گفتگو با دوستان 5 | قدرت بهبودهای کوچک اما دائمی - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/04/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-04-16 06:56:372024-04-18 06:45:27گفتگو با دوستان 5 | قدرت بهبودهای کوچک اما دائمیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام و سپاس از شما استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و همه دوستان
چند روزی میشه از اولین باری که این فایل رو شنیدم میگذره و انگار ایست کردم و فقط محو تماشای این همه اتفاق سالهای گذشته زندگیم شدم امروز که فایل روز 84 با نام”رابطه ما با انرژی که خدا نامیده ایم” رو گوش دادم اصن نمیدونم چه طوری حالم رو توصیف کنم انگار بریدم…
چه زمانی تصمیم به تغییر میگیریم؟
من چقدر دیر به خودم اومدم حتی با مرگ سر و کله زدم وقتی زیر بار مشکلات داشتم له میشدم تصمیم به خود کشی گرفتم هر چی قرص توی یخچال بود رو خوردم یه بطری آبم روش ولی همون لحظه پشیمون شدم و خودم با پای خودم رفتم بیمارستان لقمان (تهران)و …
من در پی عمل به نشانه ها که قلبم اصرار به انجامش میکرد با فردی که خوابشو دیده بودم ازدواج کردم از همون روز اول با وجود اینکه همسرم شرایط حتی نرمالی نداشت همه موافق بودن حرف خاصی نداشتن ولی یه اتفاقاتی میافتاد که ما باید حلش میکردیم تا بیایم جلوتر دقیقا روز نامزدی از آزمایشگاه خبر دادن گروه خونی شما مشکل داره و مجوز عقد نمیدن بعد از حدود دو ماه و آزمایشات مختلف مجوز دادن و عقد کردیم ولی دوران نامزدی یه شرایطی پیش اومد که شرایط مالی روز ب روز سخت تر پیش رفت اختلافات پیش اومد وقتی وارد یه خانواده غریبه با فرهنگ کلا متفاوت شدم انگار نمیتونستم هضم کنم بعد از چند ماه رفتیم سر زندگیمون زیر یه سقف خیلی خوب یادم میاد شب عروسی با لباس عروس نشستم پولهای کادو رو شمردم که ببینم بدهکاریمون جور میشه و صبح روز بعدش رفتیم بانک پولها رو زدیم به حساب اونایی که قرض گرفته بودیم و بعد از دو ماه که همسرم کلا تصمیم گرفت سر کار نره و توی شرکت دولتی کار نکنه و نمیدونم چرا من به شدت احساس مسولیت میکردم برای زندگیم که اگه دوست نداره برای کسی کار کنه خب حتما خودمون باید یه کار راه بندازیم و همون موقعها خانواده من کلا مهاجرت کردن و من به شدت احساس تنهایی میکردم مدام این سوال توی ذهنم بود که چرا من باید با این آدم ازدواج میکردم هزار بار به همسرم هم گفتم و میدونه که به خاطر یه خواب باهاش ازدواج کردم همون موقعها به شدت ناسازگار شدیم و من یه روز اقدام به خودکشی کردم ولی وقتی قرصها رو میخوردمم دوست داشتم زنده بمونم و زندگیمو درست کنم
نجات پیدا کردم اما بازم مشکلات بود ولی انگار من سرسختتر از قبل شده بودم منم تصمیم گرفتم که مهاجرت کنم و در پی اون مهاجرت دو تا بچه پشت هم و تنهاییها و مشکلات مالی انگار منو در منگنه ای گذاشت که بیدار شدم و به خدا پناه بردم و خدا از وسط اون همه ویرانی بیرون اومد یه وقتی به خودم اومدم دیدم که چقدر با آدم درستی ازدواج کردم این آدم دست خدا بود فقط من متوجه نبودم داستان از چه قراره نمیدونید ناخواسته چطور در جهت اهداف من کار میکنه خدایا من از کجای داستان زندگیم بگیم مگه میشه یه آدم به دست همسری که کتک میخورد همسری که نمیزاشت از در خونه بیرون بره همسری که اختیار یه هزار تومنی بهش نمیداد تمام سقف حیاط رو پوشونده بودو روزها آرزوی دیدن آسمون رو داشته به همه خواسته هاش برسه!!!!
من در عجب این نظمم این برنامه های دقیقم این هدایتم این چه داستانیه من چه خواسته ای داشتم که فراموش کردم ولی تو فراموش نکردی من فقط میتونم بگم بریدم من هیچکاره هیچکارم همه کارها رو خدا انجام میده من فقط بندگی کردم و پبش اومدم هر چی بهم گفت عمل کردم و بالاخره سر از کارش در آوردم دیدم اون موقع که من یه قدم برمیداشتم اون داشت صد قدم بر میداشت و بعد از حدود پنج سال با اینکه داشتم به هدایتهام گوش میدادم ولی بهشون آگاه نبودم آگاه شدم بیدار شدم و خدا رو هزار بار شکر که به حرف دلم گوش دادم و با این آدم ازدواج کردم شاید سخت گذشت اما ارزششو داشت
سلام به الهه ی عزیز
مادامی که داشتم صحبتات رو میخوندم انگار که خودم داشتم زندگیت میکردم داستان منم شبیه توعه همش با خودم میگم چرا من با این آدم ازدواج کردم حتی کاهی هم ب جدایی فکر میکنم و نمیدونم باید چیکار کنم
خوشحالم ک معجزه خدارو تو زندگیت دیدی و الان از انتخابت راضی هستی امیدوارم این اتفاق هم برای من بیفته
سلام نهال عزیز یه چیزی که من متوجه شدم تا اینجای داستان از قوانین اینه که اصلا مهم نیست الان به قبل و در گذشته با توجه به باورهات در چه مداری بودی که ازدواج کردی الان به بعد مهمه اینکه هر لحظه بتونی خودتو به خداوند وصل نگه داری و احساس خوب داشته باشی وقتی تمرکزت رو بزاری روی خودت و فقط فکر بهبود خودت باشی قشنگ حس میکنی چقدر فاصله فرکانسیت با همسرت زیاد شده و به یه طریقی جهان شما رو از هم دور میکنه اگه همسر تغییر نکنه مثل من که اصلا میخواد منو بکشه وقتی میبینه توی سایت استاد عباس منش هستم خلاصه عزیز دلم فقط روی خودت کار کن ببین خدا چه کارا میکنه محو میشی ولی فقط روی خودت کار کن و احساست رو خوب نگهدار درها باز میشه راهها گفته میشه
میدونم سخته ولی به ویژگی مثبت همسرتم توجه کن بگردی حتما یه چیزای خوبی هم داره
در پناه الله
به نام خداوند عشق
سپاسگزارم استاد عزیزم بابت اینکه این شرایط رو محیا کردید تا ما این آگاهی ها را دریافت کنیم:
میخواهی جز کدام دسته باشی؟
1- اونایی که هیچ وقت تا لحظه مرگ هم تغییر نمیکنن
به تضادهای زیادی رسیدن و در همون شرایط از بین می روند.
2-اونایی که مثل دسته اول کلی مسئله و مشکل و تضاد برمیخورن ولی دیر تغییر میکنن و یه جایی سرشون به سنگ میخوره و قبل از اینکه بمیرن تغییر میکنن.
3-دسته سوم کسانی هستن که یه مدت تو مسئله و چالش هستن و با اولین نشانه و برخورد با یک تضاد مثل تذکر رئیس یا همسر برای از دست دادن سریع به خودشون میان و تغییر میکنن
4-دسته چهارم همیشه به دنبال تغییر و بهتر شدن شرایط و پیشرفت هستن،یعنی قبل از اینکه جهان بهشون چک و لگد بزنه با اینکه شرایطشون خوبه اما برای بهتر شدن شرایط تغییر میکنن.
چقدر از صحبتهای راستین و بهنام عزیز آگاهی و تجربه دریافت کردیم ممنونم که اومدن و این حرفا رو گفتن.
امیدوارم هر جا هستن شاد و سلامت باشن.
دائما در تمام جنبه های زندگی مثل سلامتی،روابط ،بهبود روند کاری و… دنبال پیشرفت ،رشد و بهتر شدن باشید.
قانون طلایی:
تضاد (ناخواسته ها ) برای این بوجود میان که شما پیشرفت کنید،اگر شما خودت همواره در حال پیشرفت و بهبود رو به جلو و دنبال عالی تر شدن (در تمام جنبه ها) باشی
تضادی بوجود نمیاد.
منم از اینکه پدرم از یه جایی به بعد حمایتم نکرد و حمایتش رو از سن 21 سالگی قطع کرد.
ممنون و سپاسگزارش هستم هم برای حمایتش هاش
هم برای عدم حمایتشهاش!
برای پیشرفت خودمون دستان خدا رو رد نکنیم:
مثل ت ر ا م پ که پدر پولدار داشت و بین برادرهاش اون تنها کسی بود که تونست تجارت پدرش رو گسترش بده.
در واقع خوبه که از شرایط ،موقعیتها ،افراد و دستان خدا برای پیشرفت استفاده مناسب در جهت پیشرفت وروند رو به رشدمون کمک بگیریم اما وابسته نشیم به اون دست ها و پول ها و شرایط برای تامین نیازها و…
و در جهت گسترش ،رشد و بهتر شدن خود و جهانمون باشن.
به نام حضرت دوست.
سلام وادب خدمت دوستان گلم.
باخواندن کامنت های دوستان وباتوجه به شرایط عالی اکنونم،من هم فهمیدم باید تغییرات مثبت داشته باشم در درآمدم در روابطم ،اول رابطه ی با خودم بعد رابطه باخدایم وبعد با دیگران ووو…
وهرچه بیشتر ذهنم راخالی کردم یک نکته فهمیدم.که این تغییرات که اکثرمون نام میبریم،ثمره هستش ومیوه…میوه تغییرات درونی،تغییر در باور،تغییر در شخصیت در دیدگاه در تفکر،وتغییردر این موارد درونی وتوحیدی تر کردن آنها،هر چه ما نیاز به تغییرات رادر بیرون مشاهده می کنیم،اول نشانه ی رشد ماهست وباید خوشحال شویم وسپاسگزار وبعد به مقداری که نیاز به تغییر احساس می کنیم،بدانیم که به همان میزان نیاز به درک بیشتر بحث توحیدداریم،توحید در افکار ،توحید درباور وتوحید درعمل.
حق نگهدارمان.
سلام استاد عزیزم ومریم جان
ممنون بابت فایل پر از آگاهی
چقدر زیبا .….چقدر زیبا ….ممنون از راستین عزیز که تجربه شو در اختیار ما گذاشت.
الهی شکر که موفق شدید .
واقعا تحسین داره کسی که پدرش ثروتمنده و دست به چنین کاری بزنه .
موفق باشید در پناه خدا
سلام به استاد ودوستای بانگرشم😍
درحقیقت ما خودمونیم که آیندمون رو میسازیم با انتخاب هامون
اینکه انتخاب کنیم جز کدوم گروه باشیم سرنوشت مارو رقم میزنه
و
دیدگاهی به موفقیت ختم میشه که بااینکه هنوز مشکلی نیست به دنبال بهبود و عالی شدن باشه.
یعنی پیشرفت همیشگی ودائم در تمام موارد
باید از اصل جهان استفاده کرد
یا تغییر میکنی یا اونقدر جهان فشار میده تورو به سمت مسیر که ممکنه باعث نابودیت شه.
آگاهی و استفاده یک انتخابه
تضاد یه تَشَر عالیه ولی حتما الزامی نیست که باشه اگه در مسیر درست باشی هیچ نیازی به سنگ ریزه یا پنچری و بازنگری اتفاقات نیست.
این یعنی فرصت پیشرفت باید دائم در ذهن و عملکرد انسان باشه
باید با رشد خودمون باعث رشد جهانمون بشیم.
به نظرم تصمیم به تغییر یک مهارت اکتسابی ه
باید توی این امر ماهر شیم.
مثالی که من خودم دارم همیشه از کنکور میترسیدم و هیچ تلاشی براش نکردم حتی سال کنکور بااسترس و تحت فشار بودنم قدم برنمیداشتم و همین باعث شد استرس و اضطرابم توی همه جملات باشن و کم کم مریض شم ولی اصلا واکنشی نشون ندادم و سعی میکردم با بیخیالی خوشی زودگذر داشته باشم ولی در بلندمدت بیشتر مشکل گره میخورد و الانه که این آگاهی داره منو به عمل وادار میکنه مجبورم کرد که۶۰کتاب موفقیت بخرم مجبور شدم ساعت ها فایل گوش بدم و تا خودم رو حتی به نقطه صفر برسونم.
تغییر کنیم تا مجبورمون به تغییر نکرده⚠️
اگه دائمدنبال بهبودی باشی هیچ تنشی و هیچ مشکلی همنیست،اگه مشکلمون زیاده باید انتخاب هامون رو بادقت بیشتری بررسی کنیم
سپاسگزارم برای وقت پربرکتی که برامون میزارید❤️🙏
سلام و عرض ادب من در خصوص تغییر یک تجربه ی خوبی دارم من قبلا کارمند دانشگاه ازاد در یک شهر خیلی کوچک بودم و خودم در مرکز استان ساکن بودم ، مدتی بود رئیس دانشگاه و مسوول حراست دانشگاه مدام در سخنرانی هایشان حتی سخنرانی های نوروز ،کارمندان را تهدید میکردند که شما باید خیلی خوب کار کنید چون دانشجو در حال کم شدن است و ممکن است که دانشگاه ما متزلزل شود ان موقع من این قوانین را بلد نبودم اما به صورت ناخوداگاه این تهدید ها که در قالب دلسوزی بود من رو ناراحت میکرد گویا به من برمیخورد یا اینکه احساس ترس میکردم ،لذا تصمیم گرفتم یک شغل پردرامد را انتخاب کنم اول به عقل خودم گفتم پزشکی شغل پردرامدی هست اما فکر کردم من که انسانی خوندم اگه بخواهم پزشک بشوم خیلی خیلی طول میکشه پس گفتم بگذار بروم وکیل بشوم اگه وکیل بشوم من میتونم پولدار باشم ،مشهور باشم ،همه به من زنگ بزنند ،همه بخواهند از من سوال کنند .علی رغم اینکه بچه تنبل کلاس بودم اتفاقاتی افتاد تا شرایط قبول شدن من در ازمون وکالت پس از دو سال درس خوندن مهیا شد و من وکیل شدم و دو سال بعد از دانشگاه استعفا دادم ان موقع هنوز دانشگاه سرپا بود اکنون من 6 سال هست که دانشگاه را ترک کردم و چون فرزند خردسال هم داشتم و ان دانشگاه یک ساعت با محل زندگی من فاصله داشت ،شرایط مهیا نشد که به دانشگاه بروم و همکاران و دوستانم را ببینم تا اینکه چند ماه پیش با دوستانم که همکاران سابقم بودند به یک پیک نیگ رفتیم اصلا تفاوت من با ان ها قابل مقایسه نبود طوریکه خودشان به زبان امدند چقدر نسبت به گذشته خوشگل تر شدی ،خوش تیپ تر شدی ،خوش فکر تر شدی من از انها فقط تشکر کردم ولی در دلم گفتم اما شما هیچ تغییر نسبت به 6 سال پیش نکردید همان تیپ های 6 سال پیش همان شرایط مالی حتی کمی بدتر چونکه الان دانشگاه دیگه دانشجو نداره و رفته زیر نظر یک دانشگاه بزرگتر و بسیاری از مزایا کم شده ان ها با همان تفکرات قبل بودند چونکه وارد جامعه ی بزرگتر نشده بودند و اکنون که من این فایل را گوش میدادم با خود گفتم من که اون موقع از این مطالب سر درنمیاوردم اما در ناخوداگاه خودم تصمیم گرفتم این شرایط توهین امیز و تهدید امیز را تحمل نکنم و تغییر کنم از این بابت خداوند را سپاسگزارم . حالا الان هم متوجه شدم اولا وکالت ان شغل مورد علاقه ی واقعیم نبوده و اینکه اینجا هم دارم ان تهدید ها را میشنوم که میخواهند ازمون وکالت را بردارند تا همه ی فارغ التحصیلان حقوق بتونند وکیل بشوند و خیلی از این دست مطالب و من 7 سال هست که با مطالب موفقیت اشنا هستم و هر روز با ان مطالب سر و کله میزنم و از شهریور 99 هم با شما از طریق دوازده قدم اشنا شدم و حالا تصمیم گرفتم بروم سراغ علایقم چونکه وقتی سراغ علایقم بروم دیگر هیچ حرفی برای من تهدید ترجمه نخواهد شد و هیچ عامل بیرونی نمیتواند مانع من برای بودن با علایقم باشد لذا یک خواهشی از شما دارم من در این گفت گو ها اگرچه از مطالبی که شما میگویید لذت میبرم و استفاده میکنم اما لذت بیشتر من از تجاربی هست که دوستان از با شما بودند بدست اوردند و ان ها را بیان میکنند است لذا خواهشا موفقیت های دوستان را در قدم 13 و 14 بگذارید تا ما بیشتر استفاده کنیم از شما و خانم شایسته عزیز بسیار بسیار سپاسگزارم .
سلام ب استاد عزیز وهمه دوستان
تغییر
خودم احساس میکنم در زمان درست شروع کردم ب تغییر
امسال مغازمو جمع کردم چون جایی بود که پیشرفت مالی بیشتری نبود
در محیط کارم باورهای بد میومد از همسایه ها
و پنیرم داشت تموم میشد
کتاب چه کسی پنیر مرا جاب جا کرد خیلی بهم کمک کرد
و تغییر افکارم و تغییر اندام قبل از اینکه هر کدومم نابودم کنن هدایت خداوند مهربان بوده
و احساس میکنم در بهترین موقع تغییر کرد
واقعن خدارو شکر قبل چک لگد تغییر کردم
و الان که تصمیم گرفتم از لحاظ مالی تغییر کنم
مثل بقیه تغییرام که پر از نتیجه مثبت بوده
مطمئنم که مالیم هم چند صد برابر خواهد شد
چون دقیقن قانون اینه قانونی که من شناختم
من هم پدرم وعض مالیش خوبه خدارو شکر
ولی مهاجرت کردم و خواستم حرکت کنم پیشرفت کنم
و الان که اومدم و از تنهایی از صفر از پیک موتوری شروع کردم
الان خیلی هم حالمون کنار هم خوبه
و خداروشکر از مسیرم راضیم
چقد نکات مهم و درس داشت یادآوری خوبی داشت برام
عاشثقتونم♥️
به نام الله یکتا
سلام به استاد عزیز و دوست داشتنی و خانم شایسته مهربان
استاد ازتون متشکرم که با این فایل های پر بار و تاثیر گذار ما رو به سمت بهترینها و موفقیت هدایت میکنید خدا رو هزاران بار شکر
در مورد موضوع این جلسه پر بار میخوام تجربه خودم رو از تغییر بگم
بله منم جزو افرادی بودم که سیلی رو از جهان به علت آگاه نبودن از قوانین ثابت و بدون تغییر جهان هستی خوردم اونم در مورد باور سلامتی بود که به بیراهه کشیده شده بودم ولی به لطف خدا و درخواست های خودم چهارده سال پیش به راه راست هدایت شدم و سلامتی ام رو بدست آوردم خدا رو هزاران بار شکر میکنم که دوباره سلامتی ام رو به من برگردوند 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
استاد حرف منی که این تجربه رو داشتم اینه که فقط کافیه باورهای محدود کننده رو در تمامی مسائل زندگی مون شناسایی کنیم ودر مسیر بهبودشان قدمهای مستحکم و استواری برداریم و با توکل به الله یکتا در لحظه زندگی رو یاد بگیریم و با صلح بودن با خودمون و بدون وابستگی و کنترل ذهنمان به فکر پیشرفت و ترقی خودمون و همچنین پیشرفت جهان هستی حرکت کنیم
استاد در مورد تضادهایی که در زندگی بوجود میاد تجربه شخصی من اینه شاید همون اول حالمون بالا و پایین بشه ولی بعد از گذشت زمان و البته کنترل ذهن و توکل به الله یکتا تازه میفهمی که اون تضاده چقدر خوب بوده و چقدر بابت حرکت و پیشرفتت شده 😊😊😊😊😊😊
استاد روزی هزاران بار خدا رو شکر میکنم که منو به مسیر موفقیت و سلامتی هدایت کرد و استادی هچون شما رو سر راه من قرار داد تا دستانی بشید از هزاران دستان خداوند تا من با طی کردن سیر تکاملیم به بهترینها در زندگیم هدایت بشم .
در پناه الله یکتا شاد و سالم و سعادتمند باشید 🙏🙏❤❤❤❤
وای خدای بزرگم، راستش من چند سالی بود که پیگیر این قوانین ارتعاش و فرکانس اینا بودم، خیلییی پیش اومده بود که تو این مورد وقتی داشتم مطلبی سرچ میکردم سایت شما رو برام بالا میاورد ولی انگار فرکانس من هنوز تا این حد که بتونم آموزه های شما رو ازشون استفاده کنم و بهره ببرم بالا نیومده بود، یه دایمی بود من همش مشکلات عاطفی کاملا تکراری برام پیش میومد دیگه وااااقعا بریده بودم ، بشری آدما وارد زندگیم میشدن که همش همشون بدون استثنا دقیقا به یک شکل و تو موارد کاملا مشابهی اذیتم میکردن و تهش رهام میکردن اونم بدون اینکه هیچ اشتباه و خطایی ازم سر زده باشه ، خیلی احساساتم به بازی گرفته شد خیلی زجر کشیدم دلم شکست چه سیاسی که تا صبح همش گریه میکردم وووو …. یه روز وقتی دیگه هیچ امیدی نداشتم و شبی که رابطم کات شد با آخرین نفر همون لحظه یه ندایی در درون من بهم گفت تکنیک هو اوپونو پونو رو اجرا کنم ، من راجب این تکنیک خیلی قبلتر از این اتفاقات خونده بودم ولی عملیش نکرده بودم نهایتا دو سه روز تکرار میکردم و بعدش مث همه عادتها و رفتارهای مثبتم ولش کرده بودم ، اونشب تو بد ترینننن زمان و مکان رابطه من کات شد و پارتنرم برنده ترین و بی روح ترین حرفا رو بهم زد بنی فک کنین انقدر شرایط و محیطی که توش بودم بد بود که حتی نمیتونستم گریه کنم تا خالی شم ، تو همون حال ندای درونم عبارتای متاسفم ، لطفا منو ببخش ، متشکرم ، دوستت دارم رو رو زبون من انداخت یه لحظه متوجه شدم من همش دارم این چهار کلمه رو بدون ثانیه ای مکث تکرار میکنم یهو یادم اومد این همون هو اوپونو پونو تکنیک هاواییه که قبلنا راجبش خونده بودم ، حس خیلی عجیبی داشتم خیلی آرومم میکرد ، منی که تا تقی به توقی میخورد اشکم درمیومد تو اون اوضاع انقد اینو تکرار کردم که نه تنها آروم شدم بلکه دیگه گریمم نمیمود اصلا ، و بر خلاف قبلنا که شکست عاطفی میخوردم تا ماه ها حالم بد بود دائم گریه میکردم با تکرار این چهار کلمه خیلی خیلی آروم بودم تا جاییکه اصلا اون شخص دیگه به چشمم هم نمیومد و راحت باهاش کنار اومدم، یادمه تقریبا یه ماه من روز و شب این چهار کلمه رو تکرار میکردم اونقدر که نصف شب از خواب میپریدم میدیدم تو زبونم دارم تکرار میکنم سنی کل تایم روزم من با این تکنیک زندگی میکردم و عجیب آرومم میکرد ، وقتی میگم آروم ینی آروما، نه الکی ، اون موقع دائم شهر ما زلزله میومد خونمون جوری خسارت دیده بود که جرات نمی کردیم بریم توش تو حیاط تو چادر زندگی میکردیم ، همه حالشون بد بود ولی من انگار تو قصر پادشاهی بودم با اینکه اوضاع بشدت داغون بود استرس داش همه رو خفه میکرد تقریبا دو ماهی فک کن تو چادر زندگی کنی اونم تو سرمای زمستون، ینی میخام بگم این تکنیک چقد قدرتمنده و ارتعاش این چهار کلمه چقد بالاس همه بهم میگفتن واقن چی میزنی چجوری انقد سرخوشی تو که تو شرایط کاملا راحت و عادی زندگی انقد حالت خراب بود الان تو این اوضاع که بدترین اوضاع زندگی همس چجوری حالت انقد خوبه یجوری رفتار میکنی انگار اصن اتفاقی نیفتاده و من فقط لبخند میزدم برا خودمم واقعاااا عجیب غریب بود انقد سرخوشی و حال خوب اونم تو اون اوضاع ، هر روز میگفتم خداجونم متاسفم بابت هرررر باور و فکر محدود کننده و غلطی که باعث میشن روابط عاطفی من همش به مشکل بخورن، آدما ازم سواستفاده کنن و براحتی عین آب خوردن قلبمو بشکنن و بزارن برن در حالیکه من خودم انننقد محبت میکنم بهشون ، لطفا منو ببخش بخاطر هر آنچه در درون من در قلب و ناخودآگاه من هست که این مشکلاتو برام رقم میزنه متاسفم لطفا منو ببخش و ازت متشکرم که تمامی عوامل بوجود آورنده این مشکلاتو در درون من پاکسازی میکنی و منو از این اما نجات میدی ،اخرشم با تمام وجودم به خدا میگفتم که عاشقشم و دوسش دارم ، ینی شبانه روز کار من همین بود ، حتی برا خونمون که به اون روز افتاده بود این تکنیک و استفاده میکردم چون بشدت معتقد بودم ما انسانها خودمون باعث و بانی تمام مشکلاتمونیم بهش میگفتم متاسفم بابت هر آنچه در درون و قلب و ناخودآگاه من هست که باعث شده همچین بلایی سر خونه زندگیمون بیاد متاسفم لطفا منو ببخش و متشکرم که شرایط و به بهترین نحو سامان میدی عاشقتم، برا خیلی چیزای دیگه هم این کارو انجام میدادم، یهو ما یکم بالاتر از خونه خودمون یه خونه خیلی بزرگتر از خونه خودمون رهن کردیم و اومدیم توش و الان همینجا دارم این کامنتو میزارم ، باورتون نمیشه چقدر درونم آرامش دارم چقد تو این خونه آرامش هست ، همچنان من این پاکسازیو برا روابطم انجام میدادم و یه روز بطور کاملا اتفاقی وارد یوتیوب که شدم یه پست از سهیل سنگرزاده برا من اورد، کنی که دائم تو اینستا پستاشو میدیدم و در جا رد میکردم اینبار دستشو تو یوتیوب باز کردم و دیدم راجب چالش 18 روزه یه چیزایی دارن میگه همون نصف شب بود که تو سایتش عضو شدم و با چالشش آشنا شدم، آدرس سایتشم sangarzadeh.com هست، (اینو برا کسایی میزارم که شاید مثل من از این طریق به آرامش بی مثالی میخان دست پیدا کنن البته تا خودتون وارد این چالش نشین محاله حس و حال و حرفهای منو درک کنیم) من الان تو روز هفتم این چالشم و بقدری حال من تو این هفت روز عالیه انگار یادم نیس یادم نمیاد قبل این هفت روز من
جوری زندگی میکردم ، همه حال موبایل قبل این واقعا به معنای واقعی کلمه یه توهم بوده ، تو این چالش از همون اول میگه که هر روز مطمئن باش قراره یه معجزه ببینی با اینکه من چندان اعتقادی نداشتم ولی یه معجزاتی دارم میبینم که هر روز محاله از شدت عشقم به خدای جان جانانم اشکم درنیاد و شکرش نکنم ، یکی از این معجزه ها پیج استاد عباس منش بود، همین چن روز پیش اتفاقی یه پستی ازشون تو یوتیوب برام بالا اومد با اینکه ساب نداشتمشون و میگم قبلنا خیلیییی پستاشونو اینستا، گوگل و اینور اونور میدیدم ولی لیاقت گوش دادن بهشونو نداشتم انگار فرکانس خیلی پایین بود یهو من باز کردم و حرفاشونو شنیدم، وای انگار آب رو آتیش بود انگار دنیا رو بهم میدادن من با این چالش 18 روزه سهیل به این آموزه های استاد عباس منش که خوده معجزه تو زندگیم هس رسیدم و جواب تماااام سوالایی که خیال میکردم میدونم ولی کاملا در اشتباه بودمو با فایلهای بی نظیر استاد یکی یکی دارم میگیرم اصن خیلییی عجیبه به هر چی فک میکنم هر چی آگاهیم بیشتر میره یه سوال دیگه برام پیش میاد و یوتیوب و بازش که میکنم میبینم یه ویدیو دیگه از استاده و عینا جواب همون سوال منو انقد واضح و شفاف دارن میدن، دو روزی میشه من میخاستم یه چیزی یه فایلی بخرم ولی یه کوچولو تردید داشتم چون بابتش باید هر چی پول دارکو بدم حتی قرضم شاید بگیرم این تو مغزم بود همش دو دو تا چهار تا میکردم که آیا این کارم درسته به نفهمه یا نه چون یه فایلی راجب تغییر باورهاس ینی سرعت تغییر باورها رو خیلی بالاتر میبره و از یه جای کاملا معتبره، نمیکنه چون نمیخام تبلیغی باشه چون معتقدم خدا هر کیو که فرکانسش با اینا تنظیم شده خودبخود سر راهش میزاره نیازی به معرفی منم نیستش چون خودمم خیلی اتفاقی باهاش آشنا شدم و اینم یه معجزه دیگه برا من بود ، خلاصه که تو فکر بودم بگیرم یا نه که یهو ناخواسته اصن انگار یکی منو ها داد تو این سایت و تو بخش هوم که زدین جواب سوالمونو با نیت و زدن رو اون لینک نوشته میگیریم یه فایلی برامون بالا میاد که دقیقا جواب سوالمونه من زدم روش و اینجا رو واسم آورد فایلو گوش دادم و کامنتا رو خوندیم دیدم یا خدا بزرگیتو شکر این دقیقاااا جواب سوال کنه انگار رسما واس کنه این ، نمیدونید چقدر خوشحالم و مطمئنم شادی من ارتعاشش به شما و همه دوستای که اینجا با هم هم فرکانسیم میرسه ، جواب دقیقا این بود که من میتونم بدون اون فایلی که میخام بگیرم هم به خواستم برسم ولی خدا داره حامی من میشه که این مسیرو راحتتر برم جلو ، وای ینی هم خودتون اینو گفتین و دقیقا عین همین جمله رو تو کامنتا یه دوستی لطف کرده بودن نوشته بودن و بشدت حال منو خوب کرد و تصمیم قطعی شد که با خریدنش از این حمایت خدا بیشتر و بهتر استفاده کنم، استاد مهربونم با تک تک سلولی وجودم براتون از خدا عزت و عشق و سلامتی میخام و عاشقتونم خیلی شاکرم خدا رو بابت وجود بی منت و عزیزتون، من هیچوخ حتی سه کلمه هم جایی کامنت نذاشته بودم ولی به قول سهیل جانم اجازه دادم کودک درونم هر آنچه که دلش میخادو به زبون بیاره و من برا شما تایپ کنم، قطعا و یقینا این پیام به درد خیلیا خواهد خورد شک ندارم ، دوستون دارم ️
بنام خدا
سلام خدمت استاد عزیزم
واقعا نمیدونم چی بگم از این فایل های گفتگو با دوستان که انقدر عالیه و چقدر داره روی من تاثیر میزاره
خداروصدهزاران مرتبه شکر میکنم که توی این مسیر زیبا قرار دارم و هرروز داره خداوند هدایتم میکنه به سمت فراوانی و نعمت ها
تضادهایی که توی زندگی ما به وجود میاد برای اینه که مارو بیدار کنه و اگر که خودمون بیدار باشیم یعنی هرروز به دنبال بهبود باشیم تضاد به وجود نمیاد
من خودم همیشه سعی کردم به دنبال پیشرفت باشم توی زندگی خودم و هرروز به دنبال بهبود خودم باشم اما بلاخره جاهایی هم بوده که حواسم نبوده و جهان هم چندتا پس گردنی بهم زده که بیدار بشم اما به لطف خدا تو زندگیم تا حالا به تضادخیلی سختی بر نخوردم که خودمم الان میفهمم که بخاطر همین بوده باتغییرات گارد نبودم و خودمو بخواب نزدم
خیلی لذت بردم از نتایج دوستان هم فرکانس خودم که انقدر زیبا وشفاف برای ما دارن توضیح میدن از نتایجشون از شجاعتشون که وقتی همه چیز گل و بلبل بوده تغییر کردن و نزاشتن که اوضاع سخت بشه
آقای بهنام عزیز گفتن که من تو شرایط خوبی بودم و از نظر همه این شرایط خیلی عالی بود اما من به دنبال پیشرفت های بیشتر و نتایج بزرگتر بودم و چقدر زندگی قشنگ میشه که نزاریم جهان وادارمون کنه به تغییر چون واقعا جهان باکسی شوخی نداره و اگر حرکت نکنیم محکومیم به نابودی چون هدف اصلی خداوند گسترش جهانه و این حرکت های ماست که به رشد جهان کمک میکنه.به نظر من همیشه شرایط خوب و عالی یه تله است برای اون افرادی که به دنبال بهبود نیستن هیچوقت ما نباید توی محیط امن خودمون بمونیم و هرروز به دنبال پیشرفت اونم البته با توجه به شرایط خودمون فقط یه پله بالاتر باشیم ،این جهانی که خداوند خلق کرده یک جهان درحال حرکته،آب ها ،ابر ها، سیاره ها و…حتی سلول های بدن خود ما انسان ها
چقدر لذت بردم از اقا راستین عزیز ،چقدر پیش خودم تحسینشون کردم کسی که همه زندگیش تا سن ۲۰یا۲۱سالگی همه چیز براش فراهم بوده و به قول خودش فقط لذت بوده براش و اما از یه جایی به بعد یه تضادی به وجود میاد که وارد بازار کار بشه و شروع به فعالیت کنه که البته اونروز اول شاید خیلی این اتفاق براشون ناخوش ایند بوده اما الان دارن نتیجشو میبینن و در کل جهان به همین شکل داره پیشرفت میکنه و یه جایی گفتن که خیلی تلاش کردم تا جایی که حتی به خدا هم اعتقادی دیگه نداشتم و دیگه واقعا تسلیم شدم ،،
(این برای من درس بزرگی داشت) چونکه واقعا همیشه هرجا که دیگه بریدم و دیگه تسلیم شدم همونجا بود که هدایت خداوند رو پذیرفتم چون که خودشون گفتن که من از قبل هم ویدئو های شما رو دیدم اما تو فضای فرکانسش نبودم و دقیقا هم همینطوره که وقتی که دیگه تسلیم بشیم دقیقا همون وقت هست که خیلی از مسائل رو ذهنمون میتونه بپذیره چون تاقبلش مقاومت ها زیاده و همیشه همینطوره که وقتی دیگه برسیم به جایی که دیگه واقعا (ببریم) اونوقته که از درون تسلیم میشیم و هدایت خداوند رو میپذیریم
چقدر لذت بردم که کسی اینقدر شجاعت داشته باشه و وارد دل ناشناخته هاش بشه و دقیقا این همون جایی که خداوند پاداش هارو میده
زندگی تکرار مکررات نیس
جهان هستی باید گسترش پیدا کنه و من اگر بدنبال بهبود خودم نباشم محکومم به نابودی
درپناه فرمانروای جهانیان شاد و سربلند باشید🌹🌹🌹