آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1 - صفحه 9
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/12/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-07 20:50:572024-12-10 22:32:30آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای رحمان و رحیم
سلام به استاد جانم مریم عزیزم و دوستان عزیز
آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟
نکات کلیدی این فایل
1_قانون : به هر چی توجه کنی از جنس و اصل و اساس اون چیز رو بیشتر و بیشتر تو زندگیت جاری میکنی
2_وقت گذاشتن برای تغییر دیگران مترادف =خارج شدن از مسیر درست
3_افرادی که تو موضع نصیحت و مشاوره دادن به دیگران هستند اکثریت خودشون به اون دانسته ها اصلااااا عمل نمیکنند
4_از لحاظ توحیدی ما در جایگاهی نیستیم که مسائل دیگران رو بتونیم حل کنین زندگی دیگران رو بتونیم تغییر بدیم هرکسی فقط خودش میتونه زندگی خودش رو تغییر بده
5_باور بسیار قدرتمند کننده که کمک میکنه تو دام تغییر دادن دیگران نیافتیم: همه انسانها همه موجودات جهان به یک اندازه دسترسی دارند به علم خداوندبه هدایت خداوند به نعمت و رزق خداوند. اگر کسی مشکل داره اون فرد خودشو از مدار خداوند دور کرده اون فرد آماده دریافت الهامات خداوند نیست اون فرد خودش با افکار و باورها و تصمیمات نادرست و احساساتی عمل کردنشون با جهل خودشون این مشکلات رو ایجاد کردند
6_ما هرگز توانایی تغییر زندگی دیگران رو نداریم این رو بپذیر . تو توانایی 100٪زندگی خودت رو داری و ناتوانیم در تغییر زندگی دیگران
7_در مورد خرج کردن انرژی خودت خسیس باش مثل پول ببین انرژی تمرکز رو و ببین کجا خرج میکنی داری از بین میبریش یا داری با تمرکز کردن فقط روی بهبود خودت پولت رو سرمایه گزاری میکنی و رشد میکنی به غیر از اینکه که جهان طبق کانون توجه تو آدمهای بدبخت بیچاره رو برات بیشتر و بیشتر میاره و تو از مسیر درست خودت دورتر میشی .
8_اگر فکر کنی میتونی زندگی دیگران رو تغییر بدی این یه فکر خیلی خطرناکه چون با تشکر و قدردانی اون افراد مشکل دار تو احساس ارزشمندی میکنی احساس مفید بودن میکنی و دیگه ناخودآگاه ذهن تو ،تو رو میبره تو مداری که فقط با این افراد مشکل دار برخورد میکنی و تو از مسیر خودت کاملا دور میشی چون با این کار داری به جهان در خواست میدی که از این جنس افراد و مشکلات تو زندگی تو بیاره
9_اگر افراد آماده تغییر باشند از بینهایت طریق به راحتی هدایت میشند و اگر آماده تغییر نباشند مهم نیست تو چند ساعت و چه مدت زمانی وقت بزاری تا اون فرد رو تغییر بدی اون فرد تغییر نمیکنه
10_من خودم دوست دارم چه آدمهایی بیان تو زندگی من تو کسب و کار من ،اگر دوست دارم با آدمهای مناسبی رابطه داشته باشم تماااام کاری که باید بکنم اینه که روی خودت کار کنم بقیه کارها رو جهان انجام میده کبوتر با کبوتر باز با باز رو جهان همیشه بی نقص اجرا میکنه
11_رها و تسلیم باشیم اجازه بدیم خداوند هدایت گر همه کیهان و هستی آدمهای آماده هدایت به مسیر درست رو هدایت کنه همونطور که خود منو هدایت کرد به این مسیر الهی و همواره هدایتم میکنه
12_بهم باید بربخوره که بارها حرفی رو به فردی میگم اصلا انگار نمیشنوه ولی زمانی که اماده تغییر شده از کس دیگه ای اون حرفی رو که تو بارها گفتی و نشنید میشنوه و میگه اون شخص حرف و نصیحتش زندگی منو تغییر داد و من ناراحت میشم پس رها کن دیگرانو توجه کن به خودت به ارزشمندی درونیت که تو مفیدی تو کافی هستی نیاز به تائید گرفتن از دیگران نداری
الف) از این آگاهی ها به نفع خود استفاده کردید و نتایج حاصل از این “عملکرد هماهنگ با قوانین خداوند” را بنویسید؛
من بعد از اومدن تو این مسیر قانون رو درک کردم و روی خودم کار کردم و راحت شدم از دست آدمهای مشکل دار و اتفاقا اونها هم بلاخره از پس مسئله خودشون ب اومدند هدایت شدند و منم انرژیم موند برای خودم و خیلی شخصیتم رشد کرد تغییر کردم و راحت شدم از اون همه تماس تلفنی و حضوری و حرف زدن که هیچ نتیجهای برای اون فرد ایجاد نمیکرد
ب) همچنین مواردی را به یاد بیاورید که بر خلاف این آگاهی ها عمل کردید و عواقب حاصل از این “عملکرد خلاف جهت با قوانین خداوند” را بنویسید؛
همیشه با تماس تلفنی طولانی و صحبتهای طولانی باعث ناراحتی خانواده میشدم و اون فرد بیشتر و بیشتر وابسته و محتاج من میشد برای هر کاری از من نظر میگرفت اما اصلااااا به گفته من عمل نمیکرد تازه دیگر افراد رو هم برای مشاوره گرفتن از من ترغیب میکرد منم که ذهنم حتی لحظه ای آزاد نبود که به خودم و مسائلم فکر کنم و کاملا از خودم غافل بودم و رشدی هم نداشتم
خدایا سپاسگذارم که لایق شنیدن این اگاهایها شدم و هربار بهتر درک و انشالله عمل میکنم استاد عاشقتم که انقدر اگاهایها رو خالص و زیبا به ما میگید عاشقتونم
به نام خدای مهربان
سلام به سودای عزیزم امیدوارم هرکجاهستید سرشارازانرژی خداوند باشید
همیشه وقتی میخوام نکات کلیدی هرفایل رو به خودم یادآوری کنم و قشنگ اون نکات رو به خورد ذهنم بدم،سریع میام سراغ کامنت شما و کامنت شمارو باعشق میخونم
همیشه و هرلحظه شمارو از ته قلبم تحسین میکنم که بدون هیچ حاشیه ای برروی فایل متمرکز میشید و نکات کلیدی مربوط به اون فایل رو از سیر تاپیاز مینویسید
خیلی ازشما سپاسگزارم بابت این نکته برداری های عالی از هرفایلی و خواستم که از لطف شما تشکر کنم که چند صدتا کامنت پراز نکات کلیدی و اساسی برای دوستان به اشتراک میذارید
براتون آرزوی خوشبختی و سعادت دردنیاووآخرت دارم
خداوند یاروپشتوپناهتون
بنام خداوند یکتا
سلام به استاد و مریم عزیز
سلام به دوستان گرانقدر
تغییر دادن دیگران با توجه به قانون (، به هر آنچه که ما انسانها توجه میکنیم آن ، در زندگی ما پدید می آید و رشد میکند ) یعنی ما به دنبال اشکالات و ایراد های اطرافیان هستیم و آدم های ایراددار را بخودمون جذب میکنیم و وقتی هم که پای درددل های آنها مینشینیم و دلمون به حالشون میسوزه و میخواهیم بهشون کمک کنیم فقط در حال اتلاف انرژی هستیم چون یادمون رفته که هر کسی هرکجاست جای درستشه اون فرد با توجهات بد خود به اوضاع بد گیر کرده و تنها خودشه که با تغییر در کانون توجه و رفتارهاش میتونه زندگیشو تغییر بده و خداوند وقتی مبینه طرف واااااقعا میخواد تغییر کنه و تسلیم شده از بینهایت مسیر بهش کمک میکنه و این یک طرف قضیه هست و طرف دیگر قضیه این هست که ما وقتی تصمیم به تغییر دادن شرایط و اوضاع زندگی دیگران میکنیم مرتکب شرک شدیم چون خدا رو یادمون رفته و فکر میکنیم ما میتونیم نجات بخش دیگران باشیم .
استاد عزیزم شما این مطلب را بارها و بارها در فایلها گفتید و من به اندازه ای که درک کردم به آن عمل میکنم در مورد اطرافیان مثل مادرم ، خواهرم و برادرم و بقیه که دورترند راحت میتونم انجام بدم و خیلی حواسم هست اما در مورد بچه هام و همسرم تا حالا فکر میکردم که دنبال تغییر دادنشون نیستم اما حالا که خوب فکر میکنم یه جاهایی هنوز کار دارم مثلاً وقتی استاد گفتن که همین الان امکان داره شما تصمیم گرفته باشید همین فایلو به کسی از اطرافیان بفرستید خندم گرفت چون واقعا میخواستم بفرستمش به همسرم که ضمن اینکه داره کارهاشو میکنه گوش بده .
همسرم در خانواده ای پر جمعیت بزرگ شده که جزو بچه های وسطی هست یعنی نه فرزند ارشد خانواده و نه ته تغاری اما هم حواسش به خواهر و برادرهای بزرگترشه هم کوچیکتر چه مشاوره ای چه ساپورت های مالی و طبق داستان های استاد عزیزم و خیلیها همیشه حرف میشنوه و عاقبت کارش به ناراحتی میکشه
منم در اکثر موارد فقط شاهد ماجرا هستم و فقط بخودم یادآوری میکنم میگم ببین چقدر استاد درست میگه ، هم شرکه و هم صرف انرژی بیخود هم کانون توجه به چیزای بده .
قبلنا که وارد سایت نشده بودم توی کتابی خونده بودم که از تغییر دادن دیگران دست بردارید و هی به همسرم میگفتم که داری انرژیتو برای خانوادت هدر میدید بجاش بیشتر تو فکر خودت و زندگی خودت باش اما اما همین رفتار من هم تغییر دادن همسرم بود
دیگه ولی گذاشتم همسرم راحت باشه و خودش عواقب کاراشو ببینه و تجربه کنه
و حرف استاد را که میگن تو خانوادشون نصیحت گوی بی عمل داشتند و این باعث شده تا خودشون مرد عمل باشند من هم آنقدر شاهد رفتارهای ناجی بودن و پشتیبان خانواده بودن و همیشه پی مسائل اطرافیان بودن و قهرمان بازی های همسرم بودم که در مورد تغییر دادن شرایط و احوال دیگران خییییلی حواسم جمع که نکنم این کارو
خداوندا منو به راه راست هدایت کن راه کسانیکه که به آنها نعمت دادی و نه راه کسانیکه گمراه شدند
واقعا استاد راست میگید که اینقدر تو این سایت در مورد خدا حرف زده میشه که تو مساجد گفته نمیشه
خدایا شکرت که من هم عضو این سایت هستم
فاطمه سادات
سلام استاد عزیز و خوشتیپ و دوست داشتنیم.
سلام مریم جون مهربان و با سلیقه.
اول سپاسگزار شما استاد عزیزم هستم برای این جریان مداوم آگاهی بخشی و مریم خانوم زیبا برای پیشنهاد خوبشون که این فایل تهیه بشه.
و دوم میرم سراغ نکاتی که از صحبتهای شما تیتروار یادداشت کردم تا درباره اش کامنت بنویسم.
مسجد که گفتید واقعا درسته.تازه در هر مکان عبادتی،اون نامی که از خدا برده میشه اغلب روخوانی یک متنه که متوجه نیستن معنیشو ولی در این سایت توحیدی،اگر نام خداوند میاد،از تمام وجود و قلب برخواسته.
منو الیاس جان،قبلا بخاطر تقویت سیستم ایمنی،دنبال طب سنتی بودیم.
کلی هزینه و دارو و جلسات طب سنتی با اساتید بزرگ این حوضه داشتیم.
و مخصوصا الیاس جان،مطالعات زیادی در این باره داشت.
کم کم به حدی رسیدیم هردومون که من چون پرستاری خونده بودم،و ایشون هم در طب سنتی مطالعات زیاد داشت،همه ی اطرافیان برای درمان بیماری هاشون از ما مشورت میگرفتن.
منم واسه تزریقات تا یه نفر آب دماغش آویزون میشد سراغم رو میگرفت واسه وصل سرم یا تزریقات.
منم دیگه اطلاعات کامل داشتم واسه انواع داروهای تقویتی یا درمان عفونت ریه یا انواع آنتی بیوتیک.و تا حدودی میدونستم که واسه هر علایمی چه دارویی مناسبه.
حتی چون با متخصصین درارتباط بودم،شماره مطب اونهارو هم از من میگرفتن یا میگفتن واسشون نوبت بگیرم.
ما همینطور به مصرف داروهای طب سنتی ادامه میدادیم و مشاوره به بقیه هم همینطور ولی خودمون روز به روز مریض تر و بیحالتر و ضعیفتر میشدیم.
تا جاییکه یکی از نزدیکان که واقعا سپاسگزارشم بخاطر رک بودنش،گفت بابا شماها هی میگید این بلغمه اون شلغمه این اون سرده پس چرا این الیاس یه روز درمیون مغازه اش تعطیله و زیر سرمه؟(استاد دارو و آمپولی نبود که من رو این بنده خدا امتحان نکنم.اصلا ترس من از تزریقات بواسطه ی همسرم از بین رفت!!)
اینجور حرفها میشنیدیم و خودمون هم خسته شده بودیم از اون وضع و یک روز من به الیاس گفتم دقت میکنی که هرکس مارو میبینه یاد درداشو مشکلاتشو مریضیاش میفته؟
میبینی که هیچکس حال خوب و شادیشو واسمون نمیاره؟
آروم آروم ما با کتاب شکرگزاری و بعدش جناب عرشیانفر اشنا شدیم.
استاد عباسمنش عزیزم من دقت کردم متوجه شدم انگار تمام اساتید موفقیت شدن زیرگروه های شما تا مردم در پله های کمتر آمادگی با اونها آشنا بشن و مراحل اولیه رو بگذرونن و بعد از اینکه آماده تر شدن،هدایت بشن به سایت شما.
تو همون حال و هوای تغییرات بودم که برای چندمین بار رفتم پیش متخصص طب سنتی و دقیقا یادمه همینطور به من گفت((ببین،دیگه نیا پیش من.تو هرچی هم که آب بهترین چشمه ها و بهترین روغن ها و بهترین موادغذایی رو مصرف کنی ولی فکرت بیمار باشه،جسمت درمان نمیشه.))
این جمله واقعا برام یک شوک بود.البته که من آماده ی شنیدن این جمله بودم چون در مسیر سپاسگزاری قرار گرفته بودم.اگرنه میتونست مثل چندین جلسه ی قبل یک لیست از انواع دمنوشها و داروها بده.
مثل تمام بیماران دیگه ای که بهش مراجعه میکردن و مدتها مراجعاتشون ادامه داشت.
من ازونموقع نرفتم مطبش.
حتی بنظرم الان اگر به خودش بگم همچن حرفی به من زده بوده شاید خودش تعجب کنه ازین حرف.
و من فهمیدم باید بشینم پای خودشناسی و مرحله مرحله پاکسازی کنم وجودم رو.با دوره از رنجش تا بخشش استاد عرشیانفر آشنا شدم و این دوره کمک زیادی به من کرد تا آماده تر بشم برای مراحل بالاتر و در یک لایو که ایشون با شما داشتن،با شما آشنا شدم و در تمام این مراحل،همسرم هم مثل من حرکت کرده و ما هردو دو نفر جدید شدیم.
و من فهمیدم اصلا علاقه به پرستاری ندارم.علاقه ی من بواسطه ی تحول در زندگی بقیه و اینکه بگن چقدر آدم دلسوزی هستم و اینکه ازم تشکر کنن که از استراحتم میزنم تا به مردم خدمت کنم بوده.
کلا من از زمانی که در دبیرستان تحصیل میکردم این ویژگی که دختر آروم و مهربان و دلسوزی هستم رو دوست داشتم به بقیه نشون بدم.
اینکه یک مسیر درست رو دارم میرم.
همون مسیری که از دید بقیه برگزیده اس.
نفر اول شدنم در مسابقات انشای نماز،قرآن صبحگاه،مکبر نماز،اینکه تو مدرسه قبل از غذا برم اول نماز بخونم هم همون خوب نشون دادن خودم بوده.که بعدش من شدم همیار مشاور مدرسه که مشکلاتی که بچه ها راحت نبودن به مشاور بگن، به منکه دوستشون بودم بگن و من براشون از مشاور مدرسه راهنمایی بگیرم.
اینم یه احساس خوب به من میداد که من یک سمت مهم دارم تو مدرسه .
من همیشه چون علاقه به مطالعه ی کتاب های مختلف شعر،داستان،قانون جذب و… داشتم ،خوب صحبت میکردم.
احساس میکردم یه چیزایی از بقیه بیشتر میدونم.و همین احساسم که من اطلاعاتم خوبه ،این صحبت از مامانم رو شنیدم که تو روانشناسی تو خیلی بلدی،یکم صحبت کن با خواهرت.
خودم جذب کردم این شرایط رو.جالبه که من با خواهرم صحبت میکردم و اثری در خواهرم نداشت ولی مامانم لذت میبرد و خوشحال بود که حالا که خواهرم از مامان و بابام حرف شنوی نداره،من هستم که براش صحبت کنم.
به مرور چون زمان ازدواجم رسید و خواهرم مسیر خودشو ادامه میداد و من دیگه زیاد باهاش وقت نمیذاشتم،وقتی براش مشکلاتی پیش اومد،بابام گفت اینا همش مقصرش تویی ک خواهرتو تنها گذاشتی.
حالا که بررسی میکنم همه ی اون مشاوره دادنام علاوه بر اینکه واسه هیچکس فایده نداشت،آخرش به ضرر خودم هم شد.
در صورتی که داداش بزرگم تو همون حال و هوا مسیر خودش واسه خوندن کنکور رو ادامه داد و همش میگفت من اینجا نمیمونم و تو یه شهر دیگه تو یه دانشگاه خوب قیول میشم.و تونست و با رتبه ی عالی در رشته مورد علاقه اش قبول شد و کلا رفت از شهرستانمون و اون واقعا واسه هممون یک الگویه و کاری که خواست رو انجام داد و جالبه که علاوه بر اینکه رفت و هیچکس براش مهم نبود،همه از خوشحال و راضی هم بودن چون دانشگاه دولتی قبول شد ولی من با فداکاری کردن ها با اینکه میخواستم نشون بدم بچه ی غمخوار و دلسوز خانواده هستم،مشکلی پیش بیاد خودم هستم،کسی کمر درده یه غصه داره یا گوش واسه درد دل کردن میخواد من هستم.
داداش کوچیکم که به دنیا اومد من بودم که کلی از کارهارو انجام میدادم.و دانشگاه آزاد قبول شدم که باعث افتخار خانواده نبود.
و الان تازه دارم میفهمم من ظرفیت اضافی ندارم واسه مشکلات و درد و غصه ی بقیه.
من متوجه شدم با شنیدن درد دل بقیه،سردرد میشم.کاملا احساس میکنم زمانیکه فرکانس منفی از بیقه درافت میکنم،داره انرژیم تحلیل میره.
چند قدم من برای دور شدن از فرکانس های منفی برداشتم و چندین قدم هم خداوند برداشت و الان به لطف خداوند وهاب،مدتهاست نمیبینم اون چیزهایی که قبلا میدیدم و نمیشنوم اون حرفهایی که قبلا میشنیدم.
چون خودم تغییر کردم،اطرافیانم هم تغییر کردند.
حتی حلما جان،دخترم،نصفه شبا با جیغ و گریه درخواست آب میکرد الان مدتهاست خودش به راحتی میخوابه و نصفه شب اگر تشنه بشه متوجه میشم که آروم بیدار شده و حتی تو تاریکی میره آب میخوره یا توالت میره و بعدش آروم میخوابه و صبح ها به راحتی واسه مدرسه بیدار میشه و صبح بخیر میگه کیفشو آماده میکنه موهاشو شونه میزنه لباساشو میپوشه و کاملا مستقله.یه دختر کوچولوی کلاس اولی هفت ساله که همه ی اینکارا رو پارسال واسه پیش دبستانیش من انجام میدادم.
دارم هر روز بیشتر از روز قبل با خودم به صلح میرسم و نتیجه ی این کار کردن هاروی خودم رو با تغییر جهان اطرافم متوجه میشم.
باز هم بی نهایت سپاس گزارم…
به نام خدای زیبا ،مهربون ودوست داشتنی .سلام به نابترین استاد دنیا ،مریم عزیزم دوستان هم فرکانسی ام در این سایت بهشتی.سپاسگزار خدای مهربونم که در بهترین زمان ،نابترین آگاهی ها رو به قلب استاد جاری می کنه و من هم در مدار دریافتش هستم .استاد عزیزم این روزها به طور جدی ومتعهدانه بر روی این پاشنه آشیل حامی وهدایت کننده بودن خوب کار می کنم ،اهرم رنج ولذت نوشتم وچقدر تکاملی دارم بهبود پیدا کردم ولی باید تا لحظه ی آخر عمرم مواظب علف های هرز این باور محدود کننده باشم .وقتی مسیر تکاملی خودم رو تو این 4 ساله که عضو سایتم ودارم روی بهبود باورهام کار می کنم تحلیل می کنم متوجه میشم از این ناحیه خیلی مسیر سنگلاخی رو تجربه کردم ولی به لطف فایلهای رایگان الگوهای تکرار شونده وآگاهی های ناب دوره کشف قوانین وحل مسائل به خوبی این ترمز رو شناسایی کردم وهر روز کمی بهتر از روز قبل شدم .من ایمان دارم وقتی خداوند تعهد بنده ش رو در جهت بهبود باورهاش ببینه به زیبایی واز راههای متفاوتی بنده ش رو حمایت می کنه .چقدر موشکافانه دلیل رفتارها وجنس آدمهایی که هدایت شدند سمتم رو بررسی کردم ودر این لحظه فقط به همین باور محدود کننده رسیدم .اینکه خودم را مسئول هدایت وحمایت دیگران می دونستم .اونقدر این باور در من ریشه داشت که یادمه با پیدا کردن این ترمز جهان سریعا منو به شرایطی هدایت کرد که کلی درس ازش یاد گرفتم وکلی آگاهی برام داشت .هر چقدر تو این موضوع خوب روی خودم کار کردم جنس آدمهای زندگیم با کیفیت تر شده ،وهر لحظه باید مواظب این باور محدود کننده باشم .جلسه ی 3 قدم 4 آگاهی های نابی تو این زمینه داره که آرامش عمیقی تو وجودم جاری می کنه .سپاسگزار خدای مهربونم بابت این مسیر زیبا وآگاهی هایی که برقلب وکلام استاد عزیزم جاری می کنه .استاد نابم عاشقانه دوستت دارم ودستان پرمهرتون رو می بوسم.
سلام استاد عزیزم
واقعا زبانم قاصر است از بیان این همه دقت و لطف پروردگار استاد از دیروز یک احساسی به من میگفت استاد درهمین روزها یک فایل جدید میگذارد و امروز صبح درخواست کردم خداوند من را از استوارترین راهها هدایت کند و مسیری را برای من باز کند استاد اولین هدایت من به آیات سوره بقره بود که درباره گاو بنی اسرائیل بود که هدایت الله شاید اولش غیر منطقی باشد اما تو باید اطاعت کنی واینکه مسیر الله گام به گام است واگر بخواهی کل مسیر را بدانی کار را بر خود سخت میکنی
ونشانه دوم فایل شما بود که من نمیتوانم زندگی دیگران را تغییر بدهم و نباید مسیر هدایت الله را به خاطر دیگران نادیده بگیرم
استاد واقعا نمیدانم چه چیزی در انتظار من است اما میدانم سعادت من در اطاعت از آن است
واما نکته دیگر که خیلی دوست دارم بگویم این باور است که استاد شاگردان شما در دوره دوازده قدم آنهایی که تا انتها آمده اند و جدی گرفته اند آینده سازان جهان هستند این یک آگاهی بود که من دریافت کردم و احساس میکنم این دوره رشد دهنده انسانهایی است که در زمانه ما توحید را انتخاب کرده اند
درپایان استاد عزیزم بینهایت به خاطر این آگاهی ها از شما سپاسگزارم وشمارا به خاطر توانایی تان در گسترش مدارتان تحسین میکنم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام میکنم خدمت استاد عباسمنش، خانم شایسته وهمه دوستان عزیزم
بینهایت سپاسگذار خداوندم منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده
از صمیم قلبم از شما استاد عزیزم سپاسگذارم که این محتوای بسیار با ارزش رو در اختیار ما قرار دادین
و از خانم شایسته هم سپاسگذارم بابت پیشنهادشون که این محتوای ارزشمند آماده بشه و در اختیار ما قرار بگیره
اولین موضوعی که تو این فایل خیلی نظر منو جلب کرده: اینه که استاد خودش بیشتر از همه بچه های سایت از محتوای این سایت استفاده میکنن و بعد از این همه دستاورد و نتیجه هنوزم مثل روز اول کلی وقت میذارن که کامنت بچه هارو بخونن؛ و استاد به بهترین شکل ممکن درک کرده که این کارها و این مسیر ایشون رو به این نتایج رسونده و اگر قراره نتایج حفظ بشه؛ مسیر هم باید حفظ بشه؛ ولی حقیقتا جای تحسین داره بابت این حد از استمرار استاد و من باید از ایشون الگو بگیرم که اگر مسیر درستی رو درک کردم و واردش شدم تا آخر عمرم ادامش بدم؛ خواستم ازتون تشکر کنم که شما با عملگرا بودنتون و با عملکردتون؛ بهترین الگو برای ما هستین.
راستش من از وقتی وارد این مسیر شدم؛ اصلا سعی نکردم انرژیمو برای کسی بذارم که بخام این حرفارو براش بزنم
قبلش هم این شخصیت رو نداشتم؛ فقط یکم احساس مسئولیت واسه خانوادم میکردم و فکر میکردم من به عنوان پسر خانواده در قبال پدرو مادرو خواهرام مسئولیت دارم و تو دوران نوجوانی خودمو درگیر زندگی خانوادم میکردم؛ که بعد ورود به سایت کلا ذهنیت از من رفت که من مسئول خانوادم باشم.
اما در خصوص محتوای سایت یادم نمیاد؛ ذوق و شوقی داشتم که اینارو برای کسی صحبت کنم: یه سری منطق های خوبی تو ذهنم ساختم که به هیچ وجه انرژیمو هدر نمیدم بخام صحبتی بکنم، حرفی بزنم: بخام بگم من خیلی فهمیده ام، من خیلی حالیمه، من خیلی میدونم.
اتفاقا یه دامادی داریم: ایشون تو مسیر صوف و درویشی هست؛ و خیلی دوست داره به همه بگه که این مسیرش تنها مسیر رسیدن به خداست و هر کس تو این مسیر نیست راهش اشتباهه و همیشه هر جایی میشینیه: چندین ساعت روضه خونی میکنه و اون چیزایی که یاد گرفته رو در اختیار دیگران قرار میده: میتونین حدس بزنین که آدمی که زیاد صحبت میکنه عملش صفره: اتفاقا از وقتی وارد این وادیا شده و حرف قشنگ زدن رو یاد گرفته ؛ مطلقا و مطلقا هیچ کاری تو زندگیش انجام نمیده و فقط حرف میزنه: با اینکه سبک و محتوای صحبتش کاملا مخالفه با آموزه هایی که ما اینجا درک میکنیم؛ ولی من حتی یکبار نشده جلو حرفاش وایستم، چون بینهایت مدعی هست و ادعای اینو داره که فقط خودش حالیشه و من حتی یکبار باهاش صحبت نکردم، یکبار نگفتم اینایی که داری میگی از نظر من اشتباهه.
با خودم میگم این بنده خدا؛ از این طریق خدارو شناخته و یه سری رفتارهاش بعد ورود به این مسیر بهتر شده؛ به من چه بهش بگم تو اون مسیر شما خدارو اشتباه بهت معرفی کردن!!! خدای اون اینجوریه دیگه، همین قدر تونسته خدارو درک کنه؛ این شخص برا من بزرگترین تمرینه که من جلومو بگیرم و هیچ حرفی نزنم و گاهی اوقات بهش میگم حق با توئه
راجب نصیحت و موعضه کردن دیگران اصلا به هیچ وجه این کار رو انجام نمیدم؛ من اصلا وقت اضافه ایی ندارم بخام انرژی بذارم برای کس دیگه ایی؛ من یا دارم رو محتوای این سایت وقت میذارم، یا سر پروژه هامم یا باشگاه و استراحت
اتفاقا وقت من خط قرمز منه؛ و من به هیچ وجه حاظر نیستم، به خاطر اینکه به دیگران ثابت کنم من خیلی بلدم و حالیمه بخام؛ وقت بذارم برای اینکار؛ من به اهدافمم میخام برسم برای خودم نه اینکه به دیگران چیزی رو ثابت کنم؛ دوست دارم خودم در رفاه باشم، دوستم دارم از زندگیم لذت ببرم، من این ماشینو که گرفتم اصلا حال میکنم وقتی پشتش میشینم، من خونه که گرفتم دارم از زندگیم لذت میبرم از استقلالی که دارم، مسافرتی که میرم خودم لذت میبرم؛ نه اینکه به دیگران چیزی رو اثبات کنم.
و خیلی از این سبکم راضی ام؛ کار به کاره کسی ندارم، و اصلا برام مهم نیست دیگران چه خط فکری و چه سبک زندگی دارن و خداروشکر کسی ام کاربه کار من نداره و من دارم از زندگیم لذت میبرم، دارم از مسیر زندگیم، دارم از خط فکریم لذت میبرم، از شخصیتی که برای خودم ساختم، شخصیتی که متکی به هیچ کس نیست از هیچ نظر و از همه مهم تر خدایی که شناختم خیلی دارم لذت میبرم و کاری به کار دیگران و خط فکریشون و مسیرشون و خدای تو وجودشون ندارم: هر کسی خدارو یجور میشناسه و درک میکنه؛ پس بهتره ما کاری به کار کسی نداشته باشیم و بذاریم با خدای خودش حال کنه و لذت ببره.
استاد در خصوص تبلیغات نکردن گفتین؛ من شاگرد دوره فوق العاده آفرینش هستم یک ماهه و بخش اولم؛ و شما باور داشتین، یقین داشتین و ایمان داشتین که میتونین زندگی خودتون رو خودتون خلق کنین، شرایط رو خودتون خلق کنین و باور و ایمان قلبی به پرودگار متعال و روزی دهنده داشتین و ایمان و باور داشتین که افراد آماده خودشون شمارو پیدا میکنن؛ و نیاز نیست شما جار بزنین و بگین بیاین سمت من و طبق قوانین شما به خواسته خودتون رسیدین و بدون تبلیغ( اصلا بحث تبلیغات و هزینش نیست) اصلا لول، سبک کاری همه چی با کیفیت تره وقتی کسی ایمان و باورداشته باشه که من نیاز نیست وارد اون مسیر بشم و بخام تبلیغات کنم
برای همین شما همچین محتوای با کیفیتی تو سایت شما هست و میلیون ها میلیون ادم آماده به شما پیوسته و همچین اتفاقات شگفت انگیزی تو سرتاسر سایت شما اتفاق افتاده
از صمیم قلبم بهتون تبریک میگم؛ تحسینتون میکنم و خداروشکر میکنم که آماده دریافت این مطالب و آگاهی هستم
خدایا شکرت
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به برادر عزیزم افلاطون
چند باری با کامنت های شما هم مدار شدم و خوندم و واقعاً شخصیت شما رو تحسین کردم و می کنم
شخصیتی که ساختید قابل تحسینه… چقدر تحسینت کردم که وقتی دوره ای رو می خری، تمرکزی روش وقت میزاری تا پاشنه آشیل هات رو رفع کنی
چقدر رفتارهاتون هماهنگ با قانون بود …. چقدر منطق درستی ساختید که هر کسی خدای خودش رو داره … چقدر عالی رفتار می کنید که با دامادتون بحث نمی کنید و با منطق اینکه این بنده خدا باعث میشه من تمرین عملی انجام بدم، ذهنتون رو با روحتون هماهنگ می کنید….
آفرین بر شما
بهترین ها رزقتون باشه چون لایق بهترین ها هستید
یونس:58
قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ
بگو: به فضل و رحمت خدا، به چنین شادمان گردند، که از هر آنچه گِرد آورند بهتر است.
این فضل ورحمت خداست که قانون فرکانس و سرمایه گذاری فرکانسی از میلیاردها انرژی فیزیکی بهتر…
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام میکنم خدمت شما خانم محمدی بزرگوار
از صمیم قلبم سپاسگذارتونم بابت کامنت پرمهری که برام گذاشتین
و از صمیم قلبم سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده و من اینجام کنارشما خوبان، کنار بهترین و مهربان ترین و با لول ترین افراد روی کره زمین
تحسینتون میکنم که 1249 روز دارین رو خودتون کارمیکنین، دارین رو خودتون سرمایه گذاری میکنین و وقت و انرژی خودتون رو برای درک قوانین الهیزو شناخت پرودگار متعال میذارین
از صمیم قلبم سپاسگذارتونم که این آیه مبارک قران رو برام فرستادین؛ برام خیلی بار ارزشه
از صمیم قلبم از خداوند وهابم بهترین هارو براتون خواستارم؛ آرامش روزافزون خدایی و نعمت و ثروت آسمونی نصیب قلب مهربونتون خانم محمدی
سلام دوست عزیزم.
بسیار تحسینت میکنم.
چقدر عالی داری پیش میری
چقدر لذت بخش وقتی تا این حد داری متعهد میکنی خودتو که توی مسیر درست حرکت کنی و نتایج پشت سرهم میاد.
که البته اولین نتیجه احساس خوبه آدمه.
از خدا سپاس گذارم برای دوستانی عالی که در این سایت دارم .خیلی لذت بردم از اینکه با تمرکز و تعهد داری مسیر رو ادامه میدی و انرژی که خدا بهت داده رو باخساست خرج میکنی چون مهمترین چیز همینه.
امیدوارم هر روز بهتر از روز قبل باشی
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام میکنم خدمت شما آقای یکتای مقدم عزیز
از صمیم قلبم سپاسگذارتونم بابت کامنت فوق العاده ایی که برام نوشتین
و سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده ومن اینجام کنار شما خوبان
منم قلبا شمارو تحسین میکنم که عاشقانه وقت میذارین و کامنت میخونین و برای دوستانتون کامنت مینویسین.
بهترین هارو از خداوند وهابم براتون خواستارم؛ آرامش روزافزون خدایی و نعمت و ثروت آآسمونی نصیب قلب مهربونتون
سلام به آقای نوروزی این درک شما از قوانین تحسین می کنم
چقدر از عملکرد تون لذت بردم آفرین به شما که انرژی تون برای خودتون می گذارید به این حد از خودداری در مقابل داماد تون واقعا جای تحسین داره موفق باشید از نوشته تون لذت بردم
سلام خانم کرمی
از صمیم قلبم از شما سپاسگذارم بابت کامنتی که برام نوشتین و سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده و من اینجام کنار شما خوبان
منم تحسینتون میکنم بابت وقت و انرژی که میزارین برای کار کردن رو خودتون؛ کامنت خوندن و کامنت نوشتن برای دوستانتون
بهترین هارو از خداوند وهابم براتون خواستارم؛ آرامش روزافزون خدایی، نعکت و ثروت آسمونی نصیب قلب مهربونتون
به نام خداوند رزاق
سلام به استاد عباسمنش و استاد شایسته و همه دوستان گرامی
◀هرچقدر در این مسیر جلو میرم و خودمو بیشتر میشناسم و به پاشنه های اشیلم برمیخورم میفهمم که چه اشتباهات ضربه زنننده ای داشتم و نمیفهمیدم دارم از کجا میخورم و خداروشکر حداقل کم کم داره رو میشه.
یکی از همین پاشنه هایی که من ازش بد ضربه خوردم از همین تلاش برای تغییر دیگران هست .
و یه روز اومدم برای خودم نوشتم چرا هربار از این پاشنه ضربه خوردم ولی بازم یاد نگرفتم که درست عمل کنم و متوجه شدم هنوز اون پیش فرض های ذهنی هنوز {باورها} و اصلا سرجاشه و با اشک و ناراحتی رفع نمیشه .
میلیون ها نفر در جهان به خودشون قول میدن که از الان یا فردا فرد دیگه ای باشن و تغییر کنن اما باز برمیگردن این بخاطر پیش فرض ذهنی هست. ادم ها به پیش فرض ها بر میگردن
دیدم من به صورت ناخوداگاه کسی هستم که زیاد به بقیه توضیح میده . برای بقیه دلسوزی داره و دارم خلا درونی رو با این به اصطلاح سم پر میکنم . حال خوبم به کمک کردن به بقیه گره خورده
. چرا چون باور نکردم که هرکس خالق زندگی خودشه . چون شرک دارم که میخوام برای بقیه خدایی کمک کنم . چون میخوام بقیه مثل من فکر کنن . چون باور نکردم عدالت جهان که هرکسی هرجا هست جای درستشه. چون باور نکردم هرکس خالق زندگیشه. با اینکه این الگو رو دیدم اما باز به این راحتی الگوی قبلی کم نشده
این داستان رو بارها گفتم و باز هم تکرارش میکنم که یادم نره.. چون مدام نیازه که تکرار و عمل بشه و به عنوان اطلاعات و حال خوش نگاه نشه
چندسال قبل یکی از اشناها گفت دست این فامیلم رو بند کن و کمکش کن که بچه روستاست و خانوادش فقیرن و منم تحقیق کردم دیدم واقعا اینا به نون شب محتاجن و مادرش مریضه و در بدترین وضع زندگی هستن یعنی امکانات اولیه زندگی رو هم ندارن . بعد ماهم روی خلا و دلسوزی گفتیم باشه و دستش رو گرفتیم و اوایلش خوشحال بودن ولی بعدش بهانه گیری خانوادش به عناوینی شروع شد و که کار به دعوا و پلیس و دردسر و ابروریزی و تهمت رسید که جمع نمیشد و هنوزم اثارش هست .
اون کسی که نون خشک میخوره حقشه . اونی که در قعر فلاکته حقشه چون خداوند اشتباه نمیکنه . اونی که تو بالاشهر تهران توی کاخش زندگی میکنه و باماشینش لذت میبره اونم حقشه . خداوند تاس نمیندازه.
مادرم بالای 20 سال هست که ورزش میکنه و در آرزوی اینه که بتونه خودش رو لاغر کنه و همیشه از این آرزوش میگه . منم گفتم خب بیا این دوره قانون سلامتی که دارم رو استفاده کن و براش از خودم و افرادی که نتیجه گرفتن توضیح دادم و دوره رو بهش دادم و فکر میکنید چکار کرد؟ هیچی و اصلا استفاده نکرد و هنوزم داره روش قبلی و زجراور رو میره و میگه که چقدر این روند فرسایشی شده .
به خودم گفتم دیدی حرف استاد درسته و اماده نیست. ادم ها باید زجر بکشن و سختی بکشن . و من چقدر نشتی انرژی گرفتم
هرکی تو هرجایی هست جای درستشه و این یه مثال کوچکی بود
یکی از دوستان پدرش به زور به مشاوره میبردش که مشاور با پسرش صحبت کنه تغییرش بده مگه پسرش تغییر کرد؟ . نه راه خودش رو رفت . نه من و نه شما رو کسی نمیتونه تغییر بده مگر خودمون بخوایم .
اونایی که ادم معتاد رو به تخت میبندن یا به کمپ ترک اعتیاد میبرن اونامعتادا تغییر کردن ؟ نه . برای یه مدتی ترک کردن ولی برگشتن .چون پیش فرض تغییر نکرده.
الان دارم تمرین میکنم زیپ دهنم رو بکشم و سرم توی کار خودم باشه . مدام توی ذهنم چرخش میدم و جز اصولم نوشتم که یادم نره
خداروشکر◉‿◉
سلام استاد عزیزم واقعان خیلی ممنونم ازینکه این موضوع را گفتید وممنون از خانم شایسته واین دوست عزیز مون که این قد خوب این موضوع را درک کرده است
استاد واقعان من خودم یکی از ادمهای هستم که دوست دارم بقیه را نصیحت کنم ودوست دارم زنده گی بقیه را تغیر بدم
ومن خیلی ضربه خوردم بار ها این موضوع من را اونقدر دور کرده از قوانین که خودم رو گوم کردم ودوباره به روز های اولم برگشتم با مشکلات با سختی ها و این اگاهی ها از ذهنم رفتن کلان
طبق که اشاره کردین گفتی حتمن در ذهن شما امده که این روبرید به فلانی بگید اقا تغییر دیگران خوب نیست در ذهن من هم یک دو نفر اومد همون لحظه که برم این حرف های شمارو به انها هم بزنم واقعا
ویک چیزی که در قلبم احساس کردم وخداچند بهم الهام کرد این بود اگه میخوایم به جهان وبه مردم جهان وبه ادمها کمک کنیم بهترین کمک همونی هست که زنده گی خودمان را تغییر بدبم ومسایل ومشکلات خودم رو تغییر بدم اگر من تمرکزم در زنده گی ام باشه وبه هدف ها وزنده گی خودم تمر کز بیشتری داشته باشم
مثلان الان زمیستون هست من برم بخاری برای گرمای خودم بخرم ویک کمک به بخاری ساز وبخاری فروش کردم
وهمه چیز خوبه در زمان درستش ومن احساس میکنم خودم هم دوست ندارم کسی حتی یک نصیحت کند به من و از اینکه چیزی را که به خود نمیپسندی به دیگران هم مپسند
ومیتونم ازین خیلی راحتر بر این موضوغ غلبه کنم که همین طوری که دوست ندارم که دیگران به من نصیحت کند خودم هم باید دیگران را نصیحت کنم هیچ وقت از خدا وند میخوام من را در راه راست هدایت کنه وخیلی ممنونم استاد بابت این موضوع که واقعان نیاز داشت فکرم قلبم واحساسم خدایا شکرت ومن
هی در ذهنم میاد وخودم با خودم میگم به تو ربطی نداره واگه راست میگی خودت عمل کن
میدانم که تو گفتی من در جا تغییر نمیکنم وسعی کنم در روز های اینده چند درصد تغییر کدم ویواش یواش این درصد را کوشش کنم بالا ببرم خدا یا بهم کمک کن الهی امین دوست دارم عاشقتم استاد عزیزم
سلام استاد عزیزم. سلام خانم شایسته نازنین
و سلام دوستان عزیز.
استاد دقیقا منم سلولی چنین تجربه ای را قبلا داشتم توی زندگیم و چقدر دردش را هم کشیدم.
چقدر دلسوزانه و بخیال خودم خیرخواهانه با اطرافیانم یا دوستانم حرف میزدم. یموقع هایی کارهای خودم نیمه کاره مونده بود و داشتم ساعتها مثلا با فلان دوستم صحبت میکردم که هم آرومش کنم هم کمکش کنم برای تغییر ولی درنهایت آدم بده داستان من میشدم.
که تمام این رفتارهای من ریشه در چندین نقص داشت.
یکی ازون ریشه ها نداشتن اعتماد به نفس و عزت نفس بود که اون خلأهای درونی خودمو و نادیده گرفته شدن ها و سرکوب ها را اینجا میخواستم پرکنم با تحسین و تایید شدن از طرف اون اشخاصی که مثلا میخواستم تغییر بدم. انگار فرصتی پیدا کرده بودم که خودمو مطرح کنم البته تمامش ناخودآگاه بود و اصلا متوجش نبودم.
یکی ازون ریشه ها دلسوزی بود که بازم ریشه در شرک داشت که اون اقداماتی که از سردلسوزی و خیرخواه بودن انجام میدادم بیشتر برای اعضا خانوادم بود.
یه باور اشتباه دیگه که خیلی درین قضیه خودشو نشون میداد این بود که به خودم میگفتم این گناهه وقتی میبینی کسی داره راه را اشتباه میره و جلوی پاش چاه هست و تو داری اون چاه را میبینی و نخوای بری دست طرف را بگیری ببریش تو یه مسیر دیگه که تو چاه نیفته. و احساس گناه شدید که به آدم دست میداد.
یه باور اشتباه دیگه این بود که فکرمیکردم من مسئول دیگران.
و خیلی ریشه های دیگه.
و استاد آخر کار که آدم بده داستان میشدم چقدر حس نفرت، ناراحتی و رنجش از اون شخص میومد تو وجودم و واقعا چقدر اون انرژی و زمان که آدم میتونست برای خودش صرف بکنه را خرج دیگران میکردم.
استاد بعد که تصمیم گرفتم دیگه کاری به کسی نداشته باشم چقدر انرژی و زمان صرف کردم تا اون رنجش ها را از وجودم بیرون کنم. که اون همه زمان و انرژی را اگر برای خودم و اهداف خودم هزینه کرده بودم چه پیشرفتی میتونستم داشته باشم.
ولی استاد خیلی ساله که دست از همه کشیدم و تمام تمرکزم اومد روی خودم و درون خودم تموم اون آدمها کلا حذف شدن از زندگیم. دیگه اصلا کسی تو زندگیم پیدا نمیشه که بخواد بشینه درددل کنه و اگرم یموقعی درحد کم بخواد درددل کنه اصلا گوش نمیدم و اجازه اینکار را نمیدم. و چقدر آرامش خودم بیشتر شده. چقدر پیشرفتم زیاد شده چقدر احساس رهایی و آزادی میکنم. چقدر موحدتر و ارزشمندترم. و اون بعد نیاز به تحسین هم از آدم های هم فرکانس باخودم بدون اینکه نیاز باشه به اینکه بخوام کاری براشون انجام بدم را دارم دریافت میکنم همونطور که در دوره عزت نفس درموردش صحبت کردین.
چقدر شادتر و رهاتر هستم. الهی صدهزار مرتبه شکر.
و استاد دقیقا و سلولی من رسیدم به این کلام شما که اگر کسی بخواد تغییر کنه و قدمی برای خودش برداره دنیا به بینهایت روش به کمکش میاد اگرم نه که من کاری نمیتونم براش انجام بدم.
رسیدم بجایی که بایستم یه دایره دور پاهای خودم روی زمین بکشم و همیشه درنظر داشته باشم تنها کسی را که میتونم بهش کمک کنم و تغییرش بدم اونیه که درون این دایرس. و عاجزم برای تغییر هرکسی که خارج ازین دایره هست.
و همین دیدگاه باعث شده برای کلامم، وقتم، انرژیم و دیدگاهم ارزش قائل بشم و هم اینکه نه دلسوزی کنم نه غصه بخورم نه دنبال تایید از دیگران باشم. و بیشترین تاثیر خوبی که برام داشته اینه که موحدترم. نمیخوام تو کار خدا دخالت کنم. نمیخوام خدایی کنم برای دیگران و از سرراه خدا رفتم کنار. از رو صندلی خدا پاشدم و گذاشتم خودش بشینه رو صندلی خودش و خدایی کنه.
استاد عزیزم ممنونم بخاطر سخاوتتون.
درپناه خدا باشین
سلام استاد
این فایل عالی بود با اینکه من دیروز جلسه ی اول و دوم قدم پنجم دوره ی دوازده قدم رو داشتم نگاه میکردم که درباره ی همین موضوع بود انگار بازم برام جدید بود حرفهای شما بازم سپاسگزارم بابت این آگاهی هایی که به ما میدین
استاد من خیلی نیاز دارم به دوره ی جدیدی که شما در حال آماده کردنش هستید
اصلا نمیدونم درباره ی چی هست و موضوعش چیه ولی این احساسو دارم که انگار واقعا نیاز این دوره ی زندگی من هست
من قدم هفتم دوره ی دوازده قدم هستم و همزمان کشف قوانین و دستیابی به رویاهارو هم دارم گوش میدم و زندگیم توی همه ی موارد واقعا رو به تحول هست و اینو خودم دارم احساس میکنم
به قول شما که گفتید توی بندرعباس به دوستتون گفتید بوی پول رو احساس میکنید
امیدوارم خیلی زود دوره رو آماده کنید و روی سایت قرار بدید