چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)

1284 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Wahab گفته:
    مدت عضویت: 756 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم و شما دوستان

    در جامعه ی ما گویا این فرهنگ شده که وقتی در مجلسی، دور همی یی، با دوستی، رفیقی یکجا میشیم محور بحث و صحبت ها

    یا مشکلات و اتفاقات بد زندگی خودما و انداختنش به گردن دولت،ملت، پدر و مادر، و خلاصه کسی غیر خودمان

    و یا انتقاد و ایراد و بد گویی از فلان کسی که درآنجا نبود.

    و منم که در همچو جامعه یی بزرگ شده ام و ازین قاعده مستثنی نبودم.

    تا جایی که یادم میاد همواره اتفاقات بد زندگی و مشکلات را با همدیگر، هم با هیجان و هم به شکل گله کنان از روزگار که هعییی این روزگار با ما سر سازش ندارد، صحبت میکردیم.

    که فکر میکنم یه جورایی حس ترحم همدیگر را برمی انگیختیم که

    اگه تو اینقدر بیچاره یی من از تو بیچاره ترم

    اگه فلانی با تو اینقدر بدی کرده با من بیشتر بدی کرده

    اگه تو اینقدر بدهکاری من از تو بدهکار ترم

    و حرفهایی ازین قبیل

    و مدام در حال صحبت و توجه به مشکلات زندگی بودیم و این نوع اتفاقات بیشتر هم رخ میداد

    در واقع اتفاقات مثبت و خوب زندگی را نه ما میدیدیم و نه به چشم میامد،

    از بس که دنبال این بودیم که قرار است چه اتفاق بدی رخ بدهد.

    و کلام ما و کانون توجه مان اتفاقات زندگی مارا رقم میزد.

    ولی

    خدا را شکر از وقتی که آگاهانه و در حد توان، توجه ام را گذاشته ام بر نکات مثبت زندگیم، نعمت هایی که دارم و مدام خداوند را بخاطر آنها سپاسگزاری میکنم،

    و از مجالسی که بقیه از اتفاقات منفی و مشکلات شان صحبت میکند، دوری میکنم و در خلوت خودم روی برنامه های سایت کار میکنم،

    خداروشکر اتفاقات مثبت زندگیم بیشتر و بیشتر شده و اتفاقات منفی که چشمگیر باشد رخ نداده است،

    این در حالیست که من هنوز اول اول راهم

    و هر روز بهتر از روز قبل میشوم

    و خداوند را بی نهایت سپاسگزارم

    و از استاد عزیزم هم بی نهایت سپاسگزارم که ما را از قوانین هستی آگاه میکند.

    در پناه الله یکتا شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    امیر تابع گفته:
    مدت عضویت: 3554 روز

    به نام خدا

    سلام به استادعزیزم و خانم شایسته و همه دوستان

    روزشمار روز دهم

    امروز این فایلو گوش دادم و به خودم قول دادم که تحت هر شرایطی در مورد ناخواسته هام با خودم و دیگران صحبت نکنم و حتی اگه با تضاد و ناخواسته‌ای در زندگی روزمره روبه رو بشم خواستمو بشناسم و از خواسته ام چیزی که میخام با خودم صحبت کنم و فرکانسشو بفرستم.

    و از این روز به بعد وقتی با دوستان یا همکاران یا آشنا روبه رو میشم طبق عادت اونا میپرسن اوضاع چطوره خوبی و منم خواهم گفت خداروشکر خوبم اوضاع هم خوبه عالی . و از اوضاع کار و جامعه و غیره صحبت نمیکنم و تعهد میدم به خودم و حتی اگه طرف مقابلم خودش صحبت منفی بکنه من موضوع و عوض میکنم و اگه دیدم خیلی مایل به حرف زدن منفیه و گله و شکایته راهی پیدا میکنم که از پیش اون شخص برم . و اگه از جایی رد بشم و اتفاقی بد اتفاق افتاده‌ باشه رومو برگردونم و از اون محیط برم .

    خیلی اتفاقات ممکنه تو روزمون و زندگیمون اتفاق بیفته ولی من آگاهانه میخام با توجه به نکات مثبت و حرف زدن و فکر کردن درباره اونها فقط اتفاقات خوب برام بیفته .و زندگیم و خودم جهت بدم با کانون توجهم به صورت آگاهانه و تکرار مداوم.

    در پایان خداروشکر میکنم.

    مرسی از استاد و همه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 638 روز

    به نام خداوند جان

    درود بر استاد گل و دوستان عزیز

    من هیچ گاه تو زندگیم به شانس اعتقاد نداشتم اما فهمیدم بله شانس وجود داره چطور؟

    وقتی خودتو ادم خوش شانس بدونی، یا دنبال نکات مثبت باشم اتفاقات خوب میوفته و بر عکس ، مثلا یه دوستی داشتم خودشو تمرین داده بود و خودشو خوش شانس میدید بعد میگفت در همه جا واسه من جا پارک پیدا میشه و میرم تو شهر برای کار بانکی میبینم ماشینی از پارک اومد بیرون و من رفتم ماشینو راحت پارک کردم و اتفاقات جالب براش رقم میخوره.

    یکی از دوستانم میخواست بره اونور مرز و پاسپورتش تاریخ کمتر از 6 ماه داشت که طبق قانونش نمیذارن بری باید اونور و این اومد گفت من میرم و اینقدر برا خودش باور ساخت که بااین اینکه از نگاه کردن ولی گیت دو کشور نفهمیدن و رد شد

    شنیدم که ادم های که خودشو بد شانس میبینن به این باور هستن که اکه صدتا شمش طلا از اسمون بباره یکی نمیوفته روی ما و اگه یک سنگ از اسمون بیاد میخوره تو سرما

    و این طرز تفکر باور اشتباهی هست که خیلی بده

    چندتا از همکارام هستن،

    هر روز در مورد مسائلی که اتقاق افتاده به طور منفی صحبت میکنن و دقیقا این افراد اتفاقات بد واسشون میوقته یا به مشکل میخورن و دوباره همین رو تعریف میکنن یکی موتورش رو میدزدن یکی خونش اتیش گرفته و یکی ماشینش خرابه همیشه و کارش گیر میکنه هر جایی،

    واسه من دقیقا خود قانونه که از هرچی صحبت کنی و فرکانسشو بفرستی چه با خودت اروم و چه با دیگران با صدای بلند دیر یا زود تو زندگیت میبینی چه خوب باشه چه بد باشه

    پس منم سعی میکنم ازشون دور باشم و تو بحث هاشون شرکت نکنم و قانون رو به خودم یاد اوری میکنم که مواطب ورودی هام باشم

    پر پناه خدا پیروز و سربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 819 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم

    سلام به عزیزان جان دراین سایت معنوی

    خدایا شکرت فایل دهم از سفرنامه

    خدایا شکرت که مرا به این مسیر زیبا هدایت کردی

    چرا بعضی آدمها بد شانس هستند؟

    این شانس نیست که سرو کلش پیدا میشه

    این ماییم که بد شانسی و خوش شانسی رو خلق میکنیم

    اگر ما بپذیریم که خودمون خالق زندگی خودم مون هستیم دیگه تمومه

    هر اتفاقی به واسطه افکار و کانون توجه و احساس و اندیشه های ما داره خلق میشه

    خب وقتی من اینو می‌دونم. در میان ناخواسته هام بیام روزه سکوت بگیریم

    کنترل ذهن کنم

    توجهم رو ببرم روی خواسته ها و زیبایی ها

    بخدا اگه با تضادی فقط به اطرافمون نگاه کنیم سرشار از نعمت و زیبایی هست که اگه به اونا توجه کنیم جهان هم پاداش میدهد و اون تضاده میشه نقطه عطفی میشه سکوی پرشی برای ما

    استاد من از همون اولم با اینکه قانون رو نمیدونستم خیلی راجع به اتفاقات زندگی ام با خانواده ام نمیگفتم نمی‌گم صد در صد ولی واقعا همونایی هم که نگفتم قشنگ متوجه میشدم چون من زیپ دهنم رو بستم جلوی خیلی از اتفاقات دیگه رو گرفتم

    خدایا شکرت چقدر از یه سری کارهام راضی هستم

    والانمدبه خاطر تمام اتفاقات گذشته ام سپاسسسسسگزارم که مرا بزرگتر و قوی ترم کردند

    الآنم که آگاه ترم به قانون آگاهانه زیپ دهنمو می‌بندم و هر جا لازم باشه راجع به اتفاقات خوب حرف بزنم .

    و توجه و کانون تمرکزم و افکارم رو ببرم سمت داشته ها و احساس خوب و آرامش را بیشتر دعوت کردن به زندگی

    خدایا هر لحظه ام را به تو سپرده ام

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    سارا بذرافشان گفته:
    مدت عضویت: 851 روز

    یا رب

    به نام خداوند آرام بخش دلها

    به نام خداوند جهانیان

    سلام به استاد عباس منش گرامی و بانو شایسته عزیز

    رد پای من در روز دهم از روز شمار زندگی من

    خدایا شکرت که با قرار گرفتن در مسیر خوبی ها از درون با توکل به خودت آرام تر می شوم .

    الهی شکر

    من دقیقا کاری که استاد گفتن رو مدتها انجام می دادم وقتی مسافرت می رفتیم و اتفاقات خاصی رخ می داد با شور و هیجان برای اطرافیان تعریف

    می کردم بعد از مدتی متوجه شدم این اتفاقات به دفعات بیشتر در حال رخ دادن است و برایم ناراحت کننده شد تا اینکه به این درک رسیدم که با رفتار و احساسات خودم این اتفاقات را دارم جذب می کنم

    و این فایل استاد را من قبلاً هم گوش داده بودم و این قضیه برایم ثابت شد در این راستا هر روز تلاش می کنم تا اتفاقات ناراحت کننده را کمتر تعریف کنم و کمتر ذهنم و احساساتم را در گیر کنم تا حدودی موفق شدم ولی هنوز نیاز به پشتکار و تمرکز بیشتر دارم و از خدای خوبم کمک و راهنمایی طلب می کنم .

    الهی شکر

    خدا را شاکرم که هر لحظه از زندگی به خودش وابسته تر می شوم .

    الهی شکر

    خدا جونم کمکم کن هر روزم را از روز قبل بهتر و مفیدتر ، زیباتر ، خوشحال تر ، دلنشین تر ، همراه تر با الهامات خدایی بگذرانم .

    الهی آمین

    خدایا شکرت به خاطر خانواده و عزیزانی که در کنارم هستند

    الهی شکر

    الحمدالله رب العالمین

    اللهم عجل لولیک الفرج

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    مینو خوشبخت گفته:
    مدت عضویت: 2087 روز

    به نام الله یکتا

    امروز زود از خواب بیدار شدم وسریع رفتم غذامو گذاشتم که بپزه بعدش خواستم برم سراغ تمیز کردن خونه که برام قرار فردا مهمون بیاد اما ی حس زیبا بهم میگفت اولویت زندگیت کار کردن رو خودت از اون طرف شیطان میگفت بابا بیا به کارات برس از اونجایی که با اینکه چندین سال رو خودم کار کرده بودم ولی با ی هفته دور شدنم از مسیر تا مرز بت پرستی رفتم دیگه قشنگ ذهنم برام رو شده که کارش وذاتش اینه که همیشه منو بترسون نگران کنه افسرده کنه ناراحت کنه برا همین محکم رفتم سمت حسی که بهم ارامش داد ورفتم زیر ‌پتوم وشروع کردم به کامنت روز 9م وخدا میدونه چقدر بیشتر انرژی گرفتم وچقدر حالم خوبه به خودم افتخار میکنم واقعا من پتانسیل موفق شدنم بسیار بالاست

    واما روز دهم

    بازهم به خودم یاد اور میشم که من موجودی فرکانسیم که هرلحظه دارم با کانون توجهم زندگیم رو خلق میکنم این توجه

    نگاه کردن گوش دادن به یاد اوردن فکر کردن حرف زدن بحث کردن نوشتن

    پس اگه واقعا اتفاقات زیبا وبینظیر میخوام باید هر لحظه بیشتر از قبل متعهد باشم که کانون توجهم رو کنترل کنم اگه قرار چیزی بگم در مورد چیزی بگم گوش بدم بیاد بیاورم که اتفاق افتادن دوباره اشرا دوست دارم در غیر این صورت گذشته را رها کنم واز خدا وند سپاسگذار باشم

    واقعا خدایا ممنونم ومچکرم به خاطر همه زیباییی و نعمت های که بهمون دادی الهی شکر

    الان میخوام برم اگاهانه زیبایی های اطرافمو تحسین کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    معین کوه پیما گفته:
    مدت عضویت: 1322 روز

    سلاممم دورد به همه عزیزان انشالاه که حال دلتون عالی باشه

    روز 10 روتین روزانه 11 ام

    در مورد چیز های که دوست نداریم صحبت نکنیم

    دقیقا

    وقتی درباره اتفاق های ناجالب صحبت میکردم مثل اینکه چرا معلم بده

    یا چرا صاحب کار اینطوریه

    دقیقا همون اتفاق ها و یا بدترش برام رخ میداد

    وقتی که مثلا میومدم شکایت میکردم درباره دیر اومدن اتوبوس یا الکی بهونه میاوردم اتوبوس دیر اومد شلوغ بود

    یا هوا الوده بود تصادف شده بود

    و هزاران حرف این شکلی دقیقا روز بعدش یا چند روز بعد ترش همون اتفاق برام رخ میداد

    خداروشکر که در سن 17 الی 18 سالگی هدایت شدم به سمت استاد و این موضوع رو درک کردم

    و یاد گرفتم درباره چیز های ناجالب صحبت نکنم

    و تا حدودی میتونم کنترل کنم و توی این قضیه خوب هستم ولی بازم باید بیشتر روش کار بکنم

    من برای اینکه حرفی داشته باشم توی جمع قبلا میومدم اتفاق های بدی که برام رخ داده بود رو میگفتم مثلا میگفتم اقا

    داشتم با اتوبوس میرفتم دیدم یکجا تصادف شده بود

    و این شکلی وارد جمعشون میشدم و درباره این دولت حرف میزدن ولی خدارشکر از یک نظر بخاط اینکه زیاد با جمع افراد بزرگسال نبودم زیاد از این حرف نمیزدم وبیشتر درباره بازی ها حرف میزدیم و چقد خوب بود

    و اتفاقی که می افتاد این بود که مثلا من رنک اورده بودم توی نایف از پشت و برای این بود که خیلی دربارش با حس خوب و با شور شوق حرف میزدم و میگفتم اقا رفتم یارو رو از بک نایف کردم و همه میگفتمیم اعععع چقد خفن و اتفاق می افتاد مثلا یادمه توی یک مچ بازی خنثی سازی بمب

    تونستم تمام اعضایی حریف رو نایف کنم و تنها بودم توی بازی اصلا وقتی بازی رو برنده شدیم اینجوری بودم با تیم گفتمم دیدیدددد

    و چقد حس خوب داشت و داره الان

    و همش از کانون توجه میاد

    طی این چند روز که دارم کامنت میزارم هر روز بیشتر دارم به قانون پی میبرم

    واقعا وقتی از چیزایی که دوست داریم حرف میزنیم رخ میدن و اتفاق می افتن

    مثلا درباره اسکارلت روبی سنگ گرون قیمت بازی wow خیلی حرف میزدیم و همش رویا پردازی میکردیم مثلا من 7 تا از اون سنگ ها دارم و نتیجه چی شد وقتی تکامل رو طی کردم تونستم طی یک روز 7 تا بدست بیارم

    و همش بخاطر این بود که حرف میزدیم دربارش

    و اگاهانه بهش توجه میکردم وحس خوب داشتم دربارش و اتفاق می افتاد

    الان هم همینه ویو پیج ام توی اینستاگرام به شدت افزایش داشته

    استوری هام و فعالیت های پیج ام رفته بالا

    هر روز یک نفر فالو میکنه منو و بیشتر

    استوری هام لایک میخورن و چقد زیباست

    بدون دستو پا زدن دارم کار میکنم

    و دوره ام هم از این طرف دارم میسازم

    و چه دوره خفنی بشه و شده چقد خوب اموزش میدم

    خدایا شکرت متما هستم یک روز میام مینویسم از اینکه چقد دوره ام فروش داشته وچقد دانشجو دارم

    تا درودی دیگر بدرود ولی خدایی کیف میکنید 11 روز پشت سرهم دارم کامنت بلند بالا میزارم

    و چقد نتایج فرق کرده من همزمان با این روتین روتین های دیگه هم دارم چقد زندگیم فرق کرده و سرو سامون گرفته

    خوب دیگه خدافظ عاشقانه دوستون دارم تا درودی دیگر بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    محمدرضا حسینوندپناهی گفته:
    مدت عضویت: 692 روز

    بنام خالق فراوانی ها

    الهی به امیدتو

    سلام خدمت استادعزیز

    ردپای من درروزدهم سفرنامه

    خدایاشکرت

    خدایاشکرت برای حضورم دراین لحظه واین مکان

    خدایاشکرت که یک روزدیگرفرصت پیداکردم تاباعشق زندگی کنم

    خدایاشکرت برای فرصت داشتن برای نوشتن این کامنت، خدایاشکرت

    بعدازشنیدن این فایل به خودم تعهددادم تاسعی وتلاشم رابکنم واگاهانه تصمیم بگیرم ومواظب کلامم وصحبت کردنم باشم که درطول روزبیشتردرمورد چه چیزهایی صحبت میکنم وتعهدی جدی تربه خودم بدم که درموردمشکلاتم ومسائلی که برام پیش میادبه هیچ وجع باکسی صحبت نکنم، دراین باره حتی باخداهم سخن نگویم

    من درمورد اتفاقات خوب زندگیم درموردخواسته هام وچیزهایی که دوست دارم درمورد نکات مثبت، خودم ودیگران راتحسین کنم، توجه وتمرکزم روبیشتربزارم روی خواسته هام

    توجه کنم به زیبایی های اطرافم وانها روتحسین کنم

    باتشکرازاستادعزیز وخانم شایسته بابت ترتیب دادن این فایلها وساختن این سفرنامه

    وتشکرازدوستان عزیزم که کامنت منو میخونن ومن باخواندن کامنتهاشون جون دوباره ای میگیرم وبه درک عمیق تری ازمطالب میرسم

    شادوپیروز باشید

    خدایاشکرت

    حق نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1504 روز

    سلام هزاران سپاس از خدای مهربونم بابت داشتن اساتید محترمی که منو در مسیر زندگی هدایت میکنن

    و تشکر فراوان و بارها، بابت این فایل های ارزشمندتون

    فایل کوتاه اما فووووق العاده.

    از وقتی با مباحث آشنا شدم اولین کاری که کردم این بود که دیگه راجب اتفاقاتی که برام رخ داده و دوست نداشتم صحبت نکنم و این خیلی خیلی بهم کمک کرد تا تعداد رخدادهای منفی رو تو زندگیم کم کنم و به یه آرامشی برسم

    اما اینم بگم که انگار یه چیزی از درون هی فشار می‌آورد که بگو بگو تعریف کن ووولی بارها جلوش وایسادم و خب الان راحتر شده برام.

    عین همون مثالی که استاد گفتن دوست داشتن عجیب به نظر برسم و همه چیز رو تعریف کنم

    آخه واقعا چراااا؟!

    و تعجب می‌کردم که چرا کارام جلو نمیره و همش گیرم…

    تعریف از اتفاقاتی که افتاده، تعریف از چیزایی که دیدم، تعریف از کارایی که کردم و جالب اینجاست مثبت هارو نمیگفتم و منفی هارو می‌گفتم

    اما از الان متعهد تر میشم که اون چیزایی که دوست دارم و برام رخ میده رو بارها و بارها بگمممم و اون منفی هارو به فراموشی بسپارم و حتی توجهی هم نکنم

    چون من موجود فرکانسی هستم و در هر لحظه در حال خلق زندگیم..

    اینم رد پای دهم.

    خدایا سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    پرستو گفته:
    مدت عضویت: 217 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان نازنینم

    سپاس از خداوند بخشنده ی مهربان که منو با استاد عباس منش آشنا کرد و منو به این سایت هدایت کرد خدایا هزاران بار شکرت

    مررسی برای این فایل زیبا و پر از نکته های ناب … و منی که متاسفانه تا به الان عادت به شدت بدی که داشتم تعریف اتفاقات بد زندگیم به دیگران بود و اونم نه یکبار بلکه چندین بار حتی با حال بد و گریه …. و حالا متوجه شدم چرا انقد اون حال بد تا مدتها و بلکه همیشه توی زندگی من ادامه داشت استاد من فکر می کردم که با تعریف کردن اتفاقای بد زندگیم دارم خودمو سبک میکنم و چه اشتباه بزرگی میکردم خدایا شکرت که آگاهم کردی تا این اشتباه رو هم کنار بزارم و دیگه تکرار نکنم هر چند خیلی سخته اما سر سختانه مقابل این اشتباهم وایمیسم تا برای همیشه از سرم بیفته و دیگه هیچوقت اتفاقات بد گذشته رو برای کسی بازگو نکنم و‌ خودمم اون اتفاقات رو برای همیشه فراموش میکنم …. استاد جانم شما چراغ راه زندگی من شدید من به تازگی وارد سایت شما شدم و حال روحی و روانی من توی همین مدت کم خییییلی بهتر شده و آنقدر این سایت پربار و پر از آگاهی های ناب هستش که فقط من توی همین شش روز ساعتها به فایلها گوش دادم و تازه هنوز اول راهم و‌کلی فایل مونده تا گوش بدم و نکته برداری کنم ضمن اینکه دوره 12 قدم رو هم تهیه کردم و از امروز شروع کردم به انجام تمرینات …و با تمام وجودم هم نکته برداری میکنم هم تمرینات دوره 12 قدم رو انجام میدم و تمرین ستاره قطبی که محشره استاد و چقدر این تمرین رو دوست دارم ….خدایا به وسعت آسمونت شکر …. از روز اولی که عضو سایت شدم مرتبا هر روز چندین رد پا از خودم به جا گذاشتم تا بعدها برگردم و بخونم و لذت ببرم و با خودم بگم ببین من کجا بودم و به کجا رسیدم ….برای همه دوستانم آرزوی سلامتی و آرامش و ثروت و فراوانی دارم و مطمئنم همه ی ما لیاقت همه ی بهترینای جهان هستی رو داریم …. خدا به استاد نازنینم و خانوم بزرگوارشون و بچه های گلشون سلامتی بده که راه رو به ما نشون میده تا هم این دنیا به سعادت برسیم و هم اون دنیا……. خدایا خیلی دوستت دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: