چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 22 (به ترتیب امتیاز)

1284 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زینب بچای نصاری گفته:
    مدت عضویت: 1059 روز

    بنام خداوند مهربانم

    سلام به استاد پر انرژی و مریم بانو و میکاییل که اینقدر ناز خوابیده عزیزم

    استاد واقعا عالی گفتید منم از وقتی که روی خودم کار میکنم دیگه کمتر حرف میزنم و بقیه که حرف میزنن فک میکنم و میگم کدوم فایل بوده و استاد الان چه نظری در مورد این حرف داره

    ومن باید با دید مثبت نگاه کنم یا نه این باور این شخصه و باوری که من ساختم این نیست

    واقعاً خداراشکر از وقتی دیگه کمتر حرف میزنم کمتر هم دروغ و غیبت میکنم و با اطمینان میتونم بگم که اصلا دروغ و غیبت نمیکنم خداراشکر

    ولی بازهم باید روی خودم کار کنم و این کار را ادامه بدم

    خدایا شکرت شکرت شکرت

    و اینکه فقط روی نکات مثبت زوم کنیم و فقط نکات مثبت را ببینیم و در مورد آنها حرف بزنیم

    من به خودم تعهد میدم که همه ی نکات را رعایت کنم و هر روز بهتر از دیروز پیش بروم و عالیتر از هر روز باشم با ایمان و توکل بر خدای مهربانم

    خدایا ممنونم بابت همه چیز خدایا عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    مهرداد یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 992 روز

    به نام الله

    سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته

    خداراشکر که امروز هم تونستم تحول زندگی ام رو ببینم و تغییر کنم

    بله این جهان سراسر قانون است ما در هر لحظه داریم فرکانس ارسال میکنیم و جواب میگیریم پس باید خیلی دقت کنیم که چه حرفی میزنیم یا چه حرفی میشنویم چون اگر درباره اتفاقاتی که برامون رخ داده حرف میزنیم یعنی داریم به این جهان میگیم که من از این نوع اتفاق بازم میخام اما اگر درمورد اتفاقای خوب حرف بزینیم بازم به جهان میگیم که از این نوع اتفاق بیشتر میخام

    همه چیز دست خودمونه ماباید تصمیم بگیریم که چه زندگی میخایم و در مورد همون حرف بزنیم و فکیر کنیم

    باید همیشه سعی کنیم اتفاقات بد رو برا خودمون حرام کنیم و هیچ وقت حتی موقعی که حرفی برا گفتن نداریم باز هم حرف نزنیم

    زندگی خیلی راحتو اسونه به شرطی که از قوانین اطاعت کنیم تا جهان هم برامون بهترینهارو بیاره

    در پناه الله شادو ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    الیس گفته:
    مدت عضویت: 1652 روز

    به نام خدایی که مرا عاشقانه دوست دارد

    سلامم سلامم استاد عزیزم و مریم جونم

    و سلام به دوستان هم فرکانسم

    روز دهم از روز شمار تحویل زندگی من

    درک امروزم از فایل چرا بعضی از افراد بد شانس هستند؟؟

    خداروشکر میکنم 10 روز گذشته از تعهدی که به خودم دادم برای تغییر شخصیتم هر روز که میگذره بیشتر دارم به تعهدم عمل میکنم خدارو بی نهایت شکر میکنم  کمکم میکنه تا در این مسیر ثابت قدم بمونم.

    استاد این فایل فوق العاده اس

    ما موجودات فرکانسی هستیم به هرآنچه که فکر میکنیم توجه میکنیم میبینیم میشنویم حالا چه خوب باشه چه بد در زندگیمون اتفاق میوفته

    وقتیکه من میام از اتقاقات بد گذشتم به بقیه تعریف میکنم  من دارم بیشتر اتفاقات بد رو در زندگیم جذب میکنم چرا چون دارم بهشون توجه میکنم برای بقیه تعریف میکنم

    اما

    وقتی‌که من میام اتفاقات خوب و عالیه که در زندگیم رخ داده و برای بقیه تعریف میکنم من دارم بیشتر اتقاقات فوق العاده عالی رو در زندگیم جذب میکنم

    من المیرا به خودم تعهد میدم فقط و فقط اتقاقات خوبی که برام رخ داده به بقیه بگم به هیچ عنوان در مورد اتفاقات بد صحبت نکنم هر روز سعی میکنم بهتر از دیروزم عمل کنم حواسم هر لحظه به کلام باشه که در مورد چی دارم صحبت میکنم و در این مورد دارم تکاملمو طی میکنم

    خدا رو بی نهایت شکر هر روز بهتر از دیروزم هستم

    وقتی که انسان تمرکز کنه هر اتفاقی فارغ از اینکه چه اتفاقی میوفته تو زندگیم تو محل کارم تو مسافرتم تو خانواده ام من فقط و فقط در مورد مسائلی صحبت میکنم که خیلی خوب بوده خیلی مثبت بوده که خیلی اتفاقات خوبی رخ داده من فقط در مورد اون صحبت میکنم در مورد اتقافات منفی صحبت نمیکنم.

    اتفاق جالبی که در زندگیم رخ میده اینکه فقط خوبیه اتفاقات مثبت چرا این اتفاقات خوب رخ میده چون که من توجه میکنم به خوبی ها توجه میکنم به مثبت ها چیزی ها رو میبینم میشنوم که مثبت هستند و به جهان هستی این رو ارسال میکنم که من فقط خوبی های بیشتر رو میخوام.

    استاد عزیزم و مریم جونم عاشقتونم

    در پناه الله یکتا باشید️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    زینب محمدپور گفته:
    مدت عضویت: 1013 روز

    سلام به خانواده بزرگ عباسمنش

    این اولین کامنت من هستش و ذهنم خیلی مقاومت کرد برای نوشتنش و مدام بهم میگفت که چه فایده ای داره نوشتن کامنت، اما بارها در متن دوستان زیادی خوندم که نوشتن کامنت معجزاتی به همراه داره و همینطور استاد هم همیشه توصیه به نوشتن کامنت میکنن پس منم تصمیم گرفتم که اینجا ودراین سفرنامه ردپایی از خودم بجای بزارم چرا که انسان به راستی فراموش کاره و وقتی پیشرفت میکنه یادش میره کجا بود و چه ها کرد ولی این ردپا به من یاداوری خواهد کرد که چقد پیشرفت کردم.

    من هم از وقتی با استاد اشنا شدم سعی کردم حرفای ایشون رو باور کنم و درپذیرششون مقاومت نکنم.

    یادمه تو فایل گفتگو استاد با ازاده عزیز،استاد گفتند که بعضیا دوس دارند وانمود کنند که بدبخت ترینند و به خاطر همین اتفاقاتی از جنس همون چیزی که وانمود کردند وارد زندگیشون میشه، ومن وقتی به این نکته فکر کردم دیدم وای من هم کمی این ویژگی رو یدک میکشم و تصمیم گرفتم کمرنگش کنم و کم کم حذفش کنم و کمی موفق بودم ولی هنوز هم گاهی پیش میاد که وقتی مثلا با کسی در جایی هستم یا حرفی ندارم بزنم حرفایی از جنس شکایت و غرزدن رو بیان میکنم و این نشون میده هنوزم باید روی خودم کار کنم.

    و خوشبختانه ارزشی که برای خودم به تازگی قائل شدم اینه که مشکلات دیگران رو نشنوم ووقتی اونها از مشکلاتشون حرف میزنن من نه تایید و نه رد میکنم و یه جورایی عکسالعمل نشون نمیدم و میبینم که طرف ساکت میشه وخبری از تعریف حال بد و مشکلات نیس و دفعه های بعدی من جز انتخاباش نیستم خخخ.

    به قول استاد تغییر باورها دکمه خاموش و روشن نیس که با یک فشار دادن خاموش شه و برای همیشه حذف شه بلکه باید روی خودمون تا اخرین نفس کنترل داشته باشیم‌. تغییر باورها فقط وفقط با تکرار میسر میشه.پسسسس متعهد میشوم که فقط از اتفاقات خوب صحبت کنم و به هیج عنوان اتفاقات بد رو بیان نکنم و اگر حرفی برای گفتن نداشته باشم سکوت کنم و این تمرین رو مدام تکرار کنم تا اتفاقات خوب وارد زندگیم بشه.

    خدایا شکرت برای این اگاهی ناب

    دوستتون دارم استاد و خانوم شایسته عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1488 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام استادعزیزم

    سلام دوستان

    این فایل امروزنشانه الله بودبرای من

    بزارین یک موضوع درموردخوش شانسی خودم بگم

    تقریبا3ماهی بودکه من یک طلبی ازیک نفرداشتم وتقریبارقم بالایی بودوبعدازچندماه تونستم پولموازاین طرف بگیرم به راحتی

    حالامن خوش شانسم یابدشانس

    اصلاخوش شانسی معنی نداره

    همه چی فرکانسه وحال خوب

    میدونبدچون من خیالم راحت بودواسترس نداشتم برای دریافت پولم وبهدخداگفتم اگه این پول ماله منه پس به من داده میشه وزیادروی ابن موضوع تمرکزنکرده بودم ولی اگه من ادم قبلی بودم بادعوای شدیدوتهدیدمیرفتم دنبال پولم ولی این دفه باارامش پولموگرفتم

    چون تمرکزنکرده بودم روی نبودپولم

    این فایل برای من این درس مهم روداشت که فقط درموردخواسته هام تمرکزکنم حرف بزنم فکرکنم بنویسم صحبت کنم گوش کنم وزیبایی هاوموفقیت دیگران راتحسین کنم نه این که حسادت کنم چون حسادت ازباورکمبودواحساس عدم لیاقت میادوعزت نفس پایین ولی بایدروی خودم بیشترکارکنم که بتونم فقط زیبایی هاروببینم وتحسین کنم تامعجزات خداوندروببینم چون خداوندبه ماوعده خوشبختی وثروت ونعمات زیادروداده

    خدایاازت میخوام که بتونم فقط روی خواسته هام تمرکزکنم نه روی ناخواسته هاتااتفاقات عالی درزندگی من رخ بده

    الهی امین

    احمدفردوسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    مصیب کمالی گفته:
    مدت عضویت: 1740 روز

    سلام عرص ادب خدمت استاد عباس منش توحیدی تحسین به شمابرای درک قوانین مخصوصا فایل قبل گربه چکمه پوش نمیدونی چه انقلابی به پاکردی خدابهت عمرخیر ثروت شادی بده مرد خوب این قسمت سفرنامه رو دهم من است وامروز دیگه بااین فایل گفتم دقیقا مسله ای اززندگی منه که باید تغیر کنه برای همین اومد بگم نقاب بردارم ازچهره ام که مدتی هست همش دارم صحبت میکنم مثلا اگه یه مشکلی یابیماری برام پیش میاد به همه میگم درموردش راه کارمی گیرم وخلاصه نگم وسگیااگه یه مشتری بدبرخورد کنه یاپول کم بده دیگه شهررامن خبردار میکنم وایمان دارم به حرفت استاد جهان همونو نشون میده یا رمورد مردم شهرم که درمورد اینکه این شهرم دم خشن بی فرهنگ وووو همش درمورد اینا حرف میزنم وخلاصه یک مسله نیست من مصیب امشب تاریخ 17.5.1402تعهد میدم که به هیچ وجه حتی هرمشکلی ومسله ای که دوستش ندارم برام راه افتاد درموردش حرف نزنم واین ردپامیزارم مهم نیست چندوقت روخودت کارمیکنی واینکه استاد گفت به محض اینکه این تصمیم رامیگیرد دیگه اصلا نمی‌خواهید اتفاقی بیفته که درموردش بری بابقیه حرف بزنی آخ که چقدرچک لغت این داستان خوردم دارم میخورم واین مسله باید حل بشه اگه حل نشه مثل دم بامنه همیشه وهمه جا وجهان ازاون جنس بیشترنشونم میده توی یه فایلی استاد ت ومحصولات فکرکنم 12قدم میگه آغا ذهنتو نمیتونی کنترل کنی زبونت راکه میتونی کلامت راکنترل کن یعنی برای کنترل ذهن استاد میدونه برای بعضی سخته میگه آغا زبونتو ببند وحرف نزن درمورد ناخواسته ها خدایاشکرت برای این آگاهی ها این فایل های رایگان که همه فکرمیکنن رایگان به الله که میپرسم چیزهای توی فایلهای دانلودی هست ت ومحصولات نیست برای من اینه نمیدونم بقیه چی من گنج میدونم فایلهای دانلودی راهی نگین محصولات محصولات ولله بااین فایلها میشه زندگیت رااز این روبه اون رویکرد واستاد ازشما سپاس گزارم وازخداوند میخوام دراین تمرین مراهدایت کند وکمک کند که بدون قدرت اوقادرنیستم خداراشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    مریم صابری گفته:
    مدت عضویت: 1312 روز

    بنام خداوند قادرمطلق وتوانمند

    سلام استادنازنینم ومریم جون مهربونم

    سلام بردوستانم

    دهمین برگ این سفرنامه

    صحبت کردن درمورد نکات مثبت اتفاقات زندگی فارغ ازاینکه درچه شرایطی هستی که اون شرایط شاید هرکسی دراون بود امید وایمانش رو ازدست میداد

    ومن در گذرازاون شرایط از درسهای استاد صحبت میکردم وحالم رو واحساسم رو خوب نگه داشتم وبرای دیگران هم از اتفاقات خوب اون شرایط توضیح میدادم

    امیدوارم برای همه همیشه سلامتی باشه واز بیماری وبیمارستان دورباشند

    برای من نکات مثبت شرایطی که بودم بسیار زیاده ودراون شرایط یادگرفتم ازاستاد که شکرگزارباشم واین شکرگزاری هرلحظه اتفاقات بسیار خوبی رو برامون رقم زد

    وسپاسگزارم از تمام کادر زحمتکش بیمارستان که انسانهای درستکار و مهربونی هستند

    وسپاسگزارخداوند هستم که فرصت دوباره زندگی به پدرم دادند که درکنارشون باشم وقتی به دورازتمام حرفها ایمانت رو ازدست ندی وتوکل کنی به تنها فرمانروای حاکم برجهان وهمه چیز رو بسپاری به دستان قدرتمندش دلت قرصه به این که خیر برایت مقدر میشه ومن احساس خوب داشتم دراین شرایط ودوری کردم از نکات منفی

    وخداوند خودش دستانش رو برای سلامتی پدرم بکارگرفت واورو دوباره به ما هدیه داد تا ازوجودش لذت ببریم وخونمون از حضورش پرنور شد

    خدایا سپاسگزارم که این مسیررو برام سهل وآسان میکنی

    سپاسگزارم که به من قدرت دادی تا بتونم ازپدرم مراقبت کنم وکنارش باشم

    سپاسگزارم که انسانهای درست و خوش قلب رو درمسیرم قراردادی

    سپاسگزارم که دوستان خوبی دراین مسیر پیداکردم

    سپاسگزارم که لحظاتی رو که اونجا هستم زمان بیشتری رو میتونم کامنت دوستانم رو بخونم

    واحساس خوب بگیرم وبرای تک تکشون خوشحالم

    که این ایمان رو درمن قویتر میکنن که راه درستی رو طی میکنم

    دوستتون دارم

    درپناه الله یکتا شاد،سلامت وثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    روف رضایی گفته:
    مدت عضویت: 929 روز

    سپاسگذار خداوند بزرگ و مهربانم هستم

    که هر لحظه و هر روز مرا به سمت خوبی ها و نعمت ها هدایت می کند

    خلی هدایت گونه به این فایل هدایت شدم

    دانلود کردم و حالا وقت کردم این فایل را دیدم و کلی برایم درس داشت

    من از تجربیات خودم صحبت می کنم

    من خودم در گذشته ها خلی علاقمند بودم که همیشه از اینکه در فلان جاها چی اتفاقاتی برایم رخ داده است صحبت می کردم و بعدا می دیدم که از یک بحث که آغازه شده چقدر حرف ها گفته شده

    و این مسأله را خلی با شور و شوق بیان می کردیم و به نحوی احساس ترحم جمع می کردیم

    و جالبی کار اینجاست آن اتفاقات نامناسب را خلی با دقت به یادمان بود و با تمام جزیات با افرادی صحبت می کردیم و این حرف ها پر رنگ می شد و می دیدیم که دیگران چند برابر این صحبت های من تجربیات نا خوشایند داشته و همگی سهم خوبی می گرفتند در بیان کردن مشکلات و تجربیات نا مناسب شأن

    حتی والدین مان هم خلی دوست داشتند که همیشه از تجربیات نا جالب شأن صحبت کند و ما هم با جدیت این صحبت ها را گوش می کردیم

    و نمی دانستیم که روی این موضوعات متمرکز نشویم

    و اینکه همیشه آن اتفاقات ناخوشایند در ذهن مان می ماند اما اگر یکسری اتفاقات بهتری هم برای ما افتاده بود را اصلا به حساب نمی آوردیم و بیان نمی کردیم و یک نوع مسابقه داشتیم در بیان کردن این اتفاقات ناجالب

    اما حالا به لطف خداوند از زمانیکه در دانشگاه وزین عباس منش هستم دیگر این گونه اتفاقات که حتی اگر برای مان رخ داده باشد را خلی کم بیان می کنم یا خلی وقت ها تلاش می کنم که از بیان کردن این گونه موارد ها جلو گیری کنم

    در اوایل سخت است اما اگر متعهد باشی که دیگر روی این بخش ها تمرکز نکنیم و خود مان را متعهد کنیم برای بیان نکردن چنین مسایل می تواند برای مان راه گشاه باشد

    می دانم در شروع سخت است چون ما یک عمر اینگونه زندگی کردیم اما اگر خواسته باشیم و ادامه دهیم خوب گفتن را خلی عالی می شود

    وقتی من به ابن فایل گوش دادم و گذشته ام را یک مرور اجمالی کردم دیدم که از روزی که با درس ها و آموزه های عباس منش بودم بیان کردن صحبت ها و خاطراتم خلی متفاوت شده است و از اینکه توانسته ام این تغیرات را در خودم بوجود آورده ام خودم را تحسین کردم و خلی لذت بردم

    دیروز همرای یکی از همکارانم در مورد مساله های که در محیط کار قبلی داشتم صحبت کردم و بعد از چند دقیقه متوجه شدم که من روی چی چیزی صحبت کردم و آن جا بود که از این کارم پیشیمانی شدم و با خودم گفتم نه باید روی اینگونه موارد ها وقت بگذارم

    بلکه اگر می خواستی از آنجا صحبت کنی خلی نکته های مثبت زیادی هم داشت و آنها را باید بیان می کردی

    و ابن باعث شد که با خودم کمی رو راست باشیم و نقطه ضعف هایم را بدانم و بیان کردن کلماتم را بدانم

    حتی همین چند لحظه قبل داشتم با همکارانم صحبت می کردیم و من از اولین تجربه ام که در جلوی جمعیت بزرگتر صحبت کرده بودم و آنجا چقدر تحت تاثیر افراد قرار گرفته بودم صحبت می کردم اما جذابیت آن تجربه این بود که من آنجا کلی ترس هایم پرید و از من دور شد

    در حالیکه خلی خوشایند نبود اما برای من کلی درس داشت و خلی انگیزه داد که باید باجدیت و علاقمندی بشتر این مسیر. را ادامه دهم

    و در ذهنم مرور کردم که بیان کردن این صحنه برای من کلی مزیت داشته است

    و همین باعث شد که حالا وقت دارم بیایم این فایل چند دقیقه ای را گوش دهم و من نکته هایش را برایم برجسته سازم

    حالا متوجه می شوم که هدایت شدن من به این فایل از طرف خداوند بوده

    چون من دیروز یکسری حرف های ناجالب از محیط کار قبلی ام را بیان کردم و بعدا پیشیمان شدم از بیان کردن آن صحبت ها و حتی لحظاتی این مسله ذهن مرا به خودش درگیر ساخته بود

    و حالا خلی قشنگ خداوند مرا به فایل قشنگ هدایت کرد و اینجا شیندم که دیگر به چنین موارد های ناجالب متمرکز نشوم و این گونه حرف ها را بیان نکنم

    و دانستم که این فایل جواب سوال دیروز من بوده است و خداوند را سپاسگذاری کردم که چقدر سریع و راحت جواب سوالم را دادی

    و مدت زمانی می شود که من هر جای می روم و کاری می خواهم انجام دهم بعدا فقط خوبی ها و نکته های مثبت اش را بیان می کنم و برای خودم می نویسم

    و کلی از این کارم لذت می برم و خوشحال می شوم و بعدا نگاه می کنم که اینجا چقدر خوب موارد های خوب و مثبت زیاد داشته است و احساسم خلی خوب می شود و خوشحال و شادمان می شوم

    و در بخش های بعدی نگاه می کنم که اتفاقات و شرایط های بهتری را تجربه می کنم

    خداوند را بسیار سپاسگذارم که همیشه پدر همه حالت خوایم را دارد و جواب سوال عازم را خلی قشنگ و راحت برایم فراهم می سازد و پاسخ را در یافت می کنم

    خدایا صد هزار بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    فاطمه حبیبی گفته:
    مدت عضویت: 665 روز

    بنام خدای عشق و زیبایی!

    سلام و درود گوارای وجود استاد عزیز خانم شایسته مهربان و همسفرانم.

    خدارا بارها و بارها سپاس گذارم بابت این همه آگاهی.

    سپاس استاد عزیز که به چنین موضوع خوبی اشاره کردید.

    خدارا شکررر من درین حوضه میشه گفت تا حدودی خوب عمل کردم.

    درگذشته زیاد درمورد قوانین نمی‌دانستم ولی خیلی سعی می‌کردم درمورد اتفاق بد با کسی صحبت نکنم.

    خدارا شکررر که استاد عزیز چنین موضوعی رو بیان کردن که من بیشتر متوجه باشم و نهایت سعیم را بکنم که از نا خواسته ها و اتفاقات به ظاهر بد با هیچ کسی صحبت نکنم.

    خدارا سپاس گذارم که منو هدایت کرد به این سایت زیبا و الهی.

    چقدر زندگی ام و افکارم تغیر کرده درین مدت کوتاهی که درین سایت الهی هستم.

    خدایا سپاس.

    درپناه حق باشید.!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    عاطفه حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1165 روز

    سلام به همه ی خانواده ی عزیزم

    فایل دهم

    ان قسمتی را می‌نویسم که دوست دارم دوباره تکرار شود

    من همیشه دوست دارم همه جا ها ی دنیا را ببینم ، جنگلها ، کوهها، دریاها ، حیوانات و شهرها…….

    خاطرات من از زندگی در اردبیل ، ورامین فنلاند

    همه جای دنیا زیبایی های خاص خودش را دارد نمیتوانم بگویم کجا زیباتر است ، طبیعت متفاوت ، انسان های متفاوت ، زبان متفاوت همه نشان از قدرت بزرگ خداوند است

    زمانی که در والکا زندگی میکردم بیشترین چیزی را که دوست داشتم سنجاب هایی بودن که مثل گربه های ایران در خیابان ها راه می‌رفتند و از این سو به آن سوی درخت می پریدند ، غذای انها میوه های درخت کاج بود ، اردک هایی که حیرت مرا برمی انگیختند و حتی موقع خوابیدن روی یخ ها می رفتند انگار آنجا برایشان گرم تر بود

    دریاچه های فروان ، در هر منطقه ای که می رفتم چندین دریاچه بود ، سرسبزی چمنها ، آسمان صاف ، مردم ی که برخلاف شنیده هایم خیلی گرم و صمیمی بودند

    تاریکی مطلق در ساعت 3 ظهر عجیبترین چیزی بود که میدیدم ، بارانهای فروان ، افتاب تنها آروزی مردم از جمله خودم بود.

    یادش بخیر همیشه افتاب ورامین را با افتاب فنلاند مقایسه میکردم ، پرنده های به شدت تشنه ، درخت های نیمه خشکیده ، چیزی که حیرت مرا بر می انگیخت درختان میوه ی ورامین بود که با اینکه بارانی در کار نبود هیچ وقت بدون میوه نمی ماند اما در فنلاند با آن باران فراوان از درختان میوه به جز سیب خبری نبود ،خدایا سپاسگزارم چقدر دنیا زیباست

    از ان سمت اردبیل را مقایسه میکنم ، که هم باران دارد هم افتاب و پر از نعمت و برکت خداوند است

    حالا شهر تهران را با هلسینکی قلب فنلاند مقایسه میکنم ، شهری تمیز و زیبا جالب است بدانید امکانات تهران بیشتر از این شهر اروپایی است ،

    خدایا سپاسگزارم که به من فرصت دادی تا قسمت های مختلف دنیا را ببینم ، خدایا این فرصت را دوباره به من بده تا بتوانم از همه ی زیبایی های دنیایی که برای ما خلق کردی لذت ببرم .سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: