ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5 - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

520 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سید عظیم بساطیان گفته:
    مدت عضویت: 813 روز

    بنام خداوند بخشنده ی مهربان ”

    سلام بر استاد گرامی و یا دیرینش خانم شایسته ”

    سلام بر دوستان زیبا اندیشم”

    قبل از هر چیز خداوند را شاکرم برای وجود استاد گرامی ”

    و دوستان فوق العاده ام ”

    و ازتون بی نهایت سپاسگزارم بابت این همه آگاهی ”

    که آدمو روشن میکنه و میره تا بیشتر خودشو بشناسه ”

    استاد من خیلی از دوستان رو میشناسم

    البته توی سنین پایین که خیلی خوب فوتبال بازی میکردن،ولی چون ادامه ندادن و تلاش نکردن به جایی نرسیدن ”

    به نظر من استعداد تا جایی تو رو میبره بالا و در جایی متوقف میشه ”

    ولی تلاش و کوشش همیشه همراهته و اگر تلاش کنی با باورهای مناسب قطعا موفق میشی ”

    مثل کریستیانو رونالدو ”

    که توشبم پنالتی میزنه و تلاش میکنه ”

    به همین خاطر گرون ترین بازیکن دنیاست ”

    استاد توانی که شما تو بحث آموزش گذاشتید اگر تو هر زمینه ای بود قطعا موفق میشدید ”

    چون تلاش کردید ” و هر روز و هر روز خودتونو به روز میکنید ”

    و نتایج تون گواه بر اینه”

    دوستان اگر خوب دقت کنید افراد موفق و بزرگ بیشتر شون تو روستا های دور به دنیا اومدن و بدون هیچ امکاناتی اومدن و با پشتکارشون و البته با باورهای مناسب نتایج بزرگ گرفتن ”

    شاید اویل حتی افراد خیلی موفق تو کار اخراج شدن و بهشون گفتند تو استعداد نداری و نمی تونی ”

    ولی اومدن تلاش کردن و خودشونو باور داشتن ” و کارهای بزرگی انجام دادن”

    و هم به خودشون کمک کردن و هم به جامعه ”

    یه جمله ی معروف داریم ”

    که میگن یا اندازه ی تلاشت آرزو کن .

    یا اندازه ی آرزوت تلاش کن ”

    خودم توی کاربرقم استاد و استعداد خاصی نداشتم و بیشتر علاقه داشتم و ادامه دادم ” و الانم ادامه میدم و سعی میکنم همیشه به روز باشم ”

    منم اویل کسی بهم کار نمیداد ”

    و کلی ترس داشتم ”

    و میگفتم فلان کار رو بلد نیستم نکنه کار رو خراب کنم و …

    و هزاران باور مخرب دیگه ”

    ولی حرکت کردم. آموزش دیدم و حتی شاگردی کردم و نکته ها یادگرفتم.

    خیلی به موسیقی علاقه داشتم ولی تا شروع میکردم به نواختن و بلد نبودم .به خودم میگفتم من استعداد شو ندارم. و زود زده میشدم. ولی الان خدا رو شکر یاد گرفتم که با تمرین و تکرار میشه یاد گرفت و برای خودت بنوازی و لذت ببری”

    و یاد بگیری تو تنهایی و سکوت آدم هی قویتر میشه ”

    بازم تشکر میکنم از استاد خوبان ”

    دوستون دارم

    و عاشقتونم”

    در پناه حق با شید “

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  2. -
    لیلا بشارتی گفته:
    مدت عضویت: 2386 روز

    به نام خدا

    من علاقه ی زیادی به یادگیری شنا ودوچرخه سواری وهمینطور گیتار وسنتور دارم ولی هیچ وقت نرفتم دنبالش که یاد بگیرم شاید در ذهنم این باور مخفی بوده که استعداد ندارم ویاد گرفتن این مهارت‌ها نیاز به استعداد دارد.

    با گوش کردن به این فایل ارزشمند وبه یاد آوردن مهارت‌هایی که تا به امروز در زندگیم آموختم مثل رانندگی مثل بازیگری مثل آشپزی مثل کار با کامپیوتر مثل آرایش و…این باور در من درحال قوت گرفتنه که اگه به انجام مهارتی علاقه دارم واین مهارت به من کمک میکنه وانجام اون به من احساس خوبی میده ودر جهت خواسته هامه بهم عزت نفس واعتماد به نفس بیشتری میده برم دنبالش ویادبگیرم چون اصلا یادگیری مهارت ربطی به استعداد نداره وهرکاری با تمرین وممارست امکان پذیره.فقط باید علاقه وانگیزه ی کافی داشته باشم وپشت کار به خرج بدم ومتعهد باشم به مسیری که انتخاب کردم .ودست از کمال‌گرایی بردارم وبا قدم های کوچیک ولی ممتد هروز دنبال بهبود بیشتر باشم .

    وخداروشکر میکنم که الان که این کامنت رو مینویسم خداوند من رو به سمت یک مربی عالی که هم آموزش دوچرخه سواری وهم آموزش شنا میدن هدایتم کرد ومن هم قدم اول رو برداشتم وتو کلاس دوچرخه سواری ثبت نام کردم روز شنبه اولین جلسه ی منه وخیلی براش ذوق دارم ومعجزه ی دیگه اینه که کلاس من دور دریاچه چیتگر انجام میشه که من عاشق اونجا هستم وهمیشه وقتی دوچرخه سواران رو اونجا در حال لذت میدیدم از عمق وجودم منم آرزو میکردم ای کاش من هم بتونم مثل اینها با دوچرخه پیست دور دریاچه رو چندین وچند بار رکاب بزنم ودر این راستا نشونه ای که هفته ی گذشته خدا به من نشون داد این بود که منو ندا طلایی وسمیه رضایی که هردو با من هم فرکانس هستند دریاچه رفتیم واین دو عزیز دل خیلی تلاش کردند به من دوچرخه سواری رو یاد بدهند و خیلی هم منو تشویق کردند واین اتفاق درست روزی افتاد که این فایل تازه روی سایت اومده بود وهرجا که من مایوس میشدم ندا میگفت استاد تو فایل میگه نیازی به استعداد نیست فقط تمرین کن وکلی فان وخنده داشتیم واخر سر هم یه دوچرخه دونفره گرفتن ومنم پشت رکاب زدم وخیلی احساس قشنگی از دوچرخه سواری تجربه کردم .

    خیلی حس بی نظیری بود وقتی رکاب میزدم وگرمم میشد ویه دفعه تو سر پایینی پامو از روی پدال برمی‌داشتم ویه نسیم خیلی خنک به صورتم می‌خورد و نمای زیبای دریاچه از یه طرف ودرختان کنار پیست طرف دیگه وهمین طور اسمون آبی با ابرهای پفکی سفید مثل پشمک خیلی دیوانه کننده وزیبا بود …

    حالا خیلی ذوق وشوق دارم برای فردا که اولین جلسه ی اموزشم هست .

    بخدا که قانون برای همه چیز یکیست.

    قانون میگه وقتی تو باور محدود کننده ی خودت رو شناسایی میکنی که در این مورد ارتباط مهارت با داشتن استعداد بودو باور درست رو جایگزین میکنی که همینه که هر مهارتی رو میشه با تکرار وتمرین یاد گرفت ،هدایت اتفاق میافته وتو هدایت میشی به آسان‌ترین ولذت بخش ترین وراحت ترین و درست ترین مسیر برای آموزش اون مهارت .

    والبته در ماورای این باورها من این باور رو هم دارم که من تلاشم رو برای یادگیری انجام میدم ولی احساس ارزشمندی من به یاد گرفتن این مهارت گره زده نشده ومن حتی بدون این مهارت ها هم ارزشمندم ولایق عشق بی قید وشرط خداوندم.

    خدایا به امید تمام حمایت ها وهدایت هایت قدم برمی‌دارم.

    استاد جانم ومریم جانم سپاس برای تمام اگاهیهایی که مسیر زندگیمون رو تغییر دادین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  3. -
    مریم نیک ایین گفته:
    مدت عضویت: 1683 روز

    یَسْأَلُهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ ﴿29﴾

    هر که در آسمانها و زمین است از او درخواست مى ‏کند هر زمان او در کارى است (29)

    فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿30﴾

    پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (30)

    سلام به استاد عزیزممممم …استاد اجازه بدید خودم تنهایی دور سرتون بگردم ..️️️ من نسبت به شما تعصب قومی قبیله ای دارم ناجور (کمی با خجالت ناز قربونتون کردم )

    پس کدامین نعمت های پروردگارتان را منکرید

    خدایا هزاران مرتبه شکر بخاطر این نعمت بزرگ استاد عزیزم ..

    خدایا من چجوری میتونم قدر دان این نعمت بشم ؟استاد در کلام نمی‌گنجد تشکر کردن از شما .هزاران بار ازتون سپاسگذارم بخاطر این مسیر که بهمون سخاوتمندانه دارید نشون میدید ..تو لحظاتی که تاریکی همه زندگی من رو گرفته بود نور شدی تابیدی به زندگیم ..خورشید شدی و گرمم کردی ..صبح به عشق بارکردن سایت پر از عشقت از خواب بیدار میشم ..دیدن تصوریت رو فایل جدید منو‌ زنده می‌کنه …این کمترین کاریه که میتونم در مقابل اینهمه عشقی که بدون منت بهم میدی انجام بدم اصلا بد هم بنویسم برام مهم نیست .مهم اینه وظیع منه از شما دوتا بنده خوب خدا تشکر کنم ..اولین کامنتم رو به شوق اینکه چشمان شما و‌‌ مریم عزیزم داره کلماتم رو میخونه داره می‌نویسم

    هزار تا بوس به سر مبارکتون استاد ..دنیا بغل به تو استاد شایسته عزیزم

    دلم میخواد دوتاتون رو بغل کنم و محکم فشار بدم ..اینقدر که دوتاتون جذاب لعنتی هستید

    استاد ما سه نفریم ..من آبجی بشری (مرضیه )

    و دوست جون ،حسنیه عزیزم ،ما یه گروه تشکیل دادیم به نام شکارچیان نکات مثبت، اول من با شما آشنا شدم بعد به آبجی گفتم آبجی به دوست جون و بعد الان یک ماهی هست شدیم یه مثلت تو‌ گروه ..هرشب از اتقاقای خوب روزمون می‌نویسم …و‌چقدر داره بهمون کمک می‌کنه ..البته به من که خیلی خیلی ..

    انگار خونه اصلی من،شکارچیان نکات مثبته

    هروز لحظه شماری میکنم شب بشه بیام بنویسم ..حتی به نظرم چیزی هم نباشه باز می‌نویسم ..اصلا اتفاقای به ظاهر بده رو از یه زاویه دیگه نگاه میکنم و‌مینویسم …مثلا این مریضی که چند روزه منو بی انرژی کرده بود اومد بهم بگه آفرین دختر خوب مغرور نشو که من سالمم ،من مریض نمیشم ،من .من .من ..به‌ قول استاد متواضع تر باشیم در برابر خداوند ..من تسلیمم رب العالمین چشم …اومد که دوباره بهم یادواری کنه تا وقتی قانون سلامتی درست عمل کنی سلامت هستی ،ولی بخای این وسطا زیرآبی بری …نمیشه مریم خانم …استاد من نمی‌دونم مگه میشه اینهمه جذابیت شما رو دید و نرفت سمت قانون سلامتی …زنده باد قانون سلامتی که همه چیز رو باهم بهت میده .جذابیت ،انرژی ،سلامتی ،زیبایی..یه پکیج با یک هزارم قیمت ..خدایا شکرت که آسان کردی برام آسانی ها رو

    خلاصه سرتون رو درد نیارم شروع کردم تو گروه نوشتم (اینا رو دارم می‌نویسم ربط داره به سوال آخر استاد در مورد استعداد)

    ابجی بشری و دوست جون بهم میگفتم چقدر خوب مینوبسی، ولی خودم میگفتم شاید همینجوری میگن خوشحال بشم …عزت نفس زیر خط فقر ..وز وز شیطان هزار ..ولش کن ننویس ..ولی من مینوشتم

    خیلی دوست داشتم کامنت بزارم ولی میگفتم شاید بد بنویسم .اصلا چی بنویسم؟اصلا مگه من نتیجه دارم ؟و…بهانه ،شیطان ،وز وز در گوشم

    پریزور وقتی اون فایل شماره چهار رو گذاشتید

    آبجی بهم پیام داد ..آبجی چرا برا فایل استاد کامنت نمیزاری …تو که اینقدر استادو دوست داری تو که خوب می‌نویسی بنویس دیگه .

    گفتم راست میگی آجی کامنت بزارم ؟؟

    استاد جون انگار دنیا رو بهم دادن انگار دنبال این بودم یکی بهم بگه ..عدم عزت نفس

    .امروز که فایل گذاشتید بر آن شدم کامنت اولم رو بزارم .و‌بخود خدا قسم که هیچ چیز نداشتم که بنویسم همینجوری دارم مینویسم و‌خداروشکر خودش بهم میگه

    آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟

    یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟

    استاد نمی‌دونم قبل از برنامه های شما نظرم چی بود یعنی کلا تو در دیوار بودم ..اگه تو یه چیزی استعداد یا علاقه داشتم اگه می‌دیدم یه نفر بهتر از منه ..دیگه ول میکردم

    کار نیمه کاره تا دلتون بخواددددد ..اصلا نمیتونستم ببینم کسی بهتر من تو زمینه ای باشه ..یادمه بچه بودم تو نماز جمعه تو صف وایساده بودیم

    دختر خاله من قشنگ نمازشو خوند ولی من بلد نبودم …شروع کردم گریه که چون اون بلده من بلد نیستم من دیگه نمی‌خونم دیگه هم نماز جمعه نمیام ..نمیخامم یاد بگیرم

    نقص حسادت بیداد میکرد ..حالا اون بنده خدا معلوم نیست چقدر تمرین کرده بود بچه‌،از شکم مادر که نماز بلد نبود ..یا کلاس زبان هزار تا کلاس زبان عوض کردم ..و معتقد بودم من استعداد ندارم من دیر یاد میگیرم ..و همه کلاسای زبان نیمه کاره ول میکردم ..ولی از زمانی که با برنامه های شما آشنا شدم ،آشنایی به معنای شناخت اسم شما و سایت شما نهههه که خیلی وقته شمارو میشناسم ولی کار خودمم میکردم و تو در و دیوار …ولی از زمانی که درک کردم قوانین جهان هستی رو و اینکه همه چیز روی حساب کتابه

    هیچ اتفاقی اتفاقی نیفته ..کاملا معتقدم تلاش حرکت ،پشتکار و توکل مهمه استعداد اصلا مهم نیست ..توی هرکاری علاقه داشته باشی

    حرکت کنی و توکل کنی شاید زمان ببره ولی بالاخره موفق میشی اگه نامید نشی

    استاد من این جمله شمارو قشنگ تو ذهنمه فک کنم تو‌ دوره عزت نفس گفتید …(فک کن تو یه جزیره‌ تنهایی و میخای اسکیت بورد یاد بگیری

    آیا برات مهمه چند بار بخوری زمین ؟ایا برات مهمه چقدر طول بکشه تا یاد بگیری ؟

    اینقدر تمرین می‌کنی تا یاد بگیری .

    و اما این قسمت این فایل …اشک تو چشام جمع شد وقتی داشتم مینوشتم(اینو تو نت گوشی نوشتم کپی کردم ) گفتم خدایا من

    میخام برای این فایل کامنت بنویسم .

    چه مهارت یا استعدادی هست که همیشه فکر میکردم توش خوب نیستم و دوست داشتم انجام بدم و …

    استاد عزیزم که اینقدر کلامت حقه ..اینقدر کارت درسته اینقدر قلبت پاکه حتی انرژی پاکی خوبیت به شاگردات هم میرسه ..یااااافتمممممم ..البته علاقه اصلیم نیست و علاقه اصلیم رو پیدا کردم ..ولی به شدت اعتقاد دارم بهم در کارم کمک می‌کنه و قبل این معتقد بودم خیلی مهمه استعداد در نویسندگی و نوشتن و من‌ نمیتونم بنویسم

    نوشتن..نوشتن ..من فکر میکردم هیچ وقت نمیتونم بنویسم

    چیزی که من فکر میکردم صفرم استعداد مهمه …و‌میگفتم تو هیچ وقت نمبتونی بنویسی ..الان شروع کردم به نوشتن تو گروه شکارچیان نکات مثبت,تو دفتر خودم ،و کامنت گذاشتن برای استاد عزیزم و

    انشااا که روز به روز بهتر بشم تا بیشتر بهم ثابت بشه استعداد مهم نیست ..حرکت کردن و‌توکل به رب العالمین مهمه …

    تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس, خود راه بگویدت که چون باید کرد

    الهی که من قربون دوتاتون برم …راستی استادچقدر تیشرت و کلاهتون بهتون میاد …افتخار میکنم شاگرد شما هستم …شاگرد کوچک شما مریم از دور میبوسمتون ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
    • -
      حسنیه نبی پور گفته:
      مدت عضویت: 1318 روز

      مریم مهربونم، تو قطعا یکی از ضلع های قدرتمند این گروهی و کلام و نوشته هات هر شب کلی بهمون انرژی و حال خوب میده، و من تو این مدت به چشم دارم تغییراتت رو در کلامت و جنس نوشته هات می بینم. تو بسیار دختر قوی و توانمندی هستی و من ایمان دارم با همین فرمون که داری میری جلو گشایش ها و هدایت هایی رو در پیش داری که شگفت زده میشیم همه ازش

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2223 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم العلیم الحکیم

    سلام بر باهوش ترین بندگان خدا بر روی زمین

    چرا باهوش ترین؟ در ادامه میگم

    امروز قبل از اینکه فایل جدید بیاد هدایت شدم به دیدن یه فیلم 10 دقیقه ای در مورد راههای افزایش حافظه.

    در این فیلم توضیح داده بود که حافظه ما از

    مغز، ذهن، فکر، خلاقیت، و هوش درست شده‌ است

    و همه این ها را ب سیستم کامپیوتری تشبیه کرد و در مورد آن توضیح داد.

    مغز: همان قسمت سخت افزار یا قسمت قابل دیدن و لمس کامپیوتر است. همان مغز فیزیکی

    ذهن: به ویندوز کامپیوتر تشبیه کرد که برنامه ای که روی سیستم نصب میشه و ما اون رو نمی بینیم فقط عملکرد اون قابل دیدن است.

    فکر:همان ورودی هایی که به ذهن دادیم یا همان چیزهایی که در داخل سیستم ذخیره کرده ایم و این داده ها همیشه در حال پخش هستند. مثل آهنگی که روی سیستم است و پخش میشه.انسان در طول روز 7 هزار فکر از سرش می گذرد.

    خلاقیت: استفاده از داده های قبلی برای ایجاد یه داده جدید. مثلآ گفتن جملاتی جدید برای یک موضوع یکسان

    هوش: استفاده بهینه و بیشتر از آنچه که داریم مثل‌ نرم افزار فتوشاپ که یکی در حد وارد شدن به برنامه بلد باشه با اون نرم افزار کار کنه یکی بصورت حرفه ای با اون کار می کنه و خروجی های بسیار شگفت انگیزی خواهد داشت.

    (در مورد تقویت حافظه 4 فاکتور، تقویت فیزیکی،فکری،احساسی و لمسی رو عنوان کرد که برای تقویت فیزیکی پیاده روی در صبح زود و ماساژ سر رو تجویز کرد و بیقه رو گفت در فایل های بعد ببیند)

    خب با این توضیحاتی که از فیلم کوتاه دریافت کردم استعداد یادگیری، مربوط به قسمت هوش حافظه می شود که نیاز به تمرین و تکرار دارد، مثل یادگیری کار با نرم افزار فتوشاپ، تنها تفاوت در مدت زمان تمرین و تکرار اون داره و اگر با تکرار و تمرین یادگیری میسر نشد باید ببینم شاید اشکال از فاکتورهای قبلی حافظه باشه که باید تقویت شوند.

    دقیقا مثل روند یادگیری در تندخوانی است.

    این مطلب رو نوشتم که بگم هر کسی قابلیت یاد گرفتن چیز جدید رو داره فقط یکی زودتر یاد می گیرید یکی دیرتر.

    و اما این که باهوش ترین بندگان برای این است که داریم قوانین زندگی رو یاد میگیریم و در بکار بردن آنها مهارت کسب می کنیم و روز به روز بهتر و بهتر می شویم.

    در مورد خودم که خوب فکر کردم و گذشته خودم را واکاوی کردم، دیدم من از بچگی دنبال یادگیری چیزهای جدید بود و زیاد یاد ندارم که گفتم من نمیتونم همچین چیزی رو یاد بگیریم بجز مواردی که دیگه خیلی خارق العاده بوده، که گفتم عمرا اگر بتونم یاد بگیرم.

    حالا بریم ادامه فایل

    واااااااااا عجبا الان جواب سوالی که سالها تو ذهنم بود رو گرفتم، سوال من این بود که چرا من که این همه استعداد دارم دربیشتر زمینه ها از تحصیل، هنر، فعالیت اجتماعی و… هنوز نتونستم سر یه کار بند بشم؟

    و استاد دلیل اصلی اش رو گفت و اون این است که برای مهارتی که داری اگر فقط با استعداد اون رو راحت بدست آوردی تا ببینی یکی بهتر از توست اون کار رو رها می کنی.

    این دقیقا در مورد من صادق می کنه، بیشتر مواقع بوده وقتی یکی که با من است و کار یا هر هنری رو اول بلد نبوده و یادگیری اش دشوار بود و من از اول زود یاد گرفتم و بعد از یه مدت میدیدم بهتر از من است دیگه اون کار یا هنر دل مرا میزد و ادامه نمی‌دادم، و این علت بیشتر کارهای نصفه و نیمه من است که تلاش و استمرار نداشتم، و به این استعداد ناچیز خودم دلخوش و نمی‌دانستم همین داشتن استعداد بدون استمرار خطری بس بزرگ است.

    خدایا شکررررررررت بخاطر این آگاهی هایی که به ما از طریق بنده ی خاص ات، ارزانی کردی.

    استاد یک دنیا سپاس برای این آگاهی نابی که به ما دادید.

    و اما تمرین.

    من چند بار تلاش کردم که کیک و شیرینی درست کنم و بیشتر اوقات خراب می‌شده، مگر اینکه یه کیک ساده باشه اون هم با هزار نذر و صلوات خوب دربیاد. و چند بار همعروسم گفته این قدر تلاش نکن، برای کیک پختن دستت خوب نیست.

    من الان میخوام شیرینی پختن رو تمرین کنم تا در اون به حد نسبی قابل قبول برسم چون تا الان فقط این کار بوده که در اون خودم اذعان می کنم خوب نیستم.

    اولین کار شروع از کیک ساده با رعایت اصول دقیق آن و استفاده از فیلم های آموزشی و مهم تر از همه ایجاد باور درست و تجسم پخت یک کیک عالی با شیرینی های عالی تر.

    در پناه حق روز به روز همه ی ما توحیدی تر و سعادتمند تر باشیم الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
  5. -
    پاکیزه بارکزی گفته:
    مدت عضویت: 834 روز

    به نام خداوند مهربان و عزیز

    به نام خدای که از دانه نهال میسازد و نهال را غرق شگوفه میکند

    خدای که یک مورچه را در دل خاک و یک پرنده را در آسمان هدایت میکند

    خدای که همیشه هست و حضور دارد

    خدای که بزرگ‌ترین قدرت جهان هست

    خدای که به شدت کافی هست

    خدای بزرگ‌ترین منبع خوبی هاست

    خدای که در من زنده گی میکند

    خدایاااااا شکرگذارت هستم برای حضورت در قلبم برای این احساسی عالی که دارم برای زنده گی زیبایی که دارم برای هر روز که زنده میشوم برای هر نفسی که میکشم از تو سپاسگذارم ارباب بزرگم خدایاااا از تو سپاسگذارم برای تغییراتم برای افکار زیبایم برای پدر مهربانم برای تمام نعمت های که در زنده گیم عطا کردی از تو سپاسگذارم

    خدایاا از تو بخاطر اسم قشنگت سپاسگذار هستم

    خدایاااااااا شکرت شکرت

    خدایاااااا کر‌ررررروررر کرورررررر شکرت

    سلام استاد عزیزم سلامم مریم عزیزم سلامم به همه رفیق های خوبم

    واقعا دلم برای تان تنگ شده بود استاد من تازه درک میکنم در مدار بودن یعنی چی در فرکانس بودن یعنی چی ؟

    من از مدتی که عضو سایت شدیم نبوده روزی که کمنت نوشته نکنم ولی دو هفته شد هیچی نمیخواستم بنویسم انگار در فرکانس نوشتن نبودم

    واقعا قوانین جهان عالی هست

    میخواهم برای خودم بنویسم بنویسم بنویسم تا به زهنم منطقی شود که من هستم خلق کننده من هستم که خلق میکنم اتفاقات زنده گیم را با افکارم با فرکانس هایم

    استاد میدانی تازه ، تازه درک میکنم حس میکنم که افکارم تمام کار ها را انجام میدهد یعنی لمسش کردم بسیارررر فرق وجود دارد بین کسی که فقط گوش میدهد با کسی که درک میکند و با کسی که عمل میکند تمرین میکند تکرار میکند که در اجرای قوانین مهارت کسب کند

    من تا حالا فقط شب و روز گوش تان دادم حالا تازه درک میکنم افکار یعنی چی فرکانس و قانون جهان یعنی چی ؟

    و اینکه خدا سریع الجواب هست

    میخواهم اتفاقات چند روز را بنویسم

    من از خدا درخواست درآمد داشتم درخواست کار عالی داشتم کار دلخواه خودم میخواستم در رسانه طلوع کار کنم

    درخواست من اجابت شد برایم پیشنهاد کاری شد در شفاخانه

    منم قبول کردم گفتم شروع میکنم از هر جای باشه شروع میکنم چون من نه درآمدی دارم نه تجربه کاری

    گفتم شروع میکنم یاد میگرم پله پله پیش میرم خداوند هدایتم میکند احساسم عالی بود

    زهنم زیاد میخواست برایم موضوع را غمگین بسازد ولی هی کنترولش میکردم نکات مثبت می دیدم زهنم کنترول میکردم

    رفتم سر کار ریس کار خیلییی آدم خوبی بود ولی گفت اگر ضرورت داشتیم بیایین اون هم اول ماه حمل سال جدید

    اگر پاکیزه گذشته میبودم حالم بد میشد در دلم گریه میکردم که چراااا خدا برای من نمیخواهد چرا نشد چرااااا؟

    ولی پاکیزه جدید گفت ، عزیزم تو درخواست کار و درآمد داشتی این هم نشانه در مدارش قرار گرفتی تا این جا پیش آمدی چی میدانی خداوند بهترین کار را برایت در نظر دارد از کجا میدانی خداوند در حال کار کردن به روی کار دلخواهت هست با خودم مکالمه داشتم حالم عالی بود

    رفتم خانه خواهرم ، خواهرم یک عالم گفت که برایت بهانه کردند اصلا نمیخواستن بگیرند و اینا همین گونه آدم ها هستن

    زیاد گپ های گفت که ظاهرش حال بد بود از قصد نمیگفت خوب دیدگاهش همینگونه هست ولی من هی زهنم را کنترول میکردم در زهنم به خودم میگفتم یادت باشه پاکیزه خداوند برای تو عالی ترین ها را میخواهد یادت باشه خدا همیشه هوایت را دارد یعنی من بی نهایت زهنم را کنترول کردم به نکات مثبت توجه کردم زیبای ها را دیدم وقتی خارج شدن از خانه خواهرم

    این ها را در پرانتز میگویم که باور کنن خداوند چقدررر بزرگ هست و چقدررر زود پاسخ میدهد و قانون چقدرررر زیباست

    (( زمانی که از خانه خواهرم بیرون میشدم خواهرم برایم هدیه داد او هم پول با لبخند زیبایش

    در زهنم این فکر بود که ماشین را چطور میکنی چون خانه ما از خانه خواهرم زیاد فاصله دارد و بعضی مسایل جامعه هست که اصلا جالب نیست من که نزدیک جاده شدم یک ماشین عالی آمد که چند دانه خانم بودند یعنیییی آنقدر زیبا همزمانی صورت گرفت من قشنگ حس میکردم که نتیجه افکارم هست بعدا دو دختر خانم زیبا آمدند کنارم نشستن کلی ازم تعریف کردند بعد استادددددددددد کرایه ماشین را حساب گردند من فقط صدای شما در گوشم میچیید که ما در جهان جادویی زنده گی میکنیم کوچکترین تغییر در فرکانس های ما خود را در جهان بیرون نشان میدهد از این زیباتر داریم ؟

    قشنگ میدانستم از کجا آب میخورد یعنیییی احساسم عالی بود خیلیییی عالی بود فقط زیباییی می دیدم فقط زیبایییی می دیدم عشق می دیدم بعدا کسی که ماشین را دریوری میکرد از ما تقاضا کرد که پیش رو بیایم من دوست نداشتم چون جایم خیلییی عالی بود بعدا باز هم یک خانم دیگر آمد قشنگ گفت من از اینجا هرگز تکان نمیخورم و به دریور اجازه نداد جای من را عوض کند یعنیییییی انگار حس کردم جهان مسخر من هست خدایااااا شکرت

    بعدا این دریور ماشین از مسیری آمد که هیچ وقت یادم نمیاید که از این مسیر آمده باشند ولی این بار آمدند و در مسیری من را آورد که بسیارررررر به خانه ما نزدیک شدم یعنییی خیلیییی فاصله کمی بود تا خانه ما اگر نی باید یک ماشین دیگر را هم سوار میشدم

    به خدااااااااااای خدا من قدرت افکار را درک کردم من به چشم خودم دیدم که کنترول زهن و کنترول احساس و افکار چی نمیکند هم پول به دست آوردم کرایه ماشین را هم دیگران حساب کردند دختر های که من اصلا نشناسم بیاین پول من را حساب کنند و خیلییی ازم تعریف کنند اصلااااااا بخدا قانون دیوانه کننده هست کنترول زهن معجزه میکند

    با قدرت ادامه میتم با قدرت

    تازه درک میکنم که قدرت افکار یعنی چی ؟

    تازه درک میکنم که فقط خودم هستم که خلق میکنم شرایط خود را نه هیچ عامل بیرونی

    حس میکنم خواسته ام هم محقق شده و به زوی میایم از نتایج خودم میکویم که چگونه به خواسته چندین ساله خودم رسیدم و در رسانه طلوع کار گرفتم و قشنگ از خود درآمد عالی دارم میایم انشالله مینویسم چون ایمان دارم خدای من همیشه با من هست همیشه هوای من را دارد و بهترین ها را وارد زنده گیم میسازد

    قلبم گفت بیایم بنویسم اصلا فایل گوش ندادیم

    من هم حرف قلبم را اطاعت کردم و نوشتم

    استاد عزیزم با تمام وجودم ازت سپاسگذار هستم برای اینکه از من آدم جدید ساختید دوستتت تان دارم

    و از خدا میخواهم در بهترین زمان و در بهترین مکان بیبینم تان و آنقدر نتایج عالی و قشنگ گرفته باشم که ساعت ها حرف بزنم من آن روز را در زهنم دیدم و انشالله روزی در واقعیت زنده گیم هم لمسش میکنم

    در آغوش خداوند غرق عشق نور خدا باشید رفیق های گلمم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 813 روز

      بنام خالق زیبایی ها ”

      سلام و درود بر پاکیزه ” توحیدی ”

      سلام بر پاکیزه ی، پاکیزه ”

      حال دلت عالی ”

      گل دختر ”

      خیلی خوش اومدی و منور کردی ما رو …

      خداوند رو شاکرم برای وجود گل شما ”

      کامنت زیباتو خوندم و مثل همیشه انرژی مثبت رو روانه ی ماکردی”

      شما خالق زندگی خودت هستی ”

      استارت بزن ”

      و ذهنت رو کنترل کن.

      احساس تو خوب نگه دار ”

      هر چند کار آسونی نیس”

      ولی میشود ”

      باید درونی باشه ”

      ادامه بده ، تا جهان مثل غول علی بابا بگه فرمانبردارم سرورم ”

      تحسین میکنم پروفایل زیباتو ” به قول استاد کارت پستال هستش ”

      انشاءالله هدایت میشوی به بهترین کار و بهترین درآمد”

      من مطمئن هستم ”

      چون شما لیاقت شو داری ”

      و جهان پاسخ میده ”

      انشاءالله استاد و تمام دوستان همدیگر رو ببینیم و از نتایج خوبمون برای هم بگیم ”

      خواسته ها دنبالت هستن ”

      و از قبل براتون مهیا ست ”

      شما دختر بی نظیر و شجاعی هستی ”

      شما لیاقت دارید ”

      روی خودت کار کن ”

      و با تمام وجود از خدا بخواه ”

      .

      .

      مرسی که نوشتی ”

      فرشته ی بی نظیر ”

      در پناه ، جان جانان باشی ”

      دوست دارم و همیشه باش “

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        پاکیزه بارکزی گفته:
        مدت عضویت: 834 روز

        به نام خداوند بزرگ و توانا

        به نام خدای که خالق تمام جهان هست

        خدای که همیشه هست میبیند و کمک میکند

        سلامممم سید عزیزم

        حالت چطور هست ؟

        گل پسررررررر

        الهی که حال دلت عالی عالی عالی و متعالی باشد

        تشکرررر میکنم از کمنت زیبایت و از انرژی مثبتت

        چقدرررر شما خودتان بی نظیر هستین

        مرسی که هستی و همیشه انرژی مثبت میدهی

        من هم دوستتت دارم رفیق

        همه چیز همه چیز احساس خوب هست

        وقتی حالت خوب باشد خواسته هایت خود به خود میایند

        همه چیز فرکانس مثبت هست

        وقتی فرکانست مثبت باشد اتفاقات مثبت برایت رخ میدهد

        قانون جهان زیباست

        خداوند عادل هست

        بخداااااا وقتی به قانون هستی فکر میکنم عدالت خداوند دیوانه کننده هست خیلیییی فوق العاده هست

        سپاسگذارت هستم سید مرسی که هستی و مینویسی

        در پناه الله یکتا شاد سالم و ثروتمند باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فرشته شریفی گفته:
      مدت عضویت: 1281 روز

      سلام پاکیزه عزیزم

      نمیدانی چقدر خوشحال هستم و تبریکت میگم

      خاهر قشنگم تو لایق بهترین جاها و بهترین درامد هارو داری

      واقعن شجاعتت رو تحسین میکنم

      پاگیزه عزیزم من اصلا تلویزیون و شبکه ها رو نگاه نمیکنم

      ولی از تهِ قلبم آرزو میکنم اگر ی روزی جلوی پرده تلویزیون بودی من ببینمت و تحسینت کنم بارها و بارها

      انشالله که خیلی زود خیلی زوددددد نتایج عالیی میگیری

      استاد تو دوره عزت نفس میگن

      نباید از خودمون توقع بیجا داشته باشیم که یک دفعه خودمون یا شرایطمون عوض شه

      هرمقدار کوچیک نتایج رو ببینیم و بگیم خدایا شکرت که تو مسیرت هستم

      مثلا همینی ک شما نوشتید

      یا خوده من هرروز ک اتفاقات قشنگ میوفته اینو به خودم میگم

      انشالله موفقیت های بیشترت رو ببینم دوست عزیزم

      و اینکه من همیشه با اطرافیان ک حرف میزنیم بهشون میگم من ی رفیق عالیی دارم و تو کابل افغانستانه و تابحال با چند نفر راجبت حرف زدم ک از زیبایی درونی و ظاهریت کلی گفتم

      چون واقعن زیبا و محشری

      دوستت دارم و انشالله ک همیشه حال دلت بیتظیر باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        پاکیزه بارکزی گفته:
        مدت عضویت: 834 روز

        به نام خدای بزرگ و مهربان

        به نام خدای که عشق مطلق هست

        خدای که هر لحظه به ما زیبا نگاه میکند

        خدای که همیشه از ما حمایت میکند

        خدای که همیشه هست و کمک میکند

        سلامممممم فرشته عزیزم

        سلام دوست خوش قلب و مهربانم

        چقدررر چهره زیبا و جذابی داری گل دخترر

        چقدررر موهایت زیبا هست

        تحسین میکنم زیبایی صورت و درون قشنگت را

        خیلییی دوستتت دارم عزیزم

        میدانی منم همین احساس قشنگ را نسبت به خودت دارم رفیق عزیزم هستی

        فرشته عزیزم منم تلویزیون نگاه نمیکنم ولییییییییییی میدانی این خواسته چندین ساله من هست که در تلویزیون کار کنم به حیث مجری خیلییی دوستش دارم برای من این کار لذت بردن از زنده گی هست برای من تفریح هست خودم را خیلیی نزدیک احساس میکنم به این خواسته ام

        میدانم در بهترین زمان به دستش میاورم

        مرسی که برایم نوشتی گل دختر

        در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند باشی

        انشالله یک روزی در بهترین زمان و در بهترین مکان میبینمت و خیلیییی باهم لذت میبریم

        بوس به قلب زیبایت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2972 روز

      بنام ویاد خالق هستی

      سلام به پاکیزه عزیز وارزشمند

      چقدر دلتنگت بودم از خواندن کامنتت لذت بردم وتحسین کردم ایمان قلبی وکنترل ذهن وکنترل افکار وچه اشاره زیبایی داشتی عزیز دلم همانطور که اشاره کردی قانون دقیق عمل میکنه بدون کوچک ترین شک وشبهه ای میدونی پاکیزه جان دیشب به خاطر اینکه جلوی نجواهای ذهنم را نگرفتم واجازه دادم که آنجور که دوست دارند افکار را کنار هم بچینند یه طنش عاطفی با همسرم داشتم در عین حالی که داشتیم باهم می‌گفتیم ومی خندیدیم یه حرف نابجای من یه قضاوت بی جای من یه کنترل الکی من سبب آن طنش شد بعد از آن گفتم چی شد فهیمه اینجور شد شما که بیرون رفتی واز فضای بارونی وهوای عالی ورقص زیبا درختان باهم صحبت کردید وشام خوردید وخندیدی چی شد آخرش بد تموم شد هردو ناراحت شدی سعی کردم با خودم رو راست باشم گفتم اشتباه من بود بخاطر یه حرکت همسرم بی جهت قضاوت کردم واجازه دادم ذهنم کنترل اوضاع را در دست بگیرد بعد از این اقرار احساسم خوب شد با خدا صحبت کردم که به من قدرت کنترل نجواها ،زبانم ،نگاهم نیز بدهد وبعد از همسرم عذر خواهی کردم وجلسه 5 قدم دو را گوش دادم وخوابیدم در این فاصله همسرم به من محبت کرد گفت اگر چیزی لازم داری برات بیارم بعد به خودم گفتم این هست قانون

      جهان به افکار من چه در جهت مثبت وچه منفی پاسخ می دهد

      خدارا سپاسگزارم که به کامنتت هدایت شدم

      از دیشب که این اتفاق را تجربه کردم خیلی دلم میخواست بعنوان یه ردپا یه جایی ثبت کنم تا همیشه یادم بماند کنترل نگاه وزبانم هم به اندازه کنترل ذهنم مهم هست وآنچه نگاهم میبینه وزبانم‌ بیان میکنه میشه نجواهای ذهنم ،گفتگوهای درونی ذهنم

      صمیمانه ازت سپاسگزارم که دستی شدی از دستان خداوند تا من هم بتونم دیدگاهم را زیر کامنتت شما بنویسم وچه جالب که هر دو موضوع کنترل ذهن بود

      خیلی دوستت دارم پاکیزه عزیزم

      بهترین بهترینها نصیب قلب مهربانت

      زندگی ای سرشار از عشق ،آرامش ونور الهی را برات آرزو دارم وبی صبرانه منتظر خواندن نتایج زیبایت هستم

      یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        پاکیزه بارکزی گفته:
        مدت عضویت: 834 روز

        به نام خدای بزرگ و توانا

        به نام خدای که خالق تمام جهان هستی هست

        خدای که هیچ چیز برایش بزرگ و ناممکن نیست

        خدای که هیچ وقت فراموش نمیکند

        خدای که هیچ وقت خوابش نمیبرد

        خدای که همیشه هست حضور دارد و کمک میکند

        خدایااااا صد هزار مرتبه شکرت

        سلامممم فهیمه عزیزم سلام دوست مهربانم

        خانم خوش قلب همسرت خیلیییییی خوشخبت هست که شما را دارد

        منم خیلییی دل تنگ تان بودم ما های که در این فضا هستیم چنان احساس نزدیکی داریم انگار سال ها از نزدیک باهم بودیم چقدررر این انرژی جهان زیباست خدایاااا شکرت

        فهیمه عزیزم همین حالا هوای بارانی هست خیلییی زیباست خیلی زیباست صدای جیک جیک پرنده ها هم میاید میدانی با توجه به نکات مثبت و کنترول افکار میشود آدم بهشت را تجربه کند خدایااا شکرت

        تشکرررر میکنم ازت که دیدگاهی زیبایت را نوشتی و باعث شدی بخوانم و لذت ببرم و بیشتر درک کنم که همه چیز کنترول زهن و افکار من هست

        کلید در کنترول زهن هست

        کلید در کنترول افکار هست

        کلید در خلق کردن اتفاقات هست

        کلید در واکنش نشان ندادن به اتفاقات هست

        کلید در توجه به زیبایی ها هست

        فهیمه عزیزم دوستتت دارم و ممنونت هستم برای دیدگاهی زیبایت

        در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    علی راسخی گفته:
    مدت عضویت: 540 روز

    سلام و درود فراوان خدمت استاد عباس منش عزیز ، خانم شایسته مهربان و همه عزیزانی ک در این سایت فعالیت دارن

    من از بچگی آدمی ب شدت خجالتی و کمرو بودم حتی ی کلمه هم حرف نمی زدم یا اگر بزدم صدام ب شدت می‌لرزید حتی با خانواده مدام بهم میگفتن تو لالی هیچی بلد نیستی یا همش بهم میخندن بابت اینکه سوتی میدادم و این باور برام شکل گرفت ک من آدم بدرد نخوری هستم و هیچ استعداد و توانایی ندارم و عزت نفس و اعتماد به نفسم از بین رفت

    ب درس خوندن خیلی علاقه داشتم و شاگرد اول کلاس هم بودم ولی بازم ب خودم باور نداشتم هیچ دوستی داخل کلاس نداشتم و همش گوشه گیر بودم کارم شده بود گریه و از خداوند خواستم یک دری رو برام باز کنه من خسته شدم چنین زندگی رو نمی‌خواهم، چون درسم خوب بود خانواده ام ازم انتظار داشتن ک پزشکی قبول بشم و باعث شد فشار خیلی زیادی بهم وارد بشه طوری ک سال اولی ک کنکور دادم هیچی رشته ای قبول نشدم ولی از خدا خواستم ک در سال دگ بهم کمک کنه ک سال دوم واقعاً تلاش کردم و زحمت کشیدم و رشته ای قبول شدم ک اصلا فکرشو نمی‌کردم رشته فوریت های پزشکی ، بعدش بهم گفتن ک تو آدم خجالتی هستی بدرد این رشته نمی‌خوری باید جسارت داشته باشی زبون باز باشی و خیلی چیزای دگ ک من هیچ کدوم رو نداشتم ولی ی چیزی ت دلم می‌گفت همین رشته رو برو منم رفتم و خوندم بعدش فارغ‌التحصیل شدم تا اینکه اومدم سرکار بازم از خودم راضی نبودم و از خداوند همش میخواستم منو از این خجالتی و کمبود اعتماد ب نفس نجات بده از قضا من با فردی شیفت دادم ک اون تو فرکانس مثبت و سپاسگزاری بود و همش فایل های استاد عباس منش عزیز رو گوش میداد منم گفتم چقد قشنگ حرف میزنه بهش علاقه مند شد تا اینکه بهش گفتم از این فایل ها برام بفرست و همیشه میفرستاد برام و ب شدت برام فوق العاده بود طوری ک انگاری تو این فایل ها خدا با من حرف میزد همیشه گوش میدادم هر فایلی رو چندین بار گوش میدادم فایل های رایگان زیادی رو تو گوشیم داشتم و تمرینات رو هم انجام میدادم خداروصدهزارمرتبه شکر ک با همین فایل های رایگان استاد من ب اعتماد ب نفس فوق العاده ای گرفتم خودمو خیلی دوست دارم و همش قربون صدقه خودم میرم آدما ب شدت جذب من شدن و با احترام خیلی زیاد با من برخورد میکنن ، منی ک موقعی حرف میزدم و صدام میلرزید الان خداروشکر طوری حرف میزنم ک آدما لذت میبرن و بهم میگن چ کار کردی با خودت ک اینمهه تغییر کردی توی کارم اعتماد ب نفس گرفتم و کارامو خداروشکر خیلی خوب انجام میدم و همه دوست دارن با من سرکار باشن

    از خداوند خواستم ک ی راهی رو بهم نشون بده تا اینکه فایل های استاد سرراهم قرار گرفت منی ک هیچ چیز بلد نبودم با تمریناتی ک فقط با فایل های رایگان استاد انجام میدادم احساس ارزشمندی فوق العاده ای دارم خدارو بهتر شناختم و ب اون حرف رسیدم ک‌ خداوند از رگ گردن ب ما نزدیک تر هست احساس آرامش و امید دارم خداروشکر

    همه چیز با تمرین و تکرار زیاد ب دست میاد هم که چیز باوره

    الان تازه اول راهه خیلی باید تلاش خودمو بیشتر کنم تا باور های خیلی خوبی رو وارد ذهنم کنم الان ب من این حس رو میگه ک دوره عزت نفس رو تهیه کنم منم ان شاالله تهیه میکنم وبا توکل برخدا میرم جلو

    خیلی خوشحالم از این ک تو این خانواده هستم احساس خیلی خوبی دارم

    الحمدلله رب العالمین

    در پناه الله یکتا شاد ، ثروتمند ، سعادتمند ، خوشبخت در دنیا و آخرت باشین خدانگه دارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
    • -
      ایمان متین فر گفته:
      مدت عضویت: 3148 روز

      به نام خدای مهربان و بزرگ

      سلام دورست عزیز و ارزشمندم علی جان

      خیلی ازت سپاسگزارم که اینقدر شجاعانه دورنت رو نوشتی و من با کامنتت ارتباط خوبی برقرار کردم انشالله همین مسیر رو همگی ادامه بدیم تا به سمت خواسته هامون با لذت و آرامش هدایت بشیم

      علی جان راستش من یه حسی بم گفت این پیشنهاد رو بت بدم تا اگه قلب قبول کرد تصمیم بگیری و پیشنهادم رو قبول کنی اگرم نه که هیچی

      قبلش بگم منم در مدرسه و اجتماع مثل شما بودم و با آشنا شدم با دیدگاهها و سایت استاد عباس منش در تمام ابعاد زندگیم تغییرات چشمگیری برام حاصل شد

      پیشنهادم اینکه اولویت اول زندگیت رو بزار روی سایت استاد عباس منش

      من هفت سال ِ تو این سایت هستم مدتی ارتباطم با سایت کمرنگ شد و ضربه هاش رو خوردم به شما پیشنهاد می کنم با قدرت و توان بالا ادامه بدین و اگه تمایل داشتین توضیحات محصول قانون لیاقت رو بخونید و اگه قلبتون گواه داد بخریدش چون انجام تمریناتش فوق العاده است

      چون من این دوره رو گذروندم و الان مجدد دارم روش کار می کنم واقعا مدارم یک پله بالاتر رفت

      انشالله موفق و پیروز باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1760 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به استاد بزرگوار و مریم جان شایسته و همه دوستان ارزشمندم

    سؤال: آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری

    یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟

    یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در ان موضوع شود؟

    جواب من به این سؤال با تأکید بله هست، خوشبختانه حتی قبل از اینکه با آموزشهای استاد و این مسیر آشنا بشم این ذهنیت قدرتمند کننده  رو داشتم که توانایی یادگیری هر کاری که بلد نیستم رو دارم و با تمرین و تکرار می تونم توش پیشرفت کنم

    اون موقع نا آگاهانه این ذهنیتو داشتم، الان که شاگرد مکتب استاد هستم آگاهانه این ذهنیت رو در وجودم تقویت می کنم

    خیلی مهارتهای ریز و درشت بوده که بلد نبودم و با تلاش و تمرین و تکرار یادش گرفتم و پیشرفت کردم

    مثل رانندگی که تأثیر زیاد و مداوم تو زندگیم داشته، و یا دوچرخه سواری که هر وقت دوست دارم و نیاز باشه می تونم استفاده کنم

    مهارت خیاطی رو یاد گرفتم که اتفاقاً مامانم خیاط خیلی ماهری بود و شاید دیدن دوخت و دوز و مهارتش در تسریع یادگیری من بی تأثیر نبود و چند بار لباس برای خودم و بچه هام دوختم ولی چون علاقه زیادی بهش نداشتم ادامه ندادم

    بافتنی با قلاب و میل رو بتنهایی از روی آموزشهای کتاب یاد گرفتم و اونقدر تمرین کردم که همه جور لباس تونستم ببافم از لباس سرهمی نوزاد تا دستکش و جوراب و بلوز و پیرهن دخترونه تا ژاکت و دامن برای خودم

    وقتی که تازه ازدواج کرده بودم از آشپزی هیچی سر در نمیاوردم، ولی بعد از چند سال تمرین و پشتکار تبدیل شدم به آدمی که تو این زمینه حرفی برای گفتن داره و بقیه ازش ادوایس میخوان

    برای پروفایلم تو سایت خواستم عکس بزارم دیدم بعضی از دوستان کامنت گذاشته بودن که چند بار تلاش کردن ولی موفق نشدن، من اول یه لحظه تو ذهنم نجوا اومد که از دخترام کمک بگیرم ولی چون دوست دارم تا اونجایی که بشه کارهامو خودم انجام بدم این نجوا رو نادیده گرفتم و دنبالش رفتم و بعد از یکی دوبار موفق شدم

    برای تغییر عکس پروفایلم هم اقدام کردم و بعد از چند بار تلاش تونستم انجام بدم

    هر بار که مهارتی یاد میگیرم و ازش استفاده می کنم چقدر اعتماد بنفسم رو بالا میبره و باور توانایی رو در من تقویت می کنه علاوه بر اون به من انگیزه میده برای کسب مهارتهای بیشتر

    استعداد مهم نیست، توکل و باورمون به خداوند، حرکت کردن، پشتکار داشتن، ادامه دادن هست که نتیجه رو بوجود میاره

    استاد چه خوب شد که به اهمیت این موضوع اشاره کردین که اگه داریم بچه هامونو تحسین می کنیم، به این دلیل که توی زمینه ای استعداد ذاتی دارن یا از همون اول توش خوب هستن تحسینشون نکنیم، بلکه به این دلیل که دارن حرکت می کنن  و پیشرفت می کنن و تلاش می کنن و ادامه میدن تحسینشون کنیم چون خیلی وقتها ما ناخودآگاه این اشتباه رو مرتکب می شدیم

    اتفاقاً همین دیشب که با اسکایپ با بچه ها تماس تصویری داشتم نوه ام تینا یه نقاشی خیلی قشنگی کشیده بود از گربه ای که توی یوتیوب دیده بود و اونو بمن نشون داد و گفت دارم حرفه ای میشم من هم یاد حرف استاد افتادم کلی تحسینش کردم و بهش گفتم آفرین! بخاطر تلاش و تمرینت بوده که هر بار بهتر از قبل شدی و وقتی داری ادامه میدی  معلومه که حرفه ای میشی تو این کار

    استعداد چیزی نیست که باش بدنیا بیاییم چیزیه که میشه بهبودش داد، تو هر زمینه ای اگه کار کنیم مغز تو اون زمینه قویتر میشه، و هر کدوم از ما بارها  اینو تجربه کردیم، مثل رانندگی که که اولش مغز ضعیفه در هماهنگی ایجاد کردن بین حرکات دست و پا و یا  کنترل ماشین ولی بعد از یه مدت کار کردن اینقدر قوی میشه در این زمینه که میتونیم بدون فکر کردن و بطور ناخودآگاه رانندگی کنیم

       این چند روزه ذهنم با اشتیاق درگیر آماده کردن وسائل و مقدمات سفری که انشاء الله فردا شب در پیش دارم هست که خدا رو شکر میخوام برم کانادا و امریکا به دیدن فرزندانم و به همین سبب نشد که کامنت بنویسم، خدا رو شکر که الان این فرصت دست داد و تونستم کامنتم رو با هدایت خداوند بنویسم

    سپاسگزار استاد عزیزم هستم که این آگاهیهای ناب و ارزشمند رو در اختیار ما قرار میده و سعی می کنم با عمل کردن به این آگاهیها بطور عملی از استاد تشکر کنم

    از دوستان خیلی خوبم هم بخاطر دیدگاه های عالی و فوق العاده ای که مینویسن بسیار ممنون و سپاسگزارم

    در پناه رب العالمین شاد و سلامت موفق و پر از آرامش باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
    • -
      مهشید و شیرین گفته:
      مدت عضویت: 1241 روز

      به نام خداوند مهربان

      سلام خانم سلیمی

      انشالله سفرتان به خیر و خوشی باشد. شاید فرصت خواندن کامنت را تا چند روز نداشته باشید اما فقط خواستیم برایتان آرزوی موفقیت و سلامتی داشته باشیم که با پشت کار توانستید توانایی های بسیاری را بدست آورده و در آن به مهارت برسید. انشالله در کانادا غذاهای خوشمزه را مثل همیشه تهیه و در کنار خانواده نوش جان کنید و نوه ی زیبایتان هم باز مورد تشویق شما قرار بگیرد. وجود شما در کنار عزیزانتان قطعا به همه آرامش و لذت بیشتری خواهد داد. در پناه رب جهان باشید.

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        فاطمه سليمى گفته:
        مدت عضویت: 1760 روز

        سلام و درود به مهشید خانم و شیرین خانم نازنین

        خیلی ممنونم دوستای عزیزم که به کامنتم پاسخ دادین و احساس قشنگی رو مهمون دلم کردین

        سپاسگزارم از دعا و انرژی مثبتی که بدرقه راهم کردین

        مگه میشه که من چند روز کامنت دوستان خوبم رو نخونم، شاید بعضی وقتها فرصت نکنم خودم دیدگاه بنویسم ولی سعی می کنم هر روز حد اقل چندتا کامنت بخونم و استفاده کنم

        اتفاقاً دیشب که تو هواپیما نشسته بودم و میخواستیم از تهران پرواز کنیم قبل از اینکه گوشیمو رو فلایت مد بزارم گفتم یه سری به سایت بزنم و بعد دیدم که یه نقطه آبی خوشگل از شما دارم، همون موقع براتون جواب نوشتم و ارسال کردم ولی سایت به علت کوتاه بودنش قبول نکرد و بعد هم هواپیما پرواز کرد

        خدا رو شکر که الان تو فرودگاه فرانکفورت رو صندلی مخصوص استراحت نشستم و خدا کمک کرد سر فرصت براتون نوشتم ظهر هم به امید خدا به سمت تورونتو پرواز داریم

        بینهایت نعمت و شادی و سلامتی و خیر و برکت از خدای مهربان براتون درخواست می کنم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    Ebrahim گفته:
    مدت عضویت: 2029 روز

    الان ساعت یک و ربع نیمه شب هست و من الان سر کارم، جلسه 9 ثروت رو بارها گوش گرفته بودم، نوشته بودم و بعد هدایت شدم به جواب سوالی در سایت با عنوان “تشخیص کار مورد علاقه و رسالتم” و سپس این فایل بی نظیر از استادم که تیر خلاصی بود به این ترمز ذهنی کهنه من. ترمزی که همیشه با من بود و تا می خواستم قدمی بردارم مانع حرکتم می شد، اینکه “نکنه توی این کار استعداد نداری؟ نکنه بری تا وسطای راه و بعدا متوجه بشی راه و اشتباه رفتی! نکنه کسایی باشند که از تو مستعد تر باشند توی این راه! نکنه اصلا نتونی اون مسیر خاص زندگیت و پیدا کنی و ….” جواب همه اینها رو استاد عزیزم در این فایل بی نظیر داد، حرفی اضافه برای گفتن نیست و من اینجا سر تعظیم فرود می آرم به شما استادم، واقعا نمی دونم چطور احساساتم را ابراز کنم، این در حالیه که من انسان احساساتی نبودم، اما الان اشک امانم نمی ده. اشک شوق و خوشحالی از این درک بالا از جهان، درکی که شما به من دادید، آرامشی که توی هر فایل به من دادید، ترمزهایی که توی هر فایل بهم شناسوندید، قدم به قدم، توی 12 قدم، توی ثروت، توی حل مسائل و … اعتراف می کنم به شاگردی شما، کما اینکه قبلا هم اعتراف کرده بودم و افتخار می کنم به این شاگردی، به این نوع تفکر و این نوع شیوه زندگی،

    نمی دونم چطور درک این جلسه رو بگم، هر چی لازم بود و نبود استادم در این فایل نیم ساعته گفت، گفت تا این جمله مشهورش بالاخره توی ذهنم نقش ببنده، اینکه” حالا که اینطوره بیا زندگیمون رو بسازیم” دیگه آزادی بیشتر از این که هر کاری توی این دنیا رو می تونی انجام بدی، هر کااااااری خدایا شکرت، دیگه اطمینان بالاتر از این که هیچ چیز مانع رشد من نخواهد شد، هیچ کس و هییییچ چیز اگر ادامه بدم و ایمانم رو در عمل به باورهایم نشون بدم، خدایااا شکرت،دیگه خوشبختی بالاتر از این که رویاهاتو دنبال کنی، لذت ببری از تجسمشون و بدون اینکه بترسی از اینکه چیزی مانعت بشه حرکت کنی و لذت ببری و حرکت کنی و باز لذت ببری و …. خدایا توی این لحظات زیبای زندگیم تو را هزار بار شکر می کنم برای وجود چنین استادی، این فایل برای من یک نقطه عطفی در زندگیم بود، من رو از یک جاده پر پیچ و خم به یه جاده صاف هدایت کرد. نمی دونم چرا ولی احساس می کنم رها و آزاد شدم، آزادی بی حد و حصر، نمی دونم پادشاه عالم چه پاداشی رو براتون مهیا کردند استاد، بطور قطع و یقین بدونید زندگی بی شماری رو چه الان و چه در آینده دگرگون کرده اید، خداوند عمر باعزت و طولانی نصیب شما کند، این تنها آرزویی که می تونم برای شما کنم، و برای همه آرزوی پیدا کردن مسیر زندگیشون دارم… خداوند پشت و پناه همه دوستان علی الخصوص استاد عزیزم و بانو شایسته عزیز….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
    • -
      مهشید و شیرین گفته:
      مدت عضویت: 1241 روز

      به نام خداوند مهربان

      سلام آقای یزدان پناهی

      کامنتی زیبا، آگاهی دهنده و پر احساس را خواندیم و لذت بردیم. واقعا استاد عزیزمان زندگی چندین میلیارد انسان را متحول کرده اند چون باورهایی را که ما در ذهن خود تغییر می دهیم از چندین نسل قبل به ما رسیده و ما تک تک آنها را دگرگون خواهیم کرد و این دگرگونی از حال و احساس بی نظیری که شما توضیح آن را داده آید شروع می شود و دقیقا نقطه عطفی در زندگی همه ما است. به قول یکی از دوستان چقدر خداوند به ما لطف داشته که در زمانی به این آگاهی ها دست یافتیم که با استاد عزیزمان هم زمان هستیم. خداوند جفظشان کند.

      برایتان سلامتی، موفقیت، ثروت و تداوم در پیشرفت و گامهای بلند را در عمل کردن آرزو داریم.

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فاطمه پاسلاردخت گفته:
      مدت عضویت: 772 روز

      سلام به دوست عزیزم

      من میخکوب پیام شما شدم.

      چون هم فرکانس با شما هستم در این لحظه.

      چقدر خوب دسته بندی کردید و به جواب رسیدید.

      شکر اون خدایی که به این جذابی شما رو هدایت کرد سجده به درگاهش.

      و من عمیقا لذت بردم از اینکه مسیر براتون باز شد نور تابید به مسیری که که قبل این تاریک بود و شما نمیتونستید پیداش کنید براتون سراسر موفقیت و خوشبختی رو آرزومندم و از خدا میخوام کمک کنه این موضوعاتی که گفتین رو هیچوقت از یاد نبرم خصوصا تو روزای سخت و چراغ راه من و شما و خیلی آدم های هم قطار ما باشه .

      بسیااار بسیارر تشکر میکنم که کامنت نوشتین صادقانه و شفاف تعریف کردین .

      نمیدونم وی بگم و این حس رو چطور توصیف کنم چون برا خودمم تازگی داره ولی انگار خودم راهرو پیدا کردم انگار به شدت شریک شدم تو شادی هاتون نمیدونم خوشحالم از یافته تون چون بهم وصلیم و ما انگار در یک نقطه تلاقی به درک یه موضوع رسیدیم که مدتها دنبالش میکردیم و من هم از جنبه های دیگه ای به این موضوع رسیدم.

      مثلا اینکه وقتی فکر کنیم که هر چیزیییی با تلاش امکان پذیر این یه ذهنیت نامحدوده بدون هیچ سقف و ترمزی بنابراین به قول شما میشه زندگی رو ساخت.

      وای سپاسگزارم که این ترس بزرگ من رو عنوان کردید که اگر رفتم و پشیمون شدم چی اگر شکست خوردم چی خدارو بارها بارها شکر.خدایا شکر آگاهی.

      خدا نور بشه سر راه تک تکمون

      آمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    محمد مردانی گفته:
    مدت عضویت: 3093 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟

    یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟

    به نظرم با تمرین و تلاش و تمرکز تو هرررررر کاری میشه پیشرفت کرد ولی استعداد هم بی تاثیر نیست تو ذهن من اینجوریه که اگر شما تو یک زمینه ای استعداد نداشته باشی با تمرین و تلاش پیشرفت میکنی ولی به اون مهارتی که اون شخص با استعداد انجام میده نمیرسی این باور قلبیه منه و میدونم که اشتباهه و باید درستش کنم

    مثلا من به نظر خودم تو پول ساختن استعداد خاصی نداشتم و هر کاری میکردم از لحاظ مالی بسیار ضعیف بودم اما چند وقتی هست که من از لحاظ مالی پیشرفت خیلی خوبی داشتم به طوری که خیلی از چیزهایی که آرزو داشتم رو خریدم بدهی هام رو هم تسویه کردم و الان چندین ماهه به یک ثبات مالی خوبی رسیدم و ایده های خیلی خوبی دارم که انشالا تو سال آینده عملیشون میکنم خب این نشون میده که من اشتباه فکر میکردم و باید روی ذهنم کار میکردم روی ایده هام کار میکردم مداومت و ثبات توی کارم میداشتم تا به نتیجه برسم پس چیزی به نام استعداد وجود نداره یا اینجوری بهتره بگم که ما تو هررررر کاری که دلمون بخاد به بی نهایت مهارت میتونیم برسیم با تمرین و ثبات در انجام اون کار

    مثلا من خودم فکر میکنم تو فروش مخصوصا اگر فیزیکی باشه مثل وسایل ورزشی استعدادی ندارم و تا حالا هم اینکارو امتحان نکردم تا اونجایی که یادم میاد

    یه ایده دارم میخام وسیله های ورزشی حالا یا نو یا دست دوم با قیمت مناسب بخرم و اونارو بفروشم حالا یا به شاگردام یا دوستان و آشنایانم که هم ترسم از این که یه جنسی رو بخرم و رو دستم باد کنه بریزه هم انشالا یه پول خوبی هم بسازم و اعتماد به نفسمم بره بالاتر

    (از اینجا به بعد کامنت رو بعد از گوش دادن فایل دارم مینویسم)

    چقدر حرفهای استاد فوق العاده بود و چه درس بزرگی برای من مربی داشت که تلاش دیگران رو تشویق کنم نه استعدادش رو چقدررررررر من استعداد درخشان به قول بقیه تو فوتبال دیدم که گول همین استعدادشون رو خوردن و دست از تمرین و تلاش برداشتن و به چشم به هم زدنی فوتبالشون تموم شده و چه کسایی رو دیدم که به قول بقیه بی استعداد بوده ولی با پشتکار و تمرین خودشون رو بالا کشیدن و الان خیلی خیلی موفق تر از اون با استعدادها هستن

    میگن مسی استعداد داشت که به اینجا رسید ولی رونالدو با تلاش به این جایگاه رسید ولی با حرفهای استاد میفهمیم که این دیدگاه کاملا اشتباهه اونا جفتشون با تلاش، نظم، تمرکز، عشقو علاقه ،مداومت و ثبات به اینجا رسیدن چه کسایی رو داشتیم که تو بچگیشون از مسی هم بهتر بودن اما در بزرگسالی حتی به فوتبال محلات هم نرسیدن چه برسه به سوپر استار شدن پس این به ما درس میده که تلاش و تمرین مهمه هر روز تلاش کردن برای بهتر شدن مهمه

    یه نمونه خودم بگم محمد رضا علیمردانی صدا پیشه معروف که انیمیشن های دیرین دیرین رو درست کرده و از این طریق هم خیلی معروف شد ایشون از بدو تولد یه بیماری داشته که تا 14 سالگی اصلا حرف نمیتونسته بزنه و دکترها ازش قطع امید کرده بودن که دیگه بتونه حرف بزنه خودش میگه من اون موقع ها آرزوی صدا پیشگی داشتم خیلی جالبه میخندید و میگفت ارزوی من مثل این بود که طرف رو تو ده راه نمیدادن سراغ کدخدا رو میگرفته بعد از درمانش که اون هم معجزه اسا بوده به شدت پیگیر علاقش میشه و دنبال میکنه و خداراشکر الان به موفقیت های بسیاری هم رسیده اینم یه نمونه از کسی که یه مرحله از بی استعداد هم پایین تر بوده و اصلا نمیتونسته حرف بزنه چه برسه بخاد هنجرشو آموزش بده صداهای متفاوت در بیاره

    در پناه الله شاد و ثروتمند باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
  10. -
    سمیه زمانی گفته:
    مدت عضویت: 2223 روز

    سلام به استاد خوشتیپ و نازنینم، به مریم بانو و به همه ی بچه های دوست داشتنی سایت. وای که چقدر دلم تنگ شده بود. مدتی بود که کامنت ننوشته بودم و انگار بیشتر دلم تنگ شد برای همتون. استاد عزیزم قبل از اینکه جواب سوال این جلسه رو بدم می خوام یه آپدیت بدم از اوضاع و احوالم. راستش حدود 10-12 ماه پیش من و همسرم تصمیم گرفتیم بعد از 9 سال فاصله یه سیبلینگ برای تینا بیاریم، خود تینا هم بارها بمون می گفت چرا من خواهر یا برادر ندارم… خلاصه همون اوایل بود که خدای مهربونم خیلی واضح بهم گفت اگر می خوای باردار شی قانون سلامتی رو شروع کن. منم گفتم چشم. اتفاقا سام هم همراهی می کرد و چون کلا غذا رو ایشون درست می کنه این همراهی خیلی مهم بود. حدود دو سه ماه نشده بود که من باردار شدم و انقدر خوشحال بودم از اینکه خداوند بهم گفته و من گوش کردم و نتیجه گرفتم که نگو… خیلی هم حال خوبی داشتم یعنی کلا خب حالم معمولا خوبه دیگه… اما بعد 6 هفته بدون هیچ دلیل و مقدمه ای دچار خونریزی شدم و متاسفانه بارداری ادامه پیدا نکرد. اولش تا دو سه روز شایدم بیشتر خیلی سختم بود و اذیت شدم از اینکه چرا این اتفاق افتاد، من که هرروز شکرگزاریم رو می نوشتم حسم عالی بود و اینا ولی هی بخودم گوشزد می کردم که تو حال بد نباید موند خدا هنوزم باهامه و حتما خیریتی بوده در این قضیه. خلاصه بعد چند روز تونستم خودمو جمع و جور کنم ولی واقعیت این بود که فقط سعی می کردم به چرایی این اتفاق فکر نکنم. بعد یه شب که با خدا شروع کردم درد دل کردم و صحبت کردن دوباره بغضم گرفت و با یه خلوص خاصی شروع کردم با خدا راز و نیاز. سر سجاده ی نماز بودم و بعد قران رو باز کردم و این آیه اومد : فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَیْنًا فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنسِیًّا … من انقدر حالم دگرگون شد با این آیه که هق هق اشک می ریختم و از خدا تشکر می کردم. دلم آروم شد و دیگه ازون شب خیلی حالم بهتر شد. یادمه باز بعد چند وقت از خدا هدایت خواستم و آیه ای اومد با این مفهوم که وعده ی خداوند حق است و در راه است…خلاصه دوبار قطعی خداوند بهم گفت که نگران نباشم و اعتماد کنم. باز سیستم قانون سلامتی رو ادامه دادم و بعد سه ماه دوباره باردار شدم. و کلی سپاسگزار خداوند ( این درحالی بود که از همون اول دکترم می گفت باید آی وی اف کنی بخاطر سنت و احتمال کم بارداری طبیعی). تو بارداری هم دکترا گفتن احتمالا چسبندگی جفت داری و باید زایمان زودتر از موعد داشته باشی تا ریسکش کم باشه. جالبه که من از همون اول از این گوش می شنیدم از اونیکی در می کردم. همش تو دلم می گفتم شما چه می دونید آخه، من خدا باهامه، خودم و بیبی رو سپردم به اون و دیگه هیچ نگرانی هم ندارم. حتی می گفتن احتمالش هست که به این خاطر تو روز زایمان مجبور شیم رحم رو کلا در بیاریم و اون یه عمل سنگین خواهد بود شاید نیاز به انتقال خون پیدا کنی و از این حرفا. خدا رو شکر من تا خود روز عمل هم اصلا نگران این حرفا نبودم و یه جورایی خیالم انگار راحت بود. روز عمل به لطف خدا همه چی عالی پیش رفت و مثل یه سزارین معمولی بدون هیچ پیچیدگی انجام شد. و من باز از ته دل خدا رو سپاس گفتم. دخترم لیلین (Lillian) چند هفته زود بدنیا اومد و چون وزنش پایین بود چند روز تو بیمارستان موندیم. خدا رو شکر خدا شرایط رو طوری فراهم کرده بود که خواهرم یاسمن این مدت پیشمون بود و کمک بزرگی بود. تینا هم اون چند روز با خاله یاسی تو خونه بود و دو سه روز اول که خواهر بزرگ‌ترم هم از کانادا اومده بود و دور و برش شلوغ بود و اکی بود. با این حال من بعد 4 روز دیگه دل تو دلم نبود که بریم خونه و بیشتر بخاطر تینا بود این حسم. اون روز قرار بود ما رو ترخیص کنن فقط مونده بود یه تست کارسیت. جالبه که تو پرانتز بگم اینجا این تست رو تقریبا همه ی بیمارستانا انجام می دن، و اینجوریه که نوزاد رو میذارن تو کارسیت و به مدت یکساعت مانیتور می کنن ببینن اکسیژنش تنفسش و اینا همه چی اکی هست یا نه، چون بچه رو نمیشه بغیر توی کارسیت آورد خونه. خلاصه، سنسورها رو به لیلین وصل کردن ولی قبل از اینکه اصلا بذارنش تو کارسیت اکسیژن آلارم می داد و عددش یکم از چیزی که نورم هست پایینتر بود. و اون مسؤول سیفتی گفت اصلا نمیشه تست رو انجام داد چون آلردی سطح اکسیژن پایینتره. بعد دکترا اومدن و گفتن باید ببینیم دلیل اکسیژن پایین چیه و نمیشه ترخیص بشه… من انقدر ناراحت شدم که اشکام همینطور روون بود و اصلا هرکار می کردم گریه نکنم نمی شد… البته که هورمونا هم نقش بزرگی داشتن تو این قضیه. خلاصه این دقیقا عسی آن تکرهو شیئا و هم خیر لکم همین اینجا بود. چون من اول خواسته م فقط این بود که خب همه چی خوبه زودتر بریم خونه که تینا هم زیاد بدون من و باباش نباشه تو خونه، ولی موندنی شدیم و وسایل رو دوباره برگردوندیم سرجاش. باز فرداش اکوی قلب گرفتن ایکس ری گرفتن آزمایش خون گرفتن همه چی خوب بود فقط ایکس ری واضح نبود، گفتن دکتر ریه باید بیاد نظر بده شاید ریه کامل نرسیده باز یه شب دیگه موندیم و هربار که شب موندن ما قطعی می شد من کلی اشک می ریختم.آخه تمام این مدت ورد زبونم این بود که خدایا آسانم کن برای آسانی ها و یکم از دلخوریم این بود که چرا مسیر داره سخت پیش می ره. ایکس ری تکرار شد و خدا رو شکر ریه مشکلی نداشت. بعد دو شب با خدا حرف می زدم و یهو انگار حواسم جمع شد گفتم خداجونم من اشتباه کردم درست اینه که تسلیم باشم هروقت همه چی خوب بود و مطمئن شدیم لیلی اکیه می ریم خونه، مهم سلامتیه، اصلا همین دکترا دستی از دستای تو آن که از سلامتی لیلی مطمئن بشیم و وقتی می ریم خونه خیالمون راحت باشه، تینا هم اکیه و خودت حواست بهش هست. تازه هی یاد اون شعر پروین می افتادم راجع به مادر موسی و می گفتم اون بچه ش رو انداخت توی یه نهر و دلش قرص بود به لطف خداوند، من که بچه پیشمه تو بغلمه و سپردم به خدا پس نباید انقدر نگران باشم. و بعد از اون دیگه دیدم تغییر کرد و هر روزی که می گذشت می گفتم خدا رو شکر که این امکانات در اختیارمون هست و مطمئن میشیم که بچه همه چیش اکیه. ما بقول خود دکتر رکورد زدیم و به مدت دو هفته بیمارستان بودیم البته من رو ترخیص کردن بعد 4 روز و من بعدش بعنوان همراه لیلین اونجا بودم. و مشخص شد که اون اول که کانسرنشون وزن بچه بود و هی به ما می گفتن بیشتر باید بخوره، چون زود بدنیا اومده بود هماهنگی بین بلع و تنفس و اینا کامل نبوده و هربار یه مقدار خیلی کمی شیر وارد ریه می شده خدا رو شکر فقط در حد التهاب بود و همون التهاب باعث شده بود اکسیژن خون بیاد پایین. و بعد از داروی ضد التهاب اکسیژن درست شد و بلاخره ما اومدیم خونه. الانم شیر دادنش با یه سری تمهیدات هست ولی خدا رو شکر می کنم هربار که شیرش می دم. یه نکته ی جالب یادم رفت، اون تیم دکتر اطفال که دو سه روز آخر شیفتشون بود و ما رو ترخیص کردن وقتی صحبت از تست کارسیت شد دکتره گفت تحقیقات نشون داده خیلی برآورد درستی نمی ده این تست و من بنظرم لازم نیست! همون موقع با خودم گفتم خداجونم شکرت که انقدر هوامونو داشتی. اگه این دکتر شیفتش اون هفته ی اول بود ما همون روز 4 اومده بودیم خونه و خدا می دونه چه مشکلاتی الان داشتیم… و الخیر فی ما وقع رو با تمام وجودم حس کردم.

    دوست داستم هم این خبر خوب رو با استادای عزیزم و دوستان گلم به اشتراک بذارم و هم از اینهمه درسی که برام داشت بگم.

    بعد این جریانا وجود خدا رو و نزدیکی بهش رو بیشتر حس می کنم و همزمانی این اتفاقات با اون فایل توحید عملی خیلی کمک کرد به معنای واقعی همه چی رو بسپرم به خدا و بخوام اون کارا رو برام انجام بده و احساس تواضع داشته باشم در برابر ربی که قدرت مطلقه.

    خیلی طولانی شد به امید خدا جواب سوال و تمرینا رو تو یه کامنت دیگه می نویسم. استاد عزیزم و مریم بانو عاشقانه دوستتون دارم و خدا رو هر روز شکر می کنم بابت آشنایی با شما و آموزشهاتون. شما و دوستان جان رو به خدای بزرگ می سپارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
    • -
      فاطمه و رسول گفته:
      مدت عضویت: 1080 روز

      سلام به سمیه جااااان عزیزم

      مبارک باشه قدم نورسیده

      تبریک خانوادگی ما را پذیرا باشین عزیزانم.

      پراز خیر وسلامتی وبرکت و حال خوب باشه وجود ماه این نوزاد برای خودتون و خودمون و کل هستی .

      چه اسم جذابی خوشم اومد لیلین .

      لیلین زیبا خوش اومدی به دنیای به شدت زیبا و مامان فوق العاده ای که داره رو خودش خوب کار میکنه .

      خداروشکر به خاطر هدایت های خدا و رعایت قانون سلامتی و حال خوب خودت و لیلین و تینا وهمسرعزیزت .

      دم خواهراتون گرم و خدا حفظ تون کنه برای هم که کنارت بودن .

      همچنین تبریک جانانه میگم به خانم سلیمی عزیزم و

      به خاله های عزیز

      (توجه کنین باعشق منم جزو خاله ها حساب میشم )

      بوس به روی ماه تینا و لیلین نازم.

      الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی تون در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
      • -
        نسیم زمانی گفته:
        مدت عضویت: 1613 روز

        سلام به فاطمه ی عزیزم

        انقد کامنتت و پیام تبریکت قشنگ و دلی بود حظ کردم خوندم گفتم بلافاصله یه جواب براش بنویسم

        البته که شمام جزو خاله هایی با افتخار برای ما:)

        من و مامان بابا هنوز نینی رو ندیدیم… ولی ایشالا بزودی قراره ما هم ببینیم

        فاطمه جان یه تبریک هم به شما بگم بابت روند فوق العاده ای که تو سایت داری ، چندبار خواستم کامنتهای زیبات رو پاسخ بدم و تحسینت کنم هی فرصت نمیشد، حالا همه تحسین ها و تشویق ها و دست و جیغ و هورا رو اینجا برات میفرستم، خیلی کامنتای قشنگی مینویسی، هم رو این فایل، هم توحید عملی، هم همه ی فایلا

        بابت پیشرفتت و نتایجت بهت یه عالمه تبریک و خداقوت میگم دوست خوبم

        در پناه خدا باشی کنار محمدحسن جان و هلیسای عزیز و همسر همراهت آقا رسول گرامی

        شب و روزت به خیر

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        فاطمه سليمى گفته:
        مدت عضویت: 1760 روز

        سلام به فاطمه جان عزیزم

        خیلی ممنونم از پیام تبریک زیبا و پر مهرت که برای سمیه و من و خاله ها نوشتی

        شما با افتخار خاله ویژه و مدار بالای تینا و لیلین هستی

        لذت بردم از خوندن این کامنتت که مثل همه کامنتهای دیگه ات زیبا و پر از انرژی مثبت بود

        واقعاً شما رو تحسین می کنم برای شکل کار کردنت روی خودت و جدیت و استمراری که در این مسیر از خودت نشون میدی و نتایج خیلی خوبی که گرفتی

        در پناه خدا خودت و همسر و بچه های گلت شاد و سلامت و موفق و سعادتمند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        سمیه زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2223 روز

        سلام به روی ماهت خاله فاطمه (چشمای قلبی) مرسی عزیزم از تبریکت و آرزوهای قشنگت و انرژی فراوانی که پیامت بهم داد… اون که مسلمه شما یه خاله ی عزیز و پر انرژی و مدار بالا هستی… بارها گفتم من کلی ازت درس می گیرم و ایده می گیرم برای کار کردن رو خودم و طرز برخورد با تینا. می دونی که خیلی دوسِت دارم و تو و خونواده ی قشنگت رو به خدا می سپارم. در پناه خدا شاد و سلامت باشین. بوس یه عالمه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      لیلی کرمی گفته:
      مدت عضویت: 2117 روز

      با سلام به سمیه جون عزیزم تولد دختر زیبات لیلین عزیز رو تبریک میگم خدارو شکر برای این تولد

      بچه ها با تولدشون همیشه با خودشون نور و رحمت و زیبایی و ثروت و شادی و انرژی و خلاصه همه چی با خودشون میارن تو خونه

      به فاطمه خانم سلیمی عزیزم مادر بزرگ لیلی عزیز و همه خاله ها تبریک میگم

      من قسمت واکسیناسیون اطفال کار میکنم همیشه از لمس پوست لطیفشون از دیدن لبخندهاشون که با هر نگاهی لبخند میزنن از کنجکاویهاشون و همه چیزشون حتی انگشتهای کوچولوی بچه ها لذت میبرم و واقعا حالم خوب میشه بچه ها هدیه خداوند هستن

      خدارو شکر برای این تولد باز هم تبریک میگم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: