گفتگو با دوستان 53 | تشخیص الهام از نجوا - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/12/abasmanesh-15.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-12-30 06:27:092024-04-30 02:34:49گفتگو با دوستان 53 | تشخیص الهام از نجواشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدای مهربونم ک هر لحظه در حال هدایت منه ب سمت خواسته هام ب سمت زیبایی ها ب سادگی براحتی و کاملا طبیعی
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و مریم جان شایسته و مهربان و تک تک بچه های گل سایت الهی مون
الهی شکرت واقعاً ک هدایتم کردی ب این فایل و ب این آگاهی های بی نهایت حیاتی و ارزشمند
وقتی من از استاد عزیز شنیدم ک : معیار تشخیص الهامات الهی از نجواهای شیطان ، احساسی هست ک ما داریم ، ی جورایی سورپرایز شدم
یعنی قبل اینکه استاد این جمله رو بگن ؛ من منتظر شنیدن جواب بودم ، انگار ک من نمیدونستم جواب چی هست و واقعاً هم نمیدونستم و وقتی استاد جواب روگفتن ، ب خودم گفتم : ای بابا !
ما این همه شنیدیم ک : احساس خوب = اتفاقات خوب ، اما انگار باور نکردیم یا باور نمیکردیم
میخوام اتفاقی ک امروز برام رخ داد و ارتباطش با موضوع این فایل ک ب لطف خدا دیشب دانلودش کردم و این باورم ک : همه چیز از قبل برای من آماده هست میخوام بگم
امروز صبح برای اینکه برم سرکار ، بصورت منطقی با خودم صحبت کردم ک : اگه از این مسیر برم اینجوری میشه و اونجوری میشه و میتونم زودتر برسم سرکار و میتونم آرامش بیشتری داشته باشم و... از این حرفا
از در ک اومدم بیرون ی صدایی بهم گفت از پایین برو
من برگشتم پایین رو نگاه کردم و احساس خوبی ب این موضوع نداشتم و مسیرم رو ادامه دادم
بعد دوباره صدا اومد ک : مگه نگفتم از پایین برو ؟
اینبار ب این صدا گوش ندادم
چون اولا از ادبیاتش خوشم نیومد و دوما احساس خوبی نسبت بهش نداشتم کلا و ی جور احساس خشم و عصبانیت داشتم بهش و تصمیم گرفتم ب مسیرم ادامه بدم و ب حرفش گوش نکنم
رسیدم سر خیابون و سوار تاکسی شدم و توی این فکر بودم ک آیا تصمیمم درست بود یا ن ؟
و این هدایت بهم الهام شد ک : دیشب ی فایل دانلود کردی درباره همین موضوع تشخیص الهام از نجوا و خوشحال شدم و شروع کردم گوش دادن ب آگاهی ها
و شگفت زده شدم از پاسخ استاد عزیز ک فرمودن : اگه احساس تون نسبت ب اون صدا خوبه یعنی اون الهامی از طرف خداست و برعکسش هم ک مشخصه
و من جوابم رو گرفتم و خوشحال تر از همیشه از تصمیمی ک گرفتم البته ب لطف خدای مهربونم
و این موضوع و این تجربه بصورت واضح برای من شد معیار درست برای تشخیص الهام خداوند از نجوا و انشاالله ک خداوند کمکم کنه ک در این مواقع ب شکل درست تصمیم بگیرم و عمل کنم
حالا چرا من شگفت زده شدم از این پاسخ استاد ؟
چون من بارها و بارها و بارها و بارها این جمله رو شنیدم و این قانون احساس خوب =اتفاقات خوب رو شنیدم و بهش عمل کردم و نتایجش رو هم دیدم اما انگار جواب رو نمیدونستم و منتظر پاسخ استاد بودم
یعنی انقدر قانون باید برامون تکرار و تکرار و تکرار و تکرار بشه بارها و بارها ک بتونیم ب قانون مسلط باشیم ک ب چ کنم چ کنم نیوفتیم
حالا من ب لطف خدا خوشحالم از اینکه تونستم درست عمل کنم و درست تشخیص بدم الهام خداوند رو و بهتون بگم ک مسیر رفتن ب سرکار امروزم کاملا متفاوت شد با مسیرهایی ک تا حالا رفته بودم و اینم خودش ی نشونه واضح بود برام
یعنی از ی مسیر کاملا متفاوت امروز رفتم تا مترو
در واقع خداوند منو برد و براتون بگم ک اولا چقدر سریع تر رسیدم ک تصمیم گرفتم بخشی از مسیر رو پیاده برم و از دیدن طبیعت اطرافم بی نهایت لذت ببرم و چنتا عکس خوشگل و فوق العاده از منظره ی صبح و تابش خورشید زیبا از بین درختای سبز و خوشگل پارک بگیرم و زودتر از موعد هم رسیدم سرکار و رفتم از توی پارکینگ ب درختای حیاط نگاه میکردم و دیدم ک میوه هاش ک چاقاله و سیب هست ، در اومدن و خیلی کوچولو و خوشگل و خوش رنگ هستن و درخت انار هم گل های قرمز و فوق العاده داده و جاتون سبز ی دل سیر نگاه کردم و لذت بردم و سپاسگزاری خداوند رو انجام دادم ک انقدر اطراف مون زیبایی هست برای دیدن و لذت بردن و بازهم امروز این قانون برام ثابت شد و باورم قوی تر شد ک : من از زندگی و لحظاتم لذت میبرم و اتفاقات خوب خودشون رخ میدن ب سادگی و براحتی و کاملا طبیعی
استاد عزیزم امروز ی روز واقعاً فوق العاده بود برام و انقدر احساس خوبی داشتم ک بارها احساس کردم ک توی بهشت خداوند دارم زندگی میکنم ، انقدر ک همهچیز عالی و فوق العاده بود و من عمدا ب این زیبایی ها بیشتر توجه میکردم تا بهشون پر و بال بدم تا بیشتر تجربشون کنم
و از شما استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارم بخاطر این فایل بی نهایت زیبا و ارزشمند ک واقعاً برای خودش ی دوره کامل و جامع هست انصافاً
استاد عزیزم تشکر و قدردانی منو بپذیرید و امیدوارم ک بتونم هر روز روی خودم بهتر کار کنم و مسائلم رو حل کنم تا سرعت رشد و پیشرفتم چندین برابر بشه و بیام از نتایجم بیشتر براتون بگم
برای همگی آرزوی سلامتی شادی عشق ثروت و سعادت در دنیا و آخرت دارم
به نام قدرتی که بشدت برای من کافی است
سلام به استادان گرانقدرم ودوستان بی نظیرم
خداراسپاسگزارم به خاطر این دم واین لحظه
خداراسپاسگزارم که امروز به من فرصت نوشتن داد
روز شمار تحول زندگی من روز 54
تشخیص الهام از نجوا
با اینکه بیش از ده بار در این دوروز این فایل را گوش دادم هنوز روحم تشنه شنیدن هست
جدا از آگاهیهای فایل که دنیایی از آگاهی هست نام فایل یه محرک قدرتمند است برای حرکت ،ذات انسان اینجوری است که در طلب آرامش ،راحتی وآسایش باشه برا ما ها که در این مسیر قرار داریم به اندازه ای که تغییر برامون مهم هست تشخیص نجوا از الهام هم مهم هست
هر لحظه که بیشتر این آگاهیها را گوش میدم آرام ترم ومنتظر شنیدنم، تو این چند روز بارها فکر کردم چرا اینقدر ذهن من نسبت به این مطالب مقاومت داشت وهر لحظه گفت تکامل باید قانون را درک میکردی باید باهاش خو میگرفتی باید عمل میکردی تا ظرفت بزرگتر شود وآماده دریافت آگاهی های بیشتر واصلا از این موضوع ناراحت نیستم ،مهم این هست که الان دارم هر لحظه ،هر روز این آگاهیها را با خودم تکرار میکنم
دیشب که داشتم به رفتارام فکرمیکردم وآگاهیهای دوره احساس لیاقت نیز در ذهنم مرور شد، در مورد گفتگوهای درونی ذهن، گفتم خدای من قبلا گفتگوهای درونی ذهن من فقط حول امور روزمره زندگیم بود ولی الان فقط دارم با خدا صحبت میکنم حواسم به رفتارم به گفتارم از همه مهمتر به احساسم هست هیچ اتفاق خاصی در بیرون نیافتاده ولی عجیب من حالم خوب هست وآرامش دارم چون من پذیرفتم که من خالق اتفاقات زندگی خودم هستم وقانون احساس خوب= اتفاقات خوب را متوجه شدم ، وقتی من فهمیدم جهان خیر مطلق هست دیگه نیاز به دست وپازدن وتلاش بیهوده نیست فقط کافی است توکل کنم واعتماد ،توکل واعتماد به قدرتی که دیده نمیشه ولی هست وهمیشه بوده وخواهد بود واجازه بدم که همین قدرت مرا هدایت کند ومن عمل کنم
وقتی آرام باشم واحساس خوب داشته باشم خداوند با من صحبت میکند که نتیجه آن آرامش بیشتر واحساس خوب بهتر هست
واگر احساس بدی داشته باشم ،در احساس بد ،ناراحتی ،استرس،نگرانی داریم و صدایی که میشنویم آن صدای شیطان هست
نکته :وقتی ما احساسمون را خوب کردیم که خدا داره باما صحبت میکند وبعد از آن احساس ما به مراتب بهتر میشود
وقتی احساسمان بد باشد وشیطان باهامون صحبت کند احساسات بدتر وبدتر میشود مثل کشیدن گاری با چرخهای زنگ زده با آشغالهای زیاد درر سربالایی
وقتی احساست خوب باشه به هر طریقی،یا تسلیم میشی مثل داستان حضرت موسی ( سوره قصص آیه 25) حضرت موسی تسلیم شد وبه خدا گفت من به هر خیری از تو به من برسد فقیرم وبعد از آن کل زندگی موسی عوض شد
حالا ما یا آنقدر احمق هستیم که آنقدر بلا سرمون بیاد تا له ولورده بشیم تا بگیم تسلیمیم
درسته استاد من هرروز صبح که از خواب پا میشدم برم سرکار با اینکه سعی میکردم با سپاسگزاری احساسم را خوب نگه دارم ولی از درون راضی نبودم با مشکل جسمی که پیدا کردم چون تمام نرم افزارهای شرکت تحت وب بود من دور کاری داشتم وتو خونه کارها رو انجام میدادم ولی همین امر هم برا من استرس ونگرانی به همراه داشت تا آخر وقتی از خدا خواستم که کمکم کنه تا بتونم با تغییر افکارم شخصیتم را تغییر بدم وبدنبال آن زندگیم را گفت قطع کن ،من از کارم بعد از 17 سال آمدم بیرون با اینکه به من گفتند همان دور کاری را داشته باشم گفتم نه تمرکزم رو میگیره البته که در ابتدا خیلی ترس داشتم وحتی از همسرم سوال کردم از عهده مخارج به نظرت بر میای تنهایی گفت آره خدا روزی رسان هست نه بنده خدا وخدارا هزاران هزار بار شاکر وسپاسگزارم که نه تنها وضعیت زندگیم از قبل بدتر نشده بلکه آرامشی که دارم قابل مقایسه با قبل نیست ولی من چک ولگدها را خوردم تا متوجه شدم باید در تمام زمینه ها تغییر کنم
یا آنقدر شجاع هستیم میگیم هرچی پیش بیاد خیره وخدابرا من خیر میخواد
نشانه صحبت کردن با شیطان ترس هست اسلحه شیطان ترس هست
چه جوری میتونیم با خدا صحبت کنیم
با باورهای خوب میتونیم خودمون را آروم کنیم
من باید شروع کنم باید توکل کنم اعتماد کنم خدا هم کمکم میکند وپاسخ میدهد
وقتی اینها را بفهمیم داشتن احساس خوب بیشتر برامون مهم میشه
الهامات خداوند نشانه اش این است که قلبت را محکم میکند
وقتی آرام شدی بهت ایده میده یا باید درسی از آن اتفاق بگیریم
قدرت حس خوب اینجا مشخص میشود که باعث میشه خدا قدمها را برات برداره
تمام حسهای خوب که نصیب هر کس شده از قلب میاد
بخشش ،محبت ،عشق، گذشت از قلب هست وکینه ،خشم ،نفرت از ذهن هست
همه داستان یه قانونه:
احساس خوب = اتفاقات خوب
در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت
بنام خدا،
in God we trust
خدایا شکرت که امروز توی ششصدویکمین روز از تاریخ تحولم وتولددوباره م اینجا دارم با کسانی تعامل میکنم که بهشتی اند، واز معشوق من که خداست حرف میزنند، من تسلیمم، خدایا دربرابر اراده تو من تسلیمم، چون بارها وبارها نتیجه اونو دیدم، توکل کردن وقتی یه عالمه نجواهای ذهنی کارسختیه ولی فقط کافیه روی گزینه الله کلیک کنی ودیگر هیچ، من توی فایل قبل گفتم که اگر بهش اعتماد کنی اون جوابی میده که شرمنده میشی چرا تاحالا این کارو نکردی، این جمله که ارام باش، توکل کن، تفکرکن، آستین ها رابالابزن انگاه دستان خدارا میبینی که زودتر از تو دست به کار شده، این جمله رو من سالهاست دارم مرور میکنم ولی باید اعتراف کن وقتی نگاهت شرک آلوده هرچقدر اینارو بگی کار نمیکنه، فقط کافیه باهمه وجودتسلیم بشی بسپاری، خدایا شکرت امیدوارم همه دوستان توی لحظات سخت بااین پیام یک لحظه چشماشونو ببندن و….، بسپارن اصلا معجزه بعد اون سپردن دیوونت میکنه، امیدوارم چرخ زندگی همتون بیفته روی غلتک وروون بشه، یه وقتایی ما باذهنمون خودمونو میندازیم زیر چرخ دنده ها، بعد میگیم چرا، ولی حفظ ارامش، کنترل ذهن، سپردن نجاتت میده واینارو وقتی انجام میدی کردیت به خودت نمیدی که آی من فلان کارو کردم من میگم من هیچ کاری نکردم جز خراب کاری خدایا تو امورو دردست بگیر بهم بگو چی بگم، چیکار کنم، چون خدا هرگز توی کارات دخالت نمیکنه بهت اختیار داده به هرسمتی که دوست داری بری، خدایا شکرت، بابت وجودت، بابت استاد واموزه هاش، بابت همه اتفاقات خوب زندگیم دوستان برای همه کسانی که این پیام رو میخونن بهترینها رو ارزو میکنم
به نام خدای رزاق و هدایتگرم به سوی تماااام نعمتها
سلام استاد بزرگم سلام استاد عشق استاد نمونه
خدا قوت
استاد جانم هرچقدر از عمق این لایو و صحبتهایی ک توش کردین بگم و تحسین کمه بخدا کمه
انقدر این لایو توش درس داره ک با خودم میگم اگه همین ۲ ساعت رو بارها و بارها گوش کنم و به قدر برداشتم بهش عمل کنم، زندگیم معجزه بارون به معنای واقعی کلمه میشه……
درسی ک من ازین لایو گرفتم و مخصوصا این قسمت آخر ک معرکه بود:
همه چیز در گرو احساس خوب داشتنه
وقتی احساسم خوبه صدای هدایت و الهامات رو بهتر میشنوم
نشونش چیه؟
از کجا بفهمم صدای هدایته؟
اول اینکه من آرومم و قطعا در فرکانس آرامش صدای خداوند بالاتر از نجواهای ذهنه
دوم اینکه اون صدا بهم احساس آرامش بیشتری داره میبخشه حال منو داره بهتر میکنه به من امید میده انگیزه حرکت میده به من همه احساسات خوب دنیا رو میده
..
اما ترس و نگرانی از سمت شیطانه ، کار ذهنه ک بر اساس باورهای من،ورودیهای قبلی من از سالها سال پیش تا به الان، و تجربیات قبلی من هست
اما واقعی نیست همش توهمه
چرا؟؟
چون قانون فرکانس میگه من با فرکانس همین لحظم میتونم اتفاقات یک ثانیه بعدم رو خلق کنم
پس چرا باید به ورودیهایی ک مربوط ب سالها پیش هست بها بدم؟؟!!
پس چرا به حرف ذهنم گوش بدم داره بر اساس یه سری اطلاعات نادرست حرف میزنه؟؟!!
وظیفه من اینه ک به صدای قلبم گوش بدم ک داره بهم میگه:
آره.میشه. تو میتونی. حرکت کن توکل کن تو همین الانم عالی هستی و لایق ثروت بی اندازه. تو به دنیا اومدی تا خوب زندگی کنی. نترس حرکت کن عمل کن من باهاتم روی کمک من خیلی حساب کن
وقتی به این صدا بها بدم و اینو تقویت کنم کم کم خداوند کلامش رو بالا میارا و اون صدا قالب میشه و باورهای من در جهت مثبت تغییر پیدا میکنه
واقعا چقدر بازی سادست…
فقط کافیه احساسمو خوب نگه دارم تا هدایت بشم
همه چیز در گرو احساس خوب داشتنه
الهه جانم!
میخوای ثروتمند بشی؟؟
میخوای قدرتمند باشی و قدرتمندانه زندگی کنی؟؟
میخوای خداگونه باشی؟؟
میخوای رویاهاتو زندگی کنی؟؟
میخدای زندگیت ازین رو به اون رو بشه؟؟
راه حلش یک چیزه:
تحت هر شرایطی احساستو خوب نگه دار
میپرسی چطوری؟؟
با تمرکز بر نکات مثبت
یاد بگیر وجه مثبت هرررر چیزی رو ببینی و تحسین کنی
مثل استاد عباسمنش مثل مریم شایسته
..
خدایا کمکم کن در راه مستقیم هدایت بشم و ثابت قدم بمونم
..
استاد جانم هرچقدر بگم دوستتون دارم کمه
از صمیم قلبم عاااشقتونم
از خدا براتون عمر با عزت همراه سلامتی و ثروت در هر نوعی میخوام
مانا باشی استادم❤❤
..
الهه
ب نام خدای نور
به به خیلی لذت برم استاد و واقعا نیاز داشتم ب این فایل
ب اینکه یادم بیاد ک خدا هست و در هر حال ب خودش توکل کنم
کلا امروز روز پرتنشی داشتم و هر بار خدا رو بیشتر یادم انداختم همش کفتم خدا هست و توکل ب خودش میکنم
ما ی رستوران داریم و امروز اشپزمون ک کارشم خیلی خوب بودا ولی خوب هم مدارمون نبود گف ک دیگ نمیاد هر دفعه میگف نمیام من ی خورده نگران میشدم ولی همسرم خیلی سفت و جدی میگف خودمون ادامه میدیم و موفقم میشیم
امروز بهمون گف اگ من برم مشتری هاتون کم میشه پیش خودم خندیدم گفتم من شاگرد استادم و بنده خدا
چی فک کردی روزی رسان خداس تو کی باشی😅
و روی استاد رو سفید کردم منی ک خیلی قبلا تو این زمینه ضعف داشتمااا
الان تونستم محکم بگم روزی دست خداس
خودمم اتلیه دارمو تو کار عکاسیم و ب یاری خدا یکی از عکاسان خوب منطقه مون هستم
قبلا ها انقد ضعف داشتم مثلا میدیدم رقیبم مراسم داره من ندارم
وای الان چ بی خیالم ی روز من پر مشتری ام ی روز اونا
و فهمیدم ک روزی مثل اکسیژنه و ب همه خیلی راحت میرسه
و الان از موفقیت اونا خوشحال میشم
خدا رو شکررر ک با این فایلا حالم خوب میشه
و ارامش میاد سراغم
و وقتی هم ک ارومی اخ اخ چ ایده هایی ک میاد ب ذهنمون چ تو رستورانمون و چ تو عکاسیمون
و درامدمون هر روز در حال افزایشه
خدایا شکرت ب خاطر خود خودت
شکرت ب خاطر استاد و فایلاش
شکرت پروردگارم ب خاطر ایمانی ک بهت دارمو بهم ارامش میده
دوست دارم
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما عزیزان
من که دیشب این فایل برام نشونه اومد و فقط از روی متنش خوندم و دیگه فایل رو گوش نکرده چشم گفتم به خدا و تابلومو پاک کردم با رنگ سیاه
و بعدش که فایل رو گوش دادم خوابم برد و خوابیدم
صبح که بیدار شدم گذاشتم فایل رو گوش بدم و نقاشی بکشم
با هر حرف استاد هی من چیزای تازه تر میشنیدم حتی قشنگ درکشون میکردم که ببین این کارو که استاد گفت چشم گفتن به الهام خدا من دارم الان تا جایی که میتونم برای همه کارام انجام میدم و سعی میکنم بیشتر چشم بگم
در صورتی که 6 ماه پیش که به این فایل گوش دادم نمیدونستم چجوری باید چشم بگی حتی تا تقریبا یه ماه پیش که اسفند ماه بود و تو روز شمار نوشتم ،معنی تسلیم بودنم نمیدونستم ،با جریان سرماخوردگیم و سه هفته ادامه دار بودنش من داشتم از خدا یاد میگرفتم چجوری تسلیم بودن رو چشم گفتن رو ،در مداری که بودم و قرار گرفته بودم تا درکش کنم
در اصل من تو این 6 ماه داشتم کم کم تکاملم رو طی میکردم و با هر قدمی که برمیداشتم یه سری چیزا برام قابل فهم تر میشد و حتی آرومترم شدم
و هر موقع چشم نگفتم و گوش ندادم دیدم که به نتیجه نرسیدم
و به این فکر کردم که من اولین باری که شروع کردم به این فایل گوش بدم و لایو دو ساعتی رو دانلود کردم از یوتیوب همکارتون اونموقع بود که من دیگه شروع کردم به ادامه فایلای استاد عباس منش و ادامه دار شد و هر روز گوش دادم
یادمه من که گوش میدادم میشنیدم درمورد چشم گفتن ولی اصلا درکش نمیکردم
حالا میفهمم چرا استاد میگفت که تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
و اینکه میگفتن اگر در مدار مثلا شماره 1 باشی مطالب مدار 7 رو متوجه نمیشی هرچی بهت بگن میشنوی ولی درک نمیکنی
یا الان جدیدا متوجه شدم که کمتر شده حرف زدنم به خانواده ام و دیگه اصراری ندارم که بهشون بگم فلان چیز اینجوریه چون یه جریانی پیش اومد که فکر کنم اینجا ننوشتمش باعث شد که من دیگه با خانواده ام یا کسی حرفی نزنم و فقط روی خودم سعی کنم کار کنم
البته نگم اصلا حرف نزدم یه وقتایی شده که بگم ولی مثل قبل که روزی مثلا 20 بار میرفتم درمورد حرف استاد میگفتم و بحث بود درموردش ولی الان شده یک بار نهایت دوبار
جریانشو میخوام تو دیدگاه قانون سلامتی بنویسم قسمت یک معرفی دوره چون بعد از این فایل بود که من فهمیدم چرا نباید به بقیه بگیم در مورد این آگاهی ها و درکش کردم
احساس میکنم وقتی در مورد چیزی درک میکنم درسمو میگیرم و برای مدار بالاتر قدم برمیدارم
اینجا بخوام بنویسم طولانی میشه
و حتی بعد چند وقت دوباره این فایل رو گوش دادم و باز هم یه سری حرفای جدید شنیدم ولی بحث رو که میگفتن وحی خدا با آرامشه و نجوای شیطان حس رو بدتر و بدتر میکنه درست درکش نمیکردم
تا اینکه دیشب این موضوع رو قشنگ با تک تک سلول های بدنم درکش کردم با اعماق وجودم
و اون موقع بود که هدایتم کرد خدا به سمت نشانه تا این فایل رو دوباره بهم یادآوری کنه و بگه که ببین طیبه تو قشنگ داری یاد میگیری و قشنگ داری سعی میکنی که به من چشم بگی
چون وقتی زود چشم گفتم و نقاشیمو پاک کردم بلافاصله یه حس خوب جای حس بد رو گرفت و من به قدری آروم شدم که واقعا خدارو سپاسگزارم از این همه هدایتگریش
و همین رو ادامه بده و مطمئن باش که نتایجت پایدار میشه وقتی تو به تغییر خودت مشتاقی و تلاش میکنی و از خدای خودت کمک میخوای
چقدر من حس خوبی دارم که خدا لحظه به لحظه داره باهام حرف میزنه کمک میکنه الهام میکنه هدایت میکنه تا ظرف وجودم بزرگ و بزرگتر بشه نسبت به دیروزم خیلی مشتاق تر میشم وقتی میبینم نتیجه عمل کردن به گفته هاش و چشم گفتن به حرفای خدا منو به سمت بهشت هدایت میکنه
به سمت حال خوب
به سمت زیبایی های بیشتر
الان که دارم مینویسم یه عالمه گنجشک دارن میخونن رو درختای بهشتی پایین ساختمونمون و واقعا یه موسیقی پر از حس خوبه
خدایا سپاسگزارت هستم
استاد گفت که وقتی احساست خوبه شما شروع میکنی خودت رو آروم میکنی و تسلیم خدا میشی
به محض اینکه به این نقطه میرسی ، زندگیت تغییر میکنه
من یاد تسلیم شدن خودم تو جریان نقاشی شب قدر 21 ام دومین شب قدر افتادم ازش درخواست کردم و پاشدم که بومم رو بردارم شنیدم الان وقتش نیست و سعی کردم خودمو آروم کنم و اجازه بدم خدا خودش قدم به قدم هدایتم کنه
اما دیشب اینجوری نبود فقط عجله داشتم فقط به زور میخواستم هدایت بگیرم ،و حس بدی که هر لحظه داشت بدتر و بدتر میشد و اونجا بود که فهمیدم نباید ادامه بدم و از خدا کمک خواستم و این فایل رو بهم نشونه داد تا دوباره گوش بدم و یاد بگیرم
من الان درک میکنم حرفای استاد رو که میگفت
کل موضوع تکرار اصله
من الان 6 ماهه که دارم به فایلای رایگان استاد گوش میدم از صبح که بیدار میشم تا شب و فکر میکنم جدیدا ،جدیدا میگم چون قبلا فقط گوش میدادم و کمتر مینوشتم ولی جدیدا فکر هم میکنم الگو هم پیدا میکنم برای ذهنم و میبینم پیشرفتم داره سرعت پیدا میکنه
من تو این 6 ماه
این فایل رو بارها شد به شکلای مختلف گوش دادم
اونایی که یادمه مینویسم
فکر کنم همه رو تو روز شمار نوشتم یا اینکه تو دفترخودم و خدا
یه بار که گوش دادم این موضوع که هرآنچه خیر از تو به من برشه محتاجم رو یاد گرفتم و سعی میکردم عمل کنم
یه بار که گوش دادم در مورد تسلیم بودن سوالاتم رو میپرسیدم و هدایت میشدم به فایلای تسلیم بودن
امروزم که هدایت شدم دیدم من قبلش خیلی زود چشم گفتم و انجام دادم و زود در مسیر خدا قرار گرفتم و این فایل رو یه جور دیگه داشتم درک میکردم چون بیشترشو یاد گرفته بودم در حد مداری که الان هستم اجرا کنم و درس یاد بگیرم
خیلی خوشحالم که حتی یه فایل با اینکه شاید 100 باری گوش دادم ولی الان دوباره برای من کلی درس داشت و یه اراده ای منو هدایت کرد اینجا تا بنویسم
به نام خداوند بخشنده مهربان
تسلیم بودن در برابر خداوند جواب میده
چقدر ناآگاه بودم تسلیم بلد نبودم غر زدم گله کردم
چرا در مدرسه به ما این آگاهی ها رو ندادن همش ما رو از خداوند ترسوندن هر کاری می کردیم میگفتن از خدا بترس
خدایا شکرت فهمیدم تو ترس نداری امید داری آرامش داری انرژی داری نور داری
الان ثبت نام کردم از اول کلاس درس خداوند چقدر شیرین هست باید همیشه دانشجوی کلاس خداوند باشم
خیالم راحت شد
حال خوب اتفاق خوب
بخدا تا یکم بیشتر می خندیدیم میگفتن خنده شگون نداره بعد از خنده گریه است
الان می فهمم بعد از خنده خنده زیادددد
الان مقاومت ندارم
الان هدایت فهمیدم
کنترل ذهن فهمیدم ورودی و خروجی فهمیدم
درپناه خداوند باشید
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به این آگاهی های توحیدی تا اصل رو از فرع جدا کنم و زندگی زیباتری رو تجربه کنم
سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین
وسپاسگزارم از مریم جون عزیز که به الهامات قلبش گوش کرد و سری فایلهای خانه تکانی ذهن رو برای بهبود دائمی ما آماده کرد
واقعا ازتون سپاسگزارم ،بسیار شادم بابت بودنم دراین سایت توحیدی و نوش جان کردن هرچه بیشتر این آگاهی ها.
چند نکته از هزاران نکته ی توضیح داده شده دراین فایل ارزشمند
_ اصلحه شیطان ترسه، وقتی ناآرامی شیطان باهات حرف میزنه وقتی آرامی خداوند،چطور میتونم خودمو آروم کنم که خداوند باهام گفتگو کنه ؟
با ،باورهای خوب که به لطف خداوند تو این سایت میتونم ازشون بهرمند شم و با سپاسگزاری کردن .
_نکتش اینکه من باید بخوام من باید باشم ، چون هدایت ها همیشه داره میاد ،این منم که با باورهای نا مناسب جلو دریافت رو گرفتم …
_شیطان هیچ تسلطی بر بندگانش نداره،من باید بندگیشو کنم (مهربان پروردگام کمک کن تا تنها ترا بپرستم و تنها ازتو یاری بجویم )
_وقتی که بتونم احساسمو خوب کنم قلبم شروع میکنه به صحبت کردن باهام و قلبه که جایگاه خداوندِ پس با گوش کردن به قلب در زمانی که احساسم خوبه ، دارم به خداوند گوش میکنم و این کار باعث میشه احساس خوبم بیشتر و بیشتر بشه …
_وقتی به الهامات گوش میکنم و عمل میکنم چرخ زندگیم روانتر میچرخه،استاد عباس منش عزیزم من با تمام وجودم این جملتونو درک کردم ، برای عبور از مرحله ای از زندگیم تماما به قبلم و الهاماتش گوش کردم و جوری روان پیش رفت که طعم شیرینش به تک تک سلولهای جانم نشست وبرام الگویی شد تا بیشتر و بیشتر پیرو قلبم باشم ، دارم یاد میگیرم که الهامات رو دریافت کنم دارم عمل کردن به الهامات رو یاد میگیرم و لذت میبرم وازاین آسان شدن برای آسانی ها…
سپاسگزارم از مهربان پروردگارم که به درخواستم پاسخ داد و منو هدایت کرد به مسیر این آگاهی ها تا خوب زندگی کنم و کمک کنم جهان جای بهتری برای زیستن باشه.
دوستتون دارم و عشق برای خانواده بزرگم در سرزمین توحیدی عباس منش.
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 25 مهر رو با عشق مینویسم
من هیچی نیستم
هیچی نیستی طیبه
یادت باشه که خدا همه کاراتو انجام میده
و بعد گفتم خدایا سپاسگزارتم و یهویی اشک تو چشمام جمع شد و سپاسگزاری کردم و گفتم خدایا سپاسگزارم ازت
شنیدم بهم گفت منم ازت سپاسگزارم که به من اعتماد کردی
اینو که شنیدم گریه کردم
میدونستم برای چی میگه
چون چند روز پیش بهم گفت که طیبه دیگه گل سر نفروش
اینا حرفایی بود که خدا بهم گفت که یادم بیاره هیچی نیستم
صبح که بیدار شدم ،همون نقاشی که داداشم رو میشناخت و قرار شد که من اگر کار نقاشی مدرسه رو گرفتم زیر سازی و همه کاراشو انجام بده و من فقط طرح رو بکشم
به داداشم زنگ زد و گفت خودت هم بیا باهمبریم مدرسه و با مدیر صحبت کنیم و گفت رسیدم به شهرکتون
من و داداشم هم رفتیم و وقتی رسیدیم مدرسه ،مدیر مدرسه که گفت ما میخوایم رنگ کنیم در نظر داریم ،شما قیمت بدین و طرحتونو بگین
و شروع کرد به گفتن ایده های خودش
گفت من یه مدرسه شاد میخوام
نمیخوام جملات احادیث و بزرگان و قرآن نوشته بشه که بچه هیچی ازش نفهمه
میخوام اگر هم از قرآن نوشته ای باشه کنارش تصویر شادی باشه که بشه بچه هارو شاد کرد و بچه با شادی یاد بگیره
صرفا نوشته خالی نباشه
و ادامه داد که میخوام کف حیاط رو برای بچه ها مارو پله بکشم و بازیای دیگه نقاشی بشه
که بچه ها موقع زنگتفریح شادی کنن
درسته اینجا مدرسه ابتدایی و راهنمایی پسرانه هست ولی میخوام یه طرحایی شبیه کودکستان شاد و زیبا باشه
وقتی داشت میگفت من تمام رفتار های اونروزش یادم اومد که گفت من اول برم بچه هامو تعطیل کنم بعد بیامبا شما صحبت کنم و دیدم که دستاشو میذاشت رو لپای پسر بچه ها و باهاشون با عشق حرف میزد و حتی با والدین هم با آرامش حرف میزد
و قشنگ مشخص بود از اون فردی که اخلاقش و رفتارش منو فقط و فقط یاد خدا مینداخت صد در صد شاد هست که دلش میخواد بچه ها شاد باشن
وای خدای من چقدر انسان های خوب رو سر راه من قرار میدی
سپاسگزارم ازت .
وقتی حرفاشو گفت ،به مرد نقاشی که اومده بود گفت برین حیاط رو ببینین و بیاین قیمت بدین بهم و من بگمطرح هاتونو نشون بدین
خیلی جالب بود واقعا
بعد که ما رفتیم حیاط دور تا دور حیاط نوشته بود ، انگار دانشگاه بود یا حوزه علمیه
نمیدونم چجوری بگم داخلش انقدر نوشته بود که من خودمم دوست نداشتم اونجا باشم درسته نوشته ها یکی این بود که به پدر و مادر خود نیکی کنید و چیزای دیگه ولی برای محیط بچگانه شاید بهتر بود کنارش نقاشی هم باشه تا دلشون شاد بشه
وقتی نقاش با داداشم صحبت میکرد گفت حدود 100 میلیون میشه متر کردم قیمت مناسب اگر بگیم این قیمت خوبه
و من گفتم من میتونم نقاشی بکشم رو دیوار ؟ گفت چرا نتونی
مگه کلاس رنگ روغن نمیری ؟ مگه خودت چندین ساله نقاشی نمیکشی و میفروشی
اینم مثل اونه فقط درابعاد بزرگتر
و گفتم آخه من چند ماه پیش از چند تا نقاش دیواری پرسیدم گفتن نمیتونی انجام بدی
و سریع گفت اشتباه گفتن ،تو میتونی
و اشاره کرد به یه قسمت از دیوار مدرسه که گل کشیده بودن و خیلی خیلی ساده بود و گفت اونو ببین انگار دادی به یه بچه گل کشیده ،میتونی مثل اون بکشی؟؟؟
گفتم مثل اون چیه
بهتر از اینم میتونم
و گفت پس دیگه نگو نمیتونم
درسته تا به حال نقاشی دیواری انجام ندادی ولی باید از یه جایی شروع ونی یا نه
همون نقاشای دیواری هم یه روز مثل تو از این مدارس یا دیوارای خونه های قدیمی کارشونو شروع کردن
پس به خودت اطمینان بده میتونی
و به یه چیزم داشتم فکر میکردم ،خدایی که منو فرستاد این مدرسه ،صد در صد کمکم میکنه تا خوب و عالی بشه طراحی ها و نقاشیام
بعد ما رفتیم اتاق مدیر و گفت قیمت رو و مدیر گفت که طرح دارین ببینم و گفت شب براتون ارسال میکنم
ونقاش گفت اگر خطاطی خواستین ،داداش منو معرفی کرد و گفت استاد خوشنویسی هستن ، مدیر گفت نوشته نمیخوام چون میخوام بچه ها شاد باشن
و ما خداحافظی کردیم و برگشتیم
وقتی رفتیم بیرون مدرسه ،مرد نقاش گفت که خودت طرح داری ؟
نمیدونم چی شد گفتم نه من که بلد نیستم
اما اصلا حواسم نبود که من یه ماه پیش تو مسابقه سایت سازمان زیبا سازی شهر تهران شرکت کردم که برای مدارس فراخوان طرح نقاشی دیواری داده بود
و من هم شرکت کردم و یه طرح کشیدم ولی برنده نشد طرحم
و چون فتوشاپ بلد نبودم ، دستی روی کاغذ نقاشی کشیده بودم و این امتیاز داشت که من امتیاز نگرفتم
به کل این طرحام یادم رفت ،ولی قشنگ میدونم چرا خدا اون لحظه از یادم برد تا نگم طرحامو
بعد با داداشم رفتن و من برگشتم نون بخرم و برگردم خونه
برگشتنی دیدم گنجشکا داشتن تو آب باغچه که آبشو باز کرده بودن به درختا آبیاری بشه آبتنی میکردن
چند دقیقه ای وایسادم و تماشاشون کردم ،خود خود بهشت بود از لای در خونمون وایساده بودم داشتم بهشت زیبا رو که رود جاریه از بین درختا رو تماشا میکردم
عین توصیف بهشت قرآن
که میگفت خانه هایی که نهر ها جاریه
و من میدیدم این بهشت رو با چشمایی که خدا بهم عطا کرده
و صدای آب انقدر زیبا میومد که یه حسی بهم میگفت نرو داخل ساختمون وایسا و آبتنی گنجشکارو ببین و لذت ببر
بعد چند دقیقه اومدم خونه و صبحانه مو خوردم و شروع کردم به رنگ کردن جدول رنگای چرخه رنگ
مادر و خواهرم رفتن بیرون و منم داشتم لایو مشترک استاد عباس منش رو که دیشب خدا هدایتم کرد به گفتگو با دوستان شماره 49 گوش میدادم که موضوعش حس خوب بود
12:15 من وقتی رنگ میکردم و گوش میدادم فایل رو قبلش اذان گفته شد و حس کردم که چیزی گوش نده و به قرآن و اذان گوش بده
وقتی تموم شد دوباره همون حس بهم گفت که آروم باش و چند دقیقه باهام حرف بزن و هیچی گوش نده داشتم فکر میکردم و باخدا صحبت میکردم و خونه های جدول رنگارو رنگ میکردم
یه لحظه یاد صحنه ای از فیلم یوسف و زلیخا افتادم که زلیخا داشت تو قصرش تو اون تاریکی با خدا صحبت میکرد و اشک از چشماش جاری شد و دقیق حرفاش یادم نبود ولی این یادمه که با خدا صحبت میکرد و به یک باره متوجه شد که داره گریه میکنه
میگفت که منم برای خدای یوسف گریه کردم و اشک میریزم و خوشحال بود
بعد چون من اون تیکه از فیلمو دانلود کرده بودم خواستم از گالری گوشیم پیداش کنم که رفتم هرچی گشتم نبود گفتم خدا خواسته من اینه این فیلمو پیدا کنم ولی تو بگو چی میخوای بهم بگی اگر من باید الان یه چیزی رو گوش بدم ،بگو
فیلمایی که تو گوشیمه رو بالا و پایین میزدم و دستمو رو یکی گذاشتم عکس موتور بود رفتم روش دیدم از استوری یه پیج آموزش موتور فیلمشو دانلود کرده بودم و چون عشق موتورم و خیلی دوست دارم موتور بگیرم خیلی فیلمای موتور تو گالریم هست
بعد من باز کردم و دیدم یه آهنگه که خیلی خوب بود
و آهنگ روی فیلم این بود
به خودم اومدم زندگی برام آسون نبود
صدبارم خوردم زمین اما وقته باختن نبود
از یجا به بعد از مسیر لذت بردم
اونیکه مهمه رسیدن به مقصد نبود
این که دست کم میگیرن آرزوهاتو نترس
اونا فکره تو رو ندارن منطقیه پس
اولین پیروزی یعنی که پاشی بعد شکست
من به آرزو هام قوله رسیدن دادن
به گوشِ همه یروزی می رسه فریادم
من فقط یک بار به دنیا میام می خوام که
جوری زندگی کنم که خودم دوس دارم
من به آرزو هام قول رسیدن دادن
به گوشِه همه یروزی میرسه فریادم
من فقط یک بار به دنیا میام می خوام که
جوری زندگی کنم که خودم دوست دارم
کی به جز تو تورو باور داره بگو
هیچموقع کم نیار تو
می دونم می تونم دنیا مال منه
وسط سیاهی هم من دلم روشنه
من به آرزو هام قوله رسیدن دادن
به گوشِ همه یروزی می رسه فریادم
من فقط یک بار به دنیا میام می خوام که
جوری زندگی کنم که خودم دوس دارم
من به آرزو هام قول رسیدن دادن
به گوشِه همه یروزی میرسه فریادم
من فقط یک بار به دنیا میام می خوام که
جوری زندگی کنم که خودم دوست دارم
گوش دادم و مشغول رنگ کردن خونه های مربعی رنگی شدم
داشتم گوش میدادم که میگفت من به آرزوهام قول رسیدن دادم
و این صحنه از زندگیم اومد جلوی چشمم که من چند روز پیش به گفته خدا که گفت دیگه نباید گل سر بفروشی که فروشش و درآمدش برات بیشتره و فقط باید روی نقاشیات و علاقت تمرکز کنی و پیشرفت کنی و همین و همین
و یاد اون لحظه که گفتم اشکالی نداره از صفر شروع میکنم ادامه مسیر رو برای فروش نقاشیام و آرزوهایی که برای نقاشی دارم
و انگار یهویی بهم گفته شد وقتی تو تصمیم گرفتی اعتماد کنی و از صفر شروع کنی و در نظرت بود که بری باز از دستفروشی جلو در مدارس شروع کنی ،چند مدار بالاترت میبرم
و اینو قشنگ حس کردم و این آهنگم گوش میدادم ، یهویی بلند گریه کردم و گفتم سپاسگزارم ربّ من دوستت دارم
و میشنیدم که منم دوستت دارم بنده من
من خیلی گریه کردم وقتایی که درک میکنم یه چیزی رو یا عمیقا میخندم ،یا عمیقا از گریه هایی که گریه سپاسگزاریه گریه میکنم ک یا اینکه هم میخندم هم گریه میکنم
خیلی حس خوبی داشتم خیلی
چقدر خدا باحاله
وقتی میگم خودت بگو قشنگ و حساب شده میچینه برام و من میخواستم به صحبتای زلیخا گوش بدم که با خدا حرف میزد و اشک میریخت ولی خدا کاری کرد که من این آهنگ رو بشنوم و اشک بریزم و این الهام هارو دریافت بکنم
و من هم مثل زلیخا اشک بریزم و بخندم و بگم منم دارم برات اشک میریزم ربّ من
بی نهایت از خدا سپاسگزارم
وقتی تا شب داشتم رنگ میساختم مدام با دیدن رنگای سبز و رنگای دیگه میگفتم خدایا چقدر رنگ بی نهایت داری
حالا این یه کوچولو از رنگای بی نهایتته که من دارم میسازم
وقتی من نقاشی میکشم حس فوق العاده ای دارم
و من تا شب کار کردم
الان که دارم مینویسم 30 مهر هست و من الان فرصت کردم رد پامو بنویسم
امروز به من گفته شد که
قسمت 2 سریال زندگی در بهشت رو ببین
دقیق با جزئیات روزهای قبلم یادم نیست
میدونم که خدا هرآنچه که باید گفته بشه میگه ،سپردم به خودش
برای تک تکتون بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت از خدا میخوام
سلام، به استاد عزیز و دوستای عزیزم،
من مهدی هستم، و تو کامنت نوشتن خیلی ضعیفم، ولی تو حرف زدن با خودم خوبم.
با گوش دیدن این فایل و چند فایل قبلی گفتگوی استاد، یه حسی بهم گفت ساعت 5 و 46 دقیقه صبح بیام کامن بنویسم،
میخام بگم به قول دوست عزیزمون که حرف های ساده و روان رو با تمام وجودم می شنوم و حرف های قلمبه و سلمبه را نمی فهمم، میخام بگم حرف های ساده و روان و قابل فهم از درک قانون از آن موضوع هست و حرف های قلمبه سلمبه از عدم درک قانون هست.
وقتی سید در یکی از فایلهای دانلودی میگفت به قول قرآن ستمکار تر از اون کیست که دین را فرقه فرقه و شعبه و شعبه کردند و در آخرت بد جایگاهی دارند، این شعبه شدن دین از عدم درک قوامی اتفاق می افته، زمان پیامبر هم این شعبه شدن اتفاق افتاد که مذهب متولد شد و دامنگیر میلیونها آدم شد تا الان، ولی سید جان الان شما قانون رو با قرآن درک کردی، باز هم دین یا قرآن و حرف ها و درک شما رو یه عده بدون درک درست از قوانین و فقط خواندن قرآن به عنوان یه متن و یک چیز مفدس شعبه شعبه کردن، نمیخام از شخصی اسم ببرم ، خودتون میدونید چی میگم، حالا ببینید چقدر آدم باید حرف های ناپخته افراد دیگر رو بشنوند و مسیر رو اشتباه برن تا برسند به حرف های سید، شاید این هم مسیر تکاملی باشه، ولی آیا مسیر تکامل از شعبه شعبه شدن حرف های سید رد میشه؟ نمیشه بهتر از این باشه، راحتر از این باشه،
سید با تجربه کردن قوانین و درک اون قوانین در زندگی و نحوه استفاده قانون در زندگی میاد میگه آقا جام من اینجا این قانون رو اینجوری فهمیدم و اینجوری عمل میکنه و این نتیجه را میده، که به فول خودشون مثال زدن تنها راه آموزش هست
یادمه تگ 12 قدم میگفت که من نمیخام دیگه از آدمهای دیگه متال بزنم، میخام از نتایج خودم بگم، از خودم بگمه چطور قوانین رو درک کردم، چطور بهش عمل کردم و مسیرم چطور بود و درک چطور بود، چون من نمیتونم مسیر دیگران و باور هاشون رو رصد کنم و در مورد ش حرف بزنم، ولی دردم. رد خودم به وصوح میتونم بیام بگم و با افتخار بگم این نتیجه من و این مسیر رو رفتم و این باورها رو داشتم، و هر کسی این مسیر رو بره و باورهای من رو داشته باشه حتما نتیجه من رو. حالا سید جان اصلا به اندازه شنا قوانین رو میتونیم درک کنیم که که بخایم متل شما باورهای درستی بسازیم،. یا فقط بدون نتیجه میآییم حرف بزنیم و فقط مثلا از این و اون بزنیم.
حالا من در مورد مسیری که میرم و نتایج ام حتنا میام مینویسم.
آقا جان، باور کنید من ملی کامنت توی سایت از محصولات گرفته تا رایگانه میخونم، و با افکار و باورهای بعصی از بچه ها آشنا میشم، که واقعا بدون داد زدن نتیجه واقعی دارن و من افتخار میکنم که خیلی از بچه ها نتایج عالی رو گرفتن ولی فریاد نمیزنن، ولی کسانی هستن که بدون نتیجه فریاد میزنم، یعنی همون کسانی هستند که درک و آگاهی سید رو شعبه شعبه کردن و این اصلا چیز خوبی نیست،
من از روزی که با سد آشنا شدم چند سالید هست، کلا کتاب خوندن و دنبال استاد گشتند و گذاشتم کنار، چون همشون حرف مفت میزدن و اصلا درک نمیکردم چی کار باید بکنم، ولی وقتی با سید هستی اولا میفهمی قانون چیه، دوما می فهمی که باید به خودشناسی برسی و سوما می فهمی ساختم باور در زاستای قوانین و خواسته ها چیه، مسیر رو بیراهه نمیری، تو رو میبره میذاره دقاقا سر مسیر، متل مسابقه که میری روی خط می ایستی، میبره میذاره روی خط اول و شروع میکنی به حرکت،
اولش شاید به خاطر عدم درک خوب خودمون هی از مسیر خارج بشیم، ولی انگار یه چیزی نمیذاره گرت بشی بیرون، میدونی اون چیه؟.
اون اصل قانون هست که میگی اگر سبد نتیجه گرفته منم میگیرم و خودم مسئول خودم هستم، یعنی اونجا نتیجه سید رو تو ذهنت میاری، نتیجه بچه هایی که نتیجه گرفتند و به خودت یاداوریذمکینیدو به حال خوب میرسی،. میدونی این فایل اسمش حس خوب بود، حس خوب از درک قانون ناشی میشه از تجربیات ریز و درشت ناشی میشه، چون تمام اتفاقات ناشی رو تو ذهنت داری و بهش یادآوری میکنی، زمان هایی که حالت بد شد، بهش میگی ببین من اونجا این نتیجه را گرفتم پس بازم میگرم و حست خوب میشه،. آقا جان حال خوب و حس خوب با حرف زدن نمیاد با به یادآوری اتفاقاتی ناشی میشه که تونستی با ه آیت بهش عمل کنی،
من بارها می شد تا همین اواخر حسم بد می شو، فقط با یادآوری نتایج سد و نتایجی که خودم داشتم و نتایج بچه های کلاب هوس آرومش میکردم، نه میز دیگه ای، چون قان. ن اینه هر مسی هر نتیجه ای گرفته گس نا هم میتونیم، چون سیستم مغزی و عصبی یکسانی داریم، سیستم باور سازی یکسانی داریم، سیستم فکر کردن و حتی عمل کردن به هدایت ها دقیقا شبیه هم هستیم، گس چرا حاشیه میزنیم از چیزهایی متال بزنیم که در زمانی اتفاق افتاده که هیچ سند مدذمب درست بازش نداریم، از جیزی متال بزنیم که طرف با قانون و رعایت قانون نتیجه گرفته و مشخص هست نتیجه اش.
مثل، متال هایی که در قرآن هست، اگر میخایم از گذشتکان دور متال بزنیم متال های قرآنی فقط میتونه سند باشه، چون قرآنی کتابی قانون مند و منطقی است که مثال های واضح و روشن از درک قانون زده،
منم بلدم خوشگل بیام حرف بزنم، فن بیان خوبی دارم، درکم از قوانین خوبه، ولی آیا نتایج هم همین رو میگه، آیا میتونم از زندگی واقعیم تصویر بدم و م زندگی من اینه، یا نه؟
بله میشه گفت، ولی آیا الگوی مناسبی برای افرادی میشم که میخان نتیجه بگیرنداز حرف های من،
پس بیام اول آنقدر با باورهای درست و درک قانون تنتیجهرداشته باشم، وقتی اومدم حرف زدم، حرف مفت نزنم، فقط بتونم متل سید از خودم مثال بزنم، حاشیه نرم، بتونم برای دیگران الگوی مناسبی باشم،
بارها شده توی 12 قدم گفتن که نتایج ما زمانی شروع شد و بهتر شد که سریال های سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت رو دیدن، یعنی نتایج واضح استاد رو دیدن که چطور از قوامی استفاده مکینه، البته نمیخام بگم قبلا مسی نتیجه نگرفته بوده، میخام بگم کهردرکدبهتر و گیش فت بچه هایی که از محصولات استفاده کردن خیلی خیلس بیشتر شده. و منم یکی از این بچه ها هستم که میام حرف های سید رو با زندگی خودش مطابقت میدم،
یه متال بزنم، وقتی داشتید تعداد کفش و کتونی هایی که خریده بودید رو نشون میدادید، داشتم به فراوانی پول و نعمت و تروت که هر کسی میتونه توی زندگیش تجربه کنه فکر میکردم، یا وسایلی که لازم دارید رو نشون میدید، این به ما خیلی کمک میکنه که درکم ن از سبک زندگی که شما دارید بهتر بشه و هر چقدر بیشتر این موارد رو ببینیم بهتر قانون خدا رو د میکنیم، یعنی شما میای قانون رو تو عمل به ما میگی، متل فراوانی رو تو عمل به ما یاد میدی.
واقعا بی نهایت سپاسگذارم از شما استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و بچه های عباس منشی که کمک میکنید برای درک بهتر قوانین
در پناه الله یکتا شاد خوشحال ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم همگی
واقعا موافقم
استاد تنها کسی بود که اصل رو گفت
همه ادمای دیگه اونقدری که باید به اصل نمیچسبن و همین باعث گمراهی دنباله روهاشون میشه
این بولد کردن استاد نیست..بلکه نشون میده راهی که ایشون به ما میگه راه درستیه چون همش به کارکردن روی درون اشاره داره