گفتگو با دوستان 62 | تمرکز بر دایره برتری ام - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

102 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسین پرونده گفته:
    مدت عضویت: 1383 روز

    سلام استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز،خانوم آزاده محترم

    چقدر درس داره این گفتگو ب ظاهر ساده،کلید های عالی تو کسب کار این دفع برای من روشن کرد

    ک هر کسی می تون تو شغل خودش پیدا کن

    ک ب قول استاد کلید اصلی هر کاری مهارت تخصصی و صداقت هست دو تا چیز ک اگه رعایت کنی و انجام بدی حتما موفق میشی

    ب اون ثروت دلخواه ات میرسی

    اونجا ک میگه تبلیغات چ بهتر از این ک اون کاری ک انجام میدی ب بهترین شکل باش خودش نمونه بارز میشه و مشتری های دیگه هم میاره بدون هیچ هزینه تبلیغات مثالش اومدن آزاده ب تهران

    ک یک میکاب انجام بده و شام بخور تا خود ۴صبح مشتری داشته و پول ثروت ب دنبالش هست،من این خیلی دوست دارم در هر ثانیه و هر مکانی پول و ثروت بسازم و لذت میبرم جهان ب افرادی ک احساس لیاقت می کنن ب بهترین شکل ممکن خودش نشون میده.

    ب قول استاد ظرفت ک پر بشه سر ریز میشه

    همین جاست ک باید یک ظرف بزرگ تر با عمق بیشتر برای خودت بسازی یعنی هر ثانیه یک هدف جدید،یک قدم جلوتر ک هیچ چیز تکراری نشه برات

    خدایا مرسی ک هستی

    وقتی ب پول فکر می کنم حس ام عالی میشه حالم خوب میشه ک چقدر پول و ثروت تو جهان هست اگه قوانین رعایت کنی ب راحتی تمام بهش میرسی

    همه ما ب یک اندازه ب ثروت و سلامتی ،خوشبختی دسترسی داریم

    هیچ سن و جنسیت وجود ندار

    چ بهتر از این ک زندگیمون در دست خودمون هست بدون هیچ دخالتی از بیرون و اطرافیان

    خدایاشگرت

    بازم میگم آزاده تونست

    منم می تونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    مسعود زارع گفته:
    مدت عضویت: 1966 روز

    استاد عزیزم سلام

    بابت این فایل فوق العاده از شما بسیار سپاس گذارم. خیلی تاثیرگذار بود.♥️

    استاد جان

    واقعا شنیدن داستان موفقیت افراد از زبان خودشون خصوصا وقتی به صورت فیلم باشه بسیار بسیار تاثیرگذار هست در روند موفقیت تک تک آدما. چون وقتی من خودم وقتی داستان موفقیت یک نفر رو میشونم مخصوصا از زبان خودش خیلی باورهام تقویت میشه و درواقع الگوهای فکری خیلی خوبی و منطق های خیلی قوی توی ذهنم تشکیل میشه که این الگو ها و منطق ها باعث میشه توی زمان هایی که به یک تضاد و یک اتفاق ناخواسته برمی‌خورم به صورت آگاهانه به اون منطق رجوع کنم که آره فلانی هم که الان به این نقطه از موفقیت رسیده یه همچین ناخواسته هایی یا شبیه این یا حتی سخت تر از این رو گذرونده و توی اون لحظات این شکلی فکر کرده، و این منطق اون لحظه به من کمک می‌کنه تا من بتونم احساسم رو خوب نگه دارم.

    و درکل به نظر من گوش دادن به داستان موفقیت افراد یا خواندن زندگی نامه اونا که لحظه لحظه زندگی شون در مسیر موفقیت رو روایت می‌کنه خیلی خیلی خیلی از خواندن یک کتاب در زمینه موفقیت تاثیرگذار تر هست و درواقع اصلا قابل مقایسه نیستن این دو.

    خواهشی که دارم اینه که تاجایی که براتون امکان پذیر هست در این زمینه با افراد موفق گفت و گو داشته باشید، افراد موفقی مثل آزاده جان. تا ما ببینیم و نهایت استفاده رو ببریم.

    بازهم سپاسگذارم که وقت گذاشتید . هم از شما و هم از خانم شایسته عزیز.

    در پناه الله یکتا باشید🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 877 روز

    خیلی عالی توضیح دادن که روند تکاملشون چطوری بوده و انقدر عالی موفق شدن

    تکامل در رسیدن به اهداف

    تکامل در یادگیری

    تکامل در ایمان و توکل

    چقدر خوب که تمام مسیر را انقدر خوب توضیح دادن اینکه کار میکنن برای رضایت مشتری

    براش مهمه راضی باشه

    کار درست انجام میده و تا نتیجه دلخواهش نباشه ادامه میده تا نتیجه دلخواهش بشه

    خیلی خیلی صحبتهاشون درس داشت

    ممنون از ایشون و شما استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    کوثر نقیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1318 روز

    ب نام یکتای بی همتا

    سلام استاد عزیزم شب و روزتون خوش

    وایی نمیدونم چرا با هر قسمت این مصاحبه من سورپرایز میشم و کلی تصمیم های خوب میگیرم

    اینم بگم وقتی ازاده جون گفتن تو حوزه permanent meakup فعالیت دارن من شوک شدم چون ک خودم تو همین حوزه فعالیت میکنم و یک پیگمنتر هستم و هرجا ک ی مستر عالی تو این حوزه ببینم حتما برای یادگیری چیز های جدید اموزش میبینم و الان ک داشتم میدیدم این مصاحبه رو خدا خدا میکردم ک شما استاد جان و یا ازاده جون پیام منو ببینن تا من بتونم ب ازاده جان از ی طریقی دسترسی پیدا کنم ک یکدفعه همون لحظه استاد ادرس ازاده جون رو پرسیدن ازشون و منو میدیدی انگار داشتم خواب میدیدم وای چ حالی بودم اصلا 😊😊

    برا همین خیلی دلم خواست این اتفاق ک چ عرض کنم برای من معجزه بود ک استاد با شخصی مصاحبه کردن ک ایشون یک الگو کامل در حوزه کاری خودم باشن یعنی اصلا ب ذهنم خطور نمیکرد ک ممکنه روزی چنین شخصی بیاد تو سایت استاد از موفقیت هاش بخصوص در لاین ارایش دائم صحبت کنه

    واقعا خوشحالم خدا امروزم رو خیلی زیبا ساخت امیدوارم ک همه روزهای زندگیتون زیبا باشه و از همه شما دوستان و بالخصوص استاد و مریم جون سپاس گزارم ک این مصاحبه زیبا رو پخش کردن تا من امروز بتونم رشدی در حوضه ی کاریم داشته باشم

    در پناه حق باشید 🙏🌹💚💚💚💚

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1728 روز

    بنام خدای بخشنده ی مهربانم

    سلام ب همگی عزیزانم

    استاد جان

    مریم عزیزم

    و آزاده عزیز

    الهی صدهزار مرتبه شکرت ک یکبار دیگه از طریق کامنت دوستانم منو هدایت کردی ب این گفتگوی فوق العاده ک پراز باورهای خوب

    پراز ایمان

    پراز نتیجه اس

    و پراز عملگرایی و توحید هست

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    پلن خداوند چقد قشنگه

    توانایی هایی ک یاد میگیری تو ی مقطعی از زندگیت

    و باز هدایت میشی ب کارهای جدید تر ک متفاوته با اون توانایی

    و اونم یاد میگیری و بعد متوجه میشی ک اینا جزئی از روند تکاملت بوده

    اگه تو توانایی های قبلی و نمیداشتی

    نمیتونستی الان ازش استفاده کنی

    و ازش پول بسازی

    و همین توانایی باعث تمایز تو میشه از بقیه باعث میشه ک بخوایی مسیر خودت و بری و از آدم هایی ک تو مسیرت بودن درسهاتو یادبگیری

    دقیقا مث خانمی ک آزاده جان پیشش کار میکرد

    اخلاق نامناسبش باعث شد ک آزاده متوجه بشه باید خوش اخلاق باشی با مشتری ها

    صادق باشی باهاشون

    وعلاوه براینکه کار مشتری و عالی انجام بدی و لذتشو ببری مشتری هم راضی باشه و همین مشتری میشه تبلیغ عالی برای تو

    و وقتی ب این درک برسی ک من باید ارزش خلق کنم و خودم در مرحله ی اول راضی باشم از کار و مشتری فرکانس و احساس تو رو دریافت میکنه

    ک چقد براش ارزش قائلی

    وقتی ک ب این مرحله رسبدی از رشد

    پوله ک دنبال تو میاد

    ثروته ک از هر طرف ب سمت تو جاری میشه الهی صدهزار مرتبه شکرت

    یاد حرف های آسیه جان صاحب مرکز پوستی ک توش کار میکنم افتادم

    دیروز میگفت:تو باید کارت نتیجه داشته باشه تو پوست و مهم نیست ک چقد هزینه میکنی

    حتی اگه شده بعضی وقتا مشتری نمیخواد پول هزینه کنه برای فیشیال

    و خدمات پایین تر میخواد

    ولی تو میدونی ک این موادی ک میخوایی براش کار کنی اون نتیجه ی دلخواهتو نمیده

    تو مواد با کیفیت و براش کار کن

    مهم نیست ک سود نمیکنی از این مشتری

    ولی همین مشتری میشه تبلیغ برای تو و میره چند نفر دیگه رو میاره برات

    تو سعی کن کارتو عالی انجام بدی خدا برات جبران میکنه از ی جای دیگه

    و دندون گرد نباش ک چون پول کمی داده مواد ارزون براش کار کنی

    خدایا شکرت بخاطر آگاهی هایی ک دریافت کردم و انرژی ک برای ادامه مسیر گرفتم

    ب قول استاد وقتی ک ما توی مسیر درست قرار بگیریم ثروت و نعمت و خوشبختی ب صورت طبیعی وارد زندگیمون میشه

    وقانون همیشه جواب میده

    خداوند پاداش میده ب شجاعان

    کسایی ک قدم بر میدارن برای خواسته ها و آرزوهاشون

    کسایی ک ایمان دارن و کنترل ذهن انجام میدن و حرکت میکنن

    منم یکی از توانایی هام ابرو هست برداشتن و حالت دادنش

    این توانایی و از دوران ابتدایی یاد گرفتم و تونستم ازش پول بسازم

    الان علاوه بر اصلاح وابرو

    کار کوتاهی و بافت هم انجام میدم ولی باید آموزش ببینم بیشتر

    و فیشیال هم دارم آموزش میبینم اونم رایگان رایگان

    من تو مسیرم و باید تکاملم و طی کنم برای اینکه دایره ی برتری خودم و بهتر بشناسم

    ولی میدونم ک خداوند هدایتم میکنه

    و هرلحظه مراقب منه داره کارها رو برام انجام میده

    امروز روز76روزشمار من بود

    خداروشکر روز عالی داشتم هدیه دریافت کردم

    نهار و شام خوشمزه مامان پز خوردیم دور هم

    برای مادر حنا گذاشتم رو موهاش

    و فوایدش و ک خوندم حسم گفت توهم امتحان کن

    ذهنم مقاومت میکرد ک چرا میخوایی بزاری دیگه نمیتونی بعدش رنگ کنی موهاتو

    بقیه چی فک میکنن حنا خیلی بیکلاسه تو سالن میری بوی حنا تا یک هفته میاد از سرتهااا ول کن

    و غیره

    ک بالاخره زدم و اهمیت ندادم ب نجواها

    چقد حس خوبی داشت خنک بود حسابی و ی حرارتی از پوست سرم آزاد میشد خیلی باحال بود خخخخ

    قرار بود فقط برای مادر بزارم

    و کاتالوگش و بخونم ک طرز تهیه ش نوشته بود با آب جوش ب ازای هر پیمانه دو پیمانه آب بریزید

    ک مادر گفت من همیشه با آب سرد درستش میکنم ک گفتم بزار یکبار با آب جوش درست کنیم هوم؟

    گفت باشه

    خلاصه خیلی شیک و مجلسی گذاشتم رو سر مادر و ی نایلون هم گذاشتم روش

    توی طرز تهیه ش نوشته بود

    کاری ک مادر تاحالا انجام نداده بود

    بعدش منم اومدم برای خودم گذاشتم رو موهای جلوم مادر هم بقیه موهام ک بلند بود و تو دید من نبود و برام اوکی کرد

    خلاصه بعد دوساعت شستم

    رنگ موهام خییلی باحال شد

    ی قرمزی حالت شرابی گرفت ک کامل تارهای سفیدی هم ک داشتم و کاور کرده بود

    مهمتر از اینا حس خوبی ک داشتم انگار سرم سبک شده بود و موهامم نرمتر

    مادر کلی حرف زد ک چرا زود شستی سرتو من همیشه تا صبح میزارم رو سرم بمونه

    موهای منو ک دید وقتی خشک کردم

    دیدم بعد یک ساعت رفت موهاشو شست

    و گفت چقد قبلا خودم و اذیت میکردم تا صبح روی سرم میزاشتم بمونه

    و الان چقد سریع هم رنگ گرفت

    الهی صدهزار مرتبه شکرت بخاطر اینکه هرلحظه داری هدایتمون میکنی

    ی اتفاقی ک دیروز افتاد تو سالن

    ماساژ کارمون داداشش و ک11سالش بود و آورده بود همراش ک مدل ماساژ و حجامت بشه برای اولین هنرجویی ک گرفته بود

    داداشش و با زور واجبار آورده بود

    و خیلی هم طفلی خجالت میکشید داشت آب میشد میگفت اینا همه دخترن اینجا ک ب هر ترفندی بود بردش داخل اتاق ماساژ ک آماده بشه برای مدل شدن

    خلاصه در اتاق ماساژ دستگیره نداره و اگه ببندیش دیگه باز نمیشه

    ک مدل قصه ی ما در و جفت کرد خخخخخ و اون تو گیر افتاد

    ک همه مون چشامون گرد شد و ترسبدیم ک الان چیکار کنیم

    آسیه گفت زکیه ببین میتونی بازش کنی

    چون ی سری هم خودم گیر افتاده بودم و خداروشکر با هدایت الله در باز کردم

    ولی این بار فرق میکرد چون از, بیرون زبونه در دیده نمیشد و راه نداشت

    ی کم توضیح دادم براش ک چطور درو باز

    کنه ک متوجه نشد

    ک آسیه زنگ زد ب صاحب ملک ک در قفل شده و اینا اونم داشت توضیح

    میداد ک چطور بازش کنید

    ک گفتم خدایا خودت کمک کن تا باز کنیم درو ،ی ایده اومد برام گفتم نرجس گوشیتو بده داداشت از زیر در تا از داخل سمت قفل و زبونه در عکس بگیره

    تا من از زیر در ( نزدیک 7سانت بازه)

    رو گوشی بهش بگم کجا رو با پنس فشار بده ک در باز بشه

    ک خداروشکر داداشش متوجه توضیحاتم شد و در ب راحتی باز شد

    ک اینقد ذوق کردم

    محکم براش دست زدم وتحسبنش کردم گفتم آفرین چقد خوب انحامش دادی خیلی باهوشی ک خندید

    واقعا عالی تونست عمل کنه و درو باز کنه

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    چقد خوبه ک میدونم همیشه هستی و هدایتم میکنی و همیشه ی راهی هست

    و خیلی هم آسونه

    شاید اگه در باز نمیشد و یکی از بیرون میومد در و باز میکرد باعث دردسر برای سالن میشد ک چرا ی پسرو مدل کردبن

    ک خداروشکر ب خیر گذشت

    و درسی ک گرفتم

    اینه ک قانون قانونه وبرای همه ثابته

    احساس بد=اتفاقات بد

    و احساس خوب=اتفاقات خوب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    Shahla گفته:
    مدت عضویت: 2559 روز

    سلام خدمت شما استاد عزیز، بانو شایسته مهربان و تمامی دوستان.

    استاد این فایل و کلمه به کلمه از صحبت‌ها و دیدگاه های آزاده جان، هرکدومش برای من حکم یه راهنما و کلید دستیابی برای یه گنج بزرگ بود.

    باوجود اینکه، قبلا بارها این فایل را گوش داده بودم، ولی اینبار بسیار متفاوت بود برام و از لحظه اولش که شروع بگوش دادن کردم، انگار زنگ هایی توی ذهنم، پشت سر هم، به صدا دراومدن و چراغهای زیادی شروع به روشن شدن کردن.

    و باشنیدن هر کدام از نکاتی که ایشون، چقدر زیبا مطرح میکردن، من بفکر فرو میرفتم که به چه شکل، اون نکات را، هم در بیزینس خودم و هم در وجود خودم، اجرا کنم و رشد دهم.

    نکاتی از قبیل:

    _مهم نیست دیگران چه می‌گویند!!! مهم این است که چگونه می‌شود، کار را، بهتر کرد و یااینکه چه راه بهتری، می‌تواند برای آن کار، وجود داشته باشد.

    _ چه کاری می‌توان کرد که مشتری، نتیجه بهتری، از تو بگیرد.

    _ من باید، به عنوان متخصص درکارم، به مشتری بگویم، چه چیزهایی نیاز دارد و بعد از انجامش، چه نتیجه ای می‌گیرد.

    _ رضایت مشتری بسیار مهم است و باید بهترین کیفیت خودرا، در کارم، ارائه دهم.

    _ اینکه حتی اگر مشتری از کاری که من برایش انجام داده ام، راضی بود، ولی مهم این است که من خودم، بیشتر راضی باشم از عملکرد خودم و به رضایت درونی برسم.

    _ مشتری من، اعتبار من است.

    _ به شکلی کارم را انجام دهم، که حتی اگر من مدتی نتوانم و فرصت نداشته باشم کار مشتری را انجام دهم، اون منتظر من بماند و مشتاق باشد که من، کارش را برایش، انجام دهم.

    _ مشتری باید، با رضایت، پول بمن بدهد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    الناز گفته:
    مدت عضویت: 2244 روز

    عرض سلام و وقت بخیر خدمت استاد و آزاده جان

    من هم این سه قسمت مصاحبه رو دیدم و لذت بردم برام الهام بخش بود.یه سری نکات رو هم استاد عزیز و هم آزاده جان بهشون اشاره کردن که در حد کوتاه منم برداشت خودم رو در موردشون مینویسم و قصد دارم به یه موضوعی که مستتر بود توی این دو سه فایل یه صحبت کوتاهی بکنم.

    خب آزاده جان به خوبی با توضیحاتشون خلاقیت توی کارشون ارزش آفرینی از طریق تکنیکی که توی امریکا مرسوم نبوده رو توضیح دادن علاوه بر اون حرکت کردن،تلاش کردن،به روز بودن مدام آموزش دیدن،اهمیت رضایت مشتریانشون و حتی اهمیت رضایت خودشون از کاری که انجام میدن و در ادامه دستهای خدا که به کمکشون میومد و پیشرفتی که از طریقش آزادی انتخاب داشتن برای کاری که انجام میدن و حتی برای چه کسی کار میکنن به خوبی توضیح داده شد.دو تا نکته هست که من دوست داشتم در موردشون صحبت کنم.اولین نکته اون صحبت استاد که گفته بودن گاهی اوقات ما مهارتی رو یاد میگیریم که توی اون مرحله از زندگی شاید به دردمون نخوره ولی در مراحل بعدی قطعا دری به رومون باز میکنه.مثل کلیدهایی که توی بازی جمع میکنیم و نمیدونیم این کلیدا هر کدوم قراره کدوم درو تو کدوم مرحله باز کنه.توی داستان زندگی آزاده جان هم مهارت بند انداختن و ترکیب رنگها توی لابراتوار همون کلیدهایی بود که به موقع به کار اومد.نکته دوم اساس کائنات و جهان که همیشه در حال پیشرفت و حرکت به سوی بهتر شدن همه ی جنبه هاست بود،آزاده جان توی صحبتهاشون اشاره کردن همیشه به این فکر میکردم که چجوری میتونه کار بهتر از این باشه و همین سوال هم به خودشون و هم به پیشبرد کائنات کمک میکرد.

    علاوه بر همه ی این نکات که واضح و روشن بودن میخوام در مورد نقش خانواده و ناخودآگاهی که شکل میگیره نکاتی رو عرض کنم.

    تا اینجای مصاحبه ما هنوز در مورد نحوه ی آشنایی آزاده جان با آموزه های استاد چیزی نشنیدیم و من پیشفرض رو گذاشتم بر اینکه تا اینجای داستان هنوز آزاده جان با آموزه ها آشنا نشدن ولی خب میبینیم که چطور توی مراحل مختلف زندگی به صورت ناخودآگاه طبق قانون عمل میکنن.توی ابتدای داستان اشاره کردن که توی خانواده ای به دنیا اومده بودن که از نظر مالی اوضاع خوبی داشتن،همون باور های مثبتی که از طریق خانواده به ایشون منتقل شده بوده به صورت ناخودآگاه در مراحل مختلف به کمکشون اومده بوده‌.تاثیر مداری که هر فردی به واسطه ی خانواده درش قرار میگیره بسیار اهمیت داره.ممکنه فردی روی پله ی پنجم باشه و یه شخص دیگه روی پله ی اول،البته که تجربیات فردی هر شخصی و باورهایی که به واسطه ی اون تجربیات ساخته میشن بسیار حائز اهمیت هستن کما اینکه نمیخوام به عامل بیرونی قدرت بدم .چه بسیار افرادی که درخانواده های متمول ادامه ی مسیر خانواده رو نرفتن و افراد زیادی که از دل وضعیت بدشون به پیشرفت های چشمگیری رسیدن.

    ممنونم از زحمات خانم شایسته ی عزیز😊

    در پناه خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    مرتضی گفته:
    مدت عضویت: 1733 روز

    سلام و درود به استاد عزیزم و آزاده جان دوست داشتنی و همه بچهای سایت.

    چقدر همین ابتدای کار من روحیه پژوهشگری و جست و جو گری ازاده جان رو تحسین میکنم‌. از خودش پرسیده( مزیت بند نسبت به وکس چیع؟!) و جست و جو کرده و یه کارتی رو درست کرده که مزیت هاشو نوشته.تازه اون وقت هم،نه گوگل بوده نه اینترنتی نه سایتی…. — به دنبال علم بروید اگر در چین باشد—

    * برای شروع و انجام هر کاری، جست و جو کنیم و همه جوانب رو مدنظر داشته باشیم.✅

    ( من همون بندو گفتم بندینگ😂🤣) اینجا رو دیگه نتونستم تحمل کنم از خنده. واقعا ازاده جان شخصیت کاریزماتیک و جذابی دارن.

    ( من میخواستم مشتری ها صبر کنن تا من وقت داشته باشم)✅

    ( من میخواستم دنبال کاری برم که تخصصی تر باشه و همه نتونن انجامش بدن)  به قول معروف دست کم باشه توی اون کار✅

    (توی امریکا کسی ارایش نمیکنه و همه میگفتن نمیشه) واقعااا چقدر لذت بخشه وقتی کاری که دیگران میگن نمیشه و نمیتونی انجامش بدی رو ، انجام بدی و نشون بدی که میشه ..‌‌.

    وقتی توی مسیر درست حرکت کنیم همه اتفاقاتی که برا ادم رخ میده بعدهاااا میفهمه که همش به صلاحش بوده و و بعدااا به کارش خواهد اومد ‌.ازاده جان گفتن که اون رنگ شناسی و یاد گرفتن رنگها باعث شد که بعدهااا کار من تکی بشه چون من رنگ آماده استفاده نمیکنم برا پوست مشتری و خودم با توجه به پوست مشتری رنگ ترکیب میکنم و همین باعث میشه که کار من منحصر بفرد بشه. چقدرر جهان رو حساب و کتابه و چقدر من تواضع و اون شوق به یادگیری ازاده رو تحسین میکنم و دوسش دارم . اگر پیش اون خانمی که رنگها رو یاد میداد نمیرفت وایسه و کار یاد بگیره و تواضع به خرج نمیداد، با یه بار تندخویی و بداخلاقی کلااا جا میزد و میگفت که غرور من لکه دار شد و از این حرفاع…. ولی میگه نع، این جزوی از روند تکاملی منه و من باید رنگها رو یاد بگیرم و هرچه قدر هم میخواد اون بنده خدا بدقلق باشه، چون کارش حرفه ای و بلد کاره به اصطلاح، من باااید ازش یاد بگیرم. من به شخصه دارم اینا رو یاد میگیرم و سعی میکنم که اینا رو اجرا کنم توی زندگیم و اون تواضع ازاده رو ….

    😍——— The most natural result  ——–😍

    ( ما وایمیسیم تا تو بیای و روی صورت من کار کنی!!! ) واقعااا وقتی که کارت حرفه ای و درجه ۱ باشه واقعا وقتی که کارت تک باشه توی اون عرصه، افراد حاضرن هر چی بگی بهاش رو بپردازن و تازه تا ساعت ۴ صبح هم برات دست و پا میشکنن که فقط روی صورتشون کار کنی… ✅

    ( تو چکار میتونی بکنی که نتیجه بهتری از تو ببینه؟)✅

    تو اگه بیای پیش من و من کارت رو به بهترین نحو خودم انجام بدم تو میری ومیشی reputation( شهرت و آوازه) و advertise ( آگهی و تبلیغ) من و دیگه نیازی نیست من پول الکی تبلیغ و اینا بدم‌. به قول استاد مگه راهی مگه تبلیغی بهتر، کم دردسرتر، بی هزینه تر داریم ما؟!!! وقتی که کارت و خدماتت عاالی باشه مشتری هات برات مشتری میارن به همین سادگی…

    من یه داستانی رو از خودم در رابطه با همین موضوع بگم: چند سال پیش من تابستون میرفتم پیش یه استاد صافکار ماشین ، تا صافکاری یاد بگیرم. اون مغازه و صافکاری اوسام توی یه خیابون سطح پایین و خیلیی ساده بود و توی اون خیابون فقط همین کارگاه های نجاری و اینا بود و کلیی بگم جایی نبود که زیاد مردم رفت و آمد کنن تا کسی ایشون رو بشناسه.  ولی همیشهههه تا جایی که من یادم میاد ، این اوسام که اسمشون هم سید عباس هست مثل استاد، موقعی نبود که مشتری نداشته باشن و به هرحال اون پارکینگ صافکاری شون خالی از ماشین باشه. در ضمن ایشون اول توی یه خیابون اصلی و یه جورایی مرکز شهر و جای شلوغ صافکاری داشتن و بعد منتقل کرده بودن به اون خیابون … . همیشه برام سوال بود که چجوره که این با اینکه اصلااا مکان مناسبی نداره ولی همیشه سرش شلوغه ؟ و بعد ها و مخصوصا همین یکی دو سال پیش می بردم به این قضیه بعد از اینکه کلیی فکر کردم. اوسای من  فوق العاده آدم خوش اخلاق و خوش مشربی بود وهست الان هم که گهگداری بهش سر میزنم فوق العاده ادم خنده رو و به طور کلی ادم باحال و مشتیه. و در کنار این کارش هم توی صافکاری فوق العاده هست یعنی اگر مثلا گلگیر ماشین تو رفته باشه، مثل روز اول از اب درش میاره و کار ایشون هم مثل ازاده جان تکه. میگم هم از نظر اجتماعی ادمیه که بقیه دوسش دارن و براش ارزش قائلن و هم از نظر حرفه ای بودن توی کار خودش عاالیه. یعنی اگر یه کسی میمومد پیش ایشون امکان نداشت که راضی نباشه از کارش و اوسا عباس هم فوق العاده انصاف داشت توی کار ویادمه اگر مثلا کسی میگفت کمتر و اینا حساب کن به راحتی و از دل میگفت قابلتون رو تداره و کلی ازش کم میکرد تا بنده خدا راضی بره. به قول ازاده جان برکت یعنی همین. یعنی مشتری راضی بره. یادمه یه مشتری داشت از یه منطقه پولدار شهر میومد و اون ادم هم کلیی ثروتمند بود و استاد دانشگاه هم بود و چند تا کشور خارجی رفته بود ، و همچون ادمی از ادرس قبلی ، کلییی پرس و سوال کرده بود تا ادرس جدیدش رو پیدا کنه. اینا واقعااا الان خیلی بهتر برام جا افتاده و الان درکش میکنم که چجور همیشه با حداقل امکانات مشتری هاش رو داشت هر که یه بار میومد پیشش میشد مشتری همیشگی و دائمش.

    به قول استاد ببنید( ریشه ها کجا بود؟؟!) اگر ازاده جان الان این شخصیت و نتایج رو داره نگاه کنید به گذشتش و ریشه هاش که از کجا شروع شده و به کجا رسیده….

    خدا رو شکر بابت خلق انسانهای شریف و دوست داشتنی مثل شما خدا حفظتون کنه. من که سیر نمیشم از دیدن این مصاحبه هر چه قدر هم ببینم بازم یه چیزلی جدیدی دستگیرم میشه و بیشتر یاد میگیرم. سپاسگزارم در پناه الله یکتا شاد و سعادتمند 🙂

    ادامه دارد.‌‌…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    سید حسن گفته:
    مدت عضویت: 1066 روز

    سلام

    خدایا هزاران بار شکر. که باز هم دستم را گرفتی و بهم گفتی بیا در مسیر توحید

    بیا در مسیر برکت

    بیا در مسیر لذت و شادابی

    من چند روزی هست که دارم برسی میکنم که مسیر تحقق خواسته هام تا به حال چطوری بوده

    کلی توجه من به فراوانی بوده

    کلی توجه من به زیبایی ها بوده

    کلی توجه من به موحبت های الهی بوده که بهم گفته از چه مسیری بروم .و زندگی ام را بسازم .

    و همه همه اینها برگشته به ایمانی که در برابر هدایت های خداوند و اتفاقاتی که برام افتاده و همه را از طرف خدا دانستن داشتم موفقیت. را برایم ساخته

    من انسانی موفق و بینظیری هستم

    البته در رده خودم چون هنوز جای پیشرفت دارم هنوز جای رشد دارم

    چون هیچ گاه من کامل نمی‌شوم هر روز دارن بیشتر پیشرفت میکنم

    هر روز بهتر دارم درک میکنم آگاهی های خداوند را

    در دوره دوازده قدم استاد داشت در مورد قوانین در جلسه دوم یا سوم قدم دوم صحبت میکرد که یک روز میشه و بر میگردین و میگین درسته همینی که داری میگی درسته

    استاد در مورد قوانین صحبت میکرد و صحبت می‌کرد من ذهنی خام داشتم یعنی ذهن شلوغ پلوغم را خالی کرده بودم و خام خام بود هر چی استاد می‌گفت میگفتم چشم فقط میگفتم یک سال بیا با سخن های استاد پیش برو

    پیش اومدم حالا به نتیجه مالی خوبی رسیدم دیگه بهتون بگم نمیتونم از این مسیر خارج بشوم

    چون همین که یکم کمرنگ میشوم در سایت ذهنم مدام میگه حسن دور نشوی از مسیر باز خدا دستم و میگیره و میاره سر کلاس درس استاد و باز آگاهی های جدید

    چند روزی هست در مورد تمرکز دارم فکر میکنم که چطور بیشتر متمرکز بشوم به کارهایم

    یک سری چالش هایی خوردم ولی نگذاشتم هواسم و پرت کنه این چالش ها بهای این چالش زیاد بود ولی برام مهم نبود چون خواسته جدید را در من ایجاد کرد و همه و همه اینها برگشته به این که من ذهنم رشد کرده فقط نیاز به ایمان میخواست که من نشان دادم و این چالش را پشت سر. گذاشتم الان چنان آرامشی دارم که حد و حساب نداره ولی این و بگم صحبت های آزاده عزیز همه بهم درس داد که تکامل طی کردن عجله کردن نیست همه چیز درست میشه

    امیدوارم که در این مسیر بهتر بتونم عمل گرا تر باشم

    استاد ممنونم که بهم لطف میکنین و فایل میزارین خدایا ممنونم از این مسیر الهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    امیر اخلاقی گفته:
    مدت عضویت: 1455 روز

    سلام عرض میکنم به شما استاد گلم و خانوم شایسته مهربون.

    اول از همه تشکرمیکنم از شما استاد بابت تهیه این فایل و این مصاحبه بسیار بسیار با ارزش و پرمحتوا. من به شخصه خودم هرروز به سایتتون سر میزنم و فایل جدیدی اگه گذاشته باشین حتما میبینمش و سعی میکنم که ازش استفاده کنم.

    الانم با دیدن این سه قسمتی که از این مصاحبه زیبا دیدم تصمیم گرفتم که بیام و یه کامنت از برداشت هایی که داشتم بنویسم که هم ردپایی واسه خودم باشه و هم بیشتر درونی بشه واسم این نکات و ازش استفاده کنم.

    یکی از نکاتی که خیلی واسه خود من عالی بود این بود که برای پیدا کردن علاقم نیاز نیس بشینم و هی به این فکرکنم که علاقم چیه. باید برم تو دل یه سری کارایی که درحال حاضر فکرمیکنم باید انجامشون بدم و اینکه حس میکنم شاید دوسشون داشته باشم. به قول استاد غذایی که تاحالا نخوردیش نمیدونی دوسش داری یانه که. پس مثل آزاده جان که دوتا موردی که فکرمیکرد شاید دوسشون داشته باشه و رفت زمان گذاشت و راجع بهشون یاد گرفت و کم کم متوجه شد که علاقش کدومه و دیگه تمرکزی رفت واسه همون مورد.

    و اما میخوام راجع به ریشه ها صحبت کنم. یعنی کارهایی که باعث اون نتیجه شدن. راجع به ریشه ها استاد عزیز تو دوره ۱۲ قدم، قدم چهارم( که همین الان من تو همین قدم هستم ) خیلی کامل و زیبا صحبت کردن.

    یکی از اون کارها این بود که آزاده جان خیلی خوب و عالی توی اون زمینه و مهارتی که انتخابش کرده بود خودشو ارتقا میداد. قدم به قدم جلو میرفت و پیشرفت میکرد. هرکاری که واسه پیشرفت کارش نیاز بود رو یاد میگرفت(مثل قوی کردن زبانش، کارآموزی توی سالن زیبایی، خلاقیت و…). حتی همین الان هم میگن که هنوزم درحال یادگیری و بهتر شدنن و همیشه خودشون رو به روز میکنن. خیلی زیبا تکامل رو میشه دید. و هرروز بهتر وبهتر میشن. و این خودش باعث میشه هم عزت نفس آدم بیشتر و بیشتر بشه و بدونه که چقدر میتونه عااالی بشه تو کارش و هم اینکه احساس لیاقت رو تو خودت بوجود آوردی و جهان هم بهش پاسخ میده. و به قول استاد ثروت دیگه لاجرم وارد زندگیت میشه.

    مورد دیگه ای که هس احساس همیشه خوب آزادن جان هستش. که توی تحت هرشرایطی سعی میکردن حالشونو خوب نگه دارن و از هدفشون فاصله نگیرن. (مثل اونجایی که صاحبکارشون باهاش بدرفتاری میکرد اونم بدون دلیل، و ایشون به خودش میگفت اشکال نداره و مهم اینه که اینجا اون چیزی که میخوامو یادمیگیرم).

    و یه مورد دیگه این که من هرچقدر داستان زندگی افراد موفق رو میشنوم و میخونم این شعر زیبا که درواقع قانون جهان توش گفته شده رو بیشتر بهش ایمان میارم:

    تو پای به راه در نه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید رفت

    همه کارها، ایده ها، قدم ها بهمون گفته میشه. همه درها واسمون باز میشه. فقط کافیه قدم برداریم. قدم بعدی هم گفته میشه. در های بعدی هم باز میشه. تو داستان آزاده خانوم ( زدن آگهی روی دیوار محل، شماره خونه پدربزرگ، رفتن به یه آموزشگاه و تست دادن اونم بدون مدرک زبان( واقعا که بعضی جاها الهامات منطقی نیستن😂 اما جواب میدن)، قبول شدن بورسیه تو دانشگاه، هدایت به بهترین سالن زیبایی، ایده بندینگ😆 و…)

    نکات واقعا خیلی خیلی زیاده. و منتظر کامنت بقیه دوستان گلم هستم تا بقیه نکات رو هم اونجا یادبگیرم.

    خدایا شکرت بخاطر این آگاهی ها و سپاس فراوان بخاطر داشتن چنین استادی و هدایت من به این آموزه ها🙏

    دوستتون دارم❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: