«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 409

5887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پناه گفته:
    مدت عضویت: 884 روز

    به نام خداوند جان و خرد

    بار الهی تو را چگونه بخوانم که لایق آن هستی…

    چه بگویم که تمامی تو در تو بگنجد…

    چگونه سپاسگزارت باشم که در این جهان هسنی من را لایق زیستن دانستی

    خدایا دستانم را بگیر و به سوی خودت هدایتم کن…

    خدایا زمزمه های مغزم را آرام کن تا از عذاب وجدان هایی که چون پیله در اطرافم تنیده شده رهایی یابم…

    الهی هر آنچه به من میدهی ظرفبت داشتنِ آن را نیز در وجودم قرار بده…

    بار الهی دستانم به سویت بالاست ، هر چه را هر کسی میگوید نمیشوند، هر چه را مغزم پس میزنم به سمتش میروم چون خدایی چون تو را دارم…

    امروز اولین نشانه هایت را دیدم

    به وجود و بزرگیت شکر میکنم و سرِ تعظیم فرود می آورم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    مهساه گفته:
    مدت عضویت: 1819 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم خانم شایسته نازنینم و دوستان خوبم

    امروز که این فایل را گوش دادم به خودم گفتم چقدر زود همه چیز را فراموش میکنم .

    اخه این یکی از بهترین فایل های باورساز برای منه قبلا فکر میکردم اوکی دیگه گوش دادم و همه چی تموم یعنی کاملا فهمیدم

    امروز رفتم اخرین بار که کامنت گذاشتم را چک کردم 9 ماه پیش بوده ولی عملکردم تو این چند وقت اخیر نشون میده من کاملا فراموش کرده بودم فراموش کرده بودم این احساس گناه را بازم تو جنبه های مختلف زندکیم باید روش کار کنم با یه بار کار کردنم همه چیر تموم نمیشه

    اینکه استاد میگن هر روز باید روی خودتون کار کنید همینه دیگه

    البته انصافا من روزی را بدون حرفهای استاد و فایل ها نیستم ولی نمیدونم چرا از این فایل دور شده بودم و همین جا بود که مدتی داشتم ضربه میخوردم و حسابی نشتی فرکانسی داشتم البته از نشتی گذشته بود دیگه!

    امروز صبح که حرفهای استاد و اول فایل میشنیدم برای عذاب وجدان یا مسائلی که ما از جنبه گناه بهش فکر میکنیم تو خیلی از موارد یادم اومد اره ها خیلی وقت ها چیزهایی را به عنوان عداب وجدان قبول داریم که برای افراد دیگه تو فرهنگ های دیگه تو قومیت های دیگه این معنی را نمیده.

    امروز با تمام وجود حس کردم چقدر دنیای ما ادم ها باهم فرق میکنه و چون اون مسائلی که باهاش مواجهیم خیلی برای ذهنمون منطقی کردیم کاملا پذیرفتیم که این مثلا باعث عذاب وجدانه یا …

    نمونه اش یکی از نزدیکان خودم این بنده خدا خیلی آدم مهربونیه ولی با افکاری که داره به شدت داره به خودش آسیب میزنه دائم فکر میکنه باید در قبال به خصوص خانواده همسرش خدمتی را انجام بده و اینکه قبل از آشنایی با استاد به اشتباه میخواستم کمکش کنم ولی الان میبینم مسائلی که واقعا واقعی نیستن تو ذهنش منطقیه و کارهایی میکنه که باعث ناراحتیه خودش و جالبه اصلا هم اونجور که دوست داره دیگران بهش توجه نمیکنند

    یا اصلا جای دوری نرم خودم که بهتر خودم و میشناسم . خودم قبلا انقدر سر موضوعات مختلف دچار عذاب وجدان بودم خداروشکر با گرفتین این آگاهی ها خیلی بهتر شدم

    ولی اخیرا اون موضوعی که اول کامنت اشاره کردم احساس گناهی بود که خیلی برام سخت بود و اذیت میشدم .

    امروز که هدایت شدم به این فایل خداروشکر میکنم صدها هزار بار شکر

    به قول خانم شایسته کافیه ما چیزی را بخواهیم تا برامون فراهم بشه (تمام اسباب و وسایلش

    خوب اینم نشانه من که باید به غفور بودن خداوند مهربان شاکر باشم اینکه خودش منو آفریده و مطمئنا میدونه شرایطمو

    ولی همین جا تو همین رد پا به خودم قول میدم کسی را قضاوت نکنم ( علت احساس گناهم)

    خداروشکر که خودش هر لحظه هدایتمون میکنه

    خداروشکر که خدا منو سمت بهترین بندگانش استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم و این سایت هدایت کرده

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    هدیه یعقوبی گفته:
    مدت عضویت: 910 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    ردپای کسی که هر آنچه بنویسد باز کم است.

    سلام به استاد عزیز و هر آنکه این پیام را میخواند …

    این اولین باری است که بعد از چند ماه آشنایی با شما و سایت؛ کامنت میذارم.(من نوشتنو دوس دارم ولی اینکه چرا تا الان زمان برده نمیدونمم)(شاید به خاطر اینکه هر دفعه فایلی گوش کردم چیز های جدیدی متوجه شدم و آنقدر هر فایل مطالب مفیدی داره که واقعا نمیدونستم از چی و کجا باید بنویسم و مات و مبهوت بودم)

    خیلی خوشحالم که با شما آشنا شدم و طریقه آشنایی من با سایت و استاد عباس منش خیلی معجزه وار بود…

    من در این مسیر قرار گرفتم و عاشق و شیفته این راه شدم و دوس دارم در این مسیر بمانم ؛ چون منو به من نزدیک میکنه،باعث میشه این منی که در وجودم قرار داره حالش خوب باشه و به دنبال زیبایی ها باشه…

    یکی دیگه از ویژگی های فایل ها، اینه که میتونم ذهنمو آروم کنم و از درگیری های روزمره و هر آنچه که فکر کردن بهش بیهوده و باعث دوری از اهدافم میشه ؛فاصله بگیرم.

    فاصله ایی که من و به دنیای خودم نزدیک تر میکنه و آرامشی که موجب میشه؛ درست تصمیم بگیرم،بهتر تمرکز کنم و راحت تر کارهامو انجام بدم.

    من فکر میکردم که ما میتونیم به بقیه کمک کنیم که زندگیشونو درست کنن ولی الان متوجه شدم که نه؛ اصلا همچین چیزی وجود نداره و تا کسی خودش نخواد ؛نمیتونه چیزیو در زندگیش تغییر بده ..

    همیشه این موضوع که کسی با حرف ،رفتارش و یا انجام کاری میخواد به من آسیب بزنه اذیتم میکرد ؛ ولی خوبه که اصلا همچین چیزی وجود نداره و نه ما میتونیم به کسی آسیب برسونیم و نه کسی به ما…

    استاد این هم درسته که شاید این باورها ریشه در دیدن سریال های تلویزیونی و یا هر آنچه باعث شده این باور های غلط در ما نهادینه بشه؛ داره …

    و بعضی از همین باورهای غلط ریشه در کتاب، فیلم ، موزیکی…هستش که میخوانیم،میبینیم و می شنویم.

    ولی خداروشکر که متوجه شدم و خداروشکر که به دنبال یادگیری و کارکردن روی خودم هستم، چون من عاشق زندگی و عاشق دنیایی هستم که با نظمه؛ و میشه راحت تر از قبل زندگی کنیم اگر یادبگیریم و عمل کنیم.

    ممنونم بابت اینکه وقت میذارید و با آموزشاتون به کسایی که دنبال راه و روش درست هستند کمک میکنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مهدی بیرانوند گفته:
    مدت عضویت: 1895 روز

    خدایا شکرت ⁦(⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)⁠⁩

    ردپا روز اول ⁦(⁠ʘ⁠ᴗ⁠ʘ⁠⁠)⁩

    از وقتی فایل های استاد رو با تعهد گوش میدم کلی اتفاق خوب افتاذه . تا همین الانشم شرایطم خیلی خیلی بهتر شده . و از اونجایی که میدونم فقط تا زمانی که رو خودم کار میکنم شرایط بهتر میشه هدایت شدم به اینجا . به قول یکی از دوستان دوره تحول زندگی من.

    خدایا شکرت میخوام تعهد بدم تا هر روز از فایل های این قسمت استفاده کنم و هر روز ردپایی از خودم بزارم.

    خدایا شکرت هدایت شدم و قلم کاغذ گذاشتم کنارم و هرچی احساس کنم نیازه می نویسم.

    الانم دوس دارم به چند تا نکته که استاد تو فایل یاد اور شدن اشاره کنم.

    اول از همه

    عزیزم استاد چقدر اینجا جوون تره

    قربونش برم لباساشو قشنگ مرتب پوشیده تر و تمیز اومده جلو دوربین . یه گوشه خونه نشسته تکیه داده به پشتیش و داره فایل ضبط میکنه. خیلی از یوتیوبر های موفق و یا کسانی که بهترین مستند هارو تولید میکنن از همین اتقشون شروع کردند. بهترین کانال بیس ( یه ساز شبیه گیتار باصدای بم تر ) تو یوتیوب اولین فیلم هاشو رو تخشتش میگرفت . رو صندلی تخت و هر جا مینشست و اجرا میکرد و حالا در حوزه موسیقی یکی از پیشتازان هستش. کنسرت موسیقی میزاره کلا با یه سبک دیگه . طنز و شوخی . مخاطب عاشم سنین جوون هستن عمدتا.

    و خیلی افراد موفق دیگه در حوزه تولید محتوا . تماما یه اتاق یه گوشی همین.

    خیلی ها هم که تو پارک فیلم میگیرن ازخودشون دیگه جاهم از خودشون نیست.

    خدایا شکرت .

    یه نکته دیگه بخوام بگم

    بخوام یکم جدی صحبت کنم . واقعا اگه کسی بخواد به شما اسیب بزنه به خودش اسیب میزنه بیشتر . مگر این که شما باور کنید که میتونه .

    تجربه شخصی من . اتفاقی افتاد یه مسئله خانوادگی شدید اتفاق افتاد کلا فکر کنید یه نفر منو از خونه بیرون کرد . خالی خالی بودم . یکم سخته دربارش بگم . جزییاتش مهم نیس . کلا من گفتم ارتباطم برای همیشه قط شد . خوب وحشتناک حالم بد بود . حتی نزدیک بود تو خواب خفم کنن.

    من روز اول حالم خیلی بد بود . یکم گذشت کم کم ذهنم قضیه رو هضم کرد . کمکم اومدم تحلیل کردم . کمکم تمرکزمو بر نکات مثبت گذاشتم . خیلی سریع حالمو خوب کردم و شروع به پیشرفت حتی کردم . لباسم جور شد . سقف بالا سرم . با کامپیوتر عمم شروع کردن به راه انداختن کسب و کارم . یه گوشی بدستم رسید و کار های هنریم رو دنبال کردم . کلا همه چیز برام جور شد و من دیگه فقط رو به جلو میرفتم . تمرکز برنکات مثبت در حالتی که شاید هر کسی نمیتونست . واقعا سخت بود . واقعا زور میزدم در اون حال ، در اون وضعیت اواره از خونه رویاهامو فراموش نکنم .

    الان دوماه میگذره و من کلا خیلی تو این مدت رو خودم و کسب و کارم کار کردم و کلا یه شرایطی پیش اومده بود تمام روز خودم تنها بودم و رو خودم کار میکردم . کلا تمام این شرایط بنفعم بوده.

    و حالا تو یکروز اصلا نمیدونم چی شد خود طرف زنگ زده گریه میکنه میگه دلم برات یه ذره شده پشیمونم کلا اصلا نمیدونم چی شد.

    همه چیز جور شد . این مسئله مربوط به مشکل من و مادرم بود . خیلی برام سخت بود اولش ولی ذهنمو کنترل کردم . اصلا رابطه من و مادرم رویایی بوده و هست . ولی من یه اشتباهی کردم و مادرم نتونست بپذیره و منو بیرون کرد . الان همه چیز جور شده . زنگ میزنه میگه داریم برا جشن قبولیت میایم . چی میخوای برات بیارم . کسی که یه زمانی بهم میگفت من نمیزارم اهنگسازی کنی . الان میگه صبح تا شب اهنگسازی کن .

    همه این مشکلات نمیدونم چجوری براحتی حل شد . خدایا شکرت .

    حالا از این تجربه تو تمام بخش های زندگیم استفاده میکنم . مثلا اصلا دیگه حتی نگران مسئله سربازیم نیستم خودش حل میشه . من حلو میرم در هر شرایطی .

    خدارو شکر حتی الان میخوام با نوازنده های خارجی همکاری کنم چیزی که همین یکماه قبل حتی برام قابل باور نبود. خدارو شکر شرایطم بهتر و بهتر میشه . شکرت که حتی الان قبل از مهاجرت به کشور مورد علاقم الان اونجا دوستی دارم عاشقانه منتظرمه تا کلی اون کشور رو نشونم بده . این درحالیه که همه میگن اون کشور اصلا خارجی ها رو قبول ندارن . اصلا فلان بی ثار. جووناشون از خارجی ها دوری میکنن.

    ولی الان حتی شروع رابطه دوستی از طرف مقابل بود . اون عزیز بود که منو پیدا کرد و اولین پیام رو داد .

    خدارو شکر شرایطم بهتر میشه. الان هم خبری تو اینترنت دیدم که حواب سوالم بود . با هدایت خدا جلو میرم و در اینده نتایج رو با شما در میون میزارم خدایا شکرت

    همتونو دوس دارم

    فعلا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    فاطمه پاسلاردخت گفته:
    مدت عضویت: 833 روز

    به نام پروردگار جهان

    امروز اولین روز از « روزشمار تحول زندگی من» هستش در واقع.

    و من به رسم رد پا گذاشتن میخوام کامنت بذارم و بدونم امروز کجام و به امید خدا فرداها کجا خواهم بود.

    میخوام امروز در مورد این فایل بنویسم و درک خودم از این فایل و جوری که برای خودم توضیح میدم که برام مفیدتر واقع بشه.

    اول اینو بگم که فکر میکنم احساس لیاقت پاشنه آشیل منه و من همیشه با احساس گناه بسیار خودم رو اذیت کردم و از پیشرفت باز داشتم و وقتی استاد میگفتن مخربترین چیز برای احساس لیاقت همون احساس گناهه با تموم وجود تایید و درکش کردم و میخوام اینجا برای خودم ثبت کنم که امروز منم بازم اون زیر میرا ته وجودم احساس بدی پیدا کردم که چرا من اینطورم نمیدونم چجوری حالا درستش کنم یه ذره نا امیدی ولی بازم سعی کردم با قدرت احساسمو خوب کنم و الان که دارم کامنت مینویسم احساس خوبی دارم و البته امید دارم با تعهد و ذوق اومدم این کامنت رو بنویسم و به خودم قول بدم که انقدر روی این مسئله کار کنم و بهترش کنم که یه روزی وقتی بیام این کامنت رو بخونم فرسنگ ها با این آدم الان در این موضوع متفاوت باشم و در موقعیت عالی تری باشم.

    خب درس های من از فایل امروز اینه:

    که خداوند برای گناهان ما سخت نمیگیره و توابه چرا که اگر قرار بود که اینجوری باشه پس قانون فرکانس یه جورایی میره زیر سوال چون طبق این قانون هر روز یه روز جدیده هر روز فرصتیه برای خلق فرکانس های جدید و این فرصت به ما داده شده که صرف نظر از گذشته مون بیایم با فرکانس های مناسب و جدید نتایج بهتر و متفاوت تری رو خلق کنیم میخوام بگم خدا به گذشته ی ما کاری نداره میگه من بهت فرصت میدن از این بعد میخوای چیکار کنی؟ اگر بیای تو راه من نعمتم رو بر تو تموم میکنم بری راه غلط بر تو سخت میگیرم چون خودت بر خودت سخت گرفتی و راه نامناسب رو رفتی همون آیه های سوره ی حمد که اول قرآن هست. سبحان الله

    و دوم اینکه خداوند در قرآن در اکثر آیه ها گفته بنده ی من داری راه غلط رو میری ولی بدون از لحظه ای که برگردی از اون راه و هدایت بطلبی من رو مهربان و آمرزنده می یابی. کی؟ وقتی بفهمی راهت غلطه و نخوای که تکرارش کنی همون گفته استاد جان.

    و مورد سوم اینکه عذاب وجدان موجب میشه عضلات فکری ذهنی حرکتی شجاعتی و کلا عضله ی جبران ما فلج بشه چرا چون به ما این پیام رو میده که نه؛ متوقف شو چون تو به هر چی دست بزنی خرابش میکنی پس لازم نیست کاری بکنی و اگر خطای ما جبران نشه عملا هیچگونه ارزشی ایجاد نکردیم و در واقع افتادیم تو سیکل معیوب تو راه غلط.

    ولی اگر بیایم این اشتباهاتی که خداوند میدونسته ما انجام میدیم و در واقع مانند یه موهبته برای ما رو در ما تعبیه کرده همون امکان اشتباه باعث میشه ما درست و غلط رو از هم تشخیص بدیم باعث میشه ما هر روز خودمون رو پیشرفت بدیم و یک‌ نوع تضاد در زندگی ماست که ما رو هل میده و انتخاب با ماست که درست ازش استفاده کنیم و درس بگیریم ازش یا سست بشیم و متوقف بشیم و در اون گناه در جا بزنیم.

    میخوام بگم گناه هم یه چیزیه که ما میتونیم بهش معنی بدیم هر کسی خودش و این تفاوت ایجاد میکنه.

    مورد چهارم اینکه اگر سیستم جهان بر پایه ی پیشرفته قانون جهان پیشرفت و تکامله بنابراین این ممکن نمیشه مگر با خطا و اشتباه چون چیزی که کامل و بی نقصه رو نمیشه بهترش کرد چون عملا جای هیچگونه خطایی نداره.

    اینم الان به ذهنم اومد که آرامش عمیقی به خودم تزریق کرد و نیاز به مرورش دارم.

    از خدای خودم سپاسگذارم که اینها رو به ذهنم آورد و من رو در فرکانس درک این مطالب قرار داد بی نهایت ازش سپاسگذارم.️

    از مریم جان عزیزم هم سپاسگذارم که همگام با پیشرفت های روزافزون خودش کلی آدم رو هم با خودش همگام و همسفر کرده و از قابلیت هاش نهایت استفاده رو میکنه.️

    از استاد عزیزم تشکر میکنم که انقدر به خودش و هدفش متعهد بوده که شایسته ی این مقام شده که این آگاهی ها رو دریافت و استفاده کنه و نشر بده برای بقیه.️

    و از دوستای عزیزم در سایت سپاسگذارم که با کامنت های عالیشون رو که میبینم چقدر مفیده و چقدر به کار ما میاد و تلاششون رو میبینم منم انگیزه پیدا میکنم برای کامنت گذاشتن و رشد کردن و آگاهیم رو با بقیه سهیم شدن سپاسگذار وجود تک تکتون هستم.️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    فاطمه پاسلاردخت گفته:
    مدت عضویت: 833 روز

    به نام رب جهان

    امروز اولین روز از « روزشمار تحول زندگی من» هستش در واقع.

    و من به رسم رد پا گذاشتن میخوام کامنت بذارم و بدونم امروز کجام و به امید خدا فرداها کجا خواهم بود.

    میخوام امروز در مورد این فایل بنویسم و درک خودم از این فایل و جوری که برای خودم توضیح میدم که برام مفیدتر واقع بشه.

    اول اینو بگم که فکر میکنم احساس لیاقت پاشنه آشیل منه و من همیشه با احساس گناه بسیار خودم رو اذیت کردم و از پیشرفت باز داشتم و وقتی استاد میگفتن مخربترین چیز برای احساس لیاقت همون احساس گناهه با تموم وجود تایید و درکش کردم و میخوام اینجا برای خودم ثبت کنم که امروز منم بازم اون زیر میرا ته وجودم احساس بدی پیدا کردم که چرا من اینطورم نمیدونم چجوری حالا درستش کنم یه ذره نا امیدی ولی بازم سعی کردم با قدرت احساسمو خوب کنم و الان که دارم کامنت مینویسم احساس خوبی دارم و البته امید دارم با تعهد و ذوق اومدم این کامنت رو بنویسم و به خودم قول بدم که انقدر روی این مسئله کار کنم و بهترش کنم که یه روزی وقتی بیام این کامنت رو بخونم فرسنگ ها با این آدم الان در این موضوع متفاوت باشم و در موقعیت عالی تری باشم.

    خب درس های من از فایل امروز اینه:

    که خداوند برای گناهان ما سخت نمیگیره و توابه چرا که اگر قرار بود که اینجوری باشه پس قانون فرکانس یه جورایی میره زیر سوال چون طبق این قانون هر روز یه روز جدیده هر روز فرصتیه برای خلق فرکانس های جدید و این فرصت به ما داده شده که صرف نظر از گذشته مون بیایم با فرکانس های مناسب و جدید نتایج بهتر و متفاوت تری رو خلق کنیم میخوام بگم خدا به گذشته ی ما کاری نداره میگه من بهت فرصت میدن از این بعد میخوای چیکار کنی؟ اگر بیای تو راه من نعمتم رو بر تو تموم میکنم بری راه غلط بر تو سخت میگیرم چون خودت بر خودت سخت گرفتی و راه نامناسب رو رفتی همون آیه های سوره ی حمد که اول قرآن هست. سبحان الله

    و دوم اینکه خداوند در قرآن در اکثر آیه ها گفته بنده ی من داری راه غلط رو میری ولی بدون از لحظه ای که برگردی از اون راه و هدایت بطلبی من رو مهربان و آمرزنده می یابی. کی؟ وقتی بفهمی راهت غلطه و نخوای که تکرارش کنی همون گفته استاد جان.

    و مورد سوم اینکه عذاب وجدان موجب میشه عضلات فکری ذهنی حرکتی شجاعتی و کلا عضله ی جبران ما فلج بشه چرا چون به ما این پیام رو میده که نه؛ متوقف شو چون تو به هر چی دست بزنی خرابش میکنی پس لازم نیست کاری بکنی و اگر خطای ما جبران نشه عملا هیچگونه ارزشی ایجاد نکردیم و در واقع افتادیم تو سیکل معیوب تو راه غلط.

    ولی اگر بیایم این اشتباهاتی که خداوند میدونسته ما انجام میدیم و در واقع مانند یه موهبته برای ما رو در ما تعبیه کرده همون امکان اشتباه باعث میشه ما درست و غلط رو از هم تشخیص بدیم باعث میشه ما هر روز خودمون رو پیشرفت بدیم و یک‌ نوع تضاد در زندگی ماست که ما رو هل میده و انتخاب با ماست که درست ازش استفاده کنیم و درس بگیریم ازش یا سست بشیم و متوقف بشیم و در اون گناه در جا بزنیم.

    میخوام بگم گناه هم یه چیزیه که ما میتونیم بهش معنی بدیم هر کسی خودش و این تفاوت ایجاد میکنه.

    مورد چهارم اینکه اگر سیستم جهان بر پایه ی پیشرفته قانون جهان پیشرفت و تکامله بنابراین این ممکن نمیشه مگر با خطا و اشتباه چون چیزی که کامل و بی نقصه رو نمیشه بهترش کرد چون عملا جای هیچگونه خطایی نداره.

    اینم الان به ذهنم اومد که آرامش عمیقی به خودم تزریق کرد و نیاز به مرورش دارم.

    از خدای خودم سپاسگذارم که اینها رو به ذهنم آورد و من رو در فرکانس درک این مطالب قرار داد بی نهایت ازش سپاسگذارم.️

    از مریم جان عزیزم هم سپاسگذارم که همگام با پیشرفت های روزافزون خودش کلی آدم رو هم با خودش همگام و همسفر کرده و از قابلیت هاش نهایت استفاده رو میکنه.️

    از استاد عزیزم تشکر میکنم که انقدر به خودش و هدفش متعهد بوده که شایسته ی این مقام شده که این آگاهی ها رو دریافت و استفاده کنه و نشر بده برای بقیه.️

    و از دوستای عزیزم در سایت سپاسگذارم که با کامنت های عالیشون رو که میبینم چقدر مفیده و چقدر به کار ما میاد و تلاششون رو میبینم منم انگیزه پیدا میکنم برای کامنت گذاشتن و رشد کردن و آگاهیم رو با بقیه سهیم شدن سپاسگذار وجود تک تکتون هستم.️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    عرفانه تیموری گفته:
    مدت عضویت: 2628 روز

    سلام استادجان..وقتتون بخیر داداشم.اول بگم ک این نگاه جهانی ب موضوعات،خیلی بمن کمک کرد.خیلی بدلم نشست.واقعابعضی مسائل رو ک آدم خیلی روش حساسه یا تعصب داره یاقضاوتش میکنه،وقتی باین فکر کنیم ک آیا این اتفاق مثلا واسه اروپاییا هم همین قدرمهمه؟اگه اونا بودند بااین مسئله چطوربرخورد میکردند؟استادجان!من آدمی هستم که همیشه از درون بخودم احساس گناه میدم و خودمو خیلی سرزنش میکنم.کلا همیشه باخودم دست به یقه ام.هرکاری میکنم آخرش ی چیزی واسه سرزنش کردن خودم دارم.انگارهیچوقت ازخودم راضی نیستم.همانگونه ک از کودکی هم مادرم هیچگاه ازم راضی نبود.یادمه در سن 9 یا10سالگیم تاسن14سالگی ک ازدواج کردم هرکاری توخونه انجام میدادم از لباس کل افراد خونواده رو شستن گرفته تا جارو کردن تازه اونموقع هنوز جارو برقی و لباسشویی هم نبود یااگه بود ما نداشتیم،تا ظرف شستن غذا پختن حتی قالی بافی کمک ب خواهربرادرام،تازه از قالی ک پامیشدم شستن حیاط و عصرانه اماده کردن و خلاصه هرکاری ک بگی رو بااون سن کم کمک مادرم انجام میدادم ولی ایشون همیشه گله مند بود و ناراضی.همیشه میگفت دردبلای دخترخالت دختر عمت توسرت بخوره.همیشه سرزنشم میکرد.از دید اون بدرد نخور بودم.هیچ کاری رو درست انجام نمیدادم.تمام مسئولیتهای خودشو بعنوان زن خونه مینداخت گردن من،تازه همیشه هم ناراضی بود.من بچه بودم و دوست داشتم فقط بازی کنم ولی او همیشه کلی کار گردن من مینداخت.سالها بعد بااینکه ازدواج کرده بودم و صاحب3فرزند بودم بازم بیخیال نبود و همیشه انتظار داشت من برم واسه خونه تکونی ملحفه دوختن حتی هنوز قالی بافتن.بااینکه اونموقع ها جوون بود هنوز.گذشت و من هرچی گذشت این حس نالایقی و بی ارزشی بامن بزرگتر شد تاجاییکه وقتی دیگه مادرمم پیشم نبود ک سرزنش کنه دیگه خودم دست ب یقه خودم میشدم و همش سرزنش و احساس گناه و احساس بی ارزشی بی کفایتی بدرد نخوری داشتم.گاهی یسری کارا انجام میدادم واسه اینکه فقط دوست داشته بشم.ولی هیچوقت این حس رو دریافت نکردم.حتی این نقص رو ب ادمای اطرافمم داده بودم و بچه هام و مخصوصا همسرم رو همش سرزنش میکردم.الان مدتیه دارم رو خودم کارمیکنم و تاحدی هم موفق شده ام.نه خیلی زیاد ولی خب بازم خوبه. دیروز ی مسئله ای پیش اومد.رفتیم ی جایی ی زمین ببینیم ک بخریم.همسرم طبق تجربه های قبلی گفت هروقت خورد خورد پول دستمون اومد میسازیم.من یادم افتاد ک دفعه های قبلی ک میخاستیم زمین بسازیم همش تن میدادم ب اون مصالحی ک پول کمتری باید بابتش پرداخت میکردیم.دوستانم رو میدیدم ک وقتی زمین میساختن خودشون میرفتن و زیباترین و باکیفیت ترین مصالح یا شیر آلات یا کاشی سرامیک رو انتخاب میکردن ولی من همیشه اونیکه پول کمتری میخاست رو انتخاب میکردم.درمورد لوازم منزل هم همینطور بود.یهو دراومدم گفتم اتفاقا اینبار من دلم میخاد یجا ی پول حسابی بیاد دستمون و با بهترین و زیباترین و باکیفیت ترین مصالح و تجهیزات خونمون رو بسازیم.نه خورد خورد و با مصالح ارزون.

    وقتی شب اومدم و این فایل رو گوش کردم تعجب کردم ک موضوع فایل مربوط ب خودارزشی و احساس گناهه.

    راستی ی موضوع مهم دیگه اینکه” از دیشب ک فایل رو گوش کردم دوتا مسئله واسه دوتا عزیزام اتفاق افتاد ک من بااینکه الان شرایط کمگ ب اونارو نداشتم ولی طبق عادت همیشگی اومدم ک دست ب گوشی بشم و سریع نقش منجی رو بازی کنم و باری از رو دوششون بردارم.نمیدونم چیشد..نمیدونم ارتعاش این کلمات و فایل شمابود ک یهو باخودم گفتم توکه خدای اونا نیستی ک سریع وارد عمل میشی..اوناهم خدارو دارند.اون خودش حواسش بهشون هست.بعد دیدم ک تو سرم دونیرو دارند باهم کشمکش میکنند.یکی میگفت چطور دلت میاد مادرتو دخترتو توی این شرایط کمک نکنی و ی نیروی دیگه میگفت تو خدای اونا نیستی.براشون دعاکن و بسپارشون بخدا.خلاصه اخرشم همون نیرویی ک میگفت تو خدا نیستی موفق شد.بعد وقتی فایل رو گوش کردم دیدم چ جالب استاد جان یجا میگه من نمیتونم زندگی کسیو تغییر بدم.حتی نمیتونم ب کسی کمک کنم.و وقتی اینو شنیدم انگار خیالم راحت شد ک تصمیم درست رو گرفتم.

    استادجان!دقیقا همونطور ک در دقیقه21این فایل گفتید خداشاهده من سالهاست شمارو میشناسم ولی دقیقا از دیروز تاحالاست ک انگار در مدار شنیدن این فایلها هستم.حتی دیروز کلماتی از قلبم اومد و براتون نوشتم.در دفترم مینویسم و باجون و دل اینکارو میکنم.از دیروز انگار مهرتون بدلم افتاده.قبلا من در مورد شما جوری دیگه فکر میکردم.اینا همه لطف خداونده.خداروشاکرم.

    اون باورتون در مورد اینکه گفتید خداوند بنده هاشو دوست داره و توابه و هربار خطاهای ما باعث رشد مامیشه خیلی برام کارسازه.اینو مطمئنم.ازین ب بعد هروقت این حس اومد سراغم ک واسه دوست داشته شدن کاری رو واسه کسی انجام بدم،بخودم میگم تو همینطوریشم دوست داشتنی هستی،همینطور ک خدا بنده هاشو دوست داره تو هم خودتو دوست داشته باش.خدا از خطاهای من میگذره.چون عاشق منه.

    اینقد احساس گناه بخودت نده ک ای وای حالا مادرم فلان مسئله براش پیش اومده چیکارمیکنه؟یا دخترم؟خدا عاشق اوناهم هست.سپاسگذارم استادجان ک این فایل رو وقت گذاشتید و داخل سایت قراردادید.سپاسگذار عزیزدلتون هم هستم و خداقوت بهشون میگم.و شاکر خداوندم ک شما و فایل شمارو روزی من قرار داد.و ازهمه دوستانی ک وقت میذارند و این چندخط رو میخونند هم بینهایت ممنونم..برکت در زندگیتون جاری باد.عرفانه از اصفهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    راضیه کریمی گفته:
    مدت عضویت: 746 روز

    سلام علیکم خدمت همه شما عزیزانم که داریاین کامنت را میخوانی میدونم که حالی دلت عالی وپر از انرژی مثبت هستی خداراشکر

    من راضیه کریمی 26ساله از کشوری افغانستان فعلآ ایران هستم امروز بتاریخ 1402/7/16روزی یکشنبه ساعت 10:1٠ صبح تعهد میدم هر روز از خودم در این سایت زیبا رد پا بگذارم برای خودم برای اینکه خودم را مقید کنم که باید وباید هر روز در هرحالت وهر شرایط درهرجاه باشم درهر وقتی از روز باشه یک فایلی از سایت نگاه کرده وحتمآ با حال خوب با حس عالی یک کامنت بحیث ردی پا بگذارم تا آگاهانه کانون توجه ام را به روی نقاط مثبت کنم و ازاینکه امروز این انگیزه و این حدی از تعهد را دارم خدارا صدهاهزار بار سپاسگذارم ازاین که دراین مسیر زیبا خداوند هدایتم کرد سپاسگذارم خدایا شکرت بابت وجود استادعزیزم بزرگوارترین استاد دنیا خدایاشکرت بابت یکجا بودن با این خانواده صمیمی با این دوستان عزیز ودوستداشتنی ام واقعآ خدارا بی نهایت سپاسگذارم و از خدای عزیزم میخواهم که من وآن دوستایم که در این مسیر قرار گرفته وبرای پیشرفت و زیبا زنده گی کردن خود قدم برداشته را کمک وهدایت کند انشالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مریم کشاورزی گفته:
    مدت عضویت: 1163 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم

    واقعا خدا را شکر می‌کنم که امروز به این فایل و مبحث فوق العاده هدایت شدم

    امروز برای من بسیار ارزشمند و زیباست بخاطر تصمیم عالی که گرفته ام چقدر این آگاهی ها برای من ضروری بود استاد خیلی خوب توضیح دادید متاسفانه ما از بچگی با فرهنگی تربیت شده‌ایم که فقط احساس گناه و پوچی داریم خانواده دوستان جامعه دائما ما را قضاوت و مقایسه می‌کنند که این خود به وجه اشتباه است

    استاد من و عزیزدلم بی نهایت به حرف های شما عمل میکنیم واقعا شکرگذار خدا هستیم که با این جمع دوست داشتنی آشنا شده‌ایم

    تشکر بسیار از شما دارم امیدوارم هر روز زندگی بهتری داشته باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    در جستجوی آرامش گفته:
    مدت عضویت: 1519 روز

    به نام خالق تغییرات

    استاد عزیز و دوستان مهربانم سلام

    امروز، اولین روز دوره تحول زندگی من آغاز شد

    مدت زیادیه که از خودم ، از زندگیم ، از دستاوردهای نداشته ام تا این سن راضی نیستم . همیشه خودم و اطرافیانم مخصوصا پدر و مادرم رو سرزنش میکنم بخاطر این زندگی نادلخواهی که دارم تجربه میکنم . حس میکنم مدت زیادیه که داشتم حتی از خالق خودم و از اصل آفرینشم هم حتی دور میشدم ، اینقدر درگیر گله و شکایت و افسردگی شده بودم که فراموش کردم خداوندگارم عاشقانه منتظر دیدن حال خوب منه و کافیه من یک قدم به سمتش بردارم تا اون دوان دوان به سمت من بیاد . یادم رفته بود که اشرف مخلوقاتم . یادم رفته بود که میتونم خودم رو وصل کنم به انرژی پروردگارم و خالق شرایط زندگیم باشم .

    امروز برای بار نمیدونم چندم این سفر سعادت رو شروع کردم ، برخلاف دفعات قبل با خودم عهد میبندم که مسرانه این راه رو ادامه بدم .

    خدای مهربونم من ازت یه تحول عظیم میخوام ، یه حال خیلی خوب ، یه آرامش وصف نشدنی … دارم تلاش میکنم که هرروز بیشتر از دیروز بهت نزدیک بشم و توی لحظات زندگیم درکت کنم ، کمکم کن مهربانم .

    من امید دارم به روزی که بیام اینجا از معجزات و تغییرات ریز و درشت زندگیم براتون بگم .

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: