سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۵ - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

408 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 2322 روز

    به نام خالق تمام زیبایی‌ها

    سلام به استاد نازنیم و خانم شایسته‌ عزیز?

    خدای من چه همزمانی زیبایی. استاد دقیقا همین امروز بود که داشتم با یکی از دوستانم که اون هم جزء خانواده صمیمی عباس‌منش هست در مورد همین مسائل که شما داخل فایل راجع بهش صحبت کردید صحبت می‌کردم. و قشنگ احساس کردم که این فایل دقیقا از روی صحبت‌های ما ساخته شده و چقدر فوق‌العاده بود این فایل

    استاد یه چیز خیلی باحالی رو متوجه شدم و اون این بود که این جمله IN GOD WE TRUST شعار رسمی امریکا هستش و شعار ایالت فلوریدا هم هست و از سال 1957 روی اسکناس‌های امریکا نقش بسته. اما من این رو از کجا فهمیدم؟‌ امروز همین دوستی که داشتم باهاش در مورد امریکا صحبت می‌کردم برای من عکس یدونه صد دلاری فرستاد و کاملا یهویی توجه من به نوشته‌ی IN GOD WE TRUST که پشت اسکناس نوشته شده بود جلب شد. من تا قبل از این که این جمله رو روی اسکناس ببینم فکر می‌کردم این جمله‌ایه که شما خودتون ساختین و خیلی هم جمله‌ی قشنگیه ولی وقتی پشت اسکناس دیدمش رفتم در موردش سرچ کردم و دیدم این اصلا شعار رسمی ایالات متحده هست.

    اینه واقعا تفاوت امریکایی‌ها با ما که اون‌ها شعارشون رو توحیدی انتخاب می‌کنند، و اصلا وقتی من این شعار را پشت اسکناس دیدم گفتم خدای من این افراد چقدر باورهاشون درسته که پشت پولشون این شعار رو نوشتن.

    چند روز پیش مطلبی مطالعه می‌کردم در مورد عید و جشن شکرگزاری و خب عید شکرگزاری، یکی از بزرگترین اعیاد مردم امریکاست. سال‌ها پیش مردمی که برای اولین بار به این کشور مهاجرت کردند، در پایان فصل درو تصمیم گرفتند به خاطر خاک حاصلخیز و نعمت‌هایی که خداوند از طریق طبیعت پربرکت این سرزمین به آنها داده، یک روز را به سپاس‌گزاری اختصاص بدن.

    و رابطه مستقیمی وجود داره بین این نوع نگاه و تجربیاتی که این مردم از نعمت‌های خداوند در زندگیشون دارن. از سرسبزی و جنگل‌های زیبا گرفته تا باران‌های فوق‌العاده و رودخانه‌های پر آب.

    این تفاوت به علت تفاوت میزان نعمت‌ها نیست چون جهان خداوند پر و مملو از نعمت و برکته. و بلکه تفاوت در میزان دریافت این نعمت‌هاست. این تفاوت در فرکانس این مردمه، در نگاه سپاس‌گزارانه و رضایتشون از زندگیه.

    و مهم‌ترین قانون اینه که فقط افرادی می‌تونن نعمت‌های بیشتری را دریافت کنن که در فرکانس و مدار آن قرار بگیرند. و استاد چقدر قشنگ گفتید که اگر شما می‌خواید هدایت بشید به جاهای خوب باید خودتون خوب باشید. اگر ما روی خودمون کار کنیم جهان ما را هدایت می‌کنه به سمت مکان‌هایی، شرایطی، افرادی، روابطی که از شرایط قبلی ما بهتر هستند. و لازمه‌ی این کار کار کردن روی خودمون هست. لازمه‌ی این کار سپاس‌گزاری هست و این کاریه که ما را وارد مداری می‌کنه که بتونیم نعمت‌های بیشتری رو دریافت کنیم.

    عااااشقتوووونم استااااد و متشکرم به خاطر این فایل فوق‌العاده??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
    • -
      مریم تیموری گفته:
      مدت عضویت: 3108 روز

      سلام علی لیمویی عزیززززم????????????

      الهی من قربونت بشم که اینقدر زیبا مینویسی پسرکوچک عباسمنشی من عاشق اون نگاه توحیدی توهستم تو وامثال تو دارید به جهان کمک میکنید عزیزدلم کلی تحسینت کردم وبهت افتخار میکنم که دراین مسیر لذتبخش همراهمون هستی به امید روزی که هممون کنار استاد درفلوریدای امریکا گردهم بیاییم??????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مینا راد گفته:
      مدت عضویت: 2293 روز

      علی عزیز سلام بر شما

      خیلی نکته بین و ریزبینانه نکات شرح دادی بودی کلی باور های جدید تونستم از دل حرفات برای خودم ایجاد کنم من چند مدتی هست دلار توی کیفم دارم اصلا یکبار هم بهشون توجه نکردم بارها شمردم دلار اصلا توجه نکردم این ریز بین شدن شما و توجه به شعار باعث شد که من هم یکی از اصولهای زیبابینی خودم ریز بین بودم قرار بدم سپاسگزارم از دیدگاه پر از باورهای نابت

      آرزوی سعادت و سلامت کامل برات دارم دوست عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مهدی نوری گفته:
    مدت عضویت: 3426 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم امیدوارم که حال دلت خوب باشه

    استاد جان در حالی دارم این فایل و گوش میدم که به استرالیا دارم زندگی می کنم و اگر یک این حرفا رو موقعی که تو ایران زندگی می کردم به من می گفت باور نمیکردم حقیقتاً تمام حرف های شما در مورد این دیدگاه ها زدید کاملا درسته چون الان من در کشوری زندگی می کنم که همه جور دیدگاهی وجود داره دیدگاه هایی که شما مثال زدید هم اینجا وجود داره چون یک کشوری هست چند ملیتی و چند فرهنگی و چند دینی.

    عزیزم اونی که شما میگین یا با ما هستید یا بر ما کی منو به فکر فرو برد منو به زمانی برد زمانی که ایران زندگی می کردم اما شاید بهتر باشه از یه خورده عقب تر شروع می کنم استاد من اهل افغانستانم اصالتاً افغانی ولی بیرون به دنیا آمدم و ایران بزرگ شدم و معلوم نیست که بعداً کجا به خاک سپرده میشم چون جهان سرای من است.

    تا جایی که یادمه من توی ایران که بودم توی مجلس های شرکت می کردم مذهبی به مجلسی که افرادی متفاوت با دیدگاه های متفاوت خیلی برام جالبه که این جایی که شما میگین یا بر ما هستید یا با ما اون زمون در مورد من هم همینطور بوده, از همون اوایل که من تو دبیرستان یا دبستان یا راهنمایی می رفتم یه حسی تو درونم همیشه به من می گفت که اون چیزی که میشنوی درست نیست و باید تفکر کنیم, از همان روزهای اول خیلی خیلی تفکر می کردند یه حسی تو دلم میگفت آرزوهاتو روی دیوار بنویس استاد نمیدونی من یه دیوار داشتم توی خونمون از همون دیوار های آجری بامداد مدرسه همیشه تراش میکردم توی همون حیاط روی دیوار روی بندبند دیوار خواسته ها می نوشتم اهداف و می نوشتم و می نوشتم که به چیزهای رسیدم توی همون زمان بچگی, هدف های مثل اینکه به حج رفتم یا بهتر بگم برنده جایزه ده بار سفر به حج یا برنده جایزه ده بار سفر به کربلا ۵۰۰ میلیون تومن از بانک یا برنده فلان ماشین این قسمتش اشکال داشت برنده شدن بچگی از بس که منو زده بودند و از بس که لیاقت منو پایین آورده بودند فکر می کردم که یکی دیگه از یه جایی یه عامل بیرونی باید منو به هدف برسونه اما بعدها این فهمیدم تنها چیزی که نیازه آدم به موفقیت برسه یا عوامل درونی به اسم ایمان به رب ایمان به خدایی که ما را هدایت میکنه به سمت درست استاد عزیزم من الان که دارم مینویسم هیچ برنامه از قبل نداشتم و هیچ نکته را از قبل یادداشت نکردم به جز نکته های فایل قسمت چهل و پنجم شما. از اونجایی میگفتم که تو ایران بودم و این دیدگاه ها رو میشینم یا با ما هستید یا بر ما و توی همون زمان ها وقتی که از حس درونم پیروی می کردم و همیشه به دنبال اون حس درونم بودم توی همان زمانی که درکش نمیکردم درست و حسابی همیشه دیدگاه های من بر ما بود یعنی بر ضد آنها و آنها هم با همان افکار پلید و کثیف شان می خواستند که من رو مجاب به باور حرفای آنها نکنند

    نکته‌ای که شما در این فایل بیان کردید این بود که, گفتید که یک فرد زشت با افکار پلید نمیتونه انتظار اینو داشته باشه که افراد زیبا را ببینه با افکاری زیبا. خیلی برای من جالب بود چون این حرف شما این موضوع را به من بیشتر ثابت کرد که ما در هر کجا که هستیم و در هر شرایطی که هستیم نتیجه فرکانس ها و افکار ماست حالا میتونه فرکانس هایی که ما ارسال کرده بودیم منفی باشه یا مثبت. که این رو میتونیم از نتیجه‌ای که الان گرفتیم ببینیم. میدونی عزیزم اونجایی که شما میاد درمورد اصل ایرانی ها و اصل آمریکایی ها توضیح میدید خیلی بیشتر توجه منو جلب کرد, من از گذشته هیچ تفکری در مورد آمریکا نداشتم که افراد در کشور آمریکا سلاح حمل میکنند اما همیشه منو توی بچگی ها �قع هایی که دبستان و راهنمایی و دبیرستان می‌رفتم منو به راهپیمایی می‌بردند � اونجا ما را مجبور می‌کردند شعار بدیم مرگ بر آمریکا مرگ بر اسرائیل, و عمیقاً در قلبم حسم خوب نبود ولی می دونستم که این مسیری که ما داریم میریم اشتباه است. همیشه فکر میکردم کشور آمریکا افراد یه جور دیگر یه جوری که تو یک سرزمین خشک زندگی می کنند اما چون من دیدگاهی در مورد کشور استرالیا نداشتم خیلی راحت تر به استرالیا مهاجرت کردم و الان که من توی مسیر شما قرار گرفتم تا قوانین جهان هستی را بهتر و عالی تر بشناسم خیلی خاص من واضح تر شده که می تونم راحت تر از اون مهاجرت کنم به آمریکا.

    نکته دیگه که می خوام بگم در مورد جمعیت افغانی هاست, من استاد عزیزم از سن ۱۵ سالگی شروع کردم به کار کردن یا بهتر بگم از همون سنین کم من با این دیدگاه هایی که نسبت به افغانی ها داشتند روبرو شده بودم و همین برای من یک تضاد شده بود که خواستی در من شکل بگیره , که بخوام یک جایی زندگی بکنم که اصلاً آرامش آسایش لذت شادی و هماهنگی باشه, اما غافل از اینکه من از قانون تکامل غافل بودم, و زمانی که من این موضوع را متوجه شدم و زمانی که من موضوع فرار فیزیکی را متوجه شدم به خودم قول دادن در همون جایی که هستم بمانم و باورهای خودم را تغییر بدم, استاد عزیزم من از اون زمانی که شروع کردم به باور های خودم رو تغییر دادن آرام آرام و طبق تکاملی که طی کردم دیگه اون افراد را ندیدم و به سمت افرادی که هدایت شدم که هم مسیر هم هدف و هم فرکانس و هم مدار من بودند. و به گفته شما وقتی که من در ذهن خودم درست شدم و با خودم درست برخورد کردم و خودم با خودم خوب شدم به جای هدایت شدم که افراد با من درست برخورد می کردند و به مکان ها شرایط افراد روابط عالی هدایت شدم که باعث موفقیت شدن من تا الان شدن.

    همیشه یادم بود و ستاد شما توی دوره هاتون میگید نسبت به تمرین ها خلاق باشیدو برای خودتون تمرین ایجاد کنید و منتظر من نباشید که من به شما تمرین خاصی را بدم, از آن زمان تا الان من هر روز و هر روز دارم به خودم تمرین میدم و خلاق تر میشم نسبت به قوانین جهان هستی, همین الان می خوام به خودم یه تمرین بدم: راستش من همین الاناز حوزه روابط ضعیف هستم حالا میتونه روابط روابط خانواده باشه , یا رابطه دوستی ساده با یک جنس مخالف و یا رابطه دوستی خیلی عمیق تر با یک جنس مخالف, و یا حتی در رابطه دوستی خیلی ساده با افراداطرافم. حالا من برای اینکه بتونم رابطه هامو بهتر بکنم اول از همه بایدرابطه دوستی خودم رو با خودم از همینی که هست بهتر بکنم یعنی چی? یعنی اینکه برم جلو آیینه صبح تا صبح و به خودم عشق بورزم با خودم بیشتر از همین که الان هستم در صلح باشم , و اینکه برم و تمرین های عزت نفس را دوباره با خلاقیت بیشتر انجام بدم

    � صدایی که مثال می‌زنید کهدیگران رو کلاً نمیفهمی تو یک مسیرهایی , خیلی برام جذابیت داره , چون من رفته شدم به مدل ذهنی خودمون, میدونی یه مثال می خوام بزنم مثلاً وقتی من میام دفترچه یادداشت های پنج سال پیش مرا که از قانون آفرینش یادداشت کردم و میبینم هزار برابر تفاوت داره با دفترچه های که الان من دارم می نویسم , من این موضوع دفترچه رو رفت میدم به اون افرادی که ما نمیفهمیم مثلاً�ها تو این ۵ سال حالا خودم مثال می‌زنم, خودم تو این پنج سال چقدر تغییر کردماما وقتی میرم با دوستان حرف میزنم که همون ۵ سال پیش همون دیدگاهی رو داره که الان دارهبعد من این تفاوت ذهنی را متوجه میشم و من میفهمم که چقدر به خودم کار کردم تا به این دیدگاه ذهنی و این مدل ذهنی رسیدم, یعنی چی ? یعنی اینکه من الان جنس فکرمجنس باورهام و جنس اتفاقاتی که دارم بهونه ها توجه می کنم نسبت به پنج سال قبل زمین تا آسمون فرق کرده, به خاطر همین من این موضوع را فهمیدم به نفهمیدن افراد, و با توجه به قانون توجه, زندگی روزمره من هر روز و هر روز کمتر میشه از این جنس از افراد, ولی اما اگر فردی میاد با این جنس از تفکر تو زندگی من برای یک مدت خیلی کوتاهی, اول از همه سپاسگزار خداوند میشم , دوم از همه قوانین جهان هستی را تایید می‌کنم که من با چه دیدگاهی الان به اینجا رسیدم و چقدر ما تفاوت دیدگاه داریم.

    یکی از بهترین مسیر هایی که و یکی از بهترین راهکار هایی که موقعی که نجوا های ذهنی ما میخوان یک حرکتی را را انجام دهند, حالا اون حرکت می تونه قضاوت کردن باشه و یا فکر کردن به نکات منفی یک فرد دیگر, � این مواقع این سوال ذهنی فوق‌العاده از خودمان بپرسیم , منی که الان دارم از این فرد ایراد میگیرمخودم در زندگیم چه غلطی کردم که الان دارم به این صورت در مورد این فردو یا این عمل که انجام شده فکر می کنم, یکی از راهکارهای کنترل ذهن پرسیدن سوال های ذهنی استاد همون جوری که شما توی جلسات قانون آفرینش بیان کردید, و موضوع این هست که این رو به خودمون بگیم اگر قرار باشه که من کاری رو انجام بدمباید خود من الگوی اون باشم که داره آموزش میبینه این جمله طلای شماست یعنی چیزی که شما را متفاوت میکند از بقیه استاد هااین هست که شما اول از همه خودتون برای این کار انجام بدیدبرای همین حقیقت تایید می کنید که فقط روی خودتون اول کار بکنید ,

    استاد عزیزم با این که من پنج سال هست که مدام دارم روی دوره‌ها برای خودم کار می کنماما استاد نمیدونی این نجواهای ذهنی چقدروقتی که کنترل نکنیم, مثل یک اسب میمونه گاهی اوقات که افسار و ول کردیم, از زمانی که شروع کردم به کار کردن برای خودم , �یشه تلاش می‌کردم که ذهنم رو کنترل کنم و اصلا حرف مردم برای من مهم نباشه , بهتر بگم الان نسبت به پنج سال پیش خیلی بهتر شدم, اما باز هم این ذهن شیطون ما کار خودشومیکنه, کم کم و با تکامل این موضوع هم با توکل بر خدا حل میشه,

    �ن قسمتی که شما دارید مثال می‌زنید در مورد پدرتون, که توضیح میدید پدرتون شما را همیشه وادار به تفکر میکردهو این موضوع یکی از نکات مثبت پدرتون بوده, برای من جالب بود, چون من از زمانی که بچه بودم صحبت خاصی با پدرم نداشتیم, و تا جایی که یادم میاد در مورد این مباحث به بحث�ی‌کردیم , و همیشه پدرم میگف تحرف فلان آخوند رو قبول کن. اما هر چی بودپیش میرفتم, حس قلبی درونم با مسیری که می رفتم درست نبود.

    نکته‌ای که شما در مورد نشتی گفتید, خیلی برام جالب بود انرژی برای دیگران. استاد عزیزم من دوره ها رو همون لحظه که روی سایت میاد تهیه می کنم, اما حسم نسبت به استفاده از اون دوره در اون لحظه خوب نیست, و از اونجایی که من در مورد دوره ه امقداریکمال گرا هستم, �لی آروم دوره‌ها را دارم کار می کنم اما درونی تر. شاید یکی از دلایل اینکه نتیجه های من خیلی پایدار هست همین موضوع باشه � من دوره‌ها را اجمالی کار نمیکنم. اما به این باور دارم که من در زمان درست و درشرایط درست در میان افراد درست هستم, برای همین موضوع از زمانی که دارم با این دور می گذارم لذت می برم و هیچ عجله ای برای یادگیری مطالب بعدی ندارم, چون به این اصل باور دارم که من در زمان درست و در شرایط درست هدایت خواهم شد. و اگر من الان این موضوع را فهمیدم که شما دارید در مورد نشتی انرژی صحبت می کنید , احتمالا من همین الان در همان زمان مناسب و در مکان مناسب هستم, اما من نیاز به تفکر دارم در مورد همین مطلب نیاز به تنهایی لذت بخش خودم

    اگر می‌خواهید افراد خوب به سمت تو بیان باید اول خودت خوب باشی, جمله طلای دیگری که بین صحبتتون بیان کردید همین موضوع بود, اما با این باور توقع داشتن از دیگران, ما باید خوب باشیم چرا که خوب بودن به ما حس خوب میده, وقتی ما حس خوب پیدا کنیمقطعاً باورهای ما هم تغییر خواهند کرد و مدار های ما هم تغییر خواهد کرد و وارد مدار می شویم که افراد خوب به سمت ما می آیند.

    زندگی ملانصرالدین ای داشتن , مثال خیلی واضح بود که شما زدید, اگر برگردم و به این فکر می کنم توی این سال های گذشته آیا مثال های از این نوع زندگی میتونم پیدا بکنم و یا نه? مطمئن هستم که از این نوع سبک زندگی بسیار میتونم پیدا کنم یک مثال خیلی خوبی که میتونم بزنم , خودم هستم قبل از آشنایی من با شما استاد عزیزم

    استاد شما در مورد اصلاح کردن دیگران گفتید: می خوام یه داستان را بگم که همین چند وقت پیش توی استرالیا برای من اتفاق افتاد, حقیقتاً دوستم منو دعوت کرد به جشن تولدش, شاید استاد باورت نشه اما این اولین جشن تولدی بود که من توی عمرم رفته بودم, اون جشن ایرانی هایی بودند که دین شان را تغییر داده بودند تا اینکه بتونم بیام استرالیا, و اون جشن تولد موقعی که خواستند کیک و بیارند یک فردی که به نظرم روحانی بود در دین مسیحیت, شروع به سپاسگزاری کردن کرد, و در آخر من هم به عنوان سپاسگزاری کردن از اون احساس خوبی که دریافت کردم رفتم و از آن فرد سپاسگذاری کنم, استاد عزیزم چشمت روز بد نبینه, اصلاح بکنه, که دین مرا و باورهای بنیادین مرا که با تفکر و تحقیق به دست آورده بودم را تغییر بده, این یک مثال خیلی جالب بود از اصلاح کردن دیگران که حس درونی من گفت این را با شما در میان بگذارم شاید یک روزی یک جایی از این مسائل بتونید استفاده کنید برای ایجاد یک باور بهتر در زندگی شخصی خودتان.

    استاد در این فایل توضیح دادید که در فایل های رایگان شما توضیحات مختصری را می دید اما در محصولات توضیحات بیشتر و کاملتر را می دهید. اون فردی که وقتی در مدار شنیدن صحبت‌های شما باشد فرقی نمی‌کند در رایگان باشد و یا در محصولات.

    استاد عزیزم میدونی, یکی از توانایی های خیلی خوب من قدرت نکته برداری هست, برای من فرقی نمیکنه شما فایل یک دقیقه ای دارین درست می کنیدو یا چندین ساعته � همون فایل های یک دقیقه‌ای می تونم باور های خیلی خیلی خیلی خوبی را بیرون بکشم که شاید حتی توی محصولات من قادر به این کار نباشم , فایلهای رایگان به ظاهر رایگان هست اما گنجینه داخل این فایل ها خوابیده, و با کمی خلاقیت و تفکر و گوش دادن مدام همین فایل ها میتوان به باورهای رسید که با تغییر شان زندگی ما هم تغییر میکنه, فقط کافیه ما یه کمی خلاق تر باشیم کمی صبور تر و کمی با ایمان تر هر روز بهتر از دیروز بیشتر از دیروز

    عزیزم خیلی دوست دارم عزیز واقعا از تو سپاسگزارم برای این که این فایل های زیبا رو درست می کنی, اون هم با صبر و امید و احساس خوب, و در آخر می خوام بهتون بگم که دوستتون دارم میسپارمتون به آغوش عاشق پروردگار, دوستتون دارم ماه باشید

    مهدی نوری

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
    • -
      ليلا كيايی گفته:
      مدت عضویت: 2918 روز

      سلام دوست عزیز مهدی نوری?

      داستان زندگیت و آگاهی هایت را کامل خواندم و درسها و نکته های بسیاری برای من داشت و خوشحالم که الان در جایگاهی هستی که آرزویش را داشتی همانطور که آرزوهایت را در کودکی روی دیوار می نوشتی و الان به همان جا تعلق پیدا کردی.

      خداروشکر برای اینهمه موفقیتت???

      امیدوارم لحظه لحظه ی زندگیت سرشار از لطف و محبت و فراوانی خداوند باشی.??????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زهرا اسکدری گفته:
      مدت عضویت: 2362 روز

      سلام مهدی عزیز امیدوارم حال دلت عالی باشه،🌼🌼

      امروز بعد از مدت‌ها که به دنبال یک نشانه بودم وارد سایت استاد عباس منش شدم و روی نشانه ی امروز من کلیک کردم که با این فایل زیبا و کلام

      شیوای استاد و نوشته ی تاثیر گذار شما روبه رو شدم واااااای که چقدر لذت بردم و چقدر از نوشته ی شما پیام گرفتم…

      اولین جمله ی شما که جهان سرای من است عاااااالی بود چه دیدگاه زیبایی…

      آقا مهدی نوشته بودید که در دبیرستان به این رسیده بودید که چیزی که می‌شنوید درست نیست و باید تفکر کنید و با تحقیق باورهای درست و تفکر درست را به دست بیارید، من هم از زمانی که با استاد آشنا شدم همین تصمیم را گرفتم ولی الان در روابط خیلی سوال تو ذهنم دارم که مدتهاست از خداوند می‌خوام هدایت بشم و دیدگاههایم را به درستی تغییر بدم و چون در ایران زندگی می‌کنم نمیخواهم بار دیگر با سوال کردن از کسی در اینجا یک باور محدود کننده ی دیگر به خودم اضافه کنم و چند وقتی به دنبال فردی در خارج از کشور بودم تا صحبت کنم ولی نمیشد به گفته ی شما صبر کردم تا در زمان درست و شرایط درست هدایت شوم و احساس میکنم اینجا همان شرایط درست هدایت شده ام می باشد که با شما صحبت کنم چون شما گفتید در روابط مشکل دارید و به دنبال تمریناتی برای تغییر هستید مطمئن هستم در این دو سالی که گذشته تجربه های خوبی را کسب کردید از آنجایی که من ازدواج کردم و فقط تمرکزم روی این رابطه هست هیچ رابطه ی دیگری را نپذیرفتم و الان با قرار گرفتن در اجتماع و باور خداوند با یک جنس دیگر سوالات زیادی در ذهنم ایجاد شده که نیاز به صحبت کردن با کسی را دارم که شاید بتونه حتی یک سوال من را جواب بده… اگه امکانش هست با هم در ارتباط باشیم…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      معین آسایش گفته:
      مدت عضویت: 3106 روز

      سلام مهدی جان من وقتی عکست رو دیدم یه لحظه یادم اومد که تو یزد یکی دوباری همو دیدیم و دوست مشترک ما میکاییل یزدانی بود و الان خیلی خوشحال شدم که کامنتت رو دیدم

      امیدوارم همیشه زندگیت رو به جلو و بهتر شدن و لذت بخشتر باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        مهدی نوری گفته:
        مدت عضویت: 3426 روز

        سلام معین جان ، دوست عزیز و نازنینم امیدوارم حالت خوب باشه

        حقیقتا من حضور ذهن درستی ندارم و شما رو نمیتونم به یاد بیارم .

        ولی امیدوارم هر جا هستی شاد و پیروز باشی .

        و اگر خدا بخواهد حتما در مسیر مداری هم قرار میگیریم

        میسپارمت به آغوش عاشق پروردگار

        دوستت دارم

        ماه باشی رفیق جان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حسین ملک زاده گفته:
      مدت عضویت: 3073 روز

      مهدی جان با کامنتت خیلی حال کردم بسیار لذتبخش بود چقد نکات کلیدی از درسای استاد رو اشاره کردی واقعا ممتونم ازت هر جا که هستی برات ثروت و سلامتی و شادی با یه رابطه بسیاااااار لذتبخش آرزو دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    اذر ارین کیا گفته:
    مدت عضویت: 2790 روز

    سلام به استادعزیزم و شایسته ی شایسته ام

    سپاس فراوان از صحبتهای امروزتون استاد بی نظیرم…

    چقدر جالب و هیجان انگیزه که خداوندانقدر قشنگ داره مارو هدایت میکنه توسط شما و پیامهای زیباتون توی این خونواده به سمت هرروز بهتر وبهترشدن…و ماداریم دقیقا این اتفاق رو با قلبمون حس میکنیم..چرا؛…چون دقیقا زمزمه ی دیروز تا قبل ازدیدن فایل امروزه من راجع به همین مردم خودمون ونگاهشون..عقایدشون…نوع لباس پوشیدن وظاهرشون…و..بود و..باخودم صحبت میکردم….که من حق ندارم راجع به کسی حرفی بزنم…راجع به ظاهرش عقایدش و…اصلا به من مربوط نیست ومن یه مسیر فوق العاده ی خوشبختی رو پیداکردم و یه الگویی که دیدگاههاش بسیار شبیه به حس و حاله قلبه منه…اصلا خوده قلبمه…..ومن خیلی شاد وخوشحال و راضیم…اصلا مردمی نیستن توی زندگیم ؛. وبه خدای خودم دیشب قول دادم و متعهد شدم برای توجه فقط و فقط به خودم ودرون خودم…و لذت بردن با تمام وجودم از سبک شخصیه زندگیم فارغ از هر نظرودیدگاهی…..دیروز توی مهمونی که داشتیم من خیلی راحت ازاون جمع فاصله گرفتم و شروع به گوش دادن توحیدعملی ۶ کردم. وواقعا رفتم…..و…..چقدرقشنگ خداوندامروز جواب صحبتها و تعهد قلبیه من و دقیقابا صحبتهای امروز شما داد…..ازخدای مهربونم شما و شایسته ی عزیزم بسیارسپاسگذارم..استاد عزیزم چقدر ما خوشبختیم که این جا هستیم و این خلوتگه بی نظیرروداریم..فضایی که نه ازش خسته میشیم…نه تشنه…نه گرسنه…نه اصلا میفهمیم احساس بد چیه…چقدر همه چیز اینجا اصله جنسه..چقدر خوده خودشه..چقدر خوده خداست…چقدر رنگارنگ وشاده…و مثل درگاه خداوند همیشه به روی ما بازه…اصلا خوده خوده درگه عشقه بخدا………جایی که هرلحظه بودنمون تواین فضا مارو عاشقتر میکنه…ماروزیباتر و شادتر میکنه..اصلا نمیفهمیم بیرون چه خبره…باور کنین استاد من چندروزه پیش برای کاری باید میرفتم بیرون. ….. …. واقعااحساس میکردم از مردم

    اصحاب کهفم.. و چقدر همه چیز برام غریبست…چون توی این فضا و خونواده ی بی نظیری که هستم اصلا دنیا جور دیگه ایه…….اصلا مگه محصولات اینجاو دیدگاهها و حرفای خداییه این فضارو میشه بیرون خرید…اینجا اگه اززمان اصحاب کهف باشی یا همین لحظه و همین تاریخ ….همیشه در بروت بازه…همه بهت خوشامد میگن و لبخند میزنن..فارغ از اینکه چه ظاهری داری..چه دیدگاهی …..اینجا واسه ی من مثل خونه ی خداست…پرازهدایت و اگاهیه ناب…..اینجا بهترین و زیباترین مکان دنیاست ….مثل نیاگارا پراز جریانه همیشگیه خوشبختی سلامتی سعادت و ثروتمندی دردنیا واخرته..اینجا یه بهشته پراز نعمته….. سپاس فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 47 رای:
    • -
      رحیم خان گفته:
      مدت عضویت: 3500 روز

      درود ارین کیا درود عزیز .

      آری آریییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ؛ اینجا بوی خدا میدهد . اینجا حرفهایی زده میشود که دلم تاییدان میکنه . آری اینجا حال دلم خوب است .

      به قول آن عزیز که گفت : پای چپرهاشان ؛ بوی خدا میدهد .

      آری اینجا بووعطر خداست خودم نیستم که این حرفها را میزنم یک نیرویی که هستش وهر لحظه حسش میکنم اینجاست

      اینجا فریاد می آورد بر تمام بشریت ودفع تمام تاریکیها . اینجا بدون اینکه جنگ ودعوایی راه بیندازد به من ؛ هم وطنش ؛ فرزند زاگرس وزاگرس نشین ؛ آموخت که اون فریاد اصلی را که میخواهی بزنی بر سر خودددددددددددددددددت بزن

      نگو مرگ بر آمریکا ؛ که ، من تمام عمرم نگفتم

      اینجا بدون جنگ وخونریزی به من آموخت که هرچه فریاد دارم بر علیه آن خود دروغینم بزنم

      ومن و ؛ خدایم کنار هم بشینیم وبینی بینه الله ببینم چه کسی مقصر است واینجا بود که خدای عزیز ؛ آن مهربان با دستانش ، اشگان ناراحتیم را پاک کرد وبه من فهماند .

      هرچه در زندگی تو اتفاق می افتد خودت مقصری منم خدای تمام جهان ؛ او بود که برمن آرام ؛ دلسوزتر از مادر اشگانم را پاک کرد ویادم داد.

      گفت بگو ؛ منم پروردگار وصاحب ااااااااااااااختیار تمام جهان . مالکیت آسمانها ؟ وزمین در دست من است

      این خدا درسی بزرگتر به من داد واون این بود . :

      اگر توهم با من یکی شوی . اگر ذره ای مرا لمس کنی . اگر فرکانس تو در ردیف فرکانس من باشد . من ترا به بهترین ها ؛ از هزاران راه ونشانه ؛ هدایت میکنم . من ترا پادشاه میکنم . من همیشه عروسی جاودانه میکنم بون ذره ای ترس وناراحتی وغم .

      خداگفت : دیدی رفتی به دفتر فلان رئیس . منشی اش گفت وقت ندارد فردا بیا

      اما من ؛ اینقدر ترا دوست دارم که در تمام لحظه ها ؛ با ان همه قدرتم ؛ میگویم چشم فرمانبردارم عشق من

      آری آری اینجا باید سلام کرد بر عشق ؛ سلام کرد بر شراب خانه ی عباسمنش

      اینجا باید سلام کرد بر عشق ” بانوی کوهستان ” به شاگردانش

      الهیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ؛ تو خودت حی وحاضری . عیش بی حضورت را نمیخواهم

      مهربان من ؛ اگر کاری میکنم ، میدانم که حضور داری وتا وقتی مُهر تو بر آن کار نخورد من انجامش نمیدم

      اینجا به قول ارین کیایت ؛ ما تورا وصراط تو را پیدا کردیم

      فقط ازت میخواهم عمری است دست مرا گرفته ای . دونه به دونه یادم است . هیچ وقت تا دیدارت مرا رها نکنی ای عزیز دورانها

      سپاس استاد خوبیها

      سپاس مریم شایسته ” بانوی کوه ”

      سپاس اذر عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فریدون گفته:
      مدت عضویت: 2299 روز

      چه اشاره قشنگی کردی و تشبیه جالبی…اصحاب کهف

      آدم های توی سایت و بیرون سایت.یک کم آزار دهنده است.

      این فایل خیلی کمکم کرد که

      به من چه دیگران چی میگن…اگه من فکر میکنم راهم درسته

      راهم رو میرم

      بقیه هم قابل احترام راهشون رو برن

      ممنون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    شهربانوامیری گفته:
    مدت عضویت: 2202 روز

    با نام خدا

    سلام به همه

    عجب سایتی

    عجب استادی

    عجب اموزه های نابی

    عجب کشوری

    عجب رنگین کمانی دارداین کشور همه رنگ همه نژاد همه مذاهب وهمه فرهنگ

    عجب صلحی عجب ارامشی عجب ازادی

    من وجودخدارا دراین کشور پررنگترمیبینم

    کشوری که باداشتن پرچم هایی نماد کشورهای دیگراست درقلب خودجای داده است وبازبان خودشون پذیرای چنین مهمانانی هست بایدم این کشوررشد کنه چون با هر ملیتی درصلحه پرچم ازادیش برای همه مذاهب وفرهنگها بالاست

    خدایا شکرت

    مردم میرن مکه اما ماحجمون این سایته این سخنان استادکه دلم را ربوده

    این سایت کعبه دلهاست خدای ما اینجاست توی این اگاهی ها در کلام استا د

    دستان خداوند اینجاست عبادت اینجاست

    مهرخداوند اینجا جاریست عجب ارامشی عجب صلحی بادخودم دارم خدایا شکرت

    یادمه وقتی به سن تکلیف رسیده بودم دامادمون همیشه منو دخترشو بیدارمیکرد واسه نماز اما من ازهمون اول با اون نمازه مشکل داشتم حس بدی بهم دست میداد انگار ب الجبار بود میخوندم وسرنماز تازه خوابمم میبرد?بازم خداروشکرمن با اون شکل عبادت مشکل داشتم وکلا خدارو تواسمونا به دنبالش میگشتم

    وهمیشه فکرمیکردم باگریه وزاری چیزی ازخدابخوام به خدا نزدیکترم

    من با اینکه همسایه دیواربه دیوارمساجدبودم با مسجدرفتن مشکل داشتم بازم خدارو شکر

    وقتی تومدرسه میگفتن باید بیایین خیابون واسه شعار من هیچوقت حاضرنبودم برم اون شعار سربدم

    همیشه باخودم میگفتم کشوری که مرگ مردمان کشوری دیگرو بخواد قطعا اونها مرگ رو واسه خودشون طلب میکنن

    من هیچوقت خدارو تواین چیزها نمیدیدم هیچوقت

    وباهیچ دین ومذهبی خداروشکرمشکل نداشتم

    اما من خودم و خداموتواین سایت شناخت

    تاقبل ازاین من فقط یه شناخت دروغین وظالم ازخداداشتم با شکل وشمایلی دیگر

    من خدامو تو حرفای استاد پیداکردم

    من خدامو اززبان تصاویرهای مریم شایسته دیدم

    من خدامو دروجود یک فردی که کلاه افغانی داشت دیدم

    من خدامو دروجود ادمهایی که باخودشون درصلحن درکشورامریکادیدم حتی بدون پوشش

    من خدامو درچهره پیرزن ۹۵ساله دیدم که میخواست آروی بخره وبره دورامریکا سفر

    من خدامو درباغچه خانم بورلی واون گلهاو مجسمه مریم مقدس دیدم

    من خدامو درون اون خانمی که سگش سرطان داشت اما بردش تفریح

    من خدارو درون ادمهای خبره ای دیدم که هدایت شدن اینترنت و پله آروی رو درست کردن

    من خدامو درون‌تمام سرسبزیها گلها ابشارها رودها برکه حیوانات اون کشوردیدم تمام جهان سرای من است

    من خدامو درامیشها دیدم

    قضاوت نمیکنم هرموجودی برای هدفی خلق شده است

    هرموجودی درهرجایگاهی چه به ظاهرخیر وچه به ظاهرشر درمسیرتکامل خویش است .

    چشمهارا باید شست .جوردیگرباید دید

    خدای من همه جاست به راستی کجا دنبالش میگردی ؟؟؟؟؟

    هرکی خواستش اینه بره مکه حاجی شه اما من ازخداخواستم اینه برم امریکا وحتما میرم یه روزی باهدایت خداوند

    هیچ مپرس ، این مذهب کیست

    جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست…

    اینجا عاقل و فرزانه یکیست…

    بر درگه او چونکه بیفتند به خاک

    شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیست

    با سوره ى دل ، اگر خدارا خواندى

    حمد و فلق و نعره ى مستانه یکیست

    این بى خردان،خویش ، خدا مى دانند

    اینجا سند و قصه و افسانه یکیست

    از قدرت حق ، هرچه گرفتند به کار

    در خلقت حق، رستم و موریانه یکیست

    گر درک کنى خودت خدا را بینى

    درکش نکنى , کعبه و بتخانه یکیست...

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
    • -
      ليلا كيايی گفته:
      مدت عضویت: 2918 روز

      سلام مروای عزیز?

      عالی بود خیلی حس خوبی گرفتم اصلا هر کجا که بوی خدا ،رنگ خدا،عشق و نور خدا باشه ،همون چیزی که در درون همه ی ماست ، همین جا ،پر است از درک و آگاهی خدا و زیباست .

      و اون شعر آخر رو که به این شکل نوشتید رو خیلی دوست داشتم. اینو یه نشونه میدونم و می خوام دوباره بنویسم .??

      باران که شدی مپرس ، این خانه کیست

      سقف حرم و مسجد و میخانه یکیست

      باران که شدی، پیاله ها را نشمار

      جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست

      باران ! تو که از پیش خدا می آیی

      توضیح بده عاقل و فرزانه یکیست…

      بر درگه او چونکه بیفتند به خاک

      شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیست

      با سوره ی دل ، اگر خدارا خواندی

      حمد و فلق و نعره ی مستانه یکیست

      این بی خردان،خویش ، خدا می دانند

      اینجا سند و قصه و افسانه یکیست

      از قدرت حق ، هرچه گرفتند به کار

      در خلقت حق، رستم و موریانه یکیست

      گر درک کنی خودت خدا را بینی

      درکش نکنی، کعبه و بتخانه یکیست …

      امیدوارم باران عشق و نور و جلال و و شادی و ثروت و زیبایی خداوند همواره بر تو جاری باشه ??

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        شهربانوامیری گفته:
        مدت عضویت: 2202 روز

        سلام عزیزم اره این شعررو من خلاصه کردم اینجا

        خداروشکرمیکنم که همه ی ما دراین مسیرهدایت شدیم ازبابت دیدگاهتون خیلی خیلی سپاسگذارم

        دوست عزیزتمام ثانیه ثانیه های لحظات زندگیت پراز وجودخدا .شادوثروتمندو سلامت باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      حبیب الله مرام نارویی گفته:
      مدت عضویت: 3114 روز

      عالی بود دوست عزیز واقعا لذت بردم . اونجایی که گفتی حجمون تو این سایته اشک تو چشمام جمع شد و از ته دل گفتم خدایا شکرت که با این آگاهی ها آشنا شدم و تو این مسیر هستم. چون من همیشه از خدا می خوام که منو به راه راست هدایت کنه راه کسانی که به آنها نعمت داده .

      سپاس گذارم دوست عزیز بابت نظر زیبایی که نوشتی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    باران گفته:
    مدت عضویت: 2476 روز

    سلام استاد عزیز و خانم شایسته

    من هنوز وارد دوره ی ۱۲ قدم نشدم و نمیدونم چکاپ فرکانسی این دوره به چه صورته اما میخوام بگم که شنیدن صحبتهای شما در این ویدیو برای من مثل یک چکاپ فرکانسی بود! چکاپی که خوشحالم کرد و آخرش گفتم: خدا رو شکر. چون نتیجه ی چکاپم مثبت بود :)

    من بارها گفتم که امریکا کشور مورد علاقه ی منه و وقتی شما دلیل هدایت شدنتون به امریکا رو توضیح دادید، یک لبخند بزرگ نشست روی صورتم چون من هم با وجود اینکه مثل همه ی هم سن و سالهام در بچگی سر صف توی مدرسه داد زدم« مرگ بر …» خوشبختانه اثری روی من نذاشت و من همیشه نسبت به امریکا حس خوبی داشتم، حتی زمانی که هنوز کشور مورد علاقه ام نبود. این نشونه ی خوبیه. خدارو شکر

    سالها پیش وقتی نوجوان بودم با وجود اینکه گوشت دوست ندارم، گیاهخواران رو مسخره میکردم و بهشون میگفتم: غیرمنطقی. بعدها وقتی صحبتهای چند گیاهخوار رو اول در اینستاگرم و بعد رودر رو شنیدم، متوجه شدم که اشتباه میکردم. من فهمیدم که اونها هم برای رژیم غذایی شون و سبک زندگی گیاهخواری دلایل زیادی دارن که اتفاقا منطقی به نظر میرسه یا دست کم، میشه بهشون فکر کرد و قابل بررسی هستن. از اون موقع به بعد دیگه هیچ گیاهخواری رو مسخره نکردم با اینکه خودم گیاهخوار نیستم. این نشونه ی خوبیه. خدا رو شکر

    سالها پیش وقتی نوجوان بودم اگر مردی یک تار موی من رو میدید، با اینکه روسری رو دوست نداشتم، احساس گناه شدیدی میکردم و حتی دوستان بسیار خوبی داشتم که فقط به دلیل اینکه موهاشون از روسری بیرون زده بود، با اونها قطع ارتباط کردم. بعدها درباره ی حجاب تحقیق کردم، فکر کردم و الان پوشش من با اون موقع متفاوته. الان دوستانی دارم که چادری هستن، دوستانی دارم که بدنشون رو کامل میپوشونن و موهاشون معلومه. دوستانی دارم که کاملا بی حجاب هستن و من با همه شون خاطرات خوب دارم. همه شون آدمهای خوبی هستن و ما به هم احترام میذاریم. این نشونه ی خوبیه. خدا رو شکر

    من در جامعه ی شیعه بزرگ شدم و تصور میکردم که همه ی باورها و رفتارهای ما درست و همه ی باورهای اهل سنت نادرسته، تا اینکه کمی بزرگ شدم، با سنی ها از نزدیک رو به رو شدم، خودم رو جای اونها گذاشتم و از زاویه ی دید اونها به بعضی مسائل نگاه کردم و فهمیدم اونها هم برای بعضی از باورهاشون دلایلی دارن که میشه بهشون فکر کرد. میشه بررسی کرد و میشه ازشون چیزی یاد گرفت. در مواردی به این نتیجه رسیدم که حق با اونهاست. حالا خاطرات کم اما خوبی با مردم اهل سنت دارم و دیگه اونها رو سراسر خطاکار نمیبینم، با اینکه خودم سنی نیستم. این نشونه ی خوبیه. خدا رو شکر

    از بچگی به من گفته شد که بهترین طبقه ی بهشت مال مسلمانان هست. همیشه یک گوشه ای از ذهنم با این باور در تضاد بود و نمیپذیرفت که فقط «ما خوبیم»! سالها گذشت. یک روز یک همکلاسی جدید، بدون اینکه من رو بشناسه، در اولین روزهایی که با هم کلاس داشتیم به من گفت: من خدا رو باور ندارم ولی اینو نمیتونم به کسی بگم. حس کردم که به تو میتونم بگم. (شاید انرژی مثبتی از طرف من دریافت کرده بود! نمیدونم.) من حرفش رو شنیدم و با وجود اینکه حرفهای عجیبی درباره ی قرآن زد، فقط نظر خودم رو گفتم و سعی نکردم به زور مسلمونش کنم. دختر خوبی بود و ما چند ترم با هم بودیم. هیچوقت بین ما درگیری لفظی نشد. همیشه با احترام با هم حرف میزدیم و مدتها بعد فهمیدم که خدا رو باور کرده. بدون زور زدن، بدون جر و بحث. نیاز نبود من دوستم رو تشویق به باور کردن خدا بکنم. فقط میدونستم که اون دشمنی با ما نداره و فقط دنبال درک کردن حقیقته و نشانه اش هم اینکه روی باورش تعصب نداشت و نهایتا خدا رو باور کرد. علاوه بر این، من تجربه ی دوستی و ارتباط با مسیحی ها، زرتشتی ها و یهودی ها رو هم دارم و در همه ی موارد احترام و لبخند دیدم. اینها نشونه ی خوبیه. خدا رو شکر

    سالها پیش وقتی نوجوان بودم اگر چیزی درباره ی اقلیت های جنسی میشنیدم چهره ام رو در هم میریختم و چندشم میشد. سالها بعد درباره ی اونها مطالعه کردم، خودم رو در تصوراتم جای اونها گذاشتم. تصور کردم که شاید من هم با همون شرایط به دنیا می اومدم، اونوقت چی؟ به خودم گفتم اگر اونها بیمارن( البته در حال حاضر علم اونها رو بیمار نمیدونه) چرا من باید یک بیمار رو مسخره کنم یا فکر کنم میره جهنم؟ اگر اونها بیمار نیستن و واقعا همونطور متولد شدن و نمیتونن تغییرش بدن، پس چرا من باید فکر کنم اونها به خاطر چیزی که نمیتونن تغییرش بدن جهنمی هستن؟ اصلا به من چه که اونها به بهشت میرن یا جهنم؟ مگر زندگی خصوصی اونها به من ربط داره؟ مگر من قاضی جهانم؟ به همون اندازه که اونها ممکنه برای ما عجیب باشن، ما هم برای اونها عجیبیم. فهمیدم که زندگی شخصی اونها به من آسیبی نمیزنه و به من ربط نداره. فهمیدم که نیاز نیست من همه ی مردم دنیا رو کاملا درک بکنم یا باهاشون موافق باشم. پس با وجود اینکه اونها رو درک نمیکنم، مقاومت ذهنی ام درموردشون کمتر شده، قضاوتهای منفی ذهنم کمتر شده. مسخره شون نمیکنم و اینها نشونه ی خوبیه(صلح با مردم). خدا رو شکر

    چند سال پیش یک همکلاسی اهل افغانستان داشتم و آدم بسیار محترمی بود. این نشونه ی خوبیه. نشون میده من نسبت به اکثریت جامعه باورهای مثبت تری درباره ی مردم افغانستان دارم وگرنه جهان چنین کسی رو به من نشون نمیداد. خدا رو شکر

    هنوز جا داره که تعصباتم کمرنگتر بشن اما الان خوشحالم. چکاپ فرکانسی موفقی داشتم. خدا رو شکر

    ممنونم استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 51 رای:
    • -
      فریدون گفته:
      مدت عضویت: 2299 روز

      چقدر شما با خودتون رفیق هستید.

      برای همین همه مدل آدم با نژاد ومذهب رو جذب کردید.

      اصلا چیزی به اسم دشمن وجود نداره.ما خودمون دشمن رو میسازیم.

      وقتی اینقدر همه چیز رو خوب ببینید و با علم و استدلال منطقی بتونی عقایدت رو بیان کنی و اصراری بر صحت اعتقاداتت نداشته باشی مگه دیوانه است کسی سر جنگ با تو داشته باشه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    محمد اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 2485 روز

    درود بر استاد عزیزم آقای عباسمنش و سر کار خانم شایسته عزیز. یک باور کهنه و قدیمی هست که انسان فکر میکنه جهان همونجایی هست که او میبینه انگار دنیا در پس کوه بلند روستای ما به پایان میرسه و بعدش هیچی نیست. همینجایی که ما هستیم اینجا این روستا این شهر این کشور فقط اینجا شرایط زندگی هست فقط اینجا غذا هست فقط اینجا عشق و محبت و خوبی هست. در پس کوه بلند روستای ما دیگه هیچی نیست دیگه دنیا تموم شده بعدش دیگه عدم و سیاهیه. برای همین تعصب داریم شاید به جایی که در اون زندگی میکنیم. تعصب نه از این بابت که اینجا خاک و وطن ماست این فرهنگ ماست بلکه از این بابت که هر آنچه دوست داریم و می خواهیم جهان به ما بدهد باید همینجا اتفاق بیفتد. بنظر میرسد اینجا هم با یک سری باور ها به قول استاد ما دست خدا رو میبندیم. فقط زبان مادری من، فقط فرهنگ من، ادبیات من، قرمه سبزی و غذاهای سبک من، دختر یا پسر فقط همزبان و هم وطن من، زیبایی فقط شمال ما، … و خیلی باورهای دیگه که ما بعنوان کسی که در گوشه ای از جهان زندگی میکنیم از اونها هویت برای خودمون ساختیم و صد البته این به خودی خود زیباست و صد درصد جای افتخار و بالیدن دارند. ولی هویت ها دست و پای آزادی روح انسان رو میبندن. قالب هایی که برای خودمون تعریف کردیم و خودمون رو به شکل اون قالب ها در اوردیم متاسفانه وابسته شدیم و چسبیدیم به یک سری باورها به مکان محدود به انسان های خاص به نوع و سبک خاص به غالب های یکسان و اجازه دیدن و شنیدن و درک زیبایی ها و تجربه های متفاوت تر از جهان به این زیبایی و شگفت انگیزی را یه جوارایی از خودمون میگیریم. کشور من زیباست ولی جاهای زیباتری هم هست. فرهنگ من غنی و کهن است ولی فرهنگ های زیبا و ریشه دار باز هم هست. کمی دید خودمون رو گسترش بدیم اجازه ورود آگاهی های جدید تجربیات و مشاهدات و لذت های بیشتر رو به خودمون بدیم. جهان غرق در فراوانیه. غرق در زیباییه. خدای من!!! وقتی با همین طرز نگاه پیش میریم وقتی که کره زمین را دوباره روستایی فرض میکنیم در مقابل کل خلقت آیا دوباره میگیم جهان مادی من آیا باز به چیزاهایی که در این جهان از اونها هویت گرفتیم نمیچسبیم؟؟.. خدایا قراره ما چه زیبایی عظیم چه لذت غیر قابل وصفی را در این آفرینش زیبا و بی انتها تجربه کنیم؟! خدایا شکرت که بمن هستی دادی به من زندگی دادی من هستم و من نفس میکشم و خلقت سرار زیباییه سراسر لذت و عشق و شادیه. این فراوانیه این فراوانیه این نامحدود بودن همه چیزه همه چیزایی که دوست داریم.

    این سفر کلی انگیزه بخشه کلی دیدگاه جدید میده کلی تجربه جدید کلی ایده جدید خلق میکنه. از صمیم قلب از شما استاد عزیزم متشکرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 53 رای:
    • -
      مایکل رضایی گفته:
      مدت عضویت: 3310 روز

      دمتگرم استاد، دمت گرم خانم شایسته، دمتگرم دوست عزیز برای متن قشنگی که وقت گزاشتی و نوشتی، لذت بردم. امروز تقریبا ۲ ۳ ساعت میشه کامنت بچه های سایت رو خوندم. چقدر خوب بچه ها خدا رو درک کردن بعضی کامنتها جنسشون خیلی خدایی هست.

      خدایا شکرت. ان شا الله بیشتر هدایت بشم، هدایت بشیم. شاد و پیروز باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      طاهره جان گفته:
      مدت عضویت: 2797 روز

      سلام محمدجان

      چه زیبا و قشنگ گفتین خیلی برام قابل درک بود دقیقا همین طور هست اگر ما این دیدگاه رو در خودمون پرورش بدیم دیگه به هیچ چیز نمیچسبیم

      و هر لحظه منتظر شادی و خوشی جدید و تجربه لحظه هایی که ما رو به دنیای جدیدی هدایت میکنه.

      و رها بودن تجربه واقعی زندگیه

      خدایا سپاسگزارم که من رو افریدی که این دنیای زیبات رو تجربه کنم.

      واقعا خیلی شیرینه خالق بودن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ۰۰ آبی ۰۰ گفته:
      مدت عضویت: 2173 روز

      سلام.احسنت به شما.دقیقا این باورهای نژادپرستانه،ریشه انسان ها رو درآورده.چقدر خوبه ملاک انسان ها آدم بودن باشه نه نژاد و فرهنگ و هزاران بند دیگه و یکی از بهترین آموزه های استاد در این سایت همین عشق ورزیدن به خود و بقیه هست که زندگی رو زیبا میکنه.درپناه خدا سالم و شاد باشید🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    فرزانه احمدى گفته:
    مدت عضویت: 2548 روز

    سلام به استادعزیز و مهربان به همه عزیزان همراه. من یکی از بچه های افغانی سایت شما هستم و باید بگم از شنیدن حرف های شما و اینکه در مورد افغان ها هم دیدگاه مثبت و سخاوتمندی دارید بی انتها خوش حال شدم. و خدا را سپاس گزارم که شخصی با این قلب مهربان رو برای هدایت من فرستاد و شما دستی از دستان خدا برای من شدید. استاد جان من هم از طریق پست های یکی از بچه های افغانی که در فیس بوک‌مطلبی از شما منتشر کرده بود به طور کاملا تصادفی با شما آشنا شدم و این دقیقا یکی دیگر از الطاف بی انتهای خداوند به من بود. چون من آن روز ها سرگردان و به دنبال لطف و هدایت الله بودم. من دقیقا یک سال قبل از سفرم به امریکا فایل های شما رو توی یوتیوب دنبال میکردم و این فایل ها احساس عجیبی در من ایجاد می‌کرد تا اینکه رفته رفته تصمیم گرفتم واقعا متفاوت تر فکر کنم از چیزی که بهم گفته شده یا به طور وراثتی به من رسیده دوری کنم چون این نوع فکر و راه هیچ نوع آرامشی در من ایجاد نمیکنه من متوجه شدم ایمان من چقدر ضعیف است من به طور درست اصلا شناختی از خدای خودم ندارم. ‌ این که من سرم درد میکنه واقعا که برای خودم مشکل درست کنم یا مشکلات پیش آمده رو خیلی بزرگ کنم و یا اینکه همیشه در احساس بد باشم. با اینکه زمان خیلی زیادی نیست که من با شما آشنا شدم اما به قدری روی شخصیت من تاثیر گذاشته که من خودم به خودم میگم که اصلا من ارتباطی به گذشته خودم ندارم اصلا من یک آدم دیگه ای بودم و الان یه آدم دیگه ای هستم. که سخت داره تلاش میکنه که ایمانش رو هر روز مستحکم تر کنه که اتفاقات زندگیش رو خودش با نوع فکرش رقم بزنه. و این همه حس خوب و کنترول بهتری که روی مسائل مختلف در من ایجاد شده همه به لطف الله یکتا و راهنمایی ها و درس های شما بوده سابق من بویی از این مسایل نمیبردم و معنای مثبت اندیشی رو فقط یک کلمه میدانستم. الان هم شاید من تنها عضو خانواده باشم که متفاوت تر شده و سعی می‌کنم چیزهایی که به بهش میرسم و از شما یاد گرفتم با خواهرم و یا مادرم هم شریک کنم تا همه بتوانیم انسان های بهتر و شاد تری باشیم. از الله میخوام که همیشه هدایت گرم باشه .

    خیلی دوستتون دارم استاد

    خداوند عمر طولانی سلامتی و زیبا ترین ها رو همیشه نصیب تون کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 62 رای:
    • -
      الهام محمدی گفته:
      مدت عضویت: 2922 روز

      سلام فرزانه جان، دوست خوبم. بی نهایت از خوندن کامنت شما لذت بردم و بهتون تبریک میگم که انقدر زیبا و با تعهد دارید روی باورهاتون کار میکنید. من برای دوستان خوب افغانیمون احترام بسیار زیادی قائلم و واقعا افرادی که از تضادهاشون پُلی برای موفقیت ساختن رو همیشه از ته دل تحسین میکنم. براتون بهترین ها رو آرزو میکنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        فرزانه احمدى گفته:
        مدت عضویت: 2548 روز

        ممنون و سپاس گزارم از کامنت قشنگ شما الهام عزیز و گرانقدر. ما همه در اصل یکی هستیم این که در طول تاریخ جدا شدیم این همه محدودیت فقط مربوط مرز های جغرافیایی هست که حکومت داران تعیین کردند. من هم ایرانیان عزیز رو دوست دارم دوست های فوق العاده ای دارم که ایرانی هستند و همه با هم بدون هیچ تضادی یا مشکلی در روابط هستیم. کاش روزی بشه که همه مردم بتونن دست از نقد کردن و یا نژاد پرستی بردارند و هم دیگر را بپذیرند و احترام کنند. شادی های بی پایان برای تان آرزومندم سرافراز باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      نداء عرب گفته:
      مدت عضویت: 2319 روز

      سلام دوست عزیز

      خدا رو شکر که اینقدر سفره رحمت خدا بزرگه و ما همه از همه جای دنیا ، بوسیله لطف خدا و وسیله ش که إستاد باشن ، برسرخوان نعمتش نشستیم .

      موفق و شاد باشید در پناه خدای مهربون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    ليلا كيايی گفته:
    مدت عضویت: 2918 روز

    با نام و یاد خدای بخشنده و مهربان

    سلام و سپاس فراوان به استاد عباسمنش عزیز بابت این قسمت سفرنامه و صحبتهای ارزشمندتون????

    استاد چه هماهنگی اییییییی اتفاقا دیروز در مورد همین حرفهای شما با یکی از دوستانم داشتیم گفتگو می کردیم.?

    که یه سری افراد ،اینهمه نکات مثبتی که دارید به ما آموزش میدید چیزی که تو هیچ سایتی تو هیچ شبکه ای اونو نشون نمیده شما دارید به ما یاد میدید و باعث میشید که هم شکرگزاریهامون بیشتر بشه و هم آگاهی های ما بالاتر بره و هم توجهمون رو از رو ناخواسته هامون برداریم و روزمون رو با این فایلهاتون می سازید.???اونوقت زوم میکنند رو این مسائل خنده دار.

    اونایی که این تفکر رو دارند تا نخواهند انقلابی در درونشون ایجاد کنند ، تا خودشان نخواهند تغییر کنند ، همچنان در تله ی فکری و نجواهای ذهنی شون گرفتار هستند. و هیچ کس جز خودشون نمیتونه اونا رو تغییر بده. و این تفکر رو به صورت زنجیره وار به نسلهای بعدیشون هم وارد میکنند. و اونا در جایگاه درستشون هستند.

    مهمترین کار ما اینه که ما هم به نظرهای اونا احترام بذاریم و فقط سکوت اختیار کنیم. به قول خودتون جهان خودش کارش رو خوب بلده .

    یکی سری افراد ایمان رو در حجاب و این مسائل پیش پا افتاده میدونن در صورتی که فقط دارند انرژی شون رو اتلاف میکنند به جای اینکه این انرژی رو صرف زندگی و درون خودشون بکنند فقط سرشون و نگاهشون رو گذاشته اند رو زندگی و قضاوت کردن دیگران که اگه این وقت و برای تغییر خودشون میذاشتند که الان این نوع تفکر و دیدگاه رو نداشتند و الان جایگاهشون این نبود.

    ایمان نه به دینه و نه مذهب ربط داره، ایمان یک نوع تفکر و اندیشه ای هست که فقط خودت و خالقت رو نگاه میکنی که چطور دریای با عظمتی رو در وجودت قرار داده که میتونی خلاق و توانمند باشی.میتونی به جای قضاوت در مورد حتی خودت و دیگران ،هم احترام به خودت بذاری و هم به دیگران.

    وقتی خودت را دوست داشته باشی، دیگران را دوست داری.

    وقتی به خودت عشق بورزی ، میتوانی عاشق دیگران باشی.

    وقتی به خودت احترام بذاری و برای خودت ارزش قائل باشی،به دیگران احترام می گذاری.

    وقتی با خودت در صلح باشی ، با دیگران هم در صلح و آرامشی.

    در یک کلام وقتی که همه ی این ویژگیها رو در خودت ایجاد کنی و خودتو همین طوری که هستی به همین شکلی که خدا تو نقاشی کرده و با منبع وصل باشی، جهان و جهانیان به خدمتت در میایند و عاشقت می شوند، جهان مسخ میشه در مقابل ما.

    چون خداوند گفته: وسخرنالکم السماوات و ما فی الارض.

    منم اصلا در گذشته در مورد کشور امریکا آنطوری که خیلیا فکر میکنند ،فکر نکردم و اتفاقا خیلی این کشور رو به خاطر متفاوت بودن در هر زمینه ای دوست دارم . یکیش هم همین آزادیه.

    آزادیه فکری و مذهبی که داره.

    «این جملات و حرفهای شما رو باید با طلا نوشت استاد»

    ما به محض اینکه شروع می کنیم که رو باورهامون کار کنیم،آرام آرام به اندازه ای که پیشرفت می کنیم، به اندازه ای که متعهد می شیم، به اندازه ای که تلاش ذهنی انجام می دهیم، آرام آرام جهان شرایط بیرونی ما رو هم متحول می کنه.یعنی جهان به این شکل عمل می کنه که وقتی که شما می خواهید تغییر کنی و می بینه که واقعا داری فرکانس هاتو عوض می کنی واقعا داری باورهاتو عوض می کنی واقعا داری کانون توجهتو از چیزی که نمی خوای ،مثل مسائلی که با خانواده داری بر می داری، میذاری رو چیزی که می خوای ، شرایط و اتفاقات و موقعیتهایی رو برات به وجود میاره،

    که اون افراد هم تغییر می کنند ، اخلاقشون نحوه ی تفکرشون تغییر میکنه

    و اگر نخواهند که تغییر کنند، اونها از زندگی تو دور میشن.

    اونها از زندگی تو کنار میرن، حتی اگر خانواده ات باشند

    حتی اگر همسر و یا فرزندت باشه.

    یعنی این قانون «کبوتر با کبوتر باز با باز

    کند همجنس با همجنس پرواز»

    همیشه هست.

    اگر می بینیم هنوز تحت فشار خانواده هستیم،

    و هنوز داریم اون افکاری که حالا فکر می کنیم باورهای محدود کننده هست داره ما رو تحت فشار قرار میده، به خاطر اینکه خودمون هنوز خیلی تغییر نکردیم.

    این تجربه ی شخصی من بوده،که وقتی من برای اولین بار شروع کردم به تغییر کردن ، وقتی واقعا رو خودم کار کردم،

    خود به خود جهان افرادی که با افکار من، با باورهای من خیلی تضاد داشتند،و خیلی مخالف بودند خود به خود دورشون کرد و آدمها و شرایط و افرادی رو وارد زندگی من کرد،که به شدت به باورهای من نزدیک بودند.

    به عقاید جدید من نزدیک بودند.و من الان انگار با گذشته ام بیست سال فاصله گرفتم . انگار که گذشته ام را در کتاب خواندم و یا فیلمی بود و تماشا کردم و گذشته ی من هیچ ارتباطی با الان من نداره.

    اما کی این اتفاق افتاد؟

    موقعی که من با تعهد فراوان مسیرم رو ادامه دادم.

    موقعی که من با تمام وجودم این کار و انجام دادم.

    پس این انتظار،انتظار بیجاییه

    که ما خیلی رو خودتون کار نکنیم، انتظار داشته باشید که اطرافیان به ما کمک کنند برای تغییر.

    هرگز کسی قرار نیست به ما کمک کنه که ما

    تغییر کنیم.

    _

    «ما خودمون باید به خودمون کمک کنیم.

    ما خودمون باید رو باورهامون کار کنیم.»

    ما به شدت ما مقاومت داریم برای تغییر باورهامون.

    وقتی که من یک ماه روی باورهام کار نکنم،

    دوباره شرایطم بر میگرده به شرایط قبل.

    دوباره آدمهای ناخواسته و شرایط نا خواسته وارد زندگی ام میشن.

    دوباره اتفاقات بد میوفته.

    یه جهاد اکبر می خواد تا این یخ ذهنیمون رو بشکنیم.

    مثل کسی که میخواد ماشین و یا کشتی رو روشن کنه اون موتوره خیلی باید با فشار قوی به حرکت در بیاد تا ماشین راه بره. اولش کمی سخته اما وقتی که با خودمون کار می کنیم وقتی که یک قدم بر می داریم ،خداوند ده قدم به ما کمک میکنه.

    وقتی توجمون رو از رو ناخواسته بر میداریم، و به نعمتهای زندگیمون تمرکز و شکرگزاری میکنیم، خداوند در کنترل افکارمون بهمون کمک میکنه تا در مقابل نجواهای ذهنیمون کم نیاریم.

    این تجربه رو خودم داشتم و دارم.

    تغییر هم یک تعهد میخواد یک اراده ی قوی میخواد تا هر وقت به تضادی برخورد کردی برنگردی و به عقب نگاه کنی که یه وقت از مسیر خارج بشی. اون تعهده تو مسیر خیلی مهمه مثل اینه که شما تو مسیرتون به مسافرت دور امریکا به تضادی برخوردین و گفتین برگردیم بریم تمپا؟ نه!

    به مسیرتون باعشق ادامه دادید و لذت بردید چون تصمیم گرفتید که انجامش بدید .

    در هر صورت من دوست دارم تو همین مسیر آرامش باشم و از خدا می خواهم که کمکم کنه و خدارو شکر میکنم که با شما استاد عزیز و مریم جان مهربان هم مسیرم.

    هر لحظه شاد و سلامت و راضی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 62 رای:
    • -
      احمد سلیمی ترکمانی گفته:
      مدت عضویت: 2323 روز

      سلاااااممم و درود به لیلای عزیز

      خدارو شکر میکنم که سعادتی نصیبم شد تا کامنت شمارو بتونم بخونم و کلی مطالب مفید یاد بگیرم

      واقعا من از شما یه ارامش خاصی دریافت میکنم و واقعا شما به نیروی برتر خودتون وصل هستید و سکوت درونی شمارو بی نهایت دوست دارم

      موفق و پیروز باشید در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        ليلا كيايی گفته:
        مدت عضویت: 2918 روز

        سلام و درود فراوان به شما دوست عزیز احمدجان🌹

        از لطفتون ممنونم و خداروشکر میکنم که کامنتتون در پاسخ به دیدگاهم در امروز با صحبتهای دوست الهی ام هماهنگ شده بود و این خود یک نشانه ست.

        اگر همینطور با قدرت ادامه بدهیم دیگر احتیاجی به هیچ کتابی نداریم و اونقدر با همین مراقبه الهامات دریافت میکنیم که لیاقت و ارزشمندی و قدرتمون رو بیشتر درمی یابیم.

        شکرگزاری و توجه به نکات مثبت زندگیمون شاه کلید موفقیت در زندگیمونه.

        در هر حالتی باید در همین لحظه با شکرگزاری زندگی کنیم و به اتصالمون به خداوند متعهد باشیم.

        با آرزوی بهترینها برای شما دوست الهی ام🙏🏻

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          احمد سلیمی ترکمانی گفته:
          مدت عضویت: 2323 روز

          واقعا در سکوت و مراقبه میتوانیم الهامات خدای متعال رو دریافت کنیم و به آگاهی درونی برسیم و اون موقع خودمون کتاب مینویسیم 😊😉

          نیاز ما به آگاهی و شهامت و ارامش هست که در کنار شکرگزاری و تحسین و توجه به نکات مثبت اوج میگیره

          دقیقا امروز همین صحبتهای شما رو استاد یوگام میگفت و واقعا برا منم صحبت های شما نشانه شد

          میگفت در مراقبه میتوانیم الهامات و ارداه خدارو دریافت کنیم

          عاشق این خدای عزیزم هستم

          لیلا خانوم یه سوال من اوایل با کتاب خوندن و همین ویس های استاد خیلی هیجانی میشدم ولی الان که با کلاس خودشناسی و مراقبه آشنا شدم خیلی اروم و ساکت شدم و این حالم و ارامشم رو خیلی دوست دارم و به نسبت آگاهی و شهامتم بیشتر شده

          شما هم همینطور هستید؟؟؟؟

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    Armin EM گفته:
    مدت عضویت: 2912 روز

    سلام به استاد عباسمنش مهربون و خانم شایسته و بچه های پرانرژی سایت

    بیش از ۴۰ قسمت گذشت ۴۰ درس بهتره بگم ۴۰ هزارتا درس ، ک تو هر قسمت میشد ردپای توحید ، تسلیم بودن و هدایت را دید ، و گاها در یک قسمت همزمان قانون و نتیجه را شاهد بودیم .

    ما در این سفرنامه با استادی رو ب رو بودیم ، ک در تمام جنبه های زندگی ، از همسرداری ، از فرزنداری، از نوع نگاه توحیدی به موقعیت ها و افراد ، از عزت نفس ، از تواضع و فروتنی ، از شادی و سپاسگذاری ، حرف اول بود .

    و با همان لباسی ک در خارج از کادر دوربین بود،در جلوی دوربین هم حاضر میشد ، چون دنبال نقاب گذاشتن و نقش بازی کردن نبود ، در یک کلام چون خودش بود

    ?و این هماهنگی و توافق با درون بود ک سبب هماهنگی در بیرون شد .و آن افراد خاص آن موقعیت های خاص رو جذب زندگی استاد کرد.

    ?چرا ک وقتی ما همرنگ جماعت بشیم ، تقلید کنیم ، مانند آنها بشینیم ، بایستیم ، و مانند بقیه با کت و شلوار در جلوی دوربین حاضر شویم ، و لباسی را بپوشیم ک آنها دوست دارند و تنها از اعتقادات و عقایدی سخن بگوییم ک دیگران به آن ایمان دارند (هرچند ک غلط باشد ) ،آنوقت ،در حقیقت خود را گم کرده ایم .

    ?ولی زمانی که با خودمون همرنگ بشیم، دیوار ها و چارچوب ها رو بشکنیم و نقاب ها و ماسک هارو فرو بریزیم ،و آنطور زندگی کنیم ک دوست داریم ، و به دنبال نقش بازی کردن نباشیم ، در حقیقت ,آنوقت خود حقیقی مان را مانند استاد عباسمنش پیدا و آشکار میکنیم.

    اما بنظرم ، بسیاری از ما اسیر نقاب ها و ماسک هایی شدیم ک خود یا دیگران به اسم دین به اسم سیاست به اسم فرهنگ برما تحمیل کرده اند.

    و از بچگی به ما آموختند کسی باش، کسی دیگر باش. هرکسی باش اما خودت نباش و برایمان مرز و خط قرمزتعیین کردند و آزادی و حق انتخاب را سلب کردند .

    و درگوش هایمان خواندند ، تو هرآنچه که هستی، درست نیست. هرآنچه که انجام میدهی، درست نیست. و ما شروع به تقلید از آئین و روش دیگران کردیم.

    ?و از ذات و اصل خود ، ک بی آلایشی ست ، ک صداقت و معصومیت است, دور شده و فاصله گرفته ایم .

    ?و همه عمر به دنبال نقش بازی کردن و راضی کردن دل دیگران هستیم و غافل از اینکه سالهاست خود و حقیقت خود را فراموش کرده ایم .

    ?ما حتی خدا رو محدود کرده ایم ، و برای خدای خود هم دیوار و حصار کشیده ایم ، و معتقد شده ایم به اینکه خدا فقط در مکان هایی خاص ، در دین و آئین خاص ، و در مسجد یا کلیساها و معابد حضور دارد ،

    ?ما معتقد شده ایم بر این باور غلط کرد ک خدا اربابیست ک بندگانش را به زنجیر کشیده و بقول استاد عباسمنش ، لااکراه فی الدین را سالهاست ک از یاد برده ایم .

    ?ما فراموش کرده ایم ک هدف از عبادت چیزی جز تفکر و توجه به خالق نیست ، و این توجه به خدا را نه صرفا فقط با نماز یا روزه بلکه با نگاه کردن به یک گل ، با تمرکز برنکات مثبت ، با ساخت باورهای توحیدی، شکرگذاری ، هم میشه ، بجا اورد .

    اما در دنیا در مساجد و کلیساها به آموزش عباداتی می پردازند و مردم آن عبادتها را طوطی وار تکرار می کنن ، و عبادت معنای واقعی خود را از دست داده و مراسمی تشریفاتی و‌ قراردادی شده . و اینجاست ک مای آدمی حتی خدای خود را هم در بند کرده ایم .

    ?و نه تنها خدا بلکه همه کس و همه چیز را دوست داریم در غل و زنجیر باور ها و اعتقادات خود بکشیم .و فریاد میزنیم اگر من چیزی را نمی پسندم باید همه انسان های روی زمین هم نپسندند ! و بجای توجه به زیبایی ها ، چون اسیر چارچوب های غلط ذهنی شده ایم ، به همه چیز برچسب خوب و بد ، زشت و زیبا میزنیم.

    اما بیایید کمی تفکر کنیم ، اصلا زشتی و زیبایی چیست ؟ تعریف ما برای خوب و بد بودن چیه ؟

    میدونین حقیقتی ک وجود داره هرچقدر ما از پایین به همه چی نگاه کنیم ، هرچقد دید ما ، عمق تفکرات ما کم تر باشه ، اسیر برچسب های ذهنی میشیم و سعی میکنیم به همه چیز برچسب خوب و بد بودن بزنیم.

    ? و اگر از نظر روحی و ذهنی رشد کنیم ، وقتی دید ما گسترش پیدا کنه و چشم ما به روی حقایق باز بشه ، آنوقت مثل یک فضانوردی ک ازبالا مشغول دیدن زمین است ، همه آدمها فارغ از دین و مذهب و ملیت و نژاد , برایمان صرفا آدمند .

    آنوقت همه چیز را یکی و یگانه با خود میبینیم ، من از همان جسم و روح و ذهنی هستم ک شما هستید . هیچ تفاوتی نیست، و تفاوت تنها در اندیشه و نگاه ماست .

    و نکته اصلی اینجاست ک این ذهن است ک مفهوم زیبایی و زشتی را بوجود اورده و اگر برای یک لحظه ذهن های همه انسان ها از روی زمین محو بشه ، آیا باز هم زیبایی یا زشتی در چیزی وجود داره ؟ نه، چون که ذهنی وجود نداره ، کسی نیست که قضاوت کنه . زیبایی و زشتی در حقیقت قضاوت و داوری های ذهنی ما هستند ‌.پس وقتی یاد بگیریم ذهن قضاوت گر رو کنار بگذاریم آنوقت همه چیزو همه کس ، یکی و برابرند .

    ?گویا ما فراموش کرده ایم ک همگی از یک منشاییم و در همه ما همان روحی ست که در همگی ست ، اصلا تفاوتی است؟ اصلامرزی وجود داره ؟ غیر این است ک این برچسب ها ، مرزها و تفاوت ها رو خود ما بوجود اورده ایم ؟

    براستی ، اگر من یک گل را زیبا بنامم و دیگری آن گل را زشت بخواند ، چیزی ازگل بودن آن گل و زیبایی حقیقی اش کم یا زیاد می شود ؟

    به امید بیداری و آزادی درونی

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 81 رای:
    • -
      ليلا كيايی گفته:
      مدت عضویت: 2918 روز

      سلام Armin Em عزیز?

      نکات بسیار ارزشمند و فوق العاده ای را یادآوری کرده اید.

      امیدوارم روزی فرا برسه که به جای اینکه ادا در بیاریم به اصلمون و به جایگاهمون برگردیم به همان چیزی که از اول بودیم و همون رو در درونمون رشد بدیم.

      و اگر شود ، چه میشود و چه انقلاب درونی برپا می شود?

      عالی بود به امید بیداری و آزادی درونی به امید آن روز ما هم امیدواریم???

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      اذر ارین کیا گفته:
      مدت عضویت: 2790 روز

      سلام دوست عزیز

      سپاس فراوان از دیدگاه بی نهایت زیباتون…همه عشق بود و صداقت و پراز نور خدایی…چقدر لذت بخشه دریافت اینهمه اگاهی وهدایت……باارزوی بهترینها برای شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      احمد سلیمی ترکمانی گفته:
      مدت عضویت: 2323 روز

      سلااااااممم و درود به آرمین جان

      خدارو شکر میکنم که هدایت شدم تا کامنت شمارو بخونم

      واقعا عالی نوشتید

      من اگر ذهن قضاوت گرم رو خاموش کنم و فقط یک مشاهده گر باشم اون موقع میتونم همه ادم هارو از بعد الهی ببینم و همه رو هر جوری که هستند بپذیرم و باهاشون در صلح زندگی کنم

      واقعا از مطالب مفیدتون استفاده کردم خیلی کامل بود

      و عاشق این دعاتون شدم به امید بیداری و آزادی درونی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    احسون گفته:
    مدت عضویت: 2982 روز

    این جلسه و جلسه قبل می تونه برای من حجتی باشه در مورد اینکه چند تا تصمیم جدی بگیرم و تعهد جدی بدم و امیدوارم تمام تلاشم رو کنم که در خودم نهادینه کنمشون :

    ? کسی که با تو نیست ، لزوما بر تو نیست . کسی که نظر مخالفی و متضادی حتی با تو داره لزوما دشمن تو نیست و مخالف خود تو هم احتمالا نیست . اون فرد می تونه نظر خودش رو داشته باشه و تو هم نظر خودت . و این امری طبیعی هست . باید برات پذیرفته باشه.

    ? هروقت دیدی کسی حرف و نظر مخالف و یا متفاوتی با نظر تو داره از یک تکنیک استفاده کن . ببین می تونی خودت رو جای اون بذاری ؟ …

    ببین می تونی یکم با کفش های اون راه بری ؟

    ببین می تونی حدس بزنی چی شده و چه اتفاقاتی برای اون فرد افتاده که داره اینطور فکر می کنه ؟

    بیین می تونی تصور کنی خودت رو که اگر تو شرایطی که اون فرد رشد کرده تو هم رشد کرده بودی و اتفاقاتی که شاید بر اون گذشته بر تو می گذشت شاید تو حتی بدتر از اون بودی الان؟

    ببین می تونی تصور کنی آفریننده می تونست تو رو جای اون و توی شرایط اون و همون ایرادی که ازش میگیری خلق کرده باشه ؟

    ببین می تونی با انصاف باشی و واقعا ببینی که اگر تو جای اون بودی شاید بهتر از اون نمی شدی و دیدگاهت بهتر از اون آدم نبود یا نه ؟

    ببین می تونی بهش حق بدی که اون هم می تونه دیدگاه خودش رو داشته باشه وقتی تو به خودت حق میدی که دیدگاه خودت رو داری ؟

    ببین می تونی فکرش رو بخونی ؟

    ببین می تونی حدس بزنی چه دلایل موجهی برای خودش داشته که چنین تصمیمی گرفته و نظر و عملکردش اینطوریه؟

    سوالاتی از این قبیل که از خودت بپرسی و سعی کنی تا حدی بهش حق بدی آرومتر میشی و نجواهای قضاوت گر ذهنی رو خاموش تر می کنی و شاید حتی اصلا بجایی برسی که ببینی تو کاملا اشتباه هم می کردی و شاید اصلا حق با اون هم باشه .

    شاید تو هم جای اون بودی همون کار رو می کردی و همون دیدگاه رو داشتی.

    ? تا می تونی اول با خودت در صلح باش . دنبال بهانه ای برای رفاقت و صلح و آرامش با خودت باش. سعی کن رابطت با خودت رو ابتدا خوب کنی و در صلح قرار بدی خودت رو.

    سعی کن اختلافاتت با خودت رو حل کنی . سعی کن عقده های گذشتت رو حل کنی . سعی کن بخاطر مسائل مختلف خودت با خودت و گذشتت و شرایط فعلیت به تفاهم برسی و به آرامش برسی با خودت .

    با خودت مصالحه و آشتی کنی . خودت رو حتی بخاطر گذشتت قضاوت نکنی و شماتت نکنی. خودت رو ببخشی .

    ببینی تو اصلا با خودت آشتی هستی یا نه ؟ ببینی اصلا از درونت تونستی با گذشت هات و اتفاقات ناخوشایندش و اشتباهات گذشتت و از دست داده هات و کمبود هات و معایبت و نقص هات و شکست هات تونستی کنار بیای یا نه ؟ تونستی فراموششون کنی یا نه ؟

    تونستی خودت رو ببخشی یا نه ؟ تونستی حسرت نخوری و پشیمونی نداشته باشی و خودخوری نکنی یا نه ؟ تونستی بجایی برسی که خودت رو دیگه سرزنش و تحقیر نکنی یا نه ؟

    تونستی خشمت نسبت به خودت و اشتباهات گذشتت رو کنترل کنی یا نه ؟ آدم امروزت تونسته آدم دیروزت رو ببخشه یا نه ؟ تونستی نجواهای ذهنت علیه خودت رو کنترل و خاموش کنی یا نه ؟ تونستی تعارضات درونیت و مسائلت با خودت رو حل کنی یا نه ؟ تونستی خودت با خودت سنگات رو وابکنی و خودت رو رها و آزاد کنی یا نه ؟

    بقول معروف خلاصه اینکه اول ببین خودت با خودت چند چندی ؟! …

    برو خودت رو اصلاح کن و با خودت و گذشتت آشتی کن و با خودت دوست شو و به ارامش برس و صلح برس بعد با دیگران هم راحت تر در صلح خواهی بود.

    ?با دیگران در صلح باش . وقتی با خودت که بتونی کنار بیای و از ضعف ها و اشتباهات و خطاهای خودت بگذری ، وقتی بتونی نسبت به خودت گذشت و بخشش داشته باشی ، وقتی بتونی به خودت تا حدی حق بدی ، وقتی بتونی خودت رو دیگه سرزنش نکنی ، وقتی بتونی نسبت به خودت خشم نداشته باشی ، وقتی از خودت رنجشی به دل نداشته باشی و از این دست موارد ، اونوقت هست که می تونی به دیگران هم حق بدی . اونوقت هست که می تونی با دیگران هم کنار بیای . اونوقت هم می تونی به اونها هم حق بدی که مثل گذشته ی تو ممکنه ضعف ها ، اشتباهات ، خطاهایی داشته باشن . وقتی بتونی خودت رو ببخشی اونوقت هست که به اونها هم می تونی حق بدی که بخاطر اشتباهاتشون از جانب تو بخشیده بشن. اونوقت هست که دیگه سرزنششون نمی کنی . اونوقت هست که دیگه براحتی نسبت به دیگران خشمگین نمیشی . دیگه براحتی قضاوتشون نمی کنی . گارد نمی گیری و منفی نمیشی نسبت بهشون . چون میدونی همونطور که من اشتباهاتی داشتم و دارم و خواهم داشت ، این در مورد افراد مختلف هم صدق می کنه . بنابراین سعی می کنی بهشون حق بدی و درکشون کنی و بتونی همذات پنداری و همدلی بیشتری باهاشون داشته باشی و وقتی از این جهات همه رو مثل خودت ببینی همین ویژگی ها میشن نقاط اشتراکی که بین خودت با تمام انسان ها می بینی و این اشتراکات باعث میشه بتونی خودت رو جای هرکسی بذاری و بتونی راحت تر و سریعتر انسان ها و علت رفتارشون رو درک کنی و خودت رو بتونی جای اونها تصور کنی و اینطوری بهتر و سریعتر به صلح برسی با دیگران و بتونی این صلح رو بیشتر و عمیق تر حفظ کنی.

    ?تا می تونی از قضاوت و فکر منفی راجع به مردم و دیگران پرهیز کن . به ذهنت اجازه ی قضاوت نده . تو کار خودت رو کن ولی اگر کسی مثل تو کار درست رو انجام نداد قضاوتش نکن .

    تو چراغ قرمز شد بایست ولی نگو چرا اون نایستاد . نگو اون بی فرهنگه ، نفهمه . نه! … برات مهم نباشه . بهش فکر نکن . اگر هنوز به این مرحله نرسیدی و ذهنت ول کن ماجرا نیست به ذهنت بگو ببین تو این اوضاع و طوری که بزرگ شده و فرهنگ و تربیت و محیط شاید خب نتونه طور دیگه ای تصور کنه . شاید کار درست تو ذهنش اینه . شاید اصلا عجله داره ناجور و کارش خیلی واجبه . به خودت بگو خلاصه یه دلیلی داره .

    به ذهنت بگو اصلا مهم نیست که چرا اون رعایت نکرد . بلکه مهم خودمم . مهم اینه که من دیدگاهم اینه که می خوام پشت هر چراغ قرمزی بایستم .

    ? تا می تونی قضاوت دیگران راجع به تو هم برات مهم نباشه . تو نمی تونی جلوی قضاوت کردن ذهن دیگران رو بگیری. همچین قدرتی نداری.

    اگر می شد اونها هم حق داشتن جلوی قضاوت ذهن تو راجع به خودشون رو بگیرن. هرکس فقط می تونه کنترلگر ذهن خودش باشه . نیازی هم نیست بتونی ذهن دیگران رو کنترل کنی که قضاوتت نکنن .

    بگو بابا من مسئول قضاوت دیگران راجع به خودم نیستم . شاید بخاطر دلایلی حتی حق داره که این جوری ذهنش برنامه ریزی شده که داره قضاوت می کنه . مثلا تو مثال همون چراغ قرمز ؛ تو شاید پشت چراغ قرمز می ایستی درجایی و محیطی که می بینی تمام عابرهای پیاده دارن میرن . اینجورجاها همرنگ جماعت نشدن خیلی سخته . ولی تو چون تو دیدگاهت اینه که باید رعایت کرد و حق راننده ها و ماشین ها رو محترم شمرد من می ایستم حتی اگه همه رد بشن و برن و حتی مسخرم کنن و نظر دیگران برام هیچ اهمیتی اینجا نداره . چون من به چیزهایی عمل می کنم که درستیش بهم ثابت شده.

    ? نذار در روابطت چیزهایی مثل فلان ملیتی بودن ، فلان جایی بودن ، فلان محله ای بودن ، فلان شهرستان و فلان دهاتی بودن ، فلان زبانی بودن ، فلان نژادی بودن ، فلان جناحی بودن ، فلان شکلی بودن ، فلان رنگی بودن ، فلان حزبی بودن ، فلان تیپی بودن ، فلان کاره بودن ، فلان طرفی بودن ، فلان فرهنگی بودن و هر فلان دیگه ای و دسته ای تو رو به قضاوت ببره .

    سعی کن دسته بندی نداشته باشی و گروهی و حزبی کسی رو قضاوت نکنی . اصلا کل یه دسته و نژاد و جناح و گروه و شهر و غیره رو هم قضاوت نکنی .

    سعی کن بتونی همدلیت رو گسترش بدی. اگر واقعا نمی تونی بهشون حق بدی و اصلا بهت واضح و آشکار هم شده که دارن اشتباه می کنن و اصلا ناحق هست ایده و نظرشون حداقل از این جهت و توی دلت سعی کنی خودت رو جاشون تصور کنی و ببینی تو هم اگر جای اونها بدنیا می اومدی و چیزهایی که بر اونها گذشت برتو هم می گذشت و مسیری که اونها طی کردن تو هم طی می کردی شاید الان احتمالا روحیات و نظریات و دیدگاه های اونها رو داشتی .

    تا وقتی اونها دارن زندگی خودشون رو می کنن و آسیبی به کسی نمی زنن حق دارن برای زندگیشون تصمیم بگیرن ک علایق خودشون رو داشته باشن و رسم و رسوم و فرهنگ و اعتقادات و علایق خودشون رو داشته باشن ، ولو اینکه اصلا اشتباه باشه.

    ? دقت کردی ما ایرانی ها وقتی یه خارجی بقول استاد بلوند چشم آبی میاد تو ایران همه باهاش مهربونن و کمکش می کنن و باهاش هم صحبت میشن و هر کمکی از دستشون براش بر میاد انجام میدن و باهاش بسیار انسانی و با فرهنگ برخورد می کنن ؟ … چرا با هموطنانمون اینطوری نباشیم ؟ …

    با بقیه کاری نداشته باش ولی خودت رو بساز . خودت سعی کن فکر کنی اصلا همین ایرانی ها و هموطنات هم خارجی ان. سعی کن کسی ازت کمک خواست یا کاری ازت برمی اومد فکر کن یه خارجیه تو ایران.

    فکر کن همین الانش تو آمریکایی . سعی کن از همینجا و با همین آدما رفتارت انسانی باشه . با فرهنگ باشه. درست مثل اون چراغ قرمز عابر پیاده ای که سعی می کنی رعایت کنی .

    بقول کتاب چهار اثر فلورانس اسکاولشین که میگه قانون تدارک و ایمان فعال ؛ اصلا تو پیشاپیش و توی همین ایرانش سعی کن مثل اینکه اونورآبی رفتار کنی . بقول مهندس شعبانعلی مهاجرت ذهنی کن .

    اره سخته . خیلیا رعایت نمی کنن . ولی تو برای خودت زندگی کن . تو برای دل خودت رعایت کن . تو برای دل خودت انسانی و با فرهنگ رعایت کن . تو برای خودت قانون شهروندی رو رعایت کن . مطمئن باش وقتی بر مدار درست و انسانیت و حقانیت رفتار کنی و نیتت خیر و صالح باشه برات اگر دردسری هم ایجاد بشه ، میشه همون تضادی که اگر صبور باشی و استقامت داشته باشی تهش خیر هست و به نفع تو و در نهایت تو برنده ای .

    بقول استاد :

    ” الخیر فی ماوقع” میشه

    و “همه چی به نفع منه ” میشه

    و ” جاء الحق و زهق الباطل ، ان الباطل کان زهوقا”

    و یا “و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب ” میشه .

    وقتی بر مدار حق و کار درست بمانی و نگران نباشی و صبور باشی و استقامت و استمرار داشته باشی تهش ترس و غمی برات نخواهد بود :

    “ان الذین قالوا ربناالله ثم استقاموا فلاخوف علیهم ولاهم یحزنون”

    ?سعی کن راجع به دیگران حتی اجازه ورود فکر منفی و سو ظن به خودت ندی . سعی کن نذاری ذهنت بدبین بشه .

    اینقدر خودآگاهی و مراقبه داشته باش که همون لحظه فکر بد رو رد کنی راجع به دیگران .

    بقول قرآن این افکار خودشون گناه هستن :

    ” اجتنبوا کثیرا من الظن . ان بعض الظن اثم”

    اگر گناهه بخاطر اینه که فرکانست رو فکر بد راجع به افراد خراب می کنه . وقتی تو با بدبینی و پیش داوری و سوظن با افراد روبرو بشی ناخودآگاه و اتوماتیک برخورد ناجور می کنی و خوب حرف نمی زنی و این خود به خود و غیر قابل کنترل در گفتارت و لحنت و رفتارت مشخص میشه . سو تفاهم پیش میاد و خب طبیعتا طرف مقابلت حتی اگر اون بدبینی ها و پیش داوری های تو حقیقت هم نداشته باشه ولی در مقابل این لحن و کلام و رفتار تو جبهه میگیره و کار خراب میشه.

    برای همینه که بدبینی و سوظن و پیش داوری جرقه ی یه رابطه ی بد و اتفاقات بد و فرکانس های بد و درگیری های بعدش رو پیش میاره. پس چه بهتر که اصلا نذاریم که ذهنمون به هیچ وجه زود قضاوت کنه و پیش داوری انجام بده و ما رو دچار سو ظن و بد دلی و بد گمانی کنه راجع به کسی.

    ? نخواه که هیچکسی رو تغییر بدی ؛ فقط خودت رو تغییر بده ؛ خودت رو اصلاح کن .

    تا آخر عمرت هم که روی خودت و اصلاح خودت تمرکز کنی باز هم وقت کم میاری ؛ باز هم جای اصلاح و بهتر شدن هست .

    با همه تا جا داره در صلح باش ؛ با همونی که هست و انتخاب کرده و شکل گرفته .

    سعی کن همه رو هرجور هستن بپذیری و فقط خودت باشی اون کسی که دائم باید مراقبش باشی و بپاییش و در بارش جستجو و کنکاش کنی و سرت بکار خودت و اصلاح خودت باشه و سرت رو از زندگی دیگران بکشی بیرون.

    ? تا می تونی سعی کن مشکلی با کسی نداشته باشی و اگر احیانا پیش اومد هم سعی کنی با درک متقابل و همدلی و صلح جویی از شر جلوگیری کنی . تو قرآن اومده که :

    “ادفع بالتی هی احسن . فاذا الذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم”

    یعنی سعی کن شر رو دفع کنی و بخوابونی با صلح طلبی و مهربانی و گذشت و بردباری ؛ تا طرف مقابلت که عین دشمنت شده تبدیل به دوست مهربانی باهات بشه .

    این یعنی آدم تا جایی که جا داره باید سعی کنه دشمنی و عداوت و کینه و رنجشی بین خودش و دیگران پیش نیاد و حتی بدترین دشمنان آدم ممکنه با رفتار درست و مناسب تبدیل به دوستان خوبی بشن برات.

    ? بجای اینکه دوستات و آشنایان و بقیه رو پیگیری کنی که چه کرده و به کجا رسیده و چی ها بدست آورده و اینها سعی کن فقط و فقط روی خودت و زندگیت و خواسته هات تمرکز کنی .

    برات مهم نباشه زندگی و پیشرفت های دیگران .

    سعی کن بجایی برسی از نظر قدرت روحی و روانی که واقعا حتی از پیشرفت های دیگران خوشحال بشی . براشون حتی بتونی توفیق بیشتری بطلبی و حتی دعاشون کنی. بتونی برای کسی که حتی فکر می کنی شاید باهات خوب نیست یا قبولت نداره یا رفتار خوبی نداره باهات بتونی براش دعا کنی .

    قلب بسیار بزرگ و روح رها و آزاده ای داشته باشی که بتونی خوشبختی هرچه بیشترش رو بخوای.

    باید سعی کنی اصلا سرت تو کار خودت باشه و هربارم اتفاقی از موفقیت ها و زندگی کسی خبری شنیدی از موفقیتهاش خوشحال بشی و ارزوی توفیق بیشتر کنی و اگرم شنیدی بجایی نرسیده یا مشکل داره براش بتونی دعا کنی و اگر شد هم حتی کمکی کنی بی چشم داشت و توقع .

    این یعنی یک انسان واقعی . این یعنی آزادگی و بزرگی . سعی کن اینطوری باشی.

    ? سعی کن در عین احترامی که به دیگران و حق انتخابشون می ذاری خودت هم با زندگی خودت راحت باشی . سعی کن اینقدر راحت باشی که حتی هیچ نیازی نبینی که به دیگران بخوای راجع به چیزهایی که با تحقیق و تفحص و تعقل بهشون رسیدی (لااقل تا حالا) بخوای توضیح بدی و دفاع کنی و قانعشون کنی و کلی انرژیت هدر بره و فرکانست خراب بشه. نهایتش یکبار توضیح میدی و بس.

    باید یاد بگیری راه خودت رو بری. این زندگی توئه . نیازی نیست همه چی رو به همه توضیح بدی و بخوای از خودت دفاع کنی و دیگران رو بتونی حتما قانع و راضی کنی.

    ? ممکنه آدمی که دیدگاهی بهت آموزش میده و حرفی میزنه آدم خیلی خوبی باشه و نیت خیلی خوبی داشته باشه ولی با توجه به چیزهایی که تو بهشون رسیدی و با تعقل جور در نیاد. ممکنه اشتباه باشه.

    از طرفی ممکنه کسی آدم خوبی نباشه و حتی دشمنت باشه ولی در موردی خوب و درست و عاقلانه رفتار کنه . تو باید بسنجی . با توجه به آدم ها نگاه نکنی. هیچکس صد در صد همه کارها و ویژگی هاش بد و نامناسب و ضعیف یا صد در صد خوب و مناسب و قوی نیست . به آدمش خیلی نگاه نکن پس .

    ببین اون موضوع درسته یا نه و می تونه درست یا غلط باشه یا نه . بقول قرآن :

    ” یستمعون القول فیتبعون احسنه”

    یعنی همه حرف و نظریات رو می شنون و از بهترینش تبعیت و پیروی می کنن . نه اینکه بقول استاد مثل گوسفند هرکس هرچی گفت همون رو قبول کنن و دنبال کننش.

    ? سر هرچیز بی ارزشی وارد گفتگو نشو . بحث نکن . تو علایق و سلایق و نظریات و دیدگاه های خودت رو داری و دیگران هم حق دارن داشته باشن .

    مسائل مذهبی ، نژادی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، ورزشی و …

    تو می تونی یک مسلمان شیعه باشی اون یکی سنی ، مسیحی ، یهودی ، زرتشتی ، هر فرقه ای ، حتی بی دین.

    دیگه فکر کن خود قرآن حتی به کسی که اصلا وجود خدا رو حتی نفی می کنه و کافر هست تو سوره کافرون میگه:

    ” بگو ای کافران ؛ من چیزی را که، شما می پرستید نمی پرستم . و شما نیز چیزی را که من می پرستم نمی پرستید . و من پرستنده چیزی که شما می پرستید نیستم . و شما پرستنده چیزی که من می پرستم نیستید. شما را دین خود، و مرا دین خود .”

    دیگه از این قشنگ تر توضیح بده که هرکی سی خودش ؟!

    نه جنگی هم باهم داریم نه بحثی و دعوایی ؛ اونم تازه با کی ؟ با کسی که بکل به هیچ چیزی از خدا و توحید و معاد و آخرت و اینها اصلا اعتقاد نداره . چه برسه به بقیه ادیان که کلی اشتراکات باهم دارن.

    یا روی مسائل سیاسی با کسی دیگه بحث نکن . اصلا تو رو چه به دنیای سیاست ؟

    اصلا تو از سیاست هایی که هزاران هزار حقه و نیرنگ و برنامه و استراتژی پشتشون هست چی میدونی ؟ اصلا چه دردی از تو حل می کنه ؟

    اصلا تو که حالا فهمیدی حساب کردن روی دنیای سیاست و سیاست بازی و سیاست مداران همش شرکه؟!

    تنها سیاست تو تکیه بر بزرگترین و قوی ترین سیاست مدار باشه .

    کسی که بهترین و کاملترین و بی نقص ترین برنامه ریز هست . کسی که هیچ سیاستمداری و هیچ رابطه ای به پای اون نمی رسه و هیچ نقشه و برنامه و حقه ای بالاتر از اونچه او میدونه نیست :

    ” و مکروا و مکرالله ، والله خیرالماکرین”

    هیچ کاری با دنیای سیاست نداشته باش که کی اومد و کی رفت و چی گفت و چکار کرد و کی می خواد بیاد و چکار گفته می کنم و اینها .

    همش چرت و پرت و کشکه وقتی تو تهش اون کسی که صاحب تمام قدرت و برنامه ها هست و همه برنامه ها به او بر می گرده در نهایت و دست اونه که تایید کنه یا نکنه رو به عنوان وکیل با سیاست خودت انتخاب می کنی و وکالت کامل و تام رو به اون می سپاری :

    ” فاتخذه وکیلا”

    ” و الی الله ترجع الامور ”

    در مورد مسائل اقتصادی هم یادت باشه خداست که رزاق هست و رزق و روزی بدست اونه نه مشکلات اقتصادی جامعه و رئیس جمهور و دولت و حکومت و تحریم ها و اینها.

    همه اینها هست و می تونه موثر باشه ولی در اوضاع کلی جامعه و در مورد آدم های معمولی جامعه که باور کردن اثرگذار بودن این عوامل رو . در مورد ذهن های فقیر و بخور و نمیر . در مورد همون کسایی که باور دارن که زندگیشون و رزق و روزیشون رو همین مناسبات جهانی و تحریم ها و سیاست بازی ها تعیین می کنه .

    وقتی چنین باوری دارن خب همینطور هم هست و براشون هم اتفاق می افته و زندگیشون واقعا هم وابسته به همین موضوعات میشه .

    ولی یادت باشه تو می خوای از اینها باشی ؟!

    اگر نه بدون که تو بظاهر بدترین شرایط اقتصادی هم باشی خدای تو یا از دل همون شرایط برات بهترین شرایط رو فراهم می کنه و در واقع هدایتت می کنه به سمتش و تو باید حرکت کنی با این اعتقاد راسخ و یا اینکه موقعیت تو رو تغییر میده و به سمت جای دیگه ای هدایتت می کنه اگر آمادگیش رو در خودت بوجود آورده باشی .

    پس درگیر هیچ بحث اقتصادی هم نکن خودت رو و تحت تاثیر قرار نگیر و امیدت و روحیت و اعتقادت به اینکه تمام دارایی ها و تمام کهکشان ها و مشارق و مغارب و آسمان ها و زمین و تمام رزق و روزی دست اون هست رو از دست نده و با انگیزه و انرژی و دلخوشی به خداوند و در عین رهایی و آزادی و بدون ترس و عجله و نگرانی حرکت کن و وظایف خودت که از دستت برمیاد رو انجام بده فقط و استمرار داشته باش و هیچ ناامیدی به دلت راه نده .

    در مورد مسائل فرهنگی و اجتماعی هم همینطور. اگر در جامعه چیزهای ناخوشایندی دیدی ، اگر فحاشی ، هرزگی ، اعتیاد ، دزدی و اختلاس ، دعوا و نزاع ، بی قانونی ، بی اخلاقی و هرچیزی از این قبیل مسائل اجتماعی فرهنگی در اطرافیانت ، دوست و آشنات ، شهرت ، کشورت ، مردمت و حتی در کل جهان دیدی بدون اولا قضاوت نکنی و با خودت بگی من تمام حقیقت رو نمی دونم و بازم نمی تونم قضاوت کنم و تازه نمی تونم جلوی تمام این اتفاقات رو بگیرم و این جزیی از ماهیت و طبیعت دنیاست و باید باشه و جزیی از قطب مخالف و تضادهای این جهانه و اینکه من فقط سعی می کنم وظیفم رو انجام بدم و خودم تا جایی که می تونم رعایت کنم و درگیر این چیزها نشم و کاری با بقیه ندارم و نباید بذارم اینها روی باورهام و روحیم تاثیر بذاره و دیدم رو خراب کنه و من اعراض می کنم و نمی ذارم کانون توجه و پردازش ذهنم رو و احساساتم رو درگیر کنه و من رو از مسیر درستی که دارم میرم منحرف یا متوقف کنه .

    حتی در مورد ورزش و فوتبال هم نباید این باشه. نباید برام مهم باشه که اگر من طرفدار فلان تیمم چه اتفاقاتی داره می افته. نباید کل کل کنم با طرفدارای تیمای دیگه . باید اولا حق بدم به هرکسی طرفدار هر تیمی باشه . ثانیا اصلا نباید از قدر اهمیتش بیشتر بشه. فوتبال هست دیگه . یه فان و تفریح که قراره لدت بیشتری به زندگی بده . و تازه عنوان فرهنگی ورزشی رو هم یدک میکشن. باید فرهنگسازی و اخلاق پروری کنن . ولی خب اگر قراره جایی برای تخلیه خشم ها و نفرت پراکنی و عقده ها و محلی برای بی حرمتی و فحاشی و دشمنی باشه همون بهتر که اصلا دورش رو خط بکشی . چه ارزشی داره درگیر شدن این چیزها ؟! که تو کامنت ها و کل کل ها ببینی که استقلالی و پرسپولیسی و سپاهانی و تراکتوری و … ناموس هم و به فحش ببندن و هرچی از دهنشون در میاد بگن ؟.

    یا خبرها راجع ب سلبریتی ها و بازیگران و اصحاب رسانه و اینها.

    همه اینها رو باید بذاری کنار و بقول استاد سبک زندگی شخصی خودت رو داشته باشی و در عین حال که خودتی و مشغول خودتی به دیدگاه و انتخاب دیگران هم احترام بذاری و درگیر حواشی و بحثای پوچ و بی ثمر نشی و برات هم مهم نباشه که در موردت چی فکر می کنن .

    اما چندتا شعر و نکته در همین موارد :

    – عیب کسان منگر و احسان خویش … دیده فرو بر به گریبان خویش

    – گر به عیب خویشتن دانا شوی … کی به عیب دیگران بینا شوی

    – چشم فرو بسته ای از عیب خویش … عیب کسانت شده آیینه پیش

    – هر چه را نفس خویش نپسندی …نیز نفس دیگران مپسند

    – در همه چیزی هنر و عیب هست … عیب مبین تا هنر آری بدست

    -کسی پیش من از جهان عاقل است … که مشفول خود از جهان غافل است

    – تو خود را چو کودک ادب کن به چوب … به گرز گران مغز مردم مکوب

    این درس هایی بود ک من از قسمت های ۴۴ و ۴۵ سفرنامه گرفتم و امیدوارم بتونم بهشون پایبند باشم و عمل کنم انشاالله

    ممنون از شما استاد گرامی و خانم شایسته عزیز?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 130 رای:
    • -
      علی کریمی گفته:
      مدت عضویت: 2354 روز

      سلام ب احسون عزیز و خانواده ی بزرگ عباس منش

      الان که دارم این پاسخ رو میدم خیلی ارومم و بدون استرس در صورتی که یک ساعت قبل بخاطر باخت پرسپولیس خیلی بهم ریخته بودم ،تلگرامم رو باز کردم و سری ب کانال استاد زدم و چشمم اتفاقی ب نظر شما افتاد بازش کردم و کامل خوندم ،بنظرتون این اتفاقی بود ،از نظر من هرگز ،غیر ممکنه اتفاقی باشه من دارم هدایت میشم از وقتی که سعی دارم مدارم رو ارتقا بدم،ب والله قسم که هر روز چندین بار ب مسائلی این چنینی بر میخورم و شکم برطرف میشه،و هنوز اول کارم تازه دارم نتایج افکار مثبتم رو میبینم،و اما استاد با هر کلمه ای که از دهانش خارج میشه یک انرژی مثبت دیگه بهم اضافه میشه،لذت میبرم از حرفاشون ،احسون عزیز و استاد ازتون ممنونم ،

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مهدی شادکام گفته:
      مدت عضویت: 3481 روز

      دوست عزیز احسون جان ممنون ازشما احسنت به شما چقدر آگاهی دادید یک کتاب زیبا درموردقضاوت نوشتید شما استاد هستید .چقدر از سطح اگاهی شما لذت بردم با اینکه تو خوندن َضعیف وکم حوصله هستم از بس زیبا نوشتید ومفید کامل با حوصله خوندم وبازهم چند وقت یبار میخونمش حتمن وچقدر تاثیر گذار اسمتون هم برام جدید بود فکر میکردم احسان هستید ولی یک دوست خوبید با آگاهی بالا ممنون ازشما که هستید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      hanna گفته:
      مدت عضویت: 2411 روز

      سلام دوست من

      این اولین باره که احساس میکنم انقدر دقیق و صریح این متن برای من نوشته شده اصلا تک تک بند ها و جملات برای منه احسون عزیز واقعا ازت ممنونم که این متن رو نوشتی

      من تو روابط خیلی به تضاد میخورم و اذیت میشم باورت میشه من از خدا خواستم که بهم بگه چیکار کنم و حالا با نوشته هات به جواب رسیدم مررررسی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ریحانه آهنکار گفته:
      مدت عضویت: 4052 روز

      سلام احسون عزیز

      به شخصه خوندن دیدگاه شما هم خانواده عزیز برای من مثل خوندن یک کتاب میمونه که به عنوان مثال از حرفهای استاده

      واقعا زیبا بود و لذت بردم

      ممنونم از خدا به خاطر وجود استاد و مریم جان شایسته و شما خانواده خوبی که وجودتون برام مثل معجزه است چون هر روز منو به سمتی که باید برم هدایت می کنه

      ممنونم واقعا زیبا بود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حمید دهقانی گفته:
      مدت عضویت: 3833 روز

      سلام به همه دوستان و استاد گرامی و مریم خانم و دوست خوبم احسون عزیز

      این متنت بی نهایت بهم تلنگر میزد که حمید ببین تو چقدر اینا رو انجام دادی و اتفاقا چند مدتی هست که با تضادهایی که برام پیش اومده واضح شده برام که تو روابطم خیلی ضعیفم و به خودم تعهد دادم حلشون کنم که این کامنت تو و صحبت های استاد بی نهایت کمکم کردم تا بتونم راه حل روابط درست با خودم و با دیگرانی توی اطرافم و جامعه و .. باهاشون در ارتباطم چطور دیدگاهی داشته باشم تا منو با خودم و با اونها به صلح برسونی و بتونم در همه افراد فقط زیبایی ببینمو قضاوت نکنم هیچ کسیو و این همون قانون برانگیختگی هست که مطمئنم جهان با تغییر فرکانسم و احساسم و دیدگاهم به ادما و شرایط منو تو شرایط دلخواهم قرار میده و اون چیزی رو که از روابط میخوام بهم میده … مرسی احسون جان خیلی کامنتت بهم کمک کرد و دستی شدی از دستان خدا برام و برم تو عمل گفته هات رو اجرایی کنم. شادو در آرامش باشی . سپاس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      اذر ارین کیا گفته:
      مدت عضویت: 2790 روز

      سلام دوست عزیزم

      چه مقاله ی جامع وکاملی بوداین خودشناسی…چقدرزیباو جامع…وچه جمله ی محشری بود…که تنها سیاست تو تکیه به قویترین و بزرگترین سیاستمدار باشه…..خداروسپاس بخاطر این دلنوشته ی شما…و خداروسپاس بخاطر حضور گرم و خالصانتون در این خانواده..بهترینهارو واستون ارزو دارم….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2444 روز

      به نام الله یکتا

      سلام.دوست عزیزم

      احسون عزیز

      واقعا پرواز کردم از اینقد اگاهی از اینقد تکامل از اینقد درک بهترین قوانین

      به خودم افتخار میکنم که دوستانی همچون شماها دارم و به شما افتخار میکنم که اینقد روی خودتون به بهترین شکل ممکن کار کردین و میکنین و جهان را جای بهتری برای زندگی قرار دادین

      اره باید یاد بگیریم

      اگه بخوایم که میخوایم.هدایت بشیم

      باید اونقد قدرت احتراممون رو ببریم بالا..

      چون احترام به افراد به اطرافیان احترام به خودمونه در اول…این همون عزت نفسه

      استادم سایه ات همیشه مستدام باشه

      به نهایت اگاهی هایی که واقعا واجبه واقعا شاه کلیده دریافت کردم از این قسمت

      سفرمون…چقد راحته هماهنگ بودن با جهان..با قوانین

      به خدا خیلی راحته…

      ممنونم بی نهایت مریم جان جانانم و استاد عزیزدلم…سپاسگذارم خداوندم از این همه اگاهی این همه زیبایی

      دوست خوبم خداوند راه گشای مسیرت باشه جانم…در پناه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      وحیده بانو گفته:
      مدت عضویت: 2419 روز

      احسون عزیز

      اینهمه آگاهی از کجا تراووش می‌کنه..چقدر بزرگ فکر میکنید..چقدر قشنگ می‌نویسید..با اینکه سالهاست تمام تلاشم این بوده کسی رو قضاوت نکنم ولی حرفهای شما دریچه جدیدی از آگاهی رو به روم باز کرد..واقعا لذت بردم..

      این متن در حد یه سخنرانی فصیح و زیبا بود..حتمن سیوش میکنم و بارها میخونمش..سپاس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      Yalda va Hossein گفته:
      مدت عضویت: 2420 روز

      سلام و درود به دوست عزیزم احسون جان

      واقعا افرین به این همه ریزبینی د دقت در استفاده از قانون در همه موارد،بسیار خوشحالم که هدایت شدم به کامنت پرمحتوای شما واقعا نمیدونم چجوری شد از اینجا سر دراوردم ولی من شخصیت غر غرویی هستم در بعصی از زمینه هایی که گفتین ولی با آموزش های استاد تا حد زیادی تونستم به حداقل برسونم مثلا همیشه از اینکه دیگران آشغال میریزن خیابون ناراحت میشدم و میگفتم چرا ؟؟ولی الان دیگه نمیگم

      یا هر مسایلی که تو جامعه و اطرافیانمون هست

      واقعا اگر به تک تک جملاتی که گفتین عمل کنیم یک بیگ بنگ اساسی تو زندگیمون اتفاق میافته و مهمترینش به نظر من آرامشی که بدست میاریم یعنی به نظر من این آرامش به همه چی میارزه

      یه حکایتی هم از ملانصرالدین شنیدم خیلی جالبه مرتبط با متن شماست که باید همیشه به خودمون یادآوری کنیم بگیم

      یه روزی یک نفر به ملانصرالدین میگه عروسی همسایه هستش اطلاع داری میگه (((به من چه))) دو باره اون نفر برمیگرده میگه آخه تو هم دعوتی دوباره اینجا ملا میگه خوب ((به تو چه)) این حکایت بسیار صریح و رکی هستش اما حکایت زنگی خیلی از ماهاست که باید حواسمون جمع کنیم که فقط فقط تمرکزمون روی خودمون باشه

      ممنونم بابت کامنتتون که هم یه تلنگری بود به من و هم اینکه یاد این حکایت افتادم

      همین دو تا کلمه رو در ذهنمون داشته باشیم فکر میکنم خیلی از مسیر رو رفتیم

      در پناه خداوند همیشه سربلند باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      علی توکلی گفته:
      مدت عضویت: 2521 روز

      سلام دوست عزیز

      واقعا دمتون گرم با این حد از نگرش مثبت و مفید.

      راسش من امروز دوباره برخورد کردم به یه تضاد تکراری که همیشه ازش فراری بودم.

      بعد از کلی احساس بعد یک ربع فقط گفتم خدا یا خودت هدایتم کن بعد ایده اومد بیام بخش هدایت من بعد هم هدابکیت شدم به این کامنت فوق العاده که همون اوایلش خیییلی آروم شدم و چالشم از درون حل شد.

      واقعا بی نهایت سپاس گزارم از شما و استاد عزیزمون و تمام خونواده عباس منشی گل و عزیزم …

      و بی نهایت فراوان دم رب یکتا مون گرم که این همه قوانین باحال و مشتی داره😍😊❤️💎🧡💙💚

      انشالله که همیشه شاد پیروز و ثروت مند و سعادتمند باشید

      علی توکلی 1399/7/25

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      میثاق طراوت نیا گفته:
      مدت عضویت: 2871 روز

      درود بر شما دوست عزیزم

      واقعا عالی بود تا الان هیچ کامنتی توی سفرنامه نبود که اینقدر پخته و کامل مسأله رو موشکافانه بیان کنه

      ممنون از وقتیکه گذاشتید دوست خوبم

      شادو سلامت و ثروتمند و سعادتمند باشید

      و الله یکتا هدایتگرتون باشد?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      اخگر شمس گفته:
      مدت عضویت: 3139 روز

      سلام و احترامات مرا پزیرا شو دوست عزیز تشکر از کمنت عالی و همجانبه که نوشتی خوشم آمد دید بسیار عالی زیبا و کاربوردی جهان سپاس موفق و کامگار باشی همیشه در هر لحظه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      باران گفته:
      مدت عضویت: 2273 روز

      سلام به همه دوستانم و استاد خوبم جناب آقای عباسمنش و مریم شایسته عزیز و دوست داشتنی. خیلی ممنون از دیدگاه عالیتون آقای احسون. بعضی از دیدگاه های دیگتون رو خوندم. واقعا عالی و مثمر ثمر هستند. یه جمله برام خیلی عالی بود:مهاجرت ذهنی کن. و همچنین توضیح سوره کافرون که باعث گشایش هایی در من شد. بسیار از همه اهالی سایت سپاسگزارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      اذر ارین کیا گفته:
      مدت عضویت: 2790 روز

      سلام دوست عزیزم

      چقدر زیبا و جامع بود دیدگاهتون..چه جمله ی محشری بود…تنها سیاست تو تکیه بر بزرگترین و قدرتمندترین سیاستمدار باشه…واستون بهترینهاروازخدا ارزو دارم .مقالات شما بی نظیره….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سوسن سادات اوی گفته:
      مدت عضویت: 3118 روز

      سلام عرض کردم دوست عزیز

      شما واقعا میتوانید یک کتاب با این متنتون بنویسید وبدید چاپ کنن به اسم (خود شناسی به روشی ساده)

      یا(چگونه زندگی باید کرد)

      یا هزاران اسم دیگه

      واقعا عالی بود

      ممنونم

      خسته هم نباشید چون خیلی بابت نوشتنش هم زحمت کشیدید وابن دست ودلبازی شما رو میرسونه

      انشالله روز به روز موفق تر بشوید

      کلی شارژ شدم با این کامنت زیباتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      نازنین گفته:
      مدت عضویت: 1265 روز

      سلام بر دوست عزیز

      دست تون سلامت

      خدا قوت احسون عزیز

      بسیار ریزبینانه و بسیار پند آموز

      چه نکات زیبا و درستی رو بیان کردین

      برای من خیلی خیلی با ارزش بود

      انگار دوره ی عزت نفس و فرمایشات استاد عزیز رو داشتم با قلم شیوای شما میخوندم

      امروز در درخواستها از خداوند خواسته بودم به کامنت و فایلی زیبا که نیاز دارم به آگاهی هاش هدایتم کنه

      و خداوند پاسخم رو به زیبایی داد

      فوق العاده بود

      بسیار تحسینتون میکنم برای درک و فهم عالی که از فایلها و دوره ها دارین

      من کلمه به کلمه رو با چندین ستاره ی زیبا در دفترم یادداشت کردم تا بارها بخونم و عمل کنم

      و چه زیبا زکات علم پرداخت کردین

      و بی نهایت سپاسگزارتونم که وقت گذاشتین و مهربانانه و سخاوتمندانه ما رو هم شریک فهم زیباتون از قرآن و از بیانات استاد کردین

      تحسین برانگیز هستید

      افتخار میکنم به دوستانی چون شما آگاه و عامل به قوانین

      بی نهایت سپاسگزار مهربان پروردگار هستم برای حضور در این جمع فوق العاده

      بهترینها زیباترین اتفاقا ت و رزقی بی حساب رو براتون از خداوند وهابم آرزو میکنم

      پاینده و برقرار باشید در پناه حضرت حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: