معضلی ویرانگر به نام "جلب توجه" - صفحه 13
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-35.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-07-27 12:00:102024-06-08 22:20:45معضلی ویرانگر به نام “جلب توجه”شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
درود و سپاس از خداوند و شما…
با احترام
بنظر من خیلی زیبا میشه اگه ما از انتشار هر چیزی، هدفی با نیت خدا گونه داشته باشیم
چون اینجوری هم خودمون از اون چیزی که نشر دادیم از زندگیمون حس خوب تری میگیریم هم لذت میبریم از اون کار و هم از اون احساس خوب بیشتر به زندگی مون میاد
سپاسگزارم و عشق و احساس خوب رو برای همه دوستانم خواستارم❤️
به نام خدایی که حامی منه در مسیر تغیر باورها و افکارم
با سلام خدمت استاد عزیزم
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
استاد عزیز با توجه به تفکری که چند روز بود در مورد تجارب زندگی خودم قبل از آشنایی با شما داشتم به این نتیجه رسیدم که دلیل تمام اون اتفاقات ناخواسته در صلح نبودن من با خودم بوده موضوعی که با آشنایی با شما و خریدن دوره ی به صلح رسیدن و عزت نفس تونستم بهترش کنم ولی این روزها احساس میکردم که دوباره این مساله میخواد خودش رو پر رنگ کنه توی وجود من و به همین خاطر تصمیم گرفتم دوباره فایل های در صلح بودن و دوره ی در صلح بودن رو شروع کنم و امروز با این فایل شروع کردم
نکات مطرح شده توی این فایل :
مردم انگار مسابقه دارن میدن برای جلب توجه :
وقتی دقت کردم به این موضوع و ی کم فکر کردم دیدم آره دقیقا همینه و من دارم میبینم که والدین دانش آموزام انگار مسابقه دارن برای نشون دادن عکس های خانوادگیشون و گذاشتنشون توی پروفایلشون چون به محض اینکه یکیشون ی عکسی رو میزاره یا چیزی رو استوری میکنه بقیه هم همون کار رو انجام میدن
نیاز به جلب توجه از بدو ورود در وجود انسان بوده اما هر چی که میگذره آدم ها بیشتر این خلا رو در وجودشون هست که دیده بشن و در موردشون حرف بزنن:
وقتی دقت میکنم میبینم که حتی خواهرزاده ی خودم که ی بچه هی 7 ساله هست هم هر وقت ی چیزی میخره دوست داره دختر عموها و پسر عموهاش رو دعوت کنه خونه و یا خودش بره خونه ی اونها که چیزهایی رو که خریده رو به اونها نشون بده و این یعنی این میل به دیده شدن در وجود آدم ها هست از همون دوران کودکی
نیاز به جلب توجه اگر افراطی بشه ما رو از خودمون دور میکنه
ما باید یاد بگیریم که برای خودمون زندگی کنیم
اگر میخواین آرامش داشته باشین و طعم خوشبختی رو بچشین هر کاری رو که میخاین انجام بدین از خودتون بپرسین که این رو برای خودم میخوام انجام بدم یا برای بقیه :
همین امروز صبح من میخواستم برم ی اداره ای برای انجام ی سری کارها اولش میخواستم کفش پاشنه دار بپوشم که تیپ اداری داشته باشم اما بعدش که فکر کردم با پوشیدن ان کفش ها اذیت میشدم و فقط برای زیبا دیده شدن میخواستم اون کار رو بکنم اما بعدش حرفهای شما توی دوره عزت نفس و توی این فایل که دیشب گوش داده بودم رو به یاد آوردم و به خودم گفتم که من باید این نیاز به جلب توجه رو کنترلش کنم و به همین خاط هم عمدا اون کفش ها رو نپوشیدم و ی جفت کفش اسپورت پوشیدم که راحت بتونم باهاش راه برم فارغ از اینکه دیگران چی میگن یعنی دقیقا این سال رو از خودم پرسیدم که کدوم کفش رو با چه هدفی میخوام بپوشم و در نهایت اون چیزی رو پوشیدم که راحتی خودم رو در اولویت قرار میداد
پایه و اساس زندگی باید روی این اصل باشه که :
من انسان ارزشمندی هستم و نیاز ندارم که کسی ارزش رو در من مشخص کنه من نیازی به توجه دیگران ندارم
پایه عزت نفس اگر درست چیده بشه همه چیز خودبخود درست میشه :
خدا رو شکر که با خریدن دوره عزت نفس فهمیدم که تمام مشکلات من از پایین بودن عزت نفسم سرچشمه گرفته و سعی کردم با کار کردن روی ان دوره عزت تفسم رو بهبد بدم و به میزانی که تونستم این کار رو انجام بدم از همه لحاظ بهتر شدم نسبت به قبل خودم هر چند که باز هم بادی ادامه بدم و کار کنم چون توی محیطی بزرگ شدم که این عزت نفسه اصلا وجود نداشت و تازه توی این 3 سال تونستم ی کم ایجادش کنم
ما نمیتونیم دیگران رو راضی کنیم اما میتونیم خودمون رو راضی نگه داریم
اگر عزت نفس و اعتماد به نفس ما بالا باشه هر کاری رو میتونیم انجام بدیم
سبک شخصی زندگی خودمون رو باید پیدا کنیم و بر اساس اون زندگی کنیم سبکی که به ما آرامش میده و احساس خوب بیشتری به ما میده
سپاسگزارم استاد که با بودن با شما دارم تلاش میکنم که به سبک خودم زندگی کنم
سلام به استاد عزیز و همه دوستان
امروز که این فایل رو گوش دادن متوجه خیلی از افکارهای اشتباه خودم در زندگی شدم بارها همسرم بیکار شده شغل آزاد شرکت های مواد غذایی دارد هر وقت در مورد مشکلاتم با خانواده و دوستانم صحبت می کردم باعث می شد زمان بیکاری شوهرم طولانی تر شود و وقتی دائم به مشکلاتم فکر میکردم بیمار میشدم بعد از مدتی متوجه شدم که نیازی به دلسوزی دیگران ندارم چون آنها نمی توانند مشکل من را حل کنند و مسئولیت زندگی من بر عهده خودم و همسرم است این بار که که دوباره همسرم بیکار شد شرکت تعدیل نیرو کرد که باز هم فکر می کنم به خاطر افکار خودم و ترس از بیکار شدن شوهرم بازم این اتفاق افتاد دیگر با کسی صحبت نکردم امیدوارانه منتظرم بهترین شرایط برای من پیش بیاد و به لطف خدا یک کار عالی با شرایط عالی نصیب همسرم شود و زندگی مان پیشرفت بسیار خوبی داشته باشد .دومین مشکلی که در وجود خودم پیدا کردم این است که من از بچگی همیشه بیماریهای ریز و درشتی داشتم که مادرم خیلی به من توجه میکرد و همیشه مرا یک بچه ضعیف میداند واز من مراقبت ویژهای می کرد. الان حتی در رویاهایم هم گاهی خودم را به مریضی میزنم ودوست دارم اتفاقاتی برای من بیفتد که جلب توجه کنم و در دنیای واقعی هم دائم من یک جایی از بدنم درد میکنه و دائم سرما میخورم و حساسیت هایی در بدن ایجاد میشود از امروز سعی می کنم چه بیماریهایی متوجه نکنم و بگویم من بدنی سالم دارم و در مورد دردهای بدنم و بیماری هایم با کسی صحبت نمیکنم و بعد از مدتی نتایج آن را با شما درمیان می گذارم من متوجه شدم هر چقدر در مورد بیماری و مشکلات صحبت کنیم هم احساس بدی پیدا می کنیم احساس ناامیدی پیدا می کنیم همین که آنها را بیشتر وارد زندگیمان می کنیم به همین دلیل هر جا می روم شاید برای بقیه عادی باشد ولی من به دنبال زیبایی ها میگردم و سعی می کنم با گوش دادن به فایل های استاد احساس خوب داشته باشد به امید درک زیباییها و خوبی های بیشتر خدانگهدار
بنام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم، مریم جانم و همه همسفرانم
روز نود و نهم سفرنامه
استاد در این فایل به موضوع نیاز به جلب توجه که ریشه در کمبود عزت نفس دارد پرداخته اند و من برداشت خودم از صحبت های ایشان را می نویسم.
نیاز به توجه و دیده شدن یک نیاز طبیعی در انسان است و این نیاز از بدو تولد با ما بوده است. ولی اگر رفع این نیاز به گونه ای شود که منجر به اعمال و رفتار غیر عادی شود نیاز به بررسی دارد. از رفتارهایی مثل خالکوبی های زیاد روی بدن، مدل موهای عجیب، پوشش غیر عرف بگیرید تا چیدمان خانه و خرید وسایلی که ضرورتی ندارد و تنها برای خوب دیده شدن در نظر دیگران تهیه می شوند. همچنین خرید فالور فیک تا پستهای نامربوط، نمونه های دیگری از تلاش برای جلب توجه هستند. برای اینکه بگویند من و دیدگاهم اینقدر مخاطب دارد. تصور کنید وقتی نیروی امنیتی روسیه در فرصتی که برای جشن پیش آمده بدون توجه به اینکه اینها باید ناشناس بمانند، شروع می کنند به عکس گرفتن از خودشان و منتشر کردن در فضای مجازی. ریشه این کار چیزی جز نیاز شدید آنها به جلب توجه نبوده و معلوم است که نتوانسته اند بر آن غلبه کنند.
حتی ستاره های فوتبال هم با این همه محبوبیت و مخاطب دست از چنین کارهایی بر نمی دارند و این نشان می دهد که آدمها خیلی دارند از خودشان دور می شوند. خیلی دوست دارم امثال ما که در یک مسیر متفاوت در حرکت هستیم به دلایل رفتارهایمان فکر کنیم. یاد بگیریم برای خودمان زندگی کنیم و نه دیگران. نباید دیگرانی در زندگی ما وجود داشته باشند که بخاطر آنها از خود واقعی مان و طبیعی زندگی کردن دور شویم. جای تاسف است که افراد شغل، رشته تحصیلی، طراحی منزل، پوشش ظاهری و خیلی چیزهای دیگر را به نحوی گزینش می کنند که به چشم دیگران خوب بیایند و در این بین علاقه و سبک شخصی خودشان را نادیده می گیرند. چیزی که بر می گردد به کمبود عزت نفس و اعتماد بنفس. و اگر این کارها را بر اساس نیاز و علائق خودشان انتخاب کنند بازخوردی بسی بهتر دریافت خواهند کرد در عین اینکه خودشان خوشنود هستند. کاری که من در طول زندگی ام انجام دادم و دلیل موفقیت ها و رشدم زندگی به شیوه خودم بوده و نه رضایت و نگاه دیگران.
خیلی مهم است که به خودمان و عملکرد و نحوه زندگی مان توجه داشته باشیم و ببینیم چه کاری را برای جلب توجه و تایید دیگران انجام می دهیم. چیزی را بخرید که نیاز دارید، در رشته ای تحصیل کنید که مورد علاقه تان است، شغلی را انتخاب کنید که با روحیه تان سازگار است و ماشینی را سوار شوید که برایتان کاربردی تر است.
مثال وارن بافت بنظرم خوب است زده شود که در خانه 30-40 سال ساخت زندگی می کند و ماشینی سوار می شود که مال 20-30 سال پیش است و جالب آنکه راضی هم هست. یا انیشتین که در طول حیاتش یک جنجال یا هیاهوی بیخود نداشته و همیشه دور از رسانه ها مشغول به کار خودش بوده است.
به شخصه از زندگی به شیوه خودم خیلی راضی هستم. من می توانستم در ایران یا همین امریکا برنامه تلویزیونی داشته باشم ولی دنبالش نبودم و نیستم چون هیچ علاقه ای به شهرت ندارم. پیشنهاد می کنم سبک شخصی خودتان را پیدا کنید و به آن وفادار بمانید اگر می خواهید طعم خوشبختی را بچشید، اگر می خواهید پیشرفت کنید، اگر می خواهید آرامش داشته باشید. مواظب باشید در دام این گوناگونی و رنگارنگی شبکه های اجتماعی نیفتید چون از خود خداگونه تان دور می شوید. پایه و اساس زندگی تان را بر این اساس بگذارید که من انسان ارزشمندی هستم، من نیاز ندارم کسی ارزش من را مشخص کند و من نیاز به توجه و تایید دیگران ندارم. خودتان را، شخصیت تان را و پایه های زندگی تان را بر اساس نظر دیگران نچینید. پایه های عزت نفس اگر درست بنا شود همه چیز خودبخود درست می شود. آنوقت می بینید کیفیت زندگی تان با بقیه چقدر تفاوت دارد و البته بالاتر است. به گونه ای زندگی کنید که فکر می کنید درست است و خودتان راضی هستید و به شما آرامش می دهد. در نظر داشته باشید راضی کردن دیگران کاری عبث و غیر ممکن است.
در این راستا دوره عزت نفس که آماده کرده ام کمک کننده است برای اینکه اگر عزت نفس از پایه درست باشد همه کاری می توانید انجام دهید. چون هر چقدر خودت را دوست داشته باشی و باورهای خوبی در مورد خودت بسازی و بدانی خدایی که پشت سرت هست حامی توست آن وقت کارهایی انجام می دهی باورنکردنی. قدرتی در خودت پیدا می کنی که می توانی کارهایی بزرگ انجام دهی و وقتی انسان به این قدرت خودش واقف شود نظر دیگران برایش بی اهمیت می شود.
با تشکر از استاد عزیزم برای این فایل ارزشمند
سلام استاد جون ❤️
چقدر این موضوعی که دربارش حرف زدید عالیه
ومتن خانومشایسته قشنگم ❤️
دلم خیلی تنگ شده براتون استاد خواهش میکنم یه سریالی چیزی بذارید من دلم تنگ شده واسه زندگی در بهشتاتون واسه مستند زندگیتون واون حال وهوای پرادایس وبرو بچ اونجا
درباره این فایل
اول به خودم تبریک میگم وآفرین به من که انقدر تغییر کردم تو بحث عذت نفس
اینکه موقع لباس خریدن قبلا میگفتم یه جوری باشه تک وخاص باشه هرکی دید خوشش بیاد
الان سبک شخصی دارم (مثلا مانتوم باید یه مدلی باشه که توش راحت باشم ،جلوش بسته باشه وهی نخوام با دست بگیرمش،قدش جوری باشه که هی معذب نشم و…)
موقع مهمونیای مهم انقدر آرایش میکردم وکرم پودر میزدم وریمل و…اگه این کارو نمیکردم حس میکردم زشتم وبقیه بهم محل نمیدن
اما حالا من مدتهاست کرم پودر وریمل ندارم تو مهمونی ها یه آرایش ساده در حد روژ وترتمیزی ومرتبی دارم انقدرهم راحتم که خدامیدونه
نه نگران خراب شدن آرایشمم نه هیچی راحت از مهمونیم لذت میبرم
همین چند وقت پیش یهو وسط خیابون یادم افتاد که عه چه جالب من همیشه یه رژ میزدم ولی امروز حتی اونم یادم نبود 😁چه خوبه که نظر مردم درباره صورتم برام کمرنگ شده
یا تو جمعی که مرد یا آدم غریبه بود برام خیلی سخت بود حرف زدن همش یه گوشه ساکت بایکی حرف میزدم ولی الان گاهی به خودم میام میبینم با صدای بلند یه جوری که همه بشنون یه خاطره یا جک تعریف کردم البته جاداره بهتر بشما ولی از قبل بهترم)(این جک یا خاطره گفتن رو هم قبلا واسه بالابردن عذت نفسم تو جمع انجام میدادم که کم کم داره میشه عادت )
من قبلا با جنس مخالف خیییییلی سخت ارتباط میگرفتم وهمیشه گارد داشتم بهشون ولی الان یکم مهربون ترم ومکالمم باهاشون یکم بلند تر وباخیال راحت تره☺️
قبلا تا بازار شهر خودمونم تنهایی نمیرفتم ولی پارسال تنهایی سفر رفتم وکلی لذت بردم
یا موقع خرید لباس باید یکی بهم نظر میداد ومیگفت خوبه یانه الان اکثرا تنهایی میرم بازار میخرمو میام
قبلا میخواستم همه مثل من فکر کنن همین باعث میشد بحث کنم ،گیر بدم ،دخالت کنم وخیلی جاها احترامم خدشه داربشه ولی الان خیلی تو این موضوع بهتر شدم خیلی واقعا آفرین بهم 👏👏
قبلا تو مهمونیا یه جوری خاص میرقصیدم که همه کف کنن ولی الان بیشتر کار خودمو میکنم واز رقصیدنم ومهمونی لذت میبرم
البته که به طور طبیعی این موضوع جلب توجه درماهست اما باید یادبگیریم نذاریم انقدر از کنترل خارج بشه که مارو به کارهای سخت وعجیب غربب وادار کنه
راستی استاد یه خبر خوب بدم بهتون؟
من قبلا به محض ورود به یه کاری رهاش میکردم چون نمیدونستم چیو دوس دارم خیلی کارهارو نصفه رها کردم این موضو منو سردرگم کرده بود اما پارسال با کار کردن پنج قدم از دوازده قدم تونستم بفهمم چیو دوس دارم
از خودم پرسیدم شغلو ولش کن الان با چه کارهایی حالت خوب میشه
۱عکاسی
۲نقاشی
۳پرواز
و…
وگفتم حالا کدومو میتونم باشرایط الانم انجام بدم که توش استعدادم دارم وباورتون نمیشه اولش که انتخابش کردم فکر نمیکردم به اینجا هدایت بشم من کلا یه چیز دیگه تو فکرم بود وخدا طی این یکسال هدایتم کرد به یادگیری کلی چیزا ازش پول میسازم درحالی که نمیفهمم چطور چهار پنج ساعت بی حرکت دارم انجامش میدم ،درحالی که نه گرسنم میشه نه خسته وبی حوصله میشم وحالا میفهمم که این کار عشق منه 😍 ❤️
وبرای اولین بار درزندگیم یکساله که باعشق داذم یه کاری رو انجام میدم وتوش کلی ماهر شدم واینم خودش نشانه بالا فتن عذت نفسمه چون قبلا همش ذهنم میگفت تو نمیتونی مال این کارا نیستی
ولی من بارها با این نجواها مقابله کردم وکنترلشون کردم وسعی کردم به خودم بقبولونم که منم میتونم وخدارشکر رشد خوبی داشتم
طوری که همه میگن بابا ما دیدیم طرف سالها درس این کارو خونده والان هنوز به اندازه تو رشد نکرده (من سیکل دارم حتی دیپلم هم ندارم☺️)وبدون هیچ تحصیلی رفتم تو دل کاری که دوسش دارم وشروعش کردم بدون سرمایه تولیه
بدون تحصیل بدون هیچی
فقط خدا دستای منو گرفت با مرد بزرگی بنام عباسمنش آشنا کرد تا به این شکل هدایتم کنه وهر لحظم بشه لذت وزیبایی ورشد
استاد من میتونم بفهمم صداقت کلام شمارو
درک میکنم اینو که این حرفای شما نیست بلکه حرفای خداست که داره میاد واسه ماهایی که هدایت میخوایم
ازتون ممنونم که در قلبتونو باز گذاشتین
مریم جانم که دلم تنگت شده ممنونم واسه مطالب عالی
دوستون دارم ❤️
بنام خداوند بخشنده مهربان.
عرض سلام و ارادت خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته گرامی.
امروز نشانه و الهام زندگیم را گرفتم چون من تقریبا اعتماد به نفسم بالاست ولی خب با الهام و نشانه ایی که امروز دریافت کردم شکی که داشتم کاملا به یقین تبدیل شد. من آدمی هستم که بشدت خداباورم و از زمانی که با استاد عزیزم و آموزهای ایشان آشنا شدم و با گوش کردن و تمرین و ممارست هر روزه به نشانه هایی نه چندان بزرگ ولی دایم و پیوسته دست میابم و خیلی راضیم چونکه همین نشانه ها زمینه ساز نشانه ها و الهامات بزرگتر است و خیلی سپاسگزار خداوندم. الان به درستی احساس میکنم که در مسیر هدایت قرار گرفتم و واقعا با عوامل و رویدادهایی مواجه میشوم و در مسیر زندگیم قرار میگیرند که همفرکانس هستند و این باعث شده که مرتبا و با نیرو و تلاش بیشتری پیگیر این الهامات و تمرینها باشم و همه آنها را سر لوحه زندگی و اهداف قرار بدم. واقعا اگه آدم بدونه که چی میخواد از زندگی خب خیلی راحت تر میتونه پیش بره و برای اهداف تلاش کنه و اگر هم ندونه چیکار باید بکنه و چطور باید برسه که خداوند اونو در مسیر اهداف و هدایتش قرار میده. و این عزت نفسه که به آدم این قدرت رو میده که بتونه بدون ترس غلبه کنه به تضادها و مشکلاتش اگر خدای بزرگ را راس همه امور زندگیش قرار بده. و من با این باور و فقط با توکل به خدای بزرگ حرکت میکنم به سوی اهدافم و آرزوهایی که فقط با توکل و اعتماد به او محقق میشود.
آمین🙏🙏
به نام الله مهربان 🌸🌸🌸
چیزی که الان اکثریت جامعه باهاش در گیر هستیم همین مثلا جلب توجه ،از عمل های سنگین جراحی و زیبایی که در کلینیک ها انجام میشه که همه و همه به خاطر کمبود عزت نفس و برای دیده شدن هست .تا خانه هایی که تزیین شده با انواع و اقسام مبلها و فرشهای انچنانی و کلی دکورهای گران قیمت جهت این که یه جوری طرف خونه و زندگیش رو به رخ دیگران میکشونه ،در صورتی که خودشون،تو این خونه معذبن ،از تمیز کردنش گرفته ،تا چیزهای دیگه
ک
من.کسانی رو در اطرافم میبینم که حتی بچه هاشون ، حق ندارن تو این خونه ها بازیی کنن و دست به وسیله بزنن که شاید خونه رو بهم بریزن ،و یا وسیله رو خراب کنن
ولی حاضرن وسیله و خونه شون دست نخورده بمونه ،که دیگررررران ،بیان ببینن ،و یه جورری اینها پز بدن .
یا چیز دیگه که خیلی جدیدا باب شده ،طرف گوشی انچنانی میخره که فقط باهاش پز بده که بله من گوشی چند میلیونی دارم در صورتی که اصلا از قابلیتهاش یاد نداره استفاده کنه .
نمونه ی دیگه که خیلی باب شده ماشینهای شیک و.گران ،که طرف بگه بله من دارم در صورتی که بچه،خودش، وقتی تو ماشین میشینه معذب ،که نکنه ماشین و کثیف کنه ،یا دست به چیزی بزنه
حاضرن کلی زیر بار قسط و وام برن و وسیله خونه سالی یه بار عوض کنن ،پدر خودشون ودر بیارن ،چیزی بخرن که دیده بشن بین مردم
معضلی به نام جلب توجه که همه از کمبود عزت نفس
🌺به نام خدایی که عزت دست اوست🌺
من قبل از اینکه این فایلو گوش کنم ، اون اوایل که با استاد آشنا شدم ، یه فایل میکس به دستم رسید که انتهای اون میکس قسمت هایی از این فایل جلب توجه بود و از همون موقع من خیلی جاها سعی کردم شخصیتم رو اصلاح کنم.
خیلی بهتر شدم تو این زمینه ، واقعا الان جوری ام که خودم میتونم بگم ۹۵ درصد کارایی که انجام میدم به خاطر خودمه و اون ۵ درصد دیگه هم حالا یه جاهایی از دستم در میره ولی همون مواقع هم نمیزارم احساسم بد بشه و خودمو سرزنش کنم و با خودم میگم منم انسانم دیگه ، بالاخره این نیاز هم باید یه جوری ارضا بشه و تعادل رعایت شه.
بار ها و بارها شده دوستان من بهم گفتن اون اوایل که تازه باهات آشنا شدیم فک کردیم بعضی از کارایی که انجام میدیو برای جلب توجه و جلب رضایت دیگران انجام میدی ولی بعدش که یکم بیشتر شناختیمت فهمیدیم اصلا مدلت همینجوریه.
مثلا یه بار یکی از دوستام که هر روز میومد پیشم بهم گفت من تا حالا ندیدم کسی اصلا از خونه بیرون نره ولی انقد مثل تو به خودش برسه.
من اصلا اون لحظه متوجه حرفش نشدم ، منظورشو پرسیدم ، گفت تو با اینکه میدونی امروزو کلا تو خونه ای ، مهمون هم نمیاد ، هیچ اتفاقی هم قرار نیست بیوفته ولی بازم میشینی قشنگ موهاتو حالت میدی ، بهترین لباستو میپوشی ، خیلی شیک و مجلسی برای خودت تنها لذت میبری و به هیچی هم فک نمیکنی.
بعد گفت دیگران اینجورین که اگه قرار باشه تو خونه باشن و کسی اونارو نبینه بیخود ترین لباسشونو میپوشن و اصلا به چهره خودشون هم اهمیتی نمیدن😶😐
من خودم به شخصه اصلا اینو نمیفهمم ، من همیشه اونجوری که دوس دارم و به نظر خودم بهترینه هستم ، حتی اگه قرار باشه کسی منو نبینه ، همیشه بهترین لباسی که بهم حس خوبی میده رو میپوشم ، و البته اونایی که از نزدیک منو میشناسن اینم میدونن که من تا جایی که راه داشته باشه همیشه بی لباسم.
یه وقتایی هم اگه مثلا برم بیرون یا یه قرار تو هر زمینه ای داشته باشم و اون روز مثلا ایده آل نباشم از نظر خودم ، اصلا ازین ناراحت نیستم که مثلا فلانی منو با ظاهر بدی دید ، چون واقعا اهمیتی نمیدم به نظر دیگران ، اگه هم مثلا ناراحت بشم فقط برای اینه که از نظر خودم خوب و ایده آل نبودم و نه بقیه.
حالا استاد مثال خالکوبی رو گفتن ، جا داره بگم من خودم به شخصه خیلی به تتو علاقه دارم و واقعا به چشم یه هنر میبینمش ، در حال حاضر هم روی بدنم تتو دارم ولی واقعا اصلا تو این فضاها نیستم که مثلا بخوام به بقیه نشون بدم و جلب توجه کنم ، اگه هم حالا جایی کسی دیده ، خب دیگه برای اینه که لباس تنم نبوده دیگه ، من بی لباس راحت ترم ، یا با لباس کمتر راحتم.
من خودم با شلوارک و رکابی حلقه ای میرم سر کار ، اصلا هم اهمیتی نمیدم که دیگران چی میگن ، حالا یه جاهایی ادب ایجاب میکنه که لباس بهتر بپوشم که تو اون مواقع رعایت میکنم ولی در کل بیشتر رو راحتی خودم متمرکزم و جلب رضایت دیگران برام بی معنیه.
من یه همکاری داشتم که اون اوایل کارم با ایشون همکاری کردم ، این بنده خدا ماشین قسطی خرید که مثلا وقتی برای عقد قرارداد میره اعتبار داشته باشه 😂 آقا این ماشین براش جز دردسر هیچی نداشت و آخرش با ضرر فروختش ، اونوقت من یک صدم کارایی که اون میکرد برای جلب مشتری رو نکردم و تفاوت در نتایج به شدت زیاده و من با اختلاف بهتر رشد کردم.
من تو کسب و کارم ، با ظاهر و پوشش و استایل خاصی همیشه بودم و هستم البته هنوزم ، که ندیده بودم قبل من کسی تو این کار اینجوری باشه و اصلا یه چیزایی رو همکارام بعد اینکه دیدن من انجام دادم از من الگو گرفتن و اونام انجام دادن.
همه تصورشون اینه که ما که شغلمون اینه باید ساده و جوری که انگار برای کار ساخته شدیم لباس بپوشیم و رفتار کنیم ، ولی من به طرز عجیبی با این دیدگاه مخالف بودم و همیشه جوری بودم که خودم راضی باشم ، همه لباس کار تنشون میکردن ، من شلوارک میپوشیدم با رکابی که انگار تو باشگاهم 😂 (البته طوری که خطری تهدید نکنه و ایمنی رعایت بشه) ، همه سر و وضع بهم ریخته و ژولیده ، من همیشه مرتب و اراسته انگار که همون لحظه از آرایشگاه اومدم ، و دلیلش هم این بود که من از نظم و نظافت و آراستگی و برای خودم ارزش قائل شدن لذت میبردم و میبرم.
بهم میگفتن اگه اینجوری بری سر کار شاید مشتری بهت اعتماد نکنه ، من میگفتم این حرفا چیه بابا ، من اینکارو برای دل خودم انجام میدم و چون من تو دلم از خودم راضی ام ، مشتری هم راضی خواهد بود.
من واقعا کارایی که دوس داشتمو انجام دادم ، برام هم مهم نبوده نظر بقیه چیه ، و به نظر کسی بی احترامی نکردم ، بالاخره سلیقه ها متفاوته ولی اینو میدونم که من یه بار زنده ام و میخوام جوری که خودم راضی ام زندگی کنم.
همین خالکوبی رو میتونم بگم شاید ۹۰ درصد اعضای سایت بگن برای جلب توجه هستش ولی بازم میگم من به عنوان کسی که خودمو میشناسم ، میدونم که همچین نیتی نداشتم و ندارم.
مثل اینه که شما رنگ مورد علاقت نارنجیه ، بعد یکی بیاد بهتون بگه ببین تو میخواستی جلب توجه کنی که نارنجی پوشیدی وگرنه میرفتی یه رنگ خنثی مثل طوسی میپوشیدی و این درحالیه که شما خودتون میدونید که رنگ مورد علاقتونو پوشیدین فارغ از اینکه نظر بقیه براتون مهم باشه.
خودم مهم هستم ، خودتون مهمید دوستان ، بقیه تو زندگی شما نیستن اصلا ، یه چیز دیگه هم که خیلی لذت بخشه اینه که شما سعی کن به سبک شخصی خودت زندگی کنی ، به سبک بقیه هم بی احترامی نکن و اگه ازش خوشت نمیاد بهش توجه نکن ، کم کم هدایت میشی به جایی که همه دارن به سبک شخصی خودشون زندگی میکنن و اصلا جاییه که جلب توجه اهمیتی نداره ، و اتفاقا اونجا درصد کسایی که مثل شما زندگی میکنن و سبک شما رو دارن خیلی بیشترن ، برای من که اینجوری بوده.
اصلا این دیدگاه که یه کاری کنم توجه جلب کنم و این حرفا ، دیدگاه low level ترین آدم های جهانه به نظرم ، اگه هم کسی با جلب توجه به جایی رسیده ، احتمالا نیتش صرفا جلب توجه نبوده (به نظر من البته)
مثلا استاد نیتش ترویج توحید و یکتاپرستی بوده ، بعدش توجه کسایی که تو مدار دریافت اون آگاهی ها بودن بهش جلب شده و پیگیر برنامه هاش شدن وگرنه استاد که دنبال جلب توجه نیست.
مثلا استاد میاد با این نیت که بگه میشه از هر چیزی بی نهایت داشت ، چیزایی که داره رو فیلم میگیره و برامون به اشتراک میزاره ، شاید بعضیا بخوان بگن استاد داره پز داشته هاشو میده ، و به قولی جلب توجه میکنه ولی اصل قضیه اینه که نیت استاد باور سازی بوده ، حالا جلب توجه هم شده که شده ، اصلا تو این مورد باید توجه ما جلب بشه که ببینیم و باورامون تقویت بشه دیگه.
من خودم به شخصه خیلی وقته که اصلا هیچ چارچوبی که جامعه و اطرافیان و حتی اعضای این خانواده ی محترم مطرح میکنن رو نمیتونم بپذیرم و فقط نگاه میکنم ببینم نیت خودم چیه ، اینکه آقا برای دل خودم انجام میدم یا نه ، اینکه دارم جوری رفتار میکنم که دیگران در موردم چه فکری بکنن و …
با نهایت احترامی که برای تمامی دوستان قائلم و ضمن تشکر بابت کامنت های بی نظیر که کلی چیز ازشون یاد میگیرم جا داره بگم بعضی از دوستان تو کامنت ها یه چیزایی مینویسن که حس میکنم فقط انگار میخوان لایک بگیرن ، اصلا انگار نشستن حرفای استادو جوری کامنت کردن که فقط استادو راضی کنن و وقتی کامنتو میخونم قشنگ حس میکنم داره چیزی میگه که …
و در عوض بعضی از دوستان کامنت هایی دارن که خداوکیلی هر چند بار بخونیش لذت میبری و زار زار گریه ات میگیره بس که فرکانسش قابل درکه.
خب معلومه که کدوما اورجینال اند دیگه.
بازم نمیدونم ، والله اعلم 🤔 شاید دارم قضاوت اشتباه میکنم ، ولی دوست داشتم این حرفارو بزنم ، خیلی دوست داشتم بگم بیایم به جای اینکه بخوایم جوری کامنت بزاریم که رضایت استاد و لایک بچه هارو بگیریم ، به فکر عمل کردن به این آگاهی ها باشیم تا خودمون از زندگیمون راضی باشیم.
من خودم اصلا ادعا نمیکنم که عیب و نقص ندارم ، من پر از عیب و ایرادم و دنبال اصلاح اونام و دارم تو مسیر تکاملم حرکت میکنم.
دوستان بیایم به جای کنفرانس دادن فایل های استاد ، راه حل به همدیگه بدیم و به رشد هم کمک کنیم.
قبول هم دارم هرکسی تو هر جایی ، تو مسیر تکامل خودشه و به اندازه ی درکش کامنت میزاره ولی این حرفارو باید میزدم انگار.
ممنون از همتون ، ممنون از دوستانی که کامنت هاشون واقعا راه حل داره و بهترین احساسات رو در من برانگیخته میکنه.
ممنونم ازت استاد جان ❤️
ممنون از تمام کسایی که برای رشد این سایت زحمت میکشن.
ممنونم از خودم که به خودم اجازه دادم حرفامو بزنم ، حتی شاید به غلط ، حتی شاید ناجالب از نظر ورژن آینده ی خودم ، ولی الان احساس میکنم کار درستی انجام دادم ، الان احساس میکنم زندگی کردم این لحظه رو.
☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️
از خدا میخوام بهمون کمک کنه تا در مسیر درست باشیم.
از خدا میخوام بهمون کمک کنه تا فقط خودشو باور کنیم.
از خدا میخوام بهمون کمک کنه تا هر کاری رو فقط برای رضای خودش انجام بدیم.
با توجه به اونچه که به طور کلی از عزت نفس یاد گرفتم این بود که با سوال پرسیدن از خودم به خودشناسی بیشتر برسم
هرچند که خود شناسی مثل یه دریای بی انتهاییه که تا آخر عمر ادامه داره…
اینکه جلب توجه چقدر میتونه ویرانگر باشه و تمام رفتارای مارو کنترل کنه
اینکه یکاری کنیم بقیه بگن واوووو،اینوووو،چقد باحاله،چقد خوشگله،چقد خفنه و….
نمیدونم چرا این یه جمله چقدر برای ماها لذت بخشه که بخاطر شنیدنش یا عکس العمل دیگران چکارا که نمیکنیم
همش به این فکر میکنم که واقعا شنیدن این جمله ی تایید از سمت دیگران چقدر مگه لذت بخشه یا چه تاثیری میتونه داشته باشه توی هویت و شخصیت اصلی ما؟!
اگر یکی منو تایید کنه یعنی من ارزشمندم؟؟
اگر یکی تایید نکنه چی؟؟؟
قراره چیزی ازم کم بشه؟
من به این جمله ی استاد رسیدم که گفتن:
مارو از خوده واقعیمون دور میکنه
انقدر از خودت دور میشی که یادت میره سبک شخصیه زندگیت چی بوده
اصلا مردم کین؟؟ مردمی توی زندگی ما وجود ندارن
مگه اون مردم میخوان چیزی از زندگی من رو تامین کنن؟
مگه من گیره یه تایید هستم؟؟
مگه یکی منو تایید نکنه زندگیه من بهم میریزه؟ یا حتی درست میشه؟؟؟
این مردم همیشه حرف دارن که بزنن
من قبلا دیده بودم حتی ارزشهایی که واقعا ارزشای خوب و درستی هستن مثل سپاسگزاری
وقتی میان و درمورد همین سپاسگزاری استوری میذارن مردم مسخره میکنن!
دیگه بماند که در مورد چهره و ظاهر دیگرانم خودشون رو یه قاضی میبینن
من احساس میکنم ماها مردم رو قاضی زندگی خودمون کردیم ازشون بت ساختیم
اونها قضاوت کنن که من چی باشم
تهشم میشه حکایته ملانصرالدین و الاغش
اخرش چیش؟!
الاغش سوارش شد!! اره ماییم که با این کارا از دیگران و نظرشون و وجودشون بت میسازیم
بقول استاد نظر و انتقاد و حتی تعریف مردم اندازه پشیزی اهمیتی نداره(ینی باعث حال بد و خوب من نیست)
مگه داریم برای مردم زندگی میکنیم؟
مردم توی زندگی ماااا وجووود ندارن
ما ناتوانیم از راضی نگه داشتن دیگران اما توانا هستیم از راضی کردن خودمون
گاهی وقتا علت اینکه حرف مردم یا جلب توجهشون مهمه بخاطر اینه که ما خودمونو خوب نمیشناسیم…
اگر بفهمیم کی هستیم چرا هستیم
چه ویژگی ها و علایقی داریم و درک کنیم این دنیا سرشار از تفاوتها و تنوع هاست و اتفاقا این زیباییه جهانه بهتر میتونیم بپذیریم اونچه رو که هستیم و میخواییم باشیم
مثلا توی جامعه ی دخترا
ما دخترا باورمون اینه که اگر آرایش کنی و تیپ خاصی بزنی دیگران عاشقت میشن و دورت جمع میشن (مخصوصا بخاطر جنس مخالف)
اما اینطور نبود و نیست هرچند من هنوز توی موضوع آرایش کردم خیلی ضعف دارم
اما امروز پا روی ترسم گذاشتم (بعد از ۱۳ سال) که اینطور زندگی میکردم با تمرین و آگاهیای عزت نفس خیلیییی ساده تر رفتم بیرون
اولش داشت گریم درمیومد و وقتی این واکنشو نسبت به خودم دیدم فهمیدم توی این مورد خیلیییی باید تمرین کنم
اینبار گفتم چرا باید همیشه موهامو دوساعت درست کنم و برم؟ اینبار ساده تر میرم مگه چشه؟؟
چرا باید سه ساعت جلوی آینه لباسامو مرتب کنم مگه میخوام با لباس ناجور برم؟؟؟ یا نامناسب؟؟ ملومه که نه
مگه قیافم کجه که هی بشینم آرایش کنم البته من خیلیم آرایش نمیکنم به نسبت خیلیا اما باید بتونم بدون هیییچ ارایشی برم بیرون
بعضی وقتا خندم میگیره که چرا باید درگیر یه همچین موضوعی بشم
زندگی انقدر کوچیکه ینی؟؟
قانونه مگه؟ واقعا اول که زدم بیرون داشتم ضعیف عمل میکردم
اما گفتم محکمممم راه برو
فارغ از همچی تو ارزشمندی و به خودت ایمان داشته باش
شروع کردم با خدا حرف زدن همش میگفتم خدایا کمکم کن خیلی این موضوع من رو اذیت میکنه
و به طرز عجیبی وقتی برگشتم خونه احساس بهتری داشتم و اتفاقا اینم بگمااا هیچ اتفاقی نیفتاد😐😂
الله اکببررررر نگاه کن واسه ی چه چیزایی ما خودمونو اذیت میکنیمو میترسیم
خیلی حس بهتری دارم چیزی جز لبخند مردم نسیبم نشد!
واقعا هیچی نبود
بعد از اییین همه سااال انجامش دادم اما یه برنامه ریختم تقریبا هر روزی که میرم بیرون اینکارو انجام بدم تا عادی بشه
استاد این چیزی بود که من در برابر حرفاتون مقاومت داشتم میگفتم اییین یکیو دیگ استاد زیاده روی میکنه و….
در مورد آرایش کردن…
و گفتم آهاااا همینه اتفاقاا همییییین مورد باید تغییر کنه
استاد من بتازگی با یکی از اعضای خونوادم بسته عزت نفس رو خریدیم و در عرض کمتر از یک هفته واقعا پیشرفت داشتم
یکیش همین مورد بود
حتی تصمیمیو گرفتم که دوسااال نتونسته بودم بگیرم
و چقدر باعث پیشرفتم شده از وقتی اون تصمیم رو گرفتم و از همه مههم تر پاش وایسادم (چقدم همچیش خوب پیش رفت😁)
و یه سری تصمیمای به تعویق افتاده ی دیگه رو هم انجام دادم
بازم هستن اونا یکم سخت ترن ولی انجامش میدم
استاد من روزیکه خیلی بهتر از قبل خودم رو شناختم فهمیدم چمه فهمیدم چرا اینجوریم
چرا کارارو نصفه نیمه رها میکنم
چرا با وجود شرایط بد حرکت نمیکردم
چرا عمل نمیکردم به تصمیماتم
چرا هیچوقت حتی وقتی آرایش میکردم حس خوبی نسبت بخودم نداشتم
چرا وقتی حتی بهترین لباسو میپوشم بازم حس خوبی نسبت بخودم ندارم
چرا اتفاقات خیلی بد برام میوفته و چرا بدترین وجه آدمارو برانگیخته میکردم
وقتی چراییه اینارو فهمیدم و دیدم چقدر من سالها ناآگاهانه خودم رو خورد کردم
خیلی درد داشتن برام اصلا گریم گرفت
اما دارم کم کم میپذیرم و تغییر میکنم…
من بااااید یه آیدای جدید بشم و میشم
استاد عاشقتونم یه عااالمه و بخاطر همه راهنماییاتون ازتون سپاسگزارم❤
به نام خداوند بخشاینده و مهربان
روز 99ام از روزشمار زیبای تحولم
برخلاف دیگران که مرتبا از خودشون فیلم میگیرند و تو شبکه های اجتماعی میذارن, من اونقدر از خودم مطمئن نیستم که همچین کاری بکنم. در واقع دلم میخواد حرف و قضاوت دیگران اونقدر برام بی اهمیت بشه که بتونم همچین کاری کنم. اونقدر به عزت نفس برسم که بتونم همچین کاری بکنم. البته از درون گراییم هم هست. خودم هم دقیقا نمیدونم. ولی دلم میخواد از همه ی عکسهام راضی باشم. از خودم راضی باشم. جرات کنم و کسب و کار خودم رو شروع کنم. خدای بزرگم تو کمکم کن. تو بهم قدرت عطا کن. تو بهم انرژی عطا کن که فقط هدفم رو ببینم و از زندگیم یک بهشت بسازم. آمین🍀🍀🍀🍀💖💖💖💖💖🍀🍀🍀🍀🍀