ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 4 - صفحه 28 (به ترتیب امتیاز)

490 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مصطفی جعفری سرابی گفته:
    مدت عضویت: 999 روز

    بنام خداوند هدایتگر سلام خدمت استاد عباس منش و همچنین مریم بانو

    من یه بار سر سری گوشش دادم ولی یه چیزی که من سالهاست باهاش دست و پنجه نرم میکنم و نمیتونم تغییرش بدم؛مقوله نه گفتن یا به عبارت کم رو بودن خودم هست که خیلی جاها بهم ضربه زد چه مادی و چه از لحاظ روحی.من نصبت به گذشته خودم و آشنایی با استاد در این مقوله شاید 2 درصد بهتر شدم ولی هنوز دچارش هستم:

    به قول استاد ما خودمون میدونیم مشکل کارمون کجاست ولی برطرفش نمی کنیم من که خیلی برام سخته. اگه کسی ازم پول بخواد یا بگه کمکم کن من نمیتونم نه بگم.و بعدش خودخوری میکنم.و همیشه آرزو میکنم تو اون شرایط قرار نگیرم.اما در مقابل قدرت نه گفتن به همسرم خیلی برام راحته؛اما این به این معنا نیست که رابطه ام با همسرم و پسرم بد باشه.ن ؛اتفاقا رابطه عاشقانه عالی داریم فقط در مورد پول دادن یا وسیله دکوری که میخواد بخره.خیلی راحت نه میگم.هرچند بعد باز براش میخرم.

    اما بقیه مردم اگه کسی ازم پول بخواد اگه نداشته باشم .یه دروغهای کثیفی سر هم میکنم که هم بهش پول ندم هم اون طرف از دستم نرنجه. یا اینکه به بعضی صاحب کارا بخاطر رودر بایستی قول میدم کارشونو انجام بدم ولی دیگه جواب تماسشونو نمیدم؛و این قدرت نه گفتن خیلی ازم انرژی میگیره و خودمو آدم بی ارزشی میدونم.من بعد آشنایی با استاد خیلی بهتر شدم اما هنوز از خودم راضی نیستم .و این بخاطر عزت نفس پایین خودمه؛

    این مسائل جزی از زندگی من بوده و هر روز دارم سعی میکنم تکلم رو طی کنم و بهتر بشم

    امروز یه چالشی برام پیش اومد و من نمیدونستم چطور حلش کنم.به خدا گفتم من با این عقل ناقصم نمیدونم چطور حلش کنم خودت راحل رو بهم بگو و خدا رو شکر خدا اون مسئله رو تقریبا برام حل کرد.یکی دو روزه که به خودم قول دادم توحیدی زندگی کنم و سکان زندگیمو بدم دست خدا.خدایا تنها تو را می‌پرستم و تنها از تو یاری میخوام

    خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادی.خدایا دوست دارم.خدا دستمو رها نکن که من به یه آب خوردن مشرک میشم.دوستان عزیزم ممنونم بخاطر کامنتهای بی نظیرتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    سحر سپهری گفته:
    مدت عضویت: 1002 روز

    استاد عزیز سلام.

    من این چند فایل رو گوش کردم تا اینجا.

    باورهای محدودکننده من عبارتند از: حسادت، در مورد برخی افراد. عدم احساس لیاقت ک به شدت در من مووووج میزنه و اصلا اکثر نرسیدن ب ثروت با اینکه این همه کار میکنم همین عدم احساس لیاقت هست.

    موضوع محدودکننده بعدی برای من دوست نبودن با پول هست.

    همیشه حسابم رو تا اخرین قطره پولهام خالی میکنم.

    یه وقتهایی ک دیگه چیزی نیست ک پول بدم و خرج کنم، تو قرضالحسنه ها شرکت میکنم، انگار ک پول ب من آزاری میرسونه ک نمیتونم نگهش دارم.

    اما خصوصیات خوبی ک در من نهادینه بود و همین موفقیت تا الانم رو هم مدیون این خصوصیات هستم: از بچگی از تلویزیون بیزار بودم. نظر دیگران حتی ذره ای برام اهمیت نداره. و انجام سریع آنچه ک حس میکنم انجامش خوبه.

    راستی:

    امروز یه دفتری رو پیدا کردم ک بهت زده شدم:

    8 فروردین 402 من از کار کارمندی اخراج شدم، ک اون هم خودش یه معجزه بود، و تووی دفترم نوشته بودم ک تا تاریخ 8.405 آموزشگاه اختصاصی خودم رو میزنم.

    و استاد من همون بهمن ماه 402 آموزشگاه خودمو زدم و الان هم مدیر و هم مدرس آموزشگاه خودم هستم.

    و خدایی ک به شدت کافیست.

    ممنون از توضیحات خوبتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    صدف احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2398 روز

    سلام استاد عزیزم من همیشه اول هر اتفاق غیر منتظره ای که میفته ذهنم مقاومت داره ولی آگاهم به این مساله اکثر اوقات ولی خب بعضی مواقع هم از دستم خارج میشه و اصلا اگاهیمو از دست میدم و میبینم وای چقد مقاومت کردم …

    و اونموقع هایی که مقاومت میکنم خب بقول شما باعث میشه که هم شادیمو از دست بدم و از مدار خارج بشم و هم فرصتهامو نبینم درصورتی که وقتی مقاومت نمیکنم واقعا اون اتفاق به پله ای برای شادی حال خوب و نزدیک شدن به پیشرفت تبدیل میشه و تازه میبینم اصلا اون اتفاق چقدر خوب و مناسب بوده

    و واقعا استاد این حرف درسته که خودمون با دیدگاهمون و زاویه دیدمون به اتفاقات شکل میدیم و باعث میشیم اون به پله تبدیل بشه یا اینکه جوری نگاهش کنیم که باعث بشه حالمون بد بشه ….

    و ممنون ازین نکته ای که گفتید فقط با پرسیدن این سوال خوب و باعث شدید ذهنمون معطوف قوانین بشه و اینکه داره روزانه تو زندگیمون چه اتفاقاتی میفته و ما کدوم نگاه انتخاب میکنیم…

    نگاهی که به ما کمک میکنه به خواسته هامون نزدیک تر شیم یا….

    نگاه مقابل که باعث درجا زدنمون میشه

    امیدوارم هممون هر روز بیشتر از دیروز مواظب باشیم که چه اتفاقی داره در ذهنمون رخ میده و نتیجه ای که میگیریم چه ربطی میتونه داشته باشه به نوع تفکرمون….؟؟

    ممنون از شما و ممنون از دوستای عزیزم تو این سایت بینظیر و تجربیاتی که با کامنتاشون با ما به اشتراک میزارن :)

    دوستون دارم ^^

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    فاطمه خواجویی گفته:
    مدت عضویت: 1671 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم

    تمرین قسمت چهارم

    چند سال پیش من توی رابطه عاطفی سمی بودم ولی اون زمان با قانون آشنا نبودم عزت نفس نداشتم و خیلی زود وابسته شدم ازون رابطه بیرون نمیومدم تا اینکه شرایط به نحوی پیش رفت اون رابطه بهم خورد و منم از طرف اداره مامور به خدمت شدم به یه شهر محروم . وای یادمه اون روز میخواستم سکته کنم بدترین اتفاق زندگیم میدونستم ولی خیلی خوب بود من دوستای جدید پیدا کردم توی اون شهر با یه فرد خیلی بهتر آشنا شدم و ازدواج کردیم و خیلی خوشبختم .

    عبارت تاکیدی

    خدا منو دوست داره و همیشه خوبی واسم میخواد پس هر تغییر که به وجود میاد حتما خیری در اون نهفته است.(البته من خودمم تغییر دوس دارم)

    تغییرات باعث رشد زندگی و شخصیت من میشه و منو بزرگ می‌کنه.

    هر چی که راکد بمونه میگنده پس تغییرات زندگیمو زلال و شفاف می‌کنه .

    تصمیمات من

    من قبل از گوش دادن به این فایل یسری تصمیم گرفته بودم اتفاقا .نمونشو میگم من چند وقت دیگه مرخصیم تمام میشه و باید برم سرکار و تصمیم گرفتم آدم جدیدی باشم که میرم سرکار از رفتار با همکاران تا روش کار کردن و حتی نوع لباس پوشیدنم تغییر می‌خوام ایجاد کنم .

    در پناه الله یکتا باشید ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    زهرا آقچه لو گفته:
    مدت عضویت: 746 روز

    به نام خداوند بخشنده و کریم

    سلام خدمت استاد عباس منش و همه عزیزان

    سوال:من در مقابل تغییر در بعضی مسائل خیلی مقاومت دارم و در بعضی مسائل کم مثلا در تغییر جای خوابم خیلی مقاومت دارم و به راحتی خوابم نمیبره یا در تغییر ساعت خوابم اما در بعضی مسائل مقاومت کمتری دارم کلا بیشتر مسئله من برای مقاومت در مقابل تغییر بحث خواب هست مکان و زمان و تاریکی سکوت و… سعی میکنم که مقاومت کمتر کنم و به دیدگاه رشد نگاه کنم.ولی در کل تغییرات را به عنوان رشد میبینم.

    تمرین:

    ما در مقابل اثاث کشی خیلی مقاومت داشتیم و اما هر کار کردیم در آن زمان صاحب خانه راضی نشد ما بشینیم و ما اثاث کشی کردیم و آمدیم به خانه جدید و کلی چیزهای جدید نصیبمون شد مثلا آشپزخانه بزرگتر شد صاحبخانه جدید عالی دستشویی نزدیک خانه و هزاران خوبی دیگر کوچه باز جای پارک راحت تر و…

    استاد همانطور که گفتم در مقابل خواب خیلی مقاومت دارم ولی الان سعی میکنم که تغییرش بدهم مثلاً جای خوابم باید تاریک مطلق میشد حتی چراغ تلویزیون که چشمک میزد را می‌کشیدم تاریک مطلق ولی الان خودم سعی میکنم چراغ چشمک زن را میزارم تا عادت کنم از تنها خوابیدن میترسیدم ولی به لطف خداوند و همکاری بچه های عقل کل این تغییر را در خودم ایجاد کردم و از این به بعد هم سعی میکنم خیلی تغییراتی که در مقابلش مقاومت دارم را کم کم عوض کنم

    استاد عزیز سپاسگزارم از فایل بی نظیرتون

    و سپاسگزارم از خداوند که فرصت شنیدن و فکر کردن به این فایل را به من داد خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    راستی از دیشب کلی بارون اومده در شهرمون بازم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    زهرا زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1115 روز

    به نام خدا

    سلام به همگی

    از دست دادن پدر و مادرم تلخ ترین و منفی ترین اتفاقی بود که برای من افتاد اما دقیقا شروع تغییراتم وپیشرفتم از همون نقطه شروع شد.

    من قبلا مدام از خونه قهر میکردم به خونه پدرم میرفتم ومدام همسرم رو مقصر همه اتفاقات بد میدونستم و حاضر نبودم اشتباهات خودمو بپذیرم و اوضاع روز به روز بدتر میشد احساس میکردم یه چیزی باید تغییر کنه ولی انگار از روبه رو شدن با ویژگی های بدم واهمه داشتم وبه آغوش پدرم و مادرم پناه میوردم اون بنده های خدا هم تا میخواستن چیزی بهم بگن یه بلبشه ای راه مینداختم بیا و ببین که آااااای من تو این رابطه مظلوم و قربانی هستم واونا هم چیزی نمیگفتن

    تا اینکه از دست دادمشون و باز هم مشاجرات من با همسرم تمومی نداشت و از اونجایی که من دیگه راهی برای فرار نداشتم مجبور شدم با دیو یا بهتره بگم دیوهای ویژگی های بدم روبه روبشم و اون هارو قبول کنم و روی خودم کار کنم و خدا رو شکر الان به اندازه ای که تغییر کردم جهان هم پاداش هاشو بهم داد(اوضاع من در حدی بود که دختربزرگم چند شب پیش موقع شام خوردن یه دفعه ای بهم گفت مامان تو قبلا خیلی وحشی بودی.خنده. ومن خدارو شکر کردم بابت این تغییرات.) ومطمئنم اگر بیشتر تغییر کنم اوضاع هر روز بهتر و بهتر میشه

    راستی امروز بچه هامو که به مدرسه رسوندم زمان برگشتم به خونه از یه مسیر جدید اومدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    زینب معرفی گفته:
    مدت عضویت: 1312 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان

    و همه ی دوستان عزیز

    وقتی تغییری در روند روتین زندگی شما رخ می دهد، چه واکنشی نشان می دهید؟

    من یه سری تغییراتی که رخ میده یا اگه قراره اتفاق بیفته کاملا با آغوش باز این تغییرات و می‌پذیرم اتفاقا هم خیلی برای من لذت بخشه چون هم حس و حال خوبی بدست میارم هم تجربه ی جدید کسب‌ میکنم

    به عنوان مثال اگه قراره محل زندگی من عوض بشه کلی هیجان دارم برای تجربه ی مکان جدید تر آشنایی با محیط جدید و مثال دیگه اگه تغییراتی در دکوراسیون خونه انجام میدم خیلی حس و حالم خوب میشه و انرژی خوبی میگیرم از این کارم

    حتی تغییر در شیوه ی درست کردن غذا هم برام لذت بخشه و بارها این کارو انجام دادم

    تغییر در مسیر رفت و آمد هم خیلی برام خوشاینده و کلا من از اینکه همیشه بخوام یه مسیر و برم و برگردم برام خسته کننده و کسل کننده ست

    همیشه دوست دارم جاهای جدید برم از مسیر های جدید برم چیزهای جدید کشف کنم خیلی برام دلچسبه

    اما در مورد یه سری تغییرات دیگه مقاومت نشون میدم

    برای مثال اگر بخوام باشگاه مو تغییر بدم هزار تا بهونه میارم که همون باشگاه باشم و نخوام باشگاه دیگه ای برم

    کاملا هم میدونم دلیل شو

    من خیلی دیر و خیلی سخت میتونم با آدما ارتباط بگیرم و همیشه ورود به یه جای جدید و ناشناخته برام مثل کابوس وحشتناک میمونه ترس و خجالت منو میکشه

    میدونم بخاطر پایین بودن عزت‌ نفس و اعتماد به نفسمه که دارم تو این زمینه روی خودم کار میکنم و خیلی دوست دارم که با دوره احساس لیاقت شروع کنم

    خلاصه برخورد با آدمای جدید و رفتن به جای جدید ی که هیچ آشنایی با آدمای اونجا ندارم بسیار برام کار سخت و طاقت فرساییه که حتی اگه بخوام انجامش بدم مدتی میگذره که بتونم خودمو با اون جو اداپته کنم

    و هر کسی منو از بیرون ببینه فکر میکنه آدم مغروری هستم در حالی که از درون بسیار آدم مهربان، خوش قلب و دوست داشتنی هستم

    چه تغییراتی در گذشته برای شما رخ داده که نتایج خوبی داشته؟؟

    بیشتر تغییرات مربوط به شخصیت و رفتارم با دیگران مخصوصا با همسرم که باعث شده رابطه ی بهتر و قشنگ تری داشته باشم

    به عنوان مثال اگر قبلآ زود از دست همسرم ناراحت میشدم یا در برخی مواقع که کار به جروبحث می‌کشید با کمک آموزش های شما استاد عزیزم تونستم که زیادی جدی نگیرم تونستم خیلی بهتر ذهنمو کنترل کنم و دنبال نکات مثبت همسر و دیگران باشم که تو این زمینه به نظرم خیلی خوب هم نتیجه گرفتم که البته دوست دارم باز بهتر و بهتر بشم

    یه تغییر خوب دیگه ای که برای من اتفاق افتاده که البته خودم آگاهانه انجامش دادم اونم در راستای کنترل ورودی های ذهنم بود اینکه همیشه در گذشته دوست داشتم حالا به هر طریقی تو جمع دوستان حالا چه جمع های خانوادگی چه دوستانه باشم و بگیم بخندیم وقت بگذرونیم باشه که اون زمان ها برام خیلی هم لذت بخش بود

    اما از موقعی که خداوند هدایتم کرد به این مسیر کلا از این دور همی ها و رفت و آمد های پوچ و تو خالی فاصله گرفتم و الان با تنهایی خودم خیلی لذت میبرم چون برام مهم شده که مواظب ورودی های ذهنم باشم

    و این تغییراتی که بوجود اومده رو خیلی دوست دارم

    چون زندگی در حال حاضر من یه زندگی هدفمنده و باری به هر جهت نیست و این بی نظیره برای من

    عبارات تاکیدی درباره‌ی تغییر:

    از اونجایی که جهانی که درش زندگی میکنم جهان پویا و دائما در حال تغییره منم با هر تغییری پیشرفت میکنم

    چون جهان هر لحظه در حال پیشرفت و گسترشه

    از اونجایی که خداوند فقط برای من خیر و خوبی میخواد پس هر تغییری مسلما برای من خیر و برکت خواهد داشت

    ثابت بودن و بی تحرکی =با فاسد شدن و از بین رفتن

    تغییر و حرکت=با پیشرفت و گسترشه

    تو دل هر تغییری پیشرفت و بهبود هایی هست که حتما بهشون میرسم هرچند اگه اول شاید برای ذهن من مبهم باشه

    چه برنامه ای دارید که خودتون آگاهانه تغییراتی در زندگی تون ایجاد کنید؟

    تغییراتی که دوست دارم در رفتارم ایجاد کنم اینه که بتونم

    به هر کسی که میبینم یا روبرو میشم با لبخند سلام کنم

    چون من همیشه وقتی جایی میرم مثلأ باشگاه فقط به کسانی که قبلا یه شناختی ازشون دارم سلام و احوالپرسی میکنم در حالی که قلبا دوست دارم به همه‌ی افرادی که اونجا میبینم سلام کنم همیشه تو همچین مواقعی یاد مریم جان میفتم که هر کجا میرفتن با لبخند سلام میکردن

    و دیگه خیلی دوست دارم خودمو به چالش بکشم و باشگاه جدیدی ثبت نام کنم

    اینها تغییراتی که میدونم باید انجام شون بدم ولی هر بار مقاومت کردم

    خدایا خودت کمکم کن همیشه در راستای پیشرفت خودم تغییر به جا و به موقعی در خودم رفتارم شخصیتم کارم روابطم انجام بدم.

    سپاسگزارم استاد عزیزم بخاطر این فایل ارزشمندتون

    خداوند به شما سلامتی بیشتر و عمری طولانی بدهد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    فیروزه محسنی گفته:
    مدت عضویت: 1179 روز

    به نام خداوند آفریننده زیبایی ها

    سلام ودرود فراوان براستادعزیز ومریم جان نازنین وهمه خانواده صمیمی والهی عباسمنش

    خداراسپاسگزارم فایل جدید استاد رادیدم ودرمورد واکنش به تغییرات درزندگی است

    این موضوع یکی ازپاشنه اشیلهای من است

    وبابیشتر تغییرات مقاومت دارم

    ومدتی طول می‌کشه هرتغییری راوارد زندگی کنم

    بیشتر کارهای روتین راانجام میدهم ولی بعد آشنایی باسایت محبوبم وشنیدن آگاهی های عالی که استاد ارائه می‌دهند دارم بهتر میشم

    من ماشین دارم ورانندگی هم بلدم وسالهاست رانندگی کردم ولی به شکلهای مختلف خیلی کم ازماشین استفاده میکنم و بیشتر بااسنپ رفت وآمد میکنم واکثر اوقات ازمسیرهای مشخص که همیشه می‌روم بازم میروم

    استاد شما درست می‌فرمائید که تغییرات باعث بهبود ورشد شخصیت وکار وزندگی ما میشه ولی دل وجرات زیادی هم میخواد

    قدم اول رابرای تغییر برداشتن خیلی مهم است وبعدش دیگه آدم روی روال می افتد

    برای پیاده روی ازمسیرهای مختلف رفتن را امتحان کردم وخوب بوده وجاهای جدید وزیبا دیدم ورستورانهای مختلف راامتحان میکنم وبرای خرید سعی میکنم همیشه یکجا خرید نروم وازفروشگاههای مختلف خرید کنم

    برای تغییر محل کار ومهاجرت ازشهرستان به تهران سه سال قبل اقدام کردم که اولش دلهره داشتم ولی بعد عادی شد برام واز نتیجه راضی هستم ودرامدم بیشترشد وشرایط کاری عالی شد

    استاد عزیز غلبه بر مقاومت‌ها برای تغییر کارراحتی نیست وباید خیلی روی خودم بیشتر کارکنم انشالا به کمک خدا وراهنمایی های شما موفق می‌شوم

    درپناه خدا سلامت وشاد وسرفراز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    پریسا شعبانی گفته:
    مدت عضویت: 2671 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    خداوند زیبایی ها و خوبی ها ،

    سلام استاد عزیز و دوستان عزیزم

    من پریسا شعبانی هستم از شهر زیبا و ثروتمند آمل

    تغییر برای من خیلی لذت بخشه از همون زمانهای کودکی

    حالا زیاد با این بحثهای رشد و پیشرفت اشنا نبودم اما دوست داشتم و دارم

    چند مثال میزنم براش من از بچه های دوره سلامتی هستم

    من بدون هیچ مقاومتی پذیرفتم حرف شمارو

    هی ذهنم میخاست شما رو نفی کنه اما خوب من با تغییر مسئله ای‌نداشتم

    شما سایت رو ب انگلیسی گذاشتید و‌من از اون تایم تا حالا هر روز ب مدت 45 دقیقه زبان میخونم

    خوب خیلی ارزش داره برام

    کلا بازم‌ میگم یه چیزی که تغییر نکنه و ی روند ثابتی و طی کنه من ازش فراری هستم

    تو‌تغییر دکور منزل همیشه فعال هستم

    من عاشق چیزهای جدیدم ،البته نه اینکه برم سیگار بکشم یا مشروب بخورم بگم‌جدیده ،ببینیم حسش چجوریه ،خیر ،

    ارزش خودم و تغییرهای که دور نمای خوبی داره و تجسم میکنم و‌میبینم ک خوبه و بسم الله حرکت

    راجب تغییر دکور که استاد باز هم برای من صدق میکنه ،بسیار تنوع طلب ،همون امکانات و هی تغییر میدم

    حتی تشت بزرگ حمام و صندلی ها رو‌ تغییر میدم (یه گوشه دیگه میزارم)دوست دارم

    در زمان‌ نامزدی رفتار پرخاشگری داشتم که اگه همون رفتار ادامه داشت من تجربه زندگی عالی رو حس نمیکردم

    و تغییر دادمش (البته در این زمان دیگ شما راهنما ما بودید)

    من در زمان پندمیک بازار آنلاین لباس زدم (درسته باورهام مسئله داشت و فکر میکردم این دیگه نهایت فرصته ،اما خوب شوق و ذوق بود و باعث شد من انگیزه بگیرم برای استارت کار )

    اما خوب من خودم‌ و تغییر دادم

    اتفاقا یه برنامه کودکی بود به نام‌شگفت‌انگیزان و بچه ها رو دعوت میکردن خیلی برام جالب بود 99٪بچه ها میگفتن کرونا بود ما حوصله امون سر رفت و شروع ب اینکار کردیم با‌کمک مادرمون

    خیلی رویایی هستن این بچه ها ،بدون هیچ مقاومتی میپذیرن

    راجب بحث جمله تاکیدی

    قبل اینکه شما عرض کنید جمله خودتون و من فایل و استوپ‌دادم و‌گفتم پریسا تو‌چی میخای بنویسی ؟؟

    گفتم من در جهت‌مثبت و مسیر درست هستم و هر تغییری ب نفع منه و باعث رشد منه ،مثل یه تیرکمون من و حل میده به سمت جلو

    و گوش دادن این فایل پربرکت برام هماهنگ شده با نشانه امروزم گفتگو‌ با استاد‌جلسه 5

    و جلسه 6 کسب و‌کار شخصی

    نمیدونم چه تغییری باید تو‌خودم ایجاد‌کنم

    همش شک و تردیده،ک این‌ شک‌و‌ تردید قدرت تصمیم گیری و از انسان میگیره

    خداوندا من تیکه ای گوشت و استخوانم تو‌من را حمایت کن ،تو من و هدایت مستقیم‌و‌واضح بکن ،الهی آمین

    اگه بخای یه تغییری ایجاد‌کنی در حال حاضر اون‌ چیه پریسا جان؟؟؟؟؟؟؟

    من همیشه در حال تغییر هستم ،همیشه

    اما در حال حاضر روح ام تشنه کسب و‌کار شخصی هست و فعلا دارم 2/3 تا میکنم برای اینکه ببینم‌ تو‌چه فیلدی دوست دارم استارت بزنم

    ورزش،همون لباس،نمیدونم ،

    در کل تمام این فایلها نشانه ای محکم و واضح هستن برام که داره ضربه های آخر میخ ام خورده میشه

    و احساس برکت عجیبی دارم به این دسته بندی فایلها

    سپاسگذارم از شما استاد عزیز ،شما جزو سپاسگذاری های هر روزه من هستید

    ب‌امید دیدار شما در آمریکای کالیفرنیا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    سمیر گفته:
    مدت عضویت: 1841 روز

    سلام خدمت همه استاد وقتی راجع به تغییرات ک در زندگی ایجا کنیم داشت حرف میزد من واقعا مقاومت خاصی نداشتم منم از اینکه کار ها تکرار شود یا اینکه بخایم یک جای ثابت باشیم اصلا خوش نمیاد و اذیت میشم و همیشه اگاهانه دنبال تغییرات بودم و به نظرم بهترین کار شروع کردن از کار های کوچیک است

    اره اویل شاید سختتر به نظر برسد ک چگونه برخورد کنیم با اون شرایط جدید.

    بعد میفهمی ک همین شرایط جدید چی قدر لذت بخش است وقتی کمی تغییر میکنیم تغیر در احساس مان اعتماد به نفس و شخصیت انسان رخ میده .

    قرار نیست جای ثابت باشیم و همه چیز همونجوری ک بوده باشه ما باید اگاهانه دست به تغییرات بزنیم

    گاهی هم دنیا به با زبان اشاره و علامت هایش نشان میدهد ک وقتی تغییر است و باید سریع بفعمی و عمل کنی ک تا جای ک دیگه اوضاع بدتر نشده و رنجش بیشتر نشده

    ما با تغییرات احساس سر زندگی و لذت بردن و مفید بودن میکنیم اساس دنیا بر تغییر کردن است همه روز همه چیز به روز میشه امکانات ادما شرایط زندگی همه چیز تا الان در حال تغییر است و بهبود پیدا کرده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: