ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 59
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/02/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-02-02 01:26:012024-02-14 06:06:52ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خداقوت به استاد گرامی .
ممنون و سپاس گذاریم بابت این که دوباره فعالیت هاتون رو شروع کردین . ما هایی که تو مسیر رشد و تغیر قدم برمی داریم بیشتر و بیشتر احتیاج داریم مدام به مطالبی از این قبیل برای مرور شدن و حرکت کردن و دلگرم بودن .
شکر خدا بزرگ . و تشکر و سپاس از شما
راجب مطلب موفقیت افراد نزدیک من خودم به شخصه با کار کردن روی باور های محدود کنندم
خیلی بهتر به این قضیه نگاه میکنم و دقیقا همین طور که شما میگین اگر فردی یا کسی دور برم تو هر زمینه ای به موفقیت برسه . خیلی تمایل دارم که بشین و باهاش گفت و گو کنم و باور ها و نگاه شو بفهمم و تجربیات شو ازش بگیرم . و از زمانی هم که با تمرین روی باور هام شروع کردم به تغیر این دیدگاه و از بین بردن حسادت . خیلی آرام تر با آرامش تر و سبک تر زندگی میکنم . و یقین دارم که این جهان در فراوانی گسترش آفریده شده . و با ثروتمند شدن هر شخصی شانس ثروتمند شدن من کم نمیشه که هیچ بیشتر هم میشه
باز هم تشکر از زحمات شما .
به نام الله که بخشاینده و با رحمت است
سلام خدمت استاد عزیز
سلام خدمت خواهر عزیز خانم شایسته
سلام خدمت خانواده گرم وصمیمی خودم
در مورد سوال اینکه ذهنیت قدرتمند کنده وذهنیت محدود کننده
در مورد سوال اول من در زمانهای گذشته که هنوز قانون بدون تغییر خداوند رو نمیدونستم وقتی یکی از نزدیکانم پیشرفت میکرد خیلی حسادت میکردم ولی همیشه توکل بر خدا میکردم ویه جورای میدونستم نباید ته دلم حسادت میکردم خوب خداوند منت قرار میداد ومن سریع اون ذهنیت با یه کاری با ورزش کردن با دورشدن از اون محلی که این صحبتها بود یا اون فرد بود دور میشدم ولی حالا به شکر خدا قانون رو فهمیدم چیه اصلآ یادم نمیاد تو این چهار ماه که عضو این خانواده صمیمی شدم حس حسادت در وجودم نیست واگر هم بیاد به میزان پنج درصد شاید باشه که اون رو هم سریع به باورهای خوب تبدیل میکنم وفرکانسشو میفرستم
در مورد دوستان من یه دوست خوب دارم که شرکت آسانسور تاسیس کرده و به من حتی کار پیشنهاد داد برای کار نصب و راه اندازی آسانسور ومن بدون هیچ حسادت از ایشون قبول کردم و صداقت من در این کار باعث شد که ایشون پیشنهاد شراکت در این شرکت بدهد من اینا همه از اون فرکانسهای هست که خودم فرستادم از همون چند سال پیش فکر کنم ده سال پیش بالا خره من تونستم به اون آرزوی سالیان دورم برسم خدارو شکر
ولی از روزی که فهمیدم شانسی کسی به چیزی نمیرسه پیشرفت من در زندگی چند برابر شده از لحاظ سلامتی از لحاظ ثروت از لحاظ شادی از لحاظ خوشبختی رسیدم
ولی استاد عزیز خدا خیرتون بده من همیشه قبل از اینکه با این خانواده صمیمی برخورد داشته باشم از خدا میخواستم که این زندگی درست نیست راه زندگی درست رو بهم نشون بده واقعا از ته دل چون تمام روزهام تکراری بود به قول استاد دیگه داشتم میگندیدم تا دوباره خدا منت گذاشته ومنو با شما عزیزان آشنا کرد خداوندا سپاسگزارم خداوند شکرت خدایا مرسی
ودر آخر اصلا حسادت در ذهنم راه نمیدم
سلامم استاد عزیزم
من درحال فکر کردن به اگاهی های این جلسه بودم که دوباره یک چیز جدیدی کشف کردم در خودم اونم این بود به این دلیل که من خودم اینطوری بودم قبلا که از موفقیت دیگران حسادت میورزیدم و حالم بد میشد و احساس ناتوانی میکردم و اذیت میشدم. همه رو هم همینطوری میدیدم و فکر میکردم همینه دیگه ذات انسان اینه که موفقیت افراد رو میبینخ حالش بد میشه و احساس ناتوانی بهش دست میده و از اینکه خودم موفق بشم و یا موفقیت ام بروز بدم احساس گناه داشتم مثلا میترسیدم اونقدر پول داشته باشم که داداشم بزرگترم نداره چون این حس بهم دست داد که اگه من که برادر کوچیکه هستم حس برادرم به شدت بد میشه و احساس ناتوانی بهش دست میده و این ترمزی شده بود که من نه تنها درمورد پول درمورد هرچیزی جلوی اون سعی میکردم بدتر از اون باشم، توی بازی ها، توی هرچیزی
واییی استاد الان یادم اومد چرا تا وقتی کع مثلا برادرم داشت منو نگاه میکرد یا باهم یک کاری میکردیم اصلا انگار من مغزم ارور میداد و کارارو خراب میکردم
خدای من چقدر این باور ها دقیق کار میکنه!
درصورتی که واقعا خیلی از افراد خوشحال میشن از موفقیت ما ازطرفی اگر خوشحال بشن یا ناراحت یشن یا احساس بدی هم بهشون دست بده بازم چه ربطی به من داره! اونم دقیقا به اندازه من خالق هست اتفاقا اگر اون احساس اش بد میشه مشکل از اونه وگرنه این اتفاق موفق شدن من برای خیلی ها الهاک بخش میتونه باشه
استاد نمیدونید چقدر بعد کار کردن تمرکزی روی این فایل که نمیدونم این چندمین کامنت من روش هست برای افراد ارزوی موفقیت میکنم چقدر دوست دارم موفق بشن نه به این دلیل که عاشق چشم و ابروشون هستم نه! اتفاقا اینو خودخواهانه میخوام چون اگر. اون موفق بشه داره مسیر منو هموار تر میکنه و فرصتی برام فراهم میکنه تا من به موفقیت بیشتری برسم
اما درمورد ترمز احساس گناه که گفتم اصلی ترینش نسبت به برادرم بود اما خیلی وقت ها نسبت به دوستانمم این حس رو داشتم از طرفی چون ته ذهنم خودم رو فردی مهربون و دلسوز میدونم ترکیب این دوتا باور ترمزی رو در من ایجاد کرده بود که موفقیت زیاد رو از من دور میکرد اما الان که دارم روی خودم کار میکنم میفهمم که چقدر این ترمز داره کمرنگ و کمرنگ تر میشه
چقدر واقعا وقتی تمرکز میزاریم فقط روی یک فایل میتونیم چیزایی ازش دربیاریم که هزارتا دوره بدون تمرکز چنین تاثیری نداشته باشه
استاد هر ساعتی که میگذره ظرف من بزرگتر میشه.
الان دیگه نه تنها دوست دارم همه افراد دور و ورم موفق بشن که این هم از تمرین زیاد و درس گرفتن و تغییر زاویه دیدم به وجود اومده
بلکه خودمم دوست دارم با موفق شدنم جهان رو جای زیبایی برای زندگی کنم
چون الان میبینم افرادی که موفق شدن چقدر جهان رو جای زیباتری برای من کردن
وای فکر کن اون حجم از ثروت و عشق و معنویت رو خلق میکنم و اینقدر نتایجم بزرگه که دوستان و اطرافیان ببین چقدر الگو میشم براشون؟ خدایا شکرت چقدر ترمز اساسی بود این احساس گناه و چه ریشه ایی پیداش کردم و خداروشکر روی اصلاح اش دارم کار میکنم
استاد من همیشه شمارو تحسین میکنم بخاطر اینکه فکر میکنین همیشه به قوانین و تفکر عمیق میکنین و هرچیزی رو از همه جنبه ها میسنجین من متوجه شدم که این تحسین کردن باعث شده که منم بیشتر به قوانین تفکر خلاق داشته باشم
و این درس رو الان بعد از کار کردن روی این فایل برام داشت که چقدر تحسین شخصیت افراد روی ساخته شدن شخصیت خود ما هم تاثیر میزاره
خدایا شکرت چقدر خوشحالم اینقدر دارم ذهنم رو بمبارون میکنم که از احساسم معلومه این کار رو دارم درست انجام میدم
احساسم نسبت به موفقیت دیگران از زمین تا اسمون تغییر کرده توی همین دوروز
چون من اینطوری نگفتم که حتما باید مدت زمان زیادی طول بکشه تا من تغییر کنم بلکه گفتم به میزانی که تمرکز لیزری بزارم و به میزانی که روی خودم کار کنم و استمرار ببخشم و این پیوسته باشه این سریع تر در من ایجاد میشه و الان متوجه میشم که اصلا بحث زمان نیست بحث امادگی ظرف ماست که این با تعداد تجربه و تکرار بزرگ و بزرگ تر میشه
استاد انگار دارم به خودم میگم خب چه شخصیتی میخوای؟ برو کسی که همچین شخصیتی داره رو اینقدر تحسین کن تا تو هم در خودت به وجود بیاریش
من همیشه این مثال رو برای خودم زدم و الان بیشتر درکش کردم که چرا ما دوست داریم شخصیت نقش اول سریال ها و فیلم هارو کپی کنیم؟ چون داریم توی ذهنمون بهش توجه میکنیم و تحسینش میکنیم و اینم دقیقا الان همینطوریه
استاد من حتی شما رو هم ده برابر بیشتر از قبل تحسین میکنم اینقدر عشق میکنم وقتی از تمرکز بالاتون میگین، وقتی از تعهد هاتون میگین، وقتی از درک هایی که بهش رسیدین میگین، وقتی از هدفگزاری هاتون میگین، وقتی از خلق کنندگی هاتون میگین که حد نداره
اتفاقا این تحسین دیگران باز دوباره کمکم کرده که خودم رو هم یاد بگیرم تحسین کنم و انگار جزوی از عادت هام شده
واقعا خداروشکر میکنم که اینقدر خوب و متعهدانه دارم روی خودم کار میکنم
من خودم رو لایق این دیدم که از این فایل ها ذهنیت قدرتمند کننده ایی برای خودم بسازم که زندگیم رو تغییر میده
الان میخوام استاد برم 4/5 دقیقه اول همین فایل که درمورد اینکه: ما میتونیم زندگی خودمون رو خلق کنیم صحبت کردید رو گوش بدم و بیشتر بهش فکر کنم و بسازمش توی ذهنم تا منطقی بشه برام تا بازم بیشتر آموزه هارو جدی بگیرم و بفهمم که چقدر مهمه که جدی بگیرم استاد جان مرسی که اینقدر استاد بینظیری هستی منم دوست دارم شاگرد بینظیری باشم شاگرد زرنگی باشم و “نهایت استفاده” رو ببرم
خدا یار و نگهدار هممون
سلام پسررر
هرچی میخونم باز صفحه کامنتا اضافه میشه و برمیگردم از اول(خنده)
ولی تقریبا فکر کنم همه ی کامنت هات رو دیدم و با خودم گفتم ایول
چقدر عالی داره کار میکنه
ایندفعه وقتی از موضوع احساس گناه گفتی چون مشکل خودمم هست دوستدارم برات بنویسم
نمیدونم دوره عزت نفس رو داری یانه
اما اونجا من این موضوع رو فهمیدم و خودم اوایلش تعجب میکردم این دیگه چه ترمزیه خدای من!!
حتما بنویس که چه اقداماتی قراره براش انجام بدی
و واقعا خوشحال شدم برای تغییراتی که داری احساس میکنی ادامه بده تا تثبیت بشن
سپاسگزارم برای آگاهی هایی که بهم دادی و بهم احساس خوب دادی
سپاسگزارم که مینویسی
تحسینت میکنم.
سلام ریحانه جان
مرسی واسه کامنت ارزشمندت دوست عزیزم، کرسی واسه تحسینت
واقعا این سلسله فایل ها خیلی فوق العادست و داره ذهنیتی قدرتمند کننده میسازه من به این موضوع پی بردم که برای اینکه اون پاشنه آشیل رو خوشگل و کامل برطرف کنیم باید ثانیه به ثانیه تمرکزی پیوسته براش بزاریم و تمام ورودی های ذهنمون رو ببندیم بهش و ریحانه جان اگر اینطوری نباشه باز دوباره تا قرار بگیریم تو جامعه باز دوباره تا چندساعت اگر کار نکنیم همش میپره از توی ذهنمون و باز باید دوباره کلی تلاش کنیم تا برکردیم به این موضوع اما وقتی تمرکز لیزری بزاریم و کامل و پیوسته کار کنیم به میزانی که قدرتمند این کار رو بکنیم اون توی ذهن ما ثبت میشه به طوری که با اینکه سه روز گذشته از اومدن این فایل برروی سایت اما من خیلی خوب و سریع تغییر شخصیتی خودم رو متوجه میشم همچنین این چیزی که الان بهت گفتم رو خودم باز خورد گرفتم
فکر کن مثلا ی ساعت روی یک موضوعی کار میکردم با تمرکز کم و از این شاخه به اون شاخه میپردیم و بعد میدیدم هیچ تغییر شخصیتی در من رخ نداده و من مثلا نمیدونستم واقعا باید چیکار کنم تا شخصیتم ساخته بشه میدونی ما نباید زور بزنیم تا بخوایم یک جوری فکر کنیم
مثلا من نباید زور بزنم که به خودم بگم اوکی من توی دیدن موفقیت افراد حسادت میورزم خب بیام زور بزنم که اینجوری فکر نکنم! نه اینطوری کار نمیکنه
تو اگر به اندازه کافی ورودی بدی، به اندازه کافی تمرکز داشته باشی و مدام هر لحظه روش کار کنی تو خود به خود اونجوری فکر میکنی و به قول استاد شکل فکر کردن مغزت تغییر میکنه
خب ریحانه جان من اینو فهمیدم حالا چطوری بهش عمل کنم؟ کلا هم خیلی خداروشکر ادم عمل گرایی شدم و سریع اگاهی هارو که گوش میدم سریع میخوام عمل کنم
من اومدم اینطوری تمرکز گذاشتم که اولا توی هرکامنتی که مینوشتم حتما به اگاهی های این فایل اشاره میکردم و الان هم دارم همینکار رو میکنم بعد مثلا میومدم بارها و بارها تحسین میکردم دور و ورم رو و اینقدر این کار رو بعد با بهبودگرایی هرفرصتی که گیر میاوردم تحسین میکردم چه افراد نزدیک که استاد تمرینش رو داد، چه افراد موفق
هدف چی بود؟
+تغییر دیدگاه نسبت به موفقیت افراد
و من هم اینطوری تمرکز لیزری دارم میرم تو دلش عاشق تحسین کردن شدم واین در من عادتی به وجود اورده که همواره تحسین کنم چه ادم هارو چه اطرافم رو چه خودم رو همه چی رو فقط توی مدت زمان کوتاه ِ دوسه روزه اونم بخاطر این جنس از تمرکز من همیشه ریحانه جان میگم که موضوع اصلا زمان نیست موضوع ظرف ماست و ما میتونیم با سرعت این ظرف رو بزرگ کنیم یا یواش یواش
حتی میبینم الان چقدر چیزای خوبی داره در من بهبود پیدا میکنه و میدونی این تمرین به یک تیر چند نشونه زد،
هم قضاوت خودم با دیگران رو خیلی کم کرد هم احساس لیاقتم رو به شدت افزایش داد،، درحین اینکه افراد رو تحسین میکردم و سوال خوب از خودم میپرسیدم چه خود باوری و الهام بخش بود برام،، احساس گناهم رو خیلی کمتر کرد ک توی کامنت بالا بهش اشاره کردم و خدا میدونه چه تغییرات دیگه ایی
میدونی از یک جا به بعد وقتی تمرکز زیاد میشه در مدت زمان معقول انگار این اطلاعات بهم وصل میشن و همه چی معنی پیدا میکنه حس خیلی خوبی داره و واقعا میشه از یک فایل چیزایی در اورد که خیلی ها از دوره ها درنمیارن
من با اینکه دوره عزت نفس و احساس لیاقت رو ندارم اما خیلی از نتایج تغییر شخصیتی که گرفتم مربوط به همین دوره ها بوده و میبینم که واقعا به میزانی که ما تمرکز بزاریم روی یک چیز ما اون رو گسترش میدیم چون ما انسان ها خالق هستیم.. دارای قوه خلاقیتم هستیم و میتونیم به هرچیزی اونجوری که میخوایم شکل بدیم
منم که تعیین میکنم چه نتیجه ایی بگیرم از هر فایل
ریحانه جان من مثلا قبلا خودم رو خیلییی قضاوت میکردم هم با افرادی که حس میکردم پایینتر از من هستند و هم بالاتر
افرادی که پایینتر از من بودن رو وقتی مقایسه میکردم با خودم، احساس غرور بهم دست میداد یا یک حسی بهم دست میداد که خب دیگه بسه حرکت نکن دیگه خیلی جلو زدی ها! و افرادی که بهتر از خودم بودن رو وقتی با خودم مقایسه میکردم احساسم به شدت بد میشد احساس ناامیدی و ناتوانی و حسادت داشتم و چقدر الان میبینم خودم رو بهبود دادم
خیلی توی حرف هام من قبلا از دیگران استفاده میکردم و خودم رو باهاشون مقایسه میکردم
حتی توی چیزای روزمره،، حتی توی سایت مثلا با خودم میگفتم خیلیا توی سایت فلان.. بعضیا بهمان اما متوجه شدم که تمام تمرکزم باید روی خودم باشه
بچه های سایت هرجوری میخوان روی خودشون کار کنن من فقط باید از اون قوی هاش الهام بگیرم و مسیر خودم رو هموار کنم وای چه درس هایی گرفتم این روز ها از همین فایل به تنهایی و ریحانه جان اون نکته ایی که دوباره اول بهت گفتم و صد بار هم بگم کمه:پیوسته و با تمرکز باید ادامه بدم تا بره توی شخصیتم
•پیوسته
•تمرکز
•ادامه دادن
وقتی از تمرکز صحبت میکنم و اینکه روی یک نقطه باشه منظورم اینه که ورودی های اضافی رو کامل کات کنیم حتی من موسیقی با کلام که بخواد ورودی برای ذهنم باشه گوش نمیدم چون مغز خاصیتش اینه که پردازش میکنه هرچیزی رو درسته من یک ربع اهنک گوش میدم اما مغز تا ساعت ها اونو تکرار میکنه
خب حالا که مغز رو اینطوری شناختیم پس اگر ما بتونیم تمام فضای ذهنیمون رو اختصاص بدیم به یک موضوع خاص مغز کاری جز فکر کردن به اون موضوع نداره و هعی ایده های جدید و درس های جدید
درمورد احساس گناه گفتی ریحانه جان
همینطوری که گفتم من این جنس تمرکزی گذاشتم روی این فایل که منجر به خلاقیت شد
در حال فکر کردن به فایل بودم یهو بخاطر تمرکزم یک چیزی توی ذهنم به صدا در اومد و سریع اومدم کامنتش کردم که همین کامنتی بود که شما براش پاسخ نوشتی و اونم احساس گناه بود که اقا من چون قبلا به شدت حسادت میورزیدم از موفقیت افراد فکر میکردم بقیه ام اینطورین
حالا نکته اصلیش اینجاست:از آنجا که من فردی دلسوز و مهربان بودم و نمیخواستم کسی رو اذیت کنم دوست نداشتم موفق بشم
دوست من دقت کردی؟ من انگار ترکیب باور هام باعث ترمزی برای موفق نشدن شده بود 1.بقیه از موفقیت من ناراحت میشن 2.من دوست ندارم بقیه رو با رفتار هام ناراحت کنم
و خب وقتی که ریحانه جان اومدم روی این موضوع کار کردم که خودم خوشحال شدم از موفقیا افراد و نمیدونی این روزا چه حس خوبی دارم نسبت به انسان ها اومدم خود به خود اینکه افراد امکان داره ناراحت بشن حذف شد چون گفتم نه اونام خوشحال میشن
اما اگر ریشه ایی ریحانه بخوایم این ترمز رو حذف کنیم که توی کشف قوانین هم استاد میگن: میگن که یکسری باور هارو با یکسری منطق ها میشه حذف کرد اما یکسری منطق ها ریشه رو هدف میگیره و ما اگر اونارو بگیم خیلی بهتره
در این مثالی که من برات زدم
منطقی که اوردم این بود: نه بابا خیلیا خوشحال میشن
که خب جواب میده و ترمز رو کمرنگ میکنه
اما منطق ریشه ایی که میتونه بیشتر تاثیر بزاره اینه که: مگه اصلا نظر بقیه مهمه؟ اونا مسئول زندگی خودشون هستن اگر ناراحت بشن یا نشن من هیچ نقشی در باور های اونا ندارم اونا مشکل خودشون هست که ناراحت میشم اگر باور هاشون رو درست کنن اتفاقا موفقیت من باعث الهام بخش بودن اونها میشه
ببین این منطق دوم. قوی تره چون حتی من اگر بدونم یکی ناراحت میشه واقعا بازم ترمز احساس گناه نمیاد سراغم
ولی توی اولی انگار میخوام خودمو قانع کنم که بقیه هم خوشحال میشن
اما به هر حال هر منطقی که بیاریم خوبه و تاثیر داره
میگم من فکر میکردم همه ادم ها اینطورین که ناراحت میشن اما وقتی دیدم نه واقعا میشه با تغییر زاویه دید خوشحال شد این ترمز خیلی در من کمرنگ شد که احساس گناه داشته باشم و اینطوری برای من کم شد
ما درمورد افراد جوری فکر میکنیم که خودمون هستیم
توی قسمت 45 سفر به دور امریکا استاد مثال قشنگی میزنن میگن که ما به این دلیل به امریکایی ها میگیم نژاد پرست یا به هرکی، چون خودمون اینجورییم بعد مثال میزن که افراد ایرانی که به امریکایی ها اینطوری نگاه میکنن خودشون نسبت به افغانی ها اینجوری نژاد پرستانه رفتار میکنن
این ترمز هم برای من اینجوری حذف میشد
من اگر خودم ناراحت نشم، حسادت نکنم از موفقیت افراد اونارم اینطوری نمیبینم دیگه
ریحانه جان مرسی که نوشتی دوست خوبم انرژی خیلی باحالی داری دمت گرم
خدا یار و نگهدارت
دوباره سلام
امیدوارم خیلی عالی درحال کار کردن روی خودت و این فایل های بینظیر باشی!
راستش اتفاقات عجیبی رخ داد
از وقتی این فایل اومد و من اصلا این حرف هارو شنیدم بیشتر دقت کردم تو زندگیم به این موضوع!
هربار این تمرین رو انجام میدادم میگفتم خدایا چقدر خوبه اطرافیانت موفق باشن و موفقیت بدست بیارن انقدر برام خوشحال کننده میشد بعد از تمرین که سریع میگفتم خدایا کاش فلانی بیشتر موفقیت بدست بیاره
خدایا دورم رو پر کن از افراد موفق
هرچند اون اوایل سریع ذهنم بعد از این جملات میپرید وسط و نجوا میکرد
ولی به هرحال تغییرات فکری قشنگی بود برام و ادامه داشت
تا جایی که انقدر بهم ثابت شد که امشب باورم نمیشد من همون ادم قبلی باشم
تو ماشین داشتم به بابا میگفتم
بابا چقدر خوبه اطرافیانت موفق باشن
چقدر خوبه دورت پر باشه از افراد موفق و ثروتمند
چقدر خوبه ببینی راحتی و موفقیت های اطرافیانت رو و چقدر کار برات ساده تر راحت تر میشه
و مثال میزدم
و پدرم تایید میکرد :))
قبلشم داشتم قدم میزدم زیر بارون درمورد این موضوع با خودم صحبت میکردم و این صحبت ها هم ادامه داشت تا جایی که خودخواهانه و قلبا آرزو میکردم ان شالله فلانی فلان موفقیت رو بدست بیاره راحت و اسون:)
باورم نمیشه این منم
چقدر این فایل ها فقط گوش کردن بهشون برام مثل معجزه بوده.
اینو نوشتم چون میخواستم بگم سپاسگزارم که گفتی با این منطق که خودم حسادت نکنم و خوشحال شم از موفقیت دیگران باعث میشه این فکر رو درمورد دیگران نداشته باشم که اونا ممکنه حسودی کنن و این احساس گناه ازم دور شه
جالبه واقعا افکار متفاوتی داشتم دیگه ذهنم نمیگفت ببین فلانی حسادت داره نسبت بهت
اتفاقا میگفتم قطعا احساسش حسادت نیست!
اما میدونم که خیلییییی نیاز به تمرین بیشتر دارم
باید بیشتر بشنوم این فایل رو تا اولا درک کنم و منطقی کنم که اصلا چرا من باید این تمرین رو انجام بدم.
سپاسگزارم که زمان گذاشتی و برام نوشتی.
ریحانه جااان سلاام
مرسی واسه این کامنت قشنگت
بینهایت تحسینت میکنم که اینقدر خوب روی خودت کار کردی که این شده جزو شخصیتت
ریحانه جان دقیقااا میدونم داری درمورد چی صحبت میکنی منم دقیقا همین احساس رو تجربه کردم و دقیقا مثل خودت میگفتم کاش همه موفق بشن
اصلا عاشق موفقیت دیگران شده بودم و الانم هستم واقعا تغییر مثبتی در من بعد از فایل به وجود اومد
میدونی یکی از بهترین راه ها الگو برداری درست با ذهنیت قدرتمند کننده است وقتی که ما با دیدی مثبت به موفقیت دیگران نگاه کنیم خیلیی مسیرمون زود هموار تر و هموار تر میشه میدونی من اومدم این الگو برداری رو گامل برای خودم بررسی کردم و دیدم چقدر میتونه تاثیرات خوبی بزاره وقتی که یادبگیرم همیشه موفقیت هارو تحسین کنم و دیدم نسبت به موفقیت بهتر و بهتر بشه اتفاقا یک کامنت نوشتم درمورد اش توی همین سلسله فایل ها قسمت 5 و میتونی بری از توی پروفایلم پیداش کنی و بخونی
ریحانه جان چه خوب شد که برام نوشتی یادآوری کردی این موضوع رو برای من و حتما بازم اگر دوستداشتی درمورد این موضوع بازم برام بنویسم و از تجربیاتت بگو
من خودم این فایل از اون فایل هایی بود که بیشتریم کامنت رو روش گذاشتم و چقدر اگاهی های نابی اون زمان بهم داده شد بخاطر تمرکزم و تعهدم.
واقعا میدیم وقتی که تحسین میکنم افراد رو چقدر شخصیت خودم داره رشد میکنه، چقدر احساس لیاقتم داره رشد میکنه
اتفاقا یکی از کارهای اصلی این روزام که برای خودم مشخص کردم الگو برداریه
و خیلی خوشحال شدم کامنتت رو دریافت کردم.
ریحانه جان تحسین کردن برام راحتتر میشه وقتی که به خودم یاداوری میکنم سینا فقط مسیر خودت با تحسین هموار تر میشه و اضلا خودخواهانه تا میتونی تحسین کن و موفقیت افراد رو ببین و لذت ببر.
چقدر دیدم به افراذ مثبت شد بعد از این جلسه و چقدر تشویقشون میکردم توی ذهنم و چه احساس خوبی داشت واقعا یک چیزایی در من تقویت شد بعد این فایل که اون اول اگه میومدن بهم میگفتن میگفتم این دیگه چه ربطی به این موضوع داره؟؟
ولی معجزه تمرکز رو دیدم که وقتی که روی یک فایل واقعا تمرکز بزاریم ایده ها و الهامات فوق العاده ایی رو دریافت میکنیم و شخصیتمون تغییر میکنه.
میدونی الان که یاد کامنت هایی که روی این فایل نوشتم افتادم یک موضوعی رو متوجه شدم اونم اینکه من یک وقتایی ترمز نوشتن میاد سراغم یعنی با وجود اینکه میخوام. بنویسم اما یک قسمت از ذهنم میگه ننویس اون ترمز اصلیه اینه که میگه: کم بنویس اما عالی بنویس و میدونی این خودش یک کمال گرایی هست مثلا میگه تو چندتا کامنت با کیفیت داشته باشی بهتره تا هرروز هعی بنویسی
اما الان یاد این موضوع افتادم که چقدر کامنت هایی که نوشتم ردپاهای جالبی از من به جا گذاشته به طوری که متوجه میشم کاملا که اون زمان چطوری فکر میکردم.(اینم دوست داشتم خیلی بهبودگرایانه بهش اشاره کنم تا ترمز رو اصلاح کنم)
ریحانه جان الان که اینارو نوشتم رفتم کامنت خودم که بهت پاسخ داده بودم رو خوندم خودم چقدر الان خوشحال هستم که اون کامنت رو اونجا اینطوری برات نوشتم و خودم الان بازم ازش درس گرفتم.
ازت بینهایت سپاسگزارم که نوشتی برام و بازم میتونی درمورد این موضوع و این فایل بینظیر باهام صحبت کنی.
خدانگهدارت دوست عزیزم
سلام به شما دوست ارزشمندم
سلام به شما سینا سبزواری عزبز
چقدر سپاسگزارم که از خودت اینجوری جانانه ردپا میزاری. ولقعا تحسینت میکنم برای این حد از تمرکژ و تمزین ات رو.
چه نکنه خویی پیدا کردی در مورد خودت و داداشت و احساس گناه. منم فکر کنم یکجورایی ریز اما موزیانه و سمج دارمش.
چقدر خوب نوشتی:
چقدر تحسین شخصیت افراد روی ساخته شدن شخصیت خود ما هم تاثیر میزاره
اینم یک کلید بود یاد اوری کرد، کلی آگاهی ها رو، واقعا دمت گرم. نوشتی:
استاد انگار دارم به خودم میگم خب چه شخصیتی میخوای؟ برو کسی که همچین شخصیتی داره رو اینقدر تحسین کن تا تو هم در خودت به وجود بیاریش
واقعا سپاسگزارم
چشمام باز نمیشه، امروز نزدیک ده ساعت درس خوندم و 20روز تا کنکور راه دارم، اما نمیشد نیام کامنت بخونم. چون اصلا موفقیت های اطزلفیان برای من اصلا موفقیت نیست و اونا رو موفقیت نمیدونم… خیلی میخوام بیشتر مغزم رو بریزم بیرون، ببینم قضیه چیه
چرا حتی وقتی از همسرمم پرسیدم و ایشون گفت و مثال رد خیلی اونا واسه موفقیت نبود (یا کمال گرایی یا اصلا معیار و استاندارد موفقیت من فرق داره، باید برم دنبال اون ادم ها)
واقعا سپاسگزارم سینا جان
ارادتمندت فهیمه پژوهنده
سلام فهیمه جان
سپاسگزارم از اینکه برای من نوشتی
افرین از اینکه اینقدر خوب درس خوندی و تحسینت میکنم و مرسی که بعدش اومدی برام نوشتی و هم به خودت کمک کردی و هم فرصتی رو بزای من فراهم کردی تا بنویسم
این روزا دارم با این سلسله فایل ها که هنوز قسمت اولش هستیم عشق میکنم
احساس لیاقتم و کلی باور مثبت دیگه رو در ذهنم تقویت کرده احساس خیلی خوبی دارم
این مدت نوشتن خیلی کمکم کرد چه در سایت چه توی دفترچه گوشیم
من یک موضوعی رو فهمیدم که وقتی مینویسم خیلی خوب اطلاعاتی از ته ذهنم میکشم بیرون و خودم حیرت زده میشم مخصوصا توی کامنت ها دلیل اش هم اینه که توی کامنت ها چون احساس رسمی تری داره و فضای اماده تری داره بدون وقفه مینویسم و تمرکز خوبی دارم و این تمرکز روی یک نقطه باعث این چیزا میشه
این موردی رو که درمورد شخصیت گفتم که شما هم نکته سنجیش کردی خیلی موضوع جالبی هست حالا منم طبق اصل بهبودگرایی این کامنت رو فرصتی دیدم تا درمورد همین موضوع ققط صحبت کنم ((فهیمه جان اینم بگم من به شدت بهبود گرا هستم ماشالا به خودم))
من همیشه به دنبال این بودم که شخصیتمو بتونم بهتر کنم و طبق قانون استفاده کنم و بهتر و بهترش کنم و اتفاقا چندروز قبل از این سلسله فایل ها خیلی برام مهم شده بود و اتفاقا به این نتیجه هم رسیدم که من باید توجه کنم به اون شخصیتی که میخوام و به میزانی که توجه میکنم بهش اون در من به وجود میاد(قانون توجه) و این همزمان شد با این فایل ها و چقدر فرصت خوبی شد تا روی شخصیتم اساسی کار کنم
میدونی خیلی دوست داشتم استاد سلسله فایل های اینطوری بزارن روی سایت چون یک انرژی خوبی داره و کار رو برای ما راحتتر میکنه و مم شاید اگر تنهایی میخواستم پروژه بزارم تا شخصیت رو درست کنم انگیزه کافی نداشتم اما الان که توی این فایل ها قرار گرفتیم خیلی حسم خوبه
عنوانش هم ذهنیت قدرتمند کننده در برابر ذهنیت محدود کننده داره اینو به ما میگه که اقا قراره ذهنیت قدرتمند کننده بسازیم که همون حالت شخصیت رو داره
و وقتی این رو از این دیدگاه نگاه کردم که خب بیام شخصیت افراد رو تحسین کنم برای ساختن شخصیت خودم این کار رو شروع کردم
حالا میخوام توی این کامنت چندتا مثال بزنم از کارهایی که میشه با این اصل انجام داد
ببین مثلا یکسری شخصیت ها هستند تمرکز لیزری خیلی خوبی دارن
خب منم میبینم اقا منم اینو میخوام.. خب میام تحسین میکنم ایده ایی که به ذهنم رسید اینه که توی یک موضوع خاص افراد و الگو های اون موضوع رو بنویسم و شروع کنم به تحسین کردن و نوشتن درموردشون با جزئیات مثلا:
تمرکز لیزری
شخصیت ها:
•ایلان ماسک
•بیل گیتس
•ماری کوری
•کال نیوپورت
•استاد عباسمنش
•خانم شایسته (که اگر فایل زندگی در بهشت قسمت 251 رو بببینی خودت متوجه میشی تمرکز خانم شایسته رو)
و خلاصه هر الگوی دیگه ایی و بعد میام و تحسین میکنم میدونی بهبودگرایی توی این موضوع خیلی کمکم کرد که با دیدگاه کمال گرایانه این کار رو نکنم و از هرفرصتی براش استفاده کنم چون در غیر اینصورت هم وقتم رو تلف میکنم خیلی زیاد هم تعدادش خیلی کم میشه چون همش منتظر یک فرصت هستم که حالا بهبودگرایی خودش باز یک مبحث دیگست که خودش نیاز به صحبت داره
خلاصه لیست رو میتونم بنویسم و شروع به تحسین کنم و به میزانی که بیشتر تحسین کنم (که نشونش احساس هست) انگار خودم دوست دارم اونطوری رفتار کنم
مثلا من وقتی فایل 251 زندگی در بهشت رو بهش چندروز پیشا هدایت شدم اینقدر حال کردم از این تمرکزی که خانم شایسته میزاشت که واقعا دوست داشتم تستش کنم و حالا باید بیشتر هم ادامه بدم
اما اصل کار میدونی چیه اینه که یاد بگیریم شخصیتمون رو جوری بسازیم که تحسین کنه و کاری که من کردم برای اینکه این عادت من بشه این بودکه از هرفرصتی برای تحسین هر کسی استفاده میکردم(بازم اصل بهبود گرایی) و اینطوری تبدیل به عادتم داره میشه وچقدر خوبه
ده ساعت گفتی درس خوندی ایول بهت واقعا،، این خیلی خوبه
اتفاقا چقدر این تحسین کردن کمک میکنه بهت توی کیفیت درس خوندت
یادمه یک فردی توی یوتیوب بود ایشون به مدت یک سال هرروز روزی دوازده ساعت درس خونده بود و لایو هم میزاشت یعنی ویدیو های یوتیوبش که سیو کرده بود از اون لایو ها دوازده ساعته بود!
و من خیلی برام جالب بود و ایشون رو تحسین میکردم اتفاقی که افتاد این بود که درس خوندن برای من خیلییی راحت شده بود با روش پومودورو هم درس میخوند
و این مثال رو الان یادم اومد که چطوری با تحسین یکی که براش درسخوندن به مدت دوازده ساعت اینقدر راحته منم شخصیتم بهتر شد گفتم اینو بگم که هم مربوط به فایل هست هم شاید کمک کنه به شما که اینطوری میشه توی هرکاری ازش استفاده خلاقانه داشت
مرسی که برام نوشتی دوست خوبم امیدوارم موفق باشی:)
سلام به روی ماهت سینا جان
خدایا شکرت برای این نقطه آبی رنگ
خدایا شکرت برای این همزمانی ها
اصلا اینقدر خوشحالم بیـــا ببین انرژی ام اینقدر بالاست همین الان برق ها رو ترکوند. برق ها رفت باورت میشه همین الان.
من امشب به چند دلیل زودتر درس خوندن رو تعطیل کردم از دیروز کمتر خوندم اما از خودم خیلی راضی ام و خیلی رو به بهبود دارم پیش میرم.
قبل تایم آخری اومدم سایت رو نگاه کردم گفتم حتما امشب چه اینجا چه توی دفترم دوباره باید تمرین رو جواب بدم. و دیدم یاخدا 800 خورده ایی کامنت و من خیلی دوست داشتم کامنت بخونم اونم کامنت های مرتبط تا ایده بگیرم، تا ببینم دوستانن چطور این تمرین رو حل کردند و چطور فکر میکنن. وای نمیدونی اومدم پایینریال اومدم پایین چند خطی به چشم خورد چالب بود، کلمات موفقیت از جنس درس و مطالعه و تحصیل بود. یکم سریع یک خط رو خوندم دیدم بــله کامنت منتخب اومدم یک الگو، اونم چه کامنتی چه مثال هایی. خدایا تو داری با من چه میکنی. اصلا چیزی که من لازم دارم. خداروشکر همین الان برق ها هم اومد. چون داشتم فکر میکردم لپ تاپم خاموش نشه. خدایا تو با من چه میکنی. خدایا…..
بعد اومدم قسمت کامنت این قسمت سعی کنم تمرکز کنم و کامنت بنویسم و تمرین رو جواب بدم. و گفتم من تمرین رو تمرکزی جواب بدم چه اینجا چه تو دفترم استاد فردا قسمت جدید رو گذاشته.
باورت میشه سایت رو رفرش کردم دیدم “قسمت 2 ” اومده.
اصلا دارم دیوانه میشم اینقدر همزمانی و اینقدر نشونه…خدایا چقدر بلدی.چقدر خوب هدایت میکنی بنده هاتو.
بعد میام اصلا بعد کامنت منتخب، فقط کامنت شما کلی ذهنم رو باز میکنه و بهم ایده میده چطور بنویسم. یاد بهبودگرایی منو میندازی.(من دوره شیوه حل مسائل زندگی دارم.) اصلا سینا جان دوست عزیز نمیدونم چطور تشکر کنم از تو از خدا از استاد از این سایت از این همه هدایت…. اصلا همه ی جهان جمع شدن تا منو به سمت خواسته هام هول بدن در این حد….یعنی همه دستان خداوند هستن برای رسیدن من به سوال هام، برای من به راحتی، برای من به رسیدن به خواسته هام.
استاد عاشقتم برای این حرکتی که روی قسمت نظرات سایت زدی. واقعا لازم داشتم واقعا عالی بود. خیلی داشتیم میرفتیم تو باقالی ها…خدایا شکرت برای بهبودهای دائمی این سایت.
خدایا شکرت که من خالق زندگی و شرایط و اتفاقات زندگی ام هستم و اینو امروز بارها باور کردم بارها و چه باوریه این باور باوری که اصل تحول زندگی استاد جان و من و شماست. باور به این ما خالق زندگی خودمون هستیم با افکار غالب و باورهامون….
چقدر به موقع امشب درس خوندن رو تعطیل کردم.
چقدر به موقع مامانم از مشهد بهم زنگ زد حال و احوال پرسی کرد.
چقدر به موقع قراره فردا اول سحری دیدارم تازه بشه با دوست عزیزم که مهاجرت کردن به ترکیه. و پروازش میشنه.چقدر به موقع استاد برای نظرها این کار رو کردن و چقدر من به موقع تمرکز لیزری رو با درس خوندن وتمرکز لیزری روی هدفم دارم یاد میگیرم هر روز بیشتر. 19 روز مونده و من هر روز دارم قوی تر پیش میرم. کیفیت برام مهم و درس هایی که دارم در طول این مسیر شرکت کردن در کنکور ارشد دارم یاد میگیرم. اصلا دارم قوانینی که یاد گرفتمم رو تست میکنم و عملی اجرا میکنم.
باید بیام کامنت شما رو هم یکبار دیگه بخونم شاید چندبار دیگه.
این چیزای بی ربط رو نوشتم تا امروز که کولاک همزمانی ها شده برام یادم بمونه.
میرم تمرین ام رو بنویسم تمرکزی با این همه کمک و ایده هایی که از طریق دستان خداوند بهم شده و منو سرشارترین کرده. و انشالله بعد تکمیل تمرین این قسمتم جایزه ام میشه قسمت بعدی که همین الانم منتظره تا من ببینمش.خدایا شکرت….
واقعا سپاسگزرام که اینجایی و نوشتی و نووشتن معجزه میکنه بنویس دوست من. منم عاشق نوشتنم ولی باید سعی کنم جهت دارتر بنویسم. چقدر من با نوشتن اوج گرفتم و میگیرم. مثل الان…
استاد جان مریم جان و دوستان عزیزم ازتون سپاسگزارم برای وجودتون….
سلاام فهمیه جان
وای هرموقع من اون قسمت که میگی برق رفت رو میخونم خندم میگیره
خدایاشکرت که دوباره یک فرصت دیگه ایی دلده شد تا بنویسم هرچند کوچک و هر یک جمله ایی که رشد صورن بگیره همون کافیه
اینم گفتم چون یکم نجوای کمال گرایی امکان داشت سراغم بیاد و ننویسم اما خب دارم مینویسم و لذت میبرم
خدایا شکرت چقدر کامنتت پر انرژیی و باحالل بود لذت بردم وقتی که به دستم رسید و الان فرصتی شد تا بیام و بنویسم
خدایا شکرت چقدر اینکه دیگه قضاوت دیگران برام مهم نیست این روزا بزرگترین دستاورد منه!
یعنی منی که ریز تر شدم توی این موضوع متوجه شدم که نصف کارایی که من دارم در طول روز انجام میدم رو بخاطر نظر دیگران انجام میدم حتی الان که این کامنت رو نوشتم یادم اومد که من قبلا مثلا جلوی یکسری دوستام خودم رو متمرکز نشون میدادم یعنی اگر اونا منو فکر میکردم دارن نگاه میکنن سعی میکردم متمرکز رفتار کنم چون یک کوچولو وابسته بودم به تحسینشون وقتی که بهم میگفتن تو چقدر تمرکزت خوبه حالم خوب میشد نمیخوام بگم این بده که جلوشون تمرکز داشتم اتفاقا حداقلش اینه که تمرکزم بیشتر بود دیگه
اما نکته ماجرا اینه که چرا اونقدر از نظر دیگران خالی بشم که توی تنهایی خودم همون رفتار رو نکنم! البته این موضوع اینقدر شدید نبود اما بازم دیدگاه مردم بود و هرچقدر ریز تر میشم توی این قضیه میبینم پسررر چقدر دقیقا زندگی ما میتونه فرق کنه کلا وقتی که رفتارامون رو طبق نظر دیگران انجام میدیم دربرابز وقتایی که ظبق نظر اونا رفتار نمیکنیم
من درمورد این چیزا مینویسم تا بیشتر بره تو وجودم حتی همین دیشب یک کامنت توی همین صفحه منتشر کردم فقط برای دل خودم همینطوری مینوشتم و حال میکردم چقدر حس خوبی داشت و چه اگاهی هایی خدا بهم داد
میدونی وقتی که آدم به اون درجه میرسه که میگه: مگه نظر مردم مهمه! مگه لایک اونا تایید اونا اصلا مهمه! نه تاییدشون مهمه نه تشویقشون نه حسادتشون نه تحقیرشون اونجا دقیقا همون نقطه اییه که ادم تمام تمرکزش رو جمع میکنه روی مسیر خودش و این تمرکز سرعت رو چندین برابر میکنه دیگه نگران نیست که بقیه راجع بهش چی فکر کنن وقتی ادم میدونه توی مسیر خودشه دیگه توش میمونه و کاری به بقیه نداره و چقدر همین موضوع توی همین چندروز در من بهبود پیدا کرده و چقدر خوشحالم که دیگه حواسم اگاهانه به این موضوع هست که اصلا کاری به بقیه نداشته باشم که راجع بهم میخوان چی فکر کنن
کلا اگه ما هرچیزی رو با معیار های مسیر تکاملی خودمون که یونیک هست برای هر شخص بسنجیم همه چی عالی میشه یعنی چی؟
یعنی اقا وقتی موفقیت یکی رو میبینه بیا کلی تحسینش کن چرا؟ چون سرعت مسیر خودتو زیاد میکنه اخه مسیر اون که ربطی به مسیر اون نداره اصلا اون صد برابر پیشرفت کنه مگه فرقی به حال من میکنه که بخوام حسادت کنم امااا اگر بیام تحسین کنم و احساسم رو به شدت خوب کنم مسیر خودم سرعت بهش بخشیده میشه میدونی این خیلی نکته مهمیه نمیدونم چطوری میتونم بیان کنم این درکی که بهش رسیدم رو اما ادم وقتی که به این نقطه میرسه دیگه دوست داره همه بینهایت اتفاقا موفق بشن چون میدونه چقدر دیدن اون موفقیت ها و “تحسین” انها چقدر مسیر خودش رو سرعت میبخشه
ببین فکر کن من میخوام یک مسیری رو برم که به خودی خود سه ماه مسیرش طول میکشه اما با هربار تحسین کردن این هعی کوتاه تر میشه هم اون خواسته به من نزدیک تر میشه هم من به اون حالا فکر کن دور ور من سرشار از ادم های موفق باشه این یعنی چی؟ یعنی یک عالمه فرصت، درس، باور های مناسب، الهامات، برای کوتاه کردن و سرعت بخشیدن به مسیرم و این چیزیه که تحسین کردن رو جذاب میکنه که اقا یکی از تو داره بهتر درس میخونه؟ قبلا حسادت میکردب اما الان با ذهنیت قدرتمند کننده میدونی که اینکه یکی داره بهتر درس میخونه چه فرصت بینظیری رو برای من فراهم کرد تا من بهتر درس بخونم و خودت رو میبندی به تحسین کردن
خب این از تحسین کردن
اما من اولش اومدم درمورد اینکه قضاوت مردم برام مهم نیست صحبت کردم و دوست دارم این موضوع رو بیشتر گسترشش بدم در خودم
واقعا الان خییلیی کمتر شده فکر کنم که بقیه دارن راجع به من چی فکر میکنن بقیه میخوان چی برداشت کنن از حرفای من میخوان من رو ادمی خاص ببینن یا ادمی ضعیف ببینن و چقدر این پاشنه آشیل من بود که تلاش میکردم خودم رو به بقیه ثابت کنم و وقت و انرژیم رو میگرفت از این لحاظ که درمورد رشد و پیشرفت هامون صحبت کنیم تا بهش توجه کنیم و خودمون رو تحسین کنیم اتفاقا خیلی خوبه که یکسری چیزا رو بگیم مثل همین که شما اومدی گفتی ده ساعت درس خوندی
اما من میدونم که اینو وقتی میگم انتظار ندارم که اون منو تحسین کنه یا تشویق کنه یا… من اینو گفتم تا فقط درمورد کاری صحبت کرده باشم تا توی مسیر خودم انجام دادم و این یک رشد محسوب میشه دیگه کاری ندارم که نظر بقیه چیه
مثلا فهیمه جان من اگر میام از رشد و پیشرفت هام از بهبود هام به تو میگم فقط از این دیدنگاه میکنم که گفتن اینا باعث میشه بیشتر به خودم مرور کنم توانایی هام رو پیشرفت هام رو وگرنه برای من فرقی نباید بکنه که شما تحسین میکنی یا حسادت
اگر تحسین کنی که دمت گرم مسیر خودت رو هموار کردی اگر هم حسادت کنی که هیج تاثیری روی من نداره
میدونی درک این موضوع کمکم کرد که چه کسی منو میبینه چه تاییدم میکنه یا نمیکنه حواسم روی خودم باشه کارای خودم رو بکنم تمرکز خودم رو بزارم
قبلا از این لحاظ دوست داشتم رشد کنم تا برم به همه بگم که من اینطوریم اونطوریم و احساس لیاقتم رو با تحسین اونا ارضا کنم اما الان من دارم از مسیر خودم لذت میبرم از تمرکز خودم لذت میبرم اصلا برای من مهم نیست که یکی فکر کنه مسیرم درسته یا درست نیست
من چقدر بخاطر همین موضوع اسیب خوردم! واقعا بخاطر اینکه دوستان اطرافیان فکر کنن مسیرم درسته یا فکر نکنن که من ازشون عقب ترم چه کارهایی کردم و چه کارهایی نکردم!
ولی الان خیلی خوشحالم که دارم به اون درجه میرسم که واقعا برای خودم زندگی کنم
میدونی ادم وقتی از یک جا به بعد زیاد درمورد یک موضوعی صحبت میکنه تازه یادش میاد از حرفای استاد. اونارو درک میکنه که
برای خودت زندگی کردن یعنی چی
اینکه نظر دیگران نت مثبت نه منفی برات مهم نباشه یعنی چی
اینکه تمرکزت رو بزار روی خودت یعنی چی
خداروشکر میکنم که اینقدر این موضوع کمکم کرده که احساس لیاقتم رشد کنه
فهیمه عزیزم مرسی که برام نوشتی
خدانگهدار ات دوست ارزشمندم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته زیبا و دوستان گرامی ام
استاد اول میخوام حسابی ازتون تشکر کنم برای وقتی که گذاشتین برای فایل بینظیری که در اختیارمون قرار دادین
واقعا از صمیم قلبم سپاسگزارم و بهتون قول میدم
به گفته هاتون عمل میکنم و میدونم که نتایج خوبی از این فایل میگیرم بی نهایت سپاسگزارم
استاد اگر من بخوام به سوالتون پاسخ بدم
پاسخ من دو بخشه
بخش اول قبل از اشنایی باشما
بخش دوم بعد از اشنایی باشما و قوانین
خب من از قبل از اشنایی بگم که در کل ادم خیلی حسودی نبودم ولی خب تا حدودی موفقیت افراد و به شانس خوبشون ربط میدادم و اینکه خدا بیشتر دوسشون داره و اصلا توجهی نمیکردم که چرا موفق شدن
خوشبختانه از زمانی که باورام کمی تغییر کرده و قوانین و درک کردم
وقتی میبینم کسی موفق شده در ابتدا با خودم میگم چقدر باورای خوبی داشته یا چقدر پشتکار داشته و متمرکز بوده
افرادی که نمیشناسم این فکر و دربارشون دارم .
در مورد افراد نزدیک دروغ چرا کمی ناراحت میشم که چرا باورام قوی نشده هنوز ،یا اینکه خوب روی خودم کار نمیکنم. ولی خیلی سریع شاید بعد از پنج دقیقه
ذهنم و کنترل میکنم و سعی میکنم از موفقیتشون درس بگیرم و بگردم دنبال اینکه چرا موفق شدن و پیشرفت کردن
خیلی برام جالبه از وقتی که سعی دارم چیزی یاد بگیرم از موفقیتشون به نکاتی برخورد کردم که تمام حرفای شما
رو بیشتر درک میکنم
و البته اول تحسینشون میکنم و بعد از خدا میخوام که منم روزی بتونم به اون موفقیت ها برسم و میگم اگر فلانی تونسته پس منم میتونم
و چقدر بیشتر به فراوانی و پیشرفت این جهان پی میبرم
یکی از مثالهایی که حرفای شما رو میرسونه :
موفقیت یکی از دوستانم که با فروشندگی یه ماشین مدل بالا خرید و از لحاظ مالی پیشرفت کرد
وقتی جویا شدم که ببینم چرا موفق شده ، متوجه شدم
این ادم شروع کرده به سپاسگزاری کردن و البته پشتکاری که داره
ولی بیشتر اون سپاسگزاری جواب داده البته استاد موفقیتش پایدار نبود و تو همون مرحله باقی مونده وقتی بیشتر دقت کردم متوجه شدم احساس لیاقت نداره و بیشتر از این برای خودش لایق نمی دونه
دومین فرد از اقوام بودن که خیلی خیلی تحسینشون میکنم ولی استاد من دلیل موفقیتشونو درک نکردم و اینکه متوجه شدم با اینکه صاحب کسب و کار عالی شدن ولی تو رابطه ی عاطفی اصلا موفق نیستن و تو زندگی عاطفیشون ارامش ندارن ، شاید دلیلش این باشه که فقط باورای ثروت ساز خوبی داشتن.
درسته افراد زیادی و میشناسم که موفق شدن ولی استاد
الان دیگه از وقتی قانون و درک کردم دارم میبینم تمام این افراد اون ارامشی که من دارم ندارن
شاید دلیل اینکه دیگه خیلی ناراحت نمیشم همین باشه
کسیو جز بچه های این سایت نمیشناسم که هم موفق شده باشن و هم ارامش داشته باشن
من دوست دارم همه چی و باهم داشته باشم مثل شما
استاد شما با ما چی کار کردین من چه جوری تشکر کنم
وقتی میبینم بزرگترین ثروت جهان و که ارامشه ،هیچ کدوم از نزدیکانم ندارن
و چقدر خوشحالم که در این مسیر قرار گرفتم
خدایا شکرت
سلام به استاد عزیز و همه دوستان نازنینم
استاد ممنون بابت فایلی که برامون تهیه کردین منو حسابی به فکر انداخت
در جواب به این سوال: موفقیت دوستم بهاره در ایجاد رابطه عاطفی فوق العاده خوب
من تو یه شرکتی کار میکنم که حدود 30 نفر هستیم و کل همکاران متاهل هستند فقط من و دوستم بهاره مجرد هستم که اتفاقا دوست صمیمی هستیم و تو یه اتاق!
اینو گفتم که شرایط رو کمی توضیح بدم اوایل که باهام از رابطه جدیدش میگفت که طرفش خیلی خوبه و درک بالایی داره و … واقعیتش با اینکه کلا حسود نیستم اما احساس بی لیاقتی کردم ایمان داشتم که قانون خطا نمیکنه اما خودم رو سرزنش میکردم که چرا درک نمیکنم که چه چیزی رو باید درست کنم چه ترمزی دارم که این خواسته من محقق نمیشه اما برای بهاره اینقدر راحت ایجاد شد!!!
بعد دیدم این فقط به من احساس بد میده پس راه درستی نیست!
از شما یاد گرفتم که به هر مساله ایی برمیخورم روی برگه از خودم سوال میکنم قانون در این مورد چی میگه؟ و جوابها رو می نویسم و تکرار میکنم واقعا برام معجزه میکنه
بعد که نوشتم و یادآوری شد برام که قانون فرکانس بدون خطا عمل میکنه و درسته خیلی چیزها رو نمیدونم اما اگر به همون مواردی که میدونم باید برای بهبود شخصیت م انجام بدم رو انجام بدم قدم بعدی بهم گفته میشه و ….و به یاد آوردم نمونه هایی رو از زندگیم که فقط قدم اول رو برداشتم و قدمهای بعدی بهم گفته میشد و ….و نمونه هایی از اجرای دقیق قانون فرکانس و … ( مثل قضیه درخواست بلوبری که در آخر تعریف میکنم)
دیدم چقدر فرکانس م زود تغییر کرد و خدایی ش این شاید یک روز بیشتر طول نکشید
از صمیم دل بهش تبریک گفتم و خیلی موارد که ازم راهنمایی میخواست صادقانه باهم صحبت میکردم در این مورد و خداروشکر نتایج خوب هم می گرفت و من هم احساسم روزبه روز بهتر و بهتر میشد و دیدم چقدر جالب دوباره پاشنه آشیل معروف کمبود اینجا هم داره بهم ضربه میزنه چون همیشه ذهنم میگفت اون آدمی که تو میخوای خیلی کمه اما دیدم نه مرد خوب زیاده مثل همین مورد دوستم و بارها و بارها به خودم یادآوری میکنم که ببین مریم جان چقدر مرد خوب و باشخصیت و …چقدر زیاده و چقدر راحت و بی دردسر میشه ارتباط عالی برقرار کرد
اگر برای بهاره شده یعنی 100 درصد برای من هم میشه بدن شک قانون خدا یکسانه
و اتفاقا این یه نشونه قشنگ از سمت خداونده که دارم مسیر رو درست میرم
با این سوال در این جلسه فهمیدم که بهاره واقعا خودش رو لایق و شایسته رابطه عاطفی عالی میدونه در حالی من خودم میدونم تو این زمینه ضعف دارم و باید بیشتر روی خودم کار کنم چیزی که قبل از گوش دادن به این فایل استاد اصلا بهش دقت نکرده بودم
خداروشکرخیلی امیدواریم و احساس خوبم بیشتر شده
جالبه من دیشب تو خواب میدیم دارم با خواهرم دعوا میکنم و به محض اینکه تو خواب خواهرم از اتاق من رفت فقط به خودم گفتم من نباید اجازه میدادم که کسی بتونه منو عصبانی کنه؛ من باید احساسم رو کنترل کنم یعنی تو خواب هم داشتم قوانین رو به خودم یادآوری میکردم
قضیه درخواست بلوبری رو براتون هرچند بی ربط هست اما دوست دارم براتون تعریف کنم واقعا جالبه
من خداروشکر قانون سلامتی رو دارم برای خودم رعایت میکنم و تو سریال سفر به دور آمریکا دیدم که استاد و مریم جان با چه لذتی بلوبری رو خوردند من هم خیلی هوس کردم که بخرم و بخورم
اول با دوستم بهاره در موردش صحبت کردم و تو سایت سرچ کردم که تو شهر ما کجاها داره و چطور میشه خرید و …
خلاصه با دوستم قرار گذاشتیم که آخر ماه سفارش بلوبری و آواکادو بدیم که اتفاقا آخر ماه هم یادمون رفت( تقریبا هزینه اش به نسبت زیاد بود و فکر میکردم چون میوه استوایی هست فقط وارداتی هست)
چند روز بعد من داشتم نقاشی روی ظروف رو نگاه میکردم ( به اینکار علاقه دارم) که دیدم چه جالب اومدن شکل بلوبری رو روی ظروف انداختند
بعد چند روز دیگه تا گوگل رو باز کردم( دست به سرچ من عالیه) دیدم نوشته برداشت بلوبری برای اولین بار در خراسان رضوی سریع باز کردم دیدم بله تو استان ما دارن برداشت میکنند واقعا چشمام از تعجب چهارتا شد رفتم خط پایین تر دیدم دقیقا شهرستان خودم و دقیقا روستای خودمونه!!@@@@@@@@
واقعا باورتون میشه چیزی که من دربدر دنبالش بودم رو خدا دقیقا آورد جلوی دستم!!!!!!
که چند روز بعد کاری پیش اومد و به شهرستان و روستای خودمون رفتم و به اون مرکز پرورش بلوبری هم سر زدم و اون آقایی که نگهبان اونجا بود گفت که از طرف صاحب اونجا اجازه فروش جزئی نداره و میخوان به صورت کلی تهران بفرستند اما رفت و برای ما کمی بلوبری تازه چید و بهمون داد و ما خوردیم
شیرین تر از مزه بلوبری شیرینی درک بهتر قوانین بود که من خیلی زیاد این اتفاق و موارد شبیه به این رو به خودم یادآوری میکنم که:
قوانین الهی ساده؛ راحت؛لذت بخش و بدون تغییر هستند.
همه چیز میتونه به همین راحتی درخواست بلوبری اتفاق بیفته
پس نگران هیچ چیز نباشم فقط آنچه رو که میدونم انجام بدم
اگر من وظیفه خودم ( ایمان داشتن و اقدام کردن) رو انجام بدم خدا به بهترین نحو سمت خودش رو انجام میده
بی نهایت ممنونم استاد عزیزم
سلام و درود به استاد و همه بچه ها
راستش حرف های استاد از این که بهای دوره پرداخت بشه یادگیری ادم ها بهتره من تکون داد چرا باید این باور داشته باشیم که هر چیز رایگان شد ارزش نداره یا کم ارزشه حالا بعدا گوش میکنم در صورتی که طرف مقابل باشهود قلبی این دوره رایگان گذاشته یعنی باحال و فرکانس بالاتر
والا تا حالا کامتت ننوشته بودم اما تصمیم گرفتم تو این سینرژی جمعی شرکت کنم و یک بار هم به نوشتم و جواب دادن تمرین ایمان بیارم راستش همش فکر میکنم گوش دادم کافیه .
راجع به سوال ،من دو گانگی دارم چون اگاهی خودم رو بالا بردم خوشحال میشم ولی با یه لحنی خاص که عهههههه….حسادتم پنهون میکنم ضعف خودم و تنبلی خودم بیشتر از این که تا کی میگی از فردا شروع میکنم زود باش همه پیروز شدن بردن رفتن بالاتر تو موندی ….
مثلا برادرم خانه سازمانی بهش دادن…گفتم من عمرا نمیرم تو همچین جایی
دوستم با من شروع کرد کار و درامد خودش داره …..من گفتم من شرایطم بد بود
……
اگه بخام دیگاه دیگه نگاه کنم
میتونم بگم خود من با کارو درامد خودم خانه کرایه میکنم هر جور و هر طوری که دلم بخاد اون هم اون مسیر نظام با محدودیت قبول کرده چرا خودم نابود میکنم
و برای دوستم که پشتکار داره من فقط میگم از فردا از فردا
خیلی ممنون از سوال چالشی استاد جان
سلام خدمت استاد بزرگوار و ارزشمندم
من تا دو سه سال پیش میشه گفت عمیقاً از موفقیت اطرافیانم خوشحال نمیشدم و یه جورایی اون حس حسادت رو داشتم ولی الان به لطف خدا و آموزه های ناب شما واقعاً از موفقیت اطرافیان چه آشنا چه غریبه خیلی خیلی خوشحال میشم و درجا تحسینشون میکنم و تمام وجودم پر از شادی و حس خوب میشه و براشون موفقیتهای روزافزون رو آرزو میکنم و از خدا میخوام همیشه لحظاتشون به شادی و سلامتی بگذره.
— وقتی برادرشوهرم یه خونه فوق العاده شیک و زیبا خریدن ،از اعماق وجودم خوشحال بودم براشون،یه حالی بودم که انگار اون خونه ،خونه ی منه و من همونقدر خوشحالم که صاحبخونه خوشحاله و یا شاید من بیشتر.برای خرید این خونه ی زیبا کلی تحسینشون کردم و براشون رقم خوردن لحظات شادی تو این خونه آرزو کردم.
— یه مغازه نزدیک خونمون افتتاح شد من و همسرم به محصولات این فروشگاه خیلی علاقه مند بودیم،کارهای چوبی دست ساز داشت و ازشون خرید میکردیم.یه سری برای شرکت در نمایشگاه ها دو دل بودن و یه جورایی نگران نتیجه بودن،ما چون تجربه شو داشتیم بهشون کلی امیدواری دادیم بعد از چند وقت که دیدیمشون ایشون اونقدر تشکر کرد و اونقدر از شرکت در نمایشگاه و جذب مشتری زیاد راضی بود که ما همونجا از موفقیت ایشون خیلی خیلی خوشحال شدیم ،کلی حالمون خوب شد ،کلی انرژی گرفتیم و براشون موفقیت روز افزون رو آرزو کردیم،یه حسی داشتیم انگار خودمون تو نمایشگاه شرکت کرده بودیم و به موفقیت رسیده بودیم.واقعاً دیدن موفقیت افراد لذت بخشه.
— دوستم دوره کیک پزی با فوندانت رو گذرونده بود و وقتی کیک تولد پسرش رو درست کرد ،من کلی حال کردم،کلی عشق کردم با کیک فوق العاده زیباش،کلی تحسینش کردم و لذت بردم.
— پسرم هر مشکلی در زمینه برنامه های گوشیش داشته باشه اونقدر سرچ میکنه تو گوگل و یوتوب ،اونقدر تلاش میکنه که راه حلش رو پیدا میکنه،من خیلی این رفتار و عملکردش رو تحسین میکنم،همیشه میگم آفرین ،دمت گرم ،عجب پشتکاری داری و خیلی خوشحال میشم که همچین الگویی جلوی چشمم دارم.
— همسرم در ایام پندمیک که تولیدش خوابیده بود و هیچ درآمدی نداشت ، فکری به ذهنش رسید و یک قدم بزرگ برداشت و سیستم کاربری تولیدش رو تغییر داد و بعد از دوران پندمیک به موفقیت بالایی رسید.بارها تحسینش کردم،بارها مدیریت قوی ایشون رو تحسین کردم.بارها خلاقیت بالا و پیاده کردن ایده هاش رو تحسین کردم ،فوق العاده عمل میکنه…. و همیشه شکرگزار و سپاسگزار خداوند هستم که همچین فردی رو در مسیر زندگی من قرار داد تا بهترین الگو باشه برای من.
–یه کباب ترکی معروف تو مشهد هست بنام دیزین ترک.از بیست سال پیش که من این مغازه رو دیدم با هر تغییری، کلی تشویقش کردم.خداشاهده اونقدر از پیشرفت و گسترش این کباب ترکی لذت بردم تا به الان که حد نداره،واقعاً قابل تحسینه.مدیریت این کباب ترکی فوق العاده عمل میکنه.خیلی خوب روند تکاملیشو طی کرد ذره ذره مغازه شو گسترش داد،بزرگ و بزرگتر کرد با ارائه ی غذای با کیفیت، هرگز از کیفیت و کمیت غذاش کم نشد .الان بعد از 20سال یه شعبه ی فوق العاده شیک و زیبا با پرسنل همیشه عالی در وکیل آباد مشهد زده که واقعاً تحسین برانگیزه.من از طی روند تکاملی این مغازه خیلی درس گرفتم و لذت بردم.خدا بهش فراوون برکت بده.
–همسر خودم هم برای کارش یه روند تکاملی عالی رو طی کرد.ذره ذره کارش رو گسترش داد با یه مدیریت عالی.همیشه دوست داشت یه کارخونه داشته باشه و کار تولید انجام بده که بالاخره بعد از13-14سال کارتولید در کارگاه ، ده روز پیش کارخونه و تولیدش رو استارت زد و به آرزوش رسید .دمش گرم عجب پشتکاری.واقعاً لیاقتش رو داشت….براش موفقیت روز افزون آرزو میکنم…..
درسی که من از همسرم گرفتم این بود که اگه در مسیر علاقه ت حرکت کنی خستگی معنایی نداره و خیلی خیلی موفق خواهی شد. ایشون با چنان ذوق و شوقی میره سر کار که حد نداره.
گاهی اوقات که شده کم خوابیده ولی اصلاً براش مهم نبوده و با یه ذوق خاصی میره سرکار،همیشه میگه اگه جمعه ها هم تعطیل نمیبود دوست داشتم برم تو محیط کارم،عشق میکنه با کارش.
هم حواسش خیلی به خانواده هست هم به کارش ،خیلی خانواده دوسته .هرگز برامون کم نذاشته هرگز.
با آرزوی موفقیت برای همه
به نام خدا
سلام استاد عزیزم و مریم جان.
ممنون بابت این فایلهای جدیدی که برای ما و آگاهی بیشتر ما آماده کردین.
راستش سوال اولی رو کهپرسیدین فایل رو متوقف کردم تا جواب بدم.
وقتی سوال رو پرسیدین با خودم گفتم اول بنویسم که من اگه فاطمه ی قبل آشنایی با شما بودم قطعا خیلی ناراحت میشدم از موفقیت افراد یعنی هیچ وقت دستاوردها و چیزهایی که خودم در زندگی م رو داشتم نمیدیدم و فکر میکردم همه به جایی رسیدن من نرسیدم یا وقت تموم شده (الان خیلی بهترم ) و اینکه همه ی ایده ها تموم شده.
ولی الان با آشنایی با شما و آگاهی های دوره ی بینظیر 12قدم جوابم به این سوال الان اینکه اگه کسی به موفقیت میرسه 80درصد واقعی خوشحال میشم و اون درصد بقیه رو هم میزارم برای اینکه شاید در لحظه ی اول با خودم میگم خوشبحالش اما بعد با خودم میگم اگه اون تونسته پس منم میتونم من اگه بخوام هر چیزی رو داشته باشم قطعا بهش میرسم.
بخصوص در مورد موضوعاتی باشه که خودم خیلی دوست دارم مثل ماشینو مسافرت و کار و ….
ولی اگه بخوام با خودم روراست باشم قطعا گاهی حسادت و این جمله ی خوش به حالش گاهی در ذهنم میاد و اینکه وقتی چیزی که دوست دارم دیگری به دست آورده خیلی بیشتر.
اما قانون فراوانی خدا میگه فرصت ها هر روز بیشتر و بیشتر میشود و من هم میتونم.
ولی من با آگاهی های دوره ی 12 قدم دیگه سعی در الگوبرداری دارم اینکه اگه اون تونسته پس منم میتونم و صادقانه بهش تبریک بگم.
و به لطف خدا خیلی آرام تر هستم.
من بیشتر وقتی میبینم یک فردی یه بیزینسی برای خودش راه انداخته خیلی تو فکر میرم اینکه در مورد چیزی که خودم خیلی دوست دارم اما ترس هام گاهی اجازه نمیده حتی یک اقدامی کنم بیشتر برام جذابتر.
اما یاد گرفته م تو تله ی چطوری بودن نیوفتم و روی الگوبرداری کار کنم.
سلام استاد امیدوارم حالتون عالی باشه
اول بگم که چقدر این ویدئو خلاقانه با تصویر سازی موضوعی، جالب شروع میشه ، خیلی متنوع و خلاقانه بود، خیلی ممنون از شما
این موضوع اول فایل که بهش اشاره کردین که ما توانایی تغییر نگرشمون رو داریم خیلی باور خوبی به من میده ، بهم قدرت میده
چون عادت هایی در شخصیت و رفتارم دارم که خیلی دوست دارم بهبودشون بدم
چون برعکس این باور همیشه این باور غلط رو می گفتند که : ترک عادت موجب مَرض هست
و این باور قدرتمند کننده برای تغییر عادت های اشتباه کمک میکنه که بهشون حمله کنم، به قوله شما زیر سوال ببرمشون
من در مورد این سوال دچار احساسات مختلف میشم
یعنی نه کاملا ذهنیت محدود کننده دارم، نه کاملا ذهنیت قدرتمند کننده
مثلا اگر شرایط خودم خوب باشه و رو به پیشرفت و پیگیری اهدافم باشم از موفقیت نزدیکانم احساس خوبی پیدا می کنم و تمرکزم دوباره برمیگرده روی خودم
ولی با این گفتگوی درونی که:
تو عقب نیستی مریم ، تو هم داری پیشرفت میکنی
راستش من این گفتگوی درونی رو هم دوست ندارم چون باز هم در حال مقایسه کردن هستم و حواسم به منحصر به فرد بودن خودم نیست و چشمم افتاده به نعمتی که به اون فرد داده شده
بعد از دوره احساس لیاقت این گفتگو ها رو بیشتر متوجه شدم و خواستم به سمت دلخواهم جهت دهی کنم
ولی
اگر مسیر رسیدن به اهدافم در مرحله ای باشه که باید مسائلی رو حل کنم که از نظرم داره کُند پیش میره، و ببینم یکی از اطرافیانم به موفقیتی رسیده، یه مقدار دچار حسادت میشم و فکرم مشغول میشه که چرا پس من هنوز به اون مواردی که می خواستم نرسیدم
البته بعد از دوره احساس لیاقت و البته بعد از اینکه مدت های زیادی هست دارم با آموزش های سایت شما کار می کنم ، احساساتی که حالم رو بد کنه خییییییییییییلی در من کمتر شده
حتی من که همیشه از کسب موفقیت افرادی که هم از نظر جنسیت ، هم موقعیت اجتماعی ، هم موقعیت شغلی با من اختلاف زیادی داشتن دچار حسادت شدید می شدم ، حالا به جایی رسیدم که از موفقیت اطرافیانم میتونم خوشحال بشم
ولی یاد یه مثالی افتادم
یکی از اقوام من به کشوری محاجرت کرد و من چون مدت ها در فکر ( فقط فکر ) محاجرت بودم و برنامه زندگیم رو طوری در نظر گرفته بودم که دوست دارم اول به استقلال مالی برسم بعد محاجرت کنم، از شنیدن محاجرت اون فرد از اقوام خییییییلی ناراحت شدم
نه به این خاطر که چرا اون محاجرت کرده
به این خاطر که چرا من محاجرت نکردم
چرا من نباید اونی باشم که این خبرو به اطرافیان میده
باز هم تله ی مقایسه
باز هم تله ی در نظر دیگران ارزشمند بودن
در صورتی که من پلن مشخصی دارم، اصلا شرایط زندگیم با همه ی آدما فرق میکنه و به نوبه ی خودم دائم در حال پیشرفت هستم و درسته که محاجرت نکردم ولی چند ماه پیش دوماه سفر اروپا بودم و درآمد بسیار عالی کسب کردم و اگه بخوام بگم از چه راهی ، واقعا حیرت انگیزه
با اینکه دفعه اولم بود که درخواست ویزا اروپا میدادم، بهم ویزای سه ماهه مولتی اروپا برای بار اول دادن و یک اقامت بسیار عالی داشتم
نمی خوام از سوال دور بشم
من احساسات صد در صد خوبی از شنیدن موفقیت اطرافیانم کسب نمی کنم
ولی داشتم لحظاتی که شنیدم مثلا یکی از اطرافیانم اتفاق عالی براش افتاده و واقعا خوشحال شدم و بهش بارها تبریک گفتم و با خودم گفتم اگه برای اون شده برای منم میشه….همین چند وقت پیش یکی از اعضای خانواده همسرم نمره آیلس عالی کسب کرد و من به یاد میارم که چقدر خوشحال شدم و چقدر از ته دل تبریک گفتم و با خودم گفتم اگه برای منم بشه عالیه
مثال های مختلفی دارم استاد
من تا اینجا ویدئو رو پاز کردم و به سوال جواب دادم
درود بر استاد عزیز
من قبل از پاسخ به تمرین ها بگم که من همیشه تا الان بجز فایل های سفر به دورامریکا و زندگی در بهشت رو بصورت صوتی میشنیدم و بعد از تموم شدن دوره احساس لیاقت تصمیم گرفتم فایلهارو تصویری ببینم و چقدر تصاویری که بینابین صحبت هاتون قراردادین جالب و به جا بودن.
من خودم بعد از شنیدن فایهای مقایسه دوره احساس لیاقت به این موضوع رسیدم که مقایسه کردن باعث احساس کم بودن و کافی نبودن بهم میده.
موضوع مقایسه با موضوعی که الان راجبش صحبت کردین برای من کاملا بهم مرتبطن و یعنی من وقتی به موفقیت یک سری افراد نگاه میکنم با خودم تکرار میکنم و خودم ذو با اون ادم مقایسه میکنم و میگم اون تونسته ولی من نمیتونم چون من تواناییش رو ندارم و چون من اندازه اون جسارت ندارم یا باهوش نیستم.
حتی من متوجه شدم که این باور با رسالن درونی من در تناقضه/من میخوام با شغلی که دارم با موفقیت هام و … در آینده به استقلال خانم ها و دخترها کمک کنم/و دیدم که برعکس این خواستم من به شدت حسادتم فعال میشه موقعی که موقعیت و دستاوردهای دخترهای اطرافم رو میبینم/معمولا دلیل حسادتمم برای کسایی بیشتر صدق میکنه که تو اون جایگاهی که من دوستش دارم به موفقیت رسیدن و اگر کلا جایگاهشون به من مربوط نباشه حسادت در من فعال نمیشه/حتی کشف هم کردم که ریشه عمیق این باور به خاطر مقایسه شدنم توسط خانوادم با افراد فامیل بوده و حتی همین الان هم ادامه داره/و خانوادم با این باور مقایسه میکردن که 1)اگه بقیه موفق بشن و تو نشی دیگه جایگاهی برای تو نمیمونه و موفقیت ها محدودن و باور سمی که 2)تو اگه موفق نمیشی به دلیل اینکه تو کافی نیستی و دیگران از تو بهترن
ممنونم که برای خوندن دیدگاه من وقت گذاشتین :)