چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-18.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-06-24 21:44:182021-11-09 05:11:00چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند بخشنده مهربان
کزو ماندگار ،این زمین وزمان
که با نام او راست گشت آسمان
که با عشق او شد جهان ،بی کران
به نام جهان بخش پاک آفرین
به راهش بود ،مردم راستین
سلام بر همگی
تمام اتفاقات زندگی ما ماهسل تفکرات،اندیشه،باور و تمرکزات ما هست
اگه در زندگی مدام گله و شکایت کنیم لاجرم از اینجور اتفاقات بیشتر و بیشتر برای ما اتفاق خواهد افتاد.
حالا ممکنه این گله و شکایت با تنهایی و خلوت خودمون باشه و یا در یک جمع یا درد و دل با یک شخص
قانون جذب هم به همین دقیقا اینجوری اشاره داره که جهان اتفاقات همگن با شرایط شما را وارد زندگیتون میکنه چه ناخواسته و چه خواسته
وقتی میشه در این جهان که جزء جزء اش براساس قانون و منطق پیش میره خوشبخت زندگی کرد چرا ما انتخاب کنیم بدبخت زندگی کنیم و بعد خودمونا آدم بدشانس بدونیم که از اول زندگی شانس نداشته و دیگران را مسئول بدبختی و ناکامی خودمون بدونیم
چرا وقتی میتونیم در مورد تک تک اتفاقات خوب زندگیمون صحبت کنیم بیاییم در مورد اتفاقات بد صحبت کنیم
چرا وقتی میشه در مورد نعمات بیکران و بیشمار خدا کرد بیاییم در مورد اون چیزهایی که ندارم گله کنیم و صحبت کنیم
بیاییم تمرین و عادت بدیم به دین زیباییها،نعمت ها و مدام و هر لحظه نقطه تمرکزمون را ببریم روی زیبایی های زندگیمون
شکر گزاری کنیم بابت پدر و مادرمون،بابت خواهر و برادرمون،بابت همسر و فرزندانمون،بابت ماشین،خونه،ویلاهامون،بابت سالم بودنمون،بابت حال خوبمون،بابت آسمون آبی،بابت فرصت زندگی،بابت چشم و دست و پا و گوش سالممون،بابت قلبمون که بی اختیار ما داره میتپه
ممکنه در زندگی اتفاقات کوچک بدی هم بیفته ولی وقتی ما تمرکزمون را از روی اون بردارم و صحبت نکنیم و توجه نکنیم بهش و در عوض توجه کنیم به شادی و خوشی هامون لاجرم اتفاقات خوب را داریم دعوت میکنیم به زندگیمون
در عوض وقتی ما در مورد مشکلات صحبت میکنیم مثله اینه که کلید زندگیمون را دادیم دست اتفاقات بد،دعوت نامه هم براش فرستادیم،در را هم براش باز کردیم و میگیم بفرمایید تو
به نام تنها فرمانروای عالمیان
سلام خدمت استادان گرانقدر و دوستان عزیزم
روز دهم از سفرنامه زندگی من
عنوان فایل:چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟
اصلا چیزی به اسم خوش شانسی یا بدشانسی اونجوری که مردم میگن نداریم چون تمامش خلق اتفاقاتی که بهش توجه میکنیم و فرکانسش رو به جهان هستی ارسال میکنیم؛به هرچیزی که توجه میکنیم 1درمورد چی صحبت میکنیم 2درمورد چی فکر میکنیم 3چه چیزایی رو میشنویم 4چه چیزایی رو میبینیم ؛ داشتم در مورد این 4 مورد فکر میکردم که ببینم عملکردم تو کدوم یکی بهتره و دیدم انصافا در مورد صحبت کردنم خیلی خوب عمل کردم از وقتی قانون شناختم و درک کردم در مورد چیزایی که میبینم و میشنوم هم خوب بودم در مورد فکر کردن هم انصافا خیلی خوب تلاش میکنم که بهتر عمل کنم ولی بعضاً نجواهای شیطانی کنترل رو از افکارم به دست میگیره و احساسم بد میشه ولی از آنجایی که الخیر فی ما وقع میدونم که اینم درنهایت به نفع من میشه و پله پیشرفت من میشه
خدارو شکر میکنم بخاطر این فایل فوق العاده و آگاهی های ناب این فایل
به نام یگانه قدرت هستی
سلامی گرم خدمت استاد عزیزم،مریم جان و دوستان جانم
رد پای دهم در سفرم به درون
هر چقدر میگذره و من فایلهای شمارو گوش میدم بیشتر و بیشتر متوجه اهمیت فرکانس و توجه میشم..چقدر حساس هست که ما توجهمون رو به کدوم سمت میدیم..چقدر باید مراقب باشیم..
من خودم جزو آدمهایی هستم که خیلی از زندگی ام در جمعی صحبت نمیکنم و حتی با خواهرم و مامانم و دوستان نزدیکم ،اونموقع که با قوانین آشنا نبودم دلیلم این بود که: زندگی من به کسی ربطی نداره و هر کس گرفتار زندگی خودشه..
در مورد اتفاقات خوب زندگی ام ،موفقیت مالی،شغلی و…اتفاقا با هیجان اونم فقط به نزدیکانم میگفتم و بهشون میگفتم بقیه نفهمن،
چرا میگفتم بقیه نفهمن؟؟؟ چون می ترسیدم قضاوت کنند و یا چشم بزنن..
چرا از قضاوتشون می ترسیدم ؟؟ چون قدرت رو در دستانشون می دیدم و نظر دیگران واسم اهمیت داشت
چرا از چشم زخمشون می ترسیدم؟؟ چون مشرک بودم و قدرت رو تنها در دستان خدا نمی دیدم
حالا که مدتی است افتخار شاگردی استاد رو دارم خیلی بهتر شدم اما هنوز جا داره خییییلی راه دارم….
موفقیتهام رو میگم با احساس خوب و پیش خودم میگم اگر کسی قرار بود چشم بخوره استاد چشم میخورد که کل زندگیشونو به نمایش گذاشتن در سریالهای سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت که خیلی از مخارج سفر یا خریدهاشون هم به راحتی و بدون ترس میگن..
این منطق خیلی کمکم کرده که باور کنم آدمها تا زمانیکه من بهشون قدرت ندم ،هییییییچ قدرتی ندارند..
همه چیز خودم هستم ، خودم با کانون توجهم.
چقدر درست میگید استاد که زمانیکه تعهد میدیم از اتفاقات بد صحبت نکنیم خود به خود چون در جستجویش نیستیم اصلا اتفاق بدی رخ نمیده که بخوایم بیان کنیم..
تجربه خودم رو بگم:
من هر وقت که متعهدانه تصمیم میگیرم که روزه کانون توجه بگیرم و فقط به نکات مثبت توجه کنم تمام روزم پر میشه از اتفاقات خوب..یعنی به بیان دیگه من در فرکانسی قرار میگیرم که میتونم این اتفاقات خوب رو و این زیبایبها رو ببینم و درک کنم.
مثلا در مسیر رفت و برگشتم ادمهای خوشحال می بینم..مغازه های پر مشتری و شیک،هوای تمیز و عالی، در محیط کارم رفتار خوب همکاران و بیمارانمون..و احساس میکنم وجودم پر از عشق شده و ساطع میشه و دریافت میکنم..اینقدر انجام کارها برایم راحت و لذت بخش میشه که خدا میدونه..
اما وقتی برعکسش باشم از زمین و زمان اتفاق بد میباره که من هر چی راجب بهشون صحبت کنم بیشتر و بیشتر میشه..
واقعا استاد عصاره تمام فایلهای شما چیز هست کنترل کانون توجه..حتی توحید هم در این عصاره میگنجد..وقتی همه چیز رو از طرف خدایم خیر ببینم و کانون توجه ام رو کنترل کنم موحدتر میشم و تسلیم تر…..واقعا که غوغا میکنه این کنترل کانون توجه..
تصمیم گرفتم دو هفته خیلی وسواس گونه توجه هم رو کنترل کنم و خدا هم به شدت کمکم میکنه..
مثلا دیروز که من روزه بودم یکی از همکارانم که خیلی منفی صحبت میکنن من از خدا خواستم که ایشون رو به کار خیر مشغول کنه که ما با هم نتونیم خیلی صحبت کنیم..اتفاقا سرمون خیلی شلوغ شد و همکارم هم خیلی درگیر کار بود..آخر شیفت گفت راستی از ظهر میخواستم ی چیزی واست بگم و شروع کرد از ی مشکل خانوادگی گفتن.همون موقع گفتم خدا جانم ی حرکتی بزن و منو رها کن..تلفن زنگ خورد رفتم پاسخ دادم..همزمان بیمار اومد پاسخشونو دادم و خودم رو به کار پرونده های بیمارهامون مشغول کردم و دیگه نرفتم سمت همکارم و اونم به کار مشغول شد و بعد هم پایان شیفت شد و خداحافظی کردیم …و به همین زیبایی خداوند حمایت میکند وقتی ازش کمک بخوایم.
دیشب موقع خواب کلی اتفاق خوب در روزم داشتم که نوشتم و برای تک تکشون شکرگذاری کردم..
خدارو شکر میکنم که قدرت خلق زندگیمون رو به ما بخشیده و ما کافیه اراده کنیم و متعهدانه عمل کنیم..
استاد عزیزم در مورد آدمهایی که دائم از مشکلات میگن و هر روز مشکلاتشون بیشتر میشه باید بگم در حال حاضر اکثریت مردم ایران متاسفانه دایما از گرانی صحبت میکنن و هر روز گرانی بیشتر میشه،،دائما از از مشکلات میگن و هر روز مشکلات داره بیشتر میشه..یعنی به نوعی همه جا صحبت از بدبختی هست،تو فروشگاه ها،تاکسی ها،،اتوبوس،،تاااااااا مهمانی ها و جمعهای خانوادگی و دوستانه که مثلا برای تفریح دور هم جمع شدند ولی آنچنان فرکانسی از بدبختی و مشکلات دارن دسته جمعی ارسال میکنند که خدا به داد برسه..
من به شخصه دارم تمرین میکنم تا میشه همه جا فایلهای شما در گوشم باشه..اگر نمیتونم فایل گوش بدم بیام تو سایت و اینطوری حواسم رو از جمع پرت کنم و باور دارم به درستی قوانین و مدار که با اینکار من روزی به راحتی از این جمعها جدا میشم همینطور که تا الان از خیلیهاشون که فکرش هم نمیکردم به راحتی جدا شدم..
امروز هم با امید به یاری یگانه قدرت جهان هستی روزه هستم و مطمئن هستم اتفاقهای عالی در انتظارم هستند..
خدایا شکرررررررت
چرا وقتی میتوانم خوش شانس باشم بد شانس باشم؟؟
من انتخاب میکنم شادی و راحتی و رفاه و ثروت و سلامتی رو..
ماااااااا انتخاب میکنم……
هورررررررراااااااااااااااااااا
ممنونم که با نگاه زیباتون نظر من رو میخونید..دوستتون دارم
استاد عزیزم بسیار سپاسگزار خداوند هستم برای وجود پر از عشق و برکت شما
مریم خوبم ممنونم برای مهیا کردن این سفر
و درود بر همه همسفران عزیزم
دوستتون دارم
در پناه الله یکتا ، روز و روزگار بر شما خوش
سلام به همه عزیزان
روز دهم سفرنامه…
دقیقا امروز توی ماشین همکارم راجع به اینکه بنزینش تموم شده بوده و دردسر شده بوده براش داشت تعریف میکرد ، یه لحظه به ذهنم اومد منم یه خاطره از این ماجرا دارم بزار تعریف کنم که صحبتمون هم ادامه دار بشه اما سریع به خودم گفتم این خاطره کاملا منفیه و توجه رو میبره روی ناخواسته ، پس تعریفش نمیکنم و هیچی نگم بهتره تا اینکه بخوام همچین خاطراتی تعریف کنم…
جالبه که امشب اومدم دقیقا فایل روز دهم راجع به همین موضوع بود ، خوشحالم که خیلی بهتر از قبل شدم اما باز سعی میکنم حتی اتفاقای کوچیک منفی رو هم تعریف نکنم و ساکت بمونم یا بحث رو عوض کنم…
” و از کلام های تو بر تو حکم خواهد شد” این جمله که فکرمیکنم برای انجیل باشه رو توی کتاب چهاراثرفلورانس سالهااا پیش خونده بودم ولی الان تازه متوجه عمقش میشم و سعی میکنم واقعا آگاه باشم به کلامم…
همونطور که حواسمون به ورودیامون هست باید مراقب حرف ها و صحبت های روزانهمون هم باشیم و آگاه باشیم به اونچه که میگیم…
سپاسگزار این همه آگاهی و این سایت و استاد و خانم شایسته و چشم های زیبایی که کامنتم رو خوندن هستم…باشد که همگان در عشق و آرامش باشند…
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
بسیاری از مواقع افراد اتفاقات زندگی و مشکلات خود را برای دیگران گفته و عده ی کمی مسایل خوشایند را برای دیگران تعریف می کنند اگر درباره ی موارد ناجالب صحبت می کنیم ناخودآگاه در شرایطی قرار خواهیم گرفت که نتایج بد و غیر منتظره ای برای ما رخ خواهد داد زمانی که در این مورد با دیگران صحبت می کنیم جهان چنین موقعیت هایی را برای ما پیش خواهد اورد اما اگر به خود تعهد دهیم که درباره ی اتفاقات ناجالب صحبت نکنیم جهان چنین اتفاقاتی را برای ما به وجود نخواهد آورد چون نمی خواهیم درباره ی آن ها صحبت کنیم در تمام زمینه ها این قانون اصلی را فراموش نکنیم فارغ از اینکه چه اتفاقی در زندگی ما رخ می دهد تنها درباره ی اتفاقات خوب با دیگران صحبت کنیم اینکه برای افراد مشکلات عجیب و غریبی رخ می دهد به این دلیل است که مرتب راجع به مشکلات خود با دیگران صحبت می کنند زمانی که درباره ی مشکلات خود صحبت می کنیم این اتفاقات برای ما رخ خواهد داد باید بیشتر مراقب باشیم و درباره ی هیچ مسئله ی ناخوشایندی هر چقدر هم کوچک باشد با هیچ کسی صحبت نکنیم و خود را متعهد نماییم تا بتوانیم به آن عمل کنیم.
_ما هم به تازگی سعی کرده ایم درباره ی مسائل ناجالب و اشخاص نامناسب صحبت نکنیم هر چند که گاهی اوقات همچنان این کار را انجام داده اما نسبت به گذشته بسیار بهتر عمل می کنیم باید از امروز بیشتر متعهد شده و رفتارهای خود را بررسی کرده و کنترل کلام خود را در دست بگیریم تا بتوانیم این عادت نامناسب را که باعث می شود اتفاقات بد را تجربه کرده و خودمان هم نتایج بد آن را بارها و بارها دیده ایم را کنار بگذاریم.
ما متعهد می شویم از امروز درباره ی افراد و اتفاقات نامناسب به هیچ وجه صحبت نکنیم و از خداوند درخواست می کنیم ما را به راه راست راه کسانی که به آن ها نعمت عطا کرده نه گمراهان هدایت کند و ما را در ترک این عادت نامناسب کمک کند.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
روز شمار روز دهم
وقتی به این موضوع فکر میکنم که به جهان هر احساسی بدی همونو گسترش میده و بهت تحویل میده عدالت این جهانو بیشتر درک میکنم به نظر ساده میاد که تو مثلا یه دونه به جهان هستی میدی و جهان رشدش میده و بهت تحویل میده
ولی اینکه تو انتخاب میکنی چه دونه ای بهش بدی خیلی مهمه وقتی از اهرم رنج و لذت استفاده میکنی میبینی که اگه یه دونه نامناسب انتخاب کنی نه تنها نتیجه ای برات نداره بلکه باید کلی وقت بزاری که یه عالمه علف هرز هرس کنی پس اینجا اهمیت انتخاب دونه که همون احساس ماست خودشو بیشتر نشون میده و این احساس ما هم در نتیجه کانون توجه ما به وجود میاد و هممون اینو تجربه کردیم وقتی حالمون خوبه بعدش چقد اتفاقات بهتری میفته و برعکسش امیدوارم هممون بتونیم به این آگاهیها عمل کنیم چون به بیان که ساده ست
درود خدمت بهترین استاد دنیا
روز شمار تحول زندگی من
روز دهم
ساعت سه نصفه شبه و چون آخر هفتست تو ویلامون با همسرم هستیم و اون خیلی آروم خابیده و صدای منظم نفس هاشو میشنوم
پنجره بازه و هوای خنک و تمیز عالی حس میکنم
در صورتی که میدونم الان داخل خود شهر گرمه و همه باید کولر بزنن
صدای جیرجیرکو میشنوم و هاپوی دوس داشتنیم کنار در خوابش برده
استاد عزیزم این فایلو تونستم با کاوش کردن تو زندگی خودم تایید کنم
من یکی از جنبه های قوی زندگیم که توش موفق بودم ارتباطم با همسرمه
ما قبل از ازدواجم مدتی با هم دوست بودیم
و از همون زمان یادمه وقتی دخترونه و با دوستام دور هم جمع میشدیم دوستام و اکثر دخترا این عادتو دارن ک رفتار پارتنرشونو باهم بررسی میکنن و در نود درصد موارد از بدیاش میگن و دردو دل میکنن و به قول خودشون به هم مشاوره میدن
ازون جمعی ک داشتیم نوبت من که میشد ناخودگاه بدون اینکه قانونو بدونم میگفتم نه ما اینجوری نیستیم و پارتنر من اتفاقا این خوبیارو داره
و جالب اینجاس الان که به اون روزا فکر میکنم همه اونا جدا شدن و یا رابطشون کج دار مریضه اما ما خداروشکر ازدواج کردیم و من از همسرم و رفتارش با خودم فوق العاده راضی ام
استاد یادمه همشون از خیانت و اینجور چیزا میگفتن اما من ناخوداگاه اعراض میکردم و میگفتم عشق من اینجوری نیست و عاشق منه و بهتر از من تو دنیا واسش نیست
و الان همون دوستام از من میخان که بهشون مشورت بدم تا تو رابطشون موفق شن فکر میکنن من رفتار یا طرز برخورد خاصی باهمسرم دارم که برام هرکاری میکنه
اما واقن اینجوری نیست چون من کامل نیستم
فقط چیزی که بوده عشق اونو به خودم همیشه تایید کردم و تو کوچیک ترین کارایی که برام انجام میده عشقو پیدا میکنم و تو ذهنم بهش لبخند میزنم
همین
یعنی اگه بره در یخچال اب بخوره و واسه منم یه لیوان بریزه بیاره ذهنم میگه ببین چقدر دوست داره
و الان که دارم مینویسم میفهمم جریان چی بوده
پس بیام تو بقیه جنبه ها هم ازش استفاده کنم
پس وقتی کسی گفت پول نیست
بگم نه ما داریم و هست
اگه ده هزار تومن اومد دستم مثل همون ی لیوان ابی که شوهرم بهم میده بهش لبخند بزنم و ثروتو تایید کنم
چقد قشنگ واقعا
چه اگاهی نابی
استاد فایلاتون فرقی نداره شش دقیقه باشه یا شصت دقیقه
واقعا ارزشمندن
دوستون دارم
شبتون بخیر
سلام سهیلا عزیز
به به چه کامنتی واقعا لذت بردم اول از اینکه همه چیز باورهای ماست و کانون توجه ما چه آگاهانه چه ناآگاهانه
بعد از این رابطه تون خیلی خوشحالم و این میشه یه الگو برای من و بقیه دوستان که رابطه خوب بی نهایته
و تحسین میکنم شما رو که همین الان هم که همسرتون خوابه باز هم دارین به زیبایی هاش توجه میکنید
و این مثال آخریه که دیگه عجب حرفی بود و خیلی میشه با این نگاه تغییرات بزرگی ایجاد کرد
خدایا شکرت
بسم الله الرحمن الرحیم
شانس
خوش شانسی و بد شانسی
باور به بد شانسی اتفاقات بد بیشتری را برای انسان رقم میزند و باور خوش شانسی یک باور تقویت کننده است.
اینکه انسان به دست خودش این اتفاقات را برای خودش رقم میزند شگفت آور است.
همه زندگیش دست خودش است و حتی خوش شانسی و بد شانسی اش را هم می تواند کنترل کند.
با یک نگاه اجمالی به ادم ها میشود فهمید همگی تا حد متعارفی نیاز به دیده شدن دارند حتی در بچه های کوچک نیز این موضوع را میشود دنبال کرد . در واقع انسان ها از نظر روانشناختی یا جلب توجه مثبت دارند یا منفی .
جلب توجه مثبت یعنی اینقدر به خودت مطمئن هستی و اعتماد به نفس داری که از خوبی های زندگیت تعریف کنی و جلب توجه منفی یعنی به هر قیمتی نگاه ها کمی به سمت تو باشد و صحبت ها کمی از تو.
چون اتفاق جالب و زیبا یا دهن پر کنی برایت نمی افتد با تعریف کردن از اتفاقات عجیب و ناجالب این کار را می کنی.
به عقیده من این یکی از ریشه های صحبت کردن مداوم از ناخوشی هاست.
حالا می خواهیم این سلسله اتفاقات نا جالب را قطع کنیم و سلسله اتفاقات جالب جایگزینش کنیم .
در مرحله اول آرام سکوت کنیم ، چون هنوز ذهنمان آماده نیست از اتفاقات خوش بگوید و همچنین نیاز دارد تمرین کند از اتفاقات ناخوش نگوید ، گام اول سکوت است . بعد که ذهنمان آرام شد
مرحله بعد ایجاد باور خوش شانسی است ، چطور؟
با صحبت کردن و مرور کردن خاطراتی در گذشته که شادی بخش و خوش بودند . ذهن دنبال پاداش گرفتن است وقتی ببیند با تعریف اتفاقات خوش مورد توجه قرار می گیرد ، پاداش دریافت می کند حالا کار ما این است که آگاهانه این کار را انجام دهیم .
با گفتن و تکرار اتفاقات خوش گذشته تمرکز ما می رود سمت نکات مثبت زندگیمون و ذهن خوشش می آید که لذت ببرد دنبال خوشی است پس می گردد و اتفاقات شاد و لذت بخش بیشتری را از فایل های مغز بیرون می کشد نتیجه این میشود که وقتی به افکار مثبت بیشتری فکر کند فرکانس مثبت بیشتری می فرستد و همان انتظار ما که ایجاد سلسله اتفاقات مثبت بود رقم می خورد که بقیه به این می گویند خوشانسی .
خداوندم! ربم! مالکم! سرورم ! یارم! پشت و پناهم! قدرت عالم !ای که همه چیز تویی و غیر تو هیچ نیست! منو عاشق خودت کن.
قدرت درک و عمل به این آگاهی ها را به من عطا کن که تو بر کاری قادری
انک علی کل شیئ قدیر
به نام ایزد منان
سلام درود خدمت استاد و خانوم شایسته عزیز و همسفران راه سعادت و خوشبختی
چقدجالب این فایل نشانه من بود امروز و چقدر هدایتی منو به سمت نشانه هدایت کرد خداوند مهربان و یاد آور شد که این قانون خداوند بی نقص و دقیق هست
داستان از اینجا شروع شد من امروز به طور اتفاقی یه کار فرمای سابقمو دیدم بعد از چند سال آقا بعد از احوال پرسی واین حرفها از ش سوال کردم چه خبر دیگه. این طرف انگار منتظر بود من سوال کنم شروع کرد از بدبختی هاش تعریف کردن که فلان شد بیسار شد سرم کلاه گذاشتن بیچاره شدم این مملکت نیست مردم همه کلاهبردار شدن دزد زیاد شده اینجا دیگه جای زندگی نیست ازاین حرفها آقا من که ازاین قانون خبر داشتم که از کجا آب میخوره این بدبختی هاش هی من موضع عوض میکردم هی میخواستم پیچونم زودتر تمام شده این حرفها آقا این ول کن ماجرا نبود مثل اینکه آنقدر برای اطرافیانش این حرفها زده بود دیگه اونهام خسته شده بودن ازاین حرفهایش. انگار گوش مفت گیر آورده بود هی میخواست درد دل کنه هی ازمن سوال میکرد تو چه خبر من ازم اتفاق های خوبم تعریف میکردم اونم با لبخند ملیحه میگفت توهم امروز آمدی مارو افسرده تر کنی . بعد خودش متوجه شد که من زیاد راغب نیستم به شنیدن داستان زندگیش کم کم بعداز یه 40 دقیقه گپ و گفتگو خدا حافظی کردیم من تورا داشتم با خودم در مورد این آدم صحبت میکردم که چقدر بدشانس بود این حرفها که من پیش خودم گفتم ایوال مهرداد خوب درس یاد گرفتی که تو این بادی حرفهای بیخود گرفتار نشدی وگرنه توهم از بدبختی میگفتی ازش حال و احساست بد میشد وپیش خودم گفتم. این است رو خودت کار کردن میان کسیکه می دونه از کلام خودت بر خودت حکم میشود وکسی که خبر نداره از قانون خداوند واین فایل نشانه امروز وای چقدر با اتفاق امروز من یکی بود انگار خداوند به من پاداش داد. گفت مسیرت درسته من باتعهد محکم تر ادامه میدم برای دیدن زیبایی بیشتر و تعریف کردن از زیبایی و اتفاقات خوب ونکات مثبت در زندگیم . موفق موید باشید
سلام بر استاد مهربانم
واقعا استاد این یک مورد من خودم دیگه مدرک دکتراش گرفته بودم خخخ
فقط دهن باز میشد که تعریف کنه مشکلات و سختی ها رو یعنی من یادم نمیاد یه دفعه حرف خوبی زده باشم یا بخام یه چیز خوبی تعریف کنم
وچقدر عالی استاد گفتید که اگر میخایید پیشرفت خودتون مقایسه کنید با قبل خودتون خودتون رو مقایسه کنید و من تو همین یک مورد خدا رو شکر خیلی بهتر شدم یعنی تا حد امکان سعی میکنم زیاد حرف نزنم چون به این نتیجه رسیدم کسی که زیاد حرف میزنه ذهن ناآرام وشلوغ و آشفته ای داره و اگر خاستم حرف بزنم آگاهانه سعی میکنم نکات خوب بگم مثلا ما یک ساله مشغول بنایی هستیم وای خدا میدونه اگر کسی میپرسید خب چه خبر از بنایی ، ساختمونتون به کجا رسید؟
دیگه من شروع میکردم از بنا وشاگرداش که نمیان اذیت میکنن بد قولن و….همینجوری میگفتم ولی الان کسی میپرسه خیلی آگاهانه میگم خدا رو شکر خوبه همه چیز هم زیاد حرف نمیزنم هم واقعا همه چیز داره خوب پیش میره اون بنای قبلی که بسیار بدقول بود رفت و به جاش یکی دیگه اومده خیلی سریع و تمیز و بی سروصدا داره کارش انجام میده
بعد من میبینم و از خودم میپرسم آیاواقعا تغییری در بیرون اتفاق افتاد یا من نگاهم رو عوض کردم دست از غر زدن برداشتم و سعی کردم توجه کنم به زیبایی ها و جهان خیلی زود جواب میده این واقعا امیدبخش ترین قسمت دنیاست که وقتی کار کنی رو خودت و از درون عوض بشی جهان واقعا بیرون برات درست میکنه واقعا دستان خداوند جوری به کمکت میان که تعجب میکنی اصلا گره ها باز میشه و من این در جریان ساختن خونه خودم دیدم آدمهای بد قول و ناوارد رفتن خدا کسانی رو فرستاد از طریق یه غریبه که من اصلا فکرمم خطور نمیکرد چقدر کمک کردن چقدر تلاش کردن کارامون زودتر تموم بشه و اینا وقتی اتفاق افتاد که من دست از ناشکری و منفی نگری برداشتم و سعی کردم آگاهانه یه کاری بکنم متفاوت با قبل خودم
و اینکه خیلی از آدمهای اطرافم هستن که میگن وقتی خدا شانس تقسیم میکرد ما ته صف بودیم به ما هیچی نرسید ما بدشانس ترین آدم روی زمین هستیم و من واقعا زندگی فلاکت بار بعضی آدمها که به قول معروف از درودیوار براشون بلا میباره رو میدیدم میگفتم واقعا راست میگن اینا خیلی داغون وبدشانس هستن اما الان که به لطف خدای مهربان و به لطف استاد عباسمنش عزیزم میفهمم جهان همه انرژی و ما فرکانس هستیم زندگی این ادمها رو با نگاه دیگه میبینم میفهمم اینا شب و روز مینالن با خودشون با بقیه با خدا از همه شاکی ان از خدا از دولت از مردم این قسمت دیگه از خودشون شاکی نیستن چون حس میکنن قربانی هستند و خدا رو شکر اینا برام نمونه واضح عدل الهی هستن که از هر دست به جهان بدی از همون دست میگیری هر جوری به جهان نگاه کنی همون جهان بهت نشون میده مثل یک آیینه
خدایاشکرت
چقدر برای این آگاهی ها از شما ممنونم استاد مهربونم
خدایا شکرت
الحمد لله کما هواهله