چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1 - صفحه 56 (به ترتیب امتیاز)

1158 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    صابر پورملک خیلی گفته:
    مدت عضویت: 1430 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته

    سلامی هم عرض میکنم ب تمام هم فرکانسی های عزیزم

    من تقریبا 13 ساله ک شغل لاستیک فروشی دارم

    اوایل ک این مغازه رو باز کردم چون شغل دومم بود و قرار بود یکی از بستگان بچرخونه دو سه سالی بود ک من اصلا چیزی از درآمد نمیفهمیدم و اصلا چیزی گیرم نیومد و چند باری هم بود ک خواستم جمع کنم

    تو این صنعت میدیدم همکارهای من همشون وضعشون خوبه فروش خوبی دارن سود خوبی دارن ماشین خوب و زندگی عالی ولی چیزی از درآمد نصیب من نشد همش هم میگفتم این شغل اصلا خوب نیست بدرد نمیخوره بعد از سه سال خودم شغل اول رو بیخیال شدم و اومدم چسبیدم به مغازه تقریبا شروع خوبی داشتم تا اینکه کنار همین مغازه یه زمینی بود گرفتم و شروع کردم مغازه جدید ساختم کم کم هر چی میرفت جلو درآمد ضعیف وفروش کم میشد دوباره مغازه رو اجاره دادم با همه وسایل و لاستیک ها ‌ و رفتم تو صنعت دیگه ایی

    اونجا کم کم خوب پیش رفت اولش یه پراید 111 خریدم چند ماه بعد یه مزدا نیو دیگ هم خریدم و کمتر از یک سال مزدا رو عوض کردم آزرا خریدم بعد یک سال ماشین و فروختم خونه خریدم و دوباره یک سال بعد یه سانتافه خریدم ، چند ماه بعد ( چون اصلا اون شغل و دوست نداشتم با آنکه درآمدم خوبی داشتم ) اومدم بیرون و دوباره اومدم سر مغازه خودم ، این دفعه با قدرت زیاد شروع کردم و بعد چند ماه دوباره یه زمین خریدم مغازه ساختم درآمد خوبی پیدا کردم حالا فهمیده بودم ک اون موقع همکارام چه کاسبی میکردن و چه زندگی برای خودشون ساختن

    یکی دو سالی گذشت ک کم کم داشت درآمدم کم میشد

    (یه دوستی داشتم یه روز یه فایل از استاد ک فک کنم سمینار بود در مورد به هرچی فکر کنی بهش میرسی برام گذاشت خیلی برام جالب بود خیلی خوشم اومده بود سال 96 بود)

    این مدتی تو ذهنم بود ، ولی دیگ بیخیال یا فراموش کردم تا اینکه اردیبهشت 1400 خیلی گشتم تو اینستا پیدا کنم و یه فن پیج از استاد پیدا کردم ک کلیپ میذاشت منم هر روز نگاه میکردم

    همش دنبالش بودم میگفتم مگه میشه خودش پیج نداشته باشه تا اینکه مرداد 1400 نمیدونم چطور من سایت استاد و پیدا کردم . سریع عضو سایت شدم

    هیای ذوق زده بودم هر روز روزی‌ چند ساعت فایل های رایگان و نگاه میکردم –

    حالا چی شد ک من رفتم دنبال استاد؟!

    دیگ درآمدم خیلی خیلی کم شد تا مرداد رسیده بود ب ماهی تقریبا بین 8 تا 9 میلیون تومن

    خیلی اذیت شدم

    همش میگفتم چرا آخه ، چرا همه درآمد دارن ولی من انقدر ضعیفم . باید یه راهی باشه ک درآمدم و فروشم زیاد بشه و هدایت شدم به سایت استاد-/

    دقیقا شهریور همون سال درآمدم شده بودماهی 30 میلیون تومن

    با تمرین ستاره قطبی 12 قدم

    ماه بعد بیشتر ماه بعدش بیشتر تا جایی پیش رفت ک چندین برابر شد خداروشکر خیلی عالی شد

    خدارو بی نهایت سپاسگذارم ک من و با استاد آشنا کرد تا به زندگی رویایی برسم

    خدارو بی نهایت سپاسگذارم ک روز ب روز درآمدم بیشتر میشه و بیشتر به خواسته هام میرسم

    استاد عزیزم از شما هم تشکر میکنم و سپاسگذارت هستم ک این آگاهی ها رو در اختیار ما قرار میدید

    مریم خانم شایسته از شما هم خیلی تشکر میکنم

    امیدوارم تمام هم فرکانسی هام ب تمام خواسته هاشون برسن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    رضا زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1932 روز

    سلام به استاد عزیزم خانوم شایسته عزیز دل و دوستان گل و دوست داشتنی

    تو این مدت چند ماهی سعی کردم اصلا کامنت نزارم تا وقتی که اون نتیجه دلخواهم رو بگیرم و با دست پر بیام

    اول به خودم افتخار میکنم که ثابت قدم موندم توی این مسیر و تعهدم رو پایدار نگه داشتم

    از خدای یکتا سپاسگزاری میکنم برای این سلامتیم که فقط دیدم استاد از کجا به کجا رسید و استاد از اون روز چنان تغییرات و چنان آگاهی بدست آوردم و انرژی …

    ازت ممنونم استاد ازت واقعا ممنونم الگوی بینظیر من

    سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    هدفی که از پارسال فک کنم شروع شده استارتش 1 سال و نیم تقریبا شاید بیشتر

    هدفم در زمینه عشق و علاقمه و واقعا الان مطمئنم که دوستش دارم چون وقتی اینکارو انجام نمیدم انگار یک چیزی کمه تو زندگیم و از ته دل راضی نیستم

    اول فیگور سازی بود و ادامه پیدا کرد به ماکت سازی و کلی مهارت کسب کردم و بها دادم و واقعا زمان گذاشتم با عشق واقعا زمان گذاشتم اون موقع نمیدیدم و ناراضی میشدم ولی الان نگاه میکنم مقداری تایم میزاشتم که بدنم جواب نمیداد خسته میشد کمر درد و اینا کلی مهارت یاد گرفتم میتونم بگم بین 700 تا 1080 ساعت زمان گذاشتم برای یادگیری و تولید و واقعا از همون اولین تولید کارم واقعا زیبا بود واقعا و واقعا الهامات و لطف و هدایت الله اینجور تولید منو از همون اول خوشگل کرده

    با وجود کلی کلی کلی تایید و تحسین و چنل زدن و 27 تا سابسکرایبرز و لایک و کامنت های لذت بخش ، وقتی میبینم که با اون همه زمان و انرژی ، باید بیشتر از این نتیجه باشه. نا شکری نمیخوام بکنم ولی دیدم قشنگ که یک سری اتفاقات به زور رخ میده و حس کردم یک سدی هست پر آب ولی خروجیش یک سوراخ کوچیکه ، که چندبار دهانه این خروجی بزرگ شد!!

    این تایم چند ماهی برای خودم به لطف الله تمرین درست کردم باور سازی و …

    توی یک تایمی ورودی مالی داشتم به شکل هدیه و پول هایی از در و دیوار وارد زندگیم شد که اصلا رویایی واقعا

    تو دیریم بوردم یک سیستم تقریبا میان رده عکس گذاشته بودم ، قیمت 20 میلیون

    به طور معجزه آسا و رویایی واقعا واقعا رویایی واقعا رویایی و ساده بخدا اینقدر ساده رخ داد. که دوستم یک سیستم گیمینگ خفن گرفت گفت رضا این سیستم رو میخوای(داستان طولانی داره) دست دو بفروشم بز خری میکنن اگه استفاده میکنی بگیر ماله تو یک مانیتور هم دارم بگیر حال کن ، جملاتی رو گفت که حس کردم خدا داشت بهم میگفت چون تو لایقشی ، تو استفاده کن.بار ها خدا از زبان این دوستم این جمله رو بهم گفت که خدا خیلی دوست داره تو لایقشی تو ارزشت بیشتره و … خدا اینقدر عزیز کرده منو

    کلی پول بدون اینکه درخواست کنم وارد زندگیم شد و …

    و باز تقریبا کات شد

    هم اون پیشرفت چنلم و ورودی پول

    سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ الگو هایی رو توی یوتویوب دوست داشتنی دیدم توی حوزه هنر خودم که طرف یک شورت ویدیو گذاشته بود و توی 2 ماه 30 هزارتا ویو و 2 هزارتا لایک اومده بود روی اون شورت ویدیو یا چنل فان زده بود کلا دو ماه ، 70 هزارتا سابسکرایبرز داشت و ذهنم قبول نکرد گفت خب این احتمالا سال هاست داره کار میکنه یا خیلی ویدیو گذاشته و … یا مثلا دیده بودم طرف از آجر چینی کاری که هر روز انجام میده شورت ویدیو گذاشته و میلیونی ویو گرفته و چند صد هزارتا لایک

    سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    چیزی که قبلا هم نوتیس کرده بودم و هدایت شدم بهش ، این کلمات هست که من و خدا ، وقتی میگم خداوند منو هدایت کرد اینکارو انجام دادم و هرچی دارم به خاطر خداست ( این حس بهم دست میده که تو هیچکاره ای و چیزی نیستی خدا داره انجام میده و حس کم ارزشی بهم دست میده ، در صورتی که تمام موفقیت هام اینجور بوده که خواستم از خدا ، هدایت اونو عمل کردم و نتیجه عالی بوده)

    چیزی که چند مدت پیش متوجهش شدم و با زبان خودم اعتراف کردم ، گفتم به خودم که اگه یکی یا خدا بیاد 100 میلیون بده خوشحال میشم ولی حال نمیده ، چیکارش کنم اخه ، تهش همین مسیر رو ادامه میدم و کسب و کار خودمو میخوام بزنم و از این پول در بیارم ، به ظاهر جملات درست و قدرتمند کننده و توحیدی هست ولی نوچ!!!

    خودمو لایق ساده و راحت بدست آوردن نمیدونم!!!

    اینو متاسفانه تو رفتار پدرم میبینم( به شکل مذهب ) تو رفتار های مادرم میبینم ( من نمیخوام ، بچه هام ) تو رفتار های مادربزرگم مخصوصا و مخصوصا تو رفتار خودم ، همین الان دارم برای یکی از دوستان پروژه دانشگاهیش رو درست میکنم و یک صحبت هایی شد در مورد مبلغش و اینا که تو ذهنم اومد که بگه خب چقدر برات بزنم بگم برو بابا نمیخواد!!!

    به به چه با مرام!!! نه

    چه نا لایق!!!

    ظاهرش قشنگه ها ولی من درونن میدونم که خودمو لایق دریافتش نمیدونم ، حتی تو ذهنم اومد که خب به جای پول بخواه که برات فلان کارو کنه

    اوایل آشناییم با استاد توی دوره قانون آفرینش خیلی اتفاقات رویایی میوفتاد برام و یادمه اون موقع به شدت خودمو دوست داشتم و با ارزش میدونستم و تمام جهان و خودم رو خدا میدیدم و…

    حس میکنم میتونه این باشه یا حداقلش یک آشیل اصلی اینه چون این احساس رو خیلی جاها داشتم و دارم هنوز

    از استاد و خانوم شایسته عزیز بینهایت سپاسگزارم و عاشقانه دوستون دارم

    همیشه شاد و سالم و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    طاهره حجتی گفته:
    مدت عضویت: 964 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته وهمه دوستان خوبم

    چند شب پیش داشتم فکر میکردم ک من چندوقته تو همین مدار موندم و حس کردم نیازه ک من بیشتر رشد کنم و باورهای بهتری در مورد روابط بسازم چون دارم روی روابط کار میکنم پیش خودم با ذوق گفتم خدایا من اماده تغییرات جدیدم من دوست دارم بهتر ازاین مدار شم دوست دارم حرکت کنم و باورهای بهتر بسازم چون خیلی خیلی داشتم نشونه میدیدم ک مسیرم درسته وخدواند پاسخمو داد اونم با فایل شما با کلام شما ک من چقدر الگوی نامناسب توی روابط دارم و مسله ای برام رو شد ک از فهمیدنش اشکم در امد تااخر فایلو دیدم خیلی گریه کردم و حسم یعنی خدام بهم گفت برو بزن روی نشانه من برای هدایت شدنم بخدا وقتی نشونم امد بیشتر گریم گرفت از دقت قانون از دقت هدایت ک داره چجوری هدایت میکنه بخدا فایلی برام امد ک من هیچ وقت ندیده بودم ومیگفتم این ک در مورد پشت صحنه سایت قسمت 3 بود بعد ک نوشته انتخابی خوندم گریه کردم گریه کردم انگار یه کوهی از رو شونه هام برداشتن با حرفاتون با اینکه من چی میگم و خدا داره چجوری هدایتم میکنه من چقدر میترسم و خدا چقدر پشتمه ک بهم میگه:

    شاید یه مساله ای به لحاظ منطقی راه حل نداشته باشه اما الهام یه دریچه ای رو باز می کنه که ذهن منطقی به خاطر باورهای محدود کننده اش نتونسته ببینه

    تنها وقتی الهامات رو دریافت می کنی که تسلیم خداوند باشی و باور داشته باشی که جواب حل مساله ت رو می گیری

    رمز این که خداوند الهام کنه اینه که ما رها کنیم و بریم سراغ کارهای دیگه

    آدم باید ایمانشو نشون بده و حرکت کنه، هر چقدر مساله حل می کنی و هدایت الله رو میپذیری هی قویتر میشی و هر بار کار راحت تر میشه

    اگه یه مشکلی اینقدر سخت بود که اشکتو در آورد تو از اون سرسخت تر باش.

    وقتی باورهامون رو درست می کنیم، وقتی هدایت خداوند رو میپذیریم، وقتی اجازه میدیم خداوند هدایتمون کنه، خدا هدایت می کنه و دستان خداوند میان

    خدایا من تسلیمم من دیگه هیچی نمیگم خودت منو به راه راست هدایت کن راه کسانی ک به انها نعمت دادی به خودت قسم قول میدم ک روی تک تک باورهام کارکنم وقتی این همه مشتاقی ک من زندگیمو اونجور ک میخام بسازم وقتی در همه حال پاسخمو میدی

    دوستون دارم استاد جانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    سپیده رحمانی گفته:
    مدت عضویت: 1192 روز

    سلام به استاد جانم و مریم دوست داشتنی و تمام همراهان عزیز

    همین دو ساعت پیش با تماشای فایل روز پنجم از روز شمار تحول زندگی من و نوشتن کامنتم و توضیحات کامل در مورد اینکه من یازده ماهه بیزینس خودمو شروع کردم ولی هنوز نتایج مالی بدست نیاوردم میگذره, که بعد باید خدا سریع این فایلو بهم نشون بده و بگه اینو ببین تا به جوابتو دلیل اصلی موفق نشدنت برسی…

    بله درست متوجه شدین که من الان یازده ماهه بیزینس خودمو راه انداختم و از کار قبلیم که تو یک پروژه ملکی عالی با درآمد و کمیسیون های عالی تر بود استعفا دادم تا بتونم آزادی زمانی و مکانی و مالی بدست بیارم, (در ضمن من اون موقع سه چهار ماه بود که با سایت استاد آشنا شده بودم و هیچ چیز از قوانین و باورها و اینکه تمام اتفاقات زندگیمو فقط خودمم که دارم رقم میزنم نمیدونستم)

    من انقدر مغرور بودمو اعتماد به نفس کاذب داشتم که به خودم میگفتم تو خیلی سریع تو بیزینست به نتایج مالی عالی میرسی که تمام دوستان هم بیزینسیت در سراسر دنیا حیرون و متعجب میمونن و بعد همشون از تو میپرسن چیکار کردی به ماهم بگو و بعد تو کلی تو این بیزینس مشهور و موفق میشی…یسری از این توهمات احمقانه!!!

    ولی غافل از اینکه انقدر ترمز و باورهای غلط و پوسیده دارم که تا اینا درست نشن خبری از نتایج مالی هم نیست, و همینم شد…

    من با اینکه دوره روانشناسی ثروت یک رو یه دور کامل دیده بودمو تمریناتشو نوشته بودمو کلی الگو پیدا کرده بودم ولی چون هنوز باورهام تغییر نکرده بودن و فقط به عنوان یسری حرف قشنگ به خودم میگفتمو از کنارش سرسری رد میشدم, طبیعتا نتیجه ایی هم حاصل نشد…

    تا اینکه چند وقت پیش از خودم پرسیدم اگه واقعا ادعات میشه روی خودت و باورهای ثروت سازت کار کردی بگو ببینم استاد تو سه جلسه اول روانشناسی ثروت چی گفتن که به جرات هم قسم خوردن که اگه متعهدانه رو خودت کار کنی با همون دو سه قسمت اول نتایج کوچیک به وجود میاد؟؟؟و اینکه چرا پس برای تو به وجود نیومد هنوز؟؟؟

    و قطعا باورتون میشه که هیییچ جوابی نداشتم به خودم بدم و اصلا یادم نبود استاد تو سه جلسه اول چی گفته بودن!!!

    اونجا بود که به خودم گفتم کور خوندی که فکر کردی میتونی قوانینو بپیچونی و الکی ادعای عملکرد داشته باشی در صورتی که هیچی یادت نیست!!!و به خودم گفتم همین الان تعهد میدی که انقدر رو همین سه قسمت اول کار میکنی تا نتایج هرچند کوچیک دیده بشن…

    و همین کارو انجام دادم و بماند که انگار اولین بار بود به همه قسمتا گوش میکردمو تازه فهمیدم قوانین چیه و باورها چیکار میکنن و من کیم و اینجا کجاست!!! و نتایج کم کم نمایان شدن چون یسری از باورهام رو تقریبا بهتر کرده بودم نه کامل, ولی متاسفانه به نتایج مالی تبدیل نشدن و من مجدد سرخورده شدم…

    تا اینکه امشب با گوش کردن به این فایل الهی که واقعا حکم معجزه رو داشت برام (چرا بعد از تلاشهای فراوان هنوز به نتیجه نرسیدی) شروع کردم به نوشتن که چرا با وجود کللللی الگو و نمونه از کسایی که تونستن تو همین بیزینس من, تو مدت زمان خیلی کوتاه وخیلی راحت به نتایج عالی و بی نظیر برسن, من هنوز نتونستم؟؟؟ اون باور و ترمز لعنتی چیه که مانع موفقیت و حرکت من شده که نمیتونم پیداش کنمو درستش کنم؟؟؟

    همینطوری که داشتم تو دفترم تند تند مینوشتم که این باور اشتباه چی میتونه باشه, تا اینکه نوشتم ببین سپیده امشب تا این ترمزو پیدا نکنیو نفهمی چیه و چجوری باید درستش کنی خبری از خواب نیست و تا خود صبح هم شده باید بیدار بمونی و پیداش کنی, که یهو از ناکجا آباد مغزم یا قلبم شنیدم که گفت (احساس خود کم بینی)!!!

    تا چند دقیقه همونجوری خودکار به دست به چیزی که نوشته بودم نگاه میکردمو تو شک بودم که منی که ادعای اعتماد به نفس و خود دوستی و لیاقت داشتم الان چی نوشتم؟؟؟

    خود کم بینی؟؟؟ من؟؟؟ غیر ممکنه اشتباه شده, من همیشه گیر و گورم عوامل بیرونی بودو همش میگفتم کشوری که توشم مشکل داره و تولید محتواهام بده و تبلیغاتم ضعیفه و … چطور شد که الان رسیدیم به خود کم بینی؟!؟ اونم من با این اعتماد به نفس بالا؟؟؟

    ولی وقتی شروع کردم به عمیق فکر کردن دیدم کاملا درسته و تا الان داشتم خاک روی زغالی میریختم که با یه طوفان سریع شعله ور شد و از دل تمام لاپوشونی ها و گول زدنها و گمراه کردنها و بی دقتی هام زد بیرون… انگار داشت بهم میگفت آره این من بودم که داشتم اذیت میشدمو تو به کل ازم غافل بودی…

    به جرات میگم یه لحظه از خودم بدم اومد, فقط مثل ابر بهار اشک میریختم به پهنای صورتمو اصلا نمیدونستم چیکار باید کنم, باورم نمیشد یا نمیخواستم باور کنم, فقط به خودم گفتم واااااای بر تو سپیده که انقدر به خودت ظلم کردی و سخت گرفتیو خودتو همیشه با دیگران مقایسه کردی و به خودت توهین کردیو خودتو لایق ندونستیو عزت نفس خودتو هر روز با بی توجهی هاتو بی احترامی هات خورد کردی…

    انقدر اعتماد به نفست پایین بوده که همیشه دنبال تایید و تمجید دیگران بودی که نشون بدی خیلی خوب و حرفه ایی و کاربلدی مثلا!!!در صورتی که همیشه ادعا میکردی نظر دیگران اصلا برات مهم نیستو برای خودت داری تلاش میکنیو زندگی میکنی!!! تو همیشه دنبال جلب توجه بودی, دنبال نشون دادن اینکه من خیلی بارمه و همه چیز بدونم…

    من امشب به لطف الله مهربونم و استاد عزیزم خیلی چیزا برام روشن شد و بالاخره بعد یازده ماه فهمیدم کدوم ترمز بود که مانع حرکتم شده بود, و اینکه چقدر به خودم ظلم کردم, من همینجا قول میدم که متعهدانه رو خودم و باورهام بیشتر و بهتر کار کنم تا هرررچه سریعتر نتایج مالی خیلی سریع و راحت وارد زندگیم بشه و بیام براتون بنویسمو بگم که شد اونی که باید میشد…

    به امید الله بی همتام و به امید موفقیتهای بی پایان برای همه همراهان خانواده عباس منش و خیر و سلامتی بی پایان برای استاد جانم و مریم دوست داشتنی…

    در پناه خدا, یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    مينا جان گفته:
    مدت عضویت: 1492 روز

    سلام

    امیدوارم عالی باشید.

    یکی از مواردی که بر اساس تلاش هام انتظار پیشرفت بیشتری از خودم داشتم راجب یادگیری زبان انگلیسی است. الان حدود یک سال و نیم با داشتن مربی و هررررر روز خوندن و گوش دادن و نوشتن اون نتیجه دلخواه را نرسیدم و البته در هیمن راستا هم به دنبال اینکه چه باوری در کودکی من در مورد زبان انگلیسی داشتم را هم توی این مدت مدام دنبالش گشتم و روشون کار کردم

    استادم از روندم راضیه ولی خودم انتظار داشتم دیگه راحت بتونم بدون اینکه هی توی ذهنم ترجمه کنم توی محیط حرف بزنم

    ولی هنوز نرسیدم و البته چندین بار تصمیم گرفتم مدل پروسه کنکور که نان استاپ صبح تا شب توی اتاق بودیم و می خوندیم برم تمرکزی کار کنم ولی خشته میشدم و ذهنم پس می زنه اینکه بخوام هر روز بالای 7-8-9 ساعت فقط زبان باشه و من هر روز بین 3-5 ساعت می خوندم ولی هر روز 1.5 سال و برای نمره آیلتس باید آماده میشدم برا بالای 6 ولی توی 2 تا اسکیلش گیر دارم .

    حالا نمونه مشابه: دوستم بود که سطح زبانش معمولی بود و اومد امریکا و دانشجو بود و کمتر از 1 سال حود آموز تونست 6.5 بگیره و برای من سوال شد پس چرااااا من هونز توی اسپیکینگ و لیسینینگ گیر دارم ؟

    دقیقا دو مورد در ارتباط با آدماااا

    اعتماد به نفسم در موردش کمه -با اینکه مدام دارم هر روز روی خودم کار میکنم ولی توی جمع موقع حرف زدن ساختارها اشتباه میشه.

    بهم میگن باید فرصت بدی به خودت .

    با اینکه اشتباه حرف می زنم ولی میرم و حرف میزنم ولی احساس میکنم اون اعتماد به نفس در جمع و باور اینکه قدرت یادگیری بالا جز ترمزهام باشه

    ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    زهرا کرمی گفته:
    مدت عضویت: 2758 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    سلام به استاد گرامی و خانم شایسته و تمامی دوستان

    چه خواسته هایی داشتید با تلاش فراوان هنوز نرسیدید ؟

    من قبل از آشنایی با شما از دواج در این چند سال هم که با شما بودم با این موضوع فکر می کردم ولی هنوز موفق نشدم ,یکی دیگه وقتی با شما آشنا شدم خیلی معیارهام تغییر کرد درآمدم چند برابر می خواستم کنم ولی هیچ تغییری نکرد طبق قانون کار دریافتی دارم من کارمند 17سال آزمایشگاه هستم ولی نتونستم درامدم سه برابر کنم یکی از خواسته هام تغییر شخصیت بود که با 12قدم خیلی شخصیتم تغییر کرد و خیلی شخصیت توحیدی دارم ولی استاد این شخصیت توحیدی باعث شده که از خودم انتظار کوچکترین اشتباهی نداشته باشم خیلی هم روی دوره عزت نفس کار کردم یکم بهتر شدم ولی خدا نکنه یک چیزی از دستم در بره خیلی بهم می ریزم طوری که دچار اضطراب تو من شده من خیلی ورودی کنترل می کنم و هیچ شبکه اجتماعی جز سایت شما ندارم اگر محل کار صبحت نامناسبی بشنوم حالم بد می شه با اینکه سریع هندزفری می ذارم من خیلی روی شخصیتم کار کردم خیلی اعمال توحیدی رعایت می کنم ولی انگار از اون ور بوم افتادم نمی تونم بین عزت نفس بالا و اعمال توحیدی ارتباط مناسب برقرار کنم انتظار بالایی از خودم دارم خیلی کانون توجه ام کنترل می کنم اصلا آدم های اطرافم تغییر نمی کنند تو محل کار تنها تنها هستم چون اطرافیانم صبحتاشون در مورد چیزهای نامناسب و من دوست ندارم بشنوم

    چه افرادی را می شناسید که با تلاش کمتر به اهداف خود رسیده اند؟

    تو ازدواج هر کسی را من می بینم به راحتی ازدواج می کنه البته من تو ازدواج معیاری خیلی بالایی دارم ولی تو محل کارم دخترهایی هستند نه زیبایی من دارند نه توانایی من و نه شخصیتی که من الان ساختم ولی با پسرهای خیلی خوبی ازدواج کردند یا بچه های سایت در مورد درآمدم هم بچه های سایت یک نمونه بارز هستند به راحتی درآمدشون چند برابر کردند یا همکاری‌های خودم اصلا رشته تحصیلی شون آزمایشگاه نیست هیچ مسولیت من تو کار ندارند ولی حق مسولیت بالاتری از من می گیرند

    چه باورهای محدود کننده‌ای دارید؟.

    در مورد ازدواج قبل از آشنایی با شما یکسری باورهای محدود کننده داشتم که الان ندارم ولی الان هم نمی دونم چه برداشت اشتباهی از صحبت های شما تو ذهنم ایجاد شده فکر می کنم نکنه با ازدواج از خداوند دور بشم یا خیلی باید پرفکت باشم تا با یک آدم پرفکت ازدواج کنم در صورتی که استاد اگر فرکانس های من دیدنی باشه فقط روی خوبی ها زیبایی ها به طور کلی به سمت خداوند هست با اینکه اندام بسیار زیبایی دارم هر کسی که اندام زیبایی داشته باشه را تحسین می کنم کلا کارم تحسین کردن تعریف کردن از دیگران هست من فکر می کنم هنوزم هم خودم درونا کافی نمی بینم خیلی هم با خودم صبحت می کنم ولی خدا نکنه کوچکترین اشتباهی کنم تمام ذهنم روی اون موضوع هست می دونم از کمال گرایی هم هست

    ( من خیلی روی خودشناسی کار می کنم تا خودم بشناسم یک جورایی ذهنم خسته شده روی علایقم )ولی دارم می بینم آدم های اطرافم خیلی راحت پشت دیگران حرف می زنند یا خیلی چیزهای دیگه همه هم با آن ها خوب هستند خوب من اعمال توحیدی مثل شما خط قرمزم شده حاضر نیستم به هیچ قیمتی از آنها بگذرم در مورد درآمد محل کارم من با ساعت کار پول می دهند من این چند سال خیلی روی این باور کار کردم و عمل هم کردم یعنی 8ساعت حتی کمتر 8ساعت سر کار ماندم یعنی الکی سرکار نماندم که پول بگیرم و همش می گفتم هدایت می شم الان هم فکر می کنم باید خیلی سواد بالایی داشته باشم در صورتیکه یکی از بهترین پرسنل ها هستم خیلی هم توانایی دارم و خیلی. مسله حل می کنم در مورد باورهام خیلی با خودم صحبت می کنم الگو می یارم اینم بگم من قبل از آشنایی با شما در زمینه مالی دختر موفقی بودم با همین کار کارمندی بدون هیچ چیز دیگری هیچ کمکی تونستم رشد کنم فکر می کنم مدیریت مالیم عالیه و به خاطر صداقت و درستکاری و شوروشوقی که تو کار داشتم خانه خریدم ماشین خریدم سفر خارج کشور رفتم ولی وقتی با شما آشنا شدم معیارهام تو همه چیز خیلی بالا رفته راستش استاد من دیگه آنرژی برام نمونده روی باورها کار کنم چون تو این چند سال تمام ذهنم این بود باورهای مخرب دربیارم تو همه زمینه ها و با خودم صحبت کنم والان هم یک مدت خیلی با اشتیاق کار می کنم بعد که می بینم هیچ نتیجه نداره بی خیال خواسته می شم مثلا در مورد ازدواج می گفتم من باید تو رفتارهام هی بهتر بشم تا آدم فوق العاده بیاد تو زندگیم این طوری خودم قانع می کردم آلان دیگه چیزی برام مهم نیست فقط شاد باشم آرامش داشته باشم و مسیر الهی باشم استاد از شما سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    نسترن زارع بی نهایت آزادی گفته:
    مدت عضویت: 1925 روز

    سلام به استاد اسونی ها

    استاد از گذاشتن فایل به این مهمی سپاس گذارم .

    بریم سراغ جواب دادن به سوالات .

    هدف به پول رسیدن ودرواقع ازادی مالی ارزو همه هست تقریبا منم طی چندین سال گذشته همین

    هدف گذاشته بودم

    یادمه روزهایی بود که همسرم میخواست به ترکیه

    مهاجرت کنه و روزهایی در مورد این موضوع حرف

    میزدیم ،اوایل اشنایی باشما بودیم ،پراز انرژی

    یادمه بهش گفتم بیا یه تخصص اموزش ببینیم بعد مهاجرت کنیم ،مانه تخصص داریم ،نه زبان بلدیم .بریم اونجا چیکار؟!!!!!!!

    خدایای من چقدر باورهای محدودکننده .

    نمیدونستم با قدم گذاشتن در راه ‌خدا هم کار میشه برام هم زبان .

    خلاصه از شهر اصفهان مهاجرت کردیم تهران به امید یادگرفتن تخصص

    کلاس های که ما شرکت کردیم ساعت8 صبح

    بود تا 6 عصر !!!!

    خونه ما تا محل یادگیری 1ساعت فاصله بود اما باترافیک تا 2ساعت ما تو راه بودیم .

    روزهای اول ساعت 4 بلند میشدم واماده میشدم .

    بامترو گلشهر خودمو به تهران میرسوندم .تا به کلاس ساعت 8 صبح برسم

    بعد دیگه باماشین میرفتم وخلاصه هرجوری بود

    تمام تلاش فیزیکی کردم

    دوری از شهر وخانواده بگیر

    تا شهرجدید و زندگی به سبک ترافیک های طولانی و ساعت کاری فیزیکی بالا

    حیران شدن یک ساعت ظهر توی ماشین که گرم شده بود

    خلاصه من تمام تلاشم کردم که به اصطلاح فنی یادبگیرم ،خیلی باجزییات گفتم ولی کسایی که در شهر هشتگرد باشن ،میدونن از هشتگرد تا میرداماد تهران چقدر فاصله

    هرجور بود باماشینخودمون،بامترو ،بااتوبوس .

    میرفتم ،هم کارهای خونه انجام میدادم،هم باتمام

    دل وجون به کلاس هام میرفتم ،کلی هم هزینه .کلاس وهزینه موادش شد .

    استادوقتی درمسیر هدایت،مسیر الله نباشی

    زندگی زجری پایان ناپذیره بخدا.

    در اون مسیر زندگی ،باشرایط خیلی سختی کخ داشتم فکر میکردم که باید فنی داشت تا موفق شد .باورهای سیمان گونه به مغز من چسبیدن ..

    که حالا که درس ودانشگاهتو ول کردی ومدرک تحصیلی نداری،حالا حداقل به فن بلد باش

    تا موفق شی ؟!!!همه کردیت رابه خودم ،ذهنم و توانایم میدادم ومیگفتم اگه من مهارت کسب کنم دیگ تموم نعمت وثروت منو احاطه میکنه .

    هرچقدر استاد کار فیزیکی که فکر کنی کردم .

    بااین سن پایین بالاترین کارفیزیکی انجام دادم

    به حاطر تنها یک هدف،اونم پول ،وتغیر وضیت مالی

    نمیدونستم وقتی باور ها دارم کار فیزیکی انجام بدی فایده نداره

    روزهایی بوده ماشین نداشتم ومحل کارم 1ساعت فاصله داشتم ،همشو با وسایل حمل ونقل عمومی

    توی شلوغی رفتم وبرگشتم

    ظهر توی خود مغازه استراحت کردم .

    توی شغلی که دوست نداشتم کارکردم .

    گرما ،گشنگی،سرما تحمل کردم .

    کارفیزیکی وزور زدن تحمل کردم

    کارم بوتیک زنانه بود .

    رفتن به تهران 15 خردادگشتن واز خستگی توی پارک خواب م برده هااا

    هم همه چی هم پولمو هم وقتمو هم چیمو گذاشتم روی هدفم

    هدفم رسیدن به یک نظم مالی،یک تحول مالی

    من میگفتم اشکال نداره میخای به پول برسی دیگ

    همه درحال کار کردن دبگ ،توام یکیش .

    بعد درس نگرفتن توی این دک شغلم .

    دیگ روزی رسید که کارفیزیکی من شدت گرفت

    در کنار شغل همسرم که فقط برای پول دراوردن .

    میوه فروشی زد کار کردم ،کار فیزیکی زیاد .

    زیاد استاد .همه کار ی که به مغزم رسید انجام دادم ،اما نشد که نشد .

    نمیدونستم انقدر ذهن من مقاومت داره .

    فکرمیکردم که باکارکردن میشه دیگ .بهترین دکور هارو برای مغازه هام زدم .

    بهترین کیفیت میوه ووقتی لباس فروشی داشتم .بهترین میوه ها .بهترین برخورد بامشتری .بهترین قبمت اما نمیشد ،بهترین هذینه کردم

    بهترین محله مغازه زدم که دیگران مثل اب خوردن .پول درمیارن

    وقتی میگم فلان جا که بورس لباسه ،نتونستم ومغازم جواب نداد همه تعجب میکنن.

    خلاصه اینکه من طی چندسال خیلی تلاش کردم .که به هدفم برسم ،فکرمیکردم نوع شغل منه که

    تعیین کننده هست ،جاخیلی همه ،دکور خیلی مهمه.

    یادمه برای خرید عمده لباس که به تهران میومدم

    بهترین بازاروبهترین لباس هارو .به قول خودم جون پسندترین لباس هارو میووردم .

    ساعت ها راه میرفتم ومیگشتم تا پیدا کنم ،تا مشتری بپسندها ،استاد چی بگم واقعا الان که فکر میکنم در حد یه کارگر معدن کار کردم .

    بنظرم من قدرت به هرجی دادم جز خدا وخودم .

    به مردم به جنس بازارو…..

    دیگ این اواخر من برگشته بودم اصفهان فن طلاسازی که توی تهران یادگرفته بودم بهم کاری نداد اصلا گنگ بودم توش

    کلی در طول دوسال من 3تا مغازه تجهیز کرده بکدن البته باهمسرم و3تا به مشکل خورد

    در صورتی که تمام تمام تمام تمام تلاش هامو انجام دادم ونشد من فقط تلاش فیزیکی کردم ..من حتی این اواخر رب خانگی ،نرشی خانگی.درست میکردم ومیفروختم فقط به دلیل .اینکه من باید کار کنم تا پول بیاد .

    کارم شده بود تلاش های فیزیکی وتمام

    الان واقعا خودمو سپردم به خدا بسه دیگ ..

    بدون هدایت خدا قدم برداشتن اشتباه محضه

    باکله خود ادم رفتن جلو فقط شکسته .

    بسه دیگ اینقدر شرک وبی ایمانی ..

    بسه اینقدر زورزدن

    بخدا ادم هایی میشناسم چقدر راحت وباکمترین کار فیزیکی پول میسازه

    دوست همسرم که مغازه داره بازدن فیلم روی فلش برای خودش پول خیلی خوبی میسازه

    یادمه وقتی مغازه میوه فروشی بابهترین دکور بابهترین وسایل وهمه نو نو بودن .بهترین جا .بهترین میوها خداشاهده بهترین خودمونوارایه دادیم نسبت به محل زندگیمون که جاهای خوب اصفهان همزمان یه مغازه حدود 15 متراگه بشه

    با دکور داغون وکیفیت متوسط افتتاح شد .الان مادیگ مغازه جم کردیم ولی اون اقا توهمون محله راضی ،همش میگم بابا کارماکه خیلی عالی بود چرابرااون شد برامانشد ؟؟؟

    استادعزیزم ادم هایی هستن خیلی راحت پول به دست میارن با چشمام دیدم ،مثل اب خوردن .

    با یه اعتماد به نفس بالا ،چی بگم

    زندگی خیلی قشنگ به ادم درس میده

    دیگ واقعا از کار فیزیکی خسته شدم

    به قول شما مشکل ما ذهن و باورهامونه

    منی که تمام تلاش غیر فیزیکی بود

    پول. سرمایه،وقت،خودمو ونوع شغل همه همه گذاشتم نشد

    باورهای اشتباه زیادی دارم

    1-باور شرک که واقعا ادمو نابود میکنه

    شرک به مشتری ،شرک به صاحب مغازه

    شرک به همه چیز وهمه کس

    2-ایمان واقعی نداشتن به خدا ونسپردن خودت به خدا تلاش های طاقت فرسا وبه قول خودم باکله خودم جلو رفتن چیزی برام نداشت جز تلف شدن عمر وجوانیم همه اینا که میگم توی سن 25تا27سالگی رخ داده

    3_برای موفق شدن باید زجر کشید

    4-برای موفق شدن باید تلاش کرد تلاش کرد وتلاش کرد

    5-بدون تحصیلات ونداشتن فنی نمیشه موفق شد 6-چیزی به نام اسونی من نمیشتاختم همه چیز سخت پیش بره تا برام عجب نباشه اسونی در کار نبود ،نابرده رنج ،گنج میسر نمیشود

    7-نمیشه همه چیز باهم خواست وداشت

    8-برای رسیدن به پول نمیشه جوان بود

    9-برای رسیدن به پول باید زمان بگذره

    10-برای رسیدن الکی که نمیشه ،باید پدرت دربیاد

    11-عدم احساس لیاقت ،چرا باید پولدارشم ،من که لیاقت ندارم

    12-ادم های پولدار فرق دادن خیلی خاص اند

    13-ادم های پولدار ایدهای خاص دارن

    14-قبل ها میشد پولدار شد الان نمیشه دیگ

    15-برای پولدار شدن سرمایه زیاد میخاد

    16-نمیشه با گمترین کار فیزیکی پولدار شد

    17-خدا برا اونا خواسته برا من نمیخاد

    18-ارزش و لیاقت خودمو ندونستن ،ارزش واقعی خودمو نشناختن وخدای درون نشناختن

    19-ترس از پولدار شدن ،انگاری نمیخام ناخوداکاه وارد دنیای پول شم ،فکرمیکنم دنیای ترسه

    20-ترس از دزدیدن اموال

    21-به شدت دوست دارم ناخوداگاه ابن وضعیت حفظ کنم وباهاش سازگاری کنم

    22-ادمی خوبه که قناعت داشته باشه

    23-کمبود ،باور کمبود ،که خداراشکر بهتر شدم

    24-نمیشه بدون سرمایه اولیه موفق شد

    25-و…………..

    خلاصه اینکه خدایا هر خیری از تو به من برسه من فقیرم

    جای ادم میرسه که دیگ میگه بسه ،بزار خدا بیاد جلو

    استاد اگ درمورد ترمز ها بیشتر بگی برامون واقعا خوشحال میشیم وپیشاپیش به خاطر اینکا فایل جدیدی در باره کامنت های بچه ها و برسی اونا میذارب سپاس گذارم

    دوستتون دارم که تنها کسی که گفت اسونی شما بودی،تنها کسی که گفت میشه توی مسیر رسیدن به خواسته سوت زد و شاد بود شما بودی

    بقیه فقط از ترس ،عجله ،و……کمبودحرف میزنن .بازم میگم دوستت دارم ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    محمد توقع همدانی گفته:
    مدت عضویت: 1932 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    بازهم خدارو شاکرم به خاطر وجود شما استاد عزیزم

    ممنون که هستید و این آگاهی ها رو در اختیار ما می گذارید

    برا من هم خیلی سوال بود که چرا به خیلی از خواسته هام نرسیدم با وجود اینکه خیلی براش تلاش کردم توی بحث ثروت مالی اون هدف هایی که توی ذهنم بود بهش نرسیدم

    به قول شما اکثر خواسته هام هم مالی بوده و یک سری هدف های مالی داشتم از 10 سال پیش که متاسفانه خیلی کند بهش رسیدم و در بعضی موارد اصلا نرسیدم

    من یه زمان کار پخش محصولات آرایشی بهداشتی داشتم و به شهرهای مختلف محصول میفروختم و چک دریافت میکردم که متاسفانه توی یک معامله که سود خوبی هم میخواست بهم بده کل چک برگشت خورد و هیچ وقت هم نقد نشد و بعد از اون هم هیچ وقت شرایط مالی خوبی پیدا نکردم

    یا توی یه کار دیگه که از 16 سال پیش دارم انجامش میدم و چاپ عکس روی کریستال هستش در 3 سال اول خیلی خوب نتیجه گرفتم ولی آرام آرام روند کارم خوابید و الان در شرایط خوب اون موقع نیستم، با وجود اینکه کارم تکه و شاید بیشتر از 5 نفر در کشور از کار من ندارن ولی خب هنوز رشد خوبی نکردم

    در جواب سوال دوم اینکه در همون کار پخش خیلی از همکار ها بودن که با تلاش کمتر از من نتایج بهتری میگرفتن و به راحتی جنس هاشون نقد میشد چک برگشتی نداشتن و تلاش فیزیکی کمتر نتایج خیلی بهتری میگرفتن که این مربوط به 5 سال پیش میشه

    همیشه هم سوال بود برام که من که بیشتر دارم کار میکنم چرا اون راحت تر جواب میگیره ؟؟

    یا در کار کریستال خودم بعضی افراد هستن که با محصولات مشابه من دارن نتایج خیلی بهتری میگیرن البته اینم بگم که در کار خودم هنوز کسی رو ندیدم که نتایجش از من خیلی بهتر باشه ولی در کارهای مشابه دیدم افرادی رو که خیلی مشتری زیاد دارن و به راحتی سفارش میگیرن و درآمد های خوبی هم دارن

    و اما جواب سوال آخر

    من خودم فکر میکنم یکی از ترمزهای اصلی من این باشه که مشتری برای کارهام خیلی کمه و اینکه مردم هزینه نمیکنن برای کارهام

    یکی دیگه از ترمزهام اینه که انجام سفارش مشتری برام خیلی سخته و زمان بر هستش و من نمیتونم به خاطر زمان بر بودن آماده کردن سفارش ها درآمد مثلا میلیاردی داشته باشم

    یا یکی از ترمز هام شاید این باشه که مغازه ندارم چون الان در فضای آنلاین کار میکنم و چند سالی هست مغازه رو جمع کردم و میگم مردم کمتر اعتماد میکنن

    یکی دیگه از ترمز هام اینه که مثلا مشتری اگه سفارش بده امکان داره از کارش راضی نباشه و بخواد محصول رو پس بده

    یکی دیگه از ترمز هام اینه که شاید کیفیت چاپم خوب نشه و کیفیت بالایی نداشته باشه

    یکی دیگه از ترمزهام اینه که فروش در فضای مجازی رو بلد نیستم خیلی و ایده برای کسب و کارم ندارم

    یکی دیگه از ترمز ها شاید این باشه که اگه سرم شلوغ بشه نمیتونم یک نفری پاسخگوی مشتری ها باشم

    یکی دیگه از ترمز های مهمم که به کسب و کارم ربطی نداره و یک ترمز اساسی در کل زندگیم بوده و خیلی دارم روش کار میکنم اینه که وقتی پولی دستم میاد با خودم میگم باید مراقب خرج کردنم باشم چون زود تمام میشه و باز بی پول میشم

    استاد الان که اینارو نوشتم هیج فک نمیکردم اینقدر ترمز داشته باشم ولی به لطف سوال خوب شما وقتی شروع کردم به نوشتن توی ذهنم این ترمز ها آمد و نوشتم و میخوام از همین الان روی این ها کار کنم و مطمئنم اگه اینارو درست کنم جریان ثروت خیلی راحت تر از قبل وارد زندگی ام خواهد شد مثل شما

    واقعا سپاسگزار خداوندم به خاطر وجود شما و درسهای شما

    براتون آرزوی عشق و سلامتی دارم

    در پناه الله یکتا شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1568 روز

    به نام خدای فراوانیها

    سلام به همه عزیزانم

    چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟رسیدن به موفقیت مالی و کسب و کاری که مال خودم باشه من خانمی بودن بدون درآمد که حتی برای شارژ گوشی و اینترنت باید از همسرم پول میگرفتم و همیشه باورم این بود که همسرم اجازه کار کردن و داشتن درآمد رو به من نمیده یک روز در تلگرام یک کانالی بود با عنوان قانون آفرینش من دوره رو هر روز یک جلسه و یا هر دو روزی یک جلسه رو گوش میدادم خیلی تاثیرات خوبی در زندگی من داشت و من فهمیدم که این موضوع که همسرم مانع رشد من هست یک باور هست و با همسرم مطرح کردم که میخوام درآمد داشته باشم و شروع کردم خیلی مصمم و محکم ، من به درآمد رسیدم و این شروع آشنایی من با استاد بود تا بعدها که این دوره تمام شد دوره ثروت در همون کانال گذاشته شد و من جلسه اول رو گوش دادم و چون میخواستم بیشتر با استاد آشنا شم هر جا اسم استاد عباسمنش بود عضو میشدم تا اینکه توی یک فایل شنیدن که استاد گفتن من راضی نیستم کسی از دوره های من استفاده کنه بدون پرداخت بها و تمام دوره ها فقط و فقط از سایت به فروش میرسه تازه فهمیدم استاد سایت دارن و محصولات بهایی دارن خیلی برام سخت بود که اون کانال حذف کنم چون نتایجی در زندگیم وارد شده بود و همه چی خیلی عالی شده بود روابطم و حالم و درآمدم و تازه قصد شروع دوره ثروت رو داشتم اما کانال رو حذف کردم و چندین بار سعی کردم وارد سایت بشم اما به خاطر ترسهای که داشتم پشیمون شدم و بالاخره با پا گذاشتن رو ترسها وارد کانال شدم و خدارو شکر من اون ادم چند سال قبل نیستم و کلی متفاوت فکر میکنم و عمل میکنم و زندگی میکنم

    به نظر خودم من باید اون دوره قانون آفرینش رو دریافت میکردم که مسیرم تعقیر کنه البته وقتی وارد سایت شدم این دوره در سایت نبود و بعد با به روز رسانی روی سایت گذاشته شد

    اما من هنوز آماده دریافت دوره روانشناسی ثروت نبودم

    من از اون موقع تا به حال پیشرفت‌هایی داشتم اما اونی که میخوام هنوز نشده منی که همیشه موجودی کارتم صفر بود الان به لطف خدا در کارتم پول دارم من که شارژ و اینترنتم رو همسرم باید تهیه میکرد حالا گاهی من براش میگیرم رفتن به تفریح با فرزندانم که آرزوی هممون بود الان تحقق پیدا کرده و کلی از آرزوهامون تیک خورده همه به لطف خدای مهربانم که همیشه با لبخندی مهربان من رو همراهی میکنه

    من همیشه آرزوم یک چیز کلی بود خرید یک خونه بزرگ و تمیز و با تمام امکانات اما کم کم متوجه شدم من باید هدفهای کوچک بنویسم و به دست بیارم تا به اهداف بزرگم برسم به لطف خدا از اول سال تا حالا دو تا از خواسته هام تیک خورده. اما در مورد ثروت توی این چند مدت پیشرفت چشمگیری نداشتم

    2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟

    وقتی صحبت‌های آقای عطار روشن رو گوش میدادم خیلی ایشون رو تحسین کردم که در مدت کمی تونسته بودن کلی موفقیت مالی به دست بیارن و در امدشون رو حتی از کاری که فکر میکردن باید توی همین شغل پیش برن بیشتر کرده بودن و مسیر زندگیشون و کار مورد علاقه شون رو پیدا کرده بودن

    3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟من هر کاری برای داشتن درآمد بیشتر میکنم و میدونم که باورهایی هست که باعث میشه اجازه ورود ثروت رو بیشتر از این ندم من میدونم با ثروتمندتر شدنم خیرتر میشم و خداوند هم میخواد که من ثروتمند شم و راهای زیادی سر راهم قرار داده و مسیرهایی رو طی کردم اما باورهایی هست که اجازه دیدن راههای ثروت بیشتر رو به من نمیده همیشه این صحبت استاد که در قرآن هم اومده در ذهنم هست که خداوند از جایی که باور نمیکنی بهت روزی میده من میدونم که مسیری خیلی راحتر و لذت بخش‌تر برای ثروت بیشتر هست که من هنوز متوجه اون نشدم نمیدونم چه باوری در ذهنم هست که مانع حرکت بیشتر رو به جلوی من میشه گاهی به خودم میگم من با تهیه یک دوره از استاد میتونم موفقتر بشم چون اون مدت که از قانون آفرینش استفاده می‌کردم کلی دنیای من متفاوت شده بود

    به امید هدایت الله

    خدایا ما را هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای نه آنان که غضب کرده ای و نه گمراهان آمین یا رب العالمین در پناه‌ خدای مهربانم باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    امین خسروی گفته:
    مدت عضویت: 2159 روز

    سلام و وقت بخیر شادی برای استاد عزیزم و بانوی زیبا شایسته عزیز و تمام دوستان عزیزم

    اول بگم عجب منظره خوشگل و هوای زیبا خوبی چقدر هوا و نور مناسب بود برای گرفتن این فایل و تشکر میکنم از خانم شایسته عزیز که کار فیلم برداری این فایل رو به عهده میگیرند و با تمام ذوق و سلیقه برای ما فراهم میکنند. یه سپاسگذاری هم بکنم از شرکت سونی یا هر شرکتی که این لرزشگیر دوربین رو اختراع کردند واقعا یه ویدیو که لرزش داره با یه فایلی که موقع حرکت با یه دوربین با قابلیت لرزشگیر چند محوره داره زمین تا آسمونه این رو برای این گفتم چون همین فایل زیبا رو ما میتونیم در نهایت کیفیت ببینیم .توسط استاد و مریم خانم.

    موقعی که من داشتم اول های فایل رو میدیدم گفتم این ابرها انگار وایسادن بعدش ببارن چون استاد بارها گفته اینجه آب هوا یه طوری هست که برای پنج دقیقه بعد هم نمیشه پیشبینی کنی

    اما اگه حس و باور درست داشته باشی در زمان درست و مکان درست کار به موقع رو انجام میدی که با باورهای استاد و اشتیاق ایشون برای گرفتن این فایلها خروجی برای ما داره که هر چند وقت یکبار در سایت با فایلهای رایگان یا محصولات جدید یا بروزرسانی اونها میبینیم.

    در باره سوال شما استاد عزیز بخوام از خودم بگم باید بیل کلنگ بردارم شایدم لودر بولدزر که بریم کند کاور کنیم برای یافتن ترمزها. ترمزهای که اصلا به عنوان ترمز نمیبینیم. در صورتی که همیشه جلوی چشم ما هستند و برای ما عادی شده و تبدیل به عادت شده و بعدش باور که دلیل به وجود اومدن اونها هم استاد به خوبی توضیح دادند.

    من سالهاست که میخوام کسب کار اینترنتی بزنم و اقداماتی کردم از تقریبا 10 سال پیش اما به صورت جدی از سال 95 که همش شل کن سفت کن بوده یک از ترمزها که تازه چند ماهی فهمیدم ترمز بوده این بوده که این کسب کار من اینها دارند کار میکنند یه تیم حسابی دارند. یا انکه کلی باید هزینه کنی تا بتونی سایت رو اجرا کنی یا اینکه تا خرج نکنی جواب نمیگیری یا باید حتما کاربر هدفت رو اول مشخص کنی یا اینکه برای اینکه یه دوره آموزشی درست کنی باید صفر تا صد رو آماده کنی بعد روی سایت بذاری. یا برای مقالات و تولید محتوا باید کلی وسیله داشته باشی

    و کلی ترمز دیگه استاد یه مورد دیگه هم بگم که تک تک این موارد رو اجرا هم کردم اما اون خروجی رو هنوز هم ندارم صد درصد ترمز اصلی ها رو هنوز پیدا نکردم یعنی باید یاد بگیرم موانع فکری و باورهای ترمزی در مسیر رسیدن به هدفهامو ( ران شدن سایت آموزشی) پیدا کنم و به شکل درست پامو از روش بردارم خیلی مهم هست که اول متوجه بشم ترمز هست و مهمتر ان هست که چطور پامو از روش بردارم من فکر میکنم اگه پامو درست برندارم مثل مین والمرا بیاد بالا و بدتر بشه نمیدونم شایدم این هم خودش یه ترمزه …

    راجبع اینکه کسی رو دیدم که دراه به موفقیتهاش بدون اذیت شدن میرسه واقعا من جز شما کسی رو به این روانی که به خواسته هاش رسیده ندیدم. در اطراف خودم که اصلا فکر نکردم که ببینم یا جستجو کنم اما از الان بع بعد سعی میکنم و باید ببینمو تفکیک کنم کسای که راحت رسیدن و کسای که نرسیدن البته در یک موضوع.

    این بارون چقدر زیبا و دونه درشت بود اینقدر برام جذاب بود که ریختن قطرات اون رو روی سرم احساس کردم و استاد شما رو زیر این بارون تصور کردم که دارید یه فایل لذت بخش رو به کمک مریم خانم با یه چیزی شبیح پانچو میگیرید و همش لبخند هم به لب دارید موقع صحبت کردن. بارون هم به همین شدت میباره. ایشالا فایل های توی بارون و برف و شایط مختلف جوی از شما ببینم.

    با سپاسگذاری از خدواود عزیز و شما استاد عزیز و مریم خانم و بخصوص دوستای عزیز سایت امیدوارم حال همتون همیشه خوب باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: