پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 4 - صفحه 31 (به ترتیب امتیاز)

574 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    بهنام جعفری گفته:
    مدت عضویت: 766 روز

    سلام و صد سلام به همه عزیزان مخصوصا استاد عزیز و عزیز دلشون …

    همه این شرایطو زیاد تجربه میکنیم و خیلی جالبه واکنش های بدن …

    من معمولا تو این شرایط فعالیت مغزم میره بالا و یک احساس بیقراری و تپش قلب سراغم میاد .. به هیچ عنوان نمیتونم بخابم و به بدترین سناریوهایی ممکن فکر میکنم و هواسم همیشه پرته .. بدنم وارد موضع دفاعی میشه انگار میخان چاقو بزنن بهش …

    خیلی دوست دارم این الگو من اصلاح شه چون واقن اذیت میشم …

    سپاسگذارم اول از خداوند ک منو در این مسیر قرار داد … و از شما که زحمت میکشید دستی از دستان خداوند باشید ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 804 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم

    سلام خداجونم عشق مطلقم

    سلام استاد جونم وبانو مریم عزیز

    سلام به دوستان هم خانواده در این سایت معنوی و توحیدی

    همه عشقین بخدا

    هممون هدایت یافتگان مسیر زیبای الهی هستیم

    خدا خیلی لطف و عنایت ومنت بر ما گذاشته ودر این مسیر زیبا چراغ راهمون شده

    خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان

    خدایا سپاسسسسسگزارم که مرا دراین مدتی که با استادو این سایت آشنا کردی تغییراتم هم شروع شد وپیش بسوی خوشبختی دستم را با دستان قدرتمندت گرفتی و هدایت وحمایتم هر لحظه باتوست

    من هیچی نمیدانم تو علمت بر تمام عالم محیط است سپاسسسسسگزارم

    خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین موقعیت قرار دارم

    استاد جونم از زمانی که دراین سایت الهی و کار کردن روی خودم هستم از اون الهام مرده قبلی جدا شدم و به این الهام زنده الان هم مسیر هستم خیلی عالیتر شده ام (باید هرمز محمتر و استوار تر روی خودم کار کنم و ثابت قدم ومتعهد تر باشم)باشد که خداوند هر لحظه با من در وجود من ودر قلب من است و هوامو همه جوره خودش گفته که داره من باور دارم که همه کاره خداست و با یادش تطمئن القلوب هستم الله و اکبرررر

    هر اتفاقی که پیش میاد میگم الخیر و فی ما وقع قطعا خیری دران است برای من و کمی که میگذره دقیقا نشود میده که خیر بوده الهی شکرت

    قبلا که کاملا با خودم وحشیانه رفتار میکردم . اصلا خیلی تو دار بودم . از نظر بقیه خیلی آرام و مهربان و صبور بودم ولی از درون کاملا بمب انفجار . خیلی سکوت میکردم در برابر بی عدالتی های دیگران و همش هم بقیه رو مقصر میدونستم که من قربانی شرایط هستم و من بیچاره و بدبخت و ….هستم پورت باید این اتفاقات سر من بیاد ومن حتی با رفتار به ضاهر خوبم در نگاه دیگران نمیتونم از خودم دفاع کنم و همش سکوت میکردم ولییییی یه تپش قلب یه عصبانیت و استرس و لرزشی تمام وجودم را می‌گرفت که یه مدت افسردگی گرفته بودم و جالب اینجاست خودم مشاوره برا بقیه بودم و خودم کاملا زیر صفر ومنفییییی تا دلتون بخواد .

    بیشتر مواقع از مشکلاتم با کسی حرف نمی‌زدم ومیگفتم با خودم مثال خواهرم میاد در ودلهاشو به من میگه و آرام میشه اگه بفهمه من خودم این همه مشکل دارم اونم دیگه باهام دردودل هاشو نمیگه ولی استاد یه اعترافی یا نمیدونم اسمشو چی بزارم

    وقتی به خواهرم در اون شرایط بد خودم مشاوره میدادم کاملا برام واضح بود که زندگی خواهرم خیلی عالی تر شد واز به سری اتفاقات تونست خودشو بیرون بکشه والان که من در این مسیر الهی هستم وقتی باهم ارتباط داریم خیلی خدارو تو زندگیش پیدا کرده و هر بار از رفتار های خوب و اتفاقات خوبی که در زندگیش رخ میده برام تعریف می‌کنه .و با اینکه خواهرم هم قرص افسردگی میخورد الان بهم میگه الهام از وقتی تو بهم مشاوره میدادم من هرروز حالم بهتر میشد و الانم داره به فایلهای شما گوش میده و عمل می‌کنه وحتی عضو سایت هم شده . ومن هم از آنجایی که دارم به خود شناسی وخدا شناسی نزدیکتر میشم به خواهرام گفتم هر وقت خبر خوب . قشنگی دارین به من زنگ بزنین و گرنه گوشی رو قطع میکنم که خداروشکر احساس میکنم عزت نفس و اعتماد به نفسم بیشتر شده و دیگه هیچ کدوم از ناراحتی و دلگیری حرف نمی‌زنند خدایا شکرت

    و من قبلاً با هر تنش استرس زا سریع دل‌پیچه می‌گرفتم و باید میرفتم دستشویی .

    چهره بار مقصر که باید دیگران می‌بودم. ومن همانطور که گفتم قربانی شرایط ولی الان اصلا خبری از اون استرس‌ها و شرک و گناهان به لطف الله دیگه نیست و نگاه و نیازم فقط به خداوند کل کیهان است که اینقدر هوامو داره و با آگاهی های ناب درون قانون آفرینش دارم یاد میگیرم که با پرسیدن سوالات عالی از خودم راه حل مسائل را پیدا کنم چون خداوند منبع اصلی و خیر هست ودر وجود من است خودش جوابها را براحتی در اختیارم قرار میدهد و من با لذت و دید بهتری از زندگی هرروز بهتر و بهتر هستم . خدایا کرور کرور شکررررت

    هر لحظه

    استاد جونم سپاسگزارم از شما بابت آگاهی های ناب

    مانا باشید برامون عزیزانم

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فرزاد بازیار گفته:
      مدت عضویت: 781 روز

      سلام

      چقدر خوب که به خواهرتون مشاوره می‌دین و اون حالش بهتر شده و هم حال شما این خیلی خوبه که ما حال همدیگه رو خوب کنیم امیدوارم همیشه حالتون خوب خوب باشه،منم قبلاً خیلی این کار رو میکردم و با اینکه خوب نبودم مشاوره میدادم و حالم خوب میشه

      همیشه حالتون خوب و خوش باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سید محمد امین طباطبایی گفته:
    مدت عضویت: 611 روز

    عاشقتم تازه شروع کردم زود میام پیش همتون اون بالای تپه موفقیت با یه عالمه خرف خاطره واسه گفتن و خندیدن به نکرانی و استرسای بیخود کذشته وقتی خدا هست اصلا یک لحظه ناراحتی معنی نداره استااااااد کلاه قرمز بزار ما پرسپولی هستیییم سلام خیلی پر انرژی از یرو تشکر سپاس فراوان از خداوند بابت وجود شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    ساغر گفته:
    مدت عضویت: 611 روز

    من موقعی که استرس شدید میگیرم میخوابم.

    اگر در جمعی باشم و عصبانی بشم سکوت میکنم و تلاشم اینه هرچی سریعتر اون جمع و ترک کنم برم تو تنهاییم و شروع کنم به نوشتن که بار انرژی منفی و عصبانیتم کمتر شه.

    موقعی که عصبانی ام اگر نتونم اون محل و ترک کنم و واقعا عصبانی شم شروع میکنم به بحث مودبانه.

    سوالاتم درمورد الگوهای تکرارشونده:

    اگه یه سری چیزا برای من اتفاق نمیفته اگه یسری دوستام شوهری دارن که واقعا دوست راشتنی و اصبل و فاداره چرا من ندارم؟

    چرا کسایی که بامن هستن اونجور که میخوام قدرمو نمیدونن….

    چرا اونجورکه میخام خرجم نمیکنن

    چرا اونجور که میخام بهم وفادار نیستن

    چرا اونجور که مبخوام قدر منو نمیدونن و هوامو ندارن و حواسشون به من نیس

    چرا کسی نیومد که یه دوست داشتن دوطرفه ی عاشقونه سالم داشته باشیم

    چرا من با اینهمه دستاورد و پول اون ادمی که لایقمه و اندازه ی منه نیومده

    دوست دارم باورهای درست بهم بدین تا من روشون کار کنم و باورشون کنم

    سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    سارا گفته:
    مدت عضویت: 451 روز

    چرا فایل های الگوهای تکرار شونده

    همه یک محتوا دارند

    وقتی باز میکنیم همه همون فایل اول رو تکرار میکنم

    اما فقط اسم فایل فرق می‌کنه

    برای فایل 1تا 4 الگوهای تکرار شونده همش یک فایل تکرار شده ؟!

    دوستان کسی می‌دونه اطلاع بده

    استاد عزیز لطفاً راهنمایی کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ایوب همتی دیناروند گفته:
      مدت عضویت: 713 روز

      به نام پروردگار هستی.

      سلام دوست عزیز

      قسمت اول این فایلها همش یکیه تقریبا در آخر هر فایل یک سوال متفاوت پرسیده شده که جواب دادن به اون سوال ها خیلی به پیدا کردن الگو های تکرار شونده کمک می‌کنه .و دلیل اینکه ابتدای فایل ها مشابه هست اینه که هربار با پاسخ دادن به سوال قبلی و گوش دادن فایل در قسمت بعدی درک دیگه ای از اونها پیدا می‌کنی .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    فرزاد بازیار گفته:
    مدت عضویت: 781 روز

    سلام خدمت همه عزیزان

    چالشی که الان باهاش مواجه هستم اینه که خیلی استرس دارم و یکم غمگینم استرس تو شرایط کاری و حتی تو خونه واسه خوابیدن،الان این هفته دچار استرس شدم که شاید تو کل هفته شبی 2ساعت خوابیده باشم،حتی استرسم اونقدر زیاده که الان اینارو می‌نویسم نمی‌دونم نوشتنش درسته یا نه چون خیلی به همه چی فکر میکنم یکیشم اینه که میگن نباید چیزی که بده رو بگی خوب اینایی که من میگم بده دیگه ولی خوب موضوع چالشم همین چیزاس که کامنت بذارید و بگی خلاصه که یه کامنت جالبی خواندم که نوشته بود باید همه چی خوب پیش بره اگه نه که یه جای کار میلنگه،من زیاد همه چی رو گم میکردم یا جا میذاشتندالانم هست ولی خیلی کمتر شده،ولی الان چال اصلی من صحبت کردن راجع به موضوعی هست که می‌دونم و نمیتونم بیانش کنم و میمونم هاج و واج این وسط و یکی دیگه هم اینه که استرس دارم. دارم انگار همه جوره باهامه یادمه استاد میگفتن که زیر میبل نریزین آشغالرو و جمعش کنین منم الان همینم که کامل جمع نمیکنم و یه مقداری میمونه،من یه زمانی که افسرده بودم بدجور هیچ درکی از شرایط نداشتم و میخواستم که فقط بگذره و تموم بشه،الان که افسردگی جاشو داده به غم یعنی دلیل تموم اتفاقات و می‌دونی ولی کار اونجوری که بخواد پیش نمیره،مثلا تو از فلانی یه چیزی یا کاری میخوای که باید انجام بده یا اصلا نباید اونکارو انجام بده و می‌دونی بده اون کارش و تو رو ناراحت می‌کنه ولی تو هیچ کاری نمیکنی،این باعث غم میشه حرف میزنی همه کاری میکنیم ولی حواست جایی دیگه پیش اون موضوعی که حلش نکردی میمونه،دقیقا باورهای من اشتباس خیلی وقتا،چند وقت پیش داشتم به این فکردم که بعضی آدما سرکار چقدر راحتن میرن میان بدون استرس و راضین حداقل وقتی باهاشون حرف میزنی اینجوریه ،بعد من استرس دارم ناراحتم بیخوابم،نمیدونم چرا تمرکز ندارم و یه جورایی دوست دارم از اون شرایط فرار کنم،بعد به خودم میگم خوب این چه باوری داره که اینقدر راحته سرکار چقدر حسش خوبه،منم باید اینجوری باشم یه الگوی رفتاری مناسب،میگم که کلا من سرکار استرس دارم نه میتونم بخوابمو استراحت کنم نه درست ارتباط برقرار کنم و کارمو اونجوری که خودم دوست دارم پیش ببرم البته یکم کمالگرایی هست ولی خوب دوست دارم ارتباطاتتم خوب باشه آدمایی جذب کنم بهم کمک کنند رشد کنم یا نکات مثبت افراد رو ببینم این کامنتم شد یه جوری مثل نکته برداری از فایل،یعنی همزمان هم گوش میکنم هم کامنت می‌ذارم البته قبل از اینکه فایلو گوش کنم کامنتای زیادی خواندم و فایل رو قبلا هم گوش کرده بودم،دوس دارم که اوضاع اونجوری پیش بره که می‌خوام و خودمو به نکات مثبت دادم بدم و حالمو خوب نگه دارم و به شرایط بیرونی کاری نداشته باشم زیاد البته که شرایط بیرونی تاثیر می‌ذاره ولی 10 درصد یا شایدم کمتر چون برمیگرده به حال خودمون،به نظر من اگه بتونیم رهنمون رو کنترل کنیم و تو شرایط مناسب مناسبترین کارو انجام بدیم همه چی واسمون خوب پیش میره،من الان وسایل گم کردن و فراموش کردن مو دارم روش کار میکنم و می‌خوام آدمای مناسب به سمتم بیاین مناسبترین های و خوبترین ها،من تو شرایطی که خیلی خیلی استرس دارم سعی میکنم ساکت بمونم هیچ حرفی نزنم تا اوضاع بهتر بشه قبلا می‌خوابیدم الان خوابن نمیبره و فقط دراز میکشم رو تخت،بیشتر تو خودم میریزم زمانی که استرس دارم،

    من یه زمانی با خانومم سر این سایت و استاد عباس منش چالش داشتم ولی الان با توصیه های پدرم باز می‌خوام بیام تو سایت بمونم..

    سپاس از همه تون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    ابوالفضل درویشی گفته:
    مدت عضویت: 530 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و همه‌ی دوستان خوبم

    من یه مشکلی اکثرا تو زندگیم بوده اونم اینه که 90 درصد پارتنر های من خیلی مغرور بودن و خیلی اخلاق خوبی نداشتن و اکثرا به قول معروف واسم قیافه میگرفتن

    خیلی واسم تکرار شده و این خیلی تو زندگیم منو اذیت می‌کنه

    دقیقا نمیدونم مشکل از کجاست و چجوری میشه تغییر داد این شرایط رو ولی چندتا از دوستانم با هر دختری وارد رابطه میشن اون دخترا زود وابسته اونا میشن و اصلا واسه رفیقام غروری ندارن و خیلی هم پیگیر نشون میدن

    در حالی که اخلاق من خیلی بهتر از رفیقامه

    یه جواب فوق العاده و یه راهکار خوب واسه تغییر این نتایج می‌خوام

    بینهایت از جواب های قشنگتون ممنون میشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    ارشیا گفته:
    مدت عضویت: 2149 روز

    سلام استاد،

    معمکلا وقتی شرایط استرسزایی پیش میاد چندتا از الگوهای تکرار شونده باهم‌میاد برام.

    مثلا اول بسیار تقلا میکنم و سعی میکنم که با مغز خودم راه حل پیدا کنم و هدایت رو گوش نمیدم، بعد کلا ول میکنم و سعی دارم که پشت بقیه بخصوص خانوادم قایم بشم بگم که شما حلش کنید برام. تمام این الگوها تکرار شده با هرمسئله ای که استرس سنگین داشتم، بعضی از این مسائل رو تونستم حل کنم و بعضی هم هم شد سایه من و جالبه که درشرایطی مسئله حل شد که تونستم این الگوهای تکراری رو کنترل کنم به وسیله بهوبد باورهام ر اون بازه زمانی. و البته باید بگم که الان هم در همچین شرایطی هستم، شرایطی که بهم استرس زیاد وارد کرده و گاهی سعی میکنم بریزم تو خودم و گاهی حالت احساس قربانی شدن باعث میشه که بسیار از این مورد خرد خرد میش آدم ها بگم و توجه کنم به مسئله و نه راه حلش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    M گفته:
    مدت عضویت: 328 روز

    به نام سیستم هدایتگر بشر

    سلام

    وقتی با شرایط استرس زا یا چالش برانگیز مواجه می شوی، معمولا چه واکنشی نشان می دهی؟

    1_استاد من وقتی با شرایط استرس زا مواجه می شوم، خیلی سریع گریه ام میگیرد و اشکم جاری می شودبعدم انقدر گریه می کنم همراه با داد غصه و زاری که چشام ورم می کننمن خیلی زود رنجم با یه حرف کوچیک خیلی بالا پایین میشم.

    2_من در این مواقع معمولا به دنبال مقصر می گردم. مثلا پدرم، مادرم، همسرم، دولت و … تا بتوانم تقصیر را به گردن آنها بیاندازم

    بله استاد دقییقا این ویژگی داشتم چون واقعا هم اونا شرایط استرس زا برای منم رقم می زدند ولی در اصل الان می دانم به خاطر باورهای خودم بوده.

    3_من وقتی با چالش مواجه می شوم، عصبانی می شوم، داد و بیداد می کنم انقدر حرص جوش میخورم که می خوام سکته کنم

    4_من در مواقع برخورد با شرایط استرس زا، شروع به غذا خوردن می کنم. انگار با خوردن، خودم را آرام می کنم؛یا اهنگ گوش دادن این کارم میکنم.

    5_با دوستام و دیگران درددل می کنم از اونا کمک می خوام

    بزرگترین مشکل من درددل کردن است_احساس قربانی بودن است.

    6_پیاده روی دوش آب سرد گاهیی خوردن چایی حرف زدن با گل ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    دینا بهبهانی گفته:
    مدت عضویت: 400 روز

    سلام خدمت استاد و دوستان عزیز

    قبلا تو شرایط استرس زا همش خواب بودم حتی شده12/14 ساعت در روز

    خشم ناراحت گریه احساس بد.

    الان دوماهه که تو این سایتم و توی دوتا چالش هستم

    ناراحتم اضطراب و ترس دارم راجبشون اما کمتر میخوابم

    شروع‌کر‌م کل خونه و از بیخ تمیز کردن ووسایل اضافه جمع کردن

    مدیتیشن کردن و توکل به خدا

    گفتم خدایا تااینجا جورش کردی خودتم هدایتم کن به حل چالش و موفقیت.

    درپناه خداوند متعالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: