آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1 - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)

612 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مجتبی گفته:
    مدت عضویت: 4075 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته و دوستان سایت

    استاد این مورد یکی از پاشنه های اشیل من و یکی از نشتی های فرکانسی منه ؛

    یعنی اونقدر تو وجود من شدیده که حتی اگه به کلام کسیو نصیحت و راهنمایی نکنم ، گاهی به خودم میام میبینم چندین دقه رگباری تو ذهنم دارم به بقیه راهکار میدم و نصیحتشون میکنم ؛

    هزاررران بار شده وقت و انرژی گذاشتم برای دیگران ولی هیچ تاثیری نداشته برای اون شخص ؛

    چندین و چند بار شده مثلا تو بحث تغذیه ، به مادرم گفتم فلان ماده غذایی رو نخور ضرر داره ، فلان ماده غذایی رو به این دلیل بخور و …. ولی اصلا انگار کلا نمیشنوه ؛

    وقتی کسی تو مدار درک یه موضوعی نباشه ، من حس میکنم حتی گوشهاش که کارشون شنیدن هست هم ، نمیشنوه چه برسه به درک یا عمل کردن به اون اگاهی ؛

    باورهایی که شما توی فایلها و دوره ها گفتین و خیلییییی بمن کمک میکنه اینهاست :

    1- من خدا نیستم که بخوام کسیو هدایت کنم ؛

    2- هرکس هرجایی هست ، دقیقا جای درستشه ؛

    3- خدا فقط یک قدرت بمن داده ، اونم قدرت تغییر خودم ؛

    4- همه به یک اندازه به خدا نزدیکن ؛

    یا مورد دیگه ای که بمن کمک کرده ، همون آیات قرآن و داستانهای پیامبران ؛

    جاهایی که خدا به پیامبر میگه تو فقط و فقط وظیفت ابلاغ پیام ماست ، تو عملا هیچ مسئولیتی برای تغییر کسی نداری ؛

    یا داستانهای پیامبران مثه حضرت یعقوب که خواست فرزندانشو اصلاح کنه خودش هم از مسیر توحید خارج شد و کور شد ؛

    خداروشکر توی این مورد یکم بهتر شدم و دارم روش کار میکنم و سعی میکنم تا یه موضوع این شکلی بوجود میاد ، سریع جلوی زبونمو بگیرم ؛

    چون مهم نیست که توی کلام یا توی ذهنم دارم به دیگران راهکار میدم ، هر دوی اینها یک فرکانس رو به جهان میفرستن و نتیجه ی هردوشون فقط احساس بده ؛

    خدارو صد هزار بار شکرررر بابت این مسیر و این اگاهی ها ، مرسی استاد جان بابت این فایلهای ارزشمند و انسان ساز ؛

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    یاسمن اسدنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1952 روز

    سلام بر عزیزانم

    سلامبر استاد عزیزم

    استاد جان خیلی خوشحالم که میبینمتون

    خدارو شکر برای این فایل عالی

    من خودم اون موقع که مذهبی بودم و خیلی نماز میخوندم به همه میگفتم نماز بخونید و جالبه که خودم هیچ درکی از نماز نداشتم . داداشم تازه به سن تکلیف رسیده بود همش بهش گیر میدادم که تو الان باید نمازتو بخونی بعد که دیگه خودم نماز نخوندم داداشم شروع کرد به مشروب خوردن و من باز دیدم دارم نصیحتش مبکنم و ازش میخوام مشروب نخوره یعنی من چه وقتی که باورهای مذهبی داشتم ابن اشتباهو میکردم چه وقتی باورهای مذهبی نداشتم در هر دو صورت گمراه بودم اما خوبیش این بود که هیچ کس برای حرفای من ارزش قائل نبود و من الکی داشتم انرژی مصرف میکردم و همین باعث میشد که دیگه نخوام حرص الکی بخورمو به دیگران راهکار بدم

    یکی از فامیلای نزدیکمون خیلی این ویژگی رو داره که از همه جنبه ها میاد به همه راهکار میده مخصوصا برای سلامتی و من دارم میبینم که این آدم چقدر با این کارش داره واسه خودش دردسر درست میکنه مثلا میاد دو نفرو با هم آشنا میکنه برای ازدواج بعد اونا ازدواج میکننو بعد که اکثرا هم ازدواجاشون به جدایی ختم میشه مقصر اصلی رو اون معرف میبینن

    اصلا چرا جای دوری بریم همین فردی که مثالش رو زدم تا حالا به خوده من کلی راهکار در هر زمینه ای داده و اتفاقا در بیشتر مواقع در بیشتر مواقع من اصلا نتیجه نگرفتم و یا نتیجه عکس گرفتم تا جایی که الان هرچی که این خانم میگه من انجام نمیدم چون به این نتیجه رسیدم که اون خانم به خاطر فرکانسی که میفرسته به هرکسی که راهکار میده نتیجه نمیده

    حالا درمورد خودم که خب خیلی در این زمینه بهترشدم ولی یه جاهایی سخته جلوی زبونمو بگیرمو چیزی نگم همین چند روز پیش رفته بودم پارک میخواستم تمرین کنم و با دیگران ارتباط برقرار کنم و دیدم یه خانمی داره پباده روی میکنه و تنهاست منم از فرصت استفاده کردم و رفتم سمتش تا باهم پیاده روی کنم یه کمی که راه رفتیم شروع کرد به صحبت درمورد مشکلاتش با همسر و خانواده همسرش منم شروع کردم به امید دادن بهش بعد دیدم من هر چی میگم اون حرف خودشو میزنه و اصلا نه من حرفای اونو میفهمم نه اون حرفای منو میفهمه استاد اونجا برای اولین بار در زندگیم فهمیدم که متقاعد کردن آدما چقدر کار سختیه و من اصلا نمبتونم از پسش بربیام دیگه رسیدم به جایی که داشتم کم کم عصبانی میشدم به خاطر همین باهاش خداحافظی کردم

    الان یه مثال دیگه یادم اومد من چندسال پیش قبل از اینکه با شما آشنا شم یکی از دوستام شکست عاطفی خورده بود و خیلی ناامید بود من خیلی تلاش کردم که بهش امید بدم و دقیقا مثل همین خانومه اون اصلا انگار حرفای منو درک نمیکرد تا اینکه من دیگه خسته شدمو بی خیالش شدم و بعد از یه مدت کوتاهی خودم دچار شکست عاطفی شدم و خودم یکیو نیاز داشتم بیاد به خودم راهکار بده

    استاد جان منکه تازگیا فهمیدم خیلی جای کار دارم برای بهتر زندگی کردن و به آرامش درونی رسیدن به امید خداوند مهربان تمام تلاشمو میکنم تا هرروز بهتر و بهتر شم

    استاد عزیزم خیلی دوستون دارم و خیلی از شما سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 1113 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استاد جانم

    خداقوت

    اوایل آشنایی با شما منم ذوق داشتم برای دیگران حرف بزنم بخصوص چند نفر از دوستانم که اصلن در این مسیر نبودن و تماس تلفنی برقرار میکردن و ما ساعتها حرف میزدیم طرف کلی تشکر می‌کرد و بعد تماس واقعن من خالی بودم انرژی نداشتم مسائلی که درگیرش بودن ذهن منو درگیر می‌کرد دنبال راه حل میگشت و کم کم دیدم احساس نارضایتی از خودم دارم و نمیدونم کدوم فایل بودم که منو نجات داد و تقریبن این ماجرا دو ماه طول کشید و خیلی زود جمع شد و همیشه به خودم یادآوری مکنم من مسئول اتفاقات و شرایط خودم هستم هر کسی در هر شرایطی قرار داره دقیقن جای درستیه و همه به یک اندازه به خداوند نزدیک هستیم خداوند برای همه قابل دسترسه و طبق قانون احساس خوب= اتفاقات خوب همیشه مراقب ورودی ذهنم هستم

    بعضی جمع ها که یکی را نصیحت میکنن خیلی راحت سکوت میکنم و با احترام نگاهشون میکنم اما در ذهنم جملات زیبا را تکرار میکنم گاهی با گوشی منچ بازی می‌کنم

    و حتی اگر از من سوالی پرسیده بشه و بگن نظر تو چیه با کمال احترام میگم امکانش هست توضیح کلی بدین من خیلی متوجه نشدم و از اون جایی که حوصله ندارن با خنده میگن بیخیال لیلا اصلن تو باغ نیست و منم لبخند میزنم و خودم را تحسین میکنم بابت این تواناییم و میام خونه داخل دفترم رفتار قشنگمو مینویسم و شکرگزاری میکنم بابت تمایل به رشد به یادگیری به عمل کردن

    بنا به افراد و شرایط چندین جا گفتم حرفهای شما هم میتونه درست باشه بحث جالبی بود و من یک استادی دارم با نشان آدرس سایت.. اگر واقعن مشتاق یادگیری بیشتر هستین میتونین مراجعه کنین

    و میخام اینو بگم که اصلن تمایلی ندارم نصیحت کنم و اون ذوق از بین رفت در کمال آرامش به سر میبرم

    اگر موضوعی منو درگیر کنه سریع داخل دفترم مینویسم و به نتیجه میرسم الگوهای تکراری پیدا میشن حل میکنم در شرایط مشابه رفتار درست انجام میدم خیلی رضایت بخشه

    استاد واقعن از صمیم قلبم ازتون تشکر میکنم شما در تک تک لحظات زندگیم هستین نعمت سپاس گزاری را شما به زندگی ما هدیه دادی

    خدا را شکر بابت این نعمت

    امیدوارم هر کجا هستین خداوند حامی و هدایتگرتون باشه

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 909 روز

    به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار

    من به هیچ عنوان توانایی تعقیر زندگی دیگران را ندارم ولی صد در صد توانایی تعقیر زندگی خودم را دارم این یک قانون است نقطه سره خط تمام

    خداوند بارها به پیامبر تاکید می‌کند که تو مسئول هیچ کسی نیستی تو فقط بشارت دهنده هستی

    این باور باید تو ذهنم حک کنم‌ چراکه من در این مدت که در سایت الهی بودم اون اوایل سعی می کردم که با همسرم به جای برنامه های تلویزیونی سریال زندگی در بهشت را ببینیم ولی با تمام سعی ام نه‌ تنها هیچ تاثیری نداشت بلکه بعضی مواقع باعث ناراحتی هم می‌شد من الان درک می کنم که وقتی کسی در مدار آگاهی ها نباشه به هیچ وجه نمی شود که او را تعقیر داد این هم بگم وقتی من سریال زندگی در بهشت را می دیدم کلی ذوق و شوق داشتم ولی همسرم در ظاهر داشت مثلا نگاه می کرد ولی هیچ گونه شوقی نداشت و تازه به بهانه یه کاری اون محیط ترک می کرد

    خدا من این قانون فرکانس چقدر دقیق است بعد وقتی محصولات را خریدم بارها شما از شما شنیدم که به هیچ عنوان این آگاهی ها را با دیگران مطرح نکنید اگر اعضای خانواده به اسرار و التماس از شما خواستند ایرادی ندارد الان دیگه اون نشتی انرژی را ندارم یعنی در واقع خیلی در این مورد خسیس شدم که البته با این کارم خیلی به پیشرفت خودم کمک کردم و همچنین دنیای اطرافم هم کلی تعقیر کرده این قانون جهان هستی است که هر کسی هر جایی هست جای درستش همان جاست پس دیگه نباید کاری به کاره خداوند داشته باشیم

    وقتی من آگاهانه کانون توجهم را روی زیبایی ها بگذارم لاجرم به زیبایی های بیشتری هدایت می شوم و محیط اطرافم هم ایزوله و تمیز می‌شود

    وقتی که قانون بلد نبودم من شده بودم سنگ صبور خانواده هر کسی هر درد دلی داشت هر ناراحتی داشت صدای تلفن ما به صدا در می آمدم و اون طرف حسابی اول صبح تخلیه انرژی می کرد من بودم با کلی حس بد تا اینکه خداوند هدایتم کرد به این مسیر الهی و الان خدا را شکر دیگه هیچ خبری از اون آدام نیست من اون موقع با اون افراد همفرکانس بودم و جهان کاره خودش انجام می‌داد ولی الان خدا را صد هزار مرتبه شکر که خودم شدم و تمرین و تغییر شخصیت خودم الان دارم با جهادی اکبر تمامی اون باور های قبلی را از بین می برم و فقط وفقط دارم روی خودم کار میکنم و باورهای مناسب را جایگزین باورهای های نا مناسب می‌کنم

    من همیشه نگران خوشبختی فرزندم بودم با این کارم هم خودم از مسیر خارج شدم و هم باعث ناراحتی فرزندم شدم تا اینکه به این نتیجه رسیدیم

    که من مسئول زندگی خودم هستم نه فرزندم نه همسرم نه دیگران

    خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم

    ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده‌ای نه راه گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    هادي گفته:
    مدت عضویت: 2030 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سوره صافات آیه 12می فرماید:

    بَلۡ عَجِبۡتَ وَیَسۡخَرُونَ

    تو در شگفتی در حالی که آنها مسخره میکنند.

    از دقت قانون ،از سادگی و روانی کلام الله در قرآن هیجان زده شدی و اومدی سراغ افراد تا بهشون بگی راه سعادت رو پیدا کردم،مسیر خوشبختی رو پیدا کردم …

    بیان که خدایی که اینهمه در موردش شنیدیم ،شیوه زندگیی که بهمون گفتن همه بیراهه است بیان که صراط المستقسم رو پیدا کردم….

    استاد کلا وقتی باورهای محدود و ضعف شخصیتی رو برطرف نکرده باشیم کلا مطلب که شنیده میشه انگار مفهمومش قالب گیری میشه با اون شکل باوری که ما داریم…

    مثلاً می‌خوام در مورد اینکه خدا مثل گفته به پیامبر که چشمت رو به اون چیزایی که به دیگران دادیم ندوز…

    اون زمان احتمال زیاد هنوز ظرف وجود پیامبر نمی‌توانسته اون رو درک کنه و شاید به شک می افتاده از این که شاید یجایی از کار میلنگه چطور شده که این طور شده….

    بعد که پیامبر میاد و در جلو تر ظرف بزرگ تر میشه بهش میگه اینا از فضل خداست این چیزایی که اینا دارن پس بجای این که دچار شک و بشی بجاش بیا و از این منظر که اینا داره فضل خدا رو نشون میده نگاه کن و بیا از فضل من طلب بکن….

    واقعا نمیشه قرآن رو از زمان و شرایط زندگی پیامبر جدا کرد….

    یه مطلبی رو تو بخش راهکار ها بود در مورد شغل مورد علاقه -خوندم که خانوم شایسته گفته بودن که من با استاد شده ساعت ها در مورد موضوعی صحبت کردیم و من از اون حد از اگاهی رو که می شنیدم کلی دگر گون میشدم بعد به استاد میگفتم که بیاد در مورد اون آگاهی فایل یا محصولی رو ایجاد بکنه تا دیگران هم ازش بهره بگیرم اما جوابی که استاد میدادن این بود که هنوز خودم کامل این ایده در وجودم باور پذیر نشده وقتی خودم از این ایده نتیجه گرفتم و در من نهادینه شد بعد میام در موردش صحبت میکنم….

    وقتی هنوز خودت نتونستی به باور برسی چطور میخوای کسی دیگه رو آگاه کنی خب….

    بچه خوب خدا خودش به احوال بندگانش خبیر و بصیر هستش و خودش و خودش اون مسیر شخصی و برنامه شخصی سازی شده رو برای هر فردی داره چون خودش هم اوله و هم آخر …چیک و پیک گذشته هر کس رو می‌دونه به خواسته هاشم آگاهه …

    میاد چند باری اون رو مور آزمایش قرار میده ،با چالش ها رو ب روش می‌کنه تا خلاصه بیاد به مسیر

    أَوَلَا یَرَوْنَ أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ فِی کُلِّ عَامٍ مَرَّهً أَوْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ لَا یَتُوبُونَ وَلَا هُمْ یَذَّکَّرُونَ

    آیا نمى‌بینند که در هر سال یک یا دو بار مورد آزمایش واقع مى‌شوند؟ ولى نه توبه مى‌کنند و نه پند مى‌گیرند

    بابا مگه خودت چکی نشدی از جهان تا بیای تو مسیر ….

    تا وقتی داری با منت و خواهش از بچت میخوای درستش رو بخونه و بنویسه اون انگیزه تو از بیرون هست که داره هلش میده …

    نمی‌نویسه ولش کن تا ننویسه دو بار که معلم چکیش کرد ،دو بار که کنخ شد تو کلاس اونوقت دیگه خودش مثل بچه آدم میاد تکالیفش رو انجام میده…

    امون از ما که به خیال خودمون داریم از سر عشقمون به دیگران کمک میکنیم اما دوستمون هم دوستی خاله خرسه هست…

    جوجه رو دلمون نمیاد ببینیم داره برا شکستن تخم فشار میاره به تخم میایم تخم رو می‌شکنیم تا زود تر بیاد بیرون …

    دلمون نمیاد ببینیم یارو درستش رو یاد بگیره و گام های رو طی کنه و پله پله رشد کنه سوار آسانسورش میخوایم بکنیم ….

    دلمون نمیاد ببینیم یارو داره برای این که بدنش ساخته بشه زمانش رو بزارم روی تکاملی پیش رفتنش میایم همون اول مسیر وزنه 200کیلو رو می‌ذاریم رو پشتش بعد جرش میدیم بره…

    از بس احساساتی هستیم خب…

    اصلا اینا همه بر میگرده به این که ما می‌خوام ارزشمند به نظر بیایم…

    می‌خوام دیگران تاییدمون بکنن و بگن عجب روشنفکری….عجب فهمیده ای….

    خدا کنه همون دفعه اوله که این حرفا از دهنمون میاد بیرون و احساساتی میشم و اندرز میدیم و میشیم طبیب دیگران همون موقع بجای تایید شدن و تحسین شدن بزنن پاک خیطمون بکنن….بزنن بگن به تو ربطی ندارد….بگن وقتی گفتیم نون خشک بعد بپر تو گونی…بگن این غلطا به شما نیومده….بگن میشه خفه شی….و هزاران مورد دیگه…

    تا از همون اول درده و رنجه بیاد با این موضوع ترکیب بشه تا تو دام افتادن تو مسائل دیگران نیافتیم….

    می‌دونین وقتی دفعه لوله اون شیرینی تابیده میاد دیگه همش دنبال همون شیرینیه هستیم….اگه جایی تلخی پیش بیاد میایم میگیم لابد من کارم رو درست و خوب انجام ندادم بیام بیشتر توضیح بدم …بیام بیشتر موضوع رو کالبد شکافی کنم تا بیام دست خدا بشم….

    آغا جان خدا به پیامبر گفت تو حق سیطره نداری بر دیگران،تو حق تکلیف نداری به دیگران ….تو وکیل نیستی بر اونا از طرف من….

    کار وکیل که میدونید چیه؟!کارات رو بهش میسپاری خودت میری سراغ اموراتت….

    حالا شما بگو مگه خدا ناتوانه که اونوقت بیاید ما رو وکیل کنه برای امور بندگانش….

    خدا رو داری نتوان میبینی و خودت رو توانا …فکر می‌کنی خدا حواسش نیست….کاراش زیاد شده وقت ندارم…یا شایدم رفته تعطیلات….یا شایدم خسته شده رفته یه چرتی بزنه….

    داری شرک میورزی پسر خوب و کسی که شرک بورزنه اعمالش حبط و نابود میشه….

    ان سعیکم آشتی

    سعی شما پراکنده هست….

    ادامه سوره صافات:

    و اذَا ذُکِّرُواْ لَا یَذۡکُرُونَ 13

    هنگامى که پند داده شوند، پند نمى‌گیرند

    وَإِذَا رَأَوۡاْ ءَایَهࣰ یَسۡتَسۡخِرُونَ 14

    و هنگامى که معجزه اى را ببینند ،سخت مسخره مى‌کنن

    وَقَالُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرࣱ مُّبِینٌ 15

    و مى‌گویند:این جز جادویى آشکار نیست

    استاد از بس بلندگو شدیم و از طرفی اکو و افکت خورده به صوتمون که خوش خوشونمونه از باریکلا ها تا یکی نیاد انگار با لگد میکروفون رو میگیره از دستمون ول کن نیستیم از بالا منبر رفتن برا دیگران….

    این آگاهی ها باید تکرار بشه هر روز تا یادمون نره ….

    این تکرار شدن این موضوع تو قرآن و اینکه احساساتی نشیم این تکرار شدنش مشخصه که حتما موضوع مهمیه….

    استاد من وقتی خواستم دوره شما رو نگاه کن چند ماه قبلی همون اولین نکته شما رو که شنیدم که گفتین در این مورد با کسی حرف نزنید دیدم ای بابا من همین نقطه صفر رو هم بهش عمل نمیکنم ….

    بعد گفتم اگه به تغییره باید این رو درستش کنی….

    پس اومدم دیدم من کلا دنبال تاییدم….

    وقتی به شگفتی میام از یه آگاهی می‌خوام انگار بقیه رو هم قانع کنم این مسیر درسته تا وقتی دارم به اون شیوه عمل میکنم نکنه یوقت سو تفاهم براشون پیش بیاد و قضاوتم کنند و فکر بد بکنن در موردم….

    بعد اومدم رفتم سراغ آیات هزو دیدم کلا هر جوری باشی افرادی که مسخره میکنن و دست میندازه هستن و تو نمیتونی اونا رو حذفشون بکنی بلکه تو باید این دو قطبی بودن جهان رو بپذیری و راهی که درسته رو بری و کاری هم ب کسی نداشته باشی….

    یادمه وقتی اون زمان این آگاهی ها رو استفاده می‌کرده و مرور میکردم به صورت روزانه کلا دیگه خیلی آسونگیر تر بودم نسبت به بقیه….

    فایل یک توحید عملی و فایل نحوه برخورد با الگو تکرار شونده دیگران هم خیلی آگاهیاش کمک کننده بودن….

    اما مشکل از اونجایی هست که بعد یه مدت فراموش میکنیم مسیری که تونسته اون آرامشه رو ایجاد بکنه چیه و بعد ولش میکنیم….

    یقیمون الصلاتمون ضعیفه…

    برای همینه این همه تاکید شده در قرآن که یقیمون….یومنون…یوقنون….

    یا اینها الذین آمنو آمِنو

    این حرکت رو به جلو همیشه باشه…

    این ایمانه ،این تذکره همیشه باید باشه….

    و الا هر لحظه ممکنه برگردیم به اون شاکله که ایجاد شده بوده از قبل….

    برا همینه کنترول ورودیها اینقدر مهمه…

    استاد ممنونم که من رو آگاه کردید که برم دوباره و هر باره از همون مسیری که تونسته بود بهم کمک کنه برای اون صلح درونی استفاده بکنم و فکر نکنم که دیگه کار تموم شده….

    برای یک رهرو در مسیر ایمان هیچ وقت هیچی تموم نمیشه…چون با هربار بیشتر کارکردن روی خودمون ظرفمون بزرگتر میشه و بیشتر جا باز میکنیم برای دریافت نور الله…

    بازم بهتر…

    دارم میبینم یکم انگار شل کن و سفت کن شدم نگو چون تمرکزه داره جر وا جر میشه…

    از بس دنبالیم دیگران رو به صراط المستقیم بیاریم به زور که نگو داریم در واقع خودمون به صراط الکجکیم سُر داده میشیم…

    داریم فسنیسره للعسری رو بزور دعوت میکنیم ب زندگیمون….اگه این ظلم نیست پس چیه….

    خدایا ظلمت نفسی و تجرأت بجهلی….

    من به خودم ستم کردم، و از روی نادانی جرأت نمودم…

    استاد کسی که هنوز خودش تو شکه دنباله یه عده بیان تاییدش کنند تا نکنه مسخره بشه و قضاوتش بکنه…

    و الا کسی که باور داشته باشه به خودش و یا به موضوع ای اصلا نیازی به اثبات کردن ندارد….

    یاد همون مثال شما که اگه به یه دانشمندی بگیم که هیچی نمیدونی کلا هیچی نمیگه و راهش رو می‌کشه و می‌ره افتادم ….

    الحمدلله

    خداوند به همگی ما برکت بدهد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    احمدرضا هودرجی گفته:
    مدت عضویت: 3682 روز

    سلام و درود

    استاد عزیز زمانی که در مدار دریافت این آگاهیها نبودم همیشه به دنبال پیشرفت بودم و با توجه به شنیده ها و باورهای عموم مردم من هم به این فکر بودم که اگه بتونم جایی گنج پیدا کنم دیگه به همه خواسته هام میرسم و سعادت دنیا و آخرت نصیب من میشه

    اما از وقتی که در مدار این آگاهیها قرار گرفتم و شروع کردم به درک قوانین جهان فهمیدم که روی گنج نشستم

    قوانینی که شما آموزش میدید قابل مقایسه با هیچ مقدار ثروت نیست چون همه چی را به آدم میده نه فقط ثروت

    در مورد تغییر دیگران یک مثال واضح از خانواده خودم دارم و وقتی اولین بار سالها پیش عدم توانایی ما در تغییر دیگران را از شما شنیدم تمام تجربیات گذشتم در ذهنم مرور شد

    که چطور مادر خودم خودش را فدای تغییر و پیشرفت بچه هاش کرد اما نه خودش به آرامش رسید و نه تونست به بچه هاش کمک کنه

    برادرم به مواد اعتیاد داشت و این مادر ما هر راهی که میتونست رفت تا این بچه را نجات بده اما نشد

    حتی برادرش را مدتها آورد خونمون تا شش دانگ نگهبان پسرش باشه تا مواد مصرف نکنه از هر امام زاده و دعایی استفاده کرد همیشه در خونه دعانویس بود تا بتونه وضعیت پسرش را درست کنه اما هر چقدر تلاش مادر بیشتر میشد مسیر پسر منحرف تر تا مادر به رحمت خدا رفت و وقتی برادرم خودش خواست تغییر کرد و آدمی که آواره کوچه و خیابان بود تا جایی که وسایل و حتی کولر خانه پدرش را میبرد بفروشه برای مصرف موادش الان بعد از فوت پدر و مادرش همون خونه 650 متری در بهترین لوکیشن را از وراث خرید و در اون خونه سکونت داره

    برای خودش باغ ویلا درست کرد در بهترین نقطه شهر

    درآمد عالی داره

    همیشه پول نقد تو حسابش داره

    به اطرافیانش کمک می‌کنه

    الان اون آدم معتاد که همه ازش فراری بودن اعتبار و شهرت داره ثروت داره احترام و عزت داره

    فقط از زمانی که خودش خواست که تغییر کنه نه اون زمانی که مادرش میخواست تغییرش بده

    و این تجربه که تو زندگی خودم دیدم خیلی راحت تر این حرفهای گهربار شما را با جان و دل میپذیرم که ما فقط و فقط میتونیم خودمون را تغییر بدیم و نه هیچ کس دیگه ای را

    هر چند هنوز هم نمیتونم بگم خیلی عالی میتونم به این قانون عمل کنم و اجازه بدم که انسانها خودشون به مرحله تغییر برسن چون تو خانواده خودم در حال حاضر همسرم جز اون افرادیکه که امروز اگه چیزی را می‌شنوه و میگه میخوام تغییر کنم اما فردا دوباره همون مسیر قبلی خودش را می‌ره و من هم تلاشی برای تغییر همسر و فرزندانم نمیکنم و خیلی بهتر از قبل شدم

    و با توجه به صحبت های شما می‌دونم که اگه تا آخر عمرم تلاش کنم که خانواده خودم را تغییر بدم هرگز نمیتونم و اگر خودشون بخوان تغییر کنن به راحتی تغییر میکنن تا جایی که من ازشون الگو بگیرم و حرکت کنم همچنان که برادرم الان الگوی من هست و تحسینش میکنم و با دیدن موفقیت هایش انگیزه میگیرم

    نتایجی که با عمل به این آگاهیها گرفتم وقتی بود که تازه با شما و سایت شما آشنا شده بودم و تصمیم گرفتم کاری به کار دیگران نداشته باشم و فقط خودم را تغییر بدم چون قبل از آن خودم را عالم دهر میدونستم و در هر موردی برای اطرافیان نسخه میپیچیدم

    همین تغییر در این رفتار باعث شد وضعیت زندگیم بهتر بشه و از مدار بدبختی و فقر و بیماری خارج بشم و با اعتمادی که به قانون خدا داشتم فهمیدم که من نمیتونم زندگی دیگران را چه به سمت خوب و چه به سمت بد تغییر بدم و احساساتی هم نشدم اگر بدبختی و فقر و بیماری دیگران را می‌دیدم اعتراض میکردم و فقط در صدد تغییر خودم بودم و همین تغییر زندگیم را از این رو به اون رو کرد

    استاد عباس منش بزرگوار از شما سپاسگزارم

    خداوند حافظ و نگهدار شما باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    کبری محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1986 روز

    به نام خداوندبخشنده مهربان

    سلام برهمگی…

    نمیدونستم حرفامواینجابگم یانه(دودل بودم) ولی خب الان تصمیم گرفتم نه بخاطراینکه کسی کامنت من رابخونه فقط به خاطرخودم اینجابنویسم(دریافت الهامات) امروز فایل جلسه دوم دوره هم جهت باجریان خداوندراگوش میدادم وشمااستادخیییلی تاکیدداشتید که این حرفهاوآموزشهاراپیش کسی اصلاعنوان نکنیدتادقیقه 25ام جلسه دوم حالابه خاطراون افکاروشرایط امدم صفحه اول سایت وخب گفتم بزاربزنم رونشونه امروز(گفتم خدایابامن واضح وروشن حرف بزن) وخب این فایل امد.

    من نمیخوام به نکات منفی زندگی اشاره کنم ولی این هم زمانی این فایل وفایل جلسه دوم دوره هم جهت باجریان خداوندواقعا منوبه فکر وادار کرد که توهرچی الان اسیب دیدی(نتیجه نگرفتن ازقانون)فقط به خاطراینکه این حرفهاراحالاهرچندکم یازیاد برای افراد خانواده عنوان کردی وخصوصابرادروسطی ام که قبله گاه همه اعضای خانواده ام است وبیشترپیش اون این مطالب راگفتم وواقعاچقدراشتباه کردم وخب اصلااین عنوان کردنای مطالب به نفعم تمام نشده هیچ به ضررم بوده داخل پرانتزبگم یکی ازدوستان توکامنتاش میگفت شوهرم میدونست که این آگاهی هاکمکم میکندوخب تاثیر زیادی رومن میزاره کمک کرده یه مقدارپول دوره هاراداده وخب اصلاخودش ازاین مطالب استفاده نمیکنه واصلاسمتش نمیادومن بگم

    ازوقتی عضوسایت هستم بارهاازاستادشنیده بودم که این حرفهابه کسی نگید فقط تمرکز روی خودتون باشه ولی من تابه الان فک میکردم دارم رعایت میکنم(بابرادروسطیم همکارهستم)ولی بادیدن وشنیدن این دوتا فایل به اشتباه خودم پی بردم.

    خدایامرابه راه راست هدایت فرمابه راه کسانیکه نعمت داده ایی هدایت بفرما.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    نفیسه حسینی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 3409 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام ب دوستانم

    ب استاد عزیزم

    امشب ک مجددا فایل رو گوش دادم و فکر کردم

    ب یاد آوردم ک در دوره دبیرستان در شرایط مورد تأیید ک داشتم سعی می کردم باز کمکی باشم بدوستان دیگر و یا انرژی مو خیلی بیشتر برای خانواده ام میگذاشتم و تبدیل شد ب وظیفه و دستاوردشم تغییری در شرایط اطرافیان نداشت جز وظیفه شدن برای من گذشت شرایط زندگی ام کاملا تغییر کرد و از سبک زندگی قبلی فاصله گرفتم و با توجه ب اینکه کم کم روی فایل ها و دوره ها متمرکز شدم یکمی دور شدم ولی تا حد کمی این روال بود ک بعضی جاها شدت می‌گرفت ، مثلا از زمانم برای زندگی دوستم خرج میکردم ، از پولم خرج می کردم بعد ک شرایط تغییر کرد جالب بود هیچ بازخورد خاصی نبود و کاملا مشغول زندگی خودش بود و من بسیار دور از شرایط ، یا مثال همکارم

    ک درک و شرایط متفاوت داره ولی در ظاهر در پی رشده ( البته ک هستا ولی در فرکانس و سطح خودش ) چون با هم بودیم حرف می‌زدیم ، من راه های لازم رو تا جایی ک بلد بودم و درک میکردم بهش میگفتم ولی در ادامه تغییر خاصی نبود ( در مثال همکارم می‌دانستم نباید دنبال نتیجه باشم ولی صرف راهنمایی حرف میزدم ) و بعد از مدت کمی ک گذشت دیدم چ انرژی از من می‌ره بی دلیل ، چ وقتی می‌ره بی دلیل و با وجود اینکه می‌دونم خدا هر لحظه با همه‌ی بندگان هست و پاسخ میده ب حرفها ، هدایت می‌کنه پس چرا باید از وقتم و انرژی م بزنم و هیچ و واقعا در جایگاهی نیستم ک ادعای هدایت یا چنین توانمندی داشته باشم پس با علم ب این موضوعات صحبتها رو کم کردم و ب سمت کار جهت دادم و واقعا حس آرامش بهتری دارم و این مثال رو هر روز ب خودم یادآوری میکنم ک خداوند همراه همه هست و من فقط باید وقتم ، انرژی ام را برای خودم استفاده کنم و البته اگر بخام درک و قدرت این جمله ک برام شده جزوی از وجودم را بهتر بررسی کنم برمی‌گردم ب آگاهی های دوره ارزشمند احساس لیاقت ک واقعا پایه های محکم ذهنی برای من ساخت ، بمن اجازه داد اول خدای خودم و خودمو ببینم و بفهمم ارزشمندم پس از زمان ، انرژی و هر آنچه دارم در بهترین حالت برای خودم استفاده کنم و من لایق هستم و لیاقت رو از درون نشانم داد ک ب کمتر از اون قانع نباشم و لایق همراهی خداوند هستم در هر لحظه

    تمام این باورهای مهم و ارزشمند از این دوره برام پررنگ تر شد ، درکش کردم و الان تا حد زیادی شده جزوی از شخصیتم و ب این علت فلش بک زدم ب دوره احساس لیاقت ک قبل از اون من محکم و قاطع از مهمترین چیزهایم درست آگاه نبودم ، حق خودم نمی‌دانستم ولی ب لطف خدا ، بعد از دوره و مرور آن واقعا هرآنچه ک برام بازدارنده ، باعث هدر رفتن و کم شدن انرژی م بشه ، وقتم رو درگیر کنه بی نتیجه واقعا با قاطعیت کنارش میزنم ، نمیپذیرمش و نتیجه الانم دوری از حواشی ، درگیری فکری کمتر و تمرکز بیشتر روی خودم هست .

    امشب ب سیر اینکه من ی آدم همیشه سعی در کمک و تغییر بودم تبدیل شدم ب ی نفیسه ای ک سعی میکنه در مقابل افراد ب یاداوری کنه ب خودش همه هدایت میشن و نیازی ب حرفهای من نیست (به صورت پند و نصیحت و مشاوره و پیگیرانه ، تنها جایی لازم باشه خدا میگه چی بگم یا و فناوری بکنم و همین) و خدا از دل همه ی آدم ها اگاهه و خودش بهترین همراه و هدایت‌گر تک‌تک مخلوقات هست .

    و بدانم تنها بر زندگی خودم تاثیر دارم و بس .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1303 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    علت تمایل ما به هدایت افراد به مسیر درست چیست؟

    -احساس می کنیم درک بالاتر نسبت به دیگران در موضوعی یافته و قصد کمک کردن به آنها را داریم

    -قصد داریم احساس ارزشمندی خود را به واسطه ی تاثیر گذاری در زندگی دیگران ایجاد کنیم

    -با تشکر افراد از ما برای تاثیر گذاری در زندگیشان احساس غرور می کنیم

    در واقعیت:

    -افراد تنها زمانی تغییر می کنند که خودشان بخواهند و آماده ی تغییر باشند

    -انرژی و زمان صرف کردن برای تغییر دیگران مترادف با نابود شدن زندگی مان است

    -با تلاش برای تغییر دیگران به خداوند شرک می ورزیم

    -با تلاش برای تغییر دیگران تنها به قرص مسکنی برای شنیدن درد دل های آنها تبدیل می شویم

    -تمرکز خود را بر روی تغییر باورها و افکار خود قرار دهیم

    -اغلب افرادی که دیگران را نصیحت کرده و به آنها پند و اندرز می دهند خودشان به ان چه می گویند عمل نمی کنند

    -اگر تنها به یک درصد از آن چه به دیگران می گوییم عمل کنیم فرصتی برای دادن پند و نصیحت به افراد را نخواهیم داشت

    -نصیحت دیگران باعث ایجاد مقاومت در آنها می شود

    -اگر پاسخ مسائل را می دانیم مسائل خود را حل کرده و اگر به دیگران نصیحت و پند می دهیم خودمان به آن عمل کنیم

    -خداوند از بی نهایت طریق افراد را هدایت می کند

    -اگر افراد آماده ی تغییر نباشند در بهترین حالت برای آنها قرص مسکن هستیم

    -افراد با نصایح ما تغییر نمی کنند

    -نخواهیم گوش شنوا و مسکن درد افراد باشیم

    -با توجه به مشکلات افراد خودمان از جنس همان را بیشتر و بیشتر جذب زندگی خود می کنیم

    -با تلاش برای تغییر افراد هر بار افراد نامناسب بیشتری به سمت ما هدایت می شوند

    -با درگیر مشکلات دیگران شدن مشکلات بیشتر و افراد نامناسب تری را جذب می کنیم

    -ما در جایگاهی نیستیم که بتوانیم دیگران را تغییر دهیم

    -همه ی ما به یک اندازه به خداوند و هدایت های او دسترسی داریم

    -اگر فردی شرایط نامناسبی دارد خود را از مدار خداوند دور کرده است

    -ما هرگز توانایی تغییر افراد هر کسی که باشد را نداریم

    -ما صد در صد توانا در تغییر شرایط زندگی خود هستیم

    -ما توانا در تغییر زندگی خود و ناتوان در تغییر زندگی دیگران هستیم

    -در مورد صرف انرژی خود برای دیگران خسیس باشیم

    -خداوند در زمان مناسب افراد اماده را به مسیر صحیح هدایت می کند

    -اعتبار تغییر دیگران را به خداوند نه خودمان دهیم

    -تمرکز خود را بر تغییر خود قرار داده خداوند طبق قانون افراد مناسب را به سمت ما هدایت می کند

    -نخواهیم با تلاش برای تغییر افراد برای خود مشکل و دردسر ایجاد کنیم

    -ما وظیفه ی خوشبخت کردن افراد را به هیچ وجه نداریم

    -خلا احساسی خود را با تلاش برای تغییر دیگران پر نکنیم

    -با تلاش برای تغییر افراد احساس بی ارزشی و عدم لیاقت بیشتری داریم

    -ما تنها آگاهی ها یی را می شنویم که آماده ی دریافت آن هستیم

    -بارها موضوع و مسائلی را از افراد شنیده ایم که به دلیل آماده نبودن به آن عمل نکردیم

    -بارها موضوع و مسائلی را به افراد بازگو کرده که به دلیل آماده نبودن به آن عمل نکرده اند

    -افراد زمانی تغییر می کنند که آماده باشند

    -انرژی و زمان خود را صرف تغییر دیگران نکنیم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    sajjad karimi گفته:
    مدت عضویت: 378 روز

    به نام الله یکتا که هر آنچه دارم از آن اوست

    سلام خدمت استاد گرانقدر و خانم شایسته مهربان و دوستان هم مدارم

    خدا رو سپاسگزارم که هدایت شدم به این فایل که بتوانم بیشتر قوانین را درک کنم

    استاد امشب بعد از گوش دادن چند فایل دانلودی و جلسه هشتم دوره عشق و مودت، ته دل ام میخواستم برم با همسرم در خصوص یکی از ویژگی هایش که از نظر من مطلوب نیست حرف بزنم هرچند بارها بارها این حرف زدن های من نه تنها اوضاع رو بهبود نداده بود بلکه اوضاع رو خیلی بدتر هم کرده بود( البته این حرف زدن های من در اون موقع مربوط به قبل آشنایی من با شما و این قانون جهان آفرینش بود که ما توانایی ایجاد تغییر در زندگی و افکار و باورهای دیگران را نداریم) . تا اینکه هدایت شدم به این فایل زیبای شما. استاد گرانقدر ازتون سپاسگزارم بابت این آگاهی های ناب که در اختیار ما میزارید و درک کامل این آگاهی ها چقدر زندگی ما رو روانتر میکنه. من امشب باز به خودم یادآوری کردم که فقط باید روی خودم تمرکز کنم و توانایی ایجاد تغییر در هیچکس رو حتی همسرم و فرزندم رو ندارم.

    پروردگار من کمک کن تا بتوانم در این مسیر زیبا ثابت قدم و متعهد بمانم و درک ام روز به روز از قوانین عمیق تر و کامل تر بشه

    در پناه الله مهربان و هدایتگر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: