گفتگو با دوستان 54 | کینه و نفرت = تولید بیماری - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)

335 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عسل گفته:
    مدت عضویت: 743 روز

    1403/8/24روز131

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد و مریم عزیز ودوستان گل

    خدایا شکرت بخاطر یک‌روز فوق العاده خدایاشکرت بخاطر این هوای بارونی و پاییزی که توی ایران هست

    پرازحس خوب و ناب و فوق العاده است.

    وقتی به گذشته ام نگاه می‌کنم میبینم اگر قرار بود ادمارو نبخشم هیچوقت نمیتونستم رشد کنم هیچوقت نمیتونستم آرامش داشته باشم البته که به این وضوح با قوانین آشنا نبودم فقط ادمارو میبخشیدم و‌رها میکردم چون میگفتم من لایق آرامشم و‌بخاطر خودم میبخشم

    اما الان میفهمم که چقدر مهم بوده این قضیه و دلیل بعضی از بیماری های که تجربه میکردم و الان میفهمم

    وقتی این فایل و‌گوش میکردم یهو 2نفر اومدن توی ذهنم و فهمیدم که من هنوز ازشون ناراحتم (نفرت ندارم) اما دلخورم یا یجورایی اونارو مقصر میدونم برای شرایط فعلی ام ( 2تا از مدیران شرکتی که کارمیکردم و اخراج شدم. وهنوز علامت سوال وتعجب توی ذهنمه و دلیل اخراجم و نمی‌دونم؟!) هنوز دلم ازشون صاف نیست اینجا میخوام بنویسم و به صورت کامل رها کنم .

    یکی اینکه هنوز دارم عوامل بیرونی و مقصر میدونم و هنوز شرک درون دارم .

    یکی اینکه ازدیگران توقع دارم .

    یکی اینکه مسئولیت صددرصد زندگی خودمو نپذیرفتم و هنوز باور نکردم که این خود منم که ادما و شرایط و به وجود میارم .

    پس اگر من با اون تضاد برخورد کردم بخاطر باورهای خودم بود

    ‌واینکه اگر با اون تضاد برخورد نمیکردم شاید حالا حالا تصمیم نمیگرفتم که دیگه نباید برای کسی کارکنم

    تصمیم نمیگرفتم که دوره های آموزشی بخرم و مهارتم و رشد بدم

    تصمیم نمیگرفتم دوره روانشناسی ثروت عزت نفس قانون آفرینش و کتاب رویاها کتاب چگونه فکرخدارا را بخوانیم حتی شروع این فایلهای رایگان تحول روزشمار بخرم و شروع کنم

    تصمیم نمیگرفتم که باید زندگیمو متحول کنم تصمیم نمیگرفتم که باید شرک درونم و ازبین ببرم

    متوجه پاشنه های آشیلم مثل وابستگی مثل شرک مثل پایین بودن عزت نفس مثل مقصر دونستن عوامل بیرونی و… نمیشدم

    اون تضاد درد زیادی داشت اما من باید اون درد و میکشیدم تا به خودم بیام تا خدای خودمو پیدا کنم و اون انسان‌ها وسیله شدن برای اینکه من این تضاد و تجربه کنم

    الانکه اینارو نوشتم چقدر قلبم بازشد وقتی نگاه می‌کنم به این ماجرا میبینم چقدر خوب شد که اخراج شدم . چون توی این 4ماه من کلی پیشرفت مهارتی و شغلی و خودشناسی و خدا شناسی داشتم خداروشکر

    اگر مونده بودم توی اون شرکت هیچوقت اینارو تجربه نمیکردم اینجا و امروز مینویسم که من اون دوتا آدم و بخشیدم به این دلیل که خودم لایق آرامشم به این دلیل که میپذیرم خودم با باورهای خودم اون شرایط و رفتارهارو به وجود آوردم و اینکه خداروشکر می‌کنم و ازشون ممنونم بخاطر اخراجشون چون باعث پیشرفت و ارتقا من شدن

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    امیر آهنگری گفته:
    مدت عضویت: 1677 روز

    ب نام الله مهربان و هدایتگر ب سمت زیبایی شادی سلامتی ثروت و حال خوب

    سلام ب استاد عزیز در این کلاب زیبا

    =ذهن مشکل کوچیک بزرگ میشه و نمیزاره نکات خوب اتفاغات زندگمونو ببینیم

    =وقتی از کسی ناراحتیم فقط داریم ب خودمون ضربه میزنیم

    =باید سطع توقعمونو از دیگران بیاریم پایین و ایرادهای خودمونو بپذیریم

    =و اینو بپذیریم اگه از هر کسی ناراحت بشیم داریم به خودمون لطمه میزنیم

    =وقتی با خودمون رفیق باشیم میتونیم ایرادهای بقیه رو بپذیریم

    =وقتی کینه نفرت از خودمون دور کنیم جسممون سالم میشه و خیلی زود بیماری ازمون بیرون میره

    سپاسگذارم ازتون برای این فایل زیبا

    آرزوی سلامتی شادی ثروت حال خوب و هدایت الله دارم براتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2158 روز

    به نام خدا

    من باید دیگران را ببخشم برای خودم تا راحت باشم و راحت زندگی کنم و زندگیم را به راحتی مثل باقلوا ادامه بدهم

    وقتی من کینه دارم نمی تونم زندگی آرومی داشته باشم

    من خودم در بیشتر اوقات از آدمها نفرت داشتم و این خودش یک خود افشایی بزرگی است ولی معلومه که وقتی از دیگران کینه و نفرت دارم نمی تونم روی خوش آدمها روی خوش زندگی را ببینم

    همیشه ترسها هست

    همیشه استرس ها هست

    و الان خدا را صد هزار مرتبه شکر خیلی خیلی خیلی بهتر شده ام و هر کسی هر کاری که می کنه «من خودم را در حالت خوب و خوبی و کنترل ذهن نگه می دارم»»» و میگم به من چه و به من مربوط نیست . این آدم الان اینطوریه شاید یه ناراحتی داره و فردا یا هر موقع خودش خدایا خوب میشه و خودم را رها می کنم

    من هر چی که بتونم قدرت را از آدمها بگیرم و به خداوند بدهم در مسیر درست و متعالی قرار می گیرم

    من هر چی که بتونم و توان دارم «««روی ویژگی های مثبت افراد »»»تمرکز کنم و مدام برای خودم تکرارشون کنم این برای خود من خوبه و من زودتر رشد می کنم

    اگر بدی از آدمها دیدم من باید بگذرم

    اگر بدی از آدمها دیدم بگم من در چه فرکانسی بودم که این آدم اینطوری با من برخورد کرد

    وقتی می بینم اکثر آدمها در طلاق و طلاق گیری هستند که صد البته به خودشون مربوطه که این را هم باید عنوان کنم به خودم میگم اینها در این وضعیت هستند به من مربوط نیست وگرنه استاد جون و مریم خانم هم با هم چه زندگی دارند پس روی زن و شوهرهایی زوم می کنم توجه می کنم و برای خودم الگو قرار می دهم که عالی هستند و خوب هستند تا خودم از جنس همین روابط را دریافت کنم

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    مجید بختیارپور عمران گفته:
    مدت عضویت: 963 روز

    سلاااااام و درود بر استاد باعشق ما

    زدم رو نشانه هدایت من اومدم قسمتی که فایل گفتگو تصویری یا حضوری دوستان با استاد در لس آنجلس بعد متنشو خوندم فایل و گوش ندادم زدم قسمت دانلودها قسمت گفتگو با دوستان همینجوری رندومی گشتم دستم یهو خورد روی قسمت 54که بعد فایل صوتی بود نمیدونم چرا همشو گوش ندادم همینجوری یخورده یخورده زدم جلو تا حرف دوستانو بشنوم یهوی دیدم استاد داره از بخشندگی حرف میزنه و دوست عزیز کردی مون داره از مشکلش کینه اش میگه و چیحوری بخشید و به چه آرامش و پاداشی رسید موندم که این چیه دیشب گفتم خدایا راهنمایی ام کن میخوام تو مسیر توحیدی بمونم فقط روی توحیدی شدنم کار کنم که زدم نشونه و دیشب خوابیدم صبح بازش کردم که این اتفاقات افتاد که من الان اینجا دارم کامنت دوستان گلمو میخونم و میگم خداجونم یکی از مشکلات بارزم اینه فکر میکردم اینو حل کردم البته قبلااا خیلیییی بیشتر بود الان بخاطر درسهای جهان نازنینم که بهم یاد داد کم شد ولی هنوز حل نشد الان با این نشانه فهمیدم چقد جنگ ودعوا تو ذهنم بود خیر نداشتم با خواهرم دامادم بچهاشون بخاطر یه کار اشتباه ازهمشون ناراحت شدم بدجوری از یسری فامیلای دامادم که با خودشون جنگ و دعوا داشتن دخالت بیجا میکردم بایسری فامیلای پدریم بخاطر به اصطلاح نمکنشناسیشون به پدر و مادرم ناراحت بودم الان فهمیدم که همه این اتفاقات مقصر خودمون بودیم که بیش از اندازه توقع داشتیم و خانوادم بیش از اندازه مهربونی میکردن یعنی از عزت نفسمون خرج میکردیم که همه اینا باعث میشد من بهم فشار بیاد چون از بچگی آدم احساساتی و خانواده دوست بودم بزرگ شدم ولی یسری چیزامو نتونستم درست کنم که هر اتفاقی میوفته بخاطر فرکانسهای طرف های مقابله که من هرگززززززز نمیتونم چیزی و تغییر بدم و اگه اینجوری ادامه بدم باید با خیلی ها قهر باشم و کینه بدل داشته باشمو باعث ظلم و خودزنی خودم شوم که تا امروز مشکلات بارز زندگیم بخاطر همین بود و این پشتیبانی کردن سطح توقعاتمو به اطرافیانم بالا میبرد و اونا یوقتی جایی منو نادیده میگرفتن که اینم کار جهان بود از کوره در میرفتم و آتشی میشدم خدا جونم امروز با این نشونه بهم گفت برگرد استوپ بزن عقبگرد کن این راه ترو به توحیدی شدنی که میخوای نمیبره حالا بخشیدن که راحت از همین الان که کامنت دوستامو خوندم رفتم تو دفتر اسم همو نوشتم و همه رو بخشیدم و قصد کردم اگه بیرون جایی اونا رو دیدم باهاشون سلام و علیک باشم حتی اگه اونا جواب سلاممو ندن و بمن بی محلی کنن هزار بارم بی محلی ببینم من کم نمیارم اگه درباره من و عزیزام غیبت کردن دیگه از کوره در نمیرم آتشی نمیشم میدونم چقددددددد سخته ولی وقتی خدا بهم با نشانه گفت تو اینکارو بکن یعتی پشتم ایستاده خودش میدونه که اینکار چقد واسه منی که این برنامه ها در منه از درونم آگاهی کامل داره سخته ولی بااینجال بهم گفت برو من هواتو دارم اگه نخواست هوامو داشته باشه منو به این نشانه و این قسمت گفتگو نمیاورد من تصمیم بزرکی گرفتم میدونم امتحان جهان چقد سختگیره تا منو غربال کنه خداجونم با وجود سختی کار که کاملا میدونم مشابه شو جور دیگه چشیدم ولی پا گذاشتم به دستور تو دراین راه خودت همراه من باش خداجونمم نزار مردود بشم من همه رو بخشیدم و از امروز با هیچکدومشون قهر نیستم خدایا خودت کمک کن به همسرم و بچهام خودت حالیشون کن یوقتی غیبتی شنیدیم قرار نیست جواب بدیم و من اگه ببخشم دلیل بر ترس یا بی ارزش دونستن همسرم و بچهام نیست این قسمت موضوع خیلی سخته که اینجوری داستان ور نخورم اگه هم بر خوردم خداجونم اینطرف کارو خودت باید درست کنی تا زندگی من تلخ نشه همسرم ازم دلگیر نشه هر چند من حرف زدم اومدم تو این راه و هر اتفاقی بیوفته حتی ناراحتی زن و بچهام استقامت میکنم دیگه و دیگه بخاطرررررر هیچکس از خدای خودم فاصله نمیگیرم حالمو بد نمیکنم که حال بد یعنی دور شدن از خدا و نزدیک شدن به شیطان رجیم خداجونم من عاشق همسرم و فرزندانم هستم تا زمانی که نخواهند از تو فاصله بگیرم خداجونم تو همه چیزم هستی تو همه کسم هستی در این راه خودمو خانوادمو بتو میسپارنم

    امروز کاملا سطح توقعاتم و به صفر میرسونم این تمرین و آغاز میکنم و با هیچکس درگیر نمیشم به هیچ عنوااااان با هیچکس دیگه چه بخاطر خودم چه دیگران قهر نمیکنمم اتفاقا بخاطر رشد و موفقیت خودم و خانوادم گذشت میکنم میبخشم ولی از عزت نفسم بهیچ عنوان تلاش میکنم خرج نکنم خدایا این دارایی فقط باید در راه تو و برای تو برای عشق به تو خرج بشه و وسلام.

    امروز خدابهم گفت با این نشانه که مجیدم با فایل توحیدی 6خیلی داری خودتو بهم نزدیک میکنی وواینروزا تمام کارت شده گوش کردن به این فایل و مطالعه کامنتهای عالی دوستان و ازم خواستی هدایتت کنم اینم هدایت تو این قدم و بگیر ببین من خدا برات چیکار میکنم قلبتو فقططط از عشق منو همه مخلوقاتم پر کن همرو به اندازه دوست داشته باش موجود زنده و غیر زنده جدا نکن چون من به هرچیزی که دراین جهان میبینی حیات دادم و همشون زبان معنوی دارن تو سعی کن خودتو قوی کنی عشق بورز منم حرف زدن با همشونو بهت یاد میدم البته تو اینکار خیلی داری زبده میشی ولی بیشتر باید تلاش کنی هر وسیله که در خدمت توست و در خدمت همنوعان توست بهشون هم احترام کن هم عشق بده نگو این اشیای هیچی نمیفهمه در صورتیکه همه چی دارای فهم و شعور هستن حتی این گوشی که داری هر روز ازش استفاده میکنی و بهره میبری هرشب نازش کن هر روز نازش کن ببین چقد خوب برات کار میکنه همین دیگه خودت میدونی بقیه کار توست برو ببینم چیکار میکنی.

    خدایا امید از توست یا الله مددی کن.

    این از دل نوشته و ردپای امروزم که خدا بهم گفت و من نوشتم اول نمیخواستم چیزی بگم چون حوصله نداشتم این آدمارو ببخشم خیلی حالم ازشون بهم خورده ولی نگو حالم از خودم بهم خورده بود خبر نداشتم خدایا منو ببخش چقد به خودم ظلم کردم و خبر نداشتم خدایا کمک کن نفس بکشم خدایا چه حالی دارم که اینا و الان نوشتم

    خداجونم نمیدونم با چه زبانی از تو عشق بینهایت و بنده پاکت بنده ای که مظهر نورالهی است قدردانی کنم برای این مکان امن و زیبا و پاک و عالی .

    الهی شکرررررررررررت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1172 روز

    سلام به استاد مهربان

    سلام به دوستان خوب خودم

    ممنون خدای خودم هستم که همیشه در کنار من است و من را به سمت خوبی ها هدایت می کند

    سپاس از خدای فراوانی ها که در این جهان نعمت های بی شماری را برای ما قرار داده است

    هر چه بیشتر در این راه قدم بر می دارم بهتر و بهتر

    بیشتر و بیشتر

    می توانم به احساس خوب آرامش برسم

    بهتر و بیشتر می توانم به سمت خوبی ها حرکت کنم

    بیشتر می توانم بسوی بهترین ها قدم بردارم

    ممنون خدای خوب خودم هستم که من را هدایت کرد که اکنون خودم برای خودم کار می کنم

    اکنون خودم می توانم به هرآنچه که دوست دارم دست پیدا کنم

    اکنون خودم کارفرمای خودم هستم و برای خودم می توانم تصمیم بگیرم

    ممنون خدای خوب خودم هستم که اینگونه من را به سمتی می برد که می توانم لذت لمس حال خوب را بهتر درک کنم و از آن لذت ببرم

    می دانم که همه چیز در درون من وجود دارد و این من هستم که می توانم به آسانی و راحتی با درک قوانی این جهان هستی به جلو بروم و سپس خواسته ها و آروزهای من یکی به یکی به آسانی برای من محقق می شود

    می دانم که هر آرزو و هر خواسته ای که داشته باشم در این جهان برای من محقق خواهد شد

    اینجا من هستم که باید روی خودم و توانایی های خودم کار کنم و بی شک هر چه بیشتر بتوانم به جلو حرکت کنم جهان هم به همان اندازه به من کمک خواهد کرد

    داشتن حال خوب واقعا برای همه ما یک موهبت است که می توانم به هر آنچه که دوست دارم دست پیدا کنم

    اینجا من باید روی خودم و باورهای خودم کار کنم

    همان گونه که قبل به خواسته های خودم رسیده ام پس باز هم می توانم به خواسته های خودم دست پیدا کنم

    سپاس از خدای ممکن ها

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای آرامش ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    مریم جهانبخش گفته:
    مدت عضویت: 3074 روز

    بنام خدا

    خدایا تنها تورو میپرستم ..وتنها از تو یاری می‌جویم ..مارا به راه راست هدایت کن …راه کسانی که به آنها نعمت دادی …ونه راه گمراهان

    خدایا ازت ممنونم که منو هدایت کردی به این فایل

    کینه ونفرت ….

    استاد جان ممنونم که چشم دل مارو باز میکنی تا قوانین رو بشناسیم

    من اگر از کسی کینه داشته باشم به خودم ضربه میزنم …

    قانون جهان هستی میگه وقتی شما از کسی ناراحتی به خودت ضربه میزنی …..

    استاد میگه سطح توقع ات رو از آدمها بیار پایین .نگاهت جوری نباشه که تورو راضی کنند

    خدایا چقدر یکی یکی شرک های وجودم رو دارم درک میکنم

    استاد من قبلا خیلی از آدمها توقع داشتم از کسی های که مدام میموندن خونه ام و چند روز پیشم میموندند … کلا استاد از همه توقع داشتم چون من همه کار براشون میکردم …. اما از یک جای به بعد توقع از آدمها رو گذاشتم کنار … ولی بعضی موقع‌ها باز یادم می‌بره

    استاد راست میگید وقتی یک اتفاق بدی براتون میفته حتمن توش خیرتی هست

    منم آدم ها رو فهمیدم وقتی بهشون خیلی احتیاج داشتم .. دوست داشتم چند شب کنار میمونند … منو دراغوش می‌گرفتن … دلداری میدادن تو زمان کرونا من عزیزم رو از دست دادم

    وای استاد همه از دور نگاهت میکردن … حتی هیچ کسی نیومد تورو در آغوش بگیره … حتی همسرت هم یکبار تورو بغلت نکرد دلداریت نداد

    وچه لحظه ای دردناکیه اولش خیلی ناراحت شدم …میگفتم کجاید پس چرا نیستید مامانم برای همه بوده الان که مامانم رفته چرا هیچ کس نیست … خودت هم گریه کنی ..هم کار کنی ..خیلی سخته …اینها رو گفتم …

    تا بگم من بعد فهمیدم توقع رو از آدمها بیارم پایین …فهمیدم نباید نگاهم جوری باشه که منو راضی کنند … من اونجا خدا رو بیشتر درک کردم …ولی قبلش یک مشرک بودم … اما بعدش سعی کردم کم کم طول کشید اما شد همه رو رها کردم اینجوری خودم راحت شدم شایدم بخشیدمشون

    دیگه گفتم به هیچ عنوان از کسی توقع نداشته باشم

    بعد از چند سال از اون اتفاق

    امسال جهزیه دخترم رو بردم تهران ..یعنی از هیچ کسی توقع نداشتم که بیان با من کمک کنند …ناراحت هم نشدم … حتی حالم هم خوب بود …منو همسرم دخترم تنهایی رفتیم خونه اشو چینیدیم ….

    چرا اینها رو گفتم چون شما گفتید بیان از نتایج حرف بزنید استاد جان منم تغییر کردم … وتمام سعی ام رو میکنم که بازم بهتر از دیروزم باشم

    راستی استاد امروز یک اتفاقی افتاد اما خوب نبود .. اتفاق ناراحت کننده بود … دقیقاً من خودم ساختمش وچقدر زود جواب داد …اولش ذهنم مدام ور..ور..ور میکرد که اینجوری میشه بعد منم باهاش هم راستا شدم … گفتم آره بخاطر همون کارت رو برد … داشتم فایل گوش میدادم … همینجور که ذهنم نجوا میکرد … وفایل از اینور توی گوشم میخوند ….بعد یک دفعه یک صدای اومد گفت چرا داری اینجوری فکر می‌کنی ….

    به جای اون فکر بیا بگو کارت برد که طرف بره موهاشو کوتاه کنه فکر خوب کن

    بعد یوهو حالم خوب شد ..گفتم آره اینجوری باید فکر کنم …

    حالا بعدش همسرم اومد … ولی چه اتفاقی افتاد … افکار منفی من خلق کرد همون فکری که میکردم … اولش یکم ناراحت شدم … اما بعدش خوشحال شدم چرا چون فهمیدم من خلقش کردم …. فهمیدم از این به بعد یک جور فکر کنم بعد همه چیز درست میشه … بجای ناراحتی …واقعا خوشحالم استاد

    الهی به امید تو رو دگارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1219 روز

      سلام مریم خانوم عزیز

      بسیار لذت بردم و احساساتی شدم وقنی کامنت پر محتواتونو خوندم

      تسلیت عرض میکنم بهتون وواز خداوند طلب رحمت دارم برای مادر بزرگوارتون ،واقعا مادر فرشته ای هست که هر لحظه باید داشتنشو سپاسگزار خداوند بود ،من وقتی رحمت و مهربانی خدا رو بیشتر درک کردم که این جمله رو توی یکی از کامنتها و فایل استاد که در مورد توحید بود شنیدم که میگفت خداوند حتی از مادر به شما مهربانتره

      این جمله اینقدر برای من جای تعقل داشت که هر وقت به زبون میارمش اشکم در میاد و بزرگی و رحمت خداوند برای من تداعی میشه ،همه مادرا فرشتن و بی نهایت مهربان و خداوندی که حتی از مادر به ما مهربانتره

      مریم خانوم خیلی خوب درک میکنم بحث توقعه ای از مردیم داریم و چه مشکلاتی که برای همه ما بوجود آورده ،مثالی که زدین داستان هدایت من به این سایت رو تداعی کرد و تمام اون روزهای که آگاهانه بدنبال بهتر کردن زندگیم رفتم و مشکلات و ترمزهای خودمو برطرف میکردم بیاد آوردم

      من از وقتی که کاسبکار شدم و بواسطه کارم با انواع و اقسام دوستان آشنا شدم و کلی اعتبار بدست آوردم و همیشه چاکرم و نوکرم میکردن برام ،اینقدر خداوند آدمها رو دور من جمع کرده بود که یادم رفت این نعمات از کی دارم و مغرور شدم ،خداوند فراموش کردم و آدمها رو در زندگیم بزرگ کرده بودم ،همه برای من خدا بودن به جز الله ای که من خلق کرد ،از روابط عاطفی که داشتم گرفته که همش وابستگی و زجر بود برام تا دوستانی که همیشه فاز رفاقت داشتن ولی توی برهه ای بدهکارشون شدمو همون آدمها چنان عوض شدن که باورم نمیشد ،هر بار که چک میخوردم ازشون این جمله استاد بیشتر درک کردم که آدمها رو هیچ وقت بزرگ نکنید این آدمها همونطور که الان بزرگت کردن توانایی اینو دارن که از همون بالا بندازنت پایین

      و این موضوع من بارها تجربه کردم ،از یه جای به بعد وابستگی به هر کسی حتی فرزندم و همسرمو صفر کردم چه برسه دوستان و فقط الله رو منبع رزق برکت کردم برای خودم ،دیگه دستمو جلو هیچ کس دراز نکردم و فقط از خودش خواستم ،همه چی عوض شد و من آرام آرام محکمتر شدم و سرم جلوی هر کسی جز خدا بالا رفت ،دیگه از هیچ کسی جز خدا حساب نمیبرم و هر وقت مشکلی دارم به خودش میگم ،آدمهای که یه روز خیلی خاص بودن برام الان معمولی ترین آدمهای زندگیم شدن ،از کسی ناراحت نمیشم چون از کسی توقع ندارم ،حس میکنم خیلی زندگیم زیباتر شده و همه رو دلی دوسدارم و این بزرگترین نعمتی هستی که از بخشیدن خودم و دیگران بدست آوردم

      شپاسگزارم ازت خانوم جهانبخش عزیز که باعث شدی دست به قلم شم و صلاه خودم اینجا و در این لحظه زیبا بجا بیارم

      بی نهایت سپاسگزارتونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    محمدرضا قناد باشی گفته:
    مدت عضویت: 776 روز

    سلام دوستان عزیزم

    چقدر بخشیدن کمک میکنه ..ولی چیزی که هنوز نتونستم درست اش کنم اینکه یک اتفاق بد که پیش میاد هنوز کامل نمیتونم ببخشمش

    مثلا دیروز داشتم راجبه عصبانی نشدن آدم ها و خودم فکر میکردم و فکر میکردم هر چی آدم کمتر عصبانی بشه پولدار تر میشه که یک کسی از دوستان ترشی داشت حمل می‌کرد و کاملا ریختش داخل ماشین و تشک ماشین کاملا بوی ترشی گرفت به خدا گفتم ببین میخام عصبی نشوم ولی آخه مگه میزارن ولی یک اتفاقی افتاد درونم قبلا انرژی منفی رو در درونم حس میکردم حتی انتقال می‌دادم ولی الان به طور معجزه آسایی از انرژی منفی خبری نبود با اینکه توی ذهنم سناریو داشت می‌ساخت ولی نمیدونم چرا انقدر حسم خوب بود ..شروع کردم کاملا با تاید و آب و اسپری اون قسمت رو شستن ولی نرفت فقط بوش کم تر شد ..تا اینکه امروز هم زمانی با این نوشته ها و فایل اتفاق افتاد ….در ضمن این جملات آقای احسان مقدم هم زلزله ایی به پا کرد که برای نگه داری این جملات ارزشمند و یاد آوری آن در زیر براتون مجدد میزارم ..البته از تمامی دوستان خوبم در سایت و نوشته هاشون الهام گرفتم و سپاس گذارم …..دزمانی که احساسات کنترل میشه تسلیم معنا پیدا میکنه

    یعنی بحث تسلیم بحث قانون اصلی زندگیه، احساس خوب=اتفاقات خوب

    موضوع انجام یک کار خاص یا شجاعانه نیست، ممکنه همه ما تو زندگی خیلی کارهای شجاعانه‌ای رو انجام داده باشیم اما یا حین یا بعدش احساس خوبی نداشتیم و اون هیچ ثمره‌ای برامون نداشته.

    تسلیم یعنی پرورش و والایش حس خوب

    یعنی رها شدن از غل و زنجیرهایی که به واسطه نجواهای شیطان باعث شده احساس آرامشمون رو در زندگی از دست بدیم.

    سوالی که من همیشه از خودم دارم درباره این موضوع اینکه چرا ما باوجود این همه تجربه از تسلیم همچنان مقاومت داریم در پذیرش این موضوع و همچنان فکر میکنیم که عقل ماست که میتونه یاری دهنده ما باشه.

    اگر من از تمام آموزش‌های استاد و قرآن یک چیز رو بخوام برای همیشه یاد بگیرم اون هم موضوع تسلیمه. با توجه به مهارت بسیار بالای استاد در درک قوانین جهان هستی به نظرم اگر ایشون روی یک دوره جامع درخصوص این موضوع کار کنند بسیار میتونه برای همه ما مفید باشه و من از ایشون این درخواست رو دارم.

    درحقیقت اگر بخواهیم واژه تسلیم رو به معنای پذیرفتن در نظر بگیریم باید به یاد داشته باشیم که چیزی که به این اقدام معنا میبخشه احساس ماست یعنی با احساس خوب پذیرفتن

    خیلی از مواقع هست که ما از خدا هدایت می‌خوایم و به ایده‌ها هم عمل میکنیم اما احساسمون خوب نیست و بعد با خودمون میگیم خدایا من که گفتم تسلیمم چرا هیچ اتفاقی نمیفته یعنی با نگرانی داریم این رو عرضه میکنیم، شاید این همه به خاطر فیلم‌ها گروگان‌گیری باشه که تا حالا دیدیم و شاید اولین و بیشترین جایی که از این واژه استفاده کردیم در همین فیلم‌ها و برای توضیح همین حالت بوده و ناخودآگاه یه جورایی احساس میکنیم که تسلیم شدن یه کار خطرناکه و به همین خاطر انجامش نمیدیم چون تو بسیاری از فیلما هر وقت کسی تسلیم میشده لزوماً نجات پیدا نمیکرده یا حتی ممکن بوده کشته بشه اما مقام تسلیم در پیشگاه خدا به معنای واقعی و به شرط اینکه احساس خوب باشه 100% باعث نجات میشه.

    شاید ما فکر میکنیم تسلیم به معنای عجزه و ناتوانیه اما به نظرم تسلیم به معنای قدرته اوج قدرت

    اوج قدرت یک انسان زمانیه که تسلیم میشه. اگر دقت هم کرده باشید و در تجربیات مرور کرده باشید میبینید که ما زمان‌هایی که تسلیم هستیم یه روحیه خیلی قدرتمندی داریم و انگار هیچ‌کسی جلوداره ما نیست، انگار دقیقاً وصل شدیم به منبع و باطریمون تموم نمیشه.

    اگه آدم خودش رو تنها ببینه عاجز میشه اما وقتی خدارو ببینه تسلیم میشه. در ظاهر شاید این دو تا خیلی شبیه بهم بیان اما به نظرم شیطان حتی در این زمان هم میتونه به سراغ ما بی بهاد و با عاجز یاد کردن خودمون مارو در مسیر احساسی منفی ببره. اینو به خودم میگم برای همیشه و در همه زمان‌ها که یادم باشه من اگر قوی باشم تسلیم میشم

    یکی از مهم‌ترین دلایلی که ما نمیتونیم تسلیم باشیم اینکه قدرت خداوند رو درک نکردیم یعنی خوب خدارو نشناختیم. این خیلی موضوع مهمیه

    ما همه چیز رو با متر و معیار عقلمون میسنجیم و نمیتونیم درک کنیم که این انرژی چقدر نامحدود میتونه شکل بگیره. واسه همین نمیتونیم به شکل دلخواهمون شکلش بدیم و احساس خودمون رو خراب میکنیم.

    در واقع این انرژی برای تبدیل شدن گاهی نیاز داره به شکل‌ها مختلفی تغییر پیدا کنه دقیقاً ما هم برای اینکه انرژی خواستمون رو به درستی شکل بدیم باید یه سری تغییرات انرژی در خودمون ایجاد کنیم و بعد اون اتفاق رخ میده.

    اگر این مکانیزم به خوبی درک بشه ما خیلی ساده‌تر میتونیم احساس خودمون رو کنترل کنیم.

    اول و آخرش هم موضوع همین بحث احساس خوبه

    تسلیم شدن به این معناست که خدا عین یه استاد فیزیک خیلی متخصص میمونه که میگه شاگرد عزیزم من میدونم که تو چجوری باید این انرژی‌هارو تبدیل کنی تا به نتیجه دلخواه برسی بنابراین به جای اینکه به ایده خودت بچسبی از مسیری که من میرم برو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    مینا ترابی گفته:
    مدت عضویت: 2000 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته دوستداشتنی و سلام به همه دوستان همفرکانسیم

    این فایل نشانه امروزم بود. طبق روال هر روز نشانه‌ام رو میبینم و از خدای عزیزم میخوام منو هدایت کنه.

    کامنت مونای عزیز که متن انتخابی این فایل شده به شدت حرفای دل من بود.

    این تغییر شخصیت و زندگی به سبک قانون سلامتی و آرامشی که بابت خلق زندگیت داری واقعا حالمو خوب میکنه،اینکه آدم سپاسگزارتری شدم برام دلچسبه و من عاشق این سبک زندگیم‌

    استاد عباسمنش عزیزم واقعا ممنونم ازت برای آموزه‌هات که اینقدر منو بیشتر به خودم داره میشناسونه و من خدای جدیدی رو میبینم تو زندگیم که همه کارهای منو انجام میده

    به امید روزی که شما و خانم شایسته عزیزم رو در آغوش بگیرم ‍️

    در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    عبدالعزيز قاضي زاده گفته:
    مدت عضویت: 2556 روز

    سلام به استاد عزیزم ؛

    خیلی برام نکته داشت بخاطر اینکه خیلی تمرکزی تر روی مشکل های شخصیتیم کار کنم و آهسته آهسته اما پیوسته نتایجمو پر رنگ تر کنم

    البته به لطف الله مهربان در حوزه مالی واقعاً نتایجی عالی دارم و ان شاالله بهتر و بهتر میشه

    اما قرآن اسلام را به عنوان دین میبینه خیلی واضح و مشخص و نیازی به حاشیه روی بخاطر اثبات نیست

    آل عمران آیه ١٩؛

    إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ ۗ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ ۗ وَمَنْ یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ

    ممنونم استاد خوبم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    Gol Sabry گفته:
    مدت عضویت: 681 روز

    سلام به استاد عزیز وخانم شایسته مهربان.

    من نشانه امروزم همین گفتگو بود من واقعا سپاس گذار خداوند هم که مارو با این نشانه ها به سمت درست وبه راه راست هدایت میکنه و بهمون کمک میکنه پاشنه آشیل خودمون رو پیدا کنیم وسعی کنیم از بین ببریم اونهارو .من واقعا قبلا انسان کینه به دلی بودم و اگر کسی بدی باهام کرده بود اصلا فراموشم نمیشد وتکرارش میکردم تو ذهنم ولی الان بعد از آشنایی با استاد وگوش کردن به فایل ها خیلی بهتر شدم و با گوش کردن به این گفتگو انشاءالله چندین بار بهتر خواهم شد.من واقعا امروز از کسی شکایت داشتم وتو دلم ازش ناراضی بودم و دقیقا امروز از اون شخص پیش دیگران شکایت کردم تا این که اومدم سمت نشانه امروزم و خیلی تعجب آور وشگفت انگیز بود که این فایل نشانه من بود.من واقعا خوشحالم که این آگاهای رو بدست آوردم وسعی چند برابر میکنم که دیگه از کسی ناراض وناراحت نباشم و به همه دید مثبت داشته باشم تا خودم در زندگی خودم پیشرفت کنم خدایا شکرت.  سپاس خداوند بی نهایت مهربان را.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: