پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 4 - صفحه 30 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-07 06:28:452024-02-14 06:17:49پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 4شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدا
سلام به استادوخانم شایسته عزیزودوستان
تصمیم گرفتم که درموردنشونه امروزم یعنی همین فایل، این آگاهی رابیام واینجابه اشتراک بگذارم.
من پریشب بعدازرفتنه خواستگاری که داشتم،(درظاهرخیلی کیس عالی بودندبرای ازدواج)امدم ونشونه امروزم رازدم، واین فایل امد،چشمام گردشد،باخودم گفتم یعنی یه کوچلوخودموسرزنش کردم که چراالان واین وقت شب امدی رواین نشونه امروزمن زدی خلاصه حالم یه زره گرفته شدوگفتم خیره انشاءالله
صبح موقع رفتن به سرکاراین فایل یادم امدوسعی کردم خودم راهوشیارنگه دارم وهرمساعلی که درموردخواستگاردیشبم داشتم بی تفاوت نگذرم(طبق تمرین این فایل عمل کنم) ودرسته، قانون جواب میده خداوندبه من راه درست راورفتاردرست راقبل ازوقوع مشکل بهم نشون داد(همین فایل) واون خواستگاری دیشب برای من تبدیل به چالش شدیعنی من میبایست قبل ازامدنشان به منزلمان تصمیم درست رامیگرفتم وبه خاطراشتباهم این چالش پیش امدومن به لطف خداوندخیلی راحت چالش رابرطرف کردم.
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
تمام اتفاقات زندگی چه خواسته یا ناخواسته:
با افکار و کانون توجه ما به وجود می آید
هر آن چیزی که در زندگی ما رخ می دهد چه خوب یا بد:
توسط خودمان نه هیچ عامل بیرونی دیگری ایجاد می شود
هیچ عامل بیرونی نیست: که بتواند زندگی ما را تحت تاثیر قرار دهد
تمام شرایط زندگی ما: توسط خودمان خلق می شود
واکنش ما به اتفاقات و شرایط باعث می شود:
از همان جنس اتفاقات در زندگی ما بیشتر یا کمتر رخ دهد
به هر آن چیزی که توجه کنیم:
از جنس همان بیشتر وارد زندگی ما می شود
کافی است به چیزی توجه کنیم: انگاه نشانه های آن را بیشتر و بیشتر در زندگی خود مشاهده می کنیم
زمانی که احساس بدی داریم غر می زنیم بحث شکایت و اعتراض می کنیم:
اتفاقات و نارضایتی بیشتری را تجربه خواهیم کرد
زمانی که به زیبایی ها توجه داریم و ذهن خود را کنترل می کنیم:
کانون توجه ما اتفاقات مثبت و شادتری را برای ما رقم می زند
اگر الگوهای تکرار شونده در زندگی ما مرتبا رخ می دهد:
-افکار و فرکانس هایی را به صورت مکرر به جهان ارسال می کنیم
-باورهای بنیادین و اساسی ما در مورد موضوعات متفاوت هر بار فرکانسی را به جهان ارسال کرده که باعث شکل گیری الگوهای تکرار شونده در زندگی ما می شود
الگوهای تکرار شونده: می تواند در تمام حوزه ها و زمینه ها باشد
اغلب ما: الگوهای تکرار شونده را به عنوان جزئی از زندگی خود پذیرفته ایم یا طرف مقابل را مقصر اتفاقات تکرار شونده خود می دانیم
حواسمان: به الگوهای تکرار شونده باشد
بررسی کنیم:
چه الگوهای تکرار شونده ای در زندگی ماست؟
باور چیست؟
فکری است که در ذهن ما توسط والدین معلمان شبکه های اجتماعی دوستان فیلم و سریال اخبار و… شکل گرفته و بارها و بارها توسط خودمان یا دیگران تکرار شده و نتایج و اتفاقات را برای ما رقم می زند
برای پی بردن به باورهای اساسی و بنیادین :
به اتفاقات مشابه تکرار شده در زندگی خود توجه کنیم
قدم اول برای تغییر این است که :
متوجه شویم الگوهای تکرار شونده وجود دارند ما آنها را خلق می کنیم و رخ دادن آنها به هیچ وجه طبیعی نیست
در واقعیت:
اگر رخ دادن اتفاقات تکرار شونده طبیعی باشد:
باید برای تمام افراد رخ دهد در صورتی که بی نهایت الگو وجود دارند که علی رغم داشتن شرایط یکسان نتایج متفاوتی کسب می کنند
افراد با داشتن باورهای مناسب:
الگوهای تکرار شونده ی مثبت را تجربه می کنند
افراد با داشتن باورهای نامناسب:
الگوهای تکرار شونده منفی را تجربه می کنند
از دید ناظران بیرونی:
افراد با داشتن الگوهای تکرار شونده ی مثبت: افراد خوش شانسی هستند
افراد با داشتن الگوهای تکرار شونده منفی: افراد بد شانسی هستند
افکار و باورهای مخرب و عدم تغییر آنها:
باعث ایجاد اتفاقات نامناسب به عناوین مختلف در زندگی ما می شود
اتفاقات تکرار شونده توسط: باورها و افکار ما خلق می شود
پاسخ دادن به سوال زیر به ما کمک می کند به الگوهای تکرار شونده ی خود پی ببریم:
زمانی که به چالش برخورد می کنیم واکنش تکراری ما چیست؟
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام خدمت استاد بزرگوار و بانو شایسته عزیز و دوستان گرامی
این فایل واقعاااااا نشونه بود برام
و من از خداوند و شما سپاسگزارم
استاد، من کلا از بچگی مشکل استرس رو داشتم(بخاطر ترس زیاد) و الان تبدیل شده ب اضطراب..
درحال حاضر وقتی مشکلی ک فکرمیکنم براش کاری از دستم برنمیاد(گاها یادم میره ک خودم با فرکانسی ک میفرستم، اتفاقات رو رقم میزنم و فکرمیکنم ب عامل بیرونی وابسته است) برام پیش میاد حمله پانیک بهم دست میده و حالم بد میشه انگار خونه خراب شدم یا دنیا ب اخر رسیده و نا امیدانه برخورد میکنم و بغض گلومو فشار میده، خوابم میگیره، اشتهام کم میشه و حالت تهوع دارم
البته نسبت ب تمامی چالشهای زندگیم اینطور نیستم..برخی چالشها رو جدیدا با خیال راحت حل میکنم، چالشهای قدیمی ک چندساله درگیرش هستم نه.. و بنظرم مربوط ب عزت نفس پایین و شرکی ک هنوز ب ایمان قویییی تبدیل نشده هست
من از وقتی فایلهای رایگان رو گوش میدم و تحلیل میکنم، تونستم رو برخی مشکلات تسلط داشته باشم و بدونم کدوم باور باعث وجود این مشکل شده ولی بعضی مشکلها بعلت تکرار زیاد فرکانس منفی تبدیل شده ب باور منفی قدرتمند، انقد قوی ک ناخوداگاه من سختشه این باور رو تغیر بده
ولی من الان آگاهانه میخام تمام سعیمو بکنم ک بتونم بر باورهای اشتباهم غلبه کنم و باورهای درست جایگزینش کنم؛)
ب نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استاد عزیز وخانم شایسته
امروز من مثل همیشه وهمیشه یک الگوی تکرار شونده داشتم و ب صفحه نشانه خودم ک اومدم این فایل الگو های تکرار شونده برام باز شد ک نشونه خیلی خوبی بود من توی شرایط استرس زا و موقعیت های ک مثل الان برام پیش میاد سعی میکنم خودمو گمو گور کنم ویا گوشمو خاموش کنم یا برم جایی ک در دسترس نباشم یا کلا مساله رو پاک کنم جای اینکه حلش کنم من اکثر موقه ها سعی در خریدن قسطی دارم وهمیشه سعی میکنم تا اونجای ک میشه هر چیزی رو نسیه یا قسطی بخرم ودر پرداخت اون عذاب میکشم تا پرداخت کنم و همیشه دیر میشه یا خودم یا کسی ک اشنا بوده یا ضامنم یا چکم همه گیر می افته تا اونو پرداخت کنم و بازم دوباره میرم دنبال همون کار و خرید قسطی .نمیدنم باید چیکار کنم و چه باوری درست کنم تا دیگه توی این فرکانس نباشم ؟ شغل قبلی رو ک با هزاران مکافات قسط وام شو پرداخت کردم و صفر شدم و دیگه بدهی نداشتم رو گذاشتم کنار و دوباره با وام اومدم سراغ این شغلی ک توش هستم با اینکه درامدش خوبه ولی انقدر ک قسط دارم و هزینه های اضافی همیشه گیر هستم ولنگ پول هستم تا بتونم جنس مغازه مو جور کنم .استاد عزیر یا دوستان گرامی اگه کسی میتونه بهم کمک کنه برای ساختن باور مناسب
ممنونم از شما استاد عزیز
خدارو شکر که بزرگترین ایرادمو والگوی تکرار شونده زندگیمو با لطف استاد پیدا کردم ومطمعن هستم ک اونو تغییر میدم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد بزرگ و عزیزم
و خانم شایسته مهربان
و همه دوستان جاااااان
من خالق زندگی خودم هستم
من فقط روی خواسته هام و زیبایی ها و فراوانی ها و ثروت و سپاسگذاری توجه میکنم.
ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست
ثروت زیباترین راه رسیدن به خداست
در جواب این سوال که وقتی استرس شدید داری چه واکنشی نشان میدهید؟
من وقتی استرس شدیدی دارم حس نا امیدی میاد سراغم و احساس میکنم شرایط تغییر نمیکنه ولی سعی میکنم سریع خودمو از این حس خارج کنم. با یاداوری این نکته که اینا همش نجواهای شیطان هستش و تو حتما شرایطو تغییر میدی و خدا تورو هدایت و حمایت میکنه به شرطی که در اون حس بد نمونی.
سعی میکنم تو اون شرایط تمرکزمو ببرم سمت چیزای دیگه.
معمولا میرم درون خودم و با خودم صحبت میکنم صحبتهایی که امیدوارترم کنه صحبتهایی که قویترم کنه صحبتهایی که معنوی ترم کنه و معمولانم نتیجه میده.
یه کار دیگه هم انجام میدم اینه که سریع میرم سمت شکر گذاری. عکس 3 نفره خودم و همسرم و فرزندمو تو گوشیم نگاه میکنم و خدارو برای این خانواده گل و ناز و مهربون و عزیز و سالم وعالی که دارم شکر میکنم بی نهایت شکر میکنم.
به عکسهای اسکرین شاتی که از پیامکهای واریزی به حسابم گرفتم نگاه میکنم و غرق در شکرگذاری میشم.
الهی دلخوشی باشه پناتون
گلای رازقی تن پوش راتون
خدارا بی نهایت شکررررررررررررررر
دوستون دارم
سلام به استاد عزیزم ومریم جان که وقتی صحبت میکنه آرامش به میده. درمورد سوال استاد پیدا کردن الگوهای تکرار شونده؛من خیلی کارت بانکی ما گممیکنم ؛هرجا میرم یه چیز ما جا میزارم اما صحبت های استاد عزیز من این فایل را ده بار گوش دادم وامیدوارم که دیگه این تکرارها را نداشته باشم؛ من سوال های بقیه دوستان را هم خوندم ؛به امید وتوکل برخدای بزرگ که دیگه این تکرار ها را نداشته باشیم ،ممنون از استاد عزیز ومریم جان بااین فایل های زیبا که مارا روز به روز با خدا بیشتر آشنا میکنن؛خدا نگهدار همه عزیزان واستاد عزیزم ومریم جانم
سلام دوست عزیز
به نظرم میرسه چون تو دهنتون همیشه این مطلب دور میزنه که به چیزی رو جا گذاشتی یا گم کردید
برای همین این اتفاق تکراری براتون رخ میده.
شما با کار کردن روی ذهنتون باید جلوی این الگوی تکراری رو بگیرید.
فکر میکنم یکی این که به خودتون مدام بگید من حواسم جمع هست و همه چی سر جایش هست.
و
یکی این که سعی کنید هر چی رو سر جای خودش بگذارید تا موقعی که لازم دارید به راحتی پیدا کنید و
یه نظم کاری و نظم فکری داشته باشید
من امروز برنامه گوگل کیپ رو روی گوشیم نصب کردم و همه کارها و برنامه های روزانه رو توش مینویسم و اینجوری هم توی کارها و هم توی ذهنم یه نظمی برقرار میشه و باعث آرامش خاطر میشه
در پناه الله یکتا شاد و پیروز و ثروتمند و سعادتمند باشید.
سلام
من وقتی در این شرایط قرار میگیرم تمرکز کم میشه .هر کاری دارم انجام میدم اشتباهات م بیشتر میشه و از چهارچوبی قوانینی که برا خودم گذاشتم عبور میکنم پاهام سرد میشه .
نا امید میشم از رسیدن به اهدافم
یکم عصبی میشم .دلم میخواد ساکت بمونم کسی باهام حرف نزنه و توی افکار خودم بمونم این موارد خیلی شدید بود تا قبلی که با استاد آشنا بشم و هر وقت در این شرایط قرار میگرفتم جوری به خودم ضربه میزدم که یک ماه کارم عقب میافتاد و برا خودم دردسر درست میکردم بخاطر اقداماتی که نباید انجام میدادم اون لحظه
ولی حالا خدارو شکر خیلی خیلی خیلی بهتر شدم
میتونم خودمو خیلی کنترل کنم.
معمولا این رفتار اشتباه و تصمیمات غلط قبل رسیدن به هدف ها انجام میدادم . اولین بار که این فایل هارو شنیدم فهمیدم دلیلش میتونه عدم احساس لیاقت باشه .که خودم لایق نمیدونم اینقدر راحت به هدفم برسم بدون اینکه شرایط استرسزا و فشار و چالش تحمل کنم.
برا خودم قانون گذاشتم در اون شرایط تصمیم و اقدام زیادی نکنم و خودم محدود کردم.
و از اول اجازه ندم شرایط استرسزا بزرگ و بزرگتر بشه و اون چرخه رو قطع کنم روز بعد کارم ادامه بدم
و از همه مهم تر باور های قدرتمند کننده احساس لیاقت بسازم و در ذهنم تکرار کنم که من لایق رسیدن به هدفم هستم به راحتی بدون نیاز به این شرایط
و عواملی که این شرایط استرسزا شروع میکرد کنترل کنم از قبل
برا من که مهمترین دلیل شروع این شرایط نجواهای ذهن که تکرار میشن و به من میگن قرار نیست اینقدر راحت به هدفم بررسی حتما یه اتفاقی میوفته تو خیلی داری راحت و با لذت میررسی این نجواها تکرار میشن و با اولین چالش معمولی و کوچیک ذهن برای من کوه میسازه و با یک اشتباه دیگه در کارم نجواها هزار برابر میشه و شرایط استرسزا شروع میشه .
که شکر خدا همین جا قطع میکنم و تا روز بعد اقدامی انجام نمیدهم فردا هم حالم خوب شده دوباره شروع میکنم
ولی طبق آموزش های استاد من یک مرحله جلوتر باید جلوگیری کنم با افکارم و باور هام که اصلا این شرایط شروع نشه. و ایمانم اینقدر قوی باشه که به ذهن اجازه ندم این شرایط ایجاد کنه.
خدارو شکر که با شما آشنا شدم.
سلام و درود به استاد عزیزم
در پاسخ به سوال پرسیده شده در این فایل باید پاسخ بدم که
وقتی من با شرایط استرس زا روبرو میشم کنترل خودمو از دست میدم و بسیار تا بسیااار عصبانی میشم و امکان داره هر حرفی بزنم که باعث ناراحتی دیگران بشه
و یا قضاوت های ناحق کنم که البته الان با آموزش های استاد و کار کردن روی خودم خیلی بهتر شدم و هر اتفاقی که میوفته اول و اول انگشت اشاره سمت خودمه و خودمو مسبب ناراحتی و مشکل پیش اومده میدونم و سعی کردم این باور در خودم نهادینه کنم که هر آنچه سمت من می آید بخاطر فرکانس های ارسالی من هست.و این باور جلوی قضاوت ها و مقصر دونستن دیگران رو گرفته.
اما این اواخر حالتی که به من دست میده تپش قلب و لرزش دستهایم هست و شاید بخاطر این بوده که پارسال بدلیل مشکلی که برای خانواده ام پیش آمده بود و در یک بازه ی زمانی طولانی مدت تحت فشار و استرس زیاد بودم
و البته گاهی مسائلی پیش میاد که شخصیه و بخاطر اینکه بعدا مورد شماتت قرار نگیرم سعی میکنم به دیگران چیزی نگم و در این موارد و ناراحتی ها حوصله حرف زدن با هیچکس ندارم دوست دارم تو اتاقم ویا خونه بمونم و اینکه پرخوری میکنم چون اصلا احساس سیری به من دست نمیده.البته الان که حدود 12 کیلو وزن کم کردم و اندامم خیلی خیلی بهتر شده سعی میکنم این حرکت کنترل کنم و پرخوری نکنم.اما خوابم بیشتر میشه و دوست دارم ساعات کمتری بیدار بمونم تا به مشکلم کمتر فکر کنم و انگار ماهیچه های بدنم فلج میشن و توان انجام هیچ کاری ندارم مثل کارهای خونه مثل آشپزی و یا شستن ظرف یا مرتب کردن خانه.گاهی هم شده حرصمو سر همسرم با بهونه گرفتن های الکی ازش خالی میکنم با وجود اینکه میدونم کارم درست نیست.
درجواب سوالای استاد
من موقعی که استرس شدید میگیرم میخوابم.
اگر در جمعی باشم و عصبانی بشم سکوت میکنم و تلاشم اینه هرچی سریعتر اون جمع و ترک کنم برم تو تنهاییم و شروع کنم به نوشتن که بار انرژی منفی و عصبانیتم کمتر شه.
موقعی که عصبانی ام اگر نتونم اون محل و ترک کنم و واقعا عصبانی شم شروع میکنم به بحث مودبانه.
سوالاتم درمورد الگوهای تکرارشونده:
اگه یه سری چیزا برای من اتفاق نمیفته اگه یسری دوستام شوهری دارن که واقعا دوست داشتنی و اصیل و وفاداره چرا من ندارم؟
چرا کسایی که بامن هستن اونجور که میخوام قدرمو نمیدونن….
چرا اونجورکه میخوام خرجم نمیکنن
چرا اونجور که میخوام بهم وفادار نیستن
چرا اونجور که میخوام قدر منو نمیدونن و هوامو ندارن و حواسشون به من نیس
چرا کسی نیومد که یه دوست داشتن دوطرفه ی عاشقونه سالم داشته باشیم
چرا من با اینهمه دستاورد و پول اون ادمی که لایقمه و اندازه ی منه نیومده
چرا من با وجود مهربان بودن لایق بودن و سالم بودن ادم سالم قدرشناس که به من بخوره نیومده
چرا با اینهمه سال که کار کردم اون سطح درامدی که لایقشم ندارم
چرا با وجود تلاش های زیاد و دوره های زیادی که این چندساله تهیه کردم به اون رشد مالی و روابط نرسیدم؟
چرا با وجود همت و اراده بالام و هوش فراوانم حقوقم و لولم با ورودی های جدید شرکت مساویه
….
من هم در این موقعیت بودم قبلاً و خیلی از این سوالها از خودم میپرسیدم که با وجودی که همیشه مورد تایید بودم وحتی آدمهای که با من در ارتباط قرار میگرفتن هم خودشون و هم خانوادشون خیلی ازم تعریف میکردن و ارتباطم به جایی نمیرسید .تا اینکه متوجه شدم چون من عزت نفس ندارم در شروع ارتباط هدفم رو بیان نمیکنم آدمی هستم که حتی به من محبت هم که میشه خودم رو لایقش نمیدونم و مهمترین نکته اهل صحبت کردن نیستم که از موضوعی که ناراحت میشم بیان کنم واین مسله باعث میشد حس ناامیدی در من زیاد بشه .اما الان مهمترین چیزی که فهمیدم اینه وقتی قصد ارتباط هدفمند دارم اول باید خودم خودم رو خوب بشناسم وباید خودم تغییر کنم من با اون طرز تفکر قبلی باز هم به همون مسال برخورد میکنم پس اقدام کردم با خودم رو راست باشم ودست از بازی بردارم وقتی برای خودم کامل مشخص کرد تغییرات روتو زندگی ام اعمال کردم بعد خیلی واضح خاسته ام رو بیان کردم در واقع از اینکه بریم جلو ببینیم چی پیش میاد دست کشیدم الان یک رابطه هدفمند دارم که تلاشمون برای زیبا کردن زندگیمون و رسیدن به چیزهای هست که دوست داریم باهم تجربه کنیم
سلام
باور های دارین ک باعث شده تو روابط اینجوری باشین
شاید فقط یه توهمه لول و لیاقتی که تو ذهنتون ساختین یا شاید بروزش نمیدین
قصد جسارت ندارم خودم موقعیت مشایه داشتم خواستم از تجربه ام بگم
منم مدتی خیلی خودمو تو ذهنم بزرگ کرده بودم و رفتارم و ظاهرم نشون نمیداد
یهو یه عزیزدلی اومد و منو با من مواجه کرد
فهمیدم اونجور ک تو ذهنم بلند پرواز بودم یه درصدم تو واقعیت تلاش نمیکردم
یه درصدم عزت نفس نداشتم
و هزار مثال دیگه
فهمیدم ن بابا اونقدرام خوب نبودم و توهم بود
در مورد چیزی ک لایق میدونید خودتونو حداقل کاری که میشه کرد درخواسته و درخواست جدی
جدی بودن چیزی ک تو کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم استاد بود
ایشالله که هممون با ترمز های ذهنیمون رو پیدا میکنیم میپذیریم و اونا رو ریشه کن میکنیم
موفق باشید
با سلام به همه بخصوص استاد عزیز خانم شایسته گرامی
خب راستش من قبلا خییلی غر میزدم و دوست داشتم با دوستام حرف بزنم و تعریف کنم تا خالی بشم طوریکه هنوز هم بعضی ها من رو به این ویژگی غر زدن میشناسن، بعد که تصمیم گرفتم دیگه غر نزنم برای کاهش استرسم ناخودآگاه زیاد غذا میخوردم و بعد متوجه شدم دارم چاق میشم، از وقتی دارم دوره «به صلح رسیدن با خود» رو کار میکنم خب حس میکنم که آرومتر شدم و فهمیدم وقتی آرامش دارم خیلی راحتتر میتونم غذا خوردنم رو کنترل کنم.
یه کاری هم که خیییلی انجام میدم حتی از بچگی، اینه که با موهام بازی میکنم اینطوری استرسم کم میشه بخصوص وقتاییکه دارم درس یا زبان میخونم خیلی با موهام بازی میکنم طوری زیاده که قبلا موقع امتحانای دانشگاه یه شال میپوشیدم که دستم به موهام نخوره و تمرکزم فقط روی درس باشه گاهی اینقدر زیاد میشه که حس میکنم سرم درد گرفته، یه مدته به دلم میخواد این عادت رو ترک کنم و هفتهی پیش اصصلا یادم نمیاد این کارو کرده باشم و کلی به خودم افتخار کردم.
1) ماه قبل هم همسرم مریض شده بود و بیمارستان بود خب خیلی سخت بود هر کاری از دستم برمیومد انجام میدادم و مراقبت میکردم اما سعی میکردم با پسرم بازی کنم که حواسم پرت بشه اما وقتای تنهاییم گریه میکردم.
2) امروز یه حرفی شنیدم که بغضم گرفت و بعدش شروع کردم به زیاد و تند غذا خوردن من هیچ کاری نکرده بودم ولی طرف مقابلم من رو مقصر نرسیدن به خواستهاش میدونست، و من نتونستم قانعش کنم که تقصیر من نبوده و گریه کردم حتی تا چند ساعت.
تو همه مواردی که به تازگی برام پیش اومده سکوت، گریه و غذا خوردن جای غر زدن رو گرفته.