ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 3 - صفحه 36

569 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ملیحه کشمیری گفته:
    مدت عضویت: 1208 روز

    بنام خداوند هدایتگر و وهابم.

    سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان محترم.

    پاسخ ب سوال اول فایل:

    قبل از اشنایی با استاد و آموزش ها،اگر اشتباهی مرتکب میشدم تا ماه ها و گاها سالها بخاطرم میموند و هر دفعه یادم میفتاد خودمو سرزنش میکردم.مثل خوره ب جونم میفتاد و نجواهای ذهنی شروع میشد ک چرا باید این اشتباه و مرتکب میشدم.در پی این سرزنش ها طبیعتا حال بدی هم سراغم میومد.کلا شخصیتم طوری بود ک از کاه برای خودم کوه میساختم.

    ی اشتباه کوچیک و بی ارزش و ک شاید برای کسی هم مهم نبود و برای خودم بزرگش میکردم و سرزنش پشت سرزنش.

    تا الان انقدر ک خودم ب خودم اسیب زدم و سرزنش کردم،کسی نکرده.

    یادمه اوایل ک داشتم رانندگی یاد میگرفتم،یک شب حین تمرین با ماشین خودم،بخاطر نداشتن تجربه و عجله جلوی ماشین و زدم تو دیوار.

    اینکه چقدر خودمو سرزنش کردم و جلوی همسرم کوچیک کردم بماند،تا سالهای سال هر وقت یادم میومد و چشمم ب محل برخورد ماشین میفتاد،خودتخریبی و سرزنش شروع میشد.

    همیشه احساس گناه داشتم.

    حس خود کم بینی داشتم.

    فکر میکردم عرضه ی هیچ کاریو ندارم.

    کلاس زبان رفتم و همون ترم اول رها کردم چون نمیتونستم پا ب پای بچه های کلاس جلو برم.

    فکر میکردم استعدادی توی یادگیری زبان ندارم.

    در صورتیکه توی مدرسه همیشه نمره های خوبی میگرفتم.

    دیشب ی اشتباهی رو انجام دادم،برای 5 دقیقه کنترل ذهن و فکر و زبانم از دستم خارج شد.باید اعراض میکردم ولی نکردم.

    سریع ب خودم اومدم و بدون اینکه سرزنش کنم و احساس گناه داشته باشم،گفتم اوکی.

    اشکالی نداره.

    حواست نبوده.

    ی لحظه فراموش کردی.

    و خدا شاهده ک شاید فقط 10 دقیقه تو اون حس بد موندم.

    ی برنامه ی طنز توی تلگرام دانلود کردم و یک ساعت فقط خندیدم و لذت بردم.

    امروز ک برمیگردم و ب گذشته ی نه چندان دورم نگاه میکنم،میینم ک ماه هاست دیگه خبری از احساس گناه و سرزنش و خودتخریبی نیست.

    ب لطف خداوند و این سایت الهی،اموزش ها،( مخصوصا دوره ی احساس لیاقت )استاد عزیزم و کار کردن اهسته و پیوسته روی بهبود شخصیتم .

    چقدر این تغییرات اروم اروم اتفاق افتاده.

    من اصلا هیچ ربطی ب ملیحه ی 3 یا حتی 6 ماه پیش ندارم.

    برای منی ک احساس گناه،خودسرزنشی در موقع انجام دادن یک اشتباه ساده ،ی عادت نهادینه شده بود،این پیشرفت برام ی نعمت بزرگه.

    الان متوجه شدم داشتن این ارامشو مدیون چی هستم.

    ب قول استاد عزیزم،اون رشته های عصبی توی مغزم شکل گرفتن،بدون اینکه بخام زور بزنم.

    فقط و فقط با روزانه ی درجه بهتر شدن،ی پله بالا رفتن،ی ذره بهبود دادن.

    مثل اثر مرکب الان این شخصیت در من نهادینه شده.

    درسی ک برام داشت این بود ک:از این ببعد بیشتر حواسمو جمع میکنم و ب ناخاسته ها توجه نمیکنم و اعراض میکنم.

    برام مهم نباشه رفتار اشتباه کسی.

    هر ادمی هر جوری رفتار کرد،مسئولش خودشه ،و کسی نقشی نداره توی اتفاقات و شرایط بوجود اومده ی زندگی من.

    سکوت رو بیشتر تمرین میکنم.

    مراقب ذهن و زبانم هستم ک ب بیراهه نره.

    همین ک تو این 2 سال اخیر خیلی تغییر کردم خیلی جای خوشحالی داره.

    من توانایی تغییر خودمو دارم.

    من توانایی این و دارم ک از دل اشتباهم موهبتشو درک کنم.

    ب دید یک نعمت ب اشتباهاتم نگاه میکنم.

    اشتباهات اومدن تا منو رشد بدن.

    شاید بد نباشه گاهی اوقات هم اشتباه کنم این بهم یاداوری میکنه ک چقدر قدرتمندتر از قبل شدم.اینکه چقدر کنترل ذهنم بهتر شده.

    من انسانم ،اشتباه میکنم ولی توی اشتباهم نمیمونم.

    سرزنش نمیکنم و انگیزه میگیرم ک دفعه ی بعد بهتر عمل کنم در چنین مواردی.

    دیگه بخاطر احتمال اینکه اشتباه کنم،دست از اهدافم نمیکشم.

    سپاس گزارم استاد عزیزم بابت این فایل بینظیر و همچنین کامنت های فوق العاده ی دوستانم.

    در پناه الله مهربان باشید/

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    Raz گفته:
    مدت عضویت: 2429 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیز و دوستان هم مسیر

    من برای این قسمت میخوام کلی جواب بدم که من همیشه وقتی که اشتباهی مرتکب میشم حالا در هر کاری که باشه اول خیلی ناراحت میشم از خودم و عصبانی میشم که چرا این اشتباه را کردم خودم را سرزنش میکنم و کلی نوشخوار ذهنی که چرا اینطوری شد چرا حواسم رو جمع نکردم چرا دقت نکردم حالا چی میشه حالا فلانی که در مورد من اینطوری فکر میکرد که من مثلا در این کار خیلی خوب بودم گند زدم و این اشتباه باعث تغییر نگاه اون طرف میشه نسبت به من

    خلاصه خیلی خودم رو سرزنش میکنم با این افکار

    بعد که خیلییییییی خیلیییییی زیاد به بالاترین احساس ناتوانی میرسم و از لحاظ روحی آزرده میشم کم کم خودم را با حرفهای مثبت آروم میکنم

    مثلا توی کارم چند باری اشتباه داشتم که خیلی خیلی زیاد احساس بدی به من دست داد و خیلی خودم را سرزنش کردم و همش به این فکر میکردم که الان مدیرمون چ فکری میکنه که بابا این فرد هم اونقدری باهوش نیست تو کارش چقدر اشتباه داشته من فکر میکردم خیلی کارش خوب باشه ولی نه مثل این که اشتباه فکر کردم

    و این افکار که من دیگه فرد قابل قبولی نباشم خیلی من را اذیت کرده

    خلاصه بعد از کلی سرزنش خودم و کلنجار با افکار آازار دهنده و بی اعتمادی به خودم که به مرز جنون میرسیدم دیگه با حرفهای مثبت خودم را آروم میکردم ولی همچنان از ته قلبم از خودم ناراضی بودم.

    استاد عزیز سپاس گذارم برای این آگاهی هایی که به رایگان در اختیار ما قرار میدین

    من امروز یاد گرفتم که وقتی اشتباهی مرتکب میشم خودم را سرزنش نکنم ، ایمانم را به توانایی های خودم از دست ندم، این رو بدونم که حتی موفق ترین افراد در هر حوزه ای ممکنه که اشتباه کنند و این دلیل نمیشه که ناتوان باشن

    من میتونم حتی در بالاترین سطح موفقیت باشم و گاهی در کاری که انجام میدم اشتباهی را انجام دهم این به این معنی نیست که من فرد ناتوانی هستم در اون کار و از عهده ی اون کار بر نمیام یا برای اون کار ساخته نشدم، بلکه باید از این اشتباه درس بگیرم و برای من ییک تجربه بشه و از اون استفاده کنم که در مسیری که هستم رو به پیشرفت برم و به خودم توانایی های که دارم را یادآور بشم این را بدونم که خطا و اشتباه برای همه هست و در هر کاری پیش می آید

    وقتی که من مرتکب اشتباه میشم در اون قسمتی که اشتباهی را مرتکب شدم به جای فرار و تخریب خودم اون اشتباه را جبران کنم

    تا هم مسیری که در آن هستم و هم شخصیتم رو به بهبود و پیشرفت باشه

    اشتباه جزئی از مسیر زندگی هست و با تغییر نگاه ما باعث پیشرفت میشود

    استاد خیلی از شما ممنونم

    الهی همیشه شاد و سلامت و در آرامش باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    خاتون حاجی وند گفته:
    مدت عضویت: 1953 روز

    سلام بر خدا، استاد عزیز و همراهان عزیزم در این مسیر زیبا

    اول از همه سپاسگزاری میکنم از خداوند بابت این سایت ، استاد و همه اعضای مشارکت کننده بابت این همه آگاهی و تجربه که زندگی را برای من راحت تر میکنه

    سوال: به اشتباه اخیری که مرتکب شدی فکر کن و با جزئیات آن را توضیح بده.

    من چون توی مسیر بهبودی قدم برمیدارم خیلی وقتا پیش میاد که به قول معروف برای برخی از آدمها میرم بالای منبر در صورتی که به خودم قول دادم این کارو انجام ندم و دست از نصیحت کردن آدما بردارم

    اما گاهی هنوز این اشتباهو مرتکب میشم

    توی یک مراسم متوجه شدم که دوستم خیلی داره خودشو اذیت میکنه و شیون و گریه زاری راه انداخته بعد سعی کردم آرمش کنم گفت من دست خودم نیس مثلا اگه کسی مادرش فوت کنه خودمو جای اون شخص میزارم و حالم بد میشه.

    سعی کردم باهاش صحبت کنم که این کارو نکن، جذب میکنی، خطرناکه این کار و فلان و بمان .

    اون دوستم هم گارد گرفت و اصرار داشت که نه من اینطوریم و اونطوریم و خدا رو شکر حواسم به احساسم هست.

    توضیح بده وقتی آن اشتباه رخ داد، چه احساسی داشتی؟ چطور واکنش نشان دادی و چه برخوردی با خودت داشتی؟

    واقعیتش من یه کمی حالم بد شد.

    بعد که اومدم خونه به خودم گفتم تو مگه قرار نبود نصیحت نکنی، راهکار ندی و … خلاصه رفتم تو فاز خودسرزنشی

    اما خیلی زود به خودم اومدم و گفتم خوب من اشتباه میکنم منکرش نمیشم مهم اینه که دوباره تلاش کنم که به کسی تا از من نخاسته بهش راهکار ندم .

    این هم که بگم که گوشه ذهنم میگفت حالا اون چه فکری در مورد من میکنه و این بیشتر از هر چیزی اذیتم میکرد

    تا اینکه در مورد این موردم به این نتیجه رسیدم که آقا مهم نیت منه که بد نبود و طرز تفکر و قضاوت اون آدم هم مهم نیست

    چه درس هایی می توانی از اشتباه اخیر خود بگیری تا در موقعیت های مشابه آینده، عملکرد بهتری داشته باشی؟

    من این درسو گرفتم که به قول استاد تا کسی ازم درخواست نکرده راهکار ندم، نخام آدما رو تغییربدم و این یادم باشه که به قول استاد هر کسی هر جایی هست سر جای مناسب خودشه.

    این اشتباه چه فرصت هایی برای بهتر شدن برایت دارد؟

    این اشتباه باعث میشه من تلاشمو بیشتر کنم و بیشتر مراقب رفتارها و واکنش هام باشم.

    همیشه قبل از هر عملی خوب فکر کنم به نتیجه احتمالی خوب فکر کنم و در یک کلام حواسم به قوانین باشه

    از چه زاویه قدرتمندکننده ای باید به این اشتباه نگاه کنی تا نه تنها به توانایی هایت شک نکنی بلکه برای بهتر شدن، انگیزه بگیری؟

    از این زوایه که هر اشتباهی باعث رشد من میشه، قویترم میکنه و منو تبدیل به انسان بهتری میکنه. پس اشتباهی که این همه سود داره و ابزار نکنم بکوبم تو سر خودم

    در نهایتم همینجا در مقابل شما و دوستان عزیزم قول میدهم که نهایت تلاشمو برای متمرکز شدن روی خودم بکنم.

    خدایا شکرت بخاطر وجود همتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    میترا گفته:
    مدت عضویت: 2021 روز

    سلام استاد وقتتون بخیر

    چقدر من عاشق این دسته فایلها هستم

    که خودمون رو با خود واقعی مون روبرو می‌کنه و سفری به درون هست بجای تمرکز بر بیرون و دیگران که هیچ کنترلی روش نداریم !!

    عنوان فایل توانایی بنام « خودشناسی »

    ذهنیت قدرتمند کننده در برابر ذهنیت محدودکننده

    که چقدر تفاوت در نتایج ایجاد میکنه !!

    اشتباهی که من اخیرا مدام در زندگیم تکرار کردم در زمینه روابط بوده و اعتماد بیجا به دیگران که نگم چه ضربه هایی خوردم و چقدر احساس خودتخریبی داشتم و خود سرزنشی !

    دلیل عمیق‌تر و کنکاشی به درون خودم که اینه که من چون خونوادم زیاد سین جینم میکردن انگار ته ذهن خودم این بودش که باید زیادی دلیل تمام رفتارام ، افکارم رو به دیگران توضیح بدم و بااینکه فکر میکردم نه من دنبال تایید دیگران نیستم اما چرا بودم

    و ترس از این اشتباه مدام من رو به تکرار اون اشتباه وا می‌داشت و تمرکزم روش بود و تو سیکل معیوب گیر افتادم !!

    در برخورد به این اشتباه مدام خودم رو سرزنش میکردم و دوباره تکرار مکررات !!

    درس‌هایی که میتونم بگیرم :

    همه مثل خودم صداقت ندارن

    نیاز نداره هرچیزی رو توضیح بدم و دنبال تایید دیگران باشم

    همه به قصد خوب سمت ادم نمیان و من باید یاد بگیرم حد و مرز گذاشتن برای ادم ها رو !!

    اما تمرکزم رو بذارم روی آدمهای خوب که بسیار زیادن روی جنبه خوب آدمها اما نیازی هم نداره ساده باشم و همیشه از سادگیم ضربه بخورم و زودباور باشم هرکی هرچی گفت سریع قبول کنم و باور کنم حرفاش رو !!

    پی آدمها نباشم و « انقدر آدمها رو برای خودم بت نکنم مهم نکنم »

    و برگردم دوره عشق و مودت در روابط رو دوباره کار کنم

    و خودم این سیکل معیوب که توش گیر افتادم و مدام تکرار میشه رو قطع کنم !!

    در برخورد با اشتباه متأسفانه بسیار احساس خود سرزنشی داشتم و اینکه من به درد نمی‌خورم به درد رابطه نمی‌خورم و اینهمه ویژگی خوب شخصیتی خودم مثل صداقت انسانیت فکر کردن به دیگران اهمیت دادن خوب بودن مهربان بودن همه رو زیر سوال ببرم و ربطش بدم به شخصیتم و اینجوری عزت نفسم رو پودر کنم !!

    فقط یه اشتباه بوده و شناختن آدمها

    و کاری که میتونم انجام بدم برای بهبود این شرایط ، در وهله اول دیگه دربارش با دیگران صحبت نکنم و اجازه ندم با من صحبت کنن در این باره و اشتباهات گذشتم در حالیکه مسیرم الان اصلاح شده و خودم میدونم ، دوباره به یادم بیارن و تا این زخم‌ها میخوان خوب بشن دوباره بکنم و چرخه ای از اتفاقات بعضاً جدا ناپذیر !!

    یک جایی تنها شدم و چقدر این تنهایی لذت بخش هست با خودم و خدای خودم خلوت کردم و هدایت خواستم

    هدایت به انسانهایی بهتر

    دوست داشتن خودم

    کار کردن روی باورهام و دوره عشق و مودت و از همه مهمتر ، رها کردن گذشته و بخشیدن خودم !

    اشتباه اسمش روشه تا به کجا و چند سال ؟! این سرزنش دنبالم بیاد و نابودم کنه واقعا که انصاف نیست خدا از پیش بخشیده اما ما ، نه خودمون رو بعضاً سخت می‌بخشیم یا نمیبخشیم!!

    من فقط خودم رو تجربه کردم و آدمها رو کمی بهتر شناختم و واقع بین تر شدم !

    اگر درسش چندسال درد داشت !! اما خداروشکر میکنم که ختم بخیر شد و با کلی تجربه بهتر شدم ، رشد کردم و بهتر انتخاب میکنم اما اینبار ، هدایت خدا رو هم در نظر میگیرم و مطمئنم هرچی از طرفش برسه ، خیره

    ممنونم استاد عزیزم برای این فایل بسیار ارزشمند

    اینجا ، من میگم ، ما با خودمون و خدای خودمون آشتی میکنیم

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    Maryam گفته:
    مدت عضویت: 817 روز

    به نام انرژی معجزه‌گر و قدرتمندی که از رگ گردن به من نزدیک تر است و به خوشبختی، سعادتمندی، آرامش، سلامتی، ثروتمندی و داشتن زندگی سرشار از عشق و وفاداری و تجربه لذت های ناب و وصف نشدنی و زندگی در آسایش و رفاه برای من، بیشتر از خودم مشتاق و مصر است

    به نام خدای مهربان و بخشنده ای که جهانی سرشار از نعمت و فرصت و ثروت و فراوانی آدم های خوب و هر چیز خوبی را به بی نهایت مقدار خلق کرده

    و من را خالق زندگی خودم آفریده تا بتوانم از راه های ساده و لذت بخش به خواسته ها، آرزوهای کوچک و بزرگ و زندگی دلخواهم برسم

    به نام خدایی که مرا بسیار دوست دارد و من را موجودی بالیاقت، ارزشمند، عزتمند، شایسته و لایق نعمت هایش خلق کرده و هر روز بر عزت نفس و میزان لیاقتم برای دریافت نعمت هایش می افزاید.

    *

    سلام.

    سلام به هر ذره و جریانی از خوبی که در جهان زیبا و غنی ما در جریان هست

    سلام به تمام آدم های خوب و باوجدان در همه جهان از گذشته های دور تا همین حال حاضر و آینده

    سلام به تمام عوامل و راه‌های هموار و لذت بخشی که به فرمان خداوند برای رسیدن من به خواسته ها و آرزوها و شرایط دلخواه و رویایی ام برایم مهیا می شوند

    سلام به:

    خوشبختی و آرامش

    موفقیت و ثروتمندی

    سلامتی و زیبایی

    امنیت و ایمنی

    عزتمندی و آبرومندی

    لیاقت و شایستگی

    آسایش و رفاه

    مهربانی و محبت

    عاشقی و وفاداری

    فراوانی و ثروت

    نعمت و فرصت

    راهنمایی و هدایت خداوند

    احساس ارزشمندی و اعتماد‌به‌نفس

    زندگی سرشار از عشق و محبت و وفاداری

    زندگی مملو از تجربه‌های ناب و لذت‌های وصف‌نشدنی

    سعادتمندی و عاقبت به خیری

    *

    نکات و باورهای این جلسه:

    – اشتباه کردن طبیعی بوده و قسمتی از روند یادگیری است و مهم این است که از آن اشتباه درس بگیریم و به توانایی هایمان شک‌ نکنیم و احساس خوبی نسبت به خودمان داشته باشیم.

    – نحوه واکنش ما به اشتباه‌هایی که انجام می دهیم، نشان می دهد که چه ذهنیتی داریم.

    به این گونه که یک ذهنیت قدرتمندکننده وقتی که مرتکب اشتباهی می شود، آن را می پذیرد و در ادامه آن را به‌عنوان فرصتی برای پیشرفت قلمداد می کند.

    از طرفی، یک ذهنیت محدودکننده، آن اشتباه را به ناتوانی و بی عرضه بودن نسبت داده و خود را به درد نخور می انگارد و حتی گاها دچار اعصبانیت شده و خود را به شدت سرزنش می کند.

    – بنابراین با اولین خطا در بیزنس یا روابط یا هر زمینه دیگری، نگویید که برای این کار ساخته نشده ام و خود را سرزنش نکنید، چراکه این باورها بمانند سدی جلوی پیشرفت شما را خواهند گرفت.

    – از اشتباهات خود درس بگیر و در نوبت بعدی از آنها به نفع خودت استفاده کن.

    – آدمی که خودش را می‌شناسد ‌و دارای ذهنی قدرتمند است، اشتباه خود را می پذیرد و آن را فرصتی برای رشد و پیشرفت می بیند.

    – یک ذهن قدرتمند باید بتواند به خودش بگوید که اشتباه پیش میاید، درسی که از آن اشتباه می گیرم مهم است و در حقیقت آن را به‌عنوان یک موهبت یا گیفت از جانب خدا ببیند.

    – آگاه باش که هیچ زمینه ای نیست که نتوانی در آن بهبود پیدا کنی.

    خواه نوعی ورزش باشد یا محاسبات ریاضی و کدنویسی، کاری فنی باشد یا هنری.

    – هیچ کاری در دنیا نیست که انسان نتواند آن را یاد بگیرد.

    پس به دنبال چیزی که به آن علاقه داری برو و تلاش کن و اشتباه کن،‌ درس بگیر و در نهایت، رشد کن.

    – به‌خاطر واکنش و حرف مردم، از اشتباه کردن نترس.

    بدان که ما برای مردم زندگی نمی کنیم. بنابراین دنبال قانع کردن مردم نباش.

    – طبق اصول خودت رفتار کن و با درس گرفتن از اشتباهات، پیشرفت کن و قدرتمندتر شو.

    – از تجربیات جدید فرار نکن. هر کاری را شروع کنی ممکن است در آن اشتباه کنی، ولی این به اون معنا نیست که شما به درد این کار نمی خورید. اتفاقا به آن معناست که یکسری درس ها وجود دارند که هنوز آنها را بلد نیستی و خبر خوب این است که آن درس‌ها قابل یادگیری هستند.

    پس آنها را یاد خواهی گرفت و تکرار و تمرین می کنی و روی خودت کار می کنی و ادامه میدی و ادامه میدی تا در نهایت، بهتر میشی.

    – از اینرو، پس از اشتباه کردن، خیلی خودتان را تخریب نکنید و نگویید که به درد این کار نمی خورم. در واقع، به توانایی‌هات شک نکن.

    – هر چقدر بیشتر روی یک موضوع کار کنید، مغز هم بیشتر در آن زمینه قوی‌ و قوی‌تر می شود.

    خواهید دید از یک جایی به بعد، بدون اینکه حتی آگاهانه فکر کنی، مغزت بطور اتوماتیک جواب می‌دهد.

    – پس با احساس خوب و یقین به توانایی هایت، فقط ادامه بده و ببین که چطور می توانی در هر زمینه ای بهتر شوی.

    – نترس از اشتباه کردن، خجالت نکش از اینکه خطا کردی ‌و‌ خودت را ابدا سرزنش نکن.

    *

    سوال این قسمت:

    به اشتباه مهمی که اخیرا انجام دادی فکر کن. در آن زمان چه واکنشی داشتی و چطور با خودت برخورد کردی؟ آیا آن را فرصتی برای خود دیدی و درس گرفتی و راحت بودی باهاش یا به شدت خودت را سرزنش کردی و شخصیت خودت را ناتوان دیدی و از خودت ناراضی بودی؟

    پاسخ سوال:

    اخیرا ی اشتباهی انجام دادم و الکی الکی، بخش مهمی از پولی رو که پس انداز کرده بودم، هدر دادم. وقتی حساب کتاب کردم دیدم خیلی اسراف کردم و از دست خودم ناراحت شدم. بیشتر دلم سوخت که با اون پولی که به باد دادم رفت می تونستم کارهایی خوب زیادی بکنم. مثلا فلان قدر دلار یا طلا بخرم.

    حتی یادمه که اون زمان دوره احساس لیاقت تازه شروع شده بود و مدام می گفتم حیف نبود این چیزها رو خریدم، به جاش می تونستم توی این دوره عالی شرکت کنم. جالبه حتی اگر همه این پول هایی که هدر دادم رو جمع می کردم می تونستم تمام دوره ها رو با هم یکجا بخرم و این باعث میشه از دست خودم خیلی ناراحت بشم و خودم رو بیشتر سرزنش کنم.

    البته باید بگم من از اردیبهشت گذشته که شروع کردم به گوش دادن به فایل های دانلودی و محصولات استاد، تو خیلی از زمینه ها از جمله زمینه مالی اوضاعم خوب شد. حتی الان که خودم رو مانیتور می کنم می بینم من از پس انداز خیلی کم و درآمد خیلی کمتر، به شرایط خیلی خیلی خوبی رسیدم. در واقع تاثیر حرف های استاد و در ادامه، تغییر نگرش من با توجه به قوانین و اصلاح باورهایی که داشتم، باعث ی انقلاب در زندگی من شد. حتی با اینکه می دونم هنوز در بخش ابتدایی روند تکاملی خودم هستم، نتایج واقعا عالی بوده برام. در حقیقت، من الان به فراوانی در جهان ایمان پیدا کردم و می دونم جا برای کامیابی و ثروتمندی من و بقیه آدم ها هست.

    حتی اون زمان که داشتم پولمو راحت خرج می کردم مدام به خودم می گفتم، اشکال نداره، دوباره پول درمیارم میزارم جاش. با خودم زمزمه می کردم من راحت پول در میارم، پول زیادی قرار وارد زندگیم بشه… و برای همین همون موقع که پول خرج می کردم تقریبا 90 درصد می گفتم هیچ اشکالی نداره و ی 10 درصدی از اینکه دارم خرج می کنم ناراحت بودم. تا اینکه این اواخر همش فکر اینکه چرا اخه اون همه پولو خرج کردم داره اذیتم می کنه. یعنی انگار هر چقدر هم که باز دارم پول در میارم، فکر اینکه اگر اون پول هم تو حسابم بود چقدر عالی میشد، داره آزارم میده.

    خلاصه متوجه هستم که ذهنم ی چیزی مابین ذهن قدرتمندکننده و محدودکننده هست، نمی دونم شاید از یک زاویه دیگه کسب به من نگاه کنه، یک کفه ترازو بیشتر سنگینی کنه.

    حالا اینکه چه درسی از این اشتباه خودم گرفتم باید بگم که اولین چیزی که به ذهنم میاد اینه که قبل از خرید کردن، قبل از تصمیم برای واریز پول، به این فکر کنم که آیا واقعا به اون لباس یا وسیله نیاز دارم یا نه؟ از خودم بپرسم آیا واقعا اون مبلغ برای اون کالا منطقیه؟ آیا الان زمان مناسبی برای خرید اون لباس یا چیز بخصوص هست یا بعدا هم می تونم اونو با قیمت بهتر تهیه کنم؟

    در حقیقت موقع پول خرج کردن می خوام خودم رو مانیتور کنم و ببینم آیا تصمیمم برای خرید درسته یا نه. چون بیشتر خریدهایی که کردم غیرضروری و مازاد بودن و اینه که بیشتر داره اذیتم می کنه. یعنی من یکسری چیزها خریدم که شاید کمتر کسی جای من باشه اون کارو بکنه ولی چون دلم می خواست تجربه‌اش کنم اونها رو بی درنگ خریدمشون و همین الان هم از این بابت اصلا پشیمون نیستم. برای مثال خودم رو مهمون خوردن ی چیز بخصوص و گرون قیمت کردم، که باعث شد تجربه شیرینی داشته باشم، و اتفاقا همون یکبار هم برام کافی بود و لذت بردم ازشون. اما از اینکه چیزی خریدم که گرون بود، نیاز هم نداشتم بهش و حتی الان گوشه کمدم افتاده، اعصبانیم از خودم.

    ولی خب الان که دارم این موضوع رو باز می کنم و اشتباه خودمو بررسی می کنم، یکم دارم آروم‌تر میشم. احساس می کنم با این تحلیل ساده، احتمالا از اشتباهات مشابه و بزرگ‌تری در آینده می تونم جلوگیری کنم. یعنی دوباره همچین کاری نکنم که پشیمون بشم.

    الان که نگاه می کنم، می تونم برای عید امسال حتی هیچ چیز برای خودم نخرم، چون هر چی نگاه می کنم، تقریبا همه چی هست، مگر دو تا چیز ریز که پولی نمیشن اصلا، یعنی با پول دو روز کاریم می تونم اونها رو بخرم. خدا رو شکر.

    واقعا خدا رو شکر چون هم توی زمینه تحصیلیم و علاقه ام استعداد کافی دارم و هم توی کار خانوادگی‌مون. و خدا رو هزاران بار دیگه شکر، چرا که هنوز جوون و سالم هستم و می تونم توی همه این زمینه ها کار کنم و پول زیادی دربیارم. فقط دیگه بیشتر حساب کتاب می کنم تا جلوی ولخرجی های بی مورد رو بگیرم.

    راستش نمی تونم بگم‌ الان کلی ایده و راهکار اومده تو ذهنم تا درسی که از این اشتباه گرفتم رو در عمل اجرا کنم :)

    اما اگر مثلا فلان لباس یا وسیله باشه 5 میلیون، با خودم می گم بنظرت بخرم یا نه؟ این لباس برام بیشتر می صرفه یا برم ی 100 دلاری پس انداز کنم، یا برم ی تیکه طلای مینیمال بخرم، ی تجربه جدید کسب کنم، برای خودم جایزه بگیرم و یکی از محصولات باقیمانده سایت رو بخرم یا نه، اصلا بیام کل خانواده رو ی شب توی یک رستوران لاکچری مهمون کنم و لذت همنشینی و گپ زدن با خانواده رو بچشم. یعنی با هر قیمتی که قراره بپردازم، خواه 500 تومن باشه یا 10 میلیون و یا بیشتر، بیام ببینم با همون مقدار پول، آیا کارهای بهتری می تونم انجام بدم یا نه. دست آخر، با ی لیستی از گزینه های که اولویت بندی هم شده باشن بنظرم بهتر هم می تونه باشه، یک تصمیم خوب بگیرم.

    اصلا این درس رو تعمیم می دم به همه چیز، یعنی قبل از انجام هر کاری خوب فکر کنم، تمام جوانب رو در نظر بگیرم، سبک سنگین کنم، اولویت بندی کنم، حتی لازمه مشورت کنم و در آخر تصمیم بگیرم و توکل بر خدا دیگه :)

    *

    من باور دارم که در جهانی غنی و سخاوتمند زندگی می‌کنم که

    در آن بی‌شمار نعمت و فرصت و ثروت و آدم‌های خوب وجود دارد و

    من قرار است سفری بسیار لذت بخش در این جهان داشته باشم ‌و

    در کمال خوشبختی و سعادتمندی، پیوسته شکرگزار خالق بخشنده و مهربانش باشم.

    بنابراین:

    خدای بزرگ برای اینکه امروز هم من را به سمت زندگی بهتر و شرایط ایده‌آل و رویایی‌ام هدایت کردی، ازت هزاران بار ممنونم.

    خدای مهربان، من آمادگی دریافت برکات، نعمات، آگاهی ها و هر خیری رو از جانب تو دارم و پیشاپیش برای همشون ازت ممنونم.

    خدای بخشنده من، به خاطر همه شرایط و عوامل ریز و درشتی که در مسیر رسیدن من به خوشبختی و داشتن زندگی ایده ال و رویاییم ترتیب میدی، هزاران بار ممنونم.

    خدای قدرتمند من، بخاطر تمام نعمت های کوچیک و بزرگی که به من عطا کردی، از اولین روز زندگیم تا حال حاضر و همچنین اونهایی که در آینده دور و نزدیک به من خواهی داد، هزاران هزار بار متشکرم.

    خدایا

    بخاطر سلامتی و امنیتی که برایم مهیا می کنی،

    بخاطر آدم‌های خوبی که وارد زندگیم می کنی،

    بخاطر همسر فوق العاده ای که نصیبم می کنی،

    بخاطر موفقیت های آینده ام،

    بخاطر فرصت های خوبی که جلوی پاهام می گذاری،

    به خاطر ثروت عظیمی که نصیبم می کنی،

    به خاطر عزت و ارزش و احترام و آبرویی که بهم می بخشی،

    بخاطر تجربه های ناب و لذت های وصف نشدنی که به من عطا می کنی،

    به خاطر رفاه و آسایشی که به من می بخشی،

    بخاطر برکتی که به زندگیم دادی و میدی،

    بخاطر احساس آرامش و خوشبختی که برام فراهم می کنی،

    بخاطر داشتن زندگی دلخواه و ایده آلم،

    برای رسیدن به خواسته ها و رویاهای کوچک و بزرگم،

    پیوسته و پیشاپیش، میلیون ها بار سپاسگزار و ممنون تو هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    پونه زرگرزاده گفته:
    مدت عضویت: 1701 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیزم

    استاد این فایل های ذهنیت قدرتمند کننده در برابر ذهنیت محدود کننده کولاکی به پا کرده تو وجودم

    اینجا خواستم یه تشکر ویژه داشته باشم ازتون

    استاد وقتی دقت کردم به رفتارهای این روزهام میبینم من بدلیل کوچکترین اشتباه ها ،مثلا خوب درنیومدن غذا خودم سرزنش میکنم،خودخوری میکنم درحالیکه بزرگترین فوتبالیست ها هم اشتباه میکنن ولی چرا برای این همه کارای خوب و عالی در طول روز به خودم افرین نمیگم

    ولی به محض کوچکترین خطا کلی غر میزنم به خودم

    دارم تمرین میکنم به خودم احترام بذارم حتی وقتی اشتباهی رخ میده

    دارم تمرین میکنم ذهنیت قدرتمند کننده بسازم نه ذهنیتی که محدودکننده است و سالها اذیتم کرده

    امروز تو مترو مسیر و برعکس سوار شدم ،بدون اینکه بگم چرا اینجوری شد دیرم میشه حالا

    از واگن پیاده شدم نشستم روی صندلی،یه لبخند زدم و رفتم که خط عوض کنم

    وای چه احساس خوبی داشتم

    یه تمرین ساده بود ولی فوق العاده بود

    همین تمرین های ساده داره از من ادم متفاوتی میسازه و این نتایج متفاوتی رو برام رقم میزنه

    استاد عزیززززززم ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    Leili گفته:
    مدت عضویت: 574 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام به استاد عباسمنش عزیز

    استاد عزیزم خداوند را شاکرم که منو با شما آشنا کرده

    چقدر خوب توضیح میدین و گره ذهنی ما رو و اشکال کارو بهمون میگین

    من سال آخر کارمندیم رفتم دوره رنگ مو رو دیدم

    چقدر اشتباه تو این زمینه داشتم

    اول اینکه به کسی نگفتم چون ترسیدم موفق نشم و از حرف مردم ترسیدم

    دوم وقتی چندجا رفتم که دستیار بشم وقتی مهارتم در حد استاد نبود خیلی ناراحت شدم

    و حتی احساس بی عرضگی کردم

    و بعد برای فرار رهاش کردم

    بعد بچه دار شدم و خوشحال بودم که به بهانه بچه دور شدم

    من باید بدونم کسی از شکم مادرش مهارت نداره و استاد نیست و تکرار و تمرین مادر تمام هنرها و مهارتهاست

    خیلی از موارد بود که اشتباه میکردم حقیقتآ اولش خیلی ناراحت میشدم و ولی وقتی اروم میشدم ادامه میدادم و به خودم امید میدادم

    یکیش رانندگیه که اشتباه میکردم خیلی ناراحت میشدم ولی رهاش نکردم ادامه دادم الان خیلییی بهتر شدم

    امیدوارم بتونم از شکست قدرتمندانه استفاده کنم نه اینکه منو محدود کنه و رها کنم و ناامید بشم

    از خداوند برای شما عمر باعزت میخوام

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    ماهی مون گفته:
    مدت عضویت: 870 روز

    سلام وقت بخیر استاد عزیزم خدارو شکر می کنم که منو با شما آشنا کرد گاهی با خودم فکر می کنم که کاش خیلی زودتر با شما آشنا می شدم ولی همونطور که به هدایت ایمان پیدا کردم مطمئنم که در زمان درست به سمت شما هدایت شدم . موضوعی که می خوام مطرح کنم نمی دونم چقدر به این قسمت مربوط هست اما خب چون سوال این بود که چه اشتباهی اخیرا مرتکب شدم . باید بگم که آخرین اشتباه و وحشتناک ترین اشتباه من ارتباط با یه آدم بسیار بسیار بسیار سمی بود که متاسفانه من آسیب های زیادی از این آدم دیدم و هنوز هم که یک ماهو نیم از تموم شدن اون رابطه ( مدت زمانش خیلی کوتاه بود) میگذره ولی هنوز ترس و دلهره و نگرانی منو رها نکرده چون اون آدم اعتیاد شدید به شیشه داشت و من هم برای اولین بار این کار رو باهاش انجام دادم متاسفانه و خیلی آسیب به جسم و روح خودم زدم و الان خداروشکر به لحاظ جسمی خوبم اما به لحاظ روحی مدام نگرانم که نکنه از سمت اون آدم برام مشکلی پیش بیاد و یا اینکه از من عکس و فیلمی داشته باشه بعدا بخواد اذیتم کنه البته من تو این مدت خودم رو با کارهای مثبت دارم میبرم جلو و هر روز در حال گوش دادن به فایل های استاد هستم و خیلی وقت ها میتونم ذهنمو کنترل کنم اما هنوز ترس و نگرانی و حس سرزنش دارم و وقتی یاد او تایم و اون رابطه و اون آدم میوفتم حس بدی نسبت به خودم پیدا می کنم و واقعا دلم میخواد به آرامش برسم با خدا صحبت میکنم مدام که بهش میگم میدونم تو صاحب و مالک و نگهبان منی تو کمکم کن به آرامش صد در صد برسم و میدونم که میتونست اتفاق های بدتری برام بیوفته اما خداوند نذاشت این اتفاق بیوفته و منو نجاتم داد و من از این زاویه هم نگاه میکنم اما واقعا دلم میخواد هدایت شم به سمت آرامش و این موضوع برای همیشه برام حل شه . ممنونم ازتون استاد هزاران بار هزاران بار خدارو شکر میکنم که شمارو دارم امروز برای اولین بار میخوام قدم اول دوره 12 قدم رو بخرم و ان شالله شروع کنم بی صبرانه منتظرم … استاد عاشقتونم الهی اون روز برسه که از نزدیک ببینمتون و میدونم که این اتفاق میوفته ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    میثم شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1770 روز

    به نام رب جهانیان

    سلام به استادان عزیز

    سلام به دوستان هم مسیر

    اشتباهی که اخیرا انجام دادم

    کشیدن دوباره سیگار بود

    چیزی که سالهاست با آن درگیر هستم

    و تو دوره احساس لیاقت دیگه تصمیم گرفتم که ترک کنم.

    اما دوباره شروع کردم.

    ذهنم گفت که تو نمیتوانی و تو آدم این کار نیستی.

    بشین و مصرف کن چکار داری به ای کارا

    فقط با تلاش فراوان تونستم تا حدودی جلوی خود آزاری ها رو بگیرم.

    دوره هایی که من کار کردم مثل دوره احساس لیاقت زندگی تمام کسانی که ازش استفاده کردن رو شخم زده.

    ولی من انگار سر شدم هیچی بهم کار نمیکنه.

    میدونید خیلی گارد دارم دوره ها و فایلها سنگ رو آب میکنند اما من بهشون عمل نمیکنم

    انگار میخوام ولی نمیشه تصمیم میگیرم ولی اجرا خیلی نمیشه.

    مثلا تو قسمت عقل کل بچه ها به یک کتاب اشاره کردن برای ترک سیگار اون کتاب هم صوتیشو خریدم و گوش کردم .

    باز هم نشد.

    تو قسمت قبلی همین ذهنیت قدرتمند کننده در مقابل ذهنیت محدود کننده که در مورد چالش ها بود که هنگام مواجه با چالشها در زندگی چه عکس العملی نشان میدید؟

    من در دفترم نوشتم همین مسئله سیگار که من همیشه ازش فرار میکردم.

    و بعد از اون نوشتن هم نصف روز طاقت آوردم و تازه اون روز خیلی هم راحت بود و انگار از بس راحت بود که دوباره کشیدم.

    و دیگه نمیتونستم این قسمت رو ببینم با اینکه دانلودش کرده بودم.

    میگفتم بابا چه فایده تو که عمل نمیکنی

    دیگه این فایلها رو گوش نکن.

    درسته عمل نکردم یا کم عمل کردم به این آموزه ها ولی به هر حال من اومدم اینجا که تغییر کنم تا اوضاع زندگیم هم تغییر کنه در تمام ابعاد.

    پس ادامه میدم

    میام و دوباره گوش میکنم

    حتما اتفاقات بهتری هم رخ میدهد.

    خدایا هدایتم کن تا آسان شوم برای آسانی ها.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    اعظم جم نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2613 روز

    سلام به استاد جان و دوستان عزیزم .هزار مرتبه شکر خدا که من هم در جمع این خانواده عزیز هستم .اشتباهی که چند روز پیش مرتکب شدی رو توضیح بده و بنویس چه درسی گرفتی و آیا خودتو سرزنش کردی یا نه؟

    من به لطف خدا از دانشجویان دوره احساس لیاقت هستم .هفته قبل دخترم که 18 سالشه از محل کارش باهام تماس گرفت و گفت مامان یه مقدار پول دارم میخوام باهاش طلا بخرم باهام میای بریم خرید ؟توی دوره احساس لیاقت یکی از جلسات ما مربوط به همین جریان درخواست هایی که دیگران از ما دارند هست،من قبلا احساس گناه می‌کردم اگر به درخواست دخترم جواب منفی می دادم ولی اون روز چون خیلی کار داشتم قبول نکردم و بهش گفتم کارهامو انجام میدم عصر اگه کار نداشتم باهات میام .عصر دخترم بهم تماس گرفت که امروز نمیخوام برم.

    خودمم برام مشتری اومد که البته اومدن مشتری هم علتش ارزش قائل شدن برای زمان خودم بود .

    دوباره چند روز بعد دخترم تماس گرفت که بیا بریم طلا بگیرم .بهش گفتم منم اطلاعی از طلا و …ندارم فقط یه مورد که میدونستم بهش گفتم و گفتم که الان از باشگاه اومدم، کلی هم ورزش کرده بودم و واقعا نیاز داشتم یه مقدار استراحت کنم .کارهای خونه و کارهایی که مربوط به شغل مورد علاقه م بود هم باید انجام می‌دادم که یه مقدار عقب افتاده بود باید فایل هامو گوش میدادم و ممکن هم بود مشتری بیاد حتی غذا هم نخورده بودم ولی اصرار داشت که برم و گفت زود میشه و …منم چون اون ناراحت نشه رفتم ولی از زمانی که میخواستم آماده بشم پر از استرس شده بودم که زود غذا بخورم زود آژانس بگیرم زود برم زود بگردم بیام خونه ظرف ها رو بشورم غذا درست کنم برای همسرم و بچه هام .

    غذای من از همسرم و بچه هام جداست من طبق دوره قانون سلامتی غذا میخورم . یعنی یک لحظه متوجه اشتباهم شدم که ببین به خاطر اینکه اون ناراحت نشه خودت رو به چه استرسی انداختی ،در صورتی که روز قبلش که به دخترم تماس گرفته بودم که اگه ممکنه ساعت استراحتش بره یه خیابون که خیلی نزدیک محل کارشه و برام از خرازی نوار اریب بگیره چون این جنسی که من میخواستم فقط همون طرفا داشت ،و دخترم خیلی شیک و مجلسی و محکم بهم گفت مامان دیگه هیچ وقت ازم نخواه که ساعت استراحتمو برم برات چیزی بخرم ‌،منم گفتم باشه .اما اگر بهش در مورد درخواستش نه میگفتم بدش میومد و ناراحت میشد .

    متوجه اشتباهم شدم من از رفتارهای دخترم خیلی درس میگیرم .به خودم گفتم مشکلی نداره عزیزم حالا چون قول دادم بهش میرم اما هرگز دیگه اینکار رو نمیکنم و وقتی خودم زیاد کار دارم فقط جوابم نه هست.میخواد خوشحال بشن میخواد ناراحت .

    همون طوری که اون برای زمان استراحت ارزش قائله منم باید برای زمانم ارزش قائل باشم .

    سریع سالادمو آماده کردم و موازی کاری کردم و همزمان غذا مو گذاشتم بپزه و سریع آماده شد که وقتی برگشتم آماده باشه .سعی کردم توی مسیر رفت و برگشت فایلمو گوش بدم تا بهتر از زمانم استفاده کنم و از هر دو راننده درخواست کردم ضبطشونو خاموش کنن تا بهتر بتونم فایلمو گوش کنم و با روی خوش قبول کردند .

    البته به لطف خدا دخترم بسیار مستقل تر از قبل شده و اینو هم توی مسیرِ بودن با استاد یادگرفتم و واقعا راضیم .

    و رفتم و هیچی هم نخرید و ….وقتی برگشتم توی دفترم نوشتم تا دیگه اینکار رو تکرار نکنم و زمانی این نوع درخواست ها رو قبول کنم که واقعا بتونم و کارهای خودم عقب نیفته و سعی کردم با خودم مهربان باشم و خودمو سرزنش نکنم .بسیار متشکرم از بابت این فایل های ارزشمند که هر کدوم یه جنبه از وجود ما رو رشد میده.در پناه خدا خوشبخت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      محمدرضا خالقی گفته:
      مدت عضویت: 3553 روز

      سلام خانم اعظم جم نژاد

      چه قدر کامنت زیبایی نوشتین. خیلی خوبه که در این مسیر رشد شخصی کماکان حضور دارین. راستش اسمتون اشنا بود کمی فکر کردم و یاد دوره جهان بینی توحیدی و کامنت های شما در اون دوره افتادم.

      خدای من شما چقدر تغییر کردین. اصلا انگار یه انسان دیگه ای شدین و هیچ ربطی به اون ادم قبلی ندارین. یادش به خیر باید اعتراف کنم که کامنت های شما من رو یکم عصبی میکرد :) البته علتش هم این بود که من هم اون موقع ها در مدار شاکی شدن بودم :)

      در هر صورت من واقعا ستایش میکنم این همه تغییر و رشد شخصیتی شما رو و منتظر موفقیت های روز افزون شما در همه جنبه های زندگیتون هستم.

      امیدوارم که همیشه سالم و پاینده باشید.

      با احترام

      محمد رضا خالقی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        اعظم جم نژاد گفته:
        مدت عضویت: 2613 روز

        سلام آقای خالقی عزیز .

        سپاسگذارتونم بابت کامنتتون .متشکرم که به یادم آوردید که از کجا به کجا رسیدم .درست می فرمایید من واقعا نسبت به اون روزها خیلی تغییر کردم و البته که هنوز راه بسیار زیادی دارم تا باز بهتر و بهتر بشم .مسیر رشد و توحید واقعا”زیباست .اینجا رو بیشتر از هر مدرسه و هر جای دیگه ای دوست دارم صحبت های استاد که کلام خاص خداست مثل لذیذ ترین غذاها به جانم میشینه .من همیشه از درس و مدرسه….فراری بودم اما اینقدر این استاد و این دانشگاه و این مسیر الهی رو دوست دارم که برام همه چیز شده ،اینجا میشه به همه چیز رسید .شرایط زندگی من خیییلی با اون روزها فرق کرده .

        و همه رو از لطف خاص خدا و آموزش های استاد عزیزمون دارم.

        خدای من ،اتفاقا “خودمم چند روز پیش به یاد دوره جهان بینی افتادم و راستش از خودم خجالت کشیدم بابت اون شلوغ بازی هام توی اتوبوس ولی زود سعی کردم حس خودمو خوب کنم و خودمو سرزنش نکنم .خب اونموقع ها خیلی کوچولو بودم .امیدوارم هم استاد و هم شما و بقیه مسافرا منو به بزرگواری خودتون ببخشند .

        بعد از اون دوره که استاد می‌خواستند دوره کشف قوانین رو شروع کنند توی یه فایل مقدمه ازمون خواستند که شوخی و …رو توی دوره جدید کنار بگذاریم و من توی دفترم به خودم تعهد کتبی دادم که هرگز دیگه اونطوری رفتار نکنم و انصافا”هم مثل همیشه که به خودم قول میدم و متعهد هستم ،سر تعهدم موندم و شاگرد خوب و سر به راهی شدم .خوشحال شدم که برام نوشتید و متشکرم از بابت آرزوی خوبی که برام کردید امیدوارم که شما هم روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و خوشبخت‌تر باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          محمدرضا خالقی گفته:
          مدت عضویت: 3553 روز

          سلام خانم جم نژاد عزیز

          ممنون از پاسختون. چقدر عالیه که هر وقت که به خودتون قول میدین بهش عمل میکنید و متعهد هستین این فوق العاده است. بهتون تبریک میگم

          دوره جهان بینی برای من دوره خوبی بود. من قبلش هم با فایلهای استاد اشنا بودم اما جهان بینی اولین دوره ای بود که با تضادهایی هم که در اون دوره بهش برخورد کردم تصمیم گرفتم که به طور جدی روی خودم کار کنم و خیلی از اتفاقهای خوب زندگی من اتفاقا از همان دوره شروع شد که پاسخی به تغییر فرکانسها و باورهای من بود و بعدش هم که دوره کشف قوانین و دوازده قدم و دوره ها و اپدیت های بعدی استاد امدن و یواش یواش در مدارهای بهتری قرار گرفتم.

          من اون موقع در مداری نادرستی بودم که نمیتونستم از چیزهایی که به نظرم خوب نبود اعراض کنم. مطمئنا خیلی ها هم از کامنت های من خوششون نمیومد و از کامنت های الان من هم خوششون نیاد اما کسانیکه بتونن اعراض کنن در مدار درست تری قرار میگیرند.

          با ارزوی توفیق روز افزون برای شما و بقیه دوستان در این مسیر الهی

          با احترام

          خالقی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            اعظم جم نژاد گفته:
            مدت عضویت: 2613 روز

            سلام آقای خالقی عزیز.سپاسگذارم از اینهمه بزرگواری تون .اصلا فکر نمیکردم که بعد از اون دوره این مسیر رو ادامه داده باشید از خوندن کامنتتون در مورد کار کردن روی خودتون و دوره ها واقعا شگفت زده و خوشحال شدم راستش برای ذهن من، اینکه یه مرد روی خودش کار کنه یه مقدار جای تعجب داره .بهتون یه عاااالمه تبریک میگم و امیدوارم تا همیشه این مسیر زیبا رو ادامه بدید و حسابی بدرخشید

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: