گفتگو با دوستان 54 | کینه و نفرت = تولید بیماری - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

335 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1175 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    صحبت کردن دوستان در مورد نتایج خودشان

    صحبت های استاد در مورد این نتایج برای من خیلی عالی و فوق العاده است

    چرا که برای ذهن من که باید با منطق با او صحبت کنم این یک الگوی عالی و فوق العاده خواهد بود

    من می توانم به ذهن خودم بگویم ببین این دوست من موفق شد

    پی من هم می توانم به موفقیت برسم

    من هم می توانم به راحتی و آسانی به موقعیت ها و اهداف خوب خودم دست پیدا کنم

    هر چه بیشتر روی خودم کار می کنم نتایج عالی نصیب من می شود

    همین که اکنون این همه آرامش در همه جنبه های زندگی خودم دارم

    اکنون صاحب کسب و کار خودم هستم

    آزادی زمانی و مکانی خاص خودم را دارم

    از همه مهمتر اینکه هر روز یک نتیجه عالی

    یک حس و حال خوب

    یک هدایت تازه در زندگی خودم را مشاهده می کنم

    همه اینها قبلاً نبود و اگر هم بوده من به آنها توجه نداشتم

    من به آنها اصلا نگاه نمی کردم

    همه چیز در دستهای خودم است

    همه چیز به زمانی باز می گردد که من خواستم تغییر کنم

    زمانی که من خواستم و تصمیم گرفتم که تغییر کنم جهان هم به این تغییر پاسخ داد و با من همراه شد

    شرایط و موقعیت هایی را برای من هموار کرد که به راحتی و آسانی بتوانم روی خودم و باورهای خودم کار کنم

    هر چه بیشتر زمان می گذاشتم و به صحبت های استاد عمل می کردم

    قدم به قدم جلو رفتم

    اول بدهی های خودم را باز پرداخت کردم

    از کار کارگری و کارمندی بیرون آمدم و اکنون بعد از یک سال با کسب تجربه در کار مورد علاقه خودم شروع به کار کردم

    قدم به قدم در آمد من بالا و بالاتر رفت

    همه اینها در یک سال برای من رخ داد

    اول برایم خیلی سخت بود اما اکنون به جایی رسیدم که می توانم دوره های استاد را یکی پس از دیگری تهیه کنم

    اینها را کنار هم بگذارم می توانم به جرات بگویم که روند من صعودی بوده است و من به جلو حرکت کرده ام

    ممنون استاد عزیز هستم که دستهای هدایتگر خدای مهربان برای من بوده است و من را در این راه فوق العاده هدایت کرده است

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      مجید کدخدایی گفته:
      مدت عضویت: 1973 روز

      سلام به سعید عزیز

      دوست هم فرکانسی و همیشه در صحنه

      خیلی خوشحال شدم که از نتایج بینظیر خودتون گفتید و اینکه روند رو به جلو یی داشتید و صعودی بوده الحمدالله

      بدون شک گفتن نتایج دوستان عزیز و صرف انرژی بابت خوندن این نتایج بسیار کار بزرگی است که خود نوعی کار کردن روی باورهاست

      خودم هر زمانی که احساس کمبود انرژی بکنم به سایت مراجعه میکنم و مشغول خوندن کامنت اعضای خانواده عزیزم میشم ،و چقدر که از اینکار خوشحال میشم و انرژی میگیرم

      دمتون گرم بابت انرژی مضاعفی که میزارید برای نوشتن کامنتا و پاسخ به اونا ،،مشخصه مدارتون بسیار بالا رفته و شجاعت بسیار زیادی پیدا کردین که از کارمندی استعفا دادید و به سراغ شغل مورد علاقه خودتون رفتید ،دست مریزاد ،باریک اله ،ایشالا شاهد دیدن موفقیت های بینظیرت باشیم و کامنتای عالیتر رو ازتون بخونیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سحر صدیقی گفته:
    مدت عضویت: 1468 روز

    بنام خالق زیبایی ها

    استاد عزیزم ، واقعا سپاسگزارم که این سری گفتگوها رو ادامه میدین.

    این فایل های گفتگو با دوستان واقعا بی نظیره.ی معدن و سرچشمه ی انگیزه و باوره.

    وقتی میگین که بچه ها از نتایج صحبت کنند مشتاقانه منتظر شنیدن نتایج هستم تا به خودم و ذهنم منطقی ثابت کنم قانون واسه همه عمل میکنه و تفاوت در نتایج بخاطر تفاوت در نوع عمل کردن و میزان ایمان و باور داشتن هست.

    ابتدای فایل گفتین که ی جاهایی گرفتار تله ذهن میشیم و نتایج و کوچک میبینیم.

    دقیقا همین پاشنه آشیل و ی ترمز واسه خیلی از ما انسان هاست که نتایج حاصل شده رو یا نمیبینیم یا ذهن اونقدر کوچک جلوه میده که راضی نمیشیم.

    به قول خود شما استاد عزیزم، به اندازه ای که حرکت کنیم نتیجه میگیریم.

    دوستانی که نتایج بزرگ گرفتن به همون اندازه باورهاشون و قوی کردن، ایمانشون و به خدا زیاد کردن و آگاهانه قدم برداشتن و قوانین و پذیرفتن و عمل کردن.

    اونجایی که آریای عزیز میگه تونسته بعد از 15 سال شخصی و ببیخشه ، تونسته بپذیره که کینه و نفرت فقط و فقط به خود ما ضرر میزنه نه به کسی.پذیرفته که مسئول تمام زندگیش و اتفاقات خودشه.پذیرفته که هیچ کس و هیچ چیزی در زندگی ما تاثیر نداره .

    این قوانین اینقدر ساده و منطقیه که بعضی وقتا نمیخوایم قبول کنیم که میشه.

    قوانین خدا سخت نیست و در همه حال و شرایطی یکسانه.این ما هستیم که قلبی نمپذیریم این ساده بودن قوانین و.

    اینکه بتوانیم از خطای دیگران بگذریم و چشم پوشی کنیم نتیجه عمل به قانون و پذیرفتن قانونه.

    اینکه من بتونم با هر حرفی دیگه نه ناراحت بشم نه هیجانی بشم و در مقابل رفتار دیگران منطقی رفتار کنم و توقع خودمو و از آدمها به صفر مطلق برسونم یعنی دارم به قانون عمل میکنم .

    اینکه دیگه در مقابل هر رفتاری از هر شخصی واکنشی عمل نمیکنم و میتونم در اوج عصبانیت سکوت کنم یعنی قانون جواب میده.

    حس رهایی و بخشش بهترین حسی هست که هر انسانی میتونه تجربه اش کنه.

    میتونیم بی توقع ببیخشیم و بی منت محبت کنیم چون پذیرفتیم که جهان دقیقا مثل آیینه عمل میکنه و هر آنچه که از ما دریافت کنه و همون و بازتاب میکنه به خود ما.

    پذیرفتن همین ی مورد باعث میشه کلی از زندگی لذت ببریم و هیچ حس ناراحتی و کینه و نفرتی نسبت به هیچ کسی و هیچ شرایطی نداشته باشیم.

    استاد عزیزم، قوانین ساده ی خدا رو ، چقدر راحت و گیرا بیان میکنید .چقدر دوستان راحت نتیجه میگیرن و چقدر این راحتی لذت بخشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    فروغ مسلمان گفته:
    مدت عضویت: 1406 روز

    با عرض سلام خدمت استاد عزیز وبزگوار و همچنین مریم خانم عزیز و دوستان گرامی

    استاد من پریشب بیرون بودم و متوجه برگزاری کلاپ هوس نشدم ولی خیالم راحت بود که روی سایت قرار میگیره و امروز صبح دیدم که روی سایت اومده گفتم من هم از نتایجم و حال و هوای درونیم بگم تا هم خودم و هم دوستان انگیزه بگیریم

    استاد من اهل یزد هستم حدود یک سال پیش یه کانال به نام عباس منشیها که توسط یکی از بچه های یزد تدوین میشه و کانال خیلی خوبی هم هست توسط برادرم واسم فرستاده شدو کلی فایل داشت که من دست و پا شکسته گوش میکردم تو اون فایلها شما در مورد قانون تکامل و صبر صحبت میکردید و چون من متاسفانه عجول بودم و میخواستم یا شبه به تمام خواسته هام برسم حقیقتش این صحبتها زیاد بدلم نشست

    تا اینکه بعد از مدتی رفتم توی کانال دیدم چندین فایل گفتگوی استاد با دوستان هست و پشت سر هم چند فایل رو گوش کردم و از نتایج دوستان و صدای دلنشین شما که معجزه میکنه منقلب شدم و شروع کردم به گریه کردن و نمیدونستم چیکار کنم تا دسترسی به شما و دوستان پیدا کنم خدا را شکر خدا راشکر تو همون گفتگو یکی از دوستان عزیز فک کنم سپیده خانم بود به دوست دیگری که سوال داشت الان چیکار کنم گفت همین الان وارد سایت عباس منش شو که من همون لحظه عضو سایت شدم(ورود به دنیای معجزه)

    تا یک ماه از فایلهای رایگان استفاده کردم و بعد دوازده قدم رو خریداری کردم که اون هم از طریق مرا به سوی نشانه ام هدایت کن هدایت شدم.

    و شروع این دوره فوق العاده بود و الان هم به لطف خدا قدم هشتم هستم استاد چی بگم از نتایجم که به قول شما شاید اوایل به چشم دیگران نیاد ولی خودم میدونم چه غوعایی در وجودم به وجود آورده

    یه آدم نگران .استرسی.غرغرو و بیحوصله که خدا را شکر خدا راشکر توی همه ی زمینه ها در حال پیشرفت هستم هنوز خیلی جای کار داره ولی خودم از نتایجم راضی هستم و میدونم اگر قوانین رو رعایت کنم بهتر و بهتر میشه و این که تا آخر دوازده قدم چه ها که میکنه

    استاد در حالی که قدمها رو گوش میکردم فهمیدم سال پیش برادرم دوره ی راهنمای عملی دستیابی به رویا ها رو از سایت تهیه کرده وقتی شور و اشتیاق منو دید این دوره رو هم بهم داد که چند بار تا حالا دیدم و دوره ی فوق العاده ای هست

    استاد من خیاط شخصی دوز بودم با مشتری خیلی زیاد با تمام تجهیزات و مکان مناسب ولی کارم خیلی خسته کننده بود و پر از استرس همش نگران تحویل لباس بودم شب عیدها تا صبح باید کار میکردم اصلد از زندگی لذتی نمیبردم همش از خانواده دور بودم و خسته تازه این استرس روی سیستم بدنم اثر گذاشته بود وقتی وارد دوازده قدم شدم با توجه به گفته های شما که باید تلاش جسمی رو کم و تلاش ذهنی رو زیاد کنیم و کار سخت در مسیر الهی نیست تصمیم گرفتم کارم رو بزارم کنار بعد از ۲۳ سال کاری که عاشقش بودم و همین کار رو هم انجام دادم با وجود مخالفت مشتریا و اطرافیان که حیف از این هنر و امکانات آخه من دوخت لباس مجلسی رو انجام میدادم

    ولی من تصمیم خودم رو گرفته بودم و سالن رو جمع کردم .( البته قراره انشالله یکی از شاخه های خیاطی رو ادامه بدم که خیلی راحت باشه و خودم زیاد درگیر نباشم )

    باکنار گذاشتن کار بیشتر روی باورهام کار کردم که از کار راحت هم میشه درآمد زیاد داشت و گوش دادن به فایلها که بعضا به ۸ ساعت در روز میرسید .

    (که توی این مدت نزاشتم حس و حالم بد بشه والبته یه ورودی از خیاطی هنوز داشتم که از قبل انجام داده بودم)

    استاد بعد از چند ماه از جایی که فکرش رو نمیکردم یه منبع درآمد زایی واسم ایجاد شد البته ماه اول خیلی خیلی مبلغ کمی بود ولی ماه بعد ۱۰ برابر شد و این ماه اینطور که شواهد نشون میده شاید۳۰ برابر بشه

    در ضمن من یه زمینی خریداری کرده بودم که توی یکسال ۵ برابر شده

    شما گفته بودید وقتی باورها قوی بشن ورودی به صورت تصاعدکار میکنه وافعا همینه .دیروز داشتم به همسرم میگفتم به قول استاد که توی بندر عباس به عزیز دلشون میگفتن داره بوی پول میادتوی زندگی ما هم داره بوی پول میاد خیلی به چشم نمیاد ولی یه وقتی میرسه که حال دلت خیلی خوبه و خودت میفهمی که یه اتفهایی داره میافته که فعلا از دید من پنهانه ولی یه دفعه میگه بمب

    استاد در مورد سلامتی بگم :من زیاد سر درد میشدم ولی الان به لطف خدا خیلی کم شده وقتی هم که به ندرت سر درد مشیم هدایت میشم به خوردن یکی دو لیوان آب و خدا شاهده خوب میشم .و خدا را شکر دیگه مشکلی ندارم

    در مورد روابط هم عالی کار کردم

    توی زندگیم بین پسرا و همسرم مدام جر و بحث بود یا بین دو تا برادر و بالاخره دخالت من هم اوضاع رو تشدید میکرد ولی به لطف خدا الان اینقدر آرامش و رابطه ی عالی بین ما هست که این موضوع رو اطرافیان متوجه شدن و همه میگن

    و همچنین رابطه ی خودم و همسرم عالی شده عالی

    خیلی خیلی خوشحالم که دوره ی دوازده قدم رو با پسرم با هم پیش میبریم و ساعتها در مورد این فایلها و قوانین جهان صحبت میکنیم که پسرم هم نتایج بزرگی گرفته به لطف خدا و لطف شما اینقدر مشتاقه که توی حمام هم داره فایلهای شما رو گوش میده

    و الان دیگه بیشتر توی خونه ی ما از قوانین جهان و خوبی و آرامش و ثروت صحبت میشه .

    وای نگم از آرامشی که پیدا کردم اینقدر استرس داشتم که مدام از خواب میپریدم و تپش قلب میگرفتم ،خیلی نگران آینده ی بچه هام بودم که خدا را شکر الان اصلا نگران نیستم و میدونم اگه خودشون خواسته باشن بهترین واسشون رقم میخوره به لطف خدا. البته با ید باکار کردن روی خودم بهتر و بهتر بشم

    و یه نتیجه ی دیگه که به نظر خودم خیلی بزرگه اینکه من تا یک سال پیش خیلی عوض کردن وسایل و خرید خونه ی بزرگتر واسم مهم بود ومدام غر میزدم و ناشکری میکردم ولی الان زندگیم رو با تمام وسایلش دوست دارم و مدام از خدا سپاسگزاری میکنم و میدونم که بهترینها قسمت من میشه .

    بالاخره سرتون رو به درد نیارم این دو تا دوره که من استفاده کردم نتیجم به نظر خودم فوق العاده بوده و مطمئن هستم روز به روز زندگیم از هر جهت بهتر و بهتر میشهکه البته خدا میدونه تا همین جا هم راضیم

    استاد نمیدونید چقدر دعا گوی شما و مریم خانم هستم که با این صحبتهای فوق العاده دلنشین و مفید شمازندگی من چنان تغیری کرده که هر روز اشک شوق میریزم و سپاسگزار خدای خودم و استاد خودم هستم. به امید روزهای عالی تمام دوستان

    ممنون و سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1175 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان عالی خودم

    این فایل ها واقعا برای من لذت بخش است

    چرا که می توانم به راحتی و آسانی روی خودم و باورهای خودم کار کنم

    دیدن موفقیت های دیگران یک الگو و یک نکونه عالی برای ذهن منطقی است

    وقتی که دیگر دوستان من توانسته اند که موفق بشوند پس من هم می توانم موفق بشوم این یکی از بهترین روش هایی است که من برای منطقی سازی ذهن خودم به کار می گیرم

    نکته زیبایی که از صحبت های استاد من یادگرفتم این بود که باید در هر لحظه ای که هستم تلاش خودم را انجام بدهم

    همیشه باید روی خودم و باورهای خودم کار کنم

    همیشه باید دنبال دیدن موفقیت ها و پیشرفت خودم باشم

    هرچه بیشتر روی خودم کار کنم و خودم را اصلاح کنم مطمین باشم که نتایج عالی تری خواهم گرفت

    از زمانی که من با سایت استاد اشنا شدم

    از زمانی که شروع به کار کردن روی خودم داشتم که بتوانم از فایل های دانلودی کمک بگیرم واقعا حس و حال من بهتر شد

    توانستم بر ترس های خودم غلبه کنم

    از کاری که در آن بودن بیرون بیایم و برای خودم مشغول به کار بشوم

    دوره دستیابی به رویاها واقعا به من حال خوبی را داد و من توانستم به راحتی و آسانی به بهترین دستاوردها برسم

    قدم دیگر من این بود که شتابزدگی و عجول بودن را از خودم دور کنم

    بهترین دلیل من برای اینکه بخواهم این سایت عالی را ادامه بدهم آرامشی است که در من وجود دارد

    همه اینها را من به کمک استاد و باورهایی زیبایی است که در این مدت من یاد گرفته ام

    هر چه بیشتر روی خودم و باورهای خودم کار می کنم نتایج عالی تری را می گیرم

    همه اینها را مدیون خدای خودم هستم که من را به این مسیر عالی هدایت کرد

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای مهربانی ها

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      مرجان گفته:
      مدت عضویت: 1208 روز

      سلام ودرود من راازشهر زیبای یزد با مردمانی مهربان ودوست داشتنی پذیرا باشید

      سعید عزیزدوست همفرکانسی من از اینکه همیشه پرتلاش هستید وروی خودتون کار می‌کنید واقعا تحسینتون میکنم

      هردفعه به کامنت شما درسایت برمیخورم از اینکه اینقدر متعهدانه روی خودتون کار می‌کنید ناخودآگاه افرین میگم.

      سعید عزیز به لطف خدای مهربان هرموقع وارد این سایت الهی میشم قلبم باز میشه وحال دلم عالی تر

      وقتی میبینم بچه ها موفق شده اند منم مطمعن میشوم که مسیرم درست هست.

      هردفعه کامنتی از برادر عزیزی می بینم مشتاق میشم روی عکسشون میزنم وبا عشق تحسینشون میکنم. به خودم میگم. مردان بی نهایت زیادی توی این سایت هستند. پس میشه. یه روزی همسر وفرزند من هم عباس منشی بشن. یا مردهایی وارد زندگیم بشن که عباس منشی هستند.

      سعید عزیز. از کامنتتون بی نهایت لذت بردم وبازهم قانون با تکرارش تو قلبم بهتر درک میشه

      براتون بهترین ها راارزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    سعیده آیت گفته:
    مدت عضویت: 1051 روز

    بنام خدای مهربان وبخشنده

    سلام به استادعزیزم ومریم جان وهمه دوستان عزیز همفرکانسی

    ای خدای بخشاینده و مهربانم که هرچه کنم باز هم درخانه ی تو برویم باز است و همیشه با آغوش باز مرا پذیرایی

    میخواهم بنویسم کمکم کن تا بگویم چقدر سراسر عمرم در کینه و نفرت بوده و از آدمها چه دور ونزدیک به شکلهای مختلف متنفر بودم و همیشه یک ظرف بزرگ زباله ازتنفر را باخودم حمل می کردم وبدتر از اون مواقعی بود که با افراد دیگه مینشستم و درمورد حق به جانب بودنم صحبت میکردم

    درواقع باهم زدن این زباله دان تاریخ انگار که داشتم مردابی رو زیر ورو میکردم وخب معلومه که جه بوی تعفنی از آن بلند می شد

    واقعا میتونم بگم همه مون یا حداقل منکه اینجوری بزرگ شده بودم که خب یه سری ادما درحق ما به نوعی ظلم کردن بدی کردن وما تنها کاری که میتونیم انجام بدیم اینه که ازشون بدمون بیاد وبا آداب والقاب هربار اینو برای بقیه هم تعریف کنیم وحس قربانی بودنمون رو ارضا کنیم و به یه ارامش نسبی برسیم

    چاشنی غیبتهای دورهمی مون صحبت از این افراد ظالم اطرافمون بود.

    گذشت و گذشت تا اینکه خداوند نمیدونم میون اون همه فرکانس در به داغون چیو دید و شنید که هدایتم کرد به قوانین ثابتش

    از اونجا بود که آروم اروم شروع کروم به کار کردن رو خودم

    یادمه یه روز یه لیست از ادمایی که بشدت ازشون متفر بودم رو نوشتم و با تمام وجودم سعی گردم اونا رو ببخشم و خودم رو رها کنم

    واقعا اون ادما در برهه های مختلف خیلی بهم بدی کرده بودن ولی نکته ماجرا اینه که

    ازوقتی قوانینو شناختم و بهتر درک کروم فهمیدم خودم باعث شدم که اونا این برخوردها رو باهام بکنن

    وقتی پذیرفتم خودم مسئول همه چیز زندگیمم خیلی بهتر تونستم اونا رو ببخشم

    درواقع سخت بود رو هر اسمی که میرفتم تمام خاطرات میومد جلو چشمم و میخواستم مقاومت کنم از بخشش اون فرد

    ولی یه ندایی ته دلم میگفت برا خودت برا رهایی برا اینکه بتونی زندگی دلخواهتو رقم بزنی باید ببخشی

    والان که دارم مینویسم اون حس رو دوباره دارم تجربه میکنم اون حسی که میگفتم خدایا کمکم کن و وقتی میگفتم

    باشه بخشیدمش انگار یه تنفس تازه و پراکسیژن میون هوای آلوده یا دوتا بال براپرواز دقیقا موقعی که داشتی از یه لبه پرت میشدی رو حس میکنم

    بله تک تگ اون لیست رو بخشیدم فقط برای رها شدن خودم برا ایتکه فهمیده بودم این تنفر و خشم مثل زنجیر داره منو میبنده به روزمرگی به پوسیدگی به موندن تو مرداب

    ولی من میخواستم رهاباشم پرواز کنم

    پس بخشیدم و طعم زیبای رهایی رو چشیدم

    و الانم خداوند کاری کرده که دیگه نمیبینمشون اصلا دیگه نیستن تو زندگیم خودشون رفتن به شکلی حادویی بدون کوجکترین تقلایی از طرف من

    استادعزیزم چقدر خوبه این قوانین،

    شناختشون، درکشون ومهمترازهمه عمل بهشون

    چه خوب که شما روزی متعهد شدید براتغییر زندگیتون قدم بردارید وبعد وقتی از این عسل مصفا چشیدید دلتون خواست بقیه رو هم از طعم بینظیرش بهره مند کنید

    خدایا عاجزم از شکرگزاری از تمام نعماتی گه بهم دادی بخصوص نعمت هدایتت وسر تسلیم وبندگی فرومیارم در مقابلت

    باچشمانی پرازاشک ذوق فقط ازت میخوام حالا که هدایتم کردی وتاج بندگی رو روی سرم قرار دادی کمکم کن هرلحظه به یادت باشم وهموازه در راه مستقیم قدم بردارم و همیشه هدایتهایت رو ببینم بشنوم لمس کنم درک کنم

    وعمل عمل عمل کنم .

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1908 روز

    به نام خداوند آگاه و همیشه دست گیر.

    سلام.

    مگه میشه انقدر دقیق و سر بزنگاه؟؟؟

    فقط اسم فایل برای من راهنماست چه برسه به خودش.

    گفتگو با دوستان 54 | کینه و نفرت = تولید بیماری

    خانم شایسته جان، ممنونم که عنوان گذاشتین برای فایلها.

    امروز صبح دچار کسالت شدم، الحمدالله الان عالی هستم.

    خودم تو کسالت متوجه شدم چه دلایلی داره بیماریم:

    ضعف جسمانی.

    آسیب دیدگیِ روحِ قشنگ و حساسم.

    نیاز به توجه کردن به کودکِ درونِ سمانه.

    حالا چرا میگم عنوان فایل مطابق شده با الانِ من.

    مدتی هست از دست یکی از عزیزانم مکدر هستم، بهش نگفتم، مامانم میدونه فقط.

    این مکدر بودن از ناراحتی گذشته و تبدیل به خشم و کینه نسبت به (ن) شده.

    تصمیم گرفتم فاصله بگیرم تا جایی که میتونم ازش.

    و نکات مثبتش رو نوشتم.

    این خشم وقتی انباشته بشه و رد نشم، تبدیل به کینه میشه و تو روحِ حساسم به شدت تاثیر می ذاره، و وقتی روحم خراب میشه بلافاصله جسمم واکنش میده.

    صبح فکر کردم شاید سرما خوردم، الحمدالله که سرما نخوردم، رفتیم با همسرم درمانگاه، سرم تقویتی زدم خوب شدم.

    قبل از رفتن لقمه خوردم، خیلی واضح هدایت شدم که یه چیزی بخور، من وقتی حالم بده چیزی نمیخورم ولی اینبار فرق داشت انگار، مستقیم هدایت شدم، حالم خیلی بهتر شد و علایمی که داشتم برطرف شدن.

    انقدر که حتی شک کردم بریم درمانگاه یا نه.

    همسرم گفت بریم.

    مادر عزیزم اومد خونمون پیشِ حافظ جان.

    کمی فشارم پایین بود اما در کل خیلی بهتر شدم الحمدالله.

    خدایا شکرت برای سلامتی، حال خوب، خنده.

    ممنونم برای فایلهای روز شمار.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    مریم قائم پناه گفته:
    مدت عضویت: 503 روز

    سلام بر استاد عزیز و گرامی

    استاد عزیز تا چند وقت پیش که نظر دوستان رو درسایت میخوندم که ساعتها دروز به فایلهای شما گوش میدن برام عجیب بود ولی الان خودم مدام درحال گوش دادن به فایلهای شما هستم و ممنونم از شما که حتا برای فایلهای دانلودی و رایگان هم دقت میذارید که به واقع قیمتی و ارزشمندند،من میخوام از تغییراتی بگم که شاید در برابر نتایج دوستان خیلی بزرگ نباشه اما برای من بزرگه و از خداوند بخاطرش سپاس گزارم استاد من از رانندگی می ترسیدم، بطوریکه وقتی در طبقه پنجم بودم و یکی تو خیابون استارت میزد میترسیدم اما الان به لطف خدا و راهنمایی شما رانندگی میکنم اون جمله ی شما گه گفتید ترس اسلحه ی شیطانه؛ همیشه در گوش من هست و من چون خیلی دوست دارم جزو دوستان خدا باشم این جمله خیلی بهم کمک کرد من امروز تونستم پسرم رو به کلاسش با ماشین خودم در نقطه ی دیگه ای از تهران ببرم چیزی که آرزوش رو داشتم جوری با قرآن دمخور هستم که با خوندن قرآن سرشار از عشق و امید میشم و اونقدر حرفه‌ای خوب از خدا می شنوم که زندگیم رو ساخته در مورد شرکی که شما بارها ازش حرف زدید باید بگم چون از رانندگی میترسیدم مثلا برای بیرون رفتن سراغِ مانتویی میرفتم که وقتی پوشیده بودم اتفاق خوبی بدام افتاده بود بعد یک دفعه به خودم گفتم تو داری به یه تیکه پارچه قدرت میدی و این شرکه بعد قرآن ر باز کردم و این آیه توجهم رو حلب کرد که قل رب داخل مدخل صدقِ..‌ بگو خدایا مرا به نیکی در هرکاری وارد کن و به نیکی خارج کن و ازجانب خودت نیرویی یاری دهنده برایم قرار ده استاد عزیز این جمله ی شما همیشه در ذهنمه و به پسرم میگم که خداوند رو هرچقدر که باور داشته باشی برات کار میکنه خدارو چقدر باور داری؟ بعد بخودم میگم خیلی زیاد حتا بیشتر از حضرت سلیمان این چیزای کوچیک که برای خدا کاری نداره استاد پارکینگ من در طبقه ی زیر همکف قرار داره و بسیار بدقلقه ولی به کمک خدای قادر من به راحتی ماشین رو میبرم و میارم و همیشه میگم خدایی که یوسف رو از دل جاه بیرون آورد منم به اون بالا بالاها نیرسونع این رو با یقین تمام میگم و با تمام سلول‌های بدنم باور دارم دوست داشتم این مطالب رو بنویسم تا سرآغازی باشه برای موفقیت‌های بعدی و شاید کمکی به دوستانی که تازه وارد مسیر شدند.

    البته من در روابطم هم نتایج عالی گرفتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2497 روز

    به نام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم

    با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان عزیزم

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و با اونا بزرگ بشم (همیشه می نوشتم تا با این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار بشم اما الان ناخودآگاه بدون اینکه به کیبورد نگاه کنم ذهن ناخودآگاهم نوشت با این آگاهی ها بزرگ بشم و حتما این یک نشانه است که از این به بعد بنویسم بزرگ بشم ) و واقعا هم همین طوره من الان نسبت به من ۴ سال پیش که وارد این مسیر شدم قابل قیاس نیست و چقدر بزرگتر شده روحم و ظرفم و این رو میشه از نتایجی که گرفتم متوجه بشم

    یادمه استاد توی یکی از فایل هاشون گفتن که اگر میخوای ببنینی فرکانست تغییر کرده ی نگاهی به نتایجت بنداز اگر بهتر شدن یعنی تو تغییر کردی و بهتر شده شخصیتت و این رو خدا رو شکر در خودم میبینم که به نسبت کار کردنم توی همه ی جنبه ها تغییر کردم چیزی که درمقایسه با من قبل خودم خیلی بهتره

    خیلی لذت بردم از خواندن کامنت دوست عزیزم آریا جان که چقدر قشنگ سیر تحولاتش رو نوشته بود و همین جا هم بهش تبریک میگم داداش کرد خودم رو و افتخار میکنم که با این سن کمش اینجوری هدایت شده .من خودم هم کرد هستم و وقتی که میبینم استاد از بچه ها میخواد که به زبان محلی خودشون صحبت کنم دیگه میرم توی فاز کردی صحبت کردن با استاد و بارها این کار رو توی ذهن خودم انجام دادم و ان شا الله ی روزی در واقعیت هم این اتفاق خواهد افتاد

    چقدر خوشحالم که بعد از ۴ سال کار کردن روی خودم الان از هیچکس کینه ای به دل ندارم و اون معدود آدم هایی که ی کم ازشون ناراحت بودم و فکر میکردم سرنوشت من رو اونها با اشتباهاتشون عوض کردن رو بخشیدم

    اما مهترین بخشش به نظر من همون چیزیه که استاد هم بهش اشاره کردن که اول از همه باید خودمون رو بپذیریم با اشتباهاتمون و با خودمون دوست باشیم

    وقتی این صحبت ها رو شنیدم به یادآوردم قبل از آشنایی با استاد رو که چقدر از خودم متنفر بودم و از خودم دور بودم و خودم رو دوست نداشتم اما خدا رو شکر با دوره دوازده قدم و بعدش عزت نفس سعی کردم این رابطه رو بهتر کنم اولش بقول استاد به صفر رسیدم که از خودم متنفر نباشم و بعد کم کم شروع کردم به دوست داشتن خودم و پیدا کردن ارزشمندی در درون خودم که البته این یکی از بزرگترین پاشنه آشیل های منه که خیلی باید روش کار کنم مخصوصا در سرزنش نکردن خودم به خاطر اتفاقات گذشته و تصمیماتی که گرفتم چون توی این زمینه خیلی ضعیف بودم و الان ی کم بهتر شدم اما نه خیلی و نیازه که بارها فایل جلسه ۷ دوره عزت نفس رو که در مورد رها کردن گذشته اس رو گوش بدم که فراموش نکنم این کار نه تنها هیچ کمکی به من نمیکنه بلکه من رو از حال خوب الانم هم دور میکنه

    سپاسگزارم استاد جان و آریا جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  9. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2497 روز

    به نام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم

    با سلام خدمت استاد عزیزم

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و با اونها بزرگ بشم

    ی بار دیگه هم این فایل رو نگاه کردم و دوست داشتن نکات مهمهش رو برای خودم و دوستانم ثبت کنم تا موندگار تر بشه توی ذهنمون :

    ۱. دوستان خوب استاد افرادی هستن که عمل میکنن به آموزه ها تعهد دارن برای تغییر و زندگی پر از تجربه های غنی رو میخوان ی زندگی پر از برکت و فراوانی درست مثل خود استاد که این ویژگی ها رو داشته

    ۲. مزیت این گغتگوها اینه که هم خود گوینده و هم شنونده ها ترغیب میشن تا نتایج بهتری بگیرن

    ۳. خیلی مهمه که حرف مفت نزنیم و عمل کنیم به این آموزه ها

    ۴. تا وقتی که مسیر درست رو نریم نتایج درست هم اتفاق نمی افته

    ۵. پیشرفت باید ملموس و قابل توجه باشه

    ۶. باید نتایج کوچک در ابتدای مسیر که شاید کوچک هم نباشن رو تایید کرد و ادامه داد تا نتایج ثبات پیدا کنه

    ۷. با توجه کردن به اتفاقات بد گذشته فقط خودمون رو اذیت میکنیم

    ۸. وقتی ما از کسی ناراحت هستیم فقط به خودمون ضربه میزنیم

    ۹. اگر سطح توقغمون رو از دیگران بیاریم پایین دیگه خیلی ازشون ناراحت نمیشیم

    ۱۰. وقتی با خودمون دوست باشیم و ایرادهای خودمون رو بپذیریم میتونیم با دیگران راحت تر کنار بیایم و ایرادهای اونها رو هم بپذیریم و طبیعتا از دستشون کمتر ناراحت بشیم

    ۱۱. کینه و نفرت یکی از دلایل اصای بیمار شدن جسمه

    ۱۲. وقتی میبخشیم اولین اتفاقی که می افته بدنمون سالم میشه

    ۱۳. رابطه ی ما با خدا ی رابطه ی ساده و دو طرفه است و قید و بند خاصی نداره

    ۱۴. قرآن ی کتاب منطقی و آزاد اندیشه و چیزی به اسم دین و مذهب خاصی توش تاکید نشده

    ۱۵. هر کسی باید به فکر بهبود روزانه خودش باشه

    ۱۶. خواندن قرآن به ما کمک میکنه نسبت به هیچ کس و هیچ چیزی تعصبی نداشته باشیم

    سپاسگزارم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  10. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1765 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم بانوی شایسته و دوستان نازنینم

    استاد جان ممنونم برای این فایل ارزشمند و پر از نکته های درس آموز

    و تشکر می کنم از آریای عزیز، و تحسینش می کنم برای نتایج بزرگش

    من معمولاً زمانی که صحبت از نتایج بزرگ میشه، این موضوع به ذهنم میاد که من خانه دارم شاغل نیستم و درآمد حاصل از انجام کار ندارم،(با اینکه ورودی مالی دارم از اجاره ملکی که در یکی از مناطق خوب تهران دارم به لطف خدا)

    و با این فایل که آریای عزیز درمورد نتایجش صحبت کرد، و چقدر هم مورد تشویق و تحسین استاد قرار گرفت، باز هم برام یادآوری شد که نتایج بزرگ مختص شاغل بودن و پول ساختن و نتایج مالی نیست می تونه در زمینه های دیگه هم باشه

    در مورد کینه و نفرت… هرچی به زندگی خودم از گذشته تا حالا فکر می کنم موردی رو یادم نمیاد که از کسی متنفر باشم، و بدتر از اون اینکه از کسی کینه در دل داشته باشم، یادم نمیاد کسی رو نفرین کرده باشم،

    بهترین نمودش رو می تونم درباره موضوع طلاق و جدایی دخترم با داشتن یه پسر سه ساله مثال بزنم که البته با اصرار دخترم صورت گرفت چون همسرش هم بیماری وسواس داشت و هم خیلی بی مسئولیت بود چه بعنوان همسر و چه بعنوان پدر

    اینجور مواقع رفتار عموم جامعه اینه که از داماد سابقشون  کینه بدل می گیرن و تا ابد نفرینش می کنن

    ولی من هروقت یادم می افتاد می گفتم خدا هدایتش کنه، جوری بشه که به اشتباه خودش پی ببره

    اونم بنظرم ارتباط داره هم به درستکاری هم به توقع زیاد نداشتن از دیگران که استاد هم به این دو مورد اشاره کرد

    خدا رو شکر که تمایل به درستکاری از سالهای اول جوانی در وجودم شکل گرفت و من کم کم پرورشش دادم، خطاهای زیادی داشتم، یه موردش رو که تا بحال به هیچ کسی نگفتم  این بود که 14-15 سالم بود سکویی کنار در خروجی دبیرستان بود که بچه ها وقتی منتظر سرویس بودن وسائلشون رو اونجا میزاشتن و میرفتن بازی می کردن، من کیف پول خورد کوچکی دیدم که اونجا بود برش داشتم پول خیلی کمی توش بود رفتم یه بستنی باش خریدم و کیف پول رو دور انداختم،اینم یه خود افشایی شد،

    داشتم می گفتم ،سعی کردم خطاهامو اصلاحشون کنم، و اقدام کردم برای اصلاحشون، تا حالا هم همینجوره، قطعاالان هم اشتباهاتی دارم، ولی وقتایی که متوجه میشم فکرم یا عملکردم اشتباهه، سعی می کنم اصلاحش کنم

    16 ساله بودم که ازدواج کردم، و با مادر و برادر و خواهر همسرم با هم زندگی می کردیم، و من هیچ مشکلی با هیچ کدوم از اونها پیدا نکردم،چون اونها رو مثل خانواده خودم حساب کردم، همونجور که مادر و خواهرم یه وقت چیزی می گفتن یا کاری می کردن که باعث ناراحتی من میشد و من می بخشیدمشون و زود فراموش می کردم، با اینها هم همینجور رفتار کردم،

    و خداییش چقدر  هم خودم راحتتر بودم و هم زندگیم راحتتر میگذشت

    نه فقط نسبت به خانواده خودم و همسرم، یه جورایی انگار توقع زیادی از دیگران نداشتم

    و نتیجه اش این بود که با هیچکس مسئله و کانتکتی نداشتم دو دسته که با هم قهر بودن و بشدت با هم مشکل داشتن من با هر دو دسته خوب بودم و مشکلی با هیچ کدومشون نداشتم

    قانون اینه که وقتی شما از دست کسی ناراحتید شما فقط به خودتون ضربه می زنید،

    بهترین کار اینه که سطح توقعمون رو از آدما بیاریم پایین

    اون وقتها با قوانین آشنا نبودم ولی ناآگاهانه طبق قوانین رفتار می کردم

    منت خدای را عز و جل که هدایتم کرد و با استاد و این مسیر سبز آشنا شدم

    و حالا دیگه آگاهانه، و با ایمان و تعهد بیشتر سعی می کنم طبق قوانین عمل کنم

    اینها نقاط قوت من بوده و من با دوره احساس لیاقت یاد گرفتم که نقاط قوتم رو بپذیرم و بهشون افتخار کنم، و بیشتر تقویتشون کنم

    چقدر زندگی ساده و راحت میشه وقتی ما بر اساس قوانین جهان رفتار می کنیم

    از خدای  مهربان درخواست می کنم که خودم و تمامی دوستانم به این مرحله برسیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: