گفتگو با دوستان 54 | کینه و نفرت = تولید بیماری - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/05/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-05-07 07:44:062024-04-30 02:39:21گفتگو با دوستان 54 | کینه و نفرت = تولید بیماریشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدا
روزشمار تحول زندگی می روز 179
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته
در این فایل با توضیحات استاد دو نکته مهم وجود داره و چه من و چه همه دوستانی که در این مسیر زیبا و سعادتمند در دنیا و آخرت هستیم اگر این دو نکته رو رعایت کنیم و انجام بدیم در روابط و حال خوبمون و بخشیدن خودمون و دیگران مشکل نخواهیم داشت و کینه و نفرت تولید بیماری میکنه و این موضوع نکته اول بود و تعصب نداشتن به هر دین و مذهب و عقاید دیگران و در صلح بودن با خودمون و دیگران و یکتاپرست باشیم و اینو بدونیم که رابطه هر کسی با خدای خودش فرق میکنه و لازم نیست که ما دخالت کنیم و معترض باشیم و یا تعصب پیشین دینی مثل گذشتگانمان نداشته باشیم و همونطور که استاد گفتن رابطه هرکسی با خداوند فرق میکنه و بهترین رابطه همون نگاه سیستمی به خداوند و مثل حضرت ابراهیم موحد و مشرک نباشیم که این موضوع نکته دوم در این فایل با ارزش بود و خدارو شکر میکنم که در این مسیر زیبا هستم.
سپاسگزارخداوند در تمام لحظات زندگیم هستم.
سلام به استاد خوبم ،خانم شایسته نازنین و دوستای عزیزم
خداروشکر که منو به این فایل فوق العاده هدایت کرد.
این جمله روکه استاد گفتن(بانفرت ار دیگران فقط به خودمون اسیب میزنیم )رو با گوشت و استخونم درک کردم .یکی از ایراد های بزرگ من غیبت کردنه و واقعا دارم نتایج بدشو توی زندگیم میبینم ولی متوجه نبودم که دلیلش چیه .
با غیبت کردن راجب یک ایراد کوچیک در یه فرد احساس تنفر بهم دست میده و کل روز دارم سناریو های دعوا با اون فرد رو توی سرم میچینم و این ارامشم رو بهم میزنه.یه چند وقتی بود دنبال این بودم ک چرا من چند وقت یکبار مریض میشم؟ با گوش دادن به این فایل حس کردم جوابمو گرفتم من همش در خال غیبت وکینه توزی ام .
الان ک دقیق فکرمیکنم میبینم که منم بی ایراد نیستم منم خیلی کارهای ناپسند انجام دادم پس چرا باید با نفرت حال خودمو بد کنم .
اگه از کسی خوشم نمیاد میتونم باهاش قطع ارتباط کنم نه اینکه با غیبت و نفرت کاری کنم رابطمون با یه دعوا و اعصاب خوردی تموم بشه .
این کامنتو نوشتم که به خودم بفهمونم ک غیبت چه کارایی باهام میکنه امیدوارم با یاری خدا بتونم این عادت بد رو ترک کنم .
خداروشکر برای این آگاهی ها
هر کسی هر راهی بخواد میتونه به راحتی انتخاب کنه و راه هر کسی راهی بوده که خودش به راحتی انتخاب کرده .هر کسی راه خودش رو میره و در مسیرش نسبت به انتخاب مسیرش از امکانات مسیرش استفاده میکنه.پس راه هر کسی راهی بوده که خودش انتخاب کرده با رضایت خودش و از اون راهی که هست نمیتونه به من آسیبی برسونه پس نسبت به اعمال و رفتار اجتماعی کسی نگران نباشم و نخوام که با حرفام حال کسی خوب بشه و بخوام مسیرم رو بهش نشون بدم .چون هر کسی فقط مسیر خودش رو میبینه و من نمیتونم با تکه ای از راه خودم یا با تکه ای از پازل خودم پازل دیگا های رو تکمیل کنم .تکه های پازل من برای پازل زندگی خودم ساخته شده و اینها زیبای های پازل زندگی من رو تکمیل میکنن و در جای پازل دیگه ای قرار نمیگیرند و فقط میتونه پازل فرد دیگه ای رو خراب کنه و تازه خود من هم پازل کم میارم که تکمیل کنم پازل زندگیم رو .پس به فکر اینم که پازل زندگی خودم رو به آسونی پر کنم و از دیدن کامل شدنش لذت ببرم ومطمعآ هستم که بقیه هم با دیدن پازل کامل شده ی من لذت میبرن.دوستوووووووون دارم
إِن یَکَادُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَیُزۡلِقُونَکَ بِأَبۡصَٰرِهِمۡ لَمَّا سَمِعُواْ ٱلذِّکۡرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُۥ لَمَجۡنُونٞ
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان نازنینم در این سایت توحیدی
داشتم از سر کارمیرفتم خونه و به فایل توحیدی استاد در باب موضوع چشم زخم گوش میدادم
و چون موضوع مربوط به باور تاثیر افراد در زندگیمونه یه حسی بهم گفت بشینم دم مترو و این
آگاهی رو که خداوند مدتها پیش نصیبم کرده رو باهاتون به اشتراک بزارم…
خواستم بگم برخلاف ظاهر آیه، این آیه یجورایی جزو آیات محکماته، چون مفهومش خیلی
روشنه، چشم به معنی عضو دیدن در زبان عربی «عین» هست و کلمات زیادی هست که
متاسفانه همه رو چشم معنی کردن… اما کلمه بصر یعنی نگاه و نگرش..مثل بصیرت که نگرش و دیدگاه درست معنی میده…لیزلقون هم یعنی بلغزانند
خوب معنی روشنه چرا که نمونش هم تو قرآن زیاده. یعنی نزدیک بود با دیدگاهاشون تو رو
بلغزانند زمانی که این کلمات قرآنی رو میشنیدن! خوب روشنه، به پیامبر میگه وقتی قرآنو بر اونا
میخوندی نزدیک بود با بیان دیدگاهاشون تو رو بلغزانند و میگفتن همانا او دیوانست درحالی
که این آیات تذکراتی هستن برای جهانیان.. خوب این چه چیز پیچیده ای داره!
دیگه فرصت نداشتم والا آیات مشابه رو لیست میکردم..فقط به سرورم رب الارباب گفتم چشم
و نشستم و نوشتم… دوستتون دارم پیروز باشید
درود بر استاد عباسمنش و خانم شایسته گرامی
خدارو شکر میکنم که من رو هدایت کرد به سایت استاد عباسمنش و من رو داره اگآه میکنه از قوانین جهان تا بهتر زندگی کنم
من خیلی آدم کینه ای نبودم هیچوقت و همیشه شاید خیلی زود عصبی میشدم اما خیلی زود هم فروکش میکرد عصبانیتم و از اون شخصی که ناراحتش کردم یا ناراحتم کرده طلب بخشش میکردم
اما یک کینه ای از قدیم در من بود از مادر بزرگ پدری ام داستان هم این هست که وقتی من سن خیلی کمی داشتم 5-6 سال یاده یسری از فامیل های ما که در خارج از کشور زندگی میکردن اومدن ایران و اونها و من خانه مادر بزرگم مهمان بودیم ،یک لحضه دیدم که مادر برگم اون بچه های فامیل رو که تقریبا هم سن و سال من بودند جمع کرد و برد آشپزخانه و یه خواراکی خاصی براشون اورد فکر میکنم شکلات بود و بعد من وقتی خاستم برم پیش اونها مادر بزرگم جلو درب اشپزخانه واستاد و نزاشت که من برم پیش اونها و من میدیم که دارن خوراکی میخورن و لدت میبرن اما مادر بزرگم نمیزاره من برم و از اون خوراکی ها بخورم ،هنوز هم نمیدونم علتش چی بود که این کار رو کرد و باعث شد خیلی دلم بشکنه ،الان مادر بزرگم سالهاست که فوت کرده اما هر بار که یادم می افتاد ناراحت میشدم و یه چیزی بهش میگفتم و کینه داشتم امابه خودم گفتم چرا داری به این جیزی که سالهاست تمام شده توجه میکنی و احساس کینه و نفرت در خودت مگه میداری شاید اون کار مادربزرگت دلیلی داشته شاید اون خوراکی ها کم بوده و یا هر دلیل دیگه ای ،تو چرا شیطان رو دنبال میکنی که احساست رو بد کنه و بعد بیخیال شدم و دیگه در مورد صحبت نکردم و این به لطف آموزه های استاد عباسمنش بوده مخصوصا ااین اموزه استاد که نگاه سیستمی به خداوند رو توصیح دادند و منی که اینقدر خشکه مذهبی بودم و سخت میگرفتم به خودم و دیگران را اینقدر انعطاف پذیر و نرم کرده و اعطماد به نفسم را بالا برده که خالق بی چون و چرای زندگی خودم هستم و واقعا خدا رو سپاس گذارم .
سلام استاد عزیزم و دوستان گلم
خداروشکر که این پیام رو دریافت کردم والهامات قلبی م بهم گفت بیام این فایل روببینم
الان من حسم ازخوب به سمت منفی رفت که عاملش نبخشیدن یه ادم هایی توزندگیمه
این رنجش حس خوب منو به بد میبره واین کار ذهنه میدونم که باید با خودم به صلح برسم دارم تلاش میکنم ولی هنوز هم گاهی که یادش میفتم بهم میریزم
قبلاً نمیدونستم باید چیکار کنم تواین شرایط
ولی حالا میدونم که اعراض کنم ونزارم تو حس بد بمونم
چون میدونم اگر تو حس منفی بمونم همه چیزبدتر میشه واحساس بدم اتفاقات بدتری رورقم میزنه
من قدم کار میکنم وباید بتونم رهایی رو تجربه کنم
من توی ذهن گیر میکنم وگاهی یک مساله به چالش کشیده میشه
من کینه ندارم ولی رنجش دارم که تاثیرات منفی اون اتفاقات خیلی جاها ضرر بدی بهم زده
کاش بتونم ازاین رنجش رها بشم چون ادامه داره امیدوارم راهشو پیدا کنم
صحبتهای استاد ودوست عزیزم آریا خیلی عالی بود ولی نمیتونم بگم من متحول شدم بخشیدم من به زمان نیاز دارم
سطح توقع من ازاون ادم درحد خودم بود ولی این اشتباه بود چون اون ادم مثل من فکر نمیکنه فعلآ نتونستم کاملآ ببخشم ولی بهتر شدم ودارم روش کار میکنم
به خاطر خودم وارزش خودم باید اعراض کنم
استاد عزیزم ممنونم بابت این مطلب عالی وتاثیر گذار
به نام الله هدایتگر
سلام دوستان خوبم
ردپای من درفایل179سفرنامه
من باوردارم که تمام اتفاقات زندگی من به خاطرافکاروباورهاوفرکانس هایی هست که به جهان هستی ارسال میکنم
من زمان دبیرستان ازیکی ازدوستان خودم بدم میومدوبعدباعث شدنفرت پیداکنم ازش وباهاش درگیرشدم ودعواکردیم وهمین کارباعث شدمن مشکلات روحی وجسمی پیداکنم ولی خیلی وقته بخشیدمش وهمین مشکلات من هم حل شدوالان ازکسی کینه ونفرت ندارم به لطف الله مهربان
به قول استادتوقع خودمون روازاادم هابیاریم پایین وبایدخیلی زیادازخداوندتوقع داشته باشیم وزیاددرخاست کنیم وخداونداجابت میکنه وقتی مابه اوتوکل میکنیم
روی خواسته هاوموفقیت های خودمون تمرکزکنیم وقتی یک ناخواسته ایجادمیشه درزندگیمون روی اون تمرکزنکنیم وبدونیم ماخیلی موفقیت هاواتفاقات عالی رودرزندکیمون داشتیم وتجربه کردیم
شادوموفق باشید
احمدفردوسی
بنام خدای بخشایشگر خداوندا تو مرا از عدم بوجود آوردی من هیچ بودم و موجود شدم مرا در رحم مادرم در سکوت مطلق پرورش دادی در یک وجب جا در میان آب و خون و چقدر من در آن محیط زیبا و پر از سکوت رشد کردمبه من مغز دادی چشم، گوش ،صورت لب ، دهان، ابرو ،پیشانی،چانه، مو ، گردن، دست ،سیستم تنفسی، سیستم گوارشی ، قلب، معده روده ،کبد ،کلیه،مثانه،ستون بدن (,پا)،و سیستم ایمنی بدن ،گلبولهای قرمز و سفید وجان و روح قرار دادی و چقدر من در سکوت لذت می بردم تا اینکه بزرگتر شدم من به آن محیط تنگ عادت کرده. بودم و عشق می کردم ولی تو می خواستی مرا به دنیای بزرگتر بیاوری به دنیای زیبا و بر خلاف میل خودم مرا به این دنیای زیبا و بزرگ آوردی با آمدن شروع به گریه کردم ولی دیدم این دنیا بسیار زیباتر و بزرگتر از رحم مادرم است تو مرا ثروتمند و سالم به این دنیا آوردی من خدم و خشم زیاد داشتم مرا شیر می دادند تمیز می کردند مرا ناز می کردند لباس می پوشاندند و من در ناز و نعمت بی نهایت بودم و روز به روز بزرگتر می شدم هر چیز را می دیدم هیجان زده می شدم و می خواستم کشف کنم .فقط با تو بودم و روز به روز در سکوت خودم و خودت بزرگتر می شدم و با رویا هایم زندگی می کردم چنان رویایی که گویی همان موقع آنها را داشتم تا اینکه بزرگتر شدم و عقلم رسید نفس هم آمد و هر آنچه پدر و مادرم و فامیلم می گفتند باور می کردم و در ناخود آگاهم ثبت می شد تا اینکه به مدرسه رفتم و در آنجا هم هر آنچه همکلاسیهایم و معلمم می گفتند در نا خوداگاهم ثبت می کردم تا اینکه نفس من خودش را بیشتر نشان داد و گناه ها شروع شدند خداوند ستارالعیوبی می کرد و آبروی مرا حفظ می کرد و من آنقدر در گناه پیش می رفتم ولی خداوند بزرگتر از آن بود که آبروی مرا ببرد و حالا به این سن (70)سالگی رسیدم و تمام آن گناه ها و تضاد ها موجب رشد من شدند من مسیرم را انتخاب کردم مسیر عشق ،مسیر ازامش،مسیر خدای مهربانم هر چند دیر شد ولی سپاسگزار خدای مهربانم هستم که بلاخره در همین سن مرا هدایت کرد و من از هر روزم نهایت لذت و آگاهی و عشق خداوند را کسب می کنم و با لذت مدام با مهربان خدایم زندگی می کنم او بهترین حامی من است من در پناه او به آرامش می رسم من در امنیت خداوند هستم تنها او را می پرستم و تنها از او کمک می خواهم و به او توکل می کنم یا حق. خیلی دوستتون دارم موفق باشید
به نام تنها فرمانروایی کیهان
روز 179
خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت یک روز دیگر الهی شکرت
سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان خوبم خدایا شکرت
دوری از کینه و نفرت
من قبلاً نسبت به بقیه خییلی کینه داشتم بنا به دلایل خییلی متفاوت اما وختی آنها را بخشیدم یک بار سنگین را از روی دوش خودم برداشتم و خداوند را هزاران مرتبه شکر خییلی انرژی ام بیشتر شد و خییلی راحت شدم
یکی از چیز های که خییلی به من کمک کرد که به کسی کینه نورزم و از کینه دوری کنم
همین بحث اینه من حرف استاد را دایم به خودم میگم که من می خواهم خاطرات خوب بقیه را در ذهنم داشته باشم و خاطرات بد افراد را از ذهنم شیت دلیت میکنم و این خییلی به من کمک کرده خدایا شکرت
و خییلی کوشش میکنم که اعراض کنم وختی به خواسته بر می خورم وختی کسی حرف بد می زند خدایا شکرت
روز 179 فصل ششم روز شمار تحول زندگی من:
نکات مهم این فایل برای من:
مریم دیناشی عزیز یادت بمونه:
وقتی به یه تضاد یا ناخواسته ای برخورد کردی تمرکز نکن روی اون تضاد و سعی کن نتایج ریز و درشتی که از این مسیر بدست آوردی نعمت ها و
موهبت هایی که داری رو بارها و بارها به خود بگو
و سپاسگزار داشته هات باش و ببینشون قدر دان خودتو دستاوردهات باش
بدون که الخیر و فی ما وقع
هر چه قدر سطح توقع ام رو از آدم ها پایین آوردم
به همون نسبت کمتر ناراحت شدم بیشتر کارهایی رو انجام میدادم که خودم و شاد میکرد ( باید بیشتر در این مورد رو خودم کار کنم)
وقتی فهمیدم بخشیدن دیگران به خودم حس آرامش و رهایی میده و بهم کمک میکنه که حس خوبی رو تجربه کنم چند سال پیش یکبار نشستم لیست افرادی که ازشون ناراحت بودم رو نوشتم و یکی یکی بخشیدم و رو اسم شون خط کشیدم
و الان حتی یادم نمیاد کیا بودن چرا ازشون ناراحت بودم
اما انجام اون تمرین سالها پیش کمک بزرگی به سلامت آرامش و حس رهایی و موفقیتم کرد.
خدایا سپاسگزارم