چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1 - صفحه 52 (به ترتیب امتیاز)

1158 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید ایمانی گفته:
    مدت عضویت: 4005 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و همه دوستان خانواده عباسمنش

    من از وقتی این فایل رو گوش کردم یه جورایی توی کما رفتم

    انگار تنها مشکل من اینه چون من آدمی بودم که اگر 1 دقیقه بیکار بشینم دیوانه میشم پس خیلی کاریم و میتونم ساعتها بدون خستگی کار کنم و از طرفی علاقه فوق العاده ای در زمینه کاریم دارم

    سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    من یک سایت فروشگاهی دارم که از سال 95 شروع به کار کرده که در کنار کار طراحی داخلی اونم در زمینه ساختمان و دکوراسیون دارم کلی من و همسرم روش کار کردیم اوایل نمایندگی از شرکتها داشتیم ولی 6 یا 7 ماه پیش تصمیم گرفتیم تماما(تقریبا 95 درصد ) محصولات خودمون باشه و لنگ شرکتها نباشیم خلاصه دو سه تا طراح سایت عوض کردم چون بخاطر کمالگرایی من نتونسته بودن اون چیزی رو که من میخوام رو انجام بدن -1 سال پیش تصمیم گرفتم خودم و همسرم بصورت تمام وقت ونان استاپ روی سایت کار کنیم و منی که معماری خونده بودم و کار طراحی داخلی هست و از اونجایی استعداد عجیبی در نرم افزار و یادگیری اون دارم خودم 2 ماهه رفتم و طراحی سایت رو یاد گرفتم و الان تمام کارهای سایت رو خودم انجام میدم و خلاصه اینکه من و همسرم کلی تا الان(یعنی قبل از دیدن فایل استاد) وقت گذاشتیم که عکس با کیفیت ، محصول با کیفیت ، مقاله های 8 هزار کلمه ای با کیفیت ، طرح های واقعا جذاب ، محصولاتی که من هر روز میبینم میگم واقعا خوبن، منی که کمالگرایی داشت منو اذیت میکرد و اینکه الان نوع محصول حتی ما بالاتر از خیلی از سایت های رقبا هستیم بدون یک ریال هزینه تبلیغات، کیفیت محصول ما اصلا قابل مقایسه نیست با بقیه چون من نمایندگی اونا رو داشتم و میدیدم که جنسشون و طرح هاشون اصلا قابل مقایسه نیست با محصولات ما و حتی یکسری محصولاتی که توی ایران که فقط ما داریم و در دنیا هم فقط من توی یک سایت دیدم، خلاصه اینجوری بگم که روزانه کلی بازدید کننده داریم از وقتی که روی سایت تمرکزی کار کردیم ولی نتیجه متاسفانه هنوز ایجاد نشده و خیلی بصورت ذره ای خرید میشه

    سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟

    سایتی که قبلا من نمایندگی اون رو داشتم و با اینکه از 5 یا 6 سال پیش اصلا دست به سایتش نزده و اصلا محصول جدید نداده توی این 5 سال(چون من سر میزنم به سایت ها معمولا) داره فروش فوق خوبی میکنه ، سفارش دو روزه رو میگه وقت ندارم سرم شلوغه یک هفته ای میدم بهت

    یا یک خیاط سر کوچمون که ما نیاز به خیاط هم داشتیم برای بعضی کارهامون که ایشون حتی قبول نکرد یک کار 3 دقیقه ای برای ما بزنه و حتی گفت اگر کار خیلی زیاد هم بیاری م نمیرسم بزنم، خیاط توی کوچه است و یک خانمی که تابلو هم از روش به زور میتونستم بخونم که خیاطه و منی که توی کل ایران سایت منو میبینن و اون محصولاتی که دارم رو سرچ کنن توی گوگل اولی نباشم صفحه اولم به اندازه ایشون مشتری ندارم

    سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    راستش چند وقته که به این موضوع دارم فکر میکنم ، فکر که چه عرض کنم کلا درگیرشم تا این فایل که همسرم بازم گفت این فایل رو استاد برای ما گذاشته

    استاد راستی ما توی مدار توییم یا تو توی مدار ما

    خلاصه من رفتم توی کما انگار و یه آگاهی به من الهام شد

    من باور اینو دارم که فوق العاده با استعدادم و کلی باورهای درست ولی بیزینس بلد نیستم چون پدرم کارمند بود و من از کجا باید یاد میگرفتم

    من یه شرک جدید پیدا کردم و اون این بود که با وجود اینکه من سایت دارم و هر کسی توی گوگل محصول من رو سرچ کنه سایت من رو پیدا میکنه اون وقت با وجود اینکه این زمینه بسیار گرانقدر رو دارم قبل از این فایل میخواستم محصولاتم رو توی سایت دیوار بزارم برای فروش که خوشبختانه خداوند سریع هدایتم کرد و این شرک رو داشتم که فلان سایت قویه و میتونه خدای من که نمیتونه،الله و اکبر اینو الان دارم میگم خودم تمام موهای تنم سیخ شده

    الهامه به من گفت مگه الان کسی این محصولات تو رو سرچ کنن سایت تو بالاتر از اون سایتی نمیاد که میخواستی بزاری اونجا برای فروش؟ مگه اصلا اون سایت توی نتایج محصول تو چیزی داره که حتی توی سرچ دیده بشه

    الله و اکبر

    یه باور اینکه یکسری محصولات ما قیمتش 200 میلیون هست و کی میاد اینترنتی بخره این مبلغ رو و در صورتیه که سال قبل اینترنتی تا 70 میلیون داشتم

    خدایا شکرت بخاطر قوانینی که گذاشتی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  2. -
    آلا گفته:
    مدت عضویت: 2295 روز

    سلام به همه عزیزان، عجب فایلی بود این فایل، ممنونم ازتون.

    و پاسخ من؛

    1-هدفی که 3-4 ساله مورچه ای بهش دارم نزدیک میشم! من چندسالی بود که از شرایط کاری م ناراضی بودم ولی نمیدونستم باید چیکار کنم یا علاقه و رسالتم چیه. فقط میدونستم دلم یه چیزی مرتبط با شهود و نیروی درونی م میخواد، یه کاری درین رابطه. تا اینکه سه سال پیش من مهاجرت کردم اروپا و گشتم دنبال کار در همون زمینه قبلی.

    و کارمندی برای من ارزش بود! طول کشید تا این باور شل شد که میشه برای خودت کارکنی و موفق شی، هم درآمد بالا هم تیم خوب هم لذت و خوشی.

    کار پیدا نکردم و بعد حدود یکسال و کم کم با کلاس های هنر که رفتم (گفتم کنار کارم یه کارهنری که دوست دارم انجام بدم و یه سرگرمی بسازم برای آخرهفته هام) و دوره ثروتی که کار کردم کشیده شدم به سمت هنر. اینکه هنر بشه شغلم برای من غیرقابل باور بود، چون من حتی دو تا خط نمیتونستم بکشم. (معلم هنرم برای من چندجلسه اول خصوصی تمرین میفرستاد تا به حداقل کلاس بیسیک گروهی برسم!). این ترمزو هم داشتم که باید بسیار حرفه ای بود، درتمام زمینه های هنری مسلط بود تا بشه موفق شد، یعنی هم پرتره بکشی هم طبیعت هم سیاه قلم … تا برسه به حیطه تخصصی هنری خودت.

    با وجود تمام این افکار و ترمزها، همون اول کار به من ایده ای درین زمینه داده شد که محصول هنری خاصی و تولید کنم و بفروشم. حدودا دو سال میشه… من در کنار یک کار پاره وقت مرتبط هنری هم دارم و برای شرکتی کار میکنم.

    ولی اینقدر روال پیشرفت ایده م کند هست که من یکبار رهاش کردم و چسبیدم به همون کار پاره وقت که اونو بکنم کار تمام وقت اما جور نشد و همچنین از سرشوقی که به ایده م دارم دوباره بهش کشیده شدم که اینبار جورش میکنم. دوره عزت نفس و خریدم و همزمان روی اونم کار میکنم. اینقدر خودمو محصولاتمو پرزنت کردم همه جا که اینکار برام آب خوردن شده! اما نتیجه قطره ای هست…

    3-4 ساله من درگیر این داستانم علیرغم تلاش ها و اقداماتم.

    من چشیدم بارها این لذت و راحتی و که وقتی بخواد جور بشه به راحتی آب خوردن میره جلو، درهایی باز میشه که… با دیدن یک تبلیغ ساده تلویزیون یهو یه کار عالی پیداکردم یا تونستم یه کار خیلی خوب رو با یک مصاحبه ده دقیقه ای بگیرم.

    2-قطعا هستند افرادی که بسیار راحتتر از من درهمین شرایط کار میکنند و حتی بعضا تخصص کمتری هم دارند. همکاری دارم که گاهی تو آتلیه او ورکشاپ میذارم، مشتریایی که من میبرم و همه کلی ازون خرید میکنن. روز اول بهش گفتم چقدر بهت برای ورکشاپ ها اجاره یا سهم بدم، گفت هیچی، تو برای من داری مشتری میاری تازه باید بهت چیزی هم بدم! اونا کلی از من خرید میکنن… و دقیقا همین هم شد.

    3-در مورد باورهای محدود کننده که باعث میشه تلاش های من جواب نده؛ فکرمیکنم منم اینو دارم که تولید محصول، دستگاه و آتلیه و کلی مواد اولیه میخواد و ندارم! و دوم اینکه باید حرفه ای بشم تا ارزشمند باشه کارهام. اگه مشتری بگه فلان چیزو بکش من نتونم چی، و من اصلا نمیتونم اسم خودمو بذارم هنرمند. علیرغم اینکه سه ساله دارم واقعا تمرین و تلاش میکنم. هنرمند کسیه که درسشو خونده و سالها کسب تجربه کرده و همه چی بلده بکشه.

    و من فکرمیکنم برای موفقیت و تمام قدمهاش باید خودم زحمت بکشم و برسم بهش، اگه کسی این وسط کمک کنه از ارزش کارمن کم میشه و مفت خوری محسوب میشه! خودت نکردی که… این خودت نکردی که در تمام جنبه های زندگیم هست! این غذارو که خودت درست نکردی، این طرح و که خودت همه شو نکشیدی و …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  3. -
    فاطیما و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1018 روز

    سلام شبتون بخیر استاد عزیزم و دوستان هم قدمم

    نمیدونم قراره این کامنت چجوری باشه اصلا

    خیلی یهویی اومدم بنویسم

    چند وقتی هست خیلی کم کامنت مینویسم و ببشتر میخونم تا بتونم از تجریه دوستان استفاده کنم .

    برای جواب سوال اول :

    از اخرین هدفم بگم که داخل دوره 12 قدم هم هستم اینه که مراجعه کننده هام بیشتر بشه و واقعاااا براش تلاش کردم . نمیخوام بگم تلاش فیزیکی بلکه تلاش ذهنی مداوم دنبال ترمز های ذهنم داخل عقل کل داخل راهکار مسائل داخل کامنت ها و … بودم

    ولی هنوز درامدم سینوسیه مثلا یه روز 12 نفر مراجعه دارم یه روز هیچی دو روز خوبه دوباره یه روزه بده و من هر چی فکر میکنم نمیتونم دلیل این الگوی تکرارشونده رو پیدا کنم .

    برای جواب سوال دوم :

    بله دوست نزدیک و همکلاسیم که زمانی که ما فارغ التحصیل شدیم اون تصمیم به شروع این بیزینس داشت و خیلی از خودش مطمین بود و حتی دیر از من استارت این بیزنس رو زد و الان موفق تره

    برای جواب سوال سوم

    وقتی که به همین دوستم فکر میکنم یادم میاد قبل از اینکه شروع کنیم من همش میگفتم نه این کارمون نمیگیره باید اول بریم برای کسی کار کنیم ولی دوستم از همون اول میگفت نه قطعا خیلی خوبه و الان میفهمم اون عزت نفسی که داشته اون احساس لیاقتی که داشته باعث شده تو زمان کمتر از من موفق تر باشه و به درامد بیشتری برسه .

    یک ترمز دیگه ای که تازگیا پیدا کردم اینه که من خیلی برا کارم دودوتا چهارتا میکنم هی به خودم میگم باید روزی فلان تا مراجعه داشته باشی تا به فلان قدر برسی و حس میکنم خیلی چسبیدم . و حتی به خظرم این که اینقدر چسبسدم به این موضوع که من حتما باید از همین کار پول وارد زندگیم بشه یه ترمزه به نظرم باید رها کنم تا به قول خدا ثروت از جایی که گمان نمیکنم وارد زندگیم بشه

    یه ترمز دیگه هم که دارم عجول بودنمه انگار دلم میخواد به محض اینکه ترمزمو فهمیدم دیگه همه چی تغییر کنه .

    البته من اقدامم کردماا مثلا یه ترمز داشتم فهمیدم روش کار کردم و حتی در جهتش قدم برداشتم ولی بازم جلو نرفتم

    همین کلافم میکنه .

    امیدوارم بتونم رهاااتر باشم

    عاشقتم استاد خوبم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    مجید عزیزی پیردوستی گفته:
    مدت عضویت: 1501 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به خانواده ی بهشتیم

    استاد چقدر جذابتر و خوشتیپ تر و خوش هیکل تر شدین چقدر نورانی تر و زیباتر شدین بهتون تبریک میگم که واقعا شما لایقش هستین و اگر این شرایط را خلق کردین پس منم میتونم و بهش میرسم .

    سوال 1.چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام دادی اما به نتیحه ای که میخواستی نرسیده ای؟؟؟

    _خواسته ای که قبلاً داشتم این بود که بتونم فالوورهای اینستاگرامم را افزایش بدم و خیلی پست میذاشتم که البته تمرکزم پراکنده بود

    _خواسته ای که در حال حاظر دارم فروش در پیجم هست که بتونم محصولاتم را بفروشم ولی جوابی که من میخواستم نداده

    سوال2.چه افرادی را می‌شناسی که با وجود تلاش کمتر و یا تلاش مشابه به اپن خواسته ها رسیدند؟؟؟

    یکی از دوستام در بیشتر کردن فالوورهاش در یک سال به 50 هزار نفر رسید که خیلی هم تلاش نکرد و برخی اوقات به سفر می‌ره و آنچنان بیشتر از من تلاش نکرده اما به بیش از 50 هزار نفر رسیده و الان هم فروش خوبی داره خدارا شکر که قرار ازش الگو بگیرم

    واسه فروش محصولاتم از اون شخصی که جنس تهیه میکنم گفت همکارانت ماهی 40 تا 50 میلیون فروش دارن با حالی که با هم شروع به خرید کردیم اما تو هنوز چیزی نفروختی و همکارانم به راحتی مبالغ زیادی را فروختن

    سوال 3.چه باورهای محدود کننده ای را در ذهن خود میتونی شناسایی کنی که با وجود این همه تلاش فراوان باز هم به اون چه که میخواستی نرسیدی ؟؟؟

    _تمرکزم رو یک موضوع نیست و پراکنده تلاش میکنم

    _این آموزشی که من میدم افراد کمتر از محصولاتم میخرن

    _سخت میدونم که برم اداره پست و محصولات را بفرستم

    _افراد باور نمیکنن که محصولات من بتونه مسائلشون را حل کنه

    _

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    الناز و هانیه گفته:
    مدت عضویت: 1916 روز

    با سلام

    استاد عزیزم که با صحبتهای عالی شان هر روز باعث رشد من می شوید

    سلام مریم جانم که کمک به تهیه فایلها می کنید

    و دوستان عزیزی که کامنت می نویسید و از خواندن آنها لذت می برم.

    قبل از اینکه برم سراغ گوش دادن ادامه فایل و خواندن کامنت دوستان میخوام صادقانه به این سوال پاسخ دهم.

    قبل از اینکه با قوانین جهان به این صورت که استاد می گویند و آگاهانه آشنا بشم هدف های کوچک و بزرگی زیادی در زندگی انتخاب کردم و در مدت زمانی خیلی کمی به آنها رسیدم (الان که مرور می کنم)

    حتی بعد از آشنایی با این قوانین هم اهدافی را برای خودم تعیین کردم و به آنها رسیدم و الان که دارم این متن را می نویسم و روی هدفی مهم در زندگیم تمرکز کرده ام و با خودم فکر میکنم چرا نمیرسم ولی با جواب این سوال متوجه می شوم که من خیلی عجله می کنم و دوست دارم بدون تکامل به هدفم برسم. من برای رسیدن به تمام اهدافم تکاملم را طی کردم الان که با خودم فکر میکنم 13 سال قبل که از قانون اطلاع نداشتم و آرزوی استخدام در شغل دولتی را داشتم که بسیار بسیار برایم دوردست بود. حتی مدرک دانشگاهیم را نگرفته بودم که پیشنهاد کار در یک ارگان دولتی بهم داده شد و بعد از حدود 3 سال استخدام رسمی شدم. و این کار رد شروع 12 ساعت در یک هفته بود و آرام آرام این ساعتها زیاد شد و تبدیل به استخدام رسمی شد. می توانم صدها مثال در مورد خواسته هایم داشته باشم.

    ولی با وجود اینکه خودم همۀ اینها را می دانم ولی بعضی خواسته ها مثل خواسته در حال حاضرم خیلی برایم ضروری می شود و به شدت احساس نیاز می کنم و عجله می کنم و می دانم که باعث می شود و از خواسته ام دور شوم.

    ولی تابحال هیچ خواسته و هیچ خواسته ای نبوده که من با تمرکز بخوام و نرسم.

    جواب سوال دوم : حقیقتا خیلی نمی توانم به این سوال دقیق جواب دهم و افراد زیادی را نمی شناسم که با تلاش کمتر، نتایج بهتر و بیشتری گرفته باشد یعنی تقریبا تمام الگوهایی که می شناسم گفته اند برای موفقیت سالها تلاش کردند بجز خود شما.

    همین الان با پاسخ دادن به این سوال توانستم دو تا از ترمزهای مهم را شناسنایی کنم

    1. ثروتمند شدن خیلی سخت است

    2. برای ثروتمند شدن به زمان و تلاش زیادی نیاز است.

    بریم سراغ مطالعۀ کامنت دوستان

    پدر پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    وهاب زارعی گفته:
    مدت عضویت: 2403 روز

    به نام خدای وهاب

    باسلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان عزیز

    جواب سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    همانطور که استاد در فایل گفتند خواسته من هم مالی بوده و درآمدی که حداقل نیازهای روزمره ام را به راحتی تهیه کنم توسط شغلی که مورد علاقه من است و به آن عشق می ورزم که در قدم اول به اندازه ی یک سوم درآمد فعلی ام پول بسازم.

    جواب سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟

    من فردی از دوستانم را می شناسم که در کار مورد علاقه ام به فعالیت مشغول است و با آنکه حتی از من کمتر زمان می گذارد از من در این موضوع موفق تر است و هر روز خبرهای خوبی از موفقیت او به گوشم می رسد و منرا بر آن میدارد که تلاشم را بیشتر کنم و انگیزه پیدا کنم که می شود به این خواسته ها رسید و با وجود تلاش زیادی که برای کنترل ورودیها کردم از جمله حذف شبکه های اجتماعی و تلویزیون و رابطه کمتر با افراد دارای افکار و باورهای نامناسب و منفی و گوش دادن به فایلهای استاد و سعی در باورسازی و شناخت بهترخدا و درک و عمل با تکامل به قوانین جهان و رابطه دادن قانون با نتایجم هر چند کوچک ، ساختن اهرم رنج و لذت و مرور هر روزه ی آن و مرور دریم برد و سعی در توجه بیشتر به نکات مثبت و سعی در داشتن احساس بهتر دائمی هنوز به نتایج حتی کوچکی در این موضوع نرسیدم.

    جواب سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    اینکه آنقدر با دیدن نتایج دیگران و باوراین که رسیدن به ثروت بسیار سخت است و باید بسیار زحمت بکشی و رنج ببینی تا به ثروت برسی ، اینکه رسیدن به ثروت کار هر کسی نیست ویک ایده ناب باید داشته باشی که من ندارم ، اینکه من توانایی رسیدن به ثروت را با توجه به نتایج قبلی خود ندارم و نمی توانم به ثروت برسم ، اینکه باید یکباره ثروتمند شد که چون من عواملی مثل شانس ، ارث ، پارتی ، رانت یا … را در زندگی ام نداشته و ندارم ثروتمند نخواهم ثروتمند شد ، اینکه چون خانواده سطح متوسطی دارم و با وجود والدین کارمندم و ثروتمند نبودن آنها نمی توانم به ثروت برسم ، البته من برای وارونه کردن این باورها به صورت منطقی تلاش کردم اما فکر میکنم هنوز یا به اندازه کافی تلاش نکردم یا ترمز دیگری دارم که هنوز آنرا پیدا نکردم.

    با تشکر از استاد و خانم شایسته عزیز که دستان خدا هستند و راهنمای ما در این دنیای زیبا و خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    ماکان الیکایی گفته:
    مدت عضویت: 506 روز

    69مین نشانه روز من

    موضوع فایل:چرا با وجود تلاش زیاد به هدفت نرسیدی

    عرض سلام و ادب واحترام فراوان به استادعباسمنش وهمسر مهربان و همراهان گرامی سایت بزرگ استاد عباس منش

    تا قبل از ورود به سیستم هدفی رو انتخاب میکردیم چون آگاهی هامون نسبت به اون هدف و چگونگی شرایط دستیابی به این هدف با قبل از ورود به سیستم کلا متفاوت بوده،و به نوعی ما از قانون سر در نمی آوردیم و نمیدونستیم قانون چطور عمل میکنه،اصلا اطلاعی از وجود همچنین قانونی نداشتیم،و بیشتر اوقات زندگیمون تو حسرت ونگرانی واسترس،بدگمانی و پشت واین وآن حرف‌زدن و همش نجواهای شیطانی و پچ پچ کردن های بیهوده که ما رو به عقبتر و مسیرهای کج و معوج هدایت میکرد،چون از فرکانس ومدار هیچ گونه اطلاع و آگاهی نداشتیم،و در حقیقت بی هدف بودیم یا اگر هدفی هم داشتیم به آن نمیرسیدیم چون شرایط رسیدن به هدف رو در وجودمان واقعا نداشتیم،

    من سال1391تصمیم گرفتم برای ادامه زندگیم برم کشور دانمارک، اون موقع خیلی دنبالش بودم تمامی مدارک ورزشی تحصیلی و هر گواهینامه ای از آموزشهای فنی و مکانیکی و ورزشی و حتی رانندگی بود رو ترجمه کردم تا بتونم برم تو کشور دیگه ازشون استفاده کنم،دقیقا منتظر موندم تا سال93 درسم تموم بشه با مدرک مهندسی مکانیک فارق التحصیل بشم برم، اون زمان تمام اخبار و اتفاقات داعش پیگیری میکردم،و تازه زمان شروع فعالیت داعش تو سوریه و عراق و قسمتی از ترکیه بود، ومن زمانیکه خواستم برم از مسیر ترکیه میخواستم برم به رومانی یا یونان از اونجا برم آلمان بعد برسم به دانمارک، آنچنان ترس و وحشتی تو دلم داشتم و تو محل کارم فقط همکارانم جنایتهای داعش تو گوشی نگاه میکردن،کشور ترکیه بخاطر خرید نفت مفت و مجانی با داعش همراه و هماهنگ بود,وحتی مجوز کشت وکشتار در غرب ترکیه و مقرهای کردهای ترکیه و سوریه ومستشاران نظامی سوریه رو داده بود،من به کل از این خواسته م دور شدم و حتی دوستانم رفتن ترکیه بعدازمشاهده شدن با صحنه های تلخ برگشتن،و از صفر شروع کردن، منم آماده ادامه تحصیل شدم،وقتی دیدم تو چشم اینو اون افتادم سرافکنده شدم تصمیم گرفتم و تو مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه خواجه نصیر طوسی قبول شدم تو رشته مهندسی مکانیک،با همسر آینده ام آشنا شده بودم و طرز تفکرم به کل تغییر کرد،واقعا یکسری از انرژی ها مثل روابط دوستانه عاطفی،با اینکه از قانون چیزی نمیدونستم،حال دل آدمها و دگرگون میکنه،و ایشون شد مشوقم و به هم رسیدیم با وجود اختلاف و نظرات متفاوت خانواده هامون الان حدود9سال هست زندگی مشترک داریم،و تو این2سالی که من از طریق همسرم با آموزه های استاد آشنا شدم و دوره کشف قوانین زندگی رو مرور کردم،چنان آگاهی و شناختی از مسیر وارد زندگیمون شد که هذچر دوتامون 2شغله هستیم،شغل بسیار آسان و پردرآمد تو کمتر از 2سال زمین عالی بسیار زیبا در منطقه کوهستانی تو شمال کشور و ماشین مورد علاقمون رو خریدیم،

    الان خواسته های بعدی داریم که با عمل کردن به قوانین با استفاده از روشهای ستاره قطبی و تمامی آموزه های سایت داریم جلومیریم،و از مسیر لذت می‌بریم عاشق خودمون وسپاسگزار پروردگار جهانیان و رزاق بخاطر ورود نعمتهای الهی بیشمار در زندگیمون هستیم،

    ممنونم از همه ی عزیزان و استاد گرامی بانو شایسته مهربان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    مریم زارع گفته:
    مدت عضویت: 894 روز

    یا رب هرلحظه هزاران بار تو رو بینهایت شکر به فرصت دوباره دادی

    سلام استاد امیدوارم که من به جواب سوال ها برسم

    که خیلی مشتاق هستم وکار می‌کنم که عیب وایراد ترمز های ذهنیم رو بگیرم

    سوال یک

    چه اهداف هایی رو برای خودم انتخاب کرده بودم که هنوز به اون نرسیدم ؟

    مالی ،همون باورای خانواده که نیست وکمه ،از کجا بیارم ،برم دزدی کنم براتون واز این جور حرف‌ها

    غر زدن ،نق زدن

    به جای اینکه به زیبایی‌ها توجه کنم به نازیباییها توجه کردم به کم بود و مردم ندارن بخور ند ونیست

    سعی کنم به جای اینا

    در طول روز احساس خوب داشته باشم که مساوی میشه با اتفاقات خوب

    چه افرادی رو میشناسم که با زمان کمتر وانرژی کمتری به اهدافشون رسیدن ؟من به جز استاد کسی دیگری رو نمی شناسم

    ویا اصلا ندیدم استاد الگوی من هستن

    چه باور های محدود کننده ای دارم که باعث میشه به اهدافم نرسم ؟

    اعدم لیاقت ،خود ارزشی ،به خودم ایمان ندارم عزت نفس بسیار پایینی دارم ،در حالی که من ارزش ولیاقت همه چیز در وجودم رو دارم ،من پرستیژ ش رو دارم

    من نظیر ندارم

    بدون این که کامنت دوستان رو بخونم نوشتم امید وارم که درک من از این سوالات درست باشه

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    محمد رضا دشت پیما گفته:
    مدت عضویت: 2197 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته بزرگوار

    من استاد برای کامنت گذاشتن یک کمالگرایی داشتم و فکر میکردم باید همه چی جور باشه و من توی یک محیط ایزوله بشینم و پای سیستم و کامنت بنویسم ولی امروز این ایده بهم الهام شد که من روی هرچیزی که دم دستم هست سریع کامنتم رو بنویسم و بعد سر فرصت تایپش کنم و دیگه این مساله برام حل شد و میتونم انشاالله کامنت های بیشتری روی فایل های دانلودی بزارم

    سوال 1 – چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    مهمترین و در اولویت ترین هدف من توی زندگیم که هر سال هدفگذاری میکنم و هر ایده ای هم که میاد بهش عمل میکنم پیدا کردن علاقه ام به یک کسب و کار هست و همه سوالم این هست که چه کاری هست که من حاضرم با تمام وجودم انجامش بدم و شب و روزم رو براش بزارم و بهش عشق بورزم فارغ از اینکه درآمدش چقدر باشه. و هر ایده ای که میاد من در جهتش مطالعه میکنم،آموزش میبینم و همیشه اون ایده اولش برام جذاب هست ولی بعد از یکی دو ماه میبینم اصلا بهش علاقه ندارم و نمیتونم با اون ایده ارتباط برقرار کنم و تا حالا ایده های زیادی رو انجام دادم و رفتم تو دل کار و برای بعضی هاشون هم هزینه های زیادی کردم ولی در نهایت دیدم من اصلا علاقه ای به انجام اونها ندارم حتی اگه سود خوبی هم داشته باشن یا در کل با روح من و باورهای من هماهنگ نیستن. و تا حالا تلاش زیادی برای پیدا کردن علاقه ام کردم ولی هنوز نتونستم کار مورد علاقه ام رو پیدا کنم.

    سوال 2-چه افرادی را میشناسی که با وجود تلاش های کمتر به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما خواسته های آنها محقق شده است؟

    مثلا فوتبالیست های زیادی از جمله کریستین رونالدو،ام با په،نیمار، مسی و …. از کودکی علاقشون که فوتبال بوده رو پیدا کردن و در جهت علاقشون حرکت کردن و لذت بردن و به موفقیت های زیادی رسیدند. در زمینه بازیگری ،موسیقی،کسب و کار و … افراد زیادی رو میشناسم که در سن کم علاقشون رو شناختن و حالا افراد ثروتمند و موفقی هستند.

    سوال 3-چه باورهای محدود کننده ای را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر میکنی باعث شده که با وجود این همه تلاش باز هم به آن خواسته نرسی؟

    من برای پیدا کردن علاقه ام تلاش های فیزیکی و ذهنی زیادی کردم ولی نتونستم ترمزم رو پیدا کنم. و باورهای زیادی ساختم

    این باور که علاقه من به آسونی پیدا میشه

    این باور که کارهای زیادی هست که من بهشون علاقه مندم

    این باور که من بدون اینکه به پول اون کار فکر کنم میتونم علاقم رو پیدا کنم

    و ….

    اما باز هم نتونستم کار مورد علاقم رو پیدا کنم و این ترمز رو هم دارم که باید تو خونه بشینم و هیچ کاری نکنم تا علاقم بهم الهام بشه

    من سالها بود که این درخواست رو داشتم تا خودم خونه داشته باشم و دیگه مستاجر نباشم ولی علیرغم تلاش های زیا موفق نمیشدم و بعد که ذهنم رو کنکاش کردم دیدم من این فکر رو دارم که من که میخام از این شهر مهاجرت کنم و خواسته من داشتن خانه بود و لی ترمز من این بود که من که میخام مهاجرت کنم دیگه دلیلی برای خانه داشتن توی این شهر نیست و من با برداشتن این ترمز و منطقی کردن اون که اگه که من از این شهر هم مهاجرت کنم خونه ای که میخرم رو میدم اجاره تونستم به راحتی خونه بخرم.

    تشکر میکنم استاد از شما بابت فایلهایی که روی سایت قرار میدید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  10. -
    عاطفه گفته:
    مدت عضویت: 1090 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    استاد من دقیقا توی مرحله ای از زندگیم هستم که مدام از خودم میپرسم پس چرا نتیجه نمیده، یا نتیجه راضی کننده نیست؟ چرا استاپ شدم و چرا جلو نمیرم؟

    با دیدن این فایلتون تصمیم خودم رو گرفتم، گفتم میدونم با وجود تمام فعالیت هام ولی اونجور که میخوام نمیشه و هر روز حال روحیم رو به این خاطر بهم میریزه اما تسلیم شدنی تو کارم نیست و انقدر ادامه میدم که هر روز بهتر از دیروز از تمام جنبه های زندگیم بشم، در خال حاضر تمام داراییم 68 هزار تومنه تا بیست روز دیگه انقدر خوب و رو خودم کار بکنم که بتونم هزینه ی خرید قانون کشف قوانین و قدم پنجم رو بسازم و برم تو دل بزرگترین ترسم که فکر میکنم خواندن قرآن باشه، با خواندن کامت حمید عزیز دیدم با وجود اینکه سالهاست میخوام شروع کنم به خواندن قرآن و درک درست ان، هیچوقت دست به عمل نمیزدم تنها کاری که میکردم قرآن رو میاوردم خاک هاشو پاک میکردم میزاشتمش رو میزم دوروز بعد مامانم دوباره میزاشتش سر جاش، ولی واقعا همیشه میترسیدم بخونمش و اون چیزی که دوست ندارم رو بگه، در حالی که به صورت خود اگاه میدونم تنها چیزایی که میتونم زندگیمو تغیر بدم توش نوشته، و از امروز شروع میکنم به خواندنش و همچنین هیچوقت با میل و رقبت نمیومدم کامنت های بچه هارو بخونم جز موارد کمی، از امروز حتی شده 2کامن روزانه میخونم تا بتونم از تجربیات و راه کار های دوستان استفاده کنم، امید دارم که بیست روز دیگه این دو دوره را در سبد خریدم تصفیه کنم و شروع کنم به کار کردنش.

    ممنونم از شما استاد عزیزم که انقدر عالی و صادقانه بهمون اموزش میدید،

    سپاسگزارم از خانم شایسته عزیز که همه جوره شاهد زحمات و عشقشون هستیم.

    و سپاسگزارم از دوستان گلم که تجربیات و راه کار هاشون رو با ما درمیان میگذارند،

    و در اخر سپاسگزارم از خدای عزیزم که همیشه و هر لحظه کنارمه و هدایتم میکنه و تنهام نمیگزارد، واقعا سپاسگزارم، سپاسگزارم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت