زیبایی ها را ببینیم - صفحه 7

1401 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سمانه جان صوفی» در این صفحه: 607
  1. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1918 روز

    به نام خداوندِ یگانه ی نازنینم

    سلام.

    قشنگی های سه شنبه 29 اسفند 1402

    1- خوابِ خوبم، بیدار شدنم، نعمتِ حیات.

    2- نی نیِ خوشگل و عزیز دلم تو دلم.

    3- دیشب تخت و کمد نی نی کامل نصب شد، خیلی خیلی قشنگ شد، همونی که دوست داشتم، همه چیز عالی.

    خدایا مرسی.

    4- خدایا منو ببخش برای اینکه که گاهی شتاب دارم، تو تمرینم و بهتر شدم ولی تمامِ سعی مو میکنم شتاب رو بیارم پایین و پایین تر.

    مرسی که یادم میاری دلیلِ حس نازیبام، شتابمه و روش کار میکنم و اوضاعم بهتر میشه.

    5- خریدهای عالی.

    6- مامانم یخچالش خراب شد، گفتم نگران نباش میان واسه تعمیر، خدا خودش حل میکنه، براش سرچ کردم شماره نمایندگی رو دراوردم، زنگ زد، شب اومدن، درست شد به لطف خدا.

    اینکه شب عیده، تعمیرکار شاید نیاد و فلان، ترمزِ ذهنِ ماست، واسه خدا کاری نداره مسایل ما رو حل کنه.

    باور داشتم حل میشه، بازم یه نشونه از طرف خدا برای توکلِ بیشتر به خودش و حساب کردن روی خودش فقط.

    7- بارون اومد، نعمتِ خدا، دقیقا پیام و نشونه است که برکت میفرسته خدا واسمون.

    8- سلامتیِ خودم و عزیزانم.

    9- همسرم هم امروز گفت عید میخواد روی دوره لیاقت کار کنه، سورپرایز و خوشحال شدم از هم مسیری مون.

    10- امشب رفتیم چند تا وسیله ی خوشگل برای نی نی خریدیم، قنداق سوییسی با یه طرح بانمک و جذاب، بالشت شیردهی با طرح فیل. خیلی قشنگن.

    با هر خریدش کلی ذوق میکنم.

    خانم فروشنده خیلی با ذوق بود. فرکانسش عالی بود.

    خوشحالی و ذوقِ ما رو هم تحسین کرد :)

    11- نشاط و حالِ خوبم با خودم و زندگیم.

    12- سپاس گزارم برای سالِ عالیِ 1402.

    13- لقمه ی نون لواش و پنیر و گردو و خیار با نعناع.

    14- مامانم بهم سمنو و شکلات و پارچه و … داد.

    (روزی های غیر حساب)

    15- خونه مون به خاطر پروژه ی سرویس چوب نی نی پخش و پلا شده و رسیدگی میخواد.

    سعی کردم امروز به خودم ارامش بدم که اشکالی نداره.

    طیِ چند روز تعطیلی به خونه میرسیم، تمیزش میکنیم.

    من نمیتونم یه سری کارها رو کنم و این روی ذهنم فشار میاورد.

    مخصوصاً اینکه خونه تمیز و مرتب بود، حالا دمِ عید شلوغ پلوغ هست.

    ولی به خودم ارامش دادم سمانه اشکالی نداره، تو الان الویتت استراحت و فشار نیاوردن به خودت و نی نی جون هست.

    ریلکس باش، کوچولو کوچولو یه کارهایی که میتونی انجام بده. مابقیشو صبر کن باباییِ نی نی کمک میکنه.

    بابایی تا امروز سر کار بود، ان شاالله تو تعطیلات رسیدگی میکنیم به قشنگ کردن خونه مون.

    16- اتاق نی نی بوی چوب میده، بوی خوب میده.

    ذوق داریم برای تخت و کمد خوشگلش.

    17- همسرم برام جوراب بلندی که میخواستم رو خرید، ذوق کردم.

    18- سفره هفت سین قشنگمون رو چیدم، عکس هم گرفتم ازش.

    19- به درخواستِ همسرم، 27 فایلِ شگفت انگیز دوره احساس لیاقت رو ارسال کردم برای موبایل همسرم.

    من هیچی نگفتم، خودش خواست که روی دوره کار کنه و فایلها رو گرفت ازم، خوشحالم.

    20- خدایا شکر برای عید امسال من و همسرم و نی نی جون توی دلم.

    21- برنامه ی عکاسیِ بارداری رو با هدایت و چیدمان خدا جانم رو ok کردم.

    دلم میخواست یادگاری باشه از این ایامِ شیرینم.

    فرکانسِ خانمِ آتلیه هم عالی بود.

    22- چند وقت بود زیتون خوب میخواستم، امشب خریدیم.

    23- خدایا ازت سپاس گزارم برای استاد جان، مریم جان، اقا ابراهیم، خانم فرهادی، خودِ سایت، اعضای سایت، فایلها، کامنتها، فرکانس مشترک بینِ همه مون، بهبودهام.

    24- الهی شکرت برای همه ی روزی ها و برکت های فراوانِ خونه و زندگی مون.

    25- دیشب همسرم یه چالشی رو تعریف کرد از محیط کارش، گفتم خیره…

    و گفتم دقیقا وقتی چالش میاد، داریم هدایت میشیم به شرایطِ بهتر از الان…

    اعتماد دارم به خدا، چون تجربه کردم و دیدم.

    عاشق سمانه هستم که کم کم یاد گرفت بگه خیره و براش خیر هم میشه.

    یاد گرفت کم کم واکنش خلق کردن رو به جای واکنش گرا بودن و میدونم هنوز جای کار زیاد داریم.

    بهت افتخار میکنم سمانه جان برای تمرین هات، برای تلاشت، برای بهبودهات.

    26- امروز همسرم یه کتونیِ قشنگ برای خودش خرید، تحسینش کردم.

    خدایا سپاس گزارم برای سال 1402 و همه ی قشنگی هاش.

    سال نو همگی مون با شادی، برکت، رزق و روزی فراوان، آرامش، سلامتی، حال و حس خوب، روابط خوب و همه ی خیرها.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1918 روز

    به نام الله.

    سلام.

    قشنگی های دوشنبه، 28 اسفند 1402.

    15- دقت کردم 24، 25، 26، 27 ام پول واریز شده به کارتم.

    یعنی روزی غیر حساب، یعنی برکت، یعنی مدار ثروت، یعنی تیک خوردن ستاره قطبی ام.

    16- داشتیم خونه مامانم پیشنهاد میدادیم طبقِ درخواستِ مامانم، که شام مهمونی عید/ افطاریِ مامانم چی باشه…

    یهو متوجه شدیم آخر همین هفته است سال جدید…

    انگار تو ذهنمون حالا مونده تا سال جدید و یهو به خود اومدیم…

    زمان زود میگذره، به سرعتِ برق و باد.

    غذای پیشنهادی شد غذای محبوبِ من، قورمه سبزی جون :)

    17- دیروز دایره آبی رو دیدم ساعت 5 بعد از ظهر و حسابی خوشحال شدم.

    2 پاسخ از دو دوست عزیز داشتم.

    18- دیدم احساساتم نوسان داره دیروز، همسرم هم شیفته دیر میاد، از مامانم درخواست کردم اگه میتونه بیاد خونه مون، پذیرفت خوشحال شدم، بلافاصله بعدش هم رفتم تو سایت، دایره ابی رو دیدم…

    به خودم مهربونی کردم، گفتم سخت نگیر به سمانه.

    به قول کامنت دیروزِ خودت در این صفحه:

    از احساساتت نترس، احساساتت رو در آغوش بگیر…

    درسته داری روی خودت و استقلالت و عدم وابستگی و … کار میکنی، اما الان رو مرخصی بده به سمانه، به صدای درون و احساسش گوش بده…

    همیشه که اینطوری نوسان احساس نداری.

    اشکال نداره.

    ما با همدیگه بهبودش میدیم سمانه جون.

    19- سرویس چوب نی نی جون رو آوردن دیشب و مشغولِ نصب شدن، یه بخشی اش هم موند واسه امروز.

    خیلی قشنگ و گوگولی شده.

    اتاق خیلی عوض شد.

    الهی شکرت.

    20- کلی دیشب با مامانم گپ زدیم در مورد مسایل خودشناسی، فایلهای استاد، تغییراتمون، بهبودهامون، ایراداتمون و …

    کارگاه خودشناسی داریم دوتایی :)

    21- دو دست پیراهن بسیار خوشگل خریدم برای عید با کتونیِ سفید خوشگل.

    خریدهام همونی هستن که دلم میخواد.

    انگار از اول برای من دوخته شدن.

    اتاق پرو و آینه ی بسیار عالی داشت.

    تنوع لباس هاش عالی بود.

    یه حُسن دیگه هم داشت، شال ست و مناسب با پیراهن رو هم تو ترکیبش گذاشته بود.

    با خواهر مهربونم رفتم خرید.

    22- استراحت و خواب خوب داشتم.

    23- عاشقِ نی نیِ قند عسلِ تو دلم هستم.

    24- خانم فروشنده لباس بسیار خوش انرژی بود، خودش خودجوش بهم تخفیف هم داد :)

    25- هوا عالی بود امروز، نمِ بارون اومد، لذت بردم از زندگیِ در حالِ جریان تو خیابون.

    26- همسایه ی نازنینمون رو دیدم تو محوطه، دیروز پریروز دلم براش تنگ شده بود، امروز دیدمش.

    27- یه مسیله ای که تو گفتنش کمی سخت بودم، رو گفتم امروز.

    28- گپ و گفت هام با مامان قشنگم.

    مراقبت هاش، توجه هاش.

    29- مامانم دیشب سبزه ی خوشگلی که برام گذاشته رو آورد برامون، خیلی زیباست.

    الان جلوی چشم هامه.

    30- فایل جدید هدفی متفاوت برای سال جدید اومد رو سایت امروز.

    هدیه ای از استاد جان برای سال جدید.

    سورپرایز و خوشحال شدم شدیداً.

    عالی بود.

    دوباره هدایت شدم به دوره ی فوق العاده ی احساس لیاقت

    الهی شکر که دارم و میتونم کار کنم روش.

    31- بیشتر متوجه شدم همسرم چقدر دقت داره و نکته سنجه، بهش افتخار میکنم.

    32- به خودم و مهارت هام افتخار میکنم در بانکداریِ اینترنتی و تکنولوژی.

    33- امروز با خواهرم که داشتیم وارد مجتمع میشدیم، یکی از نگهبانان محترم و مهربونمون اومد دم ماشین و سال خوبی برامون آرزو کرد و برای نی نی هم ارزوی خیر کرد.

    خیلی خوشحال شدم.

    34- گل های خوشگل بنفش دیدم تو مسیرِ خریدِ امروز.

    35- یه عالمه کت و شلوار خوشگل و شیک دیدم تو فروشگاه، انقدر خوش سلیقه و خوش طرح و خوش پارچه بودن که کلی ذوق کردم و لذت بردم از این حجم سلیقه.

    36- همسایه مون در رو برام باز نگهداشت.

    37- فایل جدید رو تصویری هم دانلود کردم.

    38- ممنونم از بسته اینترنت همراه اولم که با سرعت بالا فایل رو برام دانلود کرد.

    خدایا من خیلی ازت ممنونم برای سالِ فوق العاده ای که سپری کردم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1918 روز

    سلام به خداوندِ ارحم الراحمین.

    سلام به صبحِ زیبا.

    سلام به همه.

    زیبایی های یکشنبه جان، 27 اسفند 1402.

    ==============================

    1- کامنتِ زیبایی خوندم از اقا یا خانم ش ظاهری الان.

    در رابطه با تایید کلام استاد.

    اینکه اگه از اول برگردن و بخوان شروع کنن، روی خودشناسیِ بهتر کار میکنن و لذت از زندگی در همین لحظه.

    البته باید پر شد از همه چیز تا به آرامش رسید…

    2- اتاق نی نی رو کامل تخلیه کرد همسرم، برای ورود و نصب تخت و کمد نی نی جون.

    آخ جون.

    3- نهارِ آماده داریم تو یخچال، غذاهای خوشمزه مامان هامون.

    4- خواب خوبی داشتم دیشب تا صبح.

    5- دیشب دیدم کامنتهام تایید شدن خوشحال شدم، گاهی چند روز طول میکشه، این بهم این پیام رو میده استاد عزیزم و مریم جان مشغولِ دوره ای هستن، چقدر هیجان انگیز میشه دوره ی سپاس گزاری باشه، یا کنترل ذهن…

    6- دیشب هدایت شدم عقل کل و سوال خوندم و پاسخ تحلیلی- قلبی نوشتم…

    قشنگ حس میکردم پاسخ داره از درونم میاد نه از ذهنم…

    خودم خیلی لذت میبرم و استفاده میکنم از کامنت های قلبی.

    7- خوشم میاد از اولِ صبح فرکانس و موجم رو تنظیم میکنم روی ستاره قطبی، سپاس گزاری، توجه به قشنگی ها و …

    8- برای سفره هفت سین نوروز 1402، ظروف زیبا خریدم.

    خوشحالم نوروز 1403 در میارمشون و استفاده شون میکنم.

    سبزه ی عید هم که هنرِ دست مامانِ قشنگ و هنرمندمه.

    9- صدای اوازِ گنجشک های قشنگ و کوچولوی ناز میاد.

    10- الان چند هفته شده باباییِ نی نی، داره پیاده میره سر کار و برمیگرده خونه.

    خوشحالم براش و این پیاده روی عالیه.

    هر روز بهم زنگ میزنه و وقتی هوا عالیه بهم یاداوری میکنه برم بیرون قدم بزنم :)

    11- از احساساتت نترس، احساساتت رو در آغوش بگیر…

    یهویی اومد.

    12- تکون های نی نی جونِ تو دلی.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    13- هیچ قدرتی بالاتر از خداوند وجود نداره.

    14- روزی رسانِ همه ی مخلوقات خداست، خدا خیلی دست و دل بازه.

    ==============================

    خدایا برای دونه به دونه این قشنگی ها که هر روز حس، درک و تجربه میکنم، ازت خیلی ممنونم، چون منبعشون خودتی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1918 روز

    سلام خدا جان و دوستان

    ادامه ی قشنگی های شنبه جان 26 اسفندِ نازنین.

    ………………………………………………………….

    21- همسرم عیدی به کارتم واریز کرد.

    22- واریز پول به کارت تجارتم، روزی غیر حساب، اصلا انتظارشو نداشتم الان.

    23- خداوند آسانم کرد بر آسانی ها، دل ها رو برام نرم کرد.

    24- میخواستم شومیز بخرم برای عید و مهمونی مامانم و مادرشوهرم، خواهرم گفت باهام میاد، ممنونم از مهربونیش.

    25- ممنونم از مهربونیِ ادم های پیرامونم، چه فامیل چه همسایه چه غریبه.

    26- شام، همسرم کتلت هوس کرده بود، با عشق و حوصله گذاشتم، خوشمزه شد.

    سمانه جونم ممنونم.

    با تشکر از گوشت چرخکرده، سیب زمینی، پیاز، روغن، نمک، تخم مرغ، نون بربری، تابه، گاز، برق و همه ی عزیزانی که در تهیه این شام خوشمزه به من یاری رسوندن.

    27- تو دفتر دستاوردهای امسالم ورودی های مالیِ اخیرم رو نوشتم، خودمم سورپرایز شدم.

    دیدم چقدر مدار ثروتم بالاتر رفته.

    چقدر نشونه اومده، من شاکر بودم، ورودی مالی بالاتر رو جذب کردم.

    28- کامنت های عالی خوندم و نوشتم.

    چقدر جنس کامنت ها و سوال های بچه ها به رشد بهتر ادم کمک میکنه.

    ممنونم از همه مون.

    29- خداوند به خودم و خانواده ام یه عالمه روزی میده هر روز.

    30- امروز همسرم از محل کارش هدیه دریافت کرد.

    31- وقتی حساب نمیکنی روی غیر خدا، و فقط روی خدا حساب میکنی، روزی ها سرریز میشن تو زندگیت.

    وقتی توقع و انتظار نداری از غیر خدا، روزی ها سرریز میشن تو زندگیت.

    من اینو دیدم، بهم اثبات شده این روزها…

    32- شغلم (خلقش بر اساس توانمندیم در رابطه با مهارتم در امور بانکداری و اینترنتی هست) و درامدی که ازش دارم.

    مبلغش کمه و باعث شده نادیده گرفته بشه توسط ذهنم.

    اما میخوام بیشتر ببینمش، تحسینش کنم، تشکر عمیق تر کنم بابتش، تا بیشتر و بهتر و زیادتر شه خلق پول هایی که میکنم.

    مبلغِ x تومن هر ماه خودم خلق میکنم، سمانه جان آفرین.

    تو داری خدمات ارایه میکنی، ارزش خلق میکنی هر بار، مسیله ی دیگری رو حل میکنی، خوشحالش میکنی، همیشه هم با قلبش از تو تشکر میکنه برای کاری که انجام میدی.

    خیلی کار تو ارزشمنده، دست کم نگیرش…

    33- باکسِ دوستی با پول رو از باکسِ حقوقم شارژ کردم امشب، خوشحالم از این تعهد و تمرینم که تکاملی دارم انجامش میدم، با حس خوب و شادی.

    34- برای مبالغِ هدیه های پولیم، باکسِ هدیه سمانه دارم تو بلو بانک.

    امروز شارژ شد از فضل خدا.

    این مخصوصِ سمانه است فقط، که هر چی دلش میخواد باهاش بخره یا نگه داره یا هر کاری میخواد باهاش بکنه.

    دوست دارم این تمرینِ احساسِ لیاقتم با خودمو.

    35- لباس هایی که همسرم برای خودش هدیه خرید رو دیدم (پافر، کمربند، شلوار)، فوق العاده قشنگ بودن و خوش رنگ همه شون، کلی ذوق کردم براش، مبارک باشه گفتم با قلبم، به شادی بپوشه همیشه.

    36- مامانم برای همه مون سبزه گذاشته برای عید.

    امروز دیدمش، بسیار زیبا شده و رشد عالی داره.

    مرسی از محبت های زیادش نسبت به همه.

    فقط نسبت به خانواده خودش مهربون نیست، انسانیت داره، نسبت به همه مهربونه، اقای وانتی که میوه میاره، نسبت به همسایه شون، نسبت به دوست هاش، آشنا و غریبه…

    خودشم میگه دارم انسانیت رو تمرین میکنم، کاری به دین و مذهب ندارم :)

    البته که مذهبی بوده و هست ولی داره کار میکنه روی اصلِ اعتقاد به خدا و تمرین فایلهای استاد تو زندگیش…

    وقتی اعتماد به نفسش رو میبینم که با احساس لیاقت درخواست میده یا حرفش رو میزنه کیف میکنم.

    خدا حافظ و پشتیبانش باشه همیشه، تنش سلامت، رزقش فراوان، آرامشش بی انتها.

    خدایا، سپاس گزارم برای همه ی قشنگی هایی که نوشتم و ننوشتم. قشنگی ها و برکات و نعمت هایی که تو منبع شون هستی، اعتبارشون از تو میاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1918 روز

    سلام خدا جان و دوستان

    قشنگی های شنبه جان 26 اسفندِ نازنین.

    ………………………………………………

    1- خوابِ بسیار خوب.

    2- صبح یهو ساعت 7 از خواب بیدار شدم، دقیقاً ساعتِ خوردنِ قرصم.

    هدایتی اینچنین دقیق، بسیار لذت بخشه. سپاس گزارم از خدا جانِ آن تایمم.

    3- صبح رفتم پیاده روی با همسرم تا یه مسیری.

    مابقیشو هم خودم برگشتم.

    خارج از مجتمع راه رفتم امروز.

    در رو که باز کردم چشمم خورد به آسمون آبی و ابرهای کپلی مپلی خیلی خوشحال شدم.

    گفتم خدایا منو ببخش که گاهی به دلیلِ توجه به گفتگوهای ذهنی و نجواهام، غافل میشم از قشنگی های پیرامونم.

    و خوشحالم امروز صبح بهم اگاهی دادی و هدایتم کردی تا بیام بیرون از خونه و تونستم زیباییِ شگفت انگیز اسمان و ابرها رو ببینم و لذت ببرم.

    4- نشونه دیدم: مجتمع بغلی مون داشتن دیوار دور ساختمان ها رنگ میکردن.

    چه رنگی؟

    رنگ مورد علاقه ی من.

    بنفش …

    یه یاسیِ زیبا و آروم و شاد…

    خیلی ذوق کردم.

    5- ممنونم از خدا و بنده های مهربونش.

    برای قلبهایی که خدا برای من نرم میکنه.

    خانواده ام، همسایه هامون، دوستام و …

    6- مادرشوهر عزیزم غذا (باقالی پلو با مرغ)، ماهی، باقالی بهمون هدیه داد دیشب آوردیم، ظهر نهار خوشمزه داریم.

    7- من دلم بامیه و سبزی خوردن میخواست تو سفره افطاری، دیشب بود تو سفره ی افطاری مادر شوهر مهربانم، خوشحال شدم :)

    قشنگیِ چیدمانِ خدا چیه؟

    پدرشوهرم دیشبش افطاری دعوت بوده، پکیج افطاریش رو نخورده، آورده خونه، و فرداش روزیِ ما هم شده :)

    8- قبلاً فکر میکردم نوشتنِ یه سری جزییات تو سپاس گزاری هام، در کامنتهام تو سایت، لوس باشه، بدیهی باشه، عادی باشه، ساده باشه و …

    و لزومی به نوشتن نباشه، بقیه چی فکر میکنن؟

    فلانی برای این مورد ساده یا جزیی هم تشکر میکنه یا خوشحال میشه؟

    به عبارتی خجالت میکشیدم بنویسم یا الانم گاهی خجالت میکشم هنوز…

    اما الان به این درک رسیدم وقتی تو برای یه پرتقال شیرین که نوش جان میکنی، سبزی خوردن که نوش جان میکنی، لبخندِ یه پسر بچه کوچولو بهت که شاد میشی، غذای خوشمزه ای که خونه مامان و مادر شوهرت میخوری و بهت هدیه میدن که خونه هم بیاری شاد میشی و …

    پس تو حواست جمع هست به زیبایی ها.

    فرکانست وصله به منبع که متوجه نعمت ها میشی.

    خجالت نداره که…

    از زهرا جان صادقی تو کامنت ج 2 قدم 1 یاد گرفتم که انقدر قشنگ از نعمتهای روزش تشکر میکرد…

    9- صدای آوازِ پرندگان…

    10- لباس هایی که دیروز برای خودم هدیه خریدم رو شستم تا استفاده کردنشون رو آغاز کنم.

    11- دو سه روز پیش دلم پنکیک خواست، امروز رفتم خونه مامانم، خواهرزاده ام ثمین جانم، درست کرده بود، نوشِ جان کردم. (روزی غیر حساب)

    12- بارونِ خیلی قشنگی اومد، هوا عالیه، عالی.

    13- سرِ یه موضوعی ناراحت شدم، بعدش که اروم شدم متوجه شدم اصلا چیز خاصی نبوده که بخوام انقدر ناراحت شم.

    14- همسرم برای خودش هدیه خرید، خوشحال شدم.

    15- خانواده مو دیدم، خوشحال شدم.

    16- به خواهر زاده ی کوچولوم مرسانا جون گفتم بوس، لپشو آورد جلو بوسش کنم، خیلی لذت بردم از بوسیدن روی ماهش.

    17- مامانم بهم آش رشته، مربای به، پنکیک هدیه داد. (روزی غیر حساب)

    18- امروز هم خواهرزاده جانم محیا جان، اومد دنبالم منو آورد خونه مامانم، برگشتنی هم با آبجی جانم برگشتم خونه مون.

    19- متوجه شدم تعداد قشنگی های زندگیم انقدر بیشتر هست که نخوام به یه در ظاهر نازیبایی، زیاد توجه کنم و حس خودمو خراب کنم.

    خدایا شکرت برای کنترل ذهن.

    20- ممنونم برای خواب خوبِ عصرگاهی.

    خدایا، سپاس گزارم برای همه ی قشنگی هایی که نوشتم و ننوشتم.

    قشنگی ها و برکات و نعمت هایی که تو منبع شون هستی، اعتبارشون از تو میاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1918 روز

    به نام و یادِ خدا

    خدایا عاشقتم، سلام میدم به خودت و جهانِ زیبایی که خلق کردی

    ادامه قشنگی های جمعه جان، 25 اسفند 1402

    ……………………………………………………..

    30- صبح متوجه شدم باورهای جدید رفتن تو ذهنم:

    – تا یه مقایسه میاد بالا تو فکرم، میگم مقایسه نکن.

    دلیلی برای مقایسه نیست.

    هر کسی آپشن های خودشو داره.

    – تا حسادتی بالا میاد، میگم تو نعمت های خودتو داری، تو از طریقِ کانال های خودت، محبت خودتو دریافت میکنی.

    – تا یه چیزی برای من سخت میشه میگم هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ

    برای خدا آسانه.

    – تا نجواها و گفتگوهای منفی میان، میگم الان وقتِ کنترلِ ذهنه دخترِ خوبم.

    بیا از یه زاویه ی دیگه نگاه کنیم.

    و از زاویه ای نگاه میکنم که بهم حس خوب و امید بده.

    – وقتی باور کمبود میاد بالا، میگم هو الرزاق

    والله یرزق من یشاء بغیر حساب

    – تا میترسم برای سلامتی، میگم فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    – تا میترسم چیکار کنم میگم، خدای آسان کننده بر آسانی ها، هدایتم کن به راه حلِ آسان.

    میگم خدا هدایتت میکنه، خدا استادِ چیدمان های عالیه.

    – تا انرژیم (فرکانسم) میاد پایین، میچسبم به خدا، سپاس گزاری و …

    – تا میاد غرور منو بگیره، میگم اعتبارش از الله یکتاست.

    میگم وَ مَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ

    تو نیستی سمانه، خدا بود که انجام داد.

    و …

    خلاصه برای هر مسیله ای، یه راه حل سریع میاد بالا، بهم میگه اینکارو کن، اون کار رو کن.

    خیلی الهی شکرت، خیلی خیلی.

    31- کامنت قبلیم دقیقاً 1 دقیقه قبل از اتمام زمان ویرایش، هدایت شدم که تغییرات رو ذخیره کنم.

    صفحه باز بود و من رفته بودم دنبال کاری دیگه.

    کیف کردم از این جریانِ هدایت.

    من عاشقِ هدایتم.

    32- مامان بسیار بسیار مهربان و رئوفی دارم.

    قلبش میتپه برای عزیزانش.

    خداوند حافظ و پشتیبانش باشه همیشه.

    33- کی حسرت میخوری؟

    وقتی از زمان و روز و فرصت های زندگیت خوب استفاده نکرده باشی.

    وقتی هر روز رو اونطوری که بلدی و درک کردی، بهترین زندگی رو خلق کنی برای خودت، حسرتی وجود نداره، چون همش رو لذت بردی.

    تاریخ 25 اسفند توجهمو جلب کرد که تا پایان سال چیزی نمونده، نظرت چیه؟

    خوبه، امسال بسیار عالی بود برام.

    سرشار از دستاورد و پیشرفت و رشد و بهبود و زیبایی…

    الهی شکرت برای همش.

    سال جدید هم بهتر از امسال میشه، مطمئنم.

    مثلِ دعایی که استاد هر سال میکنن برای خودشون و همه مون.

    34- خوشم میاد تو ایمیلم، کامنت های دوستانم اومده و میتونم بخونم.

    ذوق دارم، انگار دوستام واسم نامه نوشتن و من میتونم بخونم.

    35- وابستگیم نسبت به دیدن و انتظار برای دایره آبی در سایت اومده پایینتر.

    اصولا هر وقت از وابستگی هام فاصله میگیرم، خوشحال میشم.

    چون میدونم وابستگی سَمّه.

    36- دیشب همسرم از یه نازیبایی، اعراض کرد آگاهانه، خیلی کیف کردم.

    37- بررسی کردم الان، دیدم استارت نوشتن منسجم تو این صفحه از زیبایی های روزانه ام رو، از 24 دی شروع کردم، اوایل کمی با فاصله بوده ولی به مرور منظم و روزانه شده، آفرین بهت سمانه جانم برای پیگیری و پشتکار در این تمرینِ عالی.

    38- نعمت و تکنولوژیِ copy و paste.

    خیلی آسون آیه های مورد علاقه ام یا هر چیزی رو کپی میکنم، به راحتی با صفحه کلید عالی موبایلم paste میکنم، تازه موارد پر استفاده مثل آیات رو هم pin کردم تو لیست.

    اینکه میره و تو یه حافظه ای میشینه و هر وقت من بهش بگم در دسترسمه، عالیه.

    چقدر این تکنولوژی شگفت انگیزه و کارهای آدمو آسان و شیرین تر میکنه.

    ممنونم براش.

    39- صحیح و سلامت اومدیم خونه مامان بزرگِ مهربانِ نی نی، صحیح و سلامت هم برگشتیم خونه مون.

    کلی خوش گذشت در کنار مامان بزرگ و عمه ی نی نی.

    برام آش دوغ خریدن.

    30- نی نی یه صندلی خوشگل (پاف) هدیه گرفت از مامان بزرگش، طوسیه و کله ی خر جلوشه، خیلی باحاله+ یه لباس شلوار خوشگل.

    31- پیاده روی کردم، دو تا تیشرت خوشرنگ و یه پیراهن هم واسه خودم هدیه گرفتم.

    32- یه پرتقال شیرین خوشمزه خوردم، برام ارزشمنده از خوراکی ها تشکر کنم.

    33- یه سبد نون برای روی میز غذاخوری رو که مدتها میخواستم، پیدا کردیم و خریدیم امروز‌.

    34- آبِ گرم ساختمونمون دیروز قطع شد، کنترل ذهن کردم، امشب که برگشتیم خونه آب گرم درست شده.

    الهی شکرت بی نهایت.

    قشنگ قدرِ آب گرمی که داشتیم همیشه رو، این دو روز درک کردم.

    خیلی سپاس گزارم از همه عزیزانی که تلاش کردن برای حلِ این مسیله.

    35- سورپرایزِ مدار ثروت، سودِ بانکی صبح واریز شد به کارتم، برام نشونه بود، مبلغش کم بود ولی برای من ارزشمنده، چون ستاره قطبیم تیک خورد.

    36- بنزین زدیم.

    38- دورِ سفره ی افطاری نشستیم با مادر شوهر و خواهر شوهر عزیزم و همسر مهربانم.

    39- محبت ها و توجه هایی که دریافت میکنم.

    40- خوابِ کوتاه و خوبِ عصر گاهی.

    41- خبر خوب، سرویس چوبِ نی نی آماده است و ان شالله فردا میان برای نصب.

    تماس گرفتن که امروز بیان، ولی ما نبودیم، خیره، افتاد برای فردا.

    ذوق داریم شدید.

    خدایا، سپاس گزارم برای همه ی قشنگی هایی که نوشتم و ننوشتم.

    قشنگی ها و برکات و نعمت هایی که تو منبع شون هستی، اعتبارشون از تو میاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1918 روز

    به نام خداوندِ عظیم و توانا

    سلام.

    قشنگی های جمعه 25 اسفند 1402.

    ………………………………………..

    1- دیروز متوجه شدم تمرین ستاره قطبی ج 2 قدم 1، دقیقاً همین کاریه که من تو این صفحه انجام میدم.

    ذوق کردم که دارم مرتب انجامش میدم.

    این باعث شد انگیزه ام از نوشتن تو این صفحه چندین برابر شه و تمرینم رو خیلی جدی تر بگیرم.

    2- دیشب خواهر زاده ی نازنینم اومد دنبالم رفتم خونه مامانم، بعدشم 4 تایی رفتیم یه رستوران زیبا، با فضایی زیبا، پرسنل خوش اخلاق، غذایی خوشمزه، با موسیقیِ زنده.

    بسیار سورپرایز شدم از این روزیِ غیرِ حساب خدا.

    همسرم شیفت بود و خدا برام پلنِ به این زیبایی چید.

    از چند جهت با همزمانی ها، لذت بردم:

    – خواهر، مادر، دو خواهرزاده ی عزیزم مهدی و محیا رو دیدم و شاد شدیم.

    – کارهای بانکیِ مامانمو، اینترنتی انجام دادم.

    – رستوران رفتیم با هم.

    – جواب آزمایشمو هم گرفتم.

    آدم اگه خودش بخواد برنامه ریزی کنه، انقدر قشنگ و عالی و کامل جور نمیشه با هم.

    ولی چیدمانِ خدا حرف نداره.

    3- خانم دکتر جواب ازمایشمو دیدن و گفتن نرماله، الهی شکر.

    از همون یکشنبه که واسم آزمایش نوشتن به پشتوانه ی اللهِ یکتا باور داشتم همه چیز ام و امانه و سلامتم، آزمایش دادم و تا جوابش بیاد هم همچنان مطمین بودم، جوابم که اومد خودم دیدم تو رنجِ معمول هست همه چیز، حالا هم که تایید خانم دکتر…

    خدا خودش از همون اول بهم جواب رو میگه و من خیالم راحته.

    چون باور دارم هر چی پیش میاد برای من خیره و خیر هم هست همیشه.

    4- دیروز با مامانم صحبت میکردیم.

    الحمدالله حالش خوبه، شاده، پر انرژیه هزار ماشاالله.

    خدا حافظش باشه.

    با ذوق از بهبودهاش میگه، منم خوشحالم براش و بسیار سپاس گزار خدا.

    همیشه هم تو دعاهاش استاد رو یاد میکنه شدید.

    استاد جان، من از شما خیلی ممنونم که این حس و حال خوب رو وارد خانواده ی من کردین، هر کدوم مون (من، مادر و همسرم) که با آموزش های شما جلو میریم و تمرین میکنیم، هم حالمون بهتره هم کلی نتیجه ی ریز و درشت، بهبود و رشد رو شاهد هستیم تو زندگی مون.

    خداوند بهتون خیرِ فراوان بده در دنیا و آخرت.

    5- دیروز کلی پیامک عشقولانه دریافت کردم از عزیزانم. الهی شکرت.

    6- یه مسیله ای برای آبِ ساختمونمون دیروز به وجود اومد که کاملاً رفتم تو تمرین کنترل ذهن، نگهداشتنِ حسِ خوب، از زاویه ای دیدن ماجرا که بهم حس خوب بده و …

    خیلی سپاس گزارم از خدا و استاد جان برای عوض شدنِ شخصیتم…

    که داره یاد میگیره واکنش خلق کنه.

    مثل قبل، واکنش گرا نباشه و خودش رو به در و دیوار نکوبه.

    آگاهانه از این مشکل، صحبت نکردم تا بهش توجه نشون ندم.

    آخه کشف کردم گاهی که صحبت میکنم از یه چالشی، علاوه بر توجه بهش و نزدیک شدنم به ناخواسته، عملاً انگار دارم جلبِ ترحم، دلسوزیِ دیگران برای قرار گرفتن تو اون شرایط رو هم بر می انگیزم.

    از موضعِ ضعف وارد میشم اینطوری و خب من اینو نمیخوام.

    و بسیار سمانه جان رو تحسین میکنم برای این تمرینش.

    7- دیروز یکی از دوستام تو پیامکش برام نوشت خوش انرژی…

    خوشحال شدم.

    8- دیشب تا صبح عالی خوابیدم، مرسی خدا جونم.

    صبح 6 بیدار شدم.

    صدای نم نم بارون اومد.

    کلی ذوق کردم از این صدا و نشونه ی زیبای خدا.

    الانم داره صدای آواز پرنده ها میاد، همونی که عاشقشم، اینم نشونه ی منه.

    9- موبایلِ نازنینم، اینترنت وای فای خونه، و اینترنت همراه اولم که دسترسی منو هر لحظه به کارهای اینترنتی راحت کردن.

    10- دیشب خواهرزاده ام وقتی میخواستم کفش بپوشم، کمکم کرد که دیگه خودم دولا نشم، دست های مهربونش رو محبت خدا دیدم، خیلی ازش تشکر کردم، خدا بهش آرامش و سلامتی و ثروت فراوان بده.

    – هم اومد دنبالم.

    – هم تو کفش پوشیدن کمکم کرد.

    – هم رسوندم دم بیمارستان که جواب آزمایشمو بگیرم.

    خداوندا، از نورِ فراوانِ خودت بتاب به قلبِ مهربون و پاکش.

    11- سپاس گزارم فراوان برای خانواده ام، همه شون، خودم و نی نی و همسرم، خانواده خودم و خانواده همسرم، همه شون عالی و مهربان و دوست داشتنی هستن.

    یکی از تشکرهای ویژه ام اینه همیشه که نی نی خانواده ی بسیار خوبی داره تو زندگیش، الهی شکر.

    12- دیشب، مادرم از رستوران، برای همسرم هم غذا گرفت و آوردم براش.

    من و همسرم بسیار سپاس گزار این روزیِ غیر حساب و هدیه ای هستیم که خدا برامون فراهم کرد از طریقِ دست های مهربانِ خانواده ی عزیزم.

    13- خیلی خوشحالم که طبقِ فایل های توحید عملی، دارم تمرین میکنم تو قلبم سپاس گزار خدا باشم، اعتبار همه ی خوبی ها و نعمت ها رو بدم الله یکتا، و علناً و با حس خوب از محبت بنده های خوب خدا در حقم، تشکر کنم.

    14- تمرینِ سکوت رو خوب انجام دادم دیروز، خیلی خودمو تحسین میکنم.

    15- هلالِ زیبای ماه، دیشب.

    16- خریدهای عالیِ همسرم دیشب.

    17- مهربونی و خوش اخلاقیِ همسرم.

    18- دیشب تو خانواده گپ زدیم، لذت بردیم.

    19- ماستِ خوشمزه ی دیروز، که داخلش سبوسِ گندم ریختم، مزه اش عالی شده بود.

    20- تو ستاره قطبی هر روز مینویسم:

    میخوام غذاهای سالم، خوشمزه و مقوی بخورم.

    همینم میشه.

    هر غذایی روی زبونم بهترین طعم رو میده، از یه پرتقال که هر روز میخورم بگیر تا هر خوراکی که میخورم.

    21- دیروز کامنتهای عالی خوندم و نوشتم، ممنونم براشون.

    22- پیگیریِ آقا ابراهیم مدیر فنی محترم سایت تو صفحه ی تازه های فنی سایت، و پاسخِ سریعشون به کامنتها.

    ممنونم از ایشون و تیمِ 4 نفره و قدرتمندِ گروه تحقیقاتیِ عباس منش.

    استاد، مریم جون، خانم فرهادی و آقا ابراهیم.

    شماها عضوی از خانواده ی ما محسوب میشین.

    سلامت و پر روزی باشین همیشه.

    23- اعتماد به نفسم در نوشتن پاسخ، در عقل کل، بالاتر رفته. به نسبتِ قبلِ خودم پیشرفت کردم، آفرین سمانه جان.

    24- همسرم هر روز ساعت 7، بهم قرصم رو با یه لیوان آب میده. خیلی خیلی سپاس گزارشم.

    25- سمانه جان ازت خیلی ممنونم که هر روز، مثلِ الان، به امورات منزل و خودت، انقدر عالی رسیدگی میکنی، خدا بهت سلامتی و ثروت و سعادت بده نازنینم.

    26- خیلی خیلی سپاس گزار همسرم هستم که واسه زندگی مون تلاش میکنه، سر کار میره، روزی رو وارد زندگی مون میکنه، واسه مون خرید میکنه، حواسش به خونه و زندگی مون هست، عشق میده به من و نی نی، دقت بالایی داره که خونه چی نیاز داریم، مهربونه، منعطفه، با تغییرات بسیار سازگاره و با همه ی خصوصیات عالیِ شخصیتی اش باعث میشه منم ازش الگو بگیرم.

    27- سپاس گزارم برای قندِ عسلِ توی دلم.

    28- عاشقِ بارونم و امروز این نعمت رو دارم و دیدم.

    29- الان پیامک های با عشق دادم به عزیزانم، با قلبم.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    خدایا، سپاس گزارم برای همه ی قشنگی هایی که نوشتم و ننوشتم.

    قشنگی ها و برکات و نعمت هایی که تو منبع شون هستی، اعتبارشون از تو میاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1918 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام.

    قشنگی های پنجشنبه جان 24 اسفند 1402.

    …………………………………………………..

    1- خداوندا هدایتم کن به بهترین ها.

    هر چی برای من پیش میاد، خیره، به نفعِ منه.

    خدایا شکرت که تو هر لحظه از زندگیم هستی و مراقب و پشتیبانمی.

    2- دیروز از سبزه های با طراوت و خوش رنگی که گل سفیدِ ریز روشون بود عکس گرفتم.

    این عکسو گذاشتم روی والپیپر و لاکِ موبایلم، قلبم باز میشه این حجم از طراوت رو میبینم.

    چه خوب شد که دیروز عکس این قشنگی ها رو گرفتم.

    3- تنها راهِ گذر از ثروت، رسیدن به ثروته.

    چقدر آگاهی های این فایل میچسبه به آدم.

    اینکه به همه خواسته هات برس، بعد ببین حقیقتا میخوایش یا نه؟ دوستش دارم یا نه؟ بعدا به کارم میاد یا نه؟

    نمیخواد از اول حساب کتاب کنی بعد به خواسته هات برسی.

    هر چی خواسته ی خودته رو برو به سمتشون، تا خلقشون کنی.

    من به آرزوهام میرسم، بعداً متوجه میشم که خوشم میاد یا نه.

    چون اینطوری میتونم به خواسته های دیگه ام هم برسم، اعتماد به نفسم بالاتر میره.

    تجربه شون میکنم.

    رسیدن تو به خواسته هات باعثِ رشد و پیشرفتِ جهان هم میشه.

    4- کامنت های جالب خوندم دیشب.

    جالبه برام که عقل کل، چه سوال و پاسخ هایی داره.

    خودمم پاسخ نوشتم تو عقل کل.

    بیشتر تحلیل و یاداوری اگاهی ها، با خودم بود، لذت بردم.

    5- دیشب خیلی تمیز و مرتب با موزر، موهای همسرمو اصلاح کردم.

    خوشم میاد از این تجربه ام.

    تجربه و مهارتم بیشتر هم شده و خودم لذت میبرم.

    6- سلامتی و حال و حسِ خوبم.

    خیلی ارزشمنده که لحظاتِ زیادی از زندگیم، در حس و حال خوب و شادی بخش هستم.

    خدایا شکرت.

    7- خریدِ قدم دوم، به فضلِ خدا.

    بسیار سپاس گزارم از خدا، با تشکر از همسرم.

    8- وقتی باورهاتو درست میکنی، هدایت میشی به اون چیزی که میخوای.

    خدا (توحید)، ثروت و پول، سلامتی، رابطه خوب،حالِ خوب، آرامش و …

    9- حرکت های جذابِ نی نی تو دلم.

    خدا حافظت باشه همیشه قندِ عسل، هدیه ی خدا.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    10- تکامل یعنی به بدن، ذهن و روانت این فرصت رو میدی، این احترام رو میذاری، که ذره ذره با تغییراتی که میخوای ایجاد کنی، خودشونو سازگار کنن.

    11- با آرامش و حوصله و حس خوب، طی چند مرحله ماشین لباس شویی و ظرفشویی رو اماده به کار کردم.

    کیف میکنم از تمیزی.

    از بوی تمیزی.

    از فرکانس و انرژیِ بالای تمیزی.

    ممنونم از خدا جان، سمانه جان، تیمِ تمیزی بخشِ خانه و زندگی متشکل از ماشین ظرفشویی و لباسشویی، برق، آب، مایع لباسشویی، قرص ظرفشویی و همه ی عزیزانی که در این مسیر منو یاری کردن از تیم سازنده ی وسایل تا خدمات مربوط به آب و برق و …

    (از کامنتِ دیروز اقای جزایری در این صفحه یاد گرفتم و برام یاداوری شد تشکر رو خیلی با جزییات از همه ی عواملِ موثر در اون زمینه بنویسم.)

    12- یاداوری این نکته ی مهم به نقل قول از مریم جونِ شایسته جون:

    دکمه ذهن رو خاموش کن تا دکمه هدایت روشن شه.

    یاداوریش برای من که عادت کرده بود بیشتر با منطقِ خودش کارا رو جلو ببره، عالی و سرشار از حسن و سوده.

    مریم جون ازت ممنونم که انقدر قشنگ مینویسی، قشنگ اگاهی ها رو به زبون میاری، انقدر با خودت در صلحی، انقدر قشنگ رو خودت کار میکنی و الگوی قشنگی هستی برای من و دوستان.

    13- از ازمایشگاه تماس گرفتن، جواب آزمایشم حاضر شده :)

    خدایا مرسی که انقدر قشنگ چیدمان میکنی برام همه چیز رو.

    14- دوست دارم نتیجه ی تمرین ها و شنیدن و درک اگاهی ها رو تو رفتارم ببینم.

    یعنی وقتی چالشی میاد، رفتارم عوض شه.

    ذوق کنم که اگاهی ها رفتن تو شخصیتم و از لایه سطحی و کلام عبور کرده باشم به لایه ی اقدامِ عملی.

    15- بهتر درک کردم واسه رسیدن به خواسته هام، تلاشم رو بکنم، باقیشو بسپرم به خدا و رهاش کنم، نگران نباشم، عجله نکنم، وسواس فکری نداشته باشم.

    جواب ازمایشمو طبق هدایت خدا پیگیری کردم که مجازی شو برام بفرستن، اقدام کردم، جواب اومد.

    جواب رو ارسال کردم برای خانم دکتر، همه چی در رنجِ نرمال هست به لطفِ خدا.

    قبلاً درکم ناکافی بود، گاهی فکر میکردم میشینی یه گوشه و میشه بی هیچ اقدامی، فقط با تقویتِ باور…

    بعد دیدم نه، تو هم باید تلاش خودتو بکنی، اقدام کنی، هدایت بخوای و گوش بدی بهش، چشم بگی انجام بدی، بعد اجابتِ خواسته اتفاق میوفته به سادگی.

    16- خبر خوب، سورپرایز، هدیه و … رو هر روز تو ستاره قطبیم مینویسم، هر روزم تیک میخورن.

    الهی شکرت.

    17- هدایت شدم به فایلهای هدیه ی استاد، بسیار بسیار عالی و الهام بخش برام.

    18- آهنگِ ملکا، محسن چاووشیِ عزیز.

    هر بار تازگی داره.

    سپاس از شعر زیبایِ سناییِ عزیز.

    سپاس از تیمِ تولید کننده این آهنگ.

    19- دریافت پیامکِ سورپرایزی از عزیزانم با کلی قلب.

    متوجه شدم چقدر مهم هستن این قلب هایی که پیامک میکنم با قلبم برای عزیزانم.

    متوجه میشدم خودم حسم عالیه و عشق میدم به عزیزانم، اما از عمق و تاثیرش خبر نداشتم، امروز تازه متوجه شدم.

    اعتبار اون قلبهای پیامکی هم با خداست البته، من فقط نامه رسانم.

    20- این صفحه برام شده دفتر خاطراتِ روزانه، دقیقاً مثل دفترم که با خوندنِ هر روز میتونم بفهمم چه اتفاقاتی افتاده، احساسم چی بوده.

    حسنش اینه کاملا از زیبایی صحبت شده.

    حتی اگه چالشی هم مطرح شده به دلیلِ دریافتِ درس هاش برام بوده و بازم سودبخشه برام.

    الهی شکر برای این فضا و دفترهام‌‌‌…

    21- قبلا فکر میکردم گفتن یا نوشتنِ بسم الله الرحمن الرحیم برای آدم های خیلی مذهبیه، یا جاهای خاصی گفته میشه، شرایط خاصی داره بیانش، از یه جایگاه متفاوت میاد…

    من که تو اون استایل نیستم و هضمش هم برام سنگین بود انگار…

    الان میبینم با سادگی و عشق به دلم میوفته و اول کامنتم مینویسم…

    میخوام یه کاری انجام بدم و بیمه اش کنم اولش میگم بسم الله‌ الرحمن الرحیم…

    میخوام موفق شم تو کاری اولش میگم بسم الله‌ الرحمن الرحیم…

    خوشم میاد از تغییراتم…

    …………………………………………………..

    خدایا، سپاس گزارم برای همه ی قشنگی هایی که نوشتم و ننوشتم.

    قشنگی ها و برکات و نعمت هایی که تو منبع شون هستی، اعتبارشون از تو میاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1918 روز

    به نام خدا و سلام.

    ادامه ی قشنگی های 23 اسفند چهارشنبه جان.

    ………………………………………………………

    15- ورودِ نعمتِ مادیِ فراوان (پول) به زندگی مون.

    سورپرایز شدن من و همسرم با هم.

    16- امروز تجربه ی جدیدی کردم:

    به خودم و همسرم گفتم روی خدای اون پول حساب کن نه خودِ اون پول…

    و بعد پول خودش اومد…

    یه جا هم نوشتم خدایِ حلالِ مشکلات…

    خدایِ آسان کننده بر آسانی ها…

    چقدر این باورها ناب و دلچسبن.

    17- خریدهای عالی و لذت بخش طبقِ لیستی که تو نوت موبایلم ذخیره کردم با عنوانِ درخواست هام از خدا

    هر بار میریم خرید تیک میخورن، سپاس گزاری میکنم، بعد اونارو کات میکنم میبرم تو یه نوت دیگه تو مویایلم با عنوانِ تیک خورده

    تا ارشیوی داشته باشم از خواسته هام و اجابتشون.

    که یادم بمونه اجابت شدن، میشن و خواهند شد.

    و سپاس گزاری رو یاداوری کنم به خودم با این نوتِ مفصل .

    شامل همه چیز هم میشه این لیست درخواست هام: خوراکی، پوشاک، نتیجه جواب آزمایش، خریدهای نی نی، مسایل مربوط به ماشین و …

    یعنی نامحدود مینویسم تا خدا برام اجابت کنه.

    چون دارم یاد میگیرم و تمرین میکنم روی خدا حساب کنم فقط، نه خودم، نه همسرم، نه خانواده، نه شرایط و هیچ عامل بیرونی…

    18- یه مورد خیلی مهمی وجود داره (گ) که هر روز مینویسم تو ستاره قطبیم و الان مدتیه داره هر روز تیک میخوره و من شدیداً بابتش سپاس گزارم.

    این سختی ها رو خدا برام آسون کرده و میکنه.

    خیلی خیلی ممنونشم.

    یه روزی صداش کردم و برام آسونش کرد.

    صدا کردن خدا هم روند تکاملی داره.

    درکِ اینکه چطور باید خدا رو صدا کرد، به گونه ای که از باورِ آدم بیاد، از اعتماد و اطمینان به خدا بیاد که اون فقط میتونه و بلده…

    19- دایره آبی رو دیدم، بسیار خوشحال شدم.

    وقتی اسمم رو تو کامنتِ دوستان هم میبینم خیلی خوشحال میشم.

    ممنونم از حسنِ نظرِ دوستانم به کامنت هام، کامنتهایی که از قلبم میان.

    20- یه مورد کنترل ذهن داشتم دیشب در رابطه با یکی از همسایه هامون برای عدم مشارکتش در امری نسبت به بهبود ساختمون مون.

    خیلی به خودم افتخار کردم که قضاوتش نکردم، سکوت کردم…

    21- در رابطه با مسیله ای (ک ب) که اکثریت یه طوری واکنش میدن، من واکنش خودمو خلق کردم…

    توجهم رو از روش برداشتم.

    تازه بعدش سپاس گزار اون مسیله هم شدم، چون نعمت هست و روزیِ غیرِ حسابِ خدا.

    بازم به سمانه جان افتخار کردم.

    و گفتم باریکلا وقتی همه میرن یه طرف، تو با تغییر افکارت میری یه طرف دیگه.

    22- امروز برای نی نی جون، عیدی ریختم.

    براش تو بلو بانک خودم یه باکس ساختم به اسمِ هدیه ی نی نی، اولین هدیه ی عیدی اش رو مامانم بهش داد که براش ریختم، امروزم یهو ایده اومد خودم عیدی شو بریزم براش.

    از وقتی تو دلی هست برای خودش موجودی داره، بله چون نی نی ها احساس لیاقتشون بسیار بالاست و همه چیز سریع براشون فراهم میشه.

    درسی هست برای خودم تا احساس لیاقت درونم رو بیدار و پیدا کنم.

    23- کرم بسیار عالی که میزنم دستم و پوست دستمو لطیف میکنه، ممنونم از کرم سی گل که پوست دستمو لطیف کرده این مدت، و سازگاره با شرایط فعلیم.

    24- خنده هام و خلقِ حس خوب برای خودم.

    25- یه تمرینِ خوب انجام دادم با خودم که نشان از نفوذِ اگاهی های فایل های استاد به درونم داد:

    اینکه اگه x ناراحته یا به مسیله ای خورده، من ناراحت نشم، بال بال نزنم که کمکش کنم، سکوت کنم، اجازه بدم با خودش کنار بیاد، مسیولیتِ اقدام یا رفتارش با خودشه که باید حلش کنه، باید درسش رو بگیره، و عملاً اقدام و کمک من از دلسوزی یا وابستگی بهش و به هر قیمت خوشحال کردنش، جواب نمیده.

    به خودم اومدم دیدم دارم تو مسیر غلط میرم، ترمز خودمو کشیدم، گفتم حست رو خوب نگهدار سمانه جون، بذار x خودش روبه رو شه با عملکردش…

    اینکه هر کدوم ما خودمون باید درس هامون رو بگیریم تا بهبود حاصل بشه.

    با میانجیگری، دلسوزی چیزی درست نمیشه، مسیر بهبود عقب میوفته.

    26- یه کشف اساسی هم در مورد خودم کردم.

    اینکه یه باگ رو در خودم شناسایی کردم، پرده ها کنار رفت و آشکار شد…

    من تو مکالمه هام (تلفنی- حضوری) انگار علاقه دارم اصلاحگر باشم.

    یعنی اگه چیزی میشنوم از فردی و متوجه میشم متفاوته با باورها و اگاهی های من، با درسهایی که یاد گرفتم، با مسیر درست در باور من، پاسخ میدم و میگم نه اینطوری نیست اونطوریه و …

    امروز به خودم گفتم راهِ درمانت، همونطور که این مدت بهت الهام شد، سکوتِ با تامل و هوشمندانه است…

    ارشاد نکنی، نصیحت نکنی، راه حل ندی جلو جلو وقتی کسی ازت نخواسته یا حتی نمیخواد بشنوه، اصلاح گرِ طرزِ تفکر یا عملکردِ دیگران نباشی در یه کلام…

    میتونی حتی به خودت بگی به من چه.

    به من ارتباطی نداره.

    این سلیقه ی اونه.

    این طرز تفکرِ اونه.

    مسیولیت درست یا غلطش با خودشه.

    این سبکِ اونه.

    هر چقدر بتونی به سبک زندگی دیگران (درست و غلط بودنش نسبیه و متفاوت از دیدگاه های مختلف)، احترام بذاری، جهان کاری میکنه که لاجرم به سبک زندگی خودت هم احترام دریافت کنی.

    و سعی کردم امروز تمرینش کنم.

    طی تماس تلفنی، آگاهانه سکوت رو در بیشتر مکالمه انتخاب کردم، واسه خودم واکنش رو خلق کردم و نذاشتم طبق عادت اصلاحگرِ درونم ریش و قیچی رو بگیره دستش و بتازونه.

    خب سمانه جون برای این تمرین و اقدامت تحسینت میکنم.

    همین ذره ذره تلاش کنی، بهبود ها ذره ذره خودشون رو بروز میدن.

    27- چقدر مفهوم تکامل، یعنی ذره ذره بهبود و حرکت مستمر، لذت بخشه.

    28- شب، هلالِ نازکِ زیبای ماه رو دیدم.

    حقیقتاً زیبا بود.

    کنارش یه ستاره هم بود.

    29- سلام دادن به همسایه هامون.

    یکی شون هم پسر بچه ی خوش اخلاق و خنده روی بلوکمون بود.

    30- امروز تو پیاده روی فایلِ راه گذر از ثروت، رسیدن به ثروت رو گوش دادم، زیبایی های محیط رو هم میدیدم، بعد تشکر میکردم، بعد گفتم یادم بمونه رفتم خونه تو دفترم بنویسم، بعد گفتم عزیزم همین الان مشتی و حسابی ذوقت رو بروز بده و تشکر کنه، فدای سرت اگه یادت بره تو دفتر بنویسی…

    جالبه همون موقع گفتم، تو دفتر نوشتم، اینجا هم نوشتم:)

    31- امروز یه لحظه سه تا پروانه سفید شیطون و بازیگوش که با هم بازی میکردن و دور هم میچرخیدن دیدم…

    ذوق کردم، چون پروانه نشانه ی منه.

    بهارِ امسال موقعِ پیاده روی خیلی پروانه دیدم، اونم سفید…

    یهو فلش بک زدم به اوایلِ سال و حس و حالم…

    بعد به خودم اومدم گفتم چه باحال، نشونه ی اول سال، آخر سال دوباره رونمایی شده واسم.

    همون سه تا پروانه لبخند رو آوردن روی لب هام، انگار آشنای قدیمی دیده باشم :)

    32- یه موردی رو شنیدم تلفنی که قبلا طور دیگه ای روبه رو میشدم باهاش.

    ولی امروز گفتم خیره ان شاالله…

    دخالت نکردم، نظریه هم ندادم :)

    چقدر خوبه آدم با چشم ها و گوش های خودش شاهد تغییراتش باشه.

    الهی شکر.

    33- یادآوری این آیه ی فوق جذاب:

    وَ مَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ

    و این تو نبودی که تیر انداختی؛ بلکه خدا انداخت!

    سمانه، تو فلان کار رو انجام ندادی که، خدا انجام داد…

    34- انجام تمرینِ خط با دست چپ، تو دفتر سپاس گزاری ام.

    تمرینِ بهبود گرایی برای من.

    تمرینِ خروج از نقطه ی امنم.

    آفرین سمانه جون.

    35- سمانه جان ممنونم ازت برای تک تک کارهایی که هر روز انجام میدی، هم برای بهبود خودت، هم منزل، تمیز کاری، نظم و انضباطت، خوش اخلاقیت، آشپزی، کار کردن روی خودت، تمرین هات، مشق هات، نوشتن هات، کنترل ذهنت و …

    36- کامنت هایی که خوندم و نوشتم.

    37- فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    خدایا، سپاس گزارم برای همه ی قشنگی هایی که نوشتم و ننوشتم.

    قشنگی ها و برکات و نعمت هایی که تو منبع شون هستی، اعتبارشون از تو میاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1918 روز

    سلام اسرا عزیز و مهربان.

    الان تو حال و هوای عجیبی بودم و دلم پاسخ و دایره ابی میخواست.

    رفرش زدم سایت رو و گفتم کاش پیامی داشته باشم که دایره آبی رو دیدم و ذوق زده شدم.

    قبل باز کردن هم به خداوند عزیزم گفتم باهام صحبت کن که چه کنم الان برای شاداب شدنِ حال و هوام…

    و بعد کامنت شما رو باز کردم.

    پیامت بهم حس خوب داد، طراوت داد، ممنونم از اینکه برام پاسخ نوشتی و محبتت رو برام ارسال کردی.

    ممنونم از توجه و تحسینت.

    بهترین لحظات از شادی، ثروت، ارامش، سعادت و همه ی خوبی ها برای تو و عزیزانت.

    الان پنجره بازه، هوای تازه میاد، صدای آواز گنجشک ها میاد، صدای کفتر/ کبوتر میاد که عاشقشم، صدای بوق ماشین ها میاد، صدای بچه ها میاد، صدای زندگی و هیجانِ زندگی میاد…

    نسیمِ خنک و خوش بوی بهاری خورد به صورتم.

    خدا رو شکر که همین لحظه این همه زیبایی شکار کردم.

    بدونِ شک، حسِ الانم با حسِ 5 دقیقه پیشم فرق کرده…

    الهی شکر که تونستم توجهم رو بذارم رو قشنگی های اطرافم.

    خدایا شکرت که برام نشونه میفرستی تا فرکانسمو میزون کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: