چرا با اینکه برای تغییر باورهایم اینقدر تلاش کرده‌ام‌، فایلهای استاد را گوش داده‌ام‌ و تمرین انجام داده‌ام‌، اما نتایج دلخواهم وارد زندگی‌ام نشده است. - صفحه 3

دسته بندی: پاسخ به مسائل زندگی

جواب‌های «عقل‌کل»دسته بندی: پاسخ به مسائل زندگیچرا با اینکه برای تغییر باورهایم اینقدر تلاش کرده‌ام‌، فایلهای استاد را گوش داده‌ام‌ و تمرین انجام داده‌ام‌، اما نتایج دلخواهم وارد زندگی‌ام نشده است.
973

لازم است دوباره اصل اساسی جهان را اول به خودم و سپس به شما یادآور شوم تا بتوانیم پاسخی هماهنگ با قوانین ارائه دهم و شما نیز بتوانی ترمزهایی را در ذهنت پیدا کنی که با این قانون هماهنگ نیست.
اصل این است که:
تمام اتفاقات زندگی ما- بدون استثناء- واقعاً بدون استثناء- نتیجه باورهای خودمان است. افراد زیادی هنوز نتوانسته‌اند این اصل واضح را بپذیرند.
بر طبق این اصل‌، اولاً:
قطعا نتایجی وارد زندگی‌ات شده. اما آن نتایج متناسب با باورهایی است که تا اینجای کار توانسته‌ای بسازی.
یادت باشد که ما همواره در حال رشد هستیم. یعنی همین حالا اگر با دقت جنبه‌های مختلف زندگی‌ات را مرور و با قبل مقایسه کنی و مهم‌تر از همه اگر بتوانی گذشته‌ات را به یاد بیاوری، به وضوح برکت‌ها و عطایایی را در زندگی‌ات می‌بینی که روزگاری جزو آرزوهایت بوده است اما از آنجا که خواسته هایت رشد کرده، آنقدر داشتن‌شان را بدیهی و فاقد ارزش می‌دانی که حتی نمی‌خواهیبه آنها به عنوان نتیجه‌ای نگاه کنی که به خاطر تلاش ذهنی برای تغییر باورهایت رخ داده است.
ثانیاً:
یادت باشد که اطلاع از قانون به معنای باور و ایمان به قانون نیست. یعنی لازم است اطلاعاتی که درباره قوانین زندگی کسب نموده‌ای را تبدیل به باورهای خود نمایی. یعنی اگر می خواهی دلیل این مشکل را بیابی، باید از خودت سوال کنی که اگر مدتی است روی باورهایم کار کرده ام، دقیقا چه کاری انجام داده ام؟
چه باورهایی را ساخته ام؟
چه باورهای مخربی را در خود از بین برده ام و چگونه این کار را انجام داده ام و نیز چه قدمهایی را برای تغییر اوضاع ام برداشته ام؟
نگرشم به اتفاقات زندگی‌ام چقدر عوض شده؟
به محض برخورد با یک مسئله و تضاد چقدر به هم می‌ریزم؟
چقدر برای تغییر نتایج‌، به دنبال تغییر باورهایم هستم و چقدر روی تغییر عواملی غیر از باورهایم متمرکز شده‌ام؟
چقدر مقصر مسائلم را دیگران می‌دانم که چقدر مسئولیت باورهایم را می‌پذیریم و برای تغییرشان متعهدم؟
چقدر می‌توانم رابطه‌ای معنادار میان کانون توجه‌ام‌، ورودی‌های ذهنم و اتفاقاتی که در زندگی‌ام رخ می‌دهد بیابم و تا چه حد این موضوع را اصل می‌دانم؟
چقدر در نگرانی‌هایم کمتر شده و چقدر به واسطه درک قوانین زندگی‌، توکل و آرامش‌ام بیشتر شده؟
و چقدر ایده‌های الهام شده‌ام را جدی ‌می‌گیرم و برای اجرایشان قدم بر‌می‌دارم؟
زیرا وقتی روی باورهایت کار می کنی، وقتی بذر باورهای قدرتمندکننده در شما شکل می‌گیرد‌، به اندازه‌ای که آن بذر رشد را شروع می‌کند‌، نشانه‌های آن رشد در زندگی‌ات هم آشکار می‌شود. به شکل الهام یک ایده و راهکاری که جدی گرفتن و دنبال کردن آن‌، نتایجی را وارد زندگی‌ات می‌کند که قبلاً نبوده است.
اما اگر آن ایده ها را نادیده بگیری، اگر آنچه می آموزی را در رفتارت جاری نسازی‌، تغییری هم نباید رخ دهد. زیرا اگر رخ دهد یعنی عجیب است.
زیرا کار شما این است که همزمان که روی باورهای تان کار می کنی، هم زمان که آن باورهای قدرتمند کننده و ثروت آفرین را می سازی، همزمان که ورودی‌های ذهنت را کنترل می‌کنی‌، باید به نداهایی هم که دریافت می‌کنی‌، عمل شود.
ثالثاً:
اگر آن تغییر بسیار وسیعی که به دنبالش هستی هنوز رخ نداده، معنایش این است که هنوز تغییر بسیار عمده ای در باورهایت ایجاد نشده است.
واژ‌‌ه‌هایی مثل تغییر وسیع‌، نتیجه بزرگ‌، ثروت بسیار زیاد و … نشانه فاصله فرکانسی تو با آن نتایج بزرگ است. نشانه فاصله تو با مداری است که آن نتایج بسیار بزرگ در آن قرار دارند و نشانه‌ی این است که هنوز باورهایت به اندازه آن نتایج رشد نکرده و با آن نتایج هم‌مدار نشده است. زیرا نشانه‌ی واضح هم‌مداری این است که داشتن آن نتایج آنقدر بدیهی می‌شود که دیگر وسیع‌ و عظیم به نظر نمی‌آید. مثل همین نتایجی که الان داری و برایت بدیهی به نظر می‌رسد در حالیکه قبلاً داشتنش برایت یک خواسته و آرزو بود.
قانون این است که شما همیشه در مداری همجنس با باورهایت قرار می‌گیری و در آن مدار‌، اتفاقات و شرایطی همجنس با باورهایت را تجربه می‌کنی.
شما به اندازه باورهایی که می سازی، هدایت خداوند را به شکل ایده، نعمت، فرصت و برکت وارد ندگی‌ات می کنی. یعنی تا زمانی که آن باورهای قدرتمند کننده ایجاد نشوند، به مدار آن خواسته‌ها راهی نداری‌. در نتیجه هیچ اتفاق جدیدی در زندگی ات رخ نخواهد داد و البته ایجاد این باورها قدم به قدم رخ می دهد و هر بار باورت قوی تر می شود و هر بار نتایج ات بهتر از قبل می شود.
اما اگر نخواهی این مسیر را طی کنی و بخواهی با همان روش قبلی‌، همان باورهای قبلی، همان کانون توجه قبلی‌، همان نگرانی ها، ترس ها و اظطراب های قبلی ادامه دهی، یعنی همان فرکانس های قبلی را ارسال می کنی.
پس طبق اصلی که در ابتدا یادآور شدم‌، منطقی است که منتظر همان نتایج قبلی هم باشی.
طبق این اصل، اگر می‌خواهی نتیجه تغییر کند، باید فرکانس تغییر کند و اگر می‌خواهی فرکانس تغییر کند، باید باور تغییر کند.
در یک کلام اگر واقعاً یک راهکار اساسی می‌خواهی، تا یک بار برای همیشه به همه نگرانی‌ها در زندگی‌ات پایان دهی، راهش این است از ابتدا، پایه درست و حسابی برای زندگی‌ات بچینی.
زیرا اگر همه چیز را بصورت اساسی تغییر ندهی مانند این است که یک خانه گلنگی داشته باشی که همه جای آن با مشکل مواجه شده به این دلیل که پی آن نشست کرده، ترک خورده و دیگر هچ کارایی ندارد. اما شما مرتباً یک بار دیوارش را رنگ می‌کنی و چند روزی احساس می‌کنی بهتر شده اما باز دوباره یک ترک جدید روی دیوار می‌بینی، سپس سقف را تعمیر می‌کنی، بعد می‌بینی فقط برای مدتی اوضاع بهتر شد. سپس در ورودی را عوض می‌کنی و خلاصه هر بار یک قسمت را.
اما نهایتاً اینهمه تلاش، وقت، زمان، انرژی و هزینه‌ای که گذاشتی، نه تنها کمکی نکرده، نه تنها اوضاع امنیت و آسایش آن خانه بهتر نشده بلکه هر شب با نگرانی و ترس از اینکه فردا چه اتفاقی برای این خانه ممکن است بیفتد یا مبادا سقفش فرو ریخته و همه چیز را نابود کند، به خواب می‌روی.
موضوع اصلی درباره تجارب زندگی شما نیز، نیز مثل همین ماجرا است. نمی‌توانی بدون تغییر بنیادین باورهایت، تغییری مح ایجاد نمایی زیرا اتفاقات زندگی شما، بازتاب کامل و دقیق فرکانس های شماست و اساس فرکانس های شما باورهای شماست.
پس راهکار اساسی را در این باره با هم مرور می‌ کنیم:
اصل اول: پذیرش اصل و اساس جهان
اصل دوم: قانون تکامل
اولین عامل اساسی‌ای که افراد در پروسه تغییر باورها آنچنان که انتظار دارند به نتیجه نمی‌رسند این است که‌، هنوز اصل اساسی را که در ابتدای این پاسخ یادآور شدم‌، مثل وحی منزل نپذیرفته‌اند.
اگر به دنبال تغییری اساسی هستی‌، اول از همه باید به این موضوع ایمان بیاوری که: تمام اتفاقات زندگی‌ات بخاطر باورهایتان رخ داده و تنها راه علاج، تغییر باورهاست و هیچ راه دیگری وجود ندارد.
وقتی تمامی راه ها را بر روی خود می بندی و دیگر شکی و تردیدی باقی نمی‌گذاری که نکند یک عامل دیگر هم باشد، آنگاه تعهدی در شما ایجاد می شود برای یافتن آن ترمز ذهنی و آن باور محدودکننده و تبدیل آن به باور قدرتمندکننده.
یعنی متمرکز و متعهد شوی که شیوه‌ی نگرش‌ات‌، رفتارات، تمرکزات و احساس‌ات را منطبق بر آن آگاهی‌ای نمایی که تازه فهمیده‌ای و سپس از طریق بیشتر جاری ساختن آن در نقطه تمرکزت و رفتارت‌، هم جوانب بیشتری از آن آگاهی را بیشتر درک کنی و هم بذر آن باور را تغذیه نمایی و به این شکل هر روز نتایج را کمی بهتر کنی و با ایمان تا رسیدن به نتیجه نهایی به راهت ادامه دهی و هرگز نا امید یا تسلیم نشوی.
این کار نیاز به توانایی زیادی برای کنترل ذهن دارد و آسان نیست. زیرا اگر آسان بود‌، الان همه موفق بودند.
تغییر باور نیاز به ایجاد چنین تعهدی دارد. ضمن اینکه در کنار این تعهد‌، باید بدانی که درک تو از این آگاهی و ساختن باور از این آگاهی‌، به مرور صورت می‌گیرد و همیشه یک فاصله فرکانسی میان کل این آگاهی و آنچه که تو از آن به عنوان باور برداشت کرده‌ای‌، وجود دارد.
وقتی این تعهد را برای تغییر باور ایجاد نکنی و شیوه تغییر باور را درک نکنی‌، نمی توانی آنچه را درک نمایی که از استاد عباس منش درباره قوانین زندگی‌، نقش تغییر باورها و شیوه تغییر باورها‌ می‌شنوی. آنوقت درباره این موضوع دچار سوءتفاهم و سوءبرداشت می‌شوی.
به همین دلیل اندکی کار می کنی، تغییرات کوچکی به همان میزان هم ایجاد می‌شود. سپس آنچنان که باید ادامه نمی دهی. چون می خواهی با اولین قدم ، نتایج بزرگی رخ دهد.
یعنی آن قرار داد نوشته می شود، اما امضا نمی شود.
آن مشتری می آید اما چیزی نمی خرد.
فرد مورد علاقه ام را پیدا می کنم اما موضوع به ازدواج ختم نمی شود و …
شما نتوانسته‌ای مفهوم فرکانس را درک کنی و اصل اساسی جهان را که در ابتدای این متن یادآور شدم بپذیری‌. به همین دلیل می خواهی با اندک تلاشی معجزه رخ دهد و یک شبه تمام باورهایی که در طی سالیان ساخته شده، تغییرکند. به همین دلیل است که با چنین تردید هایی در ذهنت مواجه هستی و هنوز همان شیوه‌های و نگرش قبلی‌ات سکّان دار ذهنت است و می‌گوید :
“خوب! من باورم را تغییر می دهم اما اگر شغلم تغییر نکند که نمی شود؟
خوب! تا زمانیکه من یک حقوق مشخص دارم، چگونه فقط تغییر باور می تواند درآمد مرا افزایش دهد؟
خوب اگر من کاری برای افزایش مشتری انجام ندهم، تبلیغ نکنم و فقط روی باورهایم کار کنم، که امکان ندارد درآمدم زیاد شود؟
پس باید کاری هم انجام دهم!”
«باید کاری هم انجام دهم» همان نگرش قبلی است که حذف آن نیاز به جهادی اکبرتر از اینها دارد.
یعنی می خواهم بگویم همزمان که به اصطلاح روی باورهایت کار می کنی، تردیدهای تان هم با شماست و این تردیدها تعهد و تمرکز لازم برای تغییر باور را از شما می گیرد و ایمان تان را به این موضوع که‌، باورها عامل اصلی نتایج هستند، سست می کند و بعد نتیجه مشخص است. شما کنترل ذهن را ادامه نمی‌دهی‌، شما به این شیوه وفادار نمی‌مانی و شما مرتباً در حال رفت و برگشت به نگرش قبلی و اطلاعات فعلی هستی. در نتیجه باورهایت آنچنان که باید تغییر نمی‌کند.
لذا از آنجا که تغییر باور هنوز صورت نگرفته، نتیجه خاصی هم بوجود نیامده و از آنجا که به نظر خودت مدتی است روی باورت کار کرده و پاسخ دلخواهت را نگرفته‌ای و از آنجا که نجواهای ذهن که حاصل باورهای محدودکننده قبلی است‌، ریشه دارتر از این حرف‌هاست‌، شک هایت را به ادامه این شیوه دوباره بیشتر می‌کند. اینجاست که ذهن دوباره شما را برمی گرداند به روش قبلیِ خودش و همان باورهای محدود کننده قبلی.
همان روشی که می خواست با انجام یک کار فیزیکی مثل تغییر شغل و … درآمدش را افزایش دهد و دوباره همان مشکلات و ماجراهای قبلی را دارد و واقعا سردرگم می شوی.
اما موضوع این است که باور با اطلاعات فرق دارد. باور با دانسته فرق دارد. باورهای شما خودش را در رفتار و نگرش شما نشان می‌دهد. باورهای شما ابتدا به شکل رفتار و اقدام ظاهر می‌شود. یعنی به اندازه‌ای که قدرت می‌گیرند شما را به مسیر راهکارها و ایده‌هایی هدایت می‌کند که انجام‌شان‌، وضعیت را کمی بهتر می‌کند و سپس به میزان تعهد شما رشد می‌کند اما از جایی به بعد‌، آن رشد تصاعدی شروع می‌شود. اما رسیدن به آن نقطه یک جهاد ابراهیم گونه می‌طلبد.
هنوز تغییری اساسی در باورهایت رخ نداده‌، بلکه فقط یک سری اطلاعات کسب کرده ای که به نظرت اطلاعات قشنگ و لذت بخشی است. انگیزه بخش است و دانستنش خوب است.
اما در عمل از آنجا که آن ایمان به اصل که «تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء حاصل باورهای‌مان است»‌، ایجاد نشده‌، باورها را عامل اصلی نمی‌دانی تا بتوانی گفته ها و آموزش های استاد در آن فایلها را مانند وحی منزل بپذیری و هرگز در این مسیر هیچ شکی به خود راه ندهی و به دنبال تغییر اوضاع در عواملی بیرون از باورهایت نگردی.
ایمان و باور وقتی ساخته می شود، اول خود را در آرامشی که تجربه می کنی، نشان می دهد. هرچه به میزان بیشتری در آرامش ذهنی بمانی‌، یعنی آن باور قدرتمند کننده تر شده است.
یعنی اگر بدهی داری ، نگران نیستی و می توانی به نعمت های زندگی ات هر چند کوچک حتی سلامتی ات، بینانی ات و … توجه کنی و نگران نمی شوی ، یعنی ایمان شما به تغییر باورها، به اینکه من الان در حال کار کردن روی فرکانس هایم هستم، به اینکه فرکانس ها نتایجم را ایجاد می کنند و چون الان دارم فرکانس های مناسب را می فرستم پس به زودی نتایج دلخواه از راه می رسد
به زودی سر و کله اتفاقات خوب پیدا می شود و … موجب می شود که نگران نباشید
موجب می شود که به خود بگویید این اتفاقات کنونی حاصل فرکانس های نامناسب قبلی است و من از این به بعد باید منتظر چیزهای خوب باشم چون در حال ارسال فرکانس های خوب هستم
و اگر با اتفاق نامناسبی روبرو شدی،با خود می گویی: حتما این همان اتفاقی است که می خواهد مسیر زندگی ام را بهتر کند. زیرا ممکن است این اتفاق به ظاهر نامناسب باشد اما در خود برکتی به همراه داشته باشد
یعنی می خواهم بگویم اگر می خواهی باورهایت را به صورت بنیادین تغییر دهی، باید به نقش تغییر باورها، به قوانین کیهانی و در راس آن قانون فرکانس، ایمان بیاوری و آن را مثل وحی منزل بپذیری. این ایمان به نقش باورها، تعهدی در توایجاد می کند و باعث می شود اصلا تردیدی در این باره برایت ایجاد نشود. زیرا ایمان می‌آوری که اگر باورت را تغییر دهی، نتیجه حتما خودش را نشان می دهد. بنابراین با ایمان به این موضوع و بدون شک و تردید بر این کار مصمم تر می‌شوی.
بنابراین‌، تنها راه تغییر نتایج‌، تغییر باورهاست و من برای تغییر باورها‌، استادی شایسته‌تر از دوره روانشناسی ثروت۱ نمی‌شناسم.
بنابراین اول این پذیرش را در خود ایجاد کن که تمام اتفاقات زندگی من بدون استثناء حاصل باورهایم است. سپس با ایمان یک بار برای همیشه کمر همت را برای کار کردن مداوم روی باورهایت ببند و جهادی اکبر برای تغییر اساسی باورهایت به راه بیانداز.
ایمان دارم به محض اینکه باورهایت عوض شود، جهان شما را وارد مدار دیگری می‌کند که در آنجا اتفاقات، شرایط، آدم‌ها، ایده‌ها و راه کارهایی را ملاقات می‌کنی که سبب می‌شود قدم به قدم و مدار به مدار، خواسته های بیشتری را با لذت بیشتر، تجربه نمایی. آنهم از راه‌های بدیهی و طبیعی.
این کار جهان است. این روندی است که خداوند برای جهان آفریده است.
اما تغییر باور کاری نیست که یک شبه انجام شود. تغییر باورها تکامل می خواهد. باید کم کم باورهایت را بسازی و این مسیر را قدم به قدم برداری.
اصل دوم رعایت قانون تکامل و درک قانون تکامل است:
یکی از مهم ترین عواملی که موجب می‌شود افراد در طی مسیر شور و شوق اولیه را نداشته باشند و احتمالا کاری که آغاز نموده‌اند یا ایده‌ای که به واسطه همان میزان تغییر باور به آنها الهام شده را ادامه ندهند و حتی علائق‌شان را نیمه کاره رها کنند و سپس ناامید و سرخورده شوند، این است که آنها از همان ابتدا به دنبال این هستند که یک شبه ره صدساله را بروند.
نادیده گرفتن قانون تکامل موجب می‌شود‌، راه تغییر باورها را درک نکنی. در نتیجه به محض اینکه آگاهی ای از قوانین دریافت می‌کنی، فکر می‌کنی دیگر کار تمام شده و باورهایت تغییر کرده و حالا دیگر آن نتایج بزرگ هم باید وارد زندگی ات شود.
در نتیجه نمی‌توانی نتایج کوچک را ببینی و از وجودشان لذت ببری و به واسطه این لذت به مسیر رشد بیشتر هدایت شوی که با برداشتن اولین قدم ها ایجاد شده است. این موضوع خطرناک است و آدم را خیلی راحت از مسیر صحیح گمراه می‌کند.
همین حالا اگر نگاهی به زندگی ات بیندازی، قطعا آن نتایج کوچک را خواهی دید. اما از آنجا که نمی خواهی تکامل ات را طی کنی و فکر می‌کنی ذهنت محدود خیلی سریع تغییر می‌کند‌، انتظار داری خیلی سریع نتایج بزرگ برایت رخ دهد. در نتیجه وقتی آن نتایج کوچک را با آن خواسته های بزرگ مقایسه می کنی، نه تنها از ورود آنها به زندگی ات شاد نمی شوی، بلکه عصبانی هم می شوی.
در نتیجه به محض برداشتن اولین قدم و ندیدن آن نتیجه بزرگ، به جای آنکه آن نتایج کوچک را ببینی و تایید کنی و قدم بعدی را برداری، دوباره از این شاخه به آن شاخه می‌پری. مثل فردی که تبری به دست گرفته تا درختی کهنسال و قطور را قطع کند.
اما با تبر کوچکش هر بار به نقطه‌ی از درخت ضربه‌ای وارد می‌کند و قطعا نتیجه هم معلوم است.
این از این شاخه به آن شاخه پریدن‌ها که نتیجه عدم پذیرش اصل و اساس جهان است‌، یعنی همانکه قطعاً تمام اتفاقات زندگی‌ات نتیجه باورهایت است و لا غیر‌ و عدم درک این موضوع که‌، تغییر باورها تکامل می‌خواهد و نتایج و تغییر باورها به مرور همراه با هم رشد می‌کنند‌، موجب می‌شود مسیری را تا انتها طی ننمایی و نتیجه دلخواهت را نیز دریافت ننمایی. در نهایت هم به خودت می گویی:
قانون برای من جواب نداد.
من که باورها را ساختم. منکه به دنبال علاقه ام رفته‌ام. پس چرا اتفاقی رخ نداد؟
البته منظورم خرده گرفتن بر شما نیست. ذات انسان عجول است. این کار شیطان است که به محض اینکه با اندکی کار کردن روی ذهن‌مان، الهامی از خدا دریافت می کنیم، بخواهد با عجله هایش ما را گمراه کند تا آن الهام را جدی نگیریم یا نیمه کاره رهایش کنیم.
همانگونه که خداوند هم در قرآن می فرماید:
«نبوده به پیامبری وحی کنیم و شیطان کلام خودش را وارد کلام الله نکند. اما ما کلام خدا را بالا آورده و کلام شیطان را پایین می آوریم…»
اما تنها زمانی می‌توانی هدایت خداوند را در مسیر دریافت کنی، وقتی می توانی کلام خداوند را مرتبا بالا نگه داری که‌، با قوانینش هماهنگ شوی و نخواهی قوانین خداوند را دور بزنی.
هماهنگ شدن با قوانین یعنی درک همان اصلی که ابتدای کلامم اول به خودم و سپس به شما یادآور شدم. هماهنگ شدن با قوانین یعنی‌، بخواهی قدم به قدم و آرام به آرام تکامل ات را طی نمایی.
دوست عزیز، یادت باشد که فاصله میان تو و خواسته ات، با برداشتن یک قدم پر نمی شود. بلکه قدم هایی است که باید برداری و با برداشتن هر قدم، باورت بهتر، عزت نفس ات بیشتر و نتیجه ای به همان میزان بالاتر‌، رخ می دهد و سپس قدم بعدی به تناست باورهایی که ساخته می‌شود و ایمان‌، انگیزه و اشتیاقی که جهان از تو می‌بیند‌، به تو گفته می شود.
هرچه در این مسیر بیشتر پیش می روی، یعنی مرتبا نتایج هرچند کوچک را تایید و رابطه میان باورهای جدید و نتایج جدیدت را پیدا و قانون را تایید می کنی، باورهای قدرتمند کننده تری می سازی که موجب میشود نتایج ات بزرگتر شود. سپس آن نتایج دوباره اعتماد به نفس و ایمانت را برای برداشتن قدم بعدی، بیشتر می کند و این مسیر همچنان ادامه دارد.
تا جایی که مرتباً با اشتیاق در این مسیر حرکت می کنی و به خودت که می آیی‌، می بینی نه تنها با خواسته هایت زندگی می کنی، بلکه از تمام این مسیر نیز لذت برده ای. به این دلیل که نخواستی یک شبه اتفاقات رخ دهد‌، بلکه خواستی از مسیرت لذت ببری.
به این دلیل که با دیگران مسابقه نگذاشیتی و نمی خواستی خودت را به آنها ثابت کنی. بلکه فقط می خواستی در مسیر علائقت باشی و با تجربه آنها و اجرای ایده هایت، خودت را تجربه کنی و از مسیرت لذت ببری.
دلیل اینکه در دوره جهان بینی توحیدی، استاد عباس منش موضوعات مثل «قانون تکامل» و چگونگی برداشتن اولین قدم‌ها و سپس ادامه این مسیر را ساعت ها توضیح می دهد، این است که این موضوع مثل پی یک ساختمان است و سه جلسه اول دوره جهان بینی توحیدی، می‌تواند پی مستحکمی برای ساختمان زندگی شما بسازد که ساختمان تجربه زندگی شما را تا هر جا که بخواهی بالا ببرد و رشد دهد.
بنابراین هرچه این جلسات را جدی تر بگیری و بر اجرایشان متعهدتر باشی، این پی مستحکم تر می شود. این بنا آنقدر قوی می شود که هیچ زلزله ای نمی تواند ویرانش کند و در یک کلام موجب تثبیت نتایج تان می شود. زیرا موجب تثبیت باورهای تان می شود
و شما را وارد مسیر موفقیت پایدار می کند.
موفقتیت که یک شبه کسب نمی شود که یک شبه هم بخواهد از بین برود‌، بلکه قدم به قدم، باور به باور، ساخته می شود و مدار به مدار طی می شود و وقتی به این شکل پیش بروی و این بنا را اینقدر اصولی بسازی‌، محال است اوضاع هر روز بهتر نشود. محال است اوضاع به قبل برگردد و محال است به مدارهای پایین‌تر دسترسی داشته باشی.
قطعا پیشنهاد من به شما استفاده از دوره جهان بینی توحیدی را در کنار دوره روانشناسی ثروت۱ دارم. به عنوان فردی که تا کنون از همه دوره های استاد استفاده و به نتایج بی نظیری در زندگی ام رسیده ام، اما اعتراف می کنم که این ۳ جلسه از دوره جهان بینی توحیدی، انقلابی در من ایجاد کرد که تا کنون چنین حالی نداشته ام. تا کنون به چنین درکی از قوانین نرسیده ام. انگار که به تازگی این قوانین را شنیده باشم.
این سه جلسه واقعا مرا به معنای واقعی کلمه بیدار کرد. گویی قبلا خواب بوده باشم و مطمئنم که نتایجم هم به همان میزان، قطعا بیشتر خواهد شد. زیرا به اندازه ای که می توانم این قوانین را هر لحظه به خودم یادآور شوم و با این یادآوری، شیطان ذهنم را خاموش و قلبم را بیدار کنم، هدایت خداوند را دریافت و به همان اندازه برکت او را وارد زندگی ام می نمایم.
به نظرم همین ۳ جلسه، دستاویز محکمی است برای اینکه به آن تکیه کنم و با تکیه بر آن آگاهی، از لحظه لحظه مسیرم لذت ببرم.
به شما و هر فردی که می خواهد احساس کنترل اتفاقات زندگی اش را داشته باشد و می خواهد مسیر پیمودن خواسته هایش، مسیری همراه با آرامش و لذت باشد، مسیری که مرتباً هدایت خداوند را در آن احساس کند، پیشنهاد می‌کنم با این دوره همراه شود و خودش را بیش از این از نعمت‌ها و برکت‌هایی که برایش مسخر شده‌، بی‌بهره نکند.
وقتی این کار را انجام بدهی و این نگاه را شیوه زندگی‌ات نمایی‌، نتایجی دریافت می‌کنی که موجب می‌شود با من هم عقیده بشوی. به گونه‌ای که به خودت می‌گویی : من تا کنون اصلا قوانین را نمی دانسته‌ام.
این دوره واقعا یک مکمل عالی برای دوره روانشناسی ثروت۱ و هر دوره دیگری از استاد عباس منش است.
گروه تحقیقاتی عباس‌منش


5 سال پیش

سلام من امروز این مقاله رو خوندم چقدر عالی بود بی نظیر بود نمیدونم این مقالات را دقیقا چه مینویسه خود استاد یا گروهش. تا اسم ببرم و ازش تشکر کنم بهرحال از نویسنده واقعا ممنونم چقدر خوب این قوانین را درک کرده. خوش بحااش

نمایش:  به ترتیب تاریخ   |  به ترتیب امتیاز   
11

سلام بر اساتید فرکانس مثبت عباسمنشی

خیلی این گوش کردن و تکرار مهمه عزیزان طبق کتاب ذهن تا ماده
ساختار مغز اینجور هست که ب محض اینکه سیگنالی رو بهش وارد میکنیم حلقه عصبی مربوط ب اون سیگنال تشکیل میشه و اگر یکساعت این تکرار سیگنال ادامه پیدا کنه اون حلقه با سرعت دوبرابری رشد میکنه و کل مغز رو میگیره و اگر‌روزی یکساعت ب مدت ۲۱ روز تکرار بشه اون حلقه تثبیت میشه ،اگر این تکرار رو ۲۱ روز یعنی سه هفته انجام ندیم این حلقه مجددا از بین میره
علت اینکه تکرار رو میگن مدام انجام بدیم بخاطر این ساختار مغزه
تشکیل حلقه عصبی باعث ایجاد میدان الکترو معناطیسی میشه در اطراف اون سلولهای عصبی مربوط ب اون حلقه و حرکت نورون ها باعث بیان ژن میشه یعنی اون باور نوشته میشه روی ژن که حاصل این پروسه تشکیل ماده شیمیایی هست که بهش حس گفته میشه
اگر‌اون سیگنال سیگنال مثبت باشه نتیجتا حس مثبت خواهد بود که بهت شادی میده قدرت میده امید وانگیزه میده اگر اون سیگنال منفی باشه نهایتا حس ترس افسردگی و تاریکی در بر داره که نهایتا ذهنیت مارو تشکیل میده
دقیقا هر باوری که شما گوش میدین همون سیگنالی هست که ب معز میدین حلقه عصبی مربوط ب همون تشکیل میشه و ۲۱ روز بعد تثبیت میشه و و اگر هر هفته دو سه روز در هفته تکرار رو ادامه بدین تایکسال اون باور ماندگار میشه

این ساختار مغز هست چه ما بخواهیم و چه ما نخواهیم این ندلی ذهنیتمون رو میسازیم خیلی جای سپاسگذاری و شکر گذاری داره
و استفاده از ابزاری ب اسم گوش بسیار بسیار بسیار مهمه گوش عضویه که بعد از مرگ هم زندست و میشنوه ورودی که از گوش ب مغز ارسال میشه بسیار مهم هست از هر عضو دیگری
بعد از بیست یک روز دوباره با تکرار چند باره در طول هفته کمک
میکینیم ب ماندگاری اون باور من بعد از اینکه این کتاب رو خوندم متوجه شدم که چرا استاد اولا باورسازی قدرتمندانه رو شروع کرده دوما چرا شبانه روزی گوش میداده
این خیلی بهم انگیزه میده خیلی خیلی خیلی تکرار کنیم وگوش
کنیم گوش کردن مهمه باور درست هم جهت باخاسته درستکنیم شبانه روز گوش کنیم باورهاییکه اون ماده شیمیایی رو مثبت ترشح کنه درون ماست و وجود خارجی داره این حس ،فقط ی انرژی خالی نیست بلکه ماده هست که وزن داره موجودیت داره
اول همه ی باورها هم حتما اسم الله عزیزرو رو بیاریم که ذهن متوجه حمایت نیروی عظیم از باورهای ما بشه اینجوری خیلی خیلی پذیرشش،اسانتر میشه
دست الله مهربان همیشه محسوس باشه برای همگیمون



3

9 ماه پیش

سلام بر فخری عزیز

توضیحات شما درباره عملکرد مغز بسیار جامع و کامل بود. من همیشه می گفتم چرا استاد اصرار داره که فایلهت را زیاد گوش بدیم

تازه متوجه شدم که یک نکته علمی دارد و کاملا منطقی توضیحات شما به نظر می رشد . سپاسگزارم


8 ماه پیش

به نام خدا

سلام به شما دوست عزیز

ممنون از اطلاعات ارزشمندی که با ما به اشتراک گذاشتید و‌نحوه باور سازی رو خیلی خوب توضیح دادید

ازتون سپاسگزارم

در پناه خدا


8 ماه پیش

سلام بهشما دوست عزیزم

خوشحالم ک این آگاهی ب شما کمک کرد که با اعتماد عالبتر توی ابن مسیر صحیح حرکت کنید

10

سلام به خانم شایسته عزیز
این متنی هست که تا الان بارها وبارها خوندمش
هر دفعه هم متفاوت از دفعات قبل درکش کردم… کلا یکی از دلایلی که من در عقل کل فعالیت دارم تا الان، مقایسه خودم با ورژن خودم در روزها و ماه های قبل هست…. تکامل… واقعا یه موضوعی هست که صبر میطلبه و اگر افسار ذهن رو در دستان خودمون نگیریم، همون ماه های اول ، چه بسا هفته های اول، از این مسیر خارج میشیم.
فاصله زمانی بین تغییر فرکانسها با نتایج فرکانسهای جدید… این موضوع نیاز به درک عمیق و بالایی داره.
اصل قانون که میگه ما در هر لحظه زندگی خودمون رو داریم خلق میکنیم… دقیقا این موضوع در مورد همه ما صحت داره که اوایل این مباحث رو قشگ و جذاب میبینیم و در قالب یه سری جملات زیبا… اما به میزانی که با خودمون قانون رو مرور کنیم و دنبال شواهد و الگوهاش و نشونه هاش در زندگی خودمون و بقیه باشیم، قانون رو درک میکنیم .
وقتی درک کنیم میتونیم ازش استفاده کنیم.
وقتی « قانون» رو «درک» کنیم، «باور» داریم که برای زندگی نیاز به مدرک و اطلاعات نداریم… بلکه فقط و فقط نیاز به «باور ، ایمان و توکل» داریم.
با باور و ایمان و توکل می سازیم و اتفاق میفته چون قانون اینه که بسازی و رخ بده… اما همین ایما و توکل و باور هم تکاملی هست و به میزانی که تمرکز روش بذاریم و در موارد مختلف ازشون استفاده کنیم، بیشتر در ما تثبیت و باورپذیر و ریشه دار تر میشن.
تمام تمرکز رو باید گذاشت روی اصل قانون و قانون تکامل / باورهای توحیدی/ عزت نفس و احساس لیاقت


10

سلام بسیار کامل و زیبا من به اندازه تغییر باور هام نتایج رو تجربه میکنم و قانون تکامل و این که اگر نتایجی که میخام هنوز وارد زندگیم نشدن معینیش اینه من هنوز باور های قدرتمندی نساختم برای تجربه زیبایی های بیشتر باید باورهامو قدرتمندتر کنم درک و پذیرش قانون و اجرای اون و سیر تکامل باعث نتایج میشه اینکه من نامید نشم و باذره بین قوانین به نتایجم نگاه کنم جایی که الان هستم حاصل باور ها و فرکانس های قبیله و به اندازه ای که دارم باور های قدرتمند می‌سازم نتایج تجربه میکنم


10

سلام خدمت استادعزیزم رفیقِ من ،و خانواده عزیزم،
واقعااا بی نظیر بود این مطالب، من مدت عضویتم تو سایت زیاد نیست چون ثبت نام نکرده بودم ولی مدت ۲ سال شایدم بیشتر باگفته های استاد دارم زندگی میکنم، و اون نتایجی که میخواستم رو نگرفتم، نتیجه های کوچیکی بوده که من طبق قانون عمل نکردم و اون هارو تحسین نکردم ،وهمش میخواستم نتایج بزرگ رقم بزنم و این نتایجی که با کارکردن رو باورهام اتفاق افتاده رو سطحی میگرفتم، خیلی تو این مدت به درو دیوار خوردم، خیلی از مسیر دور شدم و دوباره برگشتم و دوباره تکرار و تکرار… امروز من درحال خواندن کتاب چگونه فکرخدارا بخوانیم بودم، که یهو به ذهنم اومد برم عقل کل رو بخونم خود استاد هم تو فایل هاش میگه اونجا مطالب بی نظیری داره و واقعا همین طوره… نگاهم به این متن افتاد که چرا بااینکه فایل های استاد رو گوش دادم و باورهام رو تغییر دادم هنوز نتیجه دلخواهم‌رو نگرفتم واااااااای وااااای این مطب بی نظیر بود و دقیقاً درست درست درست، باهرلحضه خوندش نمیدونی چقدر گفتم خدایاشکرت دقیقا همینه داره درست میگه پس ایراد من اینه و جواب معمای بزرگ ذهنم رو گرفتم که چرااا! خدا رو شکر میکنم که تواین مسیر درست قرار دارم، خداروشکر میکنم که خانواده ای مثل شماها دارم که باهم به سمت موفقیت تو همه جنبه ها درحال حرکت هستیم،
یه چیزی و هی به ذهنم میاد که بگم و نمیخوام مقاومت نشون بدم کاملا دلی و جدا از بحث مورد نظر نیست؛(من اوایل که تشنه تغیربودم و اصلا شرایط خوبی نداشتم به طور معجزه آسا بااستاد آشنا شدم،ولی بخاطر درک نداشتن قوانین جهان، فایل هارو از روش نادرست گوش دادم، هی جهان با چیزهای ساده بهم میگفت که این روش نادرست ها… با ذهن من مقاومت داشت انگار یه گونی سیمان ریختن تو مغزم که نمیتونه قشنگ این موضوع رو درک کنه، واقعا همن نتیجه ی خوبی نداشت، نتیجه ای ام گرفتم از فایل های رایگان بوده، یه روز دیگه به خودم اومدم گفتم من باید این دوره هارو پاااک کنم باید باید باید ، از فایل های رایگان شروع کنم قدم به قدم هدایت میشم دوره هارو میخرم… باورتون نمیشه، هدایت شدم کتاب چگونه فکر خدارا بخوانیم رو که توان خریدش رو داشتم خریدم و کتاب رویاهایی که رویا نیستند، وگوش دادن فایل های رایگان که خودش یه دوره س به نظرم قشنگ دسته بندی شده طبق موضوعات مختلف ممنونم ازت استادوخانم شایسته عزیز، از وقتی که دوباره شروع کردم به این شکل یادگیری و طی کردن تکاملم برای یادگیری، اصلا انگار من تواین مدت قبل هیچی نفهمیدم، کلا االان همه چیز رو بهتر درک میکنم، وانگار من کلا قبل این با استاد نبود گوش میدادم ولی نمیفهمیدم، چون روشم نادرست بود چون تو مدار نبودم، خیلی ام اوضاعم بد شد اوضاع مالیم بد شد، ولی دوباره شروع کردم از صفره صفر الان حالم به لطف خدا خیلی بهتره،خیلییی بهتر از هردوره ای توزندکیم، آرامش دارم، شغلی که مدت هاست دنبال پیدا کردنش بودم که بهش علاقه دارم رو بفهمم، فهمیدم چیه و دارم پلن میچینم واسه عملی کردنش و میدونم باید تکاملم رو طی کنم تا باز تو دیوار نخورم… دارم هروز بهتر شدنم رو میبینم وتحسینشون میکنم که قانون داره جواب میده، ❤❤❤❤❤❤❤❤❤


10

خیلی ممنون خانم شایسته خیلی خوب بود من هم خواستم چیزی بگم اینکه تا زمانی که به اندازه روشن کردن یک لامپ یا باز کردن یک شیر آب یا گرفتن یک شماره تلفن یا فرستادن یک پیام یا روشن کردن آتش یا باز کردن قفل صفحه کلید گوشی به قانونی که در قران گفته شده اطمینان نداشته باشیم نمیتونیم نتایج بزرگ دریافت کنیم مثلا من خودم وقتی میخوام یه لامپ رو روشن کنم میرم اراده میکنم و میزنم کلید رو و روشن میکنم دیگه به هیچ چیز دیگه ای فکر نمیکنم که مثلا الان چه طوری اینطوری شد ؟خیلی از ما ها اصلا نمیدونیم که کبد مون کلیه مون قلب مون ریه هامون چه طوری کار میکنند هر ثانیه میلیارد ها اتفاق میفته در بدنمون مگه ما اصلا چیزی میدونیم نه منظورم اینه که بالاترین نعمت این بدنه بی نهایت پیچیده اس اگه هر هدفی رو که من الان میخوان بهم بدن ولی به هم بگن فردا زنده نیستی خوب چه فایده ای داره خواستم اینو بگم ما این بدنو داریم وازش استفاده میکنیم و اصلا نمیدونیم چشمامون چه طوری کار میکنه ولی هر روز وقتی از خواب بلند میشیم به این فکر نمی کنیم که نبینیم مطمعنیم که میبینیم چون انقدر ازش استفاده کردیم که مطمعن شدیم حالا تو پیچیدگی این بدنو این ذهنو درک نکردی ولی ازش داری استفاده میکنی اکثر اوقات هیچ وقت دنبال این نگشتی که این غذای هم که من میخورم چی میشه چه واکنش های انجام میشه چه آنزیم های میاد و هضم میشه تو فقط داری غدا میخوری حالا چه طور میخوای از اول کار همه چی رو بدونی راجب قانون بعد اجراش کنی حالا من از بچگی یاد گرفتم که اینطوری غذا بخورم به هیچیم فکر نمیکنم حالا استاد میگه این قانونشه فرکانس هات خلق میکنه خوب فکر کن همون غذا خوردن همون کار کردن مداوم و پیچیده چشماته این که از اون پیچیده تر نیست جواب دادن قانون برای هر نتیجه ای یا چیزی که تومیخوایش حالا هرچی هست که از کارای پیچیده گلبول های سفید بدنت که بسیار پیچیده هستن پیچیده تر نیست اگه تو فقط استفاده کن ازش مثل چشات مثل پاهات یا هر عضو دیگه انجامش بده ونتیجه بگیر همین اون خدای که تو رو از یه اسپرم آورده و تو رو این ادمی کرده که الان هستی با این بدن پیچیده به نظرت نمیتونه تو رو هدایت کنه به ایچیزای که میخوای خدایش کدومش سخته ….


10

به نام خداوند مهربان

اول سپاسگزار یگانه خدای هدایتگرم هستم که منو لایق دونست تا در مسیر رشد و هداتش قرار بگیرم
تا به قوانین جهان، قدرتهای عظیم خدا و قدرتهای ذهنم پی ببرم.
دوم خدارو شکر میگم که منو با استاد و خانم شایسته عزیز آشنا کرد تا هرروزم رو زیباتر از روز قبل ببینم و قشنگتر خلق کنم.

توی این هفته این دفعه سوم هست که پاسخ خانم شایسته رو میخونم و سیر نمیشم
الان به اندازه ۴ صفحه از روش نوت برداشتم تا آویز گوشم بشه،
تا الان که اول مسیر هستم کم نیارم، تردید نکنم، عقب نکشم،
و با دیدن تضادها به خودم یادآوری کنم که این حتما همون اتفاقی است که میخواهد مسیر زندگی ام را بهتر کند و مطمئنا در خود خیر و برکتی به همراه دارد.

یک ماه پیش که شروع به گوش دادن به فایلهای سایت کردم اصلا و ابدا فکر نمیکردم که حالا حالاها جواب بگیرم،
اما شگفت انگیز بود که تقریبا بعد از ده روز خدا نشونه هارو سره راهم قرار داد،،،
البته که تضادها همچنان بودن و هستن، اما من اینبار توی ساختن خودم و زندگیم مصمم و متعهد هستم و ایمان دارم خدای مهربونم خودش راه رو بهم نشون میده و هموار میکنه.

بزرگترین تعهد من ساختن باورهای هماهنگ با خواسته هام هست، که با تمام وجود روش تمرکز کردم

سلامتی، شادی و ثروت فراوان از خداوند رحمن و رحیم برای تمام کسانی که در مدار هدایت و خوشبتی قرار دارن خواهانم


9

سلام
دوست عزیزم
اینکه زمان یادگیری ریاضی در کودکی از همان ابتدای شناخت اعداد از خودت توقع نداری آزمون ضرب و تقسیم رو عالی پاسخ بدی و باید پله به پله آموزش ببینی و تمرین کنی تا به مهارت و هدفت که یادگیری ضرب و تقسیم هست برسی
نباید توقع داشته باشی که در ابتدای راه یادگیری قوانینی که تا حدودی کنترلشان سخت هست به خاطر گذشته ای که باورهای مخالف قوانین در ذهنمان ریشه دار شده اند
باید بپذیری که یاد گیری قوانین نیز پس از تمرین و استمرار و یادداشت کردن شهود و هدایتها که باعث تقویت ایمانت میشود کم کم باورهای گذشته کمرنگ تر و ایمان به باورهای جدید قوی تر خواهند شد
با تمام آموزه های بنده از این سایت به این نتیجه رسیده ام که پس از نوشتن اهداف و خواسته ها آن ها را به خداوند بسپارم و در تمام لحظات فقط احساس خودم رو با توجه به خوبیهای اطرافم که کم نیستم خوب و عالی نگه دارم و خیلی به آینده چشم ندوزم و منتظر نتیجه ی خاص نمانم و فقط همان لحظه در بهترین احساس باشم …تا کم کم بهترین ها رو جلوی راه خودمون ببینیم
شاد باشید و احساستون عالی


9

گروه ِ تحقیقاتی ِ عباسمنش ِ عزیز
سلاااام ، بذارید اول از خدای هدایتگرم رب العالمین سپاسگزار باشم بعد از شما
سپاسگزاررررم
کلمه به کلمه متنی که نوشتید فوق العادس
من فکر میکنم وقتی هدایت بشی به این متن آگاهی و اگاهی و اگاهیست که رشد میکنه
از دیشب تا امروز چندمین باره که این صحفه رو میخونم و قطعا هر روز و هر شب میخوام بخونمش
فایل های استاد رو که گوش میدم برام تعهد، جهاد اکبر، ایمان راسخ، تسلیم بودن سوال بود که چطور ایجاد میشه
وقتی قرآن میخونم روی فرکانس ایمان، عمل صالح و تسلیم و … بیشتر می ایستم اصلا همینجا ها دوست دارم توقف کنم ، توقفی که به معنای ساکن و ثابت بودن است نه ، توقف به معنای رشد و پیشرفت در ارامش و لذت
درآغوش خدا حرکت کردن
شاید بشود کمی به حرکت در دریا مثال زد تفاوت برکشتی نشستن و یا با قایق پارو زدن
چقدر معنای تکامل برایم دل نشین است
آرام آرام حرکت کردن همانند جرعه جرعه نوشیدنِ آب خنک در آفتابی گرم بی هیچ نگرانی بی هیچ ترس و ناامیدی ، یعنی قدم اول را برداشتن در حالیکه در هر قدم ، مقصد و زیبایی هایش رخ نمایی میکنند یعنی ایمان به غیب و حرکت کردن
چه فرقی میکند آدم ها چه میگویند، رسانه چه چیزی را تیتر میکنند چه اتفاقاتی در حال افتادن است
مهم این است در این نقطه از جهان در وجود ِ تو آرامشی برقرار است از آن جنس حس هایی که میگوید ارزویی نیست همه چیز همینجاست کافیست تو بخواهی
اصلا برای پذیرش قانون باید فراتر نگاه کنی خودت را در خارج از تصویر زندگی روزمره ، خواسته ها و داشته ها ببینی فراتر از شهر و کشورها فراتر از کره زمین بروی
با درک زمینی نمیشود آن را درک کرد تنها میتوان شنید و شنید و ادعا کرد من هم چیزی به نام قانون میدانم
و تنها همین لحظه است که آدمی خودش را زنجیر میکند و محدود میشود کوچک میشود در حد اطلاع داشتن از قانون و باورها.
حقیقت امروز مینویسم نمیدانم اصلا نمیدانم تا امروز چه چیزهایی را نمیدانستم و انچه میدانم تنها این است که میخواهم جرعه جرعه قانون را همچون آب خنکی در گرمای آفتاب بنوشم دیگر در تپ و تاپ ِ یادگیری ِ کامل قانون نیستم چون نامحدود است و آنچه من امروز ادعای دانستن و باور ِ آن میکنم تکه ای بسیار کوچکی است که من از آن بی نهایت ِ جهان با توجه به باورها و دیدگاهم درک کرده ام .
به خودم میگویم به یاد بیار صبور تر شوی
به یاد بیار در لحظه لذت ببری زندگی کنی
همانند جوابی که استاد به دوستی که پرسیده بود اگر برگردید به جایی که اوایل بودید چه کاری انجام میدادی دادند
استاد گفتن لذت میبرم، هر چقدر اون موقع لذت می بردم بیشتر زندگی را لحظه را زندگی میکنم و چون مطمئنم که میرسم به جایی که الان هستم باز هم بیشتر لذت میبرم
به خودم میگم ببین جانم حتی لذت بردن از زندگی هم تکامل دارد در همین جایی که امروز هستم در همین شهر در همین مکان و شرایط، که روزی مثل امروز نبود و اما آرام آرام تکامل طی میشود و امروز بیشتر لذت میبرم و قطعا فردا و فردا ها بیشتر و بیشتر .
تکامل زیباست وقتی یادمیگیری قدم به قدم از تضاد ها هم لذت ببری
دیدگاهت نسبت به شرایط ادم ها ایده ها اتفاقات و …
همه چیز تکامل دارد .
نمیدانم باید باز هم دوباره متن بالا رو بخونم دوباره فایل های استاد رو گوش کنم دوباره شروع کنم امروز انگار چیزی تا بحال از فایل ها درک نکرده ام البته انقدر اتفاقات ِ زیبا و پر از عشق و احساس خوب در زندگی ام ایجاد شده انقدر تفاوت در من ایجاد شده که هر بار مرورشان میکنم سپاسگزارتر میشم و بزرگ ترین و بزرگ ترین و بزرگ ترین نتیجه ای که من گرفته ام و هیچگاه فکر نمیکنم از این نتیجه بزرگ تر هم باشد تفاوت ِ دیدگاه و نگاهم به خداوند است من عاشق خدایم شده ام ، من قرآن را با عشق با ماجراجویی با انگیزه شب و روز و هر زمان میخوانم نه از ان خواندن هایی که دنبال بهشت باشم نه از آن خواندن هایی که بخواهم از ان طریق به پول و ثروت و رابطه و سلامتی بهتر و بهتر برسم ، نه من قران میخوانم بدون چون و چرا بدون دلیل شاید بتوانم کمی از حسم را بنویسم من تا بحال به این فکر نکرده بودم که میتوانم برای خودم قرآن هدیه بخرم به هرچیزی فکر کرده بودم و خریده بودم جز این کتاب معجزه ، گذشته ها قران یک کتاب متبرک بود که به وقت سفر، و زمان های خاص به سراغش میرفتم و اما این روزها رفیق و یارم شده است
این روزها زیر ترجمه ایات خط میکشم ، در دفتر مینویسم برای خودم به آن ها فکر میکنم و …
قرانی که میخوانم هدیه روز جشن عبادت است وقتی به آن نگاه میکنم از خودم میپرسم جشن عبادت ِ ما تمام چشم و هم چشمی بچه ها بود عکس های اون زمان رو که نگاه میکنم تنها فکر میکنم از انکه همه دنبال این بودیم تاج گلمان و تاج ها و گل ِ چادر هایمان زیباتر باشد
امروز دلم میخواهد فریاد بزنم این جشن عبادت رسم زیباییست نه برای انکه بچه ها را با ترس جهنم و نخ مو و روش نماز و … آشنا کنیم برای انکه لذت ِ بندگی را جشن بگیریم بنده خدا بودن طعم و حس و مزه خوبی دارد
لمس ِ خود خوشبختیه



4

5 سال پیش

چقدر عالی وزیبا نوشتین ؛؛ عین مقاله های خانم شایسته باید هی برگردم دوباره بخونم تا درک کنم ؛؛ چه حس بندگی خوبییییییی😍😍😍سپاسگزارم از دیدگاه ارزشمندتون


5 سال پیش

سلام نیره جان ، من سپاسگزارم از شما و خیلی خوشحالم که امروز به واسطه دیدگاه شما از جانب خداوند ِ هدایتگرم هدایت شدم تا چند باره این صحفه رو بخونم 😍 حقیقت هر بار هدایت میشم به فرکانس های این صحفه وجودم غرق در شادی و هیجان میشه و دوست دارم دوباره دیدگاهی حاصل از برداشت های جدیدم در اینجا ثبت کنم .

سپاس از پاداش ِ خوبی که از جانب خداوند به دست و کلام ِ شما گرفتم ❤


5 سال پیش

چقدر معنی زیبایی از قران در ذهنم نقش بست.

ممنون که نوع رابطه ات رو با قران گفتی با اینکه میدونم این جرعه ای از جامی هست که نوشیدی.

نوش جانت


5 سال پیش

سلام دوست خوبم خیلی ازاین کامنت لذت بردم وحس حالم خوب شد بسیار سپاسگزارم باید همیشه درهرحال بایدروی باورها کارکرد سپاسگزارم درپناه رب

9

سلام
خانم شایسته کامنت شما جامع و کامل بود وچنان ذوق کردم و از خداوند سپاسگزارم و قدردان زحمات شما و خانواده عباسمنشی هستم واقعا چند مدتی است که هدایت شدم به سایت شما آرامشی سراسر نور خدا را احساسسسسسس میکنم.درحین خواندن کامنت یه سری سوالها ذهن مرا مشغول کرده و این مشکل تمام دوستان هست که از نتایج خیلی کوچک روزانه والهاماتی که از خداوند دریافت میکنند اول که مطلع نیستند ویا کم ارزش می دانند خودم بارها الهامات و دستاوردهای کمی هم برام ایجاد می شود و حالم خیللللللللللللیییییییی عالی میشه سپاسگزاری برمبنای اجابت درخواست را انجام میدهم(جادار سپاسگزار خداوند وقدردان جناب ژوبیک باشم که چهار مرحله سپاسگزاری را عنوان کردند)
سپاسگزاری چهار گونه است
اول ، سپاسگزاری بر مبنای ایمان فعال به خداوند
دوم ، سپاسگزاری بر مبنای اجابت درخواست
سوم ، سپاسگزاری بر مبنای رویت نشانه ها در طول روز
چهارم ، سپاسگزاری عملی
الهی شکررررررررررررر الهی شکررررررررررررر

خوب الان زمینه رشد خوبی برای خودم و دوستان هم فرکانسی و برای رسیدن به کمال شایسته که هدف از خلقت خداوند هست لازم ضروری است یه برنامه تمرینی و همان فانوس زندگی و سوالات قبل خواب و بعد از بیداری حتما مدنظر مان باشد.

راستی خانم شایسته درحین نوشتن کامنت یه سری سوالها پرسیدند ویرای من گنگ هست وسوالات خیلی جامع هست اگر دوستان تجربه ای دارن که چه باورهایی داشتن و تغییر کرده و مکتوب کرده اند لطفا سوالات را واضح تر عنوان کنند تا بقیه دوستان روند تکاملی را طی کنند.

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی وما بندگان شکرگزارررررررررررررررر


9

به نام خدا

سلام به خانوم شایسته عزیز که خداوند منو دوباره برای بار چهارم به مقالشون هدایت کرد.
خیلی از استاد شنیدیم که میگن خودشون هم فایل های خودشون رو گوش میدن و هر بار نکات و حرفهای جدیدی میشنون و تعجب میکنن که این حرف رو خودشون زدن.

خوندن امروز این مقاله توسط من برای بار چهارم من رو یاد این موضوع انداخت.

امروز انگار نوشته های مقاله کاملا عوض شده بود.انگار یکی هر بار که این مقاله رو میخونم برای بار بعدی بروزرسانیش میکنه.با هر بار خوندن این مقاله گره های ذهنی زیادی برام باز میشه.تقریبا دو ساعت طول کشید خوندن این مقاله و یه حسه عجیبی بهم داد.

با خوندن هر خط از این مقاله هی به خودم میگفتم:اووووه پس نکته اون حرف استاد تو فلان فایل این بود.

خدایا اگر من فقط و ففط و فقط به این ایه از قران ایمان و باور داشته باشم (خدایا تنها تو را میپرستیم و از تو یاری میجوییم)دیگه برام کفایت میکنه.

خیلی از دوستان اول کامنت هاشون کلی از خدا تعریف و تمجید میکنن که این کار اونها واقعا قابل ستایشه.اما باید این سوال رو از خودشون بپرسن که واقعا،واقعا به اون درک و ایمان رسیدن که تو کامنت هاشون نشون میدن((اصل اول)).

خدایا کمکم کن که تورا ابراهیم وار درک کنم

خدایا کمکم کن که تورا محمد وار درک کنم



1

4 سال پیش

با سلام و عرض ادب خدمت شما دوست عزیز

من هم مثل شما تازه فهمیدم که هیچی از قانون نمی دونم . میشه لطفاً پاسخ هایی که آقای محمدی در باره قدم صفر تو پروفایلت بهت داده رو برام بفرستی منم دنبال اون قدم صفرم

می خوام ریشه ای و اصولی قانون رو درک کنم . چون دیگه به پروفایل ها دسترسی نداریم گفتم از شما کمک بگیرم ممنون

9

سلام دوستان عزیز،یک احسنت و یه دنیا عشق برای گروه تحقیقاتی عباس منش عزیز
به نظرم به جای زمان گذاشتن برای انواع کتاب های موفقیت
و دوره های اساتید مختلف،از دل همین جواب های گروه تحقیقاتی استاد عباس منش عزیز میشه کتاب ها نوشت و موفقیت بسیار کسب کرد اگر چندین بار این مقاله وکامنت ها رو با دقت خوند و با تلاش و تکرار وتمرین به هر چی که بخواین می رسید به دلیل اینکه این آموزش ها وقوانین و گفته ها بر پایه قوانین و حقیقت جهان هستی میباشد،باشد که تامل وتفکر کنید
تشکر از گروه تحقیقاتی استاد عباس منش عزیز


9

سلام به همگی
چقد عالی نوشتین خانم شایسته….واقعا دمت گرم که اینقد مسلط و باسوادی…..سپاسگزارم
و من باز انگار هدایت شدم تا جوابمو بگیرم….چند روزه که دارم باورهای ثروت سازمو کار میکنم همش به این فکر میکردم من یه کارمندم و با حقوق ثابت….استاد عباسمنش میگن که با همون شغل قبل با همون زمانی که قبلا برای شغل تون میذاشتین…بدون کوچکترین کار فیزیکی اضافه نسبت به قبل درامدتون رو سه برابر کنید….من که حقوقم ثابته چطور این کارو بکنم؟برم بگم حقوق منو بیشتر کنید؟یا اضافه کار وایستم که باز نمیشه چون زمان بیشتری میزارم.و …….خلاصه که با دیدن سوالی که چند روزه تو سرم میچرخه بین نوشته های خانم شایسته عزیز چشمام چهارتا شد….تصمیم گرفتم این مقاله رو بارها بخونم تا جوابم رو پیدا کنم……
.خدایا شکرت برای همه مهربونیات….سپاسگزارم استاد و مریم عزیز…موفق باشیم



2

3 سال پیش

سلام دوست عزيز،من هم مثل شما اين سوال رو دارم،ميتونم ازتون بپرسم آيا به جواب رسيديد؟ و تغيير ايجاد شد؟ ميشه منم راهنمايى كنيد تا بتونم باورم رو قوى تر كنم با دليل هاى بيشتر؟ مننونم از شما


3 سال پیش

با سلام و وقت بخیر

میدونی چند هفته پیش صابخونه بهم گفت میخاد خونشو بفروشه و من باید تخلیه کنم

استرس گرفتم….قیمتها رو که میدیدم میگفتم آخه با اینهمه گرونی چیکار کنم؟

چند شب پیش یه اطمینانی قلبمو فراگرفت..با اطمینان به خودم گفتم خداییکه این خونه رو با یه صابخونه عالی برام جور کرد بازم میتونه

مطمینم که خیلی راحت یه جای بهتر برام جور میکنه با قیمت خیلی مناسب..

املاکی که بهش سپرده بودم دیروز زنگ زد و رفتم خونه رو دیدم

قیمتشم نسبت به جاهای دیگه خیلی مناسبه

اینو گفتم تا بگم با این اتفاق اخیر بیشتر باور کردم که ایراد از من

منم که باور درست ندارم..منم که اعتماد کافی به خدا ندارم…منم که باید دیدگاهمو عوض کنم تا نتایج تغییر کنه

همون قانونی که خانم بشارت در پاسخ به این سوال دربارش حرف زدن…

تصمیم دارم این قانون رو مثل وحی منزل باور کنم

برای همه بهترینها رو آرزو میکنم

9

دقیقا ب این متن نیاز داشتم…خیلی جالب بود ک دیشب بهش هدایت شدم و دوبار خوندمش تا الان ک هرجملش واسم ی اگاهی نابه.شاید این جملات رو زیاد شنیده باشیم ولی واقعا بقول استاد تو مداری ک باشی ب همون اندازه اگاهی رو درک میکنی شاید این جملرو من بازها شنیده بودم ولی الان واقعا دگرگون کرد منو

شما به اندازه باورهایی که می سازی، هدایت خداوند را به شکل ایده، نعمت، فرصت و برکت وارد ندگی‌ات می کنی.



1

سلام ساجده خانم قطعا همینطوره و سایت استاد بر اساس قوانینی طراحی شده که بر اساس رشدمون ما را بارها و بارها به نقاط مختلف هز این سایت و آگاهی ها هدایت میکنه

در واقع نه تنها استاد بلکه تمام انسانهای موفق و کمپانی های برتر به قانون اصلی کائنات اشراف دارند و از آنها برای برنامه ریزی و ساخت اتوماسیون شرکتشون بهره برده اند و شدیدا تاکید می کنم که الگوی خودمون قرار بدهیم

8

خدایا شکرت هزاران مرتبه شکرت… از اینکه امروز مدام سردرگم بودم و از تو خواستم کمکم کنی.. و بهم الهام کردی تا بیام تو عقل کل و بازم هدایتم کردی و خودت این صفحه رو برام آوردی.. و دقیقا جواب سوال من بود.. دقیقا مشکل اساسی من در این ۹ ماه که عضو سایت شدم ،همین بود .

اینکه تا یه مقدار نتایج بدست میاوردم، کار رو باورهامو رها میکردم و نتایج کوچولو سریع ،افت میکرد و صفر میشد..یا اینکه تا رو باورهای کار میکردم ، و ایده ایی که بهم الهام شد
رو شروع میکردم ولی باورهای قبلی که نمیشه و جواب نمیده.. از ادامه دادن منصرفم میکرد و رهاش میکردم و به شرایط قبل برمی گشتم… از دیروز تا حالام دوباره این نجواها داشت گمراهم میکرد.
که خداوند هدایتم کرد به عقل کل و این آگاهی های که از زبان خانم شایسته جاری شده و فوق‌العاده کامل و عالیه.
خوب که فکر میکنم این روند از ۲ سال پیش که وارد مسیر رشد و موفقیت شده بودم تا حالا منو اسیر کرده بود و اصلا ازش آگاه نبودم برای همین هیچ نتیجه ی پایدار بزرگی تو زندگیم بدست نیاوردم. خدایا می‌دونم همینطور که بعد اینکه وقت الآن هدایتم کردی و این آگاهی عمیق رو به وجودم و گوش جانم رسوندی کمکم میکنید تا از این چرخه کامل بیرون بیام و زندگیم به ۲ قسمت قبل این آگاهی و بعد تیم آگاهی تقسیم میشه. سپاسگزارم. سپاسگزارم بابت خانم شایسته و استاد عباسمنش و هم مدار شدنم با این دستان فوق‌العاده خداوند و این آگاهی.


8

باسلام
واقعا عالی توضیح دادید و به شخصه نه اینکه کسی شک داشته باشه به این گفته ها اما به عنوان فردی که هدایت شد در کنار استفاده از دوره روانشناسی ثروت یک جهانبینی توحیدی رو هم کار کنه باتمام وجودم درک کردم که چقدر دریچه های خاصی رو توی ذهنم باز کرد وچقدر بمن کمک کرد استفاده این دو دوره در کنار هم.اگر بهتون بگم که استفاده از جهانلینی توحیدی برای من هر بار چه معجزاتی رو در پی داره اون هم بواسطه ارامش خاطر وایمانی که در من ایجاد میکنه نه تنها مبالغه نکردم حتی میخوام بگم یک صدم اونچه رو که باید بگم هم نمیتونم بیان کنم حتی به خدا وندی خدا فکر کردن به دوره جهانبینی توحیدی واگاهی هاش چنان منو سرشار از ارامش و عشق میکنه که حد تصوری براش نیست.وهمه اینها مطمئنا و یقینا بخاطر الهامی که بمن شد برای تهیه این دوره هست که کارگردان بی همتای این جهان بهتر از هر کسی میدونه چه کسی به چه هدایتی نیاز داره واونو سوق میده بسمتش حالا فقط این میمونه که افراد چقدر به این هدایت گوش میدند وعمل میکنند و قبولش دارند.خداروشکر که اونروز صبح به ندای قلبم گوش کردم واین دوره رو خریدم.خداروصدهزار مرتبه شکر.دوره جهانبینی چنان کویر تشنه ذهنم رو سیراب میکنه که اصلا نمیتونید تصورش رو هم بکنید و هربار بیشتروبیشتروبیشتر.


8

سلام به همه دوستان
ممنونم خیلی عالی و واضح بود نوشته هاتون
بنظر من ما نباید دنبال نتیجه باشیم باید باورهایمون رو بسازیم تمرین کنیم بدون اینکه دنبال نتیجه باشیم، وقتی دنبال نتیجه باشیم تمام ذهن و تمرکزمون میره برای نتیجه کار ولی وقتی به نتیجه فکر نکنیم و آموزه ها رو درک کنیم و یاد بگیرم نتیجه خودش با پاهای خودش میاد نیاز نیس ما بدنبالش بریم
از سمت دیگر وقتی به دنبال تغییر باورهایمون باشیم و آموزه هایمون رو درک کنیم دیگه به هیچ چیز فکر نمیکنیم بجز وسعت دادن به فرکانس ها و باورهایمون.
من خودم شخصا بدنبال نتیجه کار دیگه نیستم.

شاد و پیروز باشید


8

با سلام ووقت به خیر خدمت همه دوستان خوبم:
ممنونم از توضیحات عالی که در جواب ،سوال داده شده است و واقعا باید بارها و بارها بخونیم تا یاداوری بشه برامون.
حقیقت هم همینه که مثلا من به نوبه خودم،قبول کردم که باورهای من تمام زندگی مو میسازه،اما اگر میخوام ببینم چقدر در زندگیم به این باور رسیدم ،موقع برخورد با تضاد ،خودش رو در قالب برآشفتگی یا آرامش ،متوکل بودن یا مقصر دانستن دیگران نشان میدهد.
فقط دانستن بهم کمکی نمیکنه،اگرباور جدید، اونقدر در من نهادینه شده باشع ،اونوقت در قالب رفتار جدید خودشو نشون میده.
البته طبیعی هس که در شروع کار بارها به رفتار قبلیمون برگردیم اما مهم این هست که با یاداوری قانون هر چه سریعتر حال خودمون رو خوب کنیم و گرفتارتله شیطون نشویم.
یعنی من قبلا وقتی از مسیر خارج میشدم و تحت عصبانیت ،وارد غیبت میشدم میگفتم دیگه آب از سرم گذشت و بزار امروز رو با این فرمون برم .
یعنی قشنگ روز بعدش من دچار عذاب وجدان میشدم و دچار بیماری میشدم که خودم رو تنبیه کرده باشم.
میخوام بگم حالا خیلی زودتر مچ ذهنم رو میگیرم و نمیزارم زیاد منو تو ناخواسته ام جلو ببره.
البته هیچ وقت نمیتونیم ۱۰۰ درصدحریف نجواهای ذهنمون بشیم ولی به اندازه تلاشمون جواب میگیریم.
اصل بعدی تکامل هست،یعنی چون ما ذاتمون عجول هس ،عجله داریم.ولی هیچ وقت یه شبه به جایی نمیرسیم.
من که خودم نمونه خوبی بودم،یعنی بسته های آموزش زبان رو به سرعت تمام کردم،چون به صورت خوداموز بودنن،وواقعا هیچی از مباحث مطرح شده در دو بسته آخری متوجه نشدم و اگر بسته های اولی رو یادگرفته بودم به خاطر این بود که اون مباحث از دوران راهنمایی تا دانشگاه برام تکراری بودن و من به راحتی فقط مرورشون کردم ولی دو دو بسته آخر،مطالب کاملا جدید بود و منم به سرعت نورخوندم وواقعا اصلا یادم نمیاد که اینها را کی خوندم؟


8

سلام به استاد بزرگوارم و دوستان عزیزم
من خدا رو خیلی شکر میکنم به خاطر حضورم تو این خانواده گرم و صمیمی و به خاطر این سوال خیلی خوب که مطرح شده که سوال من و خیلی های دیگه هست من هم واقعا چون با تمام وجود روی تغییر باور ها کار نمی کردم به قول استاد چند روزی اوضاع خوب میشد و دوباره همه چیز به حالت اول برمی گشت در اصل منتظر بودم یه اتفاق خاصی بیفته ولی به لطف خدا وقتی قانون تغییر باور هارو درک کردم و متعهد شدم تازه زندگیم خدا میدونه که چقدر قشنگتر شد و من به معنای واقعی زندگی میکردم و از تمام لحظه های زندگیم لذت میبردم اینو فهمیدم که باید از همینی که هست لذت ببرم منتظر معجزه نیستم چون فهمیدم تمام زندگی یعنی معجزه یعنی عشق یعنی خوشبختی و همین طور اتفاقات خوب وعالی برام میفته واقعا خوشحالم و خدا رو شکر میکنم خدایا عاشقتم خدایا شکرت به خاطر همه چیز تمام دنیا مال منه چون خدا رو دارم


8

به نام الله یکتا

چقدر لذت بردم از این آگاهی ها از این پاسخ منحصر به فرد واقعا ارزش چندین بار خواندن رو داره که به خورد ذهنمون بره
و اشک از چشمام جاری شد چون یادم به خودم افتاد
واقعا قابل تحسین هست که اینقدر زمان و انرژی می‌گذارید که پاسخ به سوالات بدهید
درمورد اصل اول من هم اون اوایل واقعا درک نکرده بودم و پیش خودم فکر میکردم که من که باور کردم من که قوانین رو پذیرفتم و دیگه تموم شد روی باورهام هم کار کردم !
فکر میکردم که تنها این راه درسته
ولی می‌دیدم نتایج در زندگیم نیست نتایج خوب حتی کوچک
ولی وقتی که واقعا باور کردم و واقعا پذیرفتم قوانین رو و ورودی هام رو کنترل کردم خیلی دقیق شدم و همت کردم و گفتم اینجوری نمیشه من زندگی بهتر می‌خوام واقعا همه چیز تغییر کرد و نتایج کوچک به قول استاد نشانه ها اومد و وقتی نشانه ها میاد یعنی تو مسیر درست قرار دارم پس همینو ادامه میدم و نتایج اومد من هرچقدر بیشتر کار میکردم روی خودم نتیجه ها بیشتر و خیلی بهتر میشد
اما تا اینکه من قانون تکامل رو هنوز درک نکرده بودم و فکر میکردم که باید زودتر از اینا به اون خواسته و ها آرزوهام برسم من واقعا یه آدمی بسیااار عجول بودم خیلی زیاد میخواستم یک شبه به همه چیز برسم
ولی خب برای درک یه قانون اگر فهمیدی و درک که هیچی ادامه میدی ولی اگر درکش نکردی جهان بهت میفهمونه تاا بفهمیش مشت و لگد رو میخوری تا بگیری قضیه چیه
منم جهان گوشمو پیچوند یادم دادم خیللللی قشنگ قانون تکامل رو فهمیدم خیلی قشنگ یادم داد
الان میفهمم که چه زجری می‌کشیدم وقتی هنوز این قانون به شدت مهم و تأثیرگذار رو نفهمیده بودم
اما خب همین درک قانون تکامل هم تکامل میخواد !!
یعنی من کم کم فهمیدمش یه شبه این اتفاق نیوفتاد و من درکش نکردم
و خیلی یا ذهنم درگیر بودم و هرچی منطق براش میوردم هیچ اثری نداشت واقعا کلافه ام کرده بود اون نجواها خب فکر میکردم دیره من اگر الان نرسم به خواسته هام بعد دیگه نمیتونم و یجورایی خودمو مقایسه میکردم با بقیه
یه روز به خودم گفتم ،خیلی جدی تو آینه وایسادم به خودم گفتم خب این‌همه عجله می‌کنی و نمیذاری تکاملمون رو طی کنیم نمیذاری که باورهای درست رو جایگزین این ترمز ها کنیم که چییی؟! خب اوکی رسیدیم به این خواسته ها که میخواستیم
واقعا هیچ لذتی نداره اینجوری به خواسته هام برسم که بعدش بگم همیییین ؟؟!؟ این بود اون خواسته ها میخواستمممم؟!
من نمی‌خوام اصلا اینجوری به هدفام برسم میخوااام تو مسییر رسیدن بهشون لذذذذذت ببرم لذت ببرم میفهمی ؟
که اگر حتی نرسیدم بهشون و مرگم فرا رسید بگم من همش لذت بردم و راحت برم
و باورتون نمیشه ذهنم ساکت شد
و من تا الان میشه گفت قانون تکامل رو خوب یاد گرفتم نه اینکه کاملا ها نه ولی هنوز حواسم هست یعنی حواسم هست که تکاملم رو باید طی کنم تا ذهنم میخواد عجله کنه تا نجواها میان سریع مچشونو میگیرم میگم نه نه تکامممل ، تکاملمون رو طی کنیم می‌دونم میرسیم
و نمیدونید چقدر لذت میبرم و‌ دارم میبرم چقدر خیالم راحته چقدر آسوده ام
چون :
توکل دارم و میکنم به ربم که منو به خواسته هام می‌رسونه ( همین توحید رو هم برای درکش تکاملمو طی کردم و دارم میکنم)
و از همه مهم تر می‌دونم تا وقتی قانون تکامل هست جایی برای عجله داشتن و نگران شدن نیست و آسوده از مسیر لذت میبرم و بیشتر خدا رو میفهمم و درک میکنم
( البته برای درک بهتر قانون تکامل ترمزهام رو شناسایی کردم و منطق و الگو آوردم همچنان هم دارم کار میکنم )


8

به نام خدای مهربانم…
سپاس از شما مریم عزیز که انقدر جواب کامل و آگاهی دهنده ای دادید،،،
باید چندین بار بخونم که بتونم کامل درک کنم، چون هرچی درک بیشتر بشه، لاجرم به عمل کردن ختم میشه، عملی از روی احساس خوب در هر لحظه،،،
باید یاد گرفت هر روز و هر لحظه، احساساتمون رو چک کنیم که در مسیر خواسته هامون هستیم یا در خلاف جهت خواسته ها…
و این باور رو که «هر اتفاقی می افته، هر شرایطی که توش هستیم، فقط و فقط نتیجه ی فرکانس ها و باورهای خودمون هست»
چجوری میشه باورها رو به سمت مثبت تغییر داد با تکرار، مثلا تو ثروت، این باور که «پول دراوردن راحتترین کار دنیاست»
اگه مرتبا تکرار کنم گوش کنم و این جمله رو جوری بگم که احساساتم رو درگیر کنه و لذت ببرم و حسمو خوب کنه…
اون وقت که کم کم قدم به قدم این باور نهادینه میشه…
و وقتی این باور در ذهن نیمه هوشیار نشست، اونوقته که ایده ها و شرایطی پیش میاد که پول رو راحت به دست میارم، راحت خلقش میکنم…
خلاصه با تکرار مداوم همراه با لذت میشود راحت به خواسته ها رسید و توش موند…
ممنون از پاسخ قشنگتون ♥


رفتن به بالا