به عوامل بیرونی وابستگی اتفاق میفته
بهترینهارو براتون آرزومندم.
سلام آقای حیدری بزرگوار چقدر کامنت شما حس و حال منو خوب کرد سپاسگزارم ازتون
چ جمله قشنگی گفتین اگه بگیم تنهاییم دچار شرک شدیم
بله دقیقا همینطوره ما تنها نیستیم خداجونم خودش گفته از رگ گردن به شما نزدیکترم و آیا از این بهتر هم میشه
و قشنگتر اینگه گفتین قدرتمندترین فرمانروای هستی تو وجودمونه
اینو اگر هرثانیه بهش توجه کنیم مگه ممکنه احساس تنهایی و ضعف کنیم
آقای حمید عزیز سپاسگزارم کامنت شما حالمو خوب کرد
خداوند هرثانیه همه ما رو در جهت بهترین حالها و احساسها هدایت کنه
سپاسگزارم
سلام و درود دوست عزیز
خانم کرمی سپاسگزارم از حس توجه و دقتتون و پاسخ زیباتون، وقتی حرف از اصل میشه قلب براحتی میپذیره، وقتی بتونیم با خدای درونمون رفیق شیم و زمانهایی رو اختصاص بدیم باهاش، مثلا تنهایی باهاش خلوت کنیم، تنهایی بریم مسافرت حتی شده پارک سر کوچه، تنهایی باهاش عشق بازی کنیم، صحبت کنیم حرف بزنیم، بنویسیم، آروم آروم بیشتر درکش میکنیم، بیشتر بهش اعتماد میکنیم، باز برمیگردیم به حس لیاقت، شاید خودآگاه قبول کنیم که خداوند تو وجودمون هست ولی بصورت ناخوداگاه قبول نداریم، بابا مگه میشه خدایکه کل این جهان رو آفریده بیاد با من رفاقت کنه، ولی خودش تو قرآن گفته ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم.
الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (سوره رعد ایه28)
آنها که به خدا ایمان آورده و دلهاشان به یاد خدا آرام میگیرد، آگاه شوید که تنها یاد خدا آرامبخش دلهاست.
که باز تو این آیه تاکید میکنه که تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد، جنس این آرامش به نوعی هست که واقعا قلب رو باز میکنه یه حس آرامش عمیق، حس اطمینان قلبی میده، وقتی بتونیم تو این حس بیشتر بمونیم از درون یه حس آرامش رو به جهان میفرستیم، اصلا نوع ودید جهان متفاوت میشه، برای مثال دقت کردید یه روزایی حستون بسیار عالی بوده اصلا نوع رفتار جهان و جنس اتفاقات به طرز معجزه آسایی عالی شده، یا برعکسش، ولی بشه تو این حس عالی ثبات و پایداری ایجاد کرد و بشه جزئی از شخصیت ما تازه نتایج عالی از راه میرسن.
همواره تو مدار شادی و عشق و نشاط و مدار خداگونه باشید.
آفرین آفرین آفرین حمید حان چقدر قشنگ دریافت کردی، چقدر قشنگ درک کردی، چقدر قشنگ عمل که اینقدر قشنگ حالا نوشتی. آفرین
لذت بردم حین خواندن صدبار بهت افرین گفتم، چرا که اصل اصل را گفتی رابطه با منبع درک درست زندگی درست درست روابط، من سپاس گزارتم
برم دوباره بخوانم و لذت بیشتری ببرم.
عاشقتم
سلام آقا حمید عزیز
خیلى خوب در مورد اثر انگشت گفتید ، تا حالا از این زاویه بهش نگاه نکردم ، دقیقا از هر کدوم ما فقط یک نسخه هست ، خدایا شکرت ، وقتى بهش فکر میکنى احساس ارزشمندى تمام وجودت رو میگیره .
واقعا همینه کسى که خدا همیشه همراهشه و باهاش هست دیگه تنها نیست .
ممنون از کامنت زیباتون .
دوست عزیز سلامتى و سعادت و ثروت رو براتون آرزو میکنم.
سلام درود فراوان به آقای حیدری عزیز سلام.
سپاسگزارم بابت کامنت زیبا عالی و تاثیرگذارتون سرشار از آگاهی باورهای خوب بود برام استفاده کردم. ممنون که آگاهی هاتون رو با ما به اشتراک گذاشتید.
این تکه از کامنت تون
وقتی من بتونم فاصله ذهن و روحم رو کم کنم و دائم با خودم در صلح باشم یعنی با خدای درونم یکی شدم، مورد بعدی احساس ارزشمندی هست.
خیلی نیاز دارم روش کار کنم به محضی که این فاصله کم میشه قشنگ در روابط بیرونی من خانواده به خصوص نشون می ده.
درپناه الله مهربان
سلام خانم عارفه محمودی عزیز
بسیار سپاسگزارم از دقت توجه به دیدگاه بنده و ممنونم بابت پاسختون، دقیقا همینطوره وقتی احساس شادی و شوق و سپاسگزاری و درکل حالمون خوبه و اون قطب نمای درونیمون آلارم احساس خوب رو نمایش میده، یعنی تونستیم به فرکانس خداوند نزدیک بشیم، دائما ما در رفت و آمد بین ذهن و روحیم اگه بتونیم زمانهای بیشتری به روحمون نزدیک شیم و درکل احساسمون خوب باشه همه چیز و همه اتفاقات خوب و خودبخود و براحتی انجام میشه، که اینم نیازمند اینکه بشه با منطقهای قوی ذهن رو کنترل و رام کرد و جهتش بدیم بسمت فرکانسهای متعالی که به یه ثبات برسه یعنی فرکانس خوبمون تبدیل شه به فرکانسهای غالبمون، عادات فکریمون بشه نتیجه اش بشه حس خوب.
بهترینهارو از خداوند متعال براتون آرزومندم.
سلامبر استاد بزرگوار و دوستان عزیزم من میخوام از تجربه خودم بنویسم شاید برای دوستان که فکر میکنن دیر شده انگیزه بشه من در 49 سالگی ازدواج کردم در پندمیک با انسانی که تمام خصوصیات اخلاقی ش در شروع دوره 12 قدم که البته اولین دوره ای بود که تهیه اش کردم اولین و مهم ترین هدفی بود که نوشتم و دقیقا همون که نوشته بودم شد .قبل از اون اینقدر خودم کوچک میدونستم با وجود شغل خوب خانواده خوب تازه خیلی هم شیطون بودم ولی تمام افرادی که برای ازدواج معرفی میشدن به ازدواج ختم نمیشد که تماما برمیگشت به اینکه من خودم زبیا و خوب نمیدیدم همش ترس از انتخاب نشدن داشتم و سنم همین جور رفت و عادت کردم تنها باشم چون تلاش هام سرانجام نداشت تا اینکه سال 97 یه اتفاق ناگوار تو یه رابطه منو به خودم اورد به قول استاد سرم بد خورد به سنگ و شکست و یک ماه مریض شدم تو اون مدت خیلی فکر کردم و فهمیدم اشکال کار خودمم و شروع کردم به ترک خیلی از عادت باورهای غلط البته که هنوز با استاد اشنا نشده بودم حتی دوستانم که 20 سال باهاشون بودم کنار گزاشتم و با خودم تکرار میکردم انگار یه امیدی ته دلم بود که ادم مناسب هست تو دنیا که یکیشون میاد تو زندگیم سال 98 بود که اتفاقی تو تلگرام با استاد اشنا شدم وارد سایت شدم فقط فایل دانلودی گوش میدادم و بهتر و اصولی تر رفتارهام شروع کرد به تغییر تنها شده بودم همه کارهام تنهایی انجام میدادم پارک پیاده روی کافه مهمونی منتظر کسی نبودم بیاد حالم خوب کنه یاد گرفته بودم برم جلو اینه قربون صدقه خودم برم صبح ها انجامش میدادم آرایش کردنم خیلی کم کردم ساده تر بیرون میرفتم و البته که تمام قسمت های زندگی در بهشت میدیدم و روابط خوب استاد و مریم جان عزیز میدیدم اولش که اصلا قبول نمیکردم چقدر حسادت میکردم ولی کم کم دقت کردم به نوع رفتار مریم خانم چون برام خیلی مهم بود جذب یه رابطه عاشقانه از روابط و نوع رفتارشون خیلی درس ها گرفتم مخصوصا ارامشی که دارن و از اون طرفم که رو عزت نفس و قبول خودم به عنوان یه خانمی که زیباست و چیزی کم نداره و سال 99 هدایت شدم به 12 قدم با اینکه پول هم نداشتم وبه طور معجزه ای بهم رسید و در انتهای قدم 3 بود که با آقایی ازدواج کردم که دقیقا نوشته بودم چی میخوام چند ماه بعد که دنبال یه مدرک تو خونه میگشتم دستم رفت سمت دفتر شروع 12 قدم و اشک من بود که سرازیر شد ای خدا تو زندگی هستم رابطه عاشقانه ای دارم تجربه میکنم که چند ماه پیش نوشتم هنوزم یه وقت هایی که کاری درست انجام نمیشه به خدا میگم تو همونی هستی که این عشق پاک سر راهم قرار دادی خودت درست کن برام
خانم های عزیزی که کامنت منو میخونید واز من خیلی جوانتر هستید باور کنید که قراوانی هست ادم خوب هست با خودت تکرار کن کاری که من کردم روابط خوب تحسین کنید از رابطه غلط بیاید بیرون سریال های تلویزیونی نبینید من تمام این کارها انجام دادم و الان عشقی تجربه میکنم که قبلا تو باورهام نبود از این فال قهوه به اون یکی میرفتم پول خرج میکردم شاید اونا ته فنجونم ببینن من یکباره تمام این کارها اشتباه گزاشتم کنار سخت بودولی انجامش دادم دوستان 20 ساله مو ترک کردم چون نمیتونستم قبول کنم حرفاشون و کم کم درها باز شد به خدایی که میپرستم هیچ کس باورش نمیشد از اطرافیان و فامیل که من ازدواج کنم اونم با این شخصیت همه با تعجب ازم میپرسیدن چطور شد امید داشته باشید خودتون دوست داشته باشید من نمونه کامل یه ادم که تو سن 49 سالگی ازدواج عاشقانه کرده و بعد 4 سال هنوزم عاشقانه است و بهتر هم شده و احساسی که یک رابطه خوب به آدم میده خیلی ارزشمند امیدوارم این تجربه مفید باشه براتون
استاد جانم عاشقتونم
به نام خدای هدایتگرم
سلام فریده عزیزم
چه تجربه خوبی
چقدر قوانین دقیق جواب میدن وقتی درست بهشون عمل کنی
خیلی بهت تبریک میگم دوست خوبم
قطعا باور ارزشمندی و دوست داشتن و در صلح بودن با خود در شما بطور عالی وجود داره که اینچنین به لیاقتتون رسیدید
تحسینت میکنم نازنینم و بهترینها رو برای هممون آرزو دارم
سلام به دوست عزیزم فریده خانم . سپاسگزارم که تجربه خوبتون رو به اشتراک گزاشتین من یکی از همون خانم هایی هستم که مخاطب کامنت شماست .منم تو کامنتم نوشتم که چه شرایطی داشتم ولی الان مدتیه که دقیقا دارم سعی میکنم روی رابطم با خدای خودم کار کنم و خودم رو ایزوله کردم و آرامش خیلی خوبی رو دارم تجربه میکنم و ان شا الله منم هدایت میشم به ی رابطه ی زیبا و عالی .این کامنت شما هم ی فکت خیلی خوبی بود برای من و خوشحالم که خداوند داره یکی یکی نشونه ها رو توی کامنت های دوستان خوبی مثل شما بهم نشون میده و الگوها رو خیلی راحت میزراه جلوی چشمم باشد که بقول خداوند اهل تفکر و پند گرفتن باشم .بازم سپاسگزارم که امید رو منتشر کردین با کامنتتون
سلام و درود خانم غفار عزیز
چقدر عالی بود
واقعاً تحسینتون میکنم
این اراده و عزمی جزم این اشتیاقه خواستن که بنظرم از یک رنج و خسته شدن از وضعیت موجود یا همون تضادها ناشی میشه چقدر به نفع شما برای کمک به شما اومده بود و هل دادن شما رو بسمت خوشی و سعادت بسمت آرزوی قلبی تون.
براتون سلامتی و شادابی و عشق و محبت و آرامش مضاعف و بیشتر رو از الله یکتا و مهربان میخوام بین شما و همسر گرامی تون.
یا حق
خوب و سلامت باشید
سلام خانم غفار از کامنت شما هم مثل کامنت اقای حیدری لذت بردم خیلی عالی بود. ادم در دل همین کامنت ها هدایت میشه به قانون و به چگونگی اجرای قانون ،
خدا رو شکر به خاطر این عشق در رابطه ی شما براتون بهترین رو اززو دارم .
به قول شما وقتی میای مینویسی. وقتی برا هدفت تلاش میکنی لذت بخش ترین لحظه همون جایی که دوباره بعد چند وقت میایی دفتر ارزو هات رو باز میکنی و میبینی که ووووووو چقدر عالی من به این هدفم رسیدم به اون هدفم رسیدم و چقدر برامون باور پذیر میشه
خدا رو شکر پس انرژی که در نوشتن هست بیشترین جذب رو داره برا تحقق خواسته ها و البته باید همراه نوشتن احساس فرکانسی عالی به جریان بیندازیم تا احساس خوب مساوی شه با اتفاقات خوب
در پناه خدا شاد و پیروز باشید
فریده عزیزم خیلی از کامنتت لذت بردم، تحسینت میکنم که رابطه ی عالی و عاشقانه ای جذب کردی، بهت تبریک میگم که روی خودت کار کردی و ممنونم که تجربه ت رو به اشتراک گذاشتی، شما برای من یک الگو شدی که راحت تر باور کنم ازدواج با فرد مورد علاقه یک اتفاق طبیعیه، باور دارم که فقط کافیه به خدا اعتماد کرد و کارها رو به اون سپرد، بازم ممنونم و امیدوارم همیشه شاد و عاشق و سلامت باشی قشنگم
سلام به شما عاطفه خانم زیبا
که اینقدر جذاب و دوست داشتنی هستی
چه چهره ی زیباییی داری
چه چشمای دل بری داری
چه گونه های پر و خوش فرمی داری عین گونه های زیبای من
چقدر رنگ پوستت روشن و صورتی صاف داری
اسمت خیلی قشنگه
عاطفه ی زیبا
سلام عزیزدلممممم، ممنونم ازت، ممنون که تعریف کردی ازم، کلی انرژی گرفتم، قطعا این نگاه زیبای شما، تحسین برانگیزه، آره خدا رو هزاران بار شکر که صورت من رو زیبا افریده و من بابت این موهبت الهی همیشه شکرگزار بودم و تلاش کردم سیرت زیبایی برای خودم بسازم و بی شک شما هم سیرت زیبایی دارین که عضو این سایت و هم فرکانس با دوستان عزیزی که اینجا حضور دارن هستید، صورتتون هم حتما زیباست، قلب بزرگ قرمز برای تو دوست خوب و مهربون و بی نظیرم، در پناه خدا باشی حنیفه قشنگم
به نام الله یکتا
سلام به استاد عزیز و مریم جان و همه ی دوستان بهشتی سایت
سلام فریده ی عزیز،،خیلی خوشحال شدم از خوندن کامنت شما و کلی لذت بردم از این دستاورد با ارزشی که با توکل به خدا و توحید عملی که داشتید به دست آوردید براتون بهترینها رو آرزو میکنم.
دقیقا قانون همینه اعتراض از ناخواسته ها و توجه و تمرکز به خواسته ها
شما خیلی خوب تونستین قانون رو اجرا کنین و در عمل به هر آنچه که از رابطه عاشقانه خواستید رسیدید و با استمرار روز به روز در رابطه با همسرتون موفق تر هم خواهی بود
خیلی براتون خوشحالم
در پناه الله یکتا در آرامش باشید
سلام فریده جان
امیدوارم زندگیت همیشه پر از عشق ناب و پاک باشه، رابطه تون با همسرتون مثل رابطه استاد عزیز و مریم جان یک رابطه ی از جنس نور و آگاهی و شادی و پاکی باشد
از کامنتت خیلی لذت بردم واقعا شما رو تحسین می کنم که چقدر خوب فهمیدین که باید تغییر کنید و با اراده و مصمم روی باورهاتون و تمریناتتون بودین.
اینکه بفمهی در وضعیت خوبی نیستی یک چیزه و با اراده و قوی شروع به حرکت کنی یه چیز دیگه اس که شما خیلی عالی از پسشون براومدین و حالا باید در این راه عالی که بدست آوردین با عشق و شادی و آرامش ماندگار باشید که مطمئنا شما می توانید .
ازدواج سراسر آگاهی و پر از عشق تون تبریک می گم واقعا صحبت هاتون و تجربتون برام ارزشمند هست تمام ارادمو عزم میکنم تا مانند شما جواب عالی بگیرم
سلام فریده جان خیلی بهت تبریک میگم آنقدر کامنتت پر از حس خوب و انرژی عالی بود که حالمو عالی کرد میتونم بگم که کامنتتو خیلی هدایتی خوندم یکم حالم خوب نبود و بخاطر یه سری مشکلات در رابطه عاطفی حالم جالب نبود یه هو نوتیفیکیشن دوستانی که کامنت هاشونو در سایت دنبال میکنم از جی میلم اومد گفتم خودش آزاده زود برو بخونش دیدم اون دوست گلم به کامنت شما پاسخ داده بود گفتم برم ببینم کامنت چیه که دیدم خدای مهربونم داره از طریق قلبم منو هدایت می کنه امیدوارم سالیان سال همینطور عاشقانه زندگی تون پابرجا باشه
به نام خدای مهربانم
سلام فریده عزیز تحسین می کنم شما را به خاطر این رابطه ای که خلق کردید چقدر به من امید داد چون من هم هم سن و سال شما هستم قیافه ام خیلی کوچکتر از سنم هست هم تحصیلکرده و هم شغل خوب دارم و خیلی روی خودم کار کردم و شخصیت خیلی خداگونه و عالی دارم کلا با 12قدم شخصیتم زیرو رو شده بعد از چند سال فهمیدم که باید خودم ارزشمند بدونم چون به خودم سخت می گرفتم با این کامنت شما خیلی امیدوار شدم همیشه عشقتان پایدار باشه دوست عزیز
سلام فریده جان عزیزم
چقدر زیبا توصیف کردید رسیدن به یک ازدواج و رابطه قشنگ رو واقعا بهتون تبریک میگم از صمیم قلبم که رابطه قشنگی رو شروع کردید تحسینتون میکنم بابت اینکه چقدر خوب رو خودتون کار کردید و باورهاتونو عوض کردید.انشاله که همیشه بدرخشید و به تمام آرزوهاتون براحتی برسید.
سلام دوست عزیز.
خیلی از شما ممنونم که این کامنت گذاشتی .
این برای من خیلی مفید است و شما الگوی هستید که با قوانین ،به ازدواج خوب در سن 49 سالگی رسیدید. رابطه شما و همسر گرامی را تحسین میکنم.
خوشحالم که شما در این سن به رابطه عاشقانه رسیده اید. پس من هم میتوانم رابطه دلخواهم را جذب کنم..خوشبخت و شاد باشید.
به نام خداوند عزیز و بی انتها
سلام فریده خانم عزیز چقدر از کامنت شما درس های بسیار دریافت کردم و همچنین احساس خوب
اولا ماشاالله اصلا بهت نمیخوره که اینقدر سنت باشه اگه نمیگفتی فکر میکردم نهایتا 35 ساله باشی اینو واقعا جدی میگم خیلی جوان و خشکل و خوشتیپ هستی
چقدر از این حال خوبی که از کامنتت دیدم لذت بردم و دقیقا حرف دل منو زدی که منم همیشه میگم برا هیچ کاری نباید آدم بگه دیگه دیر شده بخصوص این عدد سنی من خودم این عدد سنی رو نسبت به کسایی که تو زمینه کاری من نیستند خیلی بیشتر دارم چونکه من کار مورد علاقه من در زمینه ورزش هست و میبینم چقدر همکاران و اکثریت مردم دنیا چقدر در این مورد باورهای بسیار مخرب دارند
واقعا چقدر تحسین میکنم شما رو که اینطور با کنار گذاشتن باورهای محدود خودتو از اکثریت جدا کردی چونکه خیلی هارو میبینم اصلا نمیتونند مانند شما فکر کنند و من خودم اکثریت اقوام و خانواده ام از این باورهای سوپر محدود دارند و هیچ زمان هم راه من باهاشون یکی نشد و شکر خدا در عوض بهترین خانواده رو خداوند عزیز اینجا بهم داده که هیچ کجای دنیا نظیرشون پیدا نمیشه
بهترینهارو برا خودت و همسر عزیزت آرزو میکنم
عکس زیبا و دلنشینت هم خیلی عالیه تحسین فراوان داری.
سلام فایده عزیزم دوست هم فرکانسی ام
چقدر زیبا نوشتی برای مجردهایی مثل من در سن و سال خودت ، که بدنبال تجربه یک رابطه عاطفی احساسی عاشقانه آن
تحسین میکنم این حد از کار کردن و رسیدن به صلح و آرامش درونی تان و باورهای توحیدی و قدرتمند کننده ای که در خود ایجاد کردی
و اونجا که نوشتی پیدا کردی دفتری که خواسته ازدواجت را با اون ویژگی هایی که خواستی را ثبت کردی و اشک ریختی دل من هم لرزید
مبارک و نوش جانت این رابطه عاطفی که تجربه میکنی
سپاس از تو که اینجا نوشتی و الگوی ما شدی از کار کردن روی بهبود شخصیت و نتیجه ای که گرفتی
سلاممممممم فریده قشنگمممم چه کامنت فوق العاده ایی گذاشته بودی واقعا اینکه در 50 سالگی بشه یگ ازدواج فوق العاده داشت برام خیلی خیلی خبر خوش حال کننده ایی بود تحسینت می کنم انشالله هروززززز خوشبخت تر از دیروز باشی حتما جایی لیاقت خودت ثابت کردی که الان داری تجربش می کنی چندین بار کامنتت خوندم و هربار لذت بردم و به ذهنم گفتم تو هنوز 25 سال ایی اصلا دیر نشده و می تونی بهترین رابطه عاشقانه تجربه کنی ممنون که وقت گذاشتی نوشتی.
نکات حائز اهمیت :
فهمیدم اشکال کار خودمم و شروع کردم به ترک خیلی از عادت باورهای غلط
منم متوجه شدم مشکل خودمم و دارم خودم عوض می کنم.
2_شروع کرد به تغییر تنها شده بودم همه کارهام تنهایی انجام میدادم پارک پیاده روی کافه مهمونی منتظر کسی نبودم بیاد حالم خوب کنه یاد گرفته بودم برم جلو اینه قربون صدقه خودم برم صبح ها انجامش میدادم آرایش کردنم خیلی کم کردم ساده تر بیرون میرفتم و البته که تمام قسمت های زندگی در بهشت میدیدم و روابط خوب استاد و مریم جان عزیز میدیدم اولش که اصلا قبول نمیکردم چقدر حسادت میکردم ولی کم کم دقت کردم به نوع رفتار مریم خانم چون برام خیلی مهم بود جذب یه رابطه عاشقانه از روابط و نوع رفتارشون خیلی درس ها گرفتم مخصوصا ارامشی که دارن و از اون طرفم که رو عزت نفس و قبول خودم به عنوان یه خانمی که زیباست و چیزی کم نداره
این خیلی مهمه این خیلی مهمه خودمون خودمون دوست داشته باشیم منم قدیم تنها بودن برام سخت بود الان خودم عاشق خودم و تنهایم هستم
سلام خدای عزیزم
سلام استادان عزیزم
و سلام انسان های هدایت شده
ی حسی گفت بیام اینجا الان بنویسم
چی بنویسم
از کجا و چی بگم نمیدونم .قرار هم نیست کل متن رو که الان بدونم هدایت میشم به کلمات.
حسی خوبی دارم
باعث افتخاره برام که شاگرد این مکتب الهی هستم
روز به روز داره بهتر میشه.
هر روز صبح که بیدار میشم خدا میگه امروز باز بهت کمک میکنم ی ذره درک کنی از قوانین
و منم که تا حالا از این چیز نداشتم و ندیده بودم نشنیده بودم ……..
اولش ی جوریه ی کم اعتمادی یا ….
بعد در طول روز سورپرایز میشم از درک هایی که میکنم
استاد قبول داری بچه های سایت
مخصوصا بچه هایی که رو خودشون با تعهد کار می کنند خوشبخترین هستن
چون روی اصل قرار گرفتن و تمرکز کردن رو اصل
اصل چیه نتیجه کار و عمل و فکر و باور درک هر چیزی که تبدیل به یک نتیجه خوب بشه
یعنی من دارم میفهمم و درک میکنم که اگه الان اینجام و خیلی اشتیاق سوزان دارم تا تغییر کنم و به خواسته هام برسم
که بیشترش پوله. چیز های دیگه
باید باید باید باید باید
تنها راه تنها راه عوض کردن خودم هست
یعنی چی
یعنی اگه از چیزی که الان هستم و در زندگی دارم راضی نیستم
خوب باید باور هامو عوض کنم
باید تغییر باور هامو توی تغییر شخصیتم بفهمم و ببینم و تایید کنم
تغییر محمد گذشته به جدید
با باور های جدید
با شخصیت جدید
من قدم برمی دارم
من خودم و خدای خودم رو میشناسم
من خودم رو عوض میکنم بصورت بنیادین
با تکامل
با احساس خوب
با درک قوانین خدا
با فکر کردن به دلیل اتفاقات ووتحربه های گذشته خودم
با تایید درستی قانون در زندگی خودم و زندگیالگوی عالی مثل استاد
ول کن چرا پرحرفی
من باعشق و احساس خوب و لذت و …
بها بها بهایش رو میدم و بدست میارم
والبته خدا میده
قربانی کردن
تغییر باور های مخرب
کنترل نفس
چقدر درک اینا به آدم ایمان و قدرت میده
استاد مثل آدمی هستم که افتادم وسط اقیانوس و گیجم
و هنوز به خودم نیومدم
و دارم کم کمخودم رو جمع و جور میکنم
دارم کم کم با خودم رفیق میشم
با خدام رفیق شیش دانگ میشم
دارم حال میکنم
دارم آروم میشم مثل اقیانوس
دارم میفهمم که هرچه سکوت کنم بیشتر میشنوم
استاد چه کلمه ای بگم که گفته نشده به شما
فقط بوی هدایت خدا رو داره این بنده خدا میشنوه که این خوشحالت میکنه
میفهمم هیچ چیزی به اندازه نتایج ما بچه ها خوشحالت نمیکنه
میتونم قسم بخورم هیچ چیزی
دلیل دارم
چون چون این فایل های عالی که سر شار از عشق آماده میکنید این حرف من رو تایید میکنه برای من
استاد نمیتونم چیزی بگم
فقط میدونم فرکانسم رو توی خوندن کامنت من حس میکنید که در چه حال خوبی ام
و من به این یقین دارم
………
سلام به اقای مقدم ممنون از کامنت شما دیروز داشتم تو سایت میگشتم
گفتم خدا جون امروز هدایتم کن به یه فایل عالی که واقعا بفهمم چرا اینقدر دونستن قانون شده عادت ولی انجامش سخت شده برام نتایجم خیلی ضعیفه و شکر خدا هدایت شدم به فایلfake personality do snotworkکه خیلی عالی بود و فهمیدم که من از لحاظ شخصیتی تغییر چندانی ندارم چون عمل گرا نبودم
چو ن تنبلی کردم و خودم رو گول زدم که من هم دارن روی قانون کار میکنم پس من حالیمه ،اما در بیان نتایج هیچی ندارم
منِ درون رو هنوز کند و کاو نکردم به قول استاد فقط یه مست حرفای قشنگ گفته میشه اما فرکانس قشنگی ادم دریافت نمیکنه از کامنت و صحبت های طرف .
احساس آدم و باور به قانون بدون تغییر الهی نیاز به یه جهد درونی داره که باید براه اندازیم .
سلام دوست عزیزم
چه اسم و فامیل زیبایی
عمل کردن باعث تغییرات ما میشه
چی باعث میشه دست به عمل بزنیم
چه باعث میشه پا رو ترسهامون بذاریم تغییر باورها
اگه هنوز نمیتونیم عمل کنیم
به خاطر اینکه هنوز باور هامون بصورت بنیادین تغییر نکرده
منم مثل شما هستم
ولی با دوره عزت نفس
واقعا درک کردم چقدر از خودم دورم
چقدر با خودم حال نمیکنم و…
یعنی کافیه بنظر من قدم اول
ی کاری بکنیم با خودمون رفیق بشیم
واقعا خیلی باعث پیشرفت میشه
واقعا خیلی عالیه بودن در این مسیر
انشالله شروع کن تعهد بده به خودت
و خبر های خوشی بده از خودت تا منم باز انگیزه بگیرم
سلام ب استاد عزیزدل و بانو شایسته زیبارو و دوستان خوبم
یعنی این فایل بینهااایت ارزشمند ارزش بارها و بارها تماشا کردن و گوش کردن رو داره و هربار ک گوشش میکنی حرف های جدیدتری رو میفهمی ک با دفعه قبل گوش دادن متوجهش نشده بودی
من این بار ک داشتم ب این فایل فوق العاده گوش میکردم و ب حرف های استاد و باورهای خودم فکر میکردم یک باور دیگه رو درون خودم پیدا کردم ک(( همیشه سیب سرخ نصیب شغال میشه))!!!! ما این باور رو تو بحث روابط زیاد شنیدیم و میشنویم و من هم بسیااار بسیااار زیاد این حرف رو شنیدم و با وجود اینکه فقط 21 سالمه اما میبینم و میفهمم ک چقققدررر این باور درون من نهادینه ست ، و وقتی بیشتر فکر کردم بهش فهمیدم ک اصصلاا مهم نیست ک شما چند سالته !! مهم اینه ک ب اون میزان ک یک حرف رو ب دفعات “میشنوی “و بازهم توسط اطرافیان یا خودت تکرار میشه “درون تو باور ایجاد میکنه”.
من در دوران کودکیم زن های خییلییی زیادی رو میدیدم ک از دست همسرهاشون ب هر دلیلی گریه میکردن و دلخور بودن و یک جمله رو تکرار میکردن، میگفتن دیدی((سیب سرخ نصیب شغال میشه)) و خانم ها و دختران زیادی رو هم میدیدم ک خودشون بسسیار زیبا بودن اما همسری داشتن ک بد ریخت و بد تیپ و بد دهن و شکاک و دست بزن داشتن و خب توی ذهن من تناقض ایجاد میشد ک چرا این خانم انقد خوب و خوشگله؟ و چرا این آقا ک همسر یا دوست پسر این خانومه انقد زشته، انقد بی معرفته، انقد بد دهنه ،انقد بی اعصابه ووو…….
و خیلی هم جالبه ک(( ما همیشه خودمون رو سیب سرخ میدونیم)) و بقیه رو (( شغال میدونیم)) ک نصیبش شدیم و تو چنگالش گیر افتادیم ،و دائم هم گله مندیم از اینکه چرا فردی ک باما در رابطه هست انقدر از ما پائین تر و بی لیاقت تر هست و ریشه چنین باوری هم در “احساس قربانی شدن، عدم لیاقت، سرنوشت و فرکانس ها ،شندیده ها و دیده ها و باورها و…………..داره”
و نه فقط خانم ها خیلی از آقایون هم هستن ک چنین باوری رو دارن ،کلا باور، باوره و ارتباطی با جنسیت هم نداره.
بعدشم میخوایم ک روابطمون ب عالی ترین شکل پیش بره و با یه همچین دیدگاه خطرناکی ک خودمون رو سیب سرخ میدونیم و همه دختر ها و پسرها رو شغال میدونیم منتظر یک رابطه پرفکت و درجه یک و عاشقانه هستیم ،اما نمیدونیم ک با چنین باوری ک واااااقعا اکثرا دارن و نهادینه هم هست درونمون، داریم چ افرادی رو وارد زندگی و روابطمون میکنیم نمیدونیم ک داریم با این باور سمی چ تجربیات تلخی رو از آدم های نامناسب وارد زندگیمون میکنیم .
خب پسر خوب ،دختر خوب ، انقدر فکر نکن بقیه آدم ها شغال هستن و فقط تویی ک خوبی و زیبایی و کمالات داری ، لطفا بقیه رو هم سیب سرخ ببین. زیبا ببین، با کمالات ببین، با انصاف ببین، با معرفت ببین، با احساس و عاشق ببین، با درک و شعور بالا ببین، مهربان و خوش رو ببین و…
اونوقت تو هم ک سیب سرخی یک سیب سرخ دیگه رو ک از هر نظر ک تو دوست داری و عالیه جذب رابطه با خودت میکنی و لذتِ عالم رو میبری (( این حرف رو اول دارم ب خودم میگم))
اگر تو خوب هستی این رو بدون مثل تو هم آدم پاک و سالم و خوب و مهربون و با کمالات و عاشق هست در جهان ب خدا ک وجود داره ( بازم این حرف رو ب خودم میزنم) فقط کافیه تو محله خودمون رو ببینیم ،متوجه کلییییی پسر یا دختر عالی میشیم دیگه چ برسد ب شهرمون و کشورمون ک یک عاااااالمه دختر و پسر درجه یک برای رابطه با ما وجود دارن و میتونیم کنار هم بهترین ها رو تجربه کنیم و لذت ببریم.( بازهم دارم این حرف رو اول ب خودم میزنم) انشالله ک درعمل هم بهش متعهد باشم .
انشالله ک ههمون در مسیر درست باشم درمسیر عشق و آرامش باشیم در مسیر سعادت دنیا وآخرت باشیم و بدونیم ک (( قطعا و قطعا خداوند بیشتر از ما میخواهد ک ما خوشبخت باشیم و لذت ببریم و خداوند بیشتر از ما میخواهد ک ما بهترین هارو تجربه کنیم))
ما ک همه چیز رو باور کردیم این رو هم باور کنیم
همه چیز قشنگ تر میشه(:(:(:
همگی درپناه الله یکتا شاد و سلامت سعادتمند باشید.
سلام و درود به استاد و مریم عزیزم و تمامی دوستان سایت،
استاد سپاس فراوان که همیشه با این فایلهای ارزشمندتون، مارو پر از آگاهی های ناب میکنید که باعث میشه ظرف وجودیمون و دریافتمون از این آگاهیها روز بروز بیشتر و بیشتر بشه .
و چی بگم از این کامنتای دوستان عزیزم در این سایت الهی خدای من محتوای آنها نشان از روح لطیف شده و توحید و عمل به آموزه ها داره
کامنت کدامین دوست عزیز بگم سید علی،حمید،فرزانه ،رضوان ،سعیده تحسین میکنم و آفرین به شما که شدین اهل عمل .
و اما صحبتهای استادم عزیز دل.
بریم سراغ بحث ترمز و گاز
اگر ما باورهای درستی در مورد اهداف و خواسته هامون نداشته باشیم اینکه چقدر تلاش میکنیم و چقدر بدو بدو میکنیم مهم نیست اون core اصلی باورهای ما اون ریشه فکری ما از همه چیز مهمتره.
تا وقتی ما تغییر بنیادین در مغزمون ایجاد نکنیم مثل دویدن رو تردمیل به هیچ جا نمیرسیم یعنی وقتی شما باورهای درستی در باره یه موضوع در دهنتون ایجاد کنید شما هدایت میشین ( این کلمه مهمه) هدایت میشوید به ایده های مناسب، به افراد مناسب و در مکان مناسب و یه کاری رو انجام میدید که ایده مناسبی داره ،زمان مناسبیه ، در مکان مناسبیه و با آدمای مناسبیه و اونوقت اون تلاش نتیجه اش فوقالعاده است .تصور کنید آدمی داره تلاش میکنه با ایده نامناسب با آدم نامناسب در زمان نامناسب مهم نیس که چقدر داره تلاش میکنه نتیجه دلخواهی شکل نمیگیره.
ما از بچگی بمباران شدیم با باورهای نامناسب از طریق خانواده ،صداو سیما و رسانه های جمعی ،از طریق دوستان ،از طریق معلمان و یه سری باورها در مورد یه سری موضوعات و مسائل شکل گرفته که یه شبه به وجود نیومده به همین دلیل یه شبه از بین نمیره که باعث شده تو یه سری مسائل ما نتایج خوبی نگیریم.
بحث پیدا کردن فرد مناسب برای روابط عاشقانه که از این concept برای هر موضوع دیگه ای میتونیم استفاده کنیم.
چی میشه ما یه خواسته ای (روابط عاشقانه )داریم ولی باورهای محدود کننده و مخرب(ترمزها) نمیزارن ما به خواستمون برسیم؟
1) بزرگترین باور مخرب در مورد روابط عاشقانه اینکه من از لحاظ ظاهری آدم جذابی نیستم(آدم خوشگلی نیستم) که این باور از کمبود عزت نفس ،حساس عدم لیاقت نشان میگیره.
من جذاب نیستم پس نمیتونم آدم مناسبی رو جذب کنم.
تا وقتی شما باورت این باشه که آدم جذابی نیستم حتی اگر انواع و اقسام جراحی های زیبایی رو انجام بدی اون آدم مناسب سمت تو نمیاد.( اون باور قوی تر از تغییرات ظاهری اس)
باور درست: زیبایی به ظاهر نیس هرکسی به یه شکلی زیبا هست. بیام روی خود ارزشمندی خودت ،روی عاشق خودت بودن،روی احترام به خودت کار کن به این شکل که هستم و خودت دوست داشته باش اونوقت میبینی اگر این باور تغییر کنه با همون چهره و با همون اندام با همان ظاهر روابط عاشقانه فوق العاده رو تجربه خواهی کرد کی وقتی که تو با خودت در صلح باشی وقتی خودت رو دوست داری همونجوری که هستی وقتی که ارزش های خودت رو به ظاهر ت پیوند نمیزنی ، به رشد درونیت پیوند میزنی به ویژگیهای درونی که قابل بهبود پیوند میزنی نه به ظاهری که از قبل خداوند مارو اینجوری خلق کرده.
2) دومین باور مخرب:
من توانایی خاصی ندارم جذابیت خاصی ندارم ( من چیز خاصی بلد نیستم) و توانایی عجیب و غریب ندارم کی میخواد با من رابطه داشته باشه؟
باور درست:
باور به تواناییهای درونی خودمون رو افزایش بدیم اگر تو ذهنت برای خودت ارزش قائل باشی جهان برای تو ارزش قائله اگر تو ذهنت برای خودت ارزش قائل نباشی فارغ از اینکه چقدر مدرک جمع کردی چقدر اعتبار جمع کردی باز هم اعتماد به نفست پایینه و خودت رو کم میبینی.
3) سومین باور مخرب:
همه ادمهای خوب و درست حسابی رفتن چیزی نمونده همه خوبارو گرفتن ( باور کمبود)
باور درست:
در جهان میلیاردها آدم وجود داره که هر کدوم ویژگیهای unique داره همیشه آدم فوقالعاده هست .
نکته کلیدی:
باورهای شما افکاری است که داره به جهان ارسال میشه جهان افکار مارو convert میکنه به شرایط اتفاقات و وارد زندگیمون میشه به همین دلیل اون چیزی که شما باور میکنید همون چیزی است که تجربه اش میکنید و اون چیزی که تجربه میکنیم باعث میشه بیشتر و بیشتر باور کنیم که باورت درست بود.
4) چهارمین باور مخرب:
من لایق یه رابطه عاشقانه نیستم خیلی از ماها اینجوری فکر میکنیم که من آدم مناسبی نیستم من ایراد دارم(باور عدم لیاقت) من لیاقت عشق ندارم.
باید خودت رو لایق بدونی که جهان افراد و شرایط مناسب رو سمتت هدایت بکنه اگر از درون برای خودت ارزش قائل نباشی جهان هم ثابت میکنه که آدم بی ارزشی هستی.
5) پنجمین باور مخرب:
من همیشه آدمای نامناسب رو جذب میکنم . من فقط آدم فقیر و مشکل دار رو جذب میکنم ( بحث عدم لیاقت،وابستگی و احساس ترحم)
6) ششمین باور مخرب:
تمام روابط آخرش به رنج و ناراحتی و غصه و جدایی ختم میشه.
7) هفتمین باور مخرب:
من برای یه رابطه عاشقانه خیلی جوانم یا خیلی پیرم دیگه سنی از من گذشته
باور درست:
رابطه عاشقانه میتونه در هر سنی شکل بگیره (یافتن الگوهایی که در سنین بالا در رابطه عاشقانه هستن).
8) هشتمین باور مخرب:
من باید perfect باشم من باید بی نقص باشم برای اینکه یه رابطه رو شروع کنم.
هیچ کس در این جهان بی نقص نیست ما چیزی به نام کمال بینهایت در این دنیا نداریم هیچ انسانی هرگز در این کره خاکی به دنیا نیومده و از دنیا نرفته که نقصی نداشته باشه این ویژگی جهان مادیه ما نقص داریم برای اینکه پیشرفت کنیم انسان کامل که نمیتونه پیشرفت کنه.
9) نهمین باور مخرب:
افراد همیشه خیانت میکنن( همهدمردا و زنا خیانت کارن)
و این باور باعث میشه اصلا وارد رابطه نشی. و اگر وارد هم بشی هر لحظه طرف مقابلت بخوای کنترل کنی. و با این کنترل کردنا باعث بشی این جنس آدما رو جذب کنی.
باور درست:
این همه آدم درست و سالم و پاک دارم زندگی میکننن آدم فوقالعاده در جهان زیادن. وقتی باور کنیم پیداش میکنیم .
10) دهمین باور مخرب:
من پولدار نیستم من وضعم خوب نیس. اگه پولدارم میتونم آدم مناسب و خوب رو جذب کنم.( کسی سراغ من نمیاد)
باور درست:
ارزش ما به وجود ما وابسته است نه به مدرک تحصیلی ،نه به شرایط مالی تو هر روز میتونی خودت پیشرفت کنی.
11) یازدهمین باور مخرب:
من بهتره تنها باشم من دوست دارم تنها باشم اینکه تو انتخاب کنی تنها باشی هیچ ایرادی نداره ولی اگر این جمله از این نشات بگیره که از انتخاب نمیاد از ترس داره میاد از اینکه تلاش کردی یا خواستی ولی جواب رد گرفتی بارها و بارها و الان میگی که خودم انتخاب کردم تنها باشم.
ما انسانها fundamental موجودات اجتماعی هستیم.
رابطه عاشقانه به زندگیمون اضافه میکنه و کیفیت زندگی رو میبره بالاتر.
12) دوازدهمین باور مخرب:
تو سرنوشت ا نوشته شده. عشق به ما نمیاد برای ما مقدر شده.
هیچ چیز برای ما مقدر نشده ،ما انسانهایی هستیم که داریم با افکارمون زندگیمون خلق میکنیم.
اگر باور کنیم که برای ما مقدر شده جهان ثابت میکنه که بله برای تو مقدر شده هیچ تقدیری وجود ندارد ،هیچ چیزی از قبل نوشته نشده هیچ خواسته ای از طرف خداوند برای ما وجود ندارد خواسته خداوند اینه که ما به خواسته هامون برسیم ( خدای خوب و مهربونم عاشق عدالتت هستم).
13) سیزدهمین باور مخرب:
من تو روابط خوب نیستم من اصلا بلد نیستم چطور ارتباط برقرار کنم چجوری حرف بزنم و این باعث میشه نخواهیم تو رابطه باشیم.
هر چیزی قابل یادگیری است هیچ کدوم از ما تو همه چی عالی نیستیم .
14) چهاردهمین باور مخرب:
اگر من وارد رابطه بشم آزادیم از دست میدم . چون فکر میکنیم رابطه یعنی اسارت یعنی کنترل شدن.
رابطه واقعی و درست رابطه است که هر فردی آزادی عمل خودش داره علایق و سلایق خودش داره و هر دو نفر به سلایق هم احترام میزارن.
در پناه الله یکتا شاد و پیروز و سعادتمند و ثروتمند باشین
سلام به همه دوستام و علی الخصوص استاد عباسمنش عزیز که با دوره کشف قوانین زندگی چراغ های بسیاری رو برای من روشن کردند! امیدوارم حالتون عالی باشه. من این دوره رو قبل از بروزرسانی خریداری کردم و الان دارم آپدیت هاش رو میبینم. این دوره بسیار بسیار فوق العاده است و الحق و الانصاف استاد سنگ تمام گذاشتن برای این دوره.
قبل از خریداری این دوره استاد توی فایلهاشون در مورد ترمزها صحبت کرده بودند و من رو تا حدی به فکر فرو برد ولی توی این دوره خییییییلی بهتر استاد بهش پرداخته بودند و من وااااقعاً لذت بردم و استفاده کردم. خانم شایسته هم در خصوص آپدیت ها واقعاً و واقعاً برای من مفید عمل کردند. خدا رو شاکرم که تونستم این دوره رو تهیه کنم و از استاد سپاسگزارم.
به نام صاحب نامها
سلام به استادان عشق و خانواده گرامیام
میدونم استاد این صحبت ها و البته از همون ابتدا کاملا از صمیم قلب و عاشقانه بر زبان میاوردی و میاری نه صرفا برای تبلیغ
و چقدر این خوشم اومد از این قسمت از این فایل که میگی منم قبلا تو ارتباط برقرار کردن با آدمها بخصوص با جنس مخالف بلد نبودم اما یاد گرفتم و چقدر با شجاعت میگی هر کتاب هر آموزش و هر تمرینی که لازم دونستم انجام دادم و از مرحله ارتباط افتضاح رسیدم به بهترین و بیشترین برقرار کردن ارتباط
و من میدونم و خیلی های دیگه هم میدونند خیلی ها ممکنه این شجاعت رو نداشته باشند که بیاند خیلی راحت بگن ما قبلا تو این موضوع اصلا خوب نبودیم اما با مطالعه و جستجو کردن تونستیم خیلی عالی بشیم
و چقدر خاطرات قبل ،تضاد،محروم،و سخت گذشته خودم برام مرور شد که تا سالها پیش منم تو ارتباط برقرار کردن افتضاح بودم بخصوص با جنس مخالف
و سالهای طولانی تو این مورد یه عالمه خلاءهای بزرگ و آرزوهای دست نیافتنی داشتم که چرا منم نمیتونم مثل خیلی از آدمها رابطهب قرار کنم حتی خیلی هایی که از منم پایین تر بودن اما من بازم توانایی و راهکارهاشو نداشتم اما از چندسال قبل اینقدر این آرزو برام اشتیاق سوزان شده بود که ناخودآگاه درموردش مینوشتم،تجسم میکردم،با خودم حرف میزدم و…تا اینکه معجزات خداوند خیلی ساده برام رخ دادن و عرض چندوقت چندتا رابطه خیلی قشنگ و لذتبخش رو تجربه کردم،منی که اصلا نه بلد بودم نه تجربه داشتم نه اعتمادبنفس داشتم
اینو میخوام بیشتر به دوستان عزیزی بگم که الان اصلا هیچ راهکار و مهارتی در ارتباط برقرار کردن ندارند بخصوص با جنس مخالف چه پسر با دختر چه دختر با پسر
چه با جنس موافق بزرگتر،کوچکتر و…
اولین کاری که میکنید
با فردی که دوست دارید یا کسی که مشابه اون باشه تو ذهن خودتون تصویرسازی و تجسم کنید که باهاش دوست شدین و دارید با همدیگه حرف میزنید مثلا شماره رد و بدل کردید یا دارید پیام به همدیگه میدین و خیلی از این مثال ها که باعث بشه اول احساس شما رو نسبت به این خواسته تون خوب کنه و همیشه سعی کنید فقط احساس قشنگ و لذتبخش رو باهاش در خودتون بسازید کنید
منم از وقتی که اینکارو انجام میدادم اما دیگه راهکار خاصی بلد نبودم و بظاهر خیلی بی ٱرزه بودم بلکه تنها چیزی باعث تجربه ارتباط من با جنس مخالف شد همین تجسم های لذتبخش بود،اینو انجام بدین اینکه دیگه نه هزینه داره نه سختی خاص مکانی یا هرچیز دیگه که نداره و تجسم های لذتبخش من باعث شد بعد از چند هفته بهش برسم از راههایی که خودمم فکر نمیکردم اینقدر ساده رخ داد گفتم خدایا کاری که من سالها نمیتونستم بهش برسم اما الان که چندین مرتبه کاملا واقعی بهش رسیدم
اینکارو انجام بدین واقعا نتیجه میگیرید
اگر هم دوره کشف قوانین زندگی رو تهیه کردین دیگه چه بهتر خیلی هم عالی
و چندشب پیش هم با یکی از دوستان جدیدم حرف میزدم گفت من هیچ رابطه ای با جنس مخالف نداشتم و ندارم و خیلی دلش میخواست کسی بهش کمک کنه و من شب کلی باهاش حرف زدم و خیلی شفاف و واضح از قبل خودم بهش گفتم و اونم خیلی خوشحال شد و چقدر تشکر کرد و منم خیلی خوشحال شدم که خیلی راحت و خودمونی بهش گفتم از گذشته نا بلدی و افتضاح خودم و همچنین از بهبود بعدش و الان خودم که این صحبتها خیلی بهش کمک کرد
خب بگم در مورد احساس لیاقت،،من خودم باید خیلی رو این مورد کار کنم چونکه از بدو تولد تو این مورد جایی بزرگ شدم کسی احساس لیاقت نسبت به خودش نداشت
یکی از آشنایان من هست این آدم واقعا خیلی زیباست اما یه بار که باهم مکالمه تلفنی داشتیم میگفت من دلم میخواد برم دماغمو عمل کنم ،وقتی اینو گفت من خیلی متعجب شدم که یعنی چی!! بهش گفتم من که اصلا نمیفهمم تو که هیچ ایراد ظاهری نداری چرا میخوای همچین کاری کنی گفت جدی میگی گفتم بخدا اصلا همچین کاری نکن
و اونجا بازم بیشتر این قوانین برام یادآوری شد که آدمها چقدر تابع باورهاشون هستند نه ظاهرشون،،
نکته بعد اینکه من خودم برا اینکه هر خواسته و هدفی که میخوام بدست بیارم اصلا با افراد نامناسب و منفی حرف نمیزنم چونکه از زمانی اینو خیلی بهتر درک کردم یاد زمان هایی افتادم که در حرکت برای رسیدن به یه خواسته یا هدف مهمی بودم و به هیچ عنوان دلم نمیخواست با اکثریت صحبتی کنیم که نکنه باعث احساس منفیم بشه و این دیالوگ چقدر برا هممون آشناست کافیه همین نوع تجربه ها رو بیاد بیاریم اونوقت دیگه اجازه نمیدیم این بار سنگین و بی ارزش منفی رو افراد منفی بر دوش مون بذارند و یه عالمه فیلتر و قطع ارتباط میکنیم چونکه درک میکنیم که با هرکسی حرف زدن مناسب نیست بلکه فقط با افرادی که توجهشون به خواسته ها و زیبایی هاست
راستی استاد اینو بگم واقعا که چقدر جنس و نوع صحبتهای شما الهامبخش و امیدبخش هستند
چونکه حرفهای قلبی و بینهایت زیبا هستند
و خیلی هم خوشم میاد از اینکه خیلی جدی میگی چونکه تمام این مواردی که میگی منم همیشه خیلی بصورت جدی برا خودم تاکید دارم برا کسایی که نمیخواند که اصلا هیچ تاکید و صحبتی ندارم
وقتی شما در این موارد داری خیلی جدی و محکم حرف میزنی احساس میکنم خودم هستم که دارم حرف میزنم چونکه منم این صحبتهارو اگر کسی بخواد در حضور من به مسخره بازی یا …بگیره اونوقت جوابهای خیلی دندانشکن و له کننده بهش میدم،
چونکه چندباری در زندگیم همچین اتفاقی افتاده خخخ،
و شکر خدا هرچقدر بیشتر میگذره انسانهای مناسب تر و حسابی تری رو تجربه میکنم،،
مثلا چند روز قبل فرکانسهام ضعیف بود برخورد یه نفر باهام خیلی خوب نبود و یه خورده احساسم اومد پایین بعد رفتم درموردش نوشتم و این نوشتن باعث شد روز بعد برخوردش خیلی بهتر شد
چونکه من هروقت فکری آزارم میده میرم درموردش مینویسم با این فکر که چقدر بعدش بهتر شده و بعداز چندساعت یا چندروز واقعا همون اتفاق هم میفته تا الان بارها این اتفاق برام افتاده،
خدای من همین الان یه تجربه رابطه کوتاه قشنگ برام رخ داد و اون رفت منم دارم ادامه کامنت رو تایپ میکنم
خداروشکر
پس این بیشتر نشون داد که من در مسیر درست هستم فقط باید حرفه ای تر ادامه بدم،
یه عالمه نکات مهم و آموزنده ی دیگه در این فایل هست که بعضی هارو یادم رفته
اینم میدونم با درک و عمل به هر نکته باعث به عالمه نتیجه و تغییر میشه چونکه بارها تجربه کردم
بهترینهارو برا شما بهترین ها آرزو میکنم
مثل همیشه استاد عزیز بی نهایت خداگونه و عالی هستی و همچنین بهترین الگوی من مریم شایسته عزیز
خدا قوت به همگی.
بنام الله مهربان
سلام دارم خدمت آقا سجاد عزیز و دوست داشتنی.
مرسی از کامنت تون و چقدر نکته ها داشت. و چقدر خوب تحسین کردید، استاد رو که شجاعت دارن و میگن من در روابط مشکل داشتم…
و روی خودم کار کردم و تونستم بهترین بشم …
سپاسگزارم آقا سجاد عزیز که اینقدر دقیق و با ظرافت و با مثال کامنت ها رو می نویسیدو بنده همیشه پیگیر کامنت های قشنگ و تاثیر گذارتون هستم …
روزگارت برمراد،
روزهایت شاد شاد
بزم عشقت پر سرور
بخت و تقدیرت قشنگ
آسمانت بی غبار
سهم چشمانت بهار
بازم تشکر میکنم از استاد عزیزم ، از استاد شایسته و
آقا سجاد عزیز
در این سایت الهی
به شخصه سلامتی و بهروزی
شما را از خداوند متعال مسئلت دارم .
از تمام بچه های بی نظیر و فوق الععععععاده که کامنت می نویسن و وقت میذارن هم کمال تشکر را دارم.
خوشحال داریم در یک مسیر الهی حرکت میکنیم و
همسفر هستیم در این سفر بی انتها…
به نام خداوند عشق و آفرین
سلام به عظیم آقا
خیلی ممنون شما لطف داری ممنون از اینکه وقت گذاشتی برا مطالعه کامنتم
خوب، خوبی را کند جذب خودت خوبی که اینارو خوب بشمار میاری خداروشکر از اینکه من باعث خوشحالی دیگران میشم و امیدوارم شما هم همچنین ادامه بدی و باعث خوشحالی دیگران بشی و همیشه زندگیت پر از نعمت و زیبایی شود.
سلام آقای طبسی نژاد
من به شخصه کم کامنت مطالعه میکنم ولی شما از اون افرادی هستید که کامنتاشونو تقریبا همیشه مطالعه میکنم حالا یا دیرتر میشه یا زود،
واینکه شما خیلی به زبان ساده و خودمونی مینویسید (شاید به خاطر اینکه خودم هم اهل استان کرمان هستم )
و تحسین میکنم شمارو چون هر وقت استاد فایلی روی سایت میزارن شما از خودتون مثال میارید و بیشتر اون موضوع رو میشه فهمید دقیقا مثل استاد
و برام تحسین برانگیزه که شما به این حد از خودشناسی رسیدید که همیشه از خودتون مثال میزنید و نقاط ضعف و قوتتون رو بیان میکنید این نشون از مدار بالای شما و عزت نفس شماست
و اینکه چقدر راحت هربار تو کامنتاتون میبینم میگید این اتفاقات چه راحت برام میوفته با خودم میگم چقدر خوب قانون برای ایشون کار میکنه قطعا از احساس لیاقت و باورهای درست خودتونه و اینکه بیشتر مواقع میبینم چقدر خوب نکات مثبت دیگران رو میبینید و توجهتون روی ویژگی های مثبت افراد هست و به نظرم این در صلح بودن شماست که باعث میشه وجه مثبت افراد رو بکشید بیرون چیزی که قبلا تو کامنتهاتون متوجه میشدم و خیلی دوست داشم من هم در روابطم این چنین خوب عمل کنم ،
در کل بخوام بگم واقعا شما در خیلی از موارد باوراتون خوب هست هر چند با فایلهای استاد بهتر هم میشه ولی به وضوح میشه حس کرد خیلی از باورهاتون نهادینه از قبل تو وجودتون هست ،
هر بار که کامنتاتونو میخونم قشنگ میشه تجسم کرد محیطی که زندگی میکنید و اتفاقاتی که براتون میفته مثه کتاب داستان میمونه برا من هر بار انگار صفحه ای جدید با اتفاقی جدید میخونم ،
خلاصه که من با کامنتای شما خیلی ارتباط میگیرم ، واقعا تحسینتون میکنم برای کار کردن روی خودتون درک قوانین و تلاش برای رسیدن به خواسته هاتون ،
انشالله که به موفقیتهای بیشتری در زندگیتون برسید در تمام جوانب زندگیتون .
به نام خداوند عشق و عاشقی
سلام افسانه خانم عزیز ممنون شما لطف داری
خدای من اتفاقا قبلا منم خیلی از کامنتهای شمارو مطالعه کردم چونکه اسم و فامیل شما رو در سایت زیاد دیده ام و باعث افتخارمه از اینکه هم استانی من هستید
من واقعا در مورد هر موضوع همیشه از همون بچگی این ویژگی رو داشتم و دارم که به دیگران خیلی واضح و شفاف بتونم بگم و توضیح بدم نه سخت و پیچیده بگم،،
و به همین دلیل هم به این سایت هدایت شدم و همیشه استاد عزیز رو تحسین میکنم و خیلی باهاش ارتباط میگیرم
من تا الان چندتا از دوستان عزیز این سایت رو از نزدیک ملاقات کردم و فعلا مدتی هست اومدم تهران زندگی کنم خودمم نمیدونم تا کی اینجا هستم و اگه یه زمانی دیدی برات امکانپذیر بود همدیگه رو ملاقات کنیم چونکه هرچقدر دوستان این سایت رو بیشتر ببینم انگیزه ام بیشتر میشه و اسم و فامیل منو همراه با کتاب فراتر از ورزش در گوگل بزنی میتونی شماره موبایلمو از اون انتشاراتی بگیری
خلاصه ممنون از اینکه وقت ارزشمندتو برا مطالعه کامنتم گذاشتی امیدوارم همیشه شاد و سربلند باشی.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
حقیقت این است که ما بخاطر باورهای مسمومی که خودمان اجازه ورودشان را به سرزمین پاک وجودمان دادیم چنان در سختی و کمبود و…. قرار گرفته ایم که وقتی در جریانی از نعمت قرار بگیریم با خود میگوییم
من و این همه خوشبختی آخه؟؟
خدایا تو داری چکار میکنی با من؟؟!!
همه غرق در سختی اند و من در آسانی؟؟!!
نمیتوانیم باور کنیم که جریان طبیعی زندگی این است و اگر چیزی غیر این است باید در آن شک کرد
در یک سخن راستین از یکی از بزرگان تاریخ ، یعنی امام صادق ، به یک مطلبی برخوردم که واقعا دیوانه شدم از درک والای این امام بزرگوار از قانون الله و قشنگ آب پاکی بود بر نجواهای شیطان در این عرصه
میدونید ما ایرانیا بخاطر مذهب و برداشت های اشتباه از قرآن خیلی دچار باورهای سمی شدیم و برای اینکه این باورها را بکنیم باید از همین مذهب و قرآن استفاده کنیم…
آن داستان اینگونه در تاریخ ثبت شده و به دست ما رسیده که
فردی نزد امام صادق می آید و به ایشان عرض میکند که
من از خدا طلب مال و فرزند و خانه کردم و خدا همه اینها را به من داد
حالا میترسم که اینها از باب استدراج و امهال باشد که خدا اینجوری در این دنیا میخواد به من بده تا در اون دنیا دمار از روزگارم دربیاره
امام صادق در اینجا قسم میخوره که ، اگر این نعمت هایی که خدا به تو داده با حمد و شکرگزاری خدا باشه هرگز چنین نیست…
امام صادق اینقدر از این باور سمی خبر داره که قسم میخوره…
قسم میخوره تا اون مرد اصلا چنین چیزی را باورنکنه
و بعدش اون مرد جواب سوالش را میگیره و خیالش راحت میشه و میره
و این داستان در تاریخ ثبت شد تا ما بفهمیم که این فرکانس شیطان چگونه می آید و سدی ایجاد میکند در برابر ورود نعمت های خدا…
پس مواظب باشیم
و خیالمان راحت باشد که تا وقتی که حمد و سپاس خدا را میگوییم و جریان نعمت ها در زندگی ما جاریست این جریان پاداشی است از سمت رب العالمین در برابر ایمان و اعتماد و شکرگزاری که نسبت به او داری و روز بروز هم زیادتر و زیادتر میشود
و هر جا که دیدیم در حال سختی و کمبود هستیم بدانیم که سخت در اشتباهیم و یک کاری کرده ایم که به چنین روزی افتاده ایم و ذکر لب هایمان این فراز دعای کمیل از حضرت علی باشد تا…
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ
به قول حافظ
هر چه هست از قامتِ ناسازِ بی اندام ماست
ور نه تشریفِ تو بر بالایِ کَس کوتاه نیست
پس بیاییم خوشبختی و ثروت را مثل یک شاخص در زندگی در نظر بگیریم که نسبت آن این گونه است که
هر چه خوشبخت تر باشم به خدا نزدیک تر هستم
هر چه قدر ثروتمندتر باشم به خدا نزدیکتر هستم
و…
به خدا همین است و غیر این نیست
مگر میشود انسانی به حریم خدا که منبع خیر و برکت و فراوانی و .. است وارد شود اما…؟؟؟
ممنونم استاد عباس منش بابت این همه فایل زیبا
از فایل های اولیه شما که دقت میکنم میبینم
هر چقدر بر نعمت و ثروت شما در زندگی بیشتر شده تیپ لباسی شما از مذهبیونی که در ایران غالب است فاصله گرفته و این برای من خیلی نشانه جالبی بود…
در فایل های اولیه شما انگشتر و … ولی الان خیلی راحت با زنجیر دورگردن و…
آنهایی که در فضای مذهبی بوده اند و گفت و گوهای غالب مذهبیون متعصبی که اهل تفکر نیستند را شنیده اند حرفهای مرا بهتر درک میکنند
حتی خود استاد عباس منش که روزگاری در قم که مهد مذهب بوده زندگی میکرده
مثلا خود من که تحت تاثیر این گروه ها بودم آن روزهای اول نمیتوانستم به شدت الان دنبال کننده شما باشم
مثلا میگفتم آخه یعنی چی ، طرف اومده با شلوارک و زنجیر دور گردن از خدا حرف میزنه ، آخه حرف زدن از خدا آداب داره…
اما این صدای خدا در گوش من بود که
ول کن رضا ، عمری دنباله رو آنها بودی چی شد؟؟؟
بیا و به عباس منش گوش کن
و من واقعا خدا رو شکر میکنم بابت این تغییر
من خیلی تغییر کردم
من یکتاپرست شدم
من اینجا خدا را لمس کردم
و در مسیر این تغییر نشانه ها می آمد مثلا
یک نکته جالب از محمد علی کلی ،بوکسور مسلمان، خواندم که میگفت:
از خدا ثروت خواستم ، خدا به من اسلام را بخشید
این یعنی اسلام تو را ثروتمند میکند و الان ما داریم میبینیم به برکت تعالیم پیغمبر در عربستان چقدر این کشور فقیر و کویری ، پیشرفته و ثروتمند شده و حتی همسایگان او یعنی دبی و قطر…
ولی اگر نماد اسلام را در ایران قم در نظر بگیریم چنین چیزی اصلا نمیبینیم
و همه اینها باید ما را به تفکر فرو برد که این باورهای سمی مذهبی در ایران دارد چه میکند؟
باور مذهبی اگر پولدار بشی از خدا دور میشی
باور مذهبی که آدم باید گوشه گیر باشه تا بتونه پیشرفت کنه
باور مذهبی که آدم باید سختی بکشه تا در روز قیامت خدا را با چهره ای شاد ملاقات کنه
باور مذهبی که اگر یک تار موی زن بیرون باشه همین تار مو حلقه اعدامش در جهنم میشه
باور مذهبی که من نباید خوشحال باشم و از نعمت های خدا استفاده تا وقتی که دوستم خوشحال نیست
و….
همه اینها باید ما را به فکر فرو برد که اصل از فرع چیست؟
درگیر اصل هستیم یا مثل قوم بنی اسرائیل درگیر فرعیاتی مثل اینکه رنگ گاو چی باشه و…
به خود بیایم قبل از آنکه دیر شود
و در پایان این بیت زیبا از مولوی جلوی چشممون باشه
ملت عشق از همه دین ها جداست
عاشقان را ملت و مذهب خداست
سلام استاد عزیزم
بعد ظهر روز گذشته یک کامنت در همین قسمت از این فایل بینظیر گذاشتم وقتی کامنتم رو سِند کردم و فرستادم بعدش دکمه ویرایش رو زدم که اگر اشکال چاپی داره اصلاح کنم و اون کلمه و جمله ام تصحیح بشه ولی بعد از اصلاح دکمه ی ذخیره رو زدم که اصلاح اون فرستاده بشه امکان پذیر نبود … و همینطور اون چرخش بالای صفحه می چرخید و امکان اصلاح وجود نداشت حالا نمی دونم اشکال از گوشی و یا نت من هست یا اینکه از سایت هستش یعنی اصلاح سِند و ارسال نمیشه و همون ارسال اولیه فرستاده میشه… خلاصه با الان اومدم اون قسمتی که اشتباه چاپی داشت رو اصلاح کردم و دوباره فرستادم .. البته این سوال رو باید از آقا ابراهیم عزیز مدیر فنی سایت بپرسم ولی چون خواستم اصلاح جمله ام رو دوباره در همین قسمت بنویسم این سوال رو اینجا مطرح کردم ..
همش به خودم می گفتم رویا یادته که قبلش چطوری مشتری های خوب و دست بنقدی داشتی و اومدند ازت خرید کردند ؟؟؟؟ بار هم دوباره میان
یادته دو سه تا از مشتری هات به اندازه ی ده نفر ازت خرید کردند؟؟؟
باز هم دوباره از این مشتری ها میان
یادته چقدر سریع و راحت کلی از اجناس رو فروختی؟؟؟
بازم از این سریعتر و راحت تر میان
یادته از شهرهای دور و نزدیک سر دست میشکوند و التماس می کردند برای خرید اجناس سفالی قدیمی و عتیقه هات؟؟؟
بازم از راه های دور و نزدیک میان
خدایا شکرت بابت تمام مشتری های خوب و عالی پولدار دست به نقدی که داشتم و از هر سمت و سویی بسمت من هدایت شدند
البته الان با یادآوری این مشتری های خوب و عالی به اصلاح باورهایم کمک می کنم هر چند هنوز ی باورهای محدود کنننده ای دارم که مانع فروش این اجناس ام شده ولی دیگه گیر نمیدم چندین هدف دیگه ای دارم که توی این چند وقت روی باورهام داشتم کار می کردم ولی برام فروش این اجناس اولویت داشت هر چند هدف های مهم دیگری دارم که مثل همین موضوع برام مهم هستش که بعدا میام براتون می نویسم..
ممنون و سپاس