ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5 - صفحه 30

520 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ابوالفضل مالکی گفته:
    مدت عضویت: 876 روز

    درود بر همه عزیزان دلم دوستان هم فرکانس و عاشق پیشرفت . اول میخوام یه کمی حالا از نتایجم بگم خب من تمرینات رو دست و پا شکسته انجام می‌دادم و سعی می‌کردم حالم خوی باشه و از خدا هدایت میخواستم چون واقعا واسه درس خوندن انگیزه ای نداشتم اما هدایت شدم به کتاب خونه چقدر فضای خوب و عالی همه انسان های عالی فوقالعاده.

    من از خداوند مدام هدایت میخواستم و بعضی از کار هام انگار که خدا رو به جلو من رو هدایت میکرد انگار پاهام دست خودم نبود و بعدش کلی اتفاقات خارق‌العاده واسم می افتاد به واسطه همین ایمانم نسبت به قبل خیلی فرق کرده خیلی با خدا رفیق تر شدم از نظر اخلاقی خیلی بهتر شدم احترامی که به دیگران میزارم و دیگران بهم میزارن خیلی بیشتر شده حالم خوب تره و از نظر اتفاقات مالی هر چی دوست داشته باشم میخرم و وقتی اون حس بد درونی میگه نخر پول نیست در جواب میگم بابا خدا هست و بعدش به طور کاملا جادویی از جایی که فکرشم نمیکردم کلی پول بهم دادن صد هزار مرتبه شکر به لطف خداوند یکتا الان حالم خیلی بهتره خدا جونم من خاک کف پاتم همیشه خدایتم که عاشقانه دوست دارم و هم خودت میدونی و هم من تو این دنیا فقط تو رو دارم و تو واسه هر کسی کافی هستی خدایا ازت سپاسگزارم استاد از شما هم سپاسگزارم که راه درست زندگی کردن رو بهم آموختید واقعا دارم زندگی میکنم و فقط زنده نیستم استاد عزیزم عاشقانه دوست دارم .

    بوس به کلت

    خب بریم سراغ تمرین

    مرحله 1 درس خوندن . یه گیری به نام کانتر

    خب از اینجا به بعدش رو یه کمی کلی میگم من تو این گیم اصلا با یه تفنگ بلد نبودم بزنم ولی با انجام این تمرین شد بهترین تفنگی که بلدم .

    من اصلا از درس رو دوست نداشتم ولی الان به لطف خدا صبح زود سریع بیدار میشم و به صورت معجزه آسایی هدایت شدم به کتاب خونه کلی درس میخونم به لطف خدا خدایا ازت سپاسگزارم بابت تک تک لحظه های زندگیم استاد از شما هم سپاسگزارم به خاطر آموختن قوانین جهان هستی

    اگه تا اینجا کامنت رو خوندی بوس به کلت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    امیرحسین ترکمان گفته:
    مدت عضویت: 2065 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    خدایی که هر چه داریم از نعمت اوست و هر چه نداریم از حکمت اوست

    سلام به استاد عزیزم مریم جان شایسته و تمام دوستان منحصر به فرد من در سایت عباس منش زیبا

    قبل از شروع صحبت هام در مورد این 5 جلسه بی نظیر که در مورد ذهن محدود و قدرتمند کننده ، باید بی نهایت بار ازتون تشکر کنم که به فکر همه هستید و تمام جنبه ها رو برای رشد بهتر مخاطبین سایت فوق العادتون در نظر گرفتید و همچین محتوای خفنی رو بصورت رایگان اشتراک گزاری میکنید

    تو این سری فایل ها بی نظیر تیکهای بزرگی از ذهن من شروع به استارت زد و چند تا هدف جدید هم در ذهن من شکل گرفت

    چقدر فوق العادست آگاهی های سایت ، فاصله گرفتن از این مطالب آدم رو از نعمت اصلی الهی دور میکنه و چقدر کار نتیجه بخش و پر نیازی برای من در طول روز مره ام

    متاسفانه زمانی که یک هفته مسافرت بودم و از فضایی سایت دور شدم که این یک اشتباه بزرگه چون با آرامشی که تو سایت میگیری عحیب و غریب میتونی خودت رو تو مسافرت به زیبایی و آرامش بیشتر هدایت کنی ، از قضا من وقتی مسافرت میرم یکم ریتم روزانم بهم میخوره و وقتی برمیگردم یک هفته طول میکشه دوباره به ریتمم برگردم

    بابد تلاش بکنم که از این موضوع به نفع خودم و خواسته هام استفاده کنم و این درست یک ذهن قدرتمنده

    و خلاصه که بگم خدمتتون از سایت و آموزش هاش دور نمونید که اصل جنس همیشه اینجاست تبرُک و تازه

    طی 5 قسمت از فایل ها کلی جمع بندی های قشنگ درونم شکل گرفت و از استاد درخواست میکنم فایل ها ادامه دار باشه تا روشنایی درونم و راهم رو از این آگاهی های بی نظیر الهی تامین کنم اصلا مطمئنم که اومدن این فایل ها کلی خیر و برکت رو در پسش توی زندگی های ما جاری میکنه و کلی لذت میبریم از این همه نعمت خداوند

    خدای مهربانم بی نهایت بابت همه چی شکرت

    همگی در پناه الله مهربان شاد و سلامت و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1811 روز

    سلام بر همه عزیزان

    خب چون قبلا جواب سوالات این بخش و داده بودم و قول دادم که بیام از نتایج کاری که نوشتم میخوام انجام بدم بگم

    در رابطه با شنا کردن بود

    بطور معجزه اسایی اتفاق افتاد یعنی من و خواهرم خونه دوستمون بودیم بعد قرار بود با دوستامون شب تعطیلات نیمه شعبان و بریم دور هم جمع بشیم و این دوستمونم قبلش زنگ زده بود به لابی که استخر و رزرو کنه دخترونه 3تایی بریم اما گفت اگه میخواین بریم کنسلش کنم من ذهنم دو جور نجوا داشت یکی همون صدای خوب که میگفت بهترین فرصته بری یکم تو دل تمرینت که شنا کردن بود خدا هم موقعیتشو داده بهت اون یکی صدا میگفت حالا تو که شناگر نیستی نهایت میخوای تمرین کنی یذره بهتر بشی نمیتونی که امشب مثل قورباغه شنا کنی برو با دوستات بعدا بیا برو درست حسابی کلاس شنا اونجا بیشتر خوش میگذره (چون این دوستامونو خیلی وقت بود ندیده بودم میدونستم حواشی اونور زیاده برای همین نجوای شیطان هم طرف اونور و میگرفت ) البته تو اون موقعیت تمرکز نکردم ببینم تشخیص کدوم درست بود چون بظاهر اونم داشت در جهت خوشحالی من حرف میزد

    اما سپردم به خدا و برای ساعتی رهاش کردم به دوستم گفتم حالا اینور بقیه دوستام خبر ندادن نهایتش اکی هم شد استخر و میریم بعدش میرم پیش اونا

    که اصلا یه اتفاقاتی افتاد که اونور کنسل شد کنسلیش هنوز اعلام نشده بود و من گفتم فعلا نقد و بچسبم از لحظم لذت ببرم

    رفتیم استخر و من با اینکه خیلی از اب و عمق زیاد وحشت دارم در حد جلیقه و تیوپم کارمو راه نمیندازه ها در این حد

    اما چون بخودم قول داده بودم گفتم شده یه قدم خیلی کوچیک بردار و نتیجه ش و ببین خلاصه اینبار بر خلاف سایر مواقع دیگه تصمیم گرفتم یکم وارد عمق بیشتر بشم با جلیقه شنا و از گوشه میله ها بعد کم کم که دیدم پاهام نمیرسه (الانم که میگم استرس گرفتم) یکم با ذهنم صحبت کردم ارومش کردم اروم همون صدایی که همیشه باهام حرف میزنه گفت دستت و از میله ول کن دستمو ول کردم سعی کردم جسته گریخته پاهام به حالت دوچرخه بزنم چون حالت قورباغه و جمع کردن و باز کردن پا رو صدبار امتحان کردم نتونستم با این روش یکم بهتر پیش رفتم بعدش ترسم کمتر شد اما خب خیلی تو اون موقعیت نموندم رفتم عمق کمتر و اونجا بیشتر تمرین کردم دلم میخواست داد بزنم بگم ترسم خیلی کمتر شد چون معمولا جاهای دیگه دوستام اذیت میکردن نمیزاشتن با اب کنار بیام و دوس شم هی میومدن سمتم کرم میریختن باعث میشد همیشه یا گوشه کنار استخرا باشم یا از بیرون پاهامو فقط تو اب کنم یا با هزارتا تهدید یکم با استرس تو اب بمونم و تو عمق کم الکی دست و پا بزنم چون قدمم بلنده معمولا خیلی جاها پاهام به کف استخر میرسه در 70درصد بازم از همین عمق میترسم

    خلاصه شاید برای خیلی ها حوصله سر بر باشه شایدم اصلا نخونن کامنتمو و ازش بگذرن اما بعدها که تو این موضوع حرفه ای شدم و بیام بخونم خودم هم کلی ذوق میکنم هم انگیزه میگیرم برای کارهای بعدی

    همه اینها بهبودهای هرچند کوچیک و مدیون شما هستم استاد نازنینم ممنونم ازتون دوستتون دارم همچنین شما مریم جانم که در سریال زندگی در بهشت که دنبال میکردم متوجه شدم شما هم این ترس و داشتین و چقدر هم اون موقع هم الان کلی تحسینتون کردم ترس من تو محیط بسته استخر محدود میشه ولی شما با وجود اون دریاچه و ماهی ها با این ترس مقابله کردین و این برای من الگوی بزرگیه خیلی بهتون افتخار میکنم بوس از راه دور

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    مرتضی بهرامی گفته:
    مدت عضویت: 1676 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته

    خدا رو شکر میکنم که باز هم در مسیر هدایت هستم

    در مورد استعداد نظر من بشخصه اینکه وقتی تو هر کاری شروع میکنی اگر علاقه توش باشه این باور ایجاد میشه که من تو اینکار استعداد دارم ولی اگر فقط از یه کاری خوشت بیاد و وقتی شروع میکنی متوجه میشی خیلی خوب اصل و پایه اون موضوع رو متوجه نمیشی ممکنه به این نتیجه برسی که من استعدادی تو این کار ندارم

    من قبلا بار ها و بارها یکاری هایی رو میخواستم انجام بدم ولی میدیدم اصلا متوجه نمیشم مثلا برنامه نویسی یکی از مواردی بود که خیلی بهش علاقه داشتم ولی هر موقع که میرفتم و آموزش میدیدم چون برای ذهنم سخت بود وزمان کافی نمیذاشتم به این نتیجه میرسیدم که من تو برنامه نویسی چون استعداد ندارم پس احتمالا به همین علته که نمیتونم پایه برنامه نویسی و درک کنم بعد تو شغل حسابداری فکر میکردم استعداد دارم که متوجه میشم

    ولی بعد از گوش کردن به صحبت های شما متوجه شدم من برنامه نویسی و میخواستم یاد بگیرم چون فکر میکردم علاقم هست و اسرار هم به یاد گرفتنش نداشتم که متوجه نمیشدم ولی درمورد حسابداری چون قبل اینکه بهش علامند بشم

    شده بود کارم و باید تو این مسیر درآمد کسب میکردم و باید خودمو به اون سطح قابل قبول برسونم به همین علت پیشرفته چشم گیرتر بود و بعدها با خودم گفتم من تو حسابداری استعداد دارم ولی تو برنامه نویسی استعداد نداشتم

    الان متوجه میشم علت پیشرفت چیز دیگه ای بود نه استعداد

    البته استاد با توجه به همه این موضوعات ولی خیلی ها رو دیدم که تو یه موضوعی پیشرفتشون عالیه و اگر ادامه بدن خیلی خوب میتونن پیشرفت کنن

    مثلا یکی از دوستان من فقط یه کتاب برنامه نویسی خونده بود انقدر مهارت داشت تو این کار که من واقعا تعجب میکردم چطور ممکنه با یه کتاب به این همه پیشرفت برسه

    رشته لیسانس من برنامه نویسی بود ولی ایشون پروژه پایان نامه منو برام انجام داد که نه درسشو خونده بود نه دوره ی دیده بود نه چیزی

    تو بحث حسابداری صنعتی میخوام پیشرفت کنم و انشالله اگر خدا یاری کنه و با موضوعات سازنده شما حتما به جایگاهی خوبی میرسم

    خیلی ممنون از شما

    در پناه الله مهربان شاد سالم سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید

    خدا نگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    منصوره گفته:
    مدت عضویت: 846 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام بر استاد عزیزم، مریم بانوی عزیز و دوستان گرامیم در این سایت الهی

    در پاسخ به سوال باید بگم که من در این مورد، نه خیلی خوبم و نه خیلی بد. یعنی اگه بخوام کاریو یاد بگیرم و فکر کنم استعداد ندارم اینجور نیستم که کاملا بی خیالش بشم و اینجور هم نیستم که باور داشته باشم در اون کار می تونم عالی بشم.

    مثلا در مورد رانندگی من خیلی دیدگاه کمالگرایانه داشتم و می خواستم از اول خیلی خوب باشم. خب واضحه که این انتظار من برآورده نمی شد و من اشتباهاتی در رانندگی داشتم و این مساله موجب شد که فکر کنم استعدادم در رانندگی پایینه ولی هیچوقت ناامید نشدم و کاملا رانندگی را کنار نذاشتم هر چند که چندین سال طول کشید تا بتونم پشت فرمون بشینم. چندین بار تلاش کردم و این ذهنیت کمالگرایی باعث می شد که ولش کنم ولی ادامه دادم تا الان که دیگه رانندگی می کنم ولی چون باورم شده که استعدادم در این زمینه کمه همش به خودم می گم من که نمی خوام راننده فرمول یک بشم. همین که در حد نیازم بتونم رانندگی کنم بسمه.

    الان از صحبتهای استاد فهمیدم چقدر این خودگویی اشتباهه و مانع پیشرفت من میشه. این نکته هم بگم که بودن در این سایت و حرفهای استاد باعث شد که بفهمم علت یاد نگرفتن رانندگی این نیست که مشکلی دارم بلکه اینه که کمالگرام و با تغییر این باور تونستم پشت ماشین بشینم و اگه هم مساله ای پیش اومد بگم اشکالی نداره و طبیعیه همه اشتباه می کنن.

    در مورد استعداد که استاد می گفتن یاد آقای امیر جعفری که از بازیگران خوب هستن افتادم. ایشون در یکی از مصاحبه هاشون می گفتن که اول کار بازیگری هرجا که برای تست می رفتن بهشون می گفتن که تو اصلا استعداد بازیگری نداری و برو پی یه کار دیگه و خودشون خیلی بامزه می گفتن که من اینقدر پر رو بودم که از رو نمی رفتم. و الان هم نتیجه تلاش و استمرارشون رو دارن می بینن.

    الان که در آغاز مسیر جدیدی برای کارم هستم این آگاهی ها خیلی برام مفیده که اگه مشکلی پیش اومد نگم من بی استعدادم و از پس این کار برنمیام بلکه با قدرت ادامه بدم.

    در مورد تمرین این جلسه در فایل تغییرات هم گفتم که می خوام در زمینه ارتباط برقرار کردن در خودم تغییر ایجاد کنم و خودمو بهبود بدم. متاسفانه از خیلی سال پیش این باور در منه که نمی تونم خوب با بقیه ارتباط برقرار کنم و استعدادشو ندارم و حتی این ذهنیت در خونواده من هست که ما در این زمینه ضعیفیم و این مساله ارتباطات یه جورایی ارثیه. من از صحبتهای استاد در فایلهای مختلف فهمیدم که ارتباطات یک مهارته که باید کسب بشه. یکی از خواسته هام اینه که بتونم دوره عشق و مودت را تهیه کنم ولی متاسفانه الان امکانش برام نیست. می خوام بشینم و یه برنامه بریزم و با توجه به چیزایی که تا الان از استاد یاد گرفتم این مهارتو یاد بگیرم و پیشرفت کنم.

    ازتون ممنونم استاد مهربان که اینطور سخاوتمندانه آگاهی هاتون را در اختیار ما قرار می دید.

    انشالله روزبروزعملگراتر بشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    سحر احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2572 روز

    با سلام به همه دوستان عزیزم و استاد گرامی

    جواب سوال: من باور دارم که در هرکاری که تلاش کنم و زمان بگذارم میتونم در آن مهارت پیشرفت کنم. من در رقص اصلا بلد نبودم شاید بگم تا20سالگی هر مجلس یا عروسی میرفتم نمیرقصیدم و میگفتم بلد نیستم. کم کم احساس کردم من آدم باهوشی هستم این همه کارهای سخت انجام دادم که هیچکس حتی جرات امتحان کردنش را ندارد چرا رقص امتحان نکنم. میروم و تلاش میکنم شد شد نشد هم میگم رفتم نشد. من نزدیک یک سال یک روز در هفته کلاس رقص میرفتم دیدم که اصلا کار سختی نیست.الان بلد برقصم و این باور پیدا کردم هر کاری بخواهم یاد میگرم به همین خاطر رفتم رانندگی یاد گرفتم و الان 10سال رانندگی میکنم. یعنی همون رقص که تونستم یاد بگیرم که بنظرم یادگیریش غیر ممکن بود باعث شد الان هرکاری بخواهم واردش میشم و یاد میگرم. بنظرم استعداد وجود ندارد. اگر شما به کاری علاقمند باشی برای یادگیریش تلاش میکنی و زمان میذاری و با تمرین و تکرار در آن عالی میشوی. الان به تازگی میروم والیبال . در دو ماه انقد پیشرفت کردم که همه تعجب میکنند جقد در مدت کوتاه خوب شدم.من به پشتکار معروف بودم و هر چیزی میخاستم میگفتم من اگر ادامه بدم یاد میگیرم .اما به مرور زمان این توانایی در من ضعیف شد اما کلاس رقص کمکم کرد دوباره باور کنم تلاش و تمرین مهم است. استعداد وجود ندارد. یکی زودتر یادمیگیرد یکی دیرتر.مهم حرکت کردن و ادامه دان است. من یک دوره با باهوشترین دانشجو کشور کار میکردم . به وضوح دیدم دانشجو معمولی که به کاری علاقه داشته باشی و تلاش کنی و ادامه بدی از باهوشترین دانشجو کشور نتایج بهتری می گیرد. این درس من بارها دیدم و باور دارم فقط تلاش مهم است. باید افراد بخاطر تلاش تشویق کنیم.

    هدف جدید: یادگیری مکالمه زبان در حد روزمره.

    یک دوره دارم که مدتهاس دارم اما روش کار نکردم میخام تمرکزی روی آن کار کنم و تا زبان خوب بشم. من با باید انقد عملی تکرار کنم و بنویسم تا در آن خوب شوم.

    بازم استاد ممنون که هر روز میخاید کمک کنید ما پیشرفت کنیم/

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    مینا صادقی گفته:
    مدت عضویت: 1155 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان گرامی

    من حدودا تا یکسال پیش فکر میکردم استعداد خیلی مهمه. همیشه فکر میکردم من آدم بسیار با استعدادی هستم توی خیلی چیزها استعداد بالایی دارم چون تجربه کرده بودم ،اما فکر میکردم در شنا استعداد خاصی ندارم. بنابراین هرگز نمیتونم شنا کردن رو یاد بگیرم. بخاطر یک شرایطی که اتفاقی برام پیش اومد این ذهنیت برای همیشه از بین رفت و فهمیدم که استعداد نقش مهمی رو ایفا نمیکنه بلکه تمرین و باور هست که کارها رو انجام میده.

    خواهرم در کلاس شنا بصورت خصوصی ثبت نام کرد و نتونست بره. به من گفت تو بجای من برو که کلاسها سوخت نشه. منم به خودم گفتم اشکالی نداره میرم هفته ای دو سه روز توی استخر واسه خودم حال میکنم. حالا تمرین هم میکنه حداقل شاید بتونم روی آب بمونم. در پایان جلسات دیدم نه تنها دارم شنا میکنم بلکه مربی به من گفت تو برای شنا فوق العاده ای حتما تمریناتت رو ادامه بده. تو در جلسه ی پنجم شنا میکردی اما بقیه در جلسه ی نهم هنوز درگیر هستند.

    اونجا بود که دیدم من چون فکر میکردم ضعیف هستم خیلی داشتم تلاش میکردم که تا حدی از کلاسها استفاده کنم، اما این تلاش زیاد باعث شده بود از بقیه جلو بزنم.

    همین اتفاق باعث شد بفهمم استعداد فاکتور مهمی برای موفقیت نیست بلکه مهم اینه که تو به سراغ علاقه ات بری و اونقدر ادامه بدی و تلاش کنی تا عالی بشی و البته این باعث ایجاد احساس خوشبختی در درون انسان میشه.

    اما در مسیر پیدا کردن علاقه ام، دچار یک مشکل بزرگی هستم…اتفاقا چون باور دارم هر چیزی رو که بخام میتونم انجامش بدم و به نتایج بزرگی برسونمش ، و البته چیزهای زیادی رو در زندگیم انجام دادم و توش عالی بودم، دچار این مشکل شدم که نمیتونم انتخاب کنم که دقیقا به چه چیزی علاقه دارم و کدوم راه رو برم! به چیزهای زیادی علاقه دارم و توی همشون استعداد و توانایی میبینم چون فاکتور تلاش رو دارم. پس کدوم رو انتخاب کنم؟!!!

    استاد جان ای کاش یک فایل درباره ی این موضوع بزارید چون احتمالا مشکل خیلی ها هست که به دلیل تجربه ی چیزهای متفاوت و البته موفق بودن توی همه ی اون تجربه ها دچار سردرگمی شدند که، بالاخره علاقه ی واقعی من چیه و چه چیزی رو باید انتخاب کنم؟

    من تقریبا 90 درصد فایلهای هدیه رو دیدم، محصولات زیادی رو تهیه کردم و استفاده کردم، هم خودم خریدم و هم خواهرام. اما جوابم رو توی این سوال نگرفتم. این سوال آخرین تکه ی پازل زندگی من برای قدم محکم برداشتن در مسیر خلق پول و ثروت هست.

    سپاسگزار خواهم بود اگر استاد عزیز و یا دوستان جواب این سوال من رو بدهند که چطور انتخاب کنم دنبال کدوم یک از علاقه هام برم؟

    رقص؟ زبان؟ روانشناسی؟ هنر؟ ورزش؟ ریاضی؟ فیزیک؟ فروش؟ مکانیک؟ فنی؟ موتورسواری؟!! دیگه فکر نکنم چیزی بوده که حتی بگن کار مردانه ای هست و من از پسش برنیومده باشم. مثل کارهای فنی و تعمیرات. اینها همشون چیزهاییه که من مدتی براش زمان گذاشتم و توی تک تکشون عالی بودم. حالا نمیدونم چطوری بینشون انتخاب کنم.عاشق همشون هستم!

    استاد ممنون بخاطر آموزش های عالیتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      اسماء منصوری گفته:
      مدت عضویت: 1893 روز

      مینا جان سلام

      دوست عزیزم از خوندن کامنتت خیلی خیلی لذت بردم و آفرین به شخصیت تلاشگرت

      در مورد سوالی که مطرح کردی، حتما آگاهی های دوره راهنمای عملی رسیدن به رویاها رو ببین و حتما این محصول رو تهیه کن، دقیقا جوری به سمت علاقت هدایت میشی انگار که از اول میدونستی چی میخوای و بصورت تکاملی و به بهترین شکل این هدایت انجام میشه

      من که خیلی دارم با این دوره حال می کنم و لذت میبرم

      و الان جلسه پنجمش هستم

      و به لطف این دوره و آگاهی هاش و هدایت رب وهابم

      در مسیری هستم که از انجام دادنش لذت میبرم

      برات عشق و سلامتی و ثروت زیاد زیاد رو از خداوند میخوام

      در پناه الله یکتا باشی دوست خوبم :)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سلما مصدق گفته:
    مدت عضویت: 2767 روز

    فایل 5

    به نام خدا و سلام و سپاس به استاد عزیزم و همه دوستان عزیز

    آیا فکر میکنی بتونی توی زمینه ای که به قول معروف استعدادهای توش نداری با تمرین مهارت کسب کنی یا نه؟ فکر میکنی استعداد ذاتیه یا اکتسابی؟

    من واقعا فکر میکنم که اگر با تمام وجودم اراده کنم و بخوام یه کاری رو که علاقه دارم و یادگرفتنش برای زندگیم یا کسب و کارم مفید هست رو شروع کنم و تمرین کنم و استمرار داشته باشم میتونم توش مهارت کسب کنم. ولی با این حال این کارو نمیکنم. یعنی یا شروع نمیکنم یا شروع میکنم استمرار ندارم

    پس بیا یک کاری رو که فکر میکنی توش استعداد نداری رو انتخاب کن یک هدف قابل دستیابی برای بهبود اون درنظر بگیر و ایده های قابل اجرا رو بنویس قدم های کوچک براش بردار مثلا درموردش مطالعه کن. بعد کوچکترین موفقیت هات رو ببین و ثبت کن. لیست بهبودهای خودت رو دوباره مرور کن و دائم به خودت بگو که ببین تو این کار که فکر میکردی اصلا استعداد نداری چقدر پیشرفت کردی؟ پس استعداد مهم نیس بلکه تکرار و استمرار با ایمان مهمه. پس تو هر کار دیگه ای هم که بخوای میتونی با همین روش پیشرفت کنی.

    مهارت در علم تمرین

    مهارت در تغذیه

    مهارت در فعالیت در فضای مجازی

    برای مهارت در علم تمرین و تغذیه هر روز حداقل یک ساعت فایلهای آموزشی فدراسیون بدنسازی رو ببینم و نت برداری کنم.

    دوم روزی یک ساعت حرکات پیج های بدنسازی فیتنس رو ببینم.

    برای مهارت در فضای مجازی باید اولا تو این فضا فعال باشم ضمن اینکه همزمان آموزش هم ببینم.

    اول از آموزش‌های رایگان استفاده کنم اگر نیاز شد حتما یک دوره آموزشی بخرم.

    نحوه کار پیج ها و کانالهای مشابه موفق رو هم روزی چند دقیقه ببینم و ایده بگیرم.

    فعلا اینها ایده های فعلی قابل اجرا هست که دارم انجامشون میدم و باید استمرار داشته باشم تا ذره ذره پیشرفت کنم.

    چون من برای آموزش مکالمه زبان انگلیسی هم از همین روش استفاده کردم. یک دوره آموزشی خوب ثبت نام کردم. هر هفته یک جلسه رو هر روز میخونم. و الان بعد از 10 ماه واقعا خیلی پیشرفت کردم. حالا میتونم از همین الگو برای کارهای دیگم استفاده کنم.

    با قدم های کوچیک مستمر میشه به اهداف بزرگ رسید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    لایق بهترین ها گفته:
    مدت عضویت: 2114 روز

    سلام به استاد و خانم شایسته عزیزم

    من زهرا هستم.

    استاد عزیزم بابت به اشتراک گذاری این فایل ازتون ممنونم… خیلی دوستون دارم استاد.

    من باور ندارم که نتونم چیزی رو یاد بگیرم. هیچوقت فکر نمیکنم کسی استعداد داشته و من ندارم. میدونم که یادگیری سریعی دارم. مشکل من اینه که میخوام از اول خوب عمل کنم. در حالی که باید صبوری کنم تا تکاملم رو طی کنم و کم کم تو اون مهارت عالی بشم. رعایت کردن قانون تکامل باعث لذت بردن از مسیر هم میشه.

    بریم سراغ ادامه فایل:

    باور قدرتمندکننده:

    استعداد مهم نیست. توکل به خداوند و حرکت کردن؛ پشتکار داشتن، ادامه دادن هست که نتیجه رو رقم میزنه.

    بله استاد، من خیلی مثالها از اطرافیان نزدیکم دیدم که اتفاقا خیلی هم توانایی داشتن ولی حرکت نکردن و توکل نداشتن و بعدها چوبشو خوردن. من همیشه به خودم میگم اینها باید درس عبرت باشن برای من و سعی میکنم اینطوری اهرم رنج بسازم تو ذهنم که اونطرفی نرم.

    مثال علی دائی کاملا درسته.

    باور قدرتمندکننده: تو هر موضوعی اگر تلاش کنی و بهبود بدی و تو مسیرش حرکت کنی؛ میتونی توش پیشرفت کنی.

    فرزندانمون رو بخاطر تلاششون و حرکتشون در مسیر تشویق کنیم. باید بیام از خودم شروع کنم. خودمو تشویق کنم که تو مسیر هستم. و دارم ادامه میدم اونقدر که مهارتها برن جز ناخوداگاهم. بهبود مستمر به نتیجه منتهی میشه.

    وای استاد چقدر مثال مسی خوب بود. یه کلیپ دیده بودم از بعضی افراد میپرسیدن مسی یا رونالدو؟ و افراد میگفتن مسی! چون مسی استعداد داره ولی رونالدو پرتلاشه!!! حالا از شما شنیدم فهمیدم حقیقت چیز دیگه ای هست. کسی که نیومده استعداد این دو نفر رو اندازه گیری کنه از بچگی. هر دوشون تلاش کردن و به اندازه کافی تو مسیر درست به حرکت ادامه دادن. یادمه شما تو دوره دوازده قدم گفتین: موفقیت نتیجه تعداد زیاد تصمیمات درست متوالی هست.

    اینکه شما میگید اصل رو از فرع تشخیص بدین همینجاها خودشو نشون میده. ما خودمون رو باور نداریم میایم قدرت رو میدیم به استعداد و فکر میکنیم ما استعداد نداریم. یاد حرفاتون تو دوره روانشناسی ثروت افتادم که میگفتین طرف از باباش بهش پولی به ارث نرسیده باورش اینه که پولدارا بخاطر ارث باباشون پولدار شدن.

    یعنی ما میایم دلیل موفقیت رو اون چیزی میبینیم که خودمون نداریمش و چقدر ذهن ما فریبکاره که اینکار رو میکنیم با خودمون. خیلی دوست دارم استاد. اینقدر که استادی استاد… حتی یادمه تو دوره روانشناسی ثروت گفتین کسی با وام گرفتن ثروتمند نشده. فرکانس وام و فرکانس ثروتمندی با هم فرق دارن. بعد گفتین الان شما کلی مثال میارید که وام گرفتن و پولدارن. ولی اون مثالها همشون وام گرفتن چوبشو خوردن و درسشو گرفتن بعد پولدار شدن.

    وای استاد… اون مثال تنیس رو زدین.. امروز با همسرم پینگ پنگ بازی میکنم با این باور که پارامتر استعداد وجود خارجی نداره و من میتونم بازیو با تلاش و کنترل ذهن ببرم. از همین الان خودمو برنده میبینم.

    استااااااادد… چه چیز جالبی به ذهنم رسید… اگر سیستمی بودن خداوند رو باور کنیم استعداد کجا قرار میگیره؟ هیچ جا!!! چون باید با ذهنمون به انرژی شکل بدیم تا موفقیت اتفاق بیفته. حالا اون استعداد که ربطی به شکل دادن انرژی نداره. شکل دادن انرژی با علاقه و تمرکز و تو مسیر درست و دقیقا به قول شما با همون تصمیمات زیاد درست متوالی رخ میده. آی استاد فوق العاده ی خودممممممم… چقدر شما همه چیو خوب توضیح میدین… یه مثالی به ذهنم رسید از یکی از اساتید دانشگاه برکلی کالیفرنیا که تو حوزه من کار میکنند. ایشون اچ ایندکسش 160 بود و خیلی هم جوونه. چند وقت پیش گفتم ببینم مصاحبه ای چیزی نداره باورهاشو شناسایی کنم. بعد هدایت شدم به توییتر ایشون. توی 7 سال حدود 2700 تا پست علمی توی توییترش گذاشته بود که من حساب میکردم بیشتر از روزی یه دونه میشد و تو یوتیوب چند تا درس رو از خودش ویدیو گرفته گذاشته. همه اینها منو به این نتیجه رسوند که دلیل موفقیت ایشون همینه که هر روز فرکانس هم جهت با خواسته ش یعنی موفقیت فرستاده. و دلیل موفقیتش استعداد نبوده.

    استاد چقدر لذت بردم از دیدن این فایل مفید… سپاسگزارم ازتون.

    وقتی شروع کردم به نوشتن کامنت نمیدونستم چی میخوام بنویسم فقط چند روز بود منتظر بودم فرصتی پیش بیاد برای تشکر از شما کامنت بنویسم. و حالا میبینم چقدر نکات خوبی به ذهنم رسید به لطف خدای مهربانم.

    دوستون دارم استاد و خانم شایسته عزیزم

    در پناه خداوند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    محمد جواد الیاسی گفته:
    مدت عضویت: 511 روز

    سلام به همه

    آدما توی زندگی شون با توجه به محیط خانواده و شرایطی که توش بزرگ شدن با یکسری نقاط قوت و یکسری نقاط ضعف بزرگ شدن که اگه روی نقاط ضعفشون هیچ کاری انجام ندن ممکنه تا بزرگسالی باهاشون باقی بمونه اما اگه روش کار کنن همون نقطه ضعفه تبدیل میشه به نقطه قوتشون.

    یعنی اینجوری نیست که ما اگه سالیان سال از یک نقطه ضعف خاصی رنج میبریم بگیم این دیگه تا ابد همرامون هست و دیگه جزو سرنوشت مونه که تو این زمینه خوب نباشیم و هیچ کاریم براش انجام نمیدیم هیچ تلاشی برای از بین بردن اون نقطه ضعف نمیکنیم و تا ابد همراهمون هست و از همراه بودنش رنج میبریم

    درصورتیکه یه همچین باوری کاملا غلطه و اگه خوب برسی کنیم می‌بینیم که این باور از دیدگاه ذهنیت محدودکننده بیرون میاد.

    همین مسئله رو اگه از دیدگاه قدرتمندانه بهش نگاه کنیم درمیابیم که این زندگی همچین اینجوریم نیست که برات تقدیر شده باشه تو یه زمینه ای ضعیف عمل کنی تو یه زمینه دیگه قوی. مهم تلاش توئه مهم قدمیه که برای اون مسئله برمیداری وگرنه استعداد و توانایی ذاتی میره تو اولویت آخر قرار میگیره اونهم زمانی که دو نفر دارن تو یه زمینه ای به یک اندازه تلاش میکنن ولی یک نفر بهتر پیشرفت میکنه یه نفر کمتر اون موقع میتونی بگی که یک عاملی این وسط وجود داره که باوجود تلاش یکسان نتیجه برای یکی بهتر میشه. که اون عامل استعداده

    ولی تلاش و کوشش در اولویت اول قرار میگیره، یعنی اولین پیش زمینه رشد و موفقیت تلاشه.

    آدم تو هر زمینه ای تلاش کنه به پیشرفت در اون زمینه و نتایج دلخواهش میرسه

    نمونش زندگی خودم

    من خودم آدمی بودم که با هیچکسی نمیتونستم ارتباط برقرار کنم حتی یک نفر.

    5 6 سال پیش یه تلنگری بهم زده شد که دیگه نباید این روند رو ادامه بدی و من 5 6 سال رو خودم کار کردم و از یه آدمی که نمیتونست یه دوست عادی پیدا کنه رسیدم به جایی که با هر بنی بشری که دلم بخواد ارتباط برقرار کنم میتونم این کار و بکنم اصلا فرقی نمیکنه غریبه یا آشنا باشه من با غریبه هم یه نیم ساعت بشینم باهاش رفیق میشم یعنی میخوام بگم تا این حد از لحاظ عاطفی و روحی من به رشد رسیدم.

    تازه در طول این چند ماه، دیگه سرعت پیشرفت نتایجم تو زمینه روابط یه روند صعودی چشمگیری داشته اونم زمانی که من دور آدمای نامناسب زندگیمو خط کشیدم به محض اینکه اینکارو کردم خدا شاهده آدمایی سر و کلشون تو زندگیم پیدا شد که بسیار مناسب من بودن و همچنین مناسب روحیاتم بودن و دوستای صمیمی پیدا کردم که همیشه جویای احوال همدیگه ایم و به یاد همیم اینا به لطف استفاده از قانونه که اون زمان من خبر نداشتم از یه همچین قانونی ولی داشتم ازش استفاده میکردم و روابطم رو بهبود میدادم

    لازم به ذکره که نتایج روابطم تا همین حد باقی نمیمونه من قطعا بالاتر از اینها میخوام و این برام کافی نیست هر چقدر که نتایجم بزرگتر بشه بازم میتونه بهتر از اون چیزی که هست بشه و منم میخوام بهترین نتایج رو تجربه کنم.

    اما الآن یه چند وقتیه که من نشونه هایی رو در زندگیم پیدا کردم که میگه آقا تو خوب رو روابطتت کار کردی اما الآن باید روی یکی دیگه از الگوهای غلط زندگیت کار کنی روی یکی دیگه از ایراداتی که باهات بوده و اون هم توانایی انجام دادن کار ها و یادگیری مهارت و به تکامل رسوندنش هست این قدم بعدی ته.

    یکی دیگه از پاشنه های آشیلی که من سالیانه همراهم بود همین بحث مهارته من تو هر زمینه ای که میرفتم یه حرفه ورزشی، شغلی و یا هنری و یاد بگیرم با اینکه با رویای حرفه ای شدن و استادکار شدن میرفتم توش چون اشتباه زیاد انجام میدادم از رویام دست میکشیدم یا مثلا یه الگویی که تو ورزش خیلی برام تکرار میشد این بود که تو یه برهه ای من خیلی خوب بودم یه برهه ای خیلی ضعیف یعنی روند پیشرفتم سینوسی بود در صورتی که میدیدم خیلی ها که از من دیر تر شروع کردن از من سریعتر پیشرفت کردن اونجام گفتم من بدرد این کار نمیخورم در صورتی که اولش خیلی دوست داشتم که تو مسابقات بزرگ حرفه ای شرکت کنم و تو تلویزیون دیده بشم ولی ازش دست کشیدم

    الآن چند روزی بیشتر نیست که فهمیدم میشود رو زمینه مهارت های فردی شغلی و… کار کرد و اگه تو دوران کودکی و نوجوانی تجربه های تلخی در مورد دنبال کردن یک حرفه و مهارت داشتی همه رو بریزی دور و از اون آدم تبدیل بشی به یه آدمی که تو هر زمینه ای که دلش میخواد مهارتی رو یاد بگیره به اند اون مهارت برسه.

    بنابراین با توجه به سابقه و تجربه ای که از گذشتم در مورد روابط بدست آوردم، خیلی راحت تر تونستم به این باور برسم که در این مورد هم میتونم رو خودم کار کنم و نقطه ضعفم رو تبدیل به نقطه قوتم کنم. وقتی من در مورد روابطم تونستم اون تغییر عظیم و اون نتایج رو ایجاد کنم این تغییر رو هم میتونم انجام بدم. حالا اگه میخوام این تغییر رو انجام بدم چی کار باید بکنم؟ از همون مسیر و همون پروسه ای که در مورد روابطم رو خودم کار کردم در مورد قوی تر شدن تو زمینه کارکردن و یادگیری یک حرفه هم همون کار رو انجام میدم منتهی ایندفعه دیگه مثل دفعه قبل نیازی نیست 5 6 سال زمان بذارم تا به یه نتیجه ای برسم ایندفعه خیلی راحت تر و سریعتر به نتیجه میرسم چون وقتی شما یه مسیری رو طی کردی اگه دوباره میخوای اون مسیر و طی کنی وقت کمتری ازت میبره دیگه چون تجربه پیدا کردی و راه و چاه و بلدی و میدونی چی کار باید بکنی

    بنابراین از گوش دادن به این فایل شروع میکنم و این فایل رو بارها و بارها گوش میدم خیلی انرژی صحبت کردنتون خوبه

    کامنت دوستان رو میخونم اون هم برای شروع.

    الآن که دارم این کامنتو مینویسم دارم یک رشته هنری رو دنبال میکنم. سعی میکنم با این دیدگاه تمام تلاشم رو برای قوی تر شدن تو اون رشته بکنم.

    یک رشته ای که قبلاً از بچگی شروع کرده بودم به یادگیریش زبان انگلیسی بود که خیلی توش مستعد بودم یعنی تو مدرسه و کلاس از همه بچه ها زبانم بهتر بود و خیلی توجه معلم های مدرسم و استاد دانشگامو جلب میکردم وقتی انگلیسی صحبت میکردم. الآن میخوام برای گرفتن مدرک آیلتس اقدام کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: