عواقب تصمیمات احساسی - صفحه 47 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/05/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-05-06 05:53:472023-05-08 07:32:32عواقب تصمیمات احساسیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم و مریم بانو که بهترین الگویی.
استاد عزیزم من همیشه برای وجود شما از خداوند بخشنده سپاسگذارم.خدایا شکرت که استاد عزیزم سالمه،خوشبخت، خدایا شکرت منو تو جمع بهترین ها آوردی خدایا شکرت خداجونم که عاشقونه هدایتم میکنی تو بهترین هدایتگری.
استاد عزیزم من بعضی مواقع احساساتی واکنش نشون میدم و بیشتر مواقع هم از اون واکنش احساسی پشیمون میشم و همیشه دنبال راه حل بودم که مشکل کجاست که خدای هدایتگرم ب این سایت وبه این نشانه هدایتم کرد و به عالیترین و ساده ترین روش پرورشم میده خدایا شکرت که تو این سایت هستم و رشد میکنم .رشد از همه لحاظ،رشد مالی، رشد معنوی ،رشد شخصیتی.
خدایا شکرت از وقتی که با استاد آشنا شدم و تسلیم محض خدا هستم چقدر احساس لیاقت و اعتماد به نفس من بالا رفته چقدر زیاد عاشقونه خودم و دوست دارم .
خدایا شکرت که انقدر به تو نزدیک شدم هر لحظه حست میکنم تو قلب منی ،تو جان منی خدا جانم عاشقتم. دوستت دارم خدا جونم.
استاد عزیزم بی وقفه ممنونم ازتون شما عالی هستی .سایت شما عالیه.
خدایا شکرت خداجونم
به نام خدا سلام
من در زمان غلیان احساساتم به شدت بر کنترل ذهن و نفسم ضعیفم و اصلا نمی تونم جلوی خودم رو بگیرم
وقتی که عصبانی میشم خیلی زود از کوره در میرم و پرخاشگری های وحشتناکی می کنم.
من بر احساساتم مسلط نیستم. و خیلی به دیگران هم انتقال میدم چون نمی تونم کنترل کنم احساسم رو چه مثبت و چه منفی
من خیلی توی تصمیم گیری ضعیفم و اغلب موارد احساسی تصمیم میگیرم و به شدت از این موضوع ناراحتم
یادمه وقتی بچه بودم یک بار به شدت عصبانی شدم و یک سیلی محکم به خواهر زاده ام زدم و مدت ها احساس گناه داشتم و پشیمون بودم و یا این که عصبانی شدم و نتونستم خودم رو کنترل کنم و با همسرم دعوا کردم و باعث شده که روابطمون خراب بشه و تاثیر منفی روی فرزندم گذاشته و اون هم پرخاشگر شده. و تاثیر بسیار بدی که دعوا کردنم با همسرم روی من گذاشته این بوده که بعدا تحقیر شدم که تو که داری روی خودت کار می کنی نباید این رفتار رو می کردی و این باعث شده که عزت نفسم به شدت آسیب ببینه و زمان هایی پیش اومده که به خاطر این اشتباهم مدت ها به سایت سر نزدم و یا فایل های استاد رو گوش ندادم و همسرم هم نسبت به آموزش های استاد بی تفاوت شده و دیگه مثل قبل که با هم کار می کردیم و لذت می بردیم دیگه روی خودمون کار نکنیم و این باعث شده که ی مدت بالا برم و بعد با کله بخورم زمین و این رفتار من و کنترل نکردن خشم و احساسم باعث شده که نتونم اون نتیجه ایی که می خوام رو از آموزه های استاد بگیرم.
درس هایی که من می گیرم اینه که بخاطر استاد و سایت و بچه ها هم که شده باید آهسته ولی پیوسته پیش برم و باید در مواقع احساسی خودم رو کنترل کنم و این رفتار و این عصبانی شدن ها باعث میشه که انسان خار و زبونی بشم و چقدر از انسانیت دور بشم و چقدر زشته و چقدر از خدا دور میشم.
خاطرات بسیار زیادی از تصمیم های احساسی غلطم دارم ولی همشون منفی هستند و به شدت منو آزار میدن بخاطر همین دوست ندارم اینجا بازگو کنم.
یک موردی که همین دیروز واسم پیش اومد اینه که من تو دوره قانون سلامتی هستم و یک سال و خورده ای هست که توی این دوره ام ولی دو هفته ای است که باز هم جدی شروع کردم، دیروز که روز 14 شروع دوباره دوره بود نتونستم جلوی هوسم رو بگیرم ، جلوی احساس و میل شدید به شیرینی جات رو بگیرم و مثل دیوانه ها شروع کردم به خوردن غذاهای ممنوعه، قبلا هم این تجربه رو داشتم و با این کار نه تنها نتونم دوره رو خوب کار کنم بلکه احساس بسیار بدی که بعدا اینجاد میشد که تو انسان ضعیفی هستی و نمی تونی متعهد باشی و … باعث میشد که احساس ضعف کنم و خودمو سرزنش کنم و دیگه روی دوره ها کار نکنم و روز به روز روحیه ام خراب میشد .این احساس و میل شدید باعث شد نتونم تصمیم درست بگیرم و این 14 روز تعهد رو خراب کردم ولی فایل امروز استاد که هدایت خدا بود و دیدم بهم یاد داد وقتی این احساس بهم دست داد به خودم بگم یکم صبر کن همین
چند ساعت پیش هم باز همین احساس اومد سراغم و امتحان کردم و دیدم شد و الان احساس خیلی خوبی دارم که تونستم جلوی احساس شدید و میل شدید به غذاهای ممنوعه رو بگیرم.
به نظرم با شناختی که از خودم دارم که در زمان هایی که عصبانی میشم باید عصبانیتم رو بزیرم بیرون به نظرم این کار خیلی بهم کمک می کنه که تو اون زمان بزنم بیرون و فقط راه برم و بعد بشینم عصبانیتم رو روی کاغذ بیارم و خودمو تخلیه کنم و این حرف استاد خیلی بهم کمک کرد که باید سکوت کنم و چیزی نگم و به این فکر کنم که توی این لحظه هر کاری بکنم غلطه فقط باید خودم رو آروم کنم و یک فایل از استاد رو گوش بدم ، فقط بذارم یک فایل پخش بشه.
استاد دوستت دارم
سلام استاد عزیز و مریم جان
راستش تا حالا اصلا فکر نکرده بودم که تو عصبانیت چه تصمیم هایی میگیرم ممنونم از فایل عالی تون که گذاشتی
بیشتر تو روابط وقتی عصبانی میشم حرفهایی میزنم که بعد خودم به شدت پشیمان میشم یا در رفتار با بچه هام وقتی عصبانی میشم با وجود اینکه میدونم کارم اشتباه هست اما یا میزنمشون یا حرفایی میزنم که خورد بشن البته نسبت به قبل تغییر کردم خدا رو شکر اما تا حدودی بازم تکرار میشن
وقتی تو عصبانیت کار اشتباهی کردم یا یه موضوعی خیلی من و ناراحت میکنه انجام دادم و یه سری کارها منو آروم میکنه مثل شستن ظرف ها درست کردن غذا یا اینکه وضو میگیرم و سر سجاده میشینم با اینکه حموم رفتن یا شستن پاهام بهم کمک میکنه آروم باشم
اگه شرایطش داشته باشم رفتن به قبرستان نیز خیلی تو برگشت روحیه و اعصابم آرومم میکنه
بازم ازتون سپاس گذارم استاد عزیزم
سلام و عرض ادب خدمت دوستان و استاد عزیز
خب ، من امسال هدف خودم رو کار کردن روی نقاط ظعف شخصیتم انتخاب کردم ،
در راستای همین جریان، من به واسطه ی مشاوره ها و کلاس های خودشناسی فهمیدم بسیار آدم هیجانی هستم، که قلیان احساساتم خیلی وقت ها منو از جریان زندگیم عقب انداخته ،
در خیلی از موقعیت های ارتباطی جلوه ی بدی از خودم جا گزاشتم،
یا مثلاً تصمیماتی گرفتم که بعدش واقعااااا مثل چی پشیمون شدم
و اینقدر هزینه ی جبران اشتباهاتم برام گرون تموم میشد چه از لحاظ زمانی که برای جبران باید میزاشتم، چه از لحاظ روحیه ام که بهم میریخت و اصن اشتباهاتم اینقدر زیاد بود ک اعتماد به نفسم و میگرفت ،
تا اینک با کمک مشاوره فهمیدم قبل از اقدام جریان احساسات رو توی بدنم بهش دقت کنم.
یعنی اینک مثلا عصبانیت رو از آلارم های جسمم بفهم ، مثلا ضربان قلبم به شدت بالا میره وقتی عصبی میشم ، واین دقیقااااا اون الارمیه ک من نباید کاری بکنم یا حرفی بزنم
یا مثلاً خوشحالی بیش از حدم، تنفسم سریع میشه ، پس الان نباید حرفی بزنم یا کاری بکنم ،
هنوز دارم روی اینکه این مهارت در من شکل بگیره کار میکنم ،
ولی واااقعااا خیلی مبحث مهمی هست این موضوع برای من
دوست داشتم این تجربه ی خودمو باشما به اشتراک بزارم
ممنون از فایل های خوبتون
سلام استاد گرامی
در این مورد من تریدر هستم وهروز با این مدیریت احساسات سروکار دارم
اوایل کارم که اگاهی کمتری داشتم با اولین ضرری که میکردم نمیتونستم خودمو کنترل کنم و بعد از اون باعث میشد تمام قوانین و چارچوبهایی که نیاز بوده و میدونستم باید اجرا کنم و بیخیال شدم و بصورت انتقامی معاملاتی انجام دادم که همین گاها باعث شده نتایج ماها تلاشم که منظم بودم به یکباره همش از بین بره و حتی سرمایه ام صفر شده و ابن مدیریت احساسات منی که درگیر این کارم و هروز باهاش برخورد داشتم برام همیشه تمرین بوده و الان خدارشکر به نسبت تو این موارد تونستم کنترل کنم و از وقتی که متوجه شدم موفقیت من اصلا به این مورد وابسته بود بعد اصلاح و تمارین زیاد در خوداگاهی هم موفقیت حاصل شد هم اینکه در تمام جنبهای زندگیمم ام ناخوداگاه بهتر عمل میکنمم میتونم براحتی با همون الگو و فقط جوهره اتفاق فرق داره احساسات و کنترل کنم و روابطمم بهبود پیدا کرده
اما کاری که باید انجام داد در این مواقع اولا باید نگرشمونو مسبت به اتفاقات به ظاهر بد و حتی گاهت اتفاقات خوبم به ثول ایه قرانی نه با نعکتی که میرسع بهتون زیاد خوشحال شوید نه با از دست دادن اون غمگین شوید این دیدگاه میتونه کمک کنه دیدگاه بعدی دیدگاه بازم نگرشیه به مسائل زندگی که به عنوان همون تضاد نگاه کنیم دیدگاه بعدی باز خیر دیدن تمام اتفاقات زندگی این دیدگاها باعث میشه کمتر اولا احساساتمون با شدت زیادی فوران کنه اگرم حالا احساساتی میشیم میتونیم سریع تر کنترلش کنیم بحث بعدیم اهرم رنج و لذتبه که میتونیم ازش استفاده کنیم که اکر کن احساساتی بشم و واکنشی نشون بدم چه عواقبی داره و اگر بتونم کنترل کنم و مدیریت کنم خودمو چه مزایایی داره اینا تمارینی که به خود من کمک کرد برای بهتر عمل کردن در مواقع فوران احساسات چه هیجان چه حالا احساسات منفی موفق باشید و پیروز و ممنون بابت اگاهیایی که از خودتون دریافت کردم و نتایجی که گرفتم
سلامم استاد عزیز
شما دست خدا تو این دنیا هستین تا مارو ب مسیر درست هدایت کنید
استاد دو روز پیش با همسرم ب شدت بحث کردم و حرفایی زدم ک اگر جامون برعکس میشد هیچوقت نمیبخشیدمش
تو اوج احساسات و حال بد بهش گفتم دیگ هرچی بینمون بوده تمام و از این لحظه ب بعد طلاق عاطفی
ایشون فقط سکوت کرد و هیچی نگف حتی سکوتش منو بیشتر عصبی میکرد فردای اون شب من با فایلی از دانلود ها اشنا شدم ک خیلی بهم کمک کرد و اشتباهم رو فهمیدم همون لحظه تماس گرفتم و عذر خواهی کردم
استاد اگر من هدایت نمیشدم ب شنیدن فایل تمرکز بر نکات مثبت شاید زندگی من ب تلخ ترین حالت ممکن میرسید
متاسفانه من تو احساساتم تصمیم زیاد میگیرم حتی تو محل کارمم با همین تصمیم های سریغ و اشتباه باعث شد از محل کارم بیرون بیام
خداروشکر میکنم ک باشما و این سایت اشنا شدم شما مسیر زندگی من رو تغییر دادین
ومطمعنا خبرهایی خیلی خوبی از من در کامنت ها خواهید دید
همین الان ک ب لطف خدای مهربانم دارم این متن رو مینوسیم در پیاده روی تو یک روز زیبای برفی هستم و خداروشکر ک شهر قم هم برفی شد
و استاد ازتون تشکر میکنم بابت قانون سلامتی ک درکنار وضعیت جسمی حال روحی خوبی رو ب من داد
وخداروهزاران بار شکرمیکنم از اینکه مسیر زندگیم تغییر کرد از اینکه بیشتر از هرلحظه در کنارم حسش میکنم
از اینکه ب خانواده بزرگ شما پیوستم بسیار خوشحالم
به نام خدا
سلام بر استاد عزیز و دوستان همراه
احساسات دو دسته هستن
احساسات روحانی که از جانب روح هستش
احساسات شیطانی که از دستورات فکر نگهبان منفی ( اهریمن ) هستش
نظر من اینه اگر احساس روحانی دستوری به من داد اجرا کنم و اگر دستور از جانب احساس شیطانی بود انجامش ندم
البته بدونیم دوستان تشخیص احساس روحانی یا شیطانی راحت نیست
احساس روحانی سه گزینه شادی . حقیقت . عشق رو در بر داره و احساس شیطانی اینطور نیست
یا الله
استاد عزیز من معامله گر بازار های مالی هستم یکی از بزرگترین عامل عدم موفقیت تریدرها در بازار کنترل حالات و احساسات بعد ضرر کردن هست این فایل و توضیحات شما به شدت کمک میکنه وقتی که معامله ای ضرر شد ادامه ندیم و توصیه های شمارو انجام بدیم . از ته قلبم ازتون سپاسگذارم که چیزی جز منفعت و پیشرفت در سخنان شما ندیده ام
با سلام خدمت استاد خوش استایل و درجه 1 و دوستان هم فرکانسی اینکه قطعا در عصبانیت اکثر تصمیماتی که گرفته بشه خطاست و مایه پشیمانی
ولی خیلی وقتها خشم میتونه کار پیش ببره
نه ک در خشم تصمیم بگیریم بلکه خیلی وقتها هست ک من از اهرم خشم برای رفع تنبلی در کارها استفاده میکنم و به شدت جواب میده.
وقتی یک کاری ک چند وقته قراره انجام بشه و هی عقب میوفته خود ب خود توی مغزم میره توی اهرم رنج و لذت و بعد اون رنج رو با خشم مخلوط میکنم و مثل یه شمشیر دو لبه میتابم ب اون کار و با سرعت هر چ تمام حلش میکنم.با حمایت و هدایت الله.
خوش باشید و موفق و شاد و پر از انرژی
سلام خدمت استاد عزیز و مریم جانم
و دوستان عزیزم در این منزل بهشت گانه
یعنی این فایل پاشنه آشیل خیلی از انسانها هست 99/99 درصد جامعه
و من ومن
چ ضربه هایی که نخوردم چه احساس پشیمانی هایی کنداشتم و با دوره عزت نفس و با همون روزهای اول ب خودم اومدم و تصمیم گرفتم روند زندگی رو عوض کنم که اگر همون روند بود زندگی رومن تجربهنمیکردم
هنوز همهست این واکنشی رفتار کردن نسبت ب دیگران
همیندیروز داشتم با آبجیم صحبت میکردم راجب شاگردهمسرمگفتومنهم احساسی کنسبت باونشخص داشتموسطحانتظارمب واسطه همینخاهرمبالا رفته بود نسبت ب شخص
زنگ زدمبشوهرمو شانس آوردم جواب نداد وگرنه خستگی بنده خدا روبیشتر میکردم
یادممیادفریادممیاد از این کنترل نکردنذهنم
یعنی4سال پیش هر حرفی و هر صحبتی و هر نشست و برخاستی و ب خودم میگرفتم منفی بافی میکردم یعنی یکانسانبسیار منفی نگر
و احساساتی اصلا پس زمینه تجسمات ذهنی من دعوا بودهمیشه
العان هماگر ی اهنگ رپ بزارن احساس میکنم تورانندگی میخاهم دعواکنم
نمیدانم ایناحساسکمبود شخصیت از کجاها بالا گرفته
فکر کنم از همون دوره ابتدایی فقط میخاستم خودم را ثابتکنم
یعنیادمیبسیار احساسی و واکنشی
اگر احساسمبالابرود سریع باید بیفتم با طرف یا سریع در اوج شادی قول میدهم ک اینکار وانجاممیدهم همون قولهای الکی
ذهنمیگویداینطوری ها هم نیست
حداقل من از خودم اصلا راضی نیستم
ذهنم میگه بعضی جاها تو از حقه خودت داری دفاع میکنی ونمیخای زور بشنوی
مثلا نسبت ب رفتار آقایون غریبه ب خودم واکنشی هستم و دوست ندارم یکی با صدای بلند بخاد من روبترسونه و سریع واکنشی میشم البته ب اندازه ی 5 انگشت دست همنمیشه اینانفاقا در کل 2 بار از وقتی با قوانین اشنا شدم
وگرنه همیشه مهربانی بوده
اما نسبت ب همسرممهربانتر شدم با همون اهرم رنجولذت
کبی احترامی بی احترامی میاره و الگوگرفتناز خانمشایسته
اتفاقا اینسری حرفی شدتوجمع4 نفره
من سریع از ماشین پیاده شدم نفس کشیدم و رفتم سمت ی جمع 2 نفره غریبه و ازشون توضیحات کمپرشون و پرسیدم و چقدر زوج پایه ای بودنخداروشکر
خیلی از خودم راضی بودم اونجا
1 بار هم در احساس بد بودم سریع رفتم و دوش گرفتم وبخدا سبک شدم و خیلی چسبید وزیر دوش هی بخودممیگفتماحساس بد اتفاقات بد تو این ومیخای و سریع جواب نه بود
تمام این واکنش های بد برمیگشت ب نداشتن عزت نفس من
یکپاشنه آشیل دیگ من اینه
تا وقتیاحساسمخوبه استوری واتساپمیزارمحالا میبینمککی دید کی ندید
انقدر همبدممیادمنتظرنگاه 2 یا 3 نفر بیشترم
اخر چ لذتی داردخودمهمنفهمیدم فقط از ضعیفی خودم هست که با نگاه کسی دیگری جلب توجه بگیرم
امروز ب خودم قول دادمحتی اگر حال خوب باشد دیگر نزارم استوری
خدا ب خیر میکند برام این پاشنه را
اما راجب همسرم بگم ایشون عالی هستن
خودشونمیگفتشاگردشونبرای مرخصی از استادکارش اجازه گرفت و ب ایشون چیزی نگفت بابت نیامدن فردا
فرداش کبرای رفتن بخانه اومد پیش همسرم ایشون گفتنبرن از همون استا اجازه بگیرن و اون اقا داشتن شاگرد وتا ساعت 10 شب
فرداشب هم اومد اجازه بگیره باز همگفت برو از همونی کمرخصی گرفتی اجازه بگیر وشاگردگفت معذرت میخاهم استا میلاد
واکنشی رفتار نکرد و یک تنبیه مدیرانه انجامداد ومن چقدر یاد گرفتماز صحبت ایشون
استاد در مقابل ی پسرخاله ای دارم که ایشون و قبلا یا حتی العان میگن شهرام دعوایی یعنی شب و روز تو محل بابت هر چیزی ایشون دعوا میفتاد اصلا یک روحیه ای بگیری داشت و داره با فامیل با برادر با خاهر با هم محلی
و اصلا زندکی یکنفر مثل همسر من و ایشون قابل مقایسه نیست
اصلا شخصیت با عزتنفس یکتجربه ای دیگه لی میده ب ادم
من همباید خیلی خیلی رو خودمکار کنم کساکتباشموحرف نزنم
استاد بهرحال من خیلی خوشحالم بخاطر اینفایل ها وسپاسگذار ب خاطر وجود شما