ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 2 - صفحه 52 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/02/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-02-04 20:39:222024-02-14 06:06:02ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم
سلام به همه بچه های باعشق .خدا قوت
من از همین کامنت نوشتن شروع کردم چون هیچ
موقع کامنت نمیزاشتم
شغل من بازاریابی هستش همیشه دوست داشتم
یه فروشنده موفق باشم به لطف خدا بودم .
بعد از 10سال سابقه تواین زمینه امسال خودم
تصمیم گرفتم به یه شرکت بزرگتر برم به لطف خدا رفتم یه شرکت بزرگ .ولی وقتی کارو شروع کردم
اونی نبود که فکر میکردم یه سری شرایط سخت داشتن .محصولات زیادی داشتن ولی به من یه محصول بیشتر ندادن برای فروش حالم گرفته شد
حتی یک بار رفتم با مدیرش صحبت کردن گفت نگران نباش درست میشه محصولات بیشتر بهت میدم برای فروش.اما تابه این لحظه ندادند
بچه ها قوانین یادم رفته بود ایمانم از دست داده بودم نجواها حالمو بدکرده بود
هی با خودم میگفتم پس چرا اینجوری شد
من میخواستم رشد کنم
تو شرکت قبلی درآمد خوبی داشتم
ولی تواین شرکت خیلی درآمدن کم شد
بی انگیزه شده بودم
ولی به لطف خدا دوروزه که این فایلو دیدم حالم
عالی شد
آره من خودم خواستم تویک شرکت بزرگتر وبهتر برم
حالا باید تمام چالشهاشو بپذیرم حرکت کنم اقدام کنم باعشق با حس خوب وتمان ایرادهارو برطرف کنم .
این همون مسیر رشد منه
این همون جایی که من دیگه باید توکل کنم و راهی
جز توکل ندارم .
استاد بی نهایت سپاس گذارم بابت این آگاهی ها
خدایا شکرت
سلام خدمت برادر گلم، بهتون تبریک میگم که در شغل مورد علاقتون فعالیت میکنید و ازش کسب درآمد دارین، ببینید من کارمندی هستم که تازه دارم وارد بازار کار فریلنسری میشم که در کنار کارم بعنوان شغل دوم مشغول بشم و یواش یواش تکلاملی از این حالت کارمندی بیام بیرون با اینکه رسمی هستم، طبق آموخته های قدم اول من بنا رو بر یک میلیون درآمد گذاشتم چون تو کار آزاد درآمدم صفره و تکاملی دارم میرم جلو…برای من اینکه یک کار، فقط یک کار بفروشم ولی صد هزار تومن یه قدم اساسیه، میدونین چرا؟ چون ذهنم باور نداره که من بتونم حتی صد تومن پول بسازم چون تا حالا اینکار رو نکردم، بنظرم شما که فرسنگ ها از من جلوترین به موازات پذیرش ذهنتون تکاملی و آرام آرام برید جلو و مطمئن باشید نتایج تصاعدی رشد میکنه و هیچ نیازی به وام یا حمایت و مشارکت دیگران نیست، فقط با ذهنتون آرام آرام تکاملی جلو بیاین، اگه من فقط صد تومن بفروشم صد ذهنی من میشکنه و بعد دیگه سرپایینیه ان شاالله، عجله نکنید مطمئنا به فضل خدا تکاملی هدایتها میاد و موفقیت هاتونو به اشتراک میزارید و من تحسینتون میکنم
سلام حسین عزیزم
ممنونم ازشما که باعشق حسمو خوب کردی
من تو دوره 12قدم هستم
ولی موضوعی که هستش
ما قوانین زود فراموش میکنیم
با کوچکترین ناخواسته بی ایمان
میشیم .
دمت گرم که داری حرکت میکنی
یادگاری من برای شما اینکه
فقط باعشق حرکت کن درست
میشه قانونه که هرجا باعشق حرکت کنی همه چیز درست میشه
منتظر اتفاقات خوب از طرف شما هستم .️
سلام حسین عزیزم
ممنونم ازشما که باعشق حسمو خوب کردی
من تو دوره 12قدم هستم
ولی موضوعی که هستش
ما قوانین زود فراموش میکنیم
با کوچکترین ناخواسته بی ایمان
میشیم .
دمت گرم که داری حرکت میکنی
یادگاری من برای شما اینکه
فقط باعشق حرکت کن درست
میشه
خیلی مخلصم
به نام خداوند بخشنده و مهربانم
سلام با استاد عزیزم
پاسخ به سوال اول:
اگر به چالشی برخورد کنم در ابتدا احساس ناتوانی و نا امیدی میکنم و دوست دارم ازش فرار کنم ولی بعد گذشت دو سه ساعت یا حداقل چند روز باهاش کنار میام و تو ذهنم حلش میکنم و مدام با خودم حرف میزنم و صحبت های شما که در مقابل برخورد با چالش ها میگید تو ذهنم مدام یاداوری میشه تا اینکه وقتی پذیرفتم این چالش باعث بهبود زندگی من میشه بعدش شروع میکنم به حل کردنش
یکی از مثال هاش که الان بهم الهام شد بگم این بود که من خیلی از سگ میترسیدم به حدی که اگه اون سر کوچه بود من ته کوچه برمیگشتم مسیرمو عوض میکردم اصلا اون لحظه منطقی فکر نمیکردم تا اینکه در محل کار جدیدم بعد گذشت یکماه دیدم ای خدااا دقیقا تو مرکز سگ ها هستم ( حتی چندین بار در تمرینات دوره12 قدم و فایل های دیگه هم در کامنتها این موضوع رو مطرح کردم)اولش خیلی برام سخت بود حتی تا مرحله کردن هم رسیدم خیلی وقتا مسیرمو چندبرابر میکردم و راهو دور میزدم خدا میدونه که چقدر سر همین مسئله من عذاب کشیدم تا اینکه مدت قراردادم تموم شد و من باید بخاطر رسیدن به هدف اصلیم یکسال دیگه تو این محیط کاری فعالیت میکردم و از همه مهم تر من دلم میخواست و همیشه تجسم میکردم تو جنگل های سرسبز شمال زندگی کنم و در سال جدید که یکی دیگر از خواسته هامو خداوند مهربانم براورده کرد و یک ویلا در شمال گرفتیم و هر بار که میرفتیم تو همون کوچه پر از سگ بود و من اونقدر خودمو بارها انداختم تو چالش و تمرین کردم و با خودم کلی حرف زدم که اگه اون خواسته رو بخوام مستقل شدن بخوام باید با این قضیه مواجه بشم من اگه از سگ میترسم همیشه باید تو زندگیم یکی باشه کنارم که مانع ترسم بشه و این یعنی وابستگی و من اینو نمیخواستم خلاصه که اونقدر تمرین و مواجه با چالش تا اینکه به لطف خداوند مهربانم الان به مرحله ای رسیدم که از کنارشون رد میشم هنوز به اون مرحله نرسیدم که نزدبکشون برم و یا وقتی سمتم میان نترسم اما خیلییییی تغییر کردم و این پیشرفتم رو خیلی دوست دارم
و هزاران چالش دیگه تو زندگیم که اولش خیلی ناراحت و نگران و مضطرب بودم و بعدش به راحتی با کمک پروردگارم و آموزه های استادم حلش کردم
در حال بزرگتربن چالشی که اکنون باهاش مواجه هستم راه اندازی کسب و کار شخصیم هست و ترک کارمندی هست… الان من موقتا کارمند هستم و در کنارش کار شخصی خودمم استارتشو زدم و هر روز دارم یک قدم پیش میرم.. خیلی امیدوارم و آینده درخشانی رو میبینم اما چه کنم که به قول شما ما صفر و یکی نیستیم گاهی اگر ها تو ذهنم صف میبنده و ترس اینکه اگه موفق نشم اگه شکست بخورم وهزاران اگه دبگه….خیلی خودمو کنترل مبکنم و بارها ذهن نجواگرم ساکت میکنم و گاهی از دستم در میره….جالبه که خداوند مهربانم هر روز نشانه هاییرو برام میاره و اتفاقاتی در زندگیم رقم میخوره که مطمئن میشم این مسیری که دارم میرم درسته
بکی دیگر از بزرگترین نشانه ها تولید این فایل های فوق العاده که خداوندم بهم نشانه دادکه از این فایلا استفاده کن و قدم به قدم پیش برو تا انشالله در زمان مناسب و مکان مناسب به خواسته ات برسی
به نام خدا مهربانم و همیشه حاضر و عاشق پیشرفت ما،
و درود و رحمت و برکت و نعمت و خیر همیشه هر لحظه از سوی خدا جاری به زندگی شما استاد ارجمندو گرامی و عالیقدر و خانم شایسته نازنین مهربان،
استاد ازچالشهای من: 1 لاغری و 2زبان انگلیسی هست،
هزاران کار دیگه در ذهنم بود اما مهمترینش براماینا هستن ولی حالا فقط اول لاغریمو تمرکز دارم،
استاد از فواید لاغری و اینکه چالش من هست اول بگم خدمتتون البته برای خودم بگم:
خوب حس خوب اعتماد به نفس
بعد قدرت و نظم و تعهد و عملگرا بودن ذهنمو و بالا بردن توانایی در موفق شدن در همه کارهای دیگمو تقویت میکنه و حالمو هم روحی هم جسمی عالی نگه میداره
کیفیت روابطمو در همه زمینه ها بالا میبره و
و حس خوب زیبایی در لباس خریدنهام مسافرتهام و
اینکه حس سبکی سالمی و حال روحی و جسمی بهتری دارم،
کیفیت شغلم و درآمد مالیم و انرژی بیشتری در انجام کارها،و حتی در همه کارها انرژی مثبت بیشتری هم خودم دارم و حتی انرژی مثبت افراد دیگه هم به طرفم میاد و کلا انگار بزرگترین رسالت من الان لاغری من که حالمو خیلی خوب میکنه جزو بزرگترین افتخارات من لاغریم،
و حالا کارهاییکه مدیریت کردم و موفق دارم میشم در مورد لاغریم :
1 اول اطلاعات صحیح کسب میکنم از طریق ورودی های چشم و گوش خواندن و نوشتن و تکرار و تمرین هر روز میکنم و فایل آموزشی میبینم مدام از سایت لاغری با ذهن جناب آقای رضا عطار روشن که ایشون هم شاگرد موفق دوره های خودتون هم هستن و سعادت نصیبم شد از طریق سایت خودتون من بشناسمشون و در محضر ایشون هم بعد از شما شاگرد خوبی باشم در زمینه لاغری من اومدم الان اطلاعات در مورد (لاغری با ذهن و تناسب فکری ) را کسب میکنم و بصورت عملی این شکلی دارم پیش میرم و راه های که از ایشون یاد گرفتم طبق اموزشهاشون مدیریت لاغری من به اینصورت شده:
1متعهد شدم تا آخرش می مانم و مسئولیت چاقیمو به عهده گرفتم
2 با چاقی و تمام چالشهای مربوط به آن در صلح رفتم
3 ارامارام ترمزها و فرمولهای اشتباه چاقیمو پیدا دارم میکنم و برطرف دارم میکنم و دارم به رفتار افراد متناسب نگاه میکنم و یاد میگیرم ازشون، ودر عادتهای قبلیم دارم خدشه وارد کردم مثلا هر روز 4 تیکه نان میخوردم الان با توجه به بمباران کردن ورودی های ذهنم و طبق دوره قانون سلامتی شما ،ذهنم حالا خودش آرام از درون تغییر کرده و میگه فقط با یک تیکه نان سیر میشم تا انشاالله کاملا حذفش کنم،
4بعد استاد هدف لاغریمو کوچک و خرد و تقسیم بندی کردم و کلا اسانش کردم،مثلا گفتم من اصلا کاری به مترو سایزو اندازه و وزن کردن ندارم ارامآرام بدون محدودیت زمانی گشادی لباسهامودر نظر گرفتم و پیشرفت تغییرات ذهنم و رفتارمو و به خودم باریکلا میگم ،
استاد اومدم فعلا فشار روانی محدودیت زمانی مثل عجله داشتن و یا نوع غذا و تعداد وعده ها رو از روی خودم فعلا برداشتم تا بتونم بعدا خودمو برسونم آرام آرام به روش دوره قانون سلامتی شما که انشاالله آرام آرام به آن شیوه متعهد بمانم، اما طبق آموزشهای لاغری با ذهن استاد عطار روشن فعلا من مثلا:
استاد،
5قبلا اگر گرسنه هم نبودم میخوردم حرص و ولع داشتم اما از زمانی که الان نگاه میکنم به حس درونم و واقعا گوش میدم بهش و طبق آموزشهای ذهنی که دارم میبینم از درون تغییر کردم من دیگه هررر موقع واقعا گرسنه واقعی باشم و نیاز بدنم باش میخورم دیگه ذهنم آروم شده ولع نداره،مثلا فعلا تو هر ساعتی ممکنه دیگه صبحانه نخوام یا نهار نخوام یا فقط شامو بخورم اما محدودیت رو که برداشتم ولع خوردنم تمام شده ،
6سعی کردم ریزه خواریمو میان وعده هامو ببرم به سمت قطع کردن اما الان تونستم فقط تعداد و مقدارشو به انتخاب خودم کمکنم و بهتره بگم درست کنم واژه کمتر مقاومت ذهنی برام میاره نگمبهتره،در حدی که مزه چیزی رو که هوس کردمو فهمیدم ولعمخوابید دیگه نمیخورمش تمام،تا جایی هم که بتونم در فضای سایت لاغری میمانم تا هوسی نکنم یا میان وعده ای نخورم اینم میدونم طبق دوره قانون سلامتی عمل کنم هوسدیکه نمیکنم اما الان برام سنگین یکدفعه مثل اون دوره عمل کنم اما در نهایت الگوی من شما و دوره قانون سلامتی من دارم سعی میکنم مثل شما متعهد و دقیق شوم،
7دارم سعی میکنم قاطی پاطی تو یک وعده نخورم،
8نزدیک بهم ساعت غذاهام نباش و نخورم ،
9رو هم رو هم تا مرز خفگی غذا نخورم،
10با سرعت نخورم یا زمان فیلم دیدن غذا نخورم،
11هر موقع تلویزیون میبینم یا مسافرت یا تفریح میرم لذتمو فقط مساوی =در خوردن نبینم و برم کنجکاوی کنم در چیزهای دیگه حواسمو پرت کنم به کارهای دیگه و لذت بقیه کارها رو بیشتر کردم برای خودم بیشتر از غذا،
12دیگه مدام فکر به غذا به اینکه امروز چی بخورم نهار چی بخورم شام چی بخورم و حتی مرور مزه و خاطرات غذاها و تصویر سازی غذا در ذهنم کمشدن و اصلا
ناخودآگاه طبیعت بدنم انگار منتظر سلامتیم بود خودش کمتر به غذا فکر میکنه یا اصلا بعضی وقتها به غذا فکر نمیکنه،
13من دیگه نمیرم دنبال تنوع و مزه غذاهای جدید و از این رستوران به اون رستوران دنبال تنوع های مختلف نمیرم چون پایان ندارد و همه اشون یا شیرین هستن یا فست فودی که سالم نیستن و هی میندازنم تو چرخه باطل دوباره بخور دوباره دقیقا مطالب دوره قانون سلامتی توذهنم میاد ولی دارم آرامآرام میام تا بهش برسم و پیروز بشم ،
14 استاد هر موقع هوس زودگذر بدی میاد تو ذهنم اب میخورم نفس عمیق میکشم پا میشم راه میرم ذکر خدا میگم شروع میکنم به نوشتن در مورد علاقه ها و فواید و لذت مسیر و نتیجه هام یا حواسموپرت میکنم با شبکه اجتماعی آموزنده ورودی صحیح به ذهنم میدم خودمو بمباران در فضای لاغری و مطالب رشد فردی میکنم مثل در سایت شما استاد میام یا سایت لاغری با ذهن استاد عطار روشن،
15 اجازه نمیدهم عوامل بیرونی زودگذر کنترل درون زیبای مرا قدرتمند و توانای مرا بگیره من به آنچه که ماندگار و ابدی و صحیح هست دل میدهم منتهی آرامآرام دارم قویتر میشم و ذهن ناخودآگاه من داره آرام آرام با این کارها و در فضا و نوشتن و خواندن و دیدن داره تربیت جدید و یادگیری زبان لاغری جدیدی یاد میگیره
16استاد خودم رو برای کوچکترین تغییراتم تشویق میکنم و مینویسمش باریکلا میگم به خودم،
17 استاد در نهایت دارم مقدار کربوهیدراتمو و از هر نوعی کم میکنم تا صفر بشه،
و 18 همچنین تعداد وعده هامو دارم کم میکنم آرامآرام بدون محدودیت زمانی ،تا بتوانم برسم به شما که الگوی خود انتخاب کردم و تا ابد وفادار به این شیوه صحیح در دوره قانون سلامتی شما بمانم،
استاد سه سال فک کنم دوره رو خریده بودم نمیتونستم بهش عمل کنم یک مدت میتونستم ولی چون ذهنم آمادگی نداشت با من همکاری نمیکرد چون اصول یاد دادن به ذهنمود بلد نبودم گیر کرده بودم هر بار دوره قانون سلامتی و رها میکردم بدتر میشد حالم و احساس میکردم من در این مورد عرضه ندارم،
اما به لطف الله یک روز تسلیم خدا شدم گفتم من میخوام مثل استاد عباسمنش عالی عمل کنم چرا در موضوع خوردن نمیتوانم ؟ گیر افتاده بودم نمیتونستم قانون سلامتی را مثل شما عمل کنم تا اینکه
به طور معجزه با سایت لاغری با ذهن استاد رضا عطار روشن که شاگرد خودتون هم هستن آشنا شدم ،
استاد شما و ایشون جزو فرشتگان بی نظیر نجات دهنده من شدید و من از شما آموزش اینکه چگونه درسهاتون رو عملی در زندگیم بیارم و متعهد بمانم و با کیفیتترین حالت هر بار ارتقا بدهم رو از شما یاد گرفتم ،
مثل شما روی زمین مثال زدنی نیست و شما بی نظیر و بی همتایید،
خداوندا یکتایم ممنونم از کمکهات،
و استاد ممنونم بخاطره وجود منبع پر برکت و آموزش دهنده درس زندگیتون در همه زمینه های موفقیت و خداوند انشاالله همیشه برکت و آرامش بیشتری بهتون عطا کنه.
سلام و درود
من در مورد خودم فکر میکنن که از خیلی چالشها فرار میکنم و احساس ناتوانی میکنم.
مثلا امسال ب ای شرکت در نمایشگاه تجهیزات پزشکی امارات شرکت کردم و تنها بودم رفتم و یه دوری زدم و جون پارسال خیلی وقت گذاشتم انرژی گذاشتم و به نتیجه نرسیدم فکر میکردم خب حالا برم چی بگم دوباره اونطور میشه و…..و هیجی به نطرم نمیرسید که چکار کنم ولی در واقع من داشتم خودم و قانع میکردم و از روبرو شدن با ادمها فرار میکردم الان که نمایشگاه تموم شده میفهمم که چون تنها بودم فرار کردم حداقل میتونستم مهارتهای خودم رو در ارتباط با ادمها بیشتر کنم کلی نمونه و سمپل بگیرم مثل پارسال و……خلاصه
من با یک باوری مهاجرت کردم و کارم رو رها کردم و توی این یکسال نتونستم درامدی داشته باشم و فکر میکنم همش برمیگرده به احساس لیاقت که خودم رو لایق بدونم فرای دستاوردهام خودم رو ارزشمند بدونم جدای درامدم رابطه عاطفیم و….
خلاصه که خیلی کار دارم روی خودم
سلام خدمت عزیزان و استاد عزیز
من اولین بار که دارم کامنت میزارم وهمیشه از دور کامنتارو مرور میکردم یه حسی به گفت که باید کامنت بزارم اگه میخام پیشرفت کنم واین جزوی از قدمهای پیشرفت منه واینکه اعتماد بنفسم با لا بره ویکی از چالشهای زندگیم حل بشه ورود کردن به همین کارهای ابتدایی دروازه حل چالشهای بزرگه درمورد تنرین امروز همین نوشتن تمرین امروز وفوکوس کردن روی اون هم خودش ی چالشه
تا قبل این من همیشه نظارگر بودم الان میخام ورود کنم و حمله کنم به همه ترسهام از کوچیک وپیش پا افتاده تا مهم وحیاتی
من مدت زیادی نیس تو سایت هستم ولی دوست دارم با مرور کامنته وانجام دادن تمرین وکمک دوستای عزیز این مسعله مهم رو حلش کنم
دومورد تمرین امروز من چن وقته که میخام یه طرحی بزنم همش ذهن گفتگوگرم میگه تو باید حتما بدی بیرون طراحی کنن تا بتونه به مشتری نشون بدی ولی میخام طراحی رو از تو ساتهای مختلف حتی بصورت نقاشی وسه بعدی بطور قابل لمس یاد بگیرم ومیدونم خیلی بدردم میخوره چون میدونم اگه یاد بگیرم همون لحظه جلو مشتری اقدام وتری دی میکشم این اپشن برا یکی از همکارامه خیلی سریع همون جا طراحی تری دی بصورت نقاشی میکشه و مشتری اراعه میده تا مشتری ذهنیت داشته باشه ومن این رو یه اپشن میبینم که تعغیرات مهم در کسب وکارم به امید باز شدن دریچه ذهنیتهای مثبت واگاه شدن هر بیشتر تو این ضمینه
به نام الله یکتا
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم خانم شایسته و دوستان خوبم
امیدوارم حال دلتون عالیه عالی باشه
امروز صبح اومدم بازم جلسه دوم رو برا خودم مرور کنم دیدم جلسه سوم رو گذاشتین
با خوشحالی و دقت جلسه دوم رو نت برداری کردم و الان دارم کامنتش رو می نویسم
تمرین این جلسه وقتی یک مسئله ای در زندگی شما به وجود میآید چه واکنشی به ان نشان میدهی
اول از همه این رو بگم وقتی به گذشته خودم نگاه میکنم، قشنگ اینو متوجه میشم هر جایی توی زندگیم رشدی کردم، پیشرفتی کردم، نتیجه برخورد با یک چالش و مسئله ای بوده که اونو حلش کردم و از اون چالش عبور کردم
جالبه ادم وقتی به یه تضاد و چالشی بر میخوره، سریع اولش بهم میریزه و یا یه کمی حالش بد میشه
ولی وقتی وارد اون چالش میشه، و یا وقتی داره اون مسئله رو حل میکنه، متوجه میشه حل اون مسئله براش خیلی راحتتر از اون چیزیه که فکر میکرده
البته به نظرم درستش این هست که،
اینجا ادم به توانایی های خودش پی میبره
به این که قدرت حل این مسئله رو داشته
و کلا برای عبور از چالش ها خیلی توانا هست
خدا رو شکر من هم نگاهم نسبت به مسائل و چالش ها این هست که یه فرصته برای تغییر. یه فرصته برای بهتر شدن و بهتر عمل کردن
شاید در لحظه اول کمی بهم بریزم، ولی این نگاه که بخوام ازش فرار کنم یا بترسم رو اصلا ندارم. و راحت میتونم خودم رو کنترل کنم
خیلی وقتها هم به خودم میگم این مسئله رو خدا برات بوجود اورده که توی این زمینه خودت رو رشد بدی و یا بهتر و عالی تر عمل کنی،
چون باز هم جای بهبود و رشد رو داری و این اتفاقا خیلی هم خوبه برات
اگه مسئله ای برات به وجود اومده، یعنی قدرت حل اون مسئله رو داری. تواناییش رو داری و میتونی ازش عبور کنی
و با حل اون میتوانی یه پله یا حتی چند پله بالاتر بری و پاداش جهان رو دریافت کنی
بعضی وقت ها هم وجود مسئله رو هم برای این میبینم که مشخص کنه من دقیقا چی رو میخوام و هدف و خواستم رو برام بهتر و واضح تر مشخص کنه.
و هر چی خواسته من واضح تر باشه، راحتتر و سریع تر میتونم به سمتش حرکت کنم و اونو بدست بیارم
من هر چقدر بتوانم مسائل بیشتری رو توی زندگیم حل کنم،
هر چقدر بتونم توانا تر باشم برای گذر از چالشها،
به اعتماد به نفس و توانایی خودم بیشتر پی میبرم.
و به خود باوری بیشتری میرسم و خودم رو توانا تر و قوی تر میدونم برا حل مسائل اینده
و یه جورایی امادگی بیشتری دارم برای دریافت پاداش های بیشتر جهان
با حل هر مسئله و چالشی تجربه های بیشتر و ابزار های بیشتری برا خودم ذخیره میکنم.
که توی اینده و در هر جایی برا حل مسائل بزرگتر، از اون ابزار ها میتوانم استفاده کنم و به راحتی مسیر خودم رو جلو برم و لذت ببرم.
چون جهان خیلی هوشمندانه عمل میکنه و طبق خواسته و هدف من، میدونه توی اینده به چه تجربه ها و ابزار هایی نیاز دارم.
و با به و جود اوردن مسئله ای که بتونم حلش کنم، و چالشی که بتونم ازش عبور کنم،
هم منو برای اینده داره قویتر میکنه،
و هم توانایی منو دائما یادم میاره
و هم به خواسته های من شکل و جهت زیباتر و بهتری میده
این رد پا رو از خودم گذاشتم چون دارم یه مسئله ای رو حل میکنم که اولین باره به یه همچین چالشی بر میخورم
و توی اینده متوجه میشم این چالش هم مثل بقیه چالش ها که حلشون کردم خیلی ساده و راحت هست
و من باید از مسیر رشدم لذت ببرم و شکرگزار خداوند باشم
استاد عزیزم بی نهایت ازتون سپاسگزارم
این اموزش ها ظاهرش رایگانه ولی میلیون ها ارزش داره
در پناه الله یکتا سربلند و ثروتمند باشین
به نام خدای هدایتگرم
سلام و درود بی پایان خدمت استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان گلم
همین الان که دارم این کامنت را مینویسم در حال دست و پنجه نرم کردن با بزرگترین چالش زندگیمم و باید تصمیم بزرگی بگیرم. اولش خییییلی بهم ریختم ولی خوشبختانه این چالش همزمانی داشت برای من با قدم هفتم آموزشهای این قدم خیلی به من کمک کرد و من الان بدون استرس و نگرانی دارم فایل میبینم و تقسیم وظایف کردم با خدا تمام کارهایی که من باید انجام میدادم را انجام دادم و نتیجه را به خدا سپردم چون نتیجه وظیفه خداست. و اتفاقا به این نتیجه رسیدم که اگر من این چالش را درست و با احساس خوب پشت سر بگدارم من از لحاظ مالی و شخصیتی به یک پیشرفت عظیمی میکنم و این چالش خیلی عالیه برای من. و با قدرت دارم میرم توی دل این چالش و وقتی خدا هدایتگر من هست پس مطمینم من را به بهترین مسیر هدایت میکند
و به این باور رسیدم که اگر با احساس خوب به جلو حرکت کنم بهترین اتفاقات برام رخ میده
سلام به استاد و دوستان عزیز
من واکنش اولیه ام تقریبا همیشه منفیه ومیگم:بیخیال،الان کی وقت اینه و … از این جور نگاه ها
از وقتی که با شما آشنا شدم همیشه با برخورد به یه چالش سعی کردم که نگاهی داشته باشم که آرومم کنه
نگاه هر اتفاقی که بیفته خیره خیلی بهم کمک میکنه ولی هنوز به ثبات نرسیده
در کل در طول مسیر با تکرار عبارات و مثالهایی که قبلا اتفاق افتاده و مسائلی که حل شده یواش یواش و به مرور آرام میشم و خیالم راحت میشه
هنوز به اونجا نرسیدم که وقتی چیزی پیش میاد بگم بیخیال بابا هرچی که باشه خوبه و دیگه بیخیالش بشم. بستگی به اینم داره که مسئله چی باشه بعضی هارو راحت تر و زودتر ول میکنم بعضی هم دیرتر
مثلا در مورد بیمارستان رفتن مقاومت شدید دارم و ترجیح میدم حتی اگه کس نزدیکمم اونجا باشه نرم انقدر که بدم میاد.ولی همین چند روز پیش مجبور شدم پدرمو ببرم،بعدشم به مطب دکتر و … وقتی دیدم مجبورم دیگه بیخیال شدم و از خدا کمک خواستم.نتیجه این بود که کارها به سادگی انجام شد،خداروشکر پدرمم مشکل جدی نداشت،منم کلی چیز یاد گرفتم،کلی اعتمادبنفسم بالاتر رفت که تونستم اوضاع رو مدیریت کنم،باعث شد که به سلامتیم بیشتر فکر کنم و احتمالا درس های دیگه ای که شاید خودمم متوجه نشده باشم.
به کم کاری برخوردم و خیلی نسبت به دفعات قبل بهتر عمل کردم و آروم تر بودم.باعث شد که سپاسگزار تر باشم،بیشتر به چیزهایی که دارم توجه کنم،بیشتر حواسم به خرج هام باشه و پول الکی خرج نکنم،زود جیبم رو خالی نکنم.
کانال یوتیوب زدن یه چیز عجیب و خیلی مشکل بود برام ولی شروع کردم به یادگیری و کانال زدم و کلیم چیز در مورد ویدیو درست کردن و گذاشتن یادگرفتم.بعد این اتفاق خیلی حس خوبی داشتم،خیلی به خودم افتخار کردم و از اون پروسه هم لذت بردم. فهمیدم فقط کافی بود برم تو دلش و خدا خودش هدایت میکنه،کارهارو آسون میکنه و مسیرو لذتبخش
در مورد مدل های جدیدی که تا حالا ندوختم برام میاد ترسم بیشتره چون کم میدونم در موردش ولی از خدا کمک میخوام و این ترس و نگرانیمو کمتر میکنه
در مورد سفر رفتن و مسیر هم خیلی مقاومت دارم.کلا تو ماشین بودن رو دوس ندارم،مسیرهای طولانی رو دوس ندارم ولی وقتی که مجبور بشم از خدا میخوام که مسیرو لذتبخش کنه و وقتایی میشه که با گوش دادن به یه کتاب صوتی اصلا مسیرو نمیفهمم
من آدمیم که در مقابل چالش ها و تغییراتی که باید انجام بشه مقاومت دارم وترس و نگرانی زیاد دارم ولی هرچیزی که در پیش بیاد میگم خدایا برام آسونش کن و هربار به لطف خدا دارم بهتر میشم.
به نام رب العالمین
سلام استاد عزیزم مریم جان و دوستان خوبم
خدا رو شکر بابت این فایل و آگاهی های که درک کردم انشاالله با عمل بهش سپاسگزار باشم انشاالله.
با مسائل یا چالش هایی که در زندگی برایت بوجود می آید، چه برخوردی داری؟
قبل آشنایی با قانون برخورد من با چالشی ها دو مدل بود در مواردی که باورهای نامناسبم کمتر بود دوست داشتم حلش کنم و در مواردی که باورهای نامناسب بیشتری در موردش داشتم ناراحت و نگران میشدم و شاید تا مدتها درگیر میشدم و به جای حلش اکثرا ازش فرار میکردم و قایمش میکردم
ولی الان درسته اولش نجواها میاد ولی خیلی زود میتونم ذهنم رو کنترل کنم متوجه میشم اولاً هر شرایطی از عملکرد خودم هست دوماً قراره رشد کنم و ایمان دارم که حل میشه و با حلش من بزرگ میشم پس گوش میکنم به هدایت و عمل میکنم بهش و سعی میکنم درسش رو بگیرم و از حلش لذت ببرم چون دارم واضح میبینم وقتی حلش میکنم کلی مهارت یاد میگیرم و رشد میکنم
چالشها میان تا رشد کنیم
«بهترین هدیه خدا چالش ها هستند» اینو قبولش دارم چون هر بار با مواجه شدن با تضادهایی که حلشون کردم خیلی رشد کردم
«چالشها میتونن نقطه عطف موفقیت ها باشن »قبولش دارم چون من وقتی درگیر یه تضاد مالی شدم این موضوع باعث شد من آنقدر خواستم برام واضح بشه که با تمام وجود هدایت بخوام و نتیجه این شد که با شما آشنا شدم و به نظرم آشنایی با شما و قوانین خداوند نقطه عطف زندگی من هست
پس ذهنیت و نگاه ماست که به چالشها معنا میده اگه تفسیر درستی در موردش داشته باشیم اتفاقات بعدش به گونه ای برامون جلو میره که رشد کنیم اگه تفسیر نادرستی داشته باشیم باعث میشه اتفاقات بعدش به گونه ای بره جلو که له بشیم
روند طبیعی جهان حل مسئله هست چون با حل مسئله یاد میگیریم و رشد میکنیم
چقدر خوبه که بتونیم نگاه مثبتی به چالشها داشته باشیم و چقدر خوبتره که قبل اینکه تضادی پیش بیاد آگاهانه هرروز خودمون رو بهبود بدیم
«هر مهارتی که بلد نیستیم یه مسئله ای که باید حل بشه» چقدر این جمله در وجود من یه موضوعاتی رو برام روشن کرد و چقدر بهتر متوجه شدم چقدر برا رشد کردن و بزرگ شدن راه دارم
و اگه مهارتی لازمه که نداریم باید یادش بگیریم اگه در روابط مهارت نداریم باید یادش بگیریم وگرنه رابطه رو از دست میدیم اگه در مسائل مالی مهارت نداشته باشیم مسئله ای که به وجود میاد اینه که از لحاظ مالی پیشرفت نمیکنیم
اگه باور قدرتمند کننده داشته باشیم ما رو رشد میده اگه باور محدود کننده داشته باشیم زیرشون دفن میشیم
ذهن فقیر: با برخورد با چالش میگه من که نمیتونم توانایی و مهارتش رو ندارم پس ادامه نمیدهم دلیلش نداشتن اعتماد به نفسه
ذهن فقیر با برخورد با تضاد به خدا ربطش میده و فکر میکنه مجازاتشه
ذهن فقیر اگه مهارت و استعدادی در موضوعی نداشته باشه فکر میکنه نمیتونه کسب کنه
ذهن فقیر با برخورد با چالش میگه من باید راضی باشم این سرنوشت منه حکمت خداست و اصلا سعی نمیکنه حلش کنه چون فکر میکنه تقدیرشه
ذهن ثروتمند: با برخورد با تضاد با آغوش باز شروع به حلش میکنه چون ایمان داره رشد میکنه چون اعتماد به نفس داره چون احساس توانمندی و ارزشمندی داره چون به هدایت خدا ایمان داره چون مطمئنه میتونه حلش کنه
جهان مسیری هست که با حل مسائل ما یاد میگیریم
ذهن ثروتمند با برخورد با چالشها میگه خوشحال میشم حلش کنم کلی چیز یاد بگیرم توانایی هام رو به چالش میکشم ولی ذهن فقیر حتی اگه با حل کردنش بدونه جایگاهش تغییر میکنه میترسه انجامش بده یا اشتباه کنه
هیچ چالشی نیست که راه حل نداشته باشه مگه خودمون اینو باور کنیم
تضادها یه فرصتی برای بزرگتر شدنه ظرف وجود ما و آماده تر شدن برایذدریافت نعمت های بیشتره
در مورد چالش باید ذهنیتمون رو تغییر بدیم و در مسیر حل کردنش به جای تمرکز روی نتیجه پایانیش به دستاوردهای که بدست میاریم در مسیر توجه کنیم
خوب چالشی که الان دارم استفاده کامل از یه دوره آموزشیه چون به خاطر یه سری باور نادرست انجام تمریناتش در ذهنم بزرگ شده و کمالگرایی من برای بینقص انجام دادن تمریناتش من رو کند کرد و تقریبا متوقف من میخوام بیام هر تمرینش رو برا خودم به قسمت های کوچولویی تقسیمش کنم که هم در توانم باشه هم انجامش بدهم به خودم میگم من تمام سعیم رو میکنم با توکل به خدا بتونم بهترین شکل انجامشون بدهم و اهرم رنج و لذتش رو قویتر میکنم تا انشاالله انجامش بدهم هدفم رو روی لذت بردن از مسیر یادگیری و تجربه های مسیرم میگذارم تا احساس خوبم بهش بیشتر بشه تا فرکانسم بهتر بشه به دستاوردهایی که برام داره توجه میکنم استقلال مالی آرامش نعمتهای بیشتر سلامتی بیشتر توانمندی های بیشتر در ارتباطات عزت نفس بیشترم و اینها رو با خودم تکرار میکنم و باورهای درستی در موردش میسازم تا انشاالله موفق بشم و بعد بیام اینجا و براتون درباره اش بنویسم.
استاد عزیزم ممنون از توضیحات و آگاهی های این جلسه دوستتون دارم انشاالله در پناه رب العالمین موفق شاد ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید انشاالله.
من با اکانت دامادم مسعود رنجبران وارد شدم
همتون به خدای ثروت وشادی وآرامش وسلامتی میسپارم
اگر ما یادمون بمونه که هر لحظه خداوند حواسش بهمون هست دیگه نه ترسی داریم ونه غمی
خدایا شکرت که باتو همه چبز ممکن میشود
خدایا شکرت که بابت وجود استاد عباسمنش
خدایا شکرت بابت وجود بچه های سایت
خدایا شکرت بابت باورهای توحیدی استاد
خدایا شکرت بابت چشمانم که لایق دیدن زیبایی هایت هست
خدایا شکرت به خاطر انگشتانم که میتونم تایپ کنم
خدایا شکرت به خاطد صبروآرامشی که دارم
خدایا شکرت که هر لحظه سوپرایرم میکنی
خدایا شکرت که شرایط وشجاعت ومهارت رانندگی روبرایم فراهم کردی
خدایا شکرت که قدرت وایده حل مسائل رو بهم میدی
خدایا شکرت که مرا هدایت کردی به بهترین بندگانت
خدایا شکرت به خاطر وجود استاد عباسمنش واستاد والگوی به تمام معنا مریم عزیزم
خدایا شکرت بابت درک وفهم این دواستاد بزرگ از قولنین جهان هستی
خدایا شکرت به خاطر این لحظه
خدا یار همیشگییتون باشه