چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1 - صفحه 54 (به ترتیب امتیاز)

1158 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    همیشه بهار گفته:
    مدت عضویت: 2098 روز

    سلام خدمت شما استادعباسمنش عزیز و خانم شایسته مهربان

    تشکر میکنم از صحبت های زیبای شما که همیشه برای من در زندگی مثل یک چراغ روشن بودید و هستید

    استاد یک سوال دارم اگر ما هدفی داشته باشیم ولی بهش نرسیم ممکنه چون اون هدف و اون خواسته مناسب ما نیست یا باعث پیشرفتی که میخوایم نمیشه پس ما بهش نمیرسیم؟ یعنی ممکنه این نرسیدن شاید مسیر و یا هدف را اشتباه انتخاب کردیم؟ یک مثال میزنم :مثلا من فکر میکنم برای پیشرفتم وارتباط داشتن در جامعه و داشتن درامد باید برم دانشگاه و درس بخونم اماشرایط جور نمیشه مثل اجازه ندادن خانواده برای تحصیل، اجبار خانواده برای ازدواج ،بچه کوچیک داشتن و …. و تلاش من بی فایده شده ایا این نشون میده من کلا مسیر را اشتباه انتخاب کردم و یجورایی میخواد خداوند به من نشون بده مسیر اشتباه هست و این راه تو نیست یا اینکه مسیر درسته فقط ترمز هایی دارم که ندیدم و بهشون توجه نکردم؟

    ممنونم که وقت میزارید و کامنت ها را با عشق میخونید

    شما بینظیرید و همیشه یک الگو برای من بودید سپاسگزارم

    در پناه الله باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  2. -
    فردین محبی سرشت گفته:
    مدت عضویت: 1871 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان نازنین

    آقا من تقریبا 7 سالی هست که قصد دارم درامد بالایی داشته باشم و به لحاظ مالی پیشرفت کنم یه برهه هایی پیشرفت های داشتم اما واقعا قابل توجه نبوده حدود 1 سال و نیم هستش که در حوضه ی اموزش کار می کنم که تقریبا در خوشبینانه ترین حالت درامد بخور و نمیر دارم. علارقم هدف گذاری و تلاشی و که داشتم هیچی به هیچی. پیشرفتی هم اگر هست به شدت کمه

    الگودر این زمینه که بسیار زیاد دارم که تو چند ماه درامد خوب و حدود 1 سال درامد خیلی خوب رو تجربه کردن.

    بریم سراغ این ترمز ها،آقا من با وجود علم به قانون برای این هدف باور لیاقتمو خیلی بهتر کردم ،

    باور درسر داشتن ثروتمندان هم خدایی خیلی بهتر شده

    باور فراوانی هم کار کردم

    الگوهای موفق هم در این زمینه زیاد دیدم

    با تمام اینا تقریبا درآمدم تغییر خاصی نداشت

    یه ترمزی که چند ماهی هست پیدا شده و کمو بیش روش کار کردم

    چسبیدن به خواسته و ترس و نگرانی هست

    آقا من خیلی به خواسته هام می چسبم تمام لذتمو وابسته به خواسته می کنم و همین طرز فکر ترس و نگرانی که خدایا اگه نشه چی؟ هم اضافه کنی می شه یک ترکیب کشنده.

    یه چند هفته ای هست که جدی دارم رو این ترمز کار می کنم،با تلاش هایی که انجام دادم یه چند روز رها تر بودم که یکی دوتا نشانه ی گنده دیدم که باور چسبیدنه نزاشت بشه ولی خوب در حدی خوب بود که اگه اوکی می شد با یک پروژه به اندازه ی دوماه و نیم درامد داشتم.

    شواهد که نشون می ده ترمز اصلی همینه چون قبلا هم وقتی رها تر بودم خواسته ها راحت تر و سریع تر می اومد.

    به امید خدا روش کار می کنم.

    اگه در این باره نظری پیشنهادی برام داشتین ممنون می شم راهنماییم کنین.

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    علی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 1868 روز

    سلاااام، عاشقتونم️

    دو روزی هست که شدیداً دارم به موضوع این قسمت فکر میکنم.

    دیروز برای تمدید گواهینامه م سر از یک بیمارستان در آوردم که در مرکز شهرمان است، یک جای خیلی شلوغ.

    هوا به شدت گرم بود و من هم بایستی زودی به سر کارم برمیگشتم . این ها داشت استرس وارد میکرد و حالم را اسیدی میکرد.

    یک مرتبه مچ خودم را گرفتم و سریع شروع کردم با خدا گپ زدن و گفتم: ببین خدا جون، فرمون دست خودت ، همه چی رو ردیف کن! بعد کولر ماشین رو تا آخر باز کردم و شروع کردم به لذت بردن.

    ده قیقه بعد، کنار خیابان، یک جای پارک باور نکردنی روبروی بیمارستان پیدا کردم.

    رفتم داخل بیمارستان. همه جا وحشتناک شلوغ بود. پرسان پرسان رسیدم به مسئول پذیرش مربوطه.

    گفتم سلام. بعد پرونده ام را نشان دادم و گفتم: چکار کنم؟

    جواب داد: شکر خدا رو کن که بازارش کساده و دست توش کمه! کلا کاری که دست توش کمه، سرمایه گذاری توش ، به نفعه!!

    پرونده توی دستم، هاج و واج نگاه میکردم…و به این فکر میکردم که چقدر در طول زندگیم، به خاطر خواسته های کوچک و بدیهی، به خاطر پیدا کردن جاپارکهای زندگیم،سراغ کاسبیهای خز شده و مزخرفی رفتم که تو بازار اشباع شده بودند و صف خرید برای اخذ نمایندگی داشتند…و دریغ از اینکه یک جای پارک برایم ردیف کنند!

    خوش بخت و خوش شانس و پولدار باشید️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    سمانه امینی گفته:
    مدت عضویت: 965 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام استاد

    چی بگم از اینکه چه قدر خدا پاسخ میده به خواسته هام ،اشک تو چشمامه اشک ذوق وقتی میشینم با خدا صحبت میکنم وبهش میگم خداجونم میخوام از همه نعمت هات داشته باشم تجربشون کنم به زیبایی و ازش میخوام که هدایتم کنه برای بهتر شدنم،برای درک آگاهی هایی که منو برای رسیدن به خواستم وعمل کردن بهشون کمک میکنه و خدا که همیشه استجابت میکنه باید گوشی دستم باشه و خدا هدایتی منو نزدیک کنه به این فایل خدا جونم سپاسگزارم…

    من این نکته رو خوب یاد گرفتم که هر موقع به تضادی بر میخورم (منی که همیشه دست اشاره به سمت بقیه بود)به خودم یاد آوری میکنم که سمانه تو داری در جهت مخالف قانون عمل میکنی و این هست که نتیجه دلخواه برات به وجود نمیاره

    و خیلی وقت ها تضاد ها برام به دو بخش تقسم میشن:

    _ تضادهایی که در وجودم باعث میشن خواسته هایی شکل بگیره

    _تضاد هایی که همیشه باهاشون مواجه هستم و برام همین طور تکرار میشن مخصوصا در رابطه عاطفی و اینجاست که میفهمم در ذهنم نجواها بیشتر قدرت گرفتن چون باورها والگو های متناسب با اون موضوع در ذهنم ایجاد نکردم به صورت منطقی…

    استاد هرچه قدر که میگذره به لطف خدا به خودم به احساساتم بیشتر آگاه میشم بیشتر و بهتر میفهمم که پاشنه آشیل کجاست کمتر توی احساسات منفی می مونم بهتر میفهمم که کجا چی نیازه که منطقی کنم برا خودم و عمل کنم ،

    شما قبل از قرار دادن دوره کشف قوانین با قیمت قبلی، خیلی واضح و آشکار بهم الهام شده بود که بخرمش ووقتی دیدمش دیگه یه نشونه دیدم از سمت خداوند هدایتگر..

    سپاس فراوان از استاد و مریم جان شایسته…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    شیرین سالاروند گفته:
    مدت عضویت: 3009 روز

    به نام محبوب مهربانم

    سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته مهربان و همه ی دوستان هم مداری ام

    خواستم قبل اینکه بیام فایل بعدی رو ببینم کمالگرایی رو بذارم کنار و کامنتای بچه هارو تا جایی که شد بخونم و بیام نظرمو بنویسم بعد برم سراغ فایل شماره 2 که استاد گذاشتن ، تا بتونم با ظرف بزرگ تری برم به سمت دریافت آگاهی های اون فایل ،

    در مورد سوال اول ، موضوع من رسیدن به تارگت مالی ای هست که برای خودم گذاشتم که نوسانات زیادی هم داره.

    در مورد سوال دوم نه کسی رو از نزدیک نمیشناسم که با تلاش کمتر از من به موفقیت بیشتری در هدف من رسیده باشه.

    در مورد ترمزهایی که شناسایی کردم ، هم فکر میکنم کمالگرایی یکی از دلایلش باشه ، وقتی روانشناسی ثروت هارو کار میکنم هنوز میبینم که در باور فراوانی و احساس ارزشمندی مشکل دارم ، عجله دارم و اینم یه ترمزه به نظرم ، انگار تو کارهای دیگه فرصت کاری که من میخوامو میبینم ولی تو کار مورد علاقه خودم اون شرایط دلخواهمو نمیبینم ، از خودم توقعم خیلی زیاده و به خودم خیلی سخت میگیرم ، که تو این مورد آخر اگر دوستان تجربیاتی دارن که تونستن از سخت گیری به خودشون کم کنند ممنون میشم راهنماییم کنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    محبوبه نژاد مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت استاد عزیز و‌مربم عزیز تر از جانکه خیلی جاها لز استاد پیشی می گیره و‌این برای من خیلی الگو هستش

    من سه سال هست که باز نشسته ام

    و هدفم ثروتمند سدن و افزایش درامده

    اولش خیلی خوب پیش میره

    ولی بعد یک‌وقفه اساسی توش می افته جوری که تنام انرژی منو می گیره و گرهی پیش میاد که میدونم راحته ولی تمیتونم راهش و پیدا کنم و برام سخته

    که میدونم این باگه

    بطور مثال الان چند وقته داریم با همسرم سه واحد میسازیم

    همه چی خوب پیش رفت و هدفمون این بود که سفت کاری و تمام کردیم یک واحد و بفروشیم

    الان تمام سفت کاری تموم شده ولی نتونستیم هنوز واحد وپیش فروش کنیم و عملا کارمون استپ شده

    و‌اینقدر دهن ما و درگیر کرده که حلو‌فعالیتون و گرفته

    دوست دارم شما عزیزان کمکم کنید و راهنمایی کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    الهام 🌳 گفته:
    مدت عضویت: 2348 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم خانم شایسته ی عزیز …

    من یک ماه است که کار جدیدی رو شروع کردم وارد شغل جدیدی شدم اما خب هنوز قرارداد نبستیم و حقوق ثابتی که قراره بگیرم هنوز اتفاق نیفتاده و عقب میفته..حتی تبلیغاتم گذاشتم چند روز اول مشتری پیام میداد اما الان اونم نیست.

    ترمزی هایی که پیدا کردم یکیش اینه که خب به غیر از حقوق ثابت چون مشاور اون شرکت هستم یک درآمد دلاری هم از هر کلاینت به من میرسه، یه درصدی که حالا متغیر است بسته به پرونده ی مشتری.

    و من تو ذهنم میگفتم ااااَ این همه پول و نا خودآگاه خودم رو لایق این درآمد اونم به دلار نمیبینم با اینکه خودم درخواستش رو به خدا دادم.

    یک ترمز دیگه اینکه من چون بارها کارارو نصفه ول کردم و کسب مهارتهایی که یه مدت کلاس رفتم و نصفه ول کردم و به جایی نرسوندم باعث شده ک بترسم ، و حتی به خانوادم و فامیل نگفتم این کار رو شروع کردم چون ترسیدم نکنه باز ولش کنم ، چون به خودم ایمان ندارم که میتونم استمرار داشته باشم و اینبار دیگه جواب میده، همش میگم اگه نشه ، اگه باز ول کنم، حتی اگه اونا نخوان… اینا همه ترمزهای قوی هست که باعث شده کارای قرار داد عقب بیفته و حتی مشتری در حد یدونه هم نباشه… خدا هم میگه تو خودت رو لایق نمیدونی از بقیه چه توقعی داری… این کار و درآمدش رو بزرگ کردم تو ذهنم … و تواناییه خودم رو کوچک.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    امین روستا گفته:
    مدت عضویت: 1292 روز

    سلام خدمت استادگرامی وخانم شایسته مهربان

    من سالها تلاش کردم که قوانین زندگی روبفهمم وروش های مختلفی رو هم امتحان کردم ازجمله شرکت کردن در مجالس روضه ومذهبی وخواندن کتاب های دینی و…

    ولی نتیجه نمی گرفتم وهردفعه یه پیشرفتی داشتم ولی آخرسر همش نتیجه زندگی غم واندوه ناآرامی و…بودمن واقعا جزدسته ای بودم که هدف گذاری می کردم وبراش تلاش هم می کردم ولی نتیجه نمی گرفتم

    تااینکه بادوره های استاد ازطریق یه دوست آشنا شدم وبعداز آشنایی با دوره های استاد به2تانتیجه رسیدم یکی اینکه استاددرست میگه تا توفرکانس این آگاهی ها قرار نگیری زندگی به صورت الابختکی پیش میره وهیچ وقت حتی به این آگاهی ها نزدیک هم نمیشیم

    مورد دوم تا نخوای اتفاق نمی افته من سالهای سال بود که واقعا می خواستم تغییر کنم وهمیشه دنبال درک قوانین جهان هستی بودم تااینکه تو این چندساله آمادگی من تایید شد ومن تومداردریافت این آگاهی ها قرار گرفتم وخداوندراهزاران بارسپاسگزارم

    درمورد فایل این جلسه بگم استاد راست میگه مثلا درزمینه روابطم باپدرو مادر واعضای خانواده همیشه تلاش می کردم به همه کمک کنم وخیلی مسائل روگردن خودم می انداختم تااختلافی پیش نیاد وخلاصه به خودم خیلی سختی می دادم تاروابط گرم خانوادگی اتفاق بیفته ولی نتیجه برعکس بود اکثرمواقع احترام من حفظ نمی شد

    یامثلا توروابطم بادوستان من همیشه صادقانه برخورد می کردم بهشون پول قرض می دادم وخیلی کارها براشون انجام می دادم ولی احترام من حفظ نمی شدهمش به خودم می گفتم توسیاست نداری باآدم هاچطور برخورد کنی

    درمورد سلامتی همش مطالب علمی می خوندم داروهای گیاهی مصرف می کردم سعی می کردم توتغذیه رعایت کنم مزاجم رومتعادل کنم(قبل از دوره قانون سلامتی من به گرمی وسردی غذاهااعتقاد داشتم)ولی باوجود این همه تلاش همیشه مشکل گوارش داشتم

    درزمینه کسب ثروت خوب پول می ساختم ولی باسختی چون باورم این بود که پول به راحتی بدست نمیادحالا همین پول هم همش قرض می دادم بادیدگاه کمک کردن به دیگران وبعدش هم که قرض دادن روترک کردم نمی دونستم چی کارکنم که چندبرابرش کنم توکل معامله رو نداشتم اصلا سود کردن رو حرام می دونستم

    درزمینه معنویت همش نمازم رو می خوندم تواکثرمجالس مذهبی دعای کمیل دعای توسل شرکت می کردم ولی هیچ وقت حتی به خدای واقعی نزدیک نشدم

    درموردموضوعاتی که توضیح دادم افرادی رو به یادمیارم که خیلی زوددرزمینه مالی پیشرفت کردند ازدوستان من بودن یا درزمینه روابط ازدوستان واعضای خانواده کسانی بودن که بدون زور زدن وفداکاری کردن روابط عالی داشتن درزمینه معنویت کسانی روبه یادمیارم که بدون شرکت کردن درمجالس مذهبی وشب قدر دعای کمیل و.. سرشارازآرامش درونی بودن وخداروشناخته بودن

    الان موضوع باورها روتاحدودی درک کردم ومسیردرک آگاهی ها روادامه میدم واعتراف می کنم به گوش دادن فایل ها دوره های استاداعتیادپیداکردم وروزی نمیشه که سایت استادعباس منش رو چک نکنم وهمیشه دنبال یه فرصتی می گردم که فایل های سفرنامه رونگاه کنم یاآگاهی ها رودنبال کنم

    خدا روهزارمرتبه شکر خدای واقعی روشناختم وتلاش می کنم موحدواقعی باشم وتوحید رودر جهان گسترش بدم

    دوستون دارم عاشقتون هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    مریم دروگر گفته:
    مدت عضویت: 873 روز

    سلام،خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته…

    ممنونم از حامد امیری عزیییز که اینقدر با جزئیات و مفصل کامنت میزارن و من رو به تأمل روی باور های خودم وامیزارن….

    میخوام بگم خدایا واقعا شکرت ،هزاران بارشکرت…هر وقت من مسئله ذهنی یا سوالی داشتم و به سایت سرزدم به طرق مختلف از جانب خدای خودم و دستانش هدایت شدم و انگااار دقیقا خدا داره بهم میگه، بیا اینم جواب سوالت ….

    واقعا همه چیز باوره(لیاقت مندی خودمون+باورهای توحیدی)

    من اگر متعهد بشم هر روز یک ساعت روی باور توحیدی و احساس لیاقت مندی خودم کار کنم مطمئنم بعد 3ماه روحم میترکه… همانطور که قبلاً متعهد بودم و نتایج رو دیدم،…اما متاسفانه ی

    تا وضعیت خوب و روم میشه تعهدم از یاد

    میره،و میشم آدم سابق…..اماخدایا شکرت امروز متعهد میشم حتما یک ساعت رو اجرا کنم…

    در پناه خداوند هدایت گر بزرگ باشید…..

    و جاداره بگم چقدر این جمله آقای امیری که خداوند واجب شده بهش هدایت ما ،حس قدرت و آرامش خوبی میده….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    حسن صالح گفته:
    مدت عضویت: 1063 روز

    ماهان و بقیه دوستان که نظر گذاشتن دوستان برای سپاسگزاری اول باید در موردهمه چیز و جنبه ها سپاس گزار بود مثلا برای پول داشتن و بخشیدن قسمتی از اون سپاسگزاریش اینه که اول باید خودت بخشنده پول باشی وحداقل ده درصد درآمدتو ببخشی وسپاسگذارش باشی که تونستی ببخشی ( مثل خدا و …) بعد خدا و کائنات و طبیعت جوابتو میده .یا محبت کردن.حضرت سلیمان وقتی از خدا خواست که قدرت و مکنت ….و ثروتی رو که تا حالا به کسی نداده رو بهش بده اون موضوع اول تو وجود خودش بود و ساخته بودش که جواب مثبت گرفت و دریافتش کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: