شکارچی نکات مثبت باشیم - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/05/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-05-23 06:38:052023-05-25 12:32:18شکارچی نکات مثبت باشیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم،دیدن فایل های شما گوش دادن به حرف های شما روزِ منو صبحِ منو زندگی منو روغن کاری میکنه،خدارو روزی چندین مرتبه شکر میکنم که به سمت شما و سایتتون هدایت شدم.
استاد جان برای من هم تکراری نمیشه،تو این دو سه سالی که شما تقریبا دائم تو پردایس زندگی میکنید هربار من محو اون رفلکس درخت ها تو دریاچه میشم استپ میکنم فکر میکنم تا باورم شه واقعیه میتونه باشه.
چه تمرین خوبی درست کرده بودن عارفهی عزیز،
اینکه مستمر انجام میدن و آگاهانه خیلی کیفیتش رو بالاتر میبره قطعا،من اینکارو میکنم تا یادم باشه اما خب شاید چندروز درمیون به نوشتن برسونمش.
پس حتما از امروز شروعش میکنم و امیدوارم مستمر و متعهدانه انجامش بدم.
چون به تاثیرش ایمان دارم واقا.
استاد عزیزم من یه باگِ عجیب تو خودم پیدا کردم با کمکِ یکی از فایل های دانلودیِ قبلیتون،
تو یکی از فایل میگفتین اگه تصمیم میگیرید دیگه به اون شیوه یا به اون سبک زندگی کنید،حتی یکبار هم دیگه شیوهی قبلی رو انجام نمیدید اصولا،راجع به دوره قانون سلامتی میگفتید،گفتید من از روزی که این سبک زندگی رو شروع کردم دیگه غذای خارج از این سبک نخوردم حتی یکبار.
من اینجا یه ترمز خیلی مهم رو میدا کردم تو خودم.
اول اینکه دقیقا من نمیدونستم وقتی یه مسیری رو پیش میگیریم اوکیه که گاهی برا جایزه مثلا یه حرکتی از مسیر یا سبک قبلی زندگی یا توجهمون رو انجام بدیم یا نه،
که خب اینجا فهمیدم که اصلا نباید اینکارو کرد مثنکه.
دوم اینکه من اصلا متوجه شدم وقتی مثلا چندروز بکوب و آگاهانه دارم مفید و در مسیری که میخوام حرکت میکنم،یهو یچیزی بهم میگه اوکی بسه استراحت کن،اونوقت استراحتم میشه روزمرگی قبلی،حالا مثلا برای یکی دوروز!
بعد این طبیعتا وقتی دوباره بخوام شروع کنم هربار خیلی انرژی میگیره!
مثلا شنبه تا 4 شنبه خیلی مفید میرم جلو،دوروز آخر هفته رو کلا ول میکنم.
انگار سطلم کوچیکه انگار ذهنم میگه بسه همینقدر پیشرفت تو این هفته،یا انقد پولی که دراوردی یا انقد چیزِ جدیدی که یاد گرفتی.
انگار از پیشرفت از یه حدی بیشتر میترسم،شاید فک میکنم نمیتونم ،یا چون تو اون فضا نبودم از پسش بر نیام،
یه همچین حسی دارم انگار!
شایدم اینو قبلا هم میدونستم ولی بالاخره اعترافش کردم،و اتفاقا اینجا دارم مینویسمش
که دیگه نکنم اینکارو
خلاصه خواستم بگم این خیلی خوب شد که فهمیدم اگه تو یه مسیری هستم،باید ادامش بدم باید اونو زندگی کنم،با لذت.
خداروشکر بهرحال.
نکتهی دیگه اینکه امروز که این فایل رو میدیدم وقتی شما از شرایط قبلتون میگفتید که تو چجور خونهای زندگی میکردید و الان میدیدم که کجا هستید و تو چجور خونه ای،وقتی میگفتید منم از همونجا شروع کردم از تو همون شرایط.
من یهو بخودم اومدم دیدم انقد مطمئنم و باور دارم این حرفاتونو،هی داشتم بخودم میگفتم بخدااااا آره درسته؛بخدا میشه شده دیدم تو زندگی خودم دیدم.
من مطمئنم بهتر ازینم میشه چون واسه استاد شده.
خیلی خوشم اومد و خوشحال شدم که انقد باورم قوی تر شده،انقد راحت تر دارم اینو ثبول میکنم که میشه،اگه مستمر انجامش بدم میشه.
همین توجه به نکات مثبت رو،همین شکر گزاری رو،همین لذت بردن در لحظه از هر کاری که دارم میکنم رو.همین جوری رفتار و زندگی کردن تو شرایطی که میخوام باشم و داشته باشم رو.
خیلیاش برا خودم شده با همین کارا،پس بازم میشه بهتر و بیشتر میشه.
امروز با همکارم بحثِ خواب دیدنامون شد،از حرفامون فهمیدم من تا همین سه چهارسال پیش 90 درصد کابوس میدیدم کابوس های واقا وحشتناک که هنوزم یادمه خیلی هاشونو!
ولی دیدم الان اولا اصا یادم نیست آخرین بار کی خوابِ بد دیدم،بعدشم هرچی دیدم و یادمه همش لذت و مهمونی بوده!خواب هام خوشی بوده.
همین چقد تاثیر گذاشته تو اینکه صبح با حالِ خوب از خواب بیدار شم نه با لرزش دستام از خوابی که دیدم!
خدایا شکرت.
نکتهی دیگه اینکه من با اینکه بدن کاملا سالمی دارم خداروشکر،ولی خیلی دلم میخواد دوره قانون سلامتی رو داشته باشم و اجرا کنم،
ولی از بس آدم شکمویی هستم مطمئنم همینم ترمزِ منه که تاحالا نشده بگیرم این دوره رو.
چون میگم اونوقت اون غذاهای چرب و چیلیِ رستورانا چی میشه پس،نه پس نمیگیرم الان فعلا میخوام لذت ببرم.
میدونستم اگه اون دوره رو بخوام منی که خییییلی دارم بد و مضر الان تغذیه میخورم و زیاد از حد شده حجم غذاییم و فرم بدنم بهم ریخته با اینکه بیشترِ عمرم رو من با ورزش و یه بدنِ ورزیده گذروندم،
باید تکاملمو طی کنم باید لیاقتِ داشتم این نوع سبک زندگی رو داشته باشم تا بتونم بهش برسم.
خلاصه انقد این بد خوری و شکمِ الکی اضافه شدهی من داشت ذهنمو مشغول میکرد که
از چندروز پیش که تولدم بود،تصمیم گرفتم اون کیک تولدم آخرین شیرینی ای باشه که میخورم و لیاقتم رو به خودم و خدا نشون بدم،ببینم اصا میتونم از اونهمه تنقلاتِ الکی بگذرم از فست فود بگذرم یا نه.
خیلی عجیبه ولی خیلی راحت اینکارو کردم!اصلا هم رژیم سختی نگرفتم فقط شیرینی رو قطع کردم،اندازهی غذامو منطقی تر کردم؛و شامِ سبُک میخورم .
تنقلاتِ بین غذا رو هم که چیپس و اینجور چیزا بود رو قطع کردم کامل.
الان تو این یکی دوهفته کیفیت خوابم 10 برابر بهتر شده،بدنم سبک شده جمع و جور شده،
و از همه مهم تر دیدم که من اگه بخوام هیچیزی که نباید نمیتونه دیگه وسوسهام کنه.
و اصلا قشنگ ینی از من حرکت از خدا برکت شده،
کسی غذا اگه برام میفرسته غذای سبک و سالمه،
سرکارمِ وقتی هی نمیرم مثلا بستنی بگیرم،یهو یه غریبه میاد یه سطل شاه توت میاره برام.یکی از دوستام که همیشه میومد بهم سر بزنه با یه غذای چرب میومد پیشم،ایندفعه اومده بود برام کشک آورده بوداصا نمیدونست هم که تو چنین تصمیمی ام من.
اینا اتفاق ها و چیزای خوبی بود که من این چندوقت تجربه کردم،
گفتم رد پایی گذاشته باشم شاید برای دوستان هم مفید باشه.
باز هم ازتون ممنونم بابت ایجاد چنین فضای 100 درصد مثبت و مفیدی.خداروشکر
یه نام ربّ هدایت کننده ام
سلام استاد عزیزم،سلام مریم جان، سلام دوستان هم فرنکانسی ام
خیلی جالبه
من همین صبح ک بیدار شدم و میخواستم یکم تصویر سازی کنم تو ذهنم، هدایت شدم به سایت و کامنت های این فایل و شروع کردم به خوندن. و خیلی جالبه ک از همین اول تونستم مقاومت ذهنم رو متوجه بشم! به طرز خنده داری مقاومت میکنه ک چطور؟ مگه میشه فقط به اتفاقات خوب گذشته توجه کرد؟! اتفاقای بدم یادت میانا! و همون لحظه اتفاقاتی ک از نظر ذهنم مناسب نبودن رو میخواست بیاره جلوی چشمم! و در من سپاسگزارم ک فهمیدم این مقاومت ذهن منه!سپاسگزار اینم ک آگاهم ک این “مقاومت” ذهن من هست و سپاسگزارم ک پروردگارم پاسخم رو درجا داد:« اگر درگذشته چیزی از نظر من نامناسب بوده به این خاطره ک من نتونستم از زاویه ای بهش نگاه کنم ک بهم احساس خوبی بده. و به قول استاد در اون فایل فوووووق بی نظیرشون ک درباره تسلا توضیح دادن، اتفاقات به خودی خود اصلا تعریفی ندارن! اثری ندارن! این ما هستیم که برداشت هامون رو میسازیم، این ما هستیم ک برچسب خوب یا بد به جیزی میزنیم و اکثر برداشت های ما، اکثر برچسب های ما به طور پیش فرض مناسب نیستند، چون برداشت های ما حاصل باورهای ما هستن و این باورها هم باورهای اشتباهی هستن، صرفا چون یه عده باورش کردن ما هم باورش کردیم!، پس الان ما داریم یک پیش فرض زیبا می سازیم، یک پیش فرض صحیح،اصلا بهتره نگیم میسازیم، ما داریم خودمون رو به تنظیمات کارخانه خودمون برمیگردیم، همون نگاهی ک باید باشه»
و تو این فایل های اخیر،استاد داره سادددده ترین راهش رو میگه.همین یه کار رو بکنیم برگ برنده دست ماست.
سپاسگزار ربّ هدایتگر خودمم
سلام به شما فاطمه خانم عزیز، امیدوارم حالتون عالی باشه.
چه مثال زیبایی زدید: “برگشتن به تنظیمات کارخونه”، تحسینتون میکنم که با مثال های شما این مطلب بهتر توی ذهنم نشست. به یاد این موضوع افتادم که ما وقتی به دنیا آمدیم مغزی نداشتیم، فقط یه قلب بودیم، در آرامش کامل. یه نوزاد رو وقتی میبینی، میبینی چقدر آرومه، به قول یه دوستی از پیش خدا آمده، بوی خدا رو میده، بازگشت به تنظیمات کارخونه یعنی اینکه ببین از روز اول چقدر عالی زندگی میکردی، ببین وقتی بچه بودی با خودت حرف میزدی، ببین اطمینان داشتی چه نیازهات برآورده میشن. الان هم باید روی این ذهن منطقی کار کنی.
از یه دوستی شنیدم که میگفت یه دستگاهی هست که میتونه نیازهای یه نوزاد وقتی در رحم مادرش هست تشخیص بده و میگفت جالبه این دستگاه هنوز نوزادی رو تشخیص نداده که نیازهاش برآورده نشده باشه، چرا؟ چون آرومه، چون اطمینان داره که این هم درست میشه و بقولی اصلا نگران نیست.
ممنونم از شما دوست عزیزم بابت مثالی که زدید، واقعا مثال زیبایی بود.
امیدوارم در پناه خدا همیشه شاد و سلامت باشید.
به نام خدای فراوانی ها که هر لحظه منو خیلی آسون و راحت و طبیعی هدایت میکنه ، به شادی و آرامش بیشتر ، فراوانی نعمت و ثروت بیشتر ، چرا که من آگاهانه میخوام اینا رو در زندگی ام تجربه کنم.
سلام به استاد عزییییییییزم و مریم بانوی نازین ( به همراه ی عالمه قلب و استیکر خوشحالی)
سلام به دوستان هم فرکانسی خوبم
خدای من این فایل یک شاهکار بود ، شکارچی نکات مثبت باشیم مگه داریم ، مگه میشه ، بله بله داریم در این سایت توحیدیِ الهی همه چیز امکان پذیر هست و میشود.
این سایت منطق خوبی است نه تنها برای کنترل و جهت دهی افکار مون روی زیبایی ها و فراوانی نعمت ها و ثروت ها ، بلکه یک منطق بسیار بسیار قوی هست برای باور این موضوع که میشود.
منطق محکم در همه ابعاد زندگی ، بله همه ابعاد زندگی
وای خدای من هر زمان که آگاهانه ورودی خوب دادم درهایی از ثروت و نعمت به رویم باز شده…
این خودِ خودِ خوشبختی نیست ؟؟
آیا این طعم چشیدن بهشت زیبای خداوند در این دنیا نیست؟؟
این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت
هر کجا وقت خوش اُفتاد ، همان جاست بهشت
دوزخ از تیرگی بخت ، درون تو بُوَد
گَر درون تیره نباشد ، همه دنیاست بهشت
خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت
خدایا هزاران هزاران بار شکرت برای بودن در این مسیر توحیدی
خدایا شکرت شکرت شکرت برای همه هدایت های الهی ت
خدایا من به هر خیری از جانب تو فقیرِ فقیرم
خدایا منو به حال خودم وامگذار
خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت
در ابتدا تحسین میکنم عارفه ی زیبای دوست داشتنی توحیدی رو
چقدر زیبا نوشتی دوست خوبم
چقدر دقیق و کاربردی برایمان بازگو کردی
چقدر خلاقانه طراحی کردی
چقدر چقدر چقدر زیبا توانستی افراد رو در کنار هم قرار بدی تا گفتگوی سالمی داشته باشند ، چیزی که من همیشه و همیشه دوست داشتم در دورهمی های خانوادگی و دوستانه این اتفاق بیوفتد.
به اندازه ی خودم تلاش کردم و نتیجه کوچیکه و بزرگی کسب کردم و اتفاق جالب آن بود که اگر اطرافیان همراه نبودن ، جهان خیلی ساده و طبیعی منو به جمع هایی ازین جنس هدایت کرده و هدایت میکند…
استاد جانم تاثیرات این فایل خیلی خیلی خیلی زیاده ، جونم بگه براتون که چه انقلابی در من بر پا کرد در برخورد با کارم…
من فعال و پژوهشگر حوزه ی کودک هستم و با کودک و خانواده ها و مراکز فعال در این حوزه در ارتباط هستم .
حالا بماند که خداوند در دوران پندمیک چقدر زیبا و آسون و راحت توسط دستان بینهایت ش منو به این شغل زیبای الهی هدایت کرد.
( بچه ها بی نظیرند ، بی نظیرِ بی نظیر….)
در مورد خانوادهها من همیشه و همیشه این درخواست رو داشتم که به خانواده های شاد و آگاه و سالم هدایت بشم.
و خداوند هم همیشه سنگ تمام گذاشت و من توانستم تجربه های فوق العاده ای از سال 1400 تا به الان داشته باشم.
به معنای واقعی سنگ تمام گذاشت ، که البته متناسب با باورهای من و اندازه ای که من روی خودم کار کردم ، به خانواده های شاد و آگاهی هدایت شدم که متوجه زمان نمیشم.
چقدر لذت بخشِ که بتونی با بازی و شعر و موسیقی و کتابِ خوب غرق زمان حال بشی…
چقدر لذت بخشِ از آنچه که خودت دوسش داری و کِیف میکنی حالا میتونی ثروت خلق کنی….
چقدر لذت بخشِ که رشد و بزرگ شدن بچه ها رو میبینی…
چقدر لذت بخشِ که اگه تو ی تایمی طولانی پیش شون نباشی و زمانیکه تو رو میبینن میگن صحرا جون یا خاله صحرا کجا بودی ، دلمون برات تنگ شده ، دیگه پیش مون نمیای….
( استیکر همراه با اشک و ذوق کردن)
و هزاران نکته مثبت دیگه…
وقتی استاد داشتند نکات مثبت کامنت عارفه ی عزیز رو می خوند و همگی ما داشتیم لذت می بردیم ، متوجه ی موضوعی شدم که چقدر ….
که چقدر زیبا و لذت بخشِ ارتباط با مادر ، پدرهایی از جنس عارفه ی عزیز
چقدر لذت بخشِ ارتباط با مادر و پدر هایی که خودشون این نگاه مثبت اندیش رو داشته باشند.
چقدر لذت بخشِ ارتباط با مادر و پدر هایی که خودشون در این مسیر توحیدی و خودشناسی باشند…
چقدر لذت بخشِ ارتباط با پدر و مادر هایی که برای شادی و زیبا اندیشی اول خودشون و بعد فرزندش دارند تلاش میکنند.
چقدر لذت بخشِ که من به عنوان یک مربی با این خانواده های دوست داشتنی در ارتباط باشم و باشم و باشم ..
تا به الان هم بوده ولی میتونه خیلی خیلی خیلی بهتر ازین باشه.
خدای خوبم من تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می جویم
پس منو هدایت کن به راه درست ، مسیر درست ، به انسان های درست با باورهای درست
دیروز دوستی قدیمی رو دیدم ( استاد ، باغ قائم ، یوگا)، تو صحبت هایش گفت ما فقط باید به خودِ خدا وابسته باشیم نه هیچکس دیگه ، اون عزیز قانون رو نمیدونه ولی کلامش نشانه ای بود برای حرکت مستقیم صحرا در جاده و مسیر یکتا پرستی
آیا لذتی ازین بالاتر داریم که تو با بچه ها شادِ شاد باشی و غرق زمان حال…
( سفر به دور آمریکا قسمت 76)
آیا لذتی از این بالاتر داریم که با بچه ها رها و آزاد باشی و بازی کنی باهاشون
آیا لذتی ازین بالاتر داریم که در جستجوهای پُر شورَت به منابع و مطالبی هدایت بشی که سرتاسر قانون ساده خداوند مرور میشود ( قانون تکامل ، بحث فرکانس و….)
( که البته اهرم رنج و لذتی میشود که زبانت رو قوی کنی )
آیا لذتی از این بالاتر داریم که در گزارش نویسی هایت باید به نکاتی توجه کنی و بنویسی که باعث رشد و پیشرفت کودکت شده و وجود هر مسأله ای توانایی حل مسأله ات و خلاقیت ت ، را پرورش داده
چقدر لذت بخشِ بودن در این مسیر که پُر از رشد و یادگیری پیشرفتِ و با کار کردن هر روزه ی خودت ثروت بیشتر خلق کنی.
خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت
خدایا هزاران هزارن مرتبه شکر شکر شکر شکر شکر شکر
راستی استاد جان ، بعد فایل « عادتی که زندگی شما رو تغییر میدهد » یک صلوات شمار همیشه دستم هست و مثل ی شکارچی به دنبال :
نکات مثبت بیشتر و بیشتر
زیبایی های بیشتر و بیشتر
شادی های بیشتر و بیشتر
ثروت و فراوانی نعمت های بیشتر و بیشتر میگردم ،
قبل تر هم این عادت بود ولی تفاوتش اون عددی است که میای و در دفتر شکر گذاری ت می نویسی…
خدایا شکرت برای حضور ارزشمند شما دو عزیز دل دوست داشتنی
خدایا شکرت برای بودن در این مسیر توحیدی
خدایا شکرت برای داشتن دوستان خوب هم فرکانسی نازنینم
بماند این رد پایِ زیبا در 2 خرداد 1402
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم ومریم جان ودوستان هم فرکانسی عزیزم
سپاسگزارم از عارفه جان که این بازی وتجربه جذاب با ما به اشتراک گذاشت
بازی شکارچی نکات مثبت بسیار زیبا بود ودوست دارم من هم برای شاگردانم در ساعات فراغت کلاس اجرا کنم وکودکانی که روح پاک ولطیفی دارند را هدایت کنم به سمت زیباییها وخوبی ها چقدر زیباست که کودک از صبح که از خواب بیدار می شود ذهنش دنبال دیدن ونوشتن زیباییها باشه این نه تنها برای کودکان بلکه بر ای ما هم که بزرگسال هستیم بسیار عالی که قانون خداوند را در زندگی پیاده کنیم ونتایج شیرین اون رو دریافت کنیم استاد جان شکرگزار خداوند هستم که با شما وسایت تون آشنا شدم ومی توانم به گونه ای متفاوت نسبت به شاگردانم رفتار کنم خدا می داند در طول عمر من چند صد دانش آموز از من الگو برداری خواهد کرد ومن با استفاده از آموزه های شما می توانم با رفتار عملی خود آنها را با قوانین خدا آشنا کنم
کما اینکه امسال بچه های کلاس من دفتر شکرگزاری داشتند وبا نوشتن شکرگزاری وخواندن آن برای، دیگر شاگردان برچسب های استیکر زیبا دریافت می کردند که تعدادش که بالا می رفت جایزه می گرفتند .
واین کار جدای از تربیت خودشون برای تمرکز بر نکات مثبت باعث عزت نفس در جمع صحبت کردن وباعث الگو برداری دیگران از آنها می شود وباعث می شود دانش نوشتاری وخواندنی آنها بهبود بیابد .
این دفاتر شکرگزاری خود نوعی تمرکز برنکات مثبت بود .
در عین حال این نکته را بلد می کردم که بچه ها دقت کنید که مثلا وقتی برای پولی که بابا برای خرید خوراکی بهتون میده شکر گزاری می کنید آیا فرداش پول تو جیبی شما بیشتر نمیشه که بعضی از آنها می گفتند بله خانم درست میگید .
وحتی یک روز یکی از آنها به من گفت خانم شما گفتید هم شکر گزاری کنید وهم آرزوهاتون برای خدا بنویسید من آرزو خودم که داشتن فلان خوراکی بود رو نوشتم وخواستم ببینم برآورده میشه ودیدم فردا مامانم بدون اینکه بهش بگم برای زنگ تفریح مدرسه همون خوراکی برام خرید .
تمام این خاطرات در کلاس من تعریف می شود برای 39 دانش آموز دیگه که همگی در رده سنی 8سال بودند واین خاطرات مسلما در ذهن پاک بچه ها نقش خواهد بست ودرصدد اجرای آن در زندگیشان خواهند بود به نظر شما آیا این شیوه تربیتی با شیوه تربیتی معلمی که با سایت عباس منش آشنا نبود یکی هست مسلما نه ومن تمام اینهارو مدیون خدا وشما استاد عزیزم ودوستان گلم هستم .
من در زندگی خود از عمل به این نکته نوشتن سپاسگزاری صبح وشب وتمرین ستاره قطبی به نتایجی دست پیدا کردم که با یکسال واندی پیش از آشنایی با سایت واستاد عزیزم قابل مقایسه نیست مثل فاصله آسمان تا زمین می مونه تا زنده هستم این پیشرفت وامتداد سعادتمندی ادامه خواهد یافت به شرط ایمان وعمل و مداومت و پایداری در مسیر …..
از دوستان عزیزم واستاد جان ومریم گلم که کامنت منو خواندن سپاسگزارم امیدوارم مفید بوده باشد
عاشقتونم که زندگی با شما مثل بهشت
درپناه الله یکتا شاد وسعادتمند باشید
سلام دوست خوبم
تحسینتون میکنم
باتوجه به این که مادرعزیزم هم فرهنگی بودن و اکنون بازنشسته هستند ، حس خوبی نسبت به شما و کامنت زیبای شما پیدا کردم و واقعا این رو بدونید که این کار مثبت شما حتما تا سالیان سال در ذهن اون دانش آموزان نقش میبنده ، مادرعزیز من هم هرجا که میریم ،ممکنه یک دفعه یک خانمی بیاد جلو و باعشق بگه خانم ….من شاگردتون بودم
خیلی حس خوبیه و معلم بودن یک افتخار بزرگه
پیامبر ص فرموده اند : انی بعثت معلما
من معلم مبعوث شده ام
رسالتی که بردوش شماقرار گرفته تربیت انسانها واقعا رسالت بزرگی هست
خانم شایسته عزیز در قسمت پروفایلشون در داستان هدایت شون متنی نوشتن اگر تونستید بخونید
ایشون نوشتن رسالتی که به آگاهی دادن به انسان ها و تربیت انسان ها و به روح انسانها مرتبط هست درجه بالایی رو داره
سپاسگزارم از کامنت خوبتون
شادوپیروز و موفق باشید
سلام دوست خوبم
از اینکه وقت ارزشمند خودتون را گذاشته وکامنت من را خوانده وپاسخ دادید سپاسگزارم برای شما ومادر عزیزتان شادی وسلامت وسعادت را از خدا خواستارم درحالی که می دانم کسی که رسالت معلمی را دارد به یقین رستگار است
چون خداوند رسالت پیامبر خود را به کسانی خواهد دادکه لیاقتش را پیدا کرده باشند
امیدوارم بتوانم با نوشتن کامنت هایم هدایتگر دیگران وخودم باشم
دوست خوبم در کدام قسمت می توانم پروفایل خانم شایسته را پیداکنم ؟؟
دوستدار شما
سلام مجدد دوست عزیزم
سپاسگزارم بخاطر پاسخ پر از محبتتون
براتون لینک پروفایل خانم شایسته رو میزارم
abasmanesh.com
قسمتی از متن رو کپی میکنم :
فهمیدم، شغلم، مقدس ترین و معنویترین کاری است که در دنیا انجام میدهم.
آن روز تصمیم گرفتم علاوه بر یک مدیر فروش، یک آگاهیپژو باشم و باقی بمانم و تصمیم گرفتم خودم اولین مشتری این محصولات زندگی ساز باشم و برای درک و عمل به آن آگاهیها تلاش کنم. من هم مثل همهی شما اعضای این خانواده، محصولات را از سایت خریدهام و بهای این تغییر را با عشق پرداختهام.
از نظر من، هیچ محصول و خدمتی در جهان، قابل مقایسه با کاری که گروه تحقیقاتی عباسمنش انجام میدهد، نیست.
از نظر من، گسترشی که، خدمات و آموزشهای گروه تحقیقاتی عباسمنش، در جهان ایجاد میکند و در راستای برنامه خداوند برای گسترش جهان است، با هیچ خدمات دیگری قابل مقایسه نیست. به همین دلیل هم باید بهترین پاداشها را از جهان دریافت کند.
من شغلم را معنوی ترین شغل دنیا میدانم. هیچ عبادتی نمی تواند معنوی تر از لحظاتی باشد که در این مسیر سپری می کنم.
هر بار در نظرات سایت میخوانم که یک عضو دیگر از این خانواده، به خاطر باور کردن و عمل کردن به این آگاهیها و ادامه دادن در این مسیر، خودش و خداوند را بهتر شناخته و زندگی بهتری برای خودش ساخته، احساس میکنم به هدفمان رسیدهایم و توانسته ایم سهمی در گسترش این جهان و تبدیل آن به جایی بهتر برای زندگی، داشته باشیم.
یعنی ما توانسته ایم دستی از طرف خداوند باشیم تا یک نفرِ دیگر، قوانین او را بشناسد، آگاهیهای قبل از تولدش را دوباره به یاد بیاورد و با تکیه بر آنها، زندگی با کیفیت بهتری برای خود بسازد.
️️️️️️
مرور آگاهیهای هر کدام از دورههای استاد عباسمنش، هربار زنگهایی را در وجودم به صدا در میآورد و موجب میشود تا بخشی دیگر از پاشنههای آشیلم را بشناسم و باید بگویم، بیش از اندازهای که در رفع آنها موفق میشوم، زندگیام در تمام ابعاد با کیفیت تر میشود و بهتر این کلام خدا را درک میکنم که میگوید:
ان الحسنات، یذهبنالسئیات.
همهی آگاهیهایی که در هر کدام از دورههای آموزشی استاد میآموزم، برای من در حکم کتابی هدایتگر است که صفحاتش شماره ندارند. پس به هر صفحهای، هر جلسهای، هر جملهای، هر محصولی و هر فایلی هدایت شوم، آنجا نقطهی شروعی دوباره برای من است.
همهی این دورهها آگاهیهایی خالص و ناب هستند که هر بار تکرارشان، وجه دیگری از قوانین را به من میشناساند و به من یاد میدهد که درباره مسئلهی الانم را چطور با ذرهبین آن آگاهیهای خالص ببینم تا از عهدهی حل آن برآیم، تا به چگونگیی حل مسئلهام هدایت شوم و دوباره رشد کنم.
امیدوارم همواره شاد، پرانرژی ، خلاق و درس آموز برای همگان و شاگردانتون باشین و در عرصه زندگی و شغل و رشد بدرخشید
سلام اکرم جان
چقدر تحسین میکنم شما را
اینقدر ذهن آماده ای داشتید که با فایل های دانلودی به همچین موفقیت هایی دست پیدا کردید.
تحسین میکنم شما را برای این طراحی هوشمندانه
و همیشه این جمله ی شما در گوش من زنگ میخوره که مسلما معلم هایی با باورهای ثروت و توحیدی میتوانند جامعه ی ثروتمندتر و توحیدی ترین را بسازند.
برایت موفقیت های بی نهایتی را آرزومندم
سلام اکرم جان ازخواندن مطلب شما لذت بردم واقعأ معلم نمونه وشاگرد ممتاز کلاس استادعباس منش هستید که نهتنها خودتان به اگاهی ها عمل میکنید بلکه بسیار عالی وباروش تاثیرگذار بچه های کلاس تان را بااین اموزش های ناب آشنا میکنید خوش بحال کودکانی که ازسن 8 سالگی دفترچه شکرگذاری دارند وبا ادامه این کار درزندگی به همه آرزوهایشان میرسند مرحبا به شما معلم بی نظیر وپرتلاش برایتان آرزوی سلامتی وشادی وموفقیت وسرفرازی وسربلندی دارم انشالا همیشه بدرخشید
سلام استادجان، مریم بانوی عزیز و دوستان همفرکانس
اول دوست دارم بپرسم که استادجان زندگی تو بهشت خوش میگذره؟ پارادایس واقعا یه تکه از بهشت شده. دیدن اون جنگل زیبای پشت سرتون و موج زیبای روی دریاچه که با باد شکل میگیره و اون آسمانم زیبا با ابرهای دلفریبش که قشنگ دلپذیری یک هوای ابری رو به ما منتقل میکند، خودش کافیه که حس ما رو به بهترین حالت ممکن تبدیل کنه، دیگه وقتی با این آگاهیها، استایل زیبای شما که نشان از یک اراده آهنین دارد، محبت صادقانه مریمجون که فیلم میگیره همراه میشه دیگه خود خود بهشته. «جنات تجری من تحتها الانهار». به راستی که «نعمالثواب و حسنت مرتفقا» . خوب دستاوردی است استادجان، خوب! و نوش جانتان که خداوند اینگونه محسنین را جزا میدهد.
من یه مدته که البته تو چند کامنت دیگه هم گفتهام سعی میکنم آگاهانه به نکات مثبت توجه کنم. یعنی یک موضوع رو میذارم جلوی رویم و تا شب یا یک مدت طولانی نکات مثبتش رو بیرون میکشم و یادداشت میکنم که هیچ چیز مثل نوشتن اون حس فوقالعاده رو ایجاد نمیکنه و ضمن اینکه تا مدتها در ذهن من اون نکات رو نگاه میداره. واااای از وقتی که نکات مثبت سر کارم رو و دوستانم رو نوشتم، فقط خدا میدونه چه حس بینظیری پیدا کردهام. مثل یه هالهی خوشی که اطرافم بپیچد و دائم با من باشد. یه حس خوب یکریز و طولانی چندین روزه باهام هست. یعنی میخوابم، بیدار میشم چشم که باز میکنم انگار این حسه یه گوشه کمون کرده بوده که بپره بیاد به جون من بنشینه، سریع تمام وجودم پر شادی میشه. این تمرین خیلی بینظیر بود. البته من مدتهاست تمرین نکات مثبت رو انجام میدم، از چندین سال پیش که با صلواتشمار این کار رو میکردم و همه فکر میکردند دارم ذکر میگم و میگفتند التماس دعا تا الان که اون نکات رو یادداشت میکنم و برای همین این حس فوقالعاده بر وجودم نشسته است.
الان ذهنم شرطی شده و مثل بچهای که غذا طلب میکنه، نیاز داره که بنشینم و به یه موضوع خاص فکر کنم و نکات مثبتش رو بیرون بکشم. این غیر از زمانهایی است که مثلا توی تاکسی نشستهام و به خودم میگویم همین الان نکات مثبت اطرافت رو بگو و اینطوری دائم به نکات مثبت فکر میکنم. الان هم خوابیده بودم و داشتم به خودم میگفتم تا خوابم ببره بیام نکات مثبت صبح تا حالا رو تو ذهنم دوره کنم، بعد متوجه شدم هی خوابم میبره، ولی ذهنم تن به خواب نمیده و بیدارم میکنه و میگه اینجا بودیم بقیهش رو بگو، دوباره یه نکته میگم و خوابم میبره و چند ثانیه بعد دوباره بیدارم میکنه. مثل موقعهایی که رو کتاب خوابت ببره و هی سرت بیفته دوباره بلند بشی دوباره سرت بیفته. این بود که بلند شدم نشستم تا نکات مثبت امروز رو بنویسم تا خیالم راحت بشه، گفتم بیام همین تمرین رو کامنت کنم تا برای دیگران هم مفید باشه.
اول که اومدم تو اتاق، همکارم یه آهنگ زیبای علیرضا قربانی گذاشته بود که هوش از سرم برد:
جز یاد تو دل به هرچه بستم توبه/ بیذکر تو هر جای نشستم توبه
بعد نشستم پشت میزم و اون صندلی راحت و سیستم خوبم رو دیدم که تایپ توی اون بسیار راحتتر از نوشتن و تایپ توی گوشیم هست و خدا رو بابت اینکه اینقدر فراغت بال دارم که میتونم به تمریناتم هم برسم، شکر کردم. و اما امروز از صبح:
استادجان، من هر روز چشم که باز میکنم با اینکه تو وسط شهر و بین خونههای آپارتمانی زندگی میکنم، مست صدای پرندههایی میشوم که از بیرون پنجره میآید. نمیدونم همیشه بودند یا من امسال متوجه چهچه این پرنده خوش الحان شدهام. اما هر روز صبح بدون استثنا به خدا میگم ممنونتم عزیزدلم، امروز هم تو بهشت چشم باز کردم. آخه وقتی چشم باز کنی، این صدای زیبا رو بشنوی، چشمت بیفته به صورت مثل قرص قمر دخترت و دلت از حضورش و معصومیتش و نحوه خوابیدنش غنج بزند و هیچ چیز هم نباشد که تو را آزار دهد و مسئله بغرنجی که غصه به دلت بنشاند نباشد، غیر از این است که توی بهشت چشم باز کردی؟
از هفته پیش که تعهدم را دادهام، هر صبح ورزش میکنم و نمیتونم توصیف کنم نشاط صبحگاهی بعد از ورزشی که مابینش با رقص و آواز همراه است چه وصفناپذیر است. و خوردن قهوهای که خستگی ورزش رو در میاره و نشاطم رو چند برابر میکنه. صبح بهصبح که از خونه میام بیرون اول یه نگاه به آسمون میندازم و بعد از زیر دو تا درختی که رفیقانه سر به هم دادهاند از جلوی خونه رد میشم. تازه معجزهها از اینجا به بعد شروع میشود. تو مسیر خانه تا اداره با این حسهای عالی که از صبح ایجاد شده، اتفاقاتی میفته که تا شب با یادآوریش مست مستم. اینقدر مهربونی بیدریغ و زیبا تو مسیر اداره یا اتفاقات شگفتانگیز میبینم که شده جزو بهترین خاطرات زندگیم. همین امروز بود یا دیروز که در تاکسی رو باز کردم و تا نشستم صندلی جلو، یه باد خنک تمام وجودم رو غرق خودش کرد. حسش فوقالعاده بود، به راننده گفتم دمتون گرم. چه خوبه که کولرتون روشنه. راننده یه جوان بسیار با وجدان و تپل و مهربان بود. گفت هر چیزی رو میشه تحمل کرد جز گرما. یه لباس خوشرنگ قرمز پوشیده بود و ماشینش بسیاااار تمیز بود. تمیزی و حس خوب این ماشین چشمگیر بود. بعد این جوون با سلیقه اومده بود یه تکه علف صحرایی از جایی کنده بود گذاشته بود جلوی باد کولر؛ یعنی دیگه بقیهش رو خودتون تصور کنید. از گرمای بیرون وارد تاکسی میشدی، یه باد خنک به صورتت میخورد و بعد یه بوی گیاه خودروی صحرایی از خود بیخودت میکرد. اصلا برای چند لحظه فکر نمیکردی که توی تاکسی نشستی و داری میری اداره. فکر میکردی وسط صحرا ایستادی و باد لای گندمزار میپیچه، بعد تمام تو رو در بر میگیره و لای موهات به بازی مشغول میشه. اصلا بعضیها همهچیشون قشنگه. این جوون سرآخر که پیاده میشدیم دیدم کرایه پارسال رو گرفت و گفت نمیفهمم چرا اینقدر گرون کردن و مردم هم این کرایه زیاد رو میپردازن و قشنگترش این بود که وقتی اصرار میکردی که آقا ما راضی هستیم، میگفت شما راضی هستید، من خودم راضی نیستم.
استاد عزیز، فکر کنید آدم صبحش رو در این فضا و با این آدما شروع کنه، این صبح غیر از صبح بهشته؟
این البته برای دیروز بود، اما امروز هم کم از دیروز نداشت. صبح بهترین های زندگیم خونمون بودند. همهشون بلند شدند، با هم چاییصبحانه خوردیم، گفتیم و خندیدیم و در کمال شادی از خونه اومدم بیرون. و باز هم یک انسان عالی دیگه و یک راحتی فوقالعاده و گوش دادن به آهنگهای قشنگ که مخاطب همه اونها خداست. من اینقدر راحت و خوشخوشانه میام اداره که حد نداره. مخصوصا از وقتی که طرح شناور رو گذاشتن که دیگه اصلا حس نمیکنیی کارمندی و اگه یه دقیقه دیر بشه باید جواب بدی. کلاااا داره خوش میگذره.
اومدم داخل اتاق شدم و قبل از هر چیز چشمم به گل و گلدانهای قشنگ روی میزم افتاد که البته هیچ کدوم رو من تهیه نکردم و من فقط دارم ازشون لذت میبرم. سرم رو که بالا میارم، از پنجره منظره زیبای یه درخت سرسبز تنومند رو میبینم که سبزیش در مقابل ساختمون زیبای قرمز رنگی که این درخت در حیاط آن قرار داره، بیشتر به چشم میاد. سر میچرخونم گوشه میزم یه گلدون کوچک حنا هست که یاداور هدیه یک دوست خیلی عزیزه و سرشار از مهربونی است. این گلدون گلهاش تموم شده اما اون طرفی که به منه، یه گل کوچک قرمز زیبا داره که میون اون برگای سبز داره هی بهم چشمک میزنه و میگه من فقط برای تو موندم که حال دلت رو خوب کنم و چشمت هر لحظه زیبایی ببینه ومن سپاسگزار این خدای خالق زیبایی هستم که مهر و زیبایی رو در این گلدون کوچک قرین هم کرده و برای من فرستاده. صورتم رو طرف دیگه میزم میچرخونم یه گلدون بگونیا با گلهای قبلا نارنجی و الان گلبهی هست که بینظیره. وجود این گل هر جایی رو قشنگ میکنه.
صبحم رو با همکلامی با دوستی شروع کردم که گاهی از دست مثبتاندیشیهای من کلافه میشود، اما امروز در کمال تعجب وقتی از یکی از همکاران گله کرد و من بهش پیشنهاد دادم به جای اینکه از این زاویه نگاه کند، زاویه دیدش رو عوض کنه و از زاویه دیگهای به قضیه نگاه کنه، حرفم رو پذیرفت و من اتفاقا برق شادی رو توی چشماش دیدم و متوجه شدم که موضوعی که میتوانست او رو ناراحت کنه، چقدر الان براش لذتبخشه. اینجا بود که من فهمیدم در دیدن نکات مثبت دارم یه کم تبحر به دست میارم و واقعا زاویه دیدم با بقیه فرق کرده است.
محیط امن و راحت و بیدردسر و آزاد و رهای سر کار برای این روزهای من که کارم کمتر است این امکان رو ایجاد میکنه که به راحتی به تمرینات سایت برسم و کلی روی خودم تمرین کنم. و این واقعا جای سپاسگزاری داره. البته من از کار کم نمیذارم اما هنوز کار من شلوغ نشده و میتونم گاهی هم به کارهای شخصیم برسم و امروز اینقدر محیط اتاق خلوت و عالی بود که من به راحتی تونستم یه موضوعی رو برای خودم حلاجی کنم و بتونم کامنت ثروت رو بذارم.
اینجا یه آبدارچی داره، استاد جان باید ببینیش. یه جوون بیست و چند ساله است؛ اما اینقدر خوش اخلاقه، من غیر از لبخند روی چهره این بچه تا حالا ندیدم. با ادب، تمییز، چایی هاش هم عالیه. با ظرفیت، اصلا آقای جعفری نباشه، جاش خیلی خالیه. اینقدر بچهها باهاش شوخی میکنند و اون میخنده و پابهپای بچهها میگه ومیخنده که همه نشاندهنده این است که عزت نفس خوبی داره. ستودنی است. هزار نکته مثبت دیگه وجود داره که چون کامنت طولانی میشه نمیذارم؛ اما اگه توی دفترم یادداشت کرده بودم مینوشتم.
غرض از همه اینها این بود که باید آگاهانه خودت رو مجبور کنی نکات مثبت رو ببینی و روی آن مانور بدی. شاید بعضی از دوستان همراهی نداشته باشند که این بازی نکات مثبت رو انجام بدهند؛ اما به تنهایی هم میشه یه دفتر داشته باشی و برای خودت بنویسی و آخر شب خودت رو تشویق کنی.
سیدعلی خوشدل عزیز یه حرف قشنگی مابین کامنتهاش گفته بود که برای من خیلی درس داره. میگفت تا جایی که فکر نکنم برای خودنمایی کامنت میذارم ، این کار رو ادامه میدم. من هر بار که دارم میام ارسال رو بزنم، از خودم میپرسم دلیل فرستادن این دیدگاهت چیه؟ بسیاری از کامنتها رو بعد از نوشتن پاک میکنم.
اما دوست دارم در اندازه خودم زیباییهای این دنیا رو ببینم و بگم. دوست دارم همه ببیند که ما همین الان هم توبهشت زندگی میکنیم وقتی اطرافمون این همه محبت هست. گاهی به این نیت زیباییها رو ببینیم و بیان کنیم که شاید از حجم ناشکریهای این دنیا کم کرده باشیم که قلیل من عبادی الشکور.
عرض سلام به شما خانم نظام الدینی
بابت کامنت زیبا و پر جونی که نوشتید من سپاس گذارم
پر از درس و ایده و آگاهی بود و چشم منم رو به زیبایی های محل کارم بازتر کرد
الحمدلله از زمان آشنایی با استاد و درک این قانون که به هر چیزی توجه کنی از همون بیشتر وارد زندگی ات می شود من خیلی تغییر کردم و به جرات می گم کاملآ رفتارهای متفاوت با دیگر همکاران م داشته ام و ندیدم تا حالا که بیام غر بزنم و شکایت کنم
همیشه سپاسگزاری کردم
اول اینکه بیام وارد اتاقم شوم با دستم مثل افرادی که وارد تشک کشتی می شوند بسم الله الرحمن الرحیم میگم و الهی به امید تو
و ندیدم کسی با این سرعت در کارش پیشرفت کنه و امکاناتی در اختیار من هست که کمتر دیدم کسی در کار داشته باشه
همه میگن چون معذرت می خوام حمالی داری میکنی برای رییس و اداره
اما من دارم عشق می کنم از کار کردنم و حل مسائل کاری مون و لذت می برم
ممنونم که دوباره منو یاد کارم و زیبایی هاش انداختید
حق نگهدار تون
آرزوی بهترین ها
سلام دوست عزیز
خوشحالم که کامنتم تاثیر مثبتی رو داشت. شما قطعا کارِتون درسته و موفقیتهاتون به خاطر نگاه زیبابینتونه. امیدوارم اینقدر نتایج عالی رو کسب کنید که همکاراتون به خاطر نتایج شگفتانگیزتون روند مثبتاندیشی رو دنبال کنند.
دوستان من تو اداره به من به شوخی میگن تو اختلال خوشبینی داری. بعد وقتی موفقیتی به دست میارم، تو چشمم نگاه میکنند و میگن این نور چشمیشونه! متاسفانه اون مواقع فراموش میکنند که من اختلال خوشبینی دارم!!!!
من هم تو دلم میگم: صد البته که من نور چشمی هستم؛ اما نور چشمی تنها قدرت جهان، ابرقدرت مهربان، خدای رحمن هستم نه بالادستیهای تو اداره.
کمترین سود این نگاه اینه که حالمون خوبه و هدف تو دنیا فقط همینه. همین روند رو ادامه بدین که قطعا پیشرفتهای بزرگ در انتظار شماست.
براتون آرزوی موفقیت میکنم!
سلام به خانم نظام الدینی عزیز
بسیار کامنت پر محتوا و سرشار ازحس خوب و نکات ارزشمند و مثبت بود
استفاده کردم و سپاس از شما بابت دید مثبت و ریزبینانه که البته با تداومی که داشتید به این مرحله از سپاسگزاری رسیدید.
موفق و سعادتمند باشید
سلام به دوست هم مسیرم به شما زهرای عزیز
خدا رو هزاران بار سپاس که چقدر از خوندن کامنت تون لذت بردم..
چقدر عالی نوشتین و عالی توصیف کردین
آفرین به شما بانوی زیبا بین
خدا رو شکر منم هر روز توی تمرین ستاره قطبیم از خداوند میخوام امروز هم بهم چشمانی زیبا بین بده..
و رب العالمینم ،ارباب خوبم هم هرگز حرف بنده شو بی جواب نمیزاره..
خیلی از مطالبی که نوشته بودین با همه وجودم درکشون کردم و همینطور که میخوندم هی با خودم میگفتم عهههههه چه جالب مثل من… مثل من…
لذت بردم از این نکته:
دوست دارم در اندازه خودم زیبایی های این دنیا رو ببینم و بگم.. چه رسالت قشنگی…
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
دوست خوبم براتون سراسر عشق و نور الهی رو طلب میکنم…
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز
من هرچی جلوتر میرم بیشتر دارم درک میکنم و تایید میکنم صحبتهای شما استاد عباس منش عزیز
که کنترل ذهن کار هر کی نیست
با اینکه من از لحاظ زندگی رفاه و ارامشی که دارم و روابط خوبی که با خانواده و دیگران دارم و تفریحات و مسافرتهایی زیادی که میرم و ازادی زمانی و ازادی مکانی خوبی که دارم واقعا اینقدر عالی و بینظیره که بارها بارها شده ادمهایی اومدن بمن گفتن این زندگی که تو الان داری میکنی ثروتمندها ارزوشونه نصف شرایط تو رو داشته باشند
وقتی که من فکر کردم دیدم راست میگه همه دارند میدوند تا ثروت بدست بیارند تا بعدش بتونند خوش باشند اون هم برای چند روز
ولی خداشاهده من کلا حالم خوبه و تو بیشتر مواقع دارم از لحظه به لحظه زندگیم نهایت استفاده رو میکنم و لذت میبرم
خدایا شکرت بابت این همه اتفاقات خوبی که برای من همیشه داره رخ میده
ولی با این حال که اینقدر شرایط عالی و خوبه برای من
ولی بعضی اوقات کنترل ذهن خیلی برام سخت میشه
مخصوصا زمانی که اوضاع از لحاظ مالی مورد دلخواه من نیست
واقعا واقعا خیلی سخته ادم بتونه تو اون شرایط ذهن خودش رو کنترل کنه و جلوی نجواهای شیطان رو بگیره
که من بعضی اوقات اینقدر ناتوان میشم که بتونم اگاهانه ذهنم رو کنترل کنم
حتی تو این مواقع هم باز هم از خدا هدایت میخوام که کمکم کنه تا بتونم هر چه زودتر دستم رو از تو اتیش دربیارم اگر نتونم مطمئنا بدون شک اوضاع بدتر میشه و خواهم سوخت
و خداشکر وقتی که از خدا کمک میخوام نشونههایی از طرف خدا میاد سمتم که ثابت میکنه خدا داره کارها رو برای من انجام میده
مثل پیدا کردن پول مثل تماس یه مشتری یا شنیدن یه جمله از استاد که میگن
« تضادها و مشکلات دوست تو هستند اونها اومدن تا به تو کمک کنند تا خواستهات واضحتر بشه »
و خیلی نشونههای دیگه
وقتی این نشونهها رو جهان برام میفرسته خداشکر دوباره چراغ و روزنه امید در دل من بیدار میشه که بمن کمک میکنه تا ادامه بدم و حرکت کنم و از همه مهمتر بتونم تو این شرایط ذهنم رو کنترل کنم
و باید بتونم ذهنم رو تربیت کنم تا به نکات مثبت توجه کنه
و یاد بگیره از هر مسئلهای ازش به عنوان یه فرصت ببینه و پول خلق کنه
و امروز صبح که حالم گرفته بود ولی به لطف هدایت خدای مهربان بعدازظهر حالم خیلی بهتر شد
و وقتی که حالم بهتر شد نشونهها و اتفاقات و ادمهایی از طرف خداوند سمت من هدایت شدن که ماموریت داشتن بمن کمک کنند تا من بتونم یه قدم دیگه به سمت خواستههام نزدیکتر بشم
و این ثابت میکنه من تو مسیر درست هستم
همون مسیر کسانی که خداوند هدایت کرده و سمت انسانهایی که به انها نعمت داده نه گمراهان و غضب شدگان
خدایا من بینهایت عاشق این قانون شدم که هر اتفاقی که تو زندگی من رخ میده بواسطه افکار و باورهایی است که من از قبل فرستادم و خدا هم مثل اینه با توجه به احساستم اساس همون اتفاقات رو بیشتر سمت من خواهد فرستاد که کمک کنه تا من همون احساس رو با شدت بیشتر تجربه کنم
خدایا صدهزار مرتبه شکرت
استاد بینهایت سپاسگزارم از شما بابت تک تک درسهایی که ازتون یاد گرفتم
و خدا رو شاکرم بابت وجود شما تو زندگی من باعث شدید من دوباره متولد بشم و خودم و خدای خودم رو بهتر بشناسم و ازش استفاده کنم برای بهتر زندگی کردن و گسترش جهان
که همون کاری که قبل از بدو تولد قرار بود انجامش بدیم
که خوب و عالی زندگی کنیم و کاری کنیم جهان جای بهتری برای زندگی دیگران شود
انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
فعلا
یا حق
به نام خالق عشق و زیبایی
درود و خداقوت به استاد عزیز و بانو شایسته نازنین که هر روز ما را با این شاهکارهایی که خلق میکنند و زیباییهای که به تصویر میکشند سورپرایز میکنند و دوستان عزیزی که با مشارکتشون واقعاً به این چرخه کمک میکنند که پربارتر بشه، این موضوع را من بهطور محسوس دیدم که نتایج دوستان واقعاً تأثیرگذاره، هرچند که بهزعم خودشان خیلی بزرگ نباشه اما بسیار در رشد و یادگیری برای خود من دستکم تأثیرگذار بوده؛ این هم به این دلیله که در بعضی مواقع خود من با نتایج و صحبتهای شما فاصله فرکانسی حس میکنم و حقیقت زمان میبره تا بخوام درک کنم اما وقتی میبینم یکی از دوستان نتیجهای گرفته برام باورپذیریش و سرعت اجراش در عمل خیلی خیلی سریعتر میشه و این هم یکی از دیگر معجزات این سایت هستش.
واقعاً لذت میبرم از عارفه جان که اولاً انقدر الگوی خوبی بودند و برای فرزندانشون شخصیت قابل اعتماد که بچههاشون به حرفشون گوش میدن، اون هم تمرینهایی مثل نوشتن که با توجه به سنوسال بچهها در اون موقعیت ممکنه اصلاً کار جذابی نباشه و ازش فراری باشند و مهارت ایشون در این زمینه خیلی تحسینبرانگیزه. دوماً بهجای ایجاد اجبار از فضای چالشی استفاده کردند که این هم باز خودش یه الگوی مناسب برای همه است که اگر خودمان یه رفتار یا عادت مثبت داریم نخواهیم به زور دیگر اعضا را هم مجبور کنیم که عین ما رفتار کنند که این هم یکی از پاشنههای آشیل همه است فکر میکنم، بهخصوص زمانهایی که تازه با قانون آشنا شدیم و ذوق داریم که به همه بگیم آگاهیها را اما در خیلی از مواقع نهتنها نتیجه مثبتی نمیگیریم بلکه برعکس باعث میشیم افراد نزدیک بهمون از ما دور بشوند و این موضوع آذاردهندهای میتونه باشه که خوبه عارفه جان بسیار زیبا با خلاقیتی که داشتند این مسئله را مدیریت کردند.
استاد انقدر آموزههای شما تأثیرگذار بوده که من حقیقتاً باید بگم که باید شکارچی نکات منفی باشم الان تو زندگیم. نمیدونم آخرین بار کِی درباره این موضوع صحبت کردم که واقعاً یادم نمیاد آخرین اتفاق بهظاهر نامناسبی که تو زندگیم افتاده کِی بوده، انقدر که هر روز پر از نکته مثبت شده، یعنی دقیقاً مشابه این احساس را من هر روز دارم و اتفاقاً همین امروز خیلی خیلی بیشتر قبل از اینکه این فایل را ببینم به چشمم اومد. در نزدیکی پنجره اتاق من یک فضای بسیار دلانگیزیه که چند تا درخته که یکیش خیلی نزدیکه به اتاق من که اتفاقاً از همه بلندتر و زیباترم هست و پرندهها میان و یه فضایی درست میکنند که حیرتانگیزه. یعنی همین امروز صبح باور کنید برای چند ثانیه فکر کردم مردم و رفتم بهشت، چون هر روز با صدای این پرندهها از خواب بیدار میشم و واقعاً اگر دستشوییم نمیگرفت حس نمیکردم که زندم انقدر که این فضا رویایی بود.
نکته بسیار خوبی که اشاره کردین و من هر روز سعی میکنم بهش توجه داشته باشم اینکه این اتفاقات زمانی میفته که ما داریم آگاهانه به زیباییها توجه میکنیم، بهقول شما از بین بینهایت اطلاعاتی که در دنیا وجود داره آگاهانه اطلاعاتی را انتخاب میکنیم که برای ما کاربرد داره. خود من گاهی به این توجه نمیکنم که باید دقت داشته باشم که هر اطلاعاتی برای من خوب نیست. من قرار نیست اطلاعاتم زیاد بشه، قراره کیفیت زندگی هر روز بهتر بشه، بنابراین بهجای اینکه همش دنبال اطلاعات خاص و گوناگون باشم سعی کنم قوانینی که یاد گرفتم را بهتر درک و اجرا کنم، خود جهان من را به اطلاعات مورد نیازم هدایت میکنه که برای من خوبه و باعث میشه من زندگیم بهتر بشه.
انقدر حجم اتفاقات خوب زیاده که من اگر بخوام بنویسم واقعاً هر روز چندتا دفتر باید پر کنم، یعنی خیلی وقتها طبق تمرین ستاره قطبی من حالا میام اکثراً صحبت میکنم شبها با خودم تو رختخواب و میبینم که خوابم برده وسطاش انقدر که زیاد و جذاب بوده اتفاقات و نکات مثبت روزم و اصلاً برام عادی نمیشه. سلامتی من، خانواده، دوستان و همکاران خوبم، آگاهیهایی که دریافت میکنم، فعالیتهایی که برای زندگیم انجام میدم، یادگیری، ثروت و امکاناتی که خداوند بهم داده، موقعیتهای که برام بهوجود میاد، مسیر زندگیم که هر روز هموارتر میشه، شما، این احساس فوقالعاده که نسبت به زندگی دارم، خداوند و جریان هدایت اصلاً برام عادی نمیشه، چیزی که قبلاً تو زندگی نبود و الان به لطف خدا خیلی خیلی هر روز بیشتر میشه.
واقعاً وقتی انسان متعهد میشه که روی خورش کار کنه و زندگیش را بهبود بده جهان هم کمکش میکنه که به ایدهها و راهکارهای بهتر هدایت بشه و باز هم تحسین میکنم عارفه جان را که انقدر خوب روی خودشون کار کردند و انقدر خوب ذهنشون را تربیت کردند که این ایده شگفتانگیز بهشون الهام شده و با انتشار این مطلب و گسترشی که ایجاد شده خدا میدانه چقدر کیفیت زندگی و ارتباطات خانوادهها و فرزندانشان بالاتر بره و چه نعمتهایی وارد زندگی تک تک افرادی که این آگاهیها را دنبال و اجرا میکنند ایجاد بشه.
خداروشکر بهمرور خداوند افرادی را وارد زندگیم کرده یا افرادی که قبلاً در زندگی بودند از نظر فرکانسی بهم نزدیکتر شدند و من میتونم باهاشون وقت بیشتری بگذرونم. یهسری برنامههای پیادهروی با دوستانم گذاشتم که هفتهای حداقل یکبار پیادهروی کنیم و در مورد زیباییها صحبت کنیم و این عادت خیلی خیلی کاربردی بوده و کلی درس یاد گرفتیم و میایم بازخوردها را بررسی میکنیم. جالبه که این کامنتم وقتی داشتم مینوشتم دوستم بهم زنگ زد و نصفه موند و ازم خواست بریم پیادهروی و برخلاف اکثر وقتها که من پیشنهاد میدم که کجا بریم اینبار او پیشنهاد داد و رفتیم یه جایی نزدیک خونمون که من باورم نمیشد اصلاً همچین جای زیبایی وجود داره و همان موقع تأیید کردم و باورم تقویت شد که ببین چقدر جهان سریع داره واکنش نشان میده و چقدر این کانون توجه قدرتمنده که ما در طول زندگی در خیلی از موارد، خصوصاً پیش از آشنایی با قانون، برخلاف شکل دلخواه ازش استفاده کردیم.
یه نکته خیلی مهمی که در هر موضوعی بهویژه کار کردن و استفاده و تأثیر گرفتن از قانون هست چالش ایجاد کردن و متعد بودنه. من واقعاً بهتجربه از آموزههای استاد به این رسیدم که انسان زمانی رشد میکنه که برای خودش چالش ایجاد کنه یعنی از منطقه امن خودش خارج بشه و منطقه امنش تبدیل بشه به عادت بیرون آمدن از منطقه امن. یعنی هرچقدر زیبایی و اتفاق خوب تو زندگی باشه، هرچقدر پیشرفت و رشد ایجاد بشه، هرچقدر فراوانی باشه، تو باز هم بیشتر بخوای. این مصداق باور به فراوانیه، مصداق باور به عظمت، قدرت و هدایت و حمایت پروردگاره، مصداق بارز ادعونی استجب لکم و لعلک ترضی است.
مثلاً من خودم همیشه فایلهای سفر به دور آمریکا را نگاه میکردم اما خیلی جسته گریخته اما اومدم یه چالش 21روزه برای خودم ایجاد کردم که هر روز 1 قسمت از این سریال فوقالعاده را ببینم و همین یه کار چقدر تغییر ایجاد کرد، از همان تعهد اولیه گرفته تا هزاران آگاهی و باوری که تقویت شد.
انقدر تصویر پرادایس برای من زیباست و انقدر انرژی شما خوبه که واقعاً فکر میکنم خونه خودمه که فقط شما داری ازش فیلم میگیری برای من میفرستی.
باز هم سپاسگزار خدا هستم که اجازه و فرصت دیدن و تجربه این زیباییها را داشته باشم و هر روز راضیتر از قبل باشم. از استاد عزیز و بانون شایسته نازنین هم مجدد تشکر میکنم، یعنی بهترین ورودی و بهترین لحظات زندگی من لحظاتیه که در این سایت هستم و دارم در مورد این آگاهیها صحبت و توجه میکنم.
سلام دوست عزیز اقا احسان
کامنت شمارو خوندم و چراغهایی تو ذهنم روشن کرد و تاثیرش اونقدر قوی بود که درسهای کامنت شما برای خودم رو نوشتم توی دفترم
اینجا هم مینویسم که این نکات مهم و اموزنده پررنگتر بشه
اینطور برای خودم نوشتم:ببین زهرا اقای احسان مقدم اینقدر از این مسیر نتیجه گرفته که به جایی رسیده که همه روزاش پر از اتفاق خوبه،پس این مسیر خدایی حتما حتما حتما نتیجه بخشه و از این مسیر که برم میرسم به زندگی دلخواه و رویایی و همه ی خواسته هام.دوم اینکه بندگان خدا که در مسیر درست باشن،ایمان و عمل صالح داشته باشن طبیعیه که همیشه زندگیشون خوب باشه، همش اتفاقات و تجربه های خوب، همش نعمت و ثروت و عشق باشه زندگیشون.
زهرا طبیعی اینه که تو خوشی باشی توی مهر و محبت و صلح و عشق و روابط عالی و ثروت و سلامتی باشی.طبیعی اینه که مرتب تو حسابت پول بیاد و تو اون پولارو برای رفاه بیشتر و خوشی و تفریح و خرید هرچی بخای خرج کنی.طبیعی اینه که همش روابطت عالی باشه و در احترام و خوشی و مهر و محبت باشی.طبیعیه یه رابطه عاطفی که عشق و خوبی و لذت و هیجان توش پایدار باشه، داشته باشی.طبیعیه هر روز بیشتر با خودت در صلح و نعمت و فراوانی باشی
نکته بعدی که اومد به ذهنم اینه که من اگر از هر نتیجه کوچک و بزرگی که تا حالا گرفتم فاکتور بگیرم.همین شناخت خدای خودم و مسیر درست ایمانی زندگی و این هدایتها و قدرت گرفتن، نعمت بزرگیه که باید بزرگ شمرده بشه در نظر من،و یادم بمونه همیشه
چه نکته مهمی برای من گفتی توی کامنتت اقا احسان:هر چقدر زیبایی و اتفاق خوب تو زندگی باشه،هرچقدر پیشرفت و رشد ایجاد بشه،هرچقدر فراوانی باشه،تو باز هم بیشتر بخوای و این مصداق باور به فراوانیه باور به عظمت و قدرت و هدایت و حمایت پروردگاره،مصداق بارز ادعونی استجب لکم و لعلک ترضی است.
چقدر زیباست و زهرا نباید فقط به چشم یک کلام زیبا ببینی و تمام.این باور رو باید در وجودت بسازی، پرورش بدی.
چون من تا یه چیزی دستم میاد یا پولی به حسابم یه چیزی تو وجودم میگه بسه دیگه اینقد کافیه،یا اگر مهر و محبت زیاد ببینم و باز بخاد برام اتفاق بیوفته میگم این زیادی نیس؟
اینو باید اصلاح کنم کم کم
و با خودم مدارا کنم. این مدارای با خودم مهمه،عین مادری برای بچش
دوست عزیز و موحد اقا احسان،خیلی خیلی ممنون که نوشتی و این چراغا روشن شد و نوشتم برای خودم و اینجا و تکرار کردم تا تقویت بشه.
خداروشکر
همونقدی که به باور و درک من کمک کردی، چند برابر خدا وارد زندگیت کنه
موفقتر باشی.
درود بر شما زهرا جان
واقعاً سپاسگزارم از نوشته بسیار زیبا و نکات فوقالعادهای که بهش اشاره کردی
دیروز جای شما و همه دوستان خالی باغ یکی از دوستان دعوت شده بودم در یک فضای بسیار دلانگیز و هوای فوقالعاده و داشتیم در رابطه با پول صحبت میکردیم، اینکه چقدر ما همه چیزمان رو گره زدیم به پول و چقدر رفتار و نگرش نامناسبی داریم نسبتبه این نعمت الهی؛ یعنی برداشتی که از مفهوم ثروت، فراوانی و پول انقدر نامفهوم و ناقصه که در طی سالیان نتونستیم ارتباط مناسبی بین میزان ثروت در رندگیمون برقرار کنیم.
فکر میکنیم پول چیزیه که ما را به خوشبختی میرسونه، بعد میدویم دنبال پول بدستش هم میاریم اما باز احساس خوشبختی نداریم.
از سمت دیگه این تفکر پول چرک کف دسته ما را از داشتن این نعمت محروم میکنه و باعث میشه انقدر در تنگنا قرار بگیریم و زجر بکشیم که بپذیریم ظرف ما برای تجربه ثروت و لذت همینه دیگه.
غافل ازینکه ثروت واقعی یهمعنی میزان آزادی و احساس خوبی که در زندگی ایجاد میشه. در جهان کنونی خیلی از آزادیها با پول ایجاد میشه و ما انقدر سرگرم جمع کردن و نشان دادن اسباب بازیها میشیم که از لذت بازی کردن غال میشیم.
باتوجه به قانون هر چیز خوبی که وارد زندگی ما میشه که داشتن آزادی یکی از مهمترینهاست، نتیجه بودن در احساسه خوبه که این احساس خوب در نتیجه افکار و نگرش مناسب داشتنه.
نگاه کیفی داشتن در زندگی بهمراتب کمک بیشتری میکنه به آدم نسبتبه نگاه کمی.
همین امروز داشتم این درختان و گلهای فوقالعاده را نگاه میکردم و یه نسیمی برخورد میکرد با صورتم و میگفتم خدایا اینا که طبیعی هست، چقدر ما به اشتباه درگیر اسباببازیها شدیم.
به خدا نگاه میکردم میگفتم احسان پارسال اگر در این موقعیت قرار میگرفت فقط میگفت عه چه گلهای زیبایی اما احسان امسال نگاه میکنه به این بادی که میپیچه لابهلای این درختا و ابرهایی که مثل پنبه حلاجی شده پراکندست چشماش غرق در شوق و اشک و شکوه رب میشه، در تک تک برگها و رقصشون حضور خدا را حس میکنه. این باد خنکی که از نفسش داخل میده و با. گرمی که خارج میشه عطر خدا را داره حس میکنه.
این احساس را با چی میشه خرید؟ این احساس قبلاً کجا بود؟!
یه اتفاق خیلی عالی برام افتاده جدیداً و وقتی داشتم تعریف میکردم گفتم آقا به خدا بیشتر ازینکه از این اتفاقه خوشحال باشم از اینکه دارم ربم را بهتر میشناسم دارم کیف میکنم، بههمین خاطر کسی که خدا را شناخته باشه باید همه چیز داشته باشه.
وقتی یه کمبودی حس میکنم تو زندگیم به خودم میگم احسان جان خدا را بیشتر بازی بده، معلومه اینجا بهدرستی با ربت به توافق نرسیدی و تقسیم کار نکردیا.
این احساس رو با چی میشه عوض کرد؟!
هر روز سرشار از ذوق پا میشم یه ویوی فوقالعاده رو میبینم میگم خدایا این محبت را من چجوری باید قدردان باشم، از صدای پرندهها دیوانه مدهوش میشم اصلاً
خداراشکر میکنم که هدایت شدیم به این مسیر استثنائی و دوستان عزیزی مثل شما
سلام.
دفترمو باز کردم و دارم تو ذهنم کنکاش میکنم که تعریف من از خدا چیه
سایت هم روبروم باز هست .یهو خابم گرفت .گفتم خدایا با چی ذوق زده بشم که خواب از سرم بپره
میدونید چی شد؟ بالای اسمم نقطه آبی اومد.دیدم شما برای من نوشتید.خیلی هم ذوق زده شدم.مرسی مرسی مرسی
اول اینکه ان شالله همیشه به خوشی کنار دوستانتون در بهترین و زیباترین باغها و مکانها باشید.
راستش اینروزا بیشتر از هر خواسته ای در پی رفاقت با خدا هستم.یه تضادهایی بوجود اومد که باعث شده به این نتیجه برسم که خدا داره به من میگه اگر رفاقت با منو میخای باید بهاشو بپردازی.بهاش هم صبر و نشون دادن ایمان و توکل داشتن توی شرایط سخته.باید ادم مناسبی بشم برای رفاقت با خدا.
خیلی وقتا منم بیشتر از اینکه از اون اتفاق خوب خوشحال باشم از اینکه خاستم و خدا اجابت کرد خوشحال میشم یطور اطمینان خاطر پیدا میکنی و بیشتر باور میکنی که خدا هست و حواسش بهت هست.
درمورد مدهوش شدن از زیبایی ها و توجه به هر نکته زیبا و مثبتی دیروز یه نجوا به ذهنم اومد که زهرا خب که چی مثلا برای این درختچه کوچکی که هرروز میبینی برگ داره میده و بزرگتر میشه خوشحالی یا سپاسگزاری میکنی یا حالا مثلا خیلیه که برای خونمون که از تمیزی برق میزنه سپاسگزاری کنی،بابا هشتت گرو نهت هست چی میگی .یه سفر دلت میخاد نمیتونی بری .درامد ثابت نداری.توی این سن اینقد عقبی.منم اومدم تو روی شیطان وایسادم گفتم ببین استاد هم اونموقع که بندرعباس بود و یه کفش درست حسابی نداشت و تو اون گرما بود سپاسگزار بود و از حس خوب و شوق اشک میریخت و ایمانشو حفظ کرد که الان تو بهشته.مریم تو اون همه خان نعمت داره تو پرادایس زندگی میکنه و بهترین سفرهارو رفته بهترین ماشینها در اختیارشه بهترین مهمانی ها بهترین رابطه عاطفی اما مغرور نشده و برای حمام کردن، برای اب حمام سپاسگزاری میکنه الانشم(یادتون میاد چیو میگم؟همون قسمت زندگی در بهشت که استاد و مریم با تراک رفته بودن و حمام عمومی خیلی تمیز و خوب بعد از باشگاه رفتن).برای هر طبیعت زیبایی که میببینه سپاسگزاری میکنه .هر روز برای پرادایس ذوق زدست.برای همینه که لیاقت این نعمتهارو پیدا کرده و بهش داده شده.بهش گفتم ای شیطان اصلا بلفرض که دیگه بیشتر از این به من داده نشه.من میخام امر سرورم، پروردگار عالمیان رو خاضعانه اطاعت کنم که گفته اشکرلی.کما اینکه ایمان دارم که وعده خدای من حقه وقتی گفته لازیدنکم
این نکته رو هم به خودم یاداور شدم مهم فقط زبانی یا نوشتن شکرگزاری نیست مهم احساسیه که از شکرگزاری پیدا میکنی و فرکانس حاصله .
تمام مثالهایی که برای خودم پیش اومده هم مرور کردم که تایید میکرد این قوانین رو.
الان یادم به اون کامنتتون افتاد که پارسال پریسال خوندم که اینقدر نکته مهمی گفته بودید اونو نوشتم و هر چند وقت یکبار میرم میخونم .نوشته بودید: نباید یه جوری نگا کنی که انگار یه چیزی خرابه در وجودتون و باید درستش کنید اونطور تمرکز میره روی خرابی و اشتباه .و همش درگیر همین میمونید.اون کامنت یک نقطه عطف بزرگی تو پیشرفت من توی این مسیر بود که تا یه مدت تو آسمونا بودم.
مرسی باز برای من نوشتی و وصلم کردی به دریای درک خودتون.هی برمیگردم از اول میخونم یه چیزی متوجه میشم.
زندگیتون پر از عشق الهی باشه
خداقوت زهرا جان
انقدر زیبا مینویسی دلم نمیاد پاسخی ننویسم و سپاسگزاریم رو کتباً اعلام نکنم
از نسیان ما همین بس که قبل از این مسیر در دریایی از سردرگمی به سر میبریم و الان افسوس میخوریم که چرا اون شرایط دلخواه را نداریم، درصورتیکه شرایط الان بسیار رویاییتر ازون چیزیست که قبل از آشنایی با این مسیر بهدنبالش بودیم.
زندگی قبل از این مسیر قبل از شناخت خدا مثل زندگی یه بچهای میمونه که میخواد شنا یاد بگیره، اگه خودش تنها باشه شاید حتی جرئت نکنه پاش را داخل آب بگذاره اما وقتی باباش کنارشه تا وسط اقیانوس هم پیش میره چون به پدرش اعتماد داره
حکایت زندگی ماست
فکر میکنیم خودمون اومدیم این مسیر رو، اونم تنهایی
فکر میکنیم کسی حواسش نیست و توجهی به ما نداره
غافل ازینکه یه کسی هست که از هر پدر و مادری دلسوزتره
همش دستمون رو میگیره اما ما با پرویی هی ولش میکنیم و میگیم ولم کن خودم میخوام بیام خودم بلدم و میشه این، میشه مقایسه میشه حال بدی میشه اندوه
اما وقتی گرمای دستاش رو روی تک تک اعضای بدنت حس میکنی دیگه فارغ میشی از همه این صحبتا
منی که 1 ثانیه نمیتونستم تنها باشم الان قشنگترین حس دنیا برام خلوت کردنه، هیچ چیز و هیچکس غیر ازین خلوت برام لذتبخش نیست
منی که میبینم برا یه تاکسی گرفتن هدایتم میکنه به بهترین ماشین و راننده
تو اوج و فرود یه لحظه هم رهام نکرده چطور میتونم غافل بشم ازش
امروز با یکی از دوستان داشتم صحبت میکردم گفتم ببین از الان به بعد دیگه با قدرت میسازم هر چی که میخوام رو، این خدایی که من دارم میشناسمش قول داده که همه چی بهم بده.
انصافاً هم داد، همون اول هم داد
آرامش و احساس خوب فوقالعاهای که دارم بزرگترین پاداشه برای منه
کجا من انقدر حالم خوب بوده برای زندگی
کجا انقدر مصمم بودم که یه چیزی به این دنیا اصافه کنم یه حس خوبی ایجاد کنم
کجا وقتی یه تیکه ابر یا یه پرنده میدیدم تمام وجودم غرق در نشاط و شوق میشد
کجا من انقدر حس میکردم یکی چارچشمی حواسش بهم هست؟!
ما فراموش کردیم زهرا جان
طبیعیه
برا همینم میگه باشید اینجوری باشید اینجوری عمل کنید
چون میشناسه بندش را
میدونه انجام همین کار تنها کاریه که باید انجام بدیم
چون همه چیز آمادست، ما برای دریافتش آماده نیستیم
چرا؟
چون احاطه شدیم با چیزهایی که خلاف این را باور دارند و سردرگم هستند
چون به ما یاد ندادند که اعتماد کنیم
از بچگی گفتن دست نزن از این چیزی نگیر این کارو نکن
کار داریم تا این برنامهریزی و مقاومتها رو کنار بگذاریم و باید بپذیریم که نیازی نداریم و کسی از ما هم نمیخواد که کلاً حلش کنیم
باید فقط کنترل کنیم و سعی کنیم بهتر بشیم و این کار را تا آخر عمر ادامه بدیم
ما دستان خداوند هستیم روی زمین
ما به این جهان معنا میدهیم
زندگی و دنیای بدون انسان یه دنیای پوچ و بی معناست
انسان با تمام نقصهاش داره معنا و گسترش میده چون این ماموریت را از خدا گرفته
ما در این ماموریت چه نقشی داریم
خیلی عجیب نیست رفتار و حالتها
اینها هم بخشی از مسیره
خلق را با تو چنان بدخو کند
عاقبت روی تو را آن سو کند
باید بپذیریم که ضعیفیم
باید بپذیریم که اگر خودمان را گره نزنیم به رب هیچی نیستیم
باید یه رابطه سالم برقرار کنیم
و همه اینها از نقطه به صلح رسیدن با خود شروع میشه
امیدوارم که لحظاتت سرشار از حضور و بوی خداوند باشه زهرای عزیز
باز هم سپاسگزارم برای توجهت و اینکه باعث شدی از رب بگیم
سلام اقای مقدم،دوست خوبم در این فضای معنوی
من خیلی از شما سپاسگزارم که برای من مینویسید خیلی زیاد
پاسخ شما برای من مثل یک هدیه از طرف خدا بود در روز تولدم.یک بسته محتوی اگاهی و درک و دریافت شما.
بار اول که خوندم فکر کردم که خیلی باید این نوشته رو تکرار کنم.نکته های خیلی کلیدی به من یاداوری کردید.دقیقا جایگاه الان من ارزوی چند سال پیش منه،چند سال پیش ارزوم بود که توی این رشته مورد علاقم به همچین جایگاهی برسم که حالا هستم،واقعا تبدیل شدم به یک کارشناس که کلی ادم بدون مدیریت من کارشون پیش نمیره،چقدر توانایی پیدا کردم و چقدر ادم مفیدی شدم نسبت به قبل
یا واقعا کجا من اینقدر با ارامش و اطمینان خاطر میخابم منی که اصلا خواب راحتی نداشتم با اون اضطرابهای زیاد.
بله ما یادمون میره
و نکته مهم اینه که همیشه اساسی ترین اصل رو یاداوری کنیم به خودمون و اون هم اینکه باور کنیم و ایمان داشته باشیم که همین مسیر همین تحسین زیبایی ها همین قوانین حتما مارو به ساحل امن سعادت میرسونه.
دیروز همونطور که مهمترین دغدغه و مسئله این روزهام تو سرم میچرخید به خودم میگفتم زهرا،چند سال پیش یادت میاد بزرگترین دغدغه ات چی بود؟ دیدی اون دیگه الان دغدغت نیست، ازش گذشتی،حل شد، تموم شد.ازش رد شدی اومدی یه لِوِل بالاتر.این هم حل میشه،راهشو پیدا میکنی ازش رد میشی،زیاد جدی نگیر،سخت نگیر
راستش با این نگرش به مسیله خیلی ارومتر شدم و احساس کردم قوی تر از مسئله شدم.خداروشکر
همیشه وقتی توی قران درمورد ماموریتی که کوه تحمل نکرد و خدا به انسان محول کرد رو که میخوندم،میگفتم اون ماموریت چیه؟یعنی خدا چه ماموریتی به انسان داده،یا میگفتم چه نیازی داره که خدا ماموریتی به انسان بده،یا میگفتم دقیقا چطوریه که انسان خلیفه خدا رو زمینه؟ رو چه حسابی
یا اینکه ما چطور خداوند رو استجابت کنیم؟
و یهو با خوندن این جملتون که گفتید انسان معنا و گسترش میده چون این ماموریت رو از خدا گرفته،پاسخ رو گرفتم.بله ماموریت انسان روی زمین گسترش دادنه همون یرشدون،رشد دادن،همینجا ارتباط بین گسترش و رسالت هرکدوم از ما در این دنیا که تو اموزه های استاد یاد گرفتم با ماموریت و خلیفه خدا بودن در قران رو پیدا کردم. تشکر ویژه تا همینجا
و تا رسیدم به این جملتون:همه اینها از نقطه به صلح رسیدن با خود شروع میشه.این جمله تو مغزم زنگ زد،چون داشتم به خریدن دوره به صلح رسیدن با خود فکر میکردم قبلش.
و خیلی چیزهای دیگه که گفتید.که همشون چراغ روشن کردن تو ذهنم.
مرسی مرسی
ان شالله همیشه در مسیر درست و پر از حس خوب باشید.
سلام ب دوست عزیز
واقعا توضیحات شما خیلی عالی بود خدا هزار مرتبه شکر واسه وجود استاد عزیز ک راهنمایی و توجه بسیار با کیفیت و دقت بالایی ک روی نکات مثبت دارن مارو هدایت می کنند ب سمت زیبایی ها زندگی جا داره ازهمه دوستان عزیز ک تو سایت کامنت پر محتوا با کیفیت عالی میدارم تشکر قدردانی کنم بازم خداشکر بابت این همه زیبایی ️️️️
بازم ممنون برای خداشکر بابت این کامنت زیبایی شما امیدوارم زندگی شاد سالم و موفق ثروت مند و سعادت مند داشته باشی
به خدایی که در این نزدیکی ایست
سلام، سلامی گرم و صمیمی به گرمای خوش خوزستان
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم و دوستان و همراهان در این بهشت الهی
استاد عزیزم سپاس گذارم بخاطر این فایل های ارزشمند.
و درخواستی،(اصلا به هر چی فکر می کنم یا سوالی دارم، تو این سایت یا از قبل بوده، یا برات فراهم میشه)
مدتی بود این ایده تو سرم بود که یه سرگرمی برای دور همی ها طراحی کنم، که وقتی کنار هم هستیم بیشتر به ماخوش بگذره. برای وقتایی که حوصله بازی فیزیکی نیست.
تا این که جمعه گذشته
موقع نهار پسرم گفت مامان بابا بعد از نهار یه وقتی بذاریم یه صحبتی بکنیم.
بعد از نهار بصورت رسمی نشستیم و کلی با هم صحبت کردیم، از درخواست هامون به همدیگه از اینکه چه کار کنیم بهتر عمل کنیم از آرزوهامون صحبت کردیم، کلی آرزو رو روی کاغذ نوشتیم.
و کلی احساس خوب و صمیمیت بیشتر پیدا کردیم.
ما همیشه با هم صحبت می کنیم ولی این بار یه حس دیگه ای داشت، چون خیلی رسمی و جدی بود. و تصمیم بر این شد هر هفته جمعه بعد از نهار یه جلسه بذاریم و موردهای اساسی رو در اون یادآور بشیم.
و این درخواست در من شکل گرفته بود و بر زبان همسرم جاری شد و توسط درخواست پسرم عملی شد.
و الان استاد با این فایل مهر تایید بر این درخواست زد وکلی ایده برای بهتر انجام دادن آن دستم اومد.
و امشب یه اصلاحیه به تصمیم گرفته شده میزنم و جلسه ها رو شبی نیم ساعت اونم برای گزارش بهترین عملکرد روز و بهترین حس و حال و اتفاقات جالب و شنیدنی بذاریم.
یه ایده دیگه هم دارم که میشه تو دورهمی ها اون رو انجام داد. مثلا یه داستان کوچلو تعریف کرد و بقیه اون داستان رو از زاویه دید خودشون که اون داستان و حس و حال اون رو بهتر کنه تعریف و تفسیر کنند. و این میتونه کمک کنه زاویه دیدمان را برای کوچک ترین مسائل تغییر بده و یه سرگرمی است برای دور همی.
خانواده نعمت بزرگی است.
یک هفته پیش مادر همسرم یه حرفی زد من خیلی ناراحت شدم، و این بین ذهن نجواگر بی تربیت شروع کرد به آوردن تمام کارها و حرف هایی که مادر همسرم زده بود رو جلوی چشمم می آورد، و حتی بی انصاف نمیذاشت یکی از خوبی های اون رو بیاد بیارم. بعد از کلی درگیری یک ایده جالبی به ذهن خطور کرد، یاد کارتون لوسیمه که با ارابه یه خانواده ثروتمند برخورد می کنه و حافظه اش رو از دست میده، و برای مدتی پیش اونها زندگی می کرده.
منم برلی اینکه هر چی بوده را بتونم فراموش کنم، گفتم من اصلا فرض می کنم یه لوسیمه هستم و این خانم مرا آورده خونه اش و دارم تو خونشون زندگی خوب و خوشی رو می گذرونم. و چه زود تونستم با همین تغییر فکر حالم رو خوب کنم و با مهربانی با مادر همسرم رفتار کنم.(مادر همسرم خیلی خانم خوبی است و مرا خیلی دوست داره و مرتب قربون صدقه ام می رود، و متاسفانه اون روز من تو مدار درست نبودم که این بنده خدا این حرف رو زد.)
این فقط یک تکنیک گول زنی ذهن است و جنبه علمی ندارد.
عارفه جان سپاس گذارم که این قدر خوب روی خودت کار میکنی که نتیجه و ثمره اش به همه می رسد.
استاد تو را سپاس که به ما آموختی فقط روی خودتان تمرکز کنید، جهان بیرون خود بخود درست می شود.
من این جمله شما را دارم زندگی می کنم.
در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و موفقیت تر باشیم.
به نام خداوند هدایتگر
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته دوست داشتنی
سلام به همه دوستان ارزشمندم
استاد ممنون که این فایل و گذاشتین رو بنر سایت بمونه چون من هر لحظه میام کامنت های بچه ها رو میخونم و واقعا حالم عالی میشه و چقدر درس میگیرم و چقدر تمرکزم میره رو نکات مثبت و چقدر نعمت های بیشتری برای سپاسگزاری کردن تو زندگیم پیدا میکنم
حال و هوای این فایل و کامنتهای بچه ها بینظیره خیلی حس خوبیه
دیروز داشتم فکر میکردم چقدر خوبه یه فضایی باشه تو سایت مثل دفترچه شکرگزاریمون بشه یا تمرکز بر نکات مثبت و بیایم این حال خوب و تمرکز بر نکات مثبت و با هم به اشتراک بزاریم
استاد و خانوم شایسته مرسی که هستین
استاد جونم شما یه فایلی دارین برای زمانی که ایران بودین و سمینار برگزار میکردین
به نام میثاق نامه
شما تکرار میکنید و بچه ها پاسخ میدن
من و همسرم هرروز که از خواب بیدار میشیم اول اون فایل و میزاریم و گوش میدیم و تکرار میکنیم
و متن میثاق نامه رو دادیم برامون چاپ کنن روی تصویر پارادایس
و میخوایم بزنیم رو دیوار و هرلحظه بهش نگاه کنیم و بخونیمش
من قسمتی از متن فایل و میزارم اینجا چون خیلی دوستش دارم و خیلی بهم احساس خوبی میده
با خود پیمان میبندیم
آنقدر قوی شویم
که هیچ چیز و هیچ چیز و هیچ چیز آرامش ذهنی مان را بهم نریزد
با خود پیمان میبندیم
در هر گفتگوی کلامی
سلامتی و شادی و ثروت را بر زبان جاری کنیم
با خود پیمان میبندیم
همواره توانایی های دوستانمان را به آنها یادآور شویم
با خود پیمان میبندیم
همیشه و در همه حال نیمه پر لیوان را بنگریم
آنگاه تاریکی کنار رفته و رویاهایمان تحقق مییابد
با خود پیمان میبندیم
به نعمت هایی که داریم توجه کرده و به خاطر آنها سپاسگزار باشیم
با خود پیمان میبندیم
مشتاق موفقیت دیگران باشیم آنچنان که گویی آن موفقیت از آن ماست
با خود پیمان میبندیم
اشتباهات گذشته را فراموش کنیم و به سوی دست یافتهای بزرگتر در آینده حرکت کنیم
با خود پیمان میبندیم
به تمام موجودات زنده دنیا با لبخند نگاه کنیم
با خود پیمان میبندیم
آنقدر برای رشد و تعالی خود زمان صرف کنیم تا دیگر زمانی برای انتقاد کردن از دیگران نداشته باشیم
با خود پیمان میبندیم
در برابر ناراحتی _ صبور
در برابر ترس _ جسور
و در برابر خشم _ متین باشیم
با خود پیمان میبندیم
ثروتمند باشیم و به دنیا کمک کنیم تا جای بهتری برای زندگی کردن باشد
از خدای بزرگ میخوایم ما رو به راه راست هدایت کنه
به راه کسانی که به آنان نعمت داده نه کسانی که بر آنان غضب کرده
و نه گمراهان
خدارو شکر میکنیم به خاطر سلامتی خودمون
خدارو شکر میکنیم به خاطر سلامتی عزیزانمون
از خدا میخوایم که وجود ما رو از ترس تهی کنه
از خدا میخوایم که قلب ما رو با ایمان پر کنه
از خدا میخوایم که فقط ما رو وابسته کنه به خودش و از وابستگی به هر چیزی غیر از خودش دور کنه
از خدا میخوایم که ما رو فقط محتاج کنه به خودش و ما رو به کسی محتاج نکنه
از خدا میخوایم که بهمون علم بده آگاهی بده تا خودمون رو بیشتر بشناسیم و برای خودمون بیشتر ارزش قائل باشیم
تا اگه اتفاقی رو داریم میبینیم بفهمیم این یک حکمتی داره
شاید حکمتش و نمیفهمیم الان
اما هیچ چیز از دستان خداوند خارج نیست
هیچ برگی بدون اذن خدا از درخت نمیفته
از خدا میخوایم که بهمون کمک کنه که فقط خودش رو بپرستیم
و فقط و فقط از خودش کمک بخوایم
از خدا بخوایم که دستمون رو هرگز جلو کسی دراز نکنیم
از خدا بخوایم که خوشبختی رو وارد زندگی ما و زندگی بقیه مردم جهان کنه
از خدا بخوایم که همه مردم جهان رو بیدار کنه و همه رو به راه راست هدایت کنه
از خدا بخوایم که ما رو رشد بده که بتونیم حرکت کنیم و بتونیم خدمت کنیم
از خدا بخوایم که ارزشهامون رو بهمون نشون بده که بتونیم ارزشمند باشیم و ارزش خلق کنیم
از خدا بخوایم که صلح رو بهمون نشون بده
صلح با خودمون و صلح با همه موجودات جهان
از خدا تشکر میکنیم و سپاسگزاریم به خاطر همه چیز
خدایا شکرت
چند روز پیش صبح گوشیم خراب شد و دیگه شارژ نمیشد
60 درصد شارژ داشت و ذهنم همش میگفت گوشیت خراب شده دیگه شارژ نمیشه ازش استفاده نکن فعلا اگه خاموش بشه دیگه روشن نمیشه
ولی نزاشتم احساسم بد بشه
گفتم چرا تمرکزت رو اون 40 درصدیه که باطری خالیه ؟
تمرکزت رو اون 60 درصدی باشه که باطریت فوله
خدارو شکر کن هنوز که خاموش نشده
مگه تو مثاق نامه تعهد ندادی که به نیمه پر لیوان نگاه کنی
از گوشیم استفاده کردم و دیگه 10 درصد شارژ داشت و فرداش هدایت شدیم به یه تعمیر کار حرفه ای و تو نیم ساعت گوشیم رو با یه مبلغ جزئی تعمیرکرد و درست شد و بهتر از قبلش شد
دیروز هم قرار بود برای کار بریم کویر
مشتری مون میگفت لوکیشن کویر میخوام
ولی خوب الان فصل کویر نیست چون خیلی گرمه
همکارمون همش میگفت چرا لوکیشن و عوض نمیکنی بگو نمیشه بریم گرمه نمیتونیم کار کنیم
همسرم بهم گفت حسم میگه بریم کویر و لوکیشن و عوض نکنیم و مشتری مون هم که اصرار داره بریم کویر
دیروز رفتیم کویر
هوا به طرز باور نکردنی عالی بود
هوا ابری بود و آفتاب نبود که اذیتمون کنه اتفاقا نور برای کارمون عالی شده بود
باد میومد و گرم مون نشد اصلا
خودمون باورمون نمیشد چقدر هوا خوبه چون ما اسفند ماه میریم خیلی گرم میشه و کار کردن سخت میشه ولی تو این فصل انقدر هوا خوب باشه فقط کار خداست
تو ستاره قطبیم نوشته بودم خدایا هوا خوب باشه بتونیم راحت کار کنیم
اتفاقا همه چیز عالی پیش رفت
خدایا ازت سپاسگزارم
سلام به شما دوست عزیزم مونا خانم ترحمی، امیدوارم حالتون عالی باشه.
چقدر از شما ممنونم که متن میثاق نامه رو برامون تایپ کردید. چقدر سپاسگزاریتون حس قشنگی داره، چقدر به نکات قشنگی توجه کردید.
واقعا سپاسگزارم.
چقدر دعاهای زیبایی رو نوشتید:
خدایا ما را به راه راست به راه کسانیکه به آنها نعمت داده ای نه راه کسانیکه بر آنها خشم گرفتی و نه گمراهان هدایت بفرما.
خدایا قلبمون رو از ترس تهی کن.
خدایا قلبمون رو از ایمان پر کن.
خدایا علممون رو زیاد کن: الهی آمین
فتعلی الله الملک الحق و لا تعجل بالقرءان من قبل ان یقضی الیک وحیه و قل رب زِدنی علما (114 طه)
پس بلند مرتبه است الله که فرمانروای حق است و در قرآن پیش از آنکه وحی آن بر تو پایان یابد شتاب مکن و بگو “پروردگارا بر دانشم بیفزای.”
خدایا به ما آرامش بده.
خدایا به ما سلامتی بده.
به عزیزانمون سلامتی بده.
خدایا خوشبختی رو وارد زندگیمون کن.
از خدا بخوایم که ما رو رشد بده تا بتونیم حرکت کنیم و بتونیم خدمت کنیم. چقدر این دعا زیباست، به یاد آیه 186 سوره بقره افتادم:
و هرگاه بندگانم درباره من از تو بپرسند، من نزدیکم، دعای دعاکننده را -هنگامیکه مرا بخواند- اجابت کنم، پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا شاید رشد یابند.
خدایا به ما صلح رو نشون بده. صلح با خودمون و صلح با همه موجودات. الهی آمین.
خدایا ما را محتاج به خودت و بی نیاز از بقیه کن.
خدایا کمکمان کن که دستمان فقط در برابر تو دراز باشد، به تو وابسته باشیم و نه به مردم. الهی آمین.
یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید (فاطر 15)
ای مردم شما به الله نیازمندید و الله است که بی نیاز ستوده است.
خدایا شکرت که اگر به تضادی برمیخوریم بگیم این یک حکمتی داره
شاید حکمتش و نمیفهمیم الان
اما هیچ چیز از دستان خداوند خارج نیست
هیچ برگی بدون اذن خدا از درخت نمیفته:
و کلیدهای نهان نزد اوست، جز او آن را نمیداند و آنچه را در خشکی و دریاست میداند و هیچ برگی نمیافتد مگر آنکه آن را میداند و هیچ دانه ای در تاریکیهای زمین و هیچ تَر و خشکی نیست مگر آنکه در کتابی روشن قرار دارد. (59 سوره انعام)
باز هم از شما متشکرم که برای تایپ این متن زیبا زمان گذاشتید و باعث شدید این کامنت رو بنویسم.
خدایا شکرت به خاطر دوستان فوق العاده ای که دارم.
در پناه خدای بزرگ شاد و سلامت و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت.
سلام به مونا خانم ترحمی
ممنون و متشکر بابت کامنت فوقالعاده ای که به اشتراک گذاشتین و بابت اون الگوهای که به اشتراک گذاشتین خیلی ایده خوبی بود و لذت بردم از این ایده شما
منم کامنت شما رو کبی کردم تا بتونم اون رو به فایل صوتی تبدیل کنم و هر روز اونو تکرار و بهش عمل کنم
خداروشکر که استاد همچین فضایی رو ایجاد کردن تا از یکدیگر انرژی و انگیزه بگیریم
خداراشکر
سپاس فراوان از استاد و شما مونای عزیز
سلام مونای نازنین ،
ممنون از کامنت زیبای شما ، من هم چند وقت پیش فکر می کردم چقد خوب می شد فضائی بود و همه نکات مثبت روز یا مطالبی که بابت ان شکر گذار هستند می نوشتند ، همه ما هزاران هزار نعمت داریم و اینقدر برامون عادی شده که فکر نمی کنیم باید بابا ان شکر گذاری کنیم اصلا به چشم ما نمیاد ، با این کامنت های زیبا یادمون میاد ابنها هم هست .
ممنون از این متن قشنگ ، چقدر خوب کردی بخشی از متن را نوشتید من هم کپی کردم که هر روز بخونم یا شاید فایل صوتی بکتم تا هر روز صبح گوش کنم . من با جستجو نتونستم فایل را پیدا کنم ، امکانش هست شما لینک فایل را بگذارید زیر کامنت خودتون .
امیدوارم همواره سلامت ، ثروتمند و شاد باشید
سلام مونای عزیزم
سپاسگزارم بابت ایده ی فوق العاده ات، واقعا سپاسگزارم ک این متن فوق العاده رو گذاشتی و من هم اون رو نوشتم. امروز خودم رو جمع و جور کردم گفتم برو نوشتنی هات رو بنویس برنامه و تعهداتو بنویس و شما این ایده ی فووووق العاده رو نوشته بودید در کامنتت.خدایا شکرت
سلام
سلام به استاد بزرگوار
سلام به مریم جان
سلام به بهترین خانوادهی فضای مجازی
امروز صدمین روز عضویت من در سایت است.
100 روز از بزرگترین لحظهی زندگی من گذشت.
در این 100 روز آنچنان غرق یادگیری این قانون بودم که کمتر فرصت کامنت گذاشتن را بدست میآوردم.
امروز که تصمیم گرفتم در خصوص فایل زیبای شکارچی نکات مثبت کامنت بگذارم متوجه شدم که صدمین روز عضویت خودمم هست و چه تطابق جالبی.
خوشحالم که این تجربهی 100 روزه رو با شما عزیزان در میان میگذارم ؛ از اینکه همراه من هستید بسیار خوشحالم :
صد روز پیش من دستانم بالا رفت و تسلیم شدم؛ صد روز پیش من دقیقا موسی بودم که گفت : رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ » پروردگارا! به هر خیر و نیکى که تو بر من فرو فرستى نیازمندم. آن موقع نمیدانستم که همین تسلیم شدن اولین مرحله از شروع است و بعد ها در یکی از جلسات قانون آفرینش استاد همین موضوع را گفتند.
صد روز پیش من به محمد گفتم که دیگر کافیست؛دستان محمد را بالا آوردم و تسلیم شدم و دیگر مقاومتم شکست و گفتم تسلیمم.
تسلیم شدن من در مواجهه با درخواست همسرم برای گوش دادن به فایلهای استاد عباسمنش بود.
من همیشه مقاومت میکردم اما آن روز انگار روز تسلیم شدن بود و من دیگر هیچ مقاومتی نداشتم. دلیل تسلیم شدن بی چون و چرای من در آن روز، بودن در تلخترین روزهای زندگیم بود که از همه جا تحت فشار بودم و فاصله چندانی با افسردگی نداشتم…
قبلا هم گفتهام که آن درخواست انگار که آب بود بر آتشم و مثل تشنهای که در بیابان به دنبال آب است سریعاً درخواست همسرم را قبول کردم.
اولین فایل »»» نتایج دوستان از آموزه های استاد عباسمنش »»» تجربهی رضا عطار روشن
فایل شروع شد؛ گوش دادم و گوش دادم و گوش دادم. فایل بعدی ، بعدی ، بعدی و بعدی.
گوش دادن به تجربهی رضای عزیز با من کاری کرد که همان روز ( تاکید میکنم همان روز ) تمام فایلهای رایگان سایت را دانلود کنم و در پوشهی abasmanesh در موبایلم ذخیره کنم.
حالا من بودم و هندزفری و فایل.
این مقدمات را قبلا در یکی از نظراتم گفته ام؛ آن روز 21 روز از عضویتم گذشته بود؛ حالا میخواهم کامل ترش را بگویم.
گوش دادن به فایلها باعث شد که آرام آرام باورهای قبلی ام که به قول استاد مانند بتن در مغزم چسبیده بودند شروع به خُرد شدن کنند و از همان ابتدا با بهتر شدن احساسم اتفاقات خوب هم شروع به پیدا شدن کردند.
یکی از کارهایی که من از ابتدای این مسیر خودم را به آن متعهد کردم، دقیقا همین شکارچی نکات مثبت بودن بود.
من تصمیم گرفتم که زیپ دهانم را که سالیان سال برای غر زدن و گله و شکایت کردن از زمین و زمان باز بود ببندم. تصمیم گرفتم که این زیپ را فقط برای شکرگزاری و تصدیق زیبایی ها و تحسینشان باز کنم. علاوه بر باز کردن این زیپ برای تحسین زیبایی ها ، تصمیم گرفتم که شکرگزاری هایم را بنویسم و حالا دیگر من بودم و Notes موبایلم و یادداشت کردن هر چیز زیبایی در آن.
به جایی رسیده بودم که در روز 60 تا 70 مورد برای شکرگزاری داشتم؛ 60 تا 70 مورد تحسین زیبایی و شکرگزاری و تصدیق نعمات خداوند. از کوچکترین آنها تا بزرگترینشان. کارم شده بود فقط و فقط توجه به زیبایی ها. اگر مثلا در اتوبوس فردی به من لبخند میزد سریعا یادداشت گوشی را باز میکردم و مینوشتم : 23. خدایا شکرت بابت احساس خوبی که از لبخند این فرد گرفتم. اگر در موقع پیاده روی از شنیدن فایل ها بی نهایت لذت میبردم 24. خدایا شکرت که این فایلها را دارم. اگر هندزفریام به من آرامش میداد برای شنیدن فایلها 25. خدایا شکرت بابت هندزفری خوبم.
این شیوه شده بود کار هر روز و هر شب من.
نتیجهاش چه بود ؟ احساس خوب
احساس من به شکل معجزه آسایی بهتر شده بود و در آن روزهای سخت و عمیقاً ناراحت کنندهی ابتدای مهاجرتمان ، پیدا کردن این سبک از زندگی همان چیزی بود که نیازش داشتم.
چند روز بعد به خودم گفتم که در ویدیوی مربوط به نتایج رضای عزیز گاهی اوقات رضا خیلی چیزها را فراموش کرده بود و من دوست ندارم از این مسیر زیبا چیزی را فراموش کنم؛ پس همان روز یک دفتر 200 صفحهای خریدم و شروع کردم به نوشتن تمام اتفاقات مثبتی که از شروع بودن در این قانون برایم افتاده بود.
هر اتفاقی که در زندگیم میافتاد و مطمئن بودم که نشأت گرفته از تمریناتم است مکتوبش میکردم.
هر رخداد مثبتی را مینوشتم؛ هنوز هم دارم مینویسم.
این دفتر تا لحظهی حال ، 30 صفحهاش پر شده؛ جالب اینکه من خیلی ریز و بدون اینکه بین خطها فاصله بگذارم مینویسم و شاید اگر به سبک عادی مینوشتم تابحال نصفش پر شده بود.
بعد ها متوجه شدم که مکتوب کردن این نکات خودش یکی از بزرگترین تمرینات است زیرا هم باعث میشود که نکات مثبت را ببینیم و هم آنها را تصدیق کنیم و هم بابتشان شکرگزاری کنیم و از همه مهمتر آنها را مکتوب کنیم. قدرتی که مکتوب کردن به من میدهد و احساس فوق العاده ای که از مکتوب کردن به من دست میدهد به هیچ عنوان قابل وصف نیست.
فایلهای رایگان داشتند تمام میشدند. هر فایل را حداقل 2 بار و اکثرشان را بیش از 3 یا 4 بار گوش داده بودم.
احساس میکردم که عطش زیادی برای یادگیری بیشتر دارم. وجودم مملو از خواستن برای یادگیری بیشتر بود. در تمام عمرم برای چیزی اینچنین عطش نداشتم. از خدا خواستم که هدایتم کند به یک محصول؛ جالبتر آنکه هیچ پولی هم برایش نداشتم و هیچ ایده ای هم برای جور شدن پولش نداشتم.
یک شب قبل از خواب هندزفری در گوشم بود و استاد از خواهرشان گفتند. از اینکه دورهی «قانون آفرینش» چقدر زیاد بر زندگی خواهرشان تاثیر گذاشته و از استاد خواسته بودند که برایشان کد تخفیف قائل شود و استاد مخالفت کرده بودند.
من این را یک نشانه در نظر گرفتم. خداوند با من صحبت کرد و به من گفت که قانون آفرینش را شروع کن؛ اما چطور ؟ پولش را از کجا بیاورم ؟
نحوه جور شدن پولش را گذاشته ام برای ویدیویی که در آینده میخواهم برای استاد بفرستم.
در آن ویدیو که قطعا یک روز ضبطش میکنم و حتی متنش را آماده کرده ام خواهم گفت که چطوری پولش آماده شد. من مطمئنم که به زودی به آنچنان نتایج بزرگی خواهم رسید که آماده شدن این ویدیو امری خیلی ضروری برایم خواهد شد.
دورهی قانون آفرینش شروع شد و ما ( من و همسرم ) با ذوق و شوق فراوان هر فصل را گوش میدادم و تمریناتش را متعهدانه انجام میدادیم.
آن دفتر عزیزم که من نامش را دفتر مقدسم گذاشته ام مملو است از اتفاقات بی نظیری که از عمل به آموزه های قانون آفرینش برایمان رخ داده است.
امروز که این کامنت را میگذارم تنها فصل دهم از این دوره باقی مانده که باید تهیهاش کنیم.
زبانم از وصف تاثیرات عمل به تمرینات این دوره و بکارگیری آموزههایش عاجز است.
سعی میکنم به زودی اتفاقاتی که با عملکردن به آموزههای این دوره برایمان رخ داده را در بخش مربوط به نظرات همان محصول عنوان کنم.
برگردیم به بحث شکارچی نکات مثبت بودن.
من و همسرم هر روز صبح بعد از بیداری دفترچه هایمان را برمیداریم و شکرگزاری های خودمان را یادداشت میکنیم.
در طول روز مانند یک شکارچی نکات مثبتی که با آنها برخورد میکنیم را تصدیق میکنیم و خیلی حرفه ای از نکات منفی اعراض میکنیم.
خانمم یک صلوات شمار همیشه همراهش هست که در طول روز نکات مثبتی را که میبیند ثبت میکند و آخر شب عدد خودش را میبیند و اکثر مواقع از 50 تا به راحتی بالاتر رفته است.
شب و روز ما شده قانون. زندگی ما شده قانون.
اگر به ناخواسته و تضادی برمیخوریم خیلی راحت با توجه به آموزههای قانون آفرینش میدانیم که چکار کنیم. ما اصلا آدم های 100 روز قبل نیستیم. ما دیگر با برخورد به تضادها عصبی نمیشویم. ما میدانیم که چگونه از تضادها به نفع خودمان استفاده کنیم.
ما حالا دیگر میدانیم که بزرگترین قدرت یک انسان چه چیزی است.
ما حالا دیگر میدانیم که قطبنمای هر انسان چیست و میدانیم که چگونه این قطبنما را در جهت درست خودش بکار بگیریم.
ما حالا میدانیم که خدا چیست. ما میدانیم که از خدا چه بخواهیم. ما میدانیم که تقسیم کار با خدا چگونه است. ما میدانیم که این انرژی عظیم آنگونه ای که قبلا به ما شناسانده بودند نیست.
ما میدانیم که چگونه با این انرژی عظیم تعامل داشته باشیم.
ما اکنون میدانیم که اگر یک چیز را خیلی خوب بلد باشیم دیگر به هیچ چیز دیگری نیاز نداریم.
ما میدانیم که پاسخ هر سوالمان در کجا قرار دارد.
ما میدانیم که آینده خودمان را چگونه بسازیم.
ما اکنون میدانیم که خداوند چه بندههایی را بیشتر دوست دارد؛
ما اکنون میدانیم که بازی چگونه است.
زندگی ما شده قانون.
برای مصاحبه شغلی از قانون استفاده میکنیم.
برای بدست آوردن موقعیت شغلی بهتر از قانون استفاده میکنیم.
برای غذا خوردن مان اجازه میدهیم که هدایت شویم.
ما حتی همانگونه که استاد گفته در خوابهایمان هم بدنبال استفاده از قانون هستیم و چقدر برای من خوشحال کننده بود که استاد میگفت :
اگر دیدید در خواب بدنبال استفاده از این قانون هستید بدانید که خیلی خوب در حال بکارگیریش هستید.
معجزات بکارگیری این قانون دونه به دونه در دفتر مقدسم به ثبت رسیده.
تک تک اتفاقاتی که بلاشک نتیجهی بکارگیری قانون است را در آن دفتر مقدس ثبت کرده ام و ثبت کردنشان، هم حالمان را خوب میکند و هم اینکه قدرت نوشتن باعث افزایش فوق العاده قدرت فرکانسمان میشود.
ما پس از گذشت 100 روز نه تنها انسان های قبل از آشنایی با قانون نیستیم بلکه این احساس را داریم که انگار صد سال است که با این قانون در حال زندگی هستیم.
قبلا در مورد سه هفتهی ابتداییِ آشناییم با قانون این حرف را زده بودم اما حالا میخواهم در مورد 100 روز ابتداییم بگویم و آن هم این است که :
اگر تمام عمرم را در یک کفه ترازو قرار دهند و این 100 روز را در یک کفه دیگر ، قطعا سنگینی این 100 روز به راحتی غلبه میکند.
کاش یک عددی بود که اوج شکرگزاریم را ادا میکرد.
چه بگویم ؟
به اندازه قطرات باران شکر ؟ به اندازه شن های صحرا شکر ؟ به اندازه برگ درختان شکر ؟
ولله که هرچه بگویم کم است.
شاکر خدایی هستم که من را به این مسیر هدایت کرد.
استاد عزیزم میدانم که این کامنت را میخوانی.
میخواهم مستقیم با شما صحبت کنم.
من در همین مدت کوتاه 100 روزه آنقدر به قدرت این قانون ایمان آوردهام و دفتر مقدسم آنقدر از رخدادهای نشأت گرفته از این قانون پر است که میدانم به زودی باید ویدیوی نتایجم از آموزه های شما را آماده و برایتان ارسال کنم.
من خیلی خوشحالم که مثل شما در خوابهایم از این قانون استفاده میکنم.
من شاکر خداوند هستم که با شما آشنا شدم.
من شاکر خداوند هستم و خوشحالم که 100 روز پیش تسلیم شدم و این مسیر را با همه وجودم شروع کردم.
استاد عزیزم ، در این 100 روز آنقدر برای من رخدادهای مثبت اتفاق افتاده که مطمئنم با ادامه دادن در این مسیر این گوله برفی هر روز بزرگتر میشود و چقدر این احساس عالیست وقتی که مطمئن باشی در مسیری هستی که هر روز همه چیز بهتر میشود.
در همین لحظه ای که این کامنت را مینویسم دقیقا حالم مثل حال شما در بعضی از فایلهای رایگان است که احساساتتان جوری بالا میرود که میگویید :
نمیدونم چطوری براتون وصف کنم .
منم دقیقا همین احساس را دارم.
واقعا مو به تنم سیخ میشود وقتی میخواهم در مورد این قانون و نتایجش در همین مدت کوتاه 100 روزه حرف بزنم.
برای همهی شما عزیزانِ هم خانواده و برای استاد عزیز و مریم جان، آرزوی شادی، سلامتی و سعادت دارم و شاکر خداوند هستم که به من این احساس خوب در هنگام تایپ کردنِ این کامنت را عطا کرد.
در مسیر منبع باشید
به نام خداوندِ هدایتگرم.
سلام به استاد عباس منشِ نازنینم و مریم جانِ عزیزِ دلم.
سلام به همه ی دوستانِ عزیزم در این سایت ارزشمند.
سلام به محمد آقای عموریِ عزیز و تلاشگر.
خیلی ازتون ممنونم که وقت گذاشتین و این کامنتِ عالی و پُر از احساسِ خوب و ارزشمند رو نوشتین.
خیلی لذت بردم از خوندنِ تک تکِ کلماتتون.
هدایتی رسیدم به کامنتتون.
من قبلا حوصله ی خوندن کامنت های سایت رو نداشتم، الان تبدیل شدم به کسی که از خوندن کامنتهای بچه ها بی نهایت لذت میبرم.
از حس های خوبشون، تجربه های خوبشون، از رشدشون، از به اشتراک گذاریِ آگاهی هاشون در زندگی شون و …
کامنتِ شما پُر بود از حسِ امید، زیبایی، توکل، تمرینِ مستمر برای بهبودِ کیفیتِ زندگی و …
خیلی خیلی شما و همسر محترمتون رو تحسین میکنم که متعهدانه فایلهای دانلودی و محصولِ قانونِ آفرینش رو گوش دادین و عمل کردین به آگاهی های نابی که استاد عباس منش عزیزم و مریم جانم باهامون به اشتراک گذاشتن و میذارن.
کاملا درک میکنم وقتی نوشتین یه کفه ی ترازو زندگیِ قبل از 100 روز، و یه کفه ی ترازو زندگیِ این 100 روز یعنی چی و چه معنایی میده…
تعبیرِ من تولد مجدد هست از وقتی با آگاهی های استاد دارم زندگیمو بهبود میدم.
غرقِ لذت میشم هر روز.
میگم امروز عالی بود.
مطمئنم فردا از امروز هم بهتر و زیباتر میشه.
و هر روز از روزِ قبل بهتر و بهتر میشه.
چون تو مسیرم، دارم کار میکنم روی خودم و در آغوشِ خدا هستم.
تسلیم خدا بودن، در مسیرِ هم آهنگی با خدا بودن، هدایت خواستن از خدا برای همه چیزِ زندگیم و چشم گفتن به خدا و انجام دادنِ هدایتهای خدا، معجزه های زندگیِ من هستن.
فکر میکنم برای همه ی دوستانی که اینجا دور هم هستیم برای بهبود خودمون، همین طور باشه.
خیلی خوشحالم که اینجام، در کنارِ استاد جانم و مریم جان و تک تکِ دوستانِ خوبم در سایت.
که هر لحظه با کامنتهامون به هم انرژی میدیم و تشویق میشیم به ادامه ی مسیر و میایم برای همدیگه و خودمون مینویسیم و ردِ پا میذاریم تا یادمون بمونه از کجا به کجا رسیدیم و این مسیر همچنان ادامه داره.
تو کامنتتون به نکات خیلی خوبی اشاره کردین، خوشحالم که کامنتِ طولانی نوشتین و از احساسِ خوبِ خودتون و همسرتون نوشتین.
از خدا براتون بهترین ها رو میخوام محمد آقا در کنار همسر عزیزتون.
ان شاالله تند تند کامنت بذارین و از احساس و نتایجِ سرشار از زیبایی، رشد، ثروت و خوشبختی تون بنویسین برای همه مون.
قبلا وقتی حالم خوب بود یا یه چیز خوب برام پیش اومد زیاد نمیگفتم، چون فکر میکردم چشم زخم وجود داره و آدما ممکنه انرژی منفی بفرستن سمتم…
اما از وقتی فایل چشم زخمِ استاد رو گوش دادم، فایلهایی که استاد توضیح میدن ما خالق زندگیمون هستیم و مسیولیتِ زندگی مون هر چی که هست با خودمونه، تمرین کردم و بهتر درک کردم همه چیز دست خود منه.
خدا حافظِ منه و هیچکس نمیتونه هیچ آسیبی بهم بزنه.
اینکه اگه اتفاق خوب یا بدی میوفته برام، خودم برای خودم خلقش کردم و مسئولیتش با منه.
وقتی احساسم خوبه، اتفاقای خوب رگباری میان برام.
وقتی حسم بده، اتفاقات بد برام پیش میان.
دارم یاد میگیرم و تمرین میکنم ذهنمو کنترل کنم، بیشتر سکوت کنم، تا بتونم بهتر مدیریت کنم زندگیمو به سمت بهبود و اتفاقای خوبِ بیشتر.
الان خیلی راحت میگم حالم عالیه، در بهترین حالتِ ممکنه و خدا رو خیلی شاکرم برای این حس و حالِ خوب و ناب.
برای ارتباطِ جذابی که با خدا دارم، با پیرامونم دارم و …
بسیار تحسینتون میکنم برای نوشتنِ شکرگزاری، نکات مثبت و نتایجِ به کارگیریِ قانون تو دفترهاتون.
کارِ بسیار تاثیرگذاری هست نوشتن، که معجزه ی زندگیِ من محسوب میشه.
بسیار مشتاقم که ویدئوی شما از نتایجتون رو ببینم، کامنت هاتون درباره ی نتایج و عمل به قوانین رو بخونم.
خیلی انرژیِ خوب گرفتم از کامنتتون و براتون هدایت های بیشتر و بیشترِ خدا رو تو زندگی تون آرزو میکنم.
در آغوشِ خدا باشین در کنار عزیزانتون.
استاد عباس منش عزیزم
مریم جانم
آقا ابرهیم و خانم فرهادی عزیز
تیمِ کاردرست و باصفای گروهِ تحقیقاتی عباس منش
خیلی خدا رو شکر میکنم که شما این سایت ارزشمند رو برای ما فراهم کردین با این همه اگاهیِ ناب که به راحتی در دسترس مون هستن و عمل بهشون باعثِ بهبود هر لحظه ی زندگی مون میشن.
سپاس گزارتونم تا همیشه
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
سلام
سلام به شما خانم صوفی عزیز
قبل از هرچیز خیلی از شما بابت توجهتون به کامنتم تشکر میکنم.
این حسن توجه شما و سایر دوستان به من خیلی انرژی خوبی میده برای ادامه دادن بیشتر در مسیر قانون.
این تبادل نظراتی که اینجا بین دوستان انجام میشه باعث میشه که همه ما توی چرخه احساس خوب باقی بمونیم و طبق قانون
احساس خوب = اتفاقات خوب
خدا رو شاکرم که توی دنیای مجازی همچین فضایی وجود داره که با دوستانی که از این جنس فرکانس ها دارن در ارتباط باشیم.
این زندگی 100 روزهی من همهش حس خوب بوده از بودن در مسیر منبع.
دفتر مقدس من چیزهایی توش مکتوب شده که به هیچوجه برای فردی که در مسیر قانون نباشه قابل درک نیست.
خدا رو بی نهایت شاکرم بابت همچنین زندگی قشنگ و همچین تولد دوباره ای.
بازم از شما ممنونم و براتون بهترین ها رو آرزو میکنم.
سلام آقای عموری.
چقدر این جمله تون خوبه:
دفتر مقدس من چیزهایی توش مکتوب شده که به هیچ وجه برای فردی که در مسیر قانون نباشه قابل درک نیست.
خدا رو شکر برای تولد دوباره ی همه مون و حرکت در مسیر رشد و بهبودِ زندگی مون.
خدا رو شکر که میتونیم هر لحظه به راحتی بیایم سایت، فایل دانلود کنیم، کامنت بخونیم، کامنت بنویسیم و حال خودمونو خوب کنیم، و حالِ خوب رو به اشتراک بذاریم.
ممنونم از کامنتتون و آرزوی خیرتون.
زندگی سرشار از آرامش و ثروت و سعادت پیش روی شما و عزیزانتون باشه.
استاد جانم ممنونتونم برای این سایت ارزشمند و آگاهی های ناب
خدایا دوستت دارم
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
سلام آقای عموری
خوش آمد میگم ورودتون رو به این سرزمین خدایی
تحسین میکم تعهد و استمرار شما رو
با خوندن تک تک کلماتتون اشکم همراهی کرد منو و صورتم خیس از قطرات شادی و شکرگزاری هست که خدا با بودن افرادی مثل شما مهر تایید میزنه به مسیر من
از کار شما میخوام الگو برداری کنم و منم یک دفترچه مقدس برای خودم درست و شروع کنم به نوشتن به نوشتن آن چیزی که رخ میدهد و ما فراموش میکنیم
بیصبرانه منتظر دیدن تصویر و شنیدن صدای شما و نتایج گوهربار شما و همسر گرامیتان هستم
در پناه حق باشید
سلام
سلام و عرض ادب و شما خانم جوان عزیز
چقدر خوشحال و شاکرم از خوندن پیام شما و چقدر انرژی گرفتم از اینکه کامنت من برای شما یک الگو داشته.
همخانواده بودن با افرادی مثل شما و دیگر دوستان بهترین هدیه ایست که میشه هر شخص به خودش بده چرا که هیچ فضایی در اینترنت به زیبایی این خانواده نیست.
آفرین به شما که تصمیم گرفتید نکات مثبتی که به وسیلهی استفاده از قانون براتون رخ میده رو بنویسید. دفتر مقدس خودتون رو آماده کنید و شروع کنید به نوشتن.
این نوشتن چند جنبه عالی داره :
1. دیدن زیبایی ها و تصدیق آنها
2. توجه به نکات مثبت
3. اطمینان بیشتر از صحت عملکرد قانون
4. بالا رفتن فرکانس شما هنگام نوشتن؛ زیرا بنا به گفته استاد، نوشتن بالاترین فرکانس را دارد.
وقتی که ما در ذهنمان بابت چیزی شکر گزاری کنیم خوب است، وقتی در موردش با دیگران حرف بزنیم خیلی خوب است، حال اگر در موردش بنویسیم محشر است.
نوشتن فوق العاده است.
نوشتن برای من همیشه آرام بخش بوده.
به قول قرآن
نون والقلم و ما یسطرون.
بنویسید و لذت ببرید از بزرگ شدن گوله برفیِ اتفاقات خوبتون.
بنویسید و تصدیق کنید و تحسین کنید زیبایی ها رو.
در پناه حق و در مسیر منبع باشید
سلام به شما دوست عزیزم، آقا محمد گل، امیدوارم حالتون عالی باشه.
تحسینتون میکنم که اینقدر عالی به قانون عمل کردید که حتی توی خواب هم بدنبال قانون هستید و طبق گفته خودتون زندگیتون شده قانون.
خدایا شکرت به خاطر کامنت عالی دوست عزیزم آقا محمد عموری، خدایا شکرت به خاطر دوستای عزیزی که توی این سایت دارم. خدایا شکرت که هدایتم میکنی و بهم ایده میدی.
خدایا شکرت به خاطر تمام نعمتهایی که بهم دادی.
دوست عزیزم، آقا محمد گل، تحسین میکنم اون ایمان و تعهدت رو در عملی کردن قانون در زندگیت.
امیدوارم همه ما هر بار بهتر از قبلمون بشیم.
برات بهترینها رو آرزو میکنم.
باز هم تشکر میکنم بابت کامنت فوقالعادهای که نوشتی.
شاد و سلامت باشی عزیزم.
آقا رضای عزیز سلام
سلام به شما دوست عزیزی که از بودن کنارتون بی نهایت خوشحالم.
من هم از خدای خودم بی نهایت سپاسگزارم که دوستان و خانواده ای همچون شما عزیزان رو در مسیرم قرار داده تا با تعامل بیشتر با شما بزرگواران بیشتر در مسیر قانون و همچنین بیشتر متوجه نکات مثبت باشم.
خوشحالم که متن من رو خوندید و خوشحالم که این متن حال شما رو خوب کرد.
بهترین ها رو داشته باشید همیشه
سلام به محمد عزیز
آفرین به شما واین تلاش بی وقفه که برای رسیدن به احساس خوب انجام میدهی ومطمعنا نتیجه احساس خوب اتفاق خوب اتفاقی که همه دلمون میخواد به بهترین نحو باشه اتفاقی که اتفاق اتفاق نمی افتد بلکه خیریه در کار است
خوندن کامنت زیبایت انگیزه های من را برای حرکت وعمل کردن به قوانین دوچندان کرده سپاسگزارم برای این کامنت زیبا وپر انرژیت
منتظر نتایجی بصورت ویدئو با مهر تایید استاد بزرگ هستم
شاد سالم وموفق باشی
سلام
سلام به شما دوست عزیزم.
ارادتمندم آقا اصغر عزیز
صبح بعد از بیدار شدن کامنت شما رو دیدم و چقدر حس و حال عالی گرفتم از خوندنش.
بی نهایت از بودن کنار دوستانی مثل شما خوشحالم و از لطف شما و توجه تون به یادداشت خودم صمیمانه سپاسگزارم.
مطمئنم که با عمل کردن به قوانین هر روز عالی و عالی تر خواهد بود.
حق نگه دار شما و خونواده عزیزتون باشه
به نام خدای مهربان
سلام آقا محمد عزیز
اول اینکه تبریک میگم بهتون که وارد این سایت الهی شدید
و اینکه چقدر قشنگ
چقدر عالی
چقدر خوب توصیف کردی و گفتی
و چقدر قشنگ از خدا گفتی
برادر حال و احساست رو من هم گرفتم
و دقیقا میفهمم که نوشته بودی
««در همین لحظه ای که این کامنت را مینویسم دقیقا حالم مثل حال شما در بعضی از فایلهای رایگان است که احساساتتان جوری بالا میرود که میگویید :
نمیدونم چطوری براتون وصف کنم .
منم دقیقا همین احساس را دارم.»»
برات آرزوی بهترین ها رو دارم
امیدوارم شما و همسر گرامی و همه بچه های عزیز
و خودم در این مسیر الهی رو ادامه بدیم و به نتایج عالی برسیم
و منتظر دیدن فایل هاتون هستم به امید خدا
جواد عزیزم سلام
ممنونم از تبریک شما و واقعا بهترین تبریک های زندگیم باید بابت همین عضویت در سایت قلمداد بشه و چه چیزی از این بهتر.
خدا رو شاکرم که نوشتهی من باعث شد حال شما خوب بشه.
خدا رو شاکرم که این نوشته توجه شما رو به سمت منبع برد.
خدا رو شاکرم که با خوندنش احساس خوب بهتون دست داد.
ألحمدلله
بی نهایت خوشحالم که در کنار شما عزیزان هستم و بی نهایت ممنون از حسن توجه شما دوست عزیزم.