گفتگو با دوستان 53 | تشخیص الهام از نجوا - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/12/abasmanesh-15.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-12-30 06:27:092024-04-30 02:34:49گفتگو با دوستان 53 | تشخیص الهام از نجواشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام الله
سلام
خدایا شکرت
…………………………………
با گوش دادن به این فایل و صدای ندای الهی فهمیدم
برای کنترل ذهنم باید باز هم بیشتر تلاش کنم و درها رو روی خودم نبندم و خودمو خونه نشین کنم بلکه باید خودم رو همیشه از نو بسازم
و سوالی که برام بود رو خداوند بهم پاسخ داد خدایا شکرت
چیکار کنم با وجود آدم هایی که در مدار من نیستند؟؟؟؟؟؟؟
هر موقع خواستن تو رو از راه منحرف کنند ، سوالی جدای حرف شون بپرس یعنی تا دیدی دارند تو رو می برند توی در و دیوار ، ببین اون فرد در چه مسیری رو دوست داره یا چه مهارتی رو داره… مثلا ترشی بلده ازش بپرس راستی فلان ترشی رو چطور درست میکنی ؟؟؟ یا در کار کامپیوتره ازش بپرس راستی فلان ابزار اومده خبر داری چه جوریه و همین طور ذهن رو ببر به سمت بهتر و بهتر
خدایا شکرت همیشه خداوند من رو به بهترین پاسخ ها هدایت می کند
خدایا سپاسگزارم
خدایا عاشقتم
قانون خداوند میگه به اندازه ای که من دارم روی خودم کار میکنم و خودمو تغییر میدم همون رو خداوند بهم تقدیم میکنه پس باید روابط خوب رو که دیدم تحسین کنم ، حسودی رو بزارم کنار ، افرادی که روابط نابسامانی دارند رو بهشون گوش نکنم
خدایا شکرت برای هدایت های امروز و تا به این لحظه ام
امروز به خونه ی یکی از اقوام رفتم و خداوند بهم گفت برو ، ولی در مسیری که داشتم می رفتم نداهایی بهم میگفت نرو حالا فلان کارو میکنه و هزاران هزاران نجوای دیگه اما من قانعش کردم و منطقیش کردم بهش گفتم //الخیر فی ما وقع ///// ببین من باید حرکت کنم و با خونه نشینی راه حل ها بهم گفته نمیشود پس باید بروم و باید از هیچ کسی نترسم ، باید من شجاعت خودمو به خودم نشون بدم و رفتم و خیلی هم بهم خوش گذشت و برگشتم خدا را شکر
خدایا صد هزار میلیارد بار شکرت
درود بر استاد عزیز و خوب
سفر نامه روز 153
چه سفری بهتر از این و چه همسفر هایی بهتر از این بچه ها
این قسمت چه چیز های عالی و خوبی گرفتیم و درک کردیم
من همیشه مشگل داشتم بین اینکه کدوم نجوا هست و کدوم الهام خداوند
ولی الان با این سخن که هر چه احساست به سمت بد بره معلومه که شیطان داره حرف میزنه ولی اگه میبینی که احساست داره به سمت خوب میره پس داره خداوند و انرژی خوب حرف میزنه
من در یه موردی هی کمک میخاستم که خدا بگو من چیکار کنم من نمیدونم تو بهم بگو
ولی آرامش ایجاد نمیکردم که آماده بشم
الان چند روزیه که آرامش ایجاد کردم میبینم که داره حرف میزنه و میگه تو مهاجرت کن من هستم ولی از اونور هم نجوا ها میاد که کجا بری چیکار کنی کجا شبا بخوابی؟ اصلا برای چی بری؟ بری که چی بشه؟
ولی اون الهام فقط میگه برو
مثال همون هلکوپتر هست که استاد میزنه که خدا مثل هلکوپتره فقط تا 10 الی 20 متر جلو تر میگه اگه رفتی بقیشم میگه ولی اگه نه که نمیگه
و من دارم گوش میکنم و اعتماد کنم و میبینم که نتیجه کسایی که اعتماد کردنو منو خیلی محکم تر میکنه.
سپاس بابت این سایت و فایل زیبا
🔹 نگرانی 🔹
افراد زیادی بدون اینکه دلیلی مشخص
برای #نگرانی داشته باشند، این #ایگو را
در درون دارند.
گاهی افراد
نگرانِ از دست دادن شغلشان هستند،
گاهی
نگران از دست دادن #معشوق شان،
گاهی
نگران از دست دادن ثروتشان،
گاهی
نگران از دست دادن فرزندشان،
گاهی
نگران از دست دادن پدر و مادرشان،
و همیشه چیزی برای نگرانی وجود دارد.
در بیشتر مواقع فقط خودِ حالت نگرانی،
در #درونِ ما وجود دارد و هرگز در #جهانِ بیرونی،اتفاق نمیافتد.
فقط #انرژی_حیاتی ما را میگیرد و مصرف میکند.
نگرانی میتواند ما را به انجام کارهایی که
در تحتِ کنترلِ ما نیستند، وادار کند.
اغلب کارهایی که ما
تحت تاثیر نگرانی انجام میدهیم،
کارهایی عجولانه
و از رویِ ایگویِ نگرانی است
و برنامه مشخص و چرایی انجام کار،
برای خودمان مشخص نیست.
ما فقط کاری نامشخص انجام میدهیم،
تا حالت نگرانی را برطرف کنیم.
نگرانی وادارمان میکند بر طبقِ آنچه او میخواهد، عمل کنیم.
ایگوی نگرانی
از زیرشاخههای ایگویِ بزرگتری
به نام وابستگی میباشد.
و ما بهخاطر چیزهایی که داریم
و گاهی چیزهایی که حتی نداریم،
نگران میشویم.
بنام خدایی که جز او چیزی نیست
سلام به اساتید عزیز، استاد عباسمنش و استاد عرشاینفر
سلام به همهی دوستان عزیز این سایت و هرکسی که گفتگوی این دو عزیز رو از هر طریقی شنیده و حتما لذت برده و آرامش پیدا کرده
این فایل (دنبال اسم دیگهای میگردم. این هدیه، این گنج، این هدایت) نشانهی من بود وقتی روی دکمه نشانه هدایتم زدم
و مثل همیشه چقدر یک باره آرومت میکنه، دستت رو میگیره و برت میگردونه که داری کجا میری
چیه این همه تقلا میکنی، چیو فراموش کردی، بیا و یادآوری کن اصل رو، آروم شو و اونوقت میفهمی لحظه لحظه زندگیت معجزهست
خدایا سپاسگزارتم که همیشه باهام حرف میزنی و الان از زبان و بوسیلهی این فایل
کلمه به کلمه و جمله به جمله آنچه در این گفتگو میاد آرامش و اصله اما آنچه انگار بشکل هایلایت شدهای توسط من شنیده شد رو میخوام بگم
استاد روند هدایت شدنشون رو به برگزاری دورههای تندخوانی فرمودن که بارها و بارها جاهای مختلف گفتن تا ما درسش رو بگیریم
اما چیزی که من امروز توی این فایل شنیدم و تا حالا به این شکل نشنیده بودم (من همین فایل رو قبلا هم بارها شنیده بودم و این قسمت رو اینجوری متوجهش نشده بودم)
این که استاد فرمودن من شروع به کار کردن روی باورهام در مورد ثروت که کردم هدایت شدم به برگزاری دوره تندخوانی
هنوز باورام برای کسب درآمد از برگزاری دورههای توحیدی و قوانین هستی آماده نبود اما وقتی روی باورهای ثروت کار کردم خدا که میدونست من برای چی آمادهام منو به برگزاری تندخوانی هدایت کرد
این چقدر بهم آرامش داد که تو ی قدم بردار و ببین باقی قدمها رو خدا برمیداره.
استاد روی باورهای ثروتش کار کرده و به هر حال خداوند هدایتش کرده، اگرچه هنوز کل باوراشو اصلاح نکرده بوده، اما خدا توی مسیر قرارش داده که هم به ثروت برسه و هم توی همون مسیر آماده بشه برای اصلاح باوراش در مورد اینکه از دورههای قوانین هستی درآمد و ثروت بسازه
پس تو ذره ذره کار کن روی باورهات و فکر نکن همه باورهات باید اصلاح شه و بعد نتیجه بیاد، با همین اصلاحات کوچیک کوچیک که همین هم جهاد اکبر میخواد، اون چرخ لنگر شروع به چرخیدن میکنه و نتایج و اصلاح باورها خودش میشه ی چرخهی سالم که توی مسیر رشد بیشتر و بیشتر قرارت میده
اینجای صحبتا رو که شنیدم بهم گفته شد اینا دقیقا از همون الهامات در لحظهایه که استاد میگه. که مشخصا اینا رو خدا به زبان استاد آورد و وقتی استاد خودشون هم اینا رو بشنون خواهند گفت عجب آگاهیهای نابی بر زبانم جاری شد
پس تو روی باورهات کار کن، مطمئن باش نتایج میاد، حتی از جایی که فکرش رو هم نمیکنی هدایت میشی به سمت نایج
چقدر کامنتای دوستان بینظیره و چقدر آرامش و هدایت توی این فضا موج میزنه
پروردگارا شکرت
بنام خدای هدایت کننده ، رزاق و وهاب
بنام خداوندی که قدرت مطلق جهان در دست او هست و عاشقانه به من کمک میکنه و به سمت زندگی بهتر هدایتم میکنه
سلام به استاد خوبم ؛
سلام به مریم نازنینم ؛
سلام به سودای نازنین که با قلم زیباشون خلاصه درس های این فایل رو برامون تحریر کردند ؛
استاد نازنین و مهربانم ، خدا رو شکر میکنم که به این فایل هدایت شدم چون آبی بود بر آتش ترس ها و اضطراب های من
اسلحه شیطان ؛ ترسه
و خدا پاسخ میده ؛ لا تخف و لا تحزن
اسلحه شیطان ؛ نجواها و پیش قضاوت ها و از کاه کوه ساختن و بدگویی از دیگرانه
و خدا پاسخ میده ؛ قلبت رو با یاد من آرام کن
اسلحه شیطان ؛ نگران کردن و ترسوندن انسان از فقره
و خدا پاسخ میده که من رزاقم و وهابم و تنها به من توکل کن
نازنین استادم ؛ قلبم با دیدن و شنیدن کلام و چهره شما آروم میگیره
نجواهای ذهنم خاموش میشه و شما افسار شیطان ذهنم رو با یادآوری وعده های خدا میکِشید
اگر بخوام شرح حالی از خودم بدم ، اینه که دقیقا در وضعیتی قرار دارم که شما در این فایل عنوان کردید ، من در تمام جنبه های زندگیم تغییرات خیلی خوبی داشتم ، اما مسئله مالی به شدت اذیتم میکنه و خواسته های بسیار زیادی دارم و برای رسیدن به این خواسته ها خیلی باید روی ترس هام پا بذارم و نگاه توحیدی قوی تری ایجاد کنم . انقدر ترس ها برام بازدارنده هستند که نه میتونم قدمی به جلو بردارم و نه دلی برای برگشتن دارم
توی این فایل و تمام فایل هاتون تاکید شما به کنترل احساس و ایجاد نگرش مثبتی هست و اگر ما بتونیم این نگرش رو در وجودمون بیدار نگه داریم ، اروم اروم به جاده هدایت نزدیک میشیم
استاد جان ، تجربه من اینه که اتفاقی چند روز پیش برام افتاد و با وجود بی تقصیر بودنم ، من نتونستم احساسم رو کنترل کنم و تمام کاسه و کوزه ها روی سر من شکست و من این درس رو گرفتم که اگر نتونی واکنش هات رو کنترل کنی ، در نهایت کسی که ضرر میکنه خودت هستی
نکته بعدی اینه که وقتی روی باورهام کار کنم ، من به ایده ای هدایت میشم که با باورهام هماهنگه
شما روی پول گرفتن از آموزش هاتون مقاومت داشتین ، اما چون از کسب درآمد از طریق دوره تند خوانی مقاومت نداشتین به اون مسیر هدایت شدین
نکته بعد اینه که وقتی من وارد مسیر هدایت میشم ، شرایط مطابق با فرکانسم ، میتونه بهبود پیدا کنه
قبل از حرکت در مسیر الهامات ترس ها و نگرانی هایی هست ، اما با وارد شدن در دل ایده ها میبینم که اتفاقات ساده تر از پیش بینی هام پیش میره ( البته اگر بتونم ذهنم رو کنترل کنم و باورهام رو بهبود بدم )
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی بزرگوار
خداروشکر میکنم که در مسیری هستم که روز به روز زندگی را برای من آسان تر میکند و من را به خدای خودم نزدیک تر میکند.
احساس خوب مساوی است با اتفاقات خوب .همه مسیر موفقیت و سعادت به نظر من از همین جمله میگذرد اگر بتوانیم به حد بالایی عمل کنیم و در اکثر اوقات کنترل کنیم ورودی ها را و ایست بازرسی بگذاریم برای وردی هایمان و اجاره ندهیم به نجواهای شیطان ذهن که مدارمون رد پایین نگه دادند.
در این مدنی که توی این مسیر الهی بودم هر جه جلوتر رفتم بیشتر درک کردم تاثیر کنترل ورودی ها رو و تاثیر احساس خوب رو داشتن.
ابتدا که وارد این مسیر شدم با کوهی از تضادها و باورهای اشتباه تنها چیزی که من رو سرپا نگه می داشت اعتقادی بود که در ته باورهام به این مسیر داشتم اما پررنگ و واضح نبود فقط میدانستم که راهی است که از گذشته بهتر بوده اما هر چه جلوتر آمدم بهتر خودم و باورهام رو شناختم تضادهام کم کم کوچکتر شد اما هنوز وجود داشت چون اون باورهام هنوز وجود داشت نمیشد یک شبه راهی رو که چندین سال اشتباه میرفتی اصلاح کنی ولی باید ماند کمانی صبر کردن رو اینجا درک میکنی .اینکه صبر کنی وا دامه بدهی اولش سخته چون نتیجه رو فقط پول میدونی اما کم کم نشانه ها خودشون رو نمایان می کنند نشانه هایی که میگن میشه بدون نتیجه مالی هم حال خوب داشت و کم کم نتیجه های مالی هم خودشون رو نشون میدهند مثلا با کم شدن هزینه ها با یک ایده خو و…
یادمه دوسال پیش در اوج بحرانهای مالی که داشتم ایده ساختن دوتا اتاق در زمینی که قبلا خریده بودم برای رها شدن از مستاجری به ذهنم رسید در اوجبحران مالی که درآمدی نداشتم و بدهکار بودم اما یک حس میگفت انجامش بده یعنی همون الهام همون خدا همون قلب .و جالب اینکه فقط میگفت انجامش بده و انگیزه هاش هم خودش میداد و شروع کردم با دست خالی اما جور شد و اومد و فقط خدا میداند که چطور ایده دوتا اتاق برام شد یک خانه کامل و قابل خوب که هیج یک از اطرافیانم باورشان نمیشد و هنوز هم باور نمی کنند.
میخوام بگم دقیقا همونی شد که استاد گفتند یعنی آمادگی رو من باید به وجود بیاورم لون وقت خداوند سمت خودش رو انجام میده اصلا منتظر هست و اشتیاق داره به اینکار.
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
استاد قبلا گفته بودند که زمانی دارایی شون فقط یک کتونی بود و یک هدفون اما راضی بودند رضایت داشتند حالشان خوب بود دست لطافت قلب و عشقی داشتند. این یعنی آرامش یعنی احساس خوب که حالا این نتایج رو بدست آوردند.
اما احساس خوب داشتن هم راحت نیست اگر این رو تجربه کرده باشید میدونید که نجواها ثانیه به ثانیه دنبال آدم هستند دنبال فرصت هستند چون به نظر من اونها هم بازی رو خوب می دانند یعنی من برای خودم این باور رو ساختم که همون طور که منلذت میبرم اون ها هم لذت میبرند.من یعنی قلب و اونها یعنی ذهن من یعنی خدا و اونها یعنی شیطان.
مرحله به مرحله باید جلو برویم و عجله نکنیم ناامید نشیم و فقط ادامه بدهیم و چقدر من تحسین میکنم فایلهای روز شمار زندگی منرو که باعث میشد من مسیرم رو ادامه بدهم و کم نیاورم در حالی که صفر بودم .صفر بودم یعنی هیچ درآمدی نداشتم طلبکارها مرتب پشت خط من بودند و… اما به قول استاد عزیزم روزهای سخت رو هم باید زندگی کنیم و من زندگی کردم و هنوز همباید زندگی کنمتا مدارها رو یکی پس از دیگری پشت سر بگذارم.
سخن آخر اینکه دوستان ادامه بدهید و مطمئن باشید که راه درست رو انتخاب کردید ولی چون باورها یی که داریم ریشه چندساله در وجود ما دارند نمیشه انتظار داشت در کوتاهترین زمان ازبین بروند پس فقط باشیم و صبر کنیم و ادامه بدهیم
شاد باشید و تندرست ثروتمند در دنیا وآخرت
سلام به خدای مهربانم سپاسگزارم که هدایتم میکنی به سمت اگاهی شکرت شکرت شکر وسلام وعرض ادب خدمت دواستادگرانقدرکه نفسهاشون حقه به تمام هم فرکانسیهای عزیزم پیشنهادمیکنم توروخدااین فایل روبارها وبارهاباحس خوب باعشق گوش کنید چه نکته های فوق العاده عالی
تواین فایل وجودداره این فایل رووقتی گوش کردم احساس عجیبی پیداکردم حسی که نمیشه توصیف کرد این فایل تمامانشانه است حال دلم خوب شد این فایل وبارهاگوش کردم دیدم صبر احساس خوب داشتن دیدمثبت به اتفاقهایی به ظاهرناخوشایندولی ازباطن بسیارخیرالبته بانگاه خوش بی نانه برای من بسیارجالب بود خداروشکرهدایت شدم بسمت این فایل بسیاربسیارعالی وقتی درست به زندگیم نگاه کردم اول نشستم دونه به دونه تاجایی که امکان داشت اتفاقهای مثبت رونوشتم ازتولدعزیزانم تاقدکشیدن
و موفقیت اونهادرزندگیشون جابجایی خونه هام هرجاکه رفتم خوش گذشت تاجایی که حال دلموخوب میکردهرچه احساس خوب داشتم واتفاقهای خوش کوچک وبزرگ که توزندگیم رخ داده بود رونوشتم دیدم چه نکات مثبت فراوانی توزندگیم بوده ولی من توجه نکردم نکات مهم تو این فایل توجه منوبیشترکرد هی مرورکردم هرچه جلوترمیرفتم حال دلم عالی عالی ترمیشد به جرات قسم میخورم نکات بدندیدم اگرم بوده فکرمیکردم دیدم خداروشکرصلاح من بوده خیرتی بوده خداروسپاسگزاری کردم که چقدرهواموداشته وداره امامن بی توجه بودم استادعزیزم ازشمادوبزرگوارممنونم خیلی فایلتون پرمحتوابودطرزفکرم کلا زیروروشدالانم یادگرفتم فقط به نکات مثبت درزندگیم فکرکنم به احساس عالی داشتن باچشم بصیرت به اطرافم نگاه کنم باحس عالی وباجان دل به نجوای درونم گوش کنم هرچیروبه دلم نگیرم گذشت روسرلوحه زندگیم قراربدم فقط روی خداحساب کنم این فایل ازنظرمن ارزنده ترین زیباترین صحبتهادرونش نحفته است استادعزیزم این فایل قلب منوروشن کردبه اهدافم نزدیکترکردشماکاری کردین که باعشق به گذشتم نگاه کنم هرروزم روبهترازدیروزمیبینم تلاشم بیشترشده باعشق به عزیزانم نگاه میکنم هیچوقت غصه فردارونمیخورم واقعاوقتی دقت میکنم میبینم خداپرگارزندگیموجوری میچرخونه گه اب تودلم تکون نمیخوره روزیم روازجایی که گمان نمیکنم سرازیرمیکنه پس چرااینقدرمن نگران بودم به این نتیجه رسیدم وقتی حال دلت خوبه یعنی خداحسابی هواتوداره شکرت خداجونم شکرت که همین جایی حتی باوردارم تمام این نوشته هام بااراده خودته خدایا شکرت شکرت شکرت استادعزیزم ارزو میکنم براتون که درتمام مراحل زندگیتون موفق و پیروزباشید
با نام خداوند بزرگ فرمانروای جهان هستی
وسلام و درود به استاد عزیزم وخانم شایسته مهربون
وسلام به تک تک دوستان عزیزم
خاطرهای از هدایت خداوند متعال را میخوام با دوستان عزیزم به اشتراک بزارم امید وارم تونسته باشم خوب بیانش کنم تا شما دوستان عزیزم لذت ببرید
من پخش جوراب وزیر پوش دارم
در آخر هر سال خیلی دوس داشتم جایی باشه که بتونم تک فروشی کنم برا کار پخشمم خوب میشد چون نقدینگیم بالا میرفت پول همیشه تو حسابمم وجود داشت دیگه منتظر چک مشتری نمیشدم تا نقد بشه
خلاصه یه روز صب بعد نماز سر سجادم نشسته بودم ساکت وآروم داشتم فک میکردم
یدفه انگار کسی با من حرف بزنه به دلم افتاد که برو با اون مشتریت که بهت بدهکاره شریک شو جا از اون جنس از تو باهم کار کنید هم تو بدهیتو از اون شخص بگید همم یه سودی برات میمونه
فردای اون روز اومدم سمت خیابون درختی گلشهر با اون مشتریم حرف بزنم وقتی رسیدم اونجا دیدم که سر جای همیشگیشون نیستن پرسیدم که کاسبای درختی کجا رفتن گفتن یه بازارچه درست کردن به همه یه غرفه دادن رفتن اونجا
رفتم اوجا با اون مشتریم حرف زدم وبهش پیشنهادو دادم اونم خیای سریع قبول کرد جای غرفه معلوم بود چون پولی نداشت نتونسته بود غرفرو سرپا کنه
باهم شروع کردیم من یواش یواش جنسامو آوردم تو سرما بسات میکردم رو میز هوا خیلی سرد بود ولی من با اشتیاق این کارو انجام میدادم بعد چند روز من تصمیم گرفتم غرفرو درستش کنم
غرفرو درست کردم وچادر براش کشیدم فنسارو زدم رگال چوراب زدم و جورابارو آویزون کردم این دوستمون یه دو هفته ای نبود کل کارارو من انجام دادم با هزینش بعد دوهفته دوستم سر وکلش پیدا شد از من پول دستی میگرفتو میرفت کل کارارو من انجام میدادم
در حین کار من متوجه شدم دوستم معتاد به مواد مخدره وقتی میومد غرفه اصلا تو حال خودش نبود پولو میگرفتو میرفت منم که دیگه جنس ریخته بودم نمیتونستم کار دیگه ای کنم فقط به خودم میگفتم درست میشه من مطمئنم یه چیزی تو دلم میگفت صبر کن
همسایم از طریق تلگرام دستگاه کارتخوان گرفته بود منم خداوند هدایتم کرد از طریق تلگرام به من هم دستگاه کارتخوان رایگان آوردن وقتی من درخواست زدم مسئول دستگاه بهم زنگ زد منم چون ذاتا انسان شوخ طبی هستم پشت تلفن با اون آقای مسئول شوخی کردم چنتا تیکه خنددار گفتم ازم مدارک وخواست تلگرام کردم باورم نمیشد سه روز بعد بهم زنگ زدن گفتن آفا کجایی دستگات آمادس
خیلی خوشحال شدم و خدا رو شکر کردم اون روزا من اصلا از قانون آگاهی نداشتم و نمیدونستم که همه اینارو من با باورام میسازم
شریکم اومد دید من دستگاه گرفتم گفت مشارکنیه گفتم نه برا خودمه مستقیم میره به حساب خودم این رفت
بعد چند دیقه اومد گفت جمع کن غرفه منه میگم جم کن حق نداری اینجا جنی بفروشی
تو پرانتز بگم من این دوستمو قبل درگیری لفظی بردم تو گمپ خوابوندم تا ترک کنه کل هزینشم خودم دادم پسر بسیار خوبی بود ولی چون اعتیاد داشت دست خودش نبود چکار میکنه کنترل ذهنش کلا دست مواد بود اون هرچیمیگفت دوستمون هم اجرا میکرد
خلاصه همسایم چون ار جریان خبر داشت اومد گفت اینکه گفته جم کن پس سریع تا پشیمون نشده جم کن منم حرف همسایم که عباس اسمس بود گوس کردم وجنسامو با ناراحتی جم کردم تموم که شد من اومدم با عباس خداحافظی کردمو رفتم
عباس آقا گفت برو ولی فردا برگرد بیا تا یه غرفه اجاره کنی نری حاجی حاجی مکها پشتت باد نخوره گفتم نه فردا میام
فردای اون روز برگشتم بازارچه تا یه غرفه اجاره کنم رفتم چنتا لاینو گشتم چیز بدرد بخوری پیدا نکردم اومدم پیش عباس آقا نشستم کمی استراخت کردم الهام شد به دلم گفت پاشو برو لاین پشتیارو هم بگرد پیدا میکنی
اومدم لاین پشت از یکی از کاسبا پرسیدم اینجا غرفه خالی هست گفت برا خرید یا اجاره انگار یکی بهم گفت بگو برا خرید
گفتم برا خرید گفت نه اهااا وایسا یکی دیشب بهم گفت میخوام خونه بخرم غرفمو میفروشم
رفتمو غرفرو دیدمو خریدم خدا رو هزاران بار شکر میکنم الان که به قانون پی بردم فهمیدم که تمام اتفاقات زندگی حاصل افکارمان هست ما زندگی خود را با باورهایمان میسازیم
خالصه من غرفرو خریدم و درستش کردم
روز اول 17 هزارتومن فروختم چقدددددرررر خوشحال شدم چون اولین روز مستقلیم تو کارم بود
استاد عزیزم همون طور که شما تو این فایل میگفتید بهم گفته شده پس انجامش میدم اون وقتی که میخواهید کارو شروع کنید نجواهای شیطان خیلی منفی میبافه ولی وقتی شروع میکنی میبینی اینقدر هم سخت نبوده
من نتیجه میگیرم که اگه ما همیشه در آرامش باشیم الهامات خداوندو میتونیم دریافت کنیم
در آخر از شما استاد عزیزم کمال تشکر وقدردانی را دارم وازتون ممنونمو سپاسگزارم که این روش زندگی کردن رو به ما نشون دادین و فهموندین که تمام اتفاقات زندگیمان دستان خودمون هست من به شما قول میدم کسایی که با این سایت آشنا شدن به این درک رسیدن والا خیلیها تو همون افکار پوچو غلطی که تا قبل از آشنایمون با این سایت داشتیم هستند ونمیدونن که قانون چی میگه
بابت همین یک آگاهی من خدارو هر روز شکر میکنم که فهمیدم .
هرجاکه هستید در پناه الله یکتا شادو پیروزو سربلند وسعادتمند در دنیاو آخرت باشید.
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام
وقت همگی بخیر وشادی
اللهاکبر از این گفتگوی دوستانه :
بسیار مفید، ارزشمند و تاثیرگذار
تشخیص نجوا، از الهام الله
این تشخیص خیلی مهمه چراکه ما یکسره در حال
تصمیم گیری هستیم.
یکی از راه کارها اینکه ازش الگوسازی کنیم یعنی چندین بار که به صدای قلب گوش دادیم و نتیجه را دیدیم در مقابل چندین بار که صدای مغز را دریافت کردیم و بهش عمل کردیم و نتیجه دست ما آمد، بهتر می فهمیم که وقتی صدای قلب را گوش دادیم چقدر پیشرفت کردیم .
جنس صدا را درک می کنیم و آرام آرام درک می کنیم که الان نجوا داره با من صحبت می کنه یا الهام الله از طریق قلب ، و بعد در طول زمان تصمیم گیری برام بهتر میشه و دچار شک و تردید نیستم که صدا از کدام منبع هست.
راهکار بعدی :
حالت احساس من هست ، که وقتی آرام هست ، و خوب هست یعنی آماده دریافت الهامات الله هستیم .
کارکرد مغز : بر اساس ورودیها شکل می گیره پدر و مادر، معلمان همکاران و خانواده، و بر اساس آن ورودیهای و تجربههای شخصی خود تصمیم می گیره و مغز اهل حساب و کتاب و منطقی هست، در موضوعات جزئ، و کوچولو، استفاده از مغز بهتر است ،
اما برای تصمیم گیری برای آینده، مثل ازدواج، مهاجرت، خرید ملک، که اطلاعات درستی نداریم، باید از شهود و قلب استفاده کنیم ، الهام الله در ابتدا، شاید ظاهرا جوابگو نیست ولی چون به الله اعتماد داریم باید چشم بگیم و انجام بدهیم.
خودم تجربه شخصی خوبی از الهام الله دارم که بهش عمل کردم و نتیجه خوبی گرفتم مثلا یکی همین اواخر مسافرت تنهایی به ترکیه و استانبول بود که چقدر به من خوش گذشت ، همه برنامه ها را خدا چید ، لیدر من فروغ خانم همشهری درآمد مسیر فرودگاه تا هتل چقدر خوش گذشت ، حتی برنامه کشتی شب بود و من مقاومت ذهنی داشتم و نمی خواستم برم ، الهام الله گفت برو ، حرف فروغ خانم را گوش کن ، بهت خوش میگذره، بعد رفتم برنامه کشتی شب ، انقدر رقصیدم و خوشگذرانی کردم و دوستان خوبی داخل کشتی پیدا کردم که الان تعجب می کنم ، واقعا آن شب از ته دلم احساس آزادی و خوشبختی کردم در زمان مناسب و مکان مناسب، اللهاکبر از این چیدمان الله، این خاطره ایمان منو قوی می کنه برای چشم گفتن به ندای الله ، چون خاطره خوشی دارم البته چندین موارد مشابه.
احساس ارزشمندی داشته باشیم، که خدا به مورچه و زنبور عسل وحی میکنه، و هدایت می کنه ، ما که اشرف مخلوقات هستیم ، حتما خدا با ما هم صحبت می کنه هرچند که در گذشته جز خطاکاران بودیم.
در کارها بیش از حد زور نزنیم این یک نشانه هست که باید از خدا هدایت بخوایم و تسلیم هدایت او باشیم و در این کار زیرک باشیم یعنی حتی در مسائل خیلی جزئ هم از خدا هدایت بخوایم و طبق الهام الله عمل کنیم که هم پیشرفت کنیم و هم جنس صدای الله را واضح تر تشخیص بدهیم.
خدایا شکرت
خدایا همیشه من از تو هدایت می خوام.
علیرضا یکتای مقدم
مشهد مقدس
به نام خداونده بخشنده وبی همتا سلام درود خدمت استاد عزیزم .ودرود خدمت همه هم سفران گرامی.واقعا استاد رو نمیشه با هیچ استادی مقایسه کردحرفی ک از دل براید بر دل نشیند.استاد مث ماه در اسمان میدرخشه.من ک نتونستم با دوست عزیز ک با استاد صحبت میکرد ارتباط برقرار کنم.اصلا شما هم این حسن رو درک کردید.خیلی تفاوت هست بین کسی ک تجربه کرده با کسی ک خاطرات دیگران رو دیکته میکنه.خدیا شکرت برای حال خوب و ارامش و ازادی ک ب من عطا کردی.حس خوب یعنی وقتی میگی خدارو شکر دلت بلرزه و این حس گفتنی نیست فقط درک کردنیه اون حال قشنگه اون حال رویایه.