خالق شرایط یا قربانی شرایط؟ - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

417 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1154 روز

    خالق شرایط یاقربانی شرایط.

    سلام به استادجان عزیز.استادانرژی بخش.

    تاقبل ازآشناشدنم بااین برنامه ،کاملن خودموقربانی زندگیم میدونستم .وازنظرخودم دلایلهای محکمه پسندی داشتم که باتوضیحش میتونستم هرکسیومتقاعدبکنم که من قربانی این زندگی شدم و همسرم کاملن مقصره.

    راسش هیچ کس رومقصرنمیدیدم ،نه پدرنه مادرونه خدای خودم رو.فقط وفقط دوربینم روی همسرم زوم بودوازایشون طلب داشتم .

    همه چیوازایشون میخاستم .اینکه به خواسته هام نرسیدم ،اینکه حسرتهای زیادی به دل دارم،اینکه خوشبخت نشدم،اینکه آرامش ازم گرفته شده همه وهمه درگرواخلاق ورفتارهاوافکاروباورهای همسرم بود.

    واتفاقاهمیشه همسرموسرزنش میکردم .

    دقیقن من دنبال عامل بیرونی بودم واصلن نمیتونستم بپذیرم که خودم عامل اصلی این اتفاقات هستم ،حالاشم وقتی حالم بدمیشه،زیادنمیپذیرم.

    منتهی دست از مقصربودن همسرم یادیگران برداشتم.

    همیشه هم بااین نگاه احساسم بدبودوتوجه وتمرکزم روی نازیبایی هابخصوص کنترل همسرورفتارهای اشتباه ایشون بود.

    تااینکه آشنایی استادویادگیری قوانین جهان هستی ،نگاه منوبه دنیای اطرافم وزندگی شخصیم تغییرداد.

    اگرچه هنوزبعدازگذشت دوسال کارکردن روی افکاروباورهام نتونستم صددرصد،ذهنموازاین موضوع ،قربانی شدن بردارم امابه نسبت قبل خیلی بهترشدم‌.

    ولی همچنان روزایی که ازدسش عصبانی وناراحتی هستم این به ذهنم خطورمیکنه که ناهیدواقعن تواینجاچکارمیکنی؟

    چراداری به این سبک زندگی میکنی؟

    چرااحساسات روسرکوب میکنی؟

    چنددقیقه بعدبه خودم‌میام ونجواهاروپس میزنم ومیگم کسی مقصرنیست جزخودت.

    توهنوزنمیتونی اصول قوانین رودرست رعایت کنی پس چ توقعی ازاین جهان هستی داری؟

    راسش ب نظرم خیلی حوصله میخاد،خیلی صبوربایدباشی،تابارعایت نکات قوانین جهان ،به خواسته هات برسی.

    جالب اینجاست که کاملن هم خودمون پذیرفتیم که هیچ جوره دیگه هم نمی‌تونیم .پس بایدتسلیم باشیم .

    ولی درحین تسلیم بودن روزای دلگیری رو هم سپری میکنیم .

    من به نوبه خودم ازترس چک ولقدهای جهان که دامن گیرم نشه دارم ادامه میدم.

    خیلی وقتاخودموسرزنش میکنم که چراانقدکم میارم .

    توقعم ازخودم بیشترازاین چیزاس.

    دوست ندارم انقداحساساتم بالاپایین بشه.چطوربگم خیلی سعی میکنم حال خودموخوب نگه دارم .

    به عنوان یک زن یه فردی که تمام وقتشوگذاشته که تمام افکاروباورهاشوتغییربده ،چراقوه ی تشخیصش گاهی انقدضعیف میشه؟!

    یه وقتایی میگم عباس منش خداروشکرکه توهستی.

    واقعن وجوداستادباعث کنترل ذهنم وافکارمنفیم وپس زدن نجواهام میشه.

    تکرار این قوانین باصدای دلنشین استاد،منوسمت تغییرات میبره.

    اینم می‌دونم که تاوقتی که خودموقربانی شرایط بدونم ودنبال مقصربگردم این لحظات واین روزهارومثل سالهای گذشته که هیچی بدست نیووردم ،ازدست میدم.

    خوبه که فهمیدیم خودمون خالق شرایط هستیم .

    خوبه که این موضوع رودرک‌کردیم.

    انشالله که خالق اتفاقات خوبی باشیم و دوباره اشتباهاتی نداشته باشیم که همون سرزنشهاوهمون دردکشیدنهاروبچشیم.

    من که تحملشوندارم .

    الآنم هروقت دلم میگیره ویاباموضوعی درگیرمیشم که حالموبدمیکنه ،باتمام‌قوامیرم که حال خودمو،اوکی کنم.

    ازبودن تواحساس بدبیشتررنج میکشم .ازاینکه تواون‌لحظات به این فکرمیکنم که اگرادامش بدم ممکنه اتفاق بدتری بیفته،سریع خودمو،جم وجورمیکنم وتمرکزم روبه مسائل دیگه میبرم.

    خیلی دوست داشتم الان اینجاتعهدمیدادم که چشم بسته هرچی استاد یادم داده ،انجام بدم امانمیدونم شرایط وموقعیتهای مختلف ممکنه پیش بیاد که نتونم ازپسش بربیام.

    نمی‌دونم هنوزخودموانقدقوی نمیدونم.

    هنوزانقدبزرگ نشدم.

    هنوز درگیری های ذهنی ودودوتاچارتای ،زندگیمودارم.

    دلم میخواست یه مدت کوتاه زمان ازحرکت می‌ایستاد،واین ذهن من کاملن پاک میشدودوباره بازسازی میشداونم بااین افکاروباورهای قشنگی که استادیادمون دادن.

    نیاز شدیدبه تنهایی دارم ،تنهایی که واقعن تنها باشم تاچندروزهیچ کس روحتی دخترخودمم نبینم .

    ازبچهام خسته نیستم وخیلی باهردوشون حال میکنم .

    خداروشکرمیکنم که هردوعاقل وبالغ هستن وخیلی وقتهاحال منوخوب میکنن.

    بهم امیدواری میدن .

    همین الان پسرم یه ساعته تمام حرفهای عباس منش روبرام مرورکردوگفت تویی که قبولش داری ،خیلی بدمیکنی که طبق روال قانونهایی که یادت داده عمل نمیکنی.

    خداروشکرکردم‌که پسرم درک وآگاهی های خوبی نسبت به جهان داره .

    خودمم مثل همیشه بایدبه خودم یادآوری کنم که زدی تو جاده خاکیو ،بهتره برگردی وبیایی تومسیراصلی.

    وقتی صحبتهای استادروگوش میدم تمام مشکلات واحساسات منفی زندگیم توذهنم‌میادومیگم عه چقدراحت میشه تغییرش داد.مگه چیه ؟!ب نظرم میتونم.

    اماتوعمل نصف اون فکرای قشنگ که همش امیدوارکنندس،ازذهنم‌میپره ومیبینم که باز،به یه نحوی دیگه عمل کردم که خودم راضی نیستم .چون به احساس خوب نرسیدم.

    حالافهمیدم‌که صددرصدتوشرایط قربانی موندن کاربیهوده ای هستش.وباموندن تواین شرایط اتفاق امیدوارکننده ای رخ نمیده.

    پس بهتره خودموخالق شرایط بدونم وبااین باور،به سمت جلو حرکت کنم .

    خدایامن به توایمان دارم که تو برای من بهترینهارومیخای .

    من به تو اعتماد میکنم که برای رسیدن من به خواسته هام توکمکم میکنی ودرمسیرهدایتم‌میکنی.

    من به تووجهان تواعتماددارم همه چیز دست به دست هم میدن تامن به هدفهاوخواسته هام برسم.

    خدایامنوصبورترکن .دراین تکاملی که دارم سیرمیکنم به من آرامش بده.

    اجازه نده ذهن من سمت نجواها بره.

    اجازه نده نگاهم اززیبایی هابرداشته بشه.

    کاری کن داشته هاموببینم‌.

    خودموباکسی مقایسه نکنم .

    تونعمتهای زیادی بهم دادی ولی گاهی نگاه من میره سمت کمبودها.

    قدرت تصمیم گیری توهیچ‌کاری ندارم وفقط دلموبه هدایت توخوش کردم.

    اراده وپشتکارمنوقویترکن .

    من راضی به این شکل وروند زندگی کردن نیستم .

    استحقاق من بیشترازاین شرایط وموقعیته.

    کمکم‌کن بفهمم چطورشرایط خوب برای خودم خلق کنم.

    خیلی جاهانیازدارم عقلانی موضوعی روبسنجم ولی احساساتم که واردعمل میشن ،میبازم.

    وقتایی که احساسی عمل میکنم ،ازرفتاروواکنش خودم بیزارمیشم .

    خیلی خوب میفهمم که این اتفاق بااین احساس موقتی حل شده و دوباره به یه شکل دیگه میادسراغم .چرااساسی حلش نمیکنم ؟!.

    انگار،شهامتشو،ندارم ودست وپاشکسته حلش میکنم .یاشایدفکرمیکنم بقیش به عهده ی یه نفردیگس.

    به هر صورت که داستانهای تکراری که بااحساس پیش رفتم ،زیاددارم البته در رابطه با روابط با همسرم بیشترازاین اتفاقات افتاده.

    که بیشتربه نفع ایشون بوده تامنفعت من .

    توروابط ،سعی میکنم نگاهم روازتوقعات وخواسته های درونی خودم بردارم وبااصول قوانین پیش برم وخودم‌هیچ تصمیم یاحرکت اشتباهی نکنم.ینی طبق میل درونیم که به احساسات خصوصی خودم ربط داره کاری نداشته باشم .

    درزمینه روابط از جهان چیزای خوبی دریافت میکنم .

    همسرم خیلی به من لطف داره .وخیلی بامحبت واحترام باهام رفتارمیکنه.

    یکی وابستگیش باعث آزارمه یکی اینکه چندسال اخیر دوست داشتنش شرطی شده .

    ینی عالیه ولی تاوقتی که ناهید بهش توجه داشته باشه .

    اگرحس کنه احساسی تووجودمن نسبت به خودش نمایان نشه ،زودعصبانی میشه وباوجوداینکه لحظه ای بدون من نمیتونه زندگی کنه ،حرفهاورفتارهای ناجالبی ازخودش نشون میده که خیلی من اذیت میشم .توجیهشم اینه که توبایدمنودوست داشته باشی،اگرنداشته باشی منم نمیتونم …..

    ولی وقتی ازطرف من همه چیزش اوکی باشه وبدونه من بش توجه میکنم،دنیاروهم به پات می‌ریزه.

    ایشالله خداهردومونوهدایت کنه .حتمن هردوبه هدایتش نیازداریم.

    من به یه شکلی وایشون هم به یه نحوی .

    توزمینه ی مالی هم بیخیال همه چی شدم،فقط برای امروز خوب زندگی میکنم با باورفراوانی.

    بااین باورراحت وبدون استرس روزم رومیگذرونم ونیازهاخواسته هامورفع میکنم .

    به بقیش وآینده هم فکرنمیکنم.

    قربانی بودن خودمم ازذهنم پاک کردم.

    حالاچقدخالق شرایط خوب هستم ،نمیدونم.

    هرچی که هست مثل گذشته عمل نمیکنم.چون توگذشته هیچ چیزی بدست نیووردم.

    خیلی وقتا(من،من )کردنامون مارومینداخت توهچل.

    چون با باورهاوافکارغلط( من من) میکردیم .یه جورغرورکاذب داشتیم .

    اما حالا(من ،من )کردنامون یه جورشهامت روتووجودمون برانگیخته می‌کنه که ماروآماده ی حرکتهای جدیدمیکنه.

    انشالله من بتونم منهای جدیدخوبی برای خودم بسازم وخلق کنم.

    منی که هروقت حسش میکنم ازش انرژی بگیرم.

    منی که بهم قدرت بده.

    منی که منوازبند هاوزنجیرهای درونیم بازکنه .

    منی که آرامش به تمام معناروتووجودم بسازه.

    منی که قلب وروحم روپرازمعنویت خدایی بکنه.

    امیدوارم این روزدیرنباشه وزودبرسه.

    استادجان ممنون وسپاسگزارازوجودشما.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      میثم گفته:
      مدت عضویت: 1963 روز

      سلام دوست خوب عباس منشی من

      نوشته تون رو تا انتها خوندم، چقدر صادقانه و بی آلایش هرچیزی رو بیان کرده بودین

      براتون آرزو میکنم هر روز بهتر از دیروز خودتون بشین و زندگی در کنار عزیزانتون هر روز لذت بخش تر از قبل باشه براتون و تو مسیر خودسازی ذهن و قلبتون هر روز بازتر و آماده تر بشه.

      البته اینا آرزوهاییه که برای خودمم دارم و برای همه دوستان دیگه مون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    سحر احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2582 روز

    سلام خدمت همه دوستان و استاد گرامی

    استاد چقد به موقع راجع این موضوع صحبت کردید. من به تازگی فهمیدم بزرگترین پاشنه آشیل من همین موضوع است. من همیشه خودم را قربانی شرایط میدونستم. اما دارم تلاش میکنم روی این موضوع کار کنم و اگر این باور درست کنم فکر میکنم 90درصد مشکلات خودم و زندگیم حل میشود.من مدتهاست با برنامه شما همراه هستم اما نمیدونستم چرا نتیجه بزرگ نداشتم . فهمیدم من همه چیز و همه کس را در زندگی خودم موثر میدانستم . این بزرگترین عیب من است. فایل صوتی را دانلود میکنم م یخام بارها به این صحبت های شما گوش کنم تا بتونم کم کم این باور عوض کنم. استاد شاید باورتون نشود از وقتی فهمید این ایراد دارم متوجه شدم حتی در کوچکترین موضوعات زندگی هم این باور قربانی بودن هست. خدایا چی بگم؟ من شخصا خودم ادم موفق میدونستم اما چرا این قدر تو این موضوع نقطه ضعف دارم. چرا آخه؟

    من خالق شرایط خودم هستم چون خدا عادل هست پس قدرت فقط وفقط دست من است .نه هیچ کس.

    خدایا شکر بابت این استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  3. -
    زهرا فلاحتی گفته:
    مدت عضویت: 2368 روز

    سلام به خانواده عزیزم

    چه فایلی به موقعی استاد عزیزم

    3 سال و خورده ای هست که عضو خانواده شما شدم و از همان روز اول تاکید شما در تمام فایل ها روی تمرکز روی خواسته ها و زیبایی‌ها بود و من هم به اندازه ای که در مدار فهمیدن این موضوع بودم تمام تلاشم رو کردم که رعایت کنم ظاهراً هم رعایت میکردم عکسهای زیبا می گرفتم ذوق میکردم ولی یک روز متوجه شدم که صدای افکارم چقدر با بیرون من فرق میکنه و من با خودم و دیگران در صلح نبودم و در درون داشتم با بعضی افراد میجنگیدم هرچند در ظاهر بسیار این افراد را تحسین می کردم خیلی تلاش کردم تا این پاشنه آشیل رو بهش غلبه کنم و این جنگ درونی که با افراد داشتم رو خاموش کنم کمی بهتر شدم و هنوز این جهاد اکبر رو دارم ادامه میدم

    حدوداً 20 روز پیش داشتم رانندگی میکردم و یک ماشین قراضه جلوی من بود من گفتم نمیخوام این ماشین جلوم باشه لاینم رو عوض کردم و یک نیسان قراضه تر اومد جلوم و دوباره لاینم رو عوض کردم و یک ماشین تصادفی که فقط اسکلتش مونده بود و داشتن بوکسل میکردن اومد جلوم و چراغ قرمز شد و من باید همین صحنه رو تحمل میکردم خیلی به این اتفاق فکر کردم و دیدم من میدونم باید توجهم روی زیبایی ها باشه ولی در عمل دارم میگم من فلان چیز بد رو نمیخوام وقتی میگم فلان چیز بد رو نمیخوام یعنی تمرکزم روی اون بدی هست و طبق فرموده استاد وقتی چیز بدی میبینم باید به یک چیز خوب توجه کنم من اون لحظه باید به آسمان زیبا به درختان سرسبز اطراف خیابان توجه می کردم نه اینکه بگم من ماشین بد رو نمیخوام و فهمیدم بعد از سه سال و خورده ای هیچ چیز از این قانون نمیفهمم همزمان داشتم برایn امین بار دوره ثروت 2 رو مرور می‌کردم که فرمودید یک ایراد خودت رو پیدا کن و قاطعانه حمله کن بهش تا بر طرفش کنی و دیدم بزرگترین ایراد من کانون توجهم هست همزمان به آیه 77 سوره آل عمران رسیدم و متعهد شدم که قانون توجه رو به بهترین شکل در زندگیم اجرا کنم وگرنه آیه 77 شامل من میشه

    در مورد فیلم های فان هم که گفتید من هم خیلی وقته به این نتیجه رسیدم و همیشه میگم مگه زمین خوردن آدمها خنده داره چرا آدمها از این چیزها می خندند؟

    من در این مدت سه سال و خورده‌ای برای اینکه بیشتر تمرکز کنم به نکات مثبت اومدم شرایط مختلف یک زندگی روزمره رو باز کردم مثلاً

    زمانی که ظرف میشورم یا غذا میپزم چگونه ذهنم را کنترل کنم توجه به صدای آب صدای قل قل آب داخل قابلمه حباب های زیبایی که قبل از جوش اومدن داخل قابلمه به وجود میاد و ظرف های عالی که با چه وسواسی خریدم و الان با عشق دارم ازش استفاده می کنم

    زمانی که تو طبیعت میرم توجه کنم به صدای رودخانه صدای پرنده ها که مثل موزیکی پشت زمینه یک فایل عالی میزارن صدای پرنده ها همیشه پشت زمینه تصویر زیبای طبیعت است توجه به تنوع سنگ ها برگ ها داخل طبیعت

    زمانی که دور هم جمع میشیم و همه دارند غر میزنند من تو آشپزخونه سر خودم را گرم کنند یا با یک بچه بازی کنم یا بحث رو عوض کنم

    زمانی که یک خبر بد میشنوم خودم رو با یک کار هنری سرگرم کنم یا پیاده روی برم یا دوش بگیرم و…

    زمانی که از یک عزیز بی محبتی میبینم از خودم بپرسم که چقدر محتاج محبت دیگران هستم چقدر خودم میتونم حالِ خودم را خوب کنم و اینکه فلانی هزاران بار هم به من محبت کرده و آنها را فراموش نکنم

    زمانی که برای خرید میرم خیابون توجه به فراوانی ها و بچه شادی که خرید کرده به درختان به آسمان

    زمانی که میرم عروسی و توجه به همه نکات مثبت آن ها و توجه نکردن به نازیبایی ها و تجربه پریشب رو هم بگم عروسی خواهر زادم بود از قبل تعهدم رو به خودم یادآوری کردم که حواست باشه به قانون توجه و از خدا خواستم کمکم کنه،، توی عروسی من فراوانی ثروت دیدم پدر عروس و داماد دسته دسته پول ریختن روی سر مهمون ها ، علاوه بر این که دهها تراول به عروس و داماد دادن توی عروسی من چه روابط عالی دیدم چقدر همه بهم احترام میذاشتن اینقدر آگاهانه توجه ام رو گذاشتم روی زیبایی ها که ناخودآگاه اگر صدای خنده یک نفر رو میشنیدم ناخوداگاه قربون صدقش می رفتم توی ذهن خودم

    آرایش چند نفر با سلیقه من جور در نمی‌آمد اگر قبلاً بود قطعاً به اطرافیان می گفتم که چقدر لباسش یا آرایشش بد شده ،باره نجوای شیطان هم اومد که بگم ولی من متعهد شده بودم که توجه کنم به زیبایی ها و گشتم لباس ها و آرایش های مورد پسندم رو پیدا کردم و به اطرافیانم با ذوق می گفتم که چه لباس شیکی چه آرایش فوق‌العاده‌ای چه رقص جذابی و چقدر اون شب عروسی من این امتحان را خوب دادم خدایا شکرت فکر میکردم سخته ولی اصلا هم سخت نبود امروز این فایل عالی رو گوش دادند و باز هم ثابت قدم تر شدم که این قانون رو متعهدانه تر و عاشقانه‌تر ادامه بدم و هر بار که کانون توجهم رو کنترل کردم نتایج فوق العاده توی زندگیم دیدم که بارها و بارها توی کامنت های قبلیم نوشتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    حسین عبادی گفته:
    مدت عضویت: 1846 روز

    بنام خداونده بخشنده و مهربانم

    سلام به استا عزیز و مریم بانو گل و نازنین

    سلام به همه دوستان گل و قشنکم که لذت میبرم از اینکه در کنار شما واقعیها زندگی میکنم

    خدارو صد هزار مرتبه شکر که امروز هم تونستم تو این خونه قدم بزارم ویک فایل فوق العاده و عالی ببینم و کامنتهای زیبا و قشنگ بخونم

    خدارو صد هزار مرتبه شکر…

    چقدر قشنگ فقد من هستم فقد و فقد

    من؟

    من؟

    من؟

    من؟

    من؟

    من؟

    من؟

    من؟

    من؟

    من؟

    من؟

    این من کیه؟؟؟

    اینروز زیاد دارم فکر میکنم که این من کسی نیست جز خودم و باورهام خودم و افکارم خودم و اعمالم

    چقدر قشنگه که تویه جهان هستی و قانون بدون تغییر خداوند فقد من هستتت که همچیز رو کن فیکون میکنه

    الهی شکر

    استاد تویه این فایل 119 بار گفتید من…

    حالا این بینهایت فوق العاده بود منی که همچیز رو زیبا میکنه و قشنگ میکنه قربانی نمیشه هیچ وقت

    حالا این که همچیز رو به نابود ی میکشه و هر روز یه تناب بگردنش و افسارش دست هر کسی که میدون و خودش انتخاب میکنه هست.

    استاد دمتون گرم بابت این همه قشنگی و زیبایی دمتون گرممممم

    من از حسینی که به کوچیکترین چیز ریکشن نشون میداد تبدیل شدم به حسینی که میگه تو درست میگی هر کسی که مخالف واقعیتهای جهان هستی حرفی میزنه فقد و فقد میگم تو درست میگی.تلاش میکنم که تو این مسیر ثابت قدم باشم به لطف الله و مهر شما

    خدارو شکر صد هزار مرتبه دمت گرم استاد عزیزم بینهایت دوستت دارم

    مریم عزیز و قشنگ و مهران بابت تمام قشنگیاتتتت دمت گرمممممم

    در پناه الله شاد سلامت و ثروتمند باشید

    با عشق حسین عبادی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  5. -
    الهه گفته:
    مدت عضویت: 1202 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان گرامی خداروشکر چقد عالی که شما رو داریم که ما روتکون میدی سپاسگزارم خواستم یه کاری که من انجام دادم واسه عید واسه در ورودی خونمون دروازه که دستگیرشو عوض کردیم همسرم و دوستش خواستن بزارن و یه کاری کردن که اون دستگیره شکست یه قسمت رو وصل شد یه قسمتش از هم جداشد که همسرم گفت این جنسش خوب نبود شکست که من چند روز همش فکر میکردم و یه روز تصمیم گرفتم خوبش کنم و رفتم چسب گرفتم خیلی راحت بهش چسبوندم و از قبل هم هی به همسرم میگفتم درستش کن و اون خیلی میگفت باید عوض بشه و این شد که خودم انجامش دادم واقعا واقعا واقعا درست میگین من درستش کردم هر دفعه میبینمش یاد کار خودم میفتم و کلی از خودم لذت میبرم و یه احساسی که چقد من خودم کارا رو میتونم انجام بدم البته که استاد از وقتی که تو این مسیر هستم نشده تقریبا اکثر کارای که به من داده میشه رو انجام ندم کلا خیلی قوی شدم واقعا تمام سعی ام رو میکنم برم تو دل ترس هام اصلا این کار برام لذت بخشه یه جورایی ومن دو روز هست که این دوره ی بی نظیر رو خودم خریداری کردم که شاید دو یاسه بار گوش دادم که یه مسئله که خیلی اون زیر زیر بود خودش حل شد واقعا برام جالب بود خداروشکر بابت داشتنتون که راهنمای ماشدین خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1392 روز

    باسلام خدمت استاد عزیزو خانم شایسته ی زیبا

    روز 142 ام

    ««هرچه نقش مهمِ کانون توجه‌ات در خلق اتفاقات زندگی‌ات را درک می‌کنی‌، سوء تفاهم‌ها و کژ‌‌فهمی‌های بیشتری درباره قدرتی که برای خلق اتفاقات زندگی‌ات‌ داری، برطرف می‌شود.

    هرچه ارتباط واضح‌تری میان کانون توجه غالبت‌ات و جنس احساسی که غالباً داری را پیدا کنی‌، تعهد بیشتری برای اعراض کردن از ناخواسته‌ها و توجه کردن به خواسته‌ها و نعمت‌های زندگی‌ات داری.»»

    من با کار کردن روی دوره ی باارزشه شیوه ی حل مسایل ،مسائل بزرگو‌کوچکه زیادی رو در زندگیم حل کردم

    باور اینکه

    هر مساله ای ،راه حل اسان داره

    درون هر مساله،راه حلش هم موجوده

    خدا منو هدایت میکنه

    من توانایی حل مسایل رو دارم

    نگاه بهبودگرایانه داشته باشم بجای کمال گرایانه

    و

    مهمتر از همه:

    بیشتر در درونه خودم به دنبال راه حل باشم

    والبته باورهای زیادی که در طی دوره،اموزش دیدمو عمل کردم

    من برای پایان دادن ب رابطه ی طلاقم ک طی 7 سال درگیر بودم، این دوررو تهییه کردم

    (سالهایی ک پر از هزینه و استرسو نگرانی بود)

    اما خداروشاکرم که نه تنها ا‌ن مساله ،به راحتی و سریع و بدون هزینه و دراوج عزت و احترام حل شد،تونستم درکارم مستقل و باشگاه (هوم جیم) بزنم

    در واقع با پیدا کردن یکسری ترمزها که باعث میشد راه حل رو پیدا نکنم،تونستم به صورت ریشه ای،باورهایی در وجودم بسازمونهادینه کنم که راه حل بسیاری از مسائل زندگیم بودوهست

    دوره ، بسیار تمرکزیه و من برای پاسخ دادن به تمرینات،به دل طبیعت میرفتمو ساعت ها خلوت میکردم تا بتونم به اعماق‌ باورها و باگهام نفوذ کنم

    در حال حاضر ،مساله ی جدید در زندگیم دارم که ریشه ی اون نداشتن احساس لیاقته

    و دارم به صورت تمرکزی روی دوره ی احساس لیاقت کار میکنم

    من شهریه ی کلاس هامو ،بعد از 6ماه افزایش دادم

    و‌وقتی مواجه شدم با انصراف یکسری از شاگردام،نجواها شروع کردن

    ولی به لطف دوره ی با ارزش احساس لیاقت،جلسه سوم،استاد میفرمایند شما اگه احساس لیاقت قوی داشته باشین،از طرد شدن نمیترسین،از حرف مردم نمیترسین و من هرروز دارم باخودم تکرار میکنم که اگه قراره بخاطر این افزایش شهریه ادمها از کنارم برن،بزار برن،

    قطعا قراره ادمهایی به سمت من هدایت بشن که احساس لیاقته زیادی به خودش دارن و به شرایطه من هم احترام میذارن

    من با تکامل به این نقطه رسیدم و به مهارت خودم،به تجهیزات باشگام،به کیفیته کارم ،به تمیزیه باشگام باور دارم

    من لایق این عدد هستم و البته ک برای اینکه ذهن رو خاموش کنم،الگوهایی براش اوردم که شاگردای قدیم خودم ک در حال حاضر مربی شدن،شهریه های چندبرابره من ،دریافت میکنن!

    به خودم یاداور میشم که قدرت دست همون خداییه ک در طی یکسال مسائل بزرگترو بحرانی ترو برام حل کرده

    پس خودش بدون عمل فیزیکیه من،بازهم مثل قبل مدیریت میکنه

    در کنار قویتر کردن باورهای احساس لیاقتم،کانون توجه و اعراض رو هم مدیریت میکنم و تلاش میکنم اگه شاگردی کنسل کرد با یاداوری روزهای اولم ک اون موقعم نمیدونستم چه اتفاقی قراره بیفته و از کجا ادمها بیان پیشم،ولی خودش من نمیدونم چجوری،ولی کلی شاگرد برام فرستاد

    تلاش میکنم نکات مثبت باشگامو بنویسم و شکرگزار باشم

    استاد عباسمنش وقتی بچه ها بهش میگفتن استاد تخفیف بزارین دوره ها خیلی گرونن،گفت ارزش کاره من اینه و از ارزشهای خودش پایین نیومد،و همین احساس لیاقت باعث شد شاگردایی ک رفتن دوره های بقیه ی اساتید رو بخرن بخاطر قیمت پایین،دورباره برگشتن و شدن پیروان اصیلتر

    یکی از شاگردام گفت:نداجون من اگه بدونم واقعا کسی دوس داره بیاد کلاس ولی شرایطشو نداشته باشه ،واسه خوشحال کردنش،شهریرو کم میکنم

    بهش گفتم من مسئول خوشحالیه کسی نیسم

    اولویت ٫خودمم،چرا شهریرو کم کنم و ناراضی باشم از خودم ،ولی یکی دیگرو خوشحال کنم؟

    مساله ی اصلی احساس لیاقته در این مساله!

    و با توجه به مسیری ک برای حل مسائل قبلیم اومدم،تلاش میکنم قوی تر عمل کنم

    چرا که قبلا حل کردم و بازهم حل میکنم

    «تا خودتو لایق ندونی ،جهان هم تورو لایق نمیدونه و این فرکانس های توست ک شرایط رو‌میسازه»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    مرتضی پویان گفته:
    مدت عضویت: 2563 روز

    بنام خدایی که تنها قدرت جهانه و سیستمی خلق کرده برای پاسخ دهندگی

    و به من اجازه خلق خودم رو با فرکانسم داده به هر سمتی که خودم بخوام.

    سلام به استادم سلام مرد

    اول از همه تحسینت میکنم برای اقدامات مداوم برای بهبود شرایطت از خوب به عالی و از عالی به عالیتر.

    منم به نوبه خودم اینو سرلوحه زندگیم قرار دادم که شرایطم رو تو هر مداری که هست بهبود بدم.

    مرتضی پویان از زمانی که خودش رو پیدا کرد و فهمید که میتونه از شرایطی که موجوده خودش رو رهایی بده دست به اقدام زد.

    من از اول از نقش قربانی بدم میومد استاد و به نسبت خیلی کم خودم رو قربانی دونستم و پذیرفتم شرایط رو

    از 15 سالگی نپذیرفتم و خودمم قربانی ندونستم و شروع کردم و مهاجرت کردم و شروع کردم رو پای خودم وایسادم با همون باورهای اون موقع شروع کردم و ساختم یکم یکم زندگیم رو

    از فقر و زندگیه پر از تنش که خودم خواسته بودم درش وارد این جهان مادی بشم خودم رو جدا کردم و ساختم تا الان

    هر آنچه که تونستم باور کنم که میتونم داشته باشم رو خلق کردم و خدای یکتا هم کمکم کرد تا از یجایی به بعد کاملا بفهمم قدرت خلق کنندگیم رو و الان دیگه اصلا به ذهنم اجازه نمیدم که تو فکر هم قربانی بدونم خودم رو

    وقتی خودم رو دیدم در گذشته و تغییرات تا به الان رو

    وقتی الگویی مثل شمارو خدا سره راهم قرار داد که در تمام جنبه ها خلق کرده و جذب کرده اونچه میخواد رو دیگه مجالی برا قربانی بودن نمیمونه.

    دوره شیوه حل مسائل فوق العادس و تا الان تو این چند سال که دارمش کلی مسئله ازم حل کرده و الانم که مریم جان و شما زحمت کشیدید و بازم بهبودش دادید دیگه محشره و تو همین چند وقته باهاش کلی مسئله تو روابط و شخصیتم و ثروت حل کردم.

    یه آرامشی چند وقتیه وارد وجودم شده که از ایمان به حل شدن مسائلیه که هیچ راهی الان براش نمیدونم ولی مطمئنم که بهم گفته میشه

    و الان تو کسب و کار و زندگی شخصیم به نسبت قبل دیگه درگیر اینو چه کنم و اونو چه کنم نیستم میدونم و ایمان دارم بهم گفته میشه

    این آرامش چقدر کمک کنندس در ایجاد شرایطی تا خداوند بتونه وارد عمل بشه و بهم راه حل تمام مسائلم رو بگه از بینهایت طریق

    استاد جانم ازت ممنونم که همچنان پرقدرت داری پیش میری و برامون الگویی شدی که هم خودش خوب زندگی میکنه و هم کمک میکنه تا جهانش جای بهتری باشه برای زندگی.

    دوست همفرکانسی که داری کامنت منو میخونی

    من از فقر به ثروت پایداری که راضیم کنه در مسیر مورد علاقم

    از یه آدم افسرده که با الکل یکم بیخیال بوده و تو جهنم دست و پا میزد به یه انسان شاد و پر انرژی که الان هنوزم فکر میکنن خیلی که مستم از بس که شادم

    از یه آدمی که تنها و روابط داغونی داشت به شخصی که الان تو یه رابطه عاشقانه و پر از عشق و آزادیه و کلی هم دوست هم فرکانس داره

    و یه کلام از جهنم به بهشت اومده

    میخوام بهت این مژده رو بدم که میشه فقط یکم یکم تغییر بده و جلو بیا تو از پس حل تمام مسائلت بر میای چون در وجودت تمام راه حل ها هست و خدایی نزدیکه توه که نه تنها تمام راه حل هارو داره بلکه خودشم کلی از کارهارو برات راست و ریس میکنه

    پاشو جهاد اکبر کن تغییر بیرون حتمیه

    حس خوب .احساس رضایت.حال خوش.پول و مال .روابط عالی با خودت و دنیا.تجربه بهشت

    لاجرم بهت داده میشه وقتی تو ادامه بدی این مسیر توحیدی رو با استاده بینظیرش که وجود خوده خداس در این دنیای زیبا.

    در پناه خودش که نزدیکه و در وجود هممونه و خودشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  8. -
    سیدعلی موسوی ارشد گفته:
    مدت عضویت: 1561 روز

    سلام سلام صدتا سلام به استاد گل و خوش تیپ و خوش اندام ما استاد عباسمنش عزیز.

    سلام به مریم خانم گل و همیشه همراه استاد.

    واااای استاد نمیدونی با این فایل‌هایی که میذاری داری چکار میکنی با زندگیم.

    چقد با این فایلها خواسته های درجه یک و زیبا در من شکل میگیره.

    آخ آخ که چقد زیباست این پارادایس و چقدر کیفیت فیلمبرداری بالاست.عاشق این مکان زیبا هستم.

    استاد جان زندگیم فوق العاده شده بهترین حالت ممکن را دارم تجربه میکنم.

    آرامش عجیبی دارم از اینکه به یقین رسیدم که خودم خالق زندگیم هستم.

    استاد باورم نمیشه دقیقا 40روز پیش گرفتار شرایط عجیبی شدم و دوتا چک‌90میلیونی و 40میلیونی از من برگشت خورد و چه اتفاقی افتاد؟!!!

    من می‌تونستم اعصابمو خورد کنم و حالمو بد کنم یا اینکه احساسمو خوب نگهدارم و شرایط را خلق کنم به بهترین شکل.

    و اما استاد عزیز فقط ببین شاگرد تو چکار کرد.

    استاد وقتی چک ها برگشت خورد گفتم باید حالمو خوب نگهدارم و 20میلیون پول داشتم.

    تصمیم گرفتم با این پولی که دارم لوله کشی های فروشگاه و خونه ای که دارم میسازم را انجام بدم تا سرمو گرم کنم و به چک‌ها فکرنکنم.

    استاد عزیز وقتی سازنده یخچال ها بامن تماس گرفتن و گفت سید میخوای این چک‌ها را چکار کنی گفتم هیچی پولشونو میزنم برات یذره وقت بده اون بنده خدا گفت امسال بازار خرابه و کله گنده ها نتونستن این یک ماه آخر سال دوام بیارن وخیلیا ورشکست شدن و بنظرم اصلا نمیتونی پاس کنی.

    من تو دلم گفتم بنده خدا من تمرین ستاره قطبی را دارم میدونم چکار کنم نگران نباش.

    خونواده و پدرم و دوستان هم میگفتن بلاخره با کله خوردی زمین و بدبخت شدی ولی من تو دلم می‌خندیدم به همشون.

    این وسط من موندم و تمام نجواها و فشارها ولی خدا شاهده مطمئن بودم میتونم شرایط را درست کنم(اینم بگم این شرایط سخت را خودم برای خودم رقم زدم چون همش میگفتم اسفند ماه خیلی فروش بالاست چون دم عید هست و کلی یخچال خریدم و تکاملم را طی نکردم و جهان هم حسابی چک و لقد زد بهم).

    استاد عزیز اصلا به حرف هیییییییییچ احدالناسی گوش نمی‌کردم و شروع کردم به لوله کشی و بلافاصله کف فروشگاه را درست کردم و یخچالامو جابجا کردم و فروشگاهم را راه اندازی کردم و کلی حس و حال خوب گرفتم و انرژی گرفتم.

    با استفاده از تمرین ستاره قطبی هرروز می‌نوشتم خدایا خودت هدایتم کن تا از روزم بیشترین بهره را ببرم و هدایتم کن تا آگاهی های جدید کسب کنم و آرامش داشته باشم.

    خداروشکر الان بعد از 40روز از اون تاریخ چه اتفاقی افتاد؟!!

    چک 90تومنی پاس شد.

    چک 40تومنی پاس شد.

    یدونه چک 22تومنی هم چند روز پیش پاس کردم.

    به یکی 6میلیون بدهی داشتم اونم پرداخت کردم.

    به یکی دیگه 4میلیون بدهی داشتم اونم پرداخت کردم.

    مبلغ 3میلیون به راننده ای که برام یخچال میاره بدهی داشتم که اینم پرداخت کردم.

    مبلغ 200میلیون چک مورد نیاز برای سازنده یخچالها که می‌گفت برام جور کن بفرست تا از زیر فشار بیام بیرون اونم جور کردم و فرستادم براش( اینم بگم من دیگه از خودم اصلا چک نمیدم و دسته چکم را پاره کردم و هرچی چک دستم رسید از مشتریان بود).

    و کلی حال خوب را تجربه کردم در این مدت.

    و خودم آگاهانه شرایطم را خلق کردم و امروز خدا شاهده دوستم که برام یخچال میسازه بهم گفت اصلا باورم نمیشه اینجوری تونستی پول و چک برسونی بهم.

    دوستان عزیز در این شرایط که همه گریه میکنن از بی بازاری من یدونه سردخونه عظیم هم سفارش گرفتم بسازم و واقعا روز به روز دارم بیشتر و بیشتر سود میکنم.

    و خداروشکر تونستم در این مدت سود خالص بالای 35میلیون را تجربه کنم.

    و اما این مورد خیلی بیشتر از موارد فوق برام لذت بخش بود.

    استاد عزیز شما در دوره روانشناسی ثروت‌ 1 گفتین که اگه میخواین ثروت پایدار خلق کنید باید در حرفه ای که کار میکنید بهترین باشید و تا تهش برید جلو و یاد بگیرید همه چیز را.

    بنده تا الان فقط یخچال کار میکردم و اگه پیشنهادی داشتم تا کولر تعمیر کنم میگفتم نمیتونم و حقیقتش میترسیدم فکر میکردم کولر خیلی عجیبه و کار من نیست.

    ولی چون هرچی استاد میگه منم میگم چشم در برنامه یوتیوپ کلی فایل درباره کولر تماشا کردم و فهمیدم بابا کولر خیلی راحت تر از یخچال هست.

    و تصمیم گرفتم کلمات و اصطلاحات انگلیسی رایج که روی پنل کولر نوشته میشه را ترجمه کنم و یاد بگیرم.

    و همینکه ترسم ریخت و تصمیم گرفتم با قدرت کولر هم اگه پیشنهاد شد قبول کنم تا الان دوتا کولر به بنده پیشنهاد شد و خیلی راحت مثل آب خوردن رفتم پای کار و خیلی عالی و راحت و با تسلط بالا کارمو انجام بدم و خداشاهده هردوتا مشتری می‌گفتن خدا رحمت کنه اموات شمارا فقط وقتی تازه کولر را خریدیم اینجوری باد خنک میداد.

    استاد بنده چکار میکردم وقتی میرفتم پای کار اول لیبل نصب شده روی کولر را مطالعه میکردم و نوع گاز مبرد و مقدار گاز مبرد را مشخص میکردم و طبق لیبل گازگیری میکردم خیلی ساده و شیک و مجلسی.

    واقعا احساس اعتماد به نفس بالایی از این تصمیمم گرفتم و عاشق خودم و کارم شدم.

    خداروشکر میکنم از اینکه در این زندگی دارم ماجراجویی میکنم و خداروشکر میکنم شاگرد استاد هستم.

    واقعا هروقت تصمیم گرفتم به بهترین شکل زندگیم را خلق کردم.

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  9. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 762 روز

    حالا چرا من انقدر پشتم به خدا گرم بود و روش حساب کرده بودم حدود ده دوازده سال قبل از اینکه مبتلا به ام اس بشم بخاطر بیخوابی ها و تغذیه نامناسب ک در دوران دانشجویی داشتم و البته مشکلات مالی فراوان خانواده و فشارهای روحی روانی زیادی ک به من وارد شد بینایی چشم چپم رو از دست دادم و حتی چشمم اندازه یه نخودچی شده بود و چشم راستمم تار میدید من حدود شش تا هشت ماه حداقل پیش چشم‌پزشکان متعدد رفتم و داروهای چشمی مصرف میکردم و همه به اتفاق گفتن یادبگیر و عادت کن با یه چشم ببینی و عینک شماره 4 میزدم دیگه از پزشکان ناامید شدم یادمه ساعت یک نصف شب بود ک همه خواب بودن با حالت درماندگی تمام به خدا گفتم ولی تو میدونی تو خودت گفتی بر من آسان است درمانش پیش توست درمانش کن منو هدایت کن من امیدم به توئه ک چشمام بینا و شفاف بشه .صبح همون روز اول وقت یکی از رفقای کاشانی ک اتفاقا همیشه تا لنگ ظهر خوابه زنگ زد ک کاشون دکتر طب سنتی هست ک چندنفر پیشش رفتن و الان بینایی شون رو به دست اوردن این دوستم در جریان چشم من بود گفت دوره طب سنتی هم گذاشته ادرس داد و من اومدم کلاس دکتر و اتفاقا دکتر راجع به مشکلات بینایی و چشمی صحبت کرد بعد کلاس مشکلمو گفتم و ایشون نبض منو گرفت و گفت دوره درمان داری باید بیای مطب و به منشیش سفارش کرد ک پنج شنبه اول وقت بهم نوبت بده و منم رفتم ایشون یه دوره نود روزه برام تجویز کرد و منم به لطف خدا مو به مو انجام دادم البته روز بیستم بودم ک بینایی چشمم کامل برگشت و چشم راستمم شفاف و واضح میدید و عینک را برداشتم فقط برای نزدیک بینی از شماره یک استفاده می کنم و تا آخر درمان را هم با کمال میل انجام دادم چون این را فقط لطف خدا و معجزه میدونستم و اولین درمان و نسخه ای بود ک انقدر برای انجامش اشتیاق داشتم با وجود اینکه رژیم سفت و سختی داشتم باید از شهرستان به کاشان رفت و اومد میکروم دوسه تا سواری میخورد. پروسه درمانم سنگین بود ولی میگفتم خدا برام آسونش میکنه و واقعا هم آسونش کرد. این معجزه ای ک برام اتفاق افتاد خیلی چراغ ها رو تو زندگیم روشن کرد ک خیر اینطور نیست ک هرچه بادا باد دنیا قانون داره و ما خالق اتفاقات و شرایط زندگیمون هستیم و خیلی دلم به خدا قرص شد چه خدایی داریم ما خدایی ک ما را از ظلمات و تاریکی ها به سمت نور میاره خدایی ک ما رو از سختی ها به سمت آسونی ها هل میده خدایی ک ما را از عدم و نیستی به وجود میاره خدایی ک میمیراند و زنده می کند خدایی ک از بیماری به سمت سلامتی میاره خدایی ک از جهل و نادانی به سمت آگاهی میاره خدایی ک از ناامیدی به سمت نور و امیدواری میاره خدایی ک از چاه نجات میده و ما را به تاج و تخت پادشاهی مینشونه خدایی ک از ذلت به عزت میرسونه خدایی ک از تنگناها به راههای فراخ و وسیع هدایت میکنه خدایی ک از کور بینا میسازه و از کر شنوا میسازه و از بیراه به راه میاره خدایی ک در زندگی همه چیز می شود و همه کس. برایت استاد می شود برایت استاد عباسمنش می شود برایت خانم شایسته می شود و تو را همچنان و هرزمان با یکی از میلیاردها دستش هدایت می کند . خدایی ک برایت کامنت می سود و از دل کامنتها با تو سخن می گوید و راه نشانت می دهد خدایی ک عظمت و جلال و جبروت و کبریایی مال اوست خدایی ک لم یلو و لم یولد است خدایی ک احد و صمد است خدایی ک لم یکن له کفوا احد است خدایی ک غنی حمید است حلیم علیم است واسع علیم است خدایی ک فضل و بخشش فقط و فقط به دست اوست خدایی ک رحمت خودش را شامل حال ما می کند خدایی ک ذوالفضل العظیم است خدایی ک فاطر السماوات و الارض است خدایی ک مالک یوم الدین است خدایی ک رحمان و رحیم است و خدایی ک الحمد لله رب العالمین است. الحمد لله الذی هدانا و ما کنا لنتهدی لولا ان هدانا الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  10. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1323 روز

    به نام پروردگار زیبایی و نور

    با سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته عزیز و تمامی دوستان خوب خانواده عباس منش

    جا داره اول از خانم شایسته بابت فیلمبرداری عالی و بی نظیر شون کمال تشکر را داشته باشم چقدر رویایی است وقتی که این فایل ها را در پرادایس می بینیم و بهتر تو ذهن من برای یادگیری میماند مخصوصاً از اون علف های هرز بلند که استاد داشتند توضیح می دادند و باد این علف های هرز را به این طرف و آن طرف می برد خیلی جانانه برای ذهن من به یادگار گذاشت واقعا از زحمت های خانم شایسته سپاس گزارم

    اما استاد در مورد این فایل ارزشمند و خوب که شما توضیح دادی احساس قربانی شدن از آن جمله آدما بودم من چون فکر من که افراد ودیگران باعث شده بود که من همیشه فکر میکردم که اگر به جای نمیرسم به خاطر آنها بوده ولی نمیدونستم که همه آنها از بی اعتماد به نفسی خودم بودکه من رو برانگیخته می‌کرد و آرامش من را می گرفت و این نگاه را به دیگران ملت و هر چیزی که در جهان وجود دارد احساس قربانی شدن را به من می دهد و اتفاقاتی می افتد من توانایی آن را نداشتم که با باورهای درست خودم آن را درست کنم و شرایط را بهتر کنم برای خودم

    اگر باورهای درست را خودم ایجاد کنم برای مسئله ای که برای من به وجود می‌آید قطعاً میتوانم اتفاق خوب را برای خودم رقم بزنم یعنی که اگر در زندگی هر مسئله رو به صورت ریشه ای حل کنم هر روز بزرگتر می شوم و از این قدرت کار کردن روی خودم و اعتماد به نفس هم افزوده میشود

    مثال خودم را اگر بخواهم بزنم امروز با کار کردن روی خودم دیگه سعی می کنم برای خانواده خودم مشکل‌ساز نباشم یعنی وقتی که مسئله ای پیش می آید خیلی زود از کوره در می رفتم و اصلا به فکر حل شدنش نبودم و همش سخت ترین و بدترین را انتخاب می کردم برای حل کردنش و این باعث میشه که من همیشه بدتر و بدتر بشم و نه اینکه مسئله حل نمیشود بلکه شرایط را برای من بدتر می کرد استاد ولی امروز در روابط خودم وقتی که دارم این روش را به صورت ریشه حل می کنم و با آرامش و با صحبت کردن توانستم قدرت کنترل ذهن خودم را در دست بگیرم به نتیجه خیلی خوبی رسیدم امروز باعث شده که من در خانه خودم آرامش داشته باشم من دیگر در مورد چیزهای بیخود و بیهوده حرص نمیخورم و اگر مشکلات و مسئله‌ای که سر راه من سبز می‌شود را با فکر و با توکل به خدا آن را انجام دهم و وقتی که آن را انجام میدن واقعا احساس آرامش و بسیار حس خوبی بهم دست میده برای اینکه اعتماد به نفس من بالاتر میره احساس قدرت می کنم و میرم تو دل مسئله ای که برای ما به وجود می آید تا بتوان آن را حل کنم و این اثر ات خوب خودم را در زندگی خودم میبینم استاداز شما ممنونم بابت این فایل قشنگ ارزشمند خیلی عالی و خوب و مثل همیشه نکته های خیلی خوبی رو برای ما با آگاهی و تجربه خودتون این به این مطالب های خیلی خوبی دست پیدا کنم تا بتوانم در زندگی خود پیاده کنیم همه شما را به خدا بزرگ مهربان میسپارم

    در پناه الله یکتا شاد سلامتی پیروز و سعادتمند باشید انشالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: