چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 24 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-18.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-06-24 21:44:182021-11-09 05:11:00چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
ردِّ پای من در روز دهم سفرنامه
احتمالا این از مهم ترین آموخته هایم هست:
بی شک زبان و گوش و چشم ۳رکن مهم و اصلی در دریافت ورودی هایم هستند،
و بی شک هر آنچه که بواسطه ی آنها دریافت شده، درون من پردازش میشود و از طریق فرکانس هایم به هستی ارسال میشود و نتایجی از همان جنس را تجربه خواهم کرد.
چقدر ساده اما عجیب به همراهِ دردی خوشایند!
چرا دردی خوشایند؟چون بالاخره متوجه شدم که این ۳ اگر همه کار میتوانند بکنند پس من حتما میتوانم به آنها جهت دهم.
اگر تا دیروز نادانسته هر اتفاقِ به ظاهر بدی برایم رخ میداد و بدو بدو از این آدم به آن آدم، از این جمع به آن جمع میرفتم و چنان با آب و تاب تعریف میکردم که گویی دستاوردهای تاریخی را میخواهم در سینه ها مکتوب کنم!، تا نسل به نسل به دیگران منتقل کنند!
از امروز تصمیم گرفتم آگاهانهمتعهد شوم چشم و گوش و زبانم را به ورود علم و زیبایی های جهان اختصاص دهم، و اتفاقات زیبا و تجربیات شیرینم را نقل کنم و در سینه ها به یادگار بزارم که این است تاریخِ درستِ زندگیِ باران
اینکه گفتم اتفاقات به ظاهر بد چون با مرور گذشته ام چنان عمیق متوجه شدم که هیچ اتفاقی بد نمیشود، من دیگر در همه ی اتفاقات، خیر و رحمت و خود خدا را میبینم که میگوید: اکنون باید آرامتر و شکیباتر از قبل باشی، همه چیز به خواست تو و به نفع تو میشود، و وقتی که میگویم چشم زمان کمتری سپری میشود تا بفهمم دقیقا همان بود که باید میشد،
اما وقتی که نمیگویم چشم، و بالا و پایین میپرم، عاقبت میفهمم که به خواست و به نفع من تمام شد، اما افسوس که زمان بیشتری سپری شد و آرام و قرارم رفت..
چرا که فهمیدم به هر آنچه توجهم کنم، به تجربیاتم وارد میشود، پس شور و اشتیاق صحبت کردنم را بگذارم برای جریان دادنِ انرژیِ شادی، خوشبختی، لذت،سعادت و سلامتی.
و منتظر رخ دادن بیشتر و بیشترشان باشم، و باز دوباره برای همگان تعریف کنم و تمجید و تحسین کنم خدایی را که آفرید و سپس هدایت کرد همان که یگانه پروردگار من است.و این جریان تا ابد دایره وار میچرخد و میگردد در اطراف من و من هم میرقصم همانطور که مولانا رقصید.
چقدر جالب که نمیدانستم نیاز به جلب توجه دیگران حتی میتواند موجب شود: اتفاقات عجیب و غریب و ناگوار پشامده ام را در جمع دوستان و آشنایان بگویم، تا توجه آنها را به خود جلب نمایم، و اصلا متوجه نیستم که چگونه ندانسته با دست خودم، ناخواستههای بیشتری را از جهان درخواست میکنم که از آنها بیزارم!
پس با لذت بردن از خودم:
صحبت کنم از ابرهای سفید پنبه ای، در آسمانی صاف که تنالیته ی رنگ آبی در آن بیداد میکند،
از نغمه ی مرغ عشق که بی دریغ هر صبح مرا از خواب بیدار میکند،
از گلهای رنگارنگ با عطر مست کننده اشان که بی درنگ میفهمانند بهشت همینجاست،
همینجا با این انسانهای پاک و سالم و درستکار و مهربان که همه جا محبت و عشق خود را می پراکنند.
صحبت کنم از دریایی که در راه رفتن به محل کار برای خودم ساختم و کشتی هایی که در آن روان هستند،صدای مرغان دریایی در گوشم طنین می اندازد، و نسیم ملایمی که از روی آب دوان دوان بسویم آمده و صورتم را نوازش میکند.
از قطاری که هر روز مرا به سوئیس و کوه های آلپ میبرد و من با دیدن آبشارها و دشت ها و گلهای وحشی مثل کودکی ذوق میکنم،
از دشت وسیع پشت پنجره ی آشپزخانه که وجودم را پر نور میکند،
صحبت کنم از خدایی که چنان وجودم را دربرگرفته، که دیگر او برایم یادآوری میکند در این لحظه ی خاص باید چه کنم،
خدای مهربان، خدای بی حدو حساب بخشنده، خدای توانا و دانای علم آموز، خدای قدرتمند مطلق، خدایی که میگوید:
نترس این حس، خوب نیست پس از من نیست،دلیر و جسور باش این حس، خوب است پس از من است.
خدایی که میگوید من تنها حیات دائمی و زنده ام و من تنها پایدارم، من آنکسی هستم که نه در روز چرت میزنم و نه در شب میخوابم؛ خدایا دلم میخواهد فریاد بزنم چقدر زیبا خودت را توصیف میکنی مادامی که به صفاتی انسانی اشاره میکنی و من گرمتر و پرتر میشوم از تو.
در من سبز شو ای بذر جاودانه ای که کاشته ام
آری میخواهم تعهد بدهم، یک تعهد غیرقابل چانه زدن که:
فقط آن چیز را ببینم که شبیهش را میخواهم
آن چیز را بگویم که دوست دارم بشنوم
و آن چیز را بشنوم که کلامم را عطرآگین میکند و قلبم را می افزاید.
سپاس از خدای بخشنده ام
و سپاس از مهربانی شما،
دوستدارتان بارانِ فروردین ماهِ ۱۴۰۰🌻🌻🌻
بنام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم،خانم شایسته و بچهای دوسداشتنی سایت،
خدا قوت به همگی
دهمین روز سفرنامه، واقعا لذت بخشه،واقعا تاثیر گذاره وقتی با تمام وجودت متعهد میشی برای ۲۴ ساعت طبق قوانین زندگی کنی،زیباییها رو فقط و فقط ببینی،تحسینشون کنی دربارشون حرف بزنی ک شکرگزار باشی.
الهی صد هزار مرتبه شکرت بخاطر یک فایل ناب پر از آگاهییهای خالص،پر از نکات مثبت،پر از باورهای قدرتمند،
الهی شکرت بخاطر قوانین ثابت و بدون تغییر خداوند،
الهی شکرت بخاطر خلق زندگی توسط خودمون
الهی شکرت بخاطر این همه کامنت زیبا و تاثیر گذار
الهی شکرت بخاطر نتایج تحسین برانگیز و تاثیر گذار تک تک بچهای سایت.
الهی شکرت بخاطر این همه زیبایی و نکات مثبت برای دیدن،برای توجه،برای تمرکز و تحسین کردن که بهانه عالیییی است برای موفقیت و فکت عالی برای نجواها.
الهی شکرت که اینهمه اگاهی،اینهمه فکت،اینهمه نشانه موفقیت بچها وجود داره،واین سایت به تنهایی میتونه ساعتها مورد توجه و تحسین باشه.
که دلیلی باشه برای افکار و باورهای عالی و احساس خوب.
همین سایت همین کامنتها همین نتایج بچها و استاد همین نوشتن ها همین متعهد شدن های کوچیک همه و همه میتونه استارت عالی باشه برای صحبت کردن از اتفاقات خوب،
همینجا بودن،همین متعهد شدن،همین درک کردن،میتونه بزرگترین اتفاق مثبت هروز ما باشه.
این همه دلیل و فکت واقعی اینجا وجود داره،
ولی ذهن بقول استاد میخواد شرایطو جوری جلوه بدا که ،جهنم برام درست کنه.
که سینه سوخته روزگارم،که درد زیاد کشیدم،که اره تو جایی من بودی نمی تونستی تحمل کنی،و هزاران هزار حرف و افکار بی مورد که واقعا بعضی مواقع هنگ میکنم این سناریو ها رو چجوری ذهنم درست میکنه که خداوکیلی به عقل جن و خود شیطان نمیرسه.
الله اکبر،الله اکبر،
پناه میبرم به رب دو عالم ،مهربان خالق از دست نجواهای ذهنم.
همین فایل ۶ دقیقه ای استاد و همین کامنت بچها رو فقط میخونم میتونم ساعتها احساسم خوب باشه و ساعتها به نکات مثبت توجه کنم،و ساعتها اتفاقات خوب بچها رو تحسین کنم،
متعهد باشم،میشه نکات مثبت زیادی پیدا کرد واسه شکرگزاری و تحسین کردن و احساس عالییییی.
هر چه بیشتر متعهد تر میشم دنیا زیباتر میشه و زیباییهای بیشتری بهم نشون میده
چند روز روی یک فایل متمرکز میشم تا بفهمم درکش کنم تلاش کنم تو زندگیم پیاده کنم بعد میرم روز شمار روز بعد.
نمیخوام فقط وفقط اطلاعات جمع کنم.
دقیقا این چیزیه که از این فایل بینهایت ارزشمند باید بفهمم.
که دقیقا از زندگی چی میخوام؟
آرزوهام اهدافم چیه؟
خواسته هام تو زندگیم چیه؟
و واقعا چقدرررررر از ته دلم میخوام به خواسته ها و آرزوهام برسم؟
چقدررررر نسبت به اهدافم متعهد هستم؟
چقدررررر بهشون فکر میکنم؟
چقدر دربارشون تجسم میکنم و مینویسم؟
چقدر طی روز دربارشون حرف میزنم؟
سوالات مهمیه که بارها استاد میگه از خودتون بپرسین.
ذهنتون و مجبور کنین درباره چیزای که میخوایم و اهدافمون فکر کنه.
وقتی تو زندگی آرامش میخوام،چه دلیلی داره از رنجشها،ترسها ،نگرانیها،و……حرف بزنم؟
وقتی تو زندگی ثروت،فراوانی برکت و خیر میخوام چه دلیلی داره درباره فقر،مشکلات مالی،شرایط جامعه و ….حرف بزنم.
و هزاران تضاد و ناخواسته دیگه که مدام دربارشون حرف میزنم.
این همون فاصله فرکانسیه این همون توجه و تمرکزیه که استاد میگه و همیشه میگه نتایج زندگیمون مشخص میکنه مرکز توجهمون روی خواسته هامونه یا ناخواسته ها.
طی روز درباره چی حرف میزنم؟
از زندگی چی میخوام؟
این دقیقا اون تعهدی که استاد میگه رو لازم داره.
که مدام و مدام حواسمون باشه درباره چی فکر میکنیم؟
درباره چی حرف میزنیم؟
احساسمون چیه؟
افکار غالبمون چیه؟
من برای ۲۴ ساعت آینده متعهد میشوم طبق قوانین الهی زندگی کنم،زیباییها رو فقط وفقط ببینم،درباره اتفاقات خوب حرف بزنم،تحسین کنم و شکرگزار باشم.
واقعا از زندگی چی میخوام؟
درباره چی طی روز فک میکنم؟
درباره چی حرف میزنم؟
خواسته ها یا ناخواسته ها؟
الهی صد هزار مرتبه شکرت.
خدایم مرا بس است.
نیست معبودی جز او
به او توکل میکنم
که رب عرش عظیم است.
سلام به دوستان عزیز
استاد و خانوم شایسته
رد پای روز دهم
من از بچگی خیلی عادت نداشتم که در مورد مشکلاتم حرف بزنم و به صحبت های دیگران در مورد مشکلاتشان گوش دهم و همیشه سعی میکردم با گفتن چیزی بحث را خاتمه دهم.ولی باز شرایطی پیش میامد که در مورد اتفات بدی که برایم پیش امد بود حرف میزدم.چند ماهی است که خیلی جدی کنترل ورودی های ذهنم را انجام میدهم و اصلا نه حرف از اتفات بد میزنم نه یادشان میافتم و نه اجازه میدهم کسی از مشکلاتش جلوی من چیزی بگوید.این کار ها باعث شده که به طرز عجیبی کسی از مشکلاتش جلوی من حرف نزند و هر وقت که به یک مشکلی بر میخورم به خودم میگم که عیب نداره این یک تجربه جدیده و قرار که در ایند به درت بخوره.
یک سوال اینجا هست که چرا ما از بین هزاران هزار خاطره ای که در زندگی داریم چرا فقط بد هایش را به زبان می اوریم و انها را با دیگران به اشتراک بگذاریم؟چرا تا زمانی که میتوانیم از خوبی ها بگوییم از بد میگیم؟؟؟
چرا باید همیشه غصه گذشته رابخورم و نگران اینده باشم؟؟چرا همیشه فکر من روی مشکلات در اینده قفل شده و همیشه یک سوال از خودم مپرسم که چه اتفاقی در ایند قرار بیوته؟؟؟
جواب خیلی واضحه تا وقتی که من به خدای نادرست ایمان نادرستتر دارم معلوم که باید این احوال الانم باشه وقتی که من همیشه به بدبختی فکر کنم و از اون همیشه و همجا در موردش حرف بزنم چه چیزی جز اون میتونه در انتظارم باشه ؟؟؟؟
استاد عزیز چند وقتی است که دارم ارام ارام مسئولیت تمام زندگی ام را میپذیرم و به خودم قول داده ام که خدای واقعی رابشناسم و خود را تسیلم او کنم و به جلو حرکت کنم.خدا را شکر در این موضوع که باید ورودی های ذهنم را کنترول کنم و مراقب کانون توجه ام باشم زیاد مقاومت نداشتم و خیلی ارام و روان درام این کار را انجام میدهم و همیشه از خودم این سوال را میپرسم که ایا موضوع بهتری نیست که من به ان فکر کنم؟؟؟واقعا مبارزه ی سختی است ذهن خیلی کار بلد و به این اسانی ها رام نمیشود اما من انتظار این رو ندارم که ظرف مدت کوتاهی فرمان ذهن را در دست بگیرم و ان را مثل موم در دست کنترل کنم خیلی ارام پیش میرم. و از شما سپاس گذارم که با تهیه این فایل ها راه را برای ما اسان کردید.
سپاس از مهربانیتان
سلام
روز دهم سفر نامه
خدایا شکرت
استاد من این فایل رو بارها و بارها اتفاقی توی سایت دیدیم و الان دوباره که دیدم یادم اومد که باید حواسم باشه و متعهد تر باشم چون خیلی زود فراموش میکردم و به قول خودتون اینم طبیعی یع که آدمها فراموش میکنم و تنها راه به یاد موندن تکرار و تکراره و من خداروشکر میکنم که بازم تکرار شد برام و همیشه سعی مو میکنم که طبق قوانین عمل کنم تا جایی که تونستم این کارو کردم و از خودم راضی ام ولی جای کار دارم
خیلی خوشحالم که توی این جمع قرار گرفتم
استاد منم عاشق سفر کردن و تجربه کردن خودم هستم
تا حالا تونستم چند تا کشور رو برم هم برای مهاجرت و هم برای مسافرت
استاد من سربازی خودم رو با پول خریدم و به محض اینکه معافی اومد رفتم هم تفریح کردم و هم بیزینس چون شغل من لباس هستش (پوشاک ) هم فال بود و هم تماشا طی یک سال من دبی و چین و تایلند و پاکستان رو رفتم البته که چین رو بارها و بارها رفتم خیلی کشور سرسبزی یع از شمال ام سر سبز تر البته که من شهر گوانجو رو رفتم و اطرافش رو ولی اکثرا از کسایی که جاهای دیگه شهر چین رو رفتن پرسیدم اونام گفتن که سرسبزه همه جاش و خیلی خیلی دوست دارم که بیشتر کشور ها رو تجربه کنم و عاشق تجربه کردنم
استاد این فایل تون باعث شد تا من خاطرات زیبای که در گذشته داشتم رو به یاد بیارم و کلی حس خوب گرفتم ازت ممنونم مریم جان 🌹
استاد من دوست دارم رها باشم دوست دارم بیشتر کشور ها رو برم و بگردم و تجربه کنم و بعدش هر کجای دنیا که ارتباط بیشتری برقرار کردم همونجا زندگی کنم
❤️
به نام خداوند زیبا آفرین بی همتا.
سلام خدمت استاد نازنینم که مرد عمل هستند شدید و عجیب.👏👏👏
وسلام خدمت مریم جان عزیز و این سفرنامه که شما لیدر این ذهن تکانی فوق العاده هستید.
و سلام خدمت همسفران عزیزم.
شما بهترین استاد دنیایی که هر لحظه ایده ای بهتون الهام میشه سریع به ذهنتون امون نمیدین و عملیش میکنید.
استاد عزیزم کجای دنیا به محض اینکه یه جرقه تو ذهن زده میشه اون آدم میاد سریع گوشیشو روشن میکنه و با اینکه تو مسیره و پسر عزیزش خوابه اون درس و به رایگان در اختیار مردم قرار میده.البته که شما تو اینکارم پیشگام بودین.
خدایا شکرت واسه استاد سخاوتمندم که صفاتی پیامبرگونه دارند.
استاد جان شما درست میفرمایید ما وقتی میخواهیم همکلام کسی بشیم زود میریم سراغ گلایه.
چرا؟
خب یه دلیلش اینه که حس ترحم بقیه رو برانگیخته کنیم که شاید دلشون واسه ما بسوزه.
بازم چرا؟
شاید بخاطر اینکه فکر میکنیم اینجوری ما رو درک میکنن.
درک کردن به چه درد ما میخوره؟
چون فکر میکنیم الان نگران ما میشن .
نگرانی اونا به چه درد ما میخوره.؟
خب حتما به تکاپو میوفتن و واسمون کاری میکنن.
و این اشتباهه ماست.چون فکر میکنیم از اونا کاری بر میاد
نه از خدای اونا.
ای وای بر شرک خفی.
چقدر شیطان مکاره…
از ضعیف بودن ما.از پایین بودن عزت نفس ما.از ایمان ضعیف ما.از عجول بودن ما.از فراموشکاری ما که در مواقعی که توکل کردیم و راههایی نمایان شد.گره هایی باز شد سواستفاده میکنه و پتک و میزنه و میگه آره بابا آدم دردلم نکنه که دق میکنه.
ماها اسم حرف زدن و توجه کردن به نکات منفی و گذاشتیم درد ودل و خودمون و توجیح میکنیم و از زیر بار مسئولیت شونه خالی میکنیم.
ولی کی ضربه شو میخوره خودمون.
و تازه گلایه میکنیم ای بابا چرا فقط واسه من اینجوریه و دوباره اسمشو میذاریم بدشانسی.
یه تضاده کوچیک و بزرگ میکنیم و به قول استاد تو یه مسافرت با مشکل پیش اومدن واسه خودمون یا ماشین آنقدر زوم میکنیم روش که احساسمون بد میشه د درد و دل و غرغر و …
و بدتر از ترحم و دردل میگیم چشم خوردیم.ای بابا یه بارم اومدیم خوش باشیم نمیذارن که و ..
و حالا واسه دلیل چشم خوردن دنبال توجیه میگردیم کی بود.چی شد.چرا شد.
و برگشتن و مرور کردن خاطرات بد گذشته و ……احساس بد و اتفاقات بد و …..ادامه و ادامه و افتادن و گیر کردن در پیگمالیون ناخواسته ها…..
چراااااا آخه
چون ما وجود و جسارت نداریم با تعهد دادن به خودمون تغییر شخصیت بدیم و با تغییر شخصیت جهانمونو و دگرگون کنیم بدون تلاش و به قول استاد به راحتی 😉به راحتی.
استاد عزیزم میگه به خودمون تعهد بدیم.واقعا عالیه👌👌👌
خب من و همسرم شدید اهل گلایه کردن از آدما و روزگار بودیم و به لطف خدا و آموزه های استاد خیلی کم شده و من امشب که شب یلدا بوده و عالی بوده چون باورشو ساختم و توجه به نکات مثبت کردم و چون برگ دهم سفرنامه ست میخوام تعهد بدم🤚 برای توجه به نکات مثبت هر موضوع و هر انسان و تغییری بنیادین کنم که فقط و فقط و فقط شخصیتم و نتایجم فریاد بزنه که میشه با تغییر درونم تمام جهان بیرونمو و ۳۶۰ درجه تغییر بدم و به خوشبختی و سعادت لبخند بزنمو در آغوششون بگیرم.😍😍😍.
استاد چقدر خوب گفتین که وقتی متعهد بشیم که اصلا در مورد ناخواسته ها حرف نزنیم و بهشون توجه نکنیم خب توقع هم نداریم پیش بیاد.
یعنی فرکانسشم ارسال نمیکنیم.
واسه ما ایرانی ها که درصد بالایی از دور همی ها و تماسها و چتهامون به دلیل مثلا درد و دله دیگه چیزی نداریم واسه گفتن😉😉پس چی بگیم.
هیچی یا سکوت یا توجه به زیبایی و حس خوب و سپاسگزاری.
به به چه شود این تعهد.خودش به تنهایی حریف همه ی مشکلات و تضادهاست.
خدایا آخه من چه جوری شکر گزاری کنم واسه این همه آگاهی که هروز به طرفم سرازیر کردی.چگونه قدردان استادم باشم.
چگونه این همه شور و شعف و آرامش و انرژی و بذارم کنار و قدرنشناسی کنم و گلایه کنم.
میدونم بهترین سپاسگزاری متعهد بودن هست و بس.
بخدا آنقدر این فایل شش دقیقه ای استاد که هدایتی ضبط شده حالمو دگرگون کرده که اشکم سرازیره.
خدایا شکرت واسه این همه زیبایی و آگاهی و حال خوب که صدتا نماز شب این حال و بهم نداد.
این درک عمیق کجا و آن حرکات فیزیکی کجا.
خدایا شکرت که امسال که فکر میکردم بدترین و تلخترین شب یلدای عمرم هست بخاطر برادر عزیزم که تازه چند ماهه که از دستش دادم و به تو پیوسته و من دلتنگی میکردم
و
اما
الان تو این لحظات حس کردم بهترین شب یلدای عمرم هست تا حالا.
ما هیچ از پشت پرده ی اسرار نمیدونیم.
ما هیچی نمیدونیم.
ما فقط میخواهیم بگیم چشم چون این حرفها به دلمون نشست و آرومش کرد و آتیش نگرانی ها رو سرد کرد.
تویی دانای حکیم
تویی که فرمانروایی
و تویی که به دل یکی از بهترین بندگانت میندازی که الان بیا و در مورد این موضوع هر چند کوتاه صحبت کن .بقیش با من.میگی این صحبتها با خلایقم چه ها که نمیکنه.
به بنده ات میگی از تو حرکت از من برکت.
خدایا من نمیدونم این صحبت ها چه ها که با دل و روح و قلب بنده هات نکرده.
چه تعهدهایی که ندادن.
چه اشکهایی که نریختن.
چه خوشبختی ها و موفقیت هایی که خلق شده و میشه در آینده های نزدیک و سالهای دور….
استاد عزیزم ممنونم که جای خالی برادرمو واسم پر کردین🙏🙏🙏
به نام خالق زیبایی ها
دیدگاه روز دهم
شکروسپاس خدای مهربان رو که جز زیبایی درزندگیم چیزی خلق نکرده والهی دیدگانم به دیدن این زیبایی ها هرروز بیناتر از روز قبل بشود که زندگی جز لذت بردن از شیرینی زندگی نیست
توجه برنکات مثبت کل نگاه من به زندگی واتفاقات وشرایطش راعوض کرده با این که هنوز در اول راه هستم ولی تاثیرش درزندگیم وحس حالم خیلی مشهوده
قبلا وقتی دعا میکردم از خداکارخوب خونه بزرگ وماشین خوب وکلی چیزهای مادی دیگه میخواستم دریغ از این که همه این هارو داشتم ولی چشم دل بینا نداشتم نگاهی که داشته هاش روببینه واز اونها لذت ببره وسپاس گذارباشه این همه سال گذشت دریغ از اصل موضوع که لذت بردن بود .
ولی خدارو هزارمرتبه شکر داداون چیزی که باید میداد ولازمه زندگیم بود ومن نداشتم
و واون دیدن زیبایی های زندگی ولذت بردن از لحظه لحظه زندگی بود
الان میبینم قدرت وشکوه وجلوه بی پایان پروردگار درزندگیم وجهانم رو چقدر زندگی برام شیرین ولذت بخش شده با
یه فرمول جادویی که قدرتی شگفت انگیز داره وبا یه اجی مجی همه ناخواسته هارو به خواسته هایی خواستنی تبدیل میکنه وحال واحساست رو عالی میکنه واون فرمول جادویی ✨توجه برنکات مثبت✨ هست کارآمدو ویژه، خاصِ خاص
هرروز که میگذره میبینم که خدای مهربون چقدردوستم داشته ومن نمیدیدم چقدربه فکر من بوده ومن نمیدیم خدایا سپاس گذار مهربونیات هستم شکرت کریم بزرگوار
هدایت من به سایت وآشناییم با استاد عزیز نمونه بزرگی از نعمت هدایت ودستگیری خدای مهربان درحقم هست
استادی که بی چشم داشتی بی منت روشن وبی ریا دانسته هاش رو میبخشه وچقدر زیبا که من هم افتخار شاگردی دارم خدایا شکرت.
مریم بانوی عزیز هیچ وقت فکرنمیکرم به بودت افتخار کنم وروزی دوستت داشته باشم ولی با افتخار میگم به بودنت وآشنایی باتو به خود میبالم زنده باشی.
خدایا شکرت که همیشه دوستمون داری وهدایتمون میکنی .
برای همه دوستان آرزوی نعمت شادی و سلامتی وبرکت رزق روزی دارم
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
چقدر زود رسیدیم به خان دهم این سفر هیجان انگیز …
چقدر خوشحالم از اینکه هر روز دارم روی خودم کار میکنم و هیچ عجله ای ندارم و دارم تکامل م را طی میکنم
با خودم در صلح هستم ، خودم را عاشقانه دوست دارم و حس و حال خوبی دارم برای خودم . برای اینکه خوشحال باشم به هیچکس و هیچ چیزی نیاز ندارم و خدا به شدت کافی ست برای من
عشق بازی دیگه بسه بریم سراغ گنج های امروز 😙😙😙
واقعا واقعا دلیل اصلی اتفاقات اصلی زندگی م را الان متوجه میشم . هم اتفاقات بد و هم اتفاقات خوب.
هیچ چیز شانسی و عجیب غریبی اتفاق نیفتاده . هر اتفاقی که اتفاق افتاده نتیجه توجه خودم بوده . اگه اتفاق خوب بوده یعنی خودم به خوبی ها توجه کردم و اتفاق خوب افتاده ، اگر هم اتفاق بد بوده باز هم به خاطر کانون توجه خودم بوده …
عه عه عه !!! یعنی به همین سادگی میتونم اتفاقات خوب را برای خودم رقم بزنم ؟؟
بله قانون همین قدر ساده ست
عجب !!! یعنی به همین راحتی میتونم به نکات مثبت توجه کنم و دیگه زندگی م را به بهشت تبدیل کنم ؟؟
خب نکته این جاست که قانون ساده ست اما عمل به قانون خیلی هم ساده نیست . نیاز داری به تعهدی غیر قابل مذاکره ، به اراده ای از جنس فولاد که هر اتفاقی افتاد تو فقط به نکات مثبت ش توجه کنی
تئوری بسه ، اصل اینه که عمل کنیم …
۱-ما به همراه خانواده سفر رفتیم و ماشین مون خراب شد و دست مون را بند کرد اما من به این توجه نمیکنم ، چقدر داخل سفر خوش گذشت و تفریح هایی کردیم که ناب بود
با قایق رفتیم رودخانه را گشتیم و یه دور کامل تو رودخانه زدیم ، خیلی رویایی بود وایی خدا ، اونجا که رودخونه میپیچید ، اونجا که عکس درخت ها افتاده بود تو آب ، بی نظیر بود 😋😋😋
وقتی از سفر برمی گشتیم چقدر تو ماشین رقصیدیم ، با یه عالمه آهنگ شاد از ته دل خوشحال بودیم واقعا راضی ام از این سفر
۲-با یه عالمه از دوستان رفتیم مسابقات روباتیک ، درسته که مقام نیوردیم ،اما چه لحظات نابی را با هم ساختیم . واقعا شاد بودیم . پروژه مون به مشکل میخورد و تمام تمرکز مون را میذاشتیم تا حل ش کنیم ، به هم انگیزه میدادیم ، با هم بازی میکردیم و …
۳-درسته که با یکی از کارفرما ها به مشکل خوردم اما من به این توجه نمیکنم ، میخوام به این توجه کنم که عجب مدیر پروژه ی با شخصیت و با ادبی جذب کردم ، عجب پروژه بزرگی را برای یکی از بزرگ ترین سایت ها جذب کردم ، عجب پروژه ی عالی ای طراحی کردم و چقدر عالی از پس چالش ها بر اومدم
اره خودشه ، از این به بعد تمرکز م را خرج فرکانس های منفی نمیکنم ، فقط به مثبت ها توجه میکنم ،چون خواستار اتفاقات مثبت بیشتر هستم …
سپاسگزار خدایی هستم که قدرت خلق زندگی م را به خودم دادم 🤗🤗🤗
از صبح فقط زیبایی ها را دیدم و تحسین کردم و حسابی لذت بردم ، نتیجه ش این که الان حس بی نظیری دارم و مطمئنم تا شب کلی اتفاق خوب برام میفته و خبر های خوب میشنوم ….
فقط میگم خدایا شکرت ، مرسی از اینکه برای پیشرفت خودت وقت گذاشتی
به نام رب العالمین
سلام
روز دهم
(وقتی به خودتون تعهد میدید که راجب اتفاقات بد حرف نزنید ، یعنی منتظر اتفاقات بد هم نیستین)
با این جمله خییلییی موافقم
بارهااا دیدم که انسان ها منتظر کووچک ترین اتفاقین که برن توی جمع های مختلف و راجبش حرف بزنن
نمیدونم چرا، ولی خیلی موقع ها انگار بعضی از انسان ها واقعا بدشون نمیاد که اتفاقای عجیب غریب براشون بیافته!
تا حالا انقدر به این مسئله ریز نگاه نکرده بودم، خیلی جالبه
به نام خدای زیباییها🌱
روز دهم🌱
سلام به استاد عزیزم و تمام دوستان هم فرکانسی
خداروشکر میکنم بابت شنیدن این آگاهیهای ناب
من فکر میکنم این قضیه بیشتر توی ایران رایج باشه… چون بیشتر افراد در حال غر زدن و شکایت کردن و نارضایتی از دولت و اخبار و شرک ورزیدن به عوامل بیرونی هستند و هیچ وقت نمیتونن درک کنند که همچین قوانین ثابتی هم در جهان وجود داره…اینکه اکثرا وقتی دو نفر همدیگه رو میبینن یا توی تاکسی مغازه و…فقط در مورد مشکلات میگن و جالب اینجاست که هرکدوم سعی دارن بگن شرایط تو بهتر از منه و حتی من از تو بدبخت ترم!!!
اصلا زیبا نیست این طرز تفکر، یا گاهی افرادی رو میبینیم که شرایط واقعا عالی دارن اما از اونجا که به چشم زخم اعتقاد دارن سعی میکنن صحبت هایی رو بکنن و اعلام نارضایتی کنن تا خدایی نکرده چشم نخورن!!! در صورتی که نمیدونن که کفر نعمت از کفت بیرون کند و با ناسپاسی همون داشته ها هم کمتر میشه…
ریشه این صحبت کردن از ناخواسته ها به نظر من از شرک میاد…از کمبود اعتماد به نفس میاد....اینکه فکر میکنیم دلسوزی بقیه به حال ما میتونه مشکلات ما رو حل کنه …شرایط رو بهتر کنه…
من قبلا خیلی این مشکل رو داشتم چون قانون رو نمیدونستم…با خانوادم با دوستان بیشتر از ناخواسته ها میگفتم و با این لحن که من این قضیه رو نمیخام!!صحبت میکردم…
اما حالا خداروصد هزار مرتبه شکررررر یاد گرفتم که اصلا اصلا از چیزی که نمیخام صحبت نکنم غر نزنم و براحتی اعراض کنم و فقط از خواسته ها و اهدافی که دارم..اتفاقات جالبی که در طول روز واسم میفته…صحبت کنم و تاییدشون کنم بدون اینکه باور داشته باشم عوامل بیرونی در زندگی من کوچکترین تاثیری دارن و به این شکل روز به روز اتفاقات جالب و مثبت بیشتری رو به سمت خودم جذب کنم…
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
عاشقتونم😍🙏❤
🍓به نام خداوند بخشنده ی مهربان🍓
روز دهم از سفر🌼
واقعا خدا رو شکر می کنم که هر روز توی سایت آگاهی های جدیدی می گیرم ، هر روز از این سفر یه چیز جدید یاد می گیرم یه تمرین به تمریناتم اضافه می شه.
از وقتی که این سفر رو شروع کردم شاهد یه سری تغییرات و نشانه ها شدم و واقعا خدا رو شکر می کنم .🌺
واقعا که از وقتی دارم روی خودم کار می کنم احساس می کنم که تازه تر شدم و دارم شکوفا میشم.🌸
خیلی حس خوبی داره که ادم توی زندگیش هدف داشته باشه، انگیزه داشته باشه، حتی تضاد ها هم !
اگه اونا نباشن که دیگه اصلا هدفی نداریم، فاسد میشیم و بدون انگیزه.
اگه داری میبینی که یه تضادی برات پیش اومده جوری بهش نگاه کن که بهت احساس بهتری بده ، نه اینکه بخوای بهش فکر کنی و همش راجبش صحبت کنی.
هیچوقت درمورد مشکلاتت و اتفاقات بدی که برات افتاده با کسی صحبت نکن
چون همین صحبت کردنه، همین فکر کردن دربارش یعنی ما داریم به جهان فرکانسشو می فرستیم ، داریم به جهان میگیم که بازم از اتفاقات
بد بهمون بده
قانون اینو میگه که اگه روی چیز مثبتی تمرکز می کنی جهان هم چز های مثبتی رو وارد زندگیت می کنه و برعکس اگه به چیز هایی فکر کنی که بهت احساس بدی میده جهان از اون جنس اتفاقاتی رو برات رقم می زنه که احساس بدی داشته باشی.
خودت داری زندگیتو می سازی ، با توجهت و باورهایی که داری
پس تصمیم بگیر که به چه چیز هایی می خوای توجه کنی
می خوای به چیز های بد و منفی فکر کنی یا مثبت؟
تصمیم با خود ماست🍓