الگویی مناسب برای کسب و کار - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

764 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پاکیزه بارکزی گفته:
    مدت عضویت: 833 روز

    سلاممممممم خدای مهربان و بزرگم ، سلاممم به ریس زنده گیم ، فرمانروایم ، صاحب هر نفسم ، صاحب روح و جانم ، رب تمام جهان ، خدای تمام کیهان و کهکشان ها ، خدای بزرگ منزه و مهربان ، …..

    خدای که به زیبایی برگ سبز درختان هست

    خدای که به زیبایی صدای دریا هست

    خدای که به زیبایی صدای آدم هاست

    خدای که به زیبایی پرنده گان هست

    خدای که به زیبایی پروانه هاست

    خدای که گرمی و نور امید قلب هایمان هست

    خدای من شکرت شکرت شکرت شکرت که هدایتم کردی

    خداوند همیشه هدایت میکند همیشه حواسش به ما هست همیشه حضور دارد عاشقانه مشتاق کمک به ما هست کافی هست ما دست دراز کنیم کافی هست ما درخواست کنیم

    همه ما به یک اندازه به خداوند نزدیک هستیم

    همه ما به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم

    امریکایی ندارد

    افغانی ندارد

    ایرانی ندارد

    ایتالیایی ندارد

    …….

    قانون خدا یکی هست

    محمد ندارد

    ابراهیم ندارد

    سید حسین عباس منش ندارد

    قانون خدا یکی هست

    خداوند عادل هست و هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت اشتباه نمیکند خداوند یعنی قانون یعنی نظم خداوند بی نهایت عادل هست

    هر کس به خدا ایمان بیاورد قطعا خداوند از او دفاع میکند

    ((ان الله یدافع عن الذین امنو ))

    او از روح خودش در ما دمیده او خودش را فدای ما کرده او از رگ گردن به ما نزدیکتر هست او از ما بیشتر میخواهد ما پیشرفت کنیم ما خوشبختی را تجربه کنیم به شرطی اینکه ما هم باورش کنیم به شرطی اینکه مشرک نباشیم و بدانیم خدای هست به بزرگی تمام کهیان خدای هست مدیر تمام کیهان و کهکشان خدای هست که هدایت میکند خدای هست که حمایت میکند خدای هست نزدیکتر از رگ گردن و خدای هست که اجابت میکند …..

    سلام به تمام بنده گان توحیدی خداوند

    سلاممم استاد عزیزم قربان صورت ماهت شوم استاد عزیزم قلبم را منقلب کردین با این فایل سلامم به مریم عزیزم سلام به تمام بنده گان زیبای خداوند

    استاد عزیزم من از عشق خداوند دیوانه میشوم داشتم فایل های توحیدی را گوش میدادم و غرق عشق و مهربانی خدا شده بودم که دیدم روی سایت فایل جدید گذاشتین اولین بار بود با دیدن فایل جدید روی بنر سایت حس عجیبی داشتم با دیدنش لبخند بزرگ زدم و گفتم برای من هست

    استاد چقدررر ایمانم قوی شد که پاکیزه ایمان داشته باش با قدرت ادامه بده قانون جواب میدهد

    من اینجا با تمام وجودم تلاش میکنم که تغییر کنم نتیجه بیگرم و از همین افغانستان زنده گیم را بسازم به صورت عالی و با نتایج عالی مهاجرت کنم

    همه میگویند پاکیزه دیوانه شده هست هیچ جا نمیرود روانی شده افسرده شده

    پاکیزه شکست خورده از دنیا خسته شده جای نمیرود با کسی نمیشیند همیشه گوشکی در گوش هایش هست

    همیشه من را میگویند برو بجای شنیدن این داستان ها یک درسی را بخوان که به دردت بخورد

    ولی من با تمام وجودم به شما ایمان دارم

    ایمان دارم نتیجه های عالی میگرم

    ایمان دارم منم مثل سعیده عزیز میایم و از نتایجم دانه دانه مینویسم میایم از ایمانم به خدا مینویسم میایم از توحید عملی میگویم

    با تمام این حرف ها من فقط شب روز به فایل های شما گوش میدهم و ایمانم را قوی میسازم که قانون نتیجه میدهد قانون جواب میدهد قانون اشتباه نمیکند همه چیز درست میشود

    نمیدانم کمنتم چقدررر طولانی میشود ولی از خدا کمک میخواهم که با تمام وجودم رد پای قوی برای خودم بگذارم که بدانم از چی مسیری رفتم و نتایج به وجود آمد

    من این دوست عزیزم را بی نهایت تحسین میکنم و چقدرررررررر بالای شان افتخار میکنم و چقدررررررررررررر نمیدانن ایمان من را قوی کرد به این مسیر به تسلیم نشدن به ادامه دادن به توکل کردن به سپردن کار ها به خداوند

    دقیقا در سال 2021 پاکیزه یک دختر به شدت مشرک بود که اصلا ایمانی به خدا نداشت اصلا خدای به این بزرگی و مهربانی نمیشناخت

    یادم هست با تمام وجودم تلاش کردم که از افغانستان بروم

    بار ها وارد میدان هوای کابل شدم آنقدر به افسر امریکایی گریه کردم که کم مانده بود خون از چشم هایم جاری شود چون فکر کردم زنده گیم اینجا تمام شد دیگر امیدی نیست چون حکومت سقوط کرد منم سقوط کردم

    شرایطم به شدت بد بود از لحاظ روحی

    دقیقا همان روزی که انسان ها از بال طیاره افتیدن به زمین من همانجا بودم و با چشم خودم این صحنه را دیدم منم فقط یک جسد بی روح بودم که با تمام وجودم سقوط کرده بودم و تنها امیدم عذر کردن به افسر های امریکایی بود همین قدر مشرک بودم

    خدای من آن زمان خیلییی ناتوان بود

    من خودم را انسان رها شده فکر میکردم

    با تمام تلاش های که کردم و با تمام گریه و زاری های که کردم قانون کار خودش را کرد

    و گفت بشین دختر جان جواب شرک جواب حساب کردن روی دیگران فقط احساس بد و اتفاقات ناخوشایند هست

    من رفتنم نشد از نزدیک ترمینل بازگشتم دادند و از میدان هوای بیرون شدم همه اقوام تعجب کردند که چرا نرفت چرا نشد

    من مثل یک جسد بیرون شدم

    فقط چشم هایم حرف میزد با گلوی پر از بغض ماندم همینجا

    وای چقدرر من مشرک بودم اصلا باورم نمیشود من همان آدم باشم شبی که نیروی های امریکایی به کلی از افغانستان رفتن سی اکتوبر دوازده شب بود من تمام شب بدون وقفه گریه کردم که من چی کار کنم

    نیروی های امریکایی رفت

    من مانده ام

    من آنقدر کر و کور بودم آنقدر قلبم تاریک شده بود که فکر میکردم همه کس و همه چیز من حکومت و نیروی های امریکای بود

    و چقدرررر خوشحالم چقدرررر خوشحالم که با تمام اون اتفاقات من خدای واقعی را یافتم

    میخواهم از هدایت های خدا و تغییراتم بنویسم

    یک شب خیلییی با عجز و ناتوانی که تمام دور هایم را زده بودم نشستم رو به روی خدا

    تازه میخواستم منت بگذارم که من می‌روم دیگر بنده ات نیستم

    تو ثروت را دوست نداری من می‌روم

    تو موفقیت من را نمیخواهی من می‌روم

    و هزار دلیل دیگر

    خسته ام زین عشق،دل خونم نکن

    من که مجنونم تو مجنونم نکن

    مرد این بازیچه دیگر نیستم

    این تو و لیلای تو… من نیستم

    آن شب خدا آمد و من را محکم در آغوش گرفت

    گفت

    گفت ای دیوانه لیلایت منم

    در رگ پنهان و پیدایت منم

    سالها با جور لیلا ساختی

    من کنارت بودم و نشناختی

    عشق لیلا در دلت انداختم

    صد قمار عشق یکجا باختم

    کردمت آواره صحرا نشد

    گفتم عا قل می شوی اما نشد!

    سوختم در حسرت یک یا ربت

    غیر لیلا بر نیامد از لبت

    روز و شب او را صدا کردی ولی

    دیدم امشب با منی گفتم بلی

    مطمئن بودم به من سر می زنی

    در حریم خانه ام در می زنی

    درس عشقش بی قرارت کرده بود

    حال این لیلا که خوارت کرده بود

    مرد رااهم باش تا شاهت کنم

    صد چو لیلا کشته در راهت کنم

    من هستم چرا این همه بیتابی میکنی ؟؟؟؟

    من خدایت هستم

    من هوایت را دارم

    من هدایتتتت میکنم

    من حمایتت میکنم

    من کنارت هستم

    هیچ برگی بدون اذن من از درخت نمی افتد

    قدرت تمام این جهان من هستم

    و آن شب من خدا را حس کردم واقعی صدای خدا را شنیدم و چنان ارامش تمام وجودم را گرفته بود که ندانستم چگونه به خواب رفتم و اون همه احساس بد و بغض کجا رفت

    تمام وجودم آرام آرام بود

    اون زمان من شب و روز در انستاگرام می چرخیدم تمام تایمم را ضایع میکردم

    باز همان ندا آمد و یک فایل استاد عباس منش و استاد عرشیانفر را به من نشان داد

    بعد برایم گفت این آدم را فالو کن استاد عباس منش عزیزم

    من فالو کردم

    بعد گفت دیگر همه را انفالو کن فقط با همین آدم باش و من فقط گوش میکردم چون حسش خیلیی عجیب بود

    بعد گفت پنج صبح بیدار شو و فقط فایل های این آدم را بیبیبین من بیدار میشدم فایل های استاد در انستاگرام می دیدم و دیوانه میشدم از نتایجش

    بعد فکر میکردم در سایتش فقط کسانی که محصول میخرند می‌توانند عضو شوند من اصلا با سایت این چیزا بلد نبودم گفت برو من هستم

    آمدم در گوگل اسم سایت را زدم دیدم آمد بخدا قسم خودش من را ثبت نام کرد من نه ایمیل داشتم هیچی نداشتم همه کار را خودش جور کرد

    و حتی گفت اولین کمنت را هم بنویس و هر روز بنویس من تشته بودم تشنه تر میشدم از همان روز من شروع کردم به شنیدن و نوشتن که نزدیک یکسال هست من هر روز تشنه تر میشوم من شب های شده که تا صبح در سایت استاد بودیم و نشانه های خدا را دنبال میکردم و میکنم

    روزی نشده کمنت نوشته نکنم و کمنت نخوانم

    من هدایت های خدا را به زیبایی متوجه میشوم

    من خدا را واقعی احساس میکنم

    من از یک دخترر بی ایمان و ناامید تبدیل شدم به دخترر پر از امید پر از ایمان پر از احساس خوب

    من چنان ایمانم به خدا قوی شده که قلبم همیشه ارامش دارد

    دوستایم که در امریکا هستن اون احساس خوب و عالی که من دارم اونا ندارند

    احساس خوشبختی که من تجربه میکنم اونا نمیکنند

    من با خودم با کشورم به صلح رسیدم

    در طول روز انقدرر احساسم عالی هست که از شدت حال خوب اشک میریزم

    من از درون راضی شدم

    من از درون خدا را احساس میکنم

    من شب ها با ارامش میخوابم

    صبح ها با خدا با عشق خدا بیدار میشوم در گذشته میکفتم اوففف صبح شده ولی حالا میگویم خدایاااا شکرت امروز هدیه جدید توست

    من با دیدن پرنده ها ذوق میکنم

    من خوشبختی را در لحظه حال جستجو میکنم

    من از دیدن پدر و مادرم لذت میبرم

    من از کشورم لذت میبرم

    من همه جا زیبایی میبینم

    من ساعت ها با خدا حرف میزنم و غرق احساس خوب میشوم

    من از بودن با عزیزانم لذت میبرمممم

    من هر روز قلبم باز و بازتر میشود

    من شکرگذاری را یاد گرفتم

    من یاد گرفتم از چیز های کوچک لذت ببریم

    من یاد گرفتم روی خدا حساب میکنم فقط روی خدا حساب کنم

    من یاد گرفتم خودم را دوست داشته باشم

    من یاد گرفتم بدون قیط و شرط ارزشمندم

    بسیار عالی دوره احساس لیاقت خریداری کردم پولش هم خدا فرستاد

    من از درون احساس خوشبختی دارم از درون احساس پیشرفت دارم از درون خودم را ارزشمند میدانم

    من فهمیدم هر کس هر کجا هست جای درستش هست

    من فهمیدم جهان آیینه تمام نمای درون من هست

    اگر درون من درست شود جهان درست میشود

    من فهمیدم فقط خودم باید تغییر کنم روی خودم کار کنم

    من فهمیدم خدای هستم در این کهیان که فقط میتوانم خدای زنده گی خودم باشم

    من ایمان دارم من امید دارم من توکل دارم

    من قلبم با هر بادی نمیترسد

    من خودم را برگی در باد نمیبینیم

    من فهمیدم خالق زنده گی خودم هستم

    .

    .

    .

    بعضا نجوا ها میاید که بگوید کجاست نتایج ؟

    اینا را نتایج نمیبیند

    منم نشستم به خدا گفتم خدایاااا بیبیبین تو از قلبم آگاه هستی از ایمانم میدانی خودت برایم بساز

    دقیقا حرفی که استاد در این فایل گفت خدا به منم گفت

    صبر داشته باش پایه هایت را قوی میسازم محکم میسازم باز بیبیبین که چگونه نتایج میاید

    من همه چیز را در زمان درستش وارد زنده گیت میسازم تو فقط آرام باش اجازه بده من کار ها را انجام بدهم

    وقتی از زبان استاد این حرف ها را شنیدم سراسر اشک شوق شدم که چقدررر خداوند حواسش به من هست چقدررر خداوند من را دوست دارد

    من همین قدر زیبا صدای خدا را میشنوم و چنان آرامش تمام وجودم را می‌گیرد که فقط دوست دارم خدا را محکم بغل کنم و ببوسمش و بگویم شکررررررررررررررر که دارمت رفیق

    بیبینید خدا همین جاست

    دور تا دور ما هست

    اگر خوب ساکت باشیم صدایش را میشنویم

    و اگر دقت کنیم حسش میکنیم

    خدای عزیزم سپاسگذارت هستم که هستی

    تقصیر دلم نیست تماشایی تو زیباست

    تو آنقدر بزرگی که کلام نیست

    دوستتتتتتت دارم

    الهی که پول ثروت فراوانی و نعمت بدوددد به دنبال مان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 149 رای:
    • -
      سعیده شهریاری گفته:
      مدت عضویت: 1283 روز

      تو خوووودت نمره ی بیییستی

      تو‌ مثل هیچکسی نییییستی

      دختررر قشنگ و‌نازم،پاکیزه ی دل انگیزم سلاااااام به روی ماهت

      تا رسیدم به اسم خودم استپ زدم بیام برات بنویسم‌و‌بگمممم تو خود نتیجه ی محضی !

      نتیجه روشنی قلبه!

      نتیجه عشق خداونده!

      نتیجه این همه مهربونیه!

      نتیجه این همه تسلیم هدایت بودنه!

      اومدم برات بنویسم ابراهیم خلیل الله از داشتن پیروانی مثل تو،؛بسیاااار خرسنده…

      تو‌بی نظیری دختر …

      هرجا کامنتت هست،عشق خدا هست،نور خدا هست،عطر خدا هست …

      پاکیزه… همه چیز توحیده،همه چیز …

      بقیه ی نتیجه ها خودش میاد…خود به خود اتفاق میفته…

      تو اصل رو پیدا کردی،اصلی که 99درصد آدم ها ازش بی خبرند…

      این بزرگترین نتیجه ی زندگیته!

      اومدم بهت بگم عاااااشقتم و دلم بزودی زوووود ببینمت !

      بووووس به کله ی مبارکِ مثل ماهت کروووور کروووور

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
      • -
        پاکیزه بارکزی گفته:
        مدت عضویت: 833 روز

        به نام خدای مهربان و بزرگ

        به نام خدای که عشق مطلق من هست

        خدای هیچ چیز برایش ناممکن نیست

        خدای یار و یاور من هست

        خدای که شاخه را برایم پایین میاورد

        خدای که از من دفاع میکند

        خدای که بهترین رفیق من هست

        سلاممممم رفیق جان

        سلاممممم سعیده زیبایم

        دخترر زیبا توحیدی

        دختر مهربان و با خدا

        رفیق خدا چطور هستی ؟

        عزیزم همیشه این قلب پاک و زلالت را که مثل آیینه شفاف پاک هست تحسین کردیم

        همیشه این قلب پر از مهربانی ات را تحسین کردیم

        شما فرشته بی بال خداوند هستی

        خیلییی دوستتتت دارم

        انشالله روزی از نزدیک بیبینمت و بوس بزنم به کله مبارکت رفیق ( استیکر لبخند با قلب خلاصه تمام استیکر ها ههه)

        در پناه همان نوری باشی که وجودش جهان را روشن ساخته

        مواظب قلب پاکت باش

        دو دختر نازدانه ات را از طرف من حتما ببوسی

        راستش یادم نرود میدانی صبح که از خواب بیدار شدم تا چشممم را باز کردم خدا گفت سعیده برایت نوشته وقتی آمدم دیدم راستی نقطه ابی از خودت هست

        میبنیییی خدا چقدرررررر زیباست

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      نفیسه گفته:
      مدت عضویت: 2109 روز

      سلام به پاکیزه نازنین دختر خوش قلب و با ایمان و الهی سایت

      چقدر از خواندن کامنت پر از فرکانس ناب ایمان و توحیدت لذت بردم.

      با مکتوب کردن شعر زیبای لیلا مرا به سال 98 بردی ،یاد شب زیبایی که به این درک رسیده بودم با وجود همه نعمتها و خلق بیشتر خواسته هایی که آرزوی هر دختری است هیچ رضایت درونی نداشته و متوجه شده بودم نه تنها هیچ کدام از آنها تطمئن القلوب من نخواهند شد بلکه مرا مشرکی کرده بودند که هویت و ارزشمندی ام چنان به آن نعمتها گره خورده بود که بدون آنها نمیتوانستم زندگی کنم و با کوچکترین تغییری کمیت احساسی ام لنگ می‌شد و نا امید و زمینگیر و باج بده عالم و آدم.

      آن شب بود که مطمئن شده بودم همه آن افراد و اشیاء لاکچری که عصای زیر بغلم بوده و فقط نام آنها بر لبانم بود مصیبت زندگی ام شده اند.

      نه اینکه آنها بد باشند ، نههههه هنوز هم آنها برایم ارزش است.

      اما گره زدن ارزشمندی و هویت ام به حضور آنها و بدون آنها نتوانستن نفس کشیدن مرا به فرش کشانده بود و آرزوی مرگ در هر لحظه ام جاری و حاضر بودم همه آن لیلا ها را بگذارم و مرگ را در آغوش بکشم.

      عشق آن لیلا ها چنان خوارم کرده بود که مرا خر بنده ای کرده بود که کرامت انسانی اش با خاک یکسان شده بود.

      آن شب بود که در اوج نا امیدی از زندگی روی تخت ملکه وارانه ام اشکی در چشم از ته قلبم الهی و ربی من لی غیرک را فریاد زدم و به خواب رفتم.

      آن تخت ملکه وارانه که از بهترین برندها بود نتوانسته بود خواب آرام بدون قرص آرامبخش را به من هدیه دهد.

      کامنت الهی شما مرا به یاد همان شب انداخت و آغوش باز خدایی که مرا مشمول نجات الهی اش کرده و تواب الرحیم بودنش در زندگی ام جاری شد.

      چه مشتاقانه منتظر همان یک جمله من بود ، تا زمین و آسمان و هر آنچه بین آن بود را به تسخیر من درآورد تا مرا از فرش به عرش برساند و صد چو لیلا کشته در راهم کند.

      چه انتظاری کشید محبوبم تا به پاداش توابیتم ،دیگر همه قرص های زاناکس و آرامبخش دنیا را بر من حرام کرده و خودش آرامبخش لحظه هایم شده و مرا به خواب ناز فرو برد.

      شیرینی صداقت این شعر تا قیامت زیر زبانم جاریست.

      میدانی بدون خدا و توحید هیچ فضیلتی در هیچ نعمتی وجود ندارد.

      همان نعمتها برایت نقمت میشود اگر توحید از آن حذف شود.

      ‌ نتیجه این شد که زندگی الان من هیچ ربطی به آن روزهای پر از ترس و شرک من ندارد.

      در تکه از بهشت زندگی میکنم و کن فیکون طبیعی ترین و آسان ترین اتفاقات زندگی ام شده است.

      راضیه مرضیه فأدخلی فی عبادی فأدخلی جنتی در لحظات زندگی ام جاریست.

      مرده بودم زنده شدم و به پاداش ایمان و عمل صالح و تابوا و أصلحوا که توفیقش فقط از فضل الهی

      بود ، به من تولدی دوباره هدیه داده شد.

      چه خوب که تابوا و أصلحواکردی و محبوب خدا شدی چقدر رشد کردی دختر قدرتمند.

      افسوس که فراموش میکنیم توفیق دسترسی به مدار توحید و در مدار توابین ،بالاترین دست آورد دنیا و آخرت است.

      تو همین الان هم بالاترین نتیجه عالم را کسب کرده ای، الله یحب التوابین

      آس دل خدا شدن دست آورد کمی است ؟

      اگر فقط به نتایج مادی و اجتماعی و لوکیشن بود که نمرود و فرعون و قارون جز تاپ لول ترین افراد نتیجه در دست بودند.

      أنزل سکینه ایکه به قلبت نازل شده است و اینگونه تو را یومنون بالغیبکرده است ،سرآمد همه فتحا مبینا های عالم است که قریب است و آشکار و لاجرم دست آوردهای دنیای مادی را نیز برایت به همراه می آورد که مسئولیتش را صد در صد برای متقین خدا بر عهده گرفته است.

      همان تغییر لوکیشن ها ، همان غنائم کثیرا ها، همان باز شدن درها و ورود به حریم امن ها.

      در مقابل یاوه گویان بخند و ثابت قدم به مسیرت ادامه بده که همان یاوه سرایان روزی حسرت شرایط تو را خواهند خورد.

      و فراموش نکن سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور.

      مجنون وارانه در حزب الله بودن بهتر از عاقل بودن در حزب شیطانیست.

      حال خوب همه ماجراست ، در مقابل حمیت های جاهلین تقوای الهی پیشه کن که لاجرم طعم فتحا مبینا را

      خواهی چشید.

      ایمانت در دل شرایط به ظاهر غیر ممکن ستودنیست دختر پاکیزه.

      بارها برایم در پاسخ کامنت هایم با عشق نوشته بودی ، خود را موظف دانستم در تشکر از پاسخهایت و این کامنت زیبا که مرا به یاد شب معراجم انداخت پاسخی نوشته و برایت بهترین های دنیا و آخرت و فتحا مبینا را از خدا طلب کنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
      • -
        پاکیزه بارکزی گفته:
        مدت عضویت: 833 روز

        سلام خدا

        سلامم ای فرمانروایی کارساز

        سلام ای رب جهان

        سلامممم عشق

        سلامم نور

        سلاااام رحمان

        سلاممم رحیم

        سلاممممم معبود

        سلامممممم حکیم

        خدای عزیز و مهربانم من با بند بند وجودم از تو سپاسگذارر و ممنون هستم

        الهی کروررر کرورررر شکرت شکرت شکرت

        سلاممممممم نفیسه عزیزم

        سلاممم به زیباترین نفیسه دنیا

        عزیز مننننن شما چقدر خوبی

        شما چقدررررر با درک هستی

        نفیسه عزیزم واقعا خیلییی تحسینت میکنم خیلییی دوستت دارم میدانی با قلبم مینویسم عاشق تک تک کلماتت هستم خیلییی زیبا مینویسی

        من عاشق اون زنده گی بهشتی ات هستم که چقدرر زیبا مینویسی که منم میتوانم حسش کنم

        من خیلیییی عاشق زنده گی شیک و لاکچری هستم و صد البته ایمان و یقین دارم که با لطف خدا بهترین های این عالم را برای خودم میسازم و تجربه اش میکنم با خدا همرای خدا

        میدانی از تک تک کمنتت لذت بردم چقدررر زیبا مینویسی

        نمیدانی چقدررر تحسینت کردم

        خیلییی سپاسگذارت هستم که اینگونه زیبا نوشتی

        میدانی نفیسه عزیزم بدون خدا هیچی لذت ندارد هیچی لذت ندارد

        در بهترین قصر دنیا باشی بدون خدا باشی قصر نیست جهنم هست

        میدانی خداست که ارامش به قلب های ما نصیب میکند

        خداست که نور قلب های ماست

        خداست که یار و یاور ما هست

        خداست که روشنی راه ما هست

        خداست که معشوق ما هست

        خداست که اغوشش باز هست

        بدون او به ما خوش نمیگذرد

        میدانی فقط میتوانی با خدا خوشبختی را که یک حس کاملا درونی هست تجربه کنی مادیات خیلییی خوب هست خیلییی زیباست ولی وقتی که با خدا تجربه اش کنی اون وقت به قول قرآن زنده گی جاویدانه میشود

        چقدررر از این قسمت های کمنتت لذت بردم

        تو همین الان هم بالاترین نتیجه عالم را کسب کرده ای، الله یحب التوابین

        آس دل خدا شدن دست آورد کمی است ؟

        اگر فقط به نتایج مادی و اجتماعی و لوکیشن بود که نمرود و فرعون و قارون جز تاپ لول ترین افراد نتیجه در دست بودند.

        أنزل سکینه ایکه به قلبت نازل شده است و اینگونه تو را یومنون بالغیبکرده است ،سرآمد همه فتحا مبینا های عالم است که قریب است و آشکار و لاجرم دست آوردهای دنیای مادی را نیز برایت به همراه می آورد که مسئولیتش را صد در صد برای متقین خدا بر عهده گرفته است.

        دوستتت دارم سلیقه یی خاص خدا

        دوستت دارم عزیز دل خدا

        صورت ماهت میبوسم

        قلب فراوان به سمتتت روان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      Ehsan Moqadam گفته:
      مدت عضویت: 1926 روز

      درود بر دوست عزیزم پاکیزه جان

      بسیار ازت سپاس گزارم که نوشتى

      با اینکه انقدر شکرخدا کامنتا زیاده که نمیشه تک تک پاسخ داد اما نتونستم از کامنت شما بگذرم

      با تمام وجود از تو و خالق بى همتا سپاس گزارم مخصوصا اون شعر زیبا که روح و روان منو با خودش برد

      حق با شماست

      این احساس همیشه باید همراه ما باشه

      هر چقدر هم که خدارو بشناسیم باز جا داره که بیشتر بشناسیمش و هرچقدر که قدر زندگى در لحظه رو بدونیم باز جا داره بیشتر در لحظه باشیم و سپاس گزار

      اتفاقا زمانى که انسان متوجه خدا میشه حریص تر میشه نسبت به خداوند اما نباید تکامل رو فراموش کرد

      سال ها قدم گذاشتن در مسیرهاى اشتباه نمیتونه یک شبه همه نتایج تغییر کنه اما بى تردید حال ما تغییر خواهد کرد و این حال زیبا خودش اینده زیبا رو میسازه و حتى گذشته رو هم در نظرت زیبا میکنه

      واقعا خدارشکر که در این مسیر هستم و دوستان عزیزى مثل شما دارم

      مطمئن هستم مادام که در این مسیر باشیم هر روزمون زیباتر از روز قبل خواهد بود از همه لحاظ

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
      • -
        پاکیزه بارکزی گفته:
        مدت عضویت: 833 روز

        به نام خدای مهربان و بزرگ

        به نام خدای که همه چیز میشود همه کس را

        خدای که نور زمین و آسمان هاست

        خدای که سرور سروران هست

        خدای که بهترین یار و یاور من هست

        خدای که همیشه پشتمممم هست

        خدای که همیشه ازم حمایت میکند

        خدای که همیشه هدایتم میکند

        خدای من کروررر کروررررر شکرت

        سلامممم احسان عزیز و دوست داشنتی

        سلام بنده خوب خدا

        پسر من چقدرررررر شما را تحسین میکنم چقدررررر با خواندن کامنت هایت احساس عالی برایم دست میدهد و بی نهایت این درک زیبای تان را تحسین میکنم

        میدانی احسان عزیز جالبش چیست ؟

        همین دیشب بود که من به یکی از کمنت های تان هدایت شدم که یک سال قبل نوشته بودین دقیق یادم نیست کدام فایل بود و من چقدرررر تحسین تان کردم چقدررر بالای تان افتخار کردم

        همیشه گفتیم خیلییی از شخصیت زیبای تان خوشم میاید

        امروز دیدم نقطه آبی دارم نقطه آبی برایم چشمک خداست

        آمدم دیدم عزیز دل خداوند برایم نوشته یک لحظه چشم هایم باز و بسته کردم فقط بخاطر این که چقدرررررررررررررررررررر قانون دقیق کار میکند چقدررررررررررررر قانون خدا زیباست

        میدانی احسان عزیز بار ها شده بچه های سایت تحسین کردیم برای کمنت های زیبای شان یا عکس پروفایل شان متوجه شدم که یکجای قشنگ عکس گرفته اند و زیبایی های شان تحسین کردیم یک روز بعد از آن یا دو روز بعد دیدم برایم پاسخ گذاشتن چقدررررررر ایمانم به قانون قوی شده که بخدا قانون خیلیییی زود پاسخ میدهد

        خدای من شکرت برای قوانین زیبایت

        همه چیز احساس خوب هست همه چیز حال خوب هست

        به گفته خودت این حال خوب که باشد هر روز ما بهتر از دیروز میشود و دیروز های ما بهترین خاطره ها میشود

        خدای من شکرت که در زنده گی هایمان حضور داری

        دوستتتتت تان دارم

        الهی که در آغوش خداوند غرق عشق بازی با خودش باشی محبوب خدا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      رضا زارعی گفته:
      مدت عضویت: 1030 روز

      سلام پاکیزه جان عزیزم

      چقدر قشنگ نوشتی و چقدر تک تک کلماتت زنده بودن برام

      شعر زیبایی که نوشتی اشکمو درآورد و تمام بدنمو لرزوند ،

      من عاشقتم دختر چقدر تحسینت کردم که انقد خوب روی خودت کار کردی ، اونجایی که نوشتی من اون شب خدارو حس کردم و تمام وجودمو آرامش گرفت ،کلمه به کلمشو حس کردم و حتی حست رو حس کردم ،

      می‌دونم چه حس نابیه ،میدونم به یکی که سه چهار روز تو کویره و زیره آفتاب سوزان و نفس های آخرش و داره می‌کشه اگه یه لیوان آب خنک بدی چجوری زنده میشه ، می‌دونم که وجودت چقدر خشکیده بود و تشنه ی حس خداوند ،و اون حس مثل اون لیوان آب تو بیابون چطور زندت کرد ،من همشو حس میکنم چون بودم چون اون حس خیلی از شب ها چنان وجودم رو پر کرده که اشکام بند نیومده و هیج جوره نمیشه توضیحش داد ،هیچ مثالی برای درک این حس عمیق درونی و حضورش ،هیچ مثالی برای توضیح این صلح درونی و احساس رضایت عمیق داشتن از همه ی شرایط زندگی وبا صلح بودن با ذره ذره ی جهان هستی نیست ،هیچ مثال و تشبیهی حتی نزدیکشم نیست به نظرم ،من و تو و این بچه ها تو این فضای بهشتی خدای واقعی رو پیدا کردیم ،اونوخ ذهن بیاد بگه کو نتایج؟؟؟بیاد بگه کو دست اورد؟؟؟بیاد بگه کو موفقیت هات؟؟؟و مام بگیم راست میگه ؟؟؟؟؟اره ؟؟؟؟؟

      چه دست آورد و موفقیتی بالاتر از پیدا کردن رب و معبود واقعی خودت ؟؟؟چه نتیجه ای بزرگتر از این صلح درونی و احساس خوشبختی درتک تک لحظات زندگی ؟؟؟چه نتیجه ای بزرگتر از این روابط عاشقانه که حس می‌کنی که تمام انسانها پاره ای از توان و با تمام قلبت بهشون عشق میورزی؟؟؟چه نتیجه ای بزرگتر از این که تو چند سال گذشته خوده من حتی یک بار به دکتر مراجعه نکردم و یک قرص برای بیماری نخوردم؟؟؟ ذهن بارم میخواد بگه نتایج و دست آورد ؟؟؟

      بهش بگو با چه مقدار پول میتونی این آرامش درونی و احساس رضایت رو بخری ؟؟؟

      بهش بگو با چه مقدار پول میتونی این روابط عاشقانه رو بخری ؟؟؟

      بهش بگو با چه مقدار پول میتونی این سلامتی رو بخری؟؟؟

      ببین جوابی داره ؟؟؟اصن میشه خرید ؟؟؟

      من تخت خواب رو میتونم با پول بخرم اما خواب آرام رو هرگز

      من خونه رو میتونم با پول بخرم اما امنیت رو هرگز

      من بیمه رو میتونم با پول ردیف کنم ،اما سلامتی رو هرگز

      چه دست آوردی بزرگتر از اینها؟؟؟

      شیطان همیشه به شما وعده فقر و کمبود میدهد و خداوند همواره وعده‌ی فزونی و ثروت و بخششی بی حد و اندازه

      شیطان کارش نجواست و کم رنگ و بی اهمیت نشون دادن این دست آوردهای بزرگ ،چون می‌دونه با ادامه این مسیر با حفظ این آرامش درونی و ماندن در احساس خوب جهان هر بار بیشتر و بیشتر در مقابل ما و خواسته های کرنش می‌کنه و خداوند بیشتر و بیشتر هدایتمون می‌کنه به سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت ،شیطان می‌ترسه ،شیطان می‌دونه که پاکیزه و رضا و بچه ها نازنین این بهشت کلید اصلی رو که توحید و توکله و اعتماده رو پیدا کردن و میتونن باهاش تمام قفل هارو باز کنن ،میدونه ما تو مسیرشیم و با سپاس گزاری بیشتر داریم ظرف وجودمونو بزرگ تر میکنیم تا نعمت های بیشتری توش جا بگیره و داره سنگ میندازه تو مسیر ،داره هی بی اهمیت می‌کنه این دست آوردهای بزرگ رو و میخواد بگه که اون کلیدی که پیدا کردی به درد نمیخوره ولش کن بندازش بره ،ولی کور خونده

      فک کن کلید تمام گنجینه های آسمانها و زمین و دنیا و آخرت و سعادت و خوشبختی رو پیدا کردی و تو دستته ،اونوخ این بی ارزش داره بهت میگه بندازش بره ،ههههه

      واقعا میندازیش بره؟؟؟

      واگاه باشید که نجوا تنها از ناحیه شیطان است تا مومنان و ایمان آورندگان را غمگین کند

      هر فکر خوب صحبت خداوند مهربان باماست

      و هر فکری که به ما احساس بدی بده هر فکری از جانب شیطانه

      صدهزار مرتبه شکرت بابت نعمت احساسات که خداوند منت گذاشته برما و به ما عطا کرده تا مسیر خداوند رو از مسیر شیطان تشخیص بدیم و شیطان چیزی نیست جز دوری از خداوند

      دوری از روشنایی

      و سپاس گزار خداوندم که مرا از یک تک سلولی هدایت کرد و تنومندم ساخت و برای هیچ یک از اعضای بدنم و این ذهن خارق العاده و این قلبی که هر لحظه داره میتپه و سلولهایی که هر لحظه دارن هدایت میشن تو وجودم ،تریلیونها سلول ،من برای هیچ کدوم اینها کاری نکردم ،و حتی به جرات میگم که برای دست آورده‌ام هم کاری نکردم و همش اون انجام داده به قول این شعر که میگه :

      هرگاه که تسلیمم در کارگه تقدیر

      آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم

      هرگاه که می‌کوشم در کار کنم تدبیر

      رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر

      من تسلیمم خداوند مهربانم

      همه تویی

      هدایت کن به راه آنان که به آنان نعمت دادی نه کسانی که برآنان غضب نمودی و نه (گمراهان)

      دوست قشنگم سپاس گزارم ازت که باعث این صلاه شدی

      خداوند رو برای تک تک لحظاتت آرزومندم و آرزو میکنم به هر شکلی که میخوای خدا تو زندگیت تجلی پیدا کنه .

      در پناه الله یکتا.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        پاکیزه بارکزی گفته:
        مدت عضویت: 833 روز

        به نام خداوند مهربان و زیبا

        به نام خدای که همه چیز میشود همه کس را

        به نام خدا که نور زمین و آسمان ها هست

        خدای که از رگ گردن نزدیکتر هست

        خدای که هیچ وقت دیر نمیکند

        خدای که وعده اش حق هست

        خدای که بهترین یارر و یاور ما هست

        خدای که بهترین رفیق و بالاترین تکیه گاه هست

        خدای که رهنمای مسیر خوشختی ماست

        خدای که هیچ وقت فراموش نمیکنه

        با خدا باش پادشاهی کن

        خدای عزت میدهد

        خدا ثروت میدهد

        خدا موفقیت میدهد

        خدا هر آنچه که تو میخواهی همان میشود

        خدا بزرگ‌ترین فرمانروایی این جهان هست

        سلاممممممم رضا عزیز و دوست داشنتی

        سلامممم رضا بنده خوب الله

        سلامممم به اون قلب درخشان و زیبایت که نور الله از آن ساطع میشود

        ممنونم از کمنت زیبایت از این همه عشق ات نسبت به خدا از این دید زیبایت

        شما فوق العاده هستین

        شمااا بی نظیرین

        میدانی رضا جان همین چند روز پیش بود که کمنتت را در همین فایل خواندم چقدررر تحسین تان کردم هم زیبایی صورت تان را هم زیبایی قلب تان را عزیز دل خداوند

        شب دیدم برایم کمنت گذاشتین بخدا هاج و واج ماندم که قانون چقدرررررر دقیق هست

        بخدا که حرف استاد خیلیییی دقیق هست اصلا قانونش هست اگر ما ترمزی نداشته باشیم(( میخوایم میشود)) و قانون توجه چقدرررر زیباست خدای من شکرت

        بیبیبین رضا جان چقدرررر زیبا چقدررر زیبا گفتی

        میدانی ما انسان ها یا بهترر هست بگویم من من من انسان عجول هستم چقدررر ما عجله داریم بدویم بدویم زود برسیم فقط مسابقه هست بشین بابا جهان قانون تکامل دارد خاله بازی که نیست

        میدانی از وقتی که وارد این مسیر شدیم خدا شاهد هست که هر روزم بهتر از دیروز شده زنده گیم خیلیییی زیبا تر شده خیلیییی احساسم عالی تر شده خیلیییی حالم دلم عالی هست آرامشم خیلیی زیاد شده اطرافم انسان های مهربان هست روابطم با فامیلم بی اندازه عالی شده

        همین دوسال پیش همیشه دعوا بود ازطرف من با مادر و پدرم

        یا چقدرررر درگیری های زهنی داشتم

        چقدرررر احساس بد داشتم

        حالا از یکی اونا خبر نیست زنده گیم هر روز زیباتر میشود میدانی زیاد خواسته هایم که ترمز خاص درباره شان نداشتم خیلیی عالی برآورده شدن

        مثل اینکه دوست داشتم در یک آپارتمان عالی زنده گی کنیم

        و حالا در آپارتمان عالی زنده گی میکنیم رو به رویم درختان سرسبز و زیبا هستن همین لحظه صدای زیبایی چه چه پرنده گان میشنوم قربان صدقه خدا می‌روم که چقدررر جهانش زیباست

        به گفته استاد این فرکانس آنقدر زیبا و آرام آرام تغییر میکند که ما حتی متوجه نمیشویم چقدررر زنده گی ما تغییر کرده

        چقدررر ارامش داریم

        چقدررر حال ما خوب هست

        چقدر رابطه های ما عالی شده

        چقدررر عاشقتر شدیم

        چقدررررر زیبایم میبینم

        میدانی افغانستان را که به نازیبایی مشهور ساختن که در اصل این طور نیست وقتی که تمرکزت به روی زیبایی ها باشد فقط زیبایی میبینی من هم در گذشته فکر میکردم زیبایی ندارد فقط راستش کثافت میدیدم ولی از زمانی که زاویه دیدم تغییر کرده خدا شاهد هست غیر از زیبایی و عشق چیزی نه دیدم

        همین جمعه گذشته با فامیلم تفریح رفتیم به خداوندی خدا آنقدر جای زیبا سرسبز هدایت شدیم غرق احساس خوب و سپاسگذاری شده بودم آبشار های کوچک زیبا صدای آب دیوانه کننده بود نم نم باران آسمان زیبااااااا که یک طرفش آبی زیبا شده بود درختان سرسبز زیبا که بالا رفته بودند خیلیییییی زیبا بود خیلیییییی حسش خوب بود چقدرررررررر یاد آوری زیبایی ها احساست را خوب میسازد

        چقدرررر در همان لحظه که تجربه میکنی احساس ملکوتی برایت دست میدهد

        از این همه زیبایی خدا

        تمام اینا نتیجه هست

        تمام اینا تغییر زنده گی هست

        خدای من شکرت برای قوانین تغییرناپذیرت

        خدای من شکرت برای جهان زیبایت

        خیلییی زنده گیم راحت شده الهی شکرت

        رضا جان عزیزم تشکرررر از پاسخ زیبایت تشکررر که برایم نوشتی و باعث شدی منم مروری کنم به پیشرفت هایم به تغییراتم و احساسم عالی تر شود

        چون میدانی وقتی که ما تغییرات و پیشرفت های خودمان را نمیبینیم و به احساس خوب نمیرسیم جهان هم به ما ثابت میکند که تو درست فکر میکنی چون جهان بازتاب افکارر و فرکانس های خودمان هست

        به دستان پر قدرت الله میسپارمت

        الهی که ثروت پول خوشبختی آسایش نعمت فراوانی و سعادت بدوددددددددد به دنبال مان

        در پناه نور زمین و آسمان ها باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        حسین دانش خواه گفته:
        مدت عضویت: 746 روز

        به نام خداوند بخشنده مهربان

        سلام و عرض ادب احترام خدمت آقای زارعی

        یه سوال داشتم و گفتم از شما هم بپرسم …

        من تازه وارد کار ملک شدم و در حال حاضر مشاور املاک هستم یه سوالی برام پیش آمده که من به نتیجه خودم رسیدم دیشب 5ساعت وقت گذاشتم نوشتم و کلی برسی کردم و به نتیجه رسیدم و می‌خوام این سوال رو اینجا بیانش کنم و ببینم نگاه شما چی هست؟

        سوال: آیا در کار مشاور املاکی آگهی کردن توی هر اپلیکیشنی درست هست از دید قانون

        خب دیشب من نشستم کلی تحقیق کردم نوشتم و حتی من چندتا آگهی توی دیوار توی منطقه یک تهران دیدم و زنگ زدم بهشون تا سوال بپرسم بعد رسیدم به یه الگو که طرف میاد توی دیوار یه آگهی می‌زاره واین آگهی اگر خیلی خوب به فروش برسه با دوبار بازدید این اتفاق میوفته اگر خیلی خوب نباشه 5بار مثلاً اگر خیلی بد باشه 20بار میشه من دیشب رندمی زنگ میزدم به مشاور های منطقه یک تهران و میگفتن یه ملک که آگهی کنیم مثلاً پنت هوس فرشته با ویو بی کران و این اصطلاحات 20بار باید مشتری ببرم و بیارم که فروش بره بعد با بچه های دفتر خودمون مقایسه کردم دیدم اینجا هم همینه با بچه های دفتر جای دیگه مقایسه کردم دیدم اصلا کل تهران همینه بعد گفتم پس این مسیر از ریشه اشتباه هست .اگر خداوند اگر این انرژی برگی بدون اذنش از درخت نمیفته پس اگر من دارم واسه یه کاری فروش یه محصولی آنقدر زجر میکشم 20بار مشتری میبرم و میارم یا حتی بهترین حالتش 2بار مشتری میبرم و میارم این یعنی کار اشتباه هست .نمی‌دونم چرا متوجه نشدن اما من به لطف خدا 3روزه متوجه شدم و اگر از مسیر خداوند حرکت کنم اون مشتری که میاد اصلا با اولین بازید خرید می‌کنه و به راحتی کمسیون هم پرداخت می‌کنه و به آسانی و به راحتی کارها انجام میشه مثل آب خوردن …

        حالا طرف میاد میگه من چطور بدون آگهی کردن ملک خودم رو معرفی کنم چطور بفهمونم به بقیه که من مشاور هستم و فلان ملکی رو دارم اینم به من گفته شد که چکار کنم:

        من باید تکامل رو اول از همه رعایت کنم و نگاهم رو به بیزینس کلا تغییر بدم و باید بیام اول از همه منطقه کاریم رو بشناسم و ملک هارو بشناسم و توی این مسیر من مطمن هستم افرادی به سمت من هدایت میشن که ملکشون رو فقط به من میسپارن و هیچ جای خاصی آگهی نمیکنن و به من میگن بفروش یا رهن بده و عجله هم ندارن و حالا مشتری چطور میاد اون رو من نمی‌دونم ولی اینو می‌دونم که حق پابرجا میشه و این قانون هست و منم اگر توی کارم حق رو پابرجا کنم خداوند هم با من کاملا موافق هست و کار من رو انجام میده

        اصلا احساس خوبی ندارم در مورد آگهی کردن و دوستدارم نظر شمارو هم بدونم البته چیزی که درک میکنم رو نمیتونم درست با کلمات توضیحش بدم و امیدوارم قشنگ مطلب رو رسونده باشم …

        سپاس گذارم خداوند به شما نعمت ثروت برکت و معنویت سلامتی عشق و همه چیزهای خوب دنیا رو بده انشالله

        در پناه خدا شاد باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          رضا زارعی گفته:
          مدت عضویت: 1030 روز

          سلام حسین جان عزیز

          امیدوارم بترکونی داداش

          حسین جان من فقط نظرم رو درمورد آگهی و تبلیغات میگم و اینکه توضیحاتت رو خوندم و درست نوشتی باید همون باورهایی که نوشتی روی خودت کار کنی و تکامل هم که در تمام موارد باید رعایت بشه

          درمورد آگهی و تبلیغات من موافق نیستم و اصن جبهه ای هم نگرفتم تو این موضوع توی کار ملک هم من تا الان هدایتی رفتم جلو ،و‌هدایت خواستم و سعی کردم بیشتر روی این باور کار کنم که خداوند تبلیغ منو می‌کنه مثل کاری که برای محمد کرد بدون اینترنت و فضای مجازی

          من یک بار یادمه از خداوند هدایت خواستم و خداوند منو هدایت کرد به فایل چرا ترامپ رییس جمهور آمریکا شد و اونجا همش صحبت از سبک شخصی بود و قلبم می‌گفت تو کاری به بقیه نداشته باش سبک شخصی خودت رو داشته باش وبا قانون تطبیق بده ،

          بعدش فکر کردم و دیدم که آقا من اینکه با افکارم رقم میزنم دنیامو ،حتی یک درصد هم درکش نکردم ،چرا ؟؟؟چون دنباله رو بقیه هستم و میگم خب دیگه راهش لابد همین بوده ،چون این همه آدم دارن این حرکت ها و این تبلیغات و آگهی هارو میرن ،غافل از اینکه بابا 99درصد جامعه حتی نمی‌دونن که دنیا یک سری قوانین داره ،و‌بعد اومدم و سعی کردم توی تجسمات و باورهام جوری که می‌خوام باشه و شخصیت خودمو ،مشتری هامو ،ویژگی هاشونو و همه و همه رو بسازم هر طوری که عشقم می‌کشه و طبق اون قانونی که من با افکارم دارم رقم میزنم و اون قانونی که استاد عباس منش رو بدون داشتن مدرک روانشناسی و خیلی چیزهای دیگه که عموم مردم فاکتور میدونستن برای موفقیت ،برخلاف همه‌ی اینا چیزی اتفاق افتاد که استاد تو ذهنش ساخت و هیچ کدوم اون حرفهارو قبول نکرد ، و موفق شد

          و منم ساختم و اتفاق افتاد

          موقعی که همه رسماً پذیرفته بودن که آقا الان همه ی معامله ها چکیه و مشتری نقد نیست من مشتری نقد داشتم و حتی رو این باور کار میکردم که مشتری های من دست به نقد و صادق و آدمای لارجی هستن و اصن تخفیف نمی‌خوان و واقعا تخفیف نمیخواست و فقط میگفتن که آقای زارعی این ملک به نظرم با این موقعیت و این سازه انقد قیمت داره و و بحث از تخفیف نمیرد و من انتقال میدادم و معامله انجام میشد ،

          یا مثلاً اینجا بزرگترین معضل گرفتن کمیسیونه و میگن که مشتری جون یه لب میشه سره کمیسیون

          ولی من روی این باور که کاره من کاره ارزشمندیه و مشتری هایی که به کسب و کار من هدایت میشن انسانهایی قدرشناس هستن و ارزش بالایی برای خدمتی که بهشون ارایه میدم قاعل هستن و در نهایت عزت و احترام کمیسیون درخواستی منو پرداخت میکنن و همین اتفاق هم می‌افتاد و تازه مثلا میگفتم حالا عجله ای نیست و فردا میزنی ،میگفتن نه همین الان بزنم ،چرا ؟ چون من به خدا گفته بودم که مشتری های دست به نقد بیار برام

          و می‌خوام بگم که این در حالیه که من اصن نه مشاور املاکم و نه مالیات دارم نه دارایی و از این صحبت‌ها ،من واسطه ی ملکیم و بیرون معامله میکنم و مشتری هام هر کجا راحت باشن ،میریم تو اون بنگاه مینویسیم و پول بنگاه رو جدا پرداخت میکنن و کمیسیون منو جدا ، یعنی می‌خوام بگم که من هرچی ساختم توی ذهنم اتفاق افتاده و نگاه به بقیه نکردم چون آگاه نیستن ،

          درکل داداش می‌خوام بگم که ما باید دید ایلان ماسکی داشته باشیم به این کار همون فایل بی نظیر استاد عزیز با آقا ابراهیم گل که خودم الان مشتاق شدم برم گوشش کنم ،

          یعنی چی ؟؟؟ یعنی بیایم به جای اینکه مثلا روال عادی این کار رو (مشاور املاکی رو)

          بپذیریم و بخوایم بعضی جاهاشو تغییر بدیم و باور سازی کنیم ،بیایم نپذیریم و از ریشه طبق قانون بررسی کنیم و به نتیجه برسیم و روی این باور کار کنیم که هرچیزی توی ذهنم بسازم اتفاق میوفته برات مثال هم زدم که باور پذیر بشه ،

          ملکی که میگفتن مثلا قیمت پرش انقده ،من تو ذهنم تجسم میکردم که 600یا 700میلیون بالاتر از اون قیمت فروختم و به خدا میگفتم مشتریشو بفرس و میفرستاد و با همون قیمت می‌فروختم ،هر چیزی که بسازی اتفاق میوفته ،

          داداش با عشق برات نوشتم و آرزوی موفقیت دارم برات و بگم که من هیچ ادعایی ندارم که حتی اندازه یک درصد به گفته هام دارم عمل میکنم و از خدا هدایت می‌خوام تا عمل کنم ،

          میخواستم درمورد تبلیغات بگم که اون فایلی خدا بیادم آورد کاره دوتامونم راحت کرد برای درک قانون ،بهت پیشنهاد میکنم که اون فایل رو حتما ببینی و صددرصد به جواب سوالاتت میرسی درمورد تبلیغات ، البته اسم فایل یادم نیست و از خدا هدایت می‌خوام تا هدایت کنه تا گوشش بدم و بنویسم

          ولی اینو بگم که رو این باور کار کن که خداوند تبلیغ منو می‌کنه و براش الگو بیار ،اشخاصی مثل استاد که بدون تبلیغ تمام شبکه های و کانال های مجازیش در حال رشده و همین سایت که ترکونده چون تمرکز استاد روی سایته بیشتر و روی بقیه تمرکز خاصی نداره ،وقتی این باور رو داریم اتفاقی که میفته اینه که ما هدایت میشیم به کاره عملی که باید انجام بشه درزمان و مکان مناسب تا مثلا تبلیغ بشه برای من و…..

          راجب این موضوع هرچقدر از دید قانون نگاه کنیم بهتر درکش میکنیم ،

          مبحث مدارها

          اینکه ب بیام روی باورهام کار کنم و اجازه بدم خداوند هدایت کنه تا چجوری محصولمو معرفی کنم ،در زمان و مکان مناسب ،یک‌بار میگه الان وقتشه توی دیوار بزارش ،یه بار میگه این فایلی که سپردن و جایی نزار دست نگه دار و یه روز بعد یه مشتری حضوری از بی نهایت راه هدایت میشه به سمت تو ،میدونی همش بحث ایمانه و بحث اعتماد بهش و اون ایمان کسی رو که به اون توکل کرده رو هیچوخ ضایع نمیکنه .

          فایل استاد با آقا ابراهیم رو پیدا کن و گوش بده و هم چنین فایل چرا ترامپ رییس جمهور آمریکا شد رو هم حتما گوش بده .

          امیدوارم تونسته باشه جوابم کمکی بهت کرده باشه .

          در پناه الله یکتا باشی دوست عزیزم ،بالا بالاها ببینمت خوش قلب .

          دوست دارم .

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            حسین دانش خواه گفته:
            مدت عضویت: 746 روز

            به نام خداوند بخشنده مهربان

            سلام به آقای زارعی

            دقیقا من چند روزی بود که تمرکزم روی مشتری بود و نتیجش هم مشخص شد ولی خداروشکر سریع فهمیدم و الان تمام تمرکزم رو میزارم روی خودم و خودم رو تو کار ملک رشد میدهم و بقیشو میسپارم به خداوند یعنی واقعا میخام این کار رو از همین لحظه با قدرت انجامش بدم و فقط از قلبم پیروی کنم و کامنت شما خیلی به من کمک کرد یعنی من میدونستم که همینه به لطف خداوند اما گفتم مشورت بگیرم و کامنت شما این فکر رو محکم تر کرد برای عمل کردن و از همین لحظه با تمام وجودم عمل میکنم …

            سپاس گذارم آقای زارعی

            خداوند به شما ثروت و نعمت و برکت و معنویت و سلامتی عشق و همه چیزهای خوب رو بده یکجا باهم

            عاشقتونم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حسن گرامی گفته:
      مدت عضویت: 1339 روز

      سلام پاکیزه جان

      دختر زیبا و توحیدی

      چقدر چقدر حالم با این نوشتنت های خداگونه ات عاااالی شد

      پاکیزه عزیزم آفرین که داری اینقدر خوب روی خودت کار میکنی و داری کاری میکنی که توحید رو در عمل اجرا کنی

      این کنترل ذهنت

      این توجه کردنت به الله

      پاکیزه جان دوست عزیزم دقیقاً این همون نتیجه ای هستش که داری از این مسیر توحیدی میگیری

      واقعاً همه چیز توحیده

      اگر الان می بینی یک کسانی مثل مرضیه عزیز که استاد در موردش صحبت کرد یا عبدالله پارسا که خودت بهتر میدونی با چه عزت و احترامی به کشور زیبای ایسلند مهاجرت کرد

      باور کن همه ی این دوستان از همین مسیر توحید و توکل کردن به الله با باورهای درستی که داشتند اینقدر راحت در کارو زندگیشون و مهاجرتشون پیشرفت کردن و هدایت شدن به مسیر خواسته هاشون

      همینه واقعاً

      توحید عملی یعنی همین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        پاکیزه بارکزی گفته:
        مدت عضویت: 833 روز

        به نام خدای مهربان و بزرگ

        به نام خدای که همه چیز میشود همه کس را

        عشق مطلق اوست

        یار و یاور اوست

        هدایت کننده اوست

        حامی اوست

        همه اوست

        خدای من کروررر کروررررر شکرت

        سلامممم حسن عزیز دوست خوش قلب و مهربانم

        همیشه کامنت های تان را که در پاسخ به بچه خصوصا سعیده عزیز مینوشتین میخواندم و چقدررررر من تحسین تان میکردم چقدررر شما خوب هستین

        قانون خیلییییی زیباست

        قانون اشتباه نمیکند و به آسانی و زود جواب میدهد

        فقط ما باید تغییر کنیم

        تشکرررر میکنم حسن عزیز دوست خوبم از این کمنت زیبایت از این انرژی قشنگت

        در پناه خدای خوبی ها باشی عزیز خداوند

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      ناعمه احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1279 روز

      به نام خداوندی ک تنها رفیق میشود مرا و چه رفیقی بهتر از او، خوشا ب حال ما ک اولین یار و یاورمان او شد

      سلام سلام سلام

      سلام عزیزدل دختر شیرین زبان، انقدر خدا را با نامهای نیکو صدا میزنی ک روی هرکدام مکثی میکنم و از مهرو محبت هایش ب یاد میارم و تایید میکنم و میگم آره آره راست میگه این دختر، چقدر تحسینت میکنم ک خدایت را اینطور شناختی و باور کردی

      یک حسی مرا ساعت 4 و نیم بیدار کرد و گفت نماز، سپاسگزاری، قرآن و بعد کامنت، و چه کامنت های توحیدی نور علی نور شد، چه دوستان توحیدی الله اکبر اصن دیوانه شدم. این چه راه راست زیبایی است. ب خدا اگر ولش کنم خیلی ناسپاس هستم، راه کفر را برگزینم بعد از آنکه ب ایمانش قلبم را نورانی و مطمئن کرده؟ چقدر ناسپاس باشم ک چنین کنم…

      زیباجان چه کردی با من با این کامنت توحیدی، با این شعر ک اشک رو از چشمام جاری کرد و خدا با من حرف زد

      ب یاد دارم اون روزهای کشور رو، من اخبارش رو از خانواده ام می شنیدم. اون روزها من درحال ساخت پایه ها و ریشه های ضعیفم بودم، داشتم از اون ریشه ها ک تازه جان گرفته بودن مراقبت میکردم، تنها کاری ک میتونستم بکنم بی توجهی بود و ب قول تو گوشکی در گوش و صدا تا آخر زیاد تا اخبار را نشنوم. حتی اگر ب تو انگ بی احساس و سنگ دل بودن در مورد مردم کشورت را بزنن.

      یاد شعر پروین افتادم

      رزق زان معنی ندادنم خسان، تا تورا بینم پناه بی کسان.

      زان ب درها بردی این درویش را، تا ک بشناسد خدای خویش را

      من به مردم داشتم روی نیاز، گرچه روز و شب در حق بود باز

      گندمم راریختی تا زر دهی، رشته ام بردی ک تا گوهر دهی …

      پاکیزه جان دیروز ک برای خلوت گزینی با او، ب کوه رفته بودم، یک پناهگاهی مثل غارپیدا کردم و ب داخلش رفتم و روبروی ام ویوی ای بسیااار زیبا از شهر بود با کوه های سرسبز و نسیم بهاری.

      میدونی با خودم گفتم محمد ص هم کار خیلی زیبایی میکرده ها، اتفاقا خیلی هم حال میده، فارغ از هیاهو و آسوده خیال بری و با خدات حرف بزنی و سکوت کنی و از عشقش لبریز بشی.

      نشستم و پلی لیست آهنگ های خدا رو گذاشتم، کسی نبود جز او و من. ب یاد لطف و محبت هایش می افتادم، ب یاد حضور همیشگی اش، آسان شدنم برای آسانی ها، برداشتن اون بار سنگین گذشته. و فقط میگفتم خدایا من خوشبخت ترین دخترجهانم، من شاهدخت شما هستم.

      میدانی چرا؟

      چون او را دارم همین

      ب یادم آوردم من چطور در روزهای گذشته و اولیه کنترل ذهن میکردم؟ چطور درد اون روزها رو ازم کم کرد؟ چطور تحمل کردم؟ دیدم ب خدا ک اون روزها هم خودش ایمان و امید و صبر شد در قلبم، او دست مرا گرفت او راه تقوا و کنترل ذهن را یاد دا ب من، من هیچ کاره بودم حتی در کنترل ذهن

      عزیزم عشق درونی او بزرگ ترین نتیجه است، ولی کسی نمی بیند و تو خود فقط قدر و ارزشش رو میدونی. ب نظر اطرافیان شاید تو هیچ نتیجه ای از این همه روی خود کار کردن نداشته باشی( خودم رو میگم) ولی برای من اینها نتیجه است: شادی درونی، بدنی سالم و پرانرژی، گشت و گذارهای بیشتر از بقیه، شور و شوق زندگی داشتن، روان و آسان انجام شدن کارها توسط بندگانش، عشق و محبت بیشتر دریافت کردن و

      و از همه مهم تر آرامشی ک از حضور او در قلبم دارم ک ب صدتای نتیجه مالی نمیدم رو، اینکه نگرانی را با ب یاد آوردن قدرت او بتونی کم کنی مگر کم دستاوردی عه؟

      حضورش عشق اش نشانه های دلگرم کننده اش وااای

      مگر اینها نتیجه نیست برای من، چه حسی بالاتر از اینکه او را در کنارت، نزدیکت، نزدیک تر از رگ گردن حس کنی

      این بزرگ ترین نتیجه است برایمان و مطمئن باش بقیه خواسته ها ب دنبال ما می دوند. همیشه ب تو افتخار میکنم، خداروشکر ک دوستی مثل تو دارم. دوستی ک او را می شناسد و عاشق اوست ؛)

      دوستت دارم عزیزدردانه خدا، همیشه این قلب پاک و بامحبت ات رو تحسین کردم، این قلبی ک پر از عشق خداوند است و لبریز شده و حالا داری ب بندگانش عشق میورزی، انشالله ب زودی ببینمت. در پناه الله باشی جانِم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        پاکیزه بارکزی گفته:
        مدت عضویت: 833 روز

        به نام خداوند مهربان و بزرگ

        به نام خدای که همه چیز میشود همه کس را

        خدای که عشق هست و برکت

        خدای که لطفش بی نهایت هست

        خدای که هر لحظه در حال اجابت خواسته هاست

        خدای که نور زمین و آسمان هست

        خدای که بهترین رفیق و بهترین تکیه گاه هست

        خدای که همیشه مواظب ماست

        خدای که چراغی راه ماست

        خدای که ثروت میشود عشق میشود نور میشود همه چیز میشود مومنان را

        خدای که به گفته شما مرا علم آموخت کنترول زهن آموخت خدای من شکرت شکرت شکرت

        سلامممممم عزیز ترین عزیز خدا

        سلام به زیباترین ناعمه دنیا

        سلاممم رفیق بهشتی من

        حال شما احوال شما ؟

        ناعمه عزیزم احساسم خیلیییییی عالی هست خیلیییی عالی خدا را کرورر کروررر شکرت

        در بالکن نشستیم روبه رویم درختان سرسبز زیباست آسمان هم آبی زیباست هوا هم فوق العاده هست صدای جیک جیک پرنده ها زیبا به گوشم می‌رسد که در حال حمد و ثنا او هستن

        میدانی خدای که مالک و فرمانروایی زمین واسمان ها هست

        ناعمه عزیزم خدا چقدررررر آگاه هست چقدررر زیبا به موقع هدایت میکند چقدرررر حواسش به ما هست چقدرررر دقیق در حال ساختن ما هست

        چند روز میشود که به سوره های قرآن هدایت شدم عاشقش شدیم میدانی چقدرررررررررر خدا قدرتمند هست چقدرررررررر خدا قادر هست

        باز من میشینم در فکر چطور و چگونه هستم درصورتی که من خدای داریم که فرمانروایی زمین و آسمان ها از آن اوست

        او به سرعت پاداش مومنان را کسانی که تقوا دارند را می‌دهند

        میدانی ناعمه عزیزم بدون خدا هیچی لذت ندارد

        میدانی که ما چقدرررر خوشبخترینم

        چقدرررررر او نزدیک ما هست

        چقدرررر ما را دوست دارد

        و چی مشتقانه پلان های قشنگ برای ما میچیند که خود ما با عملی شدنش های و واج میمانیم

        بلی ما خدای داریم خیلیییی بزرگ

        که مدیر تمام کیهان و کهکشان هست

        خودش سرپرستی ما را به عهده گرفته

        گفته برو عزیز دل مننننن تو فقط عشق حال کن بقیه کار ها با من

        تو به من توکل کن بیبیبیین چطور و چگونه برایت درسش میسازم

        چقدررررررر من عاشقتم خدا

        چقدرررررر من دوستتتت دارم خدا

        دوستتتت دارم ناعمه رفیق دوستتتت دارم پاکیزه زیبایم

        مهربانم همیشه همیشه همیشه از کامنت هایت یاد میگرم خیلییی تحسینت میکنم خیلی از خود ارزشمندی ات از زیباییت از آگاهی هایت لذت میبرم و تحسینت میکنم

        انشالله روزی در بهترین کشور دنیا باهم ملاقات میکنیم و از دیدن و گفتگو با هم لذت میبریم

        یک بوس و بغل قشنگ به تو عزیز دلممممم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      مانلیا گفته:
      مدت عضویت: 1589 روز

      سلاااااااام پاکیزه جونم

      سلاااام دختر زیبای افغان

      سلاااام عششششق

      پاکیزه جانم الهی قربون دل پاکت برم چه قدر تحسینت کزدم دختر

      چه قدددر با کامنتت حال دلمو خوب کردی

      همیشه هر وقت کامنتاتو توی سایت میدیدم یه حس افتخاری بهت داشتم

      میگفتم این دختر تو افغانستانه و اینحور داره رو خودش کار میکنه

      خیییلی دوستت دارم و این کامنتتو که خوندم عشقم بهت خیییلی بود و خییلی بیشتر هم اضاف شد

      میدونی من همیشه به خودم هم میگم … خدا بهم یکم شرایط به ظاهر متفاوت و سخت تری شاید داده باشه اما همین سکوی پرتابه منه همین شرایطی که بقیه میگن به خاطر این ما نمیتونیم کاری بکنیم من با باورای درست سکوی پرتابم میکنم و پس فردا موفق که شدم داستان تاثیر گذاری من خیییلی بیشتر میشه تا کسی که امریکا به دنیا اومده و بزرگ شده … من نسبت به کشور خودمون و کشور شما هم همین حسو دارم … تویی که داری اینقدر زیبا روی خودت کار میکنی میدونی پس فردا چه الگوی بزرگ جهانی میتونی بشی دختر … ؟

      میدونی همین اهل افغانستان بودنت همین اوضاع الان کشورت باعث میشه تو اون الگوی جهانی و توحیدی برای جهانیان بشی …

      اینکه یه دختر از اون شرایط به عرش رسیده … میدونی به خاطر همین پس فردا که موفق شدی چه قدر ایمان رو در دل میلیاردها انسان زنده میکنی ؟؟؟

      و همین شرایط همین کشور دقیقا سکوی پرتابه توعه …

      من همیشه سعی میکنم خودم اینارو به خودم هم یاداوری بکنم …

      هر چه قدر شرایط الانت به ظاهر بد باشه در واقع سکوی پرتاب بزرگتریه برات …

      چه قدر کیف کردم از اون قسمتی مه خیلی صادقانه و شفاف گفتی که اون سال تو هم توی ترمینال بودی و به دنبال راهی برای فرار و بعدش چه قدر شیرین داستانتو تعریف کردی… عاااشقتم من دختررررررررر

      الهی یه روز مثل مرضیه جان استاد میاد از موفقیت های تو حرف میزنه … قربونت برم برات بهترینا رو ارزو میکنم …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        پاکیزه بارکزی گفته:
        مدت عضویت: 833 روز

        به نام خدای مهربان و بزرگ

        به نام خدای که همه چیز میشود همه کس را

        خدای که عشق و نور مطلق هست

        خدای که فرمان او میان آسمان ها و زمین جاری هست

        خدای که یار و یاور من هست

        خدای که همیشه عاشقانه حضور دارد

        سلاااااااااام نگار عزیزممم

        سلاممممم جان و دلممم

        سلامممممم رفیق خوبم

        دختر من همیشه با تمام وجودم تحسینت کردیم برای این شور هیجان این عشقی که در قلب زیبایی تو جاری هست رفیق

        چقدرررررر عکس پروفایلت زیبایت

        چقدرررر اندامت زیباستتتتتتت

        من عاشقتم

        چقدرررررر من تورا دوست دارم

        چقدرررررر عاشق نوشتن های تو هستم

        میدانی چرا ؟؟؟

        چون عشق بدون قیط شرط در هر کمنتتت جاری هست

        خیلیییییی خوبی

        خیلییی مهربانی

        خیلیییی تحسین برانگیزی

        تو آیینه تجلی خداوند هستی گلمممم

        بیبیبین نگار جان آدم های موفق و آدم های که تغیییر بزرگ در جهان ایجاد میکنند همیشه همین گونه فکر میکنند از همان دوران کودکی

        و من از کودکی چنین فکری داشتم که خیلییی هم عالی هست که در این کشور زیبای افغانستان تولد شدیم میدانی چون خودم این کشور را انتخاب کردیم و میدانستم که چقدرررررر پیشرفت میکنم و به کجا ها میرسم و میشوم بهترین الگو برای جهان

        چقدرررر رفیق دیدگاهی من و تو مشابه هست من همیشه همیشه همیشه این دیدگاه را در زهنم داشتم حتی پیش از آشنایی با استاد

        که به همه جهان بگویم هیچ محدودیتی نیست

        هیچ چیز نمیتواند مانع این شود که تو به خواسته هایت برسی

        خدای من شکرت برای وجود چنین انسان های نازنین در زنده گیم

        این خدا خیلیییی زیباست نگار

        این خدا خیلییی بزرگ هست

        میدانی خدا برای زنده گی ما نقشه های و پلان های خیلییی عالی دارد و خیلییییییییی عالی

        برای ما میسازد خودش قشنگ میسازد

        میدانم عاشق امریکا هستی الهی که به زودی همه آنجا با هم بیبینیم و غرق احساس خوب شویم واااااااای احساسش چقدررر احساسم را عالی ساخت

        الهی کرورررر کرورر شکرت

        مواظب خودت باش عزیزممممم

        میبوسمت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      صابر صبوری گفته:
      مدت عضویت: 1298 روز

      سلام و صد سلام به دوستان خوبم واقعا که شرک داشتن نتیجه اش جهنم است

      چقدر این نوشته ها تان به من انگیزه قدم بر داشتن می‌دهد واقعا راه تان راه خداوند است احسنت به شما که این آگاهی ناب را می نویسید چقدر صادقانه تعریف کردین از نتایج از لحاظ روحی به احساس خوب می رسید واقعا که این نتایج خیلی بزرگ است ولی باز این زهن نجواگر از ما نتایج مالی می خواهد در حالی قبلا این چیزا هم در زنده گی مان نبودو حالا است که باید دیده شود نگذاریم احساس مان به نتایج مالی وابسته باشد

      جهان سپاس از از کامنت عالی تان

      در پناه حق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        پاکیزه بارکزی گفته:
        مدت عضویت: 833 روز

        به نام خدای مهربان و بزرگ

        به نام خدای که همه چیز میشود همه کس را

        خدای که یار و حامی ماست

        سلاممممم صابر عزیز

        سلامممم بنده دوست داشنتی خداوند

        صابر جان من دو جای خیلیییی محکم سیلی شرک را خوردم خیلییی محکم و چقدرررر خوشحال شدم که این سیلی را از جهان خوردم تا یادم باشد همیشه فقط و فقط روی خدا حساب کنم و بس

        چون خداوند به شدت ما را کافی هست

        صابر عزیز سپاسگذارت هستم که نور خدا را پخش کردی و برایم پاسخ گذاشتید

        در پناه الله مهربان شاد سلامت و ثروتمند باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      فاطمه و رسول گفته:
      مدت عضویت: 1079 روز

      سلام به پاکیزه جانم

      بوس به روی ماهت نازنینم

      کامنت پراز عشق ت رو خوندم

      پراز احساس

      پراز خدا …

      وقتی خدا را اینگونه در قلب مهربونت احساس میکنی معلومه که

      پلن های خوشگل خدا از راه میرسه

      معلومه که میایی و برامون از نتایجت می نویسی و ذوق میکنیم .

      تا همین الان هم این همه تعهد وتمرکزت رو این قوانین و عمل کردنت به اونها تحسین برانگیز وستودنیه دختر زیبا اندیش و زیبارو.

      ببین ما خونوادگی عاشقتیم

      و دوووووووووووستت داررررریم

      رفیق جاااااااااانمون .

      الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشی و زندگی خوشگلت در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله .

      احساس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        پاکیزه بارکزی گفته:
        مدت عضویت: 833 روز

        به نام خدای بزرگ و مهربانم

        به نام خدای که عشق مطلق من هست

        خدای که همه چیز میشود همه کس را

        زنده گی با خدا زیباست

        عشق با خدا زیباست

        همه چیز با حضور خدا زیباست

        خدایا بیا و در ما تجلی پیدا کن که ما بدون تو هیچی نیستیم

        الهی کروررر کرورررر شکرت

        سلاممممم فاطمه زیبایم

        سلاممم رفیق مهربان و خوش قلبم

        تشکرررر میکنم عزیز دلممم برای این پاسخ زیبا و پر از مهرررر

        الهی صد هزار مرتبه شکرت

        هر بار با خواندن کمنت هایت ذوق میکنم فرشته نازنینم

        فاطمه جان چقدررررر ما در زنده گی نعمت داریم

        همین احساس خوبی که داریم بخدا بزرگ‌ترین نعمت هست

        چقدرررر احساس خوب عالی هست

        خدایااا شکرت برای احساس خوبمان

        اینکه در طول روز از بس احساس خوب داریم کمی میبینم احساسم اونی نیست که من میخواهم سریع ترمز میکنم میدانم یک چیز اشتباه هست چقدررر این قطب نمای خدا در درون ما زیباست

        خدایااا شکرت برای تک تک تغییرات و پیشرفت هایم

        میدانی امروز متوجه شدم که چقدررررر هر روز برای من اتفاق ها خوب میفتد چقدرررر آدم ها مهربان را ملاقات میکنم چقدرررر عشق بیشتر دریافت میکنم میدانی چگونه فهمیدم زمانی که به یک نخواسته برخورد کردم سریع اعراض کردم ولی دیدم گفتم پاکیزه هر روز زنده گی ات ارامش هست عشق هست احساس خوب هست چقدرررر در زنده گی ات نعمت داری

        از آنجا که هر اتفاقی بیفتد به نفع ما هست کمک میکند رشد کنیم چقدرررر خدا را سپاسگذارر هستم که قدر نعمت هایم را بیشتر فهمیدم قدر احساس خوبم را بیشتر فهمیدم قدر این ارامش و روان چرخیدن زنده گی را بیشتر فهمیدم اینکه از خودم توقع بیجا نداشته باشم بگذارم پاکیزه عزیزم و ارزشمندم لذت ببرد با عشق زنده گی کند چقدررر درکم بالا رفت خدای من شکرت

        عزیز من با تمام وجودم از خداوند برایت بهترین های این عالم را میخواهم الهی که با رسول عزیز برادر خوش قلبم و محمد حسن عزیزم هلیسا قشنگم غرق در ثروت و نور خدا باشی و‌ بیشتر بیایی از پاداش های خدا برای مان بنویسی

        دوستتتتتتان دارم

        میبوسمت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      روف رضایی گفته:
      مدت عضویت: 918 روز

      سلام به دوست هم فرکانسی خوبم پاکیزه جان

      از خواندن کامنت شما خلی لذت بردم

      چقدر باعشق داری روی خودت و تغیر باور هایت کار می کنی

      چقدر خودت را خوب از بدنه جامعه داری جدا می سازی

      چقدر خوب فقط متمرکز روی ساختن خودت هستی و دنبال حرف این و آن نیستی

      چقدر خوب متوکل تر شده ای

      چقدر خوب خداوند را شناخته ای و داری از او که فرمانروای کیهان است در خواست می کنی

      نه از افسر آمریکایی و فلان فلان

      چقدر خوب خداوند شما را به سمت استاد عباس منش هدایت کرد و گفت با آموزه های این استاد باش

      و شما هم ایمانت را نشان دادی و به آن ندای قلبت گوش دادی

      آن زمانهای که حکومت سقوط کرد منم افغانستان بودم

      همه با عجله داشتند به سمت میدان هوای حرکت می کردند

      به نحوی مردم سر در گم بودن ولی بازهم می رفتند

      بعضی ها رفتند و بعضی ها برگشتند

      من در حالیکه امکان رفتنم زیاد بود به دلیلی سابقه کاری که داشتم اما هیچ وقت تصمیم به رفتن نگرفتم

      چون آن روز ها خداوند هدیه ای گرانبهای برای من داد بود

      و من پدر شده بودم و دختر نازم تازه متولد شده بود

      چون همسر و دخترم پاسپورت نداشت و من به تنهایی علاقه به رفتن نداشتم

      خلی ها احوالم را می گرفتند که چرا نمی روی ولی من حرفی برای گفتن نداشتم یعنی علاقه توضیح دادن برای مردم را نداشتم

      تنها چیزی که نگرانی و ترس من را کم ساخته بود فایل های استاد عباس منش بود

      من آن زمان ها تعدادی از فایل های استاد عباس منش را بصورت غیر قانونی در اختیار داشتم و گوش می کردم

      غیر قانونی بودنش هم این بود که یکی از دوستانم این فایل ها را تهیه کرده بود و برای من بعنوان هدیه داده بود

      و من خودم بهایش را نپرداخته بودم

      و این راهم درست نمی دانستم که استاد رضایت ندارد

      در حالیکه من آن زمان از استادانی دیگری هم فایل هایش را خریده بودم و استفاده می کردم

      ولی در مورد محصولاتی استاد عباس منش هر کاری کردم تهیه نتوانستم ولی از همان فایل هایش شبانه روزی گوش می دادم

      در آن شرایط و وضعیت کشور این فایل ها مرا خلی صبور امیدوار و آرام ساخته بود

      خدارا شکر هیچ وقت ترس و نگرانی سراغم نمی آمد و قشنگ مشغول کار بودم و خلی هم خوشحال بودم

      و تا اینکه بعد از یک سال بخاطر یکسری تضاد های که روبروی من قرار گرفت و من راه مهاجرت به سمت کشور ایران را در پیش گرفتم

      و حالا خداوند را خلی شاکر و سپاسگذارم

      واقعا از مطالعه‌ی کامنت شما لذت بردم و تحسین تون می کنم

      انشاالله که در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      بیتا کریمی گفته:
      مدت عضویت: 488 روز

      سلام پاکیزه ی عزیزم

      داشتم غذا میخوردم و همزمان کامنت شما رو میخوندم و موقع خوندن شعری که نوشته بودی بغضم ترکید

      انگار حس کردم همه ی اون زمان هایی که دنبال یه شانه ی گرم و عاشق میگشتم که سرمو بذارم روش خدا کنارم بوده و من نمیدیدم خدا همون کسیه ک من باهاش از تنهایی دراومدم درحالیکه این در و اون در میزدم تا آدم ها از تنهایی درم بیارن و وقتی نتیجه نمیگرفتم پر از نفرت و بی ارزشی میشدم خدایا هزاران بار شکرت که تورو پیدا کردم هزاران بار شکرت که ادم های زیادی رو توو این سایت الگو قرار دادم که با تو از تنهایی دراومدن هزاران بار شکرت که توو کامنت سعیده ی عزیز خوندم که توحید همه چیزه

      ازت سپاسگزارم پاکیزه جان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1279 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلااااااااااااااااااااام سلااااااااااااااااااام و سلاااااااااااااااام خدمت استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم

    بینهایت سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده.

    اتفاقا امروز صبح خواب دیدم که استاد فایل جدید گذاشته؛ آخه دلم براتون تنگ شده بود و‌دوست داشتم فایل جدیدی از شما ببینم و من اون تمرینی که استاد تو قانون سلامتی به ما دادن و گفتن هر روز بعد خواب بگین مهم ترین خواسته امسالتون چیه؛ من مثل همیشه گفتم تو‌کسب و‌کارم و بیزنسم رشد داشته باشم و پایه کسب و کارم قوی بشه و خواسته امروزمم این بود که یک قدم مثبت تو‌کسب و‌کارم امروز بردارم و رشد داشته باشم وقتی سایتو باز کردم دیدم راجب کسب و کار نوشته گفتم خدایا چقدر زود به خواسته من جواب داده شد.

    خب من زمانی با شرایط مالی نا مساعد وارد سایت شدم و با بدهی که داشتم: بزرگترین خواسته من پول بوده و من با فایل های دانلودی تونستم تو کمتر از 4 ماه بدهی هامو بدم و 2 برابر بدهیم پول ساختم که نصفشو بدهیمو دادم و نصفش پس انداز کردمو مسافرت رفتم و سرمایه گذاری کردم: بعد برای اینکه به پول بیشتر برسم دوره روانشناسی ثروت 1 رو خریدم و در کمتر از یکسال و با دو دوره کار کردن رو دوره 70 برابر رقم خرید دوره ورودی مالی داشتم که مهاجرت کردم از شهر محل زندگیم به شهر محل کارم و در بهترین و ثروت مند ترین منطقه شهر خونه گرفتم مستقل شدم؛ و به یکی از بزرگترین خواسته هام که چند سال خواسته من بوده رسیدم: سال ها بود دوست داشتم مستقل بشم اما شرایط مالی اجازه نمیداد و من خونه رو با تموم ویژگی هایی که تو دفترم نوشتم تو یک روز و یک بازدید قراردادشو نوشتم و چقدر رشد داشت برام این مستقل شدن و چقدر بزرگ و‌مسئولیت پذیر شدم و دیگه مادری نبود برام غذا درست کنه، لباس بشوره، ظرف بشوره و خونه رو مرتب کنه: منی که تنها استفاده ام از خونه خواب بوده تبدیل شدم به فردی که تموم مسئولیت های خونه با من شده و چقدر خوشحالم و الان روبه روی پنجره خونم نشستم منظرم 20 هکتار دشت سرسبزه با خونه چند میلیاردی و دارم لذت میبرم و بعد خونه بزرگترین قرارداد کاریمو بستم با ورودی مالی عالی و بعدش ماشین رویاهامو خریدم با تموم ویژگی هایی که دوس داشتم و تو دفترم نوشتم: منی که همین دوسال و نیم قبل با بدهی سنگین وارد سایت شدم دادم یه میلیارد ماشین خریدم کی باورش میشه؟

    اما بعدش خواسته من متفاوت شده: خیلی بزرگتر از خونه و ماشین: خواسته من رشد و‌پیشرفت تو کسب و‌کارم شده، خواسته من داشتن یک بیزنس قوی و قدرت مند شده که آروم آروم رشد کنه، پایه قوی داشته باشه؛ آره الان خواسته من شده داشتن کسب و‌کار موفق؛ الان اینه که حالمو خوب میکنه

    جالب این خواسته من با تضاد هایی که برام به وجود اومده محقق شده؛ آدم وقتی به موفقیت میرسه و‌میخاد بالاتر بره و‌رشد کنه براش تضاد به وجود میاد؛ تضادی که شیطان ورود میکنه و‌میگه چی شد؟ تو که خدا خدا میکردی؟ تو‌که میگفتی خدا هوامو داره؟ تو‌که میگفتی توحید: کو خدات؟ قطعا این مسیره درستی نیست که این همه داری رو خودت کار میکنی و این مسائل برات وجود اومده؛ پس راهت درست نیست؛ بعد میاد میگه بنظرت تموم آدم های موفق در طول روز وقت‌میذارن و رو‌خودشون کار میکنن و فایل گوش میدن؟ یا وقتشونو‌ میذارن رو‌کسب و کارشون؛ اونقدر این نجواها دقیق کار میکنه و از زاویه ایی میخاد بهت ضربه بزنه که اگه یکم گاردتو باز کنی ناک اوت میشی: چون خیلی دقیق وارد میشه و اینکه نکنه من درست رو باورهام کار نمیکنم که همچین مسائلی برام به وجود میاد تو ذهنت زمزمه میشه؛ اما دقیقا جاهایی که داری درست کار میکنی و قراره لول آپ سنگین بشی و رشد و پیشرفت کنی و از منطقه امنت دور بشی تضاد ها میان تا تورو از اینجایی که هستی بکنن و ببرن جلو و من خوشحالم به این درک رسیدم که مسیرم درسته و این تضاد ها قراره منو رشد بدن و من فقط باید بتونم ذهنمو کنترل کنم و‌ اون اتفاقی که برا سایت استاد افتاد همیشه تو ذهنم مرور میکنم میگم استاد تو اوج موفقیت و‌پیشرفت سایتشو زدن و یک تضاد بزرگی برا استاد به وجود اومد؛ مگه استاد تو مسیره نادرست بود که همچین تضادی براش به وجود اومد؟ خیر قرار بود رشد کنه، بزرگ‌ بشه و پیشرفت کنه با همچین تضادی مواجه شد و استاد تونسته مثل همیشه استادانه ذهنشو کنترل کنه و با باورهای درستی که داشت هدایت شد به انتقال سرور سایت به خارج از کشور و‌مهاجرت خودشون و موفقیت هاشون چند صد برابر یا شاید چند هزار برابر رشد داشته.

    استاد عزیزم با تموم وجودم سپاسگذارتم بابت این فایل فوق العاده که الحق خیلی به موقع بوده و باید چندین بار گوش داد و‌نکته برداری کرد: چقدر دلم برای این پرادایس زیبا تنگ شد و‌چقدر دلم برای گل رویه شما تنگ شد: و‌ اولین نکته این فایل که تو گوشم زنگ زد این بود که گفتین روزی نیست و ساعتی نیست ما بابت زیبایی پرادایس از خدا سپاسگذاری نکنیم‌و من سریع پاشدم اومدم از منظره جلوی خونه لذت بردم و از خدا سپاسگذاری کردم که منو هدایت کرد به این‌خونه زیبا و منم تصمیم‌گرفتم‌هر لحظه بابت داشته هام از خداوند سپاسگذاری کنم

    استاد خدایی چه هیکلی ساختی ایولا؛ خیلی خوشگله هیکلتون؛ منم استاد یکی از شاگرد های موفق دوره قانون سلامتی هستم و‌حدود 7 ماه تمرکزی رو‌این دوره کار کردم و چقدر خوشحالم بابت این تمرکزی که گذاشتم؛ هم به تناسب اندام رسیدم البته الان یه مرحله بالاترم دارم رو زیبایی اندام کار میکنم و چند هفتس عضله سازی روشروع کردم و چه عضله هایی تو این 3 هفته نمایان شد( حال میکنم خودمو جلو آینه میبینم روزی صدبار) و اینکه پی بردم تمرکز چه قدرتی داره: قانون سلامتی رفت توجودم نشست انقدر با تامنینه جلسات گوش دادم چندین بار، نت برداری کردم و ببش از 10 هزار کامنت قانون سلامتی رو مطالعه کردم و از همه مهم تر پی برم به قانون تکامل که باید آهسته و پیوسته پیش رفت: بعد یه مدتی این آهسته و پیوسته نتایج خیره کننده ایی به وجود میاره تا جایی که هر روز تغییرمیکنی و رشد میکنی.

    از خانم شایسته هم بینهایت سپاسگذارم بابت اینکه مثل همیشه استادانه فیلمبرداری کردن و هر روز دارن این سایت رو بهبود میدن و ازدوستای خوبمم سپاسگذارم که نتایجشون و به اشتراک گذاشتن این نتایج کمک بزرگی به بنده کرده

    خدایا با تموم وجودم شکرت و سپاسگذارتم که منو به این سایت هدایت کردی و من اینجام و هر روز دارم رشد میکنم و بزرگ میشم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 158 رای:
    • -
      فاطمه فضائلی گفته:
      مدت عضویت: 1234 روز

      سلام اقای نوروزی عزیز

      ممنون از کامنت انرژی دارتون و تبریک جانانه بخاطر دستاوردهاتون, وقتی داشتم میخوندم یه تیکه از حرفهاتون رو دقیقا منم یه مدت داشتم, انقدر این نجواهای ذهنی برا همه هست وقتی خوندمش گفتم بابا این خود شیطانه اصلا این یک نفررره چرا دقیقا اینو به منم میگفت یه مدت :

      “بنظرت تموم آدم های موفق در طول روز وقت‌میذارن و رو‌خودشون کار میکنن و فایل گوش میدن؟ یا وقتشونو‌ میذارن رو‌کسب و کارشون”

      وای که منم این به جونم افتاده بود که مگه فلان ادمام اینکارهارو کردند و فلان, خب بهش فکر کردم و یه جوابی بهم داد اون روزها قلبم که مطمئن شدم راهم درسته! گفت قبلا بیست و چار ساعتت رو در حال کار و درس بودی؟ گفتم نه, گفت اگه الان استاد نبود و فایلهاش بیست و چار ساعت کار میکردی؟ گفتم خداییش نه, اصلا مگه میشه قطعا تایم ازاد داشتم

      تایم ازاد رو چیکار میکردی قبلا؟چت میکردم تو گروه دوستام یا تلفن باهم صحبت میکردیم, اینستا, سریال, بیرون رفتن های زیادی,

      در کل داشتم به ذهنم ورودی میدادم ولی حالا فرق کرده ورودی های ذهنم شده حرفهای استاد و بچهها

      یعنی انقدر دیگه ذهنم ساکت شد, بهرحال اگه استاد نبود قطعاااا داشتیم ورودی های دیگه میدادیم به ذهنمون ولی خدا هدایت کرد

      خیلی برام جالب بود انقدر ک جنس نجواها یکسانه و دوست داشتم براتون بنویسم راجبش

      در پناه خدا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
      • -
        افلاطون نوروزی گفته:
        مدت عضویت: 1279 روز

        سلام میکنم خدمت دوست عزیزم فاطمه خانم

        بینهایت سپاسگذارتونم بابت کامنت فوق العاده ایی که برام نوشتین

        و چقدر لذت بردم که با یک نگاه کاملا عمیق و منطقی جواب ذهن نجوا گر رو دادین که قبلا ما تو اینستا و واتساپ و تلگرام و تلویزیون افرادی بودم که ورودی منفی میدادیم به ذهنمون و الان با آموزه های این سایت ورودی مثبت میدیم به خودمون: همه افراد موفق و ثروت مند یک سرگرمی و تفریحو وقت گذرونی دارن: تفریح و سرگرمی ما این سایته که کلی درس داره، اگاهی داره و مارو رشد میده؛ واقعا بهتون تبریک میگم که با این آگاهی و با این ظرافت جواب ذهنتون رو دادیم؛ گفتم ایولاااااا همینه، خودشه

        افرین به شما

        بهترین هارو برای شما و همه دوستان عزیزم در این سایت خواستارم؛ نعمت و ثروت الهی و آرامش روز افزون خدایی نصیب قلب مهربونتون دوست خوبم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      پریا یکتاپرست گفته:
      مدت عضویت: 675 روز

      سلاااام

      وااای خدای من

      از یک طرف بینهایت مشتاقم کامنت شما رو بخونم

      از یک طرف امروز سر سجده شکر بعد نماز صبح که داشتم با خدا جونم حرف میزدم یه آگاهی ناب بهم داده شد که چنان ظرف وجودم و لبریز و سرشار از شوق و شکر کرد که دیگه صبر نداشتم تا آخر کامنت شما رو بخونم و حتی کدنویسی روزانه م رو هم که دوباره از امروز شروع کردم مختصر کردم و اومدم یه جایی این تراوشات زیبای ذهنم رو ثبت کنم

      هر چند ظاهرا شیطان نجوا میکنه که

      اینجا جاش نیست و ربطی به این موضوع نداره و برو بگرد یه جای مرتبط پیدا کن و بنویس

      دقیقا مثل زمانی که از ته دل میخوای دعا کنی. و میگه

      الان وقتش نیست ، بزار شب قدر بشه، بزار شب جمعه بشه، بزار بعد نماز صبح ، بزار زیر قبه ی امام حسین و….

      که منصرفت کنه از خواستن و دعا کردن

      اما من به ندای قلبم گوش میدم. به حکم ن و القلم و ما یسطرون همینجا مینویسم

      امروز سر سجده ، اول از خدا از صمیم قلب تشکر کردم که همیشه حی و حاضر و منتظر هست تا من باهاش حرف بزنم و سرتا پا گوش میشه وقتی من باهاش حرف میزنم

      یهو

      یه جمله ای تو ذهنم جرقه زد که:

      اِنّه سمیعُُ علیم

      یعنی

      او درحالی سراپا گوش (سمیع)هست که(علیم )ه

      یعنی چی؟؟؟

      یعنی اون حرف تو رو میشنوه با اینکه از خودت بهتر میدونه چی میخوای بگی

      ما آدمها وقتی بچه ی خودمون میخواد یه چیزی رو تعریف کنه که میدونیم، حوصله شنیدنش رو نداریم و سریع میگیم:

      خودم میدونم

      ولی اون با وجود علیم بودنش که از میلیارد سال قبل و میلیارد سال بعدِ ما خبر داره ، باز سرتا پا گوش میشه. و حتی با ذوق و شوق به حرفهای تکراری ما که میدونه، گوش میده

      از یه چنین سمیع علیمی میخوام که هر اشتباه کوچیک و بزرگی که من کردم خودش با دست جبارش جبران کنه و حق منو با دستهای مهربون و زیبای خودش از اونایی که خودش میدونه پس بگیره و عزتمندانه بهم پس بده

      بقول معروف

      کار خوبه خدا درست کنه

      کاری لذت داره و به عمق جانت می شینه که خدا درست کنه

      من

      در مورد بازپس گیری حقم و جبران اشتباهی که کردم و اون نعمت هایی که حق خودم بود و خودم لایقش بودم و خدا اونا رو به خود من داده بود

      سر بی ایمانی و ترس

      سر احساس عدم لیاقت

      سر دلسوزی بیجا برای کسانی که در جای درست خودشون قرار داشتن و من میخواستم مثلا بهشون کمک کنم و اشتباها براشون خدایی کنم

      سر اعتماد بیجا

      سر عمل نکردن به قوانینی که استاد بارها و بارها تاکید کرده بود

      سر عذاب وجدان الکی

      سر بدست آوردن عزت و اعتبار و احترام و عشق و… با پول

      سر دوست نبودن با پول

      سر فاستجیبوا لی نبودن

      و قبول نکردن نعمت خداوند

      سر ثابت کردن خودم و خوبی خودم به دیگران

      از دست دادم

      و الان

      هارِبُُ مِنکَ اِلَیک

      از خودش به خودش فرار کردم

      و

      تو آغوش خودش که سمیع علیمه، داشتم میگفتم

      خدا جونم حقم و خودت پس بگیر از فلانی و بهمانی

      و

      اون خیییلی شیرین و دلچسب گفت

      بگو عزیزم

      با اینکه من علیمم ، بگو

      من سمیعم

      سمعاً و طاعتا

      گوش بفرمانم اشرف مخلوقاتم

      خودم وکیل ت میشم

      خودم پدر قدرتمندت میشم

      خودم حامی و هادی تو میشم عزیزم

      تو ظرف وجودت رو بزرگ کن

      من نعمت های بزرگم رو تو دامن تو میریزم

      ولی

      ایندفعه دیگه قدر بدون

      و بدون که من اینا رو به خود خود تو دادم نه به فلانی و بهمانی که هر جا هستن در جای درست خودشون هستن

      اگه ته قعر بدبختی و فلاکت و نامردی ، آره نامردی ، واقعا نامردی و حرامخواری هستن و انقدر حقیر و پست و بیچاره ن که زورشون فقط به یک زن میرسه و با تهدید پوچ و… میخوان به یه نعمت ناچیزی برسن به زور ، اونا لیاقتشون در همون حد ه که همون ته چاه بیچارگی و بدبختی بمونن

      من

      خودم چنان میزنم پس کله شون و حق تو رو ازشون پس میگیرم که تا آخر عمر ثانیه ای هزار بار بگن غلط کردیم فقط دیگه پس کله ی ما نزن

      فکر کن من بهترین و پرنفوذترین و قوی ترین و زبده ترین وکیل دنیام که لنگه نداره و در عین حال این وکیل قوی ، پدر تو هست

      و تو ، تک فرزند و همه ی دار و ندارشی

      همونطور که تو رو از اشتباه بزرگتر نجات دادم و اجازه ندادم هیچکس کوچکترین آسیبی به جان و آبروی تو بزنه، الان هم به طرفه العینی پولت رو پس میگیرم ، طوری که خودشون انگشت به دهن و مات و مبهوت بمونن

      یادته اونموقع که مهم ترین امضاهای زندگیت رو برای درخواست بزرگی که داشتی، میخواستی، من برات گرفتم؟

      از کسانی که خودشون بعدها هر چی فکر کردن که چطور و کِی درخواست تو رو امضا کردن که خودشون یادشون نمیاد

      و این استثنا فقط شامل حال تو شد؟؟؟

      حالا هم به من اعتماد کن و از سر راه من برو کنار تا

      کاری کنم برات کارستون

      و بعد بیا همینجا با افتخار بگو خدای سمیع علیمم برام این معجزه رو انجام داد

      الهی شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        افلاطون نوروزی گفته:
        مدت عضویت: 1279 روز

        سلام خدمت خانم یکتا پرست

        راستش اصلا نمیدونم چی بگم: من یکم تو شوکم، اصلا نمیدونم چی بگم

        فقط میخام بگم شما ماموریت خودتون رو انجام دادین: یک اتفاقاتی برام رقم خورد که خدا اومد الان بهم گفت خودم حقتو میگیرم.

        مات و مبهتوتم من: من اولین باره خدا داره انقدر واضح با من حرف میزنه: البته دیروز یکی از بچه های گل سایت با من تماس گرفت بعد مدت ها و‌داشت از نتایج خودش از دوره عزت نفس میگفت و من از چشمام اشک سرایزر شد آخه من تصمیم دارم رو دوره عزت نفس کار کنم

        ولی کامنت شما، انگار شما به جزئیات اتفاقاتی که برام رقم خورد خبر داشتین

        همینجا بهترین جایی بود که کامنت خودتون رو بنویسین: همون زمان بهترین زمان بود که این کامنت برام بنویسین و به اون حرفایی که خدا بهتون گفت بهم بگین بهم گفتین

        یجورایی اصلا باورم‌ نمیشه؛ انگار دارم خواب میبینم:

        خدایاااااااااااااااااا دمت گرم

        خانم یکتاپرست با تموم وجودم سپاسگذارتم که به ندای قلبت گوش دادی و این کامنتو برام نوشتی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        مجید فقیه گفته:
        مدت عضویت: 1449 روز

        درود بی کران بر شما خانم یکتا پرست

        سپاسگزارم بابت متنی که نوشتید که هم نکات زیبایی داشت هم یه جورایی یکی از خواسته های من در ستاره قطبی بود بابت طلبی که از یکی دارم و پاسخ خدا به شما، نشانه من هم هست

        ان شا الله که این امر محقق بشه

        در مورد انه سمیع علیم که نوشتید:

        «یعنی اون حرف تو رو میشنوه با اینکه از خودت بهتر میدونه چی میخوای بگی»

        انصافا تا الان اینطوری بهش نگاه نکرده بودم و چقدر زیبا بیان کردید

        نکته بعدی اینکه همین آموزه های استاد خودش یه مصداقی از ثروت هست چرا که همین آموزش‌ها اگر رعایت بشه و توجه کنیم بهش مثل قانون تکامل(وام نگرفتن، قرض نگرفتن و ندادن، دلسوزی بی مورد نکردن، سرمایه گذاری روی عوامل بیرونی نکردن و…) انصافا چقدر میتونه مال و سرمایه ما رو حفظ کنه؟ آیا الان که قوانین را میدونیم بازم مثل گذشته رفتار میکنیم؟

        خب معلومه که نه

        پس یعنی ما داریم به آموزه های فرستاده خدا گوش میدیم و عمل میکنیم

        امید وارم که خداوند همه ما رو هدایت کنه به صراط مستقیمی که مخصوص کسانی هست که بهشون نعمت داده و نه راه گمراهان…

        و امیدوارم در زندگی فقط به سمت خدا فرار کنیم

        فَفِرُّوا اِلَی الله(ذاریات، 50)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      zahra hatami گفته:
      مدت عضویت: 2018 روز

      سلام دوست عزیز

      چقدر کامنتتون عالی بود

      میخوام بگم که خداوند چقدر قشنگ هدایتم کرد به داستان آشنایی تون…

      من به تازگی دوره روانشناسی ثروت تهیه کردم و بعد از چند بار گوش دادن این فایل که مکمل جلسه سه روانشناسی ثروت هست الان هدایت شدم کامنتارو بخونم و دوست داشتم کامنت دوستانی رو بخونم که خریدار دوره بودن همینطور داشتم میخوندم که هدایت شدم به کامنت شما و ناگهان دستم خورد وارد داستان آشناییتون با استاد شدم و از اونجایی که استاد یکبار گفتن به اشتباه دستم خورد وارد یک صفحه شدم اما بعدش فهمیدم که اشتباه نشده و من باید وارد اون صفحه میشدم…. برای منم دقیقا همین الان رخ داد ناگهان وارد صفحه شما شدم و بعد از خوندن متن شما فهمیدم که اصلا اشتباهی رخ نداده…. چقدر داستان من هم شبیه شما هست و امیدوارم همینطور تکاملی من هم پیشرفت کنم….منم اولش تو نتورک بودم و بعد هدایت شدم به سایت استاد از اون ماجرا 5سال میگذره و در این پنج سال کارمند بودم و دو ساله تصمیم گرفتم در رشته تخصصی خودم مهندسی عمران فعالیت کنم و بخاطر اینکه کسب و کار خودمو راه بندازم دوره روانشناسی ثروت خریدم و دقیقااااا داستان شما با ماهی که من استارت زدم یکیه و این بزرگترین نشونه ای بود که من دریافتش کردم و خیلی خوشحالم که خداوند از طریق شما بهم روند تکامل توضیح داد و من چقدر دلم میخواست چنین داستانی رو بشنوم از کسی که در حوزه ساخت و سازه و فعالیت کرده کم کم پیش رفته تا به موفقیت رسیده… چقدر عالی توضیح دادید اول 6 تومن بعد 4 تومن بعد…. دقیقااااااااااااا دقیقااااااااا من عین همین حرفارو میخواستم بشنوم و الان میفهمم اینکه دستم خورده تو صفحه شما اصلا اشتباه نبوده و کااااملاااا درست رخ داده

      ممنونم از کامنت زیباتون و اینکه دستی شدید از دستان خداوند برای هدایت من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        افلاطون نوروزی گفته:
        مدت عضویت: 1279 روز

        به نام خداوند بخشنده و مهربان

        سلام و عرض ادب و احترام خدمت دوست عزیزم مونا خانم

        بینهایت سپاسگذارتونم بابت کامنت فوق العاده ایی که برام نوشتین

        بینهایت سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی قرار داده و من اینجام کنار شما خوبان

        چقدر خوشحالم که دوره فوق العاده روانشناسی ثروت رو خریداری کردین؛ این دوره فوق العادست من در یکسال اولی که رو این دوره کار کردم بیش از 70 برابر هزینه دوره ورودی مالی داشتم این دوره قطعا در هایی از نعمت و ثروت رو به روی شما خواهد گشود

        و چقدر قابل تامل بود اونجایی که گفتین اشتباهی دستتون خورد و وارد صفحه من شدین و بعدش نقل قول استاد: اره اینجا هیچ جیز اتفاقی نیست: وقتی قراره ما هدایت شیم به خواستمون برسیم؛ خدا حتی به اختیار خودش انگشت های دست مارو هم رهبری و هدایت میکنه

        از مسیر لذت ببرین: تا میتونین قانون تکامل رو اصل قرار بدین و تو حوزه کاری که میخواین به ثروت برسین متخصص و حرفه ایی بشین و بعدش باورهای درست قطعا به استقلال زمانی و مکانی و مالی خواهید رسید.

        من همیشه میگم من نمیدونم شاید 10 سال، شاید 20 سال و شاید 50 سال زنده بمونم: پس زمان زیاده برای رسیدن به خواسته ام؛ تکامل رو رعایت کنم و ریشه هارو تا میتونم تقویت و قوی کنم

        بهترین هارو براتون از خداوند وهابم خواستارم؛ ارامش روز افزون خدایی و نعمت و ثروت آسمونی نصیب قلب مهربونت دوست خوبم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مجید فقیه گفته:
      مدت عضویت: 1449 روز

      سلام و نهایت احترام به شما جناب نوروزی

      خیلی خیلی خداوند را سپاسگزارم که هدایتم کرد به کامنت زیبای شما و ممنونم از شما برای اینکه به قلم اوردید

      اخیرا ایمیل کامنتهای شما را فعال کردم و لذت میبرم از تیز بینی شما و بیان جزئیات با قلمی روان که خواننده را به تأمل وا میداره

      خدا را شکر که به این نعمات رسیدید با همت و اراده ای که در عرض 4 ماه بدهی هاتون پرداخت شده و الان فرسنگها با قبلیتون فاصله دارید

      باز هم از این مسیرتون و چگونگی کار کردن روی خودتون بگید که مشتاقانه پیگیر هستیم و درس یاد میگیریم

      در مورد نجواهای شیطان چه بادقت و موشکافانه بیان کردید. حقیقت همینه که نجواهای شیطان مایه حزن و اندوه هست و فقط بر بندگان خالص خداوند اثری نداره(انما النجوی من الشیطان لیحزن الذین آمنوا و لیس بضارهم شیئا)

      اینکه بیش از 10 هزار کامنت در دوره سلامتی خواندید واااااقعا تحسین برانگیزه)… اییییول

      بیخود نیست که به این مراحل و درجات عالیه رسیدید… شما حقیقتا الگو هستید و شایسته دریافت نعمتهای الهی که شمارش اون از دست انسان خارج هست

      از خداوند وهاب طلب میکنم غرق در نعمات الهی باشید

      بازم بابت کامنت الهام بخشتون سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        افلاطون نوروزی گفته:
        مدت عضویت: 1279 روز

        با سلام و عرض ادب و احترام خدمت دوست خوبم و دوست عزیزم آقا مجید عزیز

        بینهایت سپاسگذارتونم بابت کامنت فوق العاده ایی که برام نوشتین

        بینهایت سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده و من اینجام کنار شما خوبان

        اقا مجید من با تموم وجودم تحسینت میکنم که اینجایی و داری رو خودت کار میکنی، داری برای پیشرفت زمان میذاری، فایل نگاه میکنی، کامنت میخونی، کامنت مینویسی؛ همین که اینجایی این بزرگترین پاداشه پس نباید نگران دیر رسیدن نتایج مالی بود؛ اینجا بزرگترین قانونی که به ما آموزش داده میشه قانون تکامل؛ باید از تک تک لحظات زندگی در کنار این آموزش ها لذت برد و با آرامش خاطر با خدایی که همواره تو وجود ما پررنگ تر میشه به تک تک خواسته هامون برسیم

        دوست دارم مجید جان و باعث افتخاره که کامنت های من به دل شما میشینه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      حسین دانش خواه گفته:
      مدت عضویت: 746 روز

      به نام خداوند بخشنده مهربان

      سلام و عرض ادب احترام خدمت آقای نوروزی

      یه سوال داشتم و گفتم از شما هم بپرسم …

      من تازه وارد کار ملک شدم و در حال حاضر مشاور املاک هستم یه سوالی برام پیش آمده که من به نتیجه خودم رسیدم دیشب 5ساعت وقت گذاشتم نوشتم و کلی برسی کردم و به نتیجه رسیدم و می‌خوام این سوال رو اینجا بیانش کنم و ببینم نگاه شما چی هست؟

      سوال: آیا در کار مشاور املاکی آگهی کردن توی هر اپلیکیشنی درست هست از دید قانون

      خب دیشب من نشستم کلی تحقیق کردم نوشتم و حتی من چندتا آگهی توی دیوار توی منطقه یک تهران دیدم و زنگ زدم بهشون تا سوال بپرسم بعد رسیدم به یه الگو که طرف میاد توی دیوار یه آگهی می‌زاره واین آگهی اگر خیلی خوب به فروش برسه با دوبار بازدید این اتفاق میوفته اگر خیلی خوب نباشه 5بار مثلاً اگر خیلی بد باشه 20بار میشه من دیشب رندمی زنگ میزدم به مشاور های منطقه یک تهران و میگفتن یه ملک که آگهی کنیم مثلاً پنت هوس فرشته با ویو بی کران و این اصطلاحات 20بار باید مشتری ببرم و بیارم که فروش بره بعد با بچه های دفتر خودمون مقایسه کردم دیدم اینجا هم همینه با بچه های دفتر جای دیگه مقایسه کردم دیدم اصلا کل تهران همینه بعد گفتم پس این مسیر از ریشه اشتباه هست .اگر خداوند اگر این انرژی برگی بدون اذنش از درخت نمیفته پس اگر من دارم واسه یه کاری فروش یه محصولی آنقدر زجر میکشم 20بار مشتری میبرم و میارم یا حتی بهترین حالتش 2بار مشتری میبرم و میارم این یعنی کار اشتباه هست .نمی‌دونم چرا متوجه نشدن اما من به لطف خدا 3روزه متوجه شدم و اگر از مسیر خداوند حرکت کنم اون مشتری که میاد اصلا با اولین بازید خرید می‌کنه و به راحتی کمسیون هم پرداخت می‌کنه و به آسانی و به راحتی کارها انجام میشه مثل آب خوردن …

      حالا طرف میاد میگه من چطور بدون آگهی کردن ملک خودم رو معرفی کنم چطور بفهمونم به بقیه که من مشاور هستم و فلان ملکی رو دارم اینم به من گفته شد که چکار کنم:

      من باید تکامل رو اول از همه رعایت کنم و نگاهم رو به بیزینس کلا تغییر بدم و باید بیام اول از همه منطقه کاریم رو بشناسم و ملک هارو بشناسم و توی این مسیر من مطمن هستم افرادی به سمت من هدایت میشن که ملکشون رو فقط به من میسپارن و هیچ جای خاصی آگهی نمیکنن و به من میگن بفروش یا رهن بده و عجله هم ندارن و حالا مشتری چطور میاد اون رو من نمی‌دونم ولی اینو می‌دونم که حق پابرجا میشه و این قانون هست و منم اگر توی کارم حق رو پابرجا کنم خداوند هم با من کاملا موافق هست و کار من رو انجام میده

      اصلا احساس خوبی ندارم در مورد آگهی کردن و دوستدارم نظر شمارو هم بدونم البته چیزی که درک میکنم رو نمیتونم درست با کلمات توضیحش بدم و امیدوارم قشنگ مطلب رو رسونده باشم …

      سپاس گذارم خداوند به شما نعمت ثروت برکت و معنویت سلامتی عشق و همه چیزهای خوب دنیا رو بده انشالله

      در پناه خدا شاد باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1330 روز

    به نام خداوند مهربان وهدایتگر

    سلام وقت همگی بخیر وشادی

    صدای منو از استانبول هتل cuentu می شنوید.

    اسناد کامنت مرضیه خانم را قرائت کرد و ایشان فوق العاده زیبا به تمرینات دوره روانشناسی ثروت1 عمل کرده.

    در دوره روانشناسی ثروت1 ، مقایسه ذهن فقیر و ذهن ثروتمند هست .

    در ذهن فقیر که اکثر مردم در شمول آن هستن تاثیر عوامل بیرونی هست .

    عوامل بیرونی یعنی اگه دولت عوض بشه کسب و کار من میگره ، اگه هوا سرد بشه یا گرم بشه ، اگه سن من زیاد بشه ، تحصیلات من دانشگاهی باشه ، ارث به من برسه ، کشورم عوض بشه ، با افراد با نفوذ آشنا شوم ، یا قیمت دلار بالا یا پایین بشه.

    اما قانون ثروت میگه ، اما اصلا هیچ کنترلی بر عوامل بیرونی ندارم ، ما قادر نیستیم هوا را سرد یا گرم کنیم ، قادر نیستم دولت را عوض کنیم.

    ما قادر هستیم فقط خودمان را عوض کنیم و باورهای قوی بسازیم از ثروت .

    در کل پذیرش عوامل بیرونی یعنی شرک ، و نتیجه شرک هم مشخص هست ( شکست)

    ذهن ثروتمند آرام آرام حرکت می کنه برای شروع بیزینس وام و پول قرض نمی گیره ، چون می دونه وام به شدت تمرکز انسان را از بین می بره ، ذهن ثروتمند، از امکانات و شرایط فعلی و همان توانایی که الان داره شروع می کنه ذهن ثروتمند تمرکزش فقط به کار خودش هست و اصلا خودش را با دیگران مقایسه نمی کنه .

    ذهن ثروتمند به باور فراوانی اعتماد داره و آن را پذیرفته است ، که از همه چیز بینهایت هست حتی بیشتر نیاز بشر ، وجهان جهان باورها ست ، یهنی اگه باور فراوانی را قبول کنیم خداوند مهربان وهدایتگر ما را به مکان‌های هدایت می کنه که مشتری فراوان ، باران فراوان، نعمت و ثروت بیشتر هست ، ذهن ثروتمند به هدایت الله مهربان اعتماد دارد و در مسیر به الهامات الله عمل می کنه .

    فرق ذهن فقیر و ذهن ثروتمند در این است که ذهن فقیر آنقدر منتظر می ماند تا اوضاع خوب بشه و بعد حرکت کنه و همه شرایط جور بشه تا حرکت کنه، اما ذهن ثروتمند با همون شرایط و امکانات فعلی که داره حرکت می کنه و در مسیر بهش گفته میشه و پیشرفت می کنه نگاه اش به خودشه نه بیرون ، ذهن ثروتمند قانون تکامل را رعایت می کنه و دنبال یک شبه ثروتمند شدن نیست ، اما ذهن فقیر از هر فرصتی استفاده می کنه تا یک شبه پولدار بشه و گرفتار بورس و سرمایه گذاری در جاهای که هیچ کنترلی روش ندارن، افراد ذهن فقیر فقط گرفتار طرح پونزی میشن ، که پول خودشان را از روی طمع و حرص میدن کسی دیگه تا بهشون سود بیشتر بده

    بنابراین می بینیم که ثروتمند شدن قانون داره و باید درک کنیم و عمل کنیم تا ثروت بیاد ، و عامل اصلی دیگه ایمان قلبی به الله هست که داره ما را هدایت می‌کنه.

    علیرضا یکتای مقدم

    استانبول

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 164 رای:
    • -
      مرضیه میرزایی گفته:
      مدت عضویت: 2104 روز

      سلام آقای یکتای مقدم،

      روزتون‌بخیر

      متنتون بسیار بسیار عالی و‌اموزنده و پرنکته بود،خیلی چیزا که فراموش کرده بودم بهم یادآوری شد،خیلی به موقع بودچون دارم کاری رو شروع میکنم یکم2 دل بودم به خاطر همین افکار وذهن فقیر که داشتم که حتما باید همه چی جور باشه واز کم شروع نکنم اما

      متن زیبای شما و نکنه های طلایی که گفتید واقعا بهم‌کمک زیادی کرد،و یه مقدار شکی که داشتم و کنار گذاشتم

      ،واقعا باید شروع کنم، قدم خودمو بردارم و خداوند بقیه مسیر و چجوری انجام دادنشو بهم میگه،ومن مطمینم.

      شما خیلی عالی آموزش ها و گفته های استاد و فهمیدید،خیلی ممنون بابت این کامنت،برای من خیلی به موقع و سر بزنگاه بود.

      امیدوارم زیر سایه خدا در تمام مراحل زندگیتون موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      شهاب عظیمی گفته:
      مدت عضویت: 1920 روز

      سلام به علیرضای عزیزم

      وقتت بخیر

      خدارو شکر میکنم که امروز روزی اول صبحم رو باکامنت شمای جان شروع شد ممنون وسپاس گذارم

      خیلی نکته های جالب و عالی برامون نوشته ای

      کلی درس گرفتم و یاد اوری برام شد

      منم خیلی دوست دارم بیام و استامبول رو ببینم و تجربش کنم

      و امید دارم در زمان خودش هدایت میشوم، اتفاقآ من هم چند وقته دارم این سوال رو از خودم میپرسم چطوری درامدم رو بیشتر کنم وکمتر کار کنم اخه من راننده ماشین سنگینم همه میگن باید شب وروز تو جاده باشی ولی این برای من همون مسیر سخته است که استاد میگه هرکجا کارها سخت پیش رفت بدون مسیرت اشتباه است،

      میخوام دیدگاه خودت رو برام بگی اگه امکانش هست،

      از خداوند بران طلب ارامش وعشق و سلامتی دارم،

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        علیرضا یکتای مقدم گفته:
        مدت عضویت: 1330 روز

        به نام خداوند مهربان وهدایتگر

        سلام دوست عزیزم

        خداقوت به شما

        وَقَضَی رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً کَرِیماً (23)

        پروردگارت مقرّر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید. اگر یکى از آن دو یا هر دو نزد تو به پیرى رسیدند، به آنان «اُف» مگو و آنان را از خود مران و با آنان سنجیده و بزرگوارانه سخن بگو.

        توصیه من به شما اینکه ابتدا فایل های رایگان ثروت ساز حتما ببینید و کامنت ها را مطالعه کنید.

        یکی از ترمزهای ثروت و پولدار شدن اینکه باید سخت کار کنیم

        حالا اگر باور کنیم با زیاد کار کردن پولدار میشیم ، خداوند مارا هدایت می کند به کارهای سخت و سنگین،

        اگر باور کنیم که با کمترین ساعت کار میشه پولدار شد و بقیه وقت را بریم مسافرت و لذت بردن.

        خداوند هدایتگر ما را هدایت به مشاغلی که به آسانی میشه ثروتمند شویم.

        پس همه چیر باور ماست ، باور ما است تعیین کننده رفتار ما است و برای باور درست و قوی ساختن باید دنبال الگوهای مناسب باشیم که با کمترین تلاش بالاترین ثروت را بدست می آورند و این الگوها هم ایران زیاد هستن و هم خارج ،

        البته باید سعی کنیم دنبال شغلی باشیم که مورد علاقه ماست و از انجامش لذت می بریم و دوست دارم فقط انجامش بدهیم و ادامه بدیم در این صورت پول زیاد و فراوان لاجرم وارد زندگی ما میشه.

        علیرضا یکتای مقدم

        مشهد مقدس

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
        • -
          شهاب عظیمی گفته:
          مدت عضویت: 1920 روز

          سلام ودرود به علی عزیزم

          ممنون از شما و درک عالی وخوبی که از قوانین داریدممنون وسپاسگذارم

          اره درست میگید همه چی باور ماست و باورهای ما رابه سمت مسیرهای هم جهت با باورهای ما هدایت میکند،

          اره من هم تو این قسمت مشکل دارم فکر میکنم چون همه میدوند منم باید بدوم وسخت کار کنم

          اما از احساسم متوجه میشوم مسیرم اشتباست وباید برسی شود ودنبال راهی باشن که به اسانی ولذت طی شود

          منم خدارو شکر از کارم راضی ام ودوسش دارم وامید دارم بامرتب کرد وساختن باورهای خوب هدایت میشوم به مسیرهای عالی

          ممنون وتشکر

          راستی امروزاین خواسته من که اون نقطه ابی که تو اتاق شخصی ام بود توسط شما بنده خوب خدا تیک خورد الهی شکر

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          حامد احمدی گفته:
          مدت عضویت: 1675 روز

          سلام به آقای مقدم عزیز

          سپاسگزارم ازتون بابت این پاسخ فوق‌العاده تون وقتی پاسخ تون رو خوندم یه تلنگری بهم زد که انگار تو اعماق ذهنم منم این ترمز رو دارم که باید سخت کار کنم تا پولدار بشم ولی خیلی نامرئی این باور و یه لحظه با خوندن این متن انگار بهم الهام شد که حامد تو هم این باور رو تو ذهنت داری واسه همین روزهایی که تا دیر وقت کار میکنم و فروشم خوبِ خیلی حالم خوب با اینکه صبح تا شب تو مغازه ام و کل بدنم درد میکنه از خستگی ولی احساسم خوب و اون روز تو ذهنم میگم که این شد کار هم تا دیر وقت سر کار بودی و هم فروشت خوب بود خیلی احساس خوبی دارم فارغ از اینکه از استراحتم زدم اون روز یا از تفریحم زدم ولی احساسم خوب و این حال خوب نشات گرفته از باوری که باید سخت کار کنم تا پولدار بشم و با خودم میگفتم چرا هدایت نمیشم به فروش بیشتر و مشتری بیشتر با ساعت کاری کمتر غافل از اینکه مشکل از باورم بوده و باید یک جهاد اکبر راه بندازم برای تغییر الگو هام و تغییر باورهام با دیدن افرادی که به راحتی پول میسازن با کمترین ساعت کاری پول‌های فراوان میسازن

          مرسی از شما دوست عزیز هم برای کامنت عالی که در راستای مقایسه ذهن ثروتمند و فقیر بود و هم پاسخ دوست عزیزی که این جواب رو بهش دادین تا با هدایت خدا منم این ترمزم رو پیدا کنم

          خدایا بی‌نهایت سپاسگزارم ازت برای این سایت توحیدی و بینظیر و استادم و همه اعضای محترم این سایت

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      روف رضایی گفته:
      مدت عضویت: 918 روز

      سلام خدمت شما دوست هم فرکانسی عزیزم علیرضا یکتای مقدم

      انشاالله که در ترکیه زندگی طبق خواست تان ادامه داشته باشد

      و من چقدر سفر کرده به کشور زیبایی ترکیه را دوست دارم

      در حالیکه تصاویر و زیبایی های زیادی را از این کشور زیبا مشاهده کرده ام

      و قبلاً هم نظر به پیش فرض های نامناسب که داشتم نبست به کشور ترکیه خلی برایم جالب نبود

      چون من بیشتر از یکی از همکارانم که یکی دوبار به این کشور سفر کرده بود و فقط از نا زیبایی و رفتار ناجالب مردم صحبت می کرد

      و حتی خلی هم تاکید داشت که من برای آن می گویم که نکند یک زمان اشتباه کنی و به ترکیه سفر کنی

      و خلی تعریف های ناجالبی از این کشور داشت

      اما بازهم در ذهنم مرور می کردم که نظر به آموزش های استاد عباس منش بیان می کند این نتایج افکار و باور های خودش بوده

      چون از بعضی ها دیگر هم شنیده بودم که نگاه بهتری نسبت به کشور ترکیه داشتند.

      اما استاد عباس منش خلی قشنگ و باحال در مورد زیبایی ها و اتفاقات جالب و جذابی که در سفر های به ترکیه داشته بوده صحبت کرد

      و این صحبت ها را در سریال سفر به دور آمریکا از زبان استاد عزیزم شیندم و برایم خلی باور پذیر شده است

      و خلی مشتاق سفر کردن به کشور زیبایی ترکیه هستم نظر به آن همه زیبایی های که دارد

      و از مطالعه این کامنت زیبایی شما هم خلی لذت بردم و تحسین تون کردم که اینقدر خوب و دقیق قانون را توضیح دادید

      تفاوت های ذهن فقیر و ثروتمند را بیان کردید

      واقعا این گونه کامنت ها برای من خلی تاثیر گذاری عالی دارد و احساس بهتری باهاش برقرار می سازم

      دوست خوبم از شما و کامنت زیبایی شما ممنون هستم

      امید وارم که همیشه شاداب و سرحال بوده و در پناه الله یکتا شاد و پر انرژی باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    نسیم زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1612 روز

    سلام به استاد عزیز که دلمون براش کلی تنگ شده بود

    سلام به مریم جان استادبانوی عزیز و شایسته

    سلام به همه دوستای هم فرکانسی

    و سلام به این همه زیباییهای چشم نواز و خدای خالق این زیبایی ها

    چقققققدر دریاچه زیبا و دلبر شده … آدم نمیدونه زیباییهای اطراف رو نگاه کنه یا کلام دلنشین استاد رو گوش بده

    خلاصه که چشم و گوشمون حظ وافر برد ازین فایلِ الهی:)

    اما کامنت مرضیه ی عزیز… چقدر تحسین برانگیزه این دختر، و چقدر خوشحال شدم وقتی آخرش فهمیدم مرضیه جان اومده کانادا:)

    اولش اینکه یه زن تو افغانستان میخواد کسب و کار خودشو راه بندازه که خودش کلی چالشه، ولی مرضیه جان با ایمان و توکل میره جلو و سد اولو رد میکنه

    بعد پندمیک میشه… دوباره اینو هم رد میکنه و با ایمان حرکت میکنه و از این سد هم رد میشه

    بعد اون اوضاع افغانستان و اون داستانا پیش میاد!!! واقعا واقعا سخته تو این شرایط آدم ذهنشو کنترل کنه و ایمانش رو حفظ کنه و بگه الخیر فی ما وقع… و مرضیه جان چقدر زیبا اینکارو میکنه، این بار به خاطر تجربه های قبلی ایمانم هم بیشتر شده بود

    هر بار که مسئله ای حل میکنیم و تو شرایط به ظاهر سخت ادامه میدیم و بعد نتایج خوب میگیریم، این ایمان ما رو بیشتر میکنه

    همونجور که در گذشته خداوند منو هدایت کرد و مسیرها رو برای من آسان کرد، الانم میتونه این کارو انجام بده و من نه ترسی دارم نه ناامید میشم

    *ظرفمون بزرگتر میشه، شخصیتمون قوی تر میشه

    اگر باور نکنیم که وضعیت مالی ما بسته به عوامل بیرونیه، به شرایط و ایده ها و فرصت هایی هدایت میشیم که در هر شرایط و وضعیتی پول بسازیم

    *رزق و روزی ما دست خداست، نه شرایط بیرونی

    و خدا در همه حال با ماست، هرکسی که میخواد سرکار باشه

    *خدا جهان رو مسخّرِ ما کرده

    *خداوند با توجه به شرایط ما، با توجه به داشته ها و وضعیتمون و مداری که توش هستیم، ایده ها رو بهمون الهام میکنه

    *همیشه یه راهی هست، حتی زمانی که همه چیز به نظر ناجالب میاد، یه راهی هست… به شرطی که باور داشته باشیم، ایمان داشته باشیم، و ورودیهای ذهنمون رو کنترل کنیم

    اما نکات مریم جان عزیز

    باید بتونیم از امکانات فعلی که داریم استفاده کنیم

    همین استفاده از امکانات فعلی چقدر برای مرضیه جان هم ایمان ساخت و هم پول ساخت

    خدایا شکرت چقدر این فایل به قول خواهرم یاسمن “با من کار داره” :))

    ینی همیشه تو بحث کسب و کار شخصی و اینا دنبال چیزایی ام که ندارم، یه روز گیر میدم باید سایت داشته باشم، چون سایت ندارم فرم ارزیابی و فلان ندارم نمیشه، بعد سایت درست کردم دکوری گذاشتم اونجا ماهانه هم پولشو میدادم، بعد شرکت ندارم، رفتم شرکت ثبت کردم(تو ایران)، بعد حالا اینجا تو کانادا مجوز ندارم، یه آکادمی شرکتی یه چیز رسمی باید داشته باشم، درحالیکه هزار راه هست که بدون لایسنس داشتن بتونی قانونی کار کنی، مثلا مشاوره رسمی نمیتونی بدی یا پرونده رسمی نمیتونی بگیری ولی اولا که غیر رسمی میتونی بگیری، بعدم خیلی راحت میتونی بسته آموزشی درست کنی و بفروشی… حالا به اینکه فکر میکنم میگم خب بسته درست کردم کجا و چجوری بفروشم، و حرکت نمیکنم در حالیکه کلید همینه باید حرکت کنی تا بعد هدایت های بعدی رو دریافت کنی

    حتی برای همین بحث بستر فروش هم بارها ایده ی گروه یا کانال ساختن تو تلگرام به ذهنم اومد، که راحت اونجا میشه فروش داشت، ولی بازم کمال گرایی و تمرکز بر چیزایی که فعلا ندارم و نمیشه، یا در واقع ترس از نشدن و موفق نشدن

    که به قول آقای کوروش ساروی عزیز همینکه استاد تو این فایل هم اشاره و تعریف کردن از تلگرام خودش یه نشونه ست.

    با اون چیزی که الان هست، کارتو شروع کن، توکل کن به الله یکتا، قدمتو بردار، به اندازه ای که رشد میکنی درآمدت بیشتر میشه میتونی کسب و کارتو گسترش بدی

    عاشقتم استاد با این کلام الهی و شیوایی که دارین

    و خدارو هزار مرتبه شکر برای دوره جدیدی که قراره بیاد

    و خدار وهزار مرتبه ی دیگه شکر برای این طبیعت زیبا و صدای دلنشین پرنده ها

    و صد هزار مرتبه شکر برای اینکه منم از این زیبایی بهره مندم و این روزا هوا و مناظر واقعا زیبا و چشم نوازی رو داریم تو تورنتو تجربه میکنیم

    همین دیروز با پسرم رفته بودیم یه پارکی نزدیک خونه مون Edwards Garden به قدری این پارک تو این فصل زیبا بود، پر از لاله های رنگی، پر از شکوفه های صورتی گیلاس و مگنولیا، یه جاهایی عطر گلا هوش از سرت میبرد، یه جاهایی آواز مستانه ی پرنده ها… چقدر خدا رو شکر کردم، و چقدر همیشه وقتی طبیعت زیبا میبینم یاد زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا میفتم.

    زیبایی و آرامش و ثروت و سعادت و سلامتی روزافزون روزیِ همه مون باشه انشالا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 175 رای:
    • -
      روف رضایی گفته:
      مدت عضویت: 918 روز

      سلام خدمت شما دوست خوبم

      امیدوارم ک حال دل تان خوب باشد

      چقدر نتایج دوستانم قشنگ و باحال است

      و این نتایج تغیرات زندگی دوستانم در سایت وقتی مطالعه می کنم بیشتر لذت می برم

      توی کامنت شما نکته های بسیار ارزشمند را بیان آموختم

      اینقدر هم خوب مسیر را توضیح می دهید که آدم با ذوق بیشتر مطالعه کامنت شما را ادامه می دهد

      حرکت کردن و ادامه در شروع مسیر خلی تاثیر گذار است

      خلی از موقع ها است که ما حرکت نمی کنیم چون از آینده مسیر ترس داریم

      و همین ترس داشتن باعث می شود که از شروع مسیر منصرف و نا امید شویم

      و قدم اول را بر نداریم

      خلی از موقع ها شده که برای انجام کاری من ترسیدم و حرکت نکردم

      اما بعضی مورد های هم بوده که قدم اول را برداشتم و قدم های بعدی در طول مسیر برایم گفته شده است

      دوست عزیزم انشالله در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        نسیم زمانی گفته:
        مدت عضویت: 1612 روز

        سلام به شما همکلاسی و هم فرکانسی عزیز

        ممنون از پاسخی که برام نوشتین و نقطه آبی که برام فرستادین:)

        دقیقا همینکه گفتین:

        خیلی وقتا ما اصلا حرکت نمیکنیم و شروع نمیکنیم چون از ادامه و آینده ی مسیر ترس داریم:(

        من خودم خیلی درگیر این مورد هستم که البته انشالا دارم بهتر میشم:)

        اون مثال چراغای ماشین خیلی به من کمک میکنه برای این قضیه، اینکه ما با ماشین هم که داریم رانندگی میکنیم، تو شب، فقط چندمتر جلومون رو میبینیم، باید همون چندمتر رو بریم (قدم اولو برداریم) تا ادامه ی جاده و قدمهای بعد هم ببینیم.

        منم برای شما آرزوی شادی و سلامتی و نعمت و ثروت دارم و پیشرفت روزافزون در تمام جنبه های زندگی:)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    یَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءَکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ عَلَىٰ فَتْرَهٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا مَا جَاءَنَا مِنْ بَشِیرٍ وَلَا نَذِیرٍ ۖ فَقَدْ جَاءَکُمْ بَشِیرٌ وَنَذِیرٌ ۗ وَاللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

    اى اهل کتاب فرستاده ما در دورانى که پیامبرانى نبودند مبعوث شد تا حق را بر شما آشکار کند و نگویید که مژده‌دهنده و بیم‌دهنده‌اى بر ما مبعوث نشده است. اینک آن مژده‌دهنده و بیم‌دهنده آمده است و خدا بر هر چیز تواناست.

    ========================================

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم ،سلام به استاد شایسته ی من ،سلام به تموم رفیق های نازنین غارحرا

    سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت و ثروت الله به جسم و جان وروح توحیدی عزیزتون

    صداااای مارو می‌شنید از شمال ایران ،باااغ پدری همراه با نسیم خنک بهاری لا به لای درختان سر به فلک کشیده

    تاچشم کار می‌کنه سرسبزی و زیبایی و دلبری طبیعت الله دیده میشه وصدای تسبیح جیرجیرک ها گوشم رو نوازش میده …

    بی دغدغه و رها و با قلبی روشن نشستم ته باغ روی تپه ای از خاک و به انگشتانم اجازه میدم تا می‌تونه بنویسه و بنویسه و بنویسه …

    ماه های نه چندان دور …وقتی میومدم باغ پدری،با خودم میگفتم بالاخره این انتقالی در بهترین زمان اتفاق می‌افته و من هروقت دلم بخواد میام اینجا …

    حالا من اینجام ،در آزادی زمانی کامل …

    اما نه برای موندن …

    برای لذت بردن از روز های آخری که قراره تو شمال ایران باشم …و بعد رهسپار شدن به سمت جنوب …

    برای ادامه ماموریت الهی …

    آزاد و رها …سوار بر دوش خداوند …مثل همین پرنده ای که الان جلوی چشمم از روی زمین اوج گرفت و پرواز کرد …

    چه کسی این پرنده رو توی آسمون حفظ نگه می‌داره؟

    أَلَمْ یَرَوْا إِلَى الطَّیْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِی جَوِّ السَّمَاءِ مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ ۗ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ

    آیا به پرندگان که در فضای آسمان، رام و مسخّر [فرمان او] هستند، ننگریستید که آنها را [از سقوط به زمین] جز خدا نگه نمی دارد؛ یقیناً در آن [وصفی که پرندگان دارند] نشانه هایی [بر توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] ست برای گروهی که ایمان دارند.

    الله ای که تک به تک پرنده هارو از سقوط نجات میده،آیا اشرف مخلوقاتش رو تنها میزاره؟

    وای بر من اگر جایی از حرکت بایستم و نگرانی ها و اضطراب ها من رو از پیشرفت بازنگهداره …

    وای بر من اگر پا به پای آهنگ هدایت جهان ،پیش نرم و با بند های مخفی شرک،پاهام رو ببندم و در راه رسیدن به الله جهاد نکنم …

    امروز تو مطالعه ی قرآن به یک آیه برخوردم که چند ثانیه من رو میخکوب کرد،شاید بارها و بارها این آیه رو خونده بودم،اما این بار یک کلمه ازین آیه برام هی دست تکون میداد که منو ببین…منو ببین ….

    وَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَٰئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ وَلَا یُظْلَمُونَ نَقِیرًا

    و هر کس که کارى شایسته کند چه زن و چه مرد اگر مؤمن باشد به بهشت مى‌رود و به قدر آن گودى که بر پشت هسته خرماست به کس ستم نمى‌شود.

    خدای بزرگ …

    تو چقدر قشنگی …تو چقدر دلنشینی …چقدر شیرینی …

    چطور ممکنه انقدر قشنگ …انقدر منطقی بخوای یک موضوعی رو برای مردم زمانه ی محمد جا بندازی که دقیقا بفهمن منظورت چیه !!!

    نقیر: خال یا فرو رفتگى کوچکى است در پشت هسته خرما

    پیشنهاد میکنم برید سرچ کنید خودتون ببینید نقیر کجاست!!!

    فکرشو بکن،یک اربابی هست،کل این کیهان و کهکشان رو داره مدیریت میکنه،اراده کنه می‌تونه جهان رو کن فیکون کنه،هیچ برگی بدون اجازه ش به زمین نمیفته،تمام عالم به تسبیحش مشغولند …اربابی که توی سوره فصلت میگه :

    ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ ﴿١١﴾

    آن گاه آهنگ آفرینش آسمان کرد، در حالی که به صورت دود بود، پس به آن و به زمین گفت: خواه یا ناخواه بیایید. آن دو گفتند: فرمانبردار آمدیم.

    داریم درمورد این قدرت صحبت میکنیم !!!!

    بعد همچین قدرتی میاد به من انسان ضعیف کفور جهول که قدرت مدیریت یک نفسش رو هم نداره!!!

    میگه اندازه ی گودی پشت هسته ی خرما به شما ظلم نمیشه و شما پاداش اعمالتون رو حتما میگیرید !!!!

    خداوکیلی آدم با این خدا ،با چه ایمانی می‌ره توی دل ترس هاش؟با چه ایمانی حرکت میکنه؟با چه ایمانی باورهای محدود کننده ش رو قلع وقمع می‌کنه و به مسیرش ادامه میده ؟؟؟؟

    دست نذار رو دلم آی دلم خونه

    من خدا رو دارم اینطور که نمی مونه

    این زمستونم میاد و میره

    بهار میاد و خونه رو میتکونه

    الهی خنده مون اسیره غم نشه

    سفره ی دلمون الهی جمع نشه

    وقتی که دلتنگی امیدت کم نشه

    خدا همون لحظه دلتنگه بنده شه

    استاد تموم آگاهی های این فایل به کنار ،همین یک عبارت همین یک کلید ،یکبار دیگه من رو از ظلم به خودم و درگیر همزات شیطان شدن نجات داد.

    توانایی دیدن امکانات کنونی

    یک نگاه به خودم کردم یک نگاه به امکانات در دسترسم بعد دیدم ای بابا ،من چرا حواسم به این همه کمک و نعمت و رحمت الله نبود ؟چرا منتظر یک امداد بزرگ غیبی بودم ؟چرا دنبال کمک جایی بیرون از خودم میگشتم ؟

    خدا شاهده شبیه این ادم های که زمین خوردن و تموم سر و بدنشون خاکی و زخم وزیلیه ،دستمو گذاشتم روی زانوی خودم و یک یا الله گفتم و دوباره بلند شدم…

    خدا می‌دونه چه بار سنگینی از روی دوشم برداشته شد،خدا می‌دونه چقدر من رها شدم ،چه نفس توحیدی تازه کردم …

    استاد من پامو کرده بودم توی یک کفش که حتما قبل اینکه برم کیش باید اونجا خونه رو بگیرم !!!!

    حالا ازونطرف فامیلمون عین یک فرشته ی فرستاده شده از طرف خدا اصرار می‌کرد تو بیا چند روز خونه ی ما باش،باهم میریم خونه میبینیم …

    منم خب یک اخلاقی دارم به شدت سختمه مزاحم کسی باشم،اونم چند روز …

    دیگه آخرین تماس با پسرداییم به اینجا ختم شد که یکبار دیگه اسم خونه رو بیاری ؟گوشی رو روت قطع میکنم !!!!

    بعد من یک لحظه با خودم نشستم روی میز مذاکره ،گفتم سعیده ،نَمَه؟چته دختر ؟چرا فکر می‌کنی این پسرداییت هست که داره بهت پناه میده ؟

    مگه خدا نگفته ملک آسمون ها وزمین از آن منه؟

    نکنه انتظار داری خدا برات ازون بالا خونه بندازه پایین ؟

    خب خدا از طریق دستانش بهت کمک میرسونه دیگه …

    سنگ بزرگ علامت نزدنه،نمیخوای تکاملت رو طی کنی،برای همین چک و لگدی میشی …

    آروم باش ،به جای بیکاری کمالگرایی سیستم رو روی اصل بهبود گرایی که از استاد شایسته یاد گرفتی ستاپ کن!

    در زمان مناسبش هدایت میشی به خونه‌ی خودت !

    وای که چه باری از روی دوش من برداشته شد …

    این ازین …

    موضوع دوم،حضور دخترها بود ،که حالا با این دوتا چیکار کنم ؟چه جوری روزهای اول کارم حواسم به اینا هم باشه؟

    ازونطرف همه اصرار میکردن الان میخوای بری دختر هارو نبر تا حساب کتاب اونجا دستت بیاد ،مستقر شدی ،استیبل شدی بعد دخترا بیان !!!

    و من از روی تجربه ی قبلی ،میگفتم نه اصلا ،اینا بدون من نمیمومن،اون دفعه که بدون اینا رفتم ،هم پدر خودشون رو دراوردن،هم پدر منو !!!

    ای پدر این تجربه بسوزه که نمیزاره آدم درست الهامات رو دریافت کنه!!!

    استاد بعد این فایل گفتم بیام ببینم برای این مسئله چه امکانات کنونی در دسترس دارم ؟!

    بعد انگار خدا بهم گفت چرا انقدر مقاومت می‌کنی؟ فقط تو مخلوق منی؟ بچه هات مخلوق من نیستن ؟من نمیتونم ارومشون کنم؟چرا به جای توانایی های من،باز داری روی عقل خودت حساب باز میکنی؟

    منم گفتم چشم،اصلا سکان دست تو !!!

    من نه هیچی بلدم نه هیچی می‌دونم …

    اصلا وقتی فرمون رو ول کردم دادم دست خدا،مشکلات رو برام شکلات کرد!!!به راحتی آب خوردن !!!

    خیلی آسون و غیرقابل باور و غیر قابل انتظار ،نیلا نیکا قبول کردن فعلا پیش پدر و مادرم بمونن تا من برم و خونه رو آماده کنم برای اومدنشون…

    استاد خداشاهده ،یک بار تریلی دیگه از روم برداشته شد…

    همینجوری من مدار به مدار سبک میشدم و میومدم بالا …

    مونده بود یک موضوع !

    مدیرعاملم از روند آموزشی رضایت کامل داشت و ازم خواسته بود دیگه اول خرداد جزیره باشم ،درحالیکه من باید یکسری کارهارو قبل رفتن انجام میدادم و نمیدونستم چه جوری این حجم از کار رو میدیریت کنم هم زمان اول خرداد جزیره باشم ….

    گفتم سعیده بسم الله!مدیرعامل کیه؟مدیر عامل خداست!

    اولا قرارتون یک ماه آموزش بوده نه دوهفته !

    بعدشم تو شرایطتت رو توضیح بده،با شخصیتی که از ایشون شناختی مطمئنا مخالفت نمیکنه ،ولی در هر صورت حتی اگر مخالفت کرد تو باید حرفت رو بزنی وگرنه عزت نفست تو خالیه !!!

    استاد با همین اهرم رنج و لذت ذهنی ،یک پیام با احترام کامل نوشتم که به این دلایل شاید من نتونم اول ماه جزیره باشم اما تموم سعیم رو میکنم نهایتا هفته ی اول خرداد خودمو برسونم…

    استاد می‌خوام عین متن پاسخ مدیرعاملم رو اینجا بنویسم …

    سلام،به باور من در اصل شما باید آماده باشید،چه از نظر علمی ،چه از نظر امکانات و آرامش فکر،هروقت دیدید از هرلحاظ آماده هستید خبر بدهید

    یک لحظه یک لحظه!!!!!

    استاد من همون پرستاری ام که تا همین ٣ ماه پیش برای این دو سه روز در ماه مرخصی بگیره،باید از هدنرسش خواهش میکرد،که حق خودش رو با منت بهش بده!!!بعد تازه همکاراشم غرغر کنند چرا تو مرخصی داری!!! بعد تازه از مرخصی میومدی تیکه کنایه ها شروع میشد …الی ماشاءالله ….

    این انسان شریف توحیدی که شده مدیر عامل من،از کجا پیداش شد؟من چه جوری بهش وصل شدم؟

    آره استاد !!!!

    کار خوبه خدا درست کنه !!!!سلطان محمود….. کیهههه؟؟؟

    استاد توانایی دیدن امکانات کنونی یکبار دیگه باطری توحیدی من رو فول شارژ کرد برای ادامه ی مسیر …

    برای ساختن زیر بنای زندگی با خشت به خشت توحید …

    توحید …

    عشقی که بزرگترین سرمایه ی زندگیم شد …

    استاد سپاسگزاری از شما و استاد شایسته به کلمات نمیاد …

    دعا میکنم یک روز با نتایج پایدار و ملموس…مثل نتایج مرضیه جان ،لبخند رو روی لباتون ببینم …

    شما دست خدا شدید و زندگی من رو کن فیکون کردید…و من هم تموم تلاشم رو میکنم کمک کوچکی باشم برای گسترش این جهان توحیدی …

    برای ایمان بیشتر به الله ای که نور آسمون ها و زمینه …

    أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ﴿6٢﴾

    آگاه باشید! یقیناً دوستان خدا نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند.

    الَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ ﴿6٣﴾

    آنان که ایمان آورده اند و همواره پرهیزکاری دارند.

    لَهُمُ الْبُشْرَىٰ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَهِ ۚ لَا تَبْدِیلَ لِکَلِمَاتِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿64﴾

    آنان را در زندگی دنیا وآخرت مژده و بشارت است در کلمات خدا هیچ دگرگونی نیست؛ این است کامیابی بزرگ.

    وَلَا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ ۘ إِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمِیعًا ۚ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿65﴾

    و گفتار مخالفان، تو را غمگین نکند؛ زیرا همه عزت و توانمندی برای خداست؛ او شنوا و داناست.

    درود الله بر بر بندگان صالح خداوند …

    دوستون دارم از عمق جانم …

    قلب های رنگی رنگی رو همراه با نسیم خنک بهاری شمال براتون میفرستم الهی که به قلبتون بشینه …

    در پناه نور آسمون ها و زمین باشید… خدای نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ

    یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ

    و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت می‌کند، و خداوند به هر چیزی داناست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 178 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1269 روز

      بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

      «حم» (حم)

      «تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ» (وحیی است از جانب [خداى‌] رحمتگر مهربان.)

      «کِتَابٌ فُصِّلَتْ آیَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ» (کتابى است که آیات آن، به روشنى بیان شده. قرآنى است به زبان عربى براى مردمى که مى‌دانند)

      «بَشِیرًا وَنَذِیرًا فَأَعْرَضَ أَکْثَرُهُمْ فَهُمْ لَا یَسْمَعُونَ» (بشارتگر و هشداردهنده است. و[لى‌] بیشتر آنان رویگردان شدند، پس آنان نمى‌شنوند)

      «وَقَالُوا قُلُوبُنَا فِی أَکِنَّهٍ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَیْهِ وَفِی آذَانِنَا وَقْرٌ وَمِنْ بَیْنِنَا وَبَیْنِکَ حِجَابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَامِلُونَ» (و گفتند: «دلهاى ما از آنچه ما را به سوى آن مى‌خوانى سخت محجوب و مهجور است. و در گوشهاى ما سنگینى و میان ما و تو پرده‌اى است؛ پس تو کار خود را بکن ما [هم‌] کار خود را مى‌کنیم.»)

      «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَىٰ إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَٰهُکُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ ۗ وَوَیْلٌ لِلْمُشْرِکِینَ» (بگو: «من، بشرى چون شمایم، جز اینکه به من وحى مى‌شود که خداى شما خدایى یگانه است. پس مستقیماً به سوى او بشتابید و از او آمرزش بخواهید. و واى بر مشرکان.»)

      ——————————————————

      اربابم تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم ، مرا به مدار توحید و یکتاپرستی هدایت کن و تو برای هدایت و یاری بر بندگانت کافی هستی.

      ——————————————————

      سلام و درود فراوان به سعیده نورانی پروردگارم ، انسان ارزشمند و اهل ایمان. ایمانی از جنس انبیأ الهی، ایمانی از جنس حرکت و اقدام عملی. ایمانی از جنس مهاجرت.

      الهی که در پناه رب العالمین حال دلت عالی عالی عالی باشه و قلب نازنینت نورانی باشه و دائماً به جریان هدایت وصل باشی.

      اینجاست که حافظ شیرازی میگه :

      (در وهم می‌نگنجد کاندر تصور عقل ؛ آید به هیچ معنی زین خوبتر مثالی)

      (چون من خیال رویت جانا به خواب بینم ؛ کز خواب می‌نبیند چشمم به جز خیالی)

      شاید زیاد به کامنت مربوط نباشه ولی خداییش شعر قشنگی بود. البته از این جهت که هیچ راه ارتباطی نیست به جز این کامنت ها که ازت خبر بگیرم ، پس می‌تونه ربط داشته باشه. توی کامنتت نوشته بودی خرداد میای جنوب. باور کن بهترین زمان برای اومدن به جنوب از دیماهه تا نهایتاً آخر فروردین و بعد از اون یه تابستون داریم به مدت 8-9 ماه (نامبرده چند دقیقه پیش ماشین رو جابجا کرد دماسنج ماشین زده بود 47 درجه) . اصلاً منطقی نیست توی این فصل بیای جنوب. اصلا منطقی نیست مثل منطقی نبودن قربانی کردن فرزند توسط پدر. مثل منطقی نبودن ساختن کشتی وسط کوه؛ مثل منطقی نبودن انداختن کودک شیرخوار توی رود نیل، مثل منطقی نبودن فرار به طرف دریا ، مثل منطقی نبودن عهدنامه ای که توسط موریانه خورده شد، مثل منطقی نبودن 12 چشمه از دل تخته سنگ. مثل غیر منطقی بودن زمانی که تحت تعقیب هستی بجای فرار کردن بری توی غار؛ جریان هدایت هییییچوقت برای ذهن منطقی انسان منطقی نیست، تا وقتی منطقش تا لحظه حصول نتیجه آشکار نشه. و وقتی آشکار شد محصولی جز ایمان و شگفتی برای اهل ایمان نداره که خدایا چطور ممکنه این همه ابر و باد و مه و خورشید و فلک رو چیدمان کنی تا این نتیجه رو برای من حاصل کنی.

      نمی‌دونم توی این لحظه که برات کامنت مینویسم کجایی، یا این لحظه ای که داری میخونیش کجایی. ولی میدونم که جریان هدایت هیچوقت اشتباه نمیکنه. شاید من توی ایمانم سستی بورزم، ولی جریان هدایت همیشه درسته.

      «وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِیثًا»

      یه حسی از دیشب داره اصرار می‌کنه برات کامنت بنویسم و هر بار نجواها میاد که کامنت بنویسی و چی بگی. اعتراف میکنم همین الان هم داره نجوا می‌کنه : «خب که چی حالا ؟! خب اینا رو نوشتی خب الان چی شد؟! تو میخوای دیگری رو تحسین کنی درحالیکه خودت هیچ غلطی تو زندگیت نکردی» و …

      ذهنه دیگه. هر کاریش کنی نجوا میاد سراغش. برای من این مدلی نجوا میاد . برای موسی پیامبر اون مدلی که بعد از 12 چشمه و شکافتن دریا و مَنّ و سلوا و سایر موارد ، وقتی میره کوه طور به خدا میگه «خدایا خودت رو نشونم بده ببینمت». ( روحت شاد موسی خوب بهانه ای دستم دادی که به استناد حرکتهایی که زدی از خداوند درخواست های عجیب بکنم ؛ خداییش اگه موسی تو ژاپن مبعوث شده بود بجای عصا با شمشیر سامورایی دریا رو میشکافت)

      چند روز پیش طبق روال همیشگی که ذهن نجوا میکرد رفتم دفتر 12 قدمم رو برداشتم و چکاپ فرکانسی قدم اولمو خوندم ، اون روزی که بیش از 93 میلیون بدهی داشتم به بانک جوری که یک سوم حقوقم رو میدادم قسط بانک … و دیدم الان فقط یک دهم اون مقدار بدهی برام مونده و حتی تواناییش رو داشتم همون لحظه با یک پرداخت همه رو صفر کنم.(البته میدونم همین هم تکامل میخواد) گفتم خدایا شکرت بخاطر این همه تغییر. سایر موارد چکاپ فرکانسیو میخوندم خنده ام می‌گرفت و به خودم (در گذشته) دیسلایک نشون میدادم،که اصلا اینجوری که میگی نیست.

      ولی خب آیا ذهن من بیخیال شد بنظرت ؟؟ نه به هیچ‌وجه ، گفت خب که چی اگه راست میگی فلان کن و چنان کن، اگه راست میگی مثل فلانی و فلانی عمل کن.

      ذهن همینه، لحظه ای از نجوا کردن دست برنمیداره، ولی شکر به درگاه خدایی که هر بار ولوم صدای خودش رو بالاتر میبره و نور تصویر خودش رو بیشتر می‌کنه.

      ——————————————————

      وقتی هدایت خواستم برای نوشتن کامنت ، هدایت شدم به سوره مبارکه فصلت. یکی از چهار سوره ای که سجده واجب داره.

      چه زیباست این وعده خداوند به اهل ایمان که میگه:

      «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ» (بی تردید کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، برای آنان پاداشی همیشگی است)

      یا اونجا که میگه : «وَنَجَّیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ» (و کسانی را که ایمان آورده و همواره پرهیزکاری می کردند، نجات دادیم)

      یا این آیه زیبا و امید بخش که میگه:

      «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ» (بی تردید کسانی که گفتند: پروردگار ما خداست؛ سپس [در میدان عمل بر این حقیقت] استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنان نازل می شوند [و می گویند:] مترسید و اندوهگین نباشید و شما را به بهشتی که وعده می دادند، بشارت باد)

      این آیه مصداق بارز کارهایی هست که شما تو این مدت انجام دادین و حرکت کردین. بینهایت این شجاعت و ایمان و عملگرا بودنت رو تحسین میکنم

      ——————————————————

      «وَإِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ ۖ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» (و اگر وسوسه ای از سوی شیطان تو را تحریک کند؛ به خدا پناه ببر؛ بی تردید او شنوا و داناست)

      نجواها هست ، همیشه هست، برای همه، همین لحظه که حس میکنم دارم کامنتمو تموم میکنم نجوای شیطان بشدت داره ذهنمو میخوره که اینا چیه نوشتی، پاکش کن، اصلا این چیزایی که نوشتی برای سعیده اهمیتی نداره. خودش اینا رو بهتر از تو می‌دونه.

      توی کامنتت یه کلمه ای رو گفته بودی بنام «نقیر» اون فرو رفتگی خیلی کوچیکی که پشت هسته خرماست، ما جنوبی ها با «نقیر» و «قطمیر» آشنایی داریم ولی من با عینک قانون بهش نگاه نکرده بودم. نقیر جاییه که هسته خرما از اونجا ریشه میزنه و سبز میشه. قطمیر هم اون پوست نازکی هست که روی هسته خرما قرار داره. اونقدر نازک که فکر کنم اگه 4-5 تا قطمیر رو روی هم بذاری میشه اندازه ضخامت یه برگ کاغذ. اینم از برکات توحیده، چیزی که هزاران بار از بچگی تا الان دیده بودم ولی بهش توجه نکرده بودم ، الان به نگاه جدیدی بهش نگاه میکنم.

      غیر خدا مالک قطمیر هم نیست. حالا هر جایگاهی که داشته باشه و ظاهراً هر چقدر قدرت داشته باشه. مالکیت مطلق از آن خداست. خداوند به اندازه نقیر هم به بنده اش ظلم نمیکنه چون اساساً خداوند «الرحمن الرحیم» هست، کسی که مطلق فقط و فقط کارش بخشش و بخشایشگریه ، چطور می‌تونه ظلم کنه. ظلم محصول دوری از صفات رحمانیت و رحیمیت خداست. هنوز دیوونه این صفات «الرحمٰن الرحیم» هستم ، مخصوصاً اینکه بینش «و» نذاشته و هر دو صفت رو با «ال» بیان کرده (مطلق و محض) و به صورت یک کلمه ترکیبی بیان شده؛ فکر نکنم هیچ انسانی بتونه به منتهای درک این «الرحمن الرحیم» برسه. در اوج سادگی کلمات می‌تونه جهانی بی انتها باشه. هر چقدر ظرف وجودمون گسترده تر بشه مفاهیم و معانی بیشتری ازش دریافت میکنیم . در اوج مهربانی و رحم و بخشش عام ، ویژه و خاص هم میبخشه ، و در اوج نهایت بخشش خاصش بخشندگی عام هم داره. رحمانیت محض ترکیب با رحیم بودن مطلق (به الله قسم نمیفهممش ، مثل یه دایره است ، از هر جهتی میری می‌رسی به همون نقطه اولی که میگی اول و آخر نداره ، دائمی و همیشگیه)

      راستی جهت شوخی و خنده «این کامنت شاید یه کمی طولانی بشه ، پس هر موقع فرصت داشتی بخونش»

      تا یادم نرفته ، این کامنت رسول جان رو هم بخون. برای من خیلی هدایت و درس داشت. انگار خداوند از طریق دست و زبان و قلب نازنین این انسان توحیدی داشت بهم درس میداد.

      abasmanesh.com

      ——————————————————

      از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو برات میخوام. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشی و از جریان سراسر نور هدایت رب العالمین بهرمند باشی.

      «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

      «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

      «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 59 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1283 روز

        بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ

        وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ کُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَهٍ رِزْقًا ۙ قَالُوا هَٰذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ ۖ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا ۖ وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَهٌ ۖ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ

        و کسانی را که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند، مژده ده که بهشت هایی ویژه آنان است که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است؛ هرگاه از آن بهشت ها میوه ای آماده به آنان دهند، گویند: این همان است که از پیشْ روزیِ ما نمودند، و از میوه های گوناگون که شبیهِ هم است، نزد آنان آورند؛ در آنجا برای ایشان همسرانی پاکیزه [از هر آلودگی] است؛ و در آن بهشت ها جاودانه اند.

        ===================================

        حمیدِ حنیف عزیزم،سلام

        سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت و ثروت الله به جسم و جان و روح توحیدی و قلب سلیمت

        صدای من رو می‌شنوی از جزیره ی زیبای توحیدی کیش

        دیگه از نسیم خنک شمال لابه لای برگ های درخت آلوی باغچه ی پدری خبری نیست که همراه کامنتم برات بفرستم که در گرمای جنوب به کارت بیاد:)

        آلردی خودم وسط این گرمام:)

        اما نقطه ی آبی شما ،مثل همون نسیم خنک شمال،در بهترین زمان و مکان به دستم رسید.کامنتت رو چندبار خوندم،مطمئنم باز هم میخونمش،نور الله از خط به خط کامنتت به جانم نشست،ازت ممنونم.

        میتونم بگم این نقطه‌ی آبی پربرکت،نتیجه ی تلاش دیشبم برای کنترل ذهن بود،از پسش برنمیومدم،از تکنیک سامورایی استفاده کردم،یک بالشت زیر سر،یک بالشت روی سر،کشیدن پتو تا خرتناق جهت تاریکی محیط(آخه تو خونه همه بیدار بودن)بعدشم خوابیدم که فقط ذهنم ساکت بشه و جایزه ش هم امروز دریافت کردم.خداروصدهزارمرتبه شکر

        ازت ممنونم که برام نوشتی،خیلی دلم میخواست توی سایت کامنت بنویسم اما توی فرکانسش نبودم،اما کامنت شما فرکانس منو آسانسوری آورد بالا،پاشدم ٢رکعت نماز شکر خوندم بعدشم وقتی هدایت خواستم برای نوشتن کامنت،الله با آیه ٢5 بقره مهر تایید رو چنان کوبید که دیگه تعلل جایز نبود.

        پس از الان بهت هشدار یک کامنت طولانی رو میدم که بعداً نگی نگفتی،چرا وقتمو گرفتی :))) می‌خوام دق و دلی یک هفته کامنت ننوشتن رو سر شما دربیارم ،قربه الی الله :)

        حالا از کجا شروع کنم ؟!

        آها از همین دیشب …

        دیشب که از محل کارم برمیگشتم داشتم به جلسه 4 روانشناسی ثروت گوش میدادم،استاد در مورد ایمان و عمل حرف میزنه که وقتی روی باورهات کار میکنی،شما هدایت میشی به یک عمل درست،نه اینکه بشینی توی خونه و منتظر یک کیسه پول بمونی و از پیامبر مثال میزنه که وقتی اوضاع سخت میشه نمیگه خدایا من بهت ایمان آوردم خودت شرایط رو درستش کن،پیامبر هجرت کرد،مگه هجرت کردن کم کاریه؟مگه هجرت کردن آسونه ؟

        همین جمله‌ی استاد باعث شد من یک نفس توحیدی تازه کنم،میدونی چرا؟به قول استاد من یکم ازونور خر افتادم !یعنی توی توحید عملی خیلی به خودم سخت گیرم و اصلا حق اعتراض و نگرانی رو می‌خوام از خودم بگیرم و دلم میخواد همیشه حالم عالی باشه !

        بعد نشستم با خودم فکر کردم استاد میگه مگه مهاجرت آسونه؟پس سعیده تو که هم مهاجرت کردی،هم دست خالی اومدی،هم تک و تنها اومدی،هم وارد یک شغل دیگه ای شدی که هیچی ازش نمیدونستی،بابا وا بده دختر،این همه فشار ذهنی رو داری تحمل می‌کنی باز از خودت ناراضی هم هستی؟!از خدا که پنهون نیست،از شما هم پنهون نباشه یکبار دیگه دستامو باز کردم و خودمو بغل کردم و از خودم تشکر کردم که با این همه تغییر و فشار ذهنی،دارم ادامه میدم.

        نه اینکه به خودم حق بدم و اجازه بدم نگران باشم،نه ،استاد تو جلسه 4 قدم 6 میگه :نگرانی توی هیچ حالتی،به شما کمک نمیکنه

        اما من واقعا به خودم سخت گیرم ،حتی همین الان،دارم دو دوتا چهارتا میکنم ،اصلا لازمه این هارو بنویسم؟نکنه حرفای من کسی رو نگران کنه؟فکر کنن مسیر سخته؟

        پس برای هر عزیزی که این کامنت رو میخونه با تاکیید این جمله‌ی استاد رو مینویسم:مسیر ترسناک هست،اما اصلا سخت نیست

        ترسناکه که موسی با قومش برای فرار از فرعون بره تا لب دریا…اما خدا دریا رو برای موسی میشکافه

        ترسناکه که مریم پاکدامن با یک بچه بغل بره توی شهرش…اماخدا نوزاد رو به حرف میاره

        ترسناکه که اقوام و فک وفامیلت با منجنیق بندازنت توی آتیش… اما خدا آتیش رو گلستان می‌کنه

        میدونی؟

        خدا هیچ وقت دیر نمیکنه

        بزار یک خاطره برات تعریف کنم از همین دوسه شب پیش:)))

        چندتا عامل ذهنی باهم فشار روانی رو زیاد کرده بود گفتم اوکی بزار یکم پیاده روی کنم بزارم اشکام بیاد ،قطعا آرومتر میشم،همینجوری با خدا هم حرف میزدم یکم سرش غرغر هم میکردم و ازین حرفا :(

        وسط اشک های من و دعوای من و خدا دیدم یکی صدام می‌کنه ،خداروشکر شب بود و تو تاریکی خیلی صورتم مشخص نبود،دیدم یک آقایی گوشیش رو آورده سمت من میگه ببخشید میشه از ما یک عکس بگیرید؟اونطرف هم رفیقاش وایسادن…

        حالا منو تصور کن یک دستم به گوشی یک دستم به صورتم که این اشک هارو پاک کنم اینا نفهمن:))) توی دلم داشتم میگفتم ای تو رووحتون:))) اینجا جای عکس گرفتن آخه :))) آدم قحط بود منو صدا زدین :)))

        تا بیام اوضاع رو جمع و جور کنم،لو رفتم !

        دیگه شروع شد:خانم چیزی شده؟خانم از دست ما کمکی برمیاد؟خانم معذرت میخوایم ببخشید مزاحمتون شدیم ،خانوم تورو خدا اگر کمکی از دست ما برمیاد بگو

        هیچی دیگه :) مگه قانع میشدن؟خنده و گریه م قاطی پاتی شد:) دیگه عکس رو گرفتم و گوشی رو دادم و الفرار ….

        یکم که رفتم جلوتر،نشستم روی صندلی با خودم فکر کردم آره …آره خدا هیچ وقت دیر نمیکنه …خدا حتی دلش نمیاد اشک های منو ببینه…این بندگان خدارو هم مأمور کرد که منو ازون وضعیت دربیارن… Middle of November….

        میدونی چی می‌خوام بگم؟

        اینکه حتی همون لحظه که من داشتم با خدا بحث میکردم و ازش گله داشتم و سرش داد و بیدار میکردم کجایی پس؟ اون داشت تلاش می‌کرد که یک جوری حال منو خوب کنه…

        وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ

        و ما انسان را خلق کرده‌ایم و از وساوس و اندیشه‌های نفس او کاملا آگاهیم که ما از رگ گردن او به او نزدیکتریم.

        خدا به همه‌ی ما کمک کنه از شر نفس خودمون در امان بنویسم و در مسیر درست استقامت بورزیم …

        مثل همون آیه‌ی قشنگی که برام نوشتی …

        بی تردید کسانی که گفتند: پروردگار ما خداست؛ سپس [در میدان عمل بر این حقیقت] استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنان نازل می شوند [و می گویند:] مترسید و اندوهگین نباشید و شما را به بهشتی که وعده می دادند، بشارت باد.

        =====================================

        از احوالات ما اگر پرسیدی،حالمان خوب است،در حال تلاش برای اجرای ایمان و توحید در عمل …

        تلاش برای سپردن نگرانی ها به الله و توجه به نکات مثبت بینهایت جزیره …

        دیروز داشتم میفرستم سر کار،یک ماشین فورد از کنارم رد شد،چشام قلبی شد،نگاه کردم دیدم راننده ش یک دختر هم سن و سال منه،چشام قلبی تر شد!

        ببین نمیدونی چقدر ثروت و نعمت اینجا هست که اصلا از دیدنشون شگفت زده میشی …

        بعد یاد حرف های استاد تو دوره ی احساس لیاقت میفتی که همین که من به دنیا اومدم،یعنی لیاقت همه ی چیز های خوب دنیارو دارم …بهترین خونه ،بهترین ماشین،بهترین رابطه،بهترین ….

        اینجا از همه چیز هست،زیاد هم هست!

        یعنی تو اگر نخوای به نکات مثبت توجه نکنی هم نمیتونی…

        چه برسه به من که آگاهانه به نکات مثبت توجه میکنم و از دیدن همه زیبایی و ثروت و عشق لذت میبرم.

        انگار خدا منو فرستاد اینجا تا ببینم و باور کنم که آدم هایی هستند که از همه چیز بهترینش رو دارند …به راحتی …

        این واژه ی به راحتی برام الان ملموس تره،میدونی چرا؟

        برای این شغلی که به راحتی به دستش آوردم و هنوز وقتی بیلبوردهای تبلیغاتی سرتاسر جزیره رو میبینم که داره محصولات شرکت رو تبلیغ می‌کنه خودم شگفت زده میشم خدایا من کجا و این شرکت و این مدیرعامل کجا؟

        بار اولی که بهم الهام شد بیام کیشو من بدون اینکه قدم بعدی رو بدونم اومدم …با عقل خودم میگفتم نهایتش اینکه توی یک فروشگاهی فروشنده بشم …کارگری کنم چه می‌دونم …به خدا میگفتم اگر تو بگی برو کارگری کن من میرم ولی تو بگو…اونم می‌گفت آروم باش من بهت میگم چیکار کنی !

        و الان شدم مدیر فروش شرکتی که انحصاری توی کل ایران فقط دست مدیرعامل منه،هروقت بخوام میرم سرکار،هر فروشگاهی که دلم بخواد میرم سر میزنم،بعد میرم اونجا میشینم بیکارِ بیکارِ …که اگر یک سوالی پیش بیاد من راهنماییشون کنم …

        همه بهم احترام میزارن،ازم پذیرایی میکنند،با انسان های ثروتمندی کار میکنم که بینهایت با شخصیت و محترمند.

        متراژ مغازه شون،از خونه ای که در توان من هست اینجا رهن کنم بیشتره!!! اما مدام اینو می‌شنوم :سعیده جون چیزی لازم نداری؟سعیده جون چایی میخوری ؟سعیده جون خسته شدی برو استراحت کن!!!!

        این شرایط رو چه جوری میشه با شرایط اورژانس کودکان مقایسه کرد؟

        بزار از مدیرعاملم بهت بگم،به قول استاد دیدی یک آدم ثروتمندی توی بازار هست که از روی ظاهرش کسی نمی‌فهمه این خیلی پولداره؟دنبال شوآف نیست و یک ثروتمند واقعیه …

        من وقتی رفتار بقیه رو در مقابل مدیرعاملم میبینم تازه میفهمم خدا منو کجا آورده…

        مثلا دیروز که اومده بود فروشگاه،یکی اونجا با ترس و ارز صداش زد و گفت میشه فقط چند دقیقه وقتتون رو بگیرم؟بعد با استرس داشت براش توضیح میداد که کار من اینه،میتونم اینجوری براتون تبلیغ کنم و …

        بعدم ایشون گفتن حالا توضیحاتت رو بفرست من ببینم بهت خبر میدم…

        یا یک خانومی اومد دِرل به دست…اومد توی فروشگاه تابلو های شرکت رو وصل کنه …

        بعد یک نگاه میکنم به خودم،یک نگاه به صندلی پادشاهیم،به محیط کارم،به سِمَتَم توی شرکت،به ارتباطم با مدیرعامل،به این شغلی که صفر تا صدش رو خدا فراهم کرد…

        میگم خدایا تو داری با من چیکار می‌کنی ؟منو ببخش که ضعیفم ،منو ببخش که درگیر نجواهای ذهنم میشم ،منو ببخش که حواسم از معجزه هات پرت میشه و می‌خوام مسائل رو با عقل خودم حل کنم …

        امان از انسان که ناسپاس و عجول و ضعیف خلق شده…

        الان که دارم برات مینویسم،دوتا چمدونم کنارمن،تموم دار و نداری که از شمال به همراه خودم آوردم…برای مهاجرت به سمت ارباب …

        محمدحسین ازم پرسید چه جوری میشه به سمت خدا مهاجرت کرد؟خیلی به این سوالش فکر کردم،دیدم من واقعا در جایگاهی نیستم که بتونم این جمله ی ابراهیم خلیل الله رو تحلیل کنم …نهایتش بتونم روی پروفایلم ازش استفاده کنم.

        من از خونه و خانواده و کار و بچه گذشتم و با دوتا چمدون به دنبال یک الهام مهاجرت کردم …اما مهاجرت من کجا و مهاجرت ابراهیم کجا،دعا میکنم یک روزی واقعا بتونم جا پای ابراهیم بزارم …دعا میکنم یک روزی مثل ابراهیم انقدر نتیجه توی دستم باشه که بتونم عشق خدارو فریاد بزنم …

        =====================================

        وقتی میخواستم برات کامنت بنویسم هزارتا موضوع توی سرم می‌چرخید تا بهت بگم،اما تا همینجاش که یک ساعت طول کشیده ،احساس میکنم هیچی رو ننوشتم …

        جریان هدایت داره قطع میشه و من نمی‌خوام کامنتم ارسال نشده باقی بمونه…

        ازت ممنونم که برام نوشتی،ممنونم که کمکم کردی بالاخره به فرکانس فعالیت در سایت دسترسی پیدا کنم.

        دعا میکنم این تلگراف در بهترین زمان و مکان به دستت برسه و بنفیتی هم برات داشته باشه.

        در پناه الله مهربان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 123 رای:
        • -
          حمید امیری Maverick گفته:
          مدت عضویت: 1269 روز

          بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

          «وَاتَّبَعْتُ مِلَّهَ آبَائِی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ مَا کَانَ لَنَا أَن نُّشْرِکَ بِاللَّهِ مِن شَیْءٍ ذَٰلِکَ مِن فَضْلِ اللَّهِ عَلَیْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ» (ﻭ ﺍﺯ ﺁﻳﻴﻦ ﭘﺪﺭﺍﻧﻢ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻭ ﺍﺳﺤﺎﻕ ﻭ ﻳﻌﻘﻮﺏ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﺮﺩﻩ ﺍم ، ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﺭﺍ ﺷﺮﻳﻚ ﺧﺪﺍ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻴﻢ . ﺍﻳﻦ ﺍﺯ ﻓﻀﻞ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﻣﺎ ﻭ ﺑﺮ ﻣﺮﺩم ﺍﺳﺖ ، ﻭﻟﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺮﺩم ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﻨﺪ (٣٨ یوسف)

          ——————————————————

          سلام و درود فراوان سعیده جان

          خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر تک تک نتایج طلایی که کسب کردی. لایق دریافت شون هستی. وعده خداوند حق و حقیقته که اهل ایمان و توحید رو پاداش بده. مدار توحید مدار اوج گرفتنه و مدار شرک مدار فرو رفتن و نابودی.

          کامنتت بسیار خوب و عالی بود و از خوندنش لذت بردم. منو ببخش بخاطر فرکانس غیر مثبت این لحظه ام که مطمئنم ردپاش توی کلماتم پیداست. از درگاه خداوند برات آرامش و فرکانس مثبت میخوام و الهی که همیشه از پارازیت های منفیِ فرکانسی به دور باشی.

          در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی و از نتایج طلاییت برامون بنویسی.

          «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
          • -
            سعیده شهریاری گفته:
            مدت عضویت: 1283 روز

            بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ

            لَا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ ۚ أُولَٰئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ ۖ وَیُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ۚ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ أُولَٰئِکَ حِزْبُ اللَّهِ ۚ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

            هیچ قومی را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمی‌یابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند، هر چند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندانشان باشند؛ آنان کسانی هستند که خدا ایمان را بر صفحه دلهایشان نوشته و با روحی از ناحیه خودش آنها را تقویت فرموده، و آنها را در باغهایی از بهشت وارد می‌کند که نهرها از زیر (درختانش) جاری است، جاودانه در آن می‌مانند؛ خدا از آنها خشنود است، و آنان نیز از خدا خشنودند؛ آنها «حزب اللّه» اند؛ بدانید «حزب اللّه» پیروزان و رستگارانند.

            =====================================

            سلام به آتش نشان ابراهیم نشان،حمید حنیف

            سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله مهربانم رو از روشنی قلبم برات میفرستم الهی که در زمان مناسب به دستت برسه ،دعا میکنم همون انرژی که من رو دعوت کرد به نوشتن و گفت با آیه ٢٢ مجادله شروع کن،کمکم کنه تا با انرژی خودش بنویسم.

            تولدت مبارک حمید عزیزم،ازت سپاسگزارم که به ندای أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ شهادت دادی و پا به زمین گذاشتی و با قلب سلیمت و آگاهی های بینظیرت،و علم قرآنیت کمک کردی جهان جای بهتری برای زندگی باشه.

            شاید خودت ندونی اما خداوند بر قلب من گواهه،بارها و بارها از کامنت هات درس گرفتم،مسیر توحیدیم رگلاژ شد و به نور الله نزدیکتر شدم،تو این ٢سال و نیم ،بارها و بارها خسته شدم و فکر میکردم دیگه مسیر جواب نمیده و میخواستم گیوآپ کنم و بعد یک جمله از شما،یک آیه قرآن ،یک تحلیل قرآنیت،در بهترین زمان و مکان به دستم رسید و نتنها من رو از گیوآپ کردن نجات داد که با منجنیق پرت کرد تو بغل خدا…

            امیدوارم یک روز بتونم این لطف و محبتت رو جبران کنم،هرچند کمک های توحیدی ،با هیچ چیز قابل جبران نیست.

            بزار یک داستانی رو برات تعریف کنم که چند روز پیش مدیرعامل توحیدی عزیز و شریفم برام تعریف کرد.

            ماجرا ازینجا شروع شد که داشتیم درمورد کار صحبت می‌کردیم و من بهشون گفتم من بینهایت از کارم از محیط کارم راضیم و دارم تموم تلاشمو میکنم که بهترین خودم رو ارائه بدم و امیدوارم شما ازم راضی باشید،لطفا هر انتقاد سازنده ای که فکر میکنید باید بدونم رو حتما بهم بگید تا از همین ابتدا آجر ها رو درست بچینم.

            بعد ایشون این داستان رو تعریف کرد که من خلاصه ش رو برات مینویسم:

            توی یک منطقه ای ،یک آدمی راهشو توی بیابون ها گم میکنه،خسته و گرسنه و تشنه و در حال مرگ میرسه به یک روستای کوچیک که یک خانم و آقایی اونجا زندگی میکردن،اون خانم و آقا تنها داراییشون یک بز بوده که برای نجات این مرد گمشده میکشنش و بهش رسیدگی میکنندو اون رو از مرگ نجات میدن.

            وقتی اون مرد حالش خوب میشه،به اون آقا و خانم میگه من پادشاه فلان کشورم،اینجا گیر افتاده بودم و شما جون منو نجات دادید،هر وقت هرکاری داشتید و کمکی خواستید بیاید پیش من.

            سال ها میگذره ازین داستان و اون خانم و آقا به یک مشکلی برمیخورند و یادشون میاد که یک پادشاهی بهشون همچین قولی داده بوده،بعد پامیشن میرن کشور اون پادشاه و بهش میگن ما فلانی هستیم،این مشکل رو داریم و اگر میشه بهمون کمک کنید.

            پادشاه هم بهشون میگه شما برید فردا بیاید تا من بهتون جواب بدم،بعد وزیرش رو صدا میزنه که سال ها پیش همچین داستانی برای من پیش اومده ،به نظرت من چه کمکی میتونم به این زن و مرد بکنم که جبران اون محبتشون بشه؟

            وزیر بهش میگه: اگر از من می‌پرسی من میگم باید تموم دارایی هات و ملک و املاکت رو بهشون بدی.

            پادشاه تعجب می‌کنه میگه بابا اونا یک بز برای من کشتن،چرا من باید کل داراییم رو بهشون بدم؟

            وزیر میگه:چون بز تموم دارایی اونا بودو اون ها تموم داراییشون رو بهت بخشیدن

            مدیرعاملم با تعریف کردن این داستان کاملا منظورش رو بهم رسوند،امیدوارم که من هم منظورم رو درست بهت رسانده باشم تا بدونی ارزش کمک هایی که در زمان و مکان مناسب بهت میرسه با هیچ چیز قابل جبران نیست.

            دعا میکنم شروع سال جدید زندگیت،شروع ساخت سریال زندگی در بهشتت باشه،همیشه آسون باشی برای آسونی ها،همیشه در زمان و مکان مناسب باشی،و جهانت سرشار از انسان های شایسته باشه که در هر زمینه بهت کمک میکنند.

            دعا میکنم در پناه تنها پناه عالم،از نجوای ذهن و جن و انس و شیطان در امان باشی و حالت دلت عالی باشه،قلبت پر از نور الله باشه و جنگل رویاهایی که رویا نیستند به زیبایی هرچه تمام تر سر از خاک بیرون بیاره.

            خیلی حرف هست برای گفتن،ولی انشالله در تلگراف های بعدی،این کامنت فقط حاوی تبریک صمیمانه ی تولدت از روشنی قلبم پیچیده شده در گرمای سنگین جنوب:) برات ارسال میشه،از محیا مال کیش.

            در پناه نور آسمون ها وزمین باشی همیشه خدای نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ

            اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ ۖ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ

            خدا نور آسمانها و زمین است. مثَل نور او چون چراغدانى است که در آن چراغى باشد، آن چراغ درون آبگینه‌اى و آن آبگینه چون ستاره‌اى درخشنده. از روغن درخت پربرکت زیتون که نه خاورى است و نه باخترى افروخته باشد. روغنش روشنى بخشد هر چند آتش بدان نرسیده باشد. نورى افزون بر نور دیگر. خدا هر کس را که بخواهد بدان نور راه مى‌نماید و براى مردم مثَلها مى‌آورد، زیرا بر هر چیزى آگاه است.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 74 رای:
            • -
              حمید امیری Maverick گفته:
              مدت عضویت: 1269 روز

              بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

              «إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ» (ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﺩﺭ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺯﻳﺮِ ﺁﻥ ﻧﻬﺮﻫﺎ ﺟﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ؛ ﻣﺴﻠﻤﺎً ﺧﺪﺍ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﻫﺪ) (14حج)

              ——————————————————

              سلام و درود فراوان به سعیده جان عزیزم. ازت بی‌نهایت سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمندت و تبریک تولد.که یک دنیا برام ارزشمند بود.

              این سومین باره که دارم تلاش میکنم کامنتتو جواب بدم امیدوارم که به انتها برسه.

              اعتراف میکنم وقتی کامنتتو خوندم اولش قیافه ام از تعجب شبیه همون بز پادشاه شده بود. هنوز هم تو تعجبم.

              ازت متشکرم.

              ——————————————————

              وقتی هدایت خواستم از قرآن که با کدوم آیه شروع کنم هدایت شدم به صفحه 333 سوره حج و دیدم آیاتش همه شگفت انگیز و پر از درس توحیده و واقعاً انتخاب یک آیه به تنهایی سخته. در کل خودت هم میدونی سوره حج چقدر مملو از نشانه و هدایت و امیده.

              ——————————————————

              ازت متشکرم بخاطر توصیفت در مورد کامنت های من، با اینکه خودت میدونی اعتبار همه شون با الله ست. من از خودم هیچی نیستم و هیچی نمیدونم. «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَىٰ حَرْفٍ» خودمو مصداق این آیه میبینم. فکر میکنم دارم روی خودم کار میکنم در حالیکه هنوز توی کنترل ذهن مسئله دارم.

              ازت بی‌نهایت سپاسگزارم و امیدوارم که از گرما و شرجی جنوب حسابی لذت ببری.

              سلام و درود و دعای خیر منو از فاصله نه 1600 کیلومتری که از فاصله 550 کیلومتری پذیرا باش. (کم کم داریم به مرحله ای از گرمای جنوب میرسیم که کولرها نه تنها جواب نمیده که سوال هم میپرسه، مخصوصاً کولر ماشینی که 10 دقیقه تو آفتاب مونده باشه؛ ولی لذت‌بخش خخخخ)

              الهی که بی‌نهایت متنعم و ثروتمند باشی. الهی که بی‌نهایت دستاوردهای طلایی کسب کنی. چون لایقش هستی. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی سعیده جانم.

              «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 43 رای:
        • -
          جواد یوسفی گفته:
          مدت عضویت: 2734 روز

          سلام بر خواهر راه دورم سرکار خانم شهریاری

          الله اکبر این همه شکوه…

          میدونین الان داشتم در حین خوندن کامنتتون که حدود بالای یکساعت طول کشید به آلا هم شیشه میدادم صبحانه شو بخوره چون مامانش دیشب بیدار بوده داره استراحت میکنه من ورداشتم با آلا اومدیم تو پذیرایی و کامنت خوندن

          دیشب پاسخ شما در کامنتم رو خوندم و ضمن سپاس از محبت خواهرانه تون امروز اینور وقت آزاد دارم براتون بنویسم حالا نه به زیبایی قلم شما که هر چی میری پایینتر میگی خدا کنه تموم نشه اما اون چیزایی که به ذهنم میاد از هدایت رو مینویسم

          داشتم به آلا نگاه میکردم اونم در عالم خودش بود با خودم گفتم دو بار خدا در قران گفته این کودک رو من به زبون آوردم و صحبت کرده

          و هر دو بار هم در اثبات بی‌گناهی یک نفر بوده از بس که این پاکه و معصومه خدا از این موجود استفاده کرده چون مظهر پاکی در انسان احتمالا همون دوران کودکی و نوزادیه چون راه به راه داغ به داغ از تو تنور خدا میاد و الله اکبر همه چیش هم تکمیل حتی موهاش

          یعنی اگه خود خدا بخاد ظهور کنه در یه پدیده ای اون پدیده تولد یه انسانه

          اما

          یه شعری هست میگه این نیاز مریمی بوده است و درد

          کان چنان طفلی سخن آغاز کرد

          به نظرم خیلی هم تکمیل نیست این شعر

          تو دعای ماه رجب میگه یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه تحننا منه و رحمه

          گاهی نیازی هم سوال نمیشه اما اون از روی رحمت میبخشه

          یه شعر دیگه ای هست میگه تا نگرید طفل کی نوشد لبن

          ولی من امروز واقعا نگریید و براش لبن آوردم خورد حس کردم گرسنشه و بدون درخواست بهش دادم

          گاهی اوقات شما میری جایی بعد یه نفری مثلا دوستتونه بعد همینجوری قدم میزنی میرین میرسین رستوران

          میگه بیا بریم یه چیزی بخوریم

          بدون درخواست شما

          بدون نیاز شما

          بدون فکر و سوال شما

          یا مثلا وقتی بارون میاد اون خار و گیاهان توی کویر که اگه ماهها بهش آب نرسه هم زنده است هم آب میخوره اون گیاه و حیوون دیگه هم که بدون آب نمیتونه بمونه هم آب میخوره تحننا منه و رحمه

          به هر حال کارساز ما به فکر کار ماست

          چون مصرع بعدش یادم نیست میگم اگه ما هی تو کارش کِرم نریزیم

          الان اونایی که دارن کامنتتون رو میخونن میگن خوش بحالش افتاده تو سرسره آسونیا و د بگاز

          اما قطعا برای شما هم نجواها هست در اسکِل بزرگتر که اونایی که تو مدار شما نیستند درکش نمیکنن

          اما

          من پایه همه رسیدن به مقصد ها رو البته به راحتی نه با زور زدن، تسلیم شدن میدونم

          چند روز پیش کامنت دوستی رو میخوندم تو سایت ، ایشون مواد رو ترک کرده بودند و خیلی هم اوکی بودند و ابایی هم نداشتند بگن من قبل این بودم

          بعد دوستی ازشون پرسیده بودند شما چجوری ترک کردی

          گفته بود با تسلیم شدن

          و بعد هم تکاملی

          ولی اول اون تسلیم بودنه هست

          اون کرم نریختنه

          اون چوب رو انداختنه

          من عموی بابام ، قافله شتر داشتند قدیما

          بعد پسرش میگفت بابام گفته یه شبی تو برفها راه رو گم کردم با شترها

          اول بدو به اینور به اونور برف جاده رو پوشونده بوده و خلاصه میگه افسار شتر رو دور گردن شتر میندازه و میره ته قافله رو یک شتری میشینه و تو همون حالت خواب و بیداری بعد چند ساعت میبینه شتر در خونشون میخاد بشینه

          نکات

          اولا گفتم برف رو به میون بیارم یه کم ته قلبتون خنک بشه

          دوم تسلیم شدن

          سوم شنیدن ، دریافت و قبول هدایت

          چهارم عمل کردن به هدایت حتی با ترس از گم کردن راه

          پنجم اعتماد کردن به شم اون حیوون

          ششم خوابیدن

          هفتم رسیدن به مقصد

          هفت شهر عشق را …

          نمدونم چرا اینها رو گفتم ولی گویا لازم بود

          و لکن الله رمی

          والله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین

          بقول خدای حمید حنیف

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
        • -
          الهام رمضانپور گفته:
          مدت عضویت: 1394 روز

          سلااامممم سلاامممم سعیده نورااانی، ای فرشته نجات.

          عاقاااا کجایی دقیقاا کجایی

          سعیده ینی هرروز ایمیل چک میکنم که سعیده کامنت گذاشته بخونم روحم تازه بشه..میدیدم خبری نیست.امروز به ذهنم رسید روی یکی از کامنتات ، کامنت بذارم کجایی دختر ، ببین بیاا دلمون ترکبد چند وقته ما رو دگرگون نکردی.

          ببین وقتی ایمیل چک کردم و دو تا کامنت ازت اومده بود اصلاا بال در آوردم..سعیده قشنگمم سعیده شجاع برامون بنویس .

          یادته گفتی دوست داری به گسترش توحیدی جهان کمک کنی، خوب همینه دختر…داری کمک میکنی وقتی مینویسی.

          نمیدونی چند نفر مثل منو به قرآن هدایت کردی نمیدونی چقدر با تک تک جملاتت به خدا نزدیکترمون کردی…نمیدونی چقدرر حال ما رو توحیدی میکنی وقتی از الهامات خدا مینویسی..من و ما برو بچ سایت بی صبرانه منتظر ستاره قطبی منتظر اتفاقات شگفت انگیز زندگیت هستیم

          که الگومون بشی

          که حالمون خوب بشه

          که قوانین برامون ثابت بشه

          که بگیم خدای سعیده خدای ما هم هست

          کارگردانی خدا حرف نداره…مطمئنم ی روزی از ثروت و عشق بی نهایت میای مینویسی..سعیده دوستت دارممم و برات هرروز تجربه های خدایی رو آرزو میکنم.

          در پناه فرماروای کیهان باشی دوست خوبم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
          • -
            حمید امیری Maverick گفته:
            مدت عضویت: 1269 روز

            سلام و درود به شما خانم رمضانپور گرانقدر؛ امیدوارم در پناه رب العالمین حالتون خوب و مثبت و عالی باشه.

            زیر فایل «حجاب در قرآن» برام این کامنت رو نوشته بودین

            abasmanesh.com

            ولی گزینه پاسخ رو نداشت، دیگه گفتم اینجا براتون پاسخ بنویسم.

            وقتی محصولات تون رو چک کردم دیدم به لطف الهی تا قدم یازده رو کار کردین. و این خیلی تحسین برانگیزه.

            قبل از هر چیز بگم من خودم هنوز کارمند هستم و از شغل کارمندی جدا نشدم که بخوام در مسیر علایقم حرکت کنم. پس من اصلا فرد مناسبی نیستم، و صلاحیت اینو ندارم که شما رو راهنمایی کنم. از طرفی حتی توی دوازده قدم شما یک قدم از من جلوتر هستید.

            پیشنهاد میکنم کامنت های 6ماه یا یکسال گذشته خانم شهریاری رو دنبال کنید. مخصوصاً کامنت های اصلی شون (پاسخ ها به بچه ها رو تمرکز نذارید) به جواب سوالتون می‌رسید.

            من از خودم فقط میتونم یه مثال بزنم. من وقتی که تازه دوازده قدم رو شروع کرده بودم شرایط کاریم بسیار بسیار فشرده بود و همیشه سرمون شلوغ بود و هر هفته چندتا زنگ میخورد ، هر روز استندبای داشتیم و البته منم کلی وقت باقیمانده رو توی مجازی هدر میدادم. از وقتی دوازده قدم رو شروع کردم توی همون ایستگاه آتش‌نشانی ، با همون شغل با همون سمت شغلی ، اونقدر سرم خلوت شده که روزی چند ساعت فایل گوش میدم یا کامنت مینویسم یا توی سایت فعالم.

            من نه شغلم عوض شده نه محل کارم. همون آتش‌نشان ، همون شیفت همون ساعت کاری فقط باورهام تغییر کرده. حتی نمی‌دونم کدوم باورها چطوری تغییر کرده.

            اگه دارید دوازده قدم رو کار میکنید باید جواب بده.

            آیا توی محل کار خودتون کسی هست از شما حجم کاری کمتری داشته باشه. آیا در مورد دانشجو بودن لابلای زمان درس و دانشگاه هیچ زمان خالی ندارید؟ زمانی که از خونه تا محل کار میرید، یا توی مسیر دانشگاه هستین. توی زمانهای خالی ، روی 12 قدم تمرکز. بذارید قطعا جواب میده.

            حتی من قدم های اولی (فکر کنم تا 5) صحبتهای استاد رو توی دفتر مکتوب میکردم. بعد دیدم من بخاطر اینکه همش نگرانم زمان رو از دست بدم و برای نوشتن عجله میکنم، و همش استرس دارم و حالم بده، بیخیال نوشتن توی دفتر شدم. (نوشتن برای تأثیرگذاری بیشتره ، خب من بجای نوشتن ده بار بیشتر گوش میدم ، و نوشتن رو میذارم برای هر موقع شرایطشو داشته باشم) الان میشه که هر جلسه رو حداقل بالای 10-15 بار گوش میدم.

            اگه تمرکز بذارید روی دوازده قدم ، جهان عوامل حواس پرتی و اتلاف وقت رو از شما دور میکنه، خداوند به زمان شما برکت میده.

            اگه اهل تلویزیون و فضای مجازی هستید مخصوصاً اینستاگرام، پیشنهاد میکنم این دوتا بزرگوار رو حذف کنید. نمیگم کمش کنید نه مطلقاً حذف کنید. چند روز ذهن خودخوری می‌کنه بعدش متوجه میشید اصلا چرا تا الان از اینها استفاده می‌کردین، شما اصلا نیازی بهشون نداشتید.

            اینها چیزی بود که به ذهنم رسید خدمتتون بگم و هر چند تاکید میکنم من نمیتونم در مورد چیزی حرف بزنم که براش نتایج ندارم.

            اون حجم کاری بسیار بسیار زیادی که اینقدر کم شده و من بیشتر زمانم رو دارم فایل گوش میدم، اینو میتونم بگم، و شما فرکانس منو دریافت میکنید ، چون این نتیجه حاصل شده.

            کارمندی به شما باورهای محدود کننده میده ، ولی یه سوال رزاق و وهاب و غنی و کریم و رحیم صفت کیه؟؟

            همون کارها رو درست می‌کنه. چه ازش سوال بپرسید و چه درخواست کنید جوابتون رو میده.

            امیدوارم کامنتم براتون مفید بوده باشه.

            در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

            «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
            • -
              الهام رمضانپور گفته:
              مدت عضویت: 1394 روز

              سلام و درود آقای امیری عزیزم.

              از پاسخ کامل و جامع شما سپاسگزارم..ممنونم که برای پاسخ حتی چک کردید من چه محصولاتی رو خریدم..اره تلویزیون قطعه، اینستا رو چندین ساله حذف کردم..قدمها رو ی بار تا 11 رفتم ولی در شروع اشنایی من با استاد بود و من تشنه بودم قدم بعدی چیه..تند تند قدمها رو گوش میکردم و چون تکامل نداشتم فک میکردم بالاخره در یک قدم استاد کلید اصلی موفقیت رو میگه..در حالی کل بازی توحید و توکل و تمرکز بر نکات مثبت و احساس خوشبختی در لحظه است..من حتی احساس خوشبختی و سپاسگزاری از آنچه دارم روتازه دارم میفهمم…الان قدمها رو مجدد شروع کردم که با دقت بیشتر گوش کنم و کامنتا بخونم اما فرصتم کمه..اون تایم طلایی رو دوست دارم سپاسگزاری بنویسم و گاها یک ساعت طول میکشه..فایلها رو در مسیر دانشگاه بیشتر گوش میکنم..یه تایمی حتما برای قران میذارم روزانه…ولی خوب دلم میخواد روزی حداقل 4_5 ساعت کار کنم..همیشه از خدا توفیق زمان خالی میخوام..هدایت به شغلی که زمانم بیشتر خالی باشه..

              خداوند همه ما رو هدایت کنه.

              ازتون ممنون و سپاسگزارم برادر عزیز و توحیدی من

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          انسیه زمانی مهر گفته:
          مدت عضویت: 693 روز

          بسم الله الرحمن الرحیم

          سلام رب من خدای یکتای من

          دیشب گفتی سایت را مثل بک شخص محترم در نظر بگیر وبرایش نامه بنویس و امشب گفتی اینجا بنویس پس خودت زبانم شو برای آنچه که باید باشد

          سلام سعیده عزیزم هر وقت پیامی از شما دریافت میکنم منتظر یک معجزه معنوی در زندگیم بوده ام سعیدی عزیزم امروز به قدر درگیر نجوا بودم که نکند دارم راه را اشتباه میروم آخر اینجا انقدر همه چیزش ساده است که گاهی آدم نگران می‌شود نکند اشتباه میکنم

          سعیده عزیزم این سایت و کامنت هایش جدیدا برای من مثل یک شخصیت شده اند

          شخصیتی گرم و صمیمی مهربان وساده و پراز حس آزادی

          سعیده جان این سایت یک شخصیت دارد باید آن را شناخت و به آن احترام گذاشت من جدیدا متوجه شده ام که تمام اشیاء عالم برای خود شخصیتی دارند چون برای خدا ارزشمند هستند

          سایت عزیز و محترم شما مثل یک دریای مواج هستی که دورن شما پر از لولو مرجان است پراز نعمت و رحمت

          پس کدامین نعمت پروردگارتان را انکار می‌کنید

          دریای مهربان و عمیق وپراز انوار اللهی لطفا بهترین نعمات و کامنت های لولو گونه خود را به من ارزانی بدارید

          سعیده عزیزم کامنت شما دقیقا همان مرواریدی است که این دریای نعمت به من ارزانی میکند البته وقتی فشار ذهن زباد می‌شود و من را درگیر نجوا می‌کند

          استاد نازنینم استاد اللهی من سپاسگزارم به خاطر ایجاد این نعمت اللهی

          خدایا شکرت به خاطر این فرصت مغتنم واین رد پا دراین دریای رحمت

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
        • -
          اشرف پورعینی گفته:
          مدت عضویت: 793 روز

          بسم الله الرحمن الرحیم

          باسلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته عزیز وسلام خدمت شما دوست گرامی همکلاسی مهربون خانم شهریاری محترم

          قربونت برم خانم شهریاری

          رفتی جنوب دلم خیلی تنگتر شده برات انگار قبلنا نزدیکم بودی به خداوند متعال سپردمت امیدوارم این آووازه ی هنر تو جهانی باشه

          شما انسان بزرگی هستید که استاد عباس منش شما را به

          جهانیان هدیه داده یعنی

          هنرمندید شما خانم سعیده که من هر وقت کامنت شما رو میخوانم شما همه جوره هنرمندی میباره ازتون قربون اون خدای عزوجل برم کهمارو در جایی قرار داده که بهترین هارو ملاقات میکنیم

          سعیده ی عزیز استاد خسته نباشی دلاورشما به درسهای معلمت خوب گوش میدهی خوب عمل میکنی شما سزاوار تحسین هستید وخداوند هم شمارو تحسین میکنه عزیزم آخه منی که بیگانه ام باتو ولی انگاردلمرو باخودت بردی سعیده ی عزیزم خدای مهرگستر میخواد شمارو در جای جای خودش نشون بده به بندگان خودش تااز شما الهام بگیرند

          ولی اون نوشتهات اونقدربااین که رفتی قربت و نشستی روصندلی پادشاهیتوبی قرارم برات بااین همه حرف خلاصه بگم چه قدر خندیدم دختر شما از چارلی چاپلین هم بیشتر کمودین هستید یه روزی توی خون‌های همه ی مردم

          دیده میشی بااین هنرهایت سعیده ی ماه

          شما برای من الگو هستین ولی کار منو فقط خداوند میتونه آسان کنه

          از استاد عزیزم تشکر و قدردانی میکنم برای تربیت شاگردانی مثل شما واینجمله هامو با اشکام دارم مینویسم واز خانم مریم دانشمندشایسته که خییییلی

          زحمت میکشه تشکر میکنم وازخداوندمیخوام

          همه ی قشنگیهارو درانتظرتون قرار بده بزرگواران برای همه ی همکلاسیهام وبرای خودم

          سلامتی وسعادتمندی دنیا وآخرت راآرزومندم

          خداحافظ همگی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          لیلای افسانه ای گفته:
          مدت عضویت: 857 روز

          سلام به بانوی توحیدی عزیز

          سعیده جان می‌دونم که نیازی به تعریف نداری ولی واقعا انقد قشنگ می‌نویسی واز خدا حرف میزنی که آدم دوست داره فقط نگات کنه ببینه بعدش چی میشه

          سعیده جان به دوستی مثل شما خیلی احتیاج دارم،چقدر قوی هستی دختر دوستت دارم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        عاطفه گفته:
        مدت عضویت: 583 روز

        بسم الله الرحمن الرحیم

        به نام خداوندی که (بسیار بیش از درک و فهم ما) مهربان و بخشنده است.

        لاحَولَ وَ لا قُوَّهَ إِلّا بِالله

        هر دگرگونی و نیرویی، تنها به دست خدا است.

        سلام به حمید جان امیری برادر توحیدی و ارزشمندم و هر عزیزی که چشمان گرانبهایش را بر این مرقوم می لغزاند.

        من در این وادی مبهم و رازآلود هستی به دنبال فهمی از حقیقت نامیرای آفرینش کورمال کورمال دستم را به هر سو میکشم شاید دستم به دستگیره یا به چراغی بر بخورد و مرا از این بی تعادلی و ناهماهنگی از این تاریکی و جهل نجات دهد! تا مفری باشد و معنایی دقیق برای زندگیم. چه بسا درست به مثابه داستان فیل و تاریکی حضرت مولانا در این کنکاش ها و دست ساییدن ها گاهی دستم هم به پای فیل خورده و انگار کرده ام که چه ستون محکمی! و به به که یافتم! و چه و چه! حال آنکه سایت جناب استاد عباسمنش و آموزه های توحیدی ایشان همان پرتو نوری است که بر پیکر این فیل تابیده میشود. محتوای این سایت در این بحر مواج برای من حکم کشتی کروز اگر نداشته باشد حکم قایق هاکلبری فین را دارد که تن کوبیده از موج و از تک و تا افتاده ام را دمی بر روی آن می اندازم و نفسی چاق میکنم و دوباره در جستجوی آن عشق در دانه سر فرو میبرم و دست میسابم تا کجا سر برکنم! الله اعلم

        در حقیقتِ کشتی نوح بودن این سایت و آموزه های آن شکی نیست اما فرسنگها فاصله است بین حقیقت تا واقعیت! من به هزاران دلیل پیدا و پنهان هنوز گرفتار واقعیت ها و تحلیل ها و بندها و شرک ها و … هستم لذا عینیت ظرفی که آورده ام میشود همان قایق هاکلبری فین عزیز! که هرکه نان از عمل خویش خورد! هر چند که اعتراف میکنم در آغاز سایت برایم هیچ نبود و بعد تکه چوبی شد مثل همانی که در تایتانیک، جانِ رز عزیز را نجات داد تا … الان که قایقی شده به دست ملوانی کاربلد (هاکلبری جان را میگویم) و امید دارم که به زودی با گذر از کشتی کروز به کشتی نوح راه یابم و شاهد باشم که خداوند منِ مرده را زنده میکند. به این رسیده ام که این زنده شدن تدریجی است و باید روند و تکاملش را طی کند و البته امیدوار به تسریع آن به مدد کاتالیزورهایی که خداوند برایم مقدر میسازد.

        القصه اینکه آمدم بگویم حمید جان در این اوضاع و احوال که شرحش به قدر کفاف رفت شما اولین کسی بودید که من از طریق فعال کردن ایمیلم کامنت هایش را دنبال میکردم تا تسریع دهنده ام باشین در درک درست تری از این فیلِ در تاریکی! و حقیقتا که نور، نور می آورد! من با دنبال کردن شما با سعیده جان و رسول جان و سایر عزیزانی آشنا شدم که هر کدام از کامنت های طلایی و 5 ستاره شان میانبری است در کوتاه و تسهیل کردن این مسیر. عجب حالی و سیالیتی و پروازی که با خوانش هر کامنت نصیبم میشود! بارها استاد عباسمنش عزیزم و استاد شایسته گرامی به اهمیت کامنتهای شما عزیزان تاکید داشته و دارند و چقدر این پند دقیق و بجا و کارساز است.

        (در تایید صحبت شما در زمان نوشتن سطر به سطر این کامنت کسی در ذهنم بلند میگفت آخه اینا چیه نوشتی! پراکنده! بی ربط! وقت گیر! و من هر بار به ایشان گوشزد کردم که حضرت ادعا ساکت باش لطفا بذار دو کلمه با این آدم حسابیا اختلاط کنم که این عزیزان سخن از زبان من میگویند).

        بسیار متنعم و سپاسگزار خواهم بود اگر بدانم پیشنهاد شما و سایر عزیزان در خرید اولین محصول از سایت چه خواهد بود. آن محصولی که نرم و نازک بیش از همه به جانتان نشسته و در کلامتان پیداست.

        شما و همه عزیزان درخشان این سایت مانند ستاره ها که زینت بخش آسمان و راهنمای زمینیان هستن آذین این سایت آسمانی و راهنمای خاکیان افلاک طلبی چون من هستین.

        تمام جسم و جانتان را به خدا میسپارم در پناه الله یکتا روز به روز پالایش شده تر و به اصل نزدیک تر باشید و کامتان شیرین باشد از حمد و ثنای احد واحد.

        یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ

        آمین یا رب العالمین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
        • -
          سعیده شهریاری گفته:
          مدت عضویت: 1283 روز

          عاطفه ی عزیزم سلام

          خوندن دوباره ی کامنت شما شد،آخرین تمرین ستاره ی قطبی امشب من و انرژی مضاعفی به من داد برای نوشتن و تحسین کردن و فرستادن نور‌و عشق و مودت الله از روشنی قلبم برای توی نازنین

          دختر چطور انقدر خوب مینویسی؟چطور انقدر قشنگ با کلمات بازی میکنی؟بینظیر بود بینظیر …

          نمیدونی چقدر لذت بردم،درود الله بر این توانایی بی حد وحصرت…

          عاطفه جانم ازت سپاسگزارم که در کامنتت از من به نیکی یاد کردی…اینجاست که الله میفرمایند…فبما رحمه من الله لنت لهم… من کجا و این همه نور و عشق کجا …؟

          ازت سپاسگزارم رفیق غارحرای من

          برات نوشتم تا هم تحسینت کنم،هم ازت تشکر کنم و هم به عنوان کسی که از قعر جهنم خودش رو بالا کشید و‌تونست توی همین دنیا بوی بهشت رو احساس کنه بگم،دوره ای که من رو از جهنم خود ساخته نجات داد،دوره ی مقدس دوازده قدم بود که هنوز که هنوزه بعد از 2سال ونیم،وقتی بهش گوش میدم ازش درس های جدید میگیرم.

          ضمن اینکه من با دوازده قدم عاشق و‌دیوونه‌و‌سرگشته ی قرآن شدم،و‌این عشق رو حاضر نیستم با هیچ چیز عوضش کنم.

          امیدوارم کامنتی که با تبعیت از احساسم برات نوشتم،بنفیتی هم برات داشته باشه.

          دوستت دارم و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت.

          درپناه نورِ آسمون ها وزمین باشی همیشه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 55 رای:
          • -
            عاطفه گفته:
            مدت عضویت: 583 روز

            سلام به سعیده بانو جان

            اوقاتت سرشار از عشق و آرامش و شادی

            چه افتخاری بانو جان ممنون که تازه وارد نوازی کرده و رسم میزبانی و بزرگی را به جا آورده و بنده را مورد تفقد قرار دادین.

            در مورد تمرین ستاره قطبی شنیده ام ولی نمیدانم چطور تمرینیست انشالله که روزی به زودی من هم در این حال از شما یاد کنم.

            ممنون از تحسین و تشویق اشتیاق آورت عزیز دلم قطعا هر چه هست از لطف پروردگار یکتاست و الا من هیچ ندارم به جزء اظهار عجز و بندگی به درگاه آن کریم بنده نواز، من که مالک یک سلول از بدنم نیستم قطعا مالک این کلمات هم نیستم هر کداممان در هر چه که خوب به نظر می رسیم قطعا آینه دار اوصاف حق هستیم.

            شرط انصاف این بود که به ذکر نام زیبایت در کامنتی خطاب به عزیز دیگری بسنده نکرده و بی واسطه این عرض ارادت را به گوش علیه مخدره میرساندم از این بابت عذر تقصیر دارم.

            سعیده جانم من هم دارم عاشق قران میشوم شروع کرده ام به تفسیر و اواسط سوره مبارکه آل عمران هستم! همینقدر نوپا! و کو تا کوی یار!

            به مدد همه هدایت هایی که گرفته ام از جمله راهنمایی شما من هم از 12 قدم شروع خواهم کرد انشالله.

            خواهر جان همزمان که در حال نگارش این کامنت بودم نوتیفیکیشن تقویمم مرا از مناسبت امروز که “دحول الارض” هست مطلع کرد! اولین بار بود که این عنوان رو میشنیدم و در موردش کنجکاو شدم کامنت رو نیمه کاره رها کرده تا سر از مناسبت دحول الارض درآورم! طبق روایات دحوالارض برابر با بیست و پنجم ذیقعده، روزی است که آب‌ها کنار رفتند و فرش خاک از زمین کعبه، گسترش آغاز کرد.

            نازعات:30

            وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِکَ دَحَاهَا

            و زمین را بعد از این [مرحله] گستراند [جدایی از خورشید، و سرد و آماده شدن آن برای حیات].

            از امیر مومنان، امام علی علیه‌السلام روایت شده است که فرمودند: «نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست و پنجم ذیقعده بود.»

            سوای اینکه چقدر این تاریخ با حقیقت ماجرا همخوانی دارد یا شان نزول آن چه بوده که فرع قضیه است آنچه که برایم اصل آمد خود موضوع شگفت انگیز آیه است حال چه منظور پیدایش کره زمین باشد چه ظهور اولین خشکی در دل یک کره آبی!

            سعیده جان من نه اینکه قلم روان و خلاقانه ای داشته باشم واقعیت حداقل به چشم خودم که نمی آید (شاید از بس ذهنم پر از گنجینه های روان و سلیس و پر نغزی از اهل قلم است که مرقومات من در برابرشان مثال مشق شب طفلی تازه به مکتب رفته می نمایاند) علی ایحال با اینکه مالک چیزی نیستم اما دیده شدن و تحسین شدن همان هم برایم خوشایند و لذت بخش است! با اینکه حتی همین ودیعه الهی هم یک شبه حادث نشده و در پی تمرین و ممارستی متمادی حاصل آمده! حال تصور کن پروردگارمان، این عالم علم نیاموخته، این پدیدار کننده خلقت از عدم آن زمان که کره زمین را در آسمانها میغلتانده تا در این مدار مستقر کند یا آن زمان که خشکی را از دل آب (الله اکبر از این تضاد!) بیرون آورد به چه اندازه خود را مستحق حمد و ثنا میدانسته! و آیا هیچ دلیلی بالاتر و بهتر از این میتوان سراغ داشت که انسان را آفرید تا شکوه این خلقت را دریابد و به فراخور ثنا گو باشد! و آیا بشر در طول قرن ها از عهده این شکر به در آمده است! و یا خواهد آمد؟!

            الله اعلم

            سعیده جانم در خصوص مهاجرتت به کیش هم که حتما مبارک و میمون است این تجربه شخصی را به اختصار با شما به اشتراک بگذارم که من سال 96 بعد از اینکه در آزمون دکترا برای مصاحبه دعوت شده بودم در اقدامی به واقع انقلابی که بیشتر آن هم تحت اراده و کنترل من نبود و به نوعی تحت فشار عوامل بیرونی مجبور به تصمیم گیری شدم همه چیز را رها کردم و از شهرستان، از خانه امن پدری به تهران مهاجرت کردم و در کاری که هیچ ارتباطی با تحصیلاتی که عمرم را برایش داده بودم نداشت مشغول به کار شدم و هم زمان از صفر تحصیل در رشته جدیدی را آغاز کردم و … و چه رها کردن هایی را که تجربه نکردم! تمام بند ناف هایم را زدم و هر بار آنقدر درد میکشیدم که حتی برای اشک ریختن هم جایی نداشتم و مفرم شده بود زیر دوش حمام!! اما به لطف خدا امروز در جایگاهی هستم که کوچکترین رنجی از بابت آن همه رها کردن نمیبرم و اگر بارها این مسیر را برگردم حتما همین تصمیمات را خواهم گرفت (البته با تغییراتی جزئی جهت تسریع در دستیابی های) برای همین دقیقا شما رو در این نقطه ای که هستین درک میکنم چون آن را لمس و زندگی کرده ام و خوشحالم که با افتخار این نوید را به شما میدهم که آینده برای شما به روشنی نور هست و نور و نور انشالله.

            با تجدید سپاس بابت کامنت بسیار مفید و اثربخشت و با آرزوی رسیدن های توامان و خوشی های پی در پی برای شما و خانواده زیبایتان.

            در پناه لطف حق متنعم از نعمت های دنیوی و اخروی باشید و باشیم انشالله

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
        • -
          حمید امیری Maverick گفته:
          مدت عضویت: 1269 روز

          سلام و درود فراوان به شما خواهر بزرگوار و گرانقدر و بسیار ممنونم بخاطر کامنت ارزشمند تون. الهی که در پناه رب العالمین حالتون خوب و مثبت و عالی باشه.

          بسیار بسیار کامنت ارزشمند و بی نظیری بود و بینهایت تحسینتون می‌کنم. کاملاً مشخصه اهل مطالعه و ادبیات هستید. خدارو صد هزار مرتبه شکر.

          خداوند در سوره واقعه آیات 25-26 عباراتی بسیار لذت‌بخش رو به کار می‌بره : «لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِیمًا» ؛ «إِلَّا قِیلًا سَلَامًا سَلَامًا» (ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﻪ ﺳﺨﻦ ﺑﻴﻬﻮﺩﻩ ﺍﻱ ﻣﻰ ﺷﻨﻮﻧﺪ ، ﻧﻪ ﻛﻠﺎم ﮔﻨﺎﻩ ﺁﻟﻮﺩﻱ) ؛ (ﻣﮕﺮ ﺳﺨﻨﻲ ﻛﻪ ﺳﻠﺎم ﺍﺳﺖ ﻭ ﺳﻠﺎم) یکی از بشارتهایی که خداوند به اهل ایمان میده اینه که خداوند اونها رو در محیطی (بهشتی) عاری از هرگونه کلام گناه آلود قرار میده و هر آنچه دریافت میکنن کلامی توحیدی و زیبا و مثبته.

          چقدر شبیه میدونم این توصیف قرآن رو به کامنت های سراسر توحیدی سایت.

          چند روز پیش این رو توی کامنت برای یکی از دوستان نوشتم. فعالیت های اعضای خانواده توحیدی عباسمنش شباهت زیادی داره به نورون های مغزی ، همه با هم با رشته هایی از نور در ارتباط هستن و با این ارتباط بعنوان جزئی از یک کل به گسترش مفاهیم توحیدی کمک میکنن.

          اگه بخوام توصیه کنم با کدوم دوره های استاد شروع کنید شاید درست نباشه چون من نگاه خودم رو میگم ولی جریان هدایت هر شخصی رو به فراخور ویژگی های خودش و آمادگی ظرف وجودش هدایت می‌کنه. از خداوند بپرسید و ازش بخواین هدایتتون کنه کدوم دوره رو شروع کنید. (و مطمئن باشید خداوند بهتون پاسخ میده ، یه فایل یا یک نشانه یا یک کامنت یا یک آیه قرآن… خیلی شخصی بهتون خواهد گفت ؛ اونقدر شخصی بهتون میگه اگه یک پاسخ یکسان رو به ده نفر بده ممکنه هر کدومشون یه هدایت متفاوت ازش بگیرند ؛ فقط ویژگی هدایت اینه که آرامش بخشه، احساس اضطراب و عجله توش نیست)

          من ابتدای ورودم با کتاب های الکترونیکی شروع کردم. «چگونه فکر خدا را بخوانیم» و شش فصل کتاب «رویاهایی که رویا نیستند» ، لینکش رو براتون میذارم اینجا.

          abasmanesh.com

          پیشنهاد میکنم اگه خواستید دانلود کنید، پرینت کنید خیلی بهتر و موثر تر میتونید بخونید.

          و در ادامه فایلهای دانلودی رو زیاد میدیدم. روزی چند ساعت. نشانه های روزانه منو هدایت کرد به شروع دوره دوازده قدم ؛ یا بهتره بگم «گنجینه دوازده قدم» ؛ یکی از مهمترین قوانینی که استاد توی سایت بهمون آموزش میده قانون تکامل هست. اینکه یک شبه نمیشه تغییر کرد. تغییر باید آهسته و پیوسته باشه . همون چیزی که توی دوره دوازده قدم اجرا شده. دوره دوازده قدم خلاصه همه دوره هاست ، ثروت ، عزت نفس، لیاقت ، حتی قانون سلامتی ، هر قدمش کلی آموزش داره که خلاصه همه اونها حول مدار توحید میچرخه، هر قدم یه جلسه قرآنی داره، همینو بگم که اگر ده بار 12 قدم رو کار کنید بازم از نتایجش متعجب میشید. اینقدر آروم آروم تغییر میکنید که وقتی برمی‌گردید چکاپ فرکانسی قدم اول تون رو میخونید خودتون شگفت زده میشید که الله اکبر چطور ممکنه من اینقدر تغییر کرده باشم و خودم متوجه نشده باشم.

          تکامل دوره دوازده قدم باعث میشه خیلی ساده در مدار سایر دوره ها هم قرار بگیرید و به راحتی وارد پروفایل تون بشه. تهیه دوره ها هیچ ربطی به شرایط مالی شما نداره. اوایل همش میگفتم کاش شرایط مالی بهتری داشتم بتونم روانشناسی ثروت رو بخرم ولی هر چقدر بیشتر روی خودم کار کردم دیدم وقتی شما تکامل رو طی می‌کنی در مدار دریافت آگاهی ها قرار میگیرید و دوره ها دنبال تون میان. دوره ها سر راه شما قرار میگیرن و براحتی توی پروفایل تون میشینن.

          اینها تجربه شخصی من بود. هر کدوم از دوستان ماجرای خودشون رو بگن یه ماجرایی متفاوت رو خواهید شنید. خداوند خیلی شخصی هدایت می‌کنه‌.

          براتون از درگاه خداوند بینهایت نعمت و ثروت و آرامش و فراوانی رو درخواست میکنم. همواره شادکام و سلامت باشید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 43 رای:
          • -
            عاطفه گفته:
            مدت عضویت: 583 روز

            سلام سلام سلام با نور با شور با سور به شما برادر عزیز.

            ارزنده و ارزشمند شما هستین،

            که هر متنی از شما خوندم سبب غبطه خوردنم شد چون به حمد الله و المنه این قلم و تراوشات توحیدی و جانانه نشان از درونی عمیق و بارور و مومن دارد که از کوزه همان برون تراود که در اوست.

            ممنون از محبت وافری که به بنده داشتین همیشه شنیدن تحسین برای انسان در هر سطح و جایگاهی خوشاینده ولی شنیدن این تعاریف ذوقی مضاعف برام به همراه داشت چون از طرف کسی هست که کلامش با قران انس گرفته و عطرآگینه. این بوی خوش به مشام من هم رسید و مفرح ذات شد. سپاس و عشق برای خداوندی که اینچنین بندگان راهنما و صاحب نظری رو و سر راهم قرار میده.

            کامنتها رو با تاخیر دارم پاسخ میدم چون بسیار پر مشغله بودم و دوست داشتم با توجهی زیبنده شان این مکان پاسخ بدم. بار اولی که کامنت شما رو خوندم با اینکه آخر شب بود و چشمهام از خستگی باز نمیشد ولی همین که شروع به قرائت کردم حس شیرینی منو در برگرفت و باعث شد غلتی بزنم و دستم رو زیر چونه ام بذارم و بارها کامنت شما رو بخونم و تمام این مدت لبخند رو لبم باشه و اون لحظه عمیقا امیدوار بودم این موج مثبتی که ایجاد کردین با فرکانسی بسیار بسیار بالاتر به جان سبز شما بشینه انشالله

            به چه آیات شگفت انگیزی برای توصیف فضای سایت اشاره کردین قیاس دیالوگ های سایت به این آیات البته که بشارت دهنده و بسیار خوشاینده و انشالله که همینطور باشه اما از طرفی این قیاس وظیفه ما رو خطیرتر میکنه در سنجش کلام و حتی نیت پشت کلام که به سهولت برای عزیزان پیدا میشه! در اینکه مبادا این اعلام حضور و نظر، با این رقص تماشایی که بپا شده هماهنگ و در هارمونی نباشه و مهمتر از اون گیرنده های تربیت شده و حساس شاگردان ممتاز مکتب حضرت استاد این عدم توازن رو هر چند هم که ناچیز تمیز و تشخیص دهند! با این حال با توکل به خداوندی که بهترین وکیل در همه امور هست و ستار العیوب براتون مینویسم امیدوارم که اگر غل و غشی هم هست که حتما هست با نوشتن این کلمات پاک و شسته بشه و صاف و پاکیزه به گوش جان شما برسد.

            هم اسم برادرم هستین حمید جان و برایم برادری کردی که البته به جز این هم انتظار نمیرفت.

            با حوصله، دقت، دلسوزی، شفقت و عملی و کاربردی برایم نوشتین ک بی نهایت و با مهر سپاسگزارم.

            12 قدم! نه یک قدم یا دو قدم! 12 قدم پی در پی! 12 مرحله! 12 شهر عباسمنش! چه اسم با مسمایی نه؟! برای چندمین بار هست چه با کمک نشانه چه با تحلیل به این دوره میرسم! و حتما بی دلیل نیست که سعیده جانم هم به این دوره اشاره کردن و در یکی از فایل های به گمانم سفرنامه مریم بانو جان هم 12 قدم رو پیشنهاد دادن! به مدد یاری رب تردید و دو دلی رو کنار میزنم و با ذکر بسم الله الرحمن الرحیم که هست کلید در گنج حکیم اولین قدم رو برمیدارم و قدم اول رو با اعتماد خریداری میکنم مخصوصا که فایل نشانه ای که با راهنمایی شما از سایت گرفتم من رو به فایل “الگو برداری از افراد موفق” قسمت 1 راهنمایی کرد! نمیگم باورتون نمیشه چون حتما بارها و بارها از طریق فایل نشانه به هدایت های صریح و آشکاری هدایت شدین! ولی برای من واقعا این هدایت ها باور نکردنیه! و هر بار شگفت زده میشم و انگشت به دهن که چطور میشه حتی با عنوان یک فایل هم پاسخ هدایتت رو به روشنی دریافت کنی! حمید جان فایل هدایتم داره مستقیم میگه از افراد موفق الگو بگیر! الله اکبر! شما رو داره میگه سعیده جان رو داره میگه! من الان چی باید بگم به جز یه چشششم غرا و استاد پسند!

            گوشزد خرید کتابها هم چقدر به جا بود! قبول دارید که نسبت به دورهها، کتاب ها نمیگم که مغفول ماندن اما کمتر دیده شدن یا شاید من کمتر ازشون شنیده باشم! چه حیف! و این نکته که پرینت بگیرم! تجربه خواندن تعداد زیادی کتاب چاپی و الکترونیک و یا شنیدن کتاب صوتی مرا هم به این نقطه اشتراک با شما رسونده که اگر فهم دقیق تری رو جویا بشیم باید از کتب چاپی استفاده کنیم! علت علمیش رو نمیدونم ولی به شخصه در دست گرفتن کتاب، بوییدنش و گاهی بوسیدنش! خط کشیدن ها و هایلات کردن ها و تاریخ زدن ها و گاهی چیزکی به ظاهر بی ربط در گوشه کناری یادداشت کردن و …. برام به شدت دلرباست و شاید همین لذات درک از مطلب رو هم بالاتر میبره! الله اعلم

            به تکرار از اینکه تجربیات گرانبهاتون رو در اختیار بنده گذاشتین بی اندازه قدردان و سپاسگزارم انشالله که شکر نعمت به جا بیارم و استفاده کنم. از جنس شما برای همه ما بیش باد.

            حسن ختام این کامنت هم باشد تقدیم شهدی نوشین از حضرت مولانا که برازنده محفلی است که استاد عباسمنش بی نظیر با این شکوه و تجلی گرد هم آورده اند.

            این چه مجلس چه بهشت این چه مقام است اینجا

            عمر باقی رخ ساقی لب جام است اینجا

            دولتی کز همه بگذشت ازین درنگذشت

            شادئی کز همه بگریخت غلام است اینجا

            چون در آیی به طربخانه ما با غم دل

            همه گویند مخور غم که حرام است اینجا

            ما ورای فلکیم از بر ما گر بروی

            برو آهسته که جام و لب بام است اینجا

            نیست در مجلس ما پیشگه و صف نعال

            شاه و درویش ندانند کدام است اینجا

            چو صف عود همه سوخته و گرم رویم

            بجز از زاهد افسرده که خام است اینجا

            چند پرسی چه مقام است کمال اینکه تراست

            این مقامی که نه منزل نه مقام است اینجا

            یا حق

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
            • -
              لیلای افسانه ای گفته:
              مدت عضویت: 857 روز

              سلام عاطفه جان چقدر زیبا می‌نویسی ،براتون امتیاز دادم اما کاش ستاره هایش بیشتر بود بیشتر میدادم واسه همین دلم خواست بیشتر تبریک و تحسین براتون بفرستم ،این مسیر خیلی عالیه داشتن دوستانی مثل شما خیلی عالیه من از خدا دوستان خوب و عالی خواستم امیدوارم بفهمم ودرک کنم،خلاصه شما هم از کسانی هستین که دوستدارم همیشه نگاهتون کنم،

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          جواد یوسفی گفته:
          مدت عضویت: 2734 روز

          سلام و درودی بیکران به خدمت آن خواهر مسمّا به عاطفت و مهر

          مراتب تقدیر اخویتان در تحسین نوشتار مکتوب و مرسوله بی نقصتان در منور کردن دیدگانمان به نور ایزدی پذیرا باشید و اما بعد

          اگر احوالات سایر اعضای خانواده را جویا گردید کماکان در این رودخانه خروشان قوطه وریم و هر از گاهی قلوپی از این آب را بر خود حلال کرده و با سطل و تور و سبد آبکش و آستر و توری مرغی حتی ، در حال برداشت آب از این خوان نعمت هستیم غافل از اینکه خود بودن در این رودخانه نعمتی است که تا قطعی اینترنتمان و یا در جایی بی آنتن ماندن قدر ندانیم همچنان که ماهی

          اما

          شهید شریعتی چنین گفت در کتاب کویرش که دوست داشتن بمعنای شنا کردن است و عشق فنا شدن

          و البته طعم شنا کردن خوشتر بوَد

          به زعم من

          نقل به مضمون

          و چه بسیارند حسرتهایی که در از دست دادن لذتهای کوچک در حسرت رسیدن به لذتهای بزرگ بر قلبمان روان شده است

          اما

          کامنتی نوشتم در پاسخ به خواهر مهاجرم بخوانید و ادامه دهید و آب زنید راه را تا اینکه خود راه بگویدت که چون باید رفت …

          و السلام علی عبادالله الصالحین

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
          • -
            عاطفه گفته:
            مدت عضویت: 583 روز

            سلام و تحیات وافره بنده رو هم شما پذیرا باشید جناب جواد خان یوسفی عزیز

            به راستی که حضور خلوت انس است اینجا و دوستان روشن ضمیری چون شما همگی جمعند.

            چه تعبیر خوشی از این بحر مواج داشتین چه بجا و نیکو! چقدر ذهنیت من رو این کلام تغییر داد به راستی که برداشت من از آن دریا کجا و دریافت شما از این بحر کجا! احسنت که حیلت رها کرده و از عاشقانیان. جواد عزیز این تعبیر و تفسیر نشان میدهد که چقدر جای کار دارم! منو بسیار به فکر فرو بردید اما با اعتماد به الطاف آن کارساز بنده نواز، گوش هوش به پیغام اهل رازی (استاد و مفاخری که شما باشین) میسپارم و سبک و رها و بدور از هر چرایی و چگونگی، مقاومت نمیکنم و جاری میشوم.

            به چه نقل جانانه ای هم مرا متذکر شده اید!!!

            جواد عزیز برادر ستودنی من کامنتتان درس ها بسیاری برای من داشت آنقدر که باید ساعتها و روزها بر روی بازپروریم کند و کاو کنم تا بتوانم پاسخ درخوری ارائه دهم! همینقدر بدانید که یکی از پاشنه آشیل های مرا به درستی نشانه رفتید که نشان از تسلط شما به این موضوعات و مباحث دارد! واقعا کلمه کم میاورم در وصف حالم از خواندن کامنتتان! یک جور حس عجیب از مواجه شدن با خود!

            سپاس از یاری و مددی که رساندین و چراغی که برافروختید.

            در پناه راهنمای باقی همیشه دستگیر و یاری رسان باشید دوست بسیار خوب من.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          رسول خانکی گفته:
          مدت عضویت: 1117 روز

          هود

          وَلِلَّهِ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَکَّلْ عَلَیْهِ وَمَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

          ﻧﻬﺎﻥ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺳﻴﻄﺮﻩ ﺩﺍﻧﺶ ﺧﺪﺍﺳﺖ ، ﻫﻤﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻩ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ; ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻨﺪﮔﻲ ﻛﻦ ﻭ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺗﻮﻛﻞ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ، ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﻫﻴﺪ ، ﺑﻲ ﺧﺒﺮ ﻧﻴﺴﺖ .(١٢٣)

          سلام و درود به عاطفه عزیز

          دوست الهی و همفرکانسی

          امیدوارم که در حال خوش معنوی و نور الله یکتا و بندگی خداوند وهاب باشی

          وای چقدر وقتی پروفایِت را دیدم ذوق کردم از اینکه وارد دوره بینهایت مقدس و این گنجینه عظیم شدی

          عاطفه عزیزم

          بعد از یکسال و 9 ماه از خرید دوره مقدس 12 قدم هنوز این نفس توحیدی استاد جان تازه ای در این کالبد و وجودم تزریق میکنه و نیاز دارم تا ابد این آگاهی هارا جرعه جرعه نوش جانم کنم.

          کاملا فایلهای استاد عزیزم فرکانسی هستند و هر بار یه چیز جدیدی ازشون یاد میگیرم

          مخصوصا جلسه های قرآنی که

          منو به شخصه مدهوش میکنه.

          بسیار بسیار تبریک میگم به شما خواهر عزیز و بزرگوارم.

          امیدوارم با ورود به این دوره بینظیر بهترینها را تجربه کنی.

          مطمئن هستم سال بعد وقتی چکاپ فرکانسی را می‌بینی کاملا متعجب میشی از این همه تغییر

          از ورود این همه نعمت و برکت تو زندگیت

          و چقدر این بها پرداختن برات ارزشمنده

          و یه ورژن جدید از شما ارائه میده.

          بهترینها را برات ارزومی‌کنم.

          درود بر شما.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          جمال خسروی گفته:
          مدت عضویت: 1270 روز

          سلام عاطفه جان

          سلام وصد سلام

          مطالعه کردم ودوباره از اول خوندم

          وگفتم خدایا برای این زیبا بانوی ایرانی چه بگویم

          چه‌ نبویسم .

          فقط گفت بگو قربونت برم خیلی جملات نابی کناردهم چیدی چیدن جملاتت عالی بود .تخسینت میکنم

          قابل تحسین بود

          سپاسگذارم هستی بودنت زیباست مایه آرامشی

          سپاسگذارم هستی ومکتوب میکنی ….

          سپاس بیکران

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          • -
            عاطفه گفته:
            مدت عضویت: 583 روز

            سلام به شما دوست نازنین و پر مهرم

            انشالله که همواره آینه دار جمال خسرو خوبان باشید.

            سپاسگزارم از محبتی که بی دریغ بر من روا داشتید.

            بر عاشقان فریضه بود جست و جوی دوست

            بر روی و سر چو سیل دوان تا بجوی دوست

            خود اوست جمله طالب و ما همچو سایه ها

            ای گفت و گوی ما همگی گفت و گوی دوست

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        لیلی اسفندیاری گفته:
        مدت عضویت: 1858 روز

        سلام حمیدخان عزیزمون.

        امیدوارم حال دلتون عاااالی باشه .

        آقا باز شما یه نکته طلایی گفتید و حال من دگرگون شد .

        صبح کامنتهای سعیده جانم را داشتم میخوندم در همین فایل ….

        وااای خدایا پاشنه آشیل لعنتی قدیمیم آمد سراغم : مقایسه مقایسه مقایسه مقایسه نتایج خودم با اعضای سایت و الخصوص خانمها

        حالم داغون شد با اینکه از وقتی که خیلی متعهدانه دوره نازنین کشف قوانین زندگی رو شروع کردم خداییش حالم هر روز بهتر از روز قبله . این دوره استاد جانمون بینظیره بینظیر و مثل روز برام روشنه که نتایج فوق العاده ای قراره ازش دربیارم . به خدای قدرتمند مهربانم قسم مثل روز برام روشنه

        و کامنت شما در جواب به سعیده جان گلم دوست عملگرای توحیدی زیبای ماهم:

        ” ذهن همینه، لحظه ای از نجوا کردن دست برنمیداره، ولی شکر به درگاه خدایی که هر بار ولوم صدای خودش رو بالاتر میبره و نور تصویر خودش رو بیشتر می‌کنه. ”

        بدون شک این قسمت رو برای منم نوشتید . بدون شک . چون حالم خیلی خیلی خوب شد و دوباره لبخند به لبم برگشت .خیلی خیلی ازتون ممنونم برادر گلم.

        اوههههه من به کمک خدا دوتایی اینقدر تغییر و موفقیت و استقامت و نتیجه و صبر و مهربانی و درایت داشتم که ذهن بی انصافم رو میشه راحت ساکت کنم.

        خیلی دلم خواست با کلمه ها ازتون تشکر کنم نه فقط ستاره ها .

        مراقب خودتون و خوبی هاتون باشید . در پناه خدای مهربان قدرتمند

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
        • -
          حمید امیری Maverick گفته:
          مدت عضویت: 1269 روز

          بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

          «وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَهَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ ۚ وَرِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَأَبْقَىٰ» (طه 131)

          ——————————————————

          سلام و درود فراوان به شما خواهر بزرگوارم. الهی که حال دلتون عالی و مثبت باشه و در هر لحظه به خداوند متصل باشید.

          ممنونم بخاطر کامنت ارزشمند تون ، خیلی عالی بود ، مخصوصاً توجه به پاشنه آشیل مقایسه؛ مقایسه کردن تقریباً یکی از قوی ترین پاشنه های آشیل تمام مردم جهانه، مردم در موارد بسیاری خودشون رو مقایسه میکنن ، استاد عباس منش توی دوره احساس لیاقت مفصل در مورد این موضوع صحبت میکنه ولی تاکید هم می‌کنه که حتی خود استاد عباس منش هم با این همه موفقیت و نتایج طلایی داره روی این موضوع روی خودش کار می‌کنه. حتی توی قرآن چند بار به پیامبر گفته شده چشم به نعمتهای دیگران ننداز که ما توی زندگی چی بهشون عطا کردیم. یکبار توی سوره طه و یکبار توی آیه 88 حجر. ما توی هر زمینه ای توی موضوع مقایسه خوب عمل کنیم توی یه موضوع دیگه ممکنه خودمون رو مقایسه کنیم. مقایسه در ظاهر و جذابیت، مدل ماشین و خونه ، میزان موفقیت ،میزان محبوبیت و شهرت ، میزان علم و دانش ، میزان تلاش ، نوع روابط و و و هزاران موضوع دیگه. شاید مثلا من توی زمینه ظاهر خودم رو با کسی مقایسه نکنم ولی توی روابط مقایسه کنم. یا توی روابط اکی باشم توی شرایط مالی مقایسه کنم. اونجا استاد خیلی عالی توضیح میده که مقایسه حتی باعث انگیزه آدم برای تلاش هم بشه بازم مخرب و آسیبزاست چون این انگیزه انگیزه مثبت نیست. ما ممکنه خودمون رو با افراد بهتر از خودمون مقایسه کنیم و افسرده بشیم، یا با افراد پایین تر از خودمون (توی اون موضوع) که مغرور بشیم و بازم دست از رشد و تلاش برداریم.

          بهترین حالت مقایسه ، مقایسه الان خودمونه ، با دیروز مون، با گذشته مون. همین که بهتر شدیم همین که رشد کردیم این بهترین خبره.

          این موضوع مقایسه نکردن اونقدر می‌تونه مهم باشه که اگر این آیه قرآن (131 طه) رو بررسی کنیم، حتی از وجه مقایسه میشه بهش نگاه کرد و تحلیلش کرد، که این کار چقدر فرکانس آدم رو از شکرگزاری به سمت کفران نعمت می‌بره.

          من خودم بشدت توی این زمینه پاشنه آشیل دارم.

          اگه برگردم خودمو با گذشته داغونم مقایسه کنم بارها و بارها میتونم شکرگزاری کنم بخاطر اون همه تغییر مثبت، ولی وقتی خودمو با بقیه مقایسه میکنم فقط باعث فرکانس و احساس منفی میشه.

          اگه به همین آیه ابتدای کامنت هم نگاه کنید خداوند به پیامبر (و در واقع به همه ما) تذکر میده که نگاهتون رو از بیرون بردارید و برگردید به خودتون. این عبارت «وَرِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَأَبْقَىٰ» عملاً داره اشاره می‌کنه به نعمتهایی که توی زندگی خودمون ازش بهرمند هستیم. چیزی که همین الان آلردی توی زندگیمون موجوده و ما ازش غافلیم و شکرگزارش نیستیم.

          (این صحبت‌هایی رو توی کامنت برای شما نوشتم ، باور کنید من خودم اونی هستم که تشنه این صحبتهاست، من خودم نیاز دارم بنویسم و تکرار کنم، تا بیشتر یاد بگیرم؛ این کامنت ها دفتر مشق منه ، بینهایت مشتاقم خودم بهتر و بهتر بشم و اصلا قصد ندارم بقول استاد بلندگو دست بگیرم و اینا رو بگم ولی بهش عمل نکنم. بینهایت مشتاقم این آگاهی ها باورهای غالب ذهنم بشه و توی عمل و رفتار من بشینه)

          ——————————————————

          در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

          «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      حمید معدندار گفته:
      مدت عضویت: 990 روز

      به نام الله یکتا

      سلام به خانم شهریاری گرامی

      اول این رو بگم :دم شما گرم واقعا لذت بردم ، واقعا تحسینتون میکنم بابت شجاعتی که دارید ، بابت کنترل ذهنی که دارید ، بابت قدمهایی که برداشتید ، بابت ارتباط خوبی که با خدا برقرار کردید همه و همه این کارهایی که انجام دادید و تغییراتی که در خودتون بوجود آوردید عااالی بودن و تبریک میگم بهتون و براتون بهترین ها رو از خداوند میطلبم.

      بریم سراغ کامنت فوق العاده تون و برداشتهای من از این کامنت:

      چه احساسی دارم با این کامنت ، باورتون نمیشه که الان یچیزی ته دلم گفت برو تو سایت و یه نگاهی به کامنتای این فایل بنداز ، همینطور که داشتم چک میکردم اسم شما رو دیدم و از اونجایی که خیلی وقته میبینم که نتایج خوبی گرفتید و جزو بچه های فعال سایت هستید خدا هدایتم کرد به خوندن این کامنت پر از توحید شما

      یعنی خدا میخواد بهم بگه حمید حرکت کن ، شروع کن ، نترس من پشتتم

      چند روز قبل اتفاق جدیدی برام افتاد و یه جورایی هم به موضوع این فایل ربط داشت هم به موضوع توحید مرتبط بود رو بصورت کامنت نوشتم و باز خداوند هدایتم کرد که بگه داستان اصلی یه چیزه که باید روش کار کنی و بهتر بشی و اونم توحید و ایمان و توکل به خداونده ، انگار داره هر روز نشونه هاش رو میفرسته که همین رو بگه ، واااای خدایا ازت متشکرم

      خانم شهریاری عزیر انقدر خوب نوشتی و خوب عمل کردی که مات و مبهوت موندم مخصوصا اون آیه هایی که آوردید و برداشت خودتون از اون آیه ها و گفتگوی ذهنی تون خیلی تاثیر گزاره

      این قسمت :

      أَلَمْ یَرَوْا إِلَى الطَّیْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِی جَوِّ السَّمَاءِ مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ ۗ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ

      آیا به پرندگان که در فضای آسمان، رام و مسخّر [فرمان او] هستند، ننگریستید که آنها را [از سقوط به زمین] جز خدا نگه نمی دارد؛ یقیناً در آن [وصفی که پرندگان دارند] نشانه هایی [بر توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] ست برای گروهی که ایمان دارند.

      و البته این برداشتی که از سخن خداوند داشتید و بصورت گفتگو ذهنی با خودتون انجام دادید بهترین قسمتش بود و من رو کلی به فکر فرو برد:

      الله ای که تک به تک پرنده هارو از سقوط نجات میده،آیا اشرف مخلوقاتش رو تنها میزاره؟

      وای بر من اگر جایی از حرکت بایستم و نگرانی ها و اضطراب ها من رو از پیشرفت بازنگهداره …

      وای بر من اگر پا به پای آهنگ هدایت جهان ،پیش نرم و با بند های مخفی شرک،پاهام رو ببندم و در راه رسیدن به الله جهاد نکنم …

      دارم به خودم میگم آره قانون همینه باید مثال بیاری از قرآن ، در موردش با خودت حرف بزنی تا هم برای ذهنت منطقی بشه هم نجواهای ذهنت رو آروم کنی

      اما از اونجایی که انسان فراموش کاره و هنوز باور و یقین پیدا نکرده که تنها راهش همینه و اینه که جواب میده ، همین الگوهاست که منطقی میکنه و ببین طی یکی دو سال گذشته که با سایت آشنا شدی و رو خودت کار میکنی ، ورودی هات رو کنترل میکنی ، فیلم ، سریال ، اخبار رو نگاه نمیکینی مگر اینکه فیلمی رو بشناسی که باورهای مناسبی داشته باشه و باز با مردم بحث نمیکنی و به بدبختی ، گرانی و….توجه نمیکنی در عوض داری به چیزایی که دوست داری داشته باشی توجه میکنی و رو باورهای قدرتمند کننده کار میکنی ، احساست رو خوب نگه میداری و ذهنت رو کنترل میکنی ، یسری اتفاقات تغییر کرده و خوب شده ولی تو مسائل مالی پس چرا نتایج اونقدر تغییر نمیکنه

      آره مشکل همینجاست ترس شِرک و نداشتن توکل به الله وهّاب ، نگرانی از آینده و غم وناراحتی و احساس بد از گذشته ( لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ)

      یعنی اونجایی که باید قدم برداری و شجاعت نشون بدی هزار تا فکر میاد که نکنه نشه ، نکنه مسیرم اشتباه باشه نکنه متضرر شم ، نکنه مشتری نیاد و ….

      این رفتارها یعنی اینکه حمید به اندازه کافی خداوند رو نشناختی و روی خدا حساب نمیکنی و میخوای همه کارها رو با عقل خودت انجام بدی و نمیخوای که خداوند کمکت کنه ، در اصل به زبون میاری ولی باور قلبی و یقین نداری چون اگر باور داشتی ناراحت ، نگران نمیشدی ، احساست بد نمیشد ، دودل نمیشدی و ترسها تو رو در بر نمیگرفت و اینها تماما شِرک و شِرک والسّلام

      خانم شهریاری از شما ممنونم بابت این کامنت خوبتون که کلی درس برای من داشت و اما من یاد گرفتم که چطور از آیات قرآن درس بگیرم و با خودم صحبت کنم ، با توکل به خداوند ذهنم رو آرام کنم و قدم بردارم ، عمل کنم ، حرکت کنم با توکل به خداوند .

      این کامنت رو اینجا نوشتم تا هم تعهدی برای خودم ایجاد کنم هم رد پایی باشه از خودم که هر وقت برگشتم به اینجا ببینم که چقدر تغییر کردم و چقدر عمل گرا بودم

      از خداوند میخوام که همیشه هدایتمون کنه ، اول خودم رو هدایت کنه ، که بیشتر توکل کنیم بهش و حضورش رو بیشتر احساس کنیم و فقط وفقط از خودش کمک بخوایم و بتونیم تو مسیری که داریم هدایت میشیم شجاعت به خرج بدیم و قدم برداریم با این باور که من قدم برمیدارم و خداوند برکت میده ، هدایتم میکنه ، درها رو باز میکنه برام ، خداوند همیشه حامی وپشتیبان منه

      در پناه حق موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      سید مصطفی حسینی گفته:
      مدت عضویت: 1720 روز

      سلام سعیده خانم عزیز

      امیدوارم حال دلت عالی باشه

      امروز از خدا هدایت خواستم منو صاف آورد سر کامنت شما

      کامنت توحیدی که خدا داشت باهم حرف میزد می‌خوام خونه بخرم با دوستانم صحبت میکنم مضطرب میشم با خوندن کامنت شما آروم شدم جنس کلامتون خداییه

      خدا در زمان مناسبش من رو هدایت می‌کنه همون طور که قبلاً هم در شرایط سخت تر دست منو گرفته

      یاد منتقلی خودم افتادم از جنوب به خراسان بزرگ واون موقع برای خونه باید میومدم خودم رو معرفی میکردم خونه میگرفتم بعد خانواده رو می‌آوردم که یک ماه زمان میبرد روال این بود همه دوستان همکاران این کار رو میکردند

      طوری شد که عشقم ام توی دیوار خونه پیدا کر قرار شد دوست من که سال پیش منتقل اون شهر بود بره خونه روببینه که انجام شد دوستم رفت خونه رو دید و مبلغ بیعانه رو ریختم وقرارداد بسته شد تا وسایل رو ببریم والباقی مبلغ رو پرداخت کنیم کارها برام آسون انجام شد

      تصور میکردم که خونه گرفتم وپشت سر ماشین اسباب کشی تا یه مسیری باهاش میرم خونه ای که تمیزو روبراهه همه چیز از قبل مهیا شده بود خدایه که کارها رو انجام میده باید روی دوش خدا بشینم که کارهام آسون انجام بشه

      گفتید دارید می‌رید کیش جنوب ایران پیش مردمان خونگرم جنوب،که فوق العاده هستند خاک جنوب گرمه وپاگیر میشید

      چند سالی تو جنوب ایران زندگی کردم مردمان خونگرم ونازنینی داره امیدوارم موفق باشید براتون بهترین ها رو آرزو میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      منیژه حکیمیان گفته:
      مدت عضویت: 940 روز

      سلام خواهر توحیدی من

      خدا قوت از این همه تلاشت واقعا تحسینت میکنم که از کار پرستاری بیرون آمدی ووارد مسیر جدیدی شدی مشیری که در آن آزادی زمانی ومکانی ومالی دارید

      من هم مثل شما کارمند دانشگاه علوم پزشکی هستم در آزمایشگاه کار میکنم

      بارها به خودم میگم این همه سال کار کردی از خوابت از وقتت از تفریحت گذشتی یه مسافرت میخوای بری تا جایگزین نباشه اجازه نداری بری بیا الان یه تصمیم محکم بگیر ودست به کاری بزن که برایت آزادی از هر نظر داشته باشه ولی امان از این ترس که در وجودم رخنه میکنه که حالا میخوای چه کاری انجام بدهی 22 ساله کارت آزمایشگاه بوده چه هنری داری چه ایده ای داری واین نجواها مرا متوقف میکنه برای همین شجاعتت را تحسین میکنم اینکه تصمیم گرفتی وبهش عمل کردی

      هر روز از خدا میخوام یه ایده ای بهم الهام کنه تا بتونم علاقه ام را پیدا کنم وبا شجاعت پا در راه بگذارم

      سعیده عزیز اطمینان دارم در مسیر جدیدت روز به روز موفق تر میشوی وبا مهاجرتی که انجام داده ای وبر ترسها وشک هایت غلبه کرده ای خداوند هادی هر لحظه هدایتت می‌کند وخدای وهاب ورزاق بهترین روزی ها را نصیبت می‌کند

      از صمیم قلب برایت موفقیت روز افزون خواستارم خودت و دخترهای گلت را به دستان قدرتمند خداوند می‌سپارم در پناه حق باشید

      بیا وباز هم از نتایج عالیت برایمان بگو

      خیلی خیلی دوستت دارم خواهر مهاجرم

      بوس به کلت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    اسداله زرگوشی گفته:
    مدت عضویت: 1268 روز

    به نام رب العالمین

    سلام و درود خداوند بر استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه عزیزانم

    «نپذیرفتن شرایط موجود»

    ممنون و سپاسگذارم از استاد گرانقدر و مریم جان بابت تهیه این فایل زیبا و این الگوی مناسبی که بهمون معرفی کردن. اومدن این فایل روی سایت برایم سورپرایز بود و هم تیک خوردن همزمان دو تا از خواسته هام در تمرین ستاره قطبی! امروز تو تمرین ستاره قطبی از خداوند درخواست کرده بودم که هدیه ای رو بمن بده که در همین لحظه که دارم این کامنت رو مینویسم خداوند گفت اینم هدیه ات! درخواست دیگه ام این بود که نشانه ای نشونم بده از ثروت و موضوع این فایل هم در مورد ساختن ثروت بود!

    استاد نوشتن این جملات این کلامتون رو تو ذهنم مرور کرد که: خداوند از بی نهایت طریق ما رو به خواسته هامون می رسونه و من الان پشت میز کارم نشستم و یبار به این فایل ارزشمند گوش دادم و دو خواسته من همزمان اجابت شده! آیا صبح که داشتم این خواسته ها رو می نوشتم، می تونستم تصور کنم که در همین اولین ساعات و اونهم در حالی که در محل کارمم این خواسته ها اجابت خواهد شد؟ برای همینست که همیشه تاکید می کنید به چگونگی اجابت خواسته هایمان فکر نکنیم و فقط نقطه پایانی رو تجسم کنیم زیرا خداوند از بی نهایت راه دارد همزمانی ها را انجام می دهد تا ما به خواسته هایمان برسیم.

    جمله کلیدی که در صحبت هاتون گفتید و چراغی در ذهن من روشن کرد و تصمیم گرفتم راجع بهش بنویسم نپذیرفتن شرایط موجود بود. این جمله رو من با پوست و استخوانم درک کردم و در زندگیم تجربه کرده ام. باور قدرتمندکننده دیگه ای که زندگی به من آموخته است اینست که هیچوقت تلاشهای ما هدر نمی رود، هرگز! و تجربه ای که میخواهم بیان کنم این دو باور رو تائید می کنند.

    ………………………………………………………………………………………………………………………………………

    توی کامنت های دوره احساس لیاقت به شرایطی که در دوران نوجوانی و تحصیلیم داشتم، اشاره کرده ام. دوره کارشناسی رو من رشته حسابداری خوندم در دانشگاه پیام نور. اصلا شور و ذوقی برای رفتن به این دانشگاه نداشتم و تنها گزینه من برای تعویق انداختن خدمت سربازی بود. روز اولی که رفتم ثبت نام کردم همه قیافه ها و ادم هایی که می دیدم تفاوت سنی بالایی با من داشتند و هنگام اتمام مراحل ثبت نام گفتند که ترم اول رو دانشگاه براتون انتخاب واحد کرده و اینها واحدهای ترم اولتون هستند. برگه رو که نگاه کردم دیدم 14 واحد ارائه شده و نصف واحدها هم پیش هستند و عملا 7 واحد رو داشتیم. از مسئول آموزش سوال کردم نمیشه واحدهای بیشتری بگیرم. گفتند نه سقف واحد دانشگاه همینه! در همین حین یه آقایی که مشخص بود دانشجوی ترم های بالاست از پشت سر با کنایه بهم گفت: عجله نکن تا 7 سال اینجایی! خیلی به غرورم که خدشه دار هم شده بود برخورد و همون لحظه تو دلم گفتم یا میمیرم یا 8 ترمه تموم میکنم. این در حالی بود که بعدها متوجه شدم بعلت نوع آموزش و سخت بودن درسها و نحوه آزمون و نمره دهی، خیلی ها همین تعداد واحدم نمیرسن بخونند و خودشون واحدها رو حذف می کنند. از طرف دیگه چارت درسی طوری ارائه میشد که اگه هیچ واحدی رو نمیفتادی، 9 ترمه میتونستی تموم کنی.یعنی این اتفاق اصلا غیر قابل انجام و تعریف نشده بود. کسانی که در دانشگاه پیام نور دهه 70 درس خوندن می دونند من چی میگم. سیستم دانشگاه پیام نور در تمام کشور بصورت یگپارچه بود. تمام دروس بصورت تستی برگزار میشد و به مناطق 7 گانه کشور ارسال میشد. و دقیقآ هر امتحانی به شیوه کنکور برگزار میشد و دانشگاه و اساتید نقشی نداشتند و اگه خطا یا اعتراضی هم میشد عملا دانشگاه از خودش سلب مسئولیت میکرد و نقشی نداشت که بتونه مثلا ارفاقی انجام بده یا اعتراضی رو بررسی کنه. و نمرات هم ابتدا پشت پنجره می زدن و فقط شماره دانشجویی مشخص بود. بعنوان نمونه یکی از صحنه هایی که همیشه تو ذهنم است مربوط به متون اسلامی بود که دانشجویی نمرش 9 و خورده ای شده بود و بخاطر فقط چند صدم افتاده بود. (اینم داخل پرانتز بگم که اگه انتظار داشتی مثلا 17 بشی نمرت میشد 9 دلیلش هم اشتباه در کلیدها یا استاندارد نبودن سوالات و مشکلاتی از این قبیل بود که سبب میشد یه دانشجو 7 سال درسش طول بکشه وگرنه خیلی دانشجوهای مستعد و تلاشگری هم تو این دانشگاه بودن). ولی من میخواستم متفاوت از بقیه نتیجه بگیرم و تسلیم شرایط موجود نشدم.

    تا ترم پنجم به همین روال طی شد و در ترم ششم بود که متوجه شدیم دانشگاه برای دانشجویانی که معدل بالای 14 دارند این امکان رو فراهم کرده که بتونند با رعایت پیش نیازها و به شرط ارائه واحد ها تا 20 واحد اخذ کنند. این خبر خیلی خوشحال کننده ای برای من بود و ترم ششم رو با 20 واحد شروع کردم و همه به دلیل فشردگی امتحانات که گاهی دو امتحان رو در یک روز داشتیم (من میگم امتحان شما بخونید کنکور خخخ) همه میگفتند چجور میخوای امتحان بدی؟! (اینم بگم در اونزمان بعلت همزمان بودن امتحانات اگه سنگم میبارید امتحان برگزار میشد و یروز بالای نیم متر برف اومده بود و ما خیلی از مسیر رو تا دانشگاه پیاده رفتیم. خلاصه درس خوندن با اعمال شاقه بود!) ولی این نیت و این هدفی که خداوند در دل من گذاشته بود بر هر مشکلی فائق می اومد. در همون ترم یه حساسیت عجیبی گرفته بودم که سرفه هایی میزدم که معدم میومد دهنم و کبود میشدم از شدت سرفه و هیچ علاجی نداشت ولی با همون وضیت امتحانات رو گذروندم. گاهی اوقات شب تا صبح پتو رو خودم میکشیدم و تا صبح درس میخوندم. هدفم انگیزه ای بمن می داد که هر مانعی سر راهم قرار می گرفت پودر میشد و من ادامه می دادم. بیشتر تلاش می کردم تا نتنها واحدهامو پاس کنم بلکه معدل بالای 14 بیارم (این نمره در ارزیابی و معادل سازی نمرات دانشگاه ها معادل نمره 17 دانشگاه تهران بود) و برای اینکه 14 میشدم باید فقط به 20 فکر می کردم. ترم های ششم و هفتم رو با موفقیت گذراندم و به ترم هشتم رسیدم. که ترم آخر تحصیل من بود . و طبق قوانین جدید دانشجویان ترم آخر می تونستند به شرط معدل بالای 14 تا 24 واحد بگیرند. من 23 واحدم مونده بود و همه واحدهامو برداشتم. مشکلی که داشتم این بود که دو درس محاسباتی من (حسابداری پیشرفته 2 + پژوهش عملیاتی 2) که 7 واحد بودن دقیقا در یک روز و در یک ساعت برگزار می شدند. و این چالش رو هیچکسی تجربه نکرده بود. و حتی کسی باور نمی کرد شدنی باشه. ذهنمو رو از همان ابتدای ترم باید جوری برنامه ریزی می کردم که بتونم از وقتم نهایت استفاده رو ببرم و بتونم به سوالات هر دو درس پاسخ بدم و این نیاز به تسلط کامل روی درسها داشت. وقتی که جلسه امتحان شروع شد و مسئول آموزشمون متوجه شد که من همزمان دو آزمون دارم با حالت تندی گفت شما چرا این دو واحد رو با هم انتخاب کردی؟ گفتم ترم آخرم. گفت حالا چجور میخوای امتحان بدی؟ حرفی نزدم و سریع مشغول آزمون شدم چون حتی نمی خواستم یه ثانیه ام بیشتر از این تلف بشه. نمرات رو که اعلام کردند خودم برای خودم کیف کردم یکی شونو 14 شده بودم و یکی رو 17 و جزء اولین دانشجوایانی بودم که تحصیلاتم رو 8 ترمه و با معدل بالای 14 تموم کردم و این اتفاق در تاریخ دانشگاه بی سابقه بود و حتی مسئولین آموزش هم چنین چیزی رو باور نمی کردند.

    ………………………………………………………………………………………………………………………………………

    این موفقیت مسیر زندگی منو تغییر داد. و دیدگاه همه رو به من کاملآ عوض کرد. تا قبل از اون هیچکسی روی من حساب نمی کرد. و همه منو به دید یه دانش آموز تنبل بیاد می آوردند. ولی این موفقیت به من اعتماد به نفسی داد که تو هر آزمونی شرکت میکردم جزء نفرات اول بودم .و همه تا منو برای آزمونی می دیدن ناراحت می شدن و میگفتند تو صد در صد قبولی و قبل آزمون نا امید میشدن و میگفتن تا تو استخدام نشی ما استخدام نمیشیم! و از اون روز به بعد همه دیدشون به من تغییر کرد و جور دیگه ای رو من حساب میکنن.

    اونروزها من سعادت آشنایی و استفاده از این آگاهی ها رو نداشتم. الان که دارم اونروزها رو مرور میکنم می بینم چقدر این اتفاقات منطبق بر قانون اند! و در حالی این کلمات رو می نویسم که دکمه های کیبورد جلو چشمام دارند رژه میرند و اشک از چشمام جاری شده.

    حالا که اون روزها رو با خودم مرور میکنم می بینم من واقعآ معجزه کردم . و این حاصل این بود که من نپذیرفتم همینیه که هست! نمیشه! منم بخوام اصلا سیستم نمی گذاره ؛ دانشگاه نمیگذاره! من سمت خودم رو عالی انجام دادم و جهان هم طبق قانون بدون تغییرش سمت خودشو برام عالی انجام داد و من به هدفم رسیدم.

    اینکه قوانین دانشگاه تغییر کنه؛ اینکه به من اجازه بدن تو یه ساعت دو آزمون بدم؛ اینکه من با عفونت شدید ریه و سرفه هایی که کبودم میکرد تونستم ادامه بدم و تسلیم نشم، همه و همه برام واضح میکنه که این شرایط نیستند که سرنوشت منو رقم میزنند، بلکه این منم که خالق زندگی خویشم یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 219 رای:
    • -
      شهلاحیدری گفته:
      مدت عضویت: 1250 روز

      سلام به رفیق ناب خودم

      این روزها مثل همیشه وهر روز پیگیر سایت هستم..

      ولی دست به نوشتنم خیلی کم شده البته که حس بدی اصلا ندارم

      اسداله جان این روزها یه وقتایی میشه از نزدیک بودن به خدا حس میکنم دارم پرواز میکنم ودر آغوش خودش از زندگی لذت میبرم

      حال عجیبی،استاد تو دوازده قدم یه جاهایی خودش این حال رو عنوان میکنه،اون روزها خیلی برام ملموس نبود فقط میشنیدم ،ولی الان این حس وحال رو دارم باتمام وجودم حس میکنم..

      این حالم رو پیشکش شما میکنم رفیق نازنینم

      خدارو شکر احوال خودت هم عالی،شاید به ظاهر خبری ازت نگیرم ولی پیگیر دونه به دونه کامنتت هستم

      خودمم هم نمیدونم چرا اینقدر احساس نزدیکی بهت دارم ولی هر چه هست خواسته ی قوانین جهان خداست….

      حسابی مشغول کار هستم باحالی عجیب وتوحیدی،خستگی برام معنا ومفهومی نداره وفقط باحال عالی روزهای به ظاهر سخت از دید بقیه وروزهای توحیدی از دید خودم رو دارم طی میکنم..

      اسداله جان کامنت های سعیده جان رو میخونم ،این روزها اون هم داره مسیر رو طی میکنه

      تقریبا من هم در همین مسیر هستم حالا با شکلی متفاوت،ولی هر چه هست توی اون جاده آسفالت داریم سوت زنان مسیر رو طی میکنیم

      من فقط دارم به الهامات گوش میدم وبی چون وچرا عمل میکنم چون آرامش دارم

      سهم خودم رو دارم انجام میدم بقیه ش رو سپردم به خدا

      وعجیب عجیب عجیب عجیب حال الهی وتوحیدی

      سکوتی تمام وجودم رو گرفته وفقط یه گوشه نشستم دارم سکان داری خدارو تو زندگیم نگاه میکنم ولذت میبرم ویه جاهایی مان ومبهوت میشم از این همه قدرت پروردگار

      که اگه به خودش بسپاری وفقط توکلت به خودش باشه ولاغیر تاکید میکنم ولاغیر،چه معجزه هایی که نمیبینی

      دلم خواست برات بنویسم این هم به فال نیک میگیرم که بعد ازمدتها تو سایت برای عزیزی کامنت نوشتم

      در کنار همسر نازنینت شینای قشنگم بهترینها رو از خدای قدرتمندم خواستارم

      در پناه حق رفیق نابم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1268 روز

        سلام و درود خداوند بر رفیق عزیزم

        شهلا جان منم اینروزها زندگیم سایته و لابه لاش دارم به بقیه زندگیم میرسم! آگاهی های دوره 12 قدم بقدری برام زیاد و جذابه که واقعآ زمان کم میارم. اگه به خودت این جمله استاد و بگی که هیچ ورودی ای برای ذهن بهتر از کامنت خوندن و کامنت نوشتن تو سایت نیست آنوقت دستان مبارکت هم بیشتر دل به نوشتن میدن!

        جدا از شوخی مهم داشتن حال خوبه که خدا رو شکررر داری و این مهمترین چیزیه که باید در زندگی داشته باشیم. زیرا اصل همینه. اگه حالمون اوکی باشه؛ بقیه زندگیمونم اوکی میشه. اون حس و حال بی نظیر و زیبا و الهی ای که گفتید رو بارها تجربه کردم و خدا رو شکر که این نعمت شامل حال شمام شده چون خودت میدونی اون احساس رو نمیشه روش قیمت گذاشت یا بشه توصیفش کرد و این خدا رو شکررر از الطاف نزدیکی به سرچشمه حال خوب و انرژی منبع است.همین نگاه توحیدیه که سبب شده یه شیرزن باشی با استقلال فکری و کاری و مالی. این نیروست که سبب شده روی پای خودت بایستی و نیاز به هیچکسی جز خودش برای اداره زندگیت نیاز نداشته باشی. همین نیروست که هدایتگر توست با الهاماتش برای طی کردن مسیر درست زندگیت تا اینگونه سوت زنان شاداب و خوشحال در این مسیر زیبا بدون احساس خستگی در حال حرکت باشی. و لذت ببری از این زندگی.

        نمی دانی چقدر اینها برای من تحسین برانگیز و ستودنیست! و تفاوت ایجاد میکنه با عامه مردم. بخصوص وقتی که خیلی ها رو می بینیم که به ظاهر همه چیز دارند اما حالشون خوب نیست و احساس بدبختی می کنند. خیلی ها رو اگه جای شما بگذارند می گند از ما بدبخت تر هم مگه هست؟ و اینه که ارزشمنده! اینه تفاوت ظرف وجودی آدمها. این همان رزق خداوند در زندگیته. زیرا نعمت همواره بی نهایت هست. ما ظرفمون برای دریافتش کوچیکه. و دلیل احساس نزدیکی ها همین ارزشهای مشترکه! همین هم فرکانسیه! وقتی که خداوند به نوح میگه این پسر تو نیست! یعنی نسبت آدمها رو پدر و مادر مشخص نمیکنه! روابط سببی و نسبی مشخص نمیکنه! اونها فقط یه واسطه برای حضور ما در این دنیای مادی اند! ما روح های مستقلی هستیم که همه جزئی از خدائیم. برای همین است که خداونددر قرآن گفته اند:«انا لله و انا الیه راجعون» ما از آن خدائیم و به سوی او بازمی‌گردیم. ما متعلق به مادر و پدر و کسی نیستیم. از این آیه زیباتر مگه هست؟! ولی وقتی بزبان میاریمش که احساس میکنیم ته بدبختی های جهانیم! و برامون عجین شده با غم و اتفاقات به ظاهر ناگوار. مگه خوشحال کننده تر از این وعده و این خبر رو میشه به کسی داد؟! اینه تفاوت دیدگاه ها. اینه تفاوت زندگی توحیدی با زندگی باری به هر جهت.اینست تفاوت زندگی آگاهانه با زندگی غافلانه.

        حرفام طولانی شد از بالا منبر بیام پائین و کلامم رو کوتاه کنم. میدونم تعطیلات مدارس شروع شده و شلوغ ترین فصل کاری توئه. خدا رو شکر که انرژی بالایی دارید و احساس خستگی نمی کنید چون دارید از کارت لذت میبری و این خیلی ارزشمنده. اینکه دارید ارزش خلق می کنید و پول می سازید و به رشد جهان کمک می کنید کف مرتب نداره؟ اینکه دارید آموزش می دید اونم با احساس و حال عالی؛ کاری پیامبرگونه نیست؟ کف مرتب نداره! اینکه اینقدر مستقلید و چشم به کسی جز خدا ندارید این کف مرتب نداره؟ معلومه که دااااررررره. بزن اون کف قشنگه رو به افتخار خودت …

        سعیده عزیز هم مثل خودت نازنینی از نازنینان خداونده که داره مشق توحید مینویسه. قطعا خداوند پاداش شجاعتش رو میده و الگوی مناسب دیگری برای ما در این مسیر زیبا خواهند بود.( هر چند متوجه هم مسیری به نوع دیگرتون نشدم خخ) ممنونم با وجودیکه فرصت نمیکنی میای و برامون مینویسی و اینجور احساس ما رو بهتر میکنی. در پناه حق همسفر…یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
        • -
          سعیده شهریاری گفته:
          مدت عضویت: 1283 روز

          داداش اسدالله عزیز ،سلام

          خوندن کامنت شما،شد تمرین ستاره ی قطبی امشب من…

          ازت ممنونم که انقدر قشنگ مینویسی،انقدر روون و‌راحت و پر مغز …

          احساسم شدیدا منو کشوند برای نوشتن برای شما،ازون طرف ذهن خسته و بدو‌بدو‌بخواب که فردا درس داری ها…

          گفتم برم سروقت قرآن!

          اگر نشونه ای دیدم و خدا از نورش چیزی به من بخشید یعنی من میتونم بنویسم …

          میدونی بهش چی گفتم ؟گفتم هم‌بگو بنویسم ،هم یک‌چیزی بزار کف دستم ببرم براش …

          و این ایه ی بینظیر قرآن شد نشانه ی من …و هدیه ی الله برای شما …

          وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ

          نوش جانِ قلب سلیمت برادر توحیدی زاگرس نشین من

          به امید دیدار شما و روی ماه خانواده ی قشنگتون …در بهترین زمان و‌مکان ….

          قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
        • -
          عاطفه نوری گفته:
          مدت عضویت: 1954 روز

          «انا لله و انا الیه راجعون» ما از آن خدائیم و به سوی او بازمی‌گردیم. ما متعلق به مادر و پدر و کسی نیستیم. از این آیه زیباتر مگه هست؟! ولی وقتی بر زبان میاریمش که احساس میکنیم ته بدبختی های جهانیم! و برامون عجین شده با غم و اتفاقات به ظاهر ناگوار. مگه خوشحال کننده تر از این وعده و این خبر رو میشه به کسی داد؟! اینه تفاوت دیدگاه…

          سلام و درود و برکت و رحمت بینهایت به شما آقا اسدلله زرگوشی عزیز و گرانقدر الهی صد هزاران بار سپاس برای حال خوبتون و این آگاهی ها و این کامنت زیبا که میدانم برای من بوده میدانم هدایت الله بوده میدانم ک خداوند میداند و آگاه به حال مومنان است و به قلبهای مومنان آگاه هست…

          الهی صد هزاران بار سپاس

          الحمدلله رب العالمین

          الخیر فی ما وقععع

          من با تمام وجودم تسلیمم من تسلیمم تسلیم تو رب…

          آقا اسدلله وقتی اون قسمت کامنتتون رو مطالعه کردم گفتم ببین چقدر خدا قشنگ بهم گفت اون باورها ترمزها اون نگاههای شرک امیز حس گناه حس قربانی شدن رو از وجودت پاک کن عاطفه جهان تحت نظارت مدیریت و فرمانروایی من هست…

          اولیالله لا خوف علیهم و هم لا یحزنون…

          مگر ایمان نداری به قدرت پروردگار مگر در مسیر هدایت و درستی نیستی و در حال جهاد کردن نیستی عاطفه؟؟

          مگر نه اینکه این همه مدت از عضویت تسلیم بودی و ادامه دادی و نگرانی بابت هیچ چیز نداشتی پس از این به بعد هم پر قدرت تر ادامه بده توکل کن قوی باش ابراهیم باش تسلیم باش موحد باش متصل ترین حالت ممکن باش و…

          آقا اسدلله عزیز دوست ارزشمند گرانقدر ثروتمند توحیدی و صالح و بینظیر در بدترین شرایط روحی بودم با تلاش فراوان برای تقوی الهی و کنترل ذهن در شرایط بیماری مادر عزیزم فرشته ی نازنینم که هدایت شدم اول به کامنت سعیده جان فرشته ی الله و بعد هم کامنت مقدس و توحیدی شما و اون جمله ای ک گفتید پروردگار فرموده انا لله و انا علیه راجعون…

          و بعد به خودم امدم و حالم کمی بهتر شد و پناه آوردم به کامنت نوشتن و قهوه خوردن و توکل کردن بیشتر از بیشتر…

          گفتم چرا فکر میکنی این جمله و این تضادها و این بیماری یعنی بدبختی یعنی مصیبت پس الخیر فی ما وقع چی شد پس توحید و یکتا پرستی چی شد پس تقوی چی شد!!!!

          میبینی آقا اسدلله عزیز و گرانقدر توحیدی نگاه کردن عمل کردن چه جهاد الله اکبری لازم داره؟!

          میبینی چقدر خداوند عاشق این بندگان مومن عزیزش هست و چه وعده هایی داده و چقدر مورد احترام عزت و ارزشمندی هستن؟!!!

          میبینی آقا اسدلله عزیز ارزشمند، بودن در این مسیر یعنی چی و چه هدایت و فرکانس خالص و نابی رو لازم داره؟!!!

          میتونم ساعت‌های حرفهای وجودی ام رو بنویسم و به احساس توحید و سپاسگزاری برسم و همه چیز رو بسپارم به تنها قادر مطلق ولی این وسط باز هم نجوا کار خودش رو میکنه و می‌خواد این شرایط رو برای من قربانی شدن و بدبختی و مصیبت جلوه بده…

          ولی نه اصلا اینطور نیست جهان در مدار توحید و قدرت بینهایت رب العالمین در حال اداره شدن هست همان خدایی ک باران رحمت الهی اش هر لحظه در حال باریدن است و من حیث لایحتسب از نور خورشیدش بر ج‌هانیان میتاباندددد…

          پروردگارم من اعلام میکنم تسلیم ترین هستم عاجزترین هستم و من نمی‌دونم من نمیتونم من تسلیمم و همه چیز در دستان شماست یا رب ولاغیر…

          بینهایت سپاسگزارم آقا اسدلله عزیز و ارزشمند و بینظیر بابت این کامنت بابت وجود پاک شما بابت این آگاهی ها بابت تلاش کردن شما برای این مسیر توحیدی و زیبا تر زندگی کردن شما من از شما سپاسگزاری میکنم قدر دان هستم وتحسین میکنم و دعای برکت سلامتی تندرستی عشق بینهایت دارم براتون…

          کسانی ک گفتند پروردگار ما الله یکتاهست و سپس استقامت ورزیدند

          خداوند با صابرین است

          خداوند عاشق صابرین است

          کسانی ک گفتند ما از خداییم و به خدا برمیگردیم به آنها بشارت بده سلام درود و توجه پروردگار به آنهاست…

          الحمدلله رب العالمین.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
          • -
            سعیده شهریاری گفته:
            مدت عضویت: 1283 روز

            إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ﴿فصلت٣٠﴾

            بی تردید کسانی که گفتند: پروردگار ما خداست؛ سپس [در میدان عمل بر این حقیقت] استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنان نازل می شوند [و می گویند:] مترسید و اندوهگین نباشید و شما را به بهشتی که وعده می دادند، بشارت باد.

            عاطفه ی عزیز‌و‌مهربونم،نور خدا،دختر توحیدی

            درود الله بر فرشته ای که در سخت ترین تضادها،توکل و‌ایمان رو فراموش نکرده …

            نه عزیزتر از مادر کسی هست …نه سخت تر از دیدن بیماری مادر…

            درود و‌سلام و‌رحمت الله ،بر قلب صابرت

            نمیدونی چقدر دوستت دارم و با چه عشقی کامنتات رو میخونم…

            عاطفه ی قشنگم،خداوند در سوره ی بقره با تاکید میگه من حتما شمارو امتحان میکنم…

            و به صابران بشارت بده…

            بشارت چی؟

            ببین،من همیشه فکر میکنم مثلا اگر استاد یک پیام برای من بفرسته،بگه سعیده دمت گرم من چقدر خووشحال میشم؟قطعا بال درمیارم از خوشحالی …

            عاطفه…عاطفه ی قشنگم

            میدونم فرکانس این جمله هارو دریافت میکنی چون با چشمان خیس برات مینویسم…

            خدا میگه به صابرین این بشارت رو بده …

            که از سمت رب‌شون،اربابشون،مدیر کیهان و کهکشان ها ،براشون سلام میاد،رحمت میاد،تحسین میاد،عشق میاد ،نور میاد…

            حتی فکر کردن هم بهش آدم رو دیوونه میکنه …

            عاطفه ی عزیز و‌مهربونم،برای قلب سلیمت،نور الله رو درخواست میکنم تا به ایمان و‌صبرت بباره،تا بزودی بشارت الله رو دریافت کنی…

            خدا هیچ وقت دیر نمیکنه

            دوستت دارم و‌به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت.

            قلبِ فراوانِ فراوان

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای:
            • -
              عاطفه نوری گفته:
              مدت عضویت: 1954 روز

              درود الله بر شما سعیده جان

              سعیده من الان توی این دریای ایه قران غرق شدم

              مادرم پر کشید و به رحمت الله رفت در بهشت

              و من امدم سایت و مینویسم و مکتوب میکنم این لحظه و این احساس رو و از خدا کمک میخوام مدد الهی بفرسته و یاری ام کنه

              مادرم من روحت شاد مادر من برو در بهشت الله و من در این سایت با ایه های قران روحت رو به ارامش میرسانم

              پروردگارم مالک شمایی من دیدم به چشم خودم ک چقدر تسلیم ترین هستم معبوذم

              مادرم پر کشیدی و رفتی حلالم کن من با مدد الهی ادامه بدهم

              یا رب به هر خیری فقیرم یا رب کمکم کن

              امین

              سعیده جان قدمهای توحیدیت رو پر قدرت ادامه بده چیزی جز توحیدی نمیمونه و مهم نیست

              توحید

              توحید

              توحید

              در این لحظه در این شرایط با پر کشیدن مادرم من رد پا ب جای گذاشتم….

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
            • -
              عاطفه نوری گفته:
              مدت عضویت: 1954 روز

              خداوند در سوره ی بقره با تاکید میگه من حتما شمارو امتحان میکنم…

              و به صابران بشارت بده…

              بشارت چی؟

              ببین،من همیشه فکر میکنم مثلا اگر استاد یک پیام برای من بفرسته،بگه سعیده دمت گرم من چقدر خووشحال میشم؟قطعا بال درمیارم از خوشحالی …

              بارها وبارها این جمله رو مطالعه کردم سعیده جان عزیزم و چقدر نگاهم متفاوت تر شد به اتفاقات فقط الله گواه بر قلب و احساس آرامش من است و چقدر قرآن رو بیشتر در حال درک و یادگیری ام

              چقدر بیشتر با تمام وجودم دارم میفهمم ک قرآن هر کلامش بینهایت حقیقت محض است و بینهایت آگاهی و علوم درونش نهفته است و طبق کلام قرآن و پروردگار هرکسی هدایت نمیشه به مطالعه و درک قرآن مگر کسانی که پاک و صالح هستند و هدایت شده اند

              الهی صد هزاران بار سپاس

              الحمدلله رب العالمین

              پروردگارم من به هر خیری فقیرم من تسلیمم

              و چقدر در حال یادگیری و رشد بینهایتم

              کاملا حس میکنم رشد و تغییر مدار و فرکانسی ام رو کاملا این احساس رو دارم از کجا متوجه میشم؟

              از احساس اطمینان قلبی ام

              از احساس آرامشم

              از احساس تسلیم بودنم

              از احساس رهایی و شکرگزاری ام

              از احساس الخیرفی ما وقع که در وجودم رشد کرده…

              سعیده جانم کاملا درسته طبق کلام حقیقت محض قرآن ک خداوند میفرمایند ما حتما شمارا می ازماییم…

              اگر شخصیت گذشته ی من بود این اتفاقات رو مصیبت و بدبختی میدیدم روز به روز ضعیف تر داغون‌تر و بیچاره تر میشدم اما طبق شخصیت الانم فقط و فقط طبق قوانین و کلام به کلام قرآن حرکت میکنم امیدوارترم قوی ترم و توحیدی ترم و هرلحظه توکلم بیشتر است و تقوی الهی میکنم به عشق توحید به عشق رب و به عشق اینکه حکمت پروردگار چیست و من را برای چه چیزی آماده میکند و عاشقانه بشارت الله رو چشم انتظارم…

              من تسلیم ترم

              من متعهدترم

              من متمرکز ترم

              و من عاشقانه ادامه میدهم و بینهایت سپاسگزارم پروردگارم که در این مدارم و در این لحظه در حال صلات هستم در حال نوشتن توجه کردن و برعکس تمام دنیا عمل کردن هستم و این خود نعمت هدایت ثروت بیکران است…

              عاشقتم سعیده جان عزیزم ساعت‌ها تفکر میکنم راجب کامنتهای توحیدی و بینظیرت عاشقانه ادامه میدهم تلاش میکنم و جهاد میکنم…

              به تعالی رسیدن نیاز به جهاد کردن داره نیاز به تلاش عاشقانه داره

              تعالی رشد و تغییر شخصیت و ساختن شخصیت توحیدی فقط با نعمت هدایت امکان پذیر است و عشق به رب و توحید…

              عاشفتم الله زیبای من

              ایاک نعبد و ایاک نستعین…

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
            • -
              عاطفه نوری گفته:
              مدت عضویت: 1954 روز

              درود بینهایت الله بهت سعیده جان عزیزم

              چقدر خوشحال ترینم با این کامنت و این نشانه ی پروردگار و این همه آگاهی و حس فوق العاده…

              هرلحظه تکرار میکنم خدایا شما خودتون هدایت کنید

              خودتون آگاه کنید

              خودتون آسان کنید

              خودتون پروردگارم خودتون مارو از این مرحله از زندگی عبور دهید یا رب…

              چقدر عاشقتم سعیده جان عزیزم ک به زودی به ماموریت الهی خودت پیوند میخوری و در جزیره ی زیبای کیش ک من عاشقش هستم و جز خواسته هام هست سکنی میگزینی و زندگی توحیدی و سراسر ثروت و برکت رو آغاز میکنی و به صورت بینهایت تصاعدی رشد میکنی مدار به مدار و کشور به کشو من ایمان دارم سعیده جانم من مطمئنم فقط باش فقط بنویس فقط ادامه بده چقدر در حال رشد گسترش وسعت خودت من جهان توحیدی هستی اینو بدون سعیده جان عزیزم برای من یک الگویی الهام بخشی نور راهم هستی در لحظات خفقان …

              الهی صد هزاران بار سپاس

              الحمدلله رب العالمین

              چقدر زیبا گفتی سعیده جانم پروردگار به آنها بشارت داده همین یک جمله آنچنان دلم رو قرص و محکم کرد و درونم رو پر قدرت تر کرد که گفتم خدایا شکرت خدایا تسلیمم خدایا من نمی‌دونم خدایا من عاجزم شما قادر مطلقی و در دستان شماست مادرم و همه چیز این دنیا همه و همه در فرمانروایی شماست الله یکتا…

              بینهایت سپاسگزارم

              بینهایت تحسین میکنم

              بینهایت دعای خیر و برکت دارم براتون

              وهرلحظه باید تسلیم تر باشم و ادامه بدهم این مسیر توحیدی ک قطعا الخیرفی ما وقع هست و من تسلیمم و بنده ام…

              چقدر زیباست توحیدی زندگی کردن توحیدی ادامه دادن توحیدی نگاه کردن و به آرامش و اتصال رسیدن فارغ از هر عوامل بیرونی فارغ از هر نتیجه ای و مادیاتی ما فقط فقط باید سمت خودمون رو انجام بدهیم ولاغیر…

              من متعهدم قوی تر و متمرکز تر تلاش کنم و جهاد کنم و ایمان دارم که پروردگار برکت می‌دهد انرژی می‌دهد نیرو می‌دهد و آسان میکند و تنها اوست ک کافیست و نجات دهنده و عزت دهنده و روزی دهنده و شفا دهنده…

              عاشقتم سعیده جان عزیزم بدون ک خیلی دوستت دارم و هر جمله ای ک مینویسی چراغ راهم خواهد بود….

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
            • -
              Zahra گفته:
              مدت عضویت: 1313 روز

              سلام سعیده جانم

              اومدم شروع کردم به نوشتن بعد از چندتا خط دیدم اگه بخوام تمام آنچه که توی ذهنم هست رو بنویسم قطعا چندین صفحه میشه

              من ساکن بابلسر هستم و خیلی خیلی مشتاقم که قبل از رفتنت یکبار ببینمت و ازت کلی الگو برداری و بارورسازی کنم برای هدف خودمم که مهاجرت هست.

              هم مهاجرت شغلی و هم مکان زندگیم

              اگه هستی و هنوز نرفتی بی صبرانه مشتاقم ببینمت

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            سعیده شهریاری گفته:
            مدت عضویت: 1283 روز

            عاطفه ی عزیزم و مهربونم سلام

            با چشم های خیس ،قلب صبور و مومنت رو می‌بوسم و از نور آسمون ها وزمین می‌خوام همون‌طور که روح مادر عزیزت رو در آغوش خودش کشیده و در سرای بهشت پیچیده در لباس احرام سفید با عطر گل های که هیچ در این دنیا استشمام نخواهد شد،خودش…خود الله با هزاران فرشته ی پی در پی ارسال شده به کمک قلب نورانیت بیاد تا طعم صبرِتوحیدی رو مزه مزه کنی و بدونی که الله کنارت هست و یادت نره این دنیا بینهایت کوتاهه و همه ی ما به آغوش الله برمیگردیم.

            ماورای باورهای ما،

            ماورای بودن ها و نبودن های ما

            آنجا دشتی‌ست..

            فراتر از همه ی تصورات راست و چپ

            تو را آنجا خواهم دید.

            قلب عزیز درد کشیده ت رو‌میبوسم‌و‌برات از خداوند نور طلب میکنم عزیز مهربانم.

            کامنتت رو‌که خوندم با چشم های خیس و قلب باز از خدا خواستم به قلب کوچک من بباره تا بتونم برات هدیه ی بهشتی بیارم و قرآن رو به نیتت باز کردم وسوره ممتحنه اومد …نوش جانت این مقبولیت الله،نوش جانت این تبعیت از آئین ابراهیم …

            به دستان قدرتمند الله یکتا میپسارمت رفیق

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
            • -
              عاطفه نوری گفته:
              مدت عضویت: 1954 روز

              درود الله بر سعیده جان عزیزم سعیده ی زیبای زیباترین ها،

              درونی زیبا ظاهری زیباتر و از همه مهمتر باورهایی زیبا و خوش فکر و نگاه…

              الهی صد هزاران بار سپاس برای وجودت سعیده جان و قلم زیبایی ک داری و صورت و سیرت زیبایی ک داری

              الهی صد هزاران بار سپاس برای این سایت مقدس ایزوله توحیدی و پاک و امن و امان

              الهی صد هزاران بار سپاس برای توحید توحید توحید یکتا پرستی رب فرمانروای کیهان و این آموزه های طلای نایاب استاد ک فرکانس هرکسی بهش دسترسی نداره و ما چقدر خوشبخت ترین و سعادت مندترین هستیم در این غار حرااااا…

              عاشقانه ستایشت میکنم سعیده جانم و تحسینت میکنم به جرات میگم یکی از تمرین‌های من در این تضاد عمیق مطالعه ی کامنتای شما بود و قطعا ک رسالت خودتون رو چ زیبا عمل میکنید کمک ب گسترش و رشد جهان توحیدی و دراین تضاد و از دست دادن مادر عزیزم عشق زیبایم چ آگاهی ها حکمت ها انرژی ها ک نصیبم شد و هرلحظه سجده ی شکر رو ب جای اووردم و گفتم من تسلیمم پروردگار من در کار و فرمانروایی شما دخالت نمیکنم و از استاد یاد گرفتم بگم این مادر مال شما بوده مالک شما بودی پروردگار من عاجزم من تسلیمم من بنده ام و مطیع و به هر خیری و آرامشی فقیرم

              و چقدر خوشحالم ک توانستم توحیدی عمل کنم به اندازه ای ک روی خودم کار کردم و تلاش کردم خوب عمل کردم و پروردگار شاهد تلاش‌های کنترل ذهن من بوده و قطعا ک خودش به من برکت داده و با سپاه فرشتگان به مدد من آمده و نجاتم داده و قطعا ک اعتبار به پروردگار است و من نمی‌دونم من نمیتونم من تسلیمم من عاجزم من فقط توحید عملی رو ادامه میدهم پر قدرت پر عشق و اشتیاق و هرلحظه سپاسگزارترم و تسلیم تر…

              یکی از جملاتی ک بینهایت ب من کمک کرد سعیده جان در این مسیر تضاد و کنترل ذهن و دلتنگی برای مادرم این جمله ی شما بود توی یکی از کامنتها ک نوشته بودید خدایا من از لحاظ ذهنی هم خودم رو کاملا جدا کردم از بچه هام زمانی ک هجرت کردید به کیش و در شرایط سخت تضاد و دلتنگی بودید این کامنت رو نوشته بودید و چقدر به من کمک کرد چقدر هدایتم کرد و من هرلحظه تکرار میکنم خدایا من کامل از لحاظ ذهنی خودم رو جدا کردم رها کردم من تسلیمم شما مالکی شما ربی شما صاحب اختیاری حتی مالک مادرم صاحب اختیار مادرم عزیزترین زندگی ام من کی باشم دخالت کنم من تسلیمم من تسلیمم فقط از نیرو و مدد الهی ات یا رب بر من ببار و من سجده میکنم هرلحظه یا رب…

              من عاشقانه عاشقانه خاضعانه فروتنانه

              ابراهیمی و تسلیم ترین حالت ممکن توحید رو ادامه میدهم من عاشق توحیدم من عاشق ربم من عاشق این مسیرم و پر قدرت تر رد پای میگذارم و به مدد الهی و عشق رب ادامه میدهم دیدم ک در سخت ترین شرایط پرواز کردن مادرم توحید چطور نجاتم داد و به آرامش رسیدم بدون نیاز به هیچ عوامل بیرونی فقط و فقط توحید پس این وظیفه ی منه بندگی کنم و توحیدی ادامه دهم و بسازم تمام شخصیت و اساس زندگی ام رو با توحید…

              عاشقتم سعیده جانم عاشقتم الهی ک خیر و برکت دنیا و آخرت در تک تک سلولهای پاک و درخشانت جاری ترین باشه و هرنفس در پناه رب و هدایت رب بدرخشی قدم برداری و لذت ببری

              الهی ک قدمی ک برمیداری الله هزاران نیرو و قدرت ببخشه در قدمهایت پر قدرت تر استوارتر و پربرکت تر در جزیره ی توحیدی کیش ک من بینهایت تحسین میکنم و عاشقش هستم و طبق قانون بدون تغییر پروردگار هدایت میشوم عاشقانه …

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
          • -
            اسداله زرگوشی گفته:
            مدت عضویت: 1268 روز

            سلام و درود خداوند بر عاطفه عزیز

            امیدوارم در پناه الطاف حق حال دلتون خوب باشد و خداوند به شما آرامشی از جنس خودش عطا نماید. و مادر عزیزتان هم شفا بخشد.

            ممنونم از خواهر عزیزم سعیده جان که پاسخ کامنتتون رو دادند. خداوند را شاکرم که فرصتی فراهم شده تا بتوانم چند جمله ای در جواب کامنتتان بنویسم هر چند با تاخیر.وقتی یکبار دیگر کامنت هاتونو خوندم کلی از نگاه توحیدی و شخصیت قویتان لذت بردم و تحسینتون میکنم که به چنین درکی از زندگی و قوانین و توحید رسیدید که هیچ جای صحبتی برای من باقی نمی گذارد.خداوند از بینهایت راه در حال پاسخ دادن به درخواست های ما و هدایتمان به مسیری است که می خواهیم. و هدایتتون به این کامنت هم پاسخ خداوند به درخواست های شما بوده است. در پناه الطاف بی کران الهی باشید دوست عزیز.یا حق

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
        • -
          شهلاحیدری گفته:
          مدت عضویت: 1250 روز

          سلام به رفیق نابم

          اسداله نازنیم:

          باید اقرار کنم ،بار اول ودوم که پیامت رو خوندم،پهنای صورتم غرق در اشک شوق شد،اشکی که برام خیلی لذت بخش بود ومن رو مست غرور کرد..

          سپاسگزارم به خاطر تمام کف زدن هات

          سپاسگزارم که بهم یادآوری کردی کامنت بنویسم

          سپاسگزارم که باتمام وجودت برای ما کامنت مینویسی وبه تک تک کامنتهای ما جواب میدی

          سپاسگزارم که با نوشتن:انالله وانا الیه راجعون،در زمانی که واقعا دنبال نشونه بودم،شدی برام پیام خدا..باعمق وجودم فهمیدم که اگه لحظاتی رو هم غافل بشیم،به کسری از ثانیه به خودش برگردیم دنیا برامون بهشت میشه

          دلم میخواد خیلی بنویسم،با کلمات عاشقانه هارو بنویسم برای خدای قدرتمندم،وفریاد بزنم تمام سعادت وخوشبختی وابسته بودن ودلبسته شدن به خودش هست ولاغیر

          الهی من ودوستان نابم دراین سایت میدونیم در پس این عشق بین بنده ومعبود،چه اسراری وجود داره،که فقط غرق خودش میشی،فرزند ،همسر، دوست ،آشنا و…همه از دید من به نوعی میشن دستان خدا،امانتهای خدا،وابستگی نمیگم وجود نداره ولی کمرنگ،کمرنگ…

          نوشته بودی در سایت هستی ولابلای اون در زندگی سیر میکنی..

          من هم برات باتمام وجودکف میزنم وبهت افتخار میکنم، نازنینی دارم که رفاقتش باخدا زبانزد شده

          اسداله جان این روزها ،یه جایی نتونستم که قوانین رو اجرا کنم،نمیخوام برام تداعی بشه ،ولی بعداز چند روز پر از درد متوجه شدم،واقعا انسان هستم وفراموشکار

          به خودم قول دادم دوره ی احساس لیاقت رو از اول شروع کنم،چون بهش بد جوری نیاز دارم…

          ممنونم که هستی،ممنونم که باعث شدی بنویسم

          ممنونم که شدی برام نشونه از طرف خدا

          در پناه حق رفیقم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      فاطمه فضائلی گفته:
      مدت عضویت: 1234 روز

      سلام اقای زرگوشی عزیز

      ممنون که انقدر کامل برامون نوشتی و کلا حس کردیم اون دورانو, دلم برای روزهای سخت درس هم تنگ شد, بعد از دوسال همراه استاد بودن هرچی بیشتر میره بیشتر میفهمم این مسیر رسیدن با تلاش هاش و گاهی استرس هاش خیلیییی دلچسب تر از رسیدن به تهشه, انگار اون مسیر رسیدن به وزن خاص, تموم کردن مقطع درس, یاد گرفتن کارهای جدید, مسیر تغییر کردن,سرکار رفتن, رانندگی یادگرفتن, اصلا خود اون دوره لیاقت همش این مسیره بهتر بود تا خود مقصد و تموم شدنش, منظورم اون شور و اشتیاقه هست

      حالا که درمورد دانشگاه نوشتید دانشگاه ماهم کلاااا کسی درس نمیخوند یادش بخیر شیش هفت سال پیش ترم اول وقتی رفتم سر کلاس ریاضی یک همه ترم بالاییا بودن و استاد هم بهشون میخندید و اوناهم مصمم به ما میگفتند دفعه اولو که همه ریاضی یک میفتند خخخخ یا اصطلاح دانشگاه ما این بود که ساختمان فنی مهندسی با پول ریاضی یک ساخته شده ولی منم عجیب کنار نیمدم حالا بخاطر چی بود رو یادم نمیاد و یادمه حتی شیش تا درس گرفتم با بدترین استادها که از قصد بگم پاس میشند ,

      اون مسیری که میخوای ریاضی یک رو هم پاس کنی قشنگه اخه وقتی پاس شد که میگی خب که چی!

      یادش بخیر واقعا ,کامنتتون خیلی حس و حال دانشگاهو یادم اورد, ممنونم

      در پناه خدا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1268 روز

        سلام و درود خداوند بر فاطمه خانم فضائلی عزیز

        به نکته خیلی خوبی اشاره کردین که میتونه درسهای زیادی برامون داشته باشه.استاد همواره میگند با احساس خوبه که به خواسته هامون میرسیم نه اینکه رسیدن به خواسته هامون سبب احساس خوبمون بشه.

        شنیدن و پذیرفتن این جمله با تجربه و درکش خیلی تفاوت داره. نه اینکه رسیدن به آرزوها و خواسته هامون بد باشه، نه! بلکه مهم اینه که بدونیم اصل چیه؛ فرع چیه؟ اونوقت بهتر زندگی می کنیم و در مسیر درستری خواهیم بود. این جمله بما میگه اصل لذت بردنه؛ اصل شاد بودنه؛ اصل احساس خوبه. درست مثل یه کودک که براش فرقی نمیکنه عروسک دستش از طلا باشه یا پلاستیک! برند باشه یا معمولی! اون داره لذتشو میبره. ولی از بچگی به ما گفتن ان شاالله عروسیت انشاالله دامادیت. بزرگ میشی برات میخریم. مگه بچه ای؟ و ازین حرفا که گوشمان پر است. ولی هیچ کس نگفت از امروزت لذت ببر. امروزت و دریاب و نگران فردا و آیندت نباشو خدای امروزت، خدای فردات هم هست. و اینگونه یا ما در گذشته بودیم و غم و غصه داشتیم یا هولمون می دادند به آینده تا نگران آینده باشیم. برای همین از کودکی هی عجله داشتیم کی بزرگ میشیم؟ کی میریم راهنمایی؟ کی میریم دبیرستان؟ کی میریم دانشگاه؟ کی میریم سربازی؟ کی میریم سر کار؟ کی ازدواج میکنیم؟ کی بچه دار میشیم؟ کی بچمون بزرگ میشه؟ کی می میریم؟! و همش بدو جا نمونی.

        بابا یکم بشین ببین چی به چیه. اصلا نگاه کن داری راهو درست میری. تا اینجا اومدیم چی شد که عجله داریم برای بقیه اش! هر چی جلوتر میریم مگه نمیگیم یادش بخیرررر! پس بشین لذت الانتو ببر. بذار حال کنی با همین الانت. بذار لذت ببری از موقعیت الانت. فردا قرار نیست اتفاقی بیفته. امروزه که داره اتفاق میفته. آره امروزه که داره اتفاق میفته و فردا رو میسازه. پس اصل امروزه! امروز رو دریاب… یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
        • -
          مجید فقیه گفته:
          مدت عضویت: 1449 روز

          سلام و درود بی نهایت به شما جناب آقای زرگوشی عزیز

          خییییلی خداوند را شاکرم که بالاخره این فرصت و این حس و حال را برام فراهم کرد که منم بتونم در مدار پاسخگویی به یکی از صدها کامنت بی نظیر شما قرار بگیرم

          چقدر حس خوبیه وقتی در جمع خوبترین و ناب ترین افراد بتونی حضور داشته باشی و کلی چیز یاد بگیری و حست عالی بشه

          خیلی خداوندم را سپاسگزارم

          همیشه کامنتهاتون برام پر از نکته های قابل تامل بود

          تحسینتون میکنم بابت اینکه:

          1-دقت نظرتون به مطالب فوق العاده است

          2-دقتتون به جزئیات فوق العاده ست

          3-قلم ساده و روان و در عین حال خیلی جذابی دارید

          4-خیلی خوب تحسین می کنید

          5-شاگرد ممتاز کلاس هستید

          6-خیلی با حوصله و با طمانینه کامنت میذارید و پاسخ میدید

          7-همت و اراده بی نظیری دارید

          برادر عزیز و توحیدی ام

          شما مصداق (و ان لیس للانسان الا ما سعی) هستید

          من همیشه از خوندن کامنتهاتون لذت بردم و از تجربه شما درس گرفتم

          من فعلا مشغول صاف کردن این دیوار کج حاصل از باورهای غلط هستم که سالهاست شکل گرفته ، ولی از لحاظ شخصیتی تغییرات محسوسی را دارم میبینم خدا راشکر…

          اونقدری که خانمم چند وقت پیش میگفت تو از لحاظ کنترل ذهن و آرامشت و توجه به زیباییها خیلی فرق کردی و خودمم فهمیدم و خدا را شکر میکنم و این یعنی پیشرفت

          همینکه حضور و هدایت خداوند را بیشتر دارم میبینم این یعنی خوشبختی، این یعنی با همین داشته هام دارم سعی میکنم حالم را خوب نگه دارم

          بذارین یه خاطره تعریف کنم تقریبا حدود 2 سال پیش یک فرصت شرکت در مسابقه ای برام فراهم شد و من اونجا شرکت کردم و تا مرحله فینال پیش رفتم ولی جزو اون 8 نفر فینالیست نشدم نفر نهم شدم و من به خاطر همین، یه جایزه چند میلیاردی را از دست دادم و اینقدر ناراحت شدم که وقتی فهمیدم کلی دعوا کردم با خدا و کلی چیز گفتم جوری که خانمم جرات نمی‌کرد باهام حرف بزنه و کلا میگفتم این آموزشها همه ش مسخره بازیه اینا همش الکیه و… خدا منو دوست نداره و از این چیزا… و یه دو هفته ای هم سراغ سایت نمیومدم و کلیم شاکی بودم ولی کم کم که آروم شدم دوباره رو خودم کار کردم و دوباره تصمیم گرفتم برگردم تو همین مسیر

          چند وقت بعدش دوباره یه فستیوالی شد و من شرکت کردم ولی باز هم تا مرحله فینال رفتم و نشد ولی این بار میدونین چه اتفاقی افتاد؟؟

          این بار خودم خنده م گرفت و خیلی با آرامش اومدم به خانمم گفتم عزیزم من نرفتم فینال و قسمت و روزیم نبوده که برم فینال و ایشالا مرتبه بعدی خداوند خیرش شامل حالم میشه. اینقدر این واکنش من با اتفاق قبلم متفاوت بود که خانمم ماتش برده بود میگفت تو همون بودی که اون مسابقه اینطوری کردی؟

          این یعنی چی؟ آیا این آرامش الهی و بلوغ فکری پیدا کردن و فهم بیشتر قوانین، جزئی از موفقیت و پیشرفت نیست؟

          این یعنی الان بهتر میفهمم که مشکل از باورهام بوده با اینکه بهترین ورژن خودمم ارائه کرده بودم

          و الان باید باورهایی که به قول استاد سالهاست در وجودم نهادینه شده را کم کم و با همت و اراده تغییر بدم و همین الگوهای موفق مثل شما، مثل سعیده خانم. مثل وحید امیری ، رضا عطار عزیز و… قطعا انرژی بخشه برام

          امیدوارم خداوند کمکم کنه

          فکر نمی‌کنم هیچ لذتی در دنیا بالاتر از لذت یکی شدن با خدا باشه

          اونقدر که بیاد بهت بگه لا تخف، لا تحزن، بیاد بگه ولسوف یعطیک ربک فترضی

          امیدوارم همه ماها از این لذت بهره مند بشیم

          الهی رضًا بِرِضاک

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          • -
            اسداله زرگوشی گفته:
            مدت عضویت: 1268 روز

            سلام و درود خداوند بر آقای فقیه عزیز

            خیلی لذت بردم از کامنت زیباتون مجید جان و ممنونم بابت لطف و محبتتون .

            خیلی اوقات ما برای اثبات چیزی نیازی نیست دنبال دلیل و مدرک خاصی باشیم. در واقع شرایط حاضر و وضعیت کنونی خودش گویای همه چیز است. کامنت شما خودش گواه روشنی است بر تغییرات مثبت و نگاه زیبایی که دارید. و ازین بابت بسیار تحسینتون میکنم.

            فاصله زیادی است میان آگاهی داشتن و عمل کردن. تغییر رفتار ، شخصیت و واکنش شما هنگام برخورد با یک موقعیت مشابه به خوبی نشان از تغییر تفکر و باورهایتان دارد. و این یعنی اینکه شما در مسیر درست هستید. از کامنتتون هم به خوبی میشه آنرا احساس کرد. که بهتون بابت این تغییرات مثبت و بزرگ تبریک عرض میکنم. برایتان در این مسیر زیبا سلامتی و نعمت و سعادت آرزو میکنم دوست عزیز. یا حق

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
            • -
              مجید فقیه گفته:
              مدت عضویت: 1449 روز

              سلام و درود بی کران بر شما آقای زرگوشی عزیز

              خیلی سپاسگذارم بابت وقتی که گذاشتید و پاسخ دادید …

              پاسخ شما در عین اختصار، بسیار مفید و پربار بود و کلی انرژی گرفتم

              زیباترین و بهترین جاده ها همیشه به خاطر زیر سازی و بستر مناسب و مصالح عالی هست که براش فراهم شده هرچند ممکنه ساخت این جاده ها زمانبر باشه اما حاصل و نتیجه ش جاده درست و موندگار خواهد بود … آموزه های استاد هم دقیقا حکم همین بستر سازی و مصالح عالی را داره اما به مرور ساخته و آماده میشه …

              مهم اینه که استوار و ثابت قدم بمونیم

              خیلی خوشحال و سپاسگذارم که خداوند من را در این مسیر قرار داده و دارم به قدر توانم روی خودم کار میکنم …

              لایُکَلّفُ اللهُ نفسًا اِلّا وُسعَها

              بازم از شما سپاسگذارم

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      روف رضایی گفته:
      مدت عضویت: 918 روز

      سلام خدمت شما دوست عزیز و هم فرکانسی ام

      چقدر این کامنت شما برای من جذاب و آشنا بود

      چقدر این کامنت شما لذت بردم و تحسین تون کردم

      چقدر شما با شور و شوق این دوران تحصیلات را به خوبی سپری کردید

      و این کار چقدر روی اعتماد به نفس شما تاثیر خوب گذاشته است

      چقدر کارهای غیر ممکن را ممکن کرده است برای شما

      با این کامنت شما منم دوران تحصیلی ام به ذهنم آمد

      من در افغانستان بزرگ شده ام و تحصیل کرده ام

      من به دلایل مختلف نتوانستم مکتب را بصورت منظم ادامه دهم .

      من به شیوه خودم می نویسم امید دارم که مطلب را بهتر برسانم

      من تا کلاس نهم درس خواندم و بعدش آمدم به کشور ایران و کار می کردم و کار های ساختمانی انجام می دادم

      اینجا به مدت سه سال بودم

      اما اشتیاق خلی زیادی به خواندن کتاب داشتم

      در همین سر کار بودن هم من کتاب همرام داشتم و در زمان های فراغت مطالعه می کردم

      قیمت کتاب اینجا خلی مناسب بود و شکر خدا کتاب همه جا یافت می شد برای خریدن و من از این کار لذت می بردم

      وقتی برگشتم افغانستان برادرم فقط این دیپلم مرا برایم فراهم کرده بود

      چون ابن امکان وجود داشت و به نحوی این همکاری ها در مدارس صورت می گرفت

      من حالا دیپلم داشتم اما این کلاس ها را نخوانده بودم .

      تنها راه برای من این بود که دانشگاه خصوصی را شروع کنم .

      و شروع کردم رفتم دانشگاه ثبت نام کردم و امتحان ورودی دادم و بلاخره درس ها شروع شد

      و از طرفی من آدم بسیار بسیار خجالتی بودم

      و از حظور در جمع خلی هراس داشتم

      وقتی شروع به درس دانشگاه کردم با توکل بر خداوند با جدیت مسیر را ادامه دادم

      فقط در نرم اول نمرات خوبی نگرفتم چون با سبک و رویش دانشگاه و درس خوندن زیاد آشنایی نداشتم

      اما در ترم های بعد بهترین نمرات را می گرفتم

      خلی مطالعات زیادی داشتم و در کلاس خلی خوب و منظم اشتراک می کردم و سوال می پرسیدم و هر روز بهتر و بهتر می شدم

      من در این وضعیت با استادانی روانشناسی آشنا شدم که روز جمعه برای مردم سمینار های روانشناسی برگذار می کردند

      منم اشتراک کردم و دراوایل حتی حظور داشتن در اینجا برایم سخت بود اما کم کم بهتر شدم

      چون خودم با تمام وجود تغیر کردن را دوست داشتم

      هر زمینه و شرایط که فراهم می شد می رفتم در حظور جمع صحبت می کردم و این کار خلی اعتماد به نفس مرا بالا برد

      در کلاس وقتی استاد می گفت آمادگی بگیرید بیاید در مورد فلان موضوعات سینمار بدهید من اولین فردی بودم که آمادگی می گرفتم

      و این کار ها خلی برای من نتایج رویایی داشت

      و وقتی امتحانات سپری می شد و نمرات را روی برد می زدند نمرات من بهترین بودند

      حتی هم کلاسی هایم قبل از اعلان نمرات می گفتند که نمرات شما معلوم است که بهترین است

      و شکر خدا من نمرات خلی عالی و باحال می گرفتم

      چون شور و شوق داشتم

      و باعشق و علاقه زیاد مطالعه می کردم و آمادگی می گرفتم

      و بعد از دانشگاه از من در خواست شد که بعنوان مجری در رادیو کارم را شروع کنم

      و منم قبول کردم و این مسیر مورد علاقه ام را ادامه دادم

      و نتایج های خلی باحال و جذاب هم کسب کردم

      این کامنت زیبایی شما را مطالعه کردم و منم این تجربیاتم را اینجا شریک ساختم

      دوست عزیز در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1268 روز

        سلام و درود خداوند بر شما دوست عزیز

        واقعیتش تلفظ اسم شما یکم برایم دشوار بود. و با این کامنتتون متوجه شدم که از همزبانان عزیز افغانیمان هستید. هر بار به کامنتی از عزیزانی چون شما میرسم، بیشتر از خواندنش لذت می برم چون برایم باورپذیر تر می شود که مائیم که خالق زندگیمان هستیم. نه شرایط و ملیت و خانواده و…

        و وقتی بیشتر برایم تحسین برانگیز می شود که یه بانو اینگونه دارد تلاش می کند تا بتواند زندگیش را خلق کند. و به خواسته ها و آرزوهایش برسد و از زندگیش بیشتر لذت ببرد. و حکایت شما هم حکایت این عزم و اراده و شجاعت مردانه برای قدم برداشتن و ساختن و رسیدن است. و الگویی برای من بابت قدم برداشتن در این مسیر الهی و زیبا. که برایتان تمام قد می ایستم و برایتان کف میزنم و تحسینتان می کنم.

        ممنونم که با پیام زیبایتان سبب شدید بیشتر از کامنت هایتان بهره بگیرم و ایده کسب کنم. برایتان از خداوند بخشنده و مهربان سلامتی و سعادت و ثروت و شادکامی مسئلت می نمایم. در پناه خدا باشی دوست عزیز.یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
        • -
          روف رضایی گفته:
          مدت عضویت: 918 روز

          سلام خدمت شما دوست هم فرکانسی عزیزم

          منم از خواندن کامنت های شما بسیار لذت می برم

          امید وارم که همیشه پر شور و با انگیزه در این مسیر رویایی ثابت قدم باشید و به خواسته های تان برسید و از لحظه لحظه‌ای زندگی بهترین لذت ها را بی برید

          در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشید

          دوست هم فرکانسی شما آقای روف رضایی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
          • -
            اسداله زرگوشی گفته:
            مدت عضویت: 1268 روز

            سلام و درود مجدد آقای رضایی گل

            امیدوارم هر کجا که هستید حال دلتون عالی باشه. ممنونم از اینکه با کامنتتون اشتباه منو اصلاح کردین. از کامنتتون اینجور برداشت کردم که احتمالا اسم شما همون رئوف (روؤف) ما باشه که بمعنای شفیق و مهربان است.

            برایتان در این مسیر زیبا سلامتی و سعادت و ثروت آرزو میکنم دوست عزیز.یا حق

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2971 روز

      به نام الله

      سلام ودرود فراوان به اسداله عزیز

      احسنت وهزار آفرین

      واقعا وقتی انسان هدف وانگیزه ای داشته باشد وآن هدف براش مهم باشد تمام تلاشش رو میکنه تا به آن هدف برسد

      اسداله جان موفقیت‌های روز افزونت رو بهت تبریک میگم

      ومهمترین تغییر، تغییر در شخصیت وویژگی های درونی است که شما ثابت شده هستید

      اسداله مطمئنا باور میکنید وقتی این فایل روی سایت قرار گرفت به خودم گفت این فایل چه نشانه خوبی برای اسداله عزیز هست که تمایل دارد کسب وکار شخصی خودش را داشته باشد

      وطبق کامنتت درخواست خودت در تمرین ستاره قطبی بود

      اسداله عزیز به امید روزی که نتایج فوق العاده ات از کسب وکار شخصی ات را برامون بنویسی

      بهترین بهترین ها را وموفقیت روز افزون همراه با ثروت وسلامتی وشادی را برات از الله خواستارم

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1268 روز

        سلام و درود خداوند بر همراه همیشگی در این مسیر زیبا

        فهیمه جان ممنونم از لطف و محبت و کامنت هاتون و وقتی که می گذارید و برامون می نویسید. قطعآ حرف شما رو تصدیق میکنم چون نتیجه هم فرکانسی چیزی غیر از این نمیتونه باشه و قبلآ هم موارد زیادی بوده که همزمان در کامنت هامون بهشون اشاره کردیم و قطعآ به خوبی بیاد دارید.

        خدا رو شاکر و سپاسگزارم بابت دوره 12 قدم که دقیقآ در بهترین زمان به آگاهی هاش نیاز داشتم.

        قبل از ورود به این دوره تمرکزم رو این مسئله بود که حتمآ باید شروع به کار فیزیکی کنم و از وقت و زمانی که پس از کار اداری دارم استفاده کنم و پول بسازم.

        ولی با آگاهی های قدم اول متوجه شدم کار فیزیکی انتخاب درستی برای رسیدن به خواسته ام نیست و من باید تمرکز بیشتری بگذارم و تلاش ذهنی ام رو با کنترل ورودی هام بیشتر کنم و باورهای همجهت با خواسته ام بسازم و برای ذهنم منطقی کنم. آنوقت است که ایده ها و الهامات بمن گفته میشه و من به خواسته ام میرسم.

        خدا رو باز هزار مرتبه شکر؛ ورودی های مالی من از راه های مختلف که تعدادی اش رو در جلسه 4 قدم 2 اشاره کردم ادامه داره و این نشون میده که در مسیر درستم و اینها نشانه های خوبی هستند که تائید می کنند سخنان استاد رو که من دارم با کار کردن روی خودم و بدون کار فیزیکی ورودی مالی جذب میکنم. که نمونه اش دعوت شدن به مسافرت شمال در اوایل این ماه بود اونهم بدون اینکه یک ریال هزینه کنم! یا اینکه میخواستم این ماه پنکه رومیزی بگیرم برای اتاق خواب و ایرپاد ریزتری که تو گوش معلوم نباشه زیاد و همین دیروز مادرم گفت که قراره پولی دستش بیاد که سهم منو بهم میده و من میتونم باهاش این دو وسیله رو بخرم. اینها همون رزق خداوند در زندگیم است و نتیجه کار کردن روی ورودی ها و باورهام.

        اومدن این فایل هم طبق فرمایش شما بهترین هدیه برای من بود و چقدر هم این فایل برام به موقع بود و برام خیر و برکت داشت و کامنت های بسیار زیبایی رو در این دو سه روز خوندم که حجم آگاهی هاش واقعآ کمتر از یک دوره نبود و الگوهای خیلی خوبی پیدا کردم تا برای ذهنم منطقی شود که می شود و می توانم و اتفاق خواهد افتاد کافیه بسازمش.آنوقت خودبخود دریافتش میکنم. این در حالیست که خدا رو شکررر با اینکه کارمندم ولی پادشاهی میکنم و از کارم خیلی راضیم و در محیط کارمم با ستاره قطبی زمان بیشتری رو برای کار روی خودم دارم و خوشبختانه یا متاسفانه تضادهای کاری در محیط کارم ندارم و بیش از 90% اوقات حالم خوب است.

        از وقتی پارسال عنوان و سمت کاریم عوض شد راحتترم و محیط کارم آرامتر و ساکتتر و خلوت تر و مناسبتر است و زمان بیشتری در اختیار دارم که اینهم نتیجه تلاش ها و کنترل ذهن های قبلی ام بود که تضاد بیشتری رو داشتم.

        در حال حاضررر خدا رو شکرررر به جای اینکه تضادهام بخوان منو به جلو هول بدن؛ این آگاهی های زیاد و جذاب دوره 12 قدمه که داره منو به جلو هول میده و تغییرات زندگیمو مثل روتین زندگیم و کم شدن خواب و زمان بیشتری رو اختصاص دادن به فایلها دارم تجربه میکنم.

        ممنونم که برام نوشتید و باعث شدید یبار دیگه شرایط این روزهامو با خودم مرور کنم تا ردپایی بشه برام در این مسیر زیبا. بهترینها نصیب دل پاک و قلب مهربانت باشه. با آرزوی سلامتی و سعادت و ثروت بی پایان الهی براتون.یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
        • -
          فهیمه زارع گفته:
          مدت عضویت: 2971 روز

          بنام الله مهربان

          سلام ورحمت ونور وعشق الهی به وجود ارزشمندت

          اسداله جان خدارو شکر که روز به روز در مسیر موفقیت قدم برمی‌دارید

          اشاره کردی به دوره 12 قدم به نظر من این دوره جادو می‌کند تمام دوره های استاد بی نظیره ولی دوره دوازده قدم آرامشی به همراه خود دارد که اصلا نمیتونی سریع از جلسات آن بگذری وبزرگترین اتفاقی که می افتد این است که قبل از اینکه تغییرات در زندگی ات رخ دهد از لحاظ شخصیتی رشد میکنی متفاوت تر عمل می‌کنی متفاوت تر رفتار میکنی ، خدارو شکر از برکات این دوره بهره‌مند هستیدکه اصلا قابل وصف نیست

          خدارا هزاران هزار مرتبه شکر که در این مسیر زیبا قرار گرفتیم

          احسنت به شما این خیلی خوبه قبل از اینکه باتضادی روبرو بشیم تصمیم بگیریم بر اساس آگاهی ها وقوانین حاکم برجهان هستی خودمان را تغییر دهیم خیلی خوشحالم وخداروشکر میکنم که در کنار دوستانی چون شما هرروز یاد میگیرم بهتر زندگی کنم

          زندگی سراسر عشق ،ثروت ،سلامتی ،شادی ،را برات از خداوند خواستارم

          یاحق

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      عارفه محمودی گفته:
      مدت عضویت: 1435 روز

      سلام و درود فراوان به برادر ایران زمین اسدالله عزیز ،برادر بزرگم توی این سایت الهی سلااام.

      کامنت دوستان برای این جلسه هر کدومشون حرف خدا با من بود

      اما وقتی رسیدم به کامنت شما به خصوص قسمت های دانشگاه تون نوشتید انگاری کل صحنه های زندگی جلوی چشمانم رژه رفت.

      «نپذیرفتن شرایط موجود»

      منم یادم رفت برای دانشگاه رفتنم چندسال با پدرم جنگیدم،سر ازدواج نکردنم با افرادی که پدرم برام در نظر داشت،سر ناراحتی روانی به خاطر ضعیف بودن خودم برای خودم بوجود آمد… یادم بعداز یه دعوای مفصلی که با پدرم کردم برادرم که عشق خواهر سیو توی گوشیم رفت کتاب های کنکور خرید بخونم گفت تو قبول بشو مسئولیت رفتنت با من به هیچ فکر نکن فقط به قبولیفکر کن ، بابا با من،خوندم یادم روزی که کنکور دادم،سر جلسه کنکور و توی مسیر برگشت خونه ناراحت این بودم شب که خاله ای قرار بیان خونمون چی کنم،چه بهانه ای بیارم برای نه گفتن، نمی دونم چرا توی اتوبوس آرزوی مرگ خودمو کردم نرسم خونه…

      بالاخره اونروز قرار کردم با پدرم که بزار جواب کنکورم بیاد بعدا… من قشنگ می دونستم آسمان به زمین بیاد جواب من نه،اما از دعواهای سنگین می تزسیدم همش می گفتم از این ستون به اون ستون فرجیه…

      جواب کنکور آمد من قبول شدم 3 مهر ثبت نام نهایی کردم،7 مهر کلاس هام شروع میشد من 5 مهر انصراف دادم…

      یادم 3 بار هم پیش دانشگاهی ثبت نام می کردم بابام متوجه میشد دعوا میشد ،دعوا هم درست زمانی میشد یه بنده خدایی پیشنهاد می داد من می گفتم نه و ایشون هم همه چی رو تحریم می کرد خلاصه عادت داشتم به لب چشمه رسیدن تشنه به آب نگاه کنم برگردم.

      جواب کنکور که آمد خاله مینا زنگ زدن بیان،بدون هماهنگی با پدرم مادرم مجبور کردم پای تلفن بشینه زنگ بزنه بگه عارفه نظرش نه، یعنی کلا نه خلاصه بدبیراهای خاله و دخترخاله ها پشت گوشی به مامانم بماند قهر کردهاشون بماند حق می دم بعداز یکسال این ماه به اون ماه کردن بهانه کنکور دارم بهانه جواب کنکور بیاد اجازه نمی دادم بیان….خلاصه شب که بابام آمد خونه متوجه شد جوری منو زد که ساعت 8نیم صبح روی تخت بیمارستان چشمام باز کردم، ساعت 11 اپرستارهای بیمارستان آمدن منو بدون همراه بردن یه اتاق مشاور بود درست نمی دونم،دلیل حالمو پرسیدن موندم چی بگم،و….

      بعداز کلی پرس جو که جوابی هم از من نگرفتن،و فقط با سکوت من مواجه شدن آمدن روی تختم.یه نوری در دلم تابید گفتم می رم دوبار پرقدرت شروع می کنم. به خواهرم گفتم کمکم کن بریم صورتم بشورم توی آینه بیمارستان که خودمو دیدم، گفتم من اگه زنده موندم یعنی به خواسته ام می رسم.

      رفتم پذیرش گفتم می خوام مرخص شم برگه مرخصی منو بدیر همراهم بره تسویه کنه،گفتن نمیشه داریم تخت خالی کنیم منتقلت کنیم بخش،گفتم من نمی خوام بمونم باید برم اونا بگو من بگو، آمدم روی تخت نشستم… چندتا دکتر آمدن بنده خدا دکتر با کت شلوار آمد لباسش عوض نکرده بود گفت بهم دخترم حالت خوب نیست وضعیت تپش قلب هات نرمال نیست،ریسکش بالاس که ما بخواهیم مرخصت کنیم،برای ماهم مسئولیت داره،هر آن ممکن یه اتفاقی برات بیفته. گفتم بهشون منو مرخص کنید اگه شب حالم بد شد می ام بیمارستان فقط من برم… خلاصه با رضایت کتبی خودم و برادرم مرخص کردن به شرطی فردا صبح برم بیمارستان یه نوار قلب بگیرند

      یادم کل شب که مامانم بالاسرم می آمد

      توی این فکر بودم برم انصراف بدم یا نه بعدش چی میشه… خلاصه من 5 مهر ساعت 11 صبح انصراف دادم برگه انصراف هم گذاشتم روی اپن آشپز خونه به پدرم گفتم از دانشگاه می گذرم اما شوهری رو که تو برام انتخاب کنی رو هم نمی کنم. مرگ می پذیرم اما تو بخواهی برام تصمیم بگیری نه….

      بعدازاون روز… تا یه مدت همه چی آروم شد سال بعدش کنکور دادم رفتم دانشگاه امسال 10 سال از اون روز اتفاق می گذره مرداد سال 93 من کنکور دادم و مهر 93 انصراف دادم.مهر 94 رفتم دانشگاه.

      الان کارشناسی و ارشدمو هم گرفتم،مهر نظام مهندس مو هم گرفتم…. رسیدم به چیزی که می خواستم خانم مهندس

      چیزی که رویای بچگیم بود بهم بگن خانم مهندس با تمام سختی با تمام رنج ها با تمام سردردها اما می خوندم چسبیده بودم به درس معدلم همیشه 18 نگه می داشتم.

      الان که می خوام پروژه بگیرم خودم همش به یک مسائلی که ورود به این حرفه سخت و…. منی که این پروژه ها رو خودم با 1دهم حق الزحمه برای شرکت ها انجام می دم وتسلط 80 درصد به بالا رو دارم….

      گفتم هیچ اشکالی نداره یه مدت کم کار می کنم میشینم روی فرکانس باورهام کار می کنم دوستم زنگ زد گفتم بهش قرار داد جدید نبستم اااا اما می خوام تنها باشم…..

      کامنت شما باعث شد یکبار مسیر خودمو مرور کنم کامنت سعیده عزیز کامنت سید حسن کامنت مرضیه عزیز انگاری خدا بهم گفت عارفه نگاه مگه تو همون عارفه یه دنده لجباز نبودی وقتی می گفتم می خوام چشمات رو روبه همه چیز می بستی و گوشهات کررمیشد حرف هیچ کس نمی شنویدی فقط می گفتی من می خوام.

      یا وقتی به چیزی می گفتی نه از هیچ نمی ترسیدی از دعواهای قهر فامیل بگیر تا خونه تو پیه خیلی چیزااا به تنت زدید اینها که دیگه چیزی نیست این بچه بازی ها خاله زنک بازی های اداری چیزی نیست،به قول رزا عزیز من پارتیم خداس اینا چی می گن اینا چیکارن؟ریس من من خداست،… من می خوام خودم کار بگیرم…. اینها چه می دونن من از چه راه مسیری رسیدم به اینجا

      بزارحرفهاشون بزنن بزار کار خودشون بکنن… خدای منم کار خودش می کنه،هر اتفاقی بیفته به نفع منه هر اتفاقی….

      من خدا رو پشت سرم دارم من کسی رو دارم قدرتش کل کیهان داره اداره می کنه. من خدایی دارم که هم مرگ رو بهم نشون داد هم زندگی رو هم عشق بهم نشون داد هم جدایی رو من خدایی رو دارم که وقتی بهم گفت هم پدرت میشم هم مادرت ، من فقط من ،وقتی که باور کردم دیگه نباید از پدرم ترسید دیگه نباید روی پدرم حساب کنم رشد کردم و به خواسته هام رسیدم،الانم هیچ فرق نکرده فقط مهره های بازی من عوض شدن…. من همان عارفه ام خدای منم همان خداست اما این عارفه متصلتر وابسته به نیرویی که عالمیان تسبیح گو ش هستند.

      دیشب با اینکه بارها اینستا می رفتم می دیدم استاد عرشیانفر لایو داره بی تفاوت بودم اما دیشب یهو دلم خواست برم توی لایوش یهو دیدم استاد عشق استاد توحیدیم استادجان توی لایو داره درمورد توحید حرف می زنه دقیقااااا داشت قسمتی رو می گفت چطور انروز نرفتن سرکار و تانکر منفجر شده و ایشون زنده موند…..

      اگه توی زنده بودن استاد حکمتی بود

      100 در1000 در زنده بودن منم حکمتی…

      استاد توی لایو در مورد هدایت و شهود حرف می زد…. اینکه من امروز اول صبح شروع کردم به کامنت خوندن و نوشتن که خلاف برنامه ام اصولا بعدظهر واکثر شبا این کار می کنم 100 در 1000

      هدایت الله بود هدایت الله بود کامنت شما برادر بزرگم بخونم بیام اینهارو بنویسم مسیرمو یکبار به یاد خودم بیارم و این هم می گذره این برهه هم می گذره و شرایط کنونی ام نپذیرم اینها می گذره خیلی زود هم می گذره و چیزی که از من به یاد می مونه ایمان و توکلی که به خدا کردم و حساب کردم روش توکل کردم بهش.عارفه جدیدی که ازم می سازه یه عارفه متوکلتر و قوی تر آره خدا می خواد یکبار ازم آزمون بگیره چقدر روش حساب کردم و چقدر به چیری که نمی بینم در دستان خداست ایمان دارم.

      وحی آمد: «کاین چه فکر باطل است؟ / رهرو ما، اینک اندر منزل است

      ممنونم به خاطر کامنت های خوبی می نویسید آگاهی هاتون با ما به اشتراک می زارید سپاسگزار شما و همه دوستانم هستم که کامنت می زارند

      ارادتمند شما عارفه.

      راستی به شینای عزیز سلام گرم منو برسونید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1268 روز

        سلام و درود خداوند بر بانو مهندس عارفه عزیز

        امیدوارم در زیر الطاف الهی حال دلتون عالی باشه و غرق شادی و حال خوب و احساس عالی باشید. ممنونم از لطف و محبتی که ابراز کردی خواهر عزیز.

        همواره ایمانم و اعتقادم اینست که کسانی که هدایت می شوند به این مسیر بهشتی، اتفاقی نبوده و قطعآ گوهری در وجود داشته اند که مورد عنایت خاص خداوند که همان رحیمیت آنست قرار دارند. زیرا رحمن بودن خداوند شامل همه بندگانش است اما رحیم بودن خداوند فقط شامل افراد خاصی است که سوگلی خداوندند. و این کمترین پاداش خداوند به آنها در این دنیاست.

        تلاش و اراده شما در مسیر رسیدن به خواسته هایتان واقعآ الگو و ستودنیست. با فضایی که شرح دادی کاملا آشنام و چنین فضایی در خانواده های اکثر هم نسل های ما هم که به دهه 60 ای معروفیم وجود داشته است. و تتمه ای از آن به دهه ی بعد هم رسیده است. هر چقدر که مسیر رسیدن به خواسته ای دشوار باشد؛ اراده محکمتر و ایمان قویتری لازم است برای رسیدن به آن و خیلی خوشحالم که شما دارید آرزوهایتان را زندگی می کنید. منی که این مسیر را با اراده فراوان پشت سر گذاشته ام بخوبی درک میکنم که این دستاورد شما چقدر میتونه برگ برنده شما برای حضور موفق در هر زمینه دیگه ای باشه و قطعآ چراغ راهی برایتان خواهد بود در کسب نعمت ها و ثروت های بیشتر.

        عارفه جان ممنونم بابت کامنت قشنگی که نوشتید و خبر خوبی که دادید. استاد همواره در کلامشون میگن که اگه ما تمرکزمان روی خودمون باشه؛ خبری یا چیزی که نیاز باشه بدونیم بهمون گفته میشه و هدایت میشیم به سمتش و نیاز نیست که ما به سمتش بریم بلکه خودش به سمتمون میاد. و این خبر شما هم تائید دوباره ای بر این مطلب بود و قطعآ استاد بزودی لایوی که با استاد عرشیانفر که از شاگردهای خودشون بوده رو بزودی مثل قبل روی سایت قرار خواهند داد و ما استفاده میکنیم و لذتشو میبریم و از آگاهی های نابش بهره خواهیم گرفت.

        برایتان در این مسیر زیبا سلامتی و سعادت و ثروا آرزو میکنم و شینا جان هم یه بوس خشگل قشنگ تقدیم حضورتان می کند. در پناه خداوند باشی. یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      فرشته کوهستانی گفته:
      مدت عضویت: 1308 روز

      سلام به اسدالله عزیزم

      خیلی زیاد لذت بردم از کامنت فوق العادتون

      برای منی که در تلاشم که بعد از پونزده سال که از آخرین سال تحصیلم میگذره….میخوام کنکور بدم و هدفم تک رقمی شدن رتبه ام هستش

      خیلیها منو دست میندازن و مسخره میکنن که ..‌‌برو بشین بچه ات و بزرگ کن…حوصله داری درس بخونی

      تو الان مغزت یاری میکنه که بخونی

      اما من سالهاست هر دفعه که از جلو بیمارستان یا مطب دکتری رد شدم

      آه کشیدم و حسرت خوردم که چرا من پزشک نشدم

      همیشه فکر میکردم من این آرزو رو به گور میبرم

      اما بعد از اومدنم به سایت و کار روی باورهام و دیدن الگوهایی که تو سن بالا شروع کردن و موفق شدند

      انگیزه درونم فوران کرد و استارت زدم

      خداوند مسیر موفقیتم رو برام هموار کرد و من همچنان در مسیر موفقیت قدم برمیدارم و تلاش میکنم که با رتبه ی تک رقمی وارد دانشگاه علوم پزشکی شوم

      خدایا شکرت برای حضور این عزیزان که انگیزه ام رو بیشتر میکنند

      موفق باشید برادرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1268 روز

        سلام و درود خداوند بر خواهر عزیزم

        تفاوت دیدگاه اعضای این سایت الهی با عوام جامعه، در همین تفاوت دیگاه هاست. اگر دیدگاه عوام با شما یکی بود باید تامل می کردی و به مسیرت شک می کردی!

        تفاوت زندگی آدمها؛ تفاوت اهداف آدمها؛ تفاوت نتایج آدمها، همه و همه در تفاوت آگاهی ها و عمل آنها نهفته است. فرشته جان اگه به شما بگند که سن و سال معنایی ندارد و کلا سن و سال حذف بشه از زندگی هممان، آیا آنوقت این حرف ها بازم ناامیدتان می کرد؟ آیا از این خواستتون دست می کشیدید؟ دیر و زود بودن با چه معیاری داره سنجیده میشه؟ اگه من جوان 18 ساله پزشکی که علاقمه قبول بشم زوده و شمایی که مثلا 40 سالتونه پزشکی قبول بشید، دیره؟ با چه معیاری داریم این دیر و زود بودن رو می سنجیم؟ حالا اگه من 19 سالگی فوت کنم و شما 120 سالگی چی ؟ آیا آنوقت هم برای من زوده و برای شما دیر؟

        اینها ناشی از باوریست که فکر میکنه با پایان این دنیا حیات ما هم نابود میشه! اگه باور ما این باشه که ما با مرگ فقط از یه دنیا به دنیای بعدی نقل مکان فیزیکی میکنیم و روحمون ادامه همین دنیا رو در دنیای بعدی میده چی؟ مگه خدا مردنیه که ما بمیریم؟ مگه از روح خدا در ما دمیده نشده و ما ذره ای از وجود خدا نیستیم؟ مرگی وجود نداره که ما بخواهیم بگیم دیره یا زوده؟ ابوریحان بیرونی در حال احتضار بود ولی باز در پی کسب آگاهی بود! غیر این میتونه باشه که ایشون هم باور داشته که با مرگ نیست و نابود نمیشه بلکه از آخرین دم هم برای افزایش ظرف وجودش استفاده میکنه تا بهتر ادامه بده و بیشتر رشد کنه! وقتی قوانین خداوند اینگونه اند که ما تا زمانی نتیجه می گیریم که داریم روی خودمان کار می کنیم، آیا این سیستم با چنین باورهایی همسو نیست! به قول خودتون بی شمار الگو است در جهان از کسانی که در سنین بسیار بالا وارد دانشگاه شده اند. ولی ما به محض ازدواج و بزرگ شدن فرزندانمان میگیم پامون لبه گوره! کی تضمین کرده بچه من از من بیشتر عمر میکنه؟ این باورهای غلط رو باید آگاهانه اصلاح کنیم و جاشون رو باورهای توحیدی بدیم تا هم در این دنیا بهتر زندگی کنیم و هم در دنیاهای بعدی. آرزو میکنم در مسیر علایقتون روز به روز پیشرفت کنین و همانگونه که تاکنون مولد بودید و منشاء خیر و برکت در جامعه، در آینده هم الگوی بسیار خوبی برای دیگران در زندگی و این مسیر زیبا باشید. بهترینها سهم دلتون.یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
        • -
          عاطفه نوری گفته:
          مدت عضویت: 1954 روز

          هزاران درود الله به شما اقا اسدلله عزیز گرانقدر توحیدی و پر از قدرت و شرافت و عزت…

          الهی صد هزاران بار سپاس من هدایت شدم به این کامنت توحیدی و بینظیر…

          با تمام وجودم از اعماق وجودم قدر دان هستم سپاسگزارم و بینهایت تحسین میکنم

          چقدر این خدا زیباست که هر لحظه در حال هدایت بندگان مومنش هست الهی صد هزاران بار سپاس…

          چقدر این کامنت زیبا و اگاهی دهنده بود چقدر پر از قدرت و انگیزه بود و چقدر ما سعادتمند هستیم که در این مکان توحیدی در حال هدایت رشد و گسترش وجودمان هستیم برای توحید برای رشد برای گسترش برای تجربه کردن خودمان برای درک کردن توحید و عشق پروردگار…

          دقیقا و کاملا با شما موافق هستم چه کسی تعیین میکنه زوده یا دیره کدام معیار جامعه؟!

          بدنه ی جامعه که سراسر شرک و فرع هست واقعا کدام معیار مشخص میکنه و چقدر این کامنت به من درک و اگاهی داد…

          من زیاد دیدم انسانهایی ک بخاطر همین باورهای غلط و بیمارگونه میگن پای ما لب گوره چقدر عمرمون در حال تلف شدن هست چقدر هیچ غلطی توی زندگی نکردیم چقدر از ما گذشته و هزاران حرف های سمی و بیمارگونه…

          چرا اینهارو میگن چون تفکر و وجود خودشون همین هست چون هیچ امید و انگیزه و درک از توحیدی رو ندارن…

          چون این کلام خداوند توی قران رو باور ندارن ک میفرماید ای بندگانی ک بر خود اسراف کردید از رحمت من ناامید نشوید…

          چون رحمان و رحیم بودن خداوند رو باور ندارن و قرانی که سراسر هدایت است رحمت است برکت است علم است و هزاران هزار اگاهی ک ما بیخبریم…

          چرا ندارن چون همه دنباله رو هم هستن و یکی که برخلاف جامعه حرکت کنه هم مسخره میکنن و طعنه میزنند…

          الهی صد هزاران بار سپاس برای نعمت هدایت و نعمت صلات…

          دوست عزیزم اقا اسدلله عزیز براتون بینهایت نعمت هدایت امید انگیزه قدرت توکل توحید و برکت الله رو ارزومندم چرا که نعمتهای روحانی بینهایت مهم تر و جاودانه تر و زیباتر است و ماندگاتر و قطعا ک سازنده تر و درخشان تر…

          الهی امین.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مهدی رجبی گفته:
      مدت عضویت: 3848 روز

      به به درود

      یعنی من عاشقتم آقا اسداله عزیزم.

      من چندین سال پیش یک ترم خوندم پیام نور ولی بعلت عدم تناسب با من و تغییر رشته انصراف دادم.

      دقیقا همین شکلیه امتحانات سراسری و برخی دروس هم غیرحضوریه.

      چقدر از جمله بندی تون

      از مرحله به مرحله ای که تعریف کردید برام جذاب و دلنشین بود

      و دم اون دانشجوی گرم که باعث یک حس انگیزه پیشرفت و سرعت و هل دادن شما شد. بعنوان یک نشونه از سمت خدا.

      چقدر واقعاً آدم اینجور موفقیت ها رو در تاریخ زندگیش می‌تونه بیاد بیاره و چقدر شیرین و زنده ان، و چقدر واقعاً همیشه قوانین درستند و چقدر واقعاً این حرف قشنگ و داستان و شعار نیستند این جملات که است شرایط نیستند که تعیین میکنند این منم با ذهن و عواطفم رقم میزنم.

      و این جمله همیشه انگیزه آدم رو حفظ می‌کنه که طبق وعده خداوند حتی ذره ای مثقالی عمل نادیده گرفته نمیشود

      و تلاش های خوب هدر نمی‌روند هررگز.

      خواست و قوانین ذهن من اولویت داره به کل قوانین کشور و دولت و دانشگاه ها و مجلس و شهرداری ها و اجتماع و مردم و فرهنگ و اقتصاد..

      ماشاالله

      زنده و برقرار و شاد باشید

      خدا همسر و فرزندتونو هم حفظ کنه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَىٰ إِنَّا لَمُدْرَکُونَ ﴿6١﴾

    چون آن دو گروه یکدیگر را دیدند، اصحاب موسی گفتند: حتماً ما به چنگ آنان خواهیم افتاد.

    قَالَ کَلَّا ۖ إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ ﴿6٢﴾

    موسی گفت: این چنین نیست، بی تردید پروردگارم با من است، و به زودی مرا هدایت خواهد کرد.

    فَأَوْحَیْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْبَحْرَ ۖ فَانْفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ ﴿6٣﴾

    پس به موسی وحی کردیم که عصایت را به این دریا بزن.پس [دریا] از هم شکافت و هر پاره اش چون کوهی بزرگ بود.

    وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الْآخَرِینَ ﴿64﴾

    و آن گروه دیگر را [هم در آنجا] به دریا نزدیک کردیم،

    وَأَنْجَیْنَا مُوسَىٰ وَمَنْ مَعَهُ أَجْمَعِینَ ﴿65﴾

    و موسی و هر که با او بود، همه را نجات دادیم.

    ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ ﴿66﴾

    آن گاه آن گروه دیگر را غرق کردیم.

    إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَهً ۖ وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿6٧﴾

    بی تردید در این سرگذشت عبرتی بزرگ وجود دارد، و بیشترشان مؤمن نبودند.

    وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿6٨﴾

    و یقیناً پروردگارت همان توانای شکست ناپذیر و مهربان است.

    =======================================================================================

    خدای عزیز و شیرین و قدرتمندم،تو که هیچ وقت خسته نمیشی،احساساتی نمیشی،خوابت نمیبره،گمراه نمیشی،فراموش نمیکنی،تو که بی نیاز مطلقی،تو که پناه عالمی،تو که ارباب تمام جهانی،تو که نگرانی نداری،تو که درگیر همزات شیطان نمیشی،تو که منِ انسان رو باعشق خلق کردی و به ضعف من آگاهی…آره خدا…خودِ خودِ تو…بر جسم و جان و روح ضعیف من از قدرت خودت ببار و اجازه ی وصل شدن صادر کن،که من به نور تو،به صلات تو برای هر لحظه از زندگیم فقیرومحتاج و نیازمندم،خدایا اگر تو کمکم نکنی،اگر دستمو نگیری،اگر هدایتت رو نفرستی،اگر دریا رو باز نکنی،من هم جز غرق شدگانم…خدایا از قدرت عصای موسی…بر دستان ما و بر استواری قدم های ما ببار…و کمکمون کن در مسیر توحید،ثابت قدم بمونیم.

    رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ

    =======================================================================================

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم،استاد ممنونم که از پشت ابرها درومدی و با کلام الاهیت بر جسم و جان وروح ما تابیدی و یکبار دیگه نور خدا رو برقلبمون جاری کردی.

    سلام به استاد شایسته جانم و سپاس فراوان برای تک به تک فعالیت های معنوی شما در این غار حرا.

    سلام به تموم رفیق های نازنین غارحرای من ….

    سلام و سلامتی و نور ورحمت الله به جسم و جان و روح توحیدی ارزشمندتون.

    مینویسم و مینویسم و مینویسم و نگران طولانی شدن کامنت نیستم،مثل نگران نبودن طولانی شدن نمازم….مثل نگران نبودن هرچه بیشتر قرآن خوندن …مینویسم و به هر شعشعه ی نور الله،تشنه م…

    یکبار دیگه،خداوند منت سرم گذاشت و من رو در زمان درست هدایت کرد.وقتی من که دیگه توانی در برابر شلیک های موشک شیطان و نجواهای ذهنم نداشتم.وقتی احساس کردم دیگه اینجا آخر خطه و بیشتر ازین از دستم برنمیاد…وقتی از ته قلبم به بی عقلی خودم اعتراف کردم و صداش زدم:

    آهای خدا…کجایی؟من هیچی نمیدونم،من هیچی بلد نیستم،من هیچ آشنایی ندارم،من هیچ توشه ای ندارم،پس کجایی؟چرا صدات نمیاد؟چرا کمک هات رو نمیفرستی؟چرا باهام حرف نمیزنی؟خدایا اگر فکر کردی که من به کسی رو میزنم و از کسی درخواست میکنم به غیر از تو،سخخخخت در اشتباهی!خودتو نشون بده!

    وقتی صبح دفترم رو باز کردم و براش نوشتم:

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    اهدنا الصراط المستقیم

    من قربانی هیچ شرایطی نیستم،من خالق زندگیمم

    من خدایی دارم که از رگ گردن به من نزدیکتره و هر لحظه در حال اجابت منه

    من خدایی دارم که خالق آسمان ها وزمینه،و کیهان و کهکشان هارو مدیریت میکنه

    من خدایی دارم که هیچ وقت دیر نمیکنه

    من خدایی دارم که گفته من به بندگانم نزدیکم،و دعای دعاکننده رو اجابت میکنم

    من خدایی دارم که گفته هرکس برای من کنترل ذهن کنه،من براش راه خروج باز میکنم و از جایی که فکرش رو نمیکنه بهش روزی میدم

    من خدایی دارم که گفته با هر سختی آسونیه

    من خدایی دارم که من رو روی دوشش سوار کرده

    من خدایی دارم که هر لحظه درحال هدایت منه،نگران منه،عاشق منه،منو دوست داره همینجوری که هستم،خدا منو قضاوت نمیکنه

    من خدایی دارم که رب العرش العظیمه،خدایی که گفته هرکسی غیر از من رو صدا بزنیداونها اگر باهم جمع بشند قدرت خلق یک مگس رو ندارند،و اگر مگس چیزی ازشون بگیره نمیتونند پسش بگیرند.

    خدای من خدایی که هرجا دستم به شاخه نرسه،برام شاخه رو میاره پایین

    خدایا توحید یعنی یک قدرت وجود داره،اونم شمایی…از قدرت کن فیکونت به من ببار….

    نوشتم و نوشتم و نوشتم….

    و وقتی وارد سایت شدم دیدم ماه م از پشت درومده و کمک الله رو برام رسونده…

    فایل رو صبح دیدم…بهتر شدم…اما توی فرکانس فهمش نبودم…

    اما الان…با همون کلید اول فایل،پیغام خدا رو دریافت کردم.

    توانایی دیدن امکانات-کنونی

    استاد من امروز دوباره هدایت شدم به جلسه 1 قدم 6،شاید صدبار قبلا بهش گوش داده بودم اما امروز تازه داشتم درکش رو مزه مزه میکردم…اونجایی که شما گفتید:

    وقتی فهمیدم هدایتی هست،حرکت کردم…وقتی حرکت کردم هدایت رو دریافت کردم!

    بچه ها،من حرکت کردم،بعد هدایت رو دریافت کردم

    ایمان؛ایمان،ایمان،ایمانی که حرکت بیاورد،ایمان است،ایمانی که حرکت نیاورد،حرف مفت است

    وحالا شما توی این فایل یک بار دیگه با کلام الاهیتون به جسم و روح خسته ی من که چند روز درگیر همزات شیطان و نجوای ذهن بود نور باریدید:

    همیشه و تو هر شرایطی،اگر شما به خداوند ایمان داشته باشید و اگر باورهای خوبی داشته باشید،اگر کنترل ذهن داشته باشید،اگر فکر نکنید دیگه راهی نیست،همیشه راه هایی هست که به ما گفته میشه و هدایت میشیم و خیلی خیلی مسیر برای ما ساده پیش میره،درحالیکه برای بقیه خیلی سخت داره پیش میره

    وقتی باور داریم خداوند در همه حال،در همه حال میتونه به ما کمک کنه،فارغ از شرایط بیرونی،خداوند مسخر کرده آسمان ها و زمین رو برای اینکه بتونم زندگیم رو اونجوری که بخوام رقم بزنم

    استاد الان 867 روزه من وارد سایت شما و دانشجوی شما شدم و به الله قسم نه بعد از چند ماه،نه بعد از چند هفته،نه بعد از چند روز،از همون روزی که وارد سایت شدم من معجزه های خداوند رو دریافت کردم و از مسیر نتیجه دیدم،از همون اول به خودم قول دادم برای خودم رد پا بزارم و مسیری که اومدم رومشخص کنم،از همون اول سعی کردم تموم هوش و حواسم رو بدم به شما،هرچیزی که میگید گوش بدم و به هرچیزی که میفهمم طبق توانم عمل کنم و خیلی شفاف و روشن هم مسیری که اومدم توی کامنت هام مشخصه…

    اما باز توی شرایط جدید،ذهن چه جوری،چه جوری هاش رو شروع میکنه…نمیشه نمیشه هاش رو شروع میکنه…

    انگار توان خدا تا همینجا بود…انگار خدا منو تا اینجا اورد گفت بقیه ش با خودت،دیگه از دست من برنمیاد….

    حالا بشین دوتا دوتا چهارتا کن با مغز محدودت که چه جوری میخوای این همه مسئله رو حل کنی….

    یکی دو روز پیش که همینجوری درگیر دودوتا چهارتای مغز محدود و پوز خند های شیطان و نجواهای ذهن خودم بودم،دفترم رو باز کردم و براش نوشتم ببین خدا …اصلا هر معجزه ای که توی زندگیم تا الان رقم زدی رو بیا بزاریم کنار!

    اصلا بیا اون أَلَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ رو هم بیخیال شیم،من میخوام بشم اون تک سلول توی دل مادرم!

    بیا منطقی باهم بشینیم پای میز مذاکره!

    اون موقع که من تک سلول بودم،عقل داشتم مگه؟هوش داشتم مگه؟توانایی داشتم مگه؟پول داشتم مگه؟کار داشتم مگه؟

    مگه مدیریت همه چیز با شما نبود؟

    مگه بهم جای گرم و نرم ندادی؟

    مگه با جفت بهم غذا نرسوندی؟

    مگه تک به تک سلول هام رو نساختی؟

    مگه هر اعضای بدنم رو با هدایتت شکل ندادی؟

    هوم؟مگه این کارهارو من انجام دادم که الان دارم روی عقل محدود خودم حساب میکنم؟

    اگر تو همون خدایی،اگر این سعیده هم یک دونه سلوله!

    پس به قول استاد عرشیانفر من میخوام بشینم همینجا،هییییچ کاری نکنم!ببینم میخوای چیکار کنی!

    استاد شما تو جلسه ی 4،قدم 5 میگید:اینجاهاست که آدمی که روی خودش خوب کار کرده میتونه تفکر الخیر فی ما وقع رو توی عمل اجرا کنه،وگرنه که زیر فشار ذهن آدم خوردمیشه!99/9 درصد آدم ها نمیتونند ذهنشون رو کنترل کنند،برای همین 99/9 درصد آدم ها نمیتوند بهشت رو توی این دنیا تجربه کنند.

    استاد اعتراف میکنم این چند روز داشتم زیر فشار ذهن خورد میشدم،اما گیوآپ نکردم،اما ادامه دادم،اما نزاشتم ترس ها بر من غلبه کنه،نزاشتم تسلیمم کنه و میدونم بزودی پاداش ها از همه طرف میرسه!

    من باید حرکت کنم تا در ها باز بشه….

    اگر برگردم و به یادم بیارم کجاها ایمان نشون دادم و حرکت کردم و چه جوری درها باز شد،دیگه نمیزارم انقدر ذهنم بهم فشار بیاره…

    استاد احساس میکنم تازه یک قطره از دریای آیه ی الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ رو میفهمم.

    ایمان به غیبی که حرکت میاره…ایمانی که میگه من حرکت میکنم،خدا کمک هاش رو میفرسته…ایمانی که به چیزی که توی دست های خداست و نمیبینه، بیشتر از امکاناتی که خودش داره و میبینه توکل میکنه ….

    اگر یادم بیاد کجاها تونستم این مفهوم رو در عمل اجرا کنم و پاداش هاش رو دریافت کردم مثل:

    وقتی بهم گفت بچه هاتو بفرست پیش پدر و مادرت ومن فرستادمشون بدون هیچ اثری از انتقالی

    و بعد درها باز شد و از ناکجاآباد جایگزین انتقالی برام پیدا شد!

    وقتی دانشگاه انتقالی من رو بخاطر همتراز نبودن جایگزین رد کرد و من گفتم الخیر فی ماوقع…

    و بعد کمک الله رسید که کویرت رو رها کن تا هدایتت کنم…رها کردم و از دفتر دانشگاه زنگ زدن و گفتن انتقالی شما بدون جایگزینه…

    وقتی کارهای اداری انتقالی طول کشید و من گفتم حتما خدا پلن بهتری داره و من صبر کردم.

    وقتی به جای icu فرستادنم اورژانس کودکان و همه گفتن بدبخت شدی و من گفتم الخیر فی ماوقع

    و ندای الله رسید که اینجا سکوی پرتاب توعه…بپر تا من بغلت کنم…

    وقتی من انصراف از کارم رو اعلام کردم و پریدم در حالیکه هیچی از قدم بعدی نمیدونستم…

    و خدا بغلم کردو هدایتم کرد و گفت برو کیش…

    وقتی بی توشه و بی آشنا و بی کس و بی پلن رفتم جزیره …درحالیکه هیچی نمیدونستم…

    و یاری الله رسید و من رو به بهترین مدیر عامل دنیا وصل کرد ….

    با تموم این تجربیات !

    حالا من چرا باید نگران ادامه ی مسیر باشم؟چرا حواسم به این نکته ی طلایی نبود؟

    توانایی دیدن امکانات-کنونی

    من با همین امکانات حرکت میکنم و دستم رو میزارم توی دست مدیر کیهان و کهکشان ها …

    من به خدایی توکل میکنم که استادم ازش میگه:

    من کاری به توانایی انسان ندارم،من دارم درمورد توانایی انرژی صحبت میکنم که انسان رو خلق کرده،اگر دستتو بزاری توی دست اون،دیگه چه جوری حرکت میکنی؟

    یکبار دیگه،باطری توحیدیم رو فول شارژ میکنم و به حرکتم ادامه میدم و ایمان دارم درها بزودی باز میشه…از کجا؟از جایی که به عقل محدود من نمیرسه….

    وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا،وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ

    استاد عزیزم،از روشنی قلبم ازت سپاسگزارم و دعا میکنم من در زمان لانچ دوره تون …با شما هم مدار باشم و روح تشنه م،از آگاهی های جدیدتون سیراب بشه…

    دوستون دارم بینهایت…

    و به امید دیدار روی ماه شما و استاد شایسته در بهترین زمان و مکان

    رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا ۚ رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ

    پروردگارا! بی تردید ما [صدای] ندا دهنده ای را شنیدیم [که مردم را] به ایمان فرا می خواند که به پروردگارتان ایمان آورید. پس ما ایمان آوردیم. پروردگارا! گناهان ما را بیامرز، و بدی هایمان را از ما محو کن، و ما را در زمره نیکوکاران بمیران.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 377 رای:
    • -
      افلاطون نوروزی گفته:
      مدت عضویت: 1279 روز

      به نام خداوند بخشنده و مهربان

      سلام میکنم خدمت دوست عزیزم سعیده خانم شهریاری

      بینهایت سپاسگذارتم بابت کامنتی که نوشتی و چقدر لذت بردم و چقدر درک کردم تک تک جملاتت رو

      میخام بگم نجواهای ذهن هم با ما رشد میکنن: قبلا نجوا با یه پخ مارو فلج میکردن و وقتی الان ما بزرگ شدیم و رشد کردیم و معنی توحید رو نم نم درک کردیم، نجوای ذهنم همگام با ما رشد میکنه: تو هیچ شرایطی بیخیال نمیشه که نتایج مثل کوه مارو کاه کنه و اتفاقات به ظاهر کاه رو کوه: اونقدر هوشمنده که از همین قوانین ما استفاده میکنه برای ضربه زدن برای فلج کردن: فکر میکنی چی میگه؟ میگه کو خدات؟ تویی که خدا خدا میکردی کو پس؟ تویی که این همه رو ذهنت کار کردی چرا تو این شرایط گیر کردی پس؟ تویی که این همه دم از توحید میزنی چرا شرایطت اینه؟ مطمعنی با این وقت گذاشتن و کامنت نوشتن به موفقیت میرسی؟ میبینی چقدر استادانه عمل میکنه؟ اینجاست که من باید با کنترل ذهن خودمو رشد بدم؛ دیگه زمانی که من داشتم با این تضاد زمین گیر میشدم؛ یاد استاد افتادم که با اون همه مهارت و نتایج سایتشو زدن؛ ایشون کنترل ذهن رو انجام داد رفت چرخ و فلک سوار شد و تصمیم گرفت سرور سایتو بیاره خارج از کشور و الان نتایج رو ببین که اومدن به خارج از کشور رشد 1000 برابری داشته: وقتی به این درک رسیدم برای استاد عباسمنش هم تضاد وجود داره، برای پیامبران هم وجود داره و من به هر جایگاهی برسم تضاد هست: آروم گرفتم و گفتم هر چی خیره و یادم اومد در گذشته هر وقت خواستم موشکی رشد کنم قبلش با یه تضادی شدم که داشته فلجم میکرده اما من تسلیم نشدم

      منم مثل شما مطمعنم که پاداش این کنترل ذهن، این رفاقت با خدا، این کامنت خوندن و نوشتن، گفت و گو با خداوند و هدایت خواستن ازش از رگ گردن بهم نزدیکتره.

      بهترین هارو برات آرزو دارم دوست خوبم؛ شما بهترینی، شما لایق ترینی و همیشه انرژی و‌فعالیت مستمرتو دوست دارم و تحسینت میکنم و همش میگم دمت گرم دختر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 58 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1283 روز

        سلام به برادر عزیزم آقا افلاطون

        هِوااااای سَررررر،چطوری پسر؟؟؟

        بینهایت برام تحسین برانگیزی،تموم نتایجت…هرکامنتی که میزاری رو با ایمیل میخونم،از نتایج موفقیت مالیت…از رابطه ی فوق العاده ت…از اجرای دقیق قانون سلامتی،از بهبود بیماری عزیزدلت با قانون،از شروع دوره ی مقدس دوازده قدم…از این همه تمرکزت روی قانون و توحید…

        نمیدونم باور میکنی یا نه،داشتم درس میخوندم،احساس کردم خوابم میاد،یکم چشامو بستم توی خواب و بیداری یک کامنت ازت دیدم و خودمو در حال جواب دادن به کامنتت…بیدار شدم اومدم توی سایت دیدم نقطه ی آبی ها آزاد شدند و یکیش شمایی…

        ما توی این سایتو با اموزش های استاد دیگه داریم یاد میگیریم حتی از بعد زمان و مکان خارج بشیم :)))))

        خلاصه شه هواررره دار!

        یک تقلب از جلسه 4 قدم 5 که فکر کنم هنوز بهش نرسیدی:

        به 2 تا شرط:

        اگر مدت هاست حالت خوبه!

        و داری روی خوودت کار میکنی!

        هر اتفاقی بیفته در راستای رسیدن به خواسته هاته!هر اتفاقی یعنی هر اتفاقی!

        بزودی همیان زر رو توی این مسئله ی به ظاهر تضاد پیدا میکنی….

        وَعَسَىٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

        به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارت برادر عزیزم

        در کنار عزیزدلت،همیشه غرق احساس عمیق خوووشبختی باشی…

        به امید دیدارتون در بهترین زمان و مکان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 61 رای:
      • -
        محمد جواد اسدی گفته:
        مدت عضویت: 861 روز

        به نام الله یکتا

        چقدر قشنگ نوشتی اونجا که گفتی نجواها با ما رشد می‌کنند

        یک دلیل کاملا منطقی برای درک بهتر قوانین

        یعنی من خودم فکر میکردم که من که رشد کنم نجواها در همون سطح اول می‌مانند و الان متوجه شدم که چه بسا نجواها قوی‌تر عمل می‌کنند وقتی من بیشتر روی خودم کار میکنم و اینکه الان متوجه این موضوع شدم خیلی بهم کمک میکنه تا بهتر بتونم ذهنم رو کنترل کنم به لطف الله

        مثل اینکه میدونی یک دشمنی هست که با فلان اسلحه رو به روت واستاده ،تو بهتر میدونی باید از چه سلاحی استفاده کنی تا حداقل بتونی فعلا مهارش کنی تا هدایت بشی به جای بهتر

        قبلا نجواها با سنگ و چوب و شمشیر میومدن جلو و الان با تانک و من هستم که باید ایمانم رو نشون بدم تا هدایت بشم به جای بهتر و شنیدن الهامت،کی این اتفاق میافته ،زمانی که بتونم باور کنم الخیر فی ما وقع

        ممنونم بابت این نوع از نگاهت و سپاسگذار تنها قدرت جهان هستم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1902 روز

      سلام به سعیده ی نازنینم.

      این قسمت از کامنتت برام خیلی خیلی شیرین بود، چون تجربه اش کردم با نی نی جانم، از وقتی تو دلم بود تا الان که به فضلِ خدا تو بغلمه:

      اون موقع که من تک سلول بودم،عقل داشتم مگه؟هوش داشتم مگه؟توانایی داشتم مگه؟پول داشتم مگه؟کار داشتم مگه؟

      مگه مدیریت همه چیز با شما نبود؟

      مگه بهم جای گرم و نرم ندادی؟

      مگه با جفت بهم غذا نرسوندی؟

      مگه تک به تک سلول هام رو نساختی؟

      مگه هر اعضای بدنم رو با هدایتت شکل ندادی؟

      هوم؟مگه این کارهارو من انجام دادم که الان دارم روی عقل محدود خودم حساب میکنم؟

      اگر تو همون خدایی،اگر این سعیده هم یک دونه سلوله!

      پس به قول استاد عرشیانفر من میخوام بشینم همینجا،هییییچ کاری نکنم!ببینم میخوای چیکار کنی!

      این روزها که به صورتِ ماه و اعضای بدن قند عسلم نگاه میکنم به خدا میگم چقدر زیبا و باظرافت خلقش کردی، من شگفت زده ام از بندهای انگشت های کوچولوش، از پاهای کوچولوش، از همه چیزِ کوچولوش…

      خیلی شاکر خدا هستم که حافظ رو به ما داده، صحیح و سلامت، قند و نباتِ مامانشه، عسلِ مامانشه.

      خدا همه ی نی نی های تو دل مامانشون و نی نی های به دنیا اومده رو حفظ کنه در پناه خودش همیشه.

      فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

      مرسی که از مسیرت مینویسی سعیده جان.

      وقتی مینویسی کجاها تسلیم نشدی و ادامه دادی ایده میگیرم.

      خوشحالم دوباره توفیق پیدا کردم، فرصت برام فراهم میکنه خدا که کامنت بخونم و بنویسم در سایت.

      خدا به زمانم فراوانی و برکت میده.

      کامنت خوندن و نوشتن، اون زمانی هست که برای شخصِ سمانه جان میذارم با عشق.

      الهی شکر که دسترسیم باز شده دوباره.

      برات بهترین شرایط زندگی و شغلی رو ارزو میکنم عزیزم.

      شاد باشی و پر توان.

      خدایا شکرت برای همه چیز، برای همیشه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1283 روز

        سلام به قشنگترین مامان سمانه ی دنیا ….

        سلام به دلنشین ترین حافظ کوچولوی جهان…

        حافظی که بوی بهشت میده… بوی خدا…

        دلم پر میکشه اون دستای کوچولوش رو ببوسم…

        خداروصدهزار مرتبه شکر که صحیح و سلامت در کنار همید،مطمئنم این مامان توحیدی کار درست ،قراره یک حافظ شیرازی دیگه تحویل جامعه توحیدی بده(چشمان قلبی بسیااااار)

        دوستت دارم سمانه ،بی نهایتِ بینهایت

        مراقب خودت و فرشته کوچولو باش.

        بوس به کله ی مبارک هردوتاتون کرووور کرووور

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
        • -
          سمانه جان صوفی گفته:
          مدت عضویت: 1902 روز

          سلام سعیده جانم

          ممنونم سعیده جان از پیام و تبریکت.

          بهترین ها برای تو و عزیزانت و بچه های نازنینت.

          ممنونم از همه ی کامنت هایی که تو سایت مینویسی.

          من کلی لذت میبرم و قوانین برام دوره و مرور میشن.

          در پناه اللهِ مهربون باشی همیشه، همه مون باشیم.

          فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

          الهی شکرت برای شنیدنِ صدای اواز پرندگان، همین الان.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        مریم پهلوان گفته:
        مدت عضویت: 2023 روز

        سلام سمانه عزیزم.چقدرخوشحال شدم که نی نی جون به دنیا اومده وداری باهاش زندگی رو زندگی میکنی.تبریک منو پذیرا باشین.ان شالله همیشه سلامت وتندرست باشن.وعمرجاویدان داشته باشن.به لطف اموزه های استاد عزیزم این روزها باتضاد بزرگی روبرو شدم مادرعزیزم رو از دست دادم .ولی اینقدر سرشار از حس خوب وارامش هستم وکنترل ذهن داشتم که همه از حال من تعجب میکنن درصورتی که بقیه توسروکله شون میزدند ولی من خیلی راحت پذیرفتم حتی تمارین رو هم تاحدودی انجام میدادم.وخیلی خوشحالم که به لطف الله در شرایط ویژه تونستم ارامشم را حفظ کنم.چقدرعالی که همیشه ودرهرشرایطی از خودت ردپا تو سایت میزاری.باورمیکنی خیلی من منتظر خبرتولد نی نی بودم والان خیلی خوشحال شدم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
        • -
          سمانه جان صوفی گفته:
          مدت عضویت: 1902 روز

          سلام به مریم جانِ عزیز و نازنین.

          ممنونم عزیزم از تبریکت، خیلی خوشحال شدم از محبتت نسبت به خودم و قند عسلم.

          بهترین برای قلبِ نازنینت.

          روح مادر عزیزت در ارامش و شادی.

          خدا بهت لحظاتی سرشار از آرامش و خیر و برکت و فراوانی بده.

          تحسین برانگیزی برای روحِ پرقدرت و کنترل ذهنی که انجام میدی.

          در پناهِ الله‌ِ یکتا باشی مریم جان.

          همه مون باشیم.

          خوشحالم که کم کم تونستم برگردم به کامنت خوندن و کامنت نوشتن و این تمرین و حسِ خوب رو از سر بگیرم.

          خداوند به زمان و انرژیم فراوانی داده و میده و بسیار سپاس گزارشم.

          خداوند دستهای مهربونش رو برای کمک به سمتمون فرستاده و میفرسته، الهی شکر.

          خدایا بی نهایت شکر که پاداشِ کنترل ذهن رو سریع بهم میدی و شرایط برام عوض میشه.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        الهه سوادکوهی گفته:
        مدت عضویت: 2778 روز

        سلااااااام سمانه جانم

        بعد از مدتها دارم برات با چشمانی پر از اشک شوق قدم نو رسیده و توصیفهای قشنگت از بدن کوچولوش مینویسم

        قدم حافظ جان مبارکتون باشه

        ای خدا چقدر لحظات شیرینیه

        داشتن و بودن در کنار این موجود کوچولوی پاک پروردگار بنظرم زیباترین لحظات دنیاست

        با تمام وجود برای تو همسر عزیزت و فرزد دلبندتون آرزوی سلامتی و شادی و دل خوش میکنم

        جمع 3 نفرتون برقرار

        آفرین به همتت ک هنوزم فعالی توی سایت

        دم شما گرم

        عاشقتم از راه دور میبوسمت

        راستی چقدر خندت قشنگه : )

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          سمانه جان صوفی گفته:
          مدت عضویت: 1902 روز

          الهه جانم، سلام.

          ممنونم از ابراز محبتِ خالصانه و دلنوازت.

          به وجودم چسبید حسابی و قلبم پر نشاط شد.

          حقیقتاً هر بار که صورتِ مثلِ ماهِ حافظ جان رو میبینم میگم چقدر بچه ها معصومن.

          من تا قبل از بچه ی خودم زیاد با نوزادها ارتباط نداشتم، نه بستگان خودم نه دیگران.

          بیشتر ارتباط من با بچه هایی بود که میتونستن صحبت کنن و باهاشون گفتگو میکردم، نقاشی میکشیدم و …

          پسرم اولین نوزادیه که من دارم باهاش روبه رو میشم، کارهای نوزاد رو یاد میگیرم پله پله، باهاش دارم بزرگ میشم، چالش های زیادی در مسیرم اومده که دارم یاد میگیرم، روزهای شیرین و سخت رو با هم دارم تجربه میکنم.

          با خیلی چیزها روبه رو شدم که باعث شده هوشیارتر بشم هیچکس رو قضاوت نکنم، هیچ پدر و مادری رو.

          همون قدر که خوشحالم از حضورِ قشنگ و معصومانه اش تو زندگیم، دارم یاد میگیرم چطور با تغییرات روبه رو شم و یاد بگیرمشون.

          دیشب شبِ سختی رو گذروندیم در بابِ بچه داری، چون هنوز خیلی جا داره تا بچه داری رو حس و درک کنیم و سازگاری ایجاد کنم برای ذهنم و ندانسته هام…

          امروز مامانم اومد کمکمون و شرایط پایدار شد.

          یه لحظه از ذهنم گذشت الان خیلی ها آرزوی داشتن فرزند دارن، این سختی ها رو هم به جون میخرن با تمامِ وجود، و این یاداوری باعث شد تو ذهنم قدردان تر باشم برای نعمتی که خودمم یه روزی ارزوشو داشتم خدا بهم بده و الان از فضلِ خدا تو بغلمه.

          از خداوند صبر، تحمل، تامل، توان و انرژی میخوام در مسیرِ بچه داری و رشدِ قند عسلم.

          در پناه خدا باشی الهه جانم.

          فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

          الهی شکرت برای کنترل ذهن.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        جواد یوسفی گفته:
        مدت عضویت: 2734 روز

        سلام خانم صوفی

        من چند وقت بود که جسته گریخته کامنت های شما رو میخوندم و بعد اینکه فهمیدم یه مسافر کوچولو تو راه دارید به خانمم گفتم که البته شرایط ایشون هم مثل شما بود و خداوند از فضلش یه نی نی خوشگل هم به عنوان پنجمین عضو جدید خانواده به ما داد که البته فردا انشالله میشه یک‌ماهه

        و من هم غرق در عظمت خلقت هر شب و روز نگاهش میکنم میگم آخه چطوری ممکنه یه تک سلولی بشه این ؟الان هم کنارمونه

        و خیلی هم کنجکاو بودم ببینم نی نی شما هم به دنیا آمد یا نه

        و امشب قلبا خوشحال شدم و برای شما و نی نی تون و همه اعضای خانواده آرزوی سلامتی میکنم .

        و دعا میکنم انشالله خدا نصیب کند هر که آرزو دارد

        واقعا بزرگترین معجزه خداوند خلقت انسانه

        انشالله که سالم و پر انرژی کنارتون بزرگ بشه

        والله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          سمانه جان صوفی گفته:
          مدت عضویت: 1902 روز

          سلام اقای یوسفی.

          خیلی ممنونم از پیامتون.

          دیدنِ دایره ابی کنار پروفایلم این روزها خیلی بیشتر خوشحال میکنه.

          چون قبلش به خدا میگم لطفا از طریق این پیامها هم باهام صحبت کن.

          قدم نورسیده ی شما هم مبارک باشه. یک ماهگیِ این فرشته ی زیبا و دوست داشتنی مبارکِ شما و مامانش و همه باشه.

          سلامِ گرمِ منو به مامان جونِ نی نی برسونین.

          در پناهِ الله مهربون باشین همگی، همه مون باشیم.

          حافظِ ما هم به سلامتی فردا یه ماهش میشه.

          فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

          ان شالله خدا به هر کسی که اشتیاقِ فرزند داره، این نعمت رو هدیه بده.

          خدایا شکرت برای فرزند، هدیه ی زیبایی که بهمون میدی.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      غزل عطائی گفته:
      مدت عضویت: 2396 روز

      بنام خدای هدایتگر باشعورم .

      سلام به سعیده ی شیرین گفتار و قشنگ سایتمون. امیدوارم که همونطور که خداوند بزرگ و همراه که بهترین رفیق و یاور همه مونه بر قلب و زبانت جاری میشه که انقدر زیبا مینویسی و بهمون اتصال داشتن رو یاد میدی ، از طریق این نوشته ها روشنی و سبکبالی رو در قلبت به طور تصاعدی افزایش بده تا بتونی صدای هدایتشو بشنوی و در مدار زیباییتر ها و آسانتر ها قرار بگیری.

      ما همه اینجا مشتاق و منتظر معجزه های زندگیت هستیم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1283 روز

        سلام به قشنگترین غزل دنیا

        دختر این همه زیبا چرایی ؟

        امکان نداره جایی کامنتی ازت ببینم و اول روی عکس پروفایلت زوم نکنم و زیباییتو تحسین نکنم…

        هم زیبایی ،هم زیبا بین،هم زیبا نویس…

        همیشه از کامنت هات درس میگیرم.

        ازت ممنونم عزیزم که برام نوشتی.

        الهی که همیشه در پناه نور آسمون ها و‌زمین،غرق احساس عمیق خوشبختی باشی.

        قلبِ فراوانِ فراوان برای تو

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
        • -
          غزل عطائی گفته:
          مدت عضویت: 2396 روز

          سعیده ی نازنینم سلام به روی قشنگ و روح بزرگ و قلب مهربونت .

          سپاسگزارم ازینکه انقدر قشنگ درونتو ساختی که عشق وجودت مثل اکسیژن بینهایته.

          منم همیشه به عشق خوندنت پای کامنتها، بیشترین امتیازارو سرچ میکنم تا ازت یاد بگیرم و همیشه برام الهامبخشی مهربونم..

          اونروز که برات نوشتم میخواستم برات اون آهنگیو تایپ کنم که خدا در اون میگه … دنیا اگر تاریک شد دستای فانوسو بگیر ، با من بیا با من بیا چیزی نمونده تا مسیر …اما نشد که بمونه اینجا…

          امیدوارم که اتفاقای شگفت انگیزت انقدری زیاد باشن که در حیرت نتیجه ی ایمان به خدا بمونی قشنگم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      رضا صادقی گفته:
      مدت عضویت: 1372 روز

      سلام دوست عزیزم نگران نباش از ته قلبت بسپار به خدا آروم آروم درست میکنه برات بزار خدا بچینه زور نزن. نترس. افرین که مهاجرت کردی درها باز میشه من تجربه شما رو دارم دوسال پیش از صفر اومدم جزیره و خیلی نجواها زیاد بود صبر کردم بخوام از هدایت های خدا بی نهایته

      روز به روز بهتر میشه شما ارزشمندی که خدا هدایتت کرد به بهترین مکان جزیره زیبا که پر از ثروت وفراوانیه خداونده و مطمعن باش خداوند پاداش کنترل ذهن و ایمان و شجاعت شما رو به بهترین نحو پاسخ میده همین که الان جزیره ای مدارت بالاست خداروشکر از جای قبلت خیلی خیلی جلوتری با توکل به خدا ادامه بده خدا واسه ما به شدت کافیه.. اینجا خودتو لایق بهترین زندگی بدون. خدا پشت و پناهت.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      محمد دِرخشان گفته:
      مدت عضویت: 1919 روز

      سلام بر سعیده عزیز

      بله چه عجب که استاد از پشت ابرها دراومدن

      چقدر آدم با خوندن کامنت هات انرژی میگیره

      چقدر کامنت هات بوی توحید و عشق به خداست

      چقدر راحت و زیبا مینویسی

      من که خدایی همیشه دنبال کامنت هات هستم و کامنت هات همیشه جزء پرامتیاز ترین کامنت هاست

      سپاسگزارم بابت این قلم شیوا و الهیت

      ازت سپاسگزارم که همیشه کامنت هات را با آیه های الهی شروع میکنی خصوصا این کامنت که در مورد ایمان و مومن بودن هست

      رمز موفقیت همین مومن بودن هستش یعنی ایمان به خدایی که دیده نمیشه

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      SABER گفته:
      مدت عضویت: 1089 روز

      سلام بر خواهر عزیز و موحّد

      احسنت و هزار الله اکبر به این دلنوشته ی زیبا و توحیدی

      واقعا از نوشته هاتون لذت میبرم و دوست دارم ساعت ها بنشینم و بخونم و از این جملات الهی سیراب بشم

      وقتی کامنت های شما رو میخونم خداوند و بیشتر در وجودم احساس میکنم،بیشتر باور میکنم که پایه و اساس همه چیز فقط توحیده و لاغیر.

      باز هم ازتون سپاسگزارم که آنچه خداوند بر قلبتون جاری میکنه برای ما می‌نویسید تا هم ایمانمون بیشتر بشه و هم بیشتر بتونیم خدا رو باور کنیم.

      امیدوارم همیشه نور الله در قلبتون جاری باشه

      موفق و سربلند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 912 روز

      به نام الله مهربان

      سلام بر استاد عزیزم و مریم بانوی دوست داشتنی

      چقدر حرف دارم که بزنم در خصوص این کلیپ اما دیدم سعیده کامنت گذاشته و قلبم گفت بیا بریم سراغ سعیده و بعد میام میگم این کلیپ و این صحبتهای شما چقدر برای کنه

      سلام به سعیده عزیزم

      بانوی توحیدی

      عزیزم هنوزم بابت این استفاده از آیات توی کامنتت این قدر ماهرانه تحسینت میکنم ی دونه ای

      سعیده من الان بیمارستانم چند روزه برای تب پسرم اومدم چون گفتن عفونت توی خونش بوده و سینوس هاش عفونت کرده من نمی‌دونم اینها رو که crpچیه و بالا بودنش و نبودنش یعنی چی

      ولی می‌دونم و شکر گزاری خداوندم که منو چند روزه آورده هتل پنج ستاره.

      یه کلینیک که همه ی اتاق هاش پره

      اتاق من خالی و ما با اینکه سه تخت توی اتاق هست با پسرم تنهاییم

      پرستاران و تیم مهربانی که کنارمون هستن

      کادر خدمات که روزی 3تا 4بار جارو و طی میکشند

      صبحانه و ناهار و شام آماده فقط باید انتخاب کنی .

      نگران پختن و شستن ظرفها نباشی

      مامانهای بچهای مدرسه مون همه تماس میگیرن همه تشکر میکنن همه جویای احوال میشن و شدم سوگلی

      چه ظاهر نازیبایی داره شرایط من

      ولی عجب باطن زیبایی داره

      میدونین که نماینده کلاس بودم و… این اواخر ی کم دو سه تا مادر با ما ب تضاد خوردن و ی روز توی ذهنم گفتم چقدر خسته شدم این همه تلاش میکنم کنترل ذهن کنم میرم مدرسه و اونجا کارم سخت میشه کاش میشد دیگ نمیدیدمشون تا پایان دوره تحصیلی دوست ندارم کنارشون باشم این روزها

      چقدر دلم ی مسافرت میخواد ی هتل پنج ستاره ی استراحت و کنترل ذهن ی جا من باشم و خدا دوتایی تخمه بشکنیم و من باورهام رو کنکاش کنم.

      آره خشکل من ظاهرش نازیباست هر کسی تماس میگیره میگه چقدر ناراحت شدیم الهی زودتر از بیمارستان بیاید بیرون و … ولی ما رایت و الی جمیلا من که چیزی جز زیبایی نمی‌بینم

      مال خودتم همینه بانوی من .

      خدا نوشته پس تهش قشنگه

      خدا داستان‌هاش رو خوب تمام می‌کنه بخصوص وقتی شخصیتهای داستانش کمدی ان .دوست دارم و منتظرم ببینم کی بمب احساس خوبن منفجر میشه

      در پناه خدا باشید️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      علی بردبار گفته:
      مدت عضویت: 1857 روز

      سلام سعیده کاکو!

      عامو دمت گرم! پوز من رو تو ماجراجویی زدی!

      جون کاکو اگه ماجراجویی هم نکنیم تو ای زندگی، دیگه بدرد چی چی میخوریم؟

      دیگه با چالشها حال میکنم و ازشون پل می‌سازم تا بیشتر لذت ببرم….خودوم تنوم میخاره!:)))))

      حالو هنوز تو کیش هسی؟ اینجو که داره بارون میاد…. حتما اونجو هم هوا ملس باشه….حلالت!!

      خوش باشی و سرزنده. خدات که همرات باشه، دیگه به فندکم نیاز نداری، چه برسه به گاز پیک نیکی!! خواستم بگم خیلی دمت گرمه… از ای به بعد بهت میگم : سعیده رابینسون کوروزوئه! واللو کارهایی که تو کردی، تو کتابای ژول ورن هم ندیدم!!

      ای شعرو هم برای عکس پروفایل جدیدت:

      قالی گل قرمزی

      پشت سر سعیده

      یه فرش سبز و قرمز

      این مدلی، کی دیده؟

      خدافظ!

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1283 روز

        داداش علی عزیزم سلاااام

        خداروشکر که یکبار دیگه سعادت یک نقطه ی آبی داشتم ازتون…

        ازتون ممنونم بی نهایت،اسم جدیدم رو هم دوووست داشتم :)))

        من هنوز شمالم داداش علی،دارم یک خیز بلند برمیدارم …بار و بندیلم‌رو جمع کنم بپرم با منجنیق به سمت جنوب…

        تورو به خدا اون بارون رو نگه دار تا من بیام …یا هدایتش کن سمت جزیره….

        ما شمالی آدمیم،به گرمای جنوب عادت نداریم،سریع ته دیگ میشیم بخدا:))))

        دعا میکنم در بهترین زمان و‌مکان ببینمتون….خداروچه دیدی؟شایدم وعده ی دیدار ما شد فرودگاه کیش …

        بیام به استقبال خانواده ی قشنگتون و باهم بریم ادامه ی ماجراجویی….

        خدا هیچ وقت دیر نمیکنه

        بینهایت ازتون ممنونم و براتون بهترین هارو در مسیر ماجراجویی آرزو‌میکنم…

        در پناه نور آسمون ها و‌زمین باشید و قلبِ فراوانِ فراوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
        • -
          علی بردبار گفته:
          مدت عضویت: 1857 روز

          سلام سعیده رابینسون کوروزوئه

          20 سال پیش، اون ور انزلی سوار یه تاکسی بین شهری شدم… راننده، فوق لیسانس شیمی بود و پسر بسیار خوب و بامرام. من تو مسافرت و گردش بودم و اون به خاطر معیشت، داشت دنده چاق می‌کرد.

          گفتم: چرا نمیری عسلویه؟! اونجا به مدرک تو، الان حقوق نجومی میدن!

          گفت: ما شمالیا فقط اینجا میتونیم زندگی کنیم… اینجا هم که کارخونه نیست…هیچی نیست.

          همین.

          شمال عشقه…ولی تو، شاگرد سید حسین عباسمنشی.

          دست خدا به همراهت و کولرهای گازی سرزمین جنوب، برایت مثال الاسکا باد!

          آره، منم عاشق خیابونهای خلوت و دوچرخه سواری درکنار ساحل کیش هستم…. انشالا با ملیحه و محمد و مه تا، میایم میبینیمت.

          نیکا و نیلا رو ببوس.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      محمد جواد اسدی گفته:
      مدت عضویت: 861 روز

      به نام الله یکتا

      یه تضادی یک ساعت پیش برام بوجود اومد و من کاملا در یک لحظه سست شدم و تنها چیزی که اومد توی ذهنم مثال موسی بود که گفتم ببین خدا به موسی گفت برو به سمت دریا و اون رفت و زمانی که رسید و هیچ راهی نبود اون موقع خدا گفت حالا عصایت رو به دریا بزن و خدا از قبل به موسی نگفت که چطوری قراره نجاتت بدم و فقط قدم به قدم بهش گفت چکار کنه،به کی ؟ به موسی

      بعد آروم شدم و گفتم حتما قراره این مساله به آسونی حل بشه و خدا قدم به قدم به من میگه چکار کنم

      به محض باز کردن کامنتها ،کامنت شما اومد جلوی روم که دقیقا از موسی نوشتی

      چقدر خنده داره و چقدر شگفت انگیزه و چقدر آرامش بخشه

      وسط این همه کامنت و دقیقا در اون لحظه ای که من به موسی فکر کردم الله به من این کامنت رو نشون داد…انگار مهر تاییدی زد تا دلم رو قرص کنه و بگه اولیا خدا نه ترسی دارند و نه اندوهگین می‌شوند…

      ممنونم ازت

      سجده میکنم به درگاه تنها قدرت جهان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2407 روز

      آخ آخ آخ باتمام تمام قلبم عاشقتم اخ چقدر چقدر توعاشقانه عاشقانههه عشق بازی میکنی جان قلب من

      چقدر چقدر توفوق العاده ای

      با تمام تمام قلبم با تمام وجودم اینقدر اینقدر عشق خالصترین پاکترینتو اینقدر اتصال عمیقترینتو سعیده ی نازنینم عشقترینم بینهاقت تحسینت میکنم بینهایت تحسینت میکتم آخ تحسین کمه بینهایت میخوام بیشتر بیشتر عمیقتر تحسینت کنم بینهایت تحسسنت میکنم آخ چقدر چقدر هدایت ناب خداااابود برام الله اکبر دقیقا یکم قبل قلبم حسم گفت بیا و به کامنت های فایل بینهایت زیبا دیوانه کننده ی جدید استاد نازنینم عشقم سربزن

      که خدای من تنها تنهاقدرت تویی تنها تویی که عاشقانه عاشثانه هدایتم میکنی تنها تنها تویی که عاشقانه برتمام تمام قلبم برتمام وجودم آگاه ترینی تنها تویی که عاشقانه حمایتم میکنی همش تنها تنها و تویی همه تنها تنها توبودی چقدرعاشقانه هدایتم میکنی چقدر چقدر هدایت ناب خدایود چقدر بینهایت بینهایت عشقترین من بینهایت اینقدر عشقترین نابتو اینقدر ایمانننن توحید نابتوبینهایت با تمام قلبم تحسسنت میکنم بینایت بینهایت تحسینت میکنم عشق دم آخ چقدر جای جای کامنت ناب بینهایت خدایی ات عشقترین جانترینم پراز خداااااا بودپراز بینهایت عشق بود بینهایت بار هزاران بارمیخوام بینهایت بیشتربیشتربینهایت عمیقتر برای خودم هزاران بارتکرار کنم بینهایت میخوام بینهایت میخوام بیشتر بیشت عمیقتر بینهایت بیشتر بیشتر عمیقتر درکش کنم بینهایت بیشتر بیشت عمیقتر لمسش کنم بینهایت بیشتربیست به تونزدیکتربشم خدای من چقدر فوق العاده ترین گفتی چقد مگه تو نبودی که وقتی هیچ ترین هیچ هیچ هیچترین بودم یه تک سلول هیچ هیچ بودم

      تنهاتنهاتوبودی تنها توبودی که بهم جان بخشیدی تنها تنها توبودی که بهم روزی بینهایت میدادی تنها تنها توبودی که بهم جا غذا میدادی تنها توبرام انجام دادی خدای من همش تنها تنها توبودی درست مثل اون فراز جوشن کبیر

      ای آنکه مراااپروراندی و روزیم دادی

      تنها تنها توبودی تنها توبودی وقتی هیچی نداشتم هیچی نداشتم اومدی سقف بالا سرم شدی رب مهربانترین من همش تنها تنها توبودی تنها تنها توبودی تنها تویی که عاشقانه عاشقانه تمام تمام کاراروبرام انجام میدی رب من همش تنها تویی تنهاقدرت تویی تنها تنها مونس همدمم همه تنها تنها تنهاتویی رب من تنهاقدرت توییی همه تنها تنها توبرام انجام دادی رب من همه تنها تنهاا توبودی همش تنها تنهاتوبودیی رب من

      چقدر چقدر زیبا ترین گفتی عشق ترین من وقتی از این ایمان نابت گفتی که ایمانی که اون چیزهای بینهایت نابی که تو دستای خدا هست رو نمیبینه اما حرکت میکنه خدا عاشقانه عاشقانه عاسقانه هزاران قدم برات برمیداره علشقانه معجزه بارانت میکنه

      خدای من خدای من ایمان دارم ایمان دارم ایمان دارم عاشقانه هرلحظه هدایتم میکنی ایمان دارم ایمان دارم ایمان دارم ایمان دارم ایمان دارم ایمان دارم ایمان دارم توازبینهایت راهت از هزاران راهت ببنهایت نعمت و برکت ثروت روزی بینهایت بیحسابتوجاریترین می‌کنی بینهایت بهم میدی ایمان دارم ایمان دارم امان دارم معجزه بارانم می‌کنی

      عاشقانه هدایتم میکنی عاشقانه حمایتم میکنی تمام تمام کاراربرام انجام میدی همش تنها تنها توبودی همه تنها تویی تنهاقدرت تویی تنهاقدرت تویی تنها روزی رسانم همه تنها تنها تویی همش تنها تنها تویی

      عاشقتم با تمام قلبم عاشقتم سعیده ی نازنینم چقدر چقدر اینقدر درک عمیقترین عمیقترین اینقدر عالیترین روی خودت کار کردن نابتو با تمام وجودم تحسینت میکنم عشق ترین من بینعایت تحسسنت میکنم لین عشق بازی نابت بینهایت بارنوش جونت باشه بینهایت تحسینت میکنم الهی که بینهایت جریانی ازبینهایت نعمت برکت ثروت روزی بینهایت بیحساب خدا جاریترین باشه برات فینهایت بهترین بهترینهارو فرای تصورت بهترین هارو تجربه کنی عشقترین من

      بینهایت تحسسنت میکنم بینهایت عاشقتم‌بینهایت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      حسین دانش خواه گفته:
      مدت عضویت: 746 روز

      به نام خداوند بخشنده مهربان

      سلام به خانم شهریاری

      همیشه انسان شجاعی بودم همیشه به خاطر میارم که خیلی دوست داشتم مهاجرت کنم از تهران به استانبول با وجودی که کسی رو نه توی تهران و نه توی استانبول نداشتم

      هیچکس رو …

      اما با یه چیزی هول و هوش 500دلار مهاجرت کردم به استانبول ،زمانی که میخواستم حرکت کنم و برم استانبول به ساک بسیار کوچولو برداشتم و چند دست لباس و یه قرآن سفید داشتم با مدارکم چیز دیگه ایی نداشتم ایران …

      رفتم ترمینال غرب تهران به خاطر میارم سرتا پا پر از شوق بودم 2روز یا 1روز مانده بود به عید نوروز و کل ترمینال روگشتم و بلیط گیرم نیومد همه میگفتن بلیط تا استانبول نداریم تا آنکارا داریم،انقدر همین الان همین جور هستم انقدر من شجاع هستم و بودم که گفتم چه خوب میریم آنکارا از اونجا میریم استانبول بلیط آنکارا رو گرفتم هیچکس رو نداشتم استانبول زبان هم اصلا بلد نبودم و کل پولم هم500دلار بود اما حرکت کردم یک روز نیم تا آنکارا توی راه بودم اتوبوس مرز بازرگان رو رد کرد وصبح شده بود

      دیدم همه خسته و کسل هستن بلند شدم و به آقای راننده گفتم موزیک پخش کن و کف اتوبوس با حالت بسیار شادی میرقصیدم و اتوبوس رو شاد کرده بودم …رسیدم آنکارا پیاده شدم اولین بار بود مهاجرت میکردم به خارج از کشور …رفتم یه بلیط تهیه کردم به آسانی به استانبول سوار اتوبوس شدم و 6ساعت بعد استانبول پیاده شدم چند ماه گذشت و استانبولی که6برابر تهران مساحت داره برام شده بود مثل تهران واقعا لذت بردممم واقعا لذت بردم …هیچکسو نداشتمااا به الله یکتا هیچکسو نداشتم خودم رفتم با هدایت الله خط گرفتم خونه گرفتم کار پیدا کردم و….

      لذت بخش ترین دوران زندگیم زمانی بود که توی استانبول با اون همه چیز های جدید روبرو شدم و هیچی ازشون نمی‌فهمیدم …لذت بخش ترین روزها زمانی بود که زبان ترکی بلد نبودم و میرفتم برای خرید انگلیسی عربی ترکی فارسی رو میکس میکردم تا یه جمله بگم …

      چی شد من بزرگتر شدم من رشد کردم من بعد از مهاجرتم یه انسان بسیار شجاع تررررر بودم…فک نمیکنم ترس خاصی داشته باشم از موضوع خاصی مثلاً مرگ کسی یا به هم خوردن رابطه ایی یا مهاجرت یا هرچیز دیگری …

      به بزرگیش قسم خیلی هوامو داشته خیلی زیاد

      شیرین ترین چیز برای من مهاجرته …مهاجرت به یه جای دور دست و هیچ پلنی هم نمیچینم براش که بگم زبان اون کشور روبلد شم هیچی خداوند شاهده

      چون این شکلی خیلی برای من جذاب تره

      من خیلی توی زندگیم تجربه مهاجرت داشتم و تجربه من و ایده من این هست که اگر مهاجرت کردی به یه جای خاص مثلاً کیش بمون لذت ببرم تمام سوراخ سمبه هاشو بگرد و وقتی پر شدی وقلبت دستور داد که محیط رو بزرگتر کن سریع علمیش کن مثلاً میای تهران و از اونجا تا قلبت گفت علمیش کن و برو اروپا آمریکا هرجایی من که این رقمی هستم

      خدا سرشاهده من فاصله بین دستورات قلبم تا اجراشون یک لحظه هست میرم اگر اشتباه هم بود خیلی خوبه اما اگه حرکت نکنم دیوانه میشم …

      واقعا سعیده خانم هیچ ترسی وجود نداره ترس ها همشون توهم هستن همشون 100درصد توهم هستن

      روزی که میخواستم برم استانبول همه میگفتن یعنی همکارانم توی تهران که اونجا همه مافیا هستن و با 500دلارکجا میخوای بری دیونه شدی ولی من میگفتم مافیا کیلو چند قلب من داره میگه برو …مافیا کیلو چند

      هیچی نیست اینو کسی داره میگه که خیلی تجربه مهاجرت داشته به این و انور

      واسه انسانی که خدارو باور داشته باشه واسه انسانی که بدون چیه و کیه واقعا ترسی وجود ندارد . تمام

      روزی هم که میخواستم از شهر خودمون جهرم مهاجرت کنم به تهران همه میگفتن این میره و دو روزه برمیگرده اما خیلی جالبه اونموقع از جهرم به تهران با پانصد هزار تومان مهاجرت کردم و الان از اونموقع چندین سال میگذره و……

      توی استانبول توی خونه یه خانم زندگی می‌کردم که اهل جورجیا بود و یه خانم دیگه هم بود اهل روسیه و چندین نفر دیگه هم بودن واقعا خیلی لذت بخش بود آدم های جدید تفکر جدید غذاهای جدید و زبان جدید به خاطرمیارم که دوشنبه تا جمعه رو کار میکردم و شنبه و یکشنبه رو میرفتم و استانبول کردی میکردم رها و آزاد بدون هیچ دغدغه ایی واقعا هیچ دغدغه ایی نبود والانم نیست فارغ فارغ فارغ از همه چیز

      میرفتم سوار کشتی میشدم و میرفتم جزایر پرنسس و تو اون جزایر بی نظیر وسط آب های مدیترانه اون جزایر سرسبز و رویایی با خانه هایی که به سبک قرن 19میلادی آمریکا ساخته شده بودن سبک فیلم های وسترن و اون سکوت و اون درخت‌های زیبا اون نسیم خنک من و خدا عشق میکردیم رها و آزاد وقتی رها باشی از همه چیز آنوقت واقعا طعم زندگی کردن رو میچشی رها از همه چیز حتی نوازد تازه به دنیا آمده

      واقعا رهایی بهترین حس دنیاست منشأ رنج وابستگی هست …اگر من رها نبودم هیچ وقت این زیبا هارو تجربه نمی‌کردم …واسه من زیباترین و شگفت انگیز ترین چیز این هست که برم و جهان رو کشف کنم اروپا آمریکا آسیا برم و ببینم بگردم و تجربه کنم بدون محدودیت بدون حد و مرز برم و رانندگی روی پل گلدن گیت رو تجربه کنم برم و بزرگ شم به بزرگیش قسم انسانی که عزت نفس داشته باشه دست رو هرچی بزاره میشینه اصلا ترس معنایی نداره

      من که قراره یه روزی بمیرم پس چه دلیلی داره که قلبمو فالو نکنم در هر لحظه …

      خدا سرشاهده من بچمو یا پولم رو یا تنم رو یا زنم رو یا کارم رو و…. چه چیزی رو همراه خودم میبرم اون دنیا هیچی من در گرو عمل خویشم پس چرا واقعا خودم رو زجر بدم واسه این دنیایی که فقط واسه آزمایش هست چرا تجربه نکنم چرا رها و آزاد نباشم

      ببینید من ما میگیم که همه چیز یه چیزه اونم انرژی و همه چیز از انرژی تشکیل شده و توی قرآن میگیم لم یلدولم یولد .و توی فیزیک میگم انرژی نه به وجود میاد و نه از بین میره فقط از شکلی به شکل دیگر تغییر حالت میدهد به همین دلیل قرآن میگه این انرژی توانای شکست ناپذیر و حکیمه

      حالا که همه چی انرژی هست و ما هم بخشی از این انرژی هستیم چرا نیایم با یه نگاه بزرگتر با به نگاه وسیع تر به طبیعت به حس رهایی نرسیم …

      تمام موجودات وقتی بچه هاشون دنیا میاد طبق غریزه تایه جایی بزرگشون میکنن بعد رها و آزاد میرن پی زندگی خودشون ما باید طبق طبیعت عمل کنیم ما نباید بخاطر هیچ چیز و هیچ کسی خودمون رو محدود کنیم باید رها و آزاد باشیم و هر لحظه قلبمون رو فالو کنیم اگر واقعا ادعای مسلمانی داریم ادعای تسلیم بودن در مقابل رب العامین رو داریم …من توی این موضوع به لطف خودش به خودم نمره بسیار عالی رو میدم …الانم همینه ها رها و آزاد کافیه بهم بگه فلان کارو انجام بده با قدرت انجام میدم

      با یه دختر بسیار زیبا و بسیار خانم توی همین سایت من آشنا شدم و به طرز معجزه آسایی با هم ارتباط برقرار کردیم و همو دیدم رفتیم کلی گشتیم من خب قبل از آشنایی با این خانم هنرمند تنها بودم چند ماه گذشت همه چی خوب بود اما قلب من گفت خدا شاهده گفت رابطه رو خیلی محترمانه تمامش کن گفتم چشم زنگ زدم گفتم و ایشون هم خیلی عالی پذیرفت و ما به راحتی مکالمه 2دقیقه نشد و تموم شد و رفت و به خودم افتخار کردم و میکنم نمی‌دونم چرا اینو قلبم بهم می‌گفت اما من یاد گرفتم تا جایی که میتونم بگم چشم .

      خیلیم راضی هستم خیلی زیاد …

      مثلاً همین دیروز قلبم گفت تو باید دوره روانشناسی ثروت یک رو بخری همون لحظه گفتم چشم آمدم توی سایت گذاشتمش توی فروشگاهم و توی گومل کیپ گوشیم هم نوشتم که با اولین ورودی دوره خریداری می‌شود نقطه .تمام

      و خیلی تصمیمات دیگر رو تا گفته انجام دادم و خیلی راضی هستم از این نوع عمل کردم …

      من باید خودمو باور کنم من باید خودم رو باور کنم میدونین من همه چیز خوب بود اما باور هام خوب نبود و خدا هدایتم کرد به جایی که دارم باور های مناسب رو می‌سازم و قراره خیلی رشد کنم خیلی زیاد …

      به خاطر میارم زمانی که 7سالم بود پدر و مادرم از هم جدا شدن من مادرم رو از هفت سالگی تا به الان ندیدم حتی از فاصله 1کیلومتری وقتی مهاجرت کرده بودم تهران به طرز معجزه آسایی نمی‌دونم از چه طریقی دقیقا ایشون به تلفن من بعد از 15سال زنگ زد و اصلا نمیشناختمش خب من هیچکس رو نداشتم تهران اما باهاش صحبت کردم اصلا نمیشناختمش باور کن اصلا نمیشناختمش انگار برام یه زن غریبه بود پس وقتی استاد میگه ما روح های مجردی هستیم کاملا درست میگه من اصلا نمی‌تونستم باهاش ارتباط برقرار کنم انگار یه زن غریبه بود الان بهتر میفهمم که من تنها آمدم و

      اِنَّـا لِـلَّـهِ وَ اِنَّـا اِلَـیْـهِ رَاجِـعُـونَ

      و خیلی راحت گذاشتمش کنار گفتم خداحافظ …

      خداروشکر …من واقعا خیلی راضیم واقعا خیلی راضیم از این که چندین ساله مهاجرت کردم و همه رو به فراموشی سپردم و دارم درراستای خاسته هام قدم بر میدارم چه چیزی واقعا از این بهتر …

      کوچکترین بی احترامی رو نمیپذیرم هرکسی میخواد باشه هرکسی اصلا زیباترین دختر دنیا توی چشمم من

      میزارمش کنار …بدو بی ادب و تمام

      خیلی وقته سعیده خانم که فقط و فقط و فقط و فقط خودم مهم هستم این به دلیل بی احترامی به کسی نیستا نه خودم فقط مهم هستم آرامش خودم رها بودن خودم و …

      من به لطف رحمان چندین مرتبه اگر اشتباه نکنم 8بار قرآن رو خوندم دقیق از اول تا آخر …

      چرا ابراهیم شد ابراهیم چرا چون فقط تسلیم قلبش بودو هرکاری رو که قلبش می‌گفت انجام میداد هرچقدر هم غیر منطقی اگر واقعا کل قرآن رو بخای توی یه کلمه بگی اون کلمه هدایت هست پیروی از هدایت هاست …

      مرگ همه چیز رو کم رنگ می‌کنه

      ترس رو

      خجالت رو

      بچه رو

      همسر رو

      دوست رو

      پول رو

      مال رو

      کار رو

      پدر رو

      مادر رو

      خواهر رو

      برادر رو

      پس چه دلیلی داره که من از قلبم پیروی نکنم …

      خداوند از طریق ابراهیم با همه اتمام حجت کرد که هیچ دلیلی وجود ندارد توی اون دنیا که چرا از قلبت پیروی نکردی هیچ دلیلی قرآن اینو ثابت کرده….

      پس بهتر نیست تا دیر نشده با قدرت بیشتری قلبمون رو فالو کنیم

      حسین دانش خواه باید گوش بده

      تمام

      ارادتمند شما حسین دانش خواه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      اشرف پورعینی گفته:
      مدت عضویت: 793 روز

      بانام ویاد پروردگار عالمیان وبا سلام خدمت استاد گرامی و خانم

      مریم شایسته عزیز و سلام خدمت خواهر بزرگوار خانم سعیده شهریاری انتخاب شده خدارو شکر میکنم که بازهم کامنت پربارشمارا برایم کادو کرد

      خیلی دوستتون دارم خانم شهریاری عزیز همیشه کامنت های شما ازخداوندوازهدایت هایش هستش ومن انگاروقتی کامنتهای شمارو میخونم دارم عبادت میکنم ماشاالله به وجود ارزشمند شما کهجایگاهتون رو پیدا کردید ودارید همچنان هدایت میشود به بهترین ایده ها و بهترین مکانها دوستتوووون دارم واز خداوند عالمیان موفقیت شما خواهر ارجمندم را آرزومندم

      و امیدوارم اینگفتگو تاآخر عمرم

      ادامه یابدوچشم ودلم روشن از نوشتهات باشند بوس از روی ماهت خواهر با لیاقتم خداحافظ همگی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      زکیه لرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1727 روز

      بنام خدای مهربان

      سلام ب سعیده ی عزیزم

      سعیده ی نورانی سایت الهی مون

      الهی صدهزاررر بارشکر ک یکبار دیگه هدایت شدم ب آگاهی های ناب شما عزیزدلم

      نمیدونی چقد دلم برات تنگ شده بود اتفاقا دیروز یادت افتادم دوسداشتم ازت خبری بگیرم

      خدایاشکرت بخاطر این همزمانی ها

      الهی شکرت بخاطر هدایتم ب این مسیر زیبا و پراز عشق

      خدایا شکرت بخاطر دوستان توحیدی چون سعیده ی عزیزم

      خیییلی تحسینت میکنم

      وبهت افتخار میکنم

      تحسین میکنم ایمان و شجاعتت رو

      تحسین میکنم عملگرا بودنت و

      و خیییلی تحسینت میکنم بخاطر کنترل ذهنت ک عالی از پسش برمیایی هربار

      نمیدونی چ حس فوق العاده ای از کامنت سرشار از آگاهیت دریافت کردم

      مخصوصا اینجا ک گفتی:

      توانایی دیدن امکانات-کنونی

      من با همین امکانات حرکت میکنم و دستم رو میزارم توی دست مدیر کیهان و کهکشان ها …

      من به خدایی توکل میکنم که استادم ازش میگه:

      من کاری به توانایی انسان ندارم،من دارم درمورد توانایی انرژی صحبت میکنم که انسان رو خلق کرده،اگر دستتو بزاری توی دست اون،دیگه چه جوری حرکت میکنی؟

      چ آگاهی نابی قلبم لبریز از حس خوب شد

      و ایمانم و قوی تر کرد

      بهم گفت زکیه تو فقط سمت خودتو درست انجام بده

      کاری با سمت خدا نداشته باش

      خداوند از, بی نهایت طریق میتونه منو ب خواسته م برسونه

      فقط باید قلبت و باز بزاری و ب الهاماتت عمل کنی

      و ایمان داشته باشی

      جهان لاجرم در مقابلت کرنش میکنه و ب راحتی خواسته ت محقق میشه

      الهی صدهزار بارشکرت

      عاشقتممم

      ب خدای بزرگ میسپارمت و بهترینا رو برات آرزو دارم

      و سعادت در دنیا و آخرت و

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      رحیم اصلانی گفته:
      مدت عضویت: 1217 روز

      به نام خدای مهربان و رزاقم

      سلام به خدمت استادم سید حسین عباس منش و دوستان عزیز

      و سلام به سرکار خانوم سعیده شهریاری

      چند وقتیه که کامنت های شما را میخونم و کلی انرژی میگیرم و یه وقتایی هم به خاطر شجاعتت و کنترل ذهنی که داشتی و داری تایید و تحسینت میکنم و چون شرایطی مثل شما دارم پیگیرت هستم از کار کردنت توی بیمارستان تا به امروز که توی کیش داری خودت رو آماده میکنی برای کار جدیدت.

      امروز یکی از کامنت های شما رو که اسکرین گرفته بودم داشتم میخوندم و مضمون اون کامنت درباره صلاه و نوشتن کامنت توی سایت بود گفتم بیام و کامنت بزارم که منم وظیفه ام رو انجام داده باشم از قبل از عید دوره عزت نفس و لیاقت رو گرفتم و از صبح تا شب دارم روش کار میکنم من

      مدیر قرارداد املاک هستم و به قدری رو خودم کار کردم که از دفتر یه جورایی عذرم رو خواستند و فرستادن به یه اتاق تو قسمت اداری که بهتر روی خودم کار کنم( استیکر خنده)

      از اون طرفم من مستاجر هستم بعد از چند سال صاحب خونه بهم زنگ زد و قرار شد 3ماه دیگه خونه رو تخلیه کنم منم گفتم به چشم .خیلی نشونه هم از صبح تا شب در مورد مهاجرت میبینم خداروشکر حالم خوبه خیلییییی یوقتایی هم که ذهنم میخواد شروع کنه شما رو میکشم به رخش میگم ببین سعیده خانوم تونست پس شلوغ نکن.

      خواستم ازت تشکر کنم بابت تایم و وقتی که شما و تمامی دوستان میزارید برای اینکه کامنت بزارید و از نتایجی که میگیرید بقیه دوستان هم استفاده کنند و دلگرم و امیدوار بشند

      سپاسگزاری کنم و بهترینها رو براتون آرزومندم.

      درپناه خدا

      مزدک اصلانی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2225 روز

      سلام سعیده جان امیدوارم هر جا هستی غرق در آرامش الهی باشی و روزگار خوب و خوشی رو تجربه کنی

      قبلاً این دیدگاهت رو خوانده بودم

      الان اومدم توی سایت و اومدم تو این صفحه

      عکس پروفایلت رو دیدم که یه بخشی از آیه 26 سوره عنکبوت بود ، یه حسی شدیداً توی قلبم بهم گفت این سوال رو ازت بپرسم

      داستان این آیه چیه ؟

      ما چطور می‌توانیم مهاجرت کنیم به سمت پروردگارمون

      پرودگاری که چیره و تواناست

      در پناه خداوند مهربان و هدایتگر باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      رهاخانم گفته:
      مدت عضویت: 2156 روز

      به نام خدا

      سلام

      وقتی می بینم نتیجه کنترل ذهنم هدایت خداوند به سمت کامنت شما است

      حالم خوب میشه

      خدایا شکرت

      وقتی می بینم دوستانم اینقدر عادلانه . خالصانه و متواضعانه هر وی دلی بوده نوشته اند

      دلم گرم میشه

      این عین صدای خداست : دیدی بهم گفتی اجابتت کردم

      دیدی کنترل ذهن کردی به چه بندگانی از بندگان خاص . خالص . ناب و توحیدی هدایتت کرد

      خدایا من هیچی نیستم

      تو همه چیز منی

      ….

      چقدر نوشته هاتون همه با منطق بود

      همه محکم

      همه با اراده

      با شک نبود

      با تردید نبود

      با ایمان بود . با احساس انسانی بود

      ممنون

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      Meysam گفته:
      مدت عضویت: 993 روز

      به نام خدای مهربان

      چقدر این جمله برای من آرامش بخشه

      ضمن عرض سلام و تشکر از شما سرکار خانم شهریاری کامنت زیباتون رو کامل خوندنم

      اول باید از خدای خودم بی نهایت سپاسگزارم که منو هدایت کرد به اینجور فضایی(سایت عباس منش) و البته اینکه این خواسته در ما ایجاد شده بود و خداوند ما رو به این مسیر هدایت کرد

      دوم تشکر بی نهایت از استاد عباس منش برای ایجاد این دانشگاه بی نظیر

      سوم سپاسگزارم از هم کلاسی ها و هم فرکانسی های مثل شما

      کامنت زیباتون رو خوندم چقدر کیف کردم چقدر اشک جمع شد تو چشمام

      چقدر خوب درس های استاد رو بهشون عمل کردید چقدر خوب تحلیل کردید چقدر قشنگ و به جا آیه های قرآن رو تو کامنتتون استفاده کردید

      امیدوارم به همه چیزایی که میخواید برسید با این وجود که خودتون گفتید متن طولانی ولی من چند بار خوندمش و هربار کیف کردم

      بازم از شما سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      روف رضایی گفته:
      مدت عضویت: 918 روز

      سلام خدمت شما دوست هم فرکانسی ام سعیده شهریاری

      چقدر شما خوب کامنت می نویسید

      چقدر خوب باور های توحیدی برای تان ساخته اید

      چقدر خوب دارید با خداوند صحبت می کنید و بدون ترس و نگرانی

      این‌گونه صحبت کردن از ایمان داشتن می آید

      و چقدر عالی دارید مسیر تکاملی تان را بیان می کنید و آدم را از مطالعه‌ی کامنت شأن سرشار از احساس خوب می سازید

      من کمتر اوقات کامنت های شما را مطالعه کرده ام

      اما هر باری که دیدم و مطالعه کردم بهترین لذت را بردم و بهترین احساس را داشتم

      واقعا که درک شما از قوانین جهانی هستی خلی بهتر است

      و این هم بر اساس قانون تکامل بوده است

      و من این گونه نگاه توحیدی را در خلی دوست دارم و برایم لذت بخش است

      این مثال را ای زیبایی را که بیان می کنید خلی جذاب است و مطلب را قشنگ تر می رساند و خلی هم رعایت قانون و یا غفلت از قانون را بیان می کند

      واقعا که کامنت های شما برای من. جذاب بوده

      امیدوارم که با انگیز بیشتر در این مسیر رویایی قدم برداری و نتایج های عالی در زندگی تان کسب کنید

      در پناه الله شاد و سلامت باشید دوست گرامی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فرشته بهرامی گفته:
      مدت عضویت: 734 روز

      سعیده عزیز و مومن چند وقت پیش به ذهنم رسید که سعیده بعد از عمل به هدایت هاش به کجا رسید،همون روز کامنتتون رو خوندم در مورد شغل جدید در جزیره کیش،ببین خدا تا کجا پایین میاد ،چیا رو جواب میده.هر بار این آگاهی ها عمیق تر ته نشین میشن و خدا رو از این بابت شکر

      از شما ممنونم خیلی ازتون یاد گرفتم،حتی یکبار هم نشده با خوندن آیه آخر کامنتاتون گریه نکنم ربنا… من عاشق این آیه م.من عاشق بنده هاییش هستم که خدا رو فریاد میزنن شما،استاد بی نظیرمون

      همیشه سلامت و هدایت شده باشید️️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    مرضیه صالحی گفته:
    مدت عضویت: 1971 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم (استاد چقدر خوشتیپ شدین ) و خانم مریم شایسته عزیزم و همه بچه های دوست داشتنی سایت

    استاددد نمیدونید چقدر خوشحال شدم وقتی دیدم دارید درباره کامنت من صحبت میکنید . تو این مدت هر روز به صفحه اصلی سایت سر میزدم منتظر فایل جدید بودم بعد دیشب دیدم فایل جدید اومده اینقدر خوشحال شدم که نگو چون خیلی دلم براتون تنگ شده بود ،خدای من بعدش دیدم دارید درباره من صحبت میکنید واقعا میتونم بگم یکی از شادترین لحظه های زندگیم تا الان بود

    و این لطف و هدیه خداوند بود و باعث شد با انگیزه بیشتر و ایمان بیشتر این مسیر الهی ادامه بدم .

    استاد شما تو دوره شیوه حل مسایل گفتین هیچ وقت در این جهان مادی روزی نمیرسه که شما بدون مساله باشید . باید یاد بگیرید که از مسایلتون بزرگتر بشید . من چند سال پیش فکر میکردم اگه خارج برم دیگع همه چی اوکی هست همیشع شاد خوشحالم

    اما وقتی مهاجرت کردم فهمیدم نه اینجوری نیست همونجوری تو افعانستان کنترل ذهن میکردی اینجا هم باید کنترل ذهن کنی . اینجا هم باید تلاش کنی احساست خوب نگه داری اعراض کنی از ناخواسته ها . اینجا هم باید مسایل حل کنی

    استاد وقتی مهاجرت کردم همه چیز صفر شد باید از صفر شروع میکردم همه چیزو . مثلا اونجا خونه درآمد داشتم .اما اینجا دیگه همه چیز صفر شد شهر جدید. زبان جدید فرهنگ جدید اما نکته جالبش این هست من ظرفم بزرگتر شده بود درکم از قوانین بهترشده بود

    استاد شما بارها بارها گفتید تا زمانی که دارید روی خودتون کار میکنید نتایج میاد . من چون درگیر مهاجرت یادگیری زبان انگلیسی شدم دیگه روی باورهای مالی م کار نکردم و نتایج هم تغیر کرد

    تا اینکه تصمیم گرفتم دوباره با قدرت بیشتر روی باورهای مالیم کار کنم و دوباره اینجا بزنس شروع کنم

    نجواها همیشه هست مثلامیگفت

    اینجا نمیشه اینجا کانادا ست قوانین ش فرق داره یا یک باوری محدود کننده اینجا هست که باید کانادایی وایت باشی (مردم سفید پوست خود کانادا) بتونی بزنس داشته باشی و مهاجر ها حتما باید برن سال ها مک دونالد این جور جاها کار کنن

    استاد من دنبال الگو ها گشتم که ثابت کنن نه حتما لازم نیست از اون جا شروع کنی مثلا یکی از الگوها خودشما یا اینکه دوست عزیزمون آقا ارشیا که فایل هاش گذاشته بودین برام منطقی شد که میشه

    استاد یه مدت گذشت به لطف خدا دوباره روانشناسی ثروت خریدم و داشتم روی باورهام کار میکردم اما اتفاق نمی افتاد هیچ راهی باز نمیشد

    خدا هدایتم کرد فهمیدم نشتی انرژی م کجاست (منکه اومده بودم اینجا دانشگاه شروع کرده بودم داشتم زبان انگلیسی میخوندم و اینجا هم شرایطی هست وقتی دانشگاه میخونی دولت پول شهریه دانشگاه میده و یک مقدار هزینه زندگی میده اون هم درحد بخور نمیر) من فهمیدم تمام تمرکزم روی درس دانشگاه ست و اینکه این نجوا بود اگه بیایی بیرون از دانشگاه هیچ کاری درآمدی نداری پول نخواهی داشت بزار وقتی بزنس ت باز کردی درآمد پیدا کردی از دانشگاه بیا بیرون

    بر اساس آموزش هایی که از دوره شما یاد گرفته بودم و هدایت خداوند فهمیدم اینجوری نمیشه تمرکزم فقط باید روی یک چیز باشه و اینکه من باید ایمانم نشون بدم بیام بیرون. خداوند هست که روزی میده نه دولت کانادا

    استاد من با توکل به خداوند اومدم بیرون از دانشگاه پول من هم قطع شد

    استاد من با تمرکز شروع کردم روی کارکردن روی باورهام . اون موقع اون کامنت نوشتم هیچ راهی باز نشده بودو پولی هم نبود، اما با تمرکز داشتم کار میکردم و نتایج گذشته مرور کردم تا ایمانم قوی تر بشه . اما نجواها بود که تو توی خرج مخارج روزانه ت موندی چه برسه به باز کردن بزنس

    با توکل به خدا ادامه دادم . و طبق وعده خداوند که همیشه همیشه برای حل مساله راه هست و راهها کم کم باز شد

    یک سری سایت ها هستند مثل Shopify که ماهانه هزینه یی میگرن مثلا از ماهی 38دلار شروع میشع من میتونم از طریق اون ها بزنسم شروع کنم و اینکه یه مقدار زیورآلات از بزنس قبلی با خودم آوردم عکس بگیرم بزارم اونجا برای فروش این راه حل با شرایط فعلی من قابل اجراست

    و اینکه استاد من عاشق لباس و جواهرات هستم طبق گفته شما من دنبال کاری رفتم که عاشقش هستم لذت میبرم از انجام دادنش

    استاد چند وقت پیش اولین استارت بزنس آنلاینم زده شد به لطف خداوند بزرگ

    خدا را هزاران بار شاکرم منو هدایت کرد با شما استاد عزیز آشنا کرد . الان وقتی خودم با شرایط پنج شش سال پیش مقایسه میکنم هیچ ربطی به گذاشتع م ندارم دختری در یکی محله های فقیر نشین کابل زندگی میکرد اما الان تو یکی از بهترین کشورها زندگی میکنم تو طبقه 12 دوازدهم یه آپارتمان با یک ویو عالی و ماشین روابط نسبتا خوب نسبت به قبلم

    مهم تر از همه آرامشی که تو زتدگیم دارید ایمانی کع به خداوند پیدا کردم و تلاشم برای توحیدی زندگی کردن

    و اینکه استاد یکی از بهترین بهترین دوره های شما دوره احساس لیاقت هست . زندگی من به بعد و قبل از دوره احساس لیاقت تقسیم میشه . چقدر این دوره عالیه من تقریبا هر روز روی دوره احساس لیاقت کار میکنم

    استاد عزیزم بی نهایت از شما سپاسگزارم بایت این مسیر الهی .استاد شما رحمت هستید برای همع ما خداوند شما رو حفظ کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 399 رای:
    • -
      اسداله زرگوشی گفته:
      مدت عضویت: 1268 روز

      سلام و درود خداوند بر بانو مرضیه عزیز

      وقتی که استاد کامنت شما رو خوندن و اسم شما رو آوردن از آنجا که دنبال الگوهایی ام که خالق کسب و کار خودشون هستند، دوست داشتم اون کامنتتون رو بخونم ولی از آنجا که دوره روانشناسی ثروت رو نداشتم، به کامنتتون دسترسی نداشتم.

      قوربون خداااا برررم که هر لحظه داره به درخواست های ما پاسخ میده، و من نه تنها شما رو شناختم بلکه به راحتی هدایت شدم به این کامنتتون و چقدر خوشحال شدم که کامنت گذاشتین و خودتون رو معرفی کردین.

      وقتی که در منزل یکبار دیگه فایل رو بصورت تصویری دیدم متوجه شدم که یادم رفته تو کامنتم تحسینتون کنم و این موفقیت رو بهتون تبریک بگم.و خدا رو شکررر این فرصت برایم فراهم شد که با این کامنت ازتون تشکر و سپاسگزاری کنم. زیرا به قول استاد این موفقیت شما برای ما از هر موفقیت دیگه ای با ارزش تر و تاثیرگذارتر و الگوی بهتری است و کمک بیشتری میکند به تقویت باورهای مان. اینکه مرضیه عزیز تونسته از کابل رو خودش کار کنه و قوانین بدون تغییر خدا رو اجرا کنه و جهان هدایتش کنه به مکان بهتر، پس منی که شرایطم از شما خیلی بهتر است باید بتوانم راحتتر به اهدافم برسم.و شما الگوی بسیار مناسبی برای من در این مسیر زیبا هستید. مطمئنم با یادآوری مسیر موفقیتی که طی کردید تا به کانادا رسیدید، در آنجا هم موفق خواهی بود و در آینده بیشتر از موفقیت هایتان برایمان خواهید گفت. آرزو میکنم به بیش از آنچه آرزویش داری برسی دوست عزیز.در پناه خداوند بخشنده و مهربان شاد و سلامت و ثروتمند باشید. یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 833 روز

      به نام خدای مهربان و بزرگ

      به نام خدای که عشق مطلق هست

      خدای که از رگ گردن نزدیکتر هست

      خدای که همه چیز میشود همه کس را

      خدای که همه چیزی که داریم از لطف و هدیه اوست

      خدای که هر لحظه هادی و حامی ماست

      خدای که همیشه هست و کمک مان میکند

      سلاممممممممم مرضیه عزیزم

      سلاممممم دخترر فوق العاده

      سلامممم نور خدا

      چقدررررررررر بالایت افتخارررر میکنم چقدررررر تحسینت میکنم چقدررررر به وجود زیبایت میبالم

      تشکررر که نتیجه گرفتی و باعث شدی ما بیشتر ایمان پیدا کنیم که قانون کار میدهد

      میبینییی مرضیه عزیزم خدا چقدرر دوست داشتنی هست و چقدرررر دوستتتت دارد

      خداوند این فایل را برایت آماده کرد تا هر وقت نیاز به انرژی داشتی گوشش کنی و شارژ شوی تا تسلیم نجوا های شیطان نشوی

      همین خودش بزرگ‌ترین احساس خوب هست که استاد در باره نتایجت صحبت کرده هزارن کمنت در سایت هست که بچه ها از نتایج شان مینویسد خدا کمنتت را انتخاب کرد تا هم ایمان ما قوی شود و هم به تو بگوید که مرضیه عزیزم من هستم

      پر قدرت ادامه بده

      ما روی تو حساب کردیم

      من که تمام جهان و کهکشان را آفریدم تورا خلق کردم چون میدانستم جهان به یکی مثل تو نیاز دارد

      مرضیه عزیزم خیلیییییی برایت خوشحال شدم

      خیلییییییییی تحسینت میکنم عزیزم

      انشالله منم بتوانم به نتایج عالی برسم و به زیبایی آسانی و شیک مهاجرت کنم

      خیلیییی خوشحال شدم از نتایجت

      از خداوند برایت بهترین های این عالم را میخواهم

      الهی که آسان شوی برای آسانی ها

      الهی که به تمام آرزو ها و خواسته های قشنگت برسی عزیزم

      میبوسم قلب زیبایت را

      در پناه خدا باشی گلمم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
    • -
      فاطمه و رسول گفته:
      مدت عضویت: 1079 روز

      سلام به مرضیه جان عزیزم

      خیلی ازت سپاسگزارم دختر بی نظیر

      خداروشکر میکنم که کامنت نوشتی و استاد هم با کامنت اثرگذارت فایلی گذاشت برامون و مجدد قانون برامون یادآوری کرد و منطق محکمی نتایج خوشگلت به من داد که قانون درسته

      خیلی تحسینت میکنم

      اینکه داشته های اون لحظه تو دیدی

      اینکه باور درست ساختی

      اینکه عامل بیرونی رو تاثیرگذار ندونستی عالیه و

      اینکه قدم برداشتی و

      ایمان نشون دادی و هدایت های خدا هم از راه رسید و به قول خودت جهاد اکبری راه انداختی و هدایت شدی به کانادا ..

      شما فوق العاده ای

      بی نظیری

      تحسین برانگیزی

      سپاسگزارم که از شرایط الانت هم برامون نوشتی و لذت بردیم .

      نوش جونت مسیر توحیدی

      گوارای وجودت پیشرفتها و شخصیت جدید وقوی وزندگی جدید وقشنگت.

      الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشی و زندگیت در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
    • -
      شیدا نوری گفته:
      مدت عضویت: 1149 روز

      سلام به دوست عزیزم دختر قوی و هدفمند و با پشتکار و توحیدی

      مرضیه ی عزیز دیروز که فایل فوق العاده ی استاد رو دیدم با تمام وجودم تحسینت کردم و برات آرزوی موفقیت بیشتر کردم و سعی میکنم همیشه تو رو الگوی خودم قرار بدم که انقدر عالی هستی و به من درس توحیدی عمل کردن و قدرت ندادن به عوامل بیرونی رو دادی

      از دیروز خیلی دوست داشتم که شما رو توی سایت پیدا کنم و ازت خیلی تشکر کنم که باعث شدی ریشه های شرک رو توی وجودم پیدا کنم و متوجه بشم که شرک فقط قدرت دادن به افراد دیگه نیست بلکه قدرت دادن به عوامل بیرونی هم شرکه و تو خیلی عالی تونستی کار درست رو انجام بدی و خداوند به مؤمنان و شجاعان پاسخ میده، و خداروشکر امروز به کامنت عالیت هدایت شدم که باز هم سراسر توحیدی عمل کردن بود

      خداجونم صدها هزار مرتبه شکرت که منو در مدار دریافت این آگاهی ها قرار دادی و این ایمان من رو برای ادامه ی مسیر بیشتر میکنه و با این فایل فوق العاده باورهای خیلی خوبی در ذهنم داره ساخته میشه که مطمئنم به زودی غوغا میکنم

      استاد عزیزم و مرضیه ی گلم خیلی خیلی سپاسگزارتونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      FARANAK گفته:
      مدت عضویت: 1026 روز

      سلام مرضیه ی عزیز

      امیدوارم هرجا که هستی حال دلت عالی باشه.

      قبلا کامنتت رو خونده بودم و واقعا تحسینت کردم بابت این جنس پشتکار و درست عمل کردن به تموم آموخته هات و به قول استاد کامنتت یه چکیده ای از کل بود.

      توی ذهنم مونده بودی، در این فایل که استاد راجع به شما صحبت کرد بسیار خوشحال شدم لذت بردم و خوشحالم که دوباره کامنتت رو میخونم.

      من همیشه میگم آدما واسه انجام کارهاشون و رسیدن به اهدافشون سه دسته میشن

      یک دسته اونایی هستن که مدام میگن نمیشه و هرچقدر براشون نمونه میاری بازم میگن من نمیتونم

      دسته ی دوم اون هایی هستند که میگن اگه فقط یه نفرم نشون بدی بهم که تونسته اون وقت میگم منم میتونم ، خب اینا دسته ی موفقی میتونن باشن

      اما از همه بهتر دسته ی سوم هستن اونایی که میگن حتی اگه تو تموم تاریخ نشونم بدی که هیچ کس نتونسته باز هم میگم من میتونم و میخوام انجامش بدم و پیشرفت دنیا حقیقتا حاصل همین انسان های دسته ی سومه

      همونایی که میشن گراهام بل ها ادیسون ها انیشتین ها ایلان ماسک ها برادران رایت ها و …

      اینکه تو شرایط سخت اون روزهای کشور افغانستان ذهنت رو کنترل کردی و به خوبی از پس کارهات براومدی، با کنترل ذهنت به راحتی مهاجرت کردی و الان در خونه ی راحتت داری روبه آینده ای زیبا پیشرفت میکنی

      همش قابل ارزش و تحسینه

      عزیزم مرسی از به اشتراک گذاری تجربیاتت

      امیدوارم هر روز زندگیت لبریز از تجربیات زیبا و لمس حضور خداوند باشه

      و همه ی ما بتونیم همون آدم های دسته ی سوم باشیم خوب زندگی کنیم و جهان رو هم جای خوب تری کنیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1217 روز

      خانوم صالحی عزیز سلام

      دختر مومن و بنده صالح خدا برات آرزوی موفقیت میکنم در هر کجای این دنیای زیبا هستی

      نمیدونم کامنت زیباتو قبل از اینکه استاد در موردش صحبت کنه کجا خوندمش ،البته فکر میکنم توی کانال تلگرام بود ،اینقدر ذوق کردم که یه دختر جسور از افغانستان که اصلا یه کشور معمولی نیست و شرایطش برای منی که اکثر افغانی هایی که ایران هستن دیدم و میدونم که این دسته از افغانی های ساکن ایران در چه شرایطی هستن

      برای من یک الگوی بینظیری مرضیه عزیز از همه لحاظ

      کسی که شرایط خودشو و جبر زمانه خودشو قبول نکرد و با توکل و ایمان قلبی ،ورودیهاشو کنترل کرد در عمل اجرا کرد توحید عملی رو

      واقعا جای تحسین داری و در لایقترین جای خودت یعنی کانادا الان داری روی بیزنس خودت کار میکنی و مطمئنا در اونجا هم موفق خواهی شد

      خیلی این فایل بهم انگیزه حرکت داد و شور هیجانی در وجود من شروع شده که خدا میدونه چه نتایجی رو رقم خواهم زد

      ممنونم از شما برای نوشتن این کامنت

      بازم برامون از نتایجت بگو تا قوت قلبی بشه برای همه ما ..

      بازم برات از خداوند طلب رزق بی حساب میکنم ،هر کجا هستی شاد و سلامت باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      علي هنرمند گفته:
      مدت عضویت: 3504 روز

      درود برشما

      بسارازتون سپاسگزارم بابت کامنت زیبا ومملواز انرژی مثبت تون

      خیلی ازتون انگیزه گرفتم ،اشک ازچشمانم جاری شد هم زمانی که استاد نازنین مون درمورد کامنت شما توصیح دادندوهم زمانی که کامنتون خوندم

      عالیترینها را درهرلحظه اززندگی تون براتون ارزومندم وازخداوند عمر باعزت و عالی ترین لذتها رادرتمامی مراحل زندگی استاد عزیزمون وعزیزدلشون مریم جان عزیزو دوس داشتنی ارزومندم

      (مامان علی اقا )

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      زهرا جوانمرد گفته:
      مدت عضویت: 1004 روز

      سلام مرضیه جان،احسنت به شما دختر فوق العاده و قوی،چقدر ذوق زده شدم کامنت شما رو زیر این پست استاد جان دیدم و خوشحال تر که در شرایط عالی به سر میبرید شما رو تحسین میکنم قطعا یک الگوی قوی برای من هستید که به آموزه های استاد عمل کرده و خودش رو ساخته و تا الان موفق بوده و باز موفق تر خواهد بود‌،دختری از کشور

      جنگ زده و با شرایط سخت اینقدر شجاعانه خودش رو به مسیر زیبایی هاو موفقیت میکشونه…. خیییلی ازتون انرژی گرفتم حتما شما در ادامه هر روز بهتر و بهتر خواهی شد بهترین ها رو براتون آرزو میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      فاطمه فضائلی گفته:
      مدت عضویت: 1234 روز

      سلام دوست عزیزم

      منم از شما ممنونم که با همچین نتایجی باعث شدید استاد این فایل فوق العاده را بزاره, شما مرد عملی واقعا! از دیروز که فایل شما را چندبار گوش دادم تنها چیزی که تو ذهنم میومد این بود که هرکی هرجا هست جای درستشه و این جواب کسی هست که عمل میکنه, نمیترسه, متفاوت از جامعه عمل میکنه

      بهت تبریک میگم و امیدوارم منم بتونم انقدر عملگرا و نترس ادامه بدم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      فریبا شهاب گفته:
      مدت عضویت: 1205 روز

      بنام پروردگار مهربانم

      سلام بر استاد عزیزم ومریم بانو جان

      نرضیه جعزیز چقدر خوشحا شدم از خوندن کامنت شنا توسط استاد وایمان قوی وعمل به باورهای توحیدی که سبب کسب موفقیت های پیاپی شد آنم در شرایط سخت و نابسامان افغانستان ‌باز هم به من ثابت شد به لطف وامر الهی هرگز وهیچ گاه عوامل بیروتی قدرتی برای تغییر زندگی ‌شرایطم ندارند مگر اینکه من بهشون این قدرت کاذب رو بدم

      ازت ممنونم وبسیار برات خوشحالم

      انشاالله به لطف الله مهربان خیلی زود وراحت برند پوشاک مزبور آلات خودت را خواهی داشت .

      انشا بله درپناه خدای مهربان شاد ،سلامت وموفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      Qudrat G Yasamin گفته:
      مدت عضویت: 884 روز

      سلام خانم مریم دوست عزیز

      خیلی لذت بردم من از نظر زیبای شما منم وقتی دیدم استاد در مورد یک کامنت همشهری من افغان صحبت مبکنه خیلی خوشحال شدم و از خدا سپاسگزارم که این فرصت و این هدایت را کرد تا بیام این کامنت زیبای شمارو بیخونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      صابر صبوری گفته:
      مدت عضویت: 1298 روز

      سلام دوست خوبم

      خیلی خوشحالم که الگو شدین برای ما که در افغانستان زنده گی می کنیم چند روز پیش بانو شایسته عزیز این کامنت تان را در کانال تلگرام گذاشت ومن خیلی لذت بردم از این آگاهی ها وامروز وقتی استاد این فایل را آماده کردن گوش دادم اصلا هوش از سرم پرید درست است که من به ظاهر روی این آگاهی ها کار می کنم ولی در بسیاری جاها جرآت حرکت کردن ندارم چون ایمان نیاوردم طبق گفته شما که دنبال علایقم نیستم سعی پراگنده دارم منتظرم که نتایج رخ دهد انشالله که این فایل ها کمک می کند ما هم این طور نتایج بگیریم انشالله موفق باشید در هر گوشه از این دنیا که هستید یکی از اعضای خوانواده تان صابر از کابل دشت برچی

      در پناه حق باشید …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        روف رضایی گفته:
        مدت عضویت: 918 روز

        سلام خدمت شما دوست خوبم صابر جان صبوری

        امید وارم که حال دلتان خوب و خوش باشد

        خوشحال شدم وقتی کامنت شما را اینجا دیدم و خواندم

        اینکه دارید روی خودتان کار می کنید و دوست دارید که خالق زندگی تان باشید

        و به اهداف و خواسته های تان در زندگی تان برسید

        تحسین تون می کنم

        و انشالله همیشه در حال خوب و احساس خوب قرار داشته باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      Zahra گفته:
      مدت عضویت: 1752 روز

      به نام الله مهربانی ها

      مرضیه عزیزم سلام

      چقدرخوبه خوندن کامنت های دوستان عزیزی که اینقدر شجاعانه

      عمل کردن واینقدر نتایج عالی گرفتن

      عمل گرابودنتون را تحسین میکنم؛

      شجاعتتون را تحسین میکنم؛ تکاملی

      عمل کردنتون را تحسین میکنم؛ مثبت اندیش بودنتون را تحسین میکنم چون واقعا کسی میتونه باشرایط شما اینقدر نتیجه خوب

      بگیره که اولاذهن مثبت نگری داشته

      باشه وبتونه ذهنش وکنترل کنه ودوم اینکه شجاعت داشته باشه مثل شما؛ شما یک الگوی خوب هستید برای هر خانمی که میگه من یک زن هستم ونمیشه، شما یک الگوی خوب هستید برای هر فردی که مکانش وبهانه میکنه ومیگه من در فلان شهر هستم ونمیشه، شما بهترین الگو هستید برای کسی که

      شرایط وبهونه میکنه وسپاسگزار خدایی هستم بندگانی چون شما آفریده.

      هرکجا هستید براتون آرزوی بهترین ها را دارم در پناه خدای مهربانم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      رضا زارعی گفته:
      مدت عضویت: 1030 روز

      سلام به مرضیه جان عزیز

      چقدر شما خوب عمل کردی عزیزه دل

      من قبل از اینکه استاد بخونه کامنت شمارو ،کامنت رو خونده بودم و یادمه کلی تحسین کردم اونموقع شما ،البته نمی‌دونم کامنتم هم زیره اون کامنت گذاشتم براتون یا نه ،

      ولی به قول استاد تمام تضادها و بهانه هایی که میشد گیو آپ کنی رو شما بهش برخوردی و داشتی ولی سعی کردی ورودی هارو کنترل کنی و در اون شرایط واقعا سخت بتونی ذهنت رو آرام نگه داری و رو دوش خدا سوار شی ،

      اونجا که با ایمانت بیزنست رو راه انداختی و اونجا که پندمیک شد و باز هم ایمانت رو نشون دادی و گفتی خدا هست و از این به بعدش هست و همیشه هست و توجهت رو از تمام عوامل بیرونی برداشتی و شما یک الگوی مناسب برای هر کسب و کاری هستی و استاد خیلی قشنگ اسم فایل رو انتخاب کردن ،چون شما توحید واقعی رو در عمل اجرا کردی و قدرت رو از همه و همه و همه گرفتی و دادی به رب ، که خداوند هم قدرت رو داده به ما و فقط باید دستمون رو بزاریم تو دستش ، شما خیلی بی نظیر عمل کردی به قانون و من خیلی تحسین میکنم شمارو بابت این توانایی کنترل ذهن در اون شرایط ،

      عجب

      توحید یعنی چی ؟؟؟

      یعنی توانایی دیدن دوچرخه پدر برای دلی وری ؟؟؟اره؟؟؟

      دمت گرم که کوچکترین امکانات خودت رو دیدی و این میسر نمیشد مگر با تمام وجود خواستن و اعتماد کردن به خداوند و با یک دوچرخه خدا کاری برات کرد و در آمدی برای خودت و پدر عزیزت رقم زد که شاید چنتا شرکت بزرگ اون زمان نمی‌تونستن این کارو بکنن ،قشنگیش می‌دونی کجاست ؟؟؟اینکه بی منت این کارهارو برا ما انجام میده ،بی منت میبخشه و بی منت تقلب می‌رسونه که همون هدایت هاشه ،اگر که ما شاگرد زرنگی باشیم و دل و به دریا بزنیم و بخوایم همش تقلب کنیم و از اون کمک بخوایم .

      دختر خوب شما بی نظیری من درس گرفتم از شجاعت شما ،از ایمان شما ،از تمرکز لیزری شما برای اجرای قانون و تعهد شما برای کنترل ورودی ها که همشون یک چیزه ،قدم برداشتن در مسیر توحید که یکی یکی در هارو باز می‌کنه برای ما .

      خدایا صدهزار مرتبه شکرت .

      خدایا تویی که بعضی موقع ها دریا رو برای بنده ی با ایمانت میشکافی و یا گاهی با یک دوچرخه اینجوری معجزه می‌کنی . من عاشقتم خدایا

      عاشقتم مرضیه ،شما یک الگوی مناسبی برای کسب و کار

      امیدوارم حال دلت همیشه خوب باشه و همواره در مسیر توحید ثابت قدم باشی و از نتایج بزرگ و بزرگترت همیشه بخونم و لذت ببرم .

      در پناه الله یکتا .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      فرزاد امان اله زاده گفته:
      مدت عضویت: 1594 روز

      سلام به دوست عزیزم

      خیلی خیلی بهتون تبریک میگم واقعا ایمان خودتونو نشون دادید و حرکت کردید و مطمئنا وعده خداوند حق است پاداش ها از همون احساس خوب و ایمان قوی شروع میشه و بعد یه مدت کوتاه می‌بینید بهشتی برای خودتون ساختید که وقتی مسیر و مرور میکنید اشک ذوق جاری میشه از چشماتون

      اگه باورها درستی داشته باشیم این مسیر فقط و فقط زیبایی هست و زیبایی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      سمیرا سعادتمند گفته:
      مدت عضویت: 1504 روز

      درود مرضیه جان ، بانوی قدرتمند پرتلاش و توحیدی سایت

      چقدر در دلم تحسین کردم و به شما آفرین گفتم در این شرایط سخت ، بر نجواهای ذهنی تون غلبه کردید و با توکل و ایمان و باورهای قدرتمند کننده زندگی تون و به این شکل زیبا تا مهاجرت به کانادا خلق کردید .

      دیدن الگوهایی مثل شما چقدر باورپذیری را در وجود ما بیشتر میکنه ، که اگر مرضیه فارغ از شرایط بیرونی اش تونسته اینقدر موفق بشه ، پس ما هم با ایمان و توکل و عملگرایی و هدایت های پروردگار می‌تونیم اونچه میخوایم و خلق کنیم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      زیبا گفته:
      مدت عضویت: 2498 روز

      به نام خالق هستی و هستی بخش خدای بخشنده مهربان

      سلام مرضیه جان

      تبریک و صد تبریک بابت این کنترل ذهن و این موفقیت عالی ایول

      منم زمانی بوده و واقعا شاد زندگی کردم و رها بودم از نتیجه و نتیجه باور نکردنی عالی شد

      گاهی باورهای ریزی داریم که اصلا فکرش هم نمی کنیم این دلیل ضعف ماست و نرسیدن ما

      و وقتی به اون میرسی و کنترل میکنی نتیجه بینهایت بزرگ میشه

      بهترین نتیجه ها رو فروش،آنلاین میگیری بهت تبریک میگم

      شاد موفق و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت در پناه خدای یکتا شاد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      ابوالفضل گفته:
      مدت عضویت: 3589 روز

      سلام به مرضیه عزیز

      من کامنت قبلیت رو که استاد در موردش صحبت کردن رو توی دوره ثروت 1 چندین بار خوندم ولذت بردم وتحسینت کردم وخداییش حق شما وحق کامنتت بود که استاد بیاد یک فایل در موردش تهیه کنه ونیم ساعت در موردش صحبت کنه،چرا؟ چون که شما قوانین وتوحید رو خیلی عالی درک کردید و در عمل اجرا کردید

      …اون جایی که همه چیز توی کشور بهم میریزه وشما بجای اینکه فرار کنید نشستید خودتون رو اروم کردید وروی ثروت 1 کار کردید وهدایت شدید به فروش زیورالات ولباس های افغانی واقعا کار سختیه توی اون شرایط،خدا میدونه به دل شما چی گذشته توی اون زمان بلوشور ولی شما تونستید ذهنتون رو کنترل کنید که کار هر کسی نیست

      …اون جایی که روی خدا حساب کردبد وهدایت شدید به پدر ودوچرخه اش که از همین امکانات موجودتون استفاده کردید نشون میده که اگر ما از خداوند بخوایم او همه چیز رو با کمترین هزینه وبا بهترین بازدهی وکمترین زحمت برای ما انجام میدهد، کی؟ وقتی که تماما از خودش بخوایم،نه اینکه از یه طرف بگیم خدا واز طرف دیگه گوشه ذهنمون راه حل های خودمون باشه مثل وام گرفتن،قرًض گرفتن،یا هر راه حل دیگه ای

      …اونجایی که همه داشتن به هر طریقی از کشور خارج میشدن وفرار میکردن ولی تو خودت رو اروم کردی وگفتی الان وقتش نیست که من با احساس بد کشور رو ترک کنم وهر وقت موقعش برسه خیلی راحت وساده وشاهانه ودر کمال احترام وعزت مهاجرت میکنم وهمین هم شد

      مرضیه عزیز چقد خوب کردی که اومدی زیر این فایل هم کامنت گذاشتی ،یک کامنت پراز نکات عمل شده بهش،پر از تجربه ،انگار که کامنت یبلیت قسمت اول سریال زندگی مرًیه صالحی بود واین کامنت ادامه زندگیت وقسمت دوم سریال مرضیه صالحی،ما منتظر قسمت سومش هم هستیم

      واقعا این کامنتت هم عالی بود مخصوصا اینکه گفتی هر کجای دنیا که باشی نجواهای ذهن هستن وما به عنوان یک انسان باید بتونم به این نجواها آگاه باشیم ناظر باشیم بهشون ونذاریم افسارشون از دسمون خارج بشه ودر جهتی که میخوان این نجواها رو جهت دهی کنیم

      باز هم توی این قسمت سریال زندگیت اومدی وبه خداوند توکل کردی و دانشگاه وچندرغاز حقوق دانشگاه رو رها کردی وبه خدا توکل کردی وگفتی خداروزی دهنده هست وباز هدایت شدی با راه حل های موجود با چیزایی که داری کارت رو شروع کنی ،دوست عزیزم تو واقعا خیلی خوب رو خودت کار کردی وخیلی خوب توحید رو درک کردی وداری بهش عمل میکنی خیلی خیلی تحسینت میکنم و امیدوارم روز به روز به ایمانت به خدا افزوده بشه

      منتظر قسمت سوم هیجان انگیز وفوق العاده وپر از نتایج عالی مرضیه صالحی هستم،،،قسمت اول: زندگی در کابل،،،،،قسمت دوم : زندگی در کانادا قسمت سوم: ؟؟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      مهدی کریمی گفته:
      مدت عضویت: 2542 روز

      آفرین به شما مرضیه عزیز!

      واقعاً جای تحسین

      وقتی کسی بتواند از کمترین امکاناتش برای روشت پشرفتش استفاده کند‌. اونم در افغانستان

      واقعاً جای افتخار است و الگوی خوبی برای همه هستی، و خصوصاً در این شرایط که من کار آنلاینم را در شهر کابل شروع میکنم و خیلی از شما ممنونم که این کامنت در این روزها گذاشتن که شدید به همچین الگوی نیاز داشتم

      من برای اولین بار کامنت شما را داخل کانال تلگرام دیدم و خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و چندین بار مطالعه کردم و همان روز تصمیم گرفتم روانشناسی ثروت یک را بخرم و خداره شکر دو سه روز بعدش این اتفاق افتاد خیلی راحت خریدم.

      که به همین زودی خیلی نتایج خیلی خوب گرفتم در کسپ و کارم

      ممنونم که با نوشتن کامنتت باعث هدایت من به سمت این آگاهی شدی

      انشاالله که در هرکجای از جهان که هستی همیشه موفق پیروز باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        روف رضایی گفته:
        مدت عضویت: 918 روز

        سلام خدمت شما دوست عزیز مهدی کریمی

        خوشحالم که دوستان هم فرکانسی مانند شما دارم

        از اینکه داری کار خودت را شروع می کنی تحسینت می کنم

        امیدوارم که نظر به آموزه های که آموختی بیتوانی با ایمان و توکل به خداوند مسیر را ثابت قدم طی نموده و تکامل را هم در نظر داشته و دست آوردی رویایی داشته باشی

        انشالله که از نتایج کسب و کارت هم باخبر شوم و بیشتر تحسینت کنم

        در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمد جواد اسدی گفته:
      مدت عضویت: 861 روز

      به نام الله یکتا

      وقتی باور میکنی که هیچکس هیچ قدرتی در زندگیت نداره الا الله نه تنها رشد میکنی بلکه رها میشی

      آرام میشی و تقلا نمیکنی و عجله و حرص و طمع معنایی نداره…

      بهبود رو از همونجا که هستی و با همون امکانات انجانم میدی از همان چیزی که هستی و شروع میکنی از همون جا و قدم به قدم هدایت میشی

      واقعا اگر قرار بود که ما از اول مسیر همه چی رو بدونیم که زندگی اصلا مزه ای نداشت و هیچ هیجانی در اون نبود و خیلی بی مزه میشد

      باور کردی،هدایت شدی و عمل کردی و لذت بردی و باز هم دنبال بهتر شدن بودی و هستی تا زمانی که زنده ای و این یعنی لذت بردن از مسیر زندگی و زندگی فقط رسیدن به یک قله خاصی نیست

      چقدر لذت بردم از موفقیتت و چقدر خوشحالم بابت بهبودهایی که داری و بهترین ها رو برات آرزو دارم

      خدایا ممنونم ازت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      آوا مختاری نیا گفته:
      مدت عضویت: 2699 روز

      سلام مرضیه جانم ،

      خیلی این فایل و کامنت شما که در این فایل بررسی شد عالی و الهام بخش بود.

      خدا رو شکر می کنم بخاطر وجود چنین الگوهایی در میان دوستانمون در همین سایت.

      خیلی مشتاق هستم که داستان موفقیتت را باز هم در همین سایت بشنوم و بخوانم.

      در پناه الله یکتا باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      منیژه حکیمیان گفته:
      مدت عضویت: 940 روز

      سلام خواهر گلم مرضیه جان

      چقدر از نتایج شما لذت بردم شمارا تحسین کردم ایمانم قوی‌تر شد اینکه وقتی ما به خدا اعتماد کنیم توکل کنیم وبا باورهای درست پیش، برویم خدا هم خداییش را می‌کند پشت وپناه ما هست ما را حمایت می‌کند ونتایج می آیند

      خواهر خوبم در این مسیر سبز بهترینها را برایت خواستارم امیدوارم در پناه الله همیشه سالم وشاد وخوشبخت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مهدی رجبی گفته:
      مدت عضویت: 3848 روز

      درود بر شما خانم صالحی عزیز

      چقدر جدای اون کامنتی که استاد از تجربیات شما خوندن، چقدر این کامنت شما بسیار بسیار به دلم نشست و چقدر باعث ذوق و شوق من شد که وسط کامنت شما هی یکسری تجربیاتم از سالها قبل رو بیاد بیارم مرور کنم

      وقتی که گفتید گذشتمو موفقیت هامو شروع کردم به مرور کردن.

      چقدر خوب کامنت شما باعث شد ترمزی رو که دارم روش کار میکنم رو از زاویه دیگه و عمقی تر نگاه کنم و بالاتر از افکار و نجواهای شیطان بیام.

      خدا رو سپاسگزارم بخاطر این آگاهی خدا رو شاکرم بخاطر این سایت و بسیار سپاسگزار و مفتخرم بخاطر هدایت بسمت کامنت شما و اینقدر شایسته این همه تغییرات شخصیتی و پیشرفت ها و آرامش و ایمان هستید

      و چقدر هم در عین سادگی بسیار زیبا هستید و کاملا حس قلبی تونو که مهربونید و دل پاکی داشتید و همون دل پاک باعث شده روی خودتون تمرکز بزارید که پله پله بیایید بالا و درگیر حواشی نشید.

      ماشاالله

      إن شاالله بیشتر ازتون بخونم بیشتر و بیشتر ثروت و شادی و آرامش بسازید.

      خداوند نگهدار تون باشه.‌

      ارادتمند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      صادق احمدی گفته:
      مدت عضویت: 2500 روز

      سلام و درود فراوان خدمت استاد گرامی و مرضیه عزیز

      دختر خوب و موفق تحسینت می‌کنم برای باورهای توحیدی که ساختی برای ایمانی که ساختی برای اینکه تسلیم عوامل بیرونی و شرایط بیرونی نشدی و آگاهانه به قانون و سنت بدون تغییر خداوند پایبند ماندی و لاجرم نتیجه گرفتی و الگوی مناسبی شدی که میشود در هر شرایطی موفق بود با توکل بر رب العالمین

      خدایا صد هزار مرتبه شکرت

      سپاسگزارم بابت کامنت عالی شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      علی میرفخررجایی گفته:
      مدت عضویت: 1495 روز

      سلام مرضیه خانوووم عزیز

      درود بر تو

      من قبل از آنکه استاد کامنت شمارو بخونن من کامنت شمارو خونده بودم و وااااقعا منو متحول کرد و عالی بود کامنتتون من دقیقا دوره روانشناسی ثروت یک رو تو کامنت شما دیدم و درک کردم و کلیییی به باور و ایمان من کمک کرد ،.

      وااااقعا تحسین برانگیز هستی آفرین به تو که از همون کشوری که همه مینالیدن توش تو شروع کردی و ثابت کردی که عوامل بیرونی تاثیری بر زندگی تو نخواهند داشت اگر تو باور نکنی ،

      عالی بود عالی

      و وقتی هم گفتی رفتی کانادا که دیگه اشک شوق تو چشمام جمع شد و بهت هزاران بار تبریک میگم،

      مرضیه جان مطمئنم با یاد آوری اقدامات و باورهای گذشتت و انرژی که با کامنتت در سایت به جریان افتاده به یاری خدا برات اتفاقات بزرگی میفته دختر ما همه منتظر خبر های خوشحال کننده بعدیت هستیم،

      خیلی ایمانمونو قوی کردی دختر خیلی،

      برات آرزوی بهترین هارو میکنم در پناه خدا باشی همیشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      شهاب عظیمی گفته:
      مدت عضویت: 1920 روز

      به نام خدا

      سلام خدمت مرضیه عزیز

      افزین هزار بار تبریک میگم

      واقعآ لذت بردم از کامنتت که چقدر قشنگ وبا ایمان مسیرت را طی کردی

      احسنت به شما که در چنین شرایطی کنترل ذهن کردی و خودت با هدایت خداوند مسیرت را تغییر دادی

      خیلی ایمان من را قوی تر کرد داستان مسیر شمانمیدانم چطوریسپاسگزاری کنم ازشمابرای نوشتن کامنت، عالی بود ممنون، این جنس ازایمان و استمرار و توکل بینظیر بود وهست بنده خوب خدا درود بر شماکلی انرژی گرفتم و حتی موقع کامنتت رو خوندم نا خداگاه اشک ذوق از گونه هایم سرازیز شد وبغض عجیبی گلویم را گرفت، میدونی چون توی در ودیوار بود الهی شکر که داستان شما تلنگر بزرگی بهم زد وبیدارم کرد، راستی منم عاشق کشور کانادا هستم وخیلی دوست دارم بیام وتجربه اش کنم، ارزوی رشد وپیشرفت روز افزون براتون دارم، شیر زن واقعی درود خدا برشما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      روف رضایی گفته:
      مدت عضویت: 918 روز

      سلام برشما دوست عزیز و هم فرکانسی عزیزم مرضیه صالحی

      خلی خوشحالم که با افرادی مانند شما هم فرکانس هستم و دارم از نتایج زندگی شما لذت می برم.

      این کامنت زیبایی شما بود که استاد خلی قشنگ و عالی یک فایل ثبت کرد و چقدر درس های خوبی داشت این فایل

      وقتی این فایل را گوش دادم خلی برایم باور پذیر بود

      چون همان شرایط و وضعیت افغانستان را قشنگ درک می کنم

      چون در همان وضعیت و شرایط مانند نبودن کسب و کار آنلاین. فراگیر شدن پندمیک و تحولات حکومت در افغانستان

      و این جسارت و عمل به قانون خداوند باعث می شود که شما این چنین نتایج رویایی را کسب کنید

      آن هم در آن وضعیت که برای همه نگران کننده بود.

      اما افرادی مانند شما که ذهنش را کنترل کرده و عوامل بیرونی را در زندگی شأن تاثیر گذار ندانسته

      بلکه روی خداوند و هدایت خداوند حساب می کنید

      و شروع آن کسب و کار که در وضعیت نگران کننده رقم زدید قابل تحسین است

      افرادی به این چنین ایده ها عمل می کند که به قدرت خداوند ایمان دارد

      و از این کسب و کار تان چقدر خوب نتایج گرفتید

      و این مهاجرت کردن شما چقدر رویایی و آموزنده بود

      و حالا هم در کشور کانادا چقدر دست آورد های خوبی را نظاره گر هستید

      زمانی که روی باور های مان کار نکنیم در هر شهر و جامعه‌ای که باشیم از ثروت و نعمت دور می شویم

      اما وقتی متوجه این وضعیت می شویم با عمل کردن به آموزه ها می تواند شرایط را خلی راحت تر تغییر دهیم

      چون آن دست آورد های که قبلاً داشتیم و به یاد می آوریم که من قبلاً در چی شرایط و وضعیت بودم

      اما با کار کردن روی خودم و تغیر باورهایم باعث شد که فلان نتایج ها دست یابم مسیر خلی راحت تر و روان تر می شود

      چون ما یکسری دست آورد های داریم که قبلاً بهش رسیده بودیم

      این بار رسیدن به هدف برای ما ساده تر و بدهی تر می شود

      و آنهم نظر به تجاربی که در گذشته کسب کرده‌ایم

      از شما دوست عزیز و این کامنت های شما خلی خوب انگیزه گرفته و لذت بردم

      چون توی کامنت شما درس های فراوانی برای من داشت

      انشالله در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      حسام گفته:
      مدت عضویت: 1962 روز

      سلام مرضیه جان

      خیلی ازت ممنونم بابت کامنتت

      خیلی انگیزه گرفتم

      مرضیه جان ببینید

      شما به خدا اعتماد کردین

      شما به خدا توکل کردین

      شما روی خدا حساب کردین

      شما قدمهای عملی برداشتین به اندازه شرایطتتون توی هر زمانی ک درش بودین

      و خداوند شما رو یکی از الگوی های سایت قرار داد

      مرضیه جان

      بهتون تبریک میگم

      تحسینتون میکنم

      ک شجاعانه حرکت کردین

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد دِرخشان گفته:
      مدت عضویت: 1919 روز

      سلام خانم صالحی

      شما چقدر فوق العاده اید

      واقعا بهتون تبریک میگم که از دل محدودیت ها و نشدن ها نشون دادید که اگه خودمون بخواهیم میشه همه چیز دست خودمون هست

      صفر تا صد ساختن زندگی دست خودمون هست

      ما تابع شرایط خانواده،محیط،کشور نیستیم

      ما خالق زندگی خودمون هستیم

      سپاس گزارم و امیدوارم در کشور کانادا موفق باشید و منتظر خوندن نتایج عالیتون هم در اون کشور هستم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    رضا عطارروشن گفته:
    مدت عضویت: 3793 روز

    به نام خداوند

    سلام و درود فراوان خدمت استاد عباس منش عزیز و دوستان هم فرکانسی

    انقدر غرق تماشای این ویدیو شدم که احساس کردم من به جای خانم شایسته دارم کنار استاد در پارادایس زیبا قدم می زنم و به صحبت های ایشون گوش می دم.

    استاد عزیز به نظر من حرف های شما مثل آب می مونه

    آب می تونه آتیش رو خاموش کنه.

    حالا هرچقدر آتیش بزرگ باشه مهم نیست فقط نیاز به آب بیشتری هست

    بزرگی آتش چیزی از قدرت آب کم نمی کنه

    حرف های شما هم مثل آب روی آتیش باورهای محدودکننده و ناامید کننده است.

    همون اثری رو که شنیدن حرف های شما در ده سال قبل روی آتش ذهن من داشته امروز هم داره و چقدر شنیدن این حرف ها و مرور دوباره و چندباره اش رو دوست داشتم

    شنیدن حرف های امیدوارکننده وقتی با نتایج دوستان همراه میشه تاثیرش بیشتر میشه و این از معجزات خداونده که یک آگاهی می تونه تا بی نهایت تاثیرگذار و تغییر دهنده شرایط باشه.

    اکنون که به گذشته نگاه می کنم می بینم که اون لحظاتی که اقداماتی بهم شده و انجامش دادم بخاطر هیچ نتیجه ای نبوده و اصلا نمی دونستم که این اقدام قراره چه نتیجه ای داشته باشه ولی الان که ده سال از حضورم در این مکان الهی می گذره و نتایج وارد زندگی ام شده می تونم درک کنم که اون ایده یا اقدام که ذوق و شوق داشتم انجامش بدم و اصلا برام مهم نبود چه نیتجه خواهد داشت بعدا باعث بقا و رشد و گسترش کسب و کارم شده.

    حتی انجام اون ایده در همون روزها و هفته های اول شاید هیچ نتیجه ای برام نداشت اما وقتی شرایط بیرونی تغییر می کرد تازه متوجه می شدم که اون حرکت ساده یا اشتیاقی که در وجودم شکل گرفت و من انجامش دادم الان به کارم اومد.

    وقتی آدم حرف های خوب رو از طریق محتوای‌ فوق العاده شما استاد عزیز می شنوه یواش یواش نگرش و نحوه فکر کردنش عوض می شه و کم کم اون صدایی که همیشه می گه نمی شه و نتیجه نمی ده آروم می شه.

    دیگه به شکل قبل قلدری نمی کنه و یه جاهایی وقتی ایده ای به ذهنت میاد خبری از اون نجوای حیله گر نیست که بهت بگه نمی شه و نمی تونی و یا حتی اگر هم باشه اشتیاق و انگیزه ما انقدر بیشتر شده که زور اون نجوا به ما نمی رسه.

    اما بودن در جریان زندگی و در معرض ورودی های مختلف قرار گرفتن باعث می شه که یه گوشه و کنارهایی از نگرش ها و باورهای ذهنی آتیش بگیره و شنیدن حرف های شما استاد عزیز همون آبی است که همیشه می تونه این آتیش ها رو خاموش کنه.

    فقط نباید فاصله گرفت

    باید همیشه دنبا کنیم که دست رسی به آب داشته باشیم.

    اگه رها کنی و دور بشی حتی وقتی متوجه می شی یه جاهایی در وجودت آتیش گرفته تا برگردی و بخوای از آب این دریاچه زیبا برداری، زمان سپری می شه و آتیش شعله هاش بلندتر می شه.

    ولی بازم مهم نیست چون هم آب به اندازه کافی در این بهشت وجود داره و هم آتش نشانی کاربلد و سرد و گرم چشیده هست که می تونی از راهنمایی هاش استفاده کنی و خیلی سریعتر از قبل آتش درونت رو خاموش کنی.

    من از وقتی با شما آشنا شدم تا به امروز که وارد سال دهم شدم خیلی چیزها در زندگی و از اون مهمتر شخصیت من تغییر کرد.

    این تغییرات به حدی گسترده و تاثیرگذار بود که به نظرم باعث شد همسرم مجبور به تغییر کردن بشه

    فکر کنم نمی خواست از زندگی من بیرون بره و ناخودآگاه تصمیم گرفت تغییر کنه تا با هم ادامه زندگی مون رو بسازیم.

    در مورد کسب و کار خودم قبلا توضیح دادم که از کجا شروع کردم و به کجا رسیدم ولی امروز می خوام درباره کسب و کار همسرم صحبت کنم که می تونه برای خیلی از خانم ها و حتی آقایون و مهمتر از همه برای خودم درس داشته باشه.

    من سال 93 با شما استاد عزیز آشنا شدم و به لطف خدا از همون روزها و ماه های اول تحولی عظیم در وجود من شکل گرفت که نتیجه اون در همون دو سال اول باورنکردنی بود.

    در طی دو سال شغل و جسم و روابط و دارایی ها و محل زندگی و ماشین و همه چی عوض شد به طوری که از نظر اطرافیانم رضا زده تو کار کلاهبردای و این روزهاست که از پلیس فتا بیان سراغش

    انقدر این نگرش در بین خانواده من قوت گرفت که یادم می یاد برادر بزرگم با من تماس گرفت و به شکل جدی از من سوال کرد که دارم چیکار می کنم؟ و خیلی نگران بود که نکنه من در مسیری باشم که باعث آبروریزی خانوادگی بشه.

    تغییر نگرش من نسبت به زندگی و مخصوصا روابط باعث شد که باورهای سننی و محدودکننده ای که نسبت به همسرم داشتم تغییر پیدا کرد و هرچیزی که در ذهنم مرور می شد که باید مراقب باشی یا کنترل کنی رو به خودم می گفتم من به خدا سپردم و چرا من باید یه آدم دیگه رو کنترل کنم؟!

    این عبارت استاد که گفتید زنان پاک برای مردان پاک و بالعکس خیلی بهم کمک کرد که همیشه حواسم به خودم باشه و مطئن باشم که اگه من در صراط مستقیم باشم حتما خداوند همسر من رو هم در صراط مستقیم وارد میکنه

    یعنی یه جورایی به زور وارد میکنه و اگه نخواد وارد بشه خیلی راحت مرخص میشه و من و اون از هم جدا میشیم.

    این نگرش باعث برداشته شدن تمرکز من از همسرم شد و سال 96 فکر کنم همسرم از من خواست که چون خیلی دوست داشته دانشگاه شرکت کنه و شرایط فراهم نبوده الان بره کلاس کارگردانی و فیلمسازی شرکت کنه و من هم موافقت کردم با اینکه کلی افکار و نگرش های نامناسب در ذهنم مرور می شد که مرد نباید اجازه بده و فلان و بهمان میشه

    ولی گفتم خیلی هم خوبه و خودم کارهای ثبت نام رو انجام دادم.

    دو سه ماه هفته ای سه بار می رفت کلاس و کلا یه آدم دیگه شد

    از همون کلاس رفتن ها با یکی آشنا شد و تصمیم گرفتند با هم مغازه باز کنند که سرمایه از اون باشه و کار از همسر من و من هم موافقیت کردم.

    کل پولی که اون طرف آورد 7 میلیون تومان بود که دو میلیون کولر خریدیم و یک میلیون میز و 4 میلیون هم یه مقدار جنس در حد دو پلاستیک از تهران خرید کردیم و در مغازه ای 7 متری در یک خیابان فرعی که سالها بسته بود و انباری بود کار رو شروع کردیم.

    من انقدر مشغول کسب و کار تازه تاسیس خودم بودم که درآمد داشتن یا نداشتن همسرم برام مهم نبود چون خدا رو شکر همه چی در زندگی ام تغییر کرده بود ولی چون می دیدم دوست داره و از خیلی سال قبل عاشق این بود که درآمد داشته باشه منم همراهی اش کردم.

    یک ماه اول هیچ فروشی نداشت ولی هر روز با عشق می رفت سر کار و فقط هم بعد از ظهر ها می رفت.

    یواش یواش از یک فروش به بچه مدرسه ای که یک دستبند نخی خرید کار شروع شد.

    اون روز انگار خداوند ثروت دنیا رو بهش داده بود چنان با ذوق و شوق تعریف کرد که امروز مشتری داشتم و یه دستبند فروختم.

    از هفته ای یکی دو مشتری کار شکل گرفت و یواش یواش مشتری ها بیشتر شد.

    و فروش چند روز رو به جنس تبدیل می کرد و از همون شهر خودمون جنس می خرید چون به حدی نبود که بخوایم باهاش بریم تهران خرید کنیم.

    دقیقا همین روش رو من بعد از آشنایی با استاد عزیز در کسب و کار قبلی خودم که ابزار و یراق بود در پیش گرفته بودم و نتیجه داده بود حالا همسرم هم همین روش رو انجام میداد.

    همون یکی دو ماه اول فردی که به اصطلاح سرمایه گذار بود گفت من نمی خوام شریک باشم و هر وقت داشتید پول من رو پس بدید و کشید کنار.

    یواش یواش کار پیش می رفت و بهتر شده بود که اوضاع بهم ریخت و همه چی رفت رو هوا و دنیا تعطیل شد.

    ولی یه ویژگی در همسرم شکل گرفته بود که هیچی جلودارش نبود و به هر شکلی بود کار رو پیش می برد.

    بعد از چند روز که مغازه اش بخاطر بیماری بسته بود ایده ای به ذهنش رسید که فروش تلفنی راه بندازه

    به این شکل که افراد بهش زنگ می زدند و وقت تعیین می کردند و سر ساعت می یومدن مغازه و خودشون تنها خرید می کردند

    این ایده باعث شد که افراد بخاطر اینکه همه جا بسته بود علاقه نشون دادند و همسر من افراد رو هماهنگ می کرد که مثلا تو ساعت 4 بیا و فلانی ساعت 5 و همینطور بهشون وقت می داد

    این ایده باعث شد که افراد در مراجعه برای خرید مقدار بیشتری خرید می کردند و یه جورایی برای ماه های بعدشون هم خرید می کردند و خرید افراد بیشتر شد

    به شکلی که در روز با سه چهارتا مشتری مبلغ فروش چند برابر شده بود

    بعد این افراد به دیگران می گفتند که یه جایی هست که خصوصی می ری خرید می کنی و فقط خودت هستی و اونها هم علاقمند می شدند چون ترس ار شلوغی و بیماری باعث شده بود کسی جرات نکنه بره بازار و البته که بیشتر جاها بسته بود

    ولی وقتی می یومدن تو مغازه ای که فقط خودش و فروشنده حضور داشت احساس امنیت و آرامش می کردند و این فرصت رو غنیمت می دونستند که چیزهای بیشتری خرید کنند.

    بارها پیش می یومد که مشتری ها برای اقوامشون هم خرید می کردند و مثلا می گفت فلانی نمی تونه بیاد یا سنش زیاده یا بچه داره یا فلان و بهمانه و از جنس ها تو مغازه براشون عکس می فرستادند و خرید می کردند.

    بخاطر خطر بیماری هم دیگه حرفی از تعویض و پس آوردن نبود و خیلی کار راحت تر شده بود حتی پرو هم نمی کردند و فروش خیلی راحت تر از قبل شد

    در اون دو سالی که همه چی بهم ریخته بود شرایط کسب و کار همسر من از زمین تا آسمون رشد کرد و درامدش روز به روز بیشتر شد.

    بعد از اون بحث تورم شدت گرفت و هر روز جنس ها گرون تر می شد ولی اشتیاق و انگیزه ای که برای کار داشت هیچ خللی در اقداماتش ایجاد نکرد و همیشه بهترین جنس رو عرضه می کنه و قیمت براش مهم نیست و عقیده اش اینه که مردم جنس خوب رو بهتر می خرند و برای من هم اعتبار بیشتری ایجاد میکنه و الان خیلی ها بهش می گن که هرچی ازت می خریم راضی هستیم.

    الان تقریبا 7 ساله کار رو شروع کرده و در این مدت به موضوع پندمیک و تورم بازار برخورد داشته ولی خودش عقیده داره که این شرایط باعث رشد و پیشرفتش شده

    استاد به شکل عجیبی برای خودش باورهای خوب می سازه

    مثلا هرچی جنس گرون تر می شه باورش اینه که خیلی فروش بهتر می شه چون مردم از ترس اینکه گرون تر بشه بیشتر می خرن

    و واقعا هم همین افراد به سمتش می یان که طرف می گه حالا که جنسش خوبه سه تا ازش بده چون همینو باید بعدا گرون تر بخرم

    من خیلی وقت ها باورم نمی شه وقتی میگه امروز یه خانم 5 تا شلوار با هم خرید.

    یا امروز یه مشتری از یه لباس 5 رنگش رو خرید.

    و وقتی می گم چی می شه که 5 رنگ از یه مدل می خره یا 5 تا شلوار می خره میگه بهشون می گم که این جنس حرف نداره بیشتر بردارید چون همینو دفعه بعد باید گرون تر بخری

    همین باور در زمان بیماری هم براش نتیجه داد و افراد از ترس اینکه نخوان تا مدت ها بیان خرید کنند در یک بار مراجعه واسه یک سالش خرید می کرد.

    من اون روزها وقتی می شنیدم که مثلا یک نفر مثلا 15 میلیون لباس خریده و دو کیسه بزرگ لباس می برد خونه باورم نمی شد ولی انقدر شنیدم و دیدم تا بالاخره باور کردم اون چیزی که باعث هدایت این افراد به سمتش می شه باوریه که همسرم داره

    که ترس از گرونی باعث افزایش خرید مشتری ها می شه

    البته که همش اینها نیست و در طی این چند سال یواش یواش اعتماد به نغس و احساس ارزشمندی اش در حین کار کردن و رابطه با مشتری ها افزایش پیدا کرده ولی در کل می خوام به این جمع بندی برسم که اشتیاق و علاقه بر همه شرایط غلبه می کنه

    همسر من از خیلی سال قبل آرزو داشت که خودش درآمد داشته باشه

    زمانی این آرزو رو داشت که انقدر خجالتی و کم رو بود که حتی نمی تونست واس خودش یه پفک بخره

    و هر وقت این آرزو رو می گفت من مسخره اش می کردم که تو نمی تونی یه دونه پفک بخری چطور می خوای فروشندگی کنی یا درآمد داشته باشی

    ولی ذوق و شوق همسرم بر سرزنش های من غلبه کرد و اون الان واس خودش کسب و کاری داره که چند سال قبل آرزوش رو داشت

    و البته همیشه میگه هیچوقت فکر نمی کردم به اینجا برسم و همیشه درآمد خیلی پایین تر در ذهنش بوده ولی خداوند فراتر از انتظار عمل می کنه وقتی ما اشتیاق و انگیزه ادامه دادن داشته باشیم.

    هفت ساله مغازه داره و تازه چند ماه قبل تابلو نصب کرده.

    هفت ساله مغازه داشته و تازه سال قبل دکور و طبقه بندی نو زده

    هفت ساله مغازه داره و هیچ وقت صبح ها مغازه نرفته

    هفت ساله مغازه داره و همیشه نقد خرید کرده

    در این هفت ساله یکی دو وام گرفت که اونم بخاطر اینکه از جامعه عقب نمونه و البته هیچوقت وام سود دار نگرفته و از پولی که تو حسابش جمع میشه وام قرض الحسنه گرفته

    هیچوقت هم قسط پرداخت نکرده چون من براش تنظیم می کنم هر ماه از حسابش قسط پرداخت بشه و اصلا خبردار نمیشه کی وام تموم شده

    یعنی اگه حتی دو سه بار وام گرفته مقدارش جوری بوده که پرداخت اقساط اصلا براش مهم نبوده

    و از همه مهمتر اینکه چند روز قبل در 23 امین سالروز ازدواجمون برای من گوشی آیفون 15 پرومکس خرید

    اولش مقاومت داشتم که سر چه حسابی من از همسرم این هدیه رو دریافت کنم و خودم باید برای خودم بخرم

    ولی ذوق و شوقش برای خریدن این هدیه و احساس قدرتی که در وجودش احساس کردم باعث شد که هدیه رو قبول کنم و خدا رو شکر کردم منی که تا همین چند سال قبل هر سال سر اینکه چرا هدیه نخریدم یا چرا یادم نبوده کلی دعوا و بداخلاقی داشتیم حالا به جایی رسیدم که همسرم سالروز ازدواج برای من هدیه می خره

    اونم از جیب خودش

    جالبه که چند روز قبل از اون هم ماشین رو برای سرویس سالانه برده بودم و 30 میلیون هزینه اش شد که باز گفت من می خوام پرداخت کنم

    خلاصه استاد عزیز به لطف خدا و استفاده از آموزش های شما نه تنها من صاحب کسب و کاری شدم که عاشقش هستم و در این نوشته اصلا درباره اش حرف نزدم بلکه همسرم هم صاحب کسب و کاری شد که نه تنها عاشقش هست بلکه مجرایی برای ورود ثروت بیشتر به زندگی مون شد.

    دیروز همسرم به من میگه که هدف بعدی ام خرید خونه از درآمد مغازه است.

    تا چند سال هدفش خرید طلا بود و انقدر طلا خرید که دیگه سیر شد

    و الان هدف بعدی اش خرید خونه است

    وقتی این حرف رو زد مطئن بودم بهش می رسه چون تا الان به هرچی خواسته رسیده

    و در آخر بازم دوست دارم تاکید کنم که در این ده سالی که من عضو این سایت و هنرجوی استاد هستم حتی یک دقیقه فایل گوش نداده و علاقه ای نداره ولی با تغییراتی که من در خودم ایجاد کردم انگار یه نیروی خفته درونش بیدار شده

    که اون نیرو همه چی رو بهش می گه

    و منم دیگه مدت هاست با تصمیماتش موافقت می کنم و همراهیش می کنم چون می دونم ایده هاش نتیجه می ده

    همه اینها رو گفتم که صحبت های استاد عزیز رو تایید کرده باشم

    اینکه نیروی درون ما قوی تر از هر نیرویی است که در دنیای اطراف وجود داره

    بیماری، توورم، سقوط دولت ها،‌ اختشاش و …. همه و همه در برابر نیروی درون ما هیچ چیز نیست.

    اینم بگم و برم

    همین چند وقت قبل که سر و صدا زیادی در کشور سر حجاب راه افتاد بازم باعث رونق بیشتر کسب و کار همسرم شد

    می گفت زن ها زدن به سیم آخر و تازه یادشون اومده که تیپ بزنند و خودنمایی کنند

    با شعار زن زندگی آزادی کلی فروشش رو بیشتر می کرد

    کلی لباس های رنگی و شاد و متفاوت به افراد می فروخت به این دلیل که دیگه همه چی عوض شده و باید تیپ تون رو تغییر بدید.

    یعنی وسط درگیری های اون روزها ما می رفتیم تهران واسه خرید مغازه

    جالبه که علاقه ای هم به فروش اینترنتی و غیرحضوری نداره و دوست داره خودش رو در رو بفروشه

    خیلی وقت ها بهش می گم جنس هاتو استوری کن یا پیج بزن و فروش اینترنتی انجام بده میگه چیزی نمی مونه که بخوام استوری کنم بفروشم

    هرچی میارم همون روزهای اول تموم می شه حوصله استوری کردن و عکس گرفتن ندارم

    در در انتها اینو بگم که آدمی که تا سال 97 آرزوش بود پول تو جیبی داشته باشه الان خرید های میلیونی و هدیه های میلیونی میده، گوشه و کنار خونه پول پیدا می کنه

    خیلی وقت ها پولاشو یه جا برمیداره و یادش میره و چند وقت بعد کلی تراول لابلای ظرف ها و لباس ها پیدا می کنیم.

    فاصله بین نیاز داشتن تا به دست آوردن فقط ذهن ماست

    یه ذره ذهن رو کنترل کنیم خودش راه رو پیدا میکنه و تو رو می کشونه دنبال خودش

    خدایا شکرت برای آشنایی با استاد عباس منش عزیز

    بهترین هدیه ای که من از خداوند در زندگی ام دریافت کردم هدایتم به این جا بود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 451 رای:
    • -
      مینو گفته:
      مدت عضویت: 1502 روز

      به نام پروردگارم

      سلام به استااد عباسمنش عزیزم خانم شایسته نازنینم و دوستان مهربانم

      سلام به آقای عطار روشن گرامی

      بعد مدتها ننوشتن امروز دیدم ناشکریه که باز ننویسم

      امروز با پسرم در مورد فایل جدید استاد صحبت میکردم و گفتم مطمئنا آقای عطار روشن کامنت مینویسه و اومدم سراغ گوشیم و دیدم یه ایمیل دارم باز نکرده مطمئن بودم ایمیل از طرف سایته که کامنتهای شما رو بهم اطلاع میده

      من هم از سال 99 با استاد آشنا شدم

      بعد پسرم و بعد همسرم همراهم شدن ، اون موقع هدفم موفقیت مالی بود اولین درسی که از استادفهمیدم این بود که موفقیت مالی در ارتباط مستقیم با شخصیت توست در ارتباط مستقیم با آنچه که در ذهن تو میگذره و این مثل یک بمب تمام وجودم رو زیر و رو کرد

      تسلیم بودن رو تا حدود زیادی درک کردم و باعث شد آرام بشم زور نزنم غر نزنم نترسم و منتظر پروردگارم باشم که وارد عمل بشه

      تا حدودی کنترل ذهن رو درک کردم و یاد گرفتم ناظر بر افکارم باشم و آنچه که از باورهای منفی در ذهنم گفتگو میشه رو تایید نکنم و گفتگو ها رو به سمت دلخواهم و به سمت آنچه که به نفعم است بکشانم به سمتی که در دلم ترس و تنفر و شرک ایجاد نشه

      و فهمیدم نیازی به عجله نیست الان چیزهایی دارم که آرزوی خیلی هاست

      خونه دو طبقه داریم ماشین داریم ، مستاجر داریم خودم و همسرم درآمد داریم هر دو فرزندم دانشجوی دندانپزشکی ان با رتبه ی عالی قبول شدن و بدهکار هیچ شخص حقیقی و حقوقی هم نیستیم بین درو همسایه و فک و فامیل هم آبرودار ، خدا رو بی نهایت سپاس

      و مرتب کارم شد فایل گوش دادن در هر لحظه و در هر شرایط حتی توی حمام و دستشویی

      یه هندزفری تو گوشم که شده بود یکی از اعضای بدنم

      قیمت دوره ها اولش برام خیلی گرون بودن ولی به لطف الله از همون ماه سوم که وارد سایت شدم خریدن دوره ها با دوازده قدم شروع شد نگم براتون که با آگاهیهاش دیوانه میشدم و هنوز هم گوش میدم

      کم کم اکثر شون رو با کمک پسرم خریدم و نتایج عالی از هر نظر گرفتیم

      همسرم بعد باز نشستگی به کمک آموزه های استاد کسب و کار خودش رو داره که اونقدر قشنگ تکامل رو داره طی میکنه و آنقدر اتفاقای قشنگ براش میفته که وقتی تعریف میکنه میگیم آره استاد می گفت که این نتیجه رو می گیرید

      بدون قرض از کسی و بدون وام شروع کرد با سرمایه 30 میلیون و الان که دوسال نشده شاید سرمایه داخل مغازه به بالای صد میلیون رسیده باشه در ابتدا همسرم دوست داشت پول زیادی به دستش برسه تا انباری از اجناس رو داشته باشه و الان بدون اون پول بزرگ بالکن خونه مون شده انبارش ، خودم هم فکر نمیکردم اینجوری و به آرامی و پیوسته و بی سر و صدا و بدون نیاز به پول زیاد بشه انباری از اجناس رو داشته باشی

      منم با سرمایه 8 میلیونی به کاری هدایت شدم بعد از اینکه ثروت یک و سه رو خریدم ، که وقتی به عقب برمیگردم متحیر از کار و برنامه ریزی خدا میشم که هم فروش آنلاین دارم هم حضوری و فروش آنلاین مثل شما و مثل استاد یکی از آرزوهایی بود که در دلم نقش بست ( همین الان که دارم می نویسم مشتری پول به حسابم واریز کرد خدایا بی نهایت شکرت ) و برای پروردگارم نوشتم که منم اینجور درآمدی می خوام

      هر وقت دوره های استاد رو مرور میکردم به تمرین آگهی بازرگانی که می رسیدم ترس تمام وجودم رو می گرفت و خجل از اینکه انجام نمیدادم و به نظرم سخت ترین تمرین ممکن بود و به لطف الله مهربان به کسب و کاری هدایت شدم که مجبورم تمرین آگهی بازرگانی رو انجام بدم و اونقدر خداوند به آرامی انجام این تمرین رو برام راحت کرده که واقعا نمیدونم چی بگم

      دو روز پیش که در جمع 70 ، 80 نفر این تمرین رو انجام دادم به قصد فروش محصولاتم ، خیلی برام سخت بود و وقتی با آرامش تمام برای حضار توضیح دادم اونقدر از خودم راضی بودم که دیگه میزان فروش برام مهم نبود و میدونید دارم چی میگم.

      منی که همیشه به همسرم می گفتم اگر بتونم تو جمع بزرگی صحبت کنم من همه چی رو بدست میارم و دیگه از استادم خجالت نمیکشم.

      اتفاقاتی برای بچه هام میفته که قشنگ می فهمم که نتیجه تسلیم بودنه نتیجه دست و پا نزدنه نتیجه در مسیر ماندنه

      آدمهایی که کمکشون میکنن فارغ التحصیلی پسرم سربازی رفتنش تموم شدن سربازی اش معاف شدن طرحش و نتایج دیگه اش همه اش حضور خداوند رو می بینم

      بارها نتایج مالی و تغییرات ذهنی و مالی شما رو با همسرم مرور کردم و بهش می گفتم ببین آقای عطار روشن چنین و چنان کرد خانمش اینجوری و آنجوری .

      چند وقتی بود به فکرم رسید که مغازه ی همسایه مون رو اجاره کنم یه مغازه ی کوچک و جمع و جور

      امروز که کامنت شما رو خوندم و به فعالیتهای همسرتون اشاره کردید با خودم گفتم شاید این یه نشون باشه برام

      استاد عزیزم خانم شایسته نازنینم آقای عطار روشن و دوستان گرامی خداوند رو به خاطر وجود گهربارتون بی نهایت سپاس می گویم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 65 رای:
    • -
      نفیسه گفته:
      مدت عضویت: 2109 روز

      به نام تنها ابر قدرت حاکم بر جهان هستی

      الرجال قوامون علی النساء

      سلام به جناب آقای عطار روشن از شاگرد نمونه های سایت که برای همگی مان قابل تحسین هستید.

      چقدر فرکانس همراهی کردن و قوامیتتان برای همسر گرامی تان تحسین برانگیز است، خدا به شما عزت بدهد.

      شما لایق آن هدیه ارزنده هستید ، یک مرد صالح پاک لایق بهترین های دنیا و آخرت است.

      مبارک قوامیتان که آنقدر عالی با وجود تمام باورهای جاهلانه و متعصبانه عوام ،خالصانه به همسرتان کمک کردید بنیان ها و ارزش‌هایش را زندگی کند، و رویایش را زندگی کند.

      اگر هر زوجی یاد بگیرند فارغ از تفاوت‌هایشان به یکدیگر کمک کنند بنیان ها و ارزش‌هایشان را زندگی کنند به شرط اینکه آن بنیان و ارزش‌های طرف مقابل بر خلاف خط قرمزهای رابطه وطرفین نباشد، با همه تفاوت‌ها و به ظاهر ناهماهنگی ها آن رابطه همچون شیشه و سنگی میشود که در کنار هم در صلح و صفا زندگی کرده و به رشد و پیشرفت هم کمک می‌کنند و در ضمن همان رابطه به ظاهر متفاوت ،محلی برای یادگیری همدیگر میشود.

      همانطور که این روزها شما با دیدن عملکرد همسرتان مرز باورهایتان جابجا شده و همین دیدن مسیر رشدشان کلی به باورسازی شما کمک کرده است.

      علم زوج درمانی اعتقاد دارد، قرار نیست همیشه افراد در همه ابعاد و از همه لحاظ مشابه هم باشند، رابطه محل رشد است و افراد با وجود همه تفاوت‌ها قرار است مکمل هم شده و در کنار هم زندگی نزیسته یکدیگر را تجربه کنند.

      این تفکر عوام گونه که قرار بوده همیشه همه خانم ها در خانه نشسته و تنها کارشان رسیدگی به امورات

      خانه و فرزندان باشد فقط ما را در مدار حمیه الجاهلیه برده که از رابطه زندانی میسازد که نه خیری برای زندانی دارد و نه زندان بان.

      قوام یعنی بال پرواز ، حامی رشد ، برپا کننده زن در جهت رسالت دنیایی اش و وقتی مردی این ویژگی اش را از دست بدهد لاااااجرم خسره الدنیا و الآخره را تجربه میکند.

      در اینکه یک زن مولد ثروت است شکی نیست زیرا خالق قادر ، به او قدرت مولد خلیفه الله بودن را داده است، پس مولد پول بودن برای یک خانم آسان ترین کار در جهان است.

      حال یک مرد قوام به عنوان سرپرست خانواده بهترین کاری که می‌تواند برای خودش و رابطه اش انجام دهد، این است که همه جوره به این مولد ثروت کمک کرده و در مسیر خلق آرزوهایش او را یاری دهد تا خدا نیز او را یاری دهد. البته که آن آرزو ها نباااااااید به هیچ عنوان متزلزل کننده بنیان خانواده باشد و آنجاست که در قرآن هم به مرد هشدار داده شده که به هیچ عنوان در مقابل خط قرمزهای رابطه کوتاه نیاید و اقدامات لازم را انجام دهد.

      این حد از درک بالا و حمایتگری و قوامیت شما در مسیر رشد همسر گرامی تان قابل تحسین و تقدیر است.

      برای خانواده عزیزتان بهترین های دنیا و آخرت را آرزومندم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 53 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1268 روز

        یکی از صاحبدلان سر بجیب مراقبت فرو برده بود و در بحر مکاشفت مستغرق شده آنگه که از آن حالت باز آمد. یکی از دوستان بطریق انبساط او را گفت: از آن بوستان که بودی ما را چه تحفه ای کرامت آوردی؟

        گفت: بخاطر داشتم که چون بدرخت گل رسم دامنی پر کنم هدیه اصحاب را. چون برسیدم بوی گلم چنان مست کرد که دامنم از دست برفت!

        سلام و درود خداوند بر بنده توحیدی خداوند

        دوست عزیز؛ حکایت امروز من همین حکایتی است که سعدی شیرین سخن در گلستانش آورده است.امروز برنامه من این بود که کامنت جلسه اول قدم سوم رو در این سایت توحیدی مکتوب کنم ولی انگار خداوند برنامه بهتری رو برام چیده بود و الان که بعد چند ساعت خودم را پیدا کردم، میبینم که چنان اشک ریخته ام که سبک سبک و تسلیم تسلیمم!

        و این اتفاقات قطعآ برایم اتفاقی نیست و به خیریت آن آگاهم.که به همین دلیل مجاب به نوشتن برایت در این کامنت شدم.

        به لطف پروردگار بخشنده به کامنت هایی هدایت شدم که حال و احوال مرا بکلی دگرگون کرد و وقتی خدا بخواهد کاری را برایت انجام دهد، اسبابش را هم فراهم می کند تا بر جان و دلت حسابی بچسبد. زیرا برایم خلوتی ساخته تا براحتی احساسم را ابراز کنم نتیجه این شد که الماس درونم صیقل خورده و احساس آرامش و رهایی میکنم.

        وقتی کامنت های سال 98 دوستانی مثل آقا رضا و سید علی و همسرشون و شما رو میخوندم و در طی زمان سیر می کردم با خودم گفتم حکایت استاد و مریم جان و بچه های این سایت انگار حکایت پدر و مادر هائیست که بچه هاشون رو بزرگ می کنند و به یه سنی که رسیدند برای خودشون مستقل میشن و راهشونو پیدا می کنند و اونوقت سعی می کنند تماس بگیرند یا هر چند روز یبار بیان سر بزنن به پدر و مادرشون و دیداری تازه کنند و هم از احوال همدیگه جویا بشن و هم از بودن در کنار هم لذت ببرند.(حالا نمی دونم چرا اینها رو دارم میگم! البته میدونم چون پاسخ سوالات ذهنی و درخواست های قبلی من بود که پاسخ داده شده. ولی اصل مطلبم چیز دیگه است! اشکال نداره باز ادامه میدم با اجازتون)

        وقتی کنار اسمتون عدد 1700 رو دیدم خیلی لذت بردم چون اعداد همیشه برای من معنا و پیام دارند.و این منو ترغیب میکنه در چنین روزهایی ردپایی از خودم جا بذارم.بعد از خوندن چندین کامنت دیگه دوباره هدایت شدم به صفحه تون و دیدم چه جالب شما در این روز دو بار از خودتون ردپا گذاشتین و کامنت اولی که برای پاکیزه جان نوشتی بقدری زیبا بود که با هر جمله همانطور که قبلا هم گفته بودم بهتون انگار شعر می خوندم و جمله جمله کامنتتون رو تحسین کردم و کلی اشکم درومد. بقول استاد بعضی کامنت ها رو باید هزار بار خوند. و الحق این کامنت شما هم از اون دست کامنتها بود. انگار خاصیت توحید همینه که میاد و به دلت میشینه و جلات میده تا بدرخشی!. یه نوت بوک کوچیک دارم که آیه ها و جملات زیبا و تاکیدی یا باورهای خوبی که میخونم رو توش یاداشت میکنم و عبارت تاکیدی زیبای شما رو و دو سه جمله توحیدی دیگه که برام الهام بخش بودند رو در دفترم یاداشت کردم که یبار دیگه جا داره ازتون صمیمانه بخاطر سبک نگارشتون که منو به آیه های زیادی ارجاع میده و نثر قوی و الهام بخشتون کمال تشکر و قدردانی رو داشته باشم و به شخصه کامنت هاتون برای من نعمت است که قدردانشان هستم. در همین حین پیامک واریز برام اومد که برام نشونه ای بود که برم سر اصل مطلب و سخنم را کوتاه کنم.

        امروز 31 ام اردیبهشت است و من و همسرم هر دو کارمند هستیم.وقتی که تو مسیر داشتیم برمی گشتیم خونه ازم سوال کرد حقوق براتون واریز شده و من گفتم آره. اتفاقا همین چند دقیقه قبل واریز کردند و گفت واسه ما هنوز واریز نشده و از مبلغ واریزی پرسید و اینکه واریزی من خدا رو شکر خیلی خوب شده منم ادامه کلامشو گرفتم که سازمانتون رها کرده همه چی رو و داره درجا میزنه و در مقابل وقت و تلاشی که تو داری میکنی دریافتیتون ناچیزه و داری یک سوم من حقوق می گیری و به نظرم هزینه و فایده اینکار به صرفه نیست و اگه بشینی خونه و به بچمون برسی فایده اش بیشتره. و باید دنبال راهکار های بهتر و انتخاب های بهتری برای زندگیمون باشیم و ازین حرفها. وقتی کامنتتون رو خوندم یبار دیگه این حرفها تو ذهنم مرور شد و گفتم من یه معذرت خواهی از همسرم و یک استغفار هم به خداوند بدهکارم.

        با اینکه صحبت های ما گفتگوهای معمول زن و شوهری بود. و اینگونه نبود که بخواهیم با هم بحث کنیم یا کل کل کنیم یا لحن بدی داشته باشیم. یا اصلا از هم دلخور باشیم. و رفتار ما طبیعی و عادی بود و چند ساعت پیش که دخترمو میخواستم ببرم کلاس زبان همراهمون اومد و گفت منم همراتون میام و منو بعدش برسون خونه خواهرم. برای همین هم تا این کامنتو نخوندم متوجه بار فرکانسی رفتارم نشدم!

        دیدم ای دل غافل چقدر من باور بد دارم. اولآ مشرک شدم و قدرت رو دادم دست دیگران که رزق و روزی ما رو انگار اونا دارند تعیین می کنند! و این خودش بدترین ناسپاسی است .هر چند همون لحظه هم کلی خدا رو شکر کردم ولی این باورهایی که در پس ذهنمون هستند و اصلا متوجه شان نمیشیم اینها مهم اند و دارند فرکانس می فرستند و کار انجام میدن. نه اون خدا رو شکر گفتن های من که برام معلوم شد هنوز خالص نشده اند.بعدش دیدم من امروز چقدر قشنگ تر بود به عزیز دلم بگم بابا همین که تو داری زحمت میکشی برای ما خودش خیلی ارزشمنده. همین که مولدی و داری پول میسازی خیلی ارزشمنده! بقول شما که جملاتتون رو باید با طلا نوشت بگم اصلا ذات زن با مولد بودن عجین است. و تامین معیشت زندگی وظیفه زن نیست. رسیدگی به امورات منزل و شاغل بودن قطعآ جهاد اکبری است که ما از انجامش ناتوانیم و عوض این که بگم برکتی که این پول برای خانواده داره چند برابر برکت پول منه و اجازه ندم در ناخودآگاه ذهنش درآمدش رو با من مقایسه کنه و احساسش بد بشه یا احساس ارزشمندیش بیاد پائین.

        انگار خداوند جمله جمله کامنتت رو برای اصلاح رفتار امروزم و تلنگر به من برای اصلاح باورها و دقت بیشتر در رفتارهام بر ذهنت جاری ساخته است. و اینکه چقدر این دو کامنت امروزت برای من درس داشت، خدا می داند! و نوشتن این کامنت هم اجابت الهام خداوند برای گذاشتن ردپا از خودم در اینجا بود. و چقدر احساسم خدا رو شکررر عالی شده و میخوام برم دنبال عزیز دلم و بعد از استغفار از یگانه قدرت حاکم بر جهان، از همسرمم عذر خواهی کنم و رفتار درست و باور درست رو در خودم نهادینه کنم. در همین هین که داشتم آماده میشدم برم دنبال بچه ها، دیدم دخترم اومد منزل و گفت با دختر دائیشون برگشتند. (اینم به فال نیک میگیرم آسان شدن برای آسانی ها رو) یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
        • -
          رضوان یوسفی گفته:
          مدت عضویت: 2223 روز

          به نام خدایی که در این نزدیکی ایست

          سلام به اسداله عزیز و مومن و موحد و ثروتمند و خداجویم

          امروز صبح اولین کامنتی و دریافت آگهی شما بودید با این کامنت بسیار عالی تون که درس بسیار بزرگی در آن است. این که “””مشرک شدم و قدرت رو دادم دست دیگران که رزق و روزی ما رو انگار اونا دارند تعیین می کنند! و این خودش بدترین ناسپاسی است “””” منم همچنین نظری در مورد حقوق کم دارم، ذهن منطقی میشینه حساب کتاب میکنه، که با این پول میشه چکار کرد و وقتی با حساب و کتابش نخونه میگه کمه؟بدرد نمیخوره، و اون رو رها می کنه، در صورتی که پول باید برکت داشته باشه نه مقدارش زیاد باشه، همون موضوعی که استاد در آموزه هایش میگه که کم شدن خرج های اضافی مثل خرابی وسیله خونه، خرج دوا و درمان و مسائل جانبی دیگر.

          برادری دارم که حقوق بسیار پایینی می گیره، ولی با همین حقوق کم، بهترین زندگی رو داره و الان در بهترین منطقه شهر خونه خریده، البته الان نه، قبل از پندمیک. حالا اگر بخواهیم با ذهن منطقی درآمد دادشم رو برررسی کنیم به هیچ عنوان این کار برای اون امکان پذیر نیست و آخر سر به این نتیجه می‌رسیم که حتما کار خلافی کرده. ولی این طور نیست و در طی تکامل این ها رو بدست آورده و هدایت خداوند.

          الان که داشتم در مورد برادرم می نوشتم رفتارهای او در ذهنم بررسی کردم دیدم چقدر شبیه استاد عمل میکنه، مثلا یکی ار رفتارهایی که داشت این بود اصلا کاری به کسی نداشت، منظور دخالت نمی کرد در کار بقیه مگه اینکه ازش درخواست بشه. یا اینکه می گفت آدم باید به فکر خودش باشه. و چقدر ما این رفتارهای اون رو قضاوت می کردین و اون رو آدم بی خیالی میدونستیم و زیاد خوشمون نمی آمد.

          (خدایا العفو)

          حالا کجا بودیم؟ صحبت سر چی شد اومد اینجا؟ آها سر اینکه به حقوق زیاد و کم نیست به برکت پول ربط داره یا همون باورهای درست.

          مررررسی اسداله عزیز که این درس رو به ما آموختی.که

          “”””همین که تو داری زحمت میکشی برای ما خودش خیلی ارزشمنده. همین که مولدی و داری پول میسازی خیلی ارزشمنده””””

          در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
          • -
            اسداله زرگوشی گفته:
            مدت عضویت: 1268 روز

            سلام و درود خداوند بر رضوان عزیزم

            کامنت منو برد به جلسات حضوری نوبل که استاد آزمندیان در هتل قلب تهران برگزار می کرد. اونجا یه جمله تاکیدی داشت که همیشه تو جلسات میگفت که از خداوند پول نخواهید؛ رزق بخواهید. و این جمله واقعآ توحیدی تر و الهی تر است. زیرا دست خداوند رو برای رفع نیازهایمان باز می گذاریم.اواخر تابستان پارسال به دخترم قول داده بودم که سال دیگه براش دوچرخه کمک دار بخرم. امسال که امتحاناتش تموم شد بهم گفت بابا برام دوچرخه کمک دار می خری؟ منم چون قول داده بودم گفتم آره بابا برات تو این هفته وقت کنم می خرم. (حالا دوچرخه خودش چون دخترانه است و کمک نداره، دوست داره کمک دار سوار بشه، وگرنه هیچ مشکلی نداره) . همانوقت از خدا خواستم این ماه بیشتر هوامو داشته باشه تا بتونم خواسته دخترم رو انجام بدم . چون تو برنامه هام اینو در نظر نگرفته بودم. جمعه که رفته بودیم طبیعت و مشغول پیاده روی در این طبیعت زیبا و هوای عالی بودیم. و مسیرم هم یه مسیر خاکی زیبا بود که از میان مزارع گندم رد میشد. خواهر زادم گفت که همکارش یه دوچرخه گرفته که مخصوص دوچرخه سواری کوهستانه و بحث دوچرخه شد. و من گفتم اتفاقآ میخوام برای شینا دوچرخه بخرم. به نظرت چه مارکی بخرم؟ اونم گفت من پارسال دو تا دوچرخه خریدم یکی برای خودم و یکی برای ماهان که پسرشه و همسن شیناست. و گفت فقط یه ماه شور و اشتیاق سوار شدن داشتیم و دیگه استفاده نمی کنیم و ماهانم دوست داره با دوچرخه من سوار بشه و عملا دوچرخه خودشو استفاده نمی کنه، بیا برا شینا ببرش تا این تابستون ازش استفاده کنه. گفتم بذار به شینا بگم ببینم قبول میکنه؟ اومدیم به خونه و روز بعدش جریانو بهش گفتم و ازش پرسیدم دوس داره دوچرخه ماهان رو براش بیارم یا بریم یکی دیگه بخریم؟ اونم خیلی خوشحال شد و گفت اتفاقآ من میخواستم مثل مال اونو بخرم. و همین الان زنگ بزن بگو ما میایم دوچرخه رو ببریم! خلاصه هماهنگ کردیم و رفتیم اونجا و ماهانم صدا زدم تا مطمئن بشم نظر پسرش هم همینه یا نه که یوقت تو رودربایستی نیفتن. اونم گفت آره دائی ببرش من ازش استفاده نمی کنم و دوست دارم دوچرخه بابام و سوار بشم. خلاصه اینکه از دیشب دوچرخه ماهان مال شینا شد. و من همش متحیر بودم چجور خداوند این برنامه رو چید و این اتفاقات رو هماهنگ کرد. و اصلا در این تایم این صحبت ها رو پیش آورد و به دل خواهر زادم و پسرش انداخت که دوچرخه نوشونو به شینا بدن و شینا هم دوچرخه ماهانو به خرید دوچرخه نو ترجیح بده (در حالی که همه دوس دارند وسیله نو بخرن) و یاد درخواستم از خداوند افتادم که همین یکی دو روز پیش گفتم خودت جورش کن. من به این دختر قول دادم! و یاد همین کلمه رزق افتادم و به خودم گفتم ببین این ماه خداوند 10 میلیون به درآمد اضافه کرد. و همین الانم که دارم مینویسم اشک تو چشمام جمع شد. رزقی که از خداوند طلب می کنیم اینگونه میاد تو زندگیمون و نیازهامون رو برطرف میکنه. در حالی که ممکنه من 100 میلیونم این ماه خدا پول بهم بده ولی با یه اتفاق و سهل انگاری کوچیک دو برابرش مقروض بشم. پس ملاک زندگی خوب میزان پول نیست بلکه رزق و برکتی است که اون پول داره وارد زندگیمون میکنه. حکایت درآمد تو و حقوق همسرمم همینه و اون تلنگر و شکرگزاری بابت مولد بودن همسرم و برکتی که به زندگیمون میده سبب افزایش این رزق و افتادن این اتفاق برایمان شد!

            شاید باورت نشه ولی زندگی ای که من دارم رو هر کسی میبینه، حتی افراد نزدیک خانوادم مثل خواهر و برادر خودم یا همسرم و نزدیکانمان، اصلا باورشون نمیشه که ما درآمدمون این مبلغه و همه تصور می کنند ما چند برابر بقیه حقوق می گیریم که همه چیزمون اوکیه و به همه چیز میرسیم. در حالی که این همان برکت و رزق خداست و بودن در زمان و مکان مناسب هنگام تصمیم هاست که برکت به زندگیمون داده. حالا هی یادم میاد و هی میخوام بگم با اینکه کامنتم طولانی میشه. بحث رزق شد. من بعد خدمت سربازی بعلت تضادهای خانوادگی که همه خواهران و برادرانم معلم بودن بجز یکیشون که بزرگتر از منه و پالایشگاه کار میکنه، تصمیم گرفته بودم که بهترین شغل رو انتخاب کنم و استخدام هر جایی نشم. باور کنین همان روزی ک من از خدمت برگشتم فرستادن دم خونمون که از فردا بیا فلان صندوق قرض الحسنه مشغول کار شو! ولی من آنوقتها قانون رو نمی دونستم و فقط روی خودم حساب می کردم! گفتم نه عمرآ من این جاها استخدام بشم. خلاصه این شد که هر ازمونی برگزار میشد میرفتم شرکت می کردم و قبول میشدم و نمی رفتم. آخر سر بین سازمان مالیاتی و پتروشیمی ایلام و شرکت گاز و برنامه و بودجه باید انتخاب می کردم و این فرایند حدود 2 سال طول کشید و من فقط مشغول آزمون و مصاحبه دادن های مختلف بودم. آخر سر رفتم و سوال کردم کدوم حقوق و مزایای بالاتری داره و دیدم که همین سازمان که دارم کار میکنم حتی از پتروشیمی و شرکت گاز هم مزایاش بیشتره و با دو دو تا چهارتای عقلم، بعد دو سال خونه نشینی اینجا مشغول کار شدم. یسال نگذشته بود که دولت خاتمی تمام شد و احمدی نژاد رئیس جمهور شد و اولین کاری که کرد سازمان ما رو منحل کرد و در استانداری ها ادغام کرد. و همه مزایای ما هم به باد فنا رفت. و این سازمان دیگه هیچوقت اون سازمان سابق نشد که نشد. در حالی که همین الان نیروی همتراز من در پتروشیمی بالای 65 میلیون حقوق و مزایا میگیره. میخوام اینو بگم که عقل ما هیچوقت نمیتونه ما رو به مسیر درستی هدایت کنه و وقتی که خودمون میخواهیم کار رو انجام بدیم، نتیجه اش این میشه! در حالی که اگه آگاهی الان رو داشتم چون روی الهامم و روی خداوند حساب میکردم قطعآ مسیر بهتری رو انتخاب می کردم که در ظاهر ممکن بود به دید عقل اینگونه نباشد. برای همین زندگی با عقل و زندگی با توحید اصلآ زندگی کردن در دو دنیای متفاوت است. و به همان اندازه هم نتایج و آرامش و خوشبختی و لذت آن متفاوت. امیدوارم این درسها هیچوقت یادم نره و همیشه فرمان هدایت زندگی ام را به خداوند بدهم و اجازه دهم خداوند هدایتگر و تصمیم گیرنده باشه من فقط تسلیم باشم. نه اینکه خودم بپرم پشت فرمان و منم منم کنم که من میتونم و من میخوام تصمیم بگیرم. رضوان جان برایتان در زندگی رزق بی نهایت خداوند رو آرزو میکنم.ایام به کام. یا حق

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
            • -
              عاطفه نوری گفته:
              مدت عضویت: 1954 روز

              ««رزق سوی صابران خوش میرود»»

              ««پس رزق و روزی را فقط از خداوند بخواهید»»

              الهی صد هزاران بار سپاس برای درک این اگاهی و این کامنت زیبا و بینظیر و پر از توحید و برکت الله…

              بینهایت تحسینتون میکنم اقا اسدلله عزیز و گرانقدر و بینهایت سپاسگزارم بابت کامنتی ک مکتوب کردید در جهت رشد گسترش جهان و در جهت باور سازی عالی به رزاقیت الله…

              بینهایت سپاسگزارم و قدر دانم.

              من این جمله رو خیلی باور دارم ک رزق زیاد رو از خداوند بخواهیم،

              رزق و برکت الله خیلی مهم تر از هرچیزی هست.

              چه بسا پول یا نعمت مادی رو داشته باشیم ولی برکت توی اون نعمت نباشه و سریع تمام بشه و چه بسا باعث دردسر و مشکل برای ما بشه.

              مثلا وقتی پولی برکت نداره قطعا ک خرج بیماری یا مشکلات خواهد شد و قطعا ک زود تمام میشه و قطعا ک برای لذت خرج نمیشه برای رشد و موفقیت خرج نمیشه.

              من واقعا باور دارم که توی زندگی ما و وجود ما باید رزق الله و برکت الله باشه که تمامی نداشنه باشه.

              یادمه یه کیلیپ میدیم میگفتن ممکنه شما یک میلیون داشته باشید ولی انچنان پر برکت باشه براتون ک اندازه چندین و چند میلیون بهتون کمک کنه و ممکنه میلیون ها میلیون پول داشنه باشید وحتی اندازه یک میلیون هم بهتون کمک نکنه و در یک لحظه بر باد بره و اینجاست ک رزق و برکت الله بینهایت مهم هست بینهایت و همین جمله برای من باور شد ک خدایا شما رزق و برکت بده و هدایت کن و اسان کن خدای عزیز و بخشنده و مهربانم…

              رزق ممکنه به صورت یک انسان فوق العاده وارد زندگی ما بشه

              رزق به صورت یک انرژی بینهایت حس عالی و یک شوق و انگیزه وارد وجود ما و زندگی ما بشه

              به وجودمون به انرژیمون برکت داده بشه

              رزق ممکنه به صورت اگاهی بینهایت بهمون داده بشه و همین بشه یک انگیزه و موتور سوخت بینهایت برای حرکت بینهایت

              و هزاران هزار مدل رزق دیگه ای ک الله میتونه هدایت کنه سمت ما طبق قوانینش…

              رزق الان شما هستید اقا اسدلله یک پدر نمونه و توحیدی یک همسر صادق خالص و پرتلاش و توحیدی اگر این رزق نیست پس چیست؟؟

              رزق مدیر عامل توحیدی سعیده جان شهریاری در جزیره کیش و این کار اسان و توحیدی و پر برکت اگر این رزق نیست پس چیست؟!

              رزق ما بندگان مومن این سایت الهی ک هزاران هزار اگاهی داره و در تمام جنبه های زندگی ما باعث رشد و هدایت و برکت میشه اگر این رزق نیست پس چیست؟!

              هدایت الله ک هر نفس با ماست و از گمراهان و جاهلان نیستیم این بینهایت رزق و برکت الله هست بنظرم اگر این رزق نیست پس چیست؟!

              همین ک جز هدایت شدگان هستیم در این مکان امن و مقدس و پاک و الهی خودش مصداق یک رزق بینهایت هست…

              و من باور دارم این رزق و برکت الله رو وهرلحظه دعا میکنم برای شما برای مومنین برای خودم رزق و برکت الله

              نیرو و انرژی الهی ک جاری ترین بشه در تک تک سلولهای وجودی مان برای ادامه مسیر زندگی مان…

              بینهایت سپاسگزارم اقا اسدلله عزیز و گرانقدر بابت این تجربه و رزق زیبایی ک بازگو کردید و چقدر به من کمک بیشتری کرد برای تقویت باورهایم

              بینهایت تحسین میکنم

              بینهایت قدر دانم

              بینهایت سپاسگزارم

              بینهایت رزق و برکت الله رو براتون ارزومندم در پناه خودش ک بهترین رزاق هست…

              الهی امین

              ««رزق سوی صابران خوش میرود»»

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
            • -
              اسداله زرگوشی گفته:
              مدت عضویت: 1268 روز

              سلام و درود خداوند بر بانو عاطفه عزیز

              ممنونم از لطف و محبتتون دوست عزیز؛ این انرژی مثبت، این جملات زیبا و این اوصاف قشنگی که در کامنتتون آوردید در واقع انعکاسی بود از وجود ارزشمند؛ نگاه مثبت و درون زیبایتان. و دیدم شما اینگونه چقدر خودتون رو زیبا و عالی برای ما پرزنت کردید! و این جای تحسین و تبریک فراوان دارد.

              چقدر به زیبایی اشاره کردید که رزق خداوند در زندگیمان صرفآ محدود به جنبه مالی و مسائل مالی نمی شود بلکه همین هدایت به این مکان الهی و وجود دوستان نازنینی چون شما هم خودش یک نوع رزق در زندگیمان است. یاد آیه 37 سوره حج افتادم که خداوند به ما تقلب می رساند و بما می گویند:

              لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ / خدا را به پاس آنکه شما را هدایت نموده به بزرگى یاد کنید

              و چه زیبا گفتی که همین هدایت هم یک نوع رزق در زندگیمان است که باید خداوند را بابتش سپاسگزار باشیم.

              آرزو میکنم رزق خداوند چنان در زندگیتان افزون گردد که دائما در حال ذکر و یاد بزرگی خداوند باشید. در پناه حضرت دوست که هر چه داریم ازوست.یا حق

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
        • -
          نگین گفته:
          مدت عضویت: 2715 روز

          درووود اسدالله جانم

          درووود برادر ارزشمندم

          خدارو شاکرم برای هدایتم به این کامنت ارزشمندتون.چقدر لذت بردم از پیام الهیتون.نمیدونم چرا چشمان منم خیس شد.

          بهتون تبریک میگم برای این مداومتتون در مسیر الهی رشد برای داشتن این خانواده ارزشمند برای داشتن این دل دریایی برای داشتن این قلب صاف و برای این خدای پاک و ثروتمندی که ثانیه به ثانیه داره بیشتر جلا پیدا میکنه براتون.

          چقدرررر زیبا گفتین از اومدن و رفتن بچه های قدیمی که انگار میان به مادر و پدرشون سر میزنن و میرن.چه تعبیر زیباایی.

          منم اخیرا هی دوس دارم بیام برای استاد جان بنویسم که بدونه و ذوق کنه.انگار یه دین ب گردنمه که میدوونم نیییست یه عشقه خاصه.

          من اوایل اصلا به این حد کامنت نمینوشتم و حتی نمیخووندم.اما شبانه روز غرق آگاهی های سایت بودم.خداااروشکر برای اون روزها که این روزهامو ساخت.

          چقدر از کامنتتون لذت بردم.

          نوش جون و روحتون آگاهی های جلسات 1 و 2 و 3 دوازده قدم.واقعا آمادگی میخواد دریافتشون.

          قدیماااا دوره هایی رو ولع داشتم بخرم چون فکر میکردم اگه داشته باشمشون دیگه تموومههه اما پولم کم بود اما فایلای رایگان من رو از نو کوبید و ساخت.الان پولش هست آمادگیش نیست.

          دقیقا صحبته آماده بودن ظرف ماست.

          از صمییم قلبم تحسینتون میکنم و برای شما و خانواده ی ارزشمندتون بهترین هارو از پروردگار عالم خواستارم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
          • -
            اسداله زرگوشی گفته:
            مدت عضویت: 1268 روز

            سلام و درود خداوند بر نگین عزیزم

            ممنون و سپاسگزارم بابت کامنتتون خواهر جان. قبلنا که با این آگاهی ها آشنا نبودم هر وقت فیلمی می دیدم یا حتی کارتونی که منو تحت تاثیر قرار می داد بی اختیار اشک می ریختم و همیشه هم سعی می کردم که اشکهامو از اطرافیانم بدزدم و هنوزم این کارو میکنم بخصوص در محل کارم. چون هر کسی ببینه تصور میکنه حتمآ مشکل حادی برام پیش اومده یا اتفاق خیلی بدی افتاده که نمیخوام کسی بدونه! و توضیح دادن این احساس خوب احساس منو بد میکنه. آنروزها فکر می کردم حتمآ ایرادی دارم از بس شنیدیدم مرد که گریه نمیکنه! ولی من همانروزها هم این اشکامو دوست داشتم. براشون ارزش قائل بودم. چوون میدیدم چقدر روح و روانم و جلا میده. چقدر منو سبک میکنه. چقدر حدا رو نزدیکتر احساس میکنم.

            نگین جان اگه چشمای نازنینت با خواندن این کامنت خیس شده، نشان از دل زلال و صاف و پاکت داره.این اشک ها غبار دل و پاک می کنن تا قلبت بیشتر بدرخشه و تصویر خدا رو قشنگتر منعکس کنه در وجودت. انگار با دهن ها میکنی روی آئینه و با پارچه ای تمیزش میکنی. به همان درخشندگی. پس قدر این الماس درونت رو بدون که راحت بدست نیامده است.

            بیش از 6 سال بودن در این مسیر زیبا با این سن کم نشون میده که چقدر آماده بودی برای هدایت شدن و چقدر فرکانس خوبی داشتی و خودت رو رشد دادی تا در فرکانس این سایت الهی و استاد گرانقدر قرار بگیری.

            هر بار که کامنتی مینویسی من اون حس و حال و فضا رو بخوبی تصور می کنم و از گفتگوهای ذهنی و دیدی که نسبت به زندگی داری لذت میبرم و همواره تحسینتون میکنم. و مطمئنم که زیاد طول نخواهد کشید تا از آگاهی های ناب این دوره که من دوره زندگی اسمشو می گذارم بهره مند بشی و چقدر زیبا گفتی که خداوند هر چیزی رو دقیق برات می چینه و قطعآ در زمان مناسبش به آن هدایت خواهی شد. و آنوقت است که آن آگاهی ها به دل و روح و جسمت میشینه. همانطور که دوره قانون آفرینش رو کار کردی. این تداوم بر مسیر ما رو به نتایج بیشتر و بزرگتری میرسونه و چقدر من دوست داشتم دوره ای باشه که انتها نداشته باشه و من بتونم هر روز و همیشه ادامه بدم و آگاهانه زندگی کنم زیرا قانون ثابته و فقط درک ما از قانون و ساختن باورهای مناسبه که باید دائمآ ادامه پیدا کنه تا زندگیمون قشنگ و قشنگتر بشه. براتون در کنار عزیز دلتون و در آن فضای بهشتی، شادابی و شادی و خوشبختی و سعادت و ثروت آرزو میکنم. یا حق

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
        • -
          عاطفه نوری گفته:
          مدت عضویت: 1954 روز

          چقدر یک انسان باید تسلیم درگاه حق باشه که بعد از کشف باورهای مخرب عاجزانه از درگاه الهی استغفار کنه و اذعان کنه و مکتوب کنه واقعا زبانم قاصره از این همه شعور معرفت و زیبایی با تمام وجودم تحسین میکنم و به نوبه ی خودم با تمام وجودم سپاسگزارم اقا اسدلله عزیز و گرانقدر بابت این حد از شعور انسانیت معرفت و کرامت و ارزشمندی و این حد از تسلیم بودن و ذهنیت زیبا من واقعا لذت بردم از این رفتار و شناسایی باور و استغفار کردن و دوباره به مسیر وارد شدن

          کسی که در مسیر هدایت الله باشه میفهمه این جنس از کامنتهارو و این جنس از شعور و معرفت و مردانگی رو…

          خدایا من بینهایت سپاسگزارم ک همواره در حال هدایت کردن من هستی به اگاهی های مقدس و باورهای زیبا و رشد شخصیتی زیبا چیزی که هر لحظه تشنه ترم برایش…

          اقا اسدلله عزیز شما مرد خیلی بزرگی هستید خیلی مردانگی دارید و خیلی غنی و بینیاز و سیراب هستید و خیلی با شرافت ک اینچنین رسالت خودتون پدر بودنتون و همسربودنتون رو زیبا انجام میدهید…

          چقدر زیبا حواستون هست به عزت نفس همسر عزیزتون ک مبادا با کلام شما خدشه ای به حالش و عزت نفسش وارد بشه و انقدر بزرگ و پر از عزت نفس هستید ک سریع عذر خواهی کردید و استغفار من واقعا این جنس کامنت رو فهمیدم و درک کردم این حد از شعور رو

          و با تمام وجودم لذت بردم و تحسقن کردم و دعای عشق و برکت بینهایت کردم و میکنم براتون چرا که رسالت همسر بودن و پدر بودن رو خیلی زیبا انجام میدهید و توحیدی و قطعا ک خداوند به شما برکت بینهایت میدهد و به بی نیازی و غنی بودن بینهایت خواهید رسید صد البته که هستید…

          خیلی کامنت زیبا و اگاهی دهنده ای بود چون خودم تجربه کردم که کلامی رو به زبان اوردم و بعد دیدم ای دل غافل چقدر اشتباه و پر از شرک بوده و بعد استغفار کردم و برگشتم به مسیر و به احساس بهتر رسیدم و حس کردم که یک لول به فرکانس و شخصیتم افزوده شد…

          و بینهایت سپاسگزار خداوندم که با اموزشهای استاد عزیزم انچنان قوی شده ایم ک مبادا اجازه بدیم احساس گناه وارد بشه…

          الهی صد هزاران بار سپاس

          بینهایت سپاسگزارم

          بینهایت تحسین میکنم

          بینهایت قدر دانم

          بینهایت دعای برکت و قدرت و انرژی دارم براتون…

          الهی امین

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      سید محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1237 روز

      سلام خدمت آقا رضاگل

      خدوند خیرتون بده بااین کامت ها زیبای

      میزاری بااین مصاحبه که بااستاد داشتی من روزی نیست فایل های آقارضا گوش نکنم هرروز گوش میکنم من روزی چند بار کامت های شما را میخونم انقد لذت میبرم چقد نتایج خوبی گریفتی آقارضا از این کامت ها باز هم بزار چقد خوب مینویسی چقد الگوی خوبی واس بچه های سایت چند روز پیش یه کامتی گذاشتی روی سایت یادم نیست چندبار خواندم خداوند برات ثروت پیشتری بده همیشه شاد باشی میخواستم یه تشکری از شما بکنم هرکجاهستی درپناه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
    • -
      نسیم زمانی گفته:
      مدت عضویت: 1612 روز

      سلام و صد سلام به آقا رضای عطار روشن عزیز، فامیلیتونم قشنگ و فرکانس بالاست:)

      آقای عطار روشن شما فقط بنویسین… چقدر قشنگ و تاثیرگزار مینویسین!

      واقعا ماشالا به شما که انقدر قشنگ رو خودتون کار کردین که نه فقط خودتون، همسرتون هم ازین رو به اون رو شده. چقدر تحسین میکنم همسرتون رو، خصوصیاتی که گفتین و روندی که طی کردن واقعا تحسین برانگیزه

      خدارو هزار مرتبه شکر برای این قوانین بدون تغییر جهان هستی

      همیشه لذت میبرم از نحوه ی کار کردن شما رو خودتون و رو قوانین

      چقدرم خوب توضیح میدین قشنگ برای ما جا میفته… باشد که یاد بگیریم:)

      عجب جمله ای گفتین فاصله بین نیاز داشتن تا به دست آوردن فقط ذهن ماست

      تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

      واقعا چه ساده و چه زیبا

      و چقد خوبه آدم این تغییراتش رو بنویسه و ثبت کنه و ردپا بذاره تا بعدا تکاملش رو ببینه و قدر بدونه

      وگرنه آدم یادش میره قبلا چجوری بوده و نتایجش به نظرش کوچیک میان

      مرسی آقای عطار روشن عزیز از این نوشته ها و یادآوریهای قشنگتون

      خدا پشت و پناه خودتون و همسرتون و بچه های عزیزتون باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      امید خبری گفته:
      مدت عضویت: 1881 روز

      سلام خدمت دوست عزیزم اقای عطارروشن واقعا لذت بردم دمت گرم به این پشت کار که وایسادی وجانزدی از همون روزهای اول این گفته های شما منو یاد یه جمله استاد میندازه که میگه ؟

      خودپادرراه بنماخودراه بگوید که چون باید کرد

      خدارو سپاس گزارم واسه بودن تو این جور جمعی فوق العاده عالی

      براتون ارزوی ثروتمندی بیشتر هستم که بازم بیاین برای ما بگید وما باگ های خودمون رو پیدا کنیم وبشین یه الگو فوق العاده برای ما واقعا عالی بود من هر جا به کامنت شما وسید علی که میرسم واقعا لذت می برم حالم فوق العاده عالی میشه وبراتون بهترین ها رو ارزو دارم

      واز استاد عزیزم سپاس گزارم که این راه رو نشان ما داد که پا در این راه بگذاریم خدایا شکرت واسه این جمع

      خدایا شکرت واسه این حال فوق العاده عالی خدایا سپاس گزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      مجید حرفت گفته:
      مدت عضویت: 1390 روز

      سلام به استاد عطارروشن عزیزم،ضمن تشکر از میهمان نوازی‌تان،بی‌صبرانه چشم انتظار دیدارتان در شهر ساوه هستیم.

      بهترین هدیه‌ایی که من از خداوند در زندگی‌ام دریافت کردم،هدایتم به اینجا بود.

      این جمله از کامنتتان دقیقا حس و حال من است.

      همین نوروز گذشته که ما از محضرتان مرخص شدیم و به دیدار سرکار محترم رضوان خانم یوسفی در شهر امیدیه رسیدیم،

      همونجا عزیز دلم به ایشان فرمودند ما به قیمت از دست دادن میلیاردی با استاد عباس‌منش آشنا شدیم.که بلافاصله بنده به همراه خانم یوسفی گرانقدر به ایشان گفتیم،ضرر نکردیم.استاد خیلی بیشتر از اینها ارزش دارند و ما تحت آموزش‌هایی که ازایشان می‌یابیم،به لطف و یاری خداوند بسیار بیشتر و خیلی زود جایگزین کرده و کسب می‌کنیم.

      ضمن اینکه اصلا و ابدا خسران و زیان ما ربطی به ایشان ندارد،ولی خدا رو شکر که با وجود اون تضاد و مشکل بزرگ ما رو به این سایت الهی هدایت نمود.

      چقدر کامنت هاتون رو دوست دارم.خیلی ممنونم و خداوند مهربان را شاکر و سپاس گذارم که در دوره‌ایی به سایت هدایت شدم که هم عصر شما هستم و شما را در کنار خودم دارم.

      ممنونم که هستین و برایمان می‌نویسید.

      این کامنتتان بسیار آموزنده و درس داشت،همچون تمام نوشته‌های قبلتان.

      برایتان از خداوند مهربان شادی،سلامتی،خوشبختی،ثروت و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم و به خدای مهربان می‌سپارمتان.خدانگهدار.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      آزاده کاکاوندی گفته:
      مدت عضویت: 1446 روز

      سلام به برادر عزیزم اقای عطار روشن

      سپاسگزارم ازتون بابت کامنت فوق العاده عالیتون

      من همیشه کامنتهای شما و نتایج فوق العاده تونو میخونم و لذت میبرم و تحسینتون میکنم

      امروز ک به لطف الله به کامنت شما هدایت شدم خوشحال شدم ک شمام کامنت گذاشتی

      اما وقتی دیدم کامنتتون در مورد کسب و کار همسرتوته بیشتر مشتاق شدم به خوندن کامنتتون

      واقعا همسرتون رو تحسین میکنم.افرین به اراده فوق العاده اش

      تحسین میکنم برای هدیه گرانبهابی ک برای شما خریده

      برای باورهای مالی ثروت سازش

      برای ثروت و رسیدن ب استقلال و ازادی مالیش

      من خودمم همچنین الگوهایی در اطرافم دارم

      یک پسرخاله دارم با وجود اینکه اصلا تو این قانون جذب و دوره ها نیست اما از بچگی کار کرده و تونسته روی پای خودش ببسته و مستقل بشه به من میگه دخترخاله من انقد روزی دارم خداوند از درو دیوار برای من روزی و کار میفرسته

      البته بگم ایشون پیمانکاره

      و از تجربیات کارش میگه و فقط خدا را قبول داره و روش حساب میکنه اتقد تحسینش میکنم که باورهای مالی ک برای خودش ساخته بدون عمل ب این اموزها

      و اینها فقط یه نیرویی به قول شما هدایتشون میکنه که اعتماد بنفسشون برای کارشون ببشتر بشه و به خودشون و تواناییهاشون ایمان دارن باعث میشه به موفقیت برسند

      به نظر منم باور قلبی ب خدا داشتن و اینکه خدا برای همه خیر میخاد فقط کافیه تو در مسیرش حرکت کنی باعث میشه درها ب روی تو باز بشه و از در و دیوار برات ثروت برسه و باورهات قوی تر بشه به خودت و تواناییهات و هیچ عاملی نمیتونه در بیرون جلودارش باشه

      بازم ممنونم ک این کامنت زیبا رو نوشتی

      برای خودت و همسر عزیزت ارزوی موفیقت و ثروت روزافزون بیشتر میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      ابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1393 روز

      سلام استاد رضا عزیز

      خدا قوت

      کامنتتون رو دو بار خوندم و انگار باصدای خودتون داشتید برام میگفتید و میشد حتی چهره بشاشتون رو تصور کرد.خیلی کامنت درس آموزی بود و باز هم این ایمان رو برامون ایجاد کرد که میشود،اگر مسیر درست باشه ،عشق و علاقه باشه،باورهای درست باشه لاجرم همه چی در زمان درست اتفاق می افته.سپاسگزارم که برای ما آبی میشوید که بتوانیم آتش ها را خاموش کنیم.چقدر خوبه که شما و دوستان عملگرا که به نتیجه رسیدن رو داریم و چراغ سایت همیشه روشنه.چند جمله آخر خیلی برام ارزشمند و مهم بود که دوباره یا آوری میکنم .امیدوارم در پناه خدا همیشه با احساس عالی شاد و تندرست و ثروتمند باشید.

      یه ذره ذهن رو کنترل کنیم خودش راه رو پیدا میکنه و تو رو می کشونه دنبال خودش

      فاصله بین نیاز داشتن تا به دست آوردن فقط ذهن ماست

      کنترل ذهن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      فاطمه کیخا گفته:
      مدت عضویت: 979 روز

      سلام خدمت شما آقای عطارروشن

      قبلا فایل آشنایی شما و کامنت های شما رو در سایت عباسمنش خونده بودم و دیده بودم.

      چقدر داستان همسرتون عالی بود.

      واقعا عالی بود.

      ( بخصوص اینکه اصلا فایلهای استاد رو گوش نداده و شما هم اصرار به گوش دادن این فایلها به ایشون نکردین و نخواستین به زور اون رو وارد این مسیر کنید ، حرفی که همیشه استاد به ما میگه)

      داستان مسیر حرکت و باورها و ایجاد شغل و به درآمد عالی رسیدن همسرتون خیلی حال امروز من رو خوب‌تر کرد.

      چقدر خوشحال شدم.

      چقدر انگیزه ی بهتری برای شروع کردن در خودم دیدم.

      قطعا اگر در مسیر علاقه هامون باشیم و باورهای درستی داشته باشیم.

      قطعا به مسیرهای عالی در این زمینه هدایت میشیم.

      و اینکه وقتی قدم به قدم تکاملمون رو در این مسیر طی می کنیم نتایج بینظیری هم میگیریم.

      با آرزوی راهی پر نور تر برای شما و همسرتون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      آوا مختاری نیا گفته:
      مدت عضویت: 2699 روز

      سلام آقا رضای عزیز

      قبلا در ذیل ی فایلی شما کامنت گذاشتید و گفتید در ی فرصتی داستان سیر موفقیت همسرتون رو تعریف می کنید.

      من خیلی مشتاقش بودم ، خوشحالم که امروز این داستان رو در اینجا خوندم.

      واقعا شگفت انگیزه. و نشون می ده که هدایت خداوند همیشه شامل حال همه ی انسان هاست و کافیه که ازش بخواهیم،

      ایمان ، حرکت و سپس دریافت قطعی هدایت از الله.

      سپاسگزارم برای انتشار آگاهی و تجربه‌های ارزشمندتون ،

      در کنار خانواده غرق در شادی و ثروت و آرامش باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      مهدی رجبی گفته:
      مدت عضویت: 3848 روز

      درود به آقا رضای عزیز و نازنین.

      عجب تجربه ای.

      همه چیز از یک اشتیاق شروع می شود نیروی اشتیاق درونی همه چیز برات میاره.

      اشتیاق تبدیل میشه به انرژی و فرکانس جسارت و اعتماد به نفس، با فرکانس اعتماد به نفس یا خودباوری میریم تو دل ترس و و ترس تبدیل میشه به ارتعاش عمل در همون راستا، و عمل تبدیل میشه به لذت و رهایی و احساس بهتر.

      و این احساس بهتر و لذت و اشتیاق وحس اعتماد به نفسه غلبه بر ترس اولیه و کسب شجاعت، تبدیل میشه به دستاورد و نتیجه، و باز نتیجه برات جذاب و خوشایند خواهد بود و باور و ایمان بیشتری برای تداوم به پشتوانه ی همون ذوق و اشتیاق میسازه.

      یا علی.

      سپاسگزارم از این کامنت بسیار زیبا

      و دو تا باور عالی نوشتید یکی در کسب و کار یکی در روابط

      1- مردان پاک برای زنان پاکدامن و زنان پاک برای مردان پاک.

      من اگر گوش و چشم و زبان و قلبم صاف و پاک باشه و با همین نیروی حمایتگر ایمان خویشتن دار باشم خب، قانون خداوند خودش منو و رابطمو حفظ می‌کنه بالاخره قانون جهان رابطه پاک و درست رو برام یا حفظ و کنترل می‌کنه و یا ایجاد می‌کنه خداوند خودش داره کنترل و تدبیر می‌کنه برای آقا رضا نیاز به کنترل ایشون نبوده.

      این قانونه، مجبورن که دیگران هدایت شوند چون این قانون خلقت است طور دیگه ای نیست.

      کاری که ایشون میخواست انجام بده خداوند دقیق تر با دقت بینظیر و موشکافانه قدم به قدم حفاظت و هدایت و حمایت می‌کنه. و کرده.

      2- همه چیز به نفع من است.

      همه چیز یعنی همه چیز. اینم با دقت بینظیر که با میکروسکوپ هم این موشکافی و دقت و ریز بینی قوانین جهان رو نمیشه بررسی کرد که حتی ثانیه به ثانیه و بند به بند و مو به مو رو حواسش هست که وقتی میگی :

      مردم این جنس های با کیفیت و گرون رو بهتر و بیشتر می برن، این ارتعاش برابر میشه با ارتعاش افرادیکه از ترس گرونی و کمبود بیشتر بسمت کسی میرن که در و تخته به هم جور میشن و هماهنگن.

      خیلی خوب بود.

      خدا حفظتون کنه.

      ارادتمند

      مهدی رجبی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      حامد احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1675 روز

      سلام آقا رضا عزیز

      مثل همیشه گل کاشتید با این مطالب فوق‌العاده عالی که نوشتید بی خود نیست که یکی از شاگرد اول های سایت هستید خیلی خوب قانون رو درک کردید و اجرا کردید و در راستای تغییر شما همسرتون هم تغییر کرده و انگیزه گرفته و حرکت کرده و نتایج فوقالعاده برای خودش رقم زده خیلی باورهای خوبی نوشته بودین از همسرتون که باید روشون کار کنم یه نکته دیگه که بهش اشاره کردین قدرت نداشتن عوامل بیرونی در زندگی ما هست که خواست و اراده ما مهمتر از همه چیزه باور ما نسبت به خودمون و خدای خودمون خدایی که ما رو آفریده و هدایت میکنه هر لحظه فقط باید با ایمان و توکل به خدا حرکت کنیم و به قول استاد عزیز بدونیم که روزی ما دست خداوند سلطان محمود … کیه

      در آخر آرزوی موفقیت و خوشبختی و سلامتی و ثروت دارم برای شما شاگرد اول مکتب استاد عباسمنش همراه خانواده و همسر عزیزتون و همه دوستان در این سایت الهی و توحیدی و سپاسگزارم از استاد گرانقدرم برای این فایل عالی و بینظیر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      منیژه حکیمیان گفته:
      مدت عضویت: 940 روز

      سلام آقای عطار روشن عزیز

      آقا نتایج شما و همسرتان فوق‌العاده است هوش از سرم پرید چقدر لذت بردم از کامنت شما آفرین به شما و همسر عزیزتان چقدر خوب وعالی کار کردید ودر مسیر نعمت وثروت قرار گرفتید

      ممنونم که با کامنتهای خوب وعالی تان ایمان ما را قوی‌تر میکنید وبه ما می فهمانید که این مسیر درست است ونتایج در راه است واقعا تحسینتان میکنم از صمیم قلب برایتان بهترینها را خواستارم

      در پناه حق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      عاطفه نوری گفته:
      مدت عضویت: 1954 روز

      سلام و درود و برکت بینهایت به شما اقای عطارروشن عزیز و گرانقدر

      بینهاست سپاسگزار خداوندم ک در مدار درک چنین اگاهی و قوانینی هستم .

      الهی صد هزاران بار سپاس

      چقدر تحسین میکنم بابت این کامنت سراسر اگاهی دهنده رشد دهنده و هدایت کننده

      چقدر زیباست ک اینچنین ساده روان در صلح و صداقت بینهایت بازگو میکنید و چقدر به رشد و گسترش جهان کمک میکنید و دستی از دستان خداوند هستید برای گسترش این اگاهی ها و هدایت هر کسی ک در این مدار است…

      من خیلی درسها گرفتم از این کامنت و داستان شما اقای عطارروشن عزیز و گرانقدر و مهم ترینش احساس خود ارزشمندی بود…

      الان با تمام وجودم حرفهای استاد عزیز رو درک میکنم ک میگن شما فقط روی خودتون کار کنید سرتون توی لاک و زندگی خودتون باشه خودتون رو مقایسه نکنید فرکانس هر کسی متفاوت هست و ما وظیفه داریم فقط و فقط روی خودمون کار کنیم روی تفکراتمون روی ذهنیتمون و عزت نفس توحیدد و خودارزشمندیمون کار کنیم و چقدر من بیشتر درک میکنم میفهمم و به همون میزان هم بیشتر باور میکنم و جهاد میکنم…

      الهی صد هزاران بار سپاس بابت هر اگاهی و هر هدایتی و هر درسی و هر جهادی…

      اقای عطارروشن عزیز هدیه زیباتون یینهایت مبارکتون باشه ومن بینهایت تحسیت میکنم وخداوندرو شاکرم بابت این همه زیبایی و ثروت.

      وقتی ما روی خودمون کار کنیم و مخصوصا احساس ارزشمندیمون رو ارتقا بدیم و به عزت نفس و توحید برسیم لاجرم این برکت ها و اتفاقات وارد زندکی ما خواهد شد…

      من خودم تحربه هدیه گوشی ایفون 13 رو داشتم و الان که فکر میکنم فقط و فقط میرسم به اون احساس ارزشمندی و حس سپاسگزاری و کار کردنی ک روی ذهن خودم انجام دادم و این قطعا پاداش حس ارزشمندی من بوده و همچنین شما

      وقتی ما خودمون رو لایق بدونیم

      وقتی حس ارزشمندی داشته باشیم

      وقتی رها باشیم و حس سپاسگزاری داشته باشیم

      وقتی روی خودمون فقط خودمون و شخصیتمون کار میکنیم قطعا جهان و خداوند پاسخ میدهد با عزت بدون منت و خیلی ساده و زیبا…

      قطعا ک این هدیه و هر برکتی دیگه ای توی زندگی شما نشانه های حس خود ارزشمندی و لایق بودن شما هست و من چقدر بیشتر به درک و باور و حقانیت رابطه ی استاد عزیز و خانوم شایسته پی میبرم که دقیقا همینه حس ارزشمندی داشتن و عزت نفس و توحید و رها بودن و لایق بودن خودشون هست ک اینچنین زندگی زیبا و عشق بی منتی رو دارن

      چقدر این احساس خود ارزشمندی مهمه توی تک تک بعد زندگی و شخصیتی ما …

      داستانی ک شما تعریف کردید از هدیه و برکت و الحمدلله رزق شما به من خیلی درسها یاد داد که حس ارزشمندی کن فیکون میکنه و فقط و فقط ما روی خودمون کار کنیم فارغ از هر عامل بیرونی فقط ذهنیت ماست و توحید ماست….

      یک هدیه زیبا و ارزشمند به سادگی عزتمندانه و بیمنت و پر از عشق اما هزاران هزاران نکته و درس پشت این ماجراست

      حس لیافت

      حس ارزشمندی

      توحید

      عزت نفس

      فقط و فقط کار کردن روی خومون

      تسلیم بودن

      توکل و حس سپاسگزازی و هزاران اگاهی جهاد اکبری ک یک شخصیت زیبا و ارزشمند رو میسازه برای ما واینگونه جهان پاسخ میدهد

      بینهایت درس گرفتم بینهایت تحسین میکنم بینهایت ب درک و رشد من کمک کردید

      بیننهایت سپاسگزارن قدر دانم و دعای برکت بنیهایت دارم براتون همواره در عشق و رزق و برکت بینهایت ادامه بدید در پناه رب العامین…

      الحمدلله رب العالمین.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      روف رضایی گفته:
      مدت عضویت: 918 روز

      سلام خدمت شما دوست عزیز رضا عطار روشن

      امیدوارم که حالتان خوب باشد

      ممنون این کامنت بسیار زیبایی شما هستم

      آنقدر محو مطالعه این کامنت زیبایی شما شدم که مپرس

      چقدر شرین و سلسه وار بیان کردید این جریان لذت بخش را

      سرمایه‌گذاری کرده روی خود مان چقدر کار لذت بخش و رویایی بوده

      و آن هم سرمایه‌گذاری کردن و با بودن با استاد عباس منش عزیز

      واقعا که این ده سال خوب آموختید و خوب ادامه داده اید

      ابن همه نتایج که دریافت کردی. چقدر لذت بخش است

      اینکه خودتان تغییر کردید و همسر تان را مجبور نساختید که باید از آموزش ها جوش کند و خودش را تغیر دهد بلکه به خداوند سپردید و این بهترین کار است

      اینکه برای ادامه تحصیل همسر تان موافقت کردید

      و این کار باعث شد که زمینه شروع کسب و کار فراهم شود

      و ادامه دادن این مسیر چقدر آموزنده بود

      از فروختن یکدونه دست بند بچه چقدر ذوق کردند و خوشحال شدند

      اما این مسیر قشنگ را ادامه دادند تا اینکه در آن شرایط ناجالب فروش را بصورت تلفنی و تکی ادامه دادن

      و ابن کار چقدر باعث رشد و پیشرفت شأن شدند

      و همین نگاه که من آنقدر خوب و سریع می فروشم که وقت نمی توانم استوری بگذارم و دنبال مشتری باشم

      خداوند مشتری ها را می آورد

      چقدر این کامنت زیبا بود. و درس های زیادی برای من داشت

      واقعا از شما ممنون و سپاسگذارم که این چنین نکته های جالب و آموزنده را اینجا با ما شریک ساختید

      در پناه الله یکتا شاد و سلامت و سرافراز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      صابر صبوری گفته:
      مدت عضویت: 1298 روز

      سلام سلام استاد روشن عزیز

      عجب کامنت فوق‌العاده ای که نشان دهنده تمام وکمال عمل به قانون خداوند است واینکه ازهدایت الله پیروی کنیم نه ترسی است نه غمی عجب داستانی که درمورد همسر عزیز تان نوشتید باهمه اون درس ها اینکه لباس شاد می فروخت با اون شعار فوقالعاده این دیگه آخرت استفاده از فرصت هاست که باید درس هاش گرفت با خواندن این قسمت از نوشته تان اینقدر خندیدم که نگو چطور میشه جامعه میرن سمت اون شعا. ر آزادی زنده‌گی و…. چه نتیجه می گیرن ‌هیچ ولی کسی باور درست از اون از اون شعار چ پول های می سازن

      خداوند نگهدارتون باشد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      صابر صبوری گفته:
      مدت عضویت: 1298 روز

      سلام سلام استاد روشن عزیز

      عجب کامنت فوق‌العاده ای که نشان دهنده تمام وکمال عمل به قانون خداوند است واینکه ازهدایت الله پیروی کنیم نه ترسی است نه غمی عجب داستانی که درمورد همسر عزیز تان نوشتید باهمه اون درس ها اینکه لباس شاد می فروخت با اون شعار فوقالعاده این دیگه آخرت استفاده از فرصت هاست که باید درس هاش گرفت با خواندن این قسمت از نوشته تان اینقدر خندیدم که نگو چطور میشه جامعه میرن سمت اون شعا. ر آزادی زنده‌گی و…. چه نتیجه می گیرن ‌هیچ

      ولی کسی باور درست دارن از اون از اون شعار چ پول های می سازن

      خداوند نگهدارتون باشد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      پدرام ملک زاده گفته:
      مدت عضویت: 545 روز

      سلام اقا رضا

      واقعا چقدر حال کردم از این نوشته شما و شخصیت شما که حامی و پشتیبان خوبی هستی

      جوری نوشتید و توضیح دادید یک نیروی عجیبی در ذهنم ایجاد شد که منم میتونم و منم میتون به این جایگاه برسم اره من و همهام ها میتونیم برسیم فقط باید شوق رسیدن داشته باشیم و همه کارهارو بسپریم به خدای مهربان

      همیشه موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مصطفی ابوطالبی گفته:
      مدت عضویت: 531 روز

      با عرض سلام خدمت شما اقای عطار روشن

      چقدر کامنتتون زیبا بود

      واقعا اونجایی که نوشتید همسرم نه فایل گوش میکنه و…

      ولی به نیرویی که در درونش هست ایمان داره

      چقدر همسرتون از لحاظ ذهنی ثروتمنده

      واقعا همسرتون میتونه باورهای خوبی در مورد خداوند داشته باشه که در کسب و کارش موفق هست

      اقای عطار روشن من فکر میکنم اینها لطفی از جانب پروردگاریست که شما رو در این مسیر هدایت کرده و تغیر کردید که همسرتون در کنار چنین مردی بهترین شده

      لذت میبرم از کامنتهاتون

      امیدوارم شما و همسرتون همیشه در مسیر رشد و پیشرفت باشید

      و براتون ارزوی موفقیت ثروت سلامتی و شادی روز افزون از خداوند رب العالمین خواستارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمد مهدی کامیاری گفته:
      مدت عضویت: 818 روز

      سلام عشقای من و پروردگارم

      یعنی هرچی اقا رضا شما و همسرتونو تحسین کنم کمه که اینقدر عالی این کامنت تاثیرگذار رو برام گذاشتید که نتونستم براتون پاسخ نذارم واقعاً چقدر تحسین کردم همسرتونو که اینقدر عالی پیشرفت کرده و چقدر شما رو تحسین کردم که فارغ از نگاه های قدیمی که گفتین داشتین اینقدر تغییر کردین که نه تنها از پیشرفت همسرتون بیشتر از خودتون ناراحت نمیشین بلکه بیشتر به قانون پی میبرید و میاید برای ما هم این داستان فوق العاده زیبا رو میگین واقعاً ممنون از این کامنت بینظیرتون خیلی مشتاق شدم بدونم کامنت داستان کسبو کار خودتون که میگید گذاشتید کجاست حالا نمایه تونم نگاه میکنم ولی اگه اونجا نبود لطفاً راهنماییم کنین خیلی روی باورام تاثیر گذار بود تغیرات خانم تون مال خودتونم مشتاقانه میخوام هرچه سریعتر بخونم.

      عشق منید عشششق ممنون دست پروردگارم ممنونم که با پیشرفت تون کلی باور های خوب رو به قول استاد یه بقیه میدین.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      علیرضا نقدیان گفته:
      مدت عضویت: 1704 روز

      سلام رضا عزیزم

      عاشقتم که اینقدر کامنت شما باورهای مثبتی برای من ایجاد کرد چقدر لذت بردم از ایده هایی که همسرتون ایجاد کرده چقدر از ته دل واست آرزو خوشبختی میکنم واقعا نتایج خودت و همسرت کلی باور های مثبتی در من ایجاد کرد عاشقتم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      رهاخانم گفته:
      مدت عضویت: 2156 روز

      به نام خدا

      خدایا شکرت

      سلام بر آقای فعال و کوشا رضا عطار روشن

      خدایا شکرت برای وجودتون.

      من هدایت شدم به کامنت شما همراه همیشگی سایت عباس منش دات کام خدایا شکرت

      وقتی از دستاوردهای همسرتون مثال می زدید خودمو جای ایشون گذاشتم

      و الان همسرتون رو تحسین می کنم و یک دست قشنگ براشون می زنم .

      احسنت آفرین ماشاالله

      واقعی و از ته دل با تمام اعماق قلب و وجودم .

      من هم خیلی دوست دارم بیزینس و

      کسب و کار خودمو داشته باشم

      خداوند هم خیلی ها حالا راه ها را

      جلو پام گذاشته است

      ولی برای اینکه اصول کسب و کار رو نمی دونم موفق نشدم

      پیج لباس زنانه زدم ولی باز هم برای

      ندانستن ها همین طور چند وقتی یکبار باز می کنم و می بندم.

      خیلی سعی کردم و سعی می کنم که باورهای فقیرانه خودمو جایگزین

      باورهای ثروت آفرینی کنم

      ولی باز هم می بینم نمی تونم و نمی شود ها اومدن و من حریف نمی شوم .

      خدا را صد هزار مرتبه شکر الان به کامنت شما و دستاوردهای چشمگیر

      همسر شما استاد عزبز هدایت شدم

      و اونجا که گفتید همسرتون خجالتی است

      من هم بودم و تمرین کردم

      و خدا را شکر حرکات انتهاری زدم

      که همه انگشت به دهن بودند

      و الان هنوز که هنوزه هستند ..

      ولی باز هم در مورد یک بیزینس شخصی خودم را داشتن خودمو را در حد و اندازه نمی دونم

      و خدا را صد هزار مرتبه شکر الان

      با نوشته های شما خیلی باورهام تقویت شدن که وقتی خانم آقا رضا تونسته من هم می تونم .

      خدایا شکرت.

      در نوشته های شما خوندم که جنس

      را خانم تون جور می کرده و

      دوباره با سود فروشی که داشته باز هم جنس جور می کرده خدا را شکر

      من این روش را بلد نبودم و بلد نیستم یعنی الآن متوجه شدم.

      قبلاً جنس فروختم ولی هر چی که فروختن همه را سرمایه‌گذاری می کردم طلا می خریدم . سکه می خریدم

      و پولی را بابت خرید دوباره ی اجناس نداشتم

      و این هم یکی از پاشنه آشیل های من بوده و هست که باید بیشتر

      روش کار کنم و مانور بدهم .

      ممنون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    سید حسن گفته:
    مدت عضویت: 1064 روز

    سلام استاد عزیز ومریم شایسته عزیز و بینظیر که واقعا با زمان گذاشتن در سایت کلی اتفاقات خوب را در سایت انجام میدهند

    استاد اول خداقوت بهتون بگم خیلی دلم براتون تنگ شده بود که بیایین جلو دوربین وبرامون صحبت کنین

    با این که هر روز شاید چندین و چند بار در محصولات ببینمتون ولی باز بگم دلم براتون تنگ شده بود

    استاد خیلی کامنت عالی و بینظیری بود

    درسته همه چیز تکامل هست

    من از خودم بگم

    که چطور به صورت تکاملی درست همانهایی که بهم الهام شد رو انجام دادم

    و البته که با آموزه های شما بوده

    وحتی از اون فایل های دانلودی که اول از شما داشتم من به این نتایج رسیدم

    استاد

    من زمانی که دیگه همه چیزمو از دست دادم هیچی نداشتم واز همه جا ناامید بودم

    شروع کردم روی خودم کار کردن واین که از فایل های دانلودی شما فقط یک کلمه یاد گرفته بودم

    که همه چیز به نفع من است فقط توکل کنم به خدا

    من با توکل از خونه میزدم بیرون واین که خداوند بهم الهام کرد که حسن باید بروی کارگری

    باید بیکار نباشی

    اینقدر همه چیز بهم ریخته بود که خانومم دیگه داشت از خونم می‌رفت یعنی برادر خانومم اومد خونمون که یعنی اتمام حجت کنه

    من در جواب بهش گفتم

    شما خبر نداری از زندگی من من اگر زحمتی میکشم برای خودم هست

    اونها گفتند تو همه چیز و از دست دادی

    گفتم نه من همه چیز دارم

    البته تو دلم میگفتم خدا همه چیز منه

    خلاصه اون رفت ولی همسرم نرفت ولی دلش محکم نبود

    من برام مهم نبود چون میگفتم من خدا رو دارم یعنی همه چیز دارم

    من با توکل کارگری میکردم

    واین و بگم بدون پول خدا برام خونه فراهم کرد که اجاره ها رو بدهم

    واین که بدهکار کسی نباشم البته فقط خیلی کم بدهی داشتم

    ومن با توکل کار کردم حدود نه ماه کارگری کردم

    که در ماه خیلی کار میکردم 10میلیون بود

    ویک ایده خدا بهم داد که به دوستم ایده بدهم که لوله و لوازم داربست بخره وبه من بدهد اجاره

    وله لطف الله این اتفاق افتاد ومن شروع کردم کسب و کار خودم رو از کارگری شدم پاره وقت صاحب کسب و کار خودم وبه همراه کارگری

    من ماه اول بدون کارگری که میکردم

    18میلیون درآمد کسب کردم

    و.با کارگری تغریبا شده بود درآمدم 23میلیون تومان

    همینجور تکاملی شد 30میلیون شد 35میلیون شد 38میلیون شد 40میلیون شد 35,میلیون وباز یک ایده بیشتر شدن لوازم که بیشتر اجاره کنم لوازم که در ماه 12میلیون باید اجاره لوله ها و لوازم میدادم که تغریبا طی 8ماه کار با لوازم اجاره ای که مقداری لوازم که تغریبا 60میلیون هم برای خودم لوازم از این درآمد ها خریده بودم که درآمدم رسید به 50میلیون وباز تکاملی شد 60میلیون شد 70میلیون وشد 80میلیون که دیگه من هر ماه لوازم برای خودم اضافه میکردم می‌خریدم و می‌خریدم و تفریح میکردم شدم صاحب یک شرکت نسبتا متوسط والان درآمدم طی تغریبا سه سال کار رسیده به ماهی 160میلیون که حتی تا 190میلیون هم پادر پا همه رسیده درآمدم به این ارقام و اعداد

    واین و بگم در ماه در کنار من تغریبا 70الی 80میلیون پول کارگران و اجاره لوازم داربست و اینها رسیده که من با همین تکامل تونستم 300میلیون لوازم بخرم

    که این سرمایه را من اصلا نداشتم

    ویک جا خدا بهم الهام کرد که یک دو ماهی هست دارم روش کار میکنم که باید لوازم های اجاره ای را بخری

    وگفته بهم بخدا که خود خدا بهم گفته چون از طریق قلبم بهم گفته که باید خورد خورد لوازم اجاره ای را بخری

    واین و بگم من هیچ عجله نکردم همانطور حال دلم خوبه به کسی بدهکار نیستم

    قسط ندارم

    فقط پول کارگران وپول اجاره ها

    هیچ ندارم که حتی پول کارگرانم را هم شب به شب تسویه میکنم که وقتی می‌خوابم هیچ دقدقه ای نداشته باشم

    که صبح با حال و انرژی بالا بیدار شوم

    که همینطور هم هست من با تمرین های دوره های استاد هر روز سر حال می‌خوابم وسر حال پر انرژی بیدار میشوم

    استاد شما گفتی تکامل من تمام لحظات تکامل خودم را جلو چشمام دیدم و در درون خودم گریه کردم که خدایا این چه آرامشی هست که بهم دادی وبهم گفتی عجله نکن همه چیز به نفع من است

    درسته استاد همیشه همه چیز به نفع من است

    برای همه دوستان آرزوی موفقیت و سعادت و سلامتی و ثروت را آرزو میکنم

    دوستان همه هستم

    یا الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 479 رای:
    • -
      سعیده شهریاری گفته:
      مدت عضویت: 1283 روز

      سلام به برادر عزیزم آقاسید حسن

      سلام و‌سلامتی و نور و عشق ورحمت الله به شما بنده ی توحیدی الله

      خداروشکر اول صبح،کامنت شما روزی من شد.

      خداروصدهزار مرتبه شکر برای تموم موفقیت هاتون،بینهایت تحسینتون میکنم.

      این استمرار در مسیر ،این نور‌و‌رحمت و‌فراوانی الله نوش جان شما و خانواده تون

      الهی که بقیه مدارهارو تصاعدی طی کنید.

      سپاسگزارم که کامنت نوشتید و الهی که همیشه نور الله به تموم ابعاد زندگیتون بباره.

      درپناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
      • -
        سید حسن گفته:
        مدت عضویت: 1064 روز

        سلام به سعیده شهریاری عزیز

        درود به شما من همیشه کامنت های شما رو خوندم ومیخونم واقعا تحسین برانگیز بودین برام و همیشه دیدم که چقدر با دلالت و استواری کامنت نوشتین

        همیشه جزء محبوبترین های سایت بودین

        ممکنه مگر ما در مدار موفقیت باشیم وبه بهترین مسیر ها هدایت نشویم نه ممکن نیست چون ما به نکاتی برخورد میکنیم که در مدار و فرکانس آن هستیم حالا اگر به کامنت من در اول صبح رسیدین باید به خودتان تبریک بگین حالا اگر بد است باز هم خودت در مدار آن بودی ویا اگر خوب است باز هم خودت در مدار آن بودی

        البته که همه بچه های سایت عباسمنش عالی هستند

        و هدایت شده خداوند هستند

        دوست من

        من از جایی که در پناه خداوند وفقط خودم را در آغوش خداوند قرار دادم نتایج خیلی برام پایدار بوده البته بگم به تضادهایی هم بر خوردم

        ولی توجه نکردم فقط همانهایی را دیدم که بهترین بوده

        واین یک مسیر هموار سرازیری لذت بخش را خدا برام هدایت کرده تا من در صلح باشم با خودم وبه خواسته هام برسم

        موفقیت از آن همه است موفق باشین شهریاری عزیز

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
    • -
      محسن منجزی گفته:
      مدت عضویت: 1703 روز

      بنام خداوند رزاق و وهاب و مهربان

      احسنت بر تو حسن جان

      خداوند انشالله در ادامه راه با همین قدرت و صلابت کنار خودت احساس کنی و همیشه رو به رشد حرکت کنی.

      آفرین به این احساس آرامشی که داشتی و آفرین بر تو بخاطر این اتصالی که به خدای مهربان خودت داشتی. آفرین به عملگرایی و آفرین به الهاماتی که بی تردید و با تمام وجود انجام دادی. تو بدترین شرایط شک به دلت راه ندادی، همیشه توکلت و چشمت به خدا بوده و هست و همیشه اون رو جلوی چشم خودت دیدی، توی قلب خودت احساس کردی و همیشه همراه خودت داشتی.

      آرامشی که تو از توجه به حضور خدا داشتی و داری باعث شد که الهامات رو بشنوی و شجاعتت هم تو رو به جلو روند تا عمل کنی و دیدی تکاملت رو و نخواستی که چشم بقیه رو کور کنی، نخواستی خودت رو به بقیه نشون بدی، و فقط آرامش خودت توی اولویتت بود. آفرین حسن جان

      انشاالله خداوند همه مون در مسیر نعمت و رحمت و برکت و ثروت و خوشبختی که درست ترین مسیرهاست هدایت کنه تا در اون جهان هم رستگار و سعادتمند بشیم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        سید حسن گفته:
        مدت عضویت: 1064 روز

        سلام محسن جان ممنونم بابت این همه دلالتی که به کامنت من نشان دادی وپاسخی دلی نوشتی

        من همیشه به خودم می‌گویم چیزی که قرار است برای من رقم بخوره قرار نیست کس دیگه ای برام انجام بدهد قراره من در مدار آن وله اندازه آن خواسته بشوم بعد خدا از طریق بی نهایت دستانش برام انجام میدهد چون خداوند وقوانین کیهان سرگرم کارند تا بیشترین نعمات وثروت را به زندگی من وارد کنند

        ممنونم از شما محسن عزیز که باز برام شور و شوقی شدی تا بنویسم کامنتی را

        موفق و پیروزی را در تمام جنبه ها برات آرزو مندم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      حسن گرامی گفته:
      مدت عضویت: 1339 روز

      سلام سید حسن جان

      آقا من یه لحظه فکر کردم

      این کامنتی که نوشتین خودمم که اینقدر پیشرفت کردم :)))

      شوخی کردم:)))

      سید حسن جان واقعاً خداروشکر کردم که اینقدر عالی پیشرفت کردی توی زندگیت

      خداروشکر خدارو صد هزار مرتبه شکر

      اینقدر طبق تکاملی که استاد عباسمنش عزیز تاکید می کنند شما با توجه به آن چیزی که داشتی حالا مهارته یا هرچی طبق فرمان الله حرکت کردی و اینقدر هم عاااالی واقعاً

      اصاً رشدت خیلی خوب بود

      یعنی یک مسیر پیوسته و تکاملی رو حرکت کردی و خیلی خوب و خیلی خوب نتایج ملموس پایدار گرفتی

      واقعاً بهتون تبریک میگم

      و از خدای هدایتگر و وهاب و قدرتمندم با تمااااااام وجودم میخوام که خدا انشالله بیشتر بهت بده و اینقدر آزادی مالی و آزادی زمانی و آزادی مکانی داشته باشی که بهشت برین رو با تک تک سلول هات در همین دنیا تجربه کنی سید حسن آقای گل

      در مسیر توحید زندگی پر خیر و برکت تری داشته باشی تا ااااااابد مرد بزرگ

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        سید حسن گفته:
        مدت عضویت: 1064 روز

        سلام به حسن عزیز

        ازت ممنونم که اول صبح با دیدن کامنتت خنده بر لبم آوردی با شوخی که اول نوشتی

        دمت گرم دادا

        امیدوارم همیشه حال دلت خوب باشه

        واین که از نتیجه های پایدارت بخونیم ولذت ببریم

        طبق قانون آنچه که در مدار من هست خداوند برام هدایت میکند

        شما یک دوست خوب برای من هستی که

        امروز با شما آشنا شدم

        موفقیت در هر لحظه مصیبت باشه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      محمد دِرخشان گفته:
      مدت عضویت: 1919 روز

      سلام به سید گل

      بله ما هم دلمون برای استاد تنگ شده بود ولی من که معتاد شدم به فایل های استاد روزانه حداقل 1 یا 2 ساعت فایل های استاد را گوش میدم

      مرحبا به قدرت اراده و مصمم بودند

      رمز موفقیت داشتن ذهن کنترل گر هست ذهنی که بتونه جلوی نجواهای شیطانی را بگیره

      همین آرامش ذهنی و روحیت عالیه

      همین ادامه دادن و ناامید نشدن

      همین سپاسگزار بودن

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        سید حسن گفته:
        مدت عضویت: 1064 روز

        سلام به محمد درخشان عزیز

        من یک الهام خوبی هم دریافت کردم که بنویسم

        از هر آنچه که میبینم خوب است بنویسم

        حتی برای خودم

        دوستان سایت اینقدر برام انگیزه شدند که من هر موقع کامنت های دوستان و میخونم کلی حال دلم خوب میشه

        من اولا با نوشتن مشکل داشتم حوصله ام سر می‌رفت

        ولی یک تکنیک در کتاب خوانی را از یک دوست یاد گرفتم که

        اگر میخای کتاب خوان بشی

        بیا اول کتاب را بگذار روی اپن یا همان جزیره آشپزخانه فقط کتاب و ورق بزن هر روز بعد خودت یواش یواش انگیزه خوندن میگیری

        من یک مدت خیلی کتاب میخوندم

        واین شد که اومدم در نوشتن

        اولا در سایت فقط نگاه میکردم

        نتیجه دوستان و میخوندم

        وبعد تکاملی همانطور یواش یواش کوتاه می‌نوشتم شاید یک جاهایی الکی یک چیزی می‌نوشتم ولی حس خوبی بهم دست میداد

        وبعد یک روز دیدم که دارم هر روز پیشرفت میکنم در درک مطالب دوستان واستاد عزیز

        ومیدونم چطور معجزه ها وارد زندگی ام شد

        دوست عزیز. ازت ممنونم که برام هدایتی بودی که بنویسم و حس خوب بگیرم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      زکیه لرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1727 روز

      سلام ب شما دوست عزیزم

      خداروشکر میکنم ک هدایتم کرد ب کامنت فوق العاده ی شما

      من ی کامنت طولانی نوشتم ولی پاک شد

      اشکال نداره حتما قراره دوباره با تمرکز بیشتر بنویسم تا خوب درک کنم آگاهی ها یی ک دریافت کردم و

      ازتون ممنونم بخاطر انرژی فوق العاده ای ک منتقل کردین و ایمانی ک درمن قوی تر شد

      خیییلی تحسینتون میکنم بخاطر عمل گرا بودنتون

      بخاطر ایمانی ک نشون دادین

      بخاطر نتایجی ک گرفتین

      بخاطر آرامشی ک پشت تک تک کلماتتون هست

      بخاطر تغییر زندگیتون و خلق شرایط بهتر وعالی تر

      الهی صدهزار بارشکر

      ممنون ک با ما ب اشتراک گذاشتین تجربه ی شیرینتون رو

      من متوجه شدم ک خداوند میتونه ب راحتی ب راااحتی فقط بایک ایده

      ویک الهام منو هدایت کنه ب مدار بالاتر

      و زندگی راحتتر

      اگه من دریافت کنم الهامش رو اگه تسلیم باشم

      اگه عمل کنم

      اگه باورش کنم

      پس میشه و برای من هم ب راحتی اتفاق میفته

      خداوند مشتاق تراز ماست برای هدایتمون

      امروز و دیشب هدایت شدم ب آیه ای تو سوره ی انعام

      ک خداوند میاد الگوها رو اسم میبره

      ابراهیم ،فرزندانش، نوح، موسی،.. سلیمان و داوودو..

      میگه اینا هدایت شدن

      اینا الگو هستن

      از مسیری ک هدایت شدن پیروی کنید

      اینکه یکتا پرست باشید

      تسلیم باشید

      شرک نورزید

      و خداوند اجرو پاداش میده

      در دوجهان

      الهی صدهزار بارشکرت ک منو در مدار این آگاهی ها قرار دادی

      کمکم کن تا درک کنم و عمل کنم بهشون

      تنها تورا میپرستم

      و تنها از تو یاری میجوییم

      مارو ب راه راست هدایت کن

      راه کسانی ک ب اونها نعمت دادی ن کسانی ک بر اونها غضب کردی و ن گمراهان

      سپاسگزارم دوست خوبم

      مرسی بخاطر وجود ارزشمندتون

      ب خدای بزرگ میسپارمتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        سید حسن گفته:
        مدت عضویت: 1064 روز

        سلام به زیکه عزیز

        خیلی هم عالی نوشته بودین

        بله وقتی با خودمان درصلح باشیم وآرامش داشته باشیم خداوند بهمون آرامش بیشتر را هدایت میکند

        وقتی از زندگی راضی هستیم پاداشها بیشتر میشود

        هدایت خداوند بر این است که شکر گذار همون هایی باشیم که الان در اختیارمان هست

        ومن از هر لحظه لحظه زندگی ام از خداوند سپاس گذارم من هر چه دارم از آن اوست من تسلیم خداوند هستم و بهترین ها را در اختیارم میگذارد خداوند

        ممنونم از شما که این کامنت زیبایت را نوشتی واین اول صبح من را آگاه کردی که هواسم باشه شاکر نعماتی که در اختیارم هست باشم

        موفق باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      روف رضایی گفته:
      مدت عضویت: 918 روز

      سلام خدمت شما دوست خوبم جناب سید حسن

      به شما خدا قوت می گویم

      چقدر خوب با ایمان و توکل به خداوند حرکت کردید

      واقعا سخت است که انسان در ابن چنین شرایط قرار بگیرد اما خداوند را فراموش نکند

      وضعیت زندگی به این حد رسیدن اما بازهم به خداوند ایمان داشتن شهامت می خواهد

      البته کسانی که این آموزش ها دیده و این درس های عالی را از زبان استاد شنیده و درک کرده می تواند در این چنین شرایط بازهم خداوند را فراموش نکند و ایمان داشته باشد

      چقدر خوب و عالی شروع کردید به کار گری کردن و بعد از آن به ایده ها عمل کردید و خداوند هم قدم به قدم مسیر را هموار تر ساخت

      و این عجله نکردن خلی شهامت می خواهد

      چون وقتی ما در این چنین وضعیت قرار داشته باشیم عجول می شویم و دوست داریم که زود تر به در آمد های بالاتری برسیم

      و می خواهیم آن زمان های که در. شرایط های سخت و دشوار قرار داشتیم را جبران کنیم

      و این مسیر زیبایی لذت بردن از زمان حال را فراموش می کنیم

      به نحوی دوست داریم برای دیگران نشان دهیم که تو اشتباه فکر می کردی در مورد من

      و من این چنین ایده ها داشتم و من می دانستم که خدای وهابم به من کمک می کند اما شما به من و توانای های من باور نداشتید

      اما این حرکت مستمر شما قابل تحسین است

      قدم ها را برداشته و قدم‌ های بعدی که برای تان گفته می شد را عملی می کردید

      و اینکه در مورد در آمد تان اینقدر خوب و بصورت تکاملی پیش رفتید قابل تحسین است

      و ابن بدهکار نبودن و قسط نداشتن خلی خوب است چون ذهن مان را از نگرانی ها آزاد می سازد

      و اینکه حساب کار گران را در موقع اش حساب می کنید و اینگونه کار گررهم خلی خرسند و خوشحال می شود و شما از این کار بیشتر لذت می برید

      نگرانی و ترسی ندارید

      چون خدای وهاب و رزاق همیشه و در همه حالت در کنار ما است

      فقط کافی است که ما فراموشش نکنیم

      این کامنت شما چقدر جذاب و باحال بود

      چقدر این مسیر را قشنگ و عالی بیان کردید

      و چقدر خوب ایمان و توکل به خداوند را در ذهن های من و امثال من قدی تر می سازد

      از شما دوست عزیز و گرامی ام ممنون هستم و خوشحالم که باشما هم فرکانس هستم.

      برای شما آرزوی موفقیت و کامیابی در مسیر زیبایی زندگی تان دارم

      در پناه الله شاد و پیروز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        سید حسن گفته:
        مدت عضویت: 1064 روز

        سلام ممنونم ازتون روف عزیز

        که کامنت منو پاسخ دادین

        وبرام باز یکی از دستان خداوند شدین که فراموش نکنم که از کجا به کجا رسیدم

        من هر روز از خدا هدایت میگیرم و درخواست میکنم که بهم مسیر درست را نشان دهد

        و همیشه

        دنبال این هستم که نتیجه هایم را مرور کنم که یادم باشد که من از کجا به کجا رسیدم

        گاهی اینقدر نتیجه ها کوچک میشود که ما حتی نتیجه های بزرگمون رو فراموش میکنیم

        برای همین من همیشه حتی در تنهایی خودم

        مرور میکنم که ببین امروز پیشرفت داشتی .یا از چه مسائلی تو پیشرفت گرفتی اینها را به خودم یاد آوری میکنم وسپاس گذار خداوند هستم که این همه نتیجه درست وبه موقع را به من داده .

        ومن از خدای بزرگ والا سپاس گذارم که هدایت گر من هست موفق باشین دوست عزیز هم فرکانسی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      حسام گفته:
      مدت عضویت: 1962 روز

      حسن جان سلام

      کامنتت خیلی عالی بود

      لذت بردم از اینهمه نتیجه

      لذت بردم از اینهمه توکل

      لذت بردم از اینهمه ایمان ب خدا

      لذت بردم از اینهمه تسلیم خداوند بودن

      لذت بردم از اینهمه صبر و آرامشت

      ممنونم خیلی عالی و پرانرژی شدم

      عاشقتم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      فاطمه گندمکار گفته:
      مدت عضویت: 1864 روز

      سلام دوست عزیزم.

      ماشالا به شما.واقعا افرادی مثل شما برای ما الگو های خیلی بزرگی اند.

      الگوی توکل/عملگرا بودن/صبر/

      شما الگوی هستید.یعنی برای شما شده برای شما اتفاق افتاده که از درامد صفر و رابطه ای که خیلی محکم نیست رسیدین به ماهی 200 میلیون در ماه..دم شما گرم و خدا بهتون قوت بده که با توان و ایمان بیشتری برید به سمت موفقیت های بیشتر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        سید حسن گفته:
        مدت عضویت: 1064 روز

        سلام خانوم گندم کار عزیز

        اول از شما تشکر کنم که یک یاد آوری شدی برام که یک بار دیگه کامنت خودم را بخونم

        کلی بهم احساس خوب داد با این که کامنت خودم را خوندم الان ساعت یک نیمه شب است ومن دارم هنوز در سایت فعالیت میکنم ولذت میبرم از کامنت های دوستان ومینویسم و الگو میگیرم از دوستان

        دوستان عزیز سایت خیلی خوب هستند

        همه انسانهای شریف و با ارزش همه بندگان صالح خدا همه یکتا پرست و بی همتا همه مهربان و دست و دلباز از دست آورد هایشان مینویسند و به یکدیگر الگو میدهند

        ومن خیلی از این الگو ها استفاده میکنم

        دوست عزیز شما خیلی لطف کردی که برام نوشتی چون من را یاد آوری کردی که نتیجه خوبی را دارم هر روز بدست می آورم

        استاد همیشه میگوید که ذهن فراموش میکند نتیجه های خوبش را

        واین که من از خدا همیشه طلب میکنم که هدایتم کن واون من و از هر طریقی که فکرش را نمیکنی هدایت میکند

        من خودم را در آغوش خدا رها کردم واون دست منو گرفته و به بهشت زرین هدایت میکند

        امروز داشتم شاه توت می‌خوردم از یک درخت شاه توت که در کارخونه کاشی فیروزه مشهد بود

        اونجا داربست نصب کرده بودیم

        وقتی داشتم شاه توت می‌خوردم چنان این شاخه ها خودشان را به زمین فرود آورده بودند وکلی درخت پر بود از شاه توت که به خدا گفتم خدایا این خود بهشت است

        همانطور که همیشه شنیده بودم که در بهشت درختان سر خم میکنند برای بندگان صالح تا از میوه هایشان نوش جان کنند

        من بهشت را امروز درک کردم

        وباز سپاس گذار خداوند شدم

        وله همین منوال هر روز داره کلی اتفاقات عالی به لطف خدا برام می افتد خدایا شکر

        دوست من موفق باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 855 روز

      سلام بر برادر عزیزم

      بسیار بسیار بسیار خوشحال شدم از کامنتتون

      چقدر تحسینتون کردم بابت رسیدنتون به این سطح از ایمان

      چقدر خوشم اومد که آروم آروم بدون قسط و قرض و بدهی به اینجا رسیدید

      برای خودم و تک تک دوستانم توکل و ایمان بینهایت به الله یکتارو ارزو میکنم

      به امید روزی که بیام از معجزات بزرگ خداوند براتون تعریف کنم

      امشب شب دهم چله من…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        سید حسن گفته:
        مدت عضویت: 1064 روز

        سلام به شما دوست عزیز

        ممنونم که باز برام انگیزه ای شدین که بخواهم بنویسم وباور هایم قویتر بشه

        امشب شب خوبی را تجربه کردم داشتم حساب های ماه قبل را جمع میزدم

        کلی عالی بود برام

        واین که من اون عدد را که درخواست کرده بودم از خداوند

        من تونسته بودم با 9میلیون تفاوت مبلغ درخواستی ام را خلق کنم

        واین هم به همان منوال بر میگرده به این که من با خودم در صلح بودم

        در آرامش بودم

        در حال لذت بردن بودم

        ومبلغ درآمدم به مبلغ 173میلیون درآمد بوده وخدارا هزاران بار شکر که بهم قدرت خلق کنندگی خواسته هام رو داده است

        ممنونم از کامنت پر انرژی که برام فرستادین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      علیرضا نقدیان گفته:
      مدت عضویت: 1704 روز

      آفرین احسنت دوست خوبم من سید عزیز

      با کارگری با دست خالی با همون شرایطی که داشتی توانستی اینهمه تغییرات و پیشرفت در زندگی خودت داشته باشی و اینها مثل بهمن روز به روز بیشتر و لذت بخش تر خواهد شد ازت ممنونم که باور های مثبتی در ذهن من ایجاد کرد و آرزو میکنم در کنار خانواده شاد و سرحال باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: