چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1 - صفحه 22 (به ترتیب امتیاز)

1158 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    اکرم هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1435 روز

    سلام به استاد عزیز

    خداوند بزرگ رو سپاسگزارم که منو در فرکانس شنیدن این باورهای زیبا و حقیقی قرار داد.

    خداوند خواسته ها رو خودش در دل ما گذاشته

    و خودش براورده کردن اون خواسته ها رو برای ما تضمین کرده

    و اصلا خودش با تضاد ها میخواد یادمون بیاره چیا میخواستیم تا طلب کنیم و عطا کنه

    چونکه کریمه

    و از عطا لذت میبره

    و کارش عطا کردنه

    وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً

    خب همه چی اینجا با هم میخونه

    همه چی جور درمیاد

    ولی این ما هستیم که هنوز تو بهت و حیرت و ناباوری هستیم

    شاید این باورو داریم که خواسته های ما یه چیز غیر مجازه این دنیایی و مادیه و فقط ما اونو تو ذهن خودمون ساختیم و حالا برای بدست آوردنش هیچ حمایتی نمیشیم چون خدا فقط در مورد آخرت به ما توصیه هایی کرده

    ولی خودم بعد از اینکه سالها این دعا رو در قنوتم خوندم به چشم خودم در قران دیدم که

    رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَفِی الآخِرَهِ حَسَنَهً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ

    آره همش نقص از عدم باور و ایمانه

    سوالی که دارم اون ملکی که خداوند به سلیمان عطا کرد

    آیا سلیمان نشست دو دوتا چهارتا کرد که خب یه زمینی از پدرم بهم رسیده اول اونو میرم میسازم بعد میفروشمش تو طلا سرمایه گذاری میکنم بعد اون ساخت و سارو انجام میدم و در آخر اون ملکی که از خدا خواستم اینجوری بدست میارم؟

    البته که نه

    پس چرا من وقتی یه ماشین از خدا میخوام ، این ذهن منطقی میاد میگه خب ، فلان سرمایه گذاری رو کردی ، تو فلان تاریخ با احتساب تمام مسایل انقدر پول به دستت میرسه و بعدش تازه اون ماشینی که میخواستی بخری قیمتش رفته تا اونوقت بالا و تو باید راضی بشی به یکی کمتر و این استجاب خداست ، الهی شکر ، کلاهتم باید بندازی بالا

    نعععع

    اینا نقص ایمانه

    قطعا تو زمان سلیمان علیه السلام هم دنیا نمودِ ظاهری خودشو داشته و اونموقع هم مردم در سطح خودشون ذهنای منطقی داشتن ، وگرنه که همگی در ثروت و نعمت بی انتها زندگی میکردن،

    الان خب نمود دنیا تغییر کرده برای ذهن منطقی و دو دوتا چهارتا کن و بی ایمان

    برای ذهن هایی که فکر میکنن توی این دنیا رها شده هستند

    و فقط خودشون باید آجر به آجر روی هم بذارن

    هدایتی نیست، تصاعدی نیست ، معجزه ای نیست ، فرکانسی نیست

    نه آقاجان

    ایمان نیست

    این مردم مورچه وار روی کره زمین آسمون خراش هم که بسازن وجب به وجب زمینو و به هر تکنولوژی دهن پرکنی که برسن و هر قانون محکمی که وضع کنن ، خدا همون خداست

    خدای سکه 200 هزارتومنی دقیقا همون خدای سکه ی 30 میلیون تومنیه

    فقط این ما هستیم که با بی ایمانی از رقم وحشت کردیم

    استاد نقص تا یه حد زیادی همیناست

    و عدم لیاقت البته

    که تا یه حد زیادی با از خود گذشتگی و مامانبزرگ بازی لینک شده!!

    سر سفره غذا که کم باشه اولین نفر مامانه که سیره و میل نداره

    بذار بچه لباس نو بخره ، حالا تو مهم نیست همون قبلیا رو میتونی که استفاده کنی

    آرایشگاه برای چی بری ، خودت که میتونی کار خودتو انجام بدی ، پولو حروم نکن

    گوشاتو تیز کن ببین مردم گفتن کجا ارزونه ، کجا تخفیف داره؟ حتی اگر اونور شهرم بودپاشو برو پیداش کن از اونجا بخر

    و باور کمبود هم بهش پیوند بخوره

    200 تا مغازه برو قیمت یه جنسو بگیر ببین کدوم 5 تومن ارزونتره

    پول تو کیفت باشه ولی تو بارون وایسی تو ایستگاه اتوبوس

    اصلا این باور لیاقت که ما بدون احتساب نتایجمون و عناوینمون آدمای با ارزشی هستیم ، این احتیاج به منطق خیلی قوی داره تا بشه باورش کرد.

    مگه میشه نتیجه نگرفته باشی و لایق باشی!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟؟!

    و یه مورد دیگش ترمزای خانوماست برای اوضاع مالی

    چون زن موفق و پولدار و قدرتمند تو ذهن ما خوب ساخته نشده

    مثلا یه مورد زن موفق که تلویزیون کلی نشون دادن یه خانومی بود شرکت حمل و نقل داشت و خودش نشون میداد کامیون و تریلی میروند! و اصلا استایل مردونه پیدا کرده بود

    البته که دمش گرم ، واقعا حقشه خانومی که تا این حد جرات داره و میره تو دل ترسا و ساختار شکنی میکنه و اینجور به ثروت رسیده

    ولی یه جوری به آدم القا میشه ثروت میخوای ؟ باید شاخ غولو بشکنی

    اصلا ترمز های خانوما خیللللللی تو بحث مالی بیشتره

    باید خانم موفق پیدا کرد

    دیدش از نزدیک

    باورش کرد

    مثلا من خودم توی یه خیابون اصلی شهر یه ساختمون بزرگ در حال ساخت دیدم . رو تابلوش نوشته بود مالک خانم فلانی

    واقعا لذت بردم که میشود بابا جان

    خانم سرمایه دار وجود داره

    نمونه تاریخیش حضرت خدیجه

    در اون جامعه ای که دخترو زنده به گور میکردن

    انقدر مرد سالار

    تو بیای به همچین موفقیتی برسی از لحاظ مالی

    و بعدش بیای همفرکانس آخرین پیامبر خدا بشی که رحمت للعالمینه!!!!

    میشود بخدا میشود

    ای ذهن ببین

    چرا من تو هر بیزنسی که بودم همیشه درآمدم از یه حد مشخصی بالاتر نرفت

    با اینکه همیشه صاحبکار و مشتری راضی بودن و کارم مثال زدنی بود

    درامد مردا بیشتره پس من باید همیشه فاصله معنی داری از درامد شوهرم داشته باشم

    مگه میشه من انقدر درآمد داشته باشم ، حالا من که کار خاصی نمیکنم ، بقیه بهتر از من هستن

    تو بیزنس آشپزخانه خانگیم میگفتم تا یه حد خیلی معقولی هزینه آماده سازی بگیر ، مردم نمیتونن بخرن

    قیمتا رو نبر بالا، بذار توان خرید داشته باشن

    پس اونا که پیج داشتن با قیمتای فوق العاده بالا ، اونا چطور موفق بودن؟

    یا اگه اینجوری باشه اون مغازه های فوق لوکس که باید در مغازه شونو تخته کنن آخه کی میتونه این قیمتا رو بپردازه

    البته که اونا با حس لیاقتشون میرن توی فرکانسی که مشتری توی اون مدار وجود داره که اصلا این پولا براش پول خورده

    و منم با این احساس لیاقتم موندم تو مداری که مشترس سعی کنه هموم قیمت فوق منصفانه منو بخواد ازم تخفیف بگیره

    و اون عدم احساس لیاقتم از کمبود ایمان و ترس میاد

    بترسم مشتری نیاد

    بترسم کار پیدا نشه

    بترسم پول توی کیفم تموم بشه

    ترس ترس ترس

    إِنَّمَا ذَلِکُمُ الشَّیْطَانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیَاءهُ

    خداوندا ترس از شیطانه از تو نیست

    من امید دارم از اولیا تو باشم

    کمکم کن

    اتفاقا خداوند وعده فضل میده

    فضل در لغت به معنای افزونی و زیادتی در چیزی است و در قرآن به معنای برترى و عطیّه و احسان و رحمت است.

    خداروشکر بهتر شدم از قبل

    و به نسبت تغییر فرکانسم اوضاع زندگی از جهاتی تغییراتی داشته

    ولی به کمتر از عالی ترین راضی نیستم

    و مطمئنم خودش این فرکانس درخواست منو دریافت کرده که الان در این مسیر فوق العادا هستم و مطمئنم که عطا میکنه

    ازش میخوام بهم ایمان بیشتر بده

    و هر لحظه بیشتر خودشو در زندگی من ثابت کنه

    به یقین برسم

    استاد متشکرم از شما

    امیدوارم کامنتای فوق العاده مون شما رو به وجد بیاره و یه فایل طوفانی برامون بذارین

    شما فوق العاده این

    اصلا آدم باورا رو از زبون شما میشنوه فرق میکنه تا از هرجای دیگه شنیده باشه

    بمبارانمون کنین با منطق های فوق العاده تون درباره ایمان و باور لیاقت و باور فراوانی

    متشکرم ازتون

    و از دوستان عزیزم با کامنت های فوق العاده شون

    اصلا حس میکنم نسبت به قبل یه جورایی فرکانس همگی مون در حال تغییرات خاصیه

    نمیدونم شما هم حس میکنین یا نه

    نمیدونم شاید همیشه همینجور بوده و من تازه با تغییر فرکانسم احساسم تغییر کرده

    هر چی که هست خیره

    الهی شکر

    مرسی هستین

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    مرتضی بهرامی گفته:
    مدت عضویت: 1691 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز

    هر بار که هر مطلبی رو در سایت شما میشنوم تمام حرف های شما رو با قلبم درک میکنم

    خدا رو شکر در تمام جنبه های زندگیم به موفقیت هایی که باید میرسیدم شاید بطور کامل نباشه ولی نسبی بهشون رسیدم

    از نظر سلامتی ؛ روابط عاطفی با همسرم ؛ ارتباط با فرزندانم و همینطور با پدر و مادر و بقیه

    تنها هدفی که متاستفانه هنوز محقق نشده یا شاید خیلی کمتر از اونی که باید بشه نشده موضوع مالی هستش

    افرادی هم میشناسم که تو کار من به موفقیت رسیدن و از نظر من ارتباط فامیلی با مدیر عامل یا پارتی که بوده تونستن به جایگاهی که من میخوام رسیده باشن

    و این بزرگتر ترمز من هستش که باور کردم برای رسیدن به اون جایگاه یا باید ارتباط باشه یا خیلی درس بخونی تا بهش برسی .

    به همین علت بعد سالها کار با عوض شدن جایگاه شغلیم احساس میکنم وضعیتم نسبت به قبل بدتر شده و اصلا راضیم نمیکنه این جایگاه و خیلی فکر میکنم که چی شد بجای اینکه تو جایی که بودم وضعیتم بهتر بشه بدتر شده

    به همین علت تصمیم گرفتم از دوره کشف قوانین زندگی شما استفاده کنم

    همیشه معتقدم که دنیا جای زیبایی هست و برای رسیدن به هر جایگاهی بجای چنگ زدن باید از قوانین حاکم بر اون استفاده کرد

    خدا رو شاکرم که در مسیر شما قرار دارم و انشاالله و بقول شما براحتی به بیشتر از اون چیزی که فکر میکنم خواهم رسید

    از شما و خانم شایسته عزیز کمال تشکر رو دارم

    از خدا میخوام عمر طولانی و با عزت به شما و خانم شایسته عنایت بفرماید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    احمد فراهانی گفته:
    مدت عضویت: 1404 روز

    سلام.

    من هنوز تجربه ای در زمینه ندارم، ولی بیست ساله که سنگ کلیه رندگی منو تلخ کرده و الان بعد از عمل TUL درد و خونریزی زیادی دارم.

    با همه ی وجودم میخوام کار درست را انجام بدم تا از این مشکل خلاص بشم.

    راهی که استاد گفتند را طی خواهم کرد و نتایج را با دوستان به اشتراک خواهم گذاشت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    رسول ابراهیمیان گفته:
    مدت عضویت: 2109 روز

    با سلام و عرض ادب

    4 روزه که دارم کامنتهای بچه ها را میخونم و از هر کامنتی که میخوندم لذت میبردم و نکاتی را یاداشت میکردم

    چقدر فایل خوبی بود و چقدر از اون عالی تر اینکه بچه های هم دوره ایت هر کدوم با نتایجشون و یا عدم دستیابی به نتایجشون اومدن و کامنت گذاشتن و ذهنیت بقیه بچه ها را تغییر دادن.حتی ایده هایی که میشد از کامنتها گرفت خیلی خوب و عالی بود و میشد ترمزهای مشابهی بین رفتار خودت و هم دوره ایهات پیدا میکردی و یا اتفاقات خوبی که با عمل کردن به قانون پیدا کرده بودن

    من بعد از این 4 روز الان به دلم افتاد بیام بنویسم و تمام کلماتی که نوشتم لحظه به لحظه به ذهنم اومدن

    از روز شروع اشناییم با سایت و عمل به قوانین در هر زمینه ای که خواستم با طی کردن تکاملم به لطف خداوند پیشرفت کردم و اتفاقات کوچک و بزرگ زیادی تو زندگیم تجربه کردم از هدایتهای الهی و عنایتهای بسیاری که بهم داشت در مورد جای پارک برای ماشین..سبز بودن چراغها..انجام کارهام به راحتی…تا خرید خونه …خرید ماشین خوب ( البته هنوز اونی که در رویام هست نشده ولی در حد تکامل الانم خیلی خوبه)..خرید باغ… و سرمایه گذاریهای بسیار سود ده که تماما با هدایتهای الهی انجام دادم و سود خوبی هم بردم و مطمئنم راه درستی را در پیش گرفتم و ادامه میدم و به نتایج خیلی بهتری هم میرسم

    از لحاظ روابط هم خیلی رابطم با همسرم و بچه هام بهتر شده و کنترل ذهن و کنترل خشم خیلی بهتری دارم

    از لحاظ سلامتی هم خودم و هم افراد خانوادم کمتر مریض شدیم و من با اینکه دوره قانون سلامتی را خریدم ولی به صورت جدی هنوز گوش ندادم و عمل نکردم فقط مدتی مصرف کربو هیدات را قطع کردم و مصرف شیرینی جات را هم کم کردم و توی همین مدت 6 کیلو وزن کم کردم

    این را هم براتون بگم اولش که من با این دوره به صورت اجمالی اشنا شدم میگفتم اخه همسر من که نمیاد غذای جدا برای من درست کنه و سختشه این حرکت را انجام بده و بعد این طور ادامه دادم که کربوهیدرات را از چرخه غذاییم اول کم کردم و بعد حذف کردم از همون غذایی که خانمم برای خانواده میپختن من کربوهیدراتش را مصرف نمیکردم و به مرور حتی وقتی همسرم دیدن نتایج خوبی گرفتم ایشون هم با من همراه شدن و الان تقریبا غذاهای ما یا بدون کربوهیدرات هست یا کم کربوهیدرات داره و خدا را شاکرم به این خوبی تونستم استارت استفاده از دوره سلامتی را که بتونم به جد ازش استفاده کنم زدم

    راجع به سوال اول:

    من هم مثل همه بچه ها دلم میخواد استقلال مالی داشته باشمو تو زندگیم از لحاظ ثروت پیشرفت خوبی داشته باشم

    چند وقت و حتی میشه گفت چند ساله که ی کارمند خوب میخوام که در کنارم باشه ولی هنوز محقق نشده برام

    در مورد سوال دوم

    خب میبینم خیلی ها به راحتی کارمند با عدد و رقم و حقوق خیلی مناسب پیدا میکنن

    در مورد سوال سوم

    در مورد کارمند داشتن ترمز های زیادی داشتم و لی الان روی خیلیشون کار کردم و نشونه ها هم برام داره پدیدار میشه

    در مورد ثروت هم که احساس میکنم مسیرم درسته و دارم تکاملی پیش میرم البته از کجا تصاعدی میشه نمیدونم ولی با باور سازی ها و کار کردن روی فایلهای عزت نفس و ثروت دارم پیش میرم تا انشاله درامدم هم دیگه تصاعدی بالا بره

    و اینم را هم بگم که تا حالا هر تعهدی که برای افزایش درامدم به دو برابر یا سه برابری در سال داده ام به لطف خداوند بهش رسیدم فقط مونده تصاعدی …. که اونم حتما بهش به لطف خدا میرسم

    خدا را سپاسگذارم که امروز تونستم این کامنت را بنویسم و راه روشنی بشه واسه ادامه راه خودم و شاید بقیه دوستانم

    استاد عزیز بینهایت سپاس و براتون ارزوی سلامتی و حال خوب دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    نسرين خالقي گفته:
    مدت عضویت: 1313 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و مریم بانو و همه دوستان در این سایت الهی ، خدا را شکر برای نعمت وجود شما و این مطالب ارزشمند

    دوره کشف قوانین و دوره عزت نفس در دوره ارزشمندی أست که از خداوند درخواست کردم به راحتی و عزتمندانه بخرم و درک کنم و مهمتر از ان عمل کنم . قانون اصلی و اساسی جهان که همان پاسخ به فرکانس های ما است ولی استاد عزیز و چیره دست و به فرمایش مریم بانو این استاد باهوش ، چنان همه موارد و راهها و ترمز ها را موشکافانه کشف کرده است که هیچ جا نمی شود مانند ان را پیدا کرد .

    سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    من هدف و خواسته ای چند سال أست داشته ام و نتوانسته ام به ان برسم خرید خانه دلخواهم بوده که هر بار به طریقی موفق به خرید ان نشده ام خیلی دوست دارم که خانه ارزو هایم را بخرم ، این مهمترین خواسته ای أست که محقق نشده أست

    سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)

    افراد بسیار زبادی را دیده ام در دوست و اشنا که وجود سن کمتر یا کار راحت تر توانسته اند به خواسته خود برستد، قبل از اشنایی با استاد من هم این فکر را داشتم که ان کار خاصی که انجام می دهند سبب شده به خواسته خودشون برستد یا ان خانه زیبا را داشته باشند یا در محل های بالا ی شهر تهران که می رفتم همیشه این تو ذهنم بود مگر امکان دارد از طریق کار کارمندی و راه درست به این خانه ها رسید و همان ایده منفی که همه پولدارها از راه خلاف به ثروت زیاد رسیدند ، ولی در این مدت اشنایی با قوانین دیدم که چه افرادی با تغییر باورها و فقط روی خدا حساب کردن به چه ثروت های بزرگ رسیدند ان هم به راحتی با ایده های ساده ، دو نفر که خودم می شناسم و از شاگردان استاد بودند. واقعا با دیدن الگو ها و اینکه برای انها شده باور می کنی که برای من هم می شود و فقط باید بند کفش را محکم کرد .

    سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    اول از همه فکر کنم ان شرک که درون اکثریت افراد أست و ان نگاه غلط به این سیستم و خدا باعث شده که خیلی از ما ها به خواسته هایمان ترسیم من خودم همیشه بر این باور بودم که باید دعا کنم نذر کنم به خواسته ای برسم و اگر نرسیدم خدا صلاح ندانسته ، و واقعا نمی دانم ابنها از کجا امده که نسل به نسل همه به ما رسیده ، واقعا خدا که منبع نعمت و ثروت و خوبی أست چرا نباید صلاح بداند و بر چه اساس صلاح می داند یا نمی داند ، چرا هیچ وقت دنبال جواب ان نبودیم .چرا همیشه دنبال متوسل شدن به امامان و بزرگان بودیم ، همان داستان عدم لیاقت ، که من خودم مستقیم نمی توانم از خدا بخواهم چون من بسیار کناهکارم ، یادمه زمانی دوستی داشتم که همیشه می گفت من به این واسطه ها کاری ندارم من مستقیم از خود خدا می خوام .

    به غیر از این شرک درون ، برای من به شخصه نداشتن عزت نفس مانع رسیدن به خواسته ام شده ، خیلی مواقع به خاطر دیگران اقدام نکردم تا انها ناراحت نشوند یا ترسیدم اقدام کنم که اگر نتیجه دلخواه را نگیرم چه می شود و ضرر می کنم و ان وقت حرف و حدیث های بقیه تمامی ندارد باید همه را راضی نگه دارم و … . برای من عزت نفس در خیلی موارد مهمترین عامل در نرسیدن به خواسته ام بوده أست .

    امیدوارم بتوانم این ایراد اصلی و هزاران مشکل و باور ریز و درشت دیگر را به مدد دوره کشف قوانین و عزت نفس بر طرف کنم .

    شاد و سر بلند و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 1933 روز

    سلااام به استادم و مریم جانم و همه دوستانم

    من زمانی که این فایل روی سایت گذاشته شد دیدم و دوست داشتم تمرینشو انجام بدم ولی هر کاری کردم دستم به سمت نوشتن نرفت و دیگه نخواستم زور الکی بزنم تا اینکه استاد توی قسمت 2 همین فایل اشاره کردن به اینکه بریم کامنت بچه ها رو بخونیم منم فکر میکنم یه ده تایی رو خوندم و تصمیم گرفتم دوباره فایل همین قسمت رو گوش بدم و کامنت بزارم یه چیزایی رو هم همزمان با گوش دادن در رابطه با ترمزهام مینوشتم

    ولی زمان کامنت نوشتن که شد باز یه چیزی جلومو داشت میگرفت که بهش غلبه کردم و از خدا خواستم هدایتم کنه تا بتونم اون چیزی که درونمه بنویسم

    آقاجان کمال گرایی داشت جلومو میگرفت که ننویسم

    من دیگه سوالات رو یادداشت نمیکنم فقط میخوام یه چیزایی رو از خودم بگم

    کمال گرایی من باعث شده معجزات کوچیک و نتایج و بهبودهای زندگیمو نبینم یا اینکه ببینم ولی زود یادم بره و همیشه دنبال معجزه بزرگ تر یا نتیجه بزرگ باشم که به قول استاد اگه بزرگه برات یعنی هنوز از لحاظ فرکانسی باهاش فاصله داری و آمادش نیستی اره درسته کد مخرب دیگه من یا همون باور محدود کننده من اینه که عجله دارم واسه رسیدن این باعث شده یه جاهایی آسیب ببینم

    خب من خیلیییی دوست دارم همه چیز رو نقدی بخرم با پولی که داریم همین چند وقت پیش شروع کردیم کارگاه همسرم رو تعنیر کردیم به جایی رسید که خیلییییی خوب شده بود منتها دیگه پول واسه قفسه زدن نداشتیم اونجا بود که حس عجله باعث شد مقروض بشیم و از مادرشوهرم پول گرفتیم فقط 3 میلیون تومن تا قفسه رو بزنیم ولی همون مارو توی فرکانس نا مناسب برد و الان چیزی دور و ور 15 میلیون باید یه سری جاها بدیم

    استاد میدونم یکم داره نوشته هام در هم میشه ولی من فقط ذهنم درگیر سوال آخر شد و باورهای مخرب چون با اطرافیانم خودمو مقایسه نمیکنم فقط دوست دارم دلیل اتفاقات زندگیمو بررسی کنم و طبق قانون جلو برم

    یه کد مخرب دیگه هم هست که وقتی پولی میاد به حسابمون زود تموم میشه انگار با پول بیگانه ام اصلا نباید مبلغی توی حسابم بمونه همش میره زود این فکر کنم از باور ترس از تموم شدن پول میاد از باور کمبود از باور اینکه کمه نمیرسونه دقیق اینو نمیدونم ولی تصمیم گرفتم دیگه تمام پولی که توی حسابمه خرج نکنم بزارم بمونه مقداریش طرح دوستی با پول بریزم

    استاد جانم دوست ندارم مرور کردن کد های مخرب منو از سپاسگزاری دور کنه واسه همین یه چند تا اتفاقات قشنگ رو میگم که به خودم یاداوری کنم چقدر معجزات زیادی داشتم تا تمرینی بشه برای رفع کمالگرایی

    استاد کتابم رفت واسه ویرایش و چاپ اونم بعد 4 سال یا روزی دوست داشتم و از خدا خواستم بهتر نشونه ها رو درک کنم و هدایت ها رو بفهمم چند روز پیش که واسه معرفی و تست عطرهای شرکتی که همسرم کار میکنه با معلم پسرم قرار ملاقات داشتیم و رفتیم اونجا معلم پسرم عطرها رو تست کرد ولی خریدی اتفاق نیفتاد منتها اتفاقی که افتاد برام برکت و خیر بود یعنی متوجه شدم من از این طریق هدایت شدم به سمت چاپ کتابم

    من 4 سال پیش شروع کردم به نوشتن کتابی 2 سال زمان برد تا نوشتم و حدودا یک سال پیش جمع آوری کردم و به صورت فایل دراوردم مسئول شرکت در جریان کتاب نوشتنم بود و اون روز قبل اینکه معلم پسرم بیاد ازم پرس و جو کرد منم گفتم فایل کردم ولی هنوز ویرایش و چاپ نه بهم تلنگر زد و منو راغب و تشویق کرد واسه چاپ منم اینو نشانه دیدم و دنبالشو گرفتم و دادم برام ویرایش کنن تا خیلی زود چاپ بشه

    خدایا شکرررت که منو وارد مداری کردی که بتونم نشانه ها رو بهتر درک کنم

    و اما از دیروز بگم که رفتم پرونده پسرمو جمع کنم من با کنترل ذهن رفتم و میدونستم کارام خوب و راحت انجام میشه معجزه یکی پس از دیگری اول اینکه بعد بکی دو دقیقه رفتن من کولر رو روشن کردن بعد مسئول اونجا بهم گفت صندلی هست بشین بعد که نوبتم شد دو نفر از دوستانی که قبلا نوبت داشتن رسیدن منتها مسئول اونجا کارمو شروع کرده بود و من جلو افتادم

    الهی صد هزار بار شکرررت

    استادم سپاسگزارم ازت بابت این فایل پرمحتوا و سپاسگزارم از مریم جانم به خاطر همراهی و فیلمبرداری خوبشون و از همه دوستانی که با کامنتشون منو مشتاق کردن تا کامنت بنویسم

    با آرزوی کامیابی

    به خدا میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    سیده زهرا حمزه پور گفته:
    مدت عضویت: 1009 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان و همه ی دوستان بهشتی سایت

    فکر میکنم این دوره مخصوصا برای من درست شده چون با گوش کردن به فایل های رایگان استاد و چند دوره ای که خریداری کردم و کتابهای استاد تقریبا قانون کلی رو میدونم و خیلی دستاورد های خوبی داشتم تو این مدت ولی هنوز نمیتونم باور های محدود کننده خودمو یا ترمز هامو تو بعضی مسائل به خوبی شناسایی کنم

    مثلا از روزی که این فایل اومده رو سایت چند بار دیدم فایلو و میخوام بیام کامنت بزارم و سؤال‌ها رو جواب بدم ولی سوال آخر رو نمیدونستم باید چی بنویسم،،

    حالا هم میخوام کمالگرایی و بزارم کنار و شروع کنم به نوشتن کامنت تا شاید منم هدایت شدم به ترمز های ذهنی که دارم

    سوال 1:چه هدف و خواسته ای هست که شما با وجودتلاش زیاد ولی بهش نرسیدید؟

    من سالیان سال هست که عفونت رحم دارم و خیلی دکتر های زیاد رفتم درمان شیمیایی و درمان های خانگی انجام دادم و رژیم‌های غذایی مربوط به این مسئله رو گرفتم ولی مدت خیلی کوتاهی درمان میشم و دوباره روز از نو روزی از نو ،،با آموزش های استاد و آگاهی های نابی که تو این سایت به دست آوردم خیلی اوضاع بهتره ولی درمان نشدم ،،باید بگم هر تلاشی می‌شد انجام دادم ولی این مسئله چند سال هست که باهامه،،

    سوال2:چه افرادی رو میشناسی که با همون تلاش شما یا تلاش کمتر به خواسته ی شما رسیدن؟؟

    تو نزدیکترین افراد تو فامیل کسایی رو میشناسم که خیلی زود با یه درمان پزشک درمان میشن یا با استفاده از لگن سرکه و استفاده از ژل های شستشو مشکلشون حل میشه و یا حتی کسی رو میشناسم که زیاد به بهداشت فردیش رسیدگی نمیکنه و هر غذایی که دلش میخواد هم میخوره ،چاق هم هست ولی به ندرت درگیر این موضوع میشه یا نمیشه.

    سوال 3:چه ترمز های ذهنی رو میشناسی در وجود خودت که با وجود تلاش زیاد باز هم موفق نشدی به خواسته آن برسی؟؟

    مسئله اینجاست که نمیدونم باور های غلطم چیه؟؟شاید چون از بچگی دیدم مامانم درگیر مریضی های

    زنونه بود!!آخر سر هم مجبور به تخیله شد،یا مامانم هر وقت بیرون از خونهمجبوری سرویس بهداشتی میرفت میومدیم خونه میرفت حمام میگفت سرویس های بیرون کثیفه و منم این باور رو داشتم تا دو سال پیش و اگر پیش میومد بخوام تو مسافرت یا بیرون از خونه از سرویس استفاده کنم یا نمیرفتم که این خودش باعث مریضی عفونت مجاری اداراری شده بود برام که الان به لطف خدا خوب شدم و هر وقت ناچار میشدم برم از فکر کثیفی اونجا (حتی اگر تمیز هم بود)فکر میکردم میکروبی شدم باز عفونت مجاری ادراریم زیاد میشد(خیلی رک حرف میزنم پوزش🫣ولی شاید این مشکل چند نفر باشه مثل من)

    ‌چند مسئله دیگه در رابطه با زندگی زناشویی هم هست.

    حالا موضوع اینه نمیدونم اینا اصلا ترمز هستن یا باور های اشتباه من اصلا چی هست؛

    ممنون میشم اگه کسی آگاهی داره و با این موضوع روبرو بوده و تونسته با استفاده از قانون حلش کنه کمک کنه تا منم ترمز های ذهنی مو پیدا کنم سپاسگزارم

    در پناه الله یکتا سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      سمیه نظری گفته:
      مدت عضویت: 1512 روز

      سلام عزیزم شما میتونید دوره قانون سلامتی استاد رو تهیه کنید و بهش عمل کنید و یکبار این مشکل سلامتی رو از ریشه حل کنید بهتون قول میدم مثل آب خوردن تمام مشکلات سلامتیتون حل میشه که این مشکلی که گفتید هیچ چی نیست پیش اون مشکلات که الان داره تو بدنتون ایجاد میشه ولی خودتون بی خبرید واین عفونت رحم یکی از علایم کوچک اون مشکلات خطرناکی هست که اگه یه سبک درست تغذیه‌ای رو نداشته باشیم به سراغ هممون میاد من استفاده میکنم دوره سلامتی استاد رو یکساله نتایج بی نظیری گرفتم و هر روز این نتایج بیشتر و بیشتر میشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      علی ش گفته:
      مدت عضویت: 2693 روز

      خواهر گرامی، من مرد هستم و زیاد در مورد مسئله شما نمی دونم اما همین مواردی که فرمودید به نظر من به خوبی ریشه مسائل شمارو توضیح میدهند:

      نگرانی های مادرتون درباره آلودگی بیرون به شما هم منتقل شده. استاد هم میگن وقتی به چیزی فکر میکنیم اتفاقات و ادمها و شرایطی از جنس تمرکز ما به زندگی ما وارد میشود نه لزوما خود اون تمرکز. وقتی مادر شما نگران الودگی بیرون بودند و این نگرانی از الودگی بیرون در گذر سالیان به شما هم منتقل شده، پس اتفاقاتی و شرایطی از جنس نگرانی وارد زندگی شما شده. نه اینکه عین مسائل مادر شما برای شما رخ بدهد. که البته خیلی وقتها عین همون شرایط برای‌ ما رخ میدهد.

      اولین و به نظر من مهمترین باوری که باید جایگزین کنید اینه که جهان خداوند بر پایه خیر است. بر عکس این غیر طبیعی است. با خودتون بگید‌‌ همه جا پاک است.‌اونوقت اگر جایی میکروبی هم باشه‌ شما‌ نمی بیندش و تجربش نمی کنید.‌اون میکروب و الودگی کسی رو پیدا می کنه که نگران الودگی است.‌مثل گذشته شما

      فقط به پاکی جهان فکر کنید.‌ارام ارام الودگی از بدنتون خارج میشود. انشالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    زینب معرفی گفته:
    مدت عضویت: 1313 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    سلام به استاد عزیزم و مریم جانم

    وهمه ی دوستان هم مسیرم

    قبل از هر چیزی استاد عزیزم سپاسگزارم از شما بخاطر این فایل های ارزشمندی که ارزش شون میلیونها تومان می ارزه رو بصورت رایگان و با عشق در اختیار ما قرار میدید

    دیروز که سایت و باز کردم به این فکر میکردم که برم سراغ بخش نشانه ای برای هدایت من و اونجا از خدا بخوام هدایتم کنه چون مدتیه واقعا احساس سردرگمی میکنم اما با دیدن این فایل انگار دقیقا جواب همه ی سوالاتی که تو ذهنم می‌چرخید و دریافت کردم و واقعا این هدایت خداوند به جانم نشست

    فایل و که گوش دادم غوغایی درون من به پا شد با تمام وجود خواستم که این دوره کشف قوانین زندگی رو داشته باشم و بصورت تمرکزی رو باورهام و ترمزهایی که باعث شده هی در جا بزنم کار کنم

    استاد عزیزم نمیتونم این اندام زیبای شما رو ببینم و شما رو تحسین نکنم بخاطر این حد از تعهد و ایمانی که نشون میدید و این چنین نتایج عالی میگیرید

    پرادایس زیبا و رویایی دیگه از تحسین و تمجیداون گذشته یه چیزی بالاتر از هر تحسین و تعریفه واقعا هیچ جوره نمیتوان این حد از زیبایی و آرامشی که این بهشت داره رو توصیف کرد

    و باران آخر فایل که دیگه دیوانه ام کرد

    عاشق بارانم خدایا شکرت بخاطر این فایل که سراسر زیبایی ،فراوانی و آرامش و آگاهی های ناب و زندگی ساز بود

    خب بریم برای پاسخ به سوالات شما استاد عزیز

    سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    مهمترین خواسته و هدف امسالمو استارت کسب و کار شخصی خودم و اینکه بتونم براحتی از کار مورد علاقه ام پول بسازم

    از پارسال به طور جدی سعی کردم که هر کاری که میتونم انجام بدم فقط برای اینکه درآمد خودمو داشته باشم

    هر کارو ایده ای به ذهنم میرسید انجام میدادم از بسته بندی سبزیجات تازه تا کاشتن خود سبزیجات و فروش اونا

    خلاصه به هر دری می‌زدم که بیکار نباشم و بتونم پول بسازم

    البته پارسال در کنار این کارا هدف اصلی من گرفتن مدرک مربیگری بدنسازی بود چون علاقه من سمت ورزش و آموزش اون بود و خدارو شکر تونستم که مدرک مو بگیرم و امسال تصمیم گرفتم کارمو شروع کنم و حالا که علاقه آمو پیدا کردم بتونم از این کارم پول بسازم در حال حاضر دارم سعی میکنم هر کاری بشه در جهت بهبود مهارت هام انجام بدم تمرین کنم و مرحله به مرحله پیش برم ولی چون تا حالا نتونستم از این کارم پول در بیارم بعضی وقتا دچار ناتوانی وروز مرگی میشم و اون ذوق و شوقی که باید برای کارم داشته باشم از بین می‌ره شاید عجله میکنم و بعضی وقتا زیادی سخت می‌گیرم به خودم و این باعث شده که چند هفته ای کلا کارایی که قبلاً انجام میدادم و رها کنم

    سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده

    تو زمینه ی کاری خودم کسی و نمی‌شناسم که با وجود تلاش های کمتر تونسته به خواسته اش برسه

    میدونی استاد من درسته که برای این خواسته ام تلاش کردم ولی باز باید تلاش کنم باید تو این زمینه تکاملم طی بشه و قشنگ میفهمم که بعضی وقتا زیادی عجله میکنم

    3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    یکی از ترمزهایی که دارم اینه که زیادی به خودم سخت می‌گیرم یجورایی دچار کمال گرایی شدم

    همش میگم اول باید فلان وسیله فلان جا تو دسترسم باشه بعد کارمو شروع کنم

    دومین ترمزی که دارم اینه که زیادی عجله میکنم و میخوام که هر کاری بکنم زود جواب بده

    زود بتونم پول بسازم از این کارم

    یعنی از بس ذهنم مشغوله این قسمته پول ساز یه دیگه باعث شده اون لذتی که تو کارم باید ببرم به کلی فراموش بشه و مسیر و برای خودم سخت و سخت‌تر کنم

    بعضی وقتا فکر میکنم با وجود این همه رقیب سخته بتونم کسایی و پیدا کنم که بهشون آموزش بدم

    میدونم تو این زمینه خیلی باگ های دیگه ای دارم فعلا همین ها به ذهنم رسید

    بازم ممنونم استاد عزیزم بخاطر این فایل های بی نظیر تون

    در پناه حق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    علی اصغر سیمابه گفته:
    مدت عضویت: 1368 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام استاد عزیزم سلام خانوم شایسته عزیز و دوستان عزیزم بعد مدتها اومدم هدایت شدم به فایل البته استاد تمرکزم روی دوره دوازده قدم هست استاد ؟؟؟واقعا من خوشبختم همین لحظه بدون هیچ عامل بیرونی استاد با قدرت میگم دوره دوازده قدم بی نظیره امشب فایل رو دیدم گفتم بیام گوش کنم خدای من این فایل هم در کنار دوازده قدم معجزه میکنه

    راجب ترمز ها صحبت کردید ؟؟؟

    ترمزها همان باورهایی هستند که سالها در ناخوادگاهمون هستند امشب هدایت شدم این کامنت رو بنویسم مینویسم بهم گفته میشه

    استاد بزرگ‌ترین چیز همین ترمز هست هست در نرسیدن خواسته ها

    ترمز چیست ؟ ترمز یعنی ترس ترمز یعنی توقف در طول مسیر ادامه ندادن ترمز مثل موتور یا ماشینی میمونه که هی لنت ماشین یا موتور رو عوض میکنی و از بس ترمز میگیری هر ما باید چند ماه لنت بخری از یه جایی خسته میشی میگی ولش کن نمیخوام ادامه نمیدم بله ترمزها همان باورهایی هست که سالها بمب باران شدیدم توسط خانواده

    بزار از خودم بگم موضوع ازدواج

    همیشه مادرم میگفت علی ازدواج کن زن از خودمونی بگیر یا فقیر بدبخت باشه مثل خودمون من از همون بچگی نپذیرفتم اما مادرم تکرار میکرد فامیل ها همه ی اطرافیان همین باورها رو داشتن

    خدایا به موقع آمدی به دادم ازت سپاس گزارم

    خدایا از طریق استاد عباس منش گفتی میشود ازدواج موفق داشت دیدم با الگو

    دوستان منو شما بچه که بودیم اطرافیان هی باورهای اشتباه بهمون گفتن

    باورها افکار چیه

    من خودم دیدم و دارم میگم

    بچه که بودم مثالش همین علی تو باید زن بدبخت مذهبی فقیر چادری بگیری عابرومون نره خدا شاهده چند مدت رفتم تو فکر میخواست همین اتفاق ها بیوفته اما گفتم نه مامان من نمیخوام من لایق بهترینام خدا شاهده از زمانی که احساس لیاقت رو در خودم ایجاد کردم حتی از جاهای پیشنهاد میشه ازدواج کن اما من هنوز قبول نمیکنم

    من علی الان در مورد ازدواج این باورها رو دارم

    البته که فعلا نمیخوام ازدواج کنم اما خواستم فقط مثال بزنم

    باورهای درست راجب ازدواج

    خداوند منو آفریده که با بهترین شخص زندگی کنم این حق منه

    دختر خوب بی نهایته چه طور ؟چه طورش من نمیدونم از زیر سنگ هم باشه خدا وارد زندگیت میکنه

    اما چرا اکثر افراد تو ایران ازدواج نمیکنن

    باورهاشون اینه اینه اینه؟؟؟

    یک دختر الان مثالش از باورهاش اینه

    پسرها ببخشید میگه همه عوضین

    پسر خوب نیست

    میگه همه مثل هم هستن

    پسرا خیانت کارن

    و هزار تا باور اشتباه

    خدا شاهده خیلی ها دوست دارن ازدواج کنن ترمز دارن باورهای اشتباه دارن تا زمانی که ترمز داشته باشی به خواستت نمیرسی

    من خودم هنوز روی بحث مالی کار میکنم اما با قدرت میگم یک روابط عاشقانه رو دارم تو ذهنم میسازم بهش فکر میکنم

    ساخت یک رابطه عاشقانه مثل یک ویلا میمونه که دادی برات بسازن

    کی میسازه من کی خلق میکنه من

    استاد تمام باورهای شما رو دارم روی ساخت باورهای مالی روابط عاشقانه میسازم تو ذهنم

    بریم سراغ ترمز ها بعدی

    مثلا یک خانوم شوهرش فوت کرده یا طلاق گرفته

    باورش اینکه بعد مرگ شوهرم ازدواج کنم مردم چی میگن؟ اینا یعنی شرک اینا یعنی قدرت به عوامل بیرونی یعنی حرف مردم برات مهم بودن

    طرف باورش اینکه من تا ابد باید ازدواج نکنم هزاران باور چرت و پرت داریم در ذهنمون

    چند روز پیش همکارانم که رابطه زیادی هم ندارم تو قسمت مختلف کار میکنن میگفتن نمیشه به کسی اعتماد کرد و هزاران چیز دیگه به خدا خیلی خوشحالم که من یک باور ساختم که همه قابل اعتماد هستند هر جور آدمی سر راه من قرار بگیره با من متفاوت رفتار میکنه

    استاد من توی شغل خودم ترمزها رو برداشتم الان چند برابر دارمد دارم بیشتر شده همون چیزهایی که در دوره دوازده قدم گفتید.

    خدای من ما انسان‌ها باورهای شرک آلود داریم

    یه سریا تو کار میگن برای اینکه درآمدت بیشتر بشه باید بری بقیه رو بفروشی خودتو عزیز دل صاحب کار کنی

    اینا یعنی شرک

    ما تو بچگی بهمون گفتن تو لیاقتت نداری تو بدرد نخوری

    بچگی رفتیم تو فکر این فکرها همش تکرار شده تبدیل شده به باور

    من بچگی خواهرم میگفت آهنگ شاد گوش نده خدا خوشش نمیاد منم تو خانواده متوسط مذهبی بزرگ شدم اما همش احساس گناه داشتم یه آهنگ شاد گوش میدادم انگاری صدای خدای عذاب دهنده میومد اینجوری بزرگ شدیم

    خدایا من را آفریدی گفتی قشنگ زندگی کن

    خدایا بچگی رها بودم و شاد لحظه حال بودم و از فردا خبر نداشتم

    بچه بودم تجسم میکردم تو اجابت میکردی

    بچه بودم ترمز نداشتم هرانچه که بهش فکر میکردم از طریق دستانت میرسید

    خدایا بچه که بودم همیشه در احساس خوب بودم

    خدایا بچه که بودم در آغوش تو بودم

    بزار این نکته مثبت رو بگم دوستان

    استاد چند روز پیش تو پارک بودم

    یه دختر بچه ناز رفتم یه جایی پر از آب بود یعنی قشنگ نصف پاهای منو آب میزد بعدش این دختر بچه رها بود با لبخند رفت تو آب‌ها یعنی همون جا گفتم خدایا این ترسی نداره سریع هم میره ما بچگی ترس نداشتیم

    ما بچه که بودیم ترمز هم نداشتیم

    الان به بچه های کوچک بگو بیا دیوار رو هل بدیم میریزه سریع باور میکنه نمیگه عه دیوار سفته

    خدا قشنگ جهان رو آفریده

    باید مثل بچگی رها باشیم بدون ترمز

    بچگی رو یاد بیاریم همیشه احساسمون خوب بود تو بازار به همه چی نگاه میکردیم اسباب بازی بود تجسم میکردیم خلق میشد

    بچه که بودیم عزت نفسمون بالا بود

    قشنگترین لباس ها برامون اما بزرگ که شدیم باورهای اشتباه شروع شد

    مثالش یک دختر شکست میخوره این باور اشتباه رو به صد دختر دیگه دوست همکار انتقال میده این نحوه شکل گیری باورها بوده

    تمام افرادی که ازدواج موفق نداشتن صد درصد باورهای اشتباه داشتن

    تمرین این فایل

    خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    هدف مالی ،رشد شخصی ،عزت نفس ،ازدواج دارم روش کار میکنم

    چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)

    استاد عباس منش عامل توحید یکتا پرستی تغییر باورها

    و چند نفر دیگه

    ولی تمرکز گذاشتن اهرم رنج و لذت خوب کار کرده در ذهنشون تعهد دادن

    چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی

    ترمز مالی

    هر کاری شروع کنم دیر به نتیجه میرسم

    همین پول کمه این باور وحشتناکه

    شغل خوب کمه

    مشتری نیست

    البته کار میکنم اما هنوز مشکل دارم

    وقتی من توی خانواده و جامعه بزرگ شدم سالها بهم گفتن

    علی باید پارتی داشته باشی خدا شاهده هزاران بار تکرار شده

    گفتن علی بچسب به صاحب کارت بهش توجه کن پارتی خودت کن

    گفتن هر کاری رفتی ولش نکن پول کمه

    گفتن اگه ول کردی باختی شغلتو

    استاد شاد سالم و ثروتمند باشید

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    مریم ترکاشوند گفته:
    مدت عضویت: 2309 روز

    سلام استاد عزیزم این فایل فقط برای من انگار ضبط شده من 5ماه فروش اینترنتی شروع کردم در ماه 15 میلیون تا 20 میلیون درامد دارم این ماه فروشم کم شده بود همش میگفتم اخه چرا دنبال جواب بودم که امروز الله مهربان شما معلم عزیزم رو دستی از دستان خودش برام قرار داد من ماه های قبل هروز 5 صبح یا 4 صبح از خوب بیدار میشدم ناخوداگاه و همیشه به این فکر میکردم که روزی 4تا فروش اینترنتی دارم الان یه 20 روز هست که دیگه این فکر نکردم و بیخیال شدم فروشم افت کرده امروز به این نکته که گفتید پاها رو گاز و ترمز هستن دقیق حسش کردم چون من وقتی داشتم در ذهنم میفروختم پام روی گاز بود الان با بیخیال شدنم همون فکری که میکردم روزی 4 تا 6 تا فروش اینترنتی داشته باشم پامو از روی گاز برداشتم ترمز کردم خدا رو شکر میکنم بابت این فایل عالی هدایت شدم از طرف الله و شما سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: