خالق شرایط یا قربانی شرایط؟ - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/04/abasmanesh-7.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-04-25 08:41:142023-05-01 08:00:51خالق شرایط یا قربانی شرایط؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام تنها خالق هستی
سلام به روی ماهت استاد عزیزم ،سلام به مرد مهربون شماره یک زندگیم که شده راهنمای من بدون اینکه تعصبی داشته باشم هرروز بیشتر میفهمم که چقدر بزرگواری وچقدر دست ودلباز که فایلهای هدیتون هیچ فرقی با فایلهای پولیتون نداره اگر ما بادقت گوش کنیم ونکته برداری کنیم.
سلام به مریم بانوی نازنینم زن قدرتمند تو اراده وشخصیت که هرکاری میخوام انجام بدم رفتارو حرکاتت میاد توذهنم که میتونم ازینم بهتر باشم.
بازم یه پدیده دیگه خلق شد ومنو مدهوش خودش کرد چقدر کلامتون بوی خدا میده چقدر بهشتمون میتونه همون بهشت خدا باشه
اخ که من دیووانه شدم از اینهمه زیبایی ،اینهمه سرسبزی وزندگی ،جوانی،شادابی وطراوت
از اینهمه نعمت وثروت مگه میشه این تصاویرو ببینیو لذت نبری مگه میشه روحت پرنکشه ونیاد اونجا که هم قدم قدمهاتون بشه
باشما قدمهامو تنظیم کردم،استاد شیوه حل مسئله بی نظیره ولی اینحرفهاتون که سخاوتمندانه میگید تا هربار که میاییم اینجا برامون تکرار بشه بینظیرتره
چقدر اندامتون عالی شده چقدر این جوانی وزیبایی برازنده شماست شمایی که شدی همه حرف خدا تا راه روبرامون باز کنی وما بفهمییم اسونه راحته جاده اسفالتس بشرط توجه به شرط ایمان واقعی به شرط توکل به شرط اینکه هرلحظه تو زندگی روبروی مسائل ناییستیم که بشه دشمنمون کنارش بایستیم تا اونو بشکونیم کوچیکش کنیم توذهنمون وحلش کنیم .
اینروزا تمام کارم شده همچیو به این چشم ببینم که راه حلی داره وراه حلها سادس من از پسشون برمیام
این وسط گاهی یادم میره که منم همچی از منه همچی درمن خلاصه میشه وچقدر خوبه که این سایت پراز اگاهی هست که باعث بشه خودمو بازنگری کنم وبگم اااااا داشتی میزدی جاده خاکی برگرد برگرد تو جاده اصلی
یدونه ازحل مسئله من همین دیروز
من یه خیاطم دیروزلباس مجلسی رو که قبلا برامشتریم اماده کرده بودم اورده بود تا کمپلت تغییرش بدم ویه چیز دیگه ازتوش در بیارم دامنش بلند بود وپای دامن حدود چهارمتر پارچه داست که تبدیل شد به دامن کوتاه وباید نواری رو از رو تیکه جداشده برمیداشتم وبه دامن اصلی میزدم اما این نوار توری شکل بود اگر بابشکاف میخواستم جداش کنم یک ساعت وقتمو میگرفت ،گفتم چجوری راحتتر وسریعتر اینو جدا کنم یه لحظه انگار تو ذهنم لامپی روشن شد واین کارو با یه تیغ ساده به سرعت نور انجامش دادم فقط تیغ رو روی دوخت میکشیدم ونخهای دوخت شکافته میشدن وکار یک ساعته رو ده دقیقه انجام دادم وچقدر ذوق کردم وبرام اصلا اینجور نبود که کوچیک بود مسئله واین چه خوشحالی داره دیگه مثل قبل نیستم همش به خودم اعتبار میدم تا ذهنم قوی بشه که من هم میتونم.
فقط با همه قلبم با تمام وجودم ازتون تشکر میکنم
از دوستانم هم بابت کامتهای باارزششون سپاسگزارم
در پناه خداوند رفیق پایدار وسعادتمند باشیم ههممون️️
سلام بر همه دوستان
بعصی اوقات فکر میکنم
قبلا بهتر روی خودم کار میکردم
ولی وقتی میشینم درست فکر میکنم میفهمم که الان چون برام درست انجام دادن کار عادی شده شاید به چشم من نمیاد ..این فایل میگه برو روی نمودار چارت روند گدشته ات رو چک کن الان هم چک کن و شکر گذار باش ببین تغییرات رو
منی که قبلا نتیجه ایی نداشتم الان دارم نتایج کوچک میبینم این خرید هایی که از دی جی کالا انجام میدم الان خودم به فکر نصب اون هستم به فکر درست کردن وسایلم هستم
پاکسازی میکنم چیزهای بی خودی یا با خودی رو یا میدمش یا میفروشمش باید هم درونی تغییر کنم هم بیرونی کلی لباس داشتم دادم بخشیدم خوب این ها بیرونی دیگه ..ریش تراش عالی پاکسازی کردم بازش کردم بستم قبلا بلد نبودم الان به لطف آموزه ها استاد خودم ترمیم میکنم کمک خانه به مادر میکنم بدون غر زدن قبلا غر میزدم نباید قربانی باشم باید خالق شرایطم باشم..
شکر شکر شکر
درود به همه عزیزان دلم
راجع به حل مساله باید بگم، چند ماه قبل از عید باید تو یه پرونده ای اعلام وکالت میکردم و با اینکه میدونستم حق با موکل هست، ولی اسناد و مدارک محکمه پسندی در اختیار نداشتیم. ولی بهرحال یه جورایی اثبات اون قضیه برای موکلم حیثیتی بود.
خب اولش خیلی نگران اثبات اون امر بودم که چطور میشه بدون اسناد و مدارک کافی ، اون قضیه رو تو دادگاه اثبات کرد، ولی سعی کردم ذهمنو کنترل کنم و نگرانیام و کنار بزارم و واقعا از اعماق قلبم اون پرونده و راههای اثباتشو به خدای خوبم سپردم که خودش به بهترین مسیر ها و بهترین روش ها و راه حل ها هدایتم کنه.
دعوایی که لازم بود رو مطرح کردم و بعدش شروع کردم به حل مساله فقدان دلایل اثباتی و تحقیقات زیادی برای پیدا کردن دلایل و اسناد مورد نظر کردم ولی تا جلسه اول دادرسی اسناد و دلایل کاملا بضرر موکل بود و طرف مقابل و وکیلش کاملا مطمئن بودند که حکم بنفع اونها صادر میشه.
در ابتدای امر حتی اطلاعات موکلم از موضوع دعوا هم خیلی کم و ناقص بود و ما باید برای صدور دستور موقت مبنی بر منع نقل و انتقال، شماره پلاک ثبتی ملک رو اعلام میکردیم.
من به هر روشی که فکر کنید اقدام کردم ولی با توجه به مشکلات و پیچیده بودن موضوع پرونده، به هیچ نتیجه ای نرسیدم.
پس بهخدا توکل کامل کردم و ازش خواستم که شماره دقیق پلاک ثبتی ملک رو بهم بگه.
شاید باورتون نشه ولی من یه شب خوابیدم و ساعت دو شب، تو خواب بهم گفته شد که پلاک ثبتی ملک اصلی فلان از فرعی فلانه.
من بلافاصله از خواب پریدم و قلم و کاغذ برداشتم و شماره رو یاداشت کردم که فراموش نکنم.
صبح خیلی زود رفتم دادگاه و اون شماره رو به قاضی دادم. قاضی گفت اگه این شماره دقیق نباشه دستور موقت شما رو رد میکنم.
منم توکل کامل کردم به خدا، شک نکردم و رفتم جلو.
نامه استعلامو گرفتم و بردم اداره ثبت، بعدش متوجه شدم بطرز جادویی و واقعا باور نکردنی و معجزه آسایی، پلاک ثبتی دقیقا همونیه که خدا جونم تو خواب بهم گفته بود و خلاصه دستور موقت بنفع ما صادر شد.
بعد از جلسه اول دادرسی، باز هم خدای خوب من، بطرز کاملا معجزه آسایی، اسناد و مدارک جدیدی در اختیارمون قرار داد و من بعد از دریافت الهامات و هدایت ها، پله پله و مرحله به مرحله به دنبال حل این مسائل و پیدا کردن دلایل کافی بودم و خدا روشکر نهایتا حکم بنفع موکل صادر شد.
انقد این قضیه عجیب و خلاف روال عادی رویه دادگاهها بود که طرف مقابل و وکیلش شوکه شده بودن از این اتفاقات.
بعد از این اتفاقات من کلی درس گرفتم :
اول از همه اینکه وقتی مشکل و مساله بسیار بزرگی وجود داره، اصلا نباید در ابتدای مسیر روی خود مساله و غیر قابل حل بودن اون تمرکز کنم، بلکه باید فقط تمرکزم روی راه حل باشه و ترس ها و نگرانی ها رو کنار بزارم و بجای اون با توکل کامل و ایمان صد درصد به الهامات پرودگار و اینکه اگه توکلم واقعی باشه خداوند خوبم تو مسیر بهم کمک میکنه، قدم های اولیه رو با اقتدار هر چه تمامتر بردارم و بیماری کمال گرایی رو کنار بزارم و با هرآنچه که همون زمان در اختیار دارم شروع کنم و حرکت کنم.
وقتی قدم اول و با ایمان و توکل کامل برمیداریم، خدا درهایی رو بسمت ما باز میکنه که در ابتدای مسیر اصلا فکر نمیکردیم یه همچین درهایی وجود داشته باشه.
ضمن اینکه بعد از اینکه این نتایج و دیدم ایمانم به هدایت ها و الهامات پروردگارم هزاران برابر شد و بعد از حل این مساله عزت نفس و حس لیاقتم هم افزایش پیدا کرد.
خداروشکر که دوره حل مسائل زندگی تو این زمان در اختیار من قرار گرفته، تو شرایطی که دارم یه استارت آپ بین المللی راه اندازی میکنم و در ابتدای مسیر خیلی نجواها میاد سراغم که نمیشه و باید امکانات و توانایی هام تکمیل بشه و بعد حرکت کنم و کلی چالش و مساله هست که باید حل بشه و از این جور نجواها..
ولی این دوره ارزشمند که داره شیوه حل کردن مسائل زندگی، بیماری کمال گرایی و راحل های از بین بردنشو بصورت کاملا حرفه ای بما آموزش میده، همواره داره کلی از مشکلات اولیه منو برای قدم برداشتن و شروع این مسیر پر از مسائل و چالش های فراوان از بین میبره و بسیار بسیار مفیده.
خدارو واقعا شاکر و سپاسگزارم که این دوره رو در شرایطی که من بیشترین نیاز رو بهش دارم بهم هدیه داده و دارم مدام روش کار میکنم.
از استاد عزیزم و مریم جانم هم خییییلی خییییلی خیییییلی بخاطر زحماتی که برای این دوره ارزشمند، کاربردی و متحول کننده زندگی، کشیدن بسیار سپاسگزار و قدردان هستم.
شاد، تندرست، سعادتمند و ثروتمند باشید.
ایام بکام
به نام خدایی که با عشق گِل ما را سرشت
سلام بهجت جان
چه زیبا حل مسئله ات رو به خدا سپردی و چه زیبا پاسخ شنیدی. احسنت به ایمانی که نشان دادی، احسنت به توکلی که داشتی.
دیروز پاسخ جمال عزیز در عقل کل رو میخوندم در اون گفته بود که رمز تمام موفقیت ها توحید است.
من با خوندن اون گفتم کاشکی استاد یه فایلی تهیه کنه که دوستان بیان از مسائلی که بصورت عقلی و قانونی حل نمیشد، ولی با دستان خدا اون مسئله حل شده باشه والان هدایت شدم به این کامنت ارزشمند شما که درخواست من در اون بود، کاری که در ظاهر هیچ امیدی به آنجا آن نبود ولی با توکل بر رب العالمین اون مسئله حل شد.
خدایا شکررررررررت
سپاس گذارم بهجت جان بخاطر ایمان به پروردگار که ایمان ما رو هم قوی تر کرد.
در پناه حق استارتاپ هم مثل این وکالت ات با موفقیت به انجام برسد. برایت لحظات ناب و نزدیکی به خدای مهربان آرزومندم.
مراقب اون حال خوبت باش، دوسِت دارم.
سلام بهجت عزیزم
باز هم از خوندن کامنت قشنگت ذوق زده شدم و هزار برابر ایمانم قوی تر شد
چقد عالی ک اینجوری واضح و روشن الهامات رو دریافت میکنی و عالی تر اینکه سریع عمل میکنی و اجازه نمیدی نجواها سستت کنن
ااااافرین ب این جسارت و شجاعتت ک ب دنبال کسب و کار ی در حد بین المللی هستی حتما موفق میشی چون خداوند ب شجاعان پاداش میده
بازم برامون بنویس با جزییات ک خیلی خیلی برامون تاثیرگذاره عزیزم
در پناه خداوند شاد و پیروز باشید
بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام به استاد ارجمند و گرامی و عزیز و زیباسیرت و زیبا صورت و زیبا هیکل خودم(یعنی هرچی صفت زیبامنش برای شما استاد عباسمنش)ولی میخوام دچار فرعیات نشم و برم سراغ اصل اما ببین این سلام و آوردن چند کلمه و صفتی که الحق برازنده تون هست منو به کجاها که نمیبره.فهمیدم چرا بشر اینقدر تو این دنیا راحت دچار و درگیر فرعیات میشه، اصلا چقدر این فرعیات خودش یک مسئله است که اصلا اگر همه چیز رو فرع ببینیم فقط به یک چیز میرسیم. اما امان از انسان و فراموشکاری. فراموش میکنیم خیلی زود یادمون میره که همه چیز و همه کس هستند تا به ما خدمت کنند و برای ما دستی از دستان خداوند باشند تا ما رو در این دنیای پر از فرعیات و در این مسیر ناشناس راهنمایی کنن تا راه اونی رو به ما نشون بده که همه چیز میشود همه کس را…استاد من در تو و در همه کس همه او میبنم پس سلام به او سلام به تو و سلام به همـه کس وهمه چیز…
اسم این فایل خودش کلمه به کلمه حرف و نکته است: خـالـق شرایط یـا قـربـانـی شرایط؟
منم میپرسم خالق بهتره یا قربانی؟
آخ نگم از اسم فایلی که دیروز درگیرش بودم اصول اساسی خلق رویاها
اصلا نگم که من آدمی شدم تا نتیجه نداشته باشم دیگه نمیام بنویسم از نکته ها. چون فهمیدم من خیلی خوب نکته ها رو از لابلای کلمات میتونم پیدا کنم اما نقطه ضعف و مسئله من درک این مفاهیم و درک این قوانین و صحبت های استاد نیست. مسئله من مفید بودن نوشته هام هست. مسئله من نوشتن کامنتی پر از نتیجه و مثال هایی در زندگی خودم هست. خب پس صبح بعد از دیدن این فایل چیکار کردم رفتم دنبال یک کاری که چند وقتی بود درست نمیشد یا من به دلایلی هی بیخیالش میشدم.(در ادامه میگم چیکاری کردم اما دوست دارم برای مرور این فایل یادم بیاد منـی که، اینجام خــالق بودن رو انتخاب کردم نه قربانی بودن رو. پس مــن خالق شرایط خودم هستم.پس من رفتم تا توی عمل نشون بدم به خودم.(چقدر خوب شد امروز رفتم و کارم به خوبی انجام شد.) من خــالـق تمام زندگی ام هستم. من خالق شرایط خودم، حال خودم، دوستان خودم وضعیت سلامتی و روابط و مالی ام هستم. حتی این صدای گرفته رو هم خودم خلقش کردم چطوری دقیقا نمیدونم اما این وضعیتم باعث نمیشه تا بشینم تا خوب بشم یا بیخیال بشم یا حتی از خونه بیرون نرم و یا منتظر کسی باشم تا کمکم کنه.)
چقدر اینکه وقتی فکر میکنم که خالق شرایط تمام زندگی ام خودم هستم به من انرژی میده.وای چه حس خوبی داره وقتی با تمام وجود سعی میکنم ببینم که این من هستم که دارم خلق میکنم. این من هستم که زندگی خودمو خودم دارم میسازم یا حتی خراب میکنم. چقدر خالق بودن برام عین آزاده بودنه.
خالق مرا شاد آفرید آزاده آزاد آفرید. من خالقم.من ازادم تا هرانچه را که میخواهم تجربه کنم را خـلـق کنـم. من خالق آفریده شده ام چون من تکه ایی از وجود خداوند خالق را در وجودم دارم پس مـــن خالــقـم. چقدر منی که خالق آفریده شدم مثل یک خالق هم رفتار میکنم؟ چقدر از قدرت خلق کنندگی ام آگاهم؟ چقدر بلدم که چطور رویاهامو و دوست داشتنی هایم رو خلق کنم؟ چطور خواسته هامو خلق کنم نه ناخواسته هامو؟…من تو مسیر یادگرفتن و بهبود هر روزه ی خودم هستم. در مسیر یادگرفتن تا از این ابزارهایی که خداوند مهربانم در اختیارم قرار داده به بهترین نحو ممکن استفاده کنم و هربار رنگ و شکل جدیدی به نقاشی زندگی خودم بدم که خودم نقاش تمام وکمالش هستم و من اصلا اجازه نمیدم کسی بیاد حتی یک نقطه روی تابلوی نقاشی من بکشه.بله آدم های زیادی هستند حرف های زیادی هست، نجواهایی هست که میخواد تابلوی منو خراب کنه اما این منم که اجازه نمیدم چون یادگرفتم چطور ذهنم رو کنترل کنم یاد گرفتم که چطور آدم ها و شرایط برای من بی تاثیر هستند وقتی که من اجازه نمیدم ومن تغییر میکنم. درسته تازه در شروع مسیرم و دارم تازه یاد میگیرم و عمل میکنم.
خب حالا بگم یکی از جدیدترین مسئله هایی که حل کردم چی بود. درست کردن کارت بانکی ام و رمزیکبار مصرفم.
با اینکه من چندباری از کارتم استفاده کردم و رمزش هم درست بود اما چند وقتی به دلایلی باهاش کمتر کار کرده بودم حتی آخرین دوره ایی که روی سایت هم خریدم پول انتقال دادم با کارت همسرم خرید اینترنتی انجام دادم.
یکی از توجیه هام این بود که انشالله وقتی گوشی خریدم دوباره نرم افزار بام بانک ملی رو بریزم که گوشیم هنگ نکنه یا توجیه دیگه ام این بود که حافظه اش پر نشه یا باطری خالی نکنه.
یکی از توجیه های مسخره ام این بود که همسرم هست من که خیلی لازم ندارم. همین چیزا کار منو راه میندازه.
یکی از توجیه های دیگه ام این بود که ترس داشتم کارتم درست باشه، همسرم تا پول کم بیاره بگه برام فلان قدر پول بریز(قبلا که از پول هام و حقوقم خبر داشت داستان همین بود و این الگو باعث ترس از دست دادن پول هام برام شده بود.شاید اینجوری میخواستم پول هامو حفظ کنم. نمیرفتم اصل قضیه رو کــه نـه گفتن به همسرم بود رو درست کنم، اینجوری با زیر مبل کردن آشغال ها اونا رو مخفی میکردم.) خلاصه الان که دارم سعی میکنم اساسی حل کنم و دلیل رفتارهای قبلی خودمو دارم، تحلیل میکنم. خدایی عجب فکرها و باورهای زشت و بدی تو مغزمه.خداروشکر که منو هدایت کردی که بیام بنویسم هرچیزی که شاید پرت و پلا هم باشه و از لابلاش خودمو و دلیل رفتارهامو و ریشه این موضوع که به یک مسئله تبدیل شده بود رو پیدا کنم خدایا شکرت که منو آسان کردی برای آسان شدن… خلاصه که صبح پاشدم با همون صدای گرفته رفتم بانک. برای اینکه یک انگیزه به شدت قوی دارم تا از کارت و رمز اینترنتی هام بتونم بدون خطا استفاده کنم.(قراره یک چیز ارزشمند رو بصورت اینترنتی بخرم.) درسته که هنوز پولم کامل نیست اما من دارم چاله هامو میکنم تا خدا با این باران نعمت الهی و رزق های بی حسابش چاله هامو پر کنه. من سمت خودم رفتم و انجام دادم و چقدر خوشحالم که این کار باعث شد تا چند تا چیز رو متوجه بشم. رفتم تو صورتحساب هام و با دسترسی داشتن به ریز حساب هام که باعث شد نگاه کنم و ببینم که چقدر برداشت چقدر انتقال…. تا نصفه حساب کردم دیدم چقدر پول تو کارت من رفته و اومده. چقدر خداروشاکرم که این اتفاق به من نشون داد این پایه های داشتن کسب و کار شخصی منه (پایه های درست با توکل و تعهد) که اینطور تو کارتم تعداد تراکنش ها و مبالغ تغییر کرده. خداروشاکرم برای اینکه رفتم بانک و آدم های باحوصله و خوش برخوردی رو دیدم و باهاشون مواجه شدم.
خداروشاکرم برای داشتن همین گوشی که اینقدر قشنگ داره برام کار میکنه.
خداروشاکرم برای اینکه منو عاشق حل مسئله کرده و وقتی هر چیزی رو به چشم مسئله نگاه میکنم محاله که براحتی حل نشه.
خلاصه که حالا علاوه بر داشتن یک کارت با مدت اعتبار جدید و رمزهای درستی که بدون خطا کار میکنن یه ایده هایی به ذهنم زده برای حساب کتاب دخل و خرج رو داشتن. من چند سالی هست اصلا به ورودی و خروجی پول هام توجه نمیکردم فکر میکردم این کار اشتباهه. فکر میکردم شاید درست نباشه که خیلی با جزئیات بدونم چقدر خرج میکنم و اینجوری خودمو توجیه میکردم که توجه ام رو به مبالغ خرج کردن ها نذارم تا مثلا نگران پول های رفته و پول های اومده نشم. اما این نگاه برای من جز مدیریت نکردن و حساب کتاب نداشتن، نداشت و الان به این درک رسیدم میشه حساب کتاب ها رو داشت و نگران هم نبود. تازه هر بار خداروشکر کنم بخاطر پول هایی که خرج میکنم و پول هایی که بارها بیشتر از خرج هام به حسابم واریز میشه.پس این مدیریت پول هایی که تو کارتم میاد و میره هم رو باید تماما خودم مسئولیتش رو به عهده بگیرم و این مسئله رو هم اینطور حل کنم. که قطعا با قدم هایی که برای رفع حل مسائل مالی برداشتم اتفاقات قشنگی تو راهه.
آها یکی از اون شرایطی که یکم تا چند وقت پیش ذهن منو خیلی درگیر خودش کرده بود رو هم حل کردم اونم به روش و الهامی که اون زمان درست ترین راه حل بود. من راستش قبل اینکه توی سایت عضو باشم و از این آگاهی ها اطلاع داشته باشم یک اشتباه و تجربه ایی رو دارم که یکجورایی اولین اشتباه من بود و این اشتباه یک درس بزرگ رو بهم داد و واقعا تجربه ایی به یادماندنی شد برام.(من تا اون زمان به کسی بدهکار نبودم و این بدهکار بودن رو هم تجربه کردم و درسش رو قشنگ گرفتم که محالـه یـادم بره.) من دوره آموزشی رو در سال 97_98 شرکت کرده بودم در راستای کسب مهارت و به امید پول ساختن و کارکردن. که اون دوره مبلغش حدود 5 میلیون تومان بود و من قبلا با اون استاد دوره های دیگه ایی رفته بودم و جلسات زیادی با ایشون همراه بودم و حتی در مسیر زندگی به منو همسرم مشاوره هایی دادند که خیلی در اون برهه از زندگی به ما کمک کرد. اینا رو گفتم تا بگم که این انسان شریف با توجه به شناخت و آشنایی که با من داشتن گفتن اشکال نداره دوره رو بیا بعد پولش رو پرداخت کن. حالا یا قسطی و کم کم یا هر وقت به درآمد رسیدی پرداخت کن و …خلاصه من اون دوره رو نتونستم تا انتها برسونم(به دلیل تاخیرها و زمان پندمیک و موارد دیگر نشد تموم بشه و بعد هم که اصلا دیگه اون شهر نبودم و کلا دیگه مسیرم عوض شده بود) خلاصه یک حس بدهکاری بود و از طرفی یک حس اینکه اگر در اون حوزه هم بخوام بجایی برسم دوست نداشتم اعتبارش به ایشون برسه چون این فرد با تمام اینکه نیت خیری داشتن اصلا به تعهدات شون اونجور که گفته بودن عمل نکردن و این درگیری ذهنی ها هم یکجور ترمز میدیدم که اصلا دیگه وارد اون موضوع و حوزه کاری هم نشم و حتی مایل نباشم که فعالیتی بکنم. اصلا یک آش درهم برهمی…خلاصه سال ها گذشت و گذشت تا اینکه با تمام سختی ها و نارضایتی ها من مسئولیت تمام این اتفاقات رو قبول کردم (بماند که باعث شد اتفاقات دیگه ایی هم شد که اون ماجرا به من دخلی نداشت ولی اونم قبول کردم.)و طبق ایده و نشانه ایی که گذاشتم تونستم بصورت یکجا طبق یک توافق با ایشون پرداخت کنم که این اتفاق در همین سفر اخیری که داشتیم تسویه شد و کلا این مسئله رو هم به خوبی و خوشی حل کنم. البته باید این مسئله و رفتارهام در این موضوع بشینم تحلیل کنم و علتش رو دربیارم تا بتونم بگم قطعا ریشه ایی حل شده.خدایا شکرت بابت این اتفاق های شگفت انگیزی که منو داره آسان میکنه به سمت دریافت نعمت ها و ثروت های بیشتر.
استاد عزیز به عنوان یک عضو کوچیک این خانواده بزرگ میخوام بگم در حال بهبود های دائمی هستم و منتظر نتایج بزرگ و بزرگتر از من باشید…
دوستان عزیز از همگی تون سپاسگزارم که هستین و ردپاهایی میذارین به وسعت رشد کردن و باور تقویت کردن…
از مریم بانو هم سپاسگزارم برای تک تک لحظاتی که تو این سایت حضورش حس میشه حتی از فیلمبرداری های خلاقانه اش گرفته که دیده نمیشه و تمام کارهایی که شاید ظاهرا نیست اما همه ی ما بچه های این خانواده بزرگ میدونیم که هست و قدردان وجودت و حضورت و این همه سخاوت و عشقت هستیم.واقعا با تمام قلبم سپاسگزار همه شما عزیزانم هستم.
به نام خدایی که با عشق گِل همه ما را سرشت
سلام فهیمه جان
چه حس قدرت و اقتداری پیدا کردم، انگار خودم این ها را با افتخار نوشته و با صدایی رسا داشتم میخوندم، مرسی فهیمه جان که این قدر قاطع و محکم نوشتی، بطوری که میشد از پس کلمات صدای کوبنده ات را شنید و عزم راسخی که گرفتی برای خلق خواسته هایت.
تحسین ات میکنم عزیزم بخاطر این حد از تعهد و پیشرفت.
در مورد حساب و کتاب خرج کردن
اتفاقا از یه جهت خیلی خوبه بدونیم مثلا این ماه چقدر خرج کردیم، که بتونیم بابت اون خدا را شکر بگیم، و در ضمن برگشت ده برابری چیزی که خرج کردیم رو از خدای خودمون داشته باشیم.
پسرم وقتی پولی خرج مثلا آرایشگاه یا خرید لباس میکنه، همسرم دو برابرش رو به حسابش واریز میکنه، و تازه چقدر خوشحال که پسرش خرج خودش میکنه، و موقعی که پسرام از پدرشون درخواست پول می کنند، چقدر خوشحال میشه و سریع به حسابشون پول واریز میکنه. وقتی این ها را میبینیم، با خودم میگم ببین چطور یه پدر زود درخواست پسرش رو اجابت میکنه اونهم با خوشحالی، چطور من فکر میکنم خدای من به نمیده و باید التماس کنم. واای برمن که چقدر به خودم ظلم گردم.
فهیمه جان ما را از دعای خیرت بهره مند کن. انرژی ات آنقدر زیاد که از پس کلمات تششعات آن بر صورتم میخورد.
مراقب حال دلت باش.
به امید دیداری نزدیک
سلام دوست ارزشمند و قشنگم
سلام رضوان عزیزم
چقدر خوبه صبح با انرژی از خواب بیدار بشی و بعد از سر زدن به سایت ببینی نقطه آبی رنگ از یک دوست عزیز داری. بعد بری کاراتو سریع انجام بدی که بیای با عشق براش بنویسی.
دیروز کامنت باحال و اون مسئله وجود پشه ها و راه حلت رو خوندم و کلی هم لذت بردم و تحسینت کردم. گفتم عجب راه حل ساده ایی و دردسترسی دمش گرم اینم یک ایده خلاقانه،ساده و کارآمد که اجراش کرد و نتیجه اش هم عالی بوده.راستی شما کجا زندگی میکنید؟اصلا یادم رفته شما اهل کجا بودی…
ممنونم بابت این همه توجه قشنگ و پر از عشقت رضوان جان.
من عاشق این خلاقیت هاتم اصلا عکس پروفایلت رو میبینم کیف میکنم من تو ذهنم بود تو اجراش کردی و دیدم چقدر باحاله.
ممنونم که اینقدر خوب فرکانس ها رو دریافت میکنی حالا خیلی جدی نوشتم خیلی قاطعانه.اصلا متعجب شدم که این کلمات رو نوشتی.
واقعا نوشتن دخل و خرج خیلی مزایا داره من قبلا دو سال اول زندگیمون مینوشتم و یکجورایی مسئول نوشتن و حساب کتاب های کارت خودمو و همسرم بودم از وقتی اومدیم تهران و یکجورایی حساب کتاب هامون رو جدا کردم دیگه برای خودمم ننوشتم. همسرم متعقد بود وقتی مینویسی بیشتر تمرکز روی خرج هاست و میگفت اینطوری که نمیدونم بهتر پول میسازم و البته از نظر من بیشتر نمیدونه چطور پول هاشو مدیریت کنه. البته من دیگه بهش کار ندارم هرکسی مسیر تکامل خودش رو داره و اینو یاد گرفتم تا نخوام هرچیزی رو توضیح بدم حتی اگر من مطمئنم درسته و جواب گرفتم بهش نخوام توضیح بدم شاید اون راهش با من فرق داره.خلاصه از دیروز تصمیم گرفتم پول هایی که از سمت خدا جاری میشه به حسابم و پول هایی که منم جاری میکنم به چه شکل داره پیش میره و دستم باشه و این خیلی حس قدرت و تسلط بهم داده. امیدوارم بتونم در این موضوع هم اصل از فرع رو تشخیص بدم و کار درست رو انجام بدم و مسیر تکاملم در مسیر مدیریت پول و بدست آوردن پول و ثروت های بیشتر بخوبی طی کنم بدون عجله…
رضوان جان عکست رو برای خودم توی لپ تاپم سیو کردم به امید دیدارهای عالی و حضوری در بهترین زمان و بهترین مکانی که خدا هدایت مون میکنه.
این جمله ات عالی بود که نوشتی: “وقتی این ها را میبینیم، با خودم میگم ببین چطور یه پدر زود درخواست پسرش رو اجابت میکنه اونهم با خوشحالی، چطور من فکر میکنم خدای من به نمیده و باید التماس کنم. واای برمن که چقدر به خودم ظلم گردم.”
واقعا تحسین برانگیز این نگرشت دوست ارزشمندم. من مطمئنم امسال بهترین سال زندگیت هست و با همین فرمون پیش بری هر سال بهتر از امسال خواهد بود و برات از الله یکتا بهترین و بزرگترین بهبودهای دائمی در زندگیت رو خواهانم و منتظر نتایج بزرگت هستم.واقعا ممنونم که هستی رضوان جان واقعا سپاسگزارم…
دوستدارت فهیمه
به نام رب وهاب و غفورم
سلام به دوستان و خانواده عزیزم
روز 74 ام
استاد عزیزم عاشقتونم که چقدر در و گوهر میگید و صحبت هایی رو الان در این فایل داشتین، که آگاهی هایی بودن که دقیقا بشون احتیاج داشتم، و پریروز که اومدم ذهنم رو حلاجی کنم که چرا یک سری صحبت های ریز درونی داره که همش میگفتم خدایا هدایتم کن، من این صحبت ها رو دوست ندارم، این بگو مگوها مال قبلا من که هیچی از قوانینت نمی دوستم، و بعد در صحبت هایی که با دخترعمه ام به فایل “چگونه از تضادهایمان اهرم بسازیم”، هدایت شدم که فوق العاده بود و چقدر لذت بردم، و فایلی هست که باید هزاران بار گوش کنم و به درد الانم میخوره، و این رو دریافت کردم که هر تضادی باشه در نهایت حل میشه و اگر هم تضادی هست در هر صورت به نفع منه اگر من بیام بشینم ازش مسئله بیارم بیرون حل کنم، و وقتی حل شد دیگه این تضاد و تضادی از این نوع رخ نمیده، و دیروز دیدم که خواهرم گفت استاد فایل جدید گذاشتن، دیروز فایل رو دانلود کردم ولی وقت نشد ببینم و الان اومدم دیدم و چقدر لذت بردم و چقدر هم راستا با فایلی بود که خدمتتون عرض کردم.
یادم میاد اواخر سال بود که می دیدم لباس شویی همش موقع شستن لباس ها ارور میداد، از توی دفترچه راهنماش چک کردم که ارور مربوط به کمبود آب بود، و بعد اومدم چک کردم که آب فشارش خوبه و حتی همزمان با اینکه لباس شویی داره کار می کنه کسی جای دیگه خونه از آب استفاده نمی کنه و همه چیز اوکیه، و بعد فهمیدم که اشکال چی میتونه باشه، و از طرفی می تونستم زنگ بزنم نمایندگی که بیاد درستش کنه، ولی با خودم گفتم دوست دارم خودم حلش کنم، قطعا می تونم اینکارو انجام بدم حتما تو اینترنت و یا یوتیوب در موردش هست، و خداروشکر من یه ویژگی تو خودم دارم، که هیچ چیزی نشد نداره، و اینکه برای هر مسئله ای هزاران راه حل وجود داره، و اینکه حتما می تونم یکی دوتا راه حل رو خودم پیدا کنم و مسئله رو حل کنم، هم همیشه تو درس ریاضی اینجوری بودم، سعی می کردم مسائل رو از زاویه دید خودم حل کنم و همیشه هم خداروشکر موفق بودم، و برای همین در مورد بحران هم مدیریت خیلی خوبی دارم. یا مثلا اگر توانایی ای رو ببینم کسی داره، نمیگم وای چه سخت فلانی چطوری بلده این کارو انجام بده چجوری می تونه این حرکت ورزشی سخت رو انجام بده؟ و همیشه می گفتم اوکی این توانایی رو منم میتونم از طریق فلان منبع و یا راهکار به راحتی یاد بگیرم و چیزی نداره، این چیزی نداره خلی ورد زبونم بود و همیشه خواهرام می گفتن تو توانایی های دیگران رو با این نگاهت نادیده میگیری، در حالی که اینم منظور من رو متوجه نمیشدن که من کاری و حرفه ای و توانایی که اون فرد داشت رو تحسین می کردم ولی در عین حال فکر نمیکردم که من نتونم انجامش بدم، و یا عدم توانایی خودم ببینم، و میگفتم اگر بخوام منم میتونم یاد بگیرم.
خلاصه با سرچ کردن در یوتیوب متوجه شدم که چجوری میشه فیلتر رو عوض کرد و یا تمیز کرد، بلافاصله یک فیلم آموزشی رو دیدم و دقیقا طبق اون عملیات رو انجام دادیم من و پدرم و به بهترین شکل حل شد بدون اینکه نیاز باشه نمایندگی بیاد و این قضیه اعتماد به نفس زیادی به من داد.
همینطور میخواستم شیر و لوله دستشویی رو عوض کنم و تو ذهنم اومد که موقع خرید شیر و لوله جدید از خود فروشنده میپرسم و یا نهایت یک فیلم آموزشی میزارم و کار رو انجام میدم و مسئله به همین شکل حل شد.
در نهایت بعد از حل کردن مسائل تو زندگیم همیشه احساس قدرت میکردم، احساس جرئت مندی می کردم و این اعتماد به نفسی که حاصل از این حل کردن مسئله به سراغم میومد، باعث میشد که تصویر سازی و تجسمی که در مورد آیندم انجام میدم با قطعیت بیشتری همراه باشه.
مثلا اگر تجسم می کنم که خونه دارم و دارم به صورت مستقلانه و یا همراه همسرم زندگی می کنم خودم رو آدمی میدیدم که به کسی احتیاج نداره و خودش از پس کاراش برمیاد. وابسته به کسی نیست و این تصویر سازی ها با قطعیت بودن و برای همین احساس فوق العاده ای هم ازشون می گرفتم.
استاد عزیزم خیلی خیلی خیلی سپاس گزارم که برامون فایل پر می کنید، عاشقتونم.
مریم خانم از شما هم سپاس گزارم که فوق العاده فیلمبرداری می کنید، عاشقتونم.
استاد فوق العاده خوشتیپ و خوش اندام و زیباتر شدین، تحسینتون می کنم
دوستان عزیزم افتخار می کنم که با شما هستم، عاشقتونم.
عاشقتم خدا برای این نعمت و رحمت
در پناه الله باشید.
سلام سلام به استاد نازنین خوشتیپ خوش هیکل
سلام به همهدوستان عزیز
خداراشکر میکنم بابت این فایل عالی کهروی سایت گذاشتید استاد چقدر مناظر اطراف شما زیبا و فوق العاده است دقیقا مثل تابلونقاشی شما لایق بهترین ها هستید چون ذهن خودتون را همواره سعی میکنید روی زیبایی ها بزارید و از وقتی که من هم با اموزش های شما اشنا شدم و متعهدانه سعی کردم این مسیر را برم همه چیز شگفت انگیز برام عالی شده حتی چیزهایی که به ظاهر نمای جالبی نداشتن بعد متوجه شدم چقدر برای من سود داشته خدارا شکر
استاد عزیز نکته بسیار مهمی که در مورد دونوع انسان ها وجود داره اینکه قربانی شونده باشند یا خالق زندگیشون این هست که اون کسانی که میخواهند قربانی شوند در جهت منافع اون کسانی که خالق زندگیشون هستند قربانی میشوند الله اکبر از قدرت خداوند
در جایی خوندم که سرعت پلک بر هم زدن انسان 25 صدم ثانیه است و اتفاقاتی که در این 25 صدم در جهان وهستی رخ میده من را بشدت حیرت زده کرد الله اکبر
در هر پلک بر هم زدنی جهان و هستی 500 هزار کیلومتر توسعه پیدا میکنه فاصله زمین تا ماه چیزی حدود 500 هزار کیلومتر هست و تصور کنید خداوند با چه سرعتی در حال گسترش این هستی و عظمت هست حالا اگر کسی این عظمت را نبینه و فکر کنه باید قربانی شرایط بشه جهان بخاطرش متوقف نمیشه بلکه جهان می بلعه اون شخص قربانی را در جهت کسانی که دیدگاه خالق بودن زندگی خودشان را دارند دقیقا مثل مدیری که اگر نتواند مجموعه خودش را رشد وپیشرفت بده مجبور هست به عقب برگرده ودر نهایت کارمند یک مدیر لایق بشه قانون جهان با کسی شوخی نداره یا باید بهتر بشی و یا بدتر میشی هیچ چیز ثابت نیست پس باید شخص ببینه میخواهد کجای این معادله باشه بهتر بشه و همسو با هدف این هستی و خداوند بشه و یا بدتر بشه وخوراکی بشه برای کسانی که میخواهند بهتر شوند
خدارا شکر بابت اگاهی های شما استاد واقعا از صمیم قلب ازتون سپاسگزارم شما با صبروحوصله فوق العاده مطالب را هزاران بار تکرار میکنید و چقدر عالی اموزش میدید همه دوره های شما گنجو طلای ناب هست
انشا الله هم خودتون وهم شاگردان شما بزودی در لیست ثروتمندان فوربس باشید با شادی و سلامتی وصف ناپذیر انشا الله آمین یا رب العالمین
دوستون دارم
هم اکنون خوشحالم وشکر گزارکه همینک بودنم ادامه دارد و قوطوردرعضمت عشق خداهستم
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته وخانواده عباسمنش
تشکرویژه ازخانم شایسته عزیز ومتعهد
که واقعا شایسته این همه نعمت وثروت هستن نوش جانت این همه نعمت وثروت وحال خوب
چقد بادیدن این فایل حالم خوب شد وخاطره های دوسال پیش برام زنده شد
بایدحتما یک باردیگر دوره شیوه حل مسائل زندگی ر مرور کنم
این دوره اولین محصول بوده که من ازسایت خریداری کردم
وواقعا نتایج بزرگی گرفتم وارد دل ترسها ومسائلی شدم که اصلا باورنمیکردم که اینقد حلشون پیش پاافتاده است وباهربارحل کردن مسأله من بزرگترمیشوم وبه خدای خودم وخودم بیشتر اعتمادکردم وهروزنتایج بزرگترشدن
وقتی من دوره شیوه حل مسائل زندگی روخریداری کردم ازهمه لحاظ زیرسفر بودم ورشکست شده بود رابطه ام خراب بود
ولی حالا که به عقب نگاه میکنم که خداوند چقد بهم لطف داشته حالا اصلا زندگیم قابل مقایسه بادوسال پیش نیست خدایاشکرت
مسائل خیلی سادترازاونچیزی هست که مافکرمیکنیم
بعدشم تونستم دوره 12قدم روخریدم
درقدم 5استاد یجایی میگه که شماوقتی بتونی پول بسازی بسیاری از مسائل زندگی حل میشه خودبخود
الان با اینکه 99درصد مردم میگن نمیشه دیگه پول درآورد هرکی بتونه همینقد کارکنه که خرجشودربیاره
ولی من بلطف خدا ودورهای استاد باورکنین خداشاهده باکمترین سرمایه یه ایدهایدهای پول سازبهم الهام میشه که همه میگن چجوری توهمچی ایدهای بفکرت میاد همه به به چه چه میکنن برام که چطور تودرکمترازدوسال تونستی از زیرسفر خودتوبکشی بالا با این وضعیت اقتصادی کشور
ومن همه اینهارو ازلطف خدای خودم میدونم وسیع میکنم درهلحظه تسلیم باشم
درپناه الله یکتا شادوثروتمند باشید
سلااااام به همگی
نکته ی کلیدی این جلسه این بود که اول از همه باور کنم که هررررر مسئله ای تو زندگیم میاد اومده منو بزرگتر کنه به شرطی که پامو رو ترسام بزارم و حرکت کنم به سمت حل مسئله
استاد شما موضوع رها کردن کار در شرکت بندر عباس رو مطرح کردین من هم یه موردی شبیه این داشتم و بارها بهش فکر کردم چرا من لحظه ای که جسارت به خرج دادم و زدم تو دل کار و از شرایط ناشناخته ومجهولی که قرار بود با ترک شرایط برام پیش بیاد نترسیدم و حرکت کردم چه درهای عجیبی به روم باز شد.
یه زمانی با دو تا فرزند کوچیکم خونه مادرم زندگی میکردم و به خاطر تضادهایی تصمیم گرفتم مهاجرت کنم و بدون اینکه به کسی بگم رفتم تو یه شهر دیگه خونه اجاره کردم و طوری بود که وقتی مادرم زنگ زد که کجایی گفتم خونه ی خودم تو فلان شهر …و نمیدونید چقدر مورد سرزنش وتخریب قرار گرفتم ولی توجه نکردم وخدا درهایی پر از گشایش و رزق و روزی به روم باز کرد چون اولا دیگه رو خانوادم حساب نکردم و فقط روی خدا حساب کردم دوم با جسارت روی ترسام پا گذاشتم سوم برای خودم ارزش قائل شدم و از مخالفتها ابایی نداشتم .وکلی مسئله با این تصمیمم حل شد مخصوصا با بچه هام ارامش گرفتیم و مستقل شدیم
من میتونستم تو اون شرایط که بچه هام تحقیر میشدن بمونم وخودم رو قربانی شرایط کنم اما گفتم باید شرایطم رو بهبود بدم و خالق شرایط دلخواهم شدم
کدام موارد بیشتر به من کمک کرده؟
این مورد که مسائل اومدن منو رشد بدن .کمک خدا به من تضاده چون خدا منو دوس داره ومیخاد خودم وجهان را گسترش بدم وبا مسائلی که برام پیش میاره و من توجهم رو روی حل اونها میزارم قویتر بااعتماد به نفس بیشتر و محکمتر قدم برمیدارم وهر دفعه دیگه از مسائل نگران نمیشم و فرار نمیکنم وهمونی میشم که خدا در قران گفتن مومنان نه میترسند ونه نگران میشن
استاد نمیدونید با دوره ی شیوه ی حل مسائل چقدر بزرگ شدم چقدر ایمانم به خدا بیشتر شد چون بیشتر باور کردم که تمام مسائل راه حل ساده وقابل اجرایی دارند وقراره با حلشون رشد کنم .
شاید قبلا برای حل مسئله احساس زجر کشیدن داشتم وانگار تقلا میکردم اما الان از حل مسئله لذت میبرم چون میدونم نتیجش بزرگتر شدن منه وپاداشهای بیشتر
برنامه ی شخصی من اینه که هرررر مسئله ای برام پیش اومد با روی باز ازش استقبال کنم و بگم اخ جون یه فرصت جدید برای رشدم یه پرش دیگه به سمت بهبود شخصیتم وهزاران پاداش دیگه وباعشق حلشون کنم.
خدایا ادم اینطوری همش احساس شور وشعف داره وبه قول مردم یه دیوونه ی شاد شاده
سلام
نکات فایل:
دو گروه از افراد هر جامعه ای را تشکیل میدهند. یک گروه خود را قربانی شرایط میدانند و یک گروه خود را خالق شرایط میدانند. دسته ای که خود را قربانی شرایط میدانند همیشه عوامل بیرونی را در زندگی خود موثر میدانند؛ عواملی مثل پدر، مادر، همسر، کشور، دولت، رئیس جمهور، مجلس، ژنتیک و … این افراد اینقدر با اطمینان از این دلایل صحبت میکنند که کاملا منطقی و قانع کننده به نظر میرسند. برخی از افراد حتی احساس قربانی شدن در مقابل خداوند دارند و همیشه از این صحبت میکنند که خدا برای ما نخواسته، خواست خدا این بوده و سرنوشت ما این بوده. البته افراد مختلف در قربانی یا خالق شرایط بودن صفر و یک نیستند. ممکن است در برخی مسائل خود را قربانی و در برخی دیگر خود را خالق بدانند و دقیقا به همین علت است که افراد در برخی موضوع ها نتایج خیلی خوبی میگیرند و در برخی موضوعات دیگر شرایط برای آنها همواره افتضاح است. ما به وضوح این را بین مردم دیده ایم. مثلا افرادی را داریم که میگویند من توی رابطه با جنس مخالف خیلی خوبم ولی نمیدونم چرا توی کسب و کارم اینقدر ضعیف عمل میکنم یا برعکسش. اگه چنین شخصی فقط چند دقیقه وقت بزاره و نوع نگاه و تفکر خودش رو نسبت به این دو موضوع بسنجه دقیق متوجه میشه که اشکال کار کجاست.
افرادی که خود را خالق شرایط میدانند این نگاه را دارند که هر اتفاقی در زندگی من بیفتد خودم آن را آگاهانه یا ناآگاهانه ایجاد کرده ام و این من هستم که به اتفاقات زندگی خودم شکل میدهم. چون اول و آخر همه ی اتفاقات خودم هستم در نتیجه میتوانم شرایط نادلخواه را تغییر دهم. تنها و تنها وقتی میتوانیم شرایط را تغییر دهیم که قبول کنیم خودمان عامل آنها هستیم.
به جای فرار از مسائل میتوان آنها را با جدیت حل کرد. اول باور مناسب را میسازیم و بعد تصمیم جدی میگیریم. باور مناسب و قدرتمند باید تبدیل به اقدام، شجاعت، اعتماد به نفس و … شود.
نکته ی دیگر اینکه مسائل را باید به صورت ریشه ای حل کرد زیرا با حل ریشه ای مسائل دیگر با آن سبک مسئله در زندگی خود برخورد نمی کنید. در واقع امکان بروز مسئله ی تکراری را رفع میکنید. با این حال آگاه باشید که در زندگی مادی همواره مسائلی برای حل کردن وجود خواهد داشت. هیچگاه زندگی شما خالی از مسئله نخواهد بود مگر آنگه مرده باشید. ولی با حل ریشه ای مسائل به جای برخورد با مسائل تکراری به مسئله ی جدید بر میخورید و این امکان برای شما هست که با حل مسئله ی جدید رشد کنید و تواناییتان برای حل مسئله افزایش پیدا کند. یکی از مهمترین دستاوردهای حل مسئله بالا رفتن اعتماد به نفس شماست که ارزش غیر قابل تصور دارد. در مقیاس بزرگتر هم شرکت ها به اندازه ای که مسئله از جهان حل میکنند و مسئله ی تعداد بیشتری از افراد را حل میکنند ثروت میسازند. این یک قانون است.
تجربه ی حل مسئله:
من تقریبا کل زندگیم رو در حال حل مسئله بودم و معمولا مسائل موجود در زندگی من مسائل بزرگ و پیچیده ای بوده اند که با روشهای ساده و معمولی قابل حل نبودند و نیاز به توکل و هزینه های مادی، جسمی و معنوی زیادی داشتند. خدا رو شکر من تا الان از حل اکثر اون مسائل پیچیده سربلند بیرون اومدم. نتیجه ی حل اون مسائل پیچیده شخصیتی از من ساخته که هیچ چیز برام غیر ممکن نیست. یعنی من توی خونواده معروفم همه میدونن و مسخره میکنن. میگن ما هرچی بگیم تو میگی آره شدنیه. حتی مثلا اگه بگن یعنی میشه تا یه ماه دیگه بریم روی کره ی مریخ زندگی کنیم من میگم بله شدنیه. در واقع از حل اون مسائل پیچیده اعتماد به نفس من تا حدی بالا رفته که به هیچ چالش و مسئله ای نه نمیگم. البته چون اون مسائل پیچیده بشدت شخصی هستند نمیتونم در مورد جزئیاتش صحبت کنم ولی اگر میتونستم خیلی باورهاتون رو جابجا میکرد. حالا میخوام از یه مسئله ی ساده که همین چند وقت برام اتفاق افتاد بگم. همین چند هفته ی پیش یه پول نسبتا بزرگی رو بابت خرید یک جنس به شرکتی دادم و شرکت پول رو گرفت و جنس رو تحویل نداد و مثل اینکه قرار بود پول رو هم دیگه پس نده. من تصمیم گرفتم با کنترل ذهنم و آرامش این مسئله رو حل کنم. به خدا توکل کردم، شروع به توجه به زیبایی ها کردم. برام مهم نبود داشتم به کارهای عادی خودم و لذت بردن از زندگی می پرداختم که به یکباره روشی به ذهن من خطور کرد. من هیچ سندی نداشتم که پول رو به اون شرکت پرداخت کردم یا اصلا بابت چه موضوعی پرداخت کردم این بود که نسبتا دستم بسته بود ولی چیزی که به ذهنم رسید این بود که چند مدرک از این شرکت جمع کنم. این بود که با آی پی های مختلف و ثبت همه ی وقایع روی سرور به عنوان مشتری های مختلف با این شرکت ارتباط برقرار کردم و همه ی ارتباطات ما روی سرور ذخیره شد. در واقع کلی مدرک ازشون جمع کردم. صبح روز بعد بهشون پیام دادم البته با زبان خوش که من متاسفانه مجبور شدم از شما مدرک جمع آوری کنم و اگر پول من رو تا آخر وقت امروز واریز نکنین مجبور هستم فردا صبح با این مدارک به پلیس فتا مراجعه کنم. خیلی جالب بود ولی با اینکه جواب پیغام من رو ندادن 2 ساعت بعد پول به حساب من واریز شد. اصلا باورم نمیشد که مسئله ی به این مهمی اینقدر راحت حل شده بود. دلیل اصلیش هم این بود که اولا من قبول کردم که خودم این اشتباه رو انجام دادم یعنی مسئولیت کار رو به عهده گرفتم هرچند خونواده میگفتن شانس نداری و پولتو دیگه پس نمیده و از این حرفا. من همیشه خودم مسئولیت کوچکترین تا بزرگترین اتفاقات زندگیم رو به عهده میگیرم. خلاصه هم مسئولیت قبول کردم هم به خدا توکل کردم به زندگی عادیم ادامه دادم به زیبایی ها توجه کردم تا اون راهکار بهم گفته شد. البته میگم چون من مسائل خیلی پیچیده ای رو در زندگی حل کرده بودم حل این مسئله ی ساده برام عادی بود ولی باز هم اعتماد به نفس من رو برای حل چنین مسائلی به شدت بالا برد.
سلام استاد عباسمنش عزیز
سلام از مازندران زیبا به فلوریدای زیبا
استاد ممنونم بابت اموزش هات
امروز یاد گرفتم که اگه یه مساله رو حل میکنم چه اعتماد به نفسی میگیرم
و اگه توانم رو ببرم بالا و خود باوریم رو ببرم بالا و گوش بسپرم به هدایت الله و با شجاعت به الهاماتم عمل کنم چیزهایی که همیشه برامنشدنی بود شدنی میشن و چقدررررر من بزرگ میشم بعد از حل اونا
من ذهنم هنوز پول سازی و توانایی پول سازی رو باور نکرده
با این که خوب کار میکنم
ارزش خلق میکنم درست کارم
انگیزه و روحیه بالایی دارم
و هرکاری که لازم باشه رو میکنم
اما هنوز ذهنم نپذیرفته که میتونه بی نهایت پول بسازه
اما
اما
اما اوضاع همیشه اینجوری نمیمونه
من کم کم یادش میدم
و اون چاره ایی نداره جز اینکه بپذیره.
موضوع اول که ازین فایل دریافت کردم
اینه که
3قانون مهم جهان
1 همه چیز از انرژی تشکیل شده
2 این انرژی هوشمنده
3 این انرژی از بیننمیره از شکلی به شکل دیگه در میاد
.
.
.
من میخوام این انرژی رو دستکاری کنم طبق دلخواه خودم بهش شکل بدم
اون چیزی که من الان در زندگیم هست در واقع شکلیه که من قبلا به این انرژی دادم
حالا یا اگاهانه
یا نا اگاهانه
اگه چاقویی تو دستمه و دارم خودزنی میکنم خودم ساختمش
اگه بیلی تو دستمه دارم باغم رو اباد میکنم خودم ساختمش
همه چیز خودمم
من به زندگیم شکل دارم
یک شکل نادلخواه
اما الان میخوام بهش شکل دلخوام رو بدم
ثروت یه انرژیه
ادم های دیگه انرژی اند
اون قایق تفریحی که میخوام یه انرژی
اون ملک هایی که میخوام بخرم همشون از جنس انرژی هستن
و کار من اینه که با اون انرژی ها هم فرکانس بشم
من باید برم تو فرکانس اونا
اونا انرژی شون ثابته
منم که میتونم انرژی مو تغییر بدم
حساب بانکی میلیارد دلاری انرژیش ثابته
و تو یه موج خاصیه
منم که میتونم برم روی اون موج
من باید پله پله فرکانسم رو ببرم روی فرکانسی که مد نظرم هست و طبق قانون اصلی جهان من وقتی با خاسته هام هم فرکانس بشم بهشون وصل میشم
من قربانی نیستم
کسی به زور به من نگفته توی فرکانس فقر
یا بیماری
یا بدبختی قرار بگیرم
کسی اسلحه نزاشته رو پیشونیم که به روش خاصی فکر کنم
من آزادم که فرکانسم رو خودم تعیین کنم
من مختارم که برم بالا یا برم پایین
حالا چرا بالا رفتن سخت به نظر میاد
و پایین رفتن راحت
چون من چیزهایی که تو مخم هست و ادرس هایی که میدن فقط رو به پایینه
و نقشه های بالا شهر رو هنوز رو جی پی اس مخم بارگذاری نکردم پس اون بلد نیس که منو ببره
اون تغصیری نداره
مغز یه رباته و فقط دستوراتی که بهش داده شده رو اجرا میکنه
من صاحب اون ربات هستم
من باید بهش برنامه و ادرس جدید بدم
تو این یه سالی که اومدم توی سایت تونستم دو یا سه تا ادرس جدید رو روش نصب کنم اما هنوز در برابر اون هزاران ادرس غلط این دوسه تا هیچی نیستن
اما میشه با همین دوسه تا وار رو پیش ببرم اگه سکان دست خودم باشه اگه سکان رو رها نکنم
به قول استاد باید این روزها خارپشت باشم اگه یه باور درست دارم همونو بگیرم برم جلو بقیه اش درست میشه
موضوع بعدی که میخوام بگم.
خنده و شادی
مهم ترین فاکتوره برای اینکه بفهمم تو چه کانالی هستم
میزان خنده و شادی تعیین کننده اینه که من روزانه دارم بالا میرم یا پایین
چون در کانال های پایین به شدت میزان خنده و شادی کم میشه
و در کانال های بالاتر افزایش پیدا میکنه
من تقریبا در روز 1 ساعت شادم
یعنی اگه زمان هایی که میخندم و خوشحالم رو جمع بزنم میشه یک ساعت
خب جهان هستی از من چی داره دریافت میکنه؟
حالا اگه 1 ساعت بشه 10 ساعت در روز
اون وقت جهان از من چی دریافت میکنه؟
خود ذهن من هنگ میکنه
میگه چه اتفاقی افتاده اینچرا انقدر خوشحاله امروز؟
حتما یه خبر خوبی شنیده
حتما یه گشایشی چیزی رخ داده
و ذهن باور میکنه
و وقتی ذهن خنده های منو ببینه
اونممیخنده
و وقتی اون بخنده
جهان فردا برام شرایطی رو رقم میزنه که خنده و شادی بیشتر برام رقم بخوره
این کاریه که انرژی انجام میده ساز کار جهان همینه
در مورد غم و ناراحتی هم همین موضوع صدق میکنه
من باید ساعاتی که شاد و خندان و رقصان هستم رو افزایش بدم
و برای اینکه شاد باشم احتیاج دارم به چی؟
احتیاج دارم به باور های درست
و ازونجایی که باور های غلط در من بیشتر هستن
و باور های درست کمتر
من باید با همون یکی دوتا باوری که دارم اللحساب خودم رو روی موج شادی نگه دارم تا
بتونم انرژی رو دستکاری کنم
اگه حتی یه باور درست دارم
مثلا اینکه خدا منو دوست داره
اگه از بین هزاران باور غلط همین یه باور درست رو داشته باشم میتونم با فکر کردن از زوایای مختلف به این باور خودم رو شاد نگه دارم
و وقتی شادم
شادیه واقعی ها
نه شادیه که شبش بشینم حساب کنم خب من امروز شاد بودم چرا اتفاق های خوب نیافتاد چرا ی کیف دلار پیدا نکردم
شادی واقعی
شادی هست که من ازین لحظه لذت کامل ببرم
وقتی دارم کامنت مینویسم لذت ببرم
با لبخند بنویسم
شادیه واقعی بدون توقع پاداش باید باشه
چون خود شادی در واقع پاداشه
وقتی شادی واقعی درونم رخ بده
جهان روبه سمت من میکنه
جهان به من توجه میکنه
من با شادی واقعی به جهان اعلام میکنم که راضی هستم
و رضایت من باعث رضایت مندی بیشترم میشه
چون انرژی های رو به سمت خودم سرازیر میکنم که از جنس رضایته
من وقتی شادم
جهان نگاه میکنه
و این پرسش در جهانمطرح میشه که این موجودی که داره فرکانس شادی میفرسته کیه؟
چرا خوشحاله؟
چی داره؟
چرا سپاسگذاره؟
و به این صورت من کانون توجه تمام جهان میشم
من با ارسال درست فرکانس شادی
به جهان اعلام میکنمکه
شادی بیشتر میخوام
من شادی رو تحسین میکنم
و هرچیزی که شادی بیشتر به همراه داره رو برام بفرستید.
استاد از شما یاد گرفتم که
من خالق شرایط خودم هستم
چونمن توانا هستم در ارسال فرکانس
و فرکانس من به من برمیگرده
استاد ازت ممنونم هرچی بلدم از شما یاد گرفتم
هر روز زیر فایل های مختلف کامنت میزارم چون درکم از قوانین بیشتر بشه
چون وقتی دارم مینویسم مغز من همینجاست و داره به این چیزا فکر میکنه
و باور هام درست میشن
بدرود استاد عزیزم
سلام صالح عزیز
پسر عجب کامنتی نوشتی
تک تک کلمات و جملاتی که برامون نوشتی عین طلا بودن من داشتم کیف میکردم
تو خوندنت کامنتت اینقدر لذت میبردم و غرق شده بودم اصلا نفهمیدم کی رسیدم به اخر کامنت
ای کاش بیشتر مینوشتی
چقدر عالی موضوع انرژی و فرکانس رو باز کردی که هر چیزی تو جهان اطراف ما وجود داره یه انرژی که از شکلی به شکل دیگه درمیاد
و این نیست که این انرژی از بین بره یا تازه تولید شده باشه
چیزی که دقیقا من هنوز هنوز تو درکش مشکل دارم
وقتی تو زندگیم اتفاقی برام رخ میده هنوز ذهن من نمیتونه باور کنه که این اتفاق رو من خلق کردم و با انرژی که من با افکار و باورهام به جهان ارسال کردم باعث شدم اون اتفاقه ایجاد بشه
برای همین بیشتر مواقع فکر میکنم
خوب این اتفاقه باید الان رخ میداده بمن ربط نداره
مثلا من خیلی به اسب و اسب سواری علاقه دارم و همیشه تو تجسماتم اینو میبینم که یه روزی میرسه من یه خونه کلبه چوبی خیلی زیبا دارم تو دل طبیعت کنار جنگل و رودخانه که منظره زیبا از کوههای پوشیده از جنگل و برف هم روبرومه و صدای پرنده صدای رودخانه اب میشنوم هوا معتدل نه گرم نه سرد یه نسیم خنک به صورتت میزنه با بوی گلهای زیبا که تو خدا در شده ( مثل بوی بهار نارنج که الان تو شما پر ) میاد ادم دیوانه میکنه و تو این خونه تو باغ بزرگ بالای 10 هکتار هست دارم زندگی میکنم و عشق میکنم
درست مثل استاد اسب و گوسفند هم دارم که همین جوری توش رها هستند و من میرم اسب خوشگلم رو زین میکنم و میرم باهاش طبیعتگری و کلی باهاش لذت میبرم
خلاصه این تجسمات رو همیشه تو ذهنم دارم
و بعد دیروز با ماشین داشتیم با خانوادهام میرفتم دیدم از پارک نزدیک خونهمون رد میشدیم سه تا اسب دیدیم که یکی از اسبها کره هم داشت اقا ما ناخوداگاه جذبش شدیم و رفتیم پایین تماشا کنیم و بعد یهویی نمیدونم چی شد من دیدم سوار اسب هستم و دارم اسب سواری میکنم اون هم تنهایی بدون اینکه اموزش دیده باشم برای اولین بار
خدایا اون صحنه رو میگی
انگار من تو بهشت بودم همون لحظه به همسرم گفتم ببین چقدر زود من به خواستهام رسیدم و این نعمت بمن داده شد خلاصه جات خالی کلی حال کردم
خلاصه اینکه ما اینقدر درگیر اتفاقات روزمره میشیم فکر میکنیم این اتفاقات تصادفی بوده و مثلا چه من میبودم چه نمیبودم اون اسب باید اونجا میبود ربطی بمن نداشت
ولی بقول قران ما فراموشکاریم و ذهن بسیار چموشی داریم که سریع میخواد افکار و باورهای ما رو محدود کنه
برای همین این اتفاقات رو باید بارها بارها بیاد بیاریم مخصوصا این جمله طلایی که شما دوست من صالح عزیز گفتید
که انرژی از بین نمیره بلکه از شکلی به شکل دیگه درمیاد
و این ما هستیم تو جهان اطرافمون داریم انرژی رو شکل میدیم
حالا این انرژی میتونه پول باشه ، ماشین باشه ، مشتری باشه و حتی ادمهای اطراف ما باشه
پس اگر ما بتونم درکم رو با قانون و سیستمی بودن جهان هستی بیشتر کنیم بهتر میتونیم ازش استفاده کنیم
نکته بعدی که من از صحبتهای شما کلی ایده گرفتم این بیام حال دلمون رو خوب نگه داریم و شاد باشیم و بخندیم
و اگر در روز بتونم زمان خنده و شادی بیشتری رو در درون خودمون ایجاد کنیم
خود به خود داریم به جهان اعلام میکنیم ما حال خیلی خوبی داریم و از لحاظ فرکانسی تو مدار بالایی قرار داریم
و طبق قانون
احساس خوب = اتفاقات خوب
پس باید سعی کنیم با همون تعداد باورهای قدرتمند کنندهای که تونستیم برای خودمون بسازیم سکان افسار ذهنمون رو تو دست بگیریم تا میتونیم تو مسیر درست باشیم تا مدت زمان بیشتری بتونیم احساس خوبی داشته باشیم تا ارام ارام در مدار بالاتر قرار بگیریم تا با ذهنیت درست فرکانس باکیفیتتری به جهان ارسال کنیم و این انرژی رو تبدیل کنیم به نعمت و اتفاقات دلخواه بیشتر در جهان اطرافمون
عاشقتم صالح عزیز
خدا خیرت بده این کامنت دوست داشتنی رو نوشتی که من به وجد بیام و این کامنت رو بنویسم
که هم مروری بشه برای درک بهتر قانون و هم تشکری ویژه کرده باشم از انتقال این انرژی به بنده
انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
فعلا
یا حق
سلام به عمران خان عزیزم
ممنونم از توجهی که کردی و زمانی که گذاشتی برای پاسخ دادن به من
از داشتن دوستای خوبی مثل شما خوشحالم
دوستانی که حرف همو میفهمیم
جهان مارو اینجا دور هم جمع کرد چون ما این خاسته رو داشتیم
ما طالب یاد گرفتن بودیم و جهان پاسخ داد
ما خاهان نعمت و ثروت بودیم و جهان پاسخ داد
ما دوستان حقیقی و درجه یک خاستیم و جهان پاسخ داد
ما ثروت و نعمت و همه چیزای خوب میخوایم
و کار جهان پاسخ دادن به درخاست های ماست
چه من چه شما و چه هرکدوم از شاگرد های استاد هر درخواستی داشته باشیم جهان فقط یک جواب بهش میده
و اون جواب
چشم هست
ایشالا سوت زنان تکاملت رو طی کنی و رویاهات رو که یه مزرعه 10 هکتاری هست در همسایگی زمین استاد تو فلوریدا بخری و دوستاتو دعوت کنی استاد و خانوم شایسته و بقیه اعضای درجه یک سایت هم باشن دور هم کباب دعوتموم کنی و همگی جشن پیروزی بگیریم و از موفقیت هامون بگیم اشک شوق بریزیم و سپاس خداوند رو بجا بیاریم به خاطر این جهان قانون مند و دقیقش
منم از شما دوست خوبم تشکر میکنم
باعث شدی برم کامنتم رو بخونم دوباره
منم همیشه کامنت های شمارو دنبال میکنم
به امید دیدار به زودی
بدرود عمران عزیز
سلام به آقا صالح عزیز
کامنت شما سرشار از جملات زیبا بود خیلی حس عجیبی به نوشته شما پیدا کردم مخصوصا اونجا که نوشتید مغز ما یک ربات است و فقط دستوراتی که ما بهش میدیم رو اجرا میکنه و من صاحب اون رباتم و من بهش برنامه و دستور میدم خیلی تاثیر گذار بود برام
خدایا هزاران بار شکرت برای وجود انسانهای دانایی مانند آقا صالح عزیز
آقا صالح عزیز به خاطر این جمله ی زیباتون ازتون سپاسگزارم
و اینکه گفتید ذهنتون هنوز باور پولسازی رو باور نداره باید بگم من هم قبلا اینجوری بودم ولی اومدم از جملات تاکیدی استفاده میکردم اولش جملات تاکیدی رو باور نمیکردم ولی هی ادامه دادم و نشانه هایی میومد پولهایی برام واریز میشد کلاس های خصوصی برام جور میشد که قبلا نبود و الان واقعا دیگه برای ذهنم باور پذیر شده
امیدوارم شما بتونید با جملات تاکیدیبه این باور برسید
باز هم به خاطر وجود ارزشمندتون و کامنت زیباتون ازتون سپاسگزارم
سلام به دوست عزیزم
ممنونم از راهنمایی دقیقت
منم وقتی جملات تاکیدی میگم انگار دارم بدون حس این کلمات رو میگم اما وقتی میبینم بقیه دوستان میگن راه همینه و نتیجه گرفتن و تونستن برای ذهنشون باور پذیر کنن
منم انجامش میدم و با عشق انجامش میدم
ممنونم از شما
ممنونم که وقت گذاشتی و به من روحیه دادی
از خدا میخوام مارو به مسیری که نعمت های بیشماری در اون مسیر هست هدایت کنه
به امید موفقیت برای همه بچه هایی که جدی جدی روی خودشون کار میکنن
و به امید اینکه یهروز دور هم جمع بشیم و از پیروزی هامون برای استاد تعریف کنیم
بدرود دوست خوبم