پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 4 - صفحه 34 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-07 06:28:452024-02-14 06:17:49پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 4شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم خانم شایسته و دوستان خوبم
قسمت چهارم الگوهای تکرار شونده چالش
در زمان چالشها چگونه رفتار میکنیم
من قبل از آشنایی با این سایت و این آگاهیها یه
جور واکنش داشتم و الان واکنشم کمی متفاوت تر شده
قبلاً اگه مشکلی به وجود میومد من خیلی زود حالم
بده میشد عصبی میشدم گریه میکردم و سریع
دنبال مقصر بودم و دوست داشتم با کسی در مورد
اون موضوع صحبت کنم که کمک کنه راهکاری بده
که مسأله حل بشه خودم به شدت احساس عجز و
ناتوانی داشتم دوست داشتم کسی با حرف زدن و
دلداری دادن منو آروم کنه به من امید بده و فاز
شدید قربانی داشتم تپش قلب میگرفتم و از
نوجوانی هر وقت استرس میگرفتم پوست لبم رو
میکندم و یا پوست کنارناخنامو و ناخودآگاه این کارو
میکردم شاید آرومم میکرد
زیاد غر میزدم اشتها م کور میشد اگه علت مشکل
بچه ها بودن خیلی تند رفتار میکردم
الان در شرایط استرسی و در چالش قرار میگیرم
دوباره تپش قلب میگیرم و پوست لبم رو ناخودآگاه
با دندونام میکنم و توی ذهنم دنبال مقصر میگردم
که معمولا مقصر همسرم هستش و یا مادرم که در
کودکی برخورد خوبی بامن نداشته ولی اینا یه تایم
کوتاه هستش سریع به خودم یاد آوری میکنم که
تمام مساعل و اتفاقات رو خودم خلق کردم و میتونم نتیجه
رو عوض کنم و الان باید ذهنم رو کنترل کنم و هر لحظه
قانون احساس خوب اتفاقات خوب رو یاد آوری میکنم و
تمام تجربه های قبلی رو که با کنترل ذهن و رسیدن به
احساس آرامش باعث شده همه چی برام خیر باشه
رو به خودم میگم
مدام عبارات تاکیدی توحیدی رو میگم
از خداوند کمک میخوام آیات توحیدی
قرآن رو تکرار میکنم لاتخف و لا تحزن انا منجوک رو
یادآوری میکنم
آیه انما نجوا من شیطان رو به خودم میگم میرم
دوش میگیرم
فایل گوش میدم سریال زندگی در بهشت و سفر به
دور آمریکا نگاه میکنم
خدارو شکر الان
سالهاست که هیچ برخورد تندی با بچه هام
نداشتم هر مسأله ای هم باشه بسیار آرام رفتار
میکنم رابطه م با بچه هام عالی شده
خلاصه از هر راهی که بشه کمی ازون اضطراب کم
میکنم ولی سریع روی خوابم تاثیر میزاره و بی
خواب میشم وقتی مشکل حل میشه از خودم
ناراحت میشم که چرا سریع بهم ریختم چرا نتونستم
ذهنم رو کنترل کنم میرم تو فاز سرزنش و اینکه یه
راهی پیدا کنم که عزت نفسم رو بالا ببرم
گفتگوهای ذهنی من احساس قربانی شدنه و این
پاشنه آشیلم هست هنوز نتونستم مهارش کنم ولی
خیلی تلاش میکنم
سعی میکنم زاویه دیدمو عوض کنم و جوری به
مسأله نگاه کنم که از استرسم کم کنم و به هیچ
عنوان در مورد مشکلاتم با هیچ کس حتی همسرم
حتی بچه ها حرف نمیزنم چون پاشنه آشیلم قربانی
شدن هست و با حرف زدن بدتر میشه آگاهانه
آگاهانه سکوت میکنم
به امید آینده بهتر
بنام خداوندم
سلام استاد
وقتی با شرایط استرس زا یا چالش برانگیز مواجه می شوی، معمولا چه واکنشی نشان می دهی؟
استاد،من وقتی توچنین شرایطی قرار میگیرم تمام استرس وناراحتی رو میریزم توخودم کاملا بی حرکت میشم وتوان هیچ حرکت وهیچ عکس العملی ندارم ودوست دارم سکوت کنم وهیچ کس باهام صحبت نکنه،اصلاغذایی چیزی هم از کلوم پایین نمیره.فقط ذهنم درگیر موضوع میشه وباخدا صحبت میکنم وازش کمک میخوام.
ممنونم استاد عزیزم از وقت وزمانی که برای ما میگذارین.وهمچنین ممنونم از مریم جانم
سپاس خداجونم بخاطر وجود این دونازنین.
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته بانو و دیگر دوستان عضو سایت!
قبل از شروع کردن از استاد ارجمند سپاسگذاری میکنم باز هم فایل ارزشی ایجاد کردن و دوباره دعوت به چالش اخلاقی و رفتاری که بهتر از قبل ریشه یابی کنیم و ضعف خودمان پیدا و بعد ترمیم و بهترش بسازیم!
من از وقتی با سایت شما اشنا شدم و روی خودم تا جایی که امکان بود کار کردم و میکنم و به همو اندازه که به روش درست باید پیش میرفتم به همان میزان جواب گرفتم و از اینکه به این مرحله از زندگی رسیدم خوشحالم و سعی دارم بیشتر ازین به کیفیت خوشحالی بهتر دسترسی برسم و همین دیشب هنگام نوشتن سپاسگذاری از خداوند و خواستن درخواستهایم و یادآوری هدف امسالم متعهد تر شدم و نوشتم من هرکاری که از دستم برایه برای رسیدن به خوشی و نشان دادن ایمانم به هستی از هیچ چیز دریغ نمیکنم و امروز ساعت 5 صبح بیدار شدم با اینکه شدید کم خواب بودم اما پایبند به تعهدی که به خودم داشتم بلند شدم و زدم بیرون هم قدم زدن و هم نامه ای که باید به صندوق پستی مینداختم و در حین قدم زدن از فضای پاک و زیبا طبیعت آلمان استشمام میکردم و شکرگذاری و دوباره یاداوری هدف امسالم و خوشایند ترین لحظه زندگی ام دوباره و دوباره با تمام وجود احساس کردم و طعم بهشت در قلبم حس کردم که یک روزی٬ بودن در این سرزمین که یکی از رویاهای زندگی ام بودرا٬ الان رسیدم و مطمئن هستم بدون شک بهترین مدیر برنامه های زندگی ام بوده چون اضافه تر و بهتر ازاون چیزی که در گذشته در رویایم بود خدا برایم با بهترین شکل برایم رقم زد!
این ها را گفتم که مقدمه نکته های اصلی باشه که در پایین ذکرش میکنم این است که خیلی وقت است استرس و نگرانی که سال های قبل داشتم به او صورت ندارم و استرس های جزئی یا مسئله ای که پیش میایه خودم را مقصر میدانم و خودم به چند روز در خانه قرنطین میکنم و با کسی در تماس نمیباشم سعی میکنم چون شناختی از خودم دارم نمیخوام کلامی یا حرفی ناراحت کننده ای از دهنم بیرون بیایه و میل به خواب دارم که همو روز هیچ به درس نمیروم و استراحت میکنم و میخوابم بعد یک شاور میگیرم با خودم میشینم صحبت میکنم که حالا چی باید کنم و نوت برداری میکنم کارای که باید انجام بدم و بخاطر تقویت اعتماد به نفس ام فایل شما استاد عزیز را میبینم به صورت رندمی و کامنت دوستان میخوانم و میرقصم! عاشق رقصم خیلی هیجان میده به من و ساعت ها قدم میزنم حتی از قصد تیکت ترانسپورتی نمیگیرم و مسیرهای زیادی را قدم میزنم و نوت هایی اموزشی زبان که روی استیکرهای رنگی نوشتم در مسیر راه مطالعه میکنم و خیلی وقته از مبایل و هندفری در مسیر راه استفاده نمیکنم و بیشتر تماشاگر فضا و مردم هستم.
البته بعضی نکات های ریز رفتاری هم دارم که سعی در اصلاحش هستم و بالخصوص شما! عزیز هستین استاد که فایل های این چند مدت که روی سایت میزارین من میبینم و نوت برداری میکنم اون نکات های ریزی که در پس زمینه ذهنی ام پنهان شده و شکر خدا متوجه شدم مسیر زندگی ام در روند بهبودی است و تابحال چیزی نبوده که یک الگو بار بار تکرار شده باشه.
من بعضی از فایل های شما را خریداری کردم و علاقمند خریداری این فایل دوره کشف قوانین زندگی هستم اما در حال حاضر قادر به خریداری اش نیستم هرچند شما در خیلی از فایل های رایگان تان بهترین نکات های کلیدی یادآوری کردین که در خود فایل ها اونقدر دیده نشده و خودتان هم قبلا در این مورد یادآوری کرده بودین و این از قلب بزرگ و لطف …. شما است که کسانی قادر به خرید نیستن اما تشنه شنیدن هستن این مسیر یا هدیه زیبایی است که بتانه ازین موقعیت استفاده کنه و من هم تلاش دارم با تمام وجود ازین موقعیت و شرایط استفاده عظمی ببرم و اینکه دوست دار به خریدن فایل های شما هستم بیشتر شوق و انگیزه ای دارم که من مشتری خوب شما باشم و شما بهترین فروشنده که معامله دو طرفه ای که لذت و عشق داره از همدیگر استفاده کنه!
شما بهترین الگو برایم هستین و با کمک شما این درس میدین که نیت خیر داشته باشیم و صداقت و درستی را در تمام امورات زندگی پیاده کنیم !!!! مرسی مرسی مرسی از شما و بهترین ها را برای شما میخوام همیشه تن تان سالم و پرانرژی بمانین!
سلام به همه دوستان
من وقتی یه اتفاق استرس زا برام میوفته خیلی زود بغض میکنم و گریم میگیره عصبی هستم خودمو سرزنش میکنم و گاها آدم های اطرافمو سرزنش میکنم ممکن این اتفاق کل روزمو بگیره و من به جز فکر کردن به این موضوع کار دیگه ای انجام ندم حتی اگر این اتفاق یه اتفاق کوچیک و جزئی باشه
انگار ذهنم عادت کرده به سرزنش کردن من و اطرافیانم منتظره یه اتفاقی بیوفته دنیارو واسه من تیره و تار کنه اصلا همینا باعث جنگ درونی من با خودم میشه
سلام ودرود بر استاد عزیز خانم شایسته گل وهمفرکانسیهای نازنینم
استاد در مورد سوالی که فرمودید
من در زمانهایی که در موقعیتهای استرس زا وناراحت کننده قرار میگیرم عصبانی میشم اما نه در حدی که بخواهم آسیبی به کسی بزنم ولی الگوی تکرار شونده در من دونبال مقصر گشتن وتوی ذهنم سرزنش کردن اون یا گاهی اوقات مخصوصا در مسائل مالی یا در زمانی که نیاز به رفتن به جایی را داشته باشم در مورد خودم به شدت عصبانی وسرزنش خودم که چرا با وجود داشتن گواهی نامه نباید رانندگی کرده وراحت به مقصد بروم ومجبورباشم یا از همسرم درخواست کنم من با ماشین ببره یا با اسنب یا برای آمدن اتوبوس کلی وقتم را به انتظار اتوبوس باشم یا یک الگوی دیگر که زیاد برام تکرار میشه در موقع استرس باید باکسی صحبت کنم تا آروم بشم وهمیشه بعد از آن پشیمانی که این مسئله برای خیلیها اتفاق میوفته ولی اونها در موردش صحبتی نمیکنن زیرا وقتی مثلا برای کسی البته نزدیکانم یا گاها دوستی باشه که من از زبانشون میشنوم که بابا برای ما هم این اتفاقات میفته وما اینطوری عمل میکنیم
اما خیلی به ندرت برام پیش میاد که بخواهم گریه کنم اکثر موقع ها در نهایت میگم خدایا ببین وضعیت منا خودت کمکم کن وبیشتر اوقات بعد از مدت کوتاهی متوجه میشم که من خیلی قضیه را جدی گرفتم واصلا لزومی نداشت این کارها را بکنم
قبلا یعنی شاید سالهای پیش من همش به قول معروف همش توی خودم میریختم وتازه افتخار میکردم که باعث ناراحتی کسی نشوم وبعد من به این نتیجه رسیدم که این در خود ریختن باعث میشه اولا به خودم ضربه بزنم دوما مشکل حل نشه وسوما به خیال خودم تمام میشه بعد یه مدت ولی اثرات اون توی خود ریختنهام منجر به بیماری جسمی یا رفتاری در من میشه حالا سعی میکنم بیرون بریزم ودر موردش حرف میزنم واین الگو برام هی تکار میشه
باتشکر از استاد مهربانم که عاشقانه دوستشون دارم
سلام به استاد عزیزم صبح تان بخیر!
استاد خیلی خیلی سپاس گزارم بابت این فایل که رایگان به دسترس ما گذاشتید وچقدر برای مان کمک میکنه تا ترمز های مخفی ذهن مان را پیدا کنیم.
وقتی در شرایط استرس زا و پر چالش قرار می گیرم نمی توانم خودمو کنترول کنم و این حالت هارا از خودم بروز میدم:
1. عصبانی و خشم گین می شم و شروع به داد وفریاد کرده و بد و بی راه میگم به طرف مقابل
2. دیگران را مقصر حال بدم میدانم
3. خودمو قربانی آن حادثه می پندارم
4. گاهی اوقات وقتی خشمگین می شم هرچی دستم باشه میزنم میشکنم . و گاهی چنان عصبانی میشم که تاثیرات حال بدش باعث میشه مریض بشم و تا دو یا سه روز نتوانم به حالت عادیم بر گردم و روی اهدافم کار کنم . مشکلی دیگری که در من وجود دارد اینه که سعی می کنم از پول و مال برادرم که مصارف خانه را به دوش دارد محافظت کنم تا ظلمی از طرف اعضای خانواده بهش نرسه و پولش حدر نره لحظه های فرا میرسه که ذهنم نجوا میکنه ببین فلانی از پولش داره استفاده می کنه و خودش خبر نداره ببین تو اگه ساکت بنشینی او تباه میشه گناه داره کاری بکن و این موقع هاست که بد جوری حالم بد میشه و سعی میکنم این را با مادرم و خواهرم در جریان بگذارم و همیشه هم سعی کردم جلو این کارا بگیرم نتیجه چه شده نه تنها موفق به این کار نشدم بلکه متوجه شدم این کارم باعث شده مردم از او سو استفاده بیشتری بکنن . هر چند با خودم میگم منیره سعی کن وظیفه خدا را به خودش بگذاری تلاش نکن زندگی دیگران را کنترول کنی اینوظیفه خداست با این کار فقط انرژی خودت را حدر میده و به خودت ظلم کنی اما استاد نمی توانم امید که با این فایل ها بیماری های که در ذهنم است را بتوانم پیدا و به یاری خدا حلش کنم.
سلام استاد بینظیر وخانم شایسته مهربانم
شما دارین با بروزرسانی کشف قوانین وفایلهای دانلودی واین پرسشهای عالیتون کولاک میکنید
آیا بهترازاین هم میشه؟
واقعا استاد عزیزم شما وخانم شایسته با بروزرسانی این دوره دارین ذهن مارا شخم میزنید
من چند ساله که باشما هستم وفکر میکردم که خودم راشناختم، اما بااین اتفاق داره لجنهایی که ته ذهنم هست داره بالامیادومن دارم کم کم میفهمم که چرا تاحالا نتونستم به خواسته ای که سالها دارم نمیرسم
استاد عزیزم امروز اومدم بگم چقدر زندگیم تغیر کرده
ازسلامتی وآرامش که دارم
ازاینکه چقدر چرخهای زندگیم نرمتر شده
ازاینکه ابسارزندگیم رابدست خودم گرفتم
ازاینکه دیگه هیچ چیز وهیچ کس نمیتونه آرامشم را برهم بزنه
ازاینکه چقدر پاروی ترسهام گذاشتم
من قبل از اینکه باشما آشنابشم تا مرز افسردگی پیش رفتم ولی خدای مهربانم دستم راگرفت وهدایت کرد
من یک الگوی تکرارشونده داشتم واینکه تای جایی ناراحت میشدم زود گریه ام میگرفت ازاین رفتارخودم خیلی بدم میومد
ی روز بخودم گفتم این دیگه چه کاریه که تو میکنی
وقتی این سوال را کردم دیدم بخاطر احساس قربانی شدن و مظلوم واقع شدنه، ازاون به بعد وقتی این اتفاق می افتاد به خودم میگفتم عه دوباره قربانی شدی وبه خودم میگفتم دیگه بسه ومچ خودم را گرفتم
چندبار که اینکارراکردم کم کم دیگه برطرف شد
من خیلی ایراد دارم که باید برطرف بشه من تازنده هستم باید روی خودم کار کنم
برای این سوالتون من وقتی ناراحت وعصبانی میشم سکوت میکنم وتوخودم میرم وسعی میکنم ازاون طرف دوری کنم تا یه مدتی تااروم بشم
خوابهای تکراری من اینه که خواب میبینم خونه نیمه ساز وخرابه دارم که دارم تمیز میکنم
استاد ومریم جان عزیزم بینهایت سپاسگزارم، خداقوت وازدوستانم هم سپاسگزارم بخاطر کامنتهای عالی شون
خدارا بینهایت سپاسگزارم که تواین خانواده صمیمی هستم
به نام الله یکتا
سلام استاد جانم
خداروشکر که یه صبح دیگه زنده ام و میتونم ببینم و بشنوم و انشاءالله درک کنم این صحبت هایی که قیمتی ندارن، صحبت هایی که از جایی به غیر از ذهن میان و بر قلب میشینن
انشاءالله بتونیم درکشون کنیم و تبدیلشون کنیم به باور و عادت و اینطوری زندگیمونو اونطور که میخواییم خلق کنیم
در مواقع استرسزا من خودم مثلا زیاد استرس نمیگیرم ولی حالا توی مواردی که یه کم استرس میگیرم، سکوت میکنم، اگه کسی نباشه یه جا میشینم و به یه نقطه زل میزنم و با خودم حرف میزنم، اگه دورم شلوغ باشه، سکوت میکنم و دمغ میشم جوری که بقیه کاملا میفهمن من مثل همیشه نیستم. حالا در مورد شرایط استرس زا هم فکر کردم دیدم همینه کلا سکوت فقط میکنم و با خودم حرف میزنم تو ذهنم.
ولی چیزی که مثلا از دوستام دیدم، این بوده که به خودشون هی بد و بیراه میگن، حرف میزنن تند تند، گرمشون میشه، ضربان قلبشون میره بالا
ولی خداروشکر من کلا سعی میکنم بیخیالی طی کنم و خونسرد باشم، خداروشکر کلا زیاد استرسی نمیشم.
به این صورت
عاشقتونم
عاااااشقتونم
دستتون در دست الله یکتا
به نام خداوندی که هدایتگرم هست در هر لحظه سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته وتمام بچهای سایت اینجا بهترین جایی هست که من آرامش رو پیدا کردم من چند روز پیش این تعهد رو به خودم دادم که باید از زمان وانرژی که دارم درست استفاده کنم دوست دارم بیشتر وقتمو رو کنترل ذهن بزارم وتوجه کنم به نکات مثبت از زمانی که اینستا رو حذف کردم چقد زمان دارم که توی سایت باشم مدتی بود که میخواستم سناریو نویسی رو شروع کنم وهر موقع که میرفتم قسمت عقل کل یه چرخی میزدم انگار روی چشامو گرفته بودن ومن اون قسمت رو نمیدیدم دیروز هدایت خواستم وتعهد داده بودم میخوام بهتر نتیجه بگیرم به محض اینکه وارد شدم چشمم به اون قسمت خورد وشروع کردم کامنت بچها خوندن واز دیروز شروع کردم به نوشتن خیلی خوشحالم از شما استاد عزیزم واقعا سپاسگزارم ومریم خانم عزیز در مورد این سوال که در مواقع استرس زا چه واکنشی نشون میدم اینکه من در طی این دوسال یه سریع اتفاق واسمون افتاد که توی این چند فایل اخیر من به واضح همه چیز اومد جلوی چشمم من تا قبل از عید امسال که این اتفاقات پیش اومد تا چند روز سرم تو لاک خودم بود مدام همسرم رو مقصر این شرایط میدیدم وراجبشون حرف میزدم دعوا میکردم به جایی رسیده بودم گریه میکردم اصلا حوصله هیچ کاری رو نداشتم وحتی فایل گوش نمیدادم یه شب موقع خواب اومدم از خداوند هدایت خواستم وبهش گفتم یه جوری آرومم کن یه چیزی رو بشنوم ببینم خدا چقد بزرگه استاد همون شب خدا جوابمو داد نصف شب دخترم تو خواب عمیق بود ولی اومد تو گوشم گفت تنها راهش آرامشه مامانی وقتی از خواب بیدار شدم خیلی خدا رو شکر کردم وشروع کردم به فایل گوش دادن نوشتن ولی مگه نجواهای ذهن میذاشت دوباره از خدا هدایت خواستم وبازهم دخترم تو گوشم گفت توفقط آرام باش به خود خداوند انگار تمام دنیا رو بهم دادن چنان آروم شدم که حتی از خداوند عیدی خواستم قبل از عید از گرفتم ولی در ایام عید جروبحثی داشتم که واسه چند ساعتی حالم گرفته شد ونشستم با خودم صحبت کردم که بهتره چطور برخورد کنم وراه حلشو پیدا کردم و اتفاقا بااون شخصی که بحث کرده بودم به مدت یک ماه باهم بودیم وخوش گذشت استاد من این چند وقت خیلی توسایت چرخیدم وهر روز م رو دارم بهتر از روز قبل میسازم خودم اینو متوجه شدم تقریبا ده روز پیش چیزی ازهمسرم شنیدم که اصلاً دوست نداشتم این مسئله رو بدونم یا دوباره باهاش مواجه شم ولی بازم پیش اومد اولش خیلی ناراحت شدم وشروع کردم به حرف زدن وبهش گفتم خودت بوجودش آوردی خودتم درستش میکنی واز فردا دوباره ذهنمو کنترل کردم واز اون روز اینقدر حالم خوبه که خدا میدونه استاد جان از صمیم قلب دوست دارم و همیشه تحسینت میکنم وتو بهترین الگوی من هستی ازهر لحاظ من دوره دوازده قدم رو دارم استفاده میکنم عالیه استاد تازه دارم مطالب رو بعد از چند بار دوره کردن درک میکنم واقعا باید تکرار بشه تا بشه جزیی ازوجودمون دوره عزت نفس وعشق ومودت هم فوقالعاده هستن باسپاس فراوان ازشما ومربم نازنین با آرزوی سلامتی شادی برای شما وهمه دوستان عزیم
سلام دوستان
من دوره کشف قوانین رو دارم کار میکنم و هیچ چیز اندازه پیدا کردن ترمزها در مورد خواسته و منطقی کردن شون لذت بخش نیست.من در مورد خواسته خودم که ازدواج ،خیلی از ترمزهام رو پیدا کردم و زمانی که منطق براشون میاری،انگار اصلا دیگه نیستن و محو میشن و خواسته آت به طرز عجیبی رسیدن بهش رو خیلی راحت و در دسترس میبینی و این چقدر قشنگ و زیباست و آرامش آدم رو میگیره