گفتگو با دوستان 53 | تشخیص الهام از نجوا - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)

310 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پرستو گفته:
    مدت عضویت: 203 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    خدایی که همه چیزم از آن اوست

    سلام و احترام به استاد عزیزم و خانوم شایسته ی نازنین و دوستان توحیدی ام

    چققد جالب من قبل از ورودم به سایت استاد عباس منش گفته بودم که با چهار استاد دوره داشتم و آخرین استاد اقای عرشیانی فر بودن و من توی همین سایت متوجه شدم که ایشون از شاگردان استاد عباسمنش بودن…. و چققد این طی کردن تکامل من جالب بود برام الان که نگاه میکنم به دوره هایی که از دوستانی که تهیه کرده بودم تا رسیدم به خود استاد عباسمنش …. یادمه آخرین دوره ای که از اقای عرشیانی فر تهیه کرده بودم رزق سحرگاهی بود به مدت چهل روز و بعد از اتمام اون دوره من طرز عجیبی وارد سایت استاد عباسمنش شدم و‌جالبه بدونید من استاد عباسمنش رو اسمشون رو دقیقا همون تایم و زمانی شنیدم که اسم اقای عرشیانی فر رو …. ولی باز خداوند به من اجازه ی ورود به سایت استاد رو نداده بود چون وارد سایت اقای عرشیانی فر شدم و خلاصه تکاملم رو طی کردم تا رسیدم به استادم جان جانان استاد عباسمنش….مرررسی استادم برای اینهمه انرژی مثبت در سایتتون که هر چی جلوتر میرم مطمئنتر میشم که خداوند دوست داره منو هدایتم کنه دوست داره من بشم همون بنده ای که خودش میخواد …. استاد عزیزم من آرامش و حس فوق العاده ام رو از شما دارم البته شرک مخفی محسوب نشه چون خدا میدونه منظورم از این حرف چیه….شما یکی از دستان خدا بودید روی زمین برای من …. خدایا شکرت که منو‌ لایق دونستی تا بشم یکی از بنده های خوبت که باورت داره بهت ایمان داره بهت اعتماد داره …. خداجونم خییلی دوستت دارم …. من عااششقتمم که همه ی شرایط رو برام فراهم میکنی تا من به خواسته هام برسم … خدایا شکرت ….. خدایا خیییلی دوستت دارم ……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    مائده قادری گفته:
    مدت عضویت: 1638 روز

    سلام درود خدمت عزیزان جان

    روز اولی که من از استاد فایل گوش دادم همین احساس خوب =اتفاق خوب بودش

    اون اوایل نمیفهمیدم استاد چی گفتن و مسخره میکردم میگفتم استاد دلش خوشه چجوری آدم احساس شو خوب کنه وقتی هیچ امیدی نداره هرچی فلانی هست اومده سر ما و خلاصه میگفتم فقط بلده شعار بده

    تو اون روزا دیدی ک داشتم این بود ولی نمیدونم چی بود ک میومدم و روزی یه فایل گوش میدادم اون موقع ها اخلاقیات من این بود مثلن اگ فایل گوش میدادم بحث کنجکاوی بودش و در اخرم فقط فقط بهانه هایی می آوردم ک استاد دلش خوشه فلانه اینا همش دروغه ولی بازم فایل گوش میدادم با اون دیدی ک داشتم

    خلاصه که یه روزی یادمه توی یکی از همین فایل های رایگان معجزه اورشون گفتن نکات مثبت هر اتفاقی ببینید نکات مثبت فردی ببینید همه چیو مثبت ببینید و… اون روز یادمه پیش خودم گفتم فقط یک هفته بزار با اینی که استااد میگه پیش برم ببینم اون نکته مثبته رو ببینم آیا اتفاقی میوفته یا نه

    خدا شاهده تو اون یک هفته ک چ عرض کنم تو همون روز اول من دیدم نشونه مثبتو و ادامه دادم انقدری ادامه دادم ک احساس خوب اتفاق خوب برام انگیزه زندگی کردن شده بود همش دنبال راهی بودم حس م خوب کنم و می‌فهمیدم اتفاق خوبه تو راهه میاد

    اینارو گفتم که بگم استاد الانی که بعد یکسال تمرین و گوش دادن فایل های رایگان خرید عزت نفس ،خرید قدم ها ،

    ما خانوادگی فایل گوش میدیم

    بعد این یکسال این قانون اصلیه رو اگر تک تک مون توی تمامی مراحل زندگیمون رعایت کنیم همین حس خوبه معجزه ای رخ میده که قابل تعریف نیست

    چون من با تمام وجودم حسش کردم و امیدوارم همه مون تو فاز و فرکانسی بالا با حس های خوب باشیم

    عاشقتونم😍🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    شقایق خانم گفته:
    مدت عضویت: 948 روز

    به نام تنها قدرت جهان هستی

    سلام خدمت استاد عزیز و تمام دوستان هم فرکانسی من

    خدایا هزاران مرتبه سپاسگزارم که زمانی به این فایل های بی نظیر هدایت شدم که دقیقا بهش احتیاج داشتم

    دیروز عصر یه کاری که مدت ها منتظرش بودیم درست بشه و کلی هم بالا و پایین داشت(البته اون بالا و پایین ها هم بخاطر یسری باورهای نادرستی بود که داشتیم)، ولی باز هم کار تمام نشد. دیروز به لطف خدا تونستم در عرض یک ساعت ذهنمو آروم کنم و هدایت شدم ب این صحبت ها، امروز صبح که بیدار شدم خداوند آگاهی های نابی ب قلبم الهام کرد. خدایا من متوجه شدم که باید حرکت کنم و برم تو دل ترس هام و از هیچی نترسم و همواره آروم باشم یعنی اگر به تضادی هم خوردم آرامشم رو حفظ کنم و قلبمم رو باز بذارم تا خداوند بزرگ هدایتم کنه.

    هدایت خداوند طوریه که من هرگز نمیتونم الان براش ایده ای داشته باشم که ممکنه از چه طریقی کمکم کنه.

    من هروقت که مسئله ای پیش میومد و به تضادی میخوردم دقیقا متوقف میشدم و ادامه نمیدادم و منتظر میموندم تا شرایط خودش خوب بشه، میگفتم خدایا من که ایمانمو نشون دادم پس چرا کمک نمیکنی?? ولی غافل از اینکه ما باید آماده دریافت باشیم، آماده دریافت کمک خداوند به صورت دریافت الهامات و هم مداری با شرایطی مطابق با مدار و احساسی که ما در اون قرار داریم هستش.

    خدایا من متوجه شدم همین که منتظر میمونم و حرکتی هم نمیکنم به خاطر بی ایمانی و عدم اعتماد به خداونده، چون اگر با اعتماد ب رب قدم بردارم و از همون شرایطی که الان برام فراهمه(با توجه به تکامل) شروع کنیم، اونوقت درها باز میشه خداوند با دستانش، با ایده ها و … کمکمون میکنه

    خدایا کمکم کن به این آگاهی ها عمل کنم

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1173 روز

    سلام به استاد مهربان

    سلام به دوستان خودم

    همیشه من باید از صدای قلب خودم کمک بگیرم

    همیشه من باید دنبال آرامش و حال خوب باشم

    وقتی که من از صدای قلب و ندای درون خودم کمک می گیرم و من حالم خوب است این نشان از این است که از سمت خدای مهربان در حال هدایت شدن هستم

    اما زمانی که من از صدای ذهن و افکار خودم کمک می گیرم واقعا همیشه در جنگ و جدل و درگیری و گرفتاری هستم همه اینها نجواهای شیطان است

    پس بهترین راه این است که دنبال حال خوب خودم باشم و از خدای خودم کمک بگیرم

    آنچه که در این فایل یاد گرفتم برای من این بود که همیشه دنبال حال خودم باشم

    همیشه از نوای دل خودم کمک بگیرم

    همیشه از الهامات قلبی خودم کمک بگیرم

    همیشه دنبال این باشم که بتوانم آرامش خودم را حفظ کنم و این مهمترین درس امروز زندگی من بود

    یاد بگیرم که در زندگی خودم از قلب خودم کمک بگیرم

    یا بگیرم که در زندگی خودم از صدای قلب خودم پیروی کنم

    همه اینها در کنار هم برای من آرامش را در بر خواهد داشت

    همه اینها در کنار هم برای من این را دارد که من می توانم به آسانی و راحتی یک زندگی خوبی را داشته باشم آن زندگی که آرزوی خیلی ها خواهد بود

    درس

    نکته

    فقط و فقط به الهامات و ایده های خودم توجه کنم

    همان را ادامه بدهم

    از همان راه بروم که قلب من به من ایده وارد می کند و این بزرگترین موفقیت ها را برای من دارد

    هر چه او گفت باید بگویم چشم چرا که من اعتماد کرده ام به دستهای هدایتگر خدای خودم

    این اعتماد کردن از ایمان من سرچشمه می گیرد

    ممنونم استاد مهربان

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    فاطمه میرچولی گفته:
    مدت عضویت: 1299 روز

    💗به سمت تومیام ک محوت بشم، ببین غرق این حال وارامشم،شکستم ولی بازتوپشت منی زمین خورده بودم ولی پامیشم

    یکی هست که هروزپیش منه، برام حال خوبورقم میزنه،من هرجابرم بازدرگیرشم، یه حسی منو بازمنوبغل میکنه

    محاله بی فکرت تنهابرم جایی،من قطره بارون اماتودریایی، اینقدرنزدیکی باورنمیکردم هرجابرم بازم سمت توبرگردم

    من هرباری که بدبودم توبامن زندگی کردی،اگه صدباربرگشتم توازمن برنمیگردی، همیشه ردپای توست تواین ساحل که میگردم من انگاری یه عمریه که دریاروبغل کردم💗

    پروردگاراشکرفرآوان.استادعاشقتونم خراروهزارمرتبه شکرمیکنم ک شماروجلوراهم قراردادتاراه راستی ودرستی وهدایت راپیداکنم مدیونتونم استادبه لطف خدابه هرچی میخواین برسین الهی امین.هروزخداروهزارمرتبه شکرمیکنم ک منوهدایت کرد.ساعت ۳صب حال عالی دارم گفتم بااستادکه واقعااستاداستادهااااااست وشمادوستای گلم به اشتراک بزارم‌.التماس دعادارم استادجان ودوستان گرامی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    مینا بوبرد گفته:
    مدت عضویت: 1838 روز

    به نام الله یکتا

    سلام خدمت بهترین استاد دنیا و مریم جان عزیزم و دوستان هم فرکانسی ام .

    استاد وااااقعا بینظیرین شما توی درک قوانین و آموزش اونها به ما من هر روز توی سپاسگزاریهام مینویسم بخاطر وجود شما توی زندگیم بخاطر استادی که قوانین رو به این زیبایی درک کرده و اونها رو به ما آموزش میده و به خودم میبالم از اینکه شاگرد شما هستم شما بنظیرید بینظیرید بینظیرید 😍

    در پناه الله یکتا شاد و سربلند و سعادتمند در این دنیا و اون دنیا باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    ایلیا میم رام الله گفته:
    مدت عضویت: 1459 روز

    بندهٔ چه کسی هستیم؟ از کجا بدانیم؟…

    ببینیم در طول زندگی، در اوقات شبانه‌روز، از چه کسی فرمانبرداری می‌کنیم؟ به چه چیزی مشغولیم؟ به چه چیزی بیشتر توجه می‌کنیم و به سوی چه چیزی و چه کسی در حرکتیم؟ برای چه تلاش می‌کنیم؟

    از اینجا می‌توانیم بفهمیم در عمل و در واقع بندهٔ چه کسی هستیم؟ خداوند و فرمانروای ما در عمل کیست؟ به چه کسی نزدیک می‌شویم؟…

    انسان، بندهٔ همان است که تسلیم و مطیع آن است، بندهٔ همان است که به آن توجه و به سویش حرکت می‌کند. کسی که چیزی را دوست دارد و می‌خواهد، برای رسیدن به آن تلاش می‌کند و به آن مشغول می‌شود. زندگی اغلب مردم چگونه است؟ آن که بر ما فرمان می‌راند نفس تاریک و شیطانی است. مگر نفس شیطانی چیست؟ تمایلات شخصی، احساسات و هیجانات لحظه‌ای و گذرا، خواسته‌های خودخواهانه (و…) نفس شیطانی همین است!

    اغلب ما دایماً بر همین مبنا، بر مبنای آنچه نفس پلید شیطانی می‌گوید زندگی می‌کنیم. بر مبنای همین امیال خودخواهانه و احساسات شخصی می‌اندیشیم، حرف می‌زنیم، عمل می‌کنیم و تصمیم می‌گیریم

    وقتی از اوامر نفس شیطانی، از خودخواهی و خودبینی اطاعت می‌کنیم، بندهٔ چه کسی هستیم؟ آیا در عمل جز بندهٔ شیطانیم؟

    در طول شبانه‌روز به چه مشغولیم، جز خواسته‌های شخصی و تمایلات زودگذر؟ پس چه کسی را خدا و مالک خود قرار داده‌ایم؟ آیا جز شیطان را؟

    برای چه کسی تلاش می‌کنیم؟ آیا تلاش ما اغلب جز برای راضی کردن نفس شیطانی و ارضای تمایلات شخصی است؟ آیا رضایت شیطان، رضایت خداست؟ آیا با شاد کردن شیطان، خدا را شاد کرده‌ایم؟ آیا نزدیک شدن به شیطان را می‌توان نزدیکی به خداوند نامید؟ هرگز. امّا نمی‌خواهیم به این سادگی باور کنیم، چشمانمان را بر روی شیطان‌پرستی خود، به روی بت‌پرستی و جهل خود می‌بندیم. تردید می‌کنیم و سپس برای توجیه خود، خودخواهی و خودپرستی پلید را که عین شیطان‌خواهی است انکار می‌کنیم. وای بر ما…

    به خود بیاییم. بیایید اعمال خود را ببینید، نگذارید شیطان مانع شود. شیطان می‌ترسد از آنکه واقعیت را ببینید و فکرش را دریابید زیرا می‌داند کارش تمام است. نفس شیطانی از وجود خود دفاع می‌کند، تردید می‌کند، تأخیر و مقاومت می‌کند، خسته می‌کند، به چیزی دیگر مشغولت می‌کند، می‌ترساند، به بدبینی وامی‌دارد (و…) بترسید از این شیطان که نزد خداوند قسم خورده که مانع رسیدن انسان به خدا می‌شود…

    شاید در شعار و گفتار بگوییم خداوند ما، خالق یکتاست. او را دوست داریم و وصل به او را می‌خواهیم. امّا به عملتان، به رفتارهایتان، به گفتارها و تصمیم‌هایتان توجه کنید، ببینید اساس و پایهٔ آنها چیست؟ فرامین الهی، هدایت الهی و قوانین خداست؟ یا احساسات شخصی، تمایلات خودخواهانه و خواسته‌های شیطانی؟…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    زمین گفته:
    مدت عضویت: 2668 روز

    به نام خدایی که مرا به سادگی و با عزت به اهدافم می‌رساند.

    میدونید استاد این فایل نشانه امروز من بود،

    من امروز یه سوالی از خدا پرسیدم و گفتم خدایا من میخوام فلان کار رو انجام بدم، ازت یه هدایت میخوام، یه نشونه در این مورد بهم بده، بعد با حس خوب سپاسگزاری کردم و در طول روز همش منتظر نشونه خدا بودم.

    یهو به دلم افتاد بیام توی سایت و روی نشانه امروز من بزنم، که این فایل برام اومد، با خودم گفتم من قبلا این فایل رو گوش کردم ولی یادم نمیاد که در مورد این سوال من هم استاد صحبتی کرده باشه (ذهنم داشت گمراهم میکرد)، با این حال پلی کردم و چند دقیقه گوش کردم اما به دلیل اینکه خونه خیلی شلوغ بود و من باید یک سری کار رو برای اعضای خانوادم انجام میدادم نتونستم ادامه‌ش رو گوش کنم، شب که همه رفتن خوابیدن، خونه ساکت و آروم شد، ذهنم گفت دیدی خدا جوابتو نداد اصلا انگار نه انگار هیچ هدایتی برات نفرستاد، اصلا بهت اهمیت نداد (ندای شیطان)

    گفتم نه حتما خدا منو هدایت کرده من متوجه نشدم، یا قراره هدایتم کنه هنوز که امروز تموم نشده (آگاهانه سعی کردم یکم احساسمو بهتر کنم، نذارم احساسم بد بشه)

    یهو ساعت رو نگاه کردم دیدم ۱۲:۰۴ هست، ذهنم گفت بیااا دیدی گفتم امروز هم تموم شد، دیدی؟(ندای شیطان)

    یهو یادم اومد که ااا من فیلم نشانمو ندیدم گفتم حتما هدایتم توی اون فایل بوده اومدم زود توی سایت اومدم که پلی کنم، گفتم بذا اول کامنت ها رو بخونم. رسیدم به کامنت یکی از بچه ها به نام آقای رضا زمانی، توی کامنتشون یه جمله بود.

    این جمله جواب سوال من بود که خدا امروز بهم گفته بود من وقت نکرده بودم بخونم:

    مسئله ای از مردم حل کن تو همین حوزه کاری خودت و ثروت کسب کن ، حالا میخواد ایجاد زیبایی باشه یا آسان شدن کار ها

    یعنی نمیتونم بگم که چقدر این جمله با جزئیات سوال من رو جواب داده.

    کاری که من میخواستم انجام بدم در جهت آسان تر کردن کارها بود‌ و کار دیگه ای هم بود اونم در جهت آسان تر کردن کارها ولی در حوزه کاری من نیست، اما من میتونم از پسش بربیام ولی مسیرش کاملا جداست.

    ولی بین یک چند راهی مونده بودم.

    و این اصلا خود جواب بود.

    _ یعنی اول یکم احساسمو بهتر کردم، بعد خدا از طریق شما و کامنت یک نفر باهام صحبت کرد و جواب سوالمو داد احساسم عاااالی شد.

    و عمل کردم، بلند شدم و به اون کار عمل کردم، یک فایلی رو در زمینه کاری خودم که عاشقش هستم آماده کردم و توی پیجم گذاشتم با اینکه ساعت ۱ شب شده بود یعنی وقتی اومدم آپلودش کنم ساعت رو دیدم که ۱:۱۱ بود. ذهنم دوباره گفت الان کسی نمی‌بینه گفتم قلبم میگه بذار، حالا نبینه من بازم یکی دیگه میذارم ، من عاشق این کارم هستم با اینکه بهترین نمرات رو در درس های مرتبط با رشته خودم میگرفتم و همیشه همه اساتید از من تعریف میکردن نمیتونستم این کارو کنم و هی کارای متفرقه میکردم و همه چیز از اون روزی شروع شد که فایل حاضری چه چیزی رو برای هدفت قربانی کنی؟ رو روی سایت گذاشتید و بعد امروز صبح با فایل مصاحبه با خانم آزاده ادامه پیدا کرد و با این فایل به نتیجه رسید و عمل کردم ، می‌ترسیدم، از نظرات دیگران، از اینکه اشتباه کنم، از … ولی انجام دادم، گفتم آقا من چند ساله میخوام این کارو کنم تو میگی نه اشتباه می‌کنی، من الان هیچ پیشرفتی نکردم حداقل اگر اشتباه میکردم یه پیشرفتی میکردم چون میومدم اون اشتباهم رو اصلاح کنم پس پیشرفت میکردم،

    در حین انجام دادن اون کار ذوق و شوق داشتم و نه به گشنگی نه به تشنگی اهمیت میدادم و میگفتم باید اول فایلو ضبط کنم بعد میرم از اتاقم بیرون.

    نشونه حرف های شیطان چیه؟ ترس!

    اسلحه شیطان ترسه

    نشونه حرف‌های خدا چیه؟ آرامش!

    ذهن میگه کارتو از دست دادی؟ حالا درآمدت چی میشه؟

    خدا میگه نگران نباش، من برات کار درست میکنم.

    نگران نباش من بهت روزی میدم، آروم باش و به من توکل کن و به الهاماتت عمل کن، نترس، نگران نباش، من کنارتم، هواتو دارم.

    من ارزشمندم چون من تکه ای از پازل خدا هستم، من جزئی از خدا هستم، من همونم که اگر بگم موجود شو، میشه! اما چجوری ؟ وقتی که من هماهنگ با خداوند (قوانین) بشم، که اگر نشم با خدای (قوانین) قهار، جبار روبرو میشم!

    وچقدر برای من سخت بود، از سال ۹۶ تا همین چندماه پیش طول کشید تا من بپذیرم که خدا احساسات انسانی نداره! فکر میکردم وقتی اینو میگم یعنی خدا کامپیوتره و بعد بدم میومد چون دلم میخواست خدا مهربون باشه، دلش برام بسوزه.

    ولی بعد میدیدم نه اصلا انگار صدامو نمیشنوه، میگم خدایا کجایی؟ اصلا منو میبینی؟ چرا انقدر زجرم میدی؟

    بعد نگو که من خودم بودم که داشتم خودم رو زجر میدادم و ۶ سال طول کشید تا بفهمم تا بپذیرم! فهمیدم که اگر از قوانین پیروی کنم با خدای غفور با

    خدای رحیم با خدای وهاب با خدای رزاق روبرو میشم، یعنی با این خدا هماهنگ میشم، و اگر سرکشی کنم، با قوانین جبار با قوانین قهار با قوانین مکار با قوانین منتقم روبرو میشم

    و خدا نکرد این کارو، من کردم.

    این انتهای عدالته. سال ۹۶ قبل از اینکه با شما آشنا بشم همه چیز از یک سوال شروع شد. گفتم چرا خدا کنترل زندگی منو گذاشته دست دیگران؟ چرا دیگران میتونن جادو و جمبل کنن برای زندگی من که اصلا ندیدمشون، چرا میتونن چشم بزنن؟ این چه عدالتیه خدا داره؟ آدمهای فوق مذهبی بهم میگفتن برای مشکلات زندگیم دلیلش اینه که جادو شدم!! میگفتم آخه اینه خدایی که عادله؟ یادمه گفتم اگر این عدالته خداست، من دیگه هیچ اعتراضی ندارم! چه فایده ای داره اعتراضم!

    کمی بعدش با اولین فایل شما چشم زخم آشنا شدم، که انقدر با درونم موافق بود که دائم میگفتم میدونستم من میدونستم این طوری نیست، من میدونستم من میدونستم اینی که از بچگی بهم گفتن نیست، خیلی جالبه استاد!!

    چی شد؟ چرا بعد از اینکه من این فایل رو دیدم دیگه هیچ احدی نتونست برای من کاری بکنه؟ هرکاری کردن بلا سر خودشون اومد، اصلا تموم شد اثری از این چرت و پرت ها دیگه توی زندگی من نیست، چون من با اینکه از بچگی چیز دیگه ای بهم گفته بودن ولی من ۱۰۰ درصد باهاش مشکل داشتم و یه چیزی درون من نمی‌پذیرفت.

    برگردم به آگاهایی‌های این فایل

    اگر میخوای رشد کنی توی فضایی ادامه بده که بهش عشق داری، اگه هنوز ازش نتیجه نگرفتی نه اینکه اون فضا بد باشه یا سخت باشه، یعنی تو باورات مشکل داره، یا قربانی نکردی، بهاشو ندادی ..

    حس خوب یعنی شنیدن پاسخ خدا.

    یعنی وقتی که به غیب ایمان میاری، میگی نمی‌بینم ولی اعتماد دارم. اطلاع ندارم ولی اعتماد دارم. خدا میگه: به دست بسته‌ی من اعتماد داری؟

    امام علی: ایمان انسان کامل نمیشه تا زمانی که به چیزی که در دست خداست و نمی‌بینیش بیشتر از چیزی که نزد خودته و می‌بینیش اعتماد داشته باشی.

    ۰۴:۴۰ صبحه و من خستگی نمی فهمم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    ناصر حسینی فرد گفته:
    مدت عضویت: 1068 روز

    سلام عشقم استاد عباسمنش. من ناصرحسینی فرد هستم از زنجان. نمیدونم این پیام منو میخونید یانه. استاد الان که دارم مینویسم خداشاهده اشک ازچشمام میریزه. من با لود کار میکنم صبح تاشب با هنسفری گوش میدم . موضوعی که باعث شده اشکم در بیاد موضوع ۱۰۰هزار شارژ کیف پولم بود که شما شارژ کردید منم باهمون ۱۰۰هزار اومدم کتاب چگونه فکر خدارو گرفتم. یعنی باپول خودتون کتاب خودتونو خریدم. واقعا بزرگواری و مردانگی شما حدواندازه نداره. واقعا نمیدونم چطوری تشکر کنم.استاد خداشاهده دنیا دنیا دوستتون دارم❤اومدید ایران براتون چاقوی زنجان سفارش دادم .ان شالله ببری اونجا وقتی گوزن شکار کردی باهاش پوستشو بکَنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    طلا خانم گفته:
    مدت عضویت: 1156 روز

    سلام خدمت استاد گرانقدر

    و همه دوستان هم فرکانسی به راستی که استاد جانم من هم از بچگی تا بزرگسالیم این اعتقاد رو داشتم که پروردگار با من صحبت میکند اما این مانند یک راز بود برای من و پیش کسی مطرحش نمی‌کردم چون احساس میکردم کسی حرفم رو باور نمیکنه من هر وقت دلم می‌گرفت یا با خداوندم راز و نیاز میکردم اول صحبت هایم را با او در میان میزاشتم چون اعتقاد داشتم و دارم خداوند همیشه با جان و دل آماده شنیدن حرف ها و صحبت های ما هست و بعد از اتمام صحبت هایم منتظر جواب و دلداری های خداوندم بودم و همیشه هم آرومم میکرد اینکار.

    اما با بزرگ شدنم این اعتقاد یکم کم رنگ شد اما همچنان انجامش میدادم تا زمانی که با استاد عزیزم آشنا شدم و فهمیدم واقعا خداوند با انسان صحبت می‌کنه فقط کافیه به حرفاش گوش بدیم و در سکوت صدایش را بشنویم خیلی خوشحالم که از همون اول این دیدگاه رو داشتم اما بقول استاد نمی‌دونم که از کجا نشأت گرفته بود ولی خب این کاری بود که من انجامش میدادم و الان با ایمان قوی تر با پروردگارم حرف میزنم و از او هدایت می‌طلبم به راستی که نجات دهنده ای به جز او نیست

    در پناه الله یکتا شاد سالم و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: