گفتگو با دوستان 54 | کینه و نفرت = تولید بیماری - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

335 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1911 روز

    به نامِ اللهِ یکتا

    سلام.

    فایل 134 از روز شمار تحول زندگی من، فصل 5

    باورهای عالیِ این فایل رو قلبم میگه و مینویسم:

    1- اینکه امروز یه چالشی اومده که دارم با ذهنم و کنترلش کُشتی میگیرم :)))

    این فایل رو دیدم روی سایت و حس میکنم قراره مسیر بهم نشون بده، یعنی تو جریانِ هدایت میخوام جلو برم.

    2- صدای خروس و آوازش پشت زمینه ی فایل به شدت منو ذوق زده کرده.

    3- بخشش، خودمو آزاد میکنه.

    4- وقتی از کسی ناراحت میشی، یا کینه به دل میگیری، داری به خودت آسیب میزنی.

    5- ایرادات بقیه رو بپذیرم و ببخشم.

    6- کینه و نفرت دلیلِ بیماری در بدن هست.

    7- ایرادات خودمم بپذیرم.

    8- بدون تعصب روبه رو شم با ادم ها و اعتقاداتشون، باورهاشون.

    9- سطح توقعم رو بیارم پایین از آدم ها، نگاهم طوری نباشه که آدما بخوان منو راضی کنن.

    10- رابطه ی من و خدا فقط به من و خدا مربوطه.

    خدایا متشکرم ازت برای نعمتهات که از بی طریق روش داری به دستم میرسونی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  2. -
    علی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 1866 روز

    سلام به رفقای نازنینم

    هشدار! این کامنت دارای صحنه های جانگداز گریه و سوگواریست! اگه دلش رو ندارید، نخونید! .. خلاصه گفته باشم!لطفا این مطلب را با لحن سوگواری بخونید!

    آی…..ی ی ی ! گریه کنین مسلمونا! گریه کنین، ثوابه!

    میخوام براتون بگم از ظلمی که به من شد این چهار پنج ماه….(ایموجی گریه) تورو خدا گریه کنین، ثوابه!

    ببین، از شدت فکر کردن و نفرت ورزیدن، آب روغنم حسابی قاطی کرده! بلانسبت یه روز یبوست گرفتم، یه روز تکرر ادرار، یه روز سرگیجه، یه روز تاری دید…. دکتر بیچاره هم از دست من، گوش پیچ شد، رفت!

    اصلا اینا چیه دارم مینویسم؟

    همه با هم بگین: خود افشاییی!

    با مامانم دعوام شده پنج ماهه…. ازش به دل گرفتم، چون امسال به خودم قول دادم بیشتر برای خودم ارزش قائل بشم و دیگه باری به هرجهت با غرورم بازی نکنم! خب، البته من دوره عزت نفس رو نخریدم، همینجوری فله ای عمل کردم و شاید دلیلش این باشه!

    به هرحال پنج ماه آزگار با پیغام پسغام دعوا میکنیم و این مسخره ، شده پاشنه آشیل جدید!!

    آقا دیگه بسه!

    بخشیدم رفت!

    من که 46 سال رو با خنده و مسخره بازی طی کردم، بقیه ش رو هم سعی میکنم زیر سبیلی رد کنم…. بخشیدم!

    آخیش! تاری دیدم رفع شد! به خدا رفع شد!

    مرسی که این فایل رو گذاشتید! این فقط برا من بود! میدونید حالا چن تا ویزیت دکتر به نفعم میشه؟ اون دکترای بدبخت هم از دست من نجات پیدا میکنن… اجرکم عندالله!

    راستی، دیگه نمیخواد با لحن سوگواری بخونید اینجا رو! گل و بلبل شد! مثه اینکه کلن سوءتفاهم بود: ظلمت نفسی!!

    استاد به هر حال من خود افشاییم رو انجام دادم. اگه خیلی ضایع نوشتم، اصلن کامنت رو حذف کن. مرسی.

    خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      فاطمه تقی زاده گفته:
      مدت عضویت: 2319 روز

      به نام خداوند بخشنده مهربانم

      سلام داداش علی انشاالله هر کجا هستین شاد وسالم وسلامت باشین وغرق در شادی باشین

      خیلی خیلی خوشحالم از انتخاب درستتون که با این انتخاب اولین لطف وکمک رو در حق خودتون کردین

      به نظرم برای قلب مهربون شما پنج ماه زمان خیلی زیادیه فقط خدا میدونه این اتفاق چقدر سنگین بوده که این زمان طولانی طی شده

      خداروشکر قلبتون رو پاک کردین وغم واندوه وانرژی منفی این اتفاق رو از خودتون دور کردین

      داداش علی واقعا حیف قلب پاک ومهربون شماست که تواین شرایط قرار بگیرین لطفا دیه به هیچ وجه نزارین تواین شرایط قرار بگیرین

      با اعراض از ناخواسته وتمرکز به اتفاقات مثبت وداشته هاتون مواظب حال خوبتون باشید سپاس.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        علی بردبار گفته:
        مدت عضویت: 1866 روز

        سلام به فاطمه بانو، مادر مقتدر سایت

        ممنونم از محبت و لطف بی بدیل شما. این مهربانی ، تازگی ندارد. خیلی خوشحال شدم که این کامنت را دیدم. شما بینهایت بزرگوارید.

        میدونید، من شانزده سالم بود که دکتر مغز و اعصاب که آن موقع یک چالش سلامتی من رو درمان می‌کرد بهم گفت: پسر، اگه میخوای زنده بمونی، باید از خونه ی پدرت بری بیرون! مادرت، تو رو میکشه!

        خب، مادر من از گل نازک‌تر به من نمی‌گفت و بسیار ما فرزندانش رو لوس و همه جانبه تحت حمایت بار آورده بود.

        نکته اینجا بود که این داستان با فشار و استرس خیلی زیاد برای شاگرد اول شدن همراه بود، چون من از کودکی توی مدارس نمونه دولتی درس می‌خواندم و شاکرد نمونه بودم.

        این فشار و استرس بالاخره در سوم راهنمایی به صورت یک معضل خیلی جدی خودش رو نشون داد و نزدیک بود کارم به جاهای بدی بکشه.

        اون دکتر هم که بسیار حاذق و کاربلد بود، اینطوری به من فهموند که موندن در کنار مادر و لوس شدن با آن شرایط، برای ادامه زندگی من سمه.

        چون این مطلب را دور از چشم پدر و مادرم به من گفت، من شروع کردم به کناره گیری از خانواده. دور و دورتر شدم و بعد از چند سال فقط شبحی بودم که شبها توی خانه می‌خوابید.

        اینم بگم که نتیجه کار ، عالی بود و تونستم اون چالش رو بعد از چند سال، کامل کنترل کنم و با کمک ورزش، معجزه آسا خوب بشوم.

        بعدها ازدواج کردم و از خانه رفتم، مثل بقیه زندگیم، پدر و مادرم در انتخاب من، کمترین سهم را داشتند. بعدها توی بقیه زندگیم هم ، به همین صورت! من یاغی خانه بودم!ولی هنوز بعد از سی سال، مادرم نفهمیده این سردی روزافزون من، دلیلش چه بوده.

        مادرم هم روز به روز بیشتر تلافی کم محلی های من را سر خانمم و بعدا بچه هایم در میاورد…. و این دیگر برای من زیادی بود! هرچه هم خواستم آن داستان را توضیح بدهم، کسی باور نکرد. مادرم اصلا ذهنش چنین فاجعه ای را در زندگیش باور نمیکند، ولی متاسفانه حقیقت دارد:)))

        خب، من همیشه سعی کرده ام ببخشم. کار دیگری ازم ساخته نیست، وگرنه آنقدرها هم آدم شریفی نیستم!:)) به هر حال این چالش را هم رد خواهم کرد.

        فقط حالا که اینها را به شما گفتم، از ته دل تقاضا میکنم فشار و استرس را به هر طریق از روی فرزندانتان بر دارید. بگذارید خانه شما، جایی باشد که مامن بچه ها باشد. اولین و آخرین جایی که دوست دارند آنجا پناهگاهشان باشد. این مهم تر از تامین مالی فراوان و… است که من ، داشتم. آرامش روان نداشتم!

        وقتی استاد عباسمنش تعریف کرد که در 15 سالگی از خانه پدریش بیرون آمد و توی خیابان خوابید، این خاطره، مهمترین چیزی شد که باعث شد استاد و زندگیش الگوی من شود! ولی خدا شاهد است که از این مساله لذت نمی‌برم!

        خوشبخت وخوش شانس و پولدار باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          فاطمه تقی زاده گفته:
          مدت عضویت: 2319 روز

          به نام خداوندم

          سلام داداش علی زنده باشین

          داداش علی اول اینکه خیلی براتون خوشحالم وخداروشکر میکنم که تو این مسیر الهی در حال رشد وپیشرفتین وبه توحید که اصل زندگی هستش وصل هستین غیراز این بود خدا میدونه چی قراربود بشه.

          این موضوع رو خوب درک میکنم چرا که خودم هم همچین چالش‌هایی تو زندگیم رد کردم البته این موضوع ها برا قبل از عضویتم در سایت بود.

          این هم خوب میدونم که شما بهتر از من قانون رو درک کردین وبهش عمل میکنید

          اما قلبم گفت بگم میگم، داداش علی اگه با قانون آشنا نبودیم قطعا این تضادها در زندگیمون مشکل ساز میشد

          اما الآن که با قانون آشنا هستیم

          ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت هست را نباید فراموش کنیم

          اول از همه به توحید واین قانون ایمان داشته باشیم وبعد هم عمل کردن به قانون

          به نکات مثبت طرف مقابلمون توجه کنیم،از همه مهمتر قضاوت نکنیم،اعراض از ناخواسته ها ،تمرکز کردن به زیبایی ها، احساس خوب =اتفاقات خوب

          وقتی قانون اینه که ما خالق زندگیمون هستیم وزندگی خودمون رو خلق میکنیم

          تضادها اومدن تا ما درسهامونو بگیریم ورشد کنیم وهمین تضادها اگه دید خوبی بهش داشته باشیم اتفاقات خوب رقم میخورن.اگه به قانون عمل کنیم دنیا اون روی خوبشو بهمون نشون میده واینکه هیچ کس در حق کسی ظلم نمیکنه این خودمون هستیم که به خودمون ظلم میکنیم

          داداش علی بابت تقاضاتون ازتون سپاسگزارم به خاطر یادآوریی که بهم کردین وخداروشکر میکنم که با قانون آشنا شدم وکاملا بچهام از هر نظر آزادی دارن البته از جانب من، باباشون حسابش جداست.

          خداروشکر هیچ توقع وانتظاری ازشون ندارم وچقدر عمل به قانون هم خودت آرامش داری هم اطرافیانت

          براتون آرزوی بهترینهارو دارم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          • -
            علی بردبار گفته:
            مدت عضویت: 1866 روز

            سلام به فاطمه بانوی مهربان

            خیلی از شما ممنونم

            یادآوری قانون، برای من خیلی ارزش داشت.

            و این جمله طلایی شما که: ما خودمون هستیم که به خودمون ظلم میکنیم.

            متوجه شده ام که: یادآوری لحظه به لحظه قانون و عمل درست به آن است که میان شاگردان خوب و خیلی خوب در این محفل، تمایز ایجاد می‌کند.

            و افتخار میکنم که شما که یک شاگرد خیلی خوب هستید، به بنده لطف و محبت داشتید و کمکم کردید.

            راستی فاطمه جان، دیشب یک اتفاق جالب برای من افتاد. من برای بچه هایم یک فیلم 20 دقیقه ای کوتاه لورل و هاردی را از اینترنت دانلود کردم و قبل از خواب با هم دیدیم.

            آنقدر با هم خندیدیم که باورم نشد این فیلم‌های ساده قدیمی چقدر می‌تواند در تلطیف فضای خانواده اثر داشته باشند.

            بچه هایم مدتی بود که به خاطر تعطیلات تابستان ساعت خواب‌شان به هم ریخته بود و خوب نمیخوابیدند. خلاصه تا نصف شب با خواهش و التماس و بعضی وقتها اخم وتخم مجبور بودم بخوابانمشان…اصلا هم خستگی من و مادرشان، حالیشان نیست و ماشالله انرژی زیادی دارند که خب، در زندگی آپارتمانی، خوب تخلیه نمی‌شود.

            ولی دیشب با حال خوش و خندان به راحتی به رختخواب رفتند و تا یک ساعت بعد، صدای خنده ریزشان از اتاقشان میامد.

            یاد تمرین ستاره قطبی افتادم. خیلی مهم است که با حال خوب به خواب برویم و با حال خوب از خواب بیدار بشویم. حالا هر جوری که باشد، فرقی نمی‌کند! من، یک کامنت از سایت می‌خوانم و اینها هم با یک فیلم ساده سیاه و سفید، حالشان خوب می‌شود! حال خودم هم خوب شد!

            واقعا دم استاد گرم. رعایت همین نکته کوچک و بدیهی خیلی ما را در فرزندپروری و زندگی راحت می‌کند.

            امیدوارم لحظه به لحظه با خانواده قشنگتان بخندید و اتفاقات خوب و عالی برایتان بیفتد.

            خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    منیژه مطهر گفته:
    مدت عضویت: 2553 روز

    سلام استاد عزیزم

    بازم ممنونم از شما و سپاسگزارم از خدای خوبم که بازم با دستان خودش که شما هستین اومد کمکم و واقعا به دادم رسید خدایا شککککککرت 😄😄😄😄😄

    نمی دونین چقدر خوشحالم هم از اینکه خدای مهربونم کمکم کرد و هم از اینکه خالق کل جهان از من بنده اش غافل نبود طبق آیه قرآنش که می گه ما کنا عن الخلق غافلین

    خدایا شکککککککرت 😄😄😄😄😄

    موضوع من اینه که نزدیک به دوهفته هست در گیر همین مسئله هستم و مدام با خودم کلنجار می رم که طرف و ببخشم و یا بعضی وقتا براش کللللی برنامه می چینم که چطور به روش بیارم و چطور نشونش بدم که رفتارش در مورد من مثلا بد بوده

    ولی همین شما همین فرشته خدایی همین معجزه زندگی من بودید که بازم شدین دستی از دستان خداوند و اومدین برام توضیح دادین 😙😙😙😙😙

    استاد اصلا این فایل بخاطر من تهیه شده بخاطر کمک به من ای خدایا شکککککرت 😅😅😅😅😅

    استاد سپاسگززززززززارم چقدر الان احساس ارامش و راحتی می کنم ممنونم هدیه ارزشمند الهی من سپاااااسگزارم واقعا 😚😚😚😚😚😚

    استاد اینم بگم که واقعا کنترل ذهن انرژی می بره ولی خب نتایجش هم بی نظیره خدایا شککککککرت 😉😉😉😉😉

    الان هر کجا هستین به الله یکتا می سپارمتون و عاشقانه دوستتون دارم و با تمام وجودم دارم رو دوره ها و فایل هاتون کار می کنم و به جرات می گم تو ساعات بیداریم ۸۰ درصد فقط دارم یا به فایل هاتون گوش می دم یا در موردشون فکر می کنم و حرف می زنم

    خداوند مهربون یار و نگهدار شما و مریم عزیزم باشه 😘😘😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  4. -
    اکرم برزگری گفته:
    مدت عضویت: 696 روز

    سلام استادعزیز

    سپاسگزارخداوندهستم برای بودن دراین مسیرکه بهترین نتیجه هارودرتمام جنبه های زندگی ام داشته به بهترین صورت

    خدایا شکرت برای هدایتم به این جاو این همه تغییردرتمام زندگیم وکممکم کن تا استقامت داشته باشم وهمیشه دراین مسیرباشم وادامه بدم

    استادم میخواهم ازموفقیت هایم بنویسم که بابودن دراین مسیربدست آوردم بنویسم

    باهرروزگوش دادن فایل های دانلودی ارزشمندوبالارفتن اعتمادبه نفسم وارام شدن خودم وحس رضایتی که داشتم تونستم باهدایت خداوند به سادگی وزیبایی همراه خواهرم با شیرینی درست کردن توخونه به درآمد رسیدم کم کم چیزهایی که دوست داشتم رومیتونیتم به راحتی بخرم منی که اصلن پول توی کارتم نبود فقط عیدهاکمی پول داشتم و دیگه تاسال بعدحسابم خالی بود

    ولی الان شکرخداهمیشه پول توی حسابم هست و میتونم باکارموردعلاقه ام هم پس انداز کنم وهم اینکه همه وسایل کارم روبه راحتی میتونم بخرم

    خدایا شکرت برای همه چی

    استادعزیزم باپس انداز ازکارمورد علاقه ام تونستم یه کارگاه کوچک توخونه ام درست کنم که به راحتی میتونم باارامش کارکنم وهمین چندروز پیش چندتاهنرجوی عزیز داشتم که به اون ها هم تونستم آموزش بدم سود خیلی خوبی برام داشت والان به راحتی میتونم همه وسایل لازم برای سفارش های عیدرودرحجم بالا بخرم خیلی احساسم خوبه استادم

    وهمه این اتفاق های خوب برام اتفاق نمی افتاد اگه من به این مسیر هدایت نمی‌شدم

    قبل برگزاری کلاس اضطراب داشتم ونجوا میومدکه داری چی کار میکنی اگه کارهاخراب دربیان میخای چی کار کنی سفارش نیست که اگه خراب شدفرصت داری دوباره انجام بدید کلاسه ها می‌دونی اگه جلوشون خراب بشه دیگه نمیتونی کاری انجام بدی کلی حس بد که هرلحظه میومد ولی من توکل کردم به خداوند وازش کمک خواستم که همین جوری که به دلم انداختی که میتونم آموزش بدم پس منم میتونم انجام بدم

    وخداروهزاران بارشکر که هرچی توکلاس درست کردم بهترازسفارش هایی شدکه قبلن درست میکردم وهم خودم لذت می‌بردم ازنتیجه عالی وهم هنرجوهام که میگفتن بهترین کلاسی بود که شرکت کردیم وبارضایت کامل هزینه ای که گفته بودم روهمون شب برام واریز کردن

    خدایا شکرت که هر لحظه همرام هستی ونتیجه عالی هم خودت هستی خدای مهربانم من بی وجود توهیج کاری نمیتونم انجام بدم چه برسه اینکه آموزش بدم شکررررت میلیاردها با ر««ما به عدد علم‌ها»»

    استادعزیزم بعدازاینکه کلاس تموم شد یه حس رضایت عالی یه همراهی بی نظیر خداوند یه انرژی زیادتوی وجودم بود بااینکه خسته بودم ولی دوست داشتم مثلن بازم برم پیاده روی

    یه کاری انجام بدم شروع کردم رقصیدن بدون آهنگ روی زمین بند نبودم وحالم به شدت عالی بود و احساسم توپ توپ

    وهمه این نتیجه های عالی وحس خوب نتیجه پایداری بوددراین سایت وهمراهی استاد عزیز که خداوند سرراهم قراردادتامن هم بهترین تجربه هاروبتونم داشته باشم دراین زمین زیباکه برای مدتی مهمانش هستم سپاسگزارم استادعزیزم که چراغ راهم شدید دراین مسیر زیبا

    ازخداوند برای شما وخانم شایسته عزیز بهترین هاروبراتون ازخداوندمهربانم میخواهم

    درپناه خداوند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      مرجان گفته:
      مدت عضویت: 1212 روز

      سلام ودرود من راازشهر زیبای یزد با مردمانی مهربان ودوست داشتنی پذیرا باشید

      اکرم جوون واقعا شما بی نظیر هستید افرین به این همه جسارت شما. ماشالله که اینقدر خوب کنترل ذهن انجام دادیدوموفق شدید

      معلومه یک کدبانوی هنرمند هستید. با کارکردن روی خودتون وهمچنین ادامه دادن مسیر حتما به موفقیت های بی نظیری می‌رسید.

      دور نیست زمانی که مشتری ها برای خرید شیرینی جات شما صف می‌کشند وباید نوبت گرفته باشند. شما یک خانم کارافرین موفق هستید.

      برای شما بهترین ها را آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        اکرم برزگری گفته:
        مدت عضویت: 696 روز

        سلام عززززیزم مرجان مهربان وباصفاعاشقتم

        سلام گرمت ازکرمان عزیزبرروح روانم در یک شهر کوچک ازآذربایجان شرقی نشست وروح روانم روسرشاراذوق وشوق کرد

        ممنونم عزیزدلم که برایم نوشتی وارزوی خوب هم کردی برایم

        منم این موضوع روخوب درم کردم که وقتی بتونم کنترل ذهن کنم کارهابه بهترین صورت ازطرف خداوند انجام میشه وبه فرموده استادعزیزمون کنترل ذهن سخته ولی نتیجه خیلی عالی وبهشت میشه برامون

        سپاسگزار قلب باصفا ومهربانت هستم که برایم نقطه آبی ارزشمندروروشن کردی

        بیشترین سپاسگزاری من ازخداوندبرای آشناشدن با دوستان جانی مثل شماست که افتخارهم صحبتیتون رودارم

        به خداوند بزرگ می‌سپارمت تاهمیشه هوای قلب پاکت رو داشته باشه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    فرزاد امان اله زاده گفته:
    مدت عضویت: 1603 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به همه دوستان عزیزم

    بهترین و ملکوتی ترین جای دنیا همین جاست

    استاد عزیزم گاها دچار کارهای میشم که به ناچار نمیتونم چند ساعت به سایت سر بزنم و بعضی وقتا یک روز تمام. اون موقع ها واقعا مثل اینکه چیزی گم کردم پریشان میشم خیلی دلتنگ میشم من واقعا با صدای شما زندگی میکنم با کامنت بچه ها انرژی میگیرم با مقاله های بی نظیر خانم شایسته شیرجه میزنم به آگاهی های قبل تولدم ،من با این سایت خدای واقعی خودمو شناختم و هر روز که میگذره میبینم از دیروزم خیلی بهتر شدم وقتی یه تضاد میاد به زندگیم میگم اگه بتونم ذهنم کنترل کنم این یه نعمت بزرگه که اومده به زندگیم و ذوق میکنم برای این تضاد چون اگه بتونم از عهده ش بر بیام یه پاداش بزرگ برام داره

    دیروز دوستم در مورد یه اتفاقی که تو کشور افتاده بود صحبت می‌کرد گفتم خبر ندارم گفت مگه تو این کشور زندگی نمیکنی همه میدونن گفتم اخبار نگاه نمی‌کنم اینستا گردی نمیکنم !برگشت گفت مگه میشه!؟ تو دلم خودمو تحسین کردم و کلی ذوق کردم گفتم اینه مسیر درست

    استاد وقتی تازه وارد سایت شده بودم در مورد هر چی صحبت میکردین من مشکل اساسی داشتم یعنی داغون بودم تنها مسله ای که هیچ وقت مشکل نداشتم و خیلی خوب عمل کردم کینه و نفرت از کسی نداشتن بود!! و بخاطر همین من هیچ وقت به لطف الله مریض نشدم نه سردرد میدونم چیه نه سرماخوردگی چیه و…وقتی شما فرمودید که علت اصلی بیماری‌ها کینه و نفرت و نبخشیدن هستش کاملا برام واضحه و منطقی هستش.چون اطرافم خیلیا هستند که آدم های کینه ی هستند و چقدر از بیماری ها رنج می‌برند

    چند روز پیش با یه بنده خدایی آشنا شدم که ادعای زیادی در مورد قرآن و روش تغذیه و… کلی از این حرفا که برای خودش هم منبع درآمد درست کرده بود داشت

    استاد عزیزم اونجا های که می‌خواست بگه که من زیاد میدونم و کلی تحقیق کردم از قرآن مثال می‌آورد و مثال های خیلی خوب هم میزد و جاهای که می‌خواست حرف خودشو به کرسی بنشونه از احدایث مثال می‌آورد همون لحظه حرف شما یادم اومد ما هرچی باورهای نامناسب در مورد دین و اسلام داریم برمیگرده به این احدایث !! واقعا اونی که اهل تفکر هستش این حرفها را باور نمیکنه و تمام جوابها رو میتونه در قرآن بهشون برسه ولی هیچ کس این زحمتو به خودش نمیده و به همین احدایث که خیلی راحت میشه دستکاریشون کرد اعتماد می‌کنند

    و استاد عزیزم خیلی خیلی ازتون سپاسگزارم که بهم یاد دادی که تفکر کنم همونی که خدا ازم خواسته

    یاد گرفتم اعراض کنم چون من نخواستم با اون شخص وارد بحث بشم با اینکه میتونستم با یه سوال خیلی ساده ضربه فنی اش کنم ولی هیچ وقت خودم به مدار پایین نمیکشم

    اینها همش به لطف آموزش های شماست و خداوند را سپاسگزارم که در این مسیر فوق العاده هستم و هر روز هم بهتر و بهتر میشم

    استاد شما گفته بودید که دارید بوی ثروت احساس می‌کنید منم الان اونجور هستم خیلی عالی دارم میفهم که ثروت وارد زندگیم میشه

    شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1390 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته

    روز 134

    سطح توقع

    استاد با توجه به اموزش های گرانبهای شما،من فکر میکنم واقعا توقعم از انسانها به مینیمم ترین حالته ممکن رسیده

    و بخاطر همین موضوع هست،که از جهان لطفو محبته بیشتری میبنیم

    بخاطر همین هست ک گاهو بیگاه،از غریبه و اشنا،محبتو کادو و کمکو مهربونی شامل حالم میشه

    قبلا این طور بودم که توقع داشتم در فلان شرایط بحرانی،خواهری برادری دوستی،کنارم باشه

    برای شرایط خاص مامان،متوقع بودم که بقیه خانوادم هم باید باشن چرا اونا پی خوشیو زندگین و نمیان همراه باشن!؟

    کم کم دیدم من نقش یک ادم قربانی رو دارم که همه وقتو زندگیشو نادیده گرفته

    کم کم پی بردم که تا وقتی خودت برای خودت هدف نداشته باشی جهان برات کار جور میکنه تا بیکار نمونی

    کم کم فهمیدم گاهی برای تایید گرفتنه بقیه خانوادم ،این همه از خود گذشتگی کردم

    و در اخر با فهمیدنه احساسه ارزشمندیه خودم،که ندا لازم نیس از همه چیت بگذری تا خودتو قربانیه بقیه کنی تا بگن دختر دلسوزمونه

    تو همین جوری کاملی لایقی،همین که روی زمینه خدا،داری قدم میزنی و نفس میکشی،ارزشمندی

    لازم نیست واقعا به زحمت بندازی خودتو برای هرکسی

    فکر نکن با کمک نکردنه تو،از چشم ادمها میفتی

    روزها روی خودم کار کردم تا به این برسم که اگه حتی میخوای دستی باشی از دستای خدا برای کسی،باید با حس خوب اینکارو کنی،نه با خشمو کینه از بقیه که چرا اونا کمک نمیکنن

    ببین خدا در تو چه ویژگی هایی قرار داده و ازین ویژگی ها چطور میتونی کمک کنی برای بهبود شرایط

    نشستم نوشتم

    دیدم من دختر قویی هستم

    دیدم من دختری هستم که میتونم کنترل کنم شرایطه بحرانیو

    دیدم من شجاعم برای یکسری کارا ک شابد بقیه خانوادم نباشن

    دیدم دختره تمیزو مرتبی هستم

    دیدم دختری هستم با تجربه و علم برای یکسری شرایط مامان

    و …

    خلاصه دیدم خب خدا این همه ویژگی در من گذاشته

    چطور ازشون استفاده کنم!؟

    برای هر ویژگی،یکاری انجام میدادم

    از تمیز کردنه خونه تا مراقبتهای ویژه ی مامان

    ولی اینبار با احساس قدرت

    با باور اینک چقدر من شاکرم که این همه ویژگی دارم و دارم استفاده میکنم

    و البته ک جهانم پاسخ میداد

    اینبار خواهرو برادرام همراه تر بودن

    من دیگ از کارو برنامه هام نمیزدم

    پدرم چقدررررر همراهو عشقه

    خلاصه حسم برای اون شرایط عوض شد و این نتیجه ی خودشناسیی بود که از دوره ی با ارزش احساس لیاقت و همینطور فایلهای رایگان یادگرفتم

    باور قشنگی که همیشه با خودم تکرارش میکنم،اینه ک اگه قراره من دستی باشم از دستای خدا،خودش اتفاق میفته

    بدونه سختی برای من

    بدون تقلا برای من

    بدون قربانی شدنم

    و البته ک من نیازی به تشکر بفیه و تایید شدنو …هرانچه ک از بیرونه ندارم

    چیدمانه خداست و حتما همه ی خیرش برای خودمه

    چون من به این انرژی ایمان دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  7. -
    یگانه ثروت گفته:
    مدت عضویت: 1766 روز

    گفت‌وگو با دوستان قسمت ۵۴

    سلام به استاد عزیزم و مریم جانم.‌ سلام به دوستان جان و آریای عزیز.‌

    استاد عزیزم چقدر این گفت‌وگوها خوبه. یکجور درس پس دادن و ارزیابی آموخته‌هاست.

    و دیگه نگم که این فایل (که نشونه امروز من بود)، چقدر بجا و به‌موقع و عجیب بود.‌ البته اینا برای ما عجیبه. برای شما عادیه.‌😍

    ممنونم از آریای عزیز که تجربه خودش رو گفت. از بخشش و رفع کینه و دلخوری گفت.‌ فوق‌العاده بود. ممنونم از آریا جان. من قبلاً به این مورد توجه نکرده بودم و الان با حرف های آریا برام روشن شد. ایشون گفت که از شخصی ۱۵ سال متنفر بود و بعد از کار کردن فایل های شما رابطه ایشون خوب شده. 👏👏👏👏👏

    تبریک می‌گم به ایشون و تحسینشون می‌کنم. بخشیدن کار ساده‌ای نیست. 👍👍👍

    من مسئول زندگی خودمم. هر کی رو ببخشم انگار خودم رو بخشیدم.

    آریا جان گفت به محض اینکه ایشون رو بخشیدم، بدون اینکه اصلاً بهش بگم، رابطه‌ش با من خوب شد.‌

    استاد اصلاً این عالی بود.‌ من قبلاً فایلی در این باره نشنیده بودم و خیلی خوشحال شدم که امروز فهمیدم همچین فایلی هم هست. می‌رم سرچ می‌کنم و پیداش می‌کنم.

    حالا درباره این بگم که چرا این فایل بجا و به موقع بود.

    استاد چند روزی بود که یک نفر از طریق یک خط تلفن ناآشنا برای من پیام‌ها و عکس‌های نامناسب و بدی می‌فرستاد.

    و من امروز با پیگیری زیاد و پرس و جو فهمیدم که اون فرد یکی از آشناهاست و با یکی از افراد محرم من ارتباط نزدیک داره و در واقع تلفن من رو از طریق اون فرد محرم من به دست آورده. حالا یا از سر اشتباه و حماقت این فردی که فامیل و محرم من هست و یا از روی غرض و بیماری و نیت‌های نادرست.

    در هر حال، من این چند روز حالم خیلی خوب نبود و استرس داشتم ولی سعی می کردم به سایت پناه بیارم و احساسم رو خوب نگه دارم.

    امروز عصر که ماجرا رو فهمیدم خیلی خیلی زیاد به هم ریختم و ناراحت و به‌شددددددت عصبانی شدم.‌ و گفتم می‌رم پدرشو درمیارم. یه کاری می‌کنم که به عذرخواهی و پشیمونی بیفته. و دیگه از این غلط‌ها نکنه. و…

    استاد یکی دو ساعتی گذشت و من مشغول کارهای دیگه شدم. و گفتم بذار کارهای واجب رو بکنم و غذا درست کنم. بعد که همسرم اومد باهاش بریم و پدرشو دربیاریم و بعد به پلیس فتا گزارش بدیم و…

    خلاصه غذا درست کردم و خوردیم. و بعد همین طور که نشسته بودم، گفتم بذار برم سایت ببینم چه خبره. و بعد گفتم بذار نشونه امروزم رو ببینم.

    و استاد 😭😭😭❤️❤️❤️ این فایل به عنوان نشونه امروز اومد. و من شروع کردم به گوش کردن صحبت های شما و صحبت آریا در مورد نتایجش و بهبود رابطه‌ای که ۱۵ سال خوب نبوده.

    ایشون درباره بخشش گفت.

    و بعد شما این جمله طلایی رو گفتید که:

    «ما گاهی حتی به خاطر چیزهای کوچیک از آدم‌های بی‌اهمیت در زندگی‌مون کینه به دل می‌گیریم و خودمون رو اذیت می‌کنیم. در حالی که قانونش اینه که وقتی شما از کسی ناراحتید فقط به خودتون ضربه می زنید.‌ نیازی نیست ما به اتفاقای گذشته یا بدی‌های دیگران توجه کنیم.» استاد عزیزم… 😭😭❤️❤️

    استاد شما گفتید: تا جایی که ممکنه سطح توقع رو از آدما بیاریم پایین و نگاهمون این نباشه که دیگران باید جوری برخورد کنند که ما رو راضی کنند.‌ نه.

    وقتی ما خودمون با خودمون رفیق باشیم و ایرادهای خودمون رو بپذیریم، می‌تونیم ایرادهای دیگران رو هم بپذیریم و بعد می‌تونیم اونها رو ببخشیم و باهاشون ارتباط برقرار کنیم.

    یکی از بزرگ ترین دلایل بیماری در وجود ما کینه و نفرته. یعنی ما به محض اینکه از کسی کینه و نفرت داریم بدنمون بیماری رو نشون می‌ده (که استاد اتفاقاً من چند روزه مشکل جسمی پیدا کردم. استرس و سردرد و مشکلات دیگه).

    استاد شما گفتید: و وقتی می بخشیم اولین اتفاقی که می افته بدنمون سلامت می شه، اون بیماری برطرف می شه، به صورت معجزه‌آسا.

    ایرادهای خودمون رو ببینیم و بپذیریم که بقیه هم مثل ما ایراد دارند.‌

    استاد خلاصه که من الان هاج و واج موندم. گیج و مات و مبهوتم. 🥺🥺

    تا چند ساعت پیش به شددددت پر از خشم و عصبانیت بودم. ولی الان نه.

    نه که اصلاً خشم نداشته باشم، ولی خیلی خیلی خیلی کمتر شده. و دلم نمی خواد اصلاً حتی به روی فامیلم بیارم.‌ دلم می خواد همین طور که شما و آریا گفتید، ببخشم و بگذرم. خودم راحت ترم اینطوری. به این اتفاق انرژی ندم و بهش فکر نکنم.

    استاد چند ساعت پیش که فهمیدم کلی خط و نشون کشیده بودم و گفته بودم فلانی گور خودشو کنده‌. به حسابش می‌رسم. کاری می‌کنم که به غلط کردن بیفته.‌

    ولی الان می گم ولش کن. حماقت کرده. اشتباه کرده. نفهمیده. غیرمستقیم تذکر بدم و ببخشم.

    استاد یگانه و عزیزم ممنونم ازتون.

    به خدا که این فایل‌ها و این سایت فوق‌العاده است. غوغا می‌کنه، معجزه می‌کنه.

    آخه مگه می‌شه؟ مگه این اتفاق و این همه هماهنگی و هم‌زمانی عادیه؟

    استاد بی‌نهایت ازتون سپاسگزارم. ❤️ عاشقتون هستم. عاشقتون هستم. در کنار مریم عزیزم غرق در خوشبختی و سلامتی و سعادت و ثروت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  8. -
    سیدعلی موسوی ارشد گفته:
    مدت عضویت: 1559 روز

    بنام الله مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز و مریم خانم گل و تمامی دوستان هم فرکانسی

    دوباره با یک کامنت جذاب و پر انرژی اومدم

    من همیشه و همیشه به این حرف استاد فکر میکردم که قانون تصاعد بعد از قانون تکامل میاد یعنی چطور مگه میشه.

    واقعا کنجکاو بودم بهش برسم و عاشق لحظه ای بودم که زندگیم وارد قانون تصاعد بشه.

    امروز که دارم این کامنت را می‌نویسم همین حس را دارم که وارد قانون تصاعد بعد از طی کردن قانون تکامل شدم.

    امشب یکی از همکارای من در حوزه یخچال صنعتی که فقط در زمینه یخچالهای کارکرده کار میکرد با من تماس گرفت و از من خواست اسکلت یخچال نو بهش بفروشم بنده هم با کمال تواضع و فروتنی خیلی مهربانانه باهاش صحبت کردم و گفتم هرچی دلت میخواد بیا انتخاب کن و ببر.

    این درحالیکه باید بعنوان رقیب بهش نگاه کنم و مثل بقیه مردم به این فکرکنم که چرا باید بهش اسکلت یخچال نو بدم و باعث بشم یخچال نو بفروشه و برام رقیب بشه ولی خدا خودش شاهد قلب و احساساتم بود حتی ذره ای به این قضایا فکر نکردم و اینقدر ساده گرفتم براش که خودش لذت برد و به قیمت کارخانه و قیمت خرید خودم بهش فروختم.

    اما دلیل این کارم چی بود؟!

    چون خدا خیلی ساده و خیلی راحت یخچال وارد زندگیم می‌کنه.

    چون خدا اینقدر بهم نعمت داده و تعداد یخچالام زیاد شده که جا برای دوتا خاور بعدی ندارم.

    من سه سال پیش بزور هر یکی دوماه یدونه یخچال نو می‌خریدم ولی الان نزدیک 50عدد یخچال دارم و هروقت اراده کنم یک خاور سفارش میدم برام بسازن.

    دیشب موقه شام داشتم برای عزیزدلم و دخترگلم مرغ کباب میکردم و با رفیقم که برام یخچال میسازه چت میکردم که بهم گفت خیلی تحت فشار هستم و 20میلیون پول نقد تا دوشنبه برام جور کن همون لحظه گفتم خدایا خودت پول برسون بهش بدم و تا الان که دارم کامنت می‌نویسم 22میلیون بهش رسوندم و کلی حالش خوب شده.

    امروز صبح موقه نوشتن تمرین ستاره قطبی از خدا خواستم تا شب کلی پول بهم برسونه و بترکونه برام و طبق معمول که خیلی سریع خواستمو برآورده می‌کنه همون همکاری که در ابتدای کامنت نوشتم را برام فرستاد چیزی که تا الان سابقه نداشته در کسب و کارم و این همکاربنده 55میلیون پول نقد بهم داد درحالیکه تمام یخچال فروش‌های معروف که میشناسم میگن بازار نیست و پول نیست.

    اینقدر همه چیز داره در زندگیم عالی پیش میره که اگه بخوام تعریف کنم باید تا فردا بنویسم..

    اما نکته خیلی مهمی که باید بهش اشاره کنم این هست که باید همیشه از این آگهی ها استفاده کنیم و تمرینات را درست انجام بدیم و تداوم بدیم به این راه.

    بخدا من که سه سال پیش هیچی نداشتم الان به راحتی کسب و کار حرفه ای و‌ پر رونق خودم را دارم و اینقدر معروف شدم و اعتبار دارم بین همکاران که بدون چک و پول برام همه چیز فراهم میکنن و معروفم به خوش حساب دل پاک.

    اینقدر دستان خدا در زندگیم زیاد شدن که هرچیزی بخوام خیلی راحت برام فراهم میکنن.

    الهی من قربون خدای مهربونم بشم که همیشه به درخواست‌های من در مدت کمتر از 24ساعت جواب میده و عاشق منه..

    استاد جان واقعا حرفهای شما وحی منزل هست و روز به روز با کسب نتایج بیشتر تمام حرفهاتون برام محقق میشه.

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      اعظم گفته:
      مدت عضویت: 903 روز

      سلام به دوست عزیز آقای موسوی

      دوسداشتم تشکر کنم بابت این کامنت زیباتون چقدر حس قشنگی داد و من با تمام وجودم خدارو شکر کردم بابت این نتیجه های قشنگی که گرفتین . خدارو شکر امیدوارم همیییشه همینطور روبه رشد و موفقیت باشید و با نوشتن کامنت اول اینکه چقد حس عالی میدین و چقد شوق و ذوق میدین برای حرکت کردن و توی مسیر موندن

      همیشه خوشبخت باشی دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    صدف صادقی گفته:
    مدت عضویت: 635 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به همه دوستان

    با گوش دادن به این فایل من متوجه شدم از درون یه حس عدم بخشش نسبت به خودم و خدا و شرایطم دارم

    و این عدم بخشش باعث شده عجله کنم واسه جبران

    توقع زیاد و غیر منطقی مخالف قانون از خدا داشته باشم که تکامل رو واسم دور بزنه

    و همه این ها باعث حس بد و توقف و رشد آهسته من شده

    یه حس تنفر نسبت به خودم شرایطم و خدا دارم که نمیزاره زندگیمو خودم رو بپذیرم و اشتباهات و‌گذشته ها و‌ چیزهایی که از دست دادم رو تو ذهنم مرور میکنه

    ‌نهایتا تو‌حس بد هستم

    البته نه حس بد که بشه احساسش کرد

    یه حالت عدم باز شدن انرژی و‌قلب و رها و پذیرا بودن هست

    یه مقاومت هست که باعث میشه یه چیزی از درون سرزنشم کنه به خدا بد و بیاره بگه و باهاش قهر کنه و نبخشه تا قربانی بمونه و‌ احساس عدم لیاقت کنه

    به طبع وقتی از درون این فرکانس رو داشته باشم

    تو روابطم هم نفوذ میکنه و نسبت به آدم و شرایط هم مقاومت دارم

    تو رابطه قبلیم شکست خوردم ‌الان مقاومت سختی دارم تو رابطه برقرار کردن جدید چون نتونستم ببخشم خودم و اشتباهاتم رو و گذاشتم مسیولیت خدا

    در حالی که هر لحظه می تونم از نو زندگیمو بسازم

    اشتباهات دیگران در حق خودم در گذشته رو نبخشیدم و تو ذهنم باهاشون مقاومت دارم در نتیجه این فرکانس رو تو مسایل جدید هم ادامه میدم

    من همینجا از ته دلم از خدا می خوام کمکم کنه تا این کینه رو نسبت به خودم ، دنیا ، آدم ها ، اعضای خانواده ، خدا بزارم کنار و با قلبی باز و روی گشاده لحظه اکنونم رو بپذیرم و با حس خوب و عدم عجله بیام از نو اون چیزهایی که از دست دادم رو بسازم

    قطعا خدا تو‌مسیر کمکم میکنه و باهامه البته از راه درستش از راه قانون و قرار نیست واسه من

    پارتی بازی کنه

    خدایا همین الان خودم گذشتم و اطرافیانم رو‌میبخشم

    با اینکه سخته ولی قلبم رو نسبت به مسایل تلخ گذشته میبندم و خودم رو لایق مرور کردن بهترین خاطرات در گذشته و بهترین تجربه ها در آینده می دونم

    واقعا با بخشش آدم خالی میشه و آرامش میگیره و‌میره تو مدار دریافت بهترین ها

    اشکال نداره باختی

    می تونی بسازی دوباره و ببری

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  10. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 911 روز

    الــهی نگذار که از تو

    فقط نامت را بدانم

    و نگذار که از تو

    تنها مشق کردن اسمت

    را به یاد داشته باشم

    همواره در من جاری باش

    همان گونه که خون در

    رگ هایم جاری است…

    سلام به استاد عزیزم ومریم نازنینم

    وهمه دوستانِ گلم در این گلستان

    خداروشاکروسپاسگزارم بابت لحظه لحظه های بودنم در این مسیر وهرروز گامی به سمت جلو وتغییراتی که آرام آرام به زندگیم معنا بخشید ومرا برای خلق یک شخصیتی جدید آماده کرد .

    از همان ابتدا در دفترم خواسته هایم را نوشتم وتعهدی که نوشته شد تا خودم را موظف به انجامش بدانم وتا ابد به یادم بماند …

    خواسته هایم، بیشترش خرید دوره ها بود ،خیلی مشتاق بودم ولذتی وصف ناپذیر برای خریدشان وبه لطف خداوند هرچه که نوشتم برآورده شد ومن دوره هایی که به سمت شان هدایت شدم را با عشق خریداری کردم وبعد هم که کلا زندگیم متحول شد وتا به امروز پا پس نکشیده که عاشقانه تر وشیفته تر این مسیر را ادامه می دهم هرروز ودر بیشتر ساعات ،چون خداوند آزادی زمانی ومکانی را عالی برایم مقدر نموده است ومصطفی جان هم که مغازه تشریف دارد ومن وخدا تنها خلوتی داریم وحسابی عشق بازی وشکرگزاری ونوشتن وانجام کارهای روزمره ،گوش جان سپردن به کلام استاد ودیدن فایل ها یکی از یکی تأثیر گذار ترکه واقعا من به آرامشی رسیده ام که از خدا می خواستم وخداوند مرا به این گلستان دعوت کرد وگفت فقط زیبایی ببین ولذت ببر واز این به بعد با تمام وجودزندگی کن …..

    استاد جان هر دوره کنار فایل های بی نظیرتان برای من گنج بوده وهستند ودر صندوقچه دلم تازمانی که زنده هستم جای دارند با هرروز گوش کردن وسعی در عمل به آنها ،وقت گرانبهای شما چقدر ارزشمند بوده که من امروز شنوای این بیانات باشم وچقدر برایم ارزشمند وپرخیر وبرکت بوده وهست وخداروبی نهایت شاکروسپاسگزارم که شما راهنمای من در این مسیر توحیدی شدید که با شناختن توحید ودر واقع حس ناب با خدابودن را تجربه کنم وتمام وجود وزندگیم در خداوند معنا بگیرد که نتیجه اش شود هر نفس شکرگزاریم واحساس عالی وآرامشی وصف ناپذیر .

    به طبع نتایج هم عالیست از دیدگاه خودم نسبت به کل سال‌های زندگیم که بیهوده گذشت ،دیشب داشتم فکر می کردم که خداوند همه فرصت ها را برای رشد وپیشرفت در اختیارم قرار داده بود ،پول ،شغل،طلا ولی این ناآگاهی بود که تیشه بر پیکر من زده بود وگرنه مرا صاحب خیلی چیزها کرده بوده ولی ندیدم وآنقدر غرق در افکاروباورهای پوچ ودل مشغولی های الکی ،که فقط لحظات ناب زندگی را از دست دادم…

    ولی جایی که فکر کردم به انتها رسیده ام ،در یک لحظه خداوند همه چیز را با یک هدایت معجزه وار سروسامان بخشید و توسط بنده توحیدی اش شاهکار کرد برایم ومن از لحظه آشنایی با ایشان رشد کردم وتولدی دوباره داشتم ،تولدی که باید اساسی واصولی همه چیز نظم می گرفت ودر جای درست وصحیح خودش قرار می گرفت واین مستلزم گوشی شنوا وچشمان بینا بود تا واقعیت هارا بشنوم ،ببینم ، درک کنم وعمل کنم تا جبران خسارتی باشد بر عمر رفته ام وخداوند می دید که من واقعی می خواهم تغییر کنم ،امتحاناتش را یکی یکی پاس می کردم وهیچ واکنشی نشان نمی دادم چون تغییر برایم شیرین بود ولبریز از نتایج عالیِ درونی که آخ وقتی درونم آرام شد ودیگر فقط اجازه دادم ذهنم کلام به کلام استاد را بشنود یه جورایی دیگر هیچ چیز منفی به ذهنم نیامد وتا به امروز تمام سعی ام این بوده واین نتیجه بی نهایت عالیست برایم ،مقایسه زمین تا آسمان است به خدا که هیچ نگرانی نداشته باشی بلکه امیدوار به هر لحظه ادامه این زندگی ،برایتان شرایطم را قبلا نوشته ام که امروز خود میدانم که زندگیم از ناکجاآباد به چه جای سرسبزی تغییر مسیر داده است ،اگر گفتم خدا این جور وآن جور، سعی کردم واقعا بهش ایمان بیاورم وبا هر آیه قرآن وتفسیر و بیان نام های زیبایش، در عمل و روند زندگیم ودر هر اتفاقی واقعا در هر اتفاقی پیاده کنم وبه قدرتش باور داشته باشم ،من الان در بهشت زندگی می کنم کنار صحبت های ناب استادم وسعی در عمل به آنها.

    مگر احساس وآرامش عالی،رابطه فوق‌العاده،آگاهانه زندگی کردن وشاد بودن،صاحب خانه شدن،کسب وکار خودت ،خدارووکیل کردن در هر گام برای هر چیزی،وجود این سایت طلایی ،سلامتی ارزشمند وبی نهایت موارد دیگر نتیجه نبوده این نتایج حاصل بودن سلول به سلول وجودم در سایت وکنار استادم بوده که برای من نسبت به زندگی چهل وچند ساله گذشته ام زمین تا آسمان است وبی انصافیست ذره ای گله مند باشم اینها برای من ثروتی است از جانب پروردگارم نسبت به ظرف وجودیم ،همان تغییراتم ورعایت قوانینش وایمان دارم عالی تر هم می شود اگر با همین احساس شکرگزاری ادامه داده وعمل کنم وذربین خود را روی واقعیت های موجودم زوم کنم ونقطه ضعف ها ونقطه قوت هایم را ببینم ،معجزه می خواهم بهبودیم را قدر بدانم ،هرروزم عالی تر از روز قبلم باشد ،از خدا بگویم وبنویسم ومی دانم او همه چیز هست اما باز گله وشکایت و….. تکلیفم باید مشخص کنم یا خدا هست ومن با استادم ادامه می دهم عالی تر وعملگراتر ویا برگردم به گذشته که بمیرم بهتراست ،زندگیم باید نتیجه داشته باشد وگرنه ول معطلم با این همه درس وآگاهی ودوره وفایل وکتابها وسریال ها اگر پیشرفت ونتیجه ای نمی گیرم بهانه ای بیش نیست وخود خوب این را می دانم و همیشه می گویم من از جهنم به بهشت آمده ام ودر جهنم همه چیز را تجربه کرده ام ،خداوند بهشت را امروز به ودیعه در اختیارم قرار داده است با به روز ترین امکانات وعالی ترین استاد که خود برای ادامه دادن دراین بهشت برای من کافیست ……

    _ایمان‌آورندهِ‌هــاۍمن؛

    +جآنم #آخدا ؟!

    _اذْکُرُوا اللّهَ ذِڪْراً کَثِیــرا

    +به‌روۍدیدگان

    [ احزاب، آیه‌ۍ41]

    در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید هرروز وهرلحظه، دوستتون دارم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای: