پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 2 - صفحه 45
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-photo.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-30 07:02:222024-02-14 06:19:27پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین
خیلی خوشحالم که با اتفاقاتی که افتاد به این سلسله فایل ها هدایت شدم و با اینکه خیلی سخته اما دارم یک خودافشایی اساسی میکنم و بیل رو برداشتم و دارم ذهن و باورهام رو کندوکاو میکنم و میخوام در پایان این فایل ها به یک جمع بندی اساسی برسم چون احساس میکنم راه رو بلدم ماشینم برای رفتن آماده است باکش پر از سوخت هست اما من پای رفتن و نشستن پشت فرمون رو ندارم و میخوام به یک خودشناسی عمیق برسم و بعد سوار ماشین بشم و به سمت اهدافم بتازم.
چه الگوهای تکرار شونده ای در روابط شما وجود دارد؟
آدم هایی که به عنوان کارمند وارد کسب و کار من میشدند به شدت آدم های ضعیفی بودند آدم هایی بودند که همیشه محتاج پول بودند یعنی من باهاشون قرار گذاشته بودم که هفته ای حقوقشون رو پرداخت کنم و اون ها همیشه زودتر از موعد مقرر از من درخواست پول میکردند و من اوایل از این موضوع لذت میبردم یعنی از اینکه دارم به بقیه کمک میکنم و زودتر حقوقشون رو پرداخت میکنم لذت میبردم اما کم کم دیدم این موضوع داره خیلی اعصابم رو بهم میریزه اولش سعی کردم اینطور خودم رو قانع کنم که اوضاع اقتصادی مردم خرابه و این بندگان خدا هم حق دارند اما دیدم خیلی این موضوع داره تکرار میشه بنابراین اون کارمندان رو اخراج کردم و چندتا کارمند دیگه استخدام کردم و در کمال تعجب دیدم این ها هم دقیقا درخواست پرداخت حقوق زودتر از موعد رودارند و خیلی دلم میخواست بفهمم ایراد کارم کجاست و فهمیدم که ایراد از خودم بود چون خودم میخواستم کارمندانی داشته باشم که وابسته به من باشند ضعیف باشند تا بتونم کنترلشون کنم تا در کسب و کار بهم خیانت نکنند و کلی از این باورهای مخرب دیگه و در بین همکارانم هم یه درصد خیلی بالایی از افراد هستن که توی زندگیشون یه مشکلی دارند یا روابط زناشویی خوبی ندارند یا روابط بسیار بدی با بچه هاشون دارن یا نمیتونن ازدواج کنند و همه ی همکارانم از لحاظ مالی به شدت ضعیف و خیلی ترسو هستند اکثرا به اتفاقات روزمره مثل قیمت دلار و گرانی و …بسیار زیاد اهمیت و واکنش نشون میدن و همه ی صحبت هاشون راجبه این مسائل هست.
در کسب و کار شخصی خودم هم همه ی مشتری هام بی پول هستن و پرداخت دستمزد من براشون سخته حتی اگر یک مشتری ثروتمند هم داشته باشم وقتی به من میرسه خیلی خسیس میشه با اینکه میبینم خیلی راحت برای سایر مسائل دیگه اش هزینه میکنه اما وقتی دستمزدم رو بهش میگم خیلی سختشه که پرداخت کنه و کلی غر میزنه.
در روابط زناشویی هم همسرم بسیار نیاز به توجه و حمایت داره و گاهی باهم بحث میکنیم که چرا من همش سرم توی گوشیه ،گاهی اوقات هم وقتی میخواد کاری انجام بده همش میگه تو باید پشتم باشی مراقبم باشی حمایتم کنی و …و طوری شده که خودش به تنهایی جایی نمیره حتی به تنهایی سوار اسنپ نمیشه و اگه بخواد جایی بره من باید حتما ببرمش و بیارمش،من نباید توی خونه تنها باشم یا اگه جایی میرم حتما باید با ایشون هماهنگ کنم من آرزو دارم تنهایی سفر کنم و الان بیش از ده ساله که این آرزو همچنان یه آرزو مونده چون روزی که من تنهایی برم سفر قطعا اون روز جنگ جهانی سوم اتفاق خواهد افتاد…
در واقع اگه بخوام دقیق تر بگم خواسته ها و نظرات من برای کسی اهمیتی نداره و این الگو در کودکی و رفتار پدر و مادرم هم با من بود و یادمه همیشه هیچکس نظر من رو نمیپرسید و الان هم این موضوع در روابط من هم داره تکرار میشه و هروقت حرف از تنهایی و سفر و این چیزا میزنم همسرم گارد شدید میگیره و مخالفت میکنه و میگه تو دیگه متاهل شدی و این کارها رو باید زمان مجردی انجام میدادی توی محل کار هم همیشه برای من اضافه کاری اجباری در نظر میگیرند با اینکه بارها گفتم من تمایلی به اضافه کاری و شب کاری و …ندارم و برای من شیفت اضافه قرار ندید اما به حرف من اهمیت داده نمیشه و این موضوعات خیلی داره من رو آزار میده در مجموع اگر بخوام الگوهای روابطم رو تیتر وار بنویسم:
رابطه با افراد ضعیف از لحاظ مالی
رابطه با افراد ضعیف نیازمند حمایت گری
رابطه با افرادی که برای من و خواسته هام ارزشی قائل نیستند
رابطه با افراد خسیس
رابطه با افراد ترسو و واکنش گرا به مسائلی که تغییر آن ها در حوزه اختیارات خودشون نیست
رابطه با افرادی که در زندگی زناشویی و رابطه با فرزند خیلی مشکل دارن.
ممنونم از استاد عزیزم بابت این فایل زیبا
ممنون از بچه های سایت بابت کامنت های عالی
چقد خوبه که قوانین میفهمییی چقد خوبههه که هر لحظه خودتو بهتر میشناسیییی خدایااا شکرتتتت مننن دوتا از دوره هایی که بهشون نیاز دارم بعد عزت نفس؛ ( همیشه از خدا راهنمایی میخواستم که کدوم دوره بخرم ؛ بسیار الگو های تکرار شونده دارم که ازارم میداد بعد به اینجا به این فایل های ارزشمند هدایت شدم ؛ به غیر اینم مشکلی داشتم درباره مسئله ذوق ها و خوشحالی حبابگونه که بعد از خواستم از خدا به جلسه ششم دوره عزت نفس هدایت شدم فهمیدم چرا بعد یک موفقیت یک شادی موقتی دارم یهو باز انگار همه چی عادیه کسل میشم و ازارم میداد خدا راهنماییم کرد به این جلسه البته بگم جلسات قبل انجام داده بودم منتها تازه اماده این جلسه شدم که امادگیشم از فایل ایا ما میتوانیم زندگی دیگران را تغییر دهیم یا نه؟ جلسه اول بود ؛ البته درمورد نتیجه اعتمادم به نشانه ام خواهم نوشت بیشتر ؛ عو چقده نکته تو این متن اومده بوس به کلتون بریم سراغ اصل ماجرا :) خدایا شکرت.
راستی اون دوتا دوره یکیشون کشف قوانین زندگی بعدیشم حضور ذهن ندارم.
درمورد الگوهای تکرار شونده روابط:
من با کمک عزیزه دلم باور های تکرار شونده خودمونو دسته بندی کردم برای هر کدوم اسم های جدا گذاشتم تا بهتر توضیح بدم بریم سراغشون .
اولین باور : ((سختی تا آشتی)) من همیشه 22 هر ماه تقویم خارجی مصادف با روز 2 ( دوم) تقویم ایرانی خودمون یک آشتی خیلی شیرین داشتیم و بسیار از این بابت خوشحال و خرسند بودیم ؛ حالا چرا 2 هر ماه تقویم خودمون؟ چون ؛ اشنایی من با عزیزه دلم ساعت 1 بامداد ؛ در روزه 2 امرداد 403 بود.که میشه 22 جولای 2024 ؛ دلیل اینکه دقیق نوشتم به خاطره اینکه هر ماه در همین روز یعنی ماه گردمون ما یک اشتی بسیارررر شیرین از نظر خودمون داریم! حالا چرا میگم از نظر خودمون بیاید فلش بک بزنیم به چند روز قبل تر یا رندش کنیم دو هفته تا یک هفته قبل تر از ماه گردمون یا شاید حتی وسط ماه یا حتی اولش ؛ دعوای شدیدی بین ما شکل میگیره و خیلی همو تخریب میکنیم و بسیار دعوا اوج میگیره هی بین این تخریب دنبال حل مسائل میگردیم ؛ دنبال اینکه اره این پاشنه اشیل ماست این اشتباه ماست باید اینو حلش کنیم؛ و این شده بود یک تکرار تکرار و تکرار ؛ ما در روز ماه گردمون اشتی میکردیم درمورد دعوا های این ماه صحبت میکردیم ؛ کلی خوشحال که اره بعد کلی بحث دعوا حتی گاهی تا مرز کات کردن میرفتیم و ما باز بهم وصل میشدیم و این موضوع از یک پست در اینستاگرام شروع شد؛ ( یک روانشناس ترکیه ای نشون میداد با دست که وقتی دو نفر میخوان بهم نزدیک شن در رابطه هی ی چیزی این وسط نمیزاره اینا تقلا میکنن تقلا میکنن یهو بهم چفت میشن همه چی خوب میشه یعنی باید هی درگیر بشید دعوا کنید تا همه چی اروم بشه انگار نمیشه با عشق با ارامش مسائل موضوعات عاشقانه حل کرد و همین اروم اروم تبیدل شد به یک باور در رابطمون و بوم همه چی هر ماهی یکبار میترکه تکرار میشه و دوباره اشتی میکنیم ؛ برای این اسمشو گذاشتم باور غلط سختی تا آشتی.
باور اشتباه دوم : ( هیجان بی ذوق )
چندین وقت بود با عزیزه دلم به مشکل های زیادی خورده بودیم کمتر بهم توجه میکردیم یا ابراز علاقمون به شدت کم شده بود ؛ رابطمون بیشتر تشکیل از منطق ؛ قضاوت ؛ حل مسائل با درگیری و احساس بد شده بود ؛ یادمه اوایل رابطمون ما خیلی بهم توجه میکردیم با ذوق بهم پیام میدادیم و یک دوستت دارم ساده برامون خیلی قشنگ و دل نشین بود؛ تا اینکه بعد از یک مدت یک باوری که باز هم از اینستاگرام به ارث بردیم همین بود ؛ که اوایل روابط همه چی هیجان داره همه چی شهوته ذوق اشناییه و این عشق نیست ! بعدش دوره منطق نمیدونم جدیته ! و کم کم این وارد رابطه شیرین من با عزیزه دلم شد! که باعث اتفاقات ناخشایند زیادی مثل : ایرادی نداره انقد بحث میکنیم انقد دعوا داریم اینا عشق واقعی اینا برا رابطمون خوبه مگه نمیدونی اونا هیجان بود ! کم کم این تبدیل شد به یک باور در رابطم با عزیزه دلم که باعث شد اون هیجان کور بشه و غافل از اینکه همون هیجان عشقه همون لذت اوایل رابطه عشق واقعی بین ماست ! نه این منطق و این قضاوت های زیاد ! اینام خوبه ولی نه اینکه از اون ور بوم بیوفتیم نه اینکه حتما باید بزنیم تو کله هم یا گیسه همو بکشیم به نقل قول از عشقم ؛ ( و این موضوع همیشه تکرار میشد و ما برای حل هر چیزی هر چند وقت یکبار گیسه همو میکشیدیم) میشه با ارامش یا عشق با هیجان هم حل مسائل کرد و برای همین اسم این باور گذاشتم هیجان بی ذوق .
باور اشتباه سوم (( بد زخم یا همون تو زخمت دیر خوب میشه یا فلانی خوش زخمه زود خوب میشه ؛! اسم این باور گذاشتم بد زخم ).
منو عزیزه دلم یک چیزی که در ما همیشه تکرار میشد این بود که ؛ اگه یک دعوای میکنیم اگه یک بحثی میکنیم اثرات میمونه تو دلمون میمونه!!! یادمون نمیره !!! شاید اشتی کردیم ؛ ولی اثراتش هست جای اون زخم میمونه!!! یا اگه زخمم خوب بشه اون بحث تموم بشه بخواد جای زخمش بمونه یکم طول میکشه!!! و همین الگوی تکرار شونده باعث شده بود ما مسائل چندین ماه پیش یا چندین هفته پیش که بیمون حل شده بود وسط بکشیم و مثل یک سر کوفت توی سره هم بزنیم !!! و باوری که اون الگور پمپاژ میکرد بهش تنفس میداد این بود : اگه دعوامونم بشه گاهی یادمون نمیره یا نیاز به زمان داریم تا درست بشه ( برای مثال : اگه دوماه دعوا بحث داشتیم پس باید یک ماه بهم فرصت بدیم تا جای اون زخم خوب شه ).
دیر زخم ! چقد بهش میاد.
خب بریم سراغ نتیجه گیری این مسائل :
بعد دوماه اتفاقات ناخوشایند من امروز به این فایل گوش دادم همین امشب با عزیزه دلم موضوعش پیش بود و دیشب من دیگه تصمیم گرفتم با عزیزه دلم رو راست باشم بهش گفتم تو منو اذیت میکنی و یک سری فکرای غلط درمورد من در خودت ایجاد کردی یک الگوی تکرار شونده دیگه! اوه الان یهو اومد تو ذهنم؛ بعد توضیح اینم مینویسم ؛ دیشب روک بهش گفتم اگه قرار باشه اینجوری پیش بریم من دیگ ادامه نمیدم و اون کوتاه اومد یهو به یک باره همه چی از دیشب شروع شد امروز این فایل گوش دادم امشب درمورد این الگوها درمورد عشقم صحبت کردیم و باورتون نمیشه انگار نه انگار دو ماه باهم دعوا داشتیم امروز مثل روزای اول رابطمون شده بودیم و برا هم ذوق هیجان داشتیم مرسی استاد خوشحالم که شمارو تو زندگیم دارم الله یکتارو سپاسگذارم بابت این همه نظم و زیبایی .
نتیجه گیری : دلیل اینکه من هر بار درگیره چندین شخصیت موافق مانند هم ولی با ظاهر و شرایط متفاوت میشم اینکه که؛ از نظر شخصیتی بسیار دوس دارم حل مسئله کنم ؛ خیلی زیاد دوس دارم به بقیه کمک کنم ! خیلی دوس دارم یکی مشکلی داشته باشه من حلش کنم! و اون افراد همشون ویژگی ها مشابه ی دارن وای چقد قانون دقیق درسته هرچی بیشتر میرم جلو بیشتر تعجب میکنم خدایا شکرت بابت نظم؛ ویژگیشون اینکه انسان هایی هستن که مشکلات زیادی در بیشتر زمینه هایی که من بلدم دارن!!! راهنماییشون میکنم و عاشقم میشن! اما خب با نمک خوشگلم هستم جوری نیستم که افراط کنم حوصله سر ببرم یعنی این الگو تکرار شونده دارم که همشون همچین وجه اشتراکی دارن ؛ و بله به خاطره شخصیت خودمه باور های بنیادی که ریش در اعماق ذهنم دارن ؛ استاد عزیزم بوس به کله بزرگت جا داشت اینو بگم نتونستم خودمو نگه دارم اینجوری نگاه نکنید کامنتمو:)
مسپارمتون به خدا در پناه الله یکتا باشید استاد عزیزم و همسر قشنگشون الان میفهمم نعمت داشتن یک یار خوب چقده قشنگه و اونو امشب فهمیدم وقتی که با عشقم دنبال الگوهای تکرار شونده گشتیم منتها اینم بگم عزیزه من اصلا درمورد اگاهی های این دوره چیزی نمیدونه و فقط به زبون خودمون این موضوع حل کردیم و الگوهارو پیدا کردیم ؛ استاد نعمت بزرگی دارید در زندگیتون که همچین شریک باهوش و با عشقی دارید منم یکیشو دارما اینم بگم بازم نتونستم خودمو نگه داریم نخندید عههههههه :) بوس به کله همتون چ کوچیش چ بزرگش عاشقشتونم اینام شوخیه گوگولی های من دوستتون دارم در پناه الله یکتا شاد سلامت در دنیا اخرت باشید اینو سه بار گفتم اخرشم نرفتم این سری دیگه میرم هی نگید باز گفت باز نرفت عه باز همون شد نه جدی دیگ رفتم فعلا عزیزان 🫂
دوستان دوستان اومدم ویرایش بزنمممم فکر کردید رفتم نه خیرم باز امدم باز امدم سبک هوشیار امدم ؛
خب راستی قبل اینکه این کامنتو بنویسم برای تمرین جلسه 6 عزت نفس که استاد عزیز میگن قبل هر کاری تجسم کنید تا بهتر انجام بدید اون کارو من برای این متن به مدت یک دقیقه تجسم کردم که عالی مینویسم عالی میشهههه و و و چیزایی که تجسم کردم دیگه و واقعا عالی شد خدارو شکر که با استاد اشنا شدم هر انچه که دارم از خداست خدانگهدارررر:)
سلام
الگوهای روابطم نسبت به قبل که صد درصد تغییر کرده حالا الانی رو مینویسم قبلی هم تا جایی که یادم بیاد
الگو روابط:
احساس میکنم من در اولویت برای دیگران قرار ندارم مثلا فلانی کل تابستون دنبال خوشی هاش با بقیه بود بعد یاد من افتاد, یا فلانی وقتی دوستاش نباشند یاد من میفته که باهام وقت بگذرونه, فلان پسر انقدررر کاراش زیاد بود و برنامه های مزخرف کوهنوردیش زیاد بود که وقت منو کم داشت,
تو خانواده هم اولویت برا بابام که نبودم, برای مامانم اولویت اول خواهراش بودن بعد من, داداشمم که دوستاش بعدم همسرش
من انگار هیچوقت اولویت اول برای بقیه نبودم و این از خانوادم شروع شد و برا بقیه هم ران شده
چه کدی داره ران میشه!؟
من برای دیگران مهم نیستم, من انقدر ارزشمند نیستم که اولویت اول باشم, بقیه نمیخوان با من وقت بگذرونند, بقیه هروقت سرشون خلوت میشه یاد من میفتند, من انقدر مهم نیستم که اولویت اول باشم
شخصیت و رفتار دوستانم و افرادی که باهاشون هستم:
1.با این که خیلیییی خسیسه و برا همه چی دودوتا چارتا میکنه ولی برا من وحشتناک دست و دلبازه, مخصوصا وقتی میرم خونه اش, صداقت و شفافیت بسیار بالا, درستکار و متعهد و سالم
منو یادش میره, اولویت نیستم
2.صداقت و یکرویی بالا, سالم و درست و نجیب, قابل اعتماد
دوستان دیگرش اول براش مهمند بعد من
3زهرا: بسبییار دست و دلباز جوری که همیشه میخواد برام حساب کنه, دختر خوب و پاک و بشدت سالم
ولی اینجا هم الگو باز همینه تا وقتی بقیه رفیقاش باشند من اصلا اولویت نیستم بعدش یاد من میفته
بقیه مواردم بنویسم همینه ,دقیییقن
خداروشکر ادمهای زندگیم خیلی سالم و شفاف و بسیار ادمهای پاک و درسنکاری اند, اصلا هم برا کار و درد و دل با من نیستند, هیییچ توقعی هم ازم ندارند, ولی اولویت اول هم نیستم و احساس طرد شدگی بهم میده که خیلیم ناراحت میشم تو قسمت قبلی نوشتم که احساسم بشدت بد میشه
تو ارتباط با پسرها:
الان که ندارم رابطه عاطفی میخوام برای تعهد طولانی مدت اماده بشم ولی الگو های قبلی را مینویسم
سه نفر
هرسه بشدددتتت دست و دلباز جوری که نمیزاشتند یه هزار تومن هم از جیبم در بیاد, خیلی عجیبا, حتی یه بار بعد اینکه اومدیم از کافه بیاییم بیرون طرفم رفت دستاشو بشوره من دیدم زشته وایسم بیاد حساب کنه خودم اومدم حساب کنم طرف از دور دید پرواااز کرد و داد زد به طرف که حساب نکن, اصلا یه چیز عجیب من دست و دلبازی بی توقع دیدم(بابام هم همیشه همبنطور بود)
ادمهای سالم و درستکار و خیلی تک پر
اهل کار و پول خوب ولی بدهکار همیشگی (هروقت یه ادم پولدار با ماشین خوب می بینم مثلا ذهنم میگه بابا طرف بدهکاره, اصلا این کدو الان در اوردم, کلا از بس دیدم چک و وام و قسط فکر میکنم همه ی عالم بدهکارند و اینم نتیجش)
شوعاف به دیگران برای پول و روابط اجتماعی بالا(این دقیقا شخصیت عقده ای قبلی خودمه که انداختمش دور خیلی وقته)
دارای مشکلات عاطفی و خانوادگی مخصوصا با پدر(مثل خودم منو بابام کارد و پنیر بودم و همیشه مینالیدم هرسه تا اینام همینطوری بودن, ای قربونت برم خدا که انقدر دقیقی مااااچ بهت )
در کل باورهای خوبی نسبت به مردها داشتم و هیچوقت ازم سواستفاده نشد و حریمم هیچوقت حتی یه ذره ای جابجا شد, حالا سوال پیش میاد پس چرا ترکیدن؟ یکیشون که رفت خارج اونا هم از بس من احساس طرد شدگی و در اولویت قرار نگرفتن داشتم و توقع حال خوب از طرف مقابل که همش دعوا و چرت و پرت و اعصاب خوردی
تو باید حواست به من باشه! تو باید ذهن منو بخونی بدونی چمه! تو باید حالمو خوب کنی! تو باید همه برنامه هاتو جوری بچینی که من اول باشم
هیچوقت هم من اولویت نبودم از بس سرکار بودند یکیشون که سه تا شغل داشت بابا! اصلا یه جوووری تو اولویت نبودم که خدا میدونه و از احساس طرد شدگی خودم میاد همش که بقول روانشناسا ریشه در کودکی داره خخخ
افرادی که باهاشون کار کردم, کارفرما یا مشتری
رضایی:بیشتر از کارم برام پول واریز کرد ولی اخر دعوا کردم باهاش و اومدم بیرون چون میخواست نگهم داره سر شغلم
ستایش:بسیییار اسان گیر به من, لحن وحشتناک عالی , خیلی مهمم اونجا
عباسی:از لحاظ مهارتی و شخصیتی بیش از حد برام ارزش قائل بود
بیشتر حقوقم واریز میکرد
بسییییار اسان گیر
نوروزی:دقیییقن شبیه عباسی
من با این نوشتن ها یه الگویی پیدا کردم:
1 . من به شدت وجه سخاوتمند و دست و دلباز همه را جذب میکنم برای خودم, نمیدونستم واقعا! جالب بود
2 . اولویت ادمهای اطرافم نبودم و احساس طرد شدگیم اینجاهم خودشو نشون میده و جالبه تو هر شخصی به یه نوعی, یکی کارشو به من ترجیح میده یکی دوستاش
چقدرررر حال داد این نوشتن اخیییش, استاد دوستتتتتت دارممم
به نام خدای نور
سلام به استادعزیزم و خانم شایسته عزیزم.
الگوی تکرار شونده ای که توی رابطه عاطفیم دیدم این بود بعد ازیه مدت باهم بودن اون رابطه ازطرف شخص مقابلم تموم میشه درحالی که همه چیز خوب بنظر میرسید ولی با یه پیامی که از خوبی و ها ویژگی های خوبم گفته و حتی ذکر کرده که مشکل از خودشه و نه من و به دلیل یسری شرایطی که داره میخواد این رابطه تموم بشه…
استاد من این الگورو دقیقااا با دونفر تجربه کردم تقریبا همون حرفا و همون تمومشدن رابطه دقیقا همه چیز یکی بود ولی اسم این دونفر فرق میکرد اینجا بود که فهمیدم من یه الگوی تکرارشونده ای رو دارم تجربه میکنم خیلب سعی کردم بفهمم چه باورهایی دارم که اینطور میشه ولی هنوز نفهمیدم ولی خداوند هدایتم میکنه که حلشون کنم و بهترین رابطه عمرم رو تجربه کنم.
استادمن وقتی فهمیدم این الگورو دارم و بعد اون رابطه ای که داشتم انگار چشام بیشتر واشد که من دقیقا ازیه رابطه چی میخوام و خواسته های جدیدی برام به وجود اومد و بعد از اون وارد رابطه نشدم یعنی ترجیح دادم تمرکزم روی پیشرفت خودم باشه و درزمان مناسب توی مسیر یه رابطه سرشار ازعشق و احترام قرار میگیرم بدون اینکه بخوام تلاشی کنم یا تقلایی کنم.
گاهی اون ترسه میاد نکنه این الگوی تکرارشونده حل نشده باشه و رابطه بعدیمم اینطور باشه و به این صورت تموم میشه ولی میگم نه اگه یه چیزی دوبار برام اتفاق افتاده دلیل نمیشه سومین بارهم اتفاق بیوفته من تغییر کردم من شخصیتم تغییر کرده من یه ادم دیگم من درحال بهبود خودمم پس قطعا رابطه خوبی روهم زندگی میکنم.
استاد من توی رابطه عاطفی خیلی شخصیت محکم و قوی داریم و عاشق این ویژگی هستم که به لطف خداوند درون من هست و یه اوم مثبت نگر و بیخیال و ریلکس هستم.
من بعد اینکه رابطم تمومشد و اون پیام رو ازاون شخص دریافت کردم فقط نیم ساعت اول رو احساسی رفتارکردم و بعد اون باورهایی که ساخته بودم رو با خودم تکرارکردم که این رابطه یه تضادبود من خواستم برام واضح ترشدالان بهتر میدونم چی میخوام بهتر میتونم خواستم رو بنویسم جهان درحال رشد و پیشرفته و رابطه بعدیم صد درصد بهتر اینه و حتی ترجیح دادم جواب اون شخص رو ندم و درجا همه چیزو پاک کنم و همه چیز همون شب برام تمومشد و من همیشه اینطوربودم و هستم وقتی شخصی از زندگی و فرکانس من بیرون میره اون شخص دیگه واسه همیشه رفته و دیگه پیگیرش نمیشم و میگم اوکیه مدار وفرکانسمون تغییر کرده و طبق شناختی که از آدم های دورم داشتم میفهمیدم مدارم بالاتر رفته.
استاد خیلی زود میتونم برگردم به اون حالت اولیه زندگیم وقتی که اون شخص نبود فردای اون روز وقتی اجیم دیدکارامو انجام میدم حالم بدنیست و حالم خوبه و ناراحت نیستم و خیلی ریلکس بودم که انگار نه انگار اون شخص اززندگیم رفته برگشت بم گفت عاطی چطور انقدر ریلکسی؟من اگه بودم کلی گریه و زاری راه انداخته بودم الان تو واقعا بی احساس ترین ادمی که دیدم…
اون موقع به این حرفش خندیدم و گفتم نه میدونی چیه وقتی از قانون خبرداریم دلیلی نداره بخوایم سوگواری کنیم اقا اون شخص دیگه هم مدار من نیست و من خواستم رو بهتر فهمیدم و با تغییرزاویه دیدمه که اینطور ارومم.
همیشه خداروشکر میکنم که این ویژگی رو دارم خداجونم سپاسگذارم ازت.
استاد الان که فکر میکنم بنظرم تجربه اون رابطه اولیم بخاطر اینه که تکامل رعایت نشده بوده و امون ندادیم درست هموبشناسیم و من با برداشت اشتباهی که داشتم ازحرفاتون که اگر حالت خوبه و حست خوبه یعنی دیگه تمومه و داری کار درست رو انجام میدی اجازه ندادم تکامل طی بشه و بشناخت درستی ازاون شخص برسم و توی رابطه دومم احساسی رفتار کردم و بازم اجازه ندادم تکامل رابطه طی بشه و به شناخت ازاون شخص برسم و واسه همینه این الگوی تکرارشونده پیش اومده ولی الان درسمو گرفتم که تکامل توی همه چیزززز باید طی بشه حتی روابطت با ادما حالا چه رابطه عاطفی و یا چه رابطه دوستانه…
ولی یه تکرار دیگه ای که توی روابطم داشتم این بود که باهرشخصی اشنا میشدم حالا چه پارتنرم ویا چه دوست و اشنا ازنظر مالی ادمای ثروتمندی نبودن و همشه یه نیازمالی داشتن ویا حتی اگر خوب پول میساختن بخاطر وام و قرض و… بازم هیچی نداشتن و اینم فکر میکنم بخاطر دیدگاه نادرستیه که بخاطر ادمای ثروتمند داشتم ویا خودم رو لایق ارتباط با اونها نمیدونستم که همچین چیزی رو تجربه میکردم نمیگم حل شده ها ولی بهتره وادمای ثروتمند بیشتری رو میبینم و باشون در ارتباطم و یادم باشه احساس ارزشمندی دورونی مهمه و اگر شخصی پولدارترمن باشه دلیل نمیشه خودم رو لایق ندونم برای ارتباط برقرارکردن با اون درهرصورت ما دوتامون تکه ای ازخداوند هستیم و دوتامون به یه اندازه به خداوند نزدیکیم و من لایقم بدون اینکه کاری کنم من با همین شرایط و همین وضعیت مالی ومهارت و خانوادم لایقم و نیاز نیست کاری کنم(عوامل بیرونی)تالایق بشم.
خدایاشکرت که ذهنم بازترشد استادواقعا نوشتن معجزه میکنه خدایاشکرت واقعا.
شاد،سلامت،موفق و ثروتمند باشید.
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
تمام اتفاقات زندگی ما:
*با افکار باورها و کانون توجه مان به وجود امده و
*توسط خود ما شکل می گیرد نه هیچ عامل بیرونی دیگر
*تمام شرایط پیش آمده را خودمان خلق می کنیم
*واکنش ما به شرایط و اتفاقات باعث می شود از آن جنس اتفاقات بیشتر یا کمتر در زندگی ما رخ دهد
قانون:
به هر چیزی توجه کنیم از جنس همان بیشتر و بیشتر وارد زندگی ما می شود
زمانی که احساس بدی داریم:
اتفاقات نامناسب را تجربه می کنیم
زمانی که احساس خوبی داریم به زیبایی ها توجه می کنیم و سپاسگزاریم:
اتفاقات مناسبی را تجربه می کنیم
اگر الگوی تکرار شونده در زندگی ماست نشانگر این است که:
باورهای اساسی و بنیادین مخرب و نامناسبی در مورد آن موضوع داریم
الگوهای تکرار شونده می تواند: در هر حوزه و زمینه ای وجود داشته باشد
بسیاری از افراد پذیرفته اند که:
الگوهای تکرار شوند جزئی از زندگی آنهاست و هرگز قابل تغییر نیست
به الگوهای تکرار شونده ی خود: حساس باشیم و آنها را شناسایی کنیم
الگوهای تکرار شونده: برنامه ریزی نامناسبی در ذهن ما ایجاد می کند که باعث می شود از همان جنس اتفاقات به صورت مکرر برای ما رخ دهد
اگر اتفاقی هر چند وقت یکبار تکرار می شود یا رابطه با افرادی با ویژگیهای یکسان اما ظاهری متفاوت را مرتبا تجربه می کنیم:
الگوهای تکرار شونده هستند که باید آنها را برطرف کنیم
از خود سوال کنیم:
چه باوری در ذهن ماست که این شرایط را برای ما به وجود می آورد؟
قانون:
تمام اتفاقات و شرایط زندگی ما به واسطه ی باورها و فرکانس های ما رخ می دهد
باور چیست؟
افکاری است که مرتبا تکرار شده و توسط:
والدین شبکه های اجتماعی فیلم و سریال ایجاد و به واسطه ی آنها اتفاقاتی را جذب زندگی خود می کنیم که با باورهای بنیادین ما هماهنگ است
یکی از راه های پی بردن به باورها:
توجه به الگوهای تکرار شونده و اتفاقاتی است که در زندگی ما مرتبا تکرار می شوند
قدم بسیار مهم برای تغییر اتفاقات زندگی این است که:
الگوهای تکرار شونده را بشناسیم و بدانیم خودمان خالق شرایط زندگی خود هستیم
الگوهای تکرار شونده: مثبت و منفی هستند
افراد با داشتن باورهای مناسب:
الگوهای تکرار شونده مثبت دارند
این افراد از دید ناظران بیرونی: افرادی خوش شانس تلقی می شوند
افراد با داشتن باورهای نامناسب:
الگوهای تکرار شونده ی منفی دارند
این افراد از دید ناظران بیرونی: افرادی بد شانس تلقی می شوند
الگوهای نامناسب تکرار شونده: هرگز جزئی از زندگی ما نیست چون بی نهایت افراد را مشاهده می کنیم که با وجود شرایط مشابه ما:
نتایج متفاوتی کسب می کنند
در مورد الگوهای تکرار شونده در زمینه ی روابط بررسی کنیم:
افرادی که با آنها ارتباط داریم چه ویژگی های مشابهی دارند؟
الگوهای تکرار شونده را شناسایی کرده: تا بتوانیم آنها را برطرف کنیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خدا
خدایا شکرت
سلام
.
من اصلا قابل های الگوهای تکرار شونده را گوش نکردم ولی الان بهتر می تونم گوش کنم چون خودمو بهتر از قبل شناختم
من که اصلا خودمو نمیشناختم الان هم همین طوری هستم
ولی به لطف خدای مهربان خدا را شکر الان با فایل های استاد و فایل های دوره های استاد خیلی بهتر شده ام
خدا را صد هزار مرتبه شکر
.
من از آدمها فراری بودم . از همه ی آدمها فرار می کردم چون فکر می کردم همه دزد هستند . همه دروغگو هستند . همه بدجنس هستند ووو
تازه به همین ها هم ختم نمیشد
اوضاع خیلی فراتر از این حرفها بود
خدا به من لطف کرد و دنیا و جهان را به من بر گردوند
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم.
دوره عزت نفس فایل ها را گوش کردم
عمل کردم
حرکت کردم
و تمرینات را تا می تونستم انجام دادم
تازه هنوزم کار دارم
ولی خدا را صد هزار مرتبه شکر فهمیدم کجای جهان هستم
خدایا شکرت
.
من هر موفقیتی کسب می کردم
می گفتم دیگه تموم شد و بعد از مدتی سقوط می کردم
چون دلیلش این بود که
من هدف انتخاب می کردم مثلا داشتن یک ماشین بعد که به ماشین رسیدم یادم می رفت روندی که
طی کرده بودم
یا اینکه مثلا در منزل ظرف های
آشپزخانه را میشستم. خونه را
تمیز می کردم و می گفتم : دیگه کاری ندارم و تموم شد
که کار های خونه از تمیز کردن . از ظرف شستن وووو تموم نمیشه
این کارها همیشه هست
بعد چون می گفتم تموم شد دوباره طرف ها کثیف میشد و می گفتم
دوباره باید ظرف ها را بشویم ؟!؟!
خب البته که باید شست و تمیز کرد
ولی من قبول نمی کردم
بعد احساس گناه به خودم می دادم
احساس قربانی شدن به خودم می دادم و در ذهنم مثلا به مادرم داشتم می گفتم که ببین ما خانمها همیشه باید خونه تمیز کنیم ؟!!
تا همه غصه بخورند به حال من
می خواهم بگم این روند از کارهایی
از این جنس هست تا خلق آرزوها و خلق خواسته ها
این الگو خیلی در زندگیم اتفاق افتاده
و من اومدم روی این الگوی تکرار شونده کار کردم
(اوضاع هر روز بهتر و بهتر میشه )
و روی این باور موندم و فقط تکرارش
کردم
هر چی که پیش اومد گفتم نه
اوضاع هر روز بهتر و بهتر میشه
سقوط نداریم
پایین اومدن نداریم
مگه برادرم چند سال نیست فرد موفقی هست و در حوزه ی کاری خودش مونده
پس چی میگی ذهن من ؟؟؟
کی گفته سقوط داریم
و پشت سر هم الگو آوردم بزرگی خودم از افراد موفق دنیا . از افراد موفق شهرم . از افراد موفق کشور خودم و همین طور ادامه دادم تا
الان به این فایل هدایت شدم
ایلان ماسک همیشه در اوج هست .
آقای احد عظیم زاده
آقای سعید مشرق ( فرد فوق موفق در شهرم که ایشون اونقدر موفق هستند که افراد دیگه در تعجب هستند که این آدم دیگه کیه و چیکار می کنه )
.
من خیلی این ترمز را همین طور رگباری برای خودم مرور می کردم
تا هدایت شدم به این فایل خدا را صد هزار مرتبه شکر
.
من خیلی وقته در روابط دارم کار می کنم ولی این را هنوز درست نکردم که وقتی موفق میشوم و در اوج موفقیت هستم و همه چیز بر وفق مراده حال منو می گیره و حال منو می گیرند و حال منو بد می کنند
و سوالات بد از من می پرسند
از کجا آوردی ؟؟
نکنه در کار خلاف رفتی ؟؟
نکنه با کس و فرد دیگه ای هستی ؟
یعنی فردی غیر از همسرم !!!….
.
من اول که خیلی آدمهای سطح پایین با من بودند ولی خدا را شکر
الان بهتر شده چون می دونم
خودم بهتر شده ام خدا را شکر
ولی میشه بهتر از این وقتی من خودم بهتر شوم و بهتر روی خودم کار کنم .
من وقتی جهان را مثل آینه دیدم
خیلی بهم کمک کرد چون دیدم واقعا دیدم این خودم هستم که جهان دارد به خودم نشان می دهد.
من وقتی حسودی و حسد ورزیدن را
روش کار کردم و ترک کردم خیلی اوضاع روابط و زندگیم بهتر شد
ولی باز هم افرادی هستند که حسودی می کنند و باید به خودم بگم هنوز خودم حسود هستم که جهان دارد توسط افراد به من
میان می دهد .
خدایا شکرت برای تغییرات وسیع
خدایا شکرت برای تغییرات گسترده
.
وقتی فایل های استاد عباس منش
را خیلی دنبال می کنم به عمق فاجعه
پی می برم که باز هم خدا را شکر می کنم که حواسم باشه .
.
من بار دوم هست که دارم این فایل را گوش می کنم و دارم خودم را موشکافی می کنم که ببینم کجای کار هستم .
.
من و همسرم همیشه به فکر فروش بودیم . هر چیزی که می خریدیم
تا می رفت به اوج برسه می گفتیم
بفروشیم تا سود کنیم البته که سود هم می کردیم ولی خیلی جزیی
به جای اینکه صبر کنیم . حوصله کنیم . اصلا بی خیال فروش باشیم
چون این روند همیشه در زندگی مون بود
ولی خدا را صد هزار مرتبه شکر از دوره دوازده قدم خیلی بهتر شدم
و این روند را روش کار کردم و خیلی بهتر شدم و خدا را صد هزار مرتبه شکر دیگه هیچی نفروختیم اصلا جهان دیگه برامون نگه داشت . جهان برامون زیادش کرد . جهان برامون توسعه داد .
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم.
.
تا موقعی که خودم را بدبخت بدونم
همین طور بدبختی میاد ناخودآگاه و به راحت ترین شکل ممکن
ولی وقتی خودم را خوشبخت بدونم
خوشبختی پشت خوشبختی
یعنی همین طور روند ادامه دارد
خدا را شکر
.
خدایا شکرت برای جهانی که این قدر خوبه
خدایا شکرت برای جهانی که این قدر زیباست
خدایا شکرت برای وجود تمام آدمها
خدایا شکرت برای گوش دادن این فایل
خدایا شکرت امشب من به این فایل هدایت شدم
سلام استاد خوبم
از خداوند بابت تمام نعمت هایش سپاس گذارم
موضوع الگوی تکرار شونده در مورد روابط
استاد من تمام این الگوهای تکرار شونده ای که شما فرمودید را دارم
قبل از این که این الگوهای تکرار شونده را بنویسم فکر میکردم من الگویی ندارم که تکرار بشود ومن را به چالش بکشد
استاد که صحبت کردند من فکر کردم ودیدم تمام وجودم الگوهایی است که مثل زنجیر به پاهایم بسته نمی گذارد من پرواز کنم
من بیشتر روابط با دوستان
زمانی تو زندگی ام تمام دوستانی را جذب خودم کرده بودم که با ویژگی های شخصیتی خود م هماهنگ بود
مثلا ادمهای با من روابط داشتن با چیز های کوچولو سریع احساسشان بد میشد
مثلا زود رنج بودند سریع وبدون صبر قضاوت میکردند
در کل از لحاظ ذهنی بیمار بودند
من هم این ویژ گی را داشتم
روابط عاشقانه با همسرم
خیلی به من متکی است به شدت نیاز به پول دارد وهمیشه محتاج حقوق من است وخیلی ارزو دارد که من از لحاظ مالی رشد وپیشرفت کنم وبه استقلال مالی برسم
این ویژ گی منفی و مثبت را من دارم خیلی متکی به کارفرما یا صاحب کار هستم وبه شدت محتاج حقوقم هستم و نگاهم به کار فرما است وخیلی ارزو دارم که ایده هایی که خداوند به من میگوید اجرا کنم وثروتمند شوم
روابط خانوادگی
بعضی وقتها دخترم را کنترول میکنم کجا میره با کی کار میکنه با کی رابطه داره در کل احساس بزرگ بینی واحساس پدر بودن واحساس مسئولیت در قبال این فرزند دارم
واین الگو را در رابطه با پدرم تجربه کرده بودم وهمیشه من را نصیحت وارشاد میکرد
روابط با دوست
الان فقط یه دوست دارم که در ارتباط هستیم یعنی هم مدار
این الگو را در روابطم تجربه بارها
بعضی وقت ها خیلی احساس خلع واحساس نیاز به کمک ونیاز به توجه واحساس کنجکاوی که من چه کار میکنم و شرایطم به چه شکلی است تماس میگیرد
خدارا شکر درون من این ویژه گی ها بود واز وقتی که با این قانون اشنا شدم درون اون شدت را میبینم اما درون خودم کمتر شده سپاس گذارم
روابط کاری
با هر کسی کار میکنم احساس مسئولیت درونش نمیبینم وبه حرف من توجه نمیکند و احترامی که باید بگذارد نمی گذارد
وبیشتر کارهارا خودم به تنهایی انجام میدهم واز لحاظ فیزیکی خسته میشوم
وطبق قانون من اگر با این ادمها کار میکنم خودم با فرکانس های قبلم انها را جذب کردم
روابط با ریئس یا کار فرما یا صاحب کار
بیشتر صاحب کارها وقتی که با انها صحبت میکنم
در مورد شرایط کاری در مورد حقوق در مورد مرخصی در مورد نحوه پرداختی مبلغ وغیره
و نمیدانم بعد از چند مدت کار کردن متوجه میشوم که خیلی بد قول وبد حساب یا خسیس یا محتاط کار است واین الگوی تکرار شونده در چند مرحله کاری را تجربه کردم
یا اینکه به زمانی که براشان میگذارم یااینکه به توانایی هایم یااینکه به حرف هایم یا این که به کاری که انجام میدهم اهمیت چندانی نمیگذارد و توجهی به کارم نمیدهند
وخلاصه استاد خدا میداند که چقدر الگوی تکرار شونده پیدا کنم
استاد ممنونم که با این فایل من رابه تعمق وفکر کردن انداختی
واز خداوند میخواهم که این الگوهای تکرار شونده را از من بر طرف کند
واز خداوند میخواهم به من شهامت جسارت ایمان جرات قدرت بصیرت درک فهم توانایی عزت نفس خود باوری اعتماد به نفس عطا کند
به نام خدا
الگوهای تکرارشونده 2
چه نوع افرادی بامن درارتباط هستندوچه شباهتهایی دارند؟
خداروشکرآدمهایی که درارتباط هستم خیلی منومحترم میشمردندوبهم احترام میگذارندواین خیلی تکرارمیشه.
ادمهایی که درارتباط هستند کمکم میکنندهم درزندگی هم درکارم.
خیلی جاهاکه فکرشونمیکردم سراغم امدندوکمکم کردندوبارهااین تکرارمیشه.
به من اهمیت میدهند وبه من توجه میکنند. اما
آدمهای اطرافم بسیاربه محبت نیازدارند بسیاربه تاییدشدن نیازدارند،افرادی احساساتی هستند.
به قول یکی ازدوستان چون من نیازبه تاییدشدن دارم واین فرکانس رامیفرستم یعنی فرکانس تاییدشدن رامیفرستم اتفاقاازطرف مخاطبم نه تنهاتاییدنمشم دست میزارند روی نقطه ضعفم که نمیخوام این نقطه ضعف آشکاربشه.
توارتباط های کاری سخت ارتباط میگیرم.
توی ارتباط های دوستانه اباافرادازخودم سن پایینتر برمیخورم.
اره منم. همینایی ک نوشتی کبری جان دارم
همه بهم احترام میذارن هرچقدر ک طرف اون لحظه حوصله نداشته باشه بامن خوب رفتار میکنه
اما اکثرا نیاز ب ترحم دارن
یا میخان بگن مریضیم
یا حقمون خورده شده
یا قربانی شدیم درمقابل همسروفرزند
ومن ازین حرفا بهم میریزم نمیدونم خودم هم احتمالا همین شخصیتو دارم که این افراد وجذب میکنم
از غرغر افراد خوشم نمیات خودمم گاها غرغرو میشم قبلا خیلی بودم
الان بهتر میشم یکمدت دوباره غرهم میزنم اصلا خوشم نمیات ازین شخصیت
و هربار ک غربزنم یاد مادرم. میفتم ک ازبچگی همش غرمیزد همیشه وهنوز ک هنوزه ومن تبدیل شدم ب یک دختر غرغرو حتی دخترم گاها پرحرف میشه دخترم کوچولو بود خیلی کم حرف بود عجیب
چقد خوشم میات از این فایلها وکامنتهاش ومکملش بنظرم دوره عزت نفس هست عالیه یکمدت با تعهد کار کنم
موفق باشی عزیزم
سلام فاطمه جان، مرررسی که نوشتی خداوند ان شاءالله یارویاورت باشه توهمه جوانب زندگیت. آمین
فاطمه جان من این روزهافقط دارم روی فایلهای توحیدعملی فایل ارتباط بین درک صحیح خداوندوروان شدن چرخ زندگی،کارمیکنم یعنی سعی میکنم گفته استاددراین فایل رابه تکرارتوذهنم بیارم وخداراشکرهرروزنتایجش رامیبنم.یکی ازنتیجه هاش هم همین کامنت شمابه پاسخ به سوالم که چراهمش من دارم این ارتباط هایعنی ارتباط هم محل کارم وهم محیط زندگیم تکرارمیشه ومیدانستم وایمان داشتم طبق فایل،البته امیدوارم فایلی که بالاذکرکردم هم شماگوش کرده باشید،خداوندبه سوالی که درذهنم دارم پاسخ میده. من خودم امدم یک باراین فایل راالبته هدایتی کارکردم ولی به صورت کامل ودرست کارنکردم وشماالان دست خداشدید برای من وفاطمه جان خودت میگی بایدتعهدی رواین فایلهاکارمیکنم وتوصیه من هم به شمادوست عزیزهم همینطوره بایدتمرکزلیزری گذاشت روی دوره هاواین فایل های ارزشمند.(استیکرقلب فراوان)
موفق باشید
سلام خدمت همگی
من اصن تو این بحث استاد استادانم الان شاید از سال نو و چهار هست که الگوهای تکراری وحشتناکی داره تو زندگیم و تو رابطه هام تکرار میشه و جالبه با تحمل این همه درد و رنج اصن نمیتونم داستان رو عوض کنم. خب من مدت زیادیه داخل سایتم و خب به قول استاد این مبنی بر نتیجه گرفتن نیست . چون جسته گریخته گوش میدم و میدونم دقیقا بهتر از هرکسی میدونم کجای داستانم اشتباهه اونم فقط تو بحث روابط عاطفی که دارم ضربه میخورم و خب تغییر رو نمیتونم و نتونستم و ینی تمرین نکردم رو خودم که تغییر رو اعمال کنم
و دیگه تکاملی و تصاعدی الان و امسال گل سرسبد رو اجرا کردم تو این داستان و ازدواجی کردم به همین سبک و دیگه اصن عجیب و پیچیده کردم برا خودم مسیر رو
منی که تو روابط دوستانه نتونستم تغییر بدم خودمو الان وارد زندگی شدم و واقعا بدجور سرم خورده به سنگ
امیدوارم واقعا بتونم و بخوام که تغییر کنم باورامو تغییر بدم
از حس عدم لیاقت که منو کشونده اینجا قشنگ درجریانه از دلسوزی از بیخود از مادر بودن برای طرفم و ترحم و حمایت کردنش از ساپورت مالی کردن و الان خودم هیچی نداشتن از اینکه ادمای قوی رو ب خاطر عدم لیاقت پس زدن و موندن تو رابطه با ادم ضعیف و ضعیف شدن بیشتر کنار هم
از دعواهای وحشتناک با الگوی هر چند روزی فقط بابت اینکه بدونم ذات طرف تو دعوا مشخص میشه و از حس عدم لیاقتم
از دوست نداشتم خودم و فراموش کردن خودم
از گریه کردن و مظلوم نمایی و قربانی شدن تو رابطه ام اگاهم اصن نمیدونم چطور رخ میده اینقد تو گوشت و خونمه تا میام قوی باشم و بهتر بشم باز دعوا طبق الگو و بحث های من و گریه بعدش و رفتن به قعر چاه تنهایی
اصن اطرافیانمم کلافه شدن از دستم
ولی واقعا میدونمم باید کار کنم و درستش کنم ولی واقعا استمرار ندارم میدونم اینجوری موندن عاقبتی نداره
دارم مادر میشم و وای از اینکه اینا رو انتقال بدم به دخترم و خب بیشتر استرس میگیرم ولی همه چی اینقد سریع تو این زندگیم رخ داد که موندم چ کنم. میدونم باید قبل ازدواج قبل همه اینا کار میکردم و ب خودم فرصت میدادم
ولی الان که دیگه ته خطم واقعا میخوام بدونم برای خیلی ها شده برای منم شدنیه
منم میتونم خود واقعیم رو پیدا کنم و پایان بدم به این سیکل قربانی موندن و شدن.
خدا جونم مبدونم چون ازت درخواست کردم منو هدایت کردی به این فایل و حتی به نوشتن این کامنت
میدونم و میخوام که تو بیشتر از من میخای که تغییر کنم و به سمت خواسته هام برم
به سمت عشقی که به خودم میدم و عشق بی قید شرط تورو به خودم بیشتر و بیشتر باور کنم
خداجونم دوستت دارم . سپاسگزارم بابت همه چی
ممنونم استاد گرامی
سلام دوست عزیز هرگز نگران این نباش که بی موقع مادر شدی چون احساس ترس خودش بالاترین عذاب هست که میتونی خودت و نابود کنی به جای سرزنش خودت و اینکه احساس کنی تو یه سیاه چال گیر کردی و نمیتونی بیرون بیای فقط کافیه به خدا اعتماد کنی ازش هدایت بخوای و تلاش کنی که تغییر و به صورت عملی شروع کنی ….گفتی باید خودتو درست میکردی قبل بچه دار شدن ولی الان که مادر شدی تصمیمات نهایی شده و مصمم تری برای تغییر …خب به مادر شدنت به این چشم نگاه کن که خدا یه اهرم فشار گذاشته برات که تو زودتر بیفتی تو مسیر و زودتر راه بیفتی با وجود فرزندت انگیزت بیشتر میشه و میتونی تساعدی تر عمل کنی هرگز فراموش نکن که تا خدا نخواد برگ از درخت نمیفته بی اذن خدا ، پس مطمئن باش و ایمان داشته باش که مادر شدنت هدیه ای بوده از سمت پروردگارت که نشونه ای باشه قاطع ، که تو باید تغییر کنی …موفق باشی در پناه خداوند بی نظیر
بنام تنها قدرت هستی
سلام به استاد عزیزمون و ملکه شون
سلام بچه ها
استاد درین فایل گفتن که به این سوال پاسخ بدم:
چه نوع افرادی را در روابط جذب میکنم؟
روابط عاطفی یا کاری یا اجتماعی و…
من معمولا تنها هستم یعنی هرجا میرم و هرکاری میکنم کسی دوروبرم نیست حتی تفریح تنهایی میرم و فقط چندتا دوست انگشت شمار دارم
1. دوستای من همشون اصیل و باادب و مهربان هستند اما از نظر مالی ضعیفند
2. گرچه بیکارم اما چند پروژه کوچکی که کار کردم همکاران از لحاظ مالی ضعیف داشتم
3. دوستام از لحاظ سنی همشون از من کوچکتر هستن
فعلا این سلسله فایلهارو پیش میرم و جستجو ادامه دارد
دوستتون دارم