ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5 - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

520 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1625 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    خدارا شاکرم که همیشه هدایتگر وحمایتم کرده

    چقدر خوبه خدا وندگارم که بوی شانه های امنت بنشینم وتو مرا ببری

    عبورم دهی از هر ملایمات که این به رشدم کمکم میکند ومرا بزرگ میکند .

    چقدر خوبه این دسته از سوالات که من را به یاد دوره احساس لیاقت میندازه .

    دوره عالی شیوه حل مسائل هم که تا سه تا بخش بیشتر کار نکردم ولی همین سه بخش چقدر دیدم را نسبت به مسائل عوض کرد.

    سوال این قسمت:

    آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟

    تا قبل از آشنایی با استاد همیشه فکر میکردم اگر طرف تو یه چیز مهارت داره ذاتا اینجوریه وتو وجودشه ومن نمیتونم استعدادی مثل اون داشته باشم

    مخصوصا تو مدرسه که اگر یه دوستم تو ریاضی نمره عالی می‌گرفت من دیگه میگفتم مخ ریاضیه من استعدادش را ندارم .

    الان چند وقته که خودم رفتم سرکار بااینکه هیچی از فروشندگی بلد نبودم ولی گفتم میرم تو دل کار ویاد میگیرم .

    اصلا از صحبت کردن هم با مشتری ها وحشت داشتم

    ولی وقتی تمرین کردم وتمرکزم کردم هرروز بهتر شدم .

    حتی مشتری ها حرفم را مثل سند قبول داشتند که فکر میگی این چی خوبه ما قبول داریم .

    به قول استاد جان هیچ کاری نیست که انسان نتونه انجام نده همه چی رو می‌تونه یاد بگیره .

    چون ذهن انسان با تمرین بهتر و بهتر میشه نه اینکه بگه اول یا بگیرم بعد برم شروع کنم .

    استاد من تا نرفتم شروع نکردم هرکاری را یاد نگرفتم .

    استعداد مهم نیست اون انگیزه ای وشوقی که داریم مهمه

    یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟

    من که روی خودم امتحان کردم ودیدم با تمرین وانگیزه واحساس خوب میشه هرکاری را انجام داد

    مثلاً :با اینکه هیچی از کار تولید سوکت خودرو نمی‌دونستم رفتم مجوزش را با لطف خدا گرفتم .

    اولش پرس کردن ها شل بود کم کم یاد گرفتم وسفت تر شد وابسته بندی قشنگ تر .

    تا دست به کار نزدم نمی‌دونستم وقتی شروع کردم برام مثل آب خوردن شد .

    یا مثلاً یادگیری اکسل با کامپیوتر ک اصلا هیچی نمی‌دونستم ولی اینقدر تمرین کردم که خیلی روان انجام‌میشد برام وقبول شدم .

    مهارتی که فکر می کنی در آن استعدادی نداری یا متقاعد شده ای که به درد انجام آن کار نمیخوری را انتخاب کن.

    آموزش زبان انگلیسی

    ریاضی

    اکسل و کارکردن با کامپیوتر

    سپس یک هدف قابل دستیابی و معقول برای بهبود در آن مهارت را در نظر بگیر؛ پیرامون آن موضوع مطالعه و تحقیق کن؛ ایده های قابل اجرا برای شروع کار را یادداشت کن و قدم اول را در آن راستا بردار.

    اکسل را برم باز تمرین کنم و یادآوری کنم برای خودم .

    از یوتیوب شروع کنم برای یادگیری زبان هر چند تا کلمه که یاد میگیرم را به خودم تحسین بگم .ب

    با ذهنم حساب کنم به جای کار با ماشین حساب تا ذهنم قوی بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  2. -
    حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
    مدت عضویت: 1980 روز

    سلام استاد عزیزم

    و همچین خانم شایسته عزیز و دوستان گرانی

    آیا فکر میکنی با تمرین و تلاش و تکرار میتونید در زمینه مواردی که مهارت خاصی ندارید یا مثلا استعدادی نداری توش خیلی خیلی پیشرفت کنی؟

    یعنی کارایی که تا حالا نکردی ،اگر تمرین کنی میتونی توش خیلی موفق باشی یا باورت اینه که استعداد یه چیز ذاتی و بعضیا ذاتا هنرمند یا نقاش یا موزیسین بدنیا اومدن و این استعداد ذاتی رو دارن و هیچ ربطی به تلاش نداره

    و اکر آدم استعداد نداشته باشه نمیتونه توش پیشرفت خاصی بکنه.

    راستش همیشه همینطور فکر کردم

    کلا تصورم این بود که هر کسی باید بگرده و پیدا کنه اون مواردی که توش استعداد داره تا بتونه توش موفق بشه

    فکر میکردم واقعا بعضیا واسه یه کاری ساخته شدن یا بعضیا واسه یه کاری ساخته نشدن

    درسته که شاید ما بتونیم تلاش کنیم ادامه بدیم ولی انگار اون اولش باید یه جیز خاص و ویژه ای وجود داشته باشه وگرنه تلاش ها کاملا بی ثمر خواهد بود

    این تو ذهن من فقط در مورد استعداد صدق نمی‌کرد

    حتی موارد دیکه ای مثل پول ساختن یا پول در آوردن

    یا مثلا هر توانایی که تو خودم نمیدیدم و تو بقیه میدیدم میگفتم آره دیگه این بنده خدا عرضه شو دارا من ندارم

    این طرف ذاتا اینطوری به دنیا اومده

    انگار مثلا یه شانسی آورده یه موهبتی بهش داده شدا

    تهش انگار به این موضوع باور داشتم که انگار یه توجه ویژه ای خدا بهش داشته که انقدر راحت داره پول می‌سازه یا انقدر همه کارهاش ساده انجام میشه انقدر زندگیش خوبه انقدر روابطش خوبه

    درسته اینها ربطی به استعداد نداره

    ولی در نگاه کلی انگار اون حیطه ای که یه کسی یا کسانی نوش موفق بودن برای من اینطوری تعریف شده بود

    و جالبه که با پذیرش این مساله هی مصداق هایی پیدا میکنی که ذهنتون قانع کنی که دست از تلاش و ادامه دادن برداره چون ذاتا تو ازین موهبت یا توانایی محرومی پس دست و پای الکی نزن و خودتو خسته نکن و بشین سر جات و با این سرنوشت کنار بیا

    مهمترینش همین مساله پول ساختن بوده برای من

    با تمام تلاش‌هایی که در کل زندگیم گرده بودم و حتی تو اسن چند سال که دارم شری ا رو خودم کار می‌کردم دیگه یجورایی پذیرفته بودم که من برای پول ساختن ساخته نشدم من قرار نیست یه زندگی آروم و مرفه داشته باشم من همینم دیگه. این شانس و موهبت برای من در نظر گرفته نشده کاریش هم نمیشه کرد بیشتر از سه ساله همه جور تلاشی کردم و تغییری رخ نداده پس دیگه زور نزن که نمیشه

    یه چیزی مثل همونی که گفتید استاد.

    مثلا سقف توانایی من در پول ساختن بصورت ذاتی فلان قدر تعریف شده و این دیگه تغییر نمیکنه

    هیچ راهی هم نداره

    یعنی این مساله هیچ راه حلی نداره چوووون من دارای اون شانس یا موهبته نیستم

    و این چقدر اشتباهه چقدر مشرکانه و شیطانیه

    با این جلسه بیاد آوردم خیلی هز اتفاقات بزرگ زندگیمو

    جاهایی که قبلا همین نگاه رو در موردشون داشتم ولی با برخورد به یک تضاد بزرگ چنان تغییراتی کردم که در مخیله خودم هم نمی‌گنجید

    تغییر شرایط زندگی ،

    پذیرفته بودن که سرنوشت من اینه که با این همسر زندکی کنم و زندکی هم بالاخره پر از رنجه پر از دعوا و درگیری و … است و هیچ راهی هم نداره

    سرنوشت من این بوده

    شانس من همین بوده

    که البته الگوهای مذهبی مثل زندگی امام حسن این نظریه رو تو ذهن من تقویت می‌کرد تا جایی که با وجود همه رنج ها بقول شما من داشتم خودمو ادجاست میکردم.یعتی با این توحیح که زن امام حسن تو خونش بلا سر امام حسن می‌آورد پس این رنجها موهبته پس اصلا خدایا حالا که انقدر منو دوست داری رنجهای زندگیمو بیشتر کن

    اما وقتی من تغییر کردم دیدم شرایطم و روابطم از زمین تا آسمون متفاوت با قبل شد

    یا مثلا من پذیرفته بودم که سرنوشت من بیماری در سن بسیار پایین بوده

    احتمالا خدا چون خیلی دوسم داشته باز با الگو از زندگی امام سجاد که معروف بود به زین العابدین بیمار داره بواسطه این بیماری ها منو آماده میکنه واسه بهشت

    ازونطرف قضیه ژنتیک و ارثی بودن بیماری هم که تو خانواده وجود داشت

    یعنی مادر بزرگ و پدرم و خواهرم هم دیابت داشتند

    پس دیگه توانایی سالم زندگی کردن برای من وجود نداره

    پس سرنوشت من همین بوده

    گفتم که درسته اینها ربطی به استعداد نداره

    ولی ارتباط مستقیم با بحث موهبت خاص داره

    چون اصل و اساس مذهب با رنج عجین شده

    آدم فکر میکنه تو هر زمینه ای که رنج بیشتری داشته باشه امتیاز بیشتری ازون مرحله میگیره

    و آخر سر هر وی جمع امتیازاتش تو سختی ها بیشتر باشه جای بهتری تو بهشت بهش میدن

    در مورد مساله کسب ثروت هم دقیقا همین نگاه وجود داشت یا شایدم هنوز وجود داشته باشه

    که من واسه پول ساختن ساخته نشدم

    اما تو قسمت آخر فایل که بخش تمرین رو توضیح دادید

    دیدم بهترین تمرین همین پول ساخته برای من

    دیدم بر خلاف اینکه قبلا فکر میکردم من توانایی یا عرضه یا استعداد پول ساختن رو ندارم

    وقتی بصورت مداوم و مستمر و البته با تمرکز دارم رو خودم کار میکنم داره یه تغییراتی تو زندگیم رخ میده

    داره شرایط آروم آروم تغییر میکنه

    قبلا میگفتم نمیشه

    الان میبینم دقیقا داره میشه

    علتش حجم بسیار بالایی از باورهای اشتباه در مورد جایگاه پول تو ذهن من بوده

    لامصب یکی دو تا نیست که

    دقیقا تمرکز روی تغییر برای کسب ثروت از پارسال 6مین موقعها شروع شد

    بعد هز فایلهای مربوط به نتایج آقا رضای عطار روشن که باعث شد من تصمیم بگیرم بصورت بنیادین تغییر کنم

    و با شروع دوره حل مساعل شکل جدی‌تری بخودش گرفت

    تا الان حدود دوازده ماه ازون روزها میگزره

    من هر روز ساعتها و ساعتها رو خودم کار کردم

    درسته که سطح تغییرات اون قدرها وسیع نبوده

    ولی بوضوح تغییراتی عظیمی بوده

    شاید علتش حجم زیاد باورهای مخرب در من بوده

    ولی الان با توضیحات این فایل دیدم اگر استمرار و مداومت نبود واقعا من یه جاهایی دست گیوآپ میکردم

    یه جاهایی ممکن بود دیگه همه چیو ول کنم

    البته این اتفاقات هم افتاد ولی چون واقعا دنبال تغییر بودم هدایت‌های خدا دوباره مثل یک کورسوی امیدی دوباره منو به ادامه دادن وامیداشت

    اما یروزهایی واقعا میگفتم حمید ولش کن دیگه مگه نمیبینی جواب نمیده

    تو واسه اینکار ساخته نشدی

    چقدر این فایل آگاهی دهنده بود

    چقدر باعث شناخت شد برای مم

    اونجایی که گفتید شاید از راه غلطی داری اون کارو انجام میدی

    شاید راهی که برای یوی جواب داده واسه تو نده

    شاید بخاطر حجم زیاد باورهای مخرب احتیاج داره بیشتر هز بقیه تلاش کنم

    مثلا یه نفر ممکنه با دو ماه تلاش مستمر باورهای مالیش کاملا تغییر کنه من باید دوازده ماه تلاش کنم

    این به معنای بی استعدادی یا بیعرضگی نیست

    اگر ادامه بدم ممکنه ازون هم بالاتر برم

    ولی رمزش اینه که باید ادامه بدم

    نپزیرم که شانسی یا موهبتی وجود داره

    نپزیرم که سرنوشت من این بوده

    و جدیدا دارم تغییرات رو خیلی شفاف میبینم تو زندگیم

    شاید پرداخت قبوض خونه واسه یکی عادی باشه

    اما قبلا برای من آرزو بوده

    اما الان من هم دارم عادی اینکارو میکنم

    شاید بنزین زدن واسه همه عادی بوده

    من ماشینشو داشتم ولی پول بنزینش رو نداشتم و این برام آرزو بوده

    شاید خرید کردن واسه همه عادی بوده

    اما برای من آرزو بوده

    اما الان نیست

    شاید پرداخت اجاره واسه همه عادی باشه

    اما برای من آرزو بوده

    ولی الان نیست

    شاید کافه یا رستوران رفتن واسه بقیه عادی باشه

    ولی وقتی دوستان یا خانواده پیشنهاد رستوران میدادن غم دنیا میومد تو دلم چون مثلا حتی پنجاه هزار تومن پول نداشتم که یه قهوه یا چای سفارش بدم و باید یه جورایی ازونجایی فرار میکردم

    وقتی بارها این فایلو گوش دادم بیاد آوردم اگه خودمو با بقیه مقایسه نکنم ( یکی از اصول اولیه دوره احساس لیاقت) کاملا تغییر گردم ولی ازونجایی که ذهن این تغییرات رو باارزش نمیدونه ( یکی از اصول دوره حل مساعل ) و میگه تغییر یعنی بتونی الان دویست میلیارد پول داشته باشی.

    دیدم آره منن از زمین تا آسمون تغییر کردم

    ولی نباید چشمم به زندگی بقیه باشه

    چون من نمیدونم طرف چه باورهایی داشته و چه مدت زمانی با این باورهای درست و خوب داره بصورت مستمر تلاش میکنه که امروز آنقدر راحت پول میسازه ذهن میگه تک که بدرد نمیخوری و این تغییرات تو که ارزشی نداره

    دقیقا مثل مثال های این فایل

    چون طرف نمیدونه مسی چقدر نظم و چقدر پیگیری و تلاش مستمر داشته موفقیتهاشو ربط میده به هزار تا موضوع بی‌ربط یا مثلا شانس

    ولی وقتی آگاه میشی که طرف چقدر برای هدفش قدم برداشته و ادامه داده اونوقت میگی پس منم میتونم

    پس تصمیم گرفتم تمرین این قسمت رو در زمینه تغییرات مالی در نظر بگیرم

    تا توجهم بیشتر روی رشد باشه و بهبود نه کمال‌گرایی که آدمو از حرکت بازمی‌داره

    استاد بینهایت از شما ممنونم بخاطر این فایل ارزشمند

    در پناه خدا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  3. -
    ماهان بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 1391 روز

    سلام و درود فراوووااانن به استاد و همه دوستان عزیزم . این باور یکی از پاشنه اشیل های من بوده و استاد راجع بهش توی دوره عزت نفس خیلی خوب توضیح دادن . در کل ، هرموفقیتی به نظرم قابل الگو برداریه . استعداد به اون صورت معنایی نداره . یعنی خیلی کارها بوده که من از روز اول عالی انجام میدادم بدون تمرین خاصی ولی ادامه ندادم و تمرین نکردم و هیچ نتیجه و پیشرفتی هم ندیدم . ولی کارهایی بوده مثل یه مبحث درسی که توش خیلی خیلی ضعیف بودم ولی کار کردم تمرین کردم و توش کلی رشد داشتم . مهم پس تمرین و الگوبرداریه بیشتر بحث ذهنه نه حالا فیزیکی من بدوم یکاری کنم چون جواب نمیده اول ذهن اول باور من خودم کسی ام که چند بار خواستم قانونو دور بزنم و میرفتم دنبال عمل درصورتی که اون باورا هی اوضاعو بد میکردن و من ایده های مناسب در دسترسم نبودن !

    استاد عجب توضیحاتی اصن هرجلسه این سری فایلا کلی بار باید گوش داده بشه . استعداد داشتن تا یه حدی جواب میده حتی اگر بگیم وجود داره مهم تمرینه . یکی از باگ هایی که الان خودم خندم میگیره در من این بود که نه تو اگه استعداد داشته باشی اگه مهارت داشته باشی درس نباید مرور کنی که یبار سر کلاس کافیه و اگه یادت بره و مرور کنی تو حالیت نیس بعد نمیخوندم بعد نمرم کم میشد بعد ذهنم میگفت چرا نمرت کم شد چقدر بی استعدادی ! چقدر راحت ما خودمونو میایم گول میزنیم . همین الان رفتم زندگینامه مایکل فلپس رو سرچ کردم دیدم باز خیلی از سایت ها زدن نه این بدنش خیلی خاصه و چربی نداره پوستش واسه این قهرمان شده ! در صورتی که توی اولین مسابقاتش پنجم شد و میگه اخرین روزی که تمرین نکردم رو به یاد ندارم و سال بعد قهرمان اون جام شدش ! همین حرفا رو واسه بازیگرا هم میزدن که مثلا جانی دپ خوشتیپه جانی دپ صورتش زیباس تونسته موفق بشه ولی ما وارویک دیویس ها داریم که میشن جز پنج تا بازیگر ثروتمند تاریخ هالیوود ! تمام این ها حاصل تلاشه . من خودم ذهنم همیشه میگفت تو شیمیت خوب نیس ول کن شیمی رو تو نمیفهمیش ولی من قبولش نکردم و شیومو عوض کردم و فهمیدم که اقا وقتی من خودم دنبال یه مبحث میرم راحت میفهممش ! ولی وقتی همش منتظر معلمم هستم که تزریق کنه اطلاعاتو نمیفهمم . مثلا کلاس خصوصی میگیرم خیلی راحت همه چیو میفهمم چرا چون خودم وقت میزارم با معلم خودم میخونم خودم مینویسم . و نتیجش هم این شد که از نمره 8 و نیم توی سه هفته رسیدم به 16 و الان هم دقیقا میدونم کجاها رو ایراد دارم . خب این نشانس ! یکی دیگه از این موضوعا ارتباط با دختر ها و جنس مخالف بود . خب من اولین دوست های صمیمی زندگیم دختر بودن و هروقتم که دختری بود تو دوران بچگیم همه چی اوکی بود ولی باز ذهنم مقاومت داشت بسیار زیاد ! من ارام ارام رفتم تو دل تمرین کردن از کلاس زبان یادمه شروع شد بعدش رو خودم کار کردم دوستان دختر زیادی پیدا کردم بعدش فهمیدم که رابطه فراتر از دوستی هم زیباست ولی من تو ذهنم یه عامل شیطانی و بد میبینمش پس شروع کردم به مثال اوردن و توی یه مدت کوتاه شاید سه هفته ، هدایت شدم به صحبت با یه دختر فوقالعاده و دقیقا دقیقا اونی که فکر میکردم و فهمیدم که چقدر شرک دارم تو این قسمت روابط و خیلی روش کار کردم و ایمانم قوی شد و بهش پیشنهاد دادم حالا نمیدونم جوابش چی خواهد بود ولی موضوع اینه با یکم تمرین و ایمان تونستم تا جایی پیش برم که تا حالا نرفته بودم و این خیلی جالب بود واسم و خدای خودمو الان بیشتر باور دارم نگرانیم کمتره و کلی هم لذت بردم از همین اشنایی حالا هرچه پیش اید خوش اید (: ولی که من اپولو هوا نکردم فقط روی باورهام کار کردم حالمو خوب نگه داشتم و شجاعت به خرج دادم و خود خدا منو هدایت کرد ! امروز هم روز تولد مادرمه و من دستم خالی بود واسه کادو دادن بهش و این تضاد باعث شده بخوام روی باورای وروت ساز کار کنم ولی ذهنم میگه نه تو اصن مال پول ساختن نیستی درصورتی که کلی پول ساختم در گذشته ! استعداد کیلو چنده من تمرین میکنم ذهن ثروتمند بسازم همونطور که تمرین کردم‌ذهن درسخوان و باعزت نفس و … بسازم . میرم تو دل این موضوع و موفقیت و این یک مسیرو پیشرویه نه یک دکمه فشار دادن ما اصن طرف موفق نداریم موفق بودن داریم موفقیت یک حالته نه یک مقصد خاص اینم از اون باوراییه که دارم روش کار میکنم !

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  4. -
    مجتبی محجوب گفته:
    مدت عضویت: 1913 روز

    به نام خدای مهربان

    سوال

    آیا فکر میکنید که با تمرین و تلاش و تکرار می توانید در زمینه ی مواردی که مهارت خاصی ندارید یا استعدادی ندارید توش خیلی خیلی پیشرفت کنید ؟

    آیا این باور رو داری که اگر خیلی تمرین کنی و تلاش کنی میتونی توش خیلی خیلی موفق بشی ؟

    یا باورت اینه که استعداد یه چیز زاتی هست و بعضی ها هنرمند و نقاش تحلیلگر یا سخنران یا هر چیز دیگه ای بدنیا میان.

    سلام به استاد عزیزم ، کسی که خیلی چیزها ازش یادگرفتم و دارم یاد مگیرم ، و خدارو بابت حضورش واقعا سپاسگزارم.

    چقد این سوال بجا بود، چقد درخواست من بود، و چقد با دیدن این سوال ایمانم قوی ترشد که واقعا خداوند داره پاسخ میده به خواسته های ما.

    البته من باورام با گوش دادن به فایلها و سعی در عمل کردن به اونها خیلی تغییر کرده، وقتی که این سوال رو میخوام جواب بدم متوجه تغییر میشم ، وگرنه فک میکردم که من همون آدم قبلی هستم.

    بله من باور دارم که استعداد عامل مهمی هست ،ولی انگار نه برای هر چیزی، ولی مهمترین چیزهایی که باور دارم که زاتی هست ، و من دیگه نمیتونم مثل اون شخص بشم این موارد هست

    1- استاد عباسمنش توانایی و استعداد فوق العاده ای در درک قوانین داره

    2- استاد عباسمنش توانایی و استعداد فوق العاده ای در عمل کردن به قوانین داره

    3- استاد عباسمنش توانایی و استعداد فوق العاده ای در ادامه دادن به چیزی که فهمیده درسته داره

    4- استاد عباس منش توانایی و استعداد فوق العاده ای در تاثیر گذاشتن روی دیگران داره

    5- استاد عباسمنش استعداد و توانایی فوق العاده ای در کنترل کردن فکر خودش و عمل به تعهداتش داره و یه آدم فوق العاده ای در اجرای اونها داره و خیلی هم جدی هست و ادامه میده

    ذهن من همیشه میگه استاد همه این هارو باهم داره و تو هیچ عرضه ای نداری، و به هیچ جایی هم نمیرسی، تا حالا صد بار شده که قانون رو ادامه دادی بعد ول کردی، و دیگه نمیتونی مثل اون بشی

    من از زبان خیلی خوشم میاد ولی باورهای من این بود که نمیشه اصلا یاد گرفت و از 29 سال که رد شدی دیگه کارت تمومه و دیگه یادگیری زبان تمامه ، ولی به لطف خدا با یه آموزشی تو نت آشنا شدم و هدایت شدم بهش که کلا تمام تفکراتم رو بعد از خرید دوره و انجام اون تغییر داد، فهمیدم که اگر از ساعت 5 صبح تا 8 شب هم سر کار باشی باز میشه انگلیسی و هر زبان دیگه ای رو به راحتی ،تکرار میکنم به راحتی و در اوج لذت و سادگی و در زمان واقعااگر وقت بگذاری در عرض دو ماه بتونی هر چیزی رو که بخوای به زبان انگلیسی بگی، و این رو من الان که جلسه چهارم هستم دارم متوجه میشم ، واقعا هیچ محدودیتی بغیر از ذهن من وجود نداره

    الان هرچی که فک میکنم میبینم که این باور در من هست

    تو هر چیزی رو که بخوای میتونی با زمان گذاشتن و تمرین و تکرار یاد بگیری ولی چه فایده ،دیگه از من گذشته و دیگه چه فایده ای داره ، قبلا که بچه تر بودی خوب بود، یاد میگرفتی و میرفتی کلی کلاس میزاشتی باهاش، ولی الان میخوای برای کی کلاس بزاری

    عه پسر تا حالا متوجه این نشده بودم که وقتی باورت تغییر میکنه واقعا از درون همه چیز تغییر میکنه

    نمیدونم واقعا این رو چطور بگم

    من فک میکردم که باور تغییر کنه چیزی نیست ویا اصلا چطوریه ، باور کن من قبلا در مورد استعداد باور داشتم که آدم باید با استعداد باشه که به جایی برسه ،ولی الان هر چی زور زدم که باور نداشته باشم این رو دیدم که نه اصلا وجودم دیگه قبول نمیکنه

    همشم بخاطر تمرین اول جلسه ثروت 1 هست ، چون خیلی مثال پیدا کرده بودم و چقد تو اطرافی نگاه کرده بودم و در مورد خودم هم گفته بودم که من این همه بچه با استعدادی هستم و بودم پس چرا ثروتمند نشدم

    عهههههههههههه چه جالب ،تا حالااینطوری باور رو درک نکرده بودم ،استاد راست میگه ، وقتی باورت تغییر کنه اصلا وجودت قبول نمیکه حتی اگر بخوای به زور بهش بگی

    ولی الان این باور رو دارم که من دیگه نمیتونم مثل استاد بشم ، استاد داره میتازه و میره جلو و همه رو گرفته دیگه چیزیش برای من نمونده ، و استاد همه رو ارشاد کرده دیگه ، دیگه آدمی نمونده که من بخوام برم تو اون مسیر و توضیح بدم براش که

    البته درک الانم اینه

    شاید این یه توهم باشه ، و باید تو عمل ببینم که من چطور عمل میکنم و چه باوری دارم ،تا متوجه ریز جزئیات بشم که واقعا در مورد استعداد چه باورهایی دارم.

    الان یه باور دیگه ای که پیدا کردم اینه که اینها قبلا راهنما داشتن من که کسی رو نداشتم که راهنمایی ام کنه پس نتیجه میگیرم که من باید بدبخت بمونم

    باور مخرب بعدیم اینه که :

    1- درسته که من میتونم یاد بگیرم ولی به پای اون فرد نمیرسم ،نمیتونم اون فرد رو رد کنم یا ازش جلو بزنم .

    2- اون کجا و من کجا، دیگه کی به من توجه میکنه

    3- تا اونا هستن من کی باشم

    4- تو فک کردی که دو تا کتاب خوندی دیگه تمومه

    5- تو کجا به نتیجه رسیدی یا یه موفقیت کسب کردی که بخوای بری در موردش حرف بزنی که بابتش پول هم بگیری

    6- اون یه استاد بود دیگه تموم شد و رفت

    7- مردم چی میگن ،مسخرت میکنن

    8- فیلت تازه یاد هندوستان کرده

    9- اون موقع که جیک جیک مستونت بود فکر زمستونت نبود

    10- اون ممه رو لولو برد

    11- تو کامل نیستی

    12- تو توانایی انجام این کارو نداری

    اینها باورهای مخرب من هست، من بعد از گوش دادن دو جلسه اول شیوه حل مسائل و ثروت 1 و اکثر فایلهای دانلودی، چند قدم اول دوازده قدم ، دوره عزت نفس، کشف قوانین و راهنمای عملی، گوش دادن بارها به گفتگو با دوستان، و سعی در عمل کردن به آگاهی ها و اقدامات برای ترک منطقه امن، توجه به خواسته و تجسم کردن اونها ، کامنت گذاشتن و خوندن، بررسی خواسته در ساعات مختلف شبانه روز، و در حالت های احساسی متفاوت ، و نگاه به گذشته خودم در 15 سال گذشته ،متوجه شدم که من به حوزه سخنرانی علاقه زیادی دارم ، حوزه یادگیری قوانین و شناخت خود و خود کنترلی و عمل به اونها و اجرای اون در زندگی شخصی خودم و آموزش اون به دیگران علاقه دارم

    ولی از جایی که خودم رو با استاد و استادان دیگه ای که در این حوزه هستن مقایسه میکنم و میکردم بشدت ناامید و سرد میشدم ،

    و سعی میکردم که کارهای مختلف دیگه ای رو انجام بدم و وارد این حوزه نشم ، چون میگم که این حوزه کار تو نیست و کار بزرگان است، تو توانایی و صلاحیت انجام این کار رو نداری ، صلاحیت در اینجا بلد تره

    تو ذهن من اینه که برو سراغ کارهای دیگه و به اون اصلا فک نکن که یه توهم هست،

    بخاطر اون کارهای مختلفی رو امتحان کردم ،مثل جگرکی زدن، مثل فروش بیمه عمر، مثل نجاری، مثل کارگری کارمندی، مثل ثبت نام برای اسنپ، مثل دوره تعمیرات موبای، مثل فعالیت در طراحی سایت ،مثل آموزش نرم افزارهای گرافیکی،ولی هیچ کدومشون من رو راضی نکرد،

    ولی این فایل و این سوال انگار نگرشم رو تغییر داد

    بعدا با خوندن این کامنت قطعا من مسیر های دیگه ای رو تجربه کردم و تصمیمات جدیدتری خواهم گرفت

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      سمیه نظری گفته:
      مدت عضویت: 1501 روز

      سلام دوست عزیز

      میشه لطفاً اون برنامه ای که برای یادگیری زبان هست به من بگید چه برنامه ای هست تا منم بتونم ازش استفاده کنم چون منم قصد یادگیری زبان انگلیسی رو دارم و دنبال یه راه ساده برای آموزش زبان هستم برنامه ای که خیلی ساده و کاربردی باشه و خیلی راحت بشه ازش استفاده کرد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    امیرحسین روشنگر گفته:
    مدت عضویت: 1745 روز

    سلام به همه عزیزان و استاد

    من خواستم از تمرین و تجربه خودم بگم که در طول کار کردن رو خودم انجام دادم

    من چون عاشق کار حمل نقل بودم باربری خودمون و تا حالا اون کار نکرده بودم ذهنم بهم یگفت رانندگی نون اب میشه چه شغلیه اخه استعداد این …مردم چی میگن دختر بهت نمیدن کسی باهات دوست نمیشه میگن رانندس ابروت میره خلاصه این ترمز کاری با من کرده بود کن سالها بی کار مونده بودم و چون از کار دیگ خوشم نمیومد احساس رنج میکردم نمیرفتم کاری و درامدم نداشتم من 26 سالمه تو عمرم کار نکرده بودم پول نساخته بودم…

    تا اینکه خیلی قلبم میکشید دوره روانشناسی ثروت بخرم پولم نداشتم با استفادهد از قانون پولشو جذب کردم دوررو خریدم کارکردن دیدم یا حسین اصلا کل مسیر ثروت من اشتباه فکر میکردم و دقیقا همه هم اشتباه میرن با استفاده از جلسه 6 قدم اول هدف گزاری و دوره ثروت 1 یک فاصله برد تا ذهنم اماده بشه یواش یواش محیطم عوض شد ادمها عوض شدن دستان خدا اومد و الان من از همون کار همین ماه گذشته (بهمن 1402)مثل اب خوردن 200 میلیون کار کردم خدا شاهده انقدر ساده و با لذت پول میسازم از همون کار اصلا بخودم میگم من چطور فکر میکردم پول درنمیاد یا شغل خاصی ملاکه تازه ماشین کاریم هم پراید وانته تازه درک میکنم چرا استاد میگفت توی ثروت همه معلولن …

    واقعا توی کار هدایت میشم فقط به ادمهای ثروتمند و انقدر جریان هدایت ملموسه که نگم براتون.

    ثروت فقط به توجه ارامش توکل ربط داره که پشت این توکل باور فراوانیه باور اینکه خدا اون چیزیو میخواد که ما میخوایم و قانون تکامل که باعث میشه عجله نکنی خود این قانون تکامل پشت باور فراوانی و شعاف نکردن و عزت نفسه.

    واقعا خدارو شکر میکنم تو مسیرم واقعا خداروشکر میکنم از استاد یاد گرفتم باورهامو با نتایجم نشون بدم نه با حرف زدن و این کار چقدر بمن احساس قدرت میده تمرکز منو بیشتر میکنه کمک میکنه برای خودم زندگی کنم توی دنیای خودم باشم و همش هدایت میشم به نعمت بیشتر و من و من ومن لذت میبرم از زندگیم خدایا شکرت.

    یک مثالی که دیگم من برای شما بزنم من در کارم با فردی اشنا شدم سازندس و شغل اصلیش جوراب میفروشه میره تو بازارا جوراب میفروشه و همین ملک هایی که ساخته و داره میسازه بیس کارو از ثروتی که از جوراب فروختن بدست میاره ساخته تازه با وانت میره میفروشه مغازه مکان خاصی نداره خودشون برای من تعریف کرده.

    یک دوست دیگ دارم میره از شمال گلهای باغچه میاره میفروشه و با همین کار ویلا خریده خونه خریده در مکانهای عالی ماشین عالی داره 2تا 29 سالشه بعضی از بارهاشم خودم میبرم.

    توی قلبم نشسته که پول چقدر راحت بدست میاد واقعا چقدر کارها میتونه ساده باشه و دنبال شغل خاص استعداد خاص نگردیم همون ایده قلبی که میاد برای کار بریم شروعش کنیم اون خدا درهایی باز میکنه تو همون ایده که اصلا قبلش منطقی نیست اصلا و وقتی هدایت باور کنیم میدونیم که این ایده همون چیزیه که میخواد ثروتو بیاره قدم قدم من باید برم و لذتم میبرم چون خدا خیر مطلق لذت مطلق نمیتونه جز این باشه اعتماد کنیم بهش بریم تو دل کار…

    استاد ازت سپاس گزارم و برای همه بچهای این سایت هدایت ثروت مییطلبم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  6. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2163 روز

    بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

    سلام به استاد گرانقدر و ارزشمندم.

    سلام به تمام دوستان و هم مسیران من در جهت بهبود های دائمی اونم تمرکزی بهبود دادن و قدرتمند کردن ذهن هامون.

    خدایا شکرت برای دیدن فایل جدید

    خدایا شکرت برای به یادآوردن چیزهایی که به خودشناسی من کمک میکنه

    خدایا شکرت برای تمام دستانی که به من خدمت میکنن با عشق تا به خواسته هام نزدیکتر بشم به خود واقعی و طبیعی خودم نزدیکتر بشم.

    خب سریع میر سراغ اصل مطلب و در فرصت مناسب دیگه تمام نکته برداری هامم شاید اومدم اینجا نوشتم.

    ==============================================================

    سوال این قسمت:

    آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟

    _من فکر میکنم اگر یک مهارتی رو الان اصلا ندارم مثلا نواختن یک موسیقی رو میتونم یاد بگیرم و “کمی ” پیشرفت کنم اما با کلمه اینکه بگم “خیلی خیلی پیشرفت میکنم” موافق نیستم.

    یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟

    _ اگر بخوام صادقانه لایه ای ذهنم رو بکشم بیرون،باید بگم بله من به استعداد باور داشتم و الان کمتر شده ولی خوب نشده.

    و فکر میکنم باید علاقه هم داشته باشم و با یک چیز درونی مثل استعداد همراه باشه.(البته اگر استعداد رو بگیم یک چیز درونی و ذاتی هست، نه یک عامل اکتسابی و بیرونی)

    فکر میکنم یک چیزی در اعماق ذهنم میگه اون استعداده باید در کنار تلاش ها باشه تا بتونم خیلی خیلی پیشرفت کنم. یا شاید هم اون علاقه و ذوق و شوق زیاد خودش همه کار میکنه و نداشتن اون مهارت اولیه یا اون استعداد رو جبران میکنه و منجر به یادگرفتن عالی میشه.

    ===============================================================

    تمرین این قسمت:

    من فکر میکردم همیشه توی خیاطی کردن استعداد ندارم و هیچ وقت هم سراغش نرفتم و اصلا تاحالا پشت چرخ خیاطی نشستم.

    من فکر میکنم در دروس حفظی خوب نیستم و همیشه درک مطلب و فهمیدنی ها برام راحت تر بود واسه همین زبان انگلیسی هم خوب نبودم.

    یا در دوران مدرسه دقیقا اینو به شدت قوی داشتم که ریاضی استعداد ندارم، اصلا خانوادگی در این درس مشکل داشتیم و…

    یا از طرف معلم های عزیز چقدر این برچسب رو شنیدم در ریاضی خیلی بی استعدادی.

    یا شاید خانواده با تشویق های اشتباه و برچسب های ناآگاهانه شون باورهایی در من ایحاد کردند که باعث شده این ترمز به شدت مخفی در ذهنم رشد کنه.

    =============================================================

    شاید اصلا اون موضوع رو شخص استعداد نداشته یا در اون موضوع کار رو خیلی دیر شروع کرده،ولــــی با ادامه دادن، ادامه دادن و با تلاش به موفقیت های بزرگ رسیده.یک الگو در زمینه فوتبال “علی دایی” هست.

    ^ توی هر زمینه ایی اگر بخوای میتونی پیشرفت کنی،استــعداد مهـــم نــیست.

    ایمان مهمـه

    حرکت مهمـه

    بـاور به خداوند مهمـه

    توجه به الهامات مهمـه

    بهبود همیشگی مهمـه

    ^ ایــــن استعداد نیست که کارها روو داره انجام میده،

    اون باوره

    ایمانـه

    حرکت کردنه

    بهبود دادن همیشگیه که داره کارها رو انجام میده.

    ==================================

    خب من شروع میکنم به حرکت کردن،تمرین کردن و مطالعه کردن و اینکه من با چه روشی فلان مهارت رو یادمیگیرم بعد میام مینویسم و مراحل تمرینم رو کامل میکنم. فعلا برم در تست زدن مهارت پیدا کنم که این روزا مهم ترین کاریه که باید ادامه بدم و کم نیارم و جا نزنم.خدایا به امید تو…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 817 روز

      بنام خداوند باران ”

      خداوند عشق ”

      سلام و درود بیکران بر خواهر و جواهر ارزشمندم ”

      بر بهترین فهمیه ی دنیا ”

      وقت عالی ” متعالی

      کامنت تون رو مطالعه کردم ”

      و آخر کامنت تون”

      علم و تقوا داشته باش ”

      و خود رو برای مسیری که خداوند براتون مهیا کرده ”

      آماده ساز”

      بر روی هر چه تمرکز کنی”

      آتش به پا میکنی ”

      انشاءالله موفق بشی و بیای از نتایج خوشگلت برامون بنویسی ”

      الهی ”

      اونقدر بخندی که صدای خنده هاتون بشه زیباترین موسیقی کائنات ”

      الهی ”

      همیشه تنتون سالم باشه ”

      با خودت مرتب تکرار کن ”

      کامیابی تقدیر الهی من است ”

      عشق الهی در من جاریست ”

      من هم اکنون در روند تحقق خواسته هایم هستم”

      خداوندا سپاسگزارم ”

      بی نهایت دوست دارم ”

      فرشته ی موفق ”

      فهمیه پژوهنده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    مونا ترحمی گفته:
    مدت عضویت: 2116 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز

    سلام به همه دوستان خوبم

    آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟

    یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟

    با توجه به مثال هایی که از خودم دارم و همچنین مواردی که تو اطرافیانم دیدم برای ذهنم منطقی شده که با تلاش کردن و تمرین کردن میتونم تو هر زمینه ای که بخواهم مهارت کسب کنم و ربطی به استعداد نداره

    مثال :

    1.من کلاس یوگا میرفتم و همه کلاس هام رو مرتب میرفتم و هرروز تو خونه تمرین میکردم حتی مربی مون در هفته یک روز کلاس تمرینی رایگان گذاشته بود و من اون کلاس رو هم شرکت میکردم

    و فقط من یه نفر تو اون کلاس تمرینی بودم بقیه بچه ها نمیومدن

    وقتی به ترم های بالاتر رسییدیم یه حرکتی بود که خیلی سخت بود و باید روی دستامون وایمیستادیم

    هیچ کدوم از بچه ها نتونستیم اون روز اون حرکت و انجام بدیم

    من انقدر دوست داشتم که یاد بگیرم و راحت بتونم این حرکت و انجام بدم که اومدم خونه و کلی تمرین کردم

    با خودم گفتم این یه راهی داره اگه قلقش و پیدا کنم راحت میتونم انجام بدم

    انقدر روش های مختلف و امتحان کردم که فهمیدم چطور میتونم این حرکت و انجام بدم و چطور میتونم تمرکز بیشتری داشته باشم که روی دستام بایستم

    جلسه بعد که رفتیم کلاس همه بچه ها به مربی مون گفتن نمیشه خیلی سخته و بازم هیچ کسی نتونست اون حرکت و انجام بده ولی من انقدر تمرین کرده بودم راحت رفتم و اون حرکت و انجام دادم و حتی فهمیدم هرچی تمرکزم بیشتر باشه میتونم به مدت طولانی تر این کار و انجام بدم پس سعی کردم با تمرکز بیشتری این کار و انجام بدم

    مربی مون به بچه ها گفت اگه نمیشه پس چطوری مونا میتونه انجام بده

    همه بچه ها گفتن چون مونا لاغره به خاطر این میتونه انجام بده

    مربی مون هم گفت

    نه ربطی به لاغری نداره

    چون مونا مرتب داره تمرین میکنه

    به خاطر اینه که راحت میتونه انجام بده ولی شما اصلا تمرین نمیکنین بعد میگید سخته نمیشه

    پس اینجا برای ذهنم منطقی میشه که ربطی به استعداد نداره چون من یه تایمی خیلی تمرین میکردم و هم قدرت بدنی ام خیلی زیاد شده بود و هم تمرکزم خیلی بهتر شده بود و سخت ترین حرکت ها رو هم میتونستم انجام بدم

    ولی الان دیگه تمرین ندارم و دیگه یوگا انجام ندادم نه تنها اون حرکت رو نمیتونم اجرا کنم بلکه حرکت های ساده تر هم نمیتونم انجام بدم یا شاید انجامش برام سخت باشه

    2.من تونستم با تمرین و تکرار عکاسی و فتوشاپ و ادیت فیلم رو یاد بگیرم در صورتی که فکر میکردم من تو این کار استعداد ندارم

    قبلا که ذهنیت محدود کننده داشتم فکر میکردم که همسرم تو عکاسی استعداد خدادادی داره

    همیشه خودم و با همسرم مقایسه میکردم و میدیدم که عکس هاش بینظیر میشه ولی برای من اونقدر حرفه ای نیست بعد همیشه بهش میگفتم تو خیلی استعدادت خوبه اصلا خدا یه چیزی تو وجود تو گذاشته که انقدر کارات حرفه ای میشه ولی من استعداد ندارم

    چون باور داشتم که من استعداد ندارم پس هیچ تلاشی برای بهبود خودم و مهارتهام انجام نمیدادم

    ولی وقتی اومدم ذهنیتم رو تغییر دادم به خودم گفتم همسر تو بیست سال هست که شغلش اینه خوب معلومه که مهارتش بیشتر از تویی هست که تازه اومدی تو این کار

    تو میای خودت که تازه کار هستی با کسی مقایسه میکنی که بیست سال هست داره کار و انجام میده و همیشه داره خودش و بهبود میده

    تا زمانی که من خودم و با همسرم مقایسه میکردم و به این نتیجه میرسیدم که اون استعداد داره و من ندارم من هیچ تلاشی نمیکردم که خودم و بهبود بدم و هیچ قدمی برنمیداشتم برای بهتر شدن و پیشرفت کردن

    ولی وقتی ذهنیتم و تغییر دادم و به خودم گفتم منم با تمرین و تکرار میتونم حرفه ای بشم و سعی کردم هرروز وارد ترس هام بشم و سعی کردم خودم و بهبود بدم سعی کردم هرروز یک قدم برای رشد و پیشرفتم تو کارم بردارم و

    تونستم تو کارم خیلی قوی بشم و خیلی پیشرفت کنم تا جایی که دیگه ذهنم نمیتونه بهم بگه تو خوب نیستی یا تو استعداد نداری

    3.همسرم اصلا هیچی از آشپزی نمیدونست و اصلا آشپزیش خوب نبود ولی خیلی به درست کردن غذا مخصوصا کباب درست کردن علاقه داشت

    همیشه آموزش های یه آشپز معروف رو نگاه میکرد و ایده هاش و اجرا میکرد

    اولین باری که خواست کباب کوبیده درست کنه اصلا گوشت به سیخ نمیچسبید چه برسه به اینکه بخواد رو آتیش بزاره

    ولی انقدر تمرین کرد و آموزش نگاه کرد که هربار بهتر شد

    و الان بهترین و خوشمزه ترین کباب ها رو درست میکنه

    الان به قدری تو آشپزی کردن مخصوصا کباب درست کردن حرفه ای شده که از رستوران ها هم غذاهاش عالی تر میشه

    حتی پدرم که خودش آشپزیش حرفه ای هست و همیشه بهترین کباب ها رو درست میکرد الان از همسرم میپرسه که چی کار کنه حتی تو خیلی از مهمونی ها از همسرم درخواست میکنن که بره براشون کباب درست کنه

    واقعا با دیدن همسرم به این نتیجه رسیدم و برام منطقی شد که یک نفر که اصلا تو یه زمینه ای مهارت نداره اصلا استعداد نداره ولی با تمرین و تکرار به جایی رسید که تونسته از کسانی که سالهاست شغلشون اینه هم حرفه ای تر بشه

    تمرین :

    چیزی که فکر میکنم در اون استعدادی ندارم ولی میتونم با تمرین و تکرار در اون به مهارت برسم :

    توانایی ارتباط برقرار کردن با دیگران

    استاد من از بچگی با این باور بزرگ شدم که من خیلی درون گرا هستم خیلی کم حرف هستم

    و خیلی توانایی ارتباط برقرار کردن با دیگران رو ندارم

    من اصلا نمیتونم تو جمع صحبت کنم

    همیشه فکر میکردم من اینطوری آفریده شدم کم حرف و ساکت و خجالتی

    و داشتن ضعف در ارتباطات

    با خودم میگفتم اصلا این تو ذات منه که ساکت باشم

    و همین عدم توانایی در برقراری ارتباط با دیگران تو کارم داشت بهم ضربه میزد

    اصلا نمیتونستم مشتری و پرزنت کنم نمیتونستم خوب باهاش ارتباط برقرار کنم

    باز هم با این باور که من استعداد ندارم تو این زمینه ولی همسرم خیلی توانایی خوبی در برقراری ارتباط با مشتری داره و آگاهانه خودم و میکشیدم کنار

    یا تو جلسات کاری من خیلی کم نظر میدم خیلی کم صحبت میکنم و میگم بزار همسرم صحبت کنه چون تواناییش بیشتر از من هست

    البته بعد از استفاده از آموزشهای شما استاد عزیزم خیلی خیلی بهتر شدم

    و همیشه دارم سعی میکنم خودم و بهبود بدم

    سعی میکنم پیشرفت هام رو به خودم یادآوری کنم

    اما میدونم که هنوز خیلی جای کار دارم

    میدونم باید رو اعتماد به نفسم بیشتر کار کنم

    من فکر میکردم که خیلی خوب رو خودم کار کردم و خیلی اعتماد به نفسم عالی شده ولی وقتی چند ماه پیش یه جلسه کاری داشتیم با افرادی که از سطح بالا بودن

    هم تو زمینه ثروت هم بیزنس هم تحصیلات در کل از افراد موفق جامعه

    بعضی هاشون هم از تاجرای بسیار موفق بودن که تو خارج از کشور کارخونه داشتن

    من در برابر اونا احساس ضعف میکردم و نمیتونستم خوب باهاشون ارتباط برقرار کنم

    حتی یه سری خواسته ها و نظرها داشتم ولی نتونستم تو جمع مطرح کنم و بعدش هم خیلی پشیمون شدم و اونجا فهمیدم که من در برابر یه سری آدم ها احساس ضعف میکنم

    ولی به خودم میگم که

    من آدمی بودم که حتی با افراد فامیل که بهم نزدیک بودن نمیتونستم ارتباط برقرار کنم

    نمیتونستم تو جمع خانوادگی یا جمع دوستام صحبت کنم و نظرم رو بگم ولی الان رسیدم به جایی که از این مراحل رد شدم و تو این نقطه خیلی بهتر شدم ولی ایرادم اینه که با افراد مطرح و برجسته نمیتونم خوب ارتباط برقرار کنم و دوست دارم تو این مورد هم بهتر بشم

    اصلا همینکه من با این آدم ها برخورد میکنم ودر کنارشون کار میکنم خودش یه پیشرفت بزرگ هست برام

    خیلی موارد دیگه رو میتونم بگم ولی چون خودم الان مدتییه که دارم رو همین موضوع کار میکنم و میدونم باید تو این موضوع بهتر بشم به خاطر همین این مورد رو انتخاب کردم

    تو تمرین جلسه قبلی هم نوشتم که باید دستاوردهام رو به خودم یادآوری کنم پس این تمرین هم میتونه مکمل تمرین جلسه قبلم باشه

    استاد ازتون سپاسگزارم برای آموزشهای ارزشمندتون

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  8. -
    حسام گفته:
    مدت عضویت: 1967 روز

    سلام به همه دوستان

    استاد جان من فکر می کنم با تمرین، تلاش و مداومت می تونم در مواردی پیشرفت کنم که الان درباره آن مهارت خاصی ندارم.

    به نظرم استعداد هیچ ربطی به یادگیری نداره

    طبق گفته های شما در دوره ها ما میتونیم همه چیز رو یاد بگیریم

    یادگیری هر چیزی و شغلی و مهارتی اکتسابیه

    مثال اگه بخوام بزنم

    متاسفانه یا خوشبختانه من تجربه یادگیری 17 یا 18 شغل متفاوت رو داشتم که از 10 سالگیم تا حدودا 40 سالگیم داشتم

    چطور؟

    به خاطر نا آگاهی یا هر عامل بیرونی یا درونی ، هر 6 ما یا یکسال که وارد شغلی میشدم یه ایرادی ازش میگرفتم و ول میکردم

    یا بخاطر دعوت دوستان میرفتتم توی شغل اونا و باهاشون همکاری میکردم

    گاهی هم میشد که اخراج میشدم و فکر میکردم اون شغل به من جواب نمیده و مجبور میشدم شغلمو عوض کنم .

    از شاگردی سنگکاری بگیر برو تا شاگرد مکانیکی و کارگر دامداری و سوپری ، آژانس ، نگهبانی ، مکانیک ماشین چاپ پارچه ، کارگر شرکت هادی کابل ، کارگر کوره آجرپزی ، گارسون رستوران ، راننده آژانس ، تاکسی ، راهنمای گردشگری ، بلیط فروش ابنیه تاریخی ، نتوورک مارکتینگ ، مدرس نتورک مارکتینگ ،

    تا این اواخر که اومدم پیک موتوری ، و

    الان هم صبح ها کارمند شهرداری مرکزی هستم و عصرها توی کار نمایشگاه ماشین دارم شاگردی میکنم تا یادش بگیرم .

    دوستان عزیز

    جالب اینجاس که من تو هیچکدوم نه استعداد خاصی داشتم نه علاقه بهشون داشتم نه هیچی

    فقط میرفتم که یاد بگیرم تا درآمد داشته باشم

    همین

    و همشونم و بهتر بگم بیشترشون رو هم جوری کار کردم که صاحب کار میتونس کار رو بعد 6 ماه کامل به من بسپره و انجامش میدادم .

    یه مثال جالب

    من توسط دوست خانمم به نتوورک دعوت شدم و با اینکه با فروش مشکل داشتم با اینکه حتی از این شغل بدم میومد مجبور بودم به خاطر پولش فروش کنم و یکماه بیشترین فروش تیم رو من انجام دادم

    آخه چرا موفق شدم؟

    یا اینکه عاشق به به و چه چه دیگران بودم و بشدت تائید طلب

    من به خاطر سرخوردگیهای کودکی از درس و مشق و گتاب و معلم متنفر بودم

    اما وقتی دیدم اگه به عنوان یه لیدر بتونم درس بدم کلی تشویق میشم …..

    اینقدر رو خودم کار کردم که شدم مدرس جلسه آشنایی کل تیم های دفترمون .

    و تمام ورودی های دفترمون رو من باهاشون کلاس داشتم.

    این جای سوال داره

    که نه تنها استعداد ربطی نداره

    بلکه اگه مجبور بشی یا به هر دلیل بخوای توانایی یادگیری هر چیزیو داری

    گفتم من بعضی از این شغلها رو ازش تنفر داشتم ، اما عقلم نمیرسید که تو همه شغلها پول هست .و من خودمو مجبور میکردم اونیرو که دوس ندارمو حتی یاد بگیرم .

    ————–

    نکات مهم درس

    مثال علی دایی رو زدین که دیر شروع کرد

    شما گفتین

    پدر و مادرایی که می یان فقط به خاطر تلاش بچه به خاطر حرکت کردن بچه تشویقش میکنن اونا درست عمل میکنن

    شما گفتین

    خیلی مهمه که به خودمون و دوستانمون و اطرافیانمون موقعی تشویق کنیم فقط به دلیل اینکه حرکت کردن فارق از نتایجشون

    شما گفتین

    اگه خدای استعداد باشی اگه مدام حرکت نکنی فایده ندار ه

    اونی که حتی استعداد هم نداشته ولی مدام تقلا و حرکت کرده و رسیده و موفق شده

    مثال مایکل فلپس رو زدین

    بالاترین رکورد دار مدال المپیک که ظاهرا 80 تا مدال گرفته .

    گفتین عاملی که باعث پیشرفت و موفقیت میشه اینه که یک مسیر رو انتخاب و تمام توانمون رو میزاریم.

    گفتین

    داشتن استعداد مهم نیس

    مهم ایمانحرکتباورالهامات

    بهبود همیشگی مهمه

    ^

    انیشتین معلمش گفته بود این استعداد نداره

    ادیسون همینطور

    باورای اشتباه و محدود

    باور اینکه اگه استعداد داشته باشم میتونم پیشرفت کنم

    باور اینکه اگه در اول کار تونستم موفق بشم میتونم ادامش بدم رو بزاریم کنار

    باور اینکادبعضی افراد با استعداد خاصی بدنیا می یاد رو بزارین کنار.

    _

    تمرین

    مرحله اول

    مهارتی که فکر می کنی در آن استعدادی نداری را انتخاب

    ترجیحاً موضوعی را انتخاب کن که کسب مهارت در آن، به شما کمک می کند. خواه در شغل و درآمد شما، خواه در زندگی شما

    الان دوس دارم نمایشگاه ماشینو یاد بگیرم .

    مثال از پارسال من

    من نیاز به پول برای خرجی بیشتر خونه داشتم

    رفتم پیک موتوری

    من در پیک استعداد نداشتم مسیرها رو یاد بگیرم

    از این شغل رانندگی ترس هم داشتم چون موتور بود و احتمال خطر بیشتر از ماشین بود.

    و به خاطر اینکه کارمند ستاد هستم حتی گاهی سعی میکردم کسی از همکارا نفهمه که من پیک هستم چون کسر شانم میدونستم

    اما ایده الهامی بود منم گفتم چشم

    ولی رفتم تو دلش و آروم آروم به جایی رسیدم که بعد از حدود یک سال و نیم

    به گفته مشتریان زیادی

    بهترین پیک

    خوش اخلاقترین

    سر وقت ترین

    تمیز ترین موتور پیک

    من بودم

    استاد جان میخوام راجع به نمایشگاه ماشین که علاقه دارم این تمرین رو انجام بدم .

    هدف من

    شغل عصرهام نمایشگاه ماشین

    ایده های قابل اجرا

    1_روزی 4 ساعت وقت بزارم برا آموزش خودم از طریق گوگل

    2_دنبال نمایشگاه با جذب نیروی کار بگردم

    3_ هر روز اطلاعاتم رو راجع به

    چگونگی فروش

    آپشن و قیمت خودروها

    شناخت نیاز مشتری

    بالا ببرم

    قدم اول را بردار

    از فردا روز 13 اسفند 1402 استارت میزنم

    مرحله دوم

    دوستان عزیز من سابق توی پیک موتوری هر شب یا برای درخواست های صبح روند پیشرفتم رو درخواست میکردم

    و

    شبها توی تمرین معجزات بهبودهای کوچیکمو را یاد داشت میکردم. و حتی کوچیکترین بهبودها رو میدیدم و حتی بهبودهایی که نجواها میگفتن نمیخواد بنویسی

    برای نمایشگاهم این کار رو میکنم

    مرحله سوم

    من توی پیک

    بهبودهام رو مرور میکردم و با استفاده از اونا ، باور میساختم چون اون انجام شد حالا این یکی رو هم میخوام .

    و آگاهانه به ذهنم ثابت میکردم که ببین اینو انجامش دادم . اونو انجام دادم . حالا این یکی رو هم انجامش میدم .

    برای نمایشگاه هم انجامش میدم.

    استاد شایسته جان و استاد عباسمنش عزیز

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  9. -
    امیرحسین بابایی گفته:
    مدت عضویت: 1058 روز

    بنام خدا

    سلام خدمت دوستان و استاد عزیز

    تمرین قسمت پنجم ذهنیت قدرتمند کننده

    آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟

    خدارو شکر تو این مورد نکته منفی در وجود خودم نمیبینم

    از کودکی که سرکار میرفتم همیشه از اطرافیان میشنیدم که میگفتن : هرکاری باشه یه بار انجامش بدم یاد میگیرمش

    این باور اطرافیانم در من رخنه کرده بود ، نقش بسته بود ، و منم میگفتم : منم هرکاریو بخوام برم تو دلش یاد میگیرم

    الگو زیاد داشتم و دارم

    نمونش همین کریستیانو رونالدو

    قبل بیان کردن موضوع اینو بگم که واقعا الگوی زندگیم همین رونالدوعه(البته در موضوعاتی که با قانونی که من فهمیدم در هماهنگیه)

    خب اگه خواستید بدونید داستان کامل چیه برید لینک زیر

    …….

    این موضوع راجب همبازی رونالدو در باشگاه اسپورتینگه ، جایی که رونالدو ظهور کرد

    اونجا یه بازیکنی بود که خود رونالدو اذعان داشت اون از من بهتر فوتبال بازی میکرد ، رونالدینیوی کوچک لقبش بود ،

    کار تا جایی پیش میره که این اقارو باشگاه چلسی میخره و پولدار میشه(قبلش پول و پله داشت اما اینجا دیگه ترکونده بود)

    اقا این بشر پول که میبینه هوا برش میداره و تمرکزشو از فوتبال برمیداره میذاره روی جشن و پارتی و ماشین بازیو این داستانا

    کسی که حتی بهتر از رونالدو بوده و همه میگفتن خیلی با استعداده با این اعمالی که داشته زندگیشو به لجن میکشه

    میره زندانو بی پول میشه و از زندگی ناامید

    یعنی این مصاحبه که لینکشو گذاشتم واقعا منو تحت تاثیر قرار داد(چند ماه پیش خوندم)

    و منو در این زمینه بزرگترم کرد، که بابا استعداد و این حرفا چیه خداوکیلی؟ از رونالدو بهتراش بادِ استعداد برشون داشت و از بین رفتن ، اما رونالدو در مصاحبش گفته بود ذهنیت قدرتمند عامل موفقیت منه ، گفت که قبل بازی ها من خودمو میدیدم که گل میزنم و خوشحالم ، اوایل فوتبالم گفته بودم هدفم اینه بزرگترین فوتبالیست دنیا بشم ، برای رسیدن به این امر صبح ها زودتر از همه و شب ها دیر تر از همه میرفت تمرین میکرد میومد ، اونم از بچگی تا همین الان که تازه شده 39ساله

    این آدم این همه ثروت و نعمت داره اما دست از تلاش کردن در مسیر مورد علاقش برنمیداره

    دارید میبینید دیگع سال میلادی گذشته آقای گل جهان شد

    استعداد تعیین کننده نیست ، چگونگی بهره بردن از اون استعداد مهمه ، یعنی فردی وقتی دید که یه موهبتی داره در زمینه ای، بیاد هرروز تمام تمرکزشو بذاره و در اون زمینه خودشو بهتر کنه و بهبود بده، چرا که کارکردن در مسیر موردعلاقت عذاب آور نیست، بلکه تو داری هم عشق میکنی هم نمودار مسیر زندگیت رو به بالاعه و پیشرفت میکنی

    حالا منی که هیچ استعدادی تو خودم پیدا نکردم چی؟ خب مثل رونالدو ، هیچ اشکالی نداره اگه در یکسری زمینه ها استعداد ندارم ، هرچیو بخوام میرم تو دلش و یاد میگیرم و صدِ خودمو میذارم تا هرروز بهتر بشم و کم نیارم و نترسم ، رونالدو هم بازیکن با استعدادی نبود ، الان از ثروت و رکوردهای جهانی گذر کرده ، مثل رضا راد که هیچی از سایت و طراحیشو این داستانا بلد نبود الان بزرگترین مرجع وردپرسی ایرانه(بنظر خودم)

    اینا رو خودشون کار کردن و تمرکز گذاشتن به بهبود در زمینه کاری خودشون ، و الان به اینجایی که هستن رسیدن

    حتی خود من با اینکه هیچ فهمی از طراحی سایت نداشتم ، به راحتی و با دیدن چندتا اموزش اونم رایگان و با وقت گذاشتن و تلاش مستمر در این زمینه تونستم یه سایت وردپرسی عالی برا خودم طراحی کنم و لپ کلام راحت یاد گرفتم ، البته زمانی که رفتم تو دل کار

    استاد خداروشکر قبلا ذهنیت مثبتی در این موضوع داشتم اما زمانی که با شما و آموزش های شما اشنا شدم این باور بسیار مستحکم تر شد

    من حتی با دیدن شما هم باورم بیشتر بهم ثابت میشه، کسی که مهارتی در زمینه سخنرانی نداشته پا میشه میره تو دل کار و با خوندن 500تا کتاب جوری کارو یاد میگیره که تو 30تا کلاس دانشگاه برای افراد غریبه سخنرانی میکنه اونم بدون اینکه آب بخوره حتی

    یعنی وقتی تو ثروت1 گفتید ماه رمضون پنج ساعت بدون وقفه و بدون خستگی همش تو سمینار راه میرفتید و آموزش میدادید ، من یکی برگام ریخت

    بابا آخه مگه میشه یربع حرف بزنی و گلوت پاره نشه؟ یعنی باورش خیلی برام سخت بود اما میدونم خدا دادی نبوده این مهارت، بلکه خودتون رفتید و یاد گرفتید کارو ، استعدادی در کار نبوده بابا

    برنامه من برای تقویت این باور اینه که برم طراحی سایت رو تمرکزی روش کار کنم و خودمو متخصص کنم در این زمینه چون بشدت علاقه دارم بهش

    البته یه حسی بهم میگه تو اگه تو کار طراحی سایت حرفه ای بشی ، خودتو برای شرایط بهتر در آینده اماده کردی

    مطابق با حرف شما تو ثروت یک ، که از خانوم شایسته مثال زدید که هدیه دادن به پدرشون ، و اینکه پدرشون خودشونو اماده کرده بودن برای این اتفاق

    میخوام با متخصص شدن در زمینه ای که خیلی بلد نیستم خودمو آماده هدایت خداوند کنم

    و هرروز گزارش کاری از خودم و بهبود هایی که در این یادگیری دارم بیام سایت و کامنت بذارم(هرروز یک پله بهتر بشم نسب به روزای قبل)

    ممنونم استاد

    در ضمن امروز تونستم بالاخره عکس پروفایلمو تغییر بدم، خیلی وقت بود تلاش میکردم اما نمیشد امروز تونستم

    روز و روزگار خوش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  10. -
    وحید ربانی گفته:
    مدت عضویت: 1471 روز

    به نام خداوند بسیار بخشنده و مهربان

    به نام خداوندی که به من فرصت زندگی داد

    به نام خداوند رب العالمین که هرچه دارم از اوست

    به نام خداوند بخشاینده عظیم رب العالمین که منبع همه انرژی ها و حرکت ها است

    به نظر من هیچ استعدادی وجود ندارد هیچ تخصصی وجود‌ ندارد هیچ کیفیت خاصی وجود ندارد

    همه چیز هدایت خداوند است همه چیز رحمت و فضل خداوند است همه چیز خداوند است همه چیز توحید است همه چیز هدایت رب العالمین است

    اهدنا صراط المستقیم

    خدایا شکرت که هر لحظه من را هدایت میکنی به سوی نعمتها و‌فراوانی ها الهی شکر که جریانی عظیم‌از نعمت و ثروت را در زندگی من جاری کردی الهی شکر

    همه چیز تویی هر که‌تورا دارد همه چیز دارد و هرکه‌تو را ندارد هیچ چیز ندارد

    در پناه رب العالمین باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      ایمان متین فر گفته:
      مدت عضویت: 3152 روز

      به نام رب

      سلام دوست عزیزم وحیدجان

      کاملا با دیدگاه شما قلبی موافقم

      همه چیز هدایت خداوند است همه چیز رحمت و فضل خداوند است همه چیز خداوند است همه چیز توحید است همه چیز هدایت رب العالمین است

      اهدنا صراط المستقیم

      سپاسگزارم بخاطر یادآوری این نکته مهم ، حیاتی و ارزشمند

      موفق و پیروز باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: