الگویی مناسب برای کسب و کار - صفحه 15 (به ترتیب امتیاز)

764 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسن گرامی گفته:
    مدت عضویت: 1349 روز

    به نام خدا

    سلام استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز

    سلام به دوستای ارزشمندم

    استاد دقیقاً با توجه به صحبت هایی که کردین من الان دارم همین کارو میکنم

    یعنی با همین شرایطی که دارم

    با همین مهارتی که دارم

    با همین امکاناتی که خدا بهم داده

    شروع کردم

    چند وقت پیش از خدا هدایت خواستم من میخوام از این مهارتی که تو بهم دادی پول بسازم و خدا هم ایده هایی رو با توجه به شرایط فعلیم به من الهام کرد و الان در حال انجام ایده هستم

    یعنی استاد داستان من از اینجا شروع شد که من اون روزهایی که در فشار کارهایی بودم که بسیار باعث رنجم  می شدند

    خدا بود که من رو از اون کارهایی که انجام میدادم تا به قول خودم میخواستم پول در بیارم آورد بیرون و گفت بیا توی همین کاری که باهاش حالت خوبه ، وقتی انجامش میدی نمیفهمی ساعت کی میگذره

    و یادم داد که چطور بتونم توسط الهاماتم ، نه با منطق ذهنم کدنویسی کنم

    اون موقعی که از خدا خواستم هدایتم کنه به اینکه بتونم از این چیزهایی که یادم داده پول بسازم

    خداوند ایده ای ساده و عالی رو به من الهام کرد

    ایده این بود که بیام با کدنویسی رابط کاربری وبسایت طراحی کنم و بفروشم

    و وقتی که شروع به کدنویسی اون ایده کردم 

    این خدا بود و هست که داره منو هدایتم میکنه از اینکه چطور از این راحت تر و بهتر کدنویسی کنم 

    هر قسمتی از سایت رو که خواستم طراحی کنم این خدا بود که به من گفت به چه شکل باید طراحیش رو انجام بدم

    خدا قبل از این ایده ای که به من الهام کنه 

    دو نفر رو به سمت من هدایت کرد تا برای هر کدومشون سایت درست کنم و همون باعث شد من اولین پولم رو از کار برنامه نویسیم بسازم

    حالا من با هدایت های خداوند تا جاییکه که بشه به اون ایده ای که به من گفته دارم عمل می کنم یعنی طراحی  UI سایت با فریم ورک بوت استرپ

    خدیا باز هم مثل همیشه هیچی نمیدونم 

    من فقط به اون چیزی که تو بهم میگی عمل میکنم و جلوی هر نجوایی که میخواد بیاد رو با تمام تمرکزم روی چیزهایی که به من احساس بهتری میده رو میگیرم

    استاد دقیقاً این فایلی که شما گذاشتین میشه گفت یک نشانه ای بود برای من

    اینکه دقیقاً کاری دارم میکنم

    یعنی عمل کردن به ایده ی الهامی با توجه به شرایط فعلی

    کاملاً درسته و باید با توکل به الله یکتا همین مسیر را ادامه بدم و هر ایده ای که خدا بهم میگه بهش عمل کنم

    به قول شما آدم وقتی هر بار مدارش تغییر میکنه و به مدارهای بالاتر میره ایده های متفاوتی نسبت به اون شرایطی که توش هست بهش الهام میشه

    الان ایده ای به من الهام شده اینه و قطعاً وقتی از این ایده پول بسازم با هدایت های خداوند به ایده های بعدی برای ادامه مسیرم هدایت میشم

    ولی به شرطی که به اون چیزی که خدا بهم میگه عمل کنم که دارم الان همین کارم میکنم

    و توکل کنم به خداوند

    اجازه بدم خدا کارها رو برام انجام بده

    اون این کارو میکنه

    همانطوری که تا به الان کلی کارهای زندگی منو خدا انجام داده

    استاد عزیزم انشالله به زودی به درخواست من از خدا و با اجابت درخواست من از طرف خداوند در زمان مناسب و مکان مناسب همدیگرو می‌بینیم و من از هدایت هایی که خدا بر من کرده و پیشرفت هام باهاتون صحبت میکنم و لذت میبرم از این زندگی که سرشار از آزادی زمانی و مکانی و آزادی مالی که من از خدا میخوام

    سوره رعد

    ٱللَّهُ یَعۡلَمُ مَا تَحۡمِلُ کُلُّ أُنثَىٰ وَمَا تَغِیضُ ٱلۡأَرۡحَامُ وَمَا تَزۡدَادُۚ وَکُلُّ شَیۡءٍ عِندَهُۥ بِمِقۡدَارٍ (٨)

    خدا می داند که هر ماده ای چه چیزی را می آورد و رحم ها چه چیزی می روید و می افزاید و همه چیز به اندازه ای نزد اوست

    عَٰلِمُ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَهِ ٱلۡکَبِیرُ ٱلۡمُتَعَالِ (٩)

    داناى نهان و آشکار و بزرگ و بلندمرتبه است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  2. -
    مریم شمسا گفته:
    مدت عضویت: 2007 روز

    به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

    إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِکَهِ مُرْدِفِینَ(9 انفال)

    (به خاطر بیاورید) زمانی را از پروردگارتان کمک می‌خواستید؛ و او خواسته شما را پذیرفت (و گفت): من شما را با یکهزار از فرشتگان، که پشت سر هم فرود می‌آیند، یاری می‌کنم

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته زیبایم

    سلام به همه دوستای توحیدی ام نور خداوند به دلهای پاکتون

    چقدر خوشحال شدم وقتی دیدم فایل جدید اومده روی سایت ، و عکس زیباتون در بهشت دیدم گل از گلم شکفت

    چقدر از پاکی و زیبای بی نظیر پرادایس لذت بردم خدایاشکرت چشمانم به نور استاد عزیزم و پاکی بهشتت نورانی کردی، الهی شکرت

    و چقدر به موقع بود در تضادی بودم که داشتم با نجواها دست و پنجه نرم میکردم و انگار مثل آب پاکی بود که کل وجودم شست و آرامش عمیقی بهم داد و ثابت کرد که مسیر و تصمیمی که گرفتم درسته

    استاد عزیزم دوست داشتم از نتایج این مدت که عاشقانه دارم روی آگاهی ها کار میکنم و سعی در نهادینه کردن اونها در رفتار و افکارم هستم ، بنویسم، با خودم گفتم خدایا کجا این قدمم بنویسم و خدا این فایل فرستاد گفت جاش اینجاست، و من میگم چشم عزیزم

    استادجان من خیلی وقت بود که از دوره هاتون استفاده می‌کردم ولی جرآت اقدام نداشتم نمی تونستم اقدام عملی انجام بدم که ناشی از عدم احساس ارزشمندی و لیاقت بود

    من زمانی که دوره احساس لیاقت لانچ شد نتونستم دوره رو بخرم تلاش کردم ولی نشد ، (رها نبودن یکی از دلایل نرسیدن به خواسته )ولی من با تمام وجود میخواستم اما نشد و گفتم اوکی حتما من الان در سطح درک این مفاهیم دوره نیستم ، رها کردم و گذاشتم به عهده خدا و گفتم خدایا هر وقت وقتش برسه خودت برام دوره رو تهیه میکنی با اینکه پولی هم نداشتم

    حدودا سه ماه بعده لانچ دوره به طور خیلی خیلی معجزه آسایی خداوند پول دوره رو برام تهیه کرد و با نشانه های واضح بهم گفت الان وقتش هست برو بخرش و با عشق و اشتیاق خریدم

    و من شروع کردم به گوش کردن و هر جلسه زندگی را هی زیباتر و زیباتر می‌کرد، یکی یکی گره ها رو در ذهنم باز می‌کرد، وجودم و خود واقعی ام را بهم نشان می‌داد و اینکه چقدر من زندگیو با باورهای اشتباه برای خودم سخت کرده بودم .. ادامه دادم تا جلسه نهم

    از لحاظ مالی من دوست داشتم کار خودم داشته باشم و به خدا همیشه می گفتم ، خدایا بهم بگو چکار کنم ،خداوند هدایت می‌کرد ولی جرات انجام نداشتم ، ولی با دوره احساس لیاقت اونقدر احساس لیاقت میکردم که خیلی آسون و راحت اومدم ایده ام با مدیر مدرسه ام که برگزاری کلاسهای خصوصی در مدرسه شیفت عصر بود مطرح کردم ، قرار شد با دوتا از همکاران دیگه ام شروع کنیم ، من به محض مطرح کردن تقریبا همه دانش آموزان کلاسم ثبت نام انجام دادند و من شروع کردم ولی دو همکار دیگه ام گفتند کسی از دانش آموزانشون ثبت نام نکردند و من کلاسهام تنهایی برگزار کردم، همون اولم به خدا گفتم خدایا حتی با یک دانش آموز من این دوره رو برگزار میکنم چون فقط میخوام عمل کنم

    و خداروشکر من در شش جلسه دو ساعته نصف بیشتر حقوق یک ماهم خلق کردم و دیروز جلسه آخر بود و من با اعتماد بنفس شماره حسابم تایپ و چاپ کردم و خیلی زیبا دادم به دانش آموزانم

    و جالبه همکارام باور نمی‌کردند که کسی بیاد برای این کلاسها … و وقتی شنیدن که کلاسم برگزار شده اونم با تعداد بالای بچه ها ، باورشون شد که آره میشه و دوباره که اقدام کرده بودند تعدادی برای برگزاری کلاسهاشون اومدند و الان اونها هم دارند کلاس برگزار می کنند،خداروشکر

    استاد قبل از شروع این کارم گفتم خدایا درآمد این دوره که از راه کسب و کار خودم هستو،باهاش ثروت یک حتما میخرم و خداروشکر پول این دوره برام جور شد و اینکه این یکی از هدفهای امسالم بود که عید نوشتم .

    استاد بیشتر از همه به خاطر اینکه نترسیدم و رفتم کارم شروع کردم خوشحالم ، چون همیشه نجواها بود که تو زیاد حرفه ای نیستی ، اصلا مدرکت آموزش ابتدایی نیست تو متوسطه تدریس کردی، اونقدر معلم های توانمند هستند که… از کجا میخواد شاگرد برات بیاد، خب بری کلاس چطوری میخای برگزار کنی تو اصلا کلاس خصوصی نداشتی و..‌

    استاد اینبار همه اینا انگار توذهنم خاموش شده بود چون واقعا من از درون احساس ارزشمندی و لیاقت میکردم و با خودم گفتم واردش میشم و بازم خدا قدم به قدم هدایتیم میکنه که کدوم مبحث بگم، چطوری بگم ،چکار کنم که سطح یادگیری بالا بره و خداوند بهترین کسی هست که سر قولش میمونه و بهم میگفت این مطلب اینطور لگو با این روش با این وسیله با این بیان و حتی چطور با شاگرادت رفتار کن .. خدایا ازت ممنونم هدایتم کردی ،حمایتم کردی ،حفاظتم کردی ، و عالی برگزار کردی این دوره رو الی خیلی مممنونتم

    خدای مهربان سپاسگزارم که منو با استادی پاک سیرت و مهربان و سخاتمند و آگاه ، آشنا کردی ، استاد عزیزم الان بازم منتظرم که خدا بهم بگه این کار برو انجام بده و چون من یکبار انجام دادم برام آسونتره و شجاعانه شروع میکنم،

    استاد عزیزم ازتون بی نهایت ممنونم، از خانم شایسته زیبایم بی نهایت سپاسگزارم که با عشق دارند روی سایت با فایلهای عالی و انتخابشون قدم به قدم روح وذهنمون پرورش میدند .

    خداروشکر که بهم لیاقت نوشتن این کامنت داد ،

    انشاءالله در زمان و مکان مناسب با دوره جدیدتون همفرکانس بشم و افتخار استاده ازش را داشته باشم

    دوستون دارم، در پناه خدای حاضر

    هرچه آن خسرو کُنَدشیرین بُوَد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  3. -
    لیلا شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1182 روز

    ب نام خدای مهربان !

    سلام ب روی ماهتون ومریم عزیزم چقدر چشم انتظار بودم فایل جدیدی ازشما رو سایت بیاد ممنون ک اومدید بافایل جدیدتون انگیزه ای دوباره امیدی دوباره بهمون دادید ممنون ک باز پردایس این بهشت زیبارو برامون ب تصویر کشیدید وتشکر از مرضیه عزیز ک اینقدر عالی برامون نوشته بودن این نشون میده اگ بخواهی چ ایرانی چ افغانی درهر جای دنیا هم باشی توحید و باتوکل ب خدای مهربان میشه ب هرخواسته ای ک داریم برسیم بسیار آموزنده بود کامنت مرضیه عزیز اینکه عوامل بیرونی نتونسته تاثیری در هدفاش بزاره باشجاعت جسارت ادامه دادن آفرین ب شما استاد ک همجنین شاگردانی تربیت کردند اینقدر پرقدرت ب آموخته هاشون عمل میکنن ، استاد جان منم ی جاهای تلاش کردم هرموقع ب نجواها و عوامل بیرونی بها دادم شکست خوردم وهرجا ب خدا تکیه کردم و حرکت کردم با وجود سختی‌ها ومشکلات موفق شدم ب هدفایی ک داشتم برسم .استادجانم ی ماه پیش آزمون استخدامی آموزش و پرورش بوداستادقبل امتحانم من ی فایلی ازشما گوش دادم ک باخواهری گرامبتون درمورد رانندگی صحبت کرده بودید چقدر ب من کمک کردید خداخیرتون بده موقع امتحان دقیقا همه گفته هاتون میومد ب ذهنم دقیقا از همون سوالایی گ خونده بودم اومده بود باورم نمیشد چقدر عالی امتحان دادم البته فعلا جواب آزمون نیومده نمیدونم قبول شدم یان ولی همینکه از آزمون دادنم لذت بردم برام کافیه اینکه فهمیدم اگ در هر کاری ب خدا بگی من نمیدونم هیچ علم آگاهی ندارم تو میدونی آگاهی ب همه چیز بهش اعتمادکنی وهمه کاراتو ب خودش بسپاری شک ندارم بهت راه چاه میگه هدایت میکنه طوری ک خودت باورت نشه مثل اونروز من سر جلسه امتحان…خدایا شکرت بابت استاد عزیزم ک اینقدر عالی قانون درک کرده و الگوی عالی برای ما هست و ب ماهم عالی آموزش میده…استاد جان ومریم عزیزم خیلی دوستتون دارم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  4. -
    حمید معدندار گفته:
    مدت عضویت: 999 روز

    به نام الله مهربان و وهاب

    سلام به استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته گرامی

    سلام به همه همراهان نازنین این سایت الهی

    این فایل رو در زمان مناسب دریافت کردم یعنی یه جورایی خداوند من رو هدایت کرد به این سایت زمانی که نیاز داشتم ببینم و یه جورایی ربط داشت به اتفاقات اخیری که برای من افتاده و از این بابت سپاسگزار خداوندم

    الان یه مدتیه که دارم رو خودم کار می‌کنم و خیلی چیزها رو دارم متوجه می‌شم از قانون، یعنی اگه کسی رو می‌بینم که یه جا داره اشتباه می‌کنه دقیقاً می‌دونم که اشتباه کار کجاست و چه باورهای مخربی باعث اون اتفاقاتش شده، البته می‌تونم بهش بگم که چیه، اما طبق قانون نباید به کسی بگی چون با این کار تمام تمرکز میره سمت اون فرد و به ناخواسته‌ها توجه می‌کنی در نتیجه اتفاق‌های نازیبا و ناجالب رو خلق می‌کنی

    می‌خوام در مورد یه اتفاقی که چند روز پیش برام افتاد صحبت بکنم و اینجا بنویسم که خیلی هم بی‌ربط به موضوع این فایل نیست

    داستان از اونجایی شروع میشه که من همینطور که دارم رو خودم کار می‌کنم به یه تضادی برخوردم و منجر به این شد که یه کاری رو شروع کنم و یه قدمایی رو بردارم برای استارت این کار، ( اما چون تجربه زیادی از این کار ندارم کمی نگرانم و در اصل دارم شرک می‌ورزم طبق همون آیه رآن که خداوند می‌فرماید: لا خوف علیهِم ولا هُم یحزنون بندگان واقعی نه غمی از گذشته دارند و نه ترسی از آینده)

    به خاطر همین کار جدیدم چند روز پیش رفته بودم محل پدرم اینا تا قدمای کوچیک رو واسه این کار بردارم و اون روز اتفاقات خیلی فوق العاده‌ای برای من افتاد من کلی لذت بردم، کارم تموم شد وقتی که داشتم برمی‌گشتم رسیدم به اوایل ورودی کرج ، دقیقاً داشتم یک خیابونو می‌رفتم که خیلی هم تاریک و خلوت بود و یهو افتادم توی چاله‌ای که شهرداری کنده بود و ماشین توی دو سه ثانیه افتاد تو چاله و در اومد بیرون اونم با نه با سرعت خیلی زیاد، وقتی ماشین اومد بیرون ترمز کردم و یه صدای خیلی ناجور از قسمت چرخ‌های ماشین اومد و این صدا طوری بود که احساس کردم چرخ‌های ماشین خورد شد خلاصه اومدم پایین و جک رو دادم زیر ماشین چرخ سمت راننده رو چک کردم هیچ چیزی معلوم نبود فقط اینو می‌دونم که به سختی می‌چرخید ، ولی یه چیزی اونجا خیلی خوب بود و اونم احساس من بود یعنی من تونسته بودم ذهنم را کنترل کنم و این کاری بود که قبلاً من نمی‌تونستم انجام بدم و یه مدت کوتاهی که دارم اینجوری ذهنم رو کنترل می‌کنم ، یه چیزی تو قلبم گفت برو سمت یه دکه‌ای که اون روبرو هستش و رفتم پرسیدم دوست عزیز اینجا مکانیکی یا جلوبندی سازی هستش دو نفر بودن یه آقای سن بالا و یک جوون که کنارش نشسته بود، اون آقای سن بالا به من گفت پسر خوب مگه ساعت 8:30 شب مکانیکی بازه که بری پیشش همه الان بستن رفتن خونشون و من با آرامش ازشون تشکر کردم و خداحافظی کردم و بعدش به مکانیکم زنگ زدم مکانیکم گفت که شرایط الان چطوره توضیح دادم براش و گفت احتمالاً باید یدک کش بشه ماشینت، بهش گفتم دمت گرم و مکالمه تمام شد اومدم تو ذهنم با خدای خودم صحبت کردم گفتم خدایا من به هر خیری که از تو به من برسه فقیرم محتاجم خودت راه رو بهم بگو خودت هدایتم کن همونطور که قبلاً بارها و بارها هدایتم کردی همین که این مکالمه و صحبت با خدا تموم شد دیدم یه آقایی داره میاد سمت من درسته همون پسره بود که تو دکه نشسته بود کنار اون آقای سن بالا و اومد گفت چی شده داداش ماشینت افتاده تو چاله گفتم آره بعدش شروع کرد یکم دری وری گفتن به شهرداری بابت پر نکردن چاله چوله‌ها من زیاد توجهی نکردم به این قضیه چون خودمم باور نداشتم البته اینم بگم هر ماشینی که رد می‌شد چون ماشیناشون تو چاله می‌افتاد کلی دری وری می‌گفتن به شهرداری

    خلاصه بگذریم پسره بهم گفتش که جای خیلی بدی وایسادی و امکان داره ماشین‌های دیگه از پشت بزنن به ماشینت، برو ببین می‌تونی یه کاری کنی ماشین رو یه ذره هول بدیم بره جلو من گفتم والا حرکت نمی‌کنه ، هر کاری کردم یه صدای خیلی بدی از چرخ‌ها میاد و تکون نمی‌خوره و اون جوون گفت حالا برو شاید اوکی شد رفتم جک رو از زیر ماشین آوردم پایین وسایل رو گذاشتم کنار نشستم پشت فرمون و استارت زدم و آروم آروم کلاچو ول کردم دیدم ماشین داره حرکت می‌کنه و پسره گفت همینطور برو خاموش نکن همینطور برو همینطور برو یه آن اومدم دنده عقب بگیرم گفت اصلاً دنده عقب نگیریا خلاص کن من هول میدم خلاصه ماشینو سر و ته کردیمو ازش کلی تشکر کردم و به سمت آدرس مکانیکی که اون پسر داده بود راه افتادم

    تو راه گفتم خدایا شکرت که تو تنها هدایت کننده‌ای تویی که همه چی رو می‌دونی و از همه چیز آگاه هستی خدایا شکرت با سرعت خیلی کم به سمت مکانیکی حرکت کردم مکانیک اومد یه نگاه انداخت گفت چیز خاصی نیست البته باید بره رو چال تا مشخص بشه چال منم که پره و ماشین روشه گفت مشکلی نیست می‌تونی فردا بیای گفتم می‌تونم تا خونه برم گفت آروم آروم برو انشالله که هیچ اتفاقی نمی‌افته اومدم بیرون و یواش یواش با سرعت خیلی کم به سمت خونه راهی شدم همینطور که تو راه میومدم به خدا گفتم خدایا تو چقدر نزدیکی، چقدر غفوری، چقدر بخشنده‌ای، چقدر راهنمایی تمام این اتفاقات رقم خورد که به من بفهمونی که نگران نباشم و هدایت میشم می‌خواستی به من بگی که نترس، قوی باش و توکل کن و ایمانت رو قوی‌تر کن، من پشتتم، من حامی و پشتیبان تو هستم

    وقتی من ذهنم رو کنترل کردم جنس اتفاقات عوض شد یعنی ماشینی که قرار بود یدک کش بیاد ببرتش یهو راه افتاد و درست شد و این دو تا درس داره برای من

    اول توحید و توکل به خدا

    و دوم کنترل ذهن: به جای اینکه تمرکزت رو بذاری روی عصبانیت اینکه چرا این اتفاق برای برای من افتاده چرا ماشینم باید اینجا خراب بشه، تو این جاده خلوت و تو این تاریکی شب چرا باید این مشکلات فقط برای من بیفته و غر بزنم، نگاهم رو گذاشتم رو مثبت یعنی چی یعنی اینکه شاید ین اتفاق باید می‌افتاد که من اون خیابون تاریک و خلوت رو نمی‌رفتم و ممکن بود اتفاق ناگوار و بدتری برام بیفته و و البته خداوند فهموند به من که ایمانت رو بیشتر کن مشکلت ایمانته

    البته که انسان فراموش کاره و با وجود اینکه چند بار از اون روز این قضیه رو به خودم گفتم باز هم در مورد کار جدید نگرانی دارم البته که شاید برگرده به کمال گرایی من ولی اینو خوب می‌دونم که بزرگترین عامل بدبختی همه انسانها و از جمله خودم اول شرکهستش از خدا می‌خوام که من رو هدایت کنه که بیشتر وجودش رو در زندگیم احساس کنم، ایمانم رو قوی‌تر کنم، توکلم رو بیشتر کنم، خدایا خودت منو هدایت کن به مسیر توحید

    این موضوعی بود که دوست داشتم در موردش با شما هم صحبت کنم

    از استاد بابت این فایل سپاسگزارم من کامنت خانم مرضیه رو قبلاً خونده بودم و بارها و بارها با خودم و با همسرم در موردش صحبت کرده بودم و بارها تحسینشون کردم، تبریک میگم بهشون می‌دونم که به خاطر نوع نگاهشون و البته شجاعتی که داشتند و قدم‌هایی که برداشتن و رفتن تو دل ترس‌هاشون اونم توی کشوری مثل افغانستان با اون شرایط و قطعاً همین موضوع باعث شده که به کشور بی‌نظیر کانادا هدایت بشن امیدوارم هرجا که هستند موفق، سالم و ثروتمند باشند

    برای همه دوستان آرزوی موفقیت و سلامتی دارم و از خداوند می‌خوام که ا رو هدایت کنه به مسیر خواسته‌هامون و این شجاعت رو در ما زنده کنه و این قدرت رو به ما بده که قدم برداریم و حرکت کنیم سمت خواسته‌هامون البته با توکل به الله مهربان

    از خداوند براتون بهترین‌ها را آرزو دارم در پناه خداوند شاد سالم و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  5. -
    نسرین تیموریان گفته:
    مدت عضویت: 1602 روز

    الحمدلله رب العالمین حمداً کثیراً مِن کُل احوال

    سلاااااامی به قشنگیه پرادایس زیبا به استاد عزیزم و مریم مهربان و دوست داشتنی و همراهانِ خوش فرکانسم در این سفر قهرمانی

    چقدر لذت بردم از نتایج دوست عزیزمون ،الهی شکرت برای این نمونه های بینظیر واقعا ممنوننم که نتایج خوبتون رو به اشتراک میزارید

    جالبه امروز داشتم به کنترل ذهنم فکر میکردم ،دیدم چقدر زود نتیجه میده وقتی ذهنت رو کنترل میکنی ،

    هفته ی گذشته یک اتفاقی برای من افتاد و از حقوق ماهانه ام مبلغ 750 هزار تومن کسر شد

    درسته مبلغ زیادی نیست ولی من اینو و چند تا مورد دیگه رو که برای این کارم پیش اومده نشونه دیدم که نسرین این کار داره آلارم میده و به درد تو نمیخوره باید عوضش کنی.

    درسته اولش ناراحت شدم ولی چون میدونستم همه چیز فرکانسِ و باید بتونم ذهنمو کنترل کنم خیلی زود تمرکزم رو گذاشتم روی داشته هام و شکر گزاری کردم و تو اون حال نموندم ،

    و سعی کردم رهاش کنم،جالبه تا میامد حالم بد بشه اتفاقات مشابه میوفتاد و نزدیک بود دوباره اون اتفاق تکرار بشه و اینبار 1/600 تومن از حقوقم کسر بشه،

    ولی من توجه ام رو گذاشتم روی داشته هام و شکرگزاری رو ادامه دادم،تلاش کردم تکاملی حالمو بهتر کنم،

    همه چیز معمولی بود تا امروز ظهر که یهو خدا چشمم رو باز کرد و دیدم بله اون 750 تومنی که به ظاهر از دست دادم دیشب به طرز شگفت انگیزی بیشتر از دوبرابرش به من برگشت و من این ماه 1/500 پورسانت یه معرفی مشتری گرفتم،من اصلا کار سختی براش نکردم فقط پیشنهاد دادم اون طرف خدمات ارائه داد منم مشتری معرفی کردم و درصد من شد 1/500 واقعا خدایا شکرت ،

    اینا همه نشونه اس نسرین عزیزم،

    خدا خواست بهت نشون بده ذهنت رو کنترل کنی با انجام کارهای ساده تر درآمد بیشتری جذب میکنی

    خیلی خوشحال شدم وقتی امروز متوجه این اتفاق شدم و واقعا از خدا و دستِ پر قدرت خدا ،استاد عزیزم ممنونم که هر لحظه قوانین رو یاد آوری میکنن

    به نسرینی که بعد از این تضاد تبدیل شد افتخار میکنم

    خدایا شکرت هر لحظه کنار منی شکرت هر آنچه دارم از آن توست و تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم ،خدایا مرا هدایت کن به راه راست، راه کسانی که بهشون نعمت دادی

    استاد عزیزم ممنونم ازتون ،دوستان عزیزم ممنونم که تجربیاتتون رو به اشتراک میزارید واقعا قوتِ قلبه برام تو این مسیر

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  6. -
    محمد مجتبی زرشویی گفته:
    مدت عضویت: 1524 روز

    سلام و عرض ادب خدمت شما استاد عزیز و خانون مهربونتون

    من محمد مجتبی از افغانستان برای شما پیام میزارم

    اینکه خداوند چقدر مهربانه اینکه چقدر همشه با منه اینکه قدرتش توی دور و برمه و احساسش میکنم و هر روز از نور هدایتش در زندگیم استفاده میکنم واقعا عالیست….. یک احساس فوق العادست…. بی نظیره

    من زمانی که از فایل های رایگان شما که مانند طلا اند شروع کردم. در قدم اول احساسم عالی شد هیچ چیزی رو جزء نعمات پروردگارم نمیتوانستم ببینم ذهنم را عادت داده بودم که به نکات مثبت زندگی ام توجه کنه هر چند که کم بودند اما من در نظرم بزرگ شان میکردم و با آب و تاب دادن به آن دسته از نعماتی که هر روز داشتم شان و قبلا نمیدیدمشان ٬ عاشقانه سپاسگذاری میکردم . در آن زمان من که اصلا هیچ چیزی نداشتم و با فامیلم زندگی میکردم و زیر فرامین فامیل مجبور به اطاعت فرامین شان بودم هر چند که اشتباه هم که میبود…!!!!!

    بعد از اینکه فایل های استاد را شورع کردم قدم به قدم هدایت شدم به کسپ و کار های مختلف چون من نمیدانستم عاشق چه چیزی هستم و بدین اساس هر کسپ و کاری را میرفتم شاگرد میشدم و از زیر صفر پیششون کار میکردم…

    در کل من 11 شعل مختلف رو عوض کردم در طی 3 سال و این همه تجربه برایم در آینده کمک هایی کرد غیر قابل وصف.

    بعد اینکه تکاملی و بل آخره هدایتی کسپ و کار خودم رو ابداع کردم که نظیرش در افغانستان بسیار کم بود چون بدون هیچچچچ سرمایه ای کسپ و کار استارت میخورد و ماهانه میتونستند ده ها برابر یک کارگر عادی درآمد داشته باشند… من دنبال همچین چیزی بودم ٬ من باور کرده بودم که میتونم کسپ و کارری رو داشته باشم که بدون حتی یک سنت هم میتونم کارم رو آغاز کنم و طی سه ماه به درآمد های نجومی رسید…

    قدرت افکارم در زندگی و درخواست کردن و بیخیال بودن و در لحظه زندگی کردن …. واقعا زندگی ام را عاشقانه کرده..

    الان خونه مستقل دارمو ازدواج هم کردم و صاحب 3 کسپ و کار تجاری در کشورم و سنمم 24 هستش…

    من الان به حیث سکرتر یکی از وزارت خانه های دولتی افغانستان که بیش از 800 نفر نیز دستم هستند کار میکنم و هم بیزنسم رو در بیرون از وزارت مدیریت میکنم … فقد آنلاین و با آسایش و آرامش .. الله را صد هزاران مرتبه شکر

    وقتی تونستم خودم رو قناعت بدم دنیا هم به خواسته هام مهر تاییدی زده…..

    خیلی عاشق شما هستم ٬ خیلی شما عزیزید ٬ عزیز تر از عزیزی ها…

    الگو در داخل شماست در درون قلب و جسم و تار و پود شماست

    بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست

    در خود بطلب هر آنچه خواهی که توی

    خدایا سپاس برای عشق بینهایتت / عاشق شما عزیزانم

    روز پر از خوشی و نعمت داشته باشید

    الله حافظ تان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      Jamal گفته:
      مدت عضویت: 2316 روز

      Assalamu alaykum, Mr. Mujtaba Zar Showye. I’m delighted to hear about your recent achievements. It’s impressive that you’ve accomplished such successes. I found it unbelievable to make money in a challenging country like Afghanistan. Reading comments from individuals who have achieved financial success reaffirms my belief that one’s place of residence and birth are not barriers.

      I’m grateful for the opportunities to learn and grow, realizing that it’s up to me to find my path and earn money. Money serves as motivation, enhances self-esteem, and facilitates conversations. It’s crucial to strive for it. Once again, I appreciate your writing, and if there are any issues with my English comprehension or expression, I apologize. However, I prioritize communicating in English

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 1061 روز

    سلام به دوستان ، خانم شایسته و استاد عزیزم️

    این اولین کامنتیه که دارم در وبسایت میگذارم

    من ماه بعد میشه 17 سالم و الان تقریبا 3 سال هست که با استاد آشنا شدم و به روی دوره های روانشناسی ثروت 1 و 2 و دوره عزت نفس و راهنمایی دستیابی عملی به خواسته ها کار کردم

    داستان من این بود که :

    اولین بار از طریق دایی ام که برای مسافرت اومده بود به شهر ما با استاد اشنا شدم و در سن 13 سالگی دوست داشتم و این خواسته در من قوی بود که دیگه از پدرم پول نگیرم و خودم درامد کسب کنم و به خواسته هام برسم

    بخاطر همین یک اتش در من وجود داشت که به دنبال راه و شغلی برای کسب درامد باشم و مسیر هایی که هست رو برم تا مسیر خودم رو پیدا کنم

    ابتدا چون تخصصی نداشتم در حوضه ای مجبور شدم یک روز در یک انبار مواد غذایی کار کنم و کارگری کنم ، اما اون شغل اصلا در توان من نبود و هیچوقت خواسته من هم نبود و بعد از روز اول از اون کار بیرون اومدم

    که همین مورد باعث شد خواسته ام برایم روشن تر بشه

    چند روز بعد همانطور که گفته بودم دایی ام برای عید به جنوب اومد و خیلی صحبت از استاد و نتایجی که گرفته بودند داشت که باعث شد من وبسایت فردای همان روز وارد وبسایت بشم و به فایل ها گوش بدم

    خیلی جالب بود من یک خواسته داشتم درمورد درامد بیشتر و خداوند من رو هدایت کرد به سمت فایل ( چطور درامد خود را در یک سال 3 برابر کنیم )و من فایل رو کامل دیدم و تعهدی که استاد گفت رو به روی دفتر نوشتم

    اما پس از اون چند روز عید نزدیک به 3 ماه برگشتم به حالت قبل و فایل های استاد رو گوش نمیدادم

    بعد از 3 ماه اومدم به قم برای تعطیلات تابستانی

    و داییم میخواست که یک سایت راه اندازی کنه اما در یکسری از قسمت ها به مشکل خورده بود و به من گفت که برم و مشکل های وبسایتش رو حل کنم

    و من هم با ذوقی که همیشه برای کار با کامپیوتر داشتم نشستم و تمامی مطالب مربوط به طراحی سایت رو مطالعه کردم و طراحی سایت رو به اتمام رسوندم

    که همین مورد باعث شد که دایی ام این پیشنهاد رو به من بده که در قم بمونم و با کامپیوتری که هست کار کنم و کسب درامد کنم

    که خیلی برای من زیباست که چقدر زیبا خداوند من رو به سمت خواسته ام هدایت کرد

    من هیچ تجهیزاتی نداشتم و خیلی راحت و بدون دردسر تونستم با یک کامپیوتر خیلی خوب کارم رو شروع کنم و بعد از اون موارد شروع کردم به کار کردن روی فایل های رایگان که پس از اون هم با دوره عالی روانشناسی ثروت اشنا شدم که تحول بزرگی رو درون من و افکارم ایجاد کرد

    حتی باعث شد خیلی راحت مدرسه که همیشه ترس داشتم از ترکش رو بگذارم کنار

    الان 3 سال از موندن من در قم میگذره و در تعهد نوشته بودم که تا سال بعد از تعهد درامدم 3 برابر بشه که وقتی حساب کردم دیدم درامدم در اون یک سال 160 برابر شده

    این بود از تجربه و مسیر من

    امیدوارم که تأثیرگذار باشه

    وقتی که قوانین رو درک میکنیم خیلی راحت بدون هیچ محدودیتی به خواسته هامون میرسیم ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  8. -
    دنیا گفته:
    مدت عضویت: 882 روز

    خدایا من واقعا ازت سپاسگزارم واقعا زندگی خوی دارم اینکه هروز دارم اگاه تر میشم باید هزاران مرتبه ازت متشکر باشم اینکه تصمیم گرفتم راه بقیه رو نرم متفاوت فکر کنم متفاوت عمل کنم و متفاوت نتیجه بگیرم

    خدایا من ازت خواستم منو به مسیر درست هدایت کنی ایرپاد و ازم گرفتی گوشیمو ازم گرفتی از اهنگای نامناسب دورم کردی از ادم هایی که منو از مسیر دور میکردن کلا از زندگیم خارج کردی اینا هدایت نیست پس چیه؟ خدایا اینا تویی همه ی این نشونه ها نشون میدن که تو وجود داری نزدیک مایی و دوسمون داری خدایا تو روشنایی و نور زندگی منی

    چندین بار نوشته بودم که با ایمیل خودم وارد سایت بشم و با لبتاب تو سایت کامنت بزارم انقدر کامنت بزارم که همه ی ادمایی گه تو مسیر من هستن راهنماییم کنن خودم ایده بگیرم نزدیک تر بشم به همه چی به استاد به قانون به بچه های سایت

    با گرفتن گوشیم منو به لبتاب نزذیک تر کردی الان هم تو سایت هستم هم لبتابم رو که چند وقته دلم میخواد درست کنم درست کردم همیشع دوست داشتم با لبتاب تایپ کنم که الان نصیبم شد

    خدایا وقتی تو بچینی… تو همه چیو کنارهم قرار بدی مطمئنا اون تجربه بهترین تجربه هرکسی میشه

    خدایا من حاضرم اونقدری بها بپردارم که تو هدایتگر من باشی

    خدایا…من اماده عمل کردن به هرچیزی هستم…خوندن کامنت های بقیه که به این همه از نتایج بزرگ رسیدن به من انگیزه خییلییی زیادی میده که حرکت کنم

    چون منم دلم میخواد خوب زندگی کنم

    مثل استاد طعم واقعی زندگی رو بچشم

    همه چی به بهترین شکل تجربه کنم

    اونقدری روی خودم کار کنم که یع شخصیت بزرگ داشته باشم اونقدری باورای خوب و فدرتمند بسازم پول بسازم ازادی زمانی و مکانی بسازم….

    که یروزی بدون اینکه به قیمت ها نگاه کنم هرچی دلم میخواد بخرم

    چیز دیگه ای که من متوجهش شدم اینکه دلیل نقاشی نکردن من مدرسس..ینی اونجوری که فهمیدم من دلیل دنبال نکردن نقاشیم رو انداختم گردن مدرسه ینی یک عامل بیرونی

    بعدگوش کردن به دوره ثروت فهمیدم که نباید یک عامل بیرونی رو مقصر بدونیم چون اونی که شرایط زندگیش رو رقم میزنه خودش و باوراشه

    ینی چون من باور داشتم که مدرسه میتونه منو از مسیر علاقم دور کنه…این موضوع اتفاق افتاد

    چون هرکسی باوراشه که اتفاقای زندگیشو رقم میزنه

    پس برای اینکه این باور مخرب رو از ذهنم پاک کنم و از بین ببرم بایذ یک باور دیگه جایگزینش کنم باوری مثله…..مدرسه هیچ تاثیری بر زندگی من ندارع درسته من به رشته ای که اتخاب کردم علاقه ندارم اما میتونم ی زمان هایی رو خالی کنم که برای چیزی که دوسشدارم زمان بزارم

    من به رشته کامپیوتر علاقه ای ندارم؟؟

    و وقت نمیکنم نقاشی کنم؟

    میام جای اینکه غصه بخورم من از نقاشی دور شدم و غصه بخورم سر اینکه بقیه بهم میگن نقاشیتم که ول کردی

    یه زمان هایی رو خوداگاه خالی میکنم…و هرچقد کم و بد دست به قلم میشم و یچیزی میکشم تمرین میکنم

    هروز که حداقل 5 دیقه این کا رو انجام بدم میبینم که چقدر پیشرفت کردم

    منی که میگفتم نه نمیشه باید مدرسه تموم شه باید رشتم عوض شه مدرسم عوض شه نمیدونم خلاصه میخواستم یچیزی تغییر کنه که من تغییر کنم

    دقیقا مثل اون حرف استاد که میگفت بعضی ها میخوان یجوری بشه که جهان به شکل قانون های اونا دربیاد نه اونا به شکل قانون جهان

    حالا جدا از اینکه من با هر روز چند دقیقه نقاشی کردن بعد یه مدت میبینم چقدر پیشرفت کردم

    در مداری قرار میگیرم که خدا منو هدایت کنه شایداصلا خدا یکاری کرد یه کسایی رو سمتم فرستاد دست هایی رو سمتم دراز کرد که من کلا مشفول کار و علاقه خودم بشم

    پس باید باورامو درست کنم انگشتم رو از روی عوامل بیرونی بردارم و ذهن خودم رو درست کنم

    وقتی خدا ببینه که تو در مسیری که دوست داری هستی و هرکاری برای رسیدن بهش میکنی با اینکه حتی رشته ات رشته ای که میخوای نیست ینی داری بها میپردازی

    و اینجور جاهاست که باید نشون بدی چقدر به خدا ایمان داری و برای عمل کردن به این ایمان حاضری چقدر بها بپردازی

    خدایا منو هدایت کن به مسیر درست هدایت کن پیش ادم های مناسب و هم مدار با من در بهترین زمان و در بهترین مکان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  9. -
    آرام و علی گفته:
    مدت عضویت: 958 روز

    به نام خالق هستی

    سلام به اساتید عزیزم، خیلی خیلی ممنونم از شما عزیزان که این اطلاعات با ارزش را با ما به اشتراک می گذارید.

    ما هم روی خودمون و باورهایمون کار می کنیم تا به لطف الله، روانشنایی ثروت یک را بخریم و بعد تکامل مان را طی کنیم و مرحله به‌ مرحله بریم برای شروع کار خودمون با کمک و هدایت خداوند رحمان رحیم.

    در پناه الله یکتا سلامت، شاد و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  10. -
    مرضیه رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 940 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد بزرگوارم وخانم شایسته عزیز و دوستان محترم

    من از وقتی توی سایت نتایج مرضیه رو خوندیم وجد کردم وفکر کردم که چطور مرضیه اینقدر خود کفا و بسیار مستقل هس

    اصلا برام یه حرف های تکون دهنده شد

    اونجا که روانشناسی ثروت کار میکرده و شغل خودش رو شروع کرده و به خاطر ماجرای پندمیک ودلیوری چهقدر زیبا به هدایت خدا گوش داده و پدرش رو با عزت تمام ازش در خواست کرده

    واستقلال در این شرایط آنقدر بالا بوده که حتی درآمد به پدرش بده

    من هنوز تا اون وقت که این کامنت رو نخونده بودم فکر میکردم وظیفه پدر یا همسرم هس که برام محصول جا به جا کنه و من آزادم نباید درآمدی برای رسوندن محصول بدم خصوصا همسرم

    این سبک زندگی مرضیه ایمان قوی داره و با اعتماد به نفس و عزت نفس شدیدی همراه هس

    اصلا مرضیه از اول روانشناسی ثروت رو تهیه کرده و روی خودش کار می‌کرده این همه اش تحسین داره. وباعث شد من به خودم بیام

    که اگه میخوام درآمد داشته باشم ودرآمدم بیشتر بشه مسئول تمام مسائل کاریم باشم و اینکه اصلا عوامل بیرونی روی هیچ کدوم از خواسته های من تاثیری نداره

    چند روز این کامنت رو با خودم مرور میکردم وتو خونه هم گاهی میگفتم

    به ایمان مرضیه که هیچ توجهی به ظاهر پر از آشوب وپر خطر نکرده و اینکه تمرکز لیزری روی کارش و دراصل خودش داشته

    خیلی قابل تحسین هس کارش

    وقتی این ایمان از مرضیه رو می فهمیدم در ذهنم شروع شدن به یه تکون اساسی و این شد که حرف همسرم که چند وقتی بود می‌گفت دوازده قدم خوبه و باید روانشناسی ثروت رو بخریم و اساسی کار کنیم

    من با کامنت مرضیه به خودم بیشتر باور پیدا کردم و تصمیم گرفتم که هر طور شده این دوره رو تهیه کنم چمدان به خودم میگفتم وقتی مرضیه توی اون شرایط تونسته منم میتونم

    هروقت نجواها نیومد با آگاهی به خودم میگفتم میشه حتما میشه

    تا اینکه بعد یه مدت دیدم روانشناسی ثروت رو تهیه کردم

    و این در حالی بود که من شرایط قبلم این نبود و دوره دوازده قدم رو گاهی با یکم کش ومکش می‌خریدم

    اون جا بود که متوجه شدم این مسیر یعنی ایمان و تکامل

    وخود باوری ومسئولیت کامل اون رو پذیرفتن

    در ادامه شروع کردم به شناخت بهتر خودم با راهنمایی های استاد و دوره روانشناسی ثروت و دوباره به تضادی برخوردم که قبلاً بود ومن به دلایل باورهای محدودم اصلا بهش توجه نمی کردم و دیدم گوشی من محل ذخیره کمی داره و این در حالی بود که تازه روانشناسی ثروت رو تهیه کردم و باز فقط به خودم گفتم مرضیه اگه اون خواسته ات شد اینم میشه و اینجا حرف شما رو کاملا متوجه میشم استاد که وقتی یک خواسته اوکی میشه اعتماد به نفستان بیشتر میشه و احساس لیاقت من واعتماد به نفس من در این مورد کمکم کرد

    منی که فکر یه گوشی با قیمتی 7الی8تومن بودم و فقط تصمیم گرفتم که این رو هم به بهترین نحو تهیه کنم ونقد چون روی این قضیه هم استاد صحبت کرده که قسطی خط قرمز هس و همیشه همه چیز رو نقد باید بخرم وقتی همسرم بهم گفت بیا باهم بریم دوتا گوشیامون رو میدم وچون قبلاً قسطی خریدن روال عادی ما بود گفتم نه

    من گوشیم رو نقد میخرم

    نه تنها نقد تهیه شد گوشیم بلکه گوشی فوق العاده ای با محل ذخیره بسیار بالا و دوربین فوق العاده و هزینه اون 15تومن بود که به طرز بسیار شگفت انگیز اتفاق افتاد و این کار های خدای که فقط کافیه بهش باور داشته باشیم

    استاد وقتی شما در مورد مرضیه فایل گذاشتین اشک شوقم اومد ومنو دوباره یاد این دختر که جهاد اکبرش رو راه انداخت و حتی به راحتی به کانادا مهاجرت کرد اصلا به وجد اومدم که خدایا این برای منه و می‌دونم که خدا همش بامنه و همش داره منو هدایت می‌کنه

    با آرزوی موفقیتهایی بیشتر براش

    شاد وپیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای: