پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 10 - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

426 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حامد و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1988 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز

    ممنونم ازتون بابت طرح این سوال ها و راه انداختن موتور جستجوگر مغز ما برای کنکاش و پیدا کردن دلیل این اتفاقات تکراری

    برای من بازخورد افراد تو این چند وقته که داره تکرار میشه اینه که مشتری هام بابت قیمت خدماتم دائما ایراد میگیرن و میگن گرون حساب میکنی

    در صورتی که اصلا گرون نیست و نرخ معمول هست و حتی بعضی مواقع زیر نرخ

    حتی مشتریانی که از لحاظ مالی هم شرایط خوبی دارن این حرف رو میزنن

    و از اونجا که خودم با افکارم دارم این اتفاقات و حرف ها رو جذب میکنم گمان میکنم که به خاطر باور خودم در مورد قیمت هام هست

    شاید خودم فکر میکنم گرون حساب میکنم که اون ها هم همین حرف رو میزنن

    یا اینکه باید برم و چندجا که شغل من رو دارم پرس و جو کنم و قیمت بازار دستم بیاد و با چشم خودم ببینم که مردم چه راحت دارم مبلغ مورد نظر رو پرداخت میکنن بدون چانه زنی

    یا حتی شاید خودم وقتی میرم خرید به قیمت ها به صورت خیلی گرون نگاه میکنم

    نمی‌دونم باید برم افکارمو زیر و رو کنم و به نتیجه برسم

    باز هم سپاسگذارم از استاد عزیز بابت طرح این سوال ها

    به خدا فکر نکنم هیچ جا مثل این سایت انقدر عمیق روی باورها ‌افکارو شخصیت کار نمیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    زهره خانوم گفته:
    مدت عضویت: 955 روز

    ای که با نامت جهان آغاز شد

    دفتر ما هم به نامت باز شد

    سلام استاد زیبایم و مریم قشنگم

    استاد پرسیدید که اون چه ویژگی هست که اطرافیان بهتون زیاد میگن

    نیم ساعته دارم بهش فکر میکنم و اون چیزی که زیاد بهم گفته میشه اینه که چقدر توهمی شدی چقدر راحت میگی من فلان ماشین رو میخرم من فلان خونم رو اینجور میسازم اون جوری که همیشه تو تصوراتم هست

    بهم میگن شست و شوی مغزی شدی ذهنتو پر کردند

    چرا چرت و پرت میگی این چیزا میدونی چندسال طول میکشه

    من مدتهاست که از ارزوهام جایی نگفتم ولی وقتی هم میگم خدا بزرگه و ما به هرچی که بخوایم میرسیم شک و تردید رو تو نگاهاشون میبینم.

    میخوام زود به نتیجه برسم که ببینن که انسان قدرتی رو داره که ازش اگر باخبر بشوند میتونن کوه رو جابجا کنند میخوام به خودم ثابت کنم که دیدی شد دیدی نتیجه گرفتی فقط باید ادامه میدادی و دلسرد نمیشدی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    فهیمه ومحمد گفته:
    مدت عضویت: 2135 روز

    سلام استاد قشنگم و خانم شایسته گلم و دوستان نازنینم

    سوال: چه الگوهای تکرار شونده ای در بازخوردهایی که افراد از رفتار و عملکرد تان به شما می دهند، می توانید پیدا کنید؟

    از بچگی تا الان ,افرادی که باهام برخورد داشتن یا خودشون بهم گفتن یا از دیگران شنیدم که گفتن فهیمه اینطوریه اون اینکه فهیمه بداخلاقه ,,اخماش تو همه ,عصبانی همش ,این حرف رو از خیلیا شنیدم میشه گفت 90درصد

    مثلا سرکار قبلیم صاحب کارم میگفت مشتریا میگن این منشیتون بداخلاقه ,یکم مهربون تر باش لبخند بزن ,

    اما یه چیزی که برام خیلی بولده اینکه که من خودم فکر میکنم اینطوری نیستم یعنی اگه اخم میکنم یا تن صدام حالت عصبانی داره خودم اصلا متوجه نمیشم حکایت اون مثاله که هیشکی نمیگه ماستم ترشه:-)

    دوستان نزدیکم همه شده که بهم میگن فهیم دفعه اول که باهات برخورد کردیم فکر میکردیم ادم عصبانی هستی و بد اخلاق اما الان که دوستیم ادامه دار شده و بهتر میشناسیمت نظرمون عوض شده تو خیلی هم مهربونی اما تو برخورد اول انگار ادم عصبانی به نظر میرسیدی ,

    استاد الان که دارم این کامنت رومینویسم تو حیاط خونمون لب ترانس نشستم اسمون آبی که یه طرفش ابرای سفید پفکی ,یه طرفش ابرای سیاه باران زا ,هست و یه باد خنک هم میزنه ,با پرنده های زیبا تو اسمون رو دارم نگاه میکنم ,واز خودم این سوال رو میپرسم واقعا چرا همه اینو بهم میگن ,چرا منو ادم عصبانی میدونم

    جوابی که الان به ذهنم اومد اینکه ,من دوست ندارم زیاد با ادما سریع صمیمی بشم و دوست بشم همیشه یه گاردی دارم درمورد زودصمیمی شدن با افراد فکر میکنم اگه باهاشون زود صمیمی بشم از زندگیم سر در بیارن بهم ضربه میزنن ,بهم حسودی میکنن پشت سرم حرف میزنن ,

    استاد جانم همین الان که داشتم این صحبتای ذهنم رو مینوشتم فهمیدم اینم یه ترمز دیگه ام تو روابطم هست ,,ویه ترمز دیگه ام که قدرت داذن به عوامل بیرونی هست رو بیشتر بهم نشون داد

    استاد نازنینم ازتون خیلی خیلی خیلی سپاس گزارم که با این پرسش هاتون باعث میشین ما تفکر کنیم وخودمون رو بشناسیم و ترمزامون رو پیدا کنین ,من که با نوشتن این کامنت یه ترمز دیگه ام رو پیدا کردم خدایا شکرت

    ان شاالله در پناه رب یکتا شاد سلامت و موفق و ثروتمند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1146 روز

    پیدا کردن الگوهای تکرار شونده قسمت 10.

    سلام به استاد نازنینم.

    بازخورد دیگران میشه همون قسمتی از قضاوت‌های دیگران نسبت به ما.

    وقتایی که من متوقع میشم ،ازدیگران بازخورد ناجالب میبینم .

    وقتی با تندخویی وتند مزاجی باکسی رفتار میکنم باز خورد نامناسب میبینم.

    رفتارهایی مثل کنترل کردن ،انتقام گرفتن ،غروروخود خواهی نسبت به دیگران هم باعث ایجاد بازخوردهای نامناسب میشه.

    جاهایی که میترسم وشهامت بیان احساسمو ندارم ،از دیگران بازخورد ناجالب ممکنه ببینم.

    وقتایی که کسیو مورد قضاوت قرار میدم .

    جایی که از کسی رنجش به دل میگیرم .

    جایی که دروغ میگم وناصداقتی میکنم.

    هر جا تو رفتارام افراط وتفریط دارم.

    به خاطر وابستگی هم باز خوردهای ناجالب میبینم.

    وقتایی که مدام از گذشته حرف میزنم.

    جایی که عجله میکنم .

    وخیلی نقص‌های دیگه .در واقع با داشتن نقصها وضعفها در درونمون بیشتربازخورد میبینیم.

    هر چقدر رو نواقص خودمون کار کنیم واونا روتغییر بدیم کمتر بازخورد ازدیگران میبینی.

    بازم مثل همیشه رسیدیم به خودمون .ینی برای دریافت بازخوردهای ناجالب ،از سمت دیگران،باز خودمون مقصر هستیم.

    ما که از تغییر دیگران عاجزیم.

    این خودمون هستیم که باید دنبال تغییرات فکر وباورهامون باشیم.

    پس خلق دنیای قشنگ در هر حالتی دست خود ماس.

    راسش در مورد خودم بخام بگم ، دیگران ، شاید پشت سرم هزار ویک داستان برام ببافند اما پیش روم باز خورد منفی خاصی ندارن.

    ینی کم پیش میاد کسی بهم بگه

    تو خیلی خوبی ولی …

    یا تو خیلی مهربونی ولی….

    این جمله ها رو کم از کسی میشنوم.

    از همسرم این یه جمله رو همیشه می‌شنوم که میگه ناهید تو خیلی مهربونی پس چرا قبلش الکی جناح میگیری؟

    ینی با کاری یا نظری از سمت همسرم اولش مخالفت میکنم ولی در عمل همون کاریو انجام میدم که دلش میخاست.

    کلا این عادتم بوده،نمیدونم به خاطر غرورمه که اولش نمیخام حرف ایشون باشه ،نمیخام کاری با نظر ایشون صورت بگیره !

    ولی از وقتی که استاد تو دوره ی عزت نفس گفتن که کسانی که کلامشون با دلشون یکی نیست مثلاً میخان شوخی کنن یا طرفو ظاهراً خوشحال تر کنن ،اولش الکی میگن نه ولی بعدش انجام میدن از کمبود عزت نفسشونه .

    خب خیلی رو‌خودم کار کردم که این رفتارمو بهتر کنم .

    به همین جهت انصافا خیلی کمتر این برخوردو دارم .دقیقن اون هفته مهمون پاگشایی داشتم همسرم گفت چلو گوشت میزاری ؟در حالیکه خودمم برنامه ریزی کرده بودم چلو گوشت بزارم ،الکی گفتم نه .

    یه روز به مهمونی مونده بود گفتم گوشت بگیر.همیرم گفت من میدونستم تو چلو گوشت میزاری .

    کلن همسرم همیشه میگه وقتی یه خواسته ای ازت دارم وجواب منفی می‌شنوم ،صبر میکنم واصراری بهت نمیکنم چون می‌دونم سر وقتش همون کاریو انجام میدی که من میخام.

    ارع متاسفانه این اخلاق ناجالبو دارم .خودمم می‌دونم ریشه تو غرورم داره.

    یا یه وقتایی که سرم توگوشیه،بهم میگه ناهید می‌دونم همه کاراتو کردی نشستی سر گوشی .

    کاریو از قلم نمیندازی .ولی انقد سرت تو گوشی نباشه گردنت درد میگیره!

    که قابل توجه عزیزان ،فقط بابت نوشتن دیدگاهای سایت، سرم تو گوشیه ! که یه وقت ساعتها طول می‌کشه .

    باز خورد منفی که از دیگران ببینم اینه که بهم میگن خیلی عجولی !

    میگن درسته که خیلی زرنگی و زود کاریو تموم میکنی اما عجولی .

    درسته که خیلی منظمی اما تند کاراتو می‌کنی .

    اونا لزومی نمی‌بینن که کاری زود تموم بشه یا همه چی سریع مرتب سر جای خودش قرار بگیره ولی من خیلی تاکید به انجام اینکار دارم.

    اصلا حوصلم نمیکشه مثلا ببینم ظرفشویی پر ظرفه البته من انقد تند تند می‌شورم که هیچ وقت ظرفشویی رو پر نمی‌بینم.اصلا طاقت اینکه ظرف جم بشه بزارم ماشین ظرفشویی ،ندارم .مگر اینکه موقع خواب باز ظرف جمع شده باشه.

    آهان یه چیز دیگه هم بهم میگن ،درسته خیلی مهربونی اما خیلیم سختگیری !

    یه بازخورد دیگه ای که از سمت دیگران تا چند ماه پیش داشتم اونم ازسمت خانواده ی همسر،این بود که تو زیاد توجهی به همسرت نمیکنی .اونا باید تو مهمونی این توجه راببینن یا حس کنن که از من دریافت نمی‌کردن، پس انتقاد بهم میکردن .

    که خداروشکر این چند ماهی که تغییر کردم خودشون دارن میبینن ونیازی به گفتن وتوضیح دادن من نیست.

    اونم بابت اینکه همسرم یه خورده زیادی تو جمع توجه می‌کنه به من ،بهم میگفتن تو هم مثل خودش باش.که من در حد تعادلش رفتار میکنم .اونم اگه دلی باشه .به هیچ وجه نقاب نمی‌زنم .دوست ندارم فیلم بازی کنم که تایید کسیو بگیرم.

    هرچی از دلم بیاد ولحظه ای بخام حرفی بزنم یا کاری انجام بدم ،خب انجام میدم یا میگم .

    میخام بگم به خاطرخواسته ی اونا ،کاریو انجام نمیدم.

    چون خودم می‌دونم چقدر بیشتر از همسرم ،بهش توجه دارم.

    همسرم زبونش بورنده تره،مردمم که میدونید زبونو اول میبینن.

    یه باز خورد دیگه یادم اومد،خیلی بهم میگن اندامت خیلی خوبه ها اما یه کم چاقتر وپورتر بشی بهتره!

    وااای این بازخوردو خیلی دارم ،بی نهایت !

    ولی من اهمیتی نمیدم چون همسرم وپسرم همیشه بهم میگن عالی هستی ضمن اینکه خودمم می‌دونم عالی هستم .

    بابت ظاهر به خصوص خانوما اونم الان که مردم خیلی به ظاهر اهمیت میدن ،خیلی نظر داده میشه .

    یا طرفو داغون میکنن واعتماد به نفسشو میبرن زیر صفر . یا انقد تعریف میکنن که طرف از خودش یه بت میسازه.

    حالا دیگه بستگی داره به این که اون شخص چ نسبتی با تو داره ؟این خیلی مهمه !

    آدما رو از همین نظر دادنهاوبازخورداشون میتونی بشناسی.

    بقیه ی باز خوردهام خداروشکر همیشه اکثرن خوب بوده.

    هر جا میرم بیشتر تعریف و تمجید می‌شنوم .

    کسانی که حس حسادت داشته باشن که اونم یکی دونفر بیشتر نیستن ،بقیه ازم تعریف میکنن.

    میدونید از وقتی که خودم توانمندیها وارزشهای خودموشناختم وپیش دیگران بازگو‌هم کردم .نگاه دیگران هم بهم خیلی تغییر کرده.

    هر چقدخودمو بیشتر باور داشته باشم وبه خودم وارزشهام بیشتر بها بدم ،از دیگران هم بیشتر بازخوردهای خوب دریافت میکنم .

    اون تبلیغ بازرگانی استاد تو دوره ی عزت نفس ،نگاه منو خیلی تغییر داد.وباعث شد دیگران هم مثبت‌های منو بیشتر ببینن.

    وقتی خودم غذایی رو میپزم ،قبل از اینکه خورده بشه میگم چی پختم براتون . بخورید نوش جونتون .ینی منتظر نیستم اونا ازم تعریف کنن اول خودم نمره قبولی رو به خودم میدم بعد از دیگران بازخورد می‌شنوم .

    هر مهمونی خونم بیاد بابت غذایی که میخوره یا پذیرایی خوبی که دارم ازم تعریف میشه وبازخوردها همیشه عالی بوده.

    بابت خیلی اخلاقام بازخوردای خوبی میبینم .مثل خوش حساب بودنم.

    وقت شناسیم.

    خوش قول بودنم.

    اگه مسولیتی قبول کنم به نحو احسنت انجام میدم.

    از اینکه مدیریت خوبی تو کارای خونم وخیلی از مسائل دارم ،بازخوردخوبی میبینم.

    اینکه به همه ی کارام با برنامه ریزی درست میرسم هم باز خورد خوبی میبینم.

    یه اخلاقی دارم همه جا حواسم به همه هست .

    ذهنمو درگیر کسی نمیکنم ولی خوب میفهمم که کی چه نیازی داره ؟ این اخلاق خودمو دوست دارم وبه خاطرش حالم بد نمیشه،تو مهمونی ها ودور همی ها کمبودی پیش کسی ببینم نمیتونم بگم بمنچه .

    اعتماد به نفسشو دارم با احترام هر کاری که از دستم بر بیاد انجام میدم.

    بابت این موضوع هم باز خوردهام همیشه عالی بوده .همیشه بهم میگن جایی که ناهید هست همه چی رو اصولشه .خوشحال میشن که من هواشونو دارم .

    خودمو اذیت نمیکنما! اما کم و کاستی میزبان رو رفع میکنم.چون خیلی وقتها میزبان انقد خستس که حواسش به بعضی چیزا نمیشه.

    همون لحظه ای که نقصی میبینم ،سریع راستو وریس میکنم.

    چکار کنم اکتیوم دیگه .شایدم پیش فعالم.

    اینم یه جور لذته برام.

    همسرم بعد از هر مهمونی به خصوص وقتایی که خودمون میزبان باشیم بهم میگه ناهید تو باعث سرافرازیم هستی .

    بهت افتخار میکنم .

    از خدا ممنونم که همسری مثل تو دارم.

    خوش به حال من که همسری مثل تو دارم.

    اینم از بازخوردهای همسرم .

    البته در گذشته باوجود داشتن همین صفات در من ،ولی همسرم جزتشکر معمولی کار دیگه ای نمی‌کرد.اینا رو هم از وقتی استاد وارد زندگیمون شده ، یاد گرفته.

    از بچه هام همیشه بازخوردهای خوبی میگیرم.

    همیشه بابت ورزش تو باشگاه وشنا کردنم از همه باز خورد خوبی میگیرم.

    از کسانی که طبق افکار وباورهاشون باشی باز خوردها‌ی خوبی میگیری .اما اگه یه کم مسیرت باهاشون فرق کنه باز خورده‌ای ناجالبی دریافت میکنی.

    البته این واقعیت تا زمانی بود که خودمم شبیه اونا بودم .

    ولی وقتی من خودمو تغییر دادم .پذیرشمو نسبت به افرادی که هم فرکانس منم نیستن بالابردم .سعی کردم دیگران را با همون عقاید وطرز فکر خودشون بپذیرم وجنگ وجدال یابحثی باهاشون نداشته باشم .الان از همگیشون چ کسانی که با من هم فرکانس هستن چ کسانی که نیستن ،بازخوردهای مثبتی میبینم.

    تو مسیری که هستیم کم پیش میاد کسی سمتمون جناح بگیره.

    خب با خیلی از اصول آشنا شدیم وخودمون خیلی مسائل رو رعایت میکنیم .

    در واقع مثل گذشته هردم ویلی زندگی نمی‌کنیم.

    حرفها و جملات استاد همیشه زمزمه ی گوشمه .واجازه ی عمل آگاهانه اشتباه کردن وخطا رفتن نمیده.

    پس بایدم بازخوردهای خوبی دریافت کنیم.که اگه نکنیم ینی خوب پیش نرفتیم وهنوز تغییرات جدی تو زندگیامون رخ نداده.

    نمیگم عالی هستم ولی خوبم .دارم خوب عمل میکنم .با توجه به بازخوردها وواکنشها ورفتارهای دیگران ،هرروز با یه نقطه ضعفی آشنا میشیم ودر صدد رفع اون برمیاییم.

    شاید ظاهراً خوب نباشه اما خوبه .

    برای کسی مثل من که قبلاً با دنیایی از خطاهاواشتباهات بوده ،کسی که کلی افکار غلط وباورهای نادرست داشته ،خوبه که یه وقتایی درد بکشه تا تو ذهنش بمونه که بدونه با کی چطور وچ جور رفتار کنه .

    استاد میگن قبل از اینکه جهان بت سیلی بزنه خودتو تغییر بده .

    شایدیه جاهایی خودم تلاش کردم اما خیلی جاها باز خوردهای ناجالب مردم ،عامل تغییرم شده.

    شایدم یه باور مخربه که دارم که از این طریق بهتر تغییر میکنم.

    ارع ب نظرم همین طوره.

    شایدم انقد ذهنم شلوغه که دقت زیادی به چیزی ندارم ووقتی بازخورد نامناسب میبینم تازه دوزاریم میفته که چطور باید رفتار میکردم.

    از بازخوردهای دیگران گفتیم .حالا یه کم به باز خوردهایی که از سمت ما به دیگران گفته میشه ، دقت کنیم.

    سعی میکنم باز خوردهای ناجالب ندم .

    سعی میکنم سکوت کنم .

    اگه مطمئنم باید مطلبی رو بگم ،حرف بزنم.

    خیلی وقتها باز خوردهایی که به دیگران داشتم ،به خاطر کنترل کردن ودخالتهای بی جای خودم بوده .

    خیلی جاها موضوعی به من ربطی نداشته ولی من الکی واکنش نشون دادم .

    خب الان دیگه اینطور عمل نمیکنم.

    بابت خدا هم چون خدا رو در گذشته احساسی می‌دیدم ،فکر میکردم خدا ،باز خوردهای زیادی اونم از جنس بدش بهم نشون میده.

    فکر میکردم تمام مشکلات وسختیهایی که تو زندگیم میکشم .وبا اتفاقاتی روبرو میشم که خوشایند نیستن ،همه به خاطر بازخورد رفتارهای من ونارضایتی خدا از منه.

    به خاطر رفتارهاوافکاروباورهای خودم بود اما نه از سمت خدا .بلکه خودم خلقشون میکردم.

    بله هر کنشی یه واکنشی داره .

    خودمون باید تو رفتارهامون دقت کنیم وآگاهانه بسنحیم که الان این حرفی که میخام بزنم یا این کاری که میخام انجام بدم ،میتونه چ باز خوردی داشته باشه؟

    بعد تصمیم بگیریم که چکاری بهتره انجام بدیم.

    خیلی خوشحالم که امروز این آگاهی رو از طرف استاد دریافت کردم.

    وقتی تک تک روی موضوعی کار میکنیم بهتر تو ذهنمون میمونه .

    ممنون استاد جونم .

    امیدوارم که بتونیم با رفتارهای سالم وخوبمون همیشه باز خوردهای عالی از طرف دیگران وجهان دریافت کنیم.

    هر آنچه خودمون میکنیم منجر به باز خورد منفی یا مثبت از سمت کسی میشه .

    پس حواسمون باشه چکار میکنیم.

    استاد هر چی یادمون میده برمیگرده به اینکه خودت خالق اتفاقات زندگیت هستی .پس ببین کدومشو انتخاب میکنی مثبت‌ها یا منفی‌ها رو؟!

    این دوره رو خرید کردم ولی هنوز وقت نکردم بادقت گوش بدم .انشالله باتجارب بهتر بعد از گوش کردن وکار کردن این دوره ،دیدگاه خواهم نوشت.

    از خداوند سپاسگزارم که مرا در این مسیر الهی قرار داده وبا عزیزانی چون استاد ومریم جون وبقیه ی دوستان تجربه هاوآگاهی هامونو به اشتراک میزاریم .

    استاد جونم دوستت دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    زهرا نیک بخت گفته:
    مدت عضویت: 1618 روز

    سلام وصدسلام خدمت استادعباس منش عزیز،واستادشایسته مهربانم،

    خیلی خوشحالم که بعدمدتهای طولانی فرصتی شد که بیام وکامنت بزارم،باعث افتخاره برام،

    بازخوردی که من ازاطرافیانم گرفتم اینکه:

    1.میگن خیلی حرف میزنی

    ومن ازاین بابت خیلی نارحت میشدم وبه دل میگرفتم اما امروز باصحبت های ارزشمند استاد فهمیدم که این کارم حتما دیگران داره آزارمیده که اونها به زبون آوردنش،وازخدا خواستم کمکم کنه تا کنترل کنم حرف زدنم رو

    2.مورددوم اینه که:بهم میگن خیلی قُرمیزنی البته بیشترهمسرم وفرزندم میگن،والبته که قرزدنم دلیل داره،ولی قرزدن راه درستش نیست بایدراه بهتری پیداکنم براش.

    وچقدخوبه که استاداین موضوع رویادآوری کردن چون من همین امروز ازدست اونهایی که بهم گفته بودن خیلی حرف میزنی ناراحت بودم ووقتی استادگفتن فکرکنیدبهش،

    من تازه حق دادم به اونها که حتما دارن اذیت میشن که به زبون آوردن،

    چون اکثرمواقع همشون به خوبی ازم یادمیکنن ودوست دارن بامن برن سفربامن برن تفریح واین باعث افتخارمه،وخداروشکرمیکنم

    امروز یک باردیگه بهم تلنگری زده شدکه زهرا هیچ انسانی کامل نیست ودیگران روبانقص هاشون دوست داشته باش

    امروز تلنگری بهم زده شدکه زهراکم حرف بزن،به موقع حرف بزن،وحرفهای باارزش بزن،

    وامروزبیشترازهمیشه شاکروسپاسگزارخدایی هستم که من روعضوسایت بهشتی قرارداده وازاین گنجینه بی انتها برخوردارکرده که وقتی اطرافیانم رومیبینم که اگرازشون انتقادکنی زمین وزمان روبه هم میریزن،ولی من خیلی راحت ترازبقیه پذیرفتم که این نقص توئه وباید کنترل بشه،هم برای آرامش خودت،وهم آرامش بقیه،

    امروزفهمیدم من خوشبخت ترین فردروی زمین هستم چون عضوسایتم،چون ازاین آگاهیهای ناب برخوردارم واینهاهمش لطف الله مهربان منه،الهی بارالهی شکرت شکرت شکرت،

    استاد عززیزم ازخداوندمهربانم طول عمرفراوان،سلامتی همیشگی،ثروت بی پایان وحال خوب پایداربراتون آرزومندم،

    مرسی که هستین🫂

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    مریم شمسا گفته:
    مدت عضویت: 2000 روز

    به نام خدای بخشنده بخشایشگر

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته زیبایم

    و تمام دوستان توحیدی ام

    ۞ وَهُوَ الَّذِی مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هَٰذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَٰذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَیْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَحْجُورًا

    و او خدایی است که دو دریا را به هم درآمیخت که این آب گوارا و شیرین و آن دیگر شور و تلخ است، و بین این دو آب (در عین به هم آمیختن) واسطه و حایلی قرار داد که همیشه از هم منفصل و جدا باشند.

    امروز که قرآن خوندم و به این آیه رسیدم یهو ابن آگاهی بهم رسید که همه انسانها مثل این دو دریایی هستند که بعضی ها شون گوارا و شیرین(خوش اخلاق و نیکو و پرهیزکار ) و بعضی شور تلخ (بد اخلاق و تند خو یا بی ایمان)این دو دسته از انسانها با فرکانس های مختلف در کنار هم در روی کره زمین زندگی می کنند ولی حائلی بین اونها هست که نمیزاره با هم قاطی بشن به قول مولانا

    در جهان هر چیز چیزی جذب کرد

    گرم گرمی را کشید و سرد سرد

    وقتی انسان در فرکانس خوبی باشه با همون سطح از آدمها برخورد داره و بالعکس

    و حتی روزی هم در فرکانس اشتباهی قرار بگیری با توجه به باورهات سریع از اون فرکانس خاارج میشی

    چقدر این سیستم خداوند در نظم و قاعده ای بی نظیر برنامه ریزی شده و قدرت انتخاب که به ما داده شده که هر مداری و شرایطی میخوایم برای خودمون خلق کنیم و کاری نداره که تو راهت چی هست درسته یا غلط

    گاهی از خودم میپرسم آیا درست و غلطی وجود داره یا اینم یه اسمی که ما روی شرایط گذاشتیم..

    به هر حال این ما هستیم که در این سفره گسترده خداوند بهترینها رو می تونیم خلق کنیم و در دریایی از گوارایی و شیرینی باشم ..

    با باورهامون با رفتارهایمان با گفتارمان .. در این مرحله از آگاهی که هستم وقتی بهش فکر میکنم می بینم برام سخته که یه عمر در دریایی پراز تلخی و شوری بودی و فکر میکردی دنیای تو فقط همین شوری و تلخی هست و حالا که جرأت کردم و نگاه کردم به اونطرف حائل و دیدم نه فقط این دنیای که من دارم شنا که نه! دست و پا میزنم ! یه دریای ذلال و گوار و شیرینی هم هست که داره استادم بهم نشون میده ،داره تو گوشم میگه دست از این شوری و تلخی بکش دنیای تو باید در گوارایی و شیرینی باشه آره همچین جایی هم هست فقط بخواه تا بهت داده بشه فقط باور کن که هست فقط آروزش کن فقط به سمتش شنا کن … ولی این منم که کل پاهام لجن گرفته و حتی تلاش نمیکنم خودم از این لجن ها (باورهای مخرب) نجات بدم فقط میگم آره شما راست میگی می بینم هست آره می دونم هست آره دیدمش هست … ولی سختم باور کنم ولی سختم شنا کنم به سمتش .. چون اونقدر درداین دریا بودم که احساس میکنم خارج از اون یعنی خفگی یعنی مرگ .. نیاز به تمرکز دارم نیاز به ایمان دارم نیاز به راهنما دارم… ولی می دونم که میرسم بهش چون همه بچه هایی که از این سایت بودن و یه روزی پا گیر این لجن های دریای شور بودن الان اونطرف تو دریای شیرین و گوار برام دست تکون میدن و تشویقم می‌کنند به حرکت، به باور، به ایمان

    من هنوز در دریایی شور هستم چون بقیه بهم میگن تو زود جوش میاری و به عبارتی عصبانی میشی در حد چیی…

    آره درست میگن همین یه مثقال خصلت باعث شده وقتی که زود جوش میارم کلی موهبت از خودم بگیرم وقتی عصبانی میشی دیگه انگار هیچی از آگاهی ها رو نمی دونی و قانون و همه چی خاموش و دهنت باز میکنی هرچی از گذشته بود شخم میزنی و هرچی از آینده بود برا خودت در اوج عصبانیت سناریو سازی میکنی خب با اینهمه تفسیر کلام تو حرکتی هم میکنی به سمت باورهای درست و دریای گوار؟؟؟

    بازخورد دیگه ای که بهم دادن کم حرف بودنم هست تو چقدر ساکتی تو جمع و اینا ولی من از این خصلتم خوشم میاد خیلی وقتا باعث شده تو صحبت‌هایی که جزء باورهای درستم نبوده مشارکت نداشته باشم البته راه در رویی چون نداشتم که جلسه رو ترک کنم.:)

    و گاهی بدقول بودنم هم بهم گوشزد شده

    خداروشکر کنار این باز خورد ها ، بازخوردهای خوبی هم دارم

    خیلی ها بهم میگن خیلی مهربون هستی و آرامش داری و توجه کردم خیلی‌ها از صمیم قلب منو دوست دارند و اینو از پیام‌ها و ابراز محبتی که در گفتار و رفتارشون دارند بهم دادند همین باعث شده دوستای قدیمی کم ولی پایداری داشته باشم شاید با تغییر فرکانسم کمتر از قبل ارتباط داریم ولی این دوستی و محبت بینمون هست و خیلی ها دوست دارند همواره باهاشون در ارتباط باشم

    و چیزی که برام واضح بود ارتباط فرکانسی بین ما بود که وقتی افرادی دوست دارم بدون هیچ انتظاری و خیلی صادقانه اونها هم همین دوستی و محبت شاید هزاران برابرش بهم برمیگردونند.

    و بازخورد دیگه ای که دریافت کردم خیلیا از خوبی خطم و اینکه کارهای هنری بسیار خوب انجام میدم بهم یادآروی کردند از خوبی دستپختم که واقعا اینم با عشق و علاقه انجام میدم

    و به دقتم و تمیز و مرتب بودنم از خوش پوش بودنم از سلیقه خوبم خیلیا گفتن

    اینکه با صحبت کردنم باعث آرامش اونها میشم و مورد اعتماد همه هستم

    خداروشکر میکنم بابت همه این خوبی ها که خدا بهم لطف کرده

    به نظرم همین بازخورد های دیگران و تمام بازخوردهایی که خودمون ، به خودمون میدم اگر اصلاح کنیم و اونچیزی که قلبمون میگه درسته رو عمل کنیم زندگی روی دیگه اش بهمون نشون میده من تو این مدت به این نتیجه رسیدم که ما با قضاوت هامون پیش داروی هامون با احساس حسادت و دوست داشتن با توقع و دوروئی هامون باعث هزاران گره در زندگی شدیم که به راحتی میشه بازش کرد و سبک شنا کرد به سمت دریایی از گوارایی و شیرینی و در یک کلام وقتی در مدار خوبی ها قرار میگیری و روی باورهای خوبت کار میکنی تمام این خصلتها جاشون میدن به خوب بودن ،خوبی که خودت از دست خودت خیالت راحت میشه ،خودت به خودت میگی دمت گرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    حمید عشقی گفته:
    مدت عضویت: 1029 روز

    بنام حضرت حق

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و دوستان سایت یکتاپرستی

    به الله قسم الان که داشتم کامنت هارو میخوندم به این فکر میکردم که چرا هرکی منو میبینه یا به من زنگ میزنه یا پول قرض میخواد یا میخواد بهش ضامن بشم یا چیزهای دیگه درخواست میکنه که همین لحظه همکارم زنگ زده میگه حمید داری 2 تومن بهم قرض بدی(تعهد داده بودم به خودم که دیگه هرگز از نه گفتن خجالت نکشم) یادم افتاد که الان وقتشه به تعهدم عمل کنم و خدارو شکر خیلی راحت بهش گفتم نه عزیزم ندارم هرچند باید بهش میگفتم نمیتونم بهت قرض بدم ولی برای اولین بار راضی ام که تونستم نه بگم.دوستان عزیز بخدا خودم موندم مشکل از کجاست نکنه من بیش از حد با اطرافیانم صمیمی میشم که راحت از من درخواست میکنن یا در من ناتوانی در نه گفتن رو میبینن که راحت میان سمت من.استاد عزیز این بدترین بازخوردی هست که من از اطرافیانم دارم و سالهاست تکرار میشه و همین الان تونستم بالاخره نه بگم.جالب اینجاست که خودم بعد اینکه درخواست طرفم رو انجام می‌دادم کلی خودمو سرزنش میکردم که چرا اینکارو کردم چون بارها اتفاق افتاده بود که همین آدمها براحتی دست رد به سینه خودم میزدن و من میموندمو کلی پشیمانی که چرا اونموقع بهش نه نگفتم.

    خدایا شکرت که لحظه به لحظه هدایتمان میکنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    طاهرجان صدیقی گفته:
    مدت عضویت: 812 روز

    چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد

    من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک

    سلام به بهترین استاد دنیا و خانم شایسته عزیز و تمامی دوستان خوب و ارزشمندم.

    صبح همگی تان بخیر.

    الگوی تکرار شونده باز خورد

    من استاد خیلی آدم عجولیم بخصوص در حرف زدن وقتی مثلا قرار باشه روی یک موضوعی صحبت بشه و یا صحبت میشه من تلاش می کنم نظر من تایید بشه اگرچه در اکثر موارد نظری که دادم نتیجه ی خوبی داده بین نظریات دیگران و خود اشخاصی که با من در اون موضوع دخیل بودن همیشه میگن تو نظرت را بگو چون ما نتیجه خوبش را دیدیم ، نمی دونم شاید به خاطر همین حرف مردم هم که شده عادت شده برام تا حرف خودم رو به کرسی بنشانم ، یک بار یک دوستم و دوسه باری هم خواهرم به من گفت که موضوع بحث هرچه می‌خواد باشه ولی تو عادت داری طوری بحث رو بپیچونی تا به نفع خودت رقم بخوره. حتی گاهی شده که وقتی نوبت نظر بقیه رسیده که دیدگاهشون رو مطرح کنن در وسط حرف های شان پریدم و باز حرف های خودم را گفتم.

    گاهی اوقات هم وقتی شروع یک بحثی است من سعی می کنم بانی موضوع من باشم و تمام سعیم را در این راستا به خرج میدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  9. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1388 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام خدمت استادعزیز وهمراهان سایت عباسمنش

    الگوهای تکرار شونده ؛باز خورد

    همه چیز را همگان دانند

    وقتی چندین نفر بهت میگن این اخلاقت خوبه یا بد هستش پس قابل تامل هست بیندیشیم

    اگر خوبه بهتر بشه اگر بد هست رفع کنیم

    واما من خودم بارها بهم گفتن خوش قول تر باش

    خودت رابه خاطر دیگران فدا نکن

    منظم تر باش تولایق رشد هستی یه خورده به مقررات شرکت احترام بزارتخصص داری ولی همه چیز رو به مسخره گرفتی

    به دیگران بگو خودشون از کجا بدونن

    مغعلطه نکن

    بحث عوض نکن

    دارم جدی بهت میگم

    همیشه خوب میپیچانی

    به فکر ایندت باش

    به خاطر دیگران ما رو زیر پا نزار

    همسرم میگه هی تو خلوت خودتی پس ما چی از خداته ما نباشیم در اختیار خوت باشی

    حتی اگر رو خودم کار میکنم اینومیشنوم

    دوستان بهم میگم علی بی خدا علی ناتو علی دودره باز شاید رفتاری دارم که اینجور برداشت میکنن

    با اینکه سر کار کارجیم میشی ولی کارتو درست انجام میدی

    علی یه خورده رو راست باش

    مرد پیر شدی

    زیاد دیگه به خانوادت اهمیت میدی به خودت سخت نگیر

    علی ادم چتری هستی

    اما چیزهای خوب هم میشنوم:

    مثل:

    ادم دلنشینی هستی

    داداش حرف هات بهم ارامش میده

    واقعا حرف درست میزنی

    باهوش بلد

    بابت بودنت ممنونم

    هواست به همه چیز هست

    استعداد ورزشی خوبی داری هنوز استایلت خوبه چه ورزشی کار میکنی

    راستی قیافه ت به فلان بازیگر میخوره

    خوب تو شهر همه میشناسنت

    این کار رو فقط علی خوب انجام میده

    ادم مهربانی هستی

    فروشنده خوبی هستی

    با هرکس بلدی چطور رفتار کنی

    یه عده هم میکن ادم ساده ای هستی

    راننده خوبی هستی

    چقدر ارامی

    خوب انرژی داری خسته نمیشی

    حتی جواب به این سوال من رو اگاهتر کرد راستی چرا این خصوصیات در من هست ایا خوبه یا بد تغییر کنه

    ایا چیزی هست که همه متفق القول هستن وبه من میگنش

    استاد بابت فایل های سریالی الگوهای تکرار شونده سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    فرزاد امان اله زاده گفته:
    مدت عضویت: 1597 روز

    بنام خداوند مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته زیبا

    سلام خدمت همه دوستان گلم

    استاد عزیزم این فایل های الگو های تکرار شونده واقعا یه گنج و یه مسیر خیلی زیبا برای کسانی هستش که میخوان باورهای اشتباه و ترمزهای خودشونو پیدا کنن برای یه زندگی سعادتمند و پر از عشق و ثروت

    این مسیر زیبا این روزها برام خیلی زیباتر و هدفمندتر شده بیشتر قوانین و درک میکنم و هر روز بهم ثابت میشه چیزی جز باورها و تمرکز ذهنی ما حتی نوک سوزن در زندگیم تاثیری نداره

    در قسمت الگوهای تکرار شونده روابط من اومدم باورهای اشتباهمو در مورد روابط پیدا کردم و یه دوست نازنینی هم برام قانون یادآوری کرد که استاد همیشه تکرار و تکرار می‌کنند اما ما انسان هستیم و فراموشکار….تا اومدم این باورهای اشتباه پیدا کردم و الگوهای تکراری کامنت کردم و از دیدگاه ها و کامنت های بچه ها باورهای مناسب و پیدا کردم به چند روز نرسیده نتایج از راه رسیدن و بماند که چقدر حال دلم خوبه

    اما در مورد الگوهای تکرار شونده

    بازخورد دیگران

    من با اکثر دوستای صمیمیم و آشناهای نزدیکم که ارتباط دارم بهم میگن زود عصبانی میشی و خیلی زود رنجی و این الگو رو به حد خیلی زیادی قبول دارم ولی تا میام خودمو اصلاح کنم مثلا در مورد عصبانیت.. یه اتفاق خیلی غیر منتظره ی میوفته که من ناخودآگاه میبینم کلا بهم ریختم اصلا نفهمیدم کی و چجور من به این اتفاق واکنش نشون دادم و بقدری حالم بد میشه که تا چند ساعت نمیتونم ذهنمو کنترل کنم فقط گفتگوهای ذهنی که هیچ کنترلی براشون ندارم .واین همیشه تکرار و تکرار میشه

    دیروز که فایلو گوش دادم هدایت شدم به قدم پنجم جلسه اول که استاد اونجا اشاره کردن به مشکل آدم های امثال من که ما خیلی آدم های احساساتی هستیم و می‌خواهیم همه آدم هارو تغییر بدیم به اون شکلی که ما میخوایم و این یعنی نشتی انرژی و دور شدن از مسیر

    امیدوارم دوستان راه حل هایی برای این موضوع داشته باشن

    .عاشقتون هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: